2024 April 30 - سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
هشت اثر مهم دنیوی و اخروی در قبول ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
کد مطلب: ١٥٥٤٧ تاریخ انتشار: ٠٤ تير ١٤٠٢ - ١٤:٤١ تعداد بازدید: 1088
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
هشت اثر مهم دنیوی و اخروی در قبول ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی11-03-1402

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

11/03/1402

موضوع: هشت اثر مهم دنیوی و اخروی در قبول ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

اشعار جانسوز مرحوم اصفهانی در رثای حضرت زهرا (سلام الله علیها)

خلاصه ای زیبا از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)؛ تنها عامل نجات انسان در قیامت!

روایت فوق العاده شنیدنی از لحظات آخر عمر «ابن عباس»!

هشت اثر مهم دنیوی و اخروی در قبول ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را اینگونه بشناسید!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمین‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمد لله باز در شب جمعه ای دیگر در سید اللیالی این افتخار را پیدا کردیم محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم از محضرشان نهایت بهره و استفاده را ببریم.

همان طور که مطلع هستید این برنامه، برنامه ای است که با دلها کار دارد، آماده هستیم ان شاء الله دلهایمان را آماده بکنیم تا نور معرفت بر آن بتابد و مقدمه این کار این است که این دل را از آن زنگارها و غبارهایی که آن را فرا گرفته است پاک کنیم.

چه چیزی بهتر از نام و یاد حضرت زهرای مرضیه که از بیان شیوا و رسای حضرت استاد استفاده می کنم و این غبار زدایی دل را ان شاء الله در ابتدای جلسات انجام می‌ دهیم. سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَیْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم، موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

اشعار جانسوز مرحوم اصفهانی در رثای حضرت زهرا (سلام الله علیها)

طبق برنامه همیشگیمان برنامه را با یادی از صدیقه طاهره آغاز کنیم شاید گوشه چشمی به ما کند که تمام مشکلات دینی، دنیوی و اخروی ما را با یک نگاهش حل کند.

مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) از اساتید آیت الله خویی در این زمینه شعر جانسوزی دارد:

أتضرم النار بباب دارها * و آیه النور علی منارها؟

آیا آتش می زنند به خانه ای که آیه: (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) بر مناره های آن خانه نور افکنی کرده است

و بابها باب نبی الرحمة * و باب ابواب نجاة الأمة

درِ فاطمه زهرا، درِ نبی رحمت است درِ درهای نجات امت اسلامی است.

بل بابها باب العلی الاعلی * فثم وجه ‌الله قد تجلّی

بلکه خانه او، خانه خداوند علی اعلیٰ است در آنجا وجه الله، تجلی کرده.

(فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی یُؤْتَى مِنْهُ»

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، ج1، ص66

تا آنجایی که می گوید:

ولست ادری خبر المسمار * سل صدرها خزانه الاسرار

نمی دانم داستان مسمار و خبر مسمار چیست؟ از سینه زهرا که خزانه اسرار الهی است سوال کن!

و الباب و الجدار و الدماءُ * شهود صدق ما به خفاءُ

برو از دیوار، از در و خون جاری شده از در سوال کن که اینها بهترین شاهد صدقی است نسبت به آن مصائبی که مخفی مانده است.

تا در آخر می گوید:

لکنّ کسر الضلع لیس ینجبر * الاّ بصمصام عزیز مقتدر

پهلوی شکسته حضرت زهرا هرگز التیام نمی پذیرد، مگر با شمشیر انتقام آن عزیز و آن مقتدر و توانمند!

اذ رضّ تلک الاضلع الزکیّه * رزیّه لامثلها رزیّه

آن وقتی که دنده های پهلوی زهرا را شکستند، مصیبتی است که در عالم، مصیبتی این چنینی برای احدی رخ نداده است.

عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ نویسنده: بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله‏، محقق / مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ناشر: مؤسسة الإمام المهدى، قم‏،1413 ق‏؛ ص 583

باشد که با آمدن آقا ولی عصر (ارواحنا فداه) مرهمی بر قلب شکسته زهرای مرضیه و قلب شکسته امیر المؤمنین (سلام الله علیه) و قلب شکسته آقا حجة ابن الحسن العسکری باشد. یابن الحسن:

ای آن که در نگاهت حجمی ز نور داری * کی از مسیر کوچه قصد عبور داری

چشم انتظار ماندم تا بر شبم بتابی * ای آن که در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم کی می کنی نگاهم * بر عکس چشم های چشم صبور داری

در خواب دیده بودم یک شب فروغ رویت * کی در سرای چشمم قصد ظهور داری!

خدایا به عزت جلالت قسمت می دهیم به آبروی زهرا هر چه سریع تر فرج آقای ما، مولای ما، سرور ما و تاج سر ما آن نازنین وجودی که:

«بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»

زاد المعاد- مفتاح الجنان‏؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ (تاریخ وفات مؤلف: 1110 ق‏)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدین‏، ناشر: موسسة الأعلمی للمطبوعات‏، بیروت‏ 1423 ق، ص423

را برسان و ما را از یاران خاص، سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده یا رب یا الله!

مجری:

الهی آمین، همیشه خود حضرتعالی اشاره فرمودید که ما باید حتماً هر وقت برای فرج و ظهور دعا می کنیم، برای فرج خودمان هم دعا بکنیم برای این که، آن لحظه ان شاء الله پا در رکاب حضرت باشیم.

همچنان می بینیم که این ادعیه هم به همین صورت انجام می شود. ان شاء الله عادت بکنیم در کنار اللهم عجل لولیک الفرج هایی که می گوییم دعا بکنیم که ما هم از یاران حضرت باشیم از افرادی باشیم که در پا رکابش حضرتش هستیم.

طبیعتاً و قطعاً این طور نیست که صرف دعا کردن چه بسا ما را به آن نتیجه و به آن محملی که دوست داریم برساند باید اخلاق علوی و سیره مهدوی داشته باشیم.

در این برنامه بحمدلله این توفیق را داشتیم در محضر حضرت استاد بودیم آموختیم چه کار بکنیم تا جزء یاران حقیقی حضرت قرار بگیریم اگر امکانش است یک مختصری از  مطالب گذشته بیان فرمودید ان شاء‌ الله وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه ای زیبا از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏

در گذشته اشاره کردیم که در زمره یاران حضرت بودن و در رکاب حضرت بودن هزینه دارد کار دارد.

(وَأَنْ لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اینکه برای انسان بهره ‌ای جز سعی و کوشش او نیست

سوره نجم (53): آیه 39

قرآن به صراحت می گوید سنت الهی این است که:

نابرده رنج گنج میسر نمی شود * مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

با نشستن و فقط امیدوار خالی بودن و چشم به راه حضرت دوختن بدون خود سازی فایده ای ندارد. کسانی می توانند در رکاب آن بزرگوار باشند که با آن حضرت سنخیت داشته باشند.

رسول اکرم در مکه ظهور کرد خیلی از منسوبین او مانند ابوجهل و ابولهب چون سنخیتی نبود تا آخر هم نتوانستند با حضرت انس بگیرند و به حضرت ایمان بیاورند. همواره در مقابل و برابر و در صف دشمنان حضرت بودند. از این طرف سلمان فارسی از ایران رفت چون سنخیت با رسول الله داشت به مرتبه ای رسید که حضرت فرمود:

«سّلمان منّا أهل البیت»

عیون أخبار الرضا؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، ناشر: نشر جهان‏، تهران‏، 1378 ق‏، ج 2، ص 64، ح 282

پس اینکه ما بخواهیم فقط با انتظار خشک و خالی و امید بدون عمل در رکاب حضرت باشیم با منطق قرآن نمی سازد و با روایات و با سنت ائمه هم نمی سازد.

امام صادق (سلام الله علیه) بیش از چهار هزار شاگرد داشت. یکی از شاگردانش ابو حنیفه و مالک بود. چند نفر از اینها توانستند هم اسرار امام صادق و از یاران خاص امام صادق باشند که ائمه ای مانند امام صادق و امام باقر به وجود اینها افتخار کند. مثل:

«أن أبا جعفر کان یباهی بالطیار.»

امام باقر (سلام الله علیه) به محمد طیار از اصحابش افتخار می کرد.

رجال العلامة الحلی؛ نویسنده: علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، محقق / مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، ناشر: دار الذخائر، ص 150، باب 64 محمد الطیار

یعنی محمد طیار خودش را به اینجا رساند که امام معصوم، حجت الهی، مظهر تجلی اسماء الهی به او افتخار می کند. از آن طرف هم:

(تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ)

بریده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)!

سوره مسد (111): آیه 1

از آن طرف هم یونس ابن ظبیان:

«وَ لَعَنَ یُونُسَ بْنَ ظَبْیَانَ أَلْفَ لَعْنَةٍ یَتْبَعُهَا أَلْفُ لَعْنَةٍ کُلُّ لَعْنَة»

رجال الکشی إختیار معرفة الرجال؛ کشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص364

آیا جبری در کار است؟ خدای عالم هشام، محمد بن مسلم، مؤمن الطاق، مغیرة ابن سعید و یونس را به اجبار در این مسیر انداخته است؟ نه خدای عالم حق انتخاب و قدرت تشخیص به اینها داده است و امکانات حرکت کردن به طرف حق و باطل داده است. یکی باطل را انتخاب کرده و دیگری حق را انتخاب کرده است.

گفتیم یکی از شرایطی که ما بخواهیم در رکاب حضرت باشیم از یاران حضرت باشیم این که خودمان را با اخلاق علوی و سیره مهدوی تطبیق بدهیم در همه موارد، هم در اعتقاداتمان هم در اخلاقمان هم در سیره عملی مان. در همه جا تلاش کنیم این دو نکته را در خودمان احیاء کنیم «اخلاق علوی، سیره مهدوی»

مادامی که با اخلاق علوی و سیره مهدوی آشنا نشدیم و تلاش نکردیم که این دو مسئله را در خودمان احیاء کنیم آرزوی رسیدن به بقیة الله الأعظم و بودن در رکاب آن حضرت یک آرزوی باطل است.

در این زمینه مطالب زیادی در گذشته مطرح کردیم و گفتیم یکی از شرایطش این است که ما تقوا را زینت خودمان قرار بدهیم و تلاش کنیم گناهی از ما صورت نگیرد. مخصوصاً‌ در این ماه های حرام که الان ذی القعده است بعداً ذی الحجه و محرم است پشت سر ماههای حرام است.

مرحوم میرزا جواد آقای ملکی در المراقبات یک تعبیری دارد می گوید خدای عالم قتال و جنگ را در این ماههای حرام، حرام کرده است؛ حتی در زمان جاهلیت اقوامی با همدیگر جنگ و نزاع داشتند ماه های حرام به حرمت ذی القعدة، ذی الحجة، محرم، رجب قتال و جنگ را کنار می گذاشتند.

مرحوم ملا هادی سبزواری جمله ای دارد که باید با قلمهای نور بر گونه های حور العین نوشته بشود. ایشان می گوید: «گناه کردن، معصیت خدا کردن به منزله جنگ با خدا است.»

لذا ما هم در این ماه های حرام تلاش کنیم جنگ با خدا را کنار بگذاریم. وقتی که ما گناه و معصیت می کنیم دروغ می گوییم بهتان می زنیم با زن و بچه بد رفتاری می کنیم، بخل می ورزیم، حسد در درون داریم، همه اینها به منزله جنگ با خدا است. پس بیاییم در این ماههای حرام جنگ با خدا را کنار بگذاریم و از گناه فاصله بگیریم.

دوستان، بینندگان عزیز! گفتنش خیلی راحت است ولی پیاده کردنش خیلی سخت است. بعضی از اولیاء الله گفتند شما قبل از نمازظهر پنج دقیقه روی سجاده بنشین، قلم بردار روی کاغذ بنویس از اول صبح بلند شدی نماز خواندی، صبحانه خوردی، سر کار رفتی، مطالعه انجام دادی چقدر برای خدا کار کردی؟ چقدر بدون نیت بوده؟ چند تا گناه امروز انجام دادی؟ برای گناهانت استغفار کن برای کارهای خیرت شکر گزار باش!

نماز مغرب می رسد قبل از نماز مغرب باز دفتر اعمالت را بردار ببین بین نماز ظهر و عصر تا نماز مغرب و عشاء چه کارهایی انجام دادی؟ چقدر کار خوب کردی؟ چقدر کار بد کردی؟ در برابر کارهای خوب خدا را شاکر باش. اگر بر توفیقات خوب، شکرگزار بودی خدای عالم توفیقات خوبت را بیشتر می کند:

(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ)

اگر شکر گزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.

سوره ابراهیم (14): آیه

موقع خوابیدن ببین بعد از نماز مغرب تا موقع خوابیدن چه کار انجام دادی؟ روزی سه مرتبه به اعمالمان برسیم. دوستان عزیز هیچ راهی برای خودسازی نیست غیر مراقبه و محاسبه. مراقبه اُس اساس کار و ریشه همه موفقیتهاست. در یک کلمه مراقبه، مراقبه، مراقبه. یعنی احساس کنیم خدا ما را می بیند و مراقب ما است دو تا ملک، دست راست و دست چپ:

(مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)

انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی ‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته ‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!

سوره ق (50):‌ آیه 18

کوچکترین کلمه ای از ما صادر می شود چه «یا الله» می گوییم چه به کسی «زهرمار» می گوییم هر دو نوشته می شود هیچ فرقی نمی کند.

همین اندازه احساس کنیم دو ملک بزرگوار که سمت راست و چپ ما هستند اینها تمام اعمال ما را می نویسند هر کدام یک دوربینی دارند که میلیارد، میلیارد گیگابایت هارد دارد هر چه عکس از ما بگیرند هاردشان پر نمی شود.

به قدری هم کاغذ در اختیارشان است هر چه بنویسند این کاغذها تمام نمی شود، فردای قیامت وارد می شویم می بینیم پرونده مان صد،‌ صد و پنجاه تریلی پوشه و پرونده ما است. آنجا مدام می گوییم خدایا ما را به دنیا بر گردان

(لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ)

شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!

سوره مؤمنون (23): آیه 100

یکی از راه هایی که در جلسه گذشته مفصل صحبت کردیم یاد مرگ، یاد قیامت، احوالات قیامت و آنچه که در قیامت مایه نجات ما است بودن است. آنچه مایه عذاب ما است ببینیم چه اتفاقاتی آنجا می خواهد برای ما بیافتد؟

به قولی می گویند حضرت نوح فقط 950 سال نبوتش بوده و دو هزار و خرده ای سال عمر کرد، وقتی آمدند قبض روح کنند گفت یا عزرائیل عمرم چقدر کوتاه بود مثل عبور کردن از یک پلی بود قریب به این مضمون زندگی ام را طوری دیگر ترتیب می دادم.

ما 70 الی 100 سال عمر می کنیم در برابر آن زندگی جاودانه که عددی کار نمی کند شما 1 بگذار به اندازه تمام ذرات عالم اتمها و مولکول های عالم صفر جلویش بگذار باز آخرت عریض تر و طویل تر از او است یعنی عددی کار نمی کند.

(خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا)

همیشه در آن خواهند ماند

سوره نساء (4): آیه 57

آنچه که مایه نجاتمان در قیامت است جز ولایت اهلبیت چیز دیگری نیست. امام صادق فرمود قدرت ما را شما در قیامت خواهید دید، اینجا، جایی برای قدرت نمایی ما نبود.

در جلسات قبل روایات متعددی خواندیم آن کسانی که با اهل بیت رابطه دارند ولایت و محبت علی در دل دارند مثل برق از پل صراط رد می شوند، یا بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند.

یا کسانی که آتش جهنم بر بدن آنها حرام است در مورد اینها مفصل روایات از منابع اهل سنت و شیعه آوردیم و آخرین جمله ما این بود در منابع شیعه و سنی رسول اکرم فرمود:

«إِنَّ النَّاسَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى حُبِّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ النَّارَ»

اگر چنانچه مردم بر ولایت علی اجتماع کرده بودند خداوند آتش را نمی آفرید.

سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی؛ اسم المؤلف: عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی العاصمی المکی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419هـ- 1998م، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ج 3، ص 67

یا تعبیری از رسول اکرم از بحار الأنوار آوردیم که فرمود:

«لَوْ اجْتَمَعَتِ الْخَلَائِقُ عَلَى وَلَایَتِکَ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ النَّارَ وَ لَکِنْ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 39، ص 248

خلایق یعنی تمام جن و انس، ملائکه و تمام نباتات، جمادات و حیوانات همه عقل و شعور دارند هر کسی به اندازه عقل و شعورش تکلیف دارد

(وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ)

همه تسبیح او می ‌گویند

سوره اسراء (17): آیه 44

همه تسبیح خدا دارند می گویند؛ به تعبیر علامه طباطبایی هم معرفت الله، هم معرفت النبی، هم معرفت الإمام در آنها است حتی جمادات، نباتات، حیوانات همه و همه خدای خود را می شناسند پیغمبر و امام خودشان را هم می شناسند.

ما تلاش کنیم این نعمتی که خدای عالم بدون هیچ عملی به ما داده است قدر بدانیم. نعمت ولایت اهل بیت، نعمت محبت اهل بیت.

ناصبی ها را کار نداریم از خدا می خواهیم ان شاء الله به احترام حضرت زهرا آنها را هم به راه راست هدایت کند. به هیچ وجه راضی نیستیم هیچ انسانی و هیچ موجودی گرفتار آتش جهنم بشود، پرده جلوی چشمشان شده است توجه ندارند اگر پرده از جلوی چشمشان برداشته بشود قطعاً حق برای اینها نمایان خواهد شد.

این خلاصه بحث ما در جلسه گذشته بود و البته یک سری مطالب جدید که به ذهنمان آمد و مطرح کردیم. این هم حواله خداوند به ما و به عزیزان ما بود.

مجری:

الحمدلله تک تک این فرمایشات غنیمت است؛ ان شاء الله که قدر بدانیم و عامل باشیم. ایام، ایام امتحانات است، ایامی است که حسابی همه سرشان در درس و بحثشان است، آن کسی معمولاً پیروز می شود که در سال پرسیده چه سوالی قرار است مطرح بشود؟ آن کسی پیروزتر است کاملاً سوالها را می داند.

الحمدلله در این جلسه دیدیم در منابع شیعی الی ماشاء الله از این مطلب سوال روز حساب چیست؟ عامل اصلی آن چیزی که باعث نجات انسان از آتش می شود محبت امیرالمؤمنین است. این تقلب را کتب شیعه به ما رساندند.

ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)؛ تنها عامل نجات انسان در قیامت!

در ادامه برنامه امشب، می خواهیم ببینیم نجات مسلمین در قیامت با محبت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) چه میزان در کتب اهل سنت ذکر شده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اگر در رابطه با اینکه محبت و ولایت علی باعث نجات است در کتب اهل سنت بخواهیم بحث کنیم شاید جلسات متعددی نیاز دارد. من تلاش می کنم خیلی مختصر اشاره کنم بعد هم به بعضی از فرمایشات ائمه (علیهم السلام) بپردازم.

در مناقب آقای خوارزمی، متوفای 568 هجری قمری، صفحه 67 روایت مفصلی نقل شده است که رسول اکرم به امیر المؤمنین فرمود:

«یا علی لو أن عبدا عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»

من در جلسه مناظره ای که در شبکه «المستقله» داشتم آقای دکتر ابو شوارب را از دانشگاه اسکندریه مصر آورده بودند. یکی از وهابی ها به نام حسین حسینی را از بحرین آورده بودند و خود دکتر هاشمی هم بود گفتم بفرمایید نظرتان چیست؟ هیچ جوابی ندادند تا الان هم به ما جواب ندادند.

رسول اکرم فرمود علی جان اگر کسی به اندازه عمر حضرت نوح، عمر کند و تمامش را عبادت کند فقط قرآن می گوید 950 سال دوران رسالتش بود.

«وکان له مثل أحد ذهبا فأنفقه فی سبیل الله»

مثل کوه احد طلا در اختیارش باشد تمام این طلا را در راه خدا انفاق کند.

«ومد فی عمره حتى حج الف عام على قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما»

خدا عمر طولانی بدهد که هزار بار به زیارت خانه خدا پیاده برود. آخر عمرش هم بین صفاء و مروه مظلومانه کشته بشود.

«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»

یا علی، اگر ولایت تو را نداشته باشد همچنین آدمی بوی بهشت به مشامش نمی رسد و وارد بهشت نمی شود.

المناقب؛ نوسنده: الموفق الخوارزمی وفات : 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص67

همچنین آقای ابن عساکر، متوفای 571 در کتاب مدینه تاریخ دمشق، می نویسد:

«قال رسول الله إن الله خلق الأنبیاء من أشجار شتى وخلقنی وعلیا من شجرة واحدة فأنا أصلها وعلی فرعها والحسن والحسین ثمارها وأشیاعها أوراقها فمن تعلق بغصن من أغصانها نجا ومن زاغ هوى»

پیغمبر فرمود خداوند انبیاء را از درختان نور مختلفی آفریده است. من و علی را از یک درخت نور آفریده است من ریشه و تنه این درخت هستم، علی شاخه های این درخت است حسن و حسین میوه های این درخت هستند شیعیان ما برگهای این درخت هستند و هر کس به برگی از برگهای این درخت آویزان بشود نجات پیدا می کند، هر کس آویزان نشود در آتش جهنم سقوط می کند.

 بعد می گوید:

«ولو أن عبدا عبد الله عز وجل بین الصفا والمروة ألف عام ثم ألف عام ثم ألف عام ولم یدرک محبتنا لأکبه الله على منخریه فی النار»

کسی بین صفاء و مروه هزار سال دوباره هزار سال دوباره هزار سال یعنی سه هزار سال بین صفاء و مروه عبادت کند و محبت ما را درک نکند، خدای عالم او را با سر و دماغ داخل آتش جهنم خواهد انداخت.

بعد دارد:

«ثم تلا: (قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى)»

تاریخ مدینة دمشق؛ اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن الشافعی الوفاة: 571، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج41، ص 335

پس در حقیقت پاداش رسالت نبی مکرم، مودت خویشاوند و اهل بیت قرار گرفته است. این روایت ها از منابع اهل سنت است.

در روایات شیعه تعبیر خیلی تندتر از اینها است. مرحوم شیخ مفید در امالی خودش، از نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل می کند که فرمود:

«مَا بَالُ أَقْوَامٍ مِنْ أُمَّتِی إِذَا ذُکِرَ عِنْدَهُمْ إِبْرَاهِیمُ وَ آلُ إِبْرَاهِیمَ اسْتَبْشَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ تَهَلَّلَتْ وُجُوهُهُمْ وَ إِذَا ذُکِرْتُ وَ أَهْلَ بَیْتِی اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَلَحَتْ وُجُوهُهُمْ»

بعضی هستند اسم اهل بیت من می آید مثل شبکه های نحس وهابی قلبشان متنفر از نام اهل بیت است و چهره شان برچیده می شود. بعد می گوید:

«وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا لَقِیَ اللَّهَ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیّاً»

قسم به خدایی که مرا به حق، به نبوت مبعوث کرد اگر یک مردی اعمال 70 پیغمبر در پرونده اش نوشته شده باشد.

که یکی از آنها حضرت نوح است که فقط 950 سال دوران نبوتش بوده است.

«ثُمَّ لَمْ یَأْتِ بِوَلَایَةِ أُولِی الْأَمْرِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا»

اگر ولایت ما اهل بیت را نداشته باشد خدای عالم هیچ عمل واجب، مستحب و مباحی از او نمی پذیرد.

الأمالی (للمفید)؛ مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولى، حسین و غفارى على اکبر، ناشر: کنگره شیخ مفید، ص 115

تمام اعمالش (هَباءً مَنْثُورا) می شود. مثل گرد و غبار در هوا می شود که باد می آید این گرد و غبار را از این طرف به آن طرف می برد. خیلی روایت عجیبی است سند روایت کاملاً و صد در صد از دیدگاه شیعه صحیح است.

«جعفر بن محمد بن قولویه» است که نجاشی و شیخ طوسی و آقای خویی توثیقش کرده است. «محمد ابن جعفر ابن موسی» و «سعد ابن عبد الله اشعری» از فقهای بزرگ شیعه است. «احمد ابن محمد ابن عیسی» از بزرگان و فقهای قم است و مورد وثوق است. «حسن ابن محبوب» ثقه و جلیل القدر‌ و پر آوازه است. «مرازم ابن حکیم»، نجاشی، شیخ طوسی همه توثیق کردند. پس روایت از نظر سند، هیچ مشکل سندی ندارد.

این عبارت شیخ مفید متوفای 415 بود. شیخ طوسی متوفای 460،هم امالی دارد. سید مرتضی متوفای 436 او هم یک أمالی دارد.

در أمالی شیخ طوسی از امام سجاد (سلام الله علیه) نقل است می گوید یک عده هستند وقتی نام آل ابراهیم برده می شود خوشحال می شوند ولی نام آل محمد برده می شود قلبشان متنفر می شود.

«وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیّاً مَا قَبِلَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ حَتَّى یَلْقَاهُ بِوَلَایَتِی وَ وَلَایَةِ أَهْلِ بَیْتِی»

قسم به خدایی که نفس محمد در دست اوست اگر بنده ای روز قیامت عمل هفتاد پیغمبر در پرونده اش باشد این اعمال را خداوند نمی پذیرد مگر اینکه خدا را ملاقات کند با ولایت من و ولایت اهل بیت من.

الأمالی (للطوسی)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص140

یک روایتی باز شیخ طوسی در أمالی از ابن عباس دارد که مرد محترمی هم برای اهل سنت و هم برای شیعه است. «ابن عباس» می گوید به پیامبر عرض کردم یا رسول الله یک وصیت، راهنمایی و توصیه ای به ما کن که مایه نجات ما باشد. فرمود:

«عَلَیْکَ بِمَوَدَّةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‏ طَالِب‏»

بر تو باد بر محبت علی ابن ابی طالب

قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث کرده هیچ حسنه ای را از عبد، خدای عالم قبول نمی کند الا در کنارش محبت علی باشد. نماز بدون محبت علی، روزه بدون محبت علی، جهاد بدون محبت علی ابن ابی طالب (هَباءً مَنْثُورا) است.

«فَإِنْ جَاءَ بِوَلَایَتِهِ قَبْلَ عَمَلِهِ عَلَى مَا کَانَ مِنْه‏ وَ إِنْ لَمْ یَأْتِ بِوَلَایَتِهِ لَمْ یَسْأَلْهُ عَنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ إِلَى النَّارِ»

اگر با ولایت علی بیاید خداوند اعمال او را می پذیرد و اگر با ولایت علی نیاید اصلاً خدا سوال نمی کند محکمه ای برای او تشکیل نمی دهد.

الأمالی (للطوسی)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص106

کسی که ولایت علی نداشته باشد اصلاً حساب و کتابی برای او نیست. نگاه می کنند ولایت علی در قلبش بوده یا نبوده است؟ اصلاً سوال نمی کنند نماز خواندی یا نخواندی؟ روزه گرفتی یا نگرفتی؟ حج رفتی یا نرفتی؟ زکات دادی یا ندادی؟ غیبت کردی یا نکردی؟ به فقراء انفاق کردی یا نکردی؟ اصلاً هیچ سوالی از اعمالش نمی کنند بلکه می گویند این آتش جهنم این هم شما.

روایت فوق العاده شنیدنی از لحظات آخر عمر «ابن عباس»!

روایت دیگر، روایت مرحوم خزّاز است که خیلی عجیبی است حیفم آمد این را الان نقل نکنم. «عطاء بن یسار» از فقهای بزرگ اهل سنت می گوید:

«دَخَلْنَا عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ وَ هُوَ عَلِیلٌ بِالطَّائِفِ فِی الْعِلَّةِ الَّتِی تُوُفِّیَ فِیهَا»

روزی در طائف خدمت عبد الله عباس رفتیم، خیلی مریض بود در همان مرض هم از دنیا رفت.

«وَ نَحْنُ رَهْطٌ ثَلَاثُونَ رَجُلًا مِنْ شُیُوخِ الطَّائِفِ»

حدود سی نفر از مشایخ، فقهاء و شخصیتهای برجسته طائف به عیادت ابن عباس رفته بودیم.

عزیزان دقت کنند اگر همین یک روایت ملاک ما باشد کافی است. ابن عباس نابینا بود پرسید:

«یَا عَطَا مَنِ الْقَوْمُ قُلْتُ یَا سَیِّدِی هُمْ شُیُوخُ هَذَا الْبَلَدِ مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَمَةَ بْنِ حَضْرَمِیٍّ الطَّائِفِیُّ وَ عُمَارَةُ بْنُ أَبِی الْأَجْلَحِ وَ ثَابِتُ بْنُ مَالِکٍ فَمَا زِلْتُ أَعُدُّ لَهُ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ»

اینهایی که به دیدن من آمدند چه کسانی هستند؟ گفتم اینها شخصیت های برجسته طائف هستند. عبد الله ابن سلمه حضرمی، عمارة ابن اجلح، ثابت ابن مالک همه را یکی پس از دیگری نام بردم.

«ثُمَّ تَقَدَّمُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا یَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّکَ رَأَیْتَ رَسُولَ اللَّهِ وَ سَمِعْتَ مِنْهُ مَا سَمِعْتَ فَأَخْبِرْنَا عَنِ اخْتِلَافِ هَذِهِ الْأُمَّةِ»

سپس کنار ابن عباس جمع شدند و گفتند: پسر عموی پیامبر! تو پیغمبر را درک کردی و احادیثی از او شنیدی. به ما خبر بده آیا از پیغمبر چیزی در رابطه با اختلاف امت اسلامی شنیدی؟

«فَقُومٌ قَدْ قَدَّمُوا عَلِیّاً عَلَى غَیْرِهِ وَ قَوْمٌ جَعَلُوهُ بَعْدَ ثَلَاثَةٍ»

عده ای از مسلمانها علی را به عنوان خلیفه بلافصل پیامبر مقدم کردند. و عده ای او را خلیفه چهارم قرار دادند آیا از پیغمبر در این زمینه روایتی شنیدی؟

«قَالَ فَتَنَفَّسَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ»

ابن عباس آهی کشید و گفت من از پیغمبر شنیدم فرمود علی با حق است و حق هم با علی است!

«وَ هُوَ الْإِمَامُ‏ وَ الْخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِی فَمَنْ تَمَسَّکَ بِهِ فَازَ وَ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ ضَلَّ وَ غَوَى بَلَى یُکَفِّنُنِی وَ یُغَسِّلُنِی وَ یَقْضِی دَیْنِی وَ أَبُو سِبْطَیَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ تَخْرُجُ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ وَ مِنَّا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ»

امام و خلیفه بعد از من علی است هر کس به او تمسک کند نجات پیدا می کند هر کس از او تخلف کند گمراه می شود و سقوط می کند. او پدر دو ناز دانه من حسن و حسین است و از صلب امام حسین نه امام متولد می شود. مهدی امت من هم از صلب حسین است.

«فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَمَةَ الْحَضْرَمِیُّ یَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ فَهَلْ کُنْتَ تُعَرِّفُنَا قَبْلَ هَذَا»

ابن سلمه حضرمی گفت چرا قبل از این، این روایت را برای ما نگفتی؟

«فَقَالَ وَ اللَّهِ قَدْ أَدَّیْتُ مَا سَمِعْتُ وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لَکِنَّکُمْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ»

گفت: قسم به خدا این حرفها را به شما گفتم شما را نصیحت کرد ولی شما خیر خواهان را دوست ندارید!

یعنی شما کاری با ما ندارید و کار خودتان را انجام می دهید به حرف ما کسی گوش نمی دهد. در ادامه این سی نفر بزرگان طائف را به رعایت تقوا دعوت کرد و گفت:

«وَ تَمَسَّکُوا بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى مِنْ عِتْرَةِ نَبِیِّکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنْ تَمَسَّکَ بِعِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی کَانَ مِنَ الْفَائِزِینَ ثُمَّ بَکَى بُکَاءً شَدِیداً»

بروید به آن ریسمان محکم عترت پیغمبر چنگ بزنید. شنیدم پیغمبر فرمود هر کس به عترت من تمسک کند بعد از من، رستگار می شود.

«فَقَالَ لَهُ الْقَوْمُ أَ تَبْکِی وَ مَکَانُکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ؟ فَقَالَ لِی یَا عَطَا إِنَّمَا أَبْکِی لِخَصْلَتَیْنِ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ»

گفتند تو که پسر عموی پیغمبر هستی جایگاهت نسبت به پیغمبر مشخص است داری گریه می کنی؟ به عطاء ابن یسار گفت به خاطر دو مسئله گریه می کنم. از احوالات سخت قیامت و جدایی دوستان می ترسم.

کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف‏، ناشر: بیدار، ص 19 - 22

ما گفتیم یکی از ویژگیهای اخلاق علوی و سیره مهدوی به یاد قیامت بودن، به یاد قبر بودن، به یاد حساب و کتاب بودن و گریه کردن است. همان طور که امام سجاد فرمود:

«أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی»

خدایا گریه می کنم برای ساعت جان کندنم و به خاطر تاریکی قبرم.

«أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی‏»

به تنهایی ام در قبر خدایا گریه می کنم آن روزی که از قبر بیرون می آیم بدن من عریان است.

«أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمِینِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی إِذِ الْخَلَائِقُ فِی شَأْنٍ غَیْرِ شَأْنِی‏‏»

گاهی به سمت راست و چپ نگاه می کنم هر کس گرفتار خودش است.

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشیعة ، ج‏2، ص 591

در ادامه روایت ابن عباس دارد که:

«ثُمَّ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَقَالَ لِی یَا عَطَا خُذْ بِیَدِی وَ احْمِلْنِی إِلَى صَحْنِ الدَّارِ»

مردم از خانه ابن عباس رفتند، ولی عطاء ماند. ابن عباس گفت عطاء دست من را بگیر در حیاط خانه ببر داخل خانه دلم گرفته است.

عطا می گوید من و سعید او را گرفتیم به حیاط خانه بردیم - عزیزان به این دقت کنند خدا این طور ما را عاقبت به خیر کند - دارد که:

«ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ»

دستش را به سمت آسمان بلند کرد گفت خدایا من به تو تقرب می جویم به محمد و آل محمد.

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِوَلَایَةِ الشَّیْخِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ»

خدایا تقرب می جویم به تو با ولایت بزرگ ما علی ابن ابی طالب

«فَمَا زَالَ یُکَرِّرُهَا حَتَّى وَقَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَصَبَرْنَا عَلَیْهِ سَاعَةً ثُمَّ أَقَمْنَاهُ فَإِذَا هُوَ مَیِّتٌ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ»

این جمله را مدام تکرار می کرد. یک دفعه ابن عباس زمین افتاد. مدتی صبر کردیم سپس تکان دادیم دیدیم جان داده است.

کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف‏، ناشر: بیدار، ص 19 - 22

آخرین جمله ابن عباس حبر الأمة، مفسر نامدار عصر صحابه این شد که «خدایا به ولایت علی به تو تقرب می جویم» مدام تکرار می کرد به قدری گفت تا با ولایت علی جان داد. این را عاقبت به خیری می گویند.

«وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج2، ص136

توحید: ولایت علی؛ رسالت: ولایت علی؛ قیامت: ولایت علی؛ حساب و کتاب: ولایت

علی؛ عبور از صراط: با ولایت علی؛ دخول در بهشت: با ولایت علی؛ نجات از آتش جهنم: ولایت علی. این را هم برای عزیزان شیعه، هم برای عزیزان اهل سنت عرض می کنم اینها برای ما عبرت است.

آقای احمد ابن حنبل در کتاب فضائل الصحابه فقط آخر این روایت را آورده و صلاح ندیده اول روایت را بیاورد. وقتی که عبدالله ابن عباس وفاتش رسید گفت:

«اللهم انی أتقرب إلیک بولایة علی بن أبی طالب»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج2، ص662، ح 1129

شاید بعضی ها بگویند در آخرین لحظه باید شهادتین را به محتضر تلقین کنند. ولی ابن عباس به جای لا اله الا الله محمد رسول الله می گوید: «اللهم انی أتقرب إلیک بولایة علی بن أبی طالب»؛ این همان فرمایش امام باقر (سلام الله علیه) است که فرمود:

«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص 145

زیرا علی ابن ابیطالب مظهر أتم تمام کمالات حق است. هر چه خدا کمالاتی دارد ذاتاً، اسمائاً، صفاتاً، افعالاً خدای عالم در وجود محمد و آل محمد قرار داده است. با این تفاوت که کمالات خدای عالم ذاتی و استقلالی است، و کمالات محمد و آل محمد اعطائی و استضلالی است.

یعنی وقتی ما یا علی می گوییم علی اسم اعظم خدا است. مثل اینکه یا رحمان، یا رحیم، یا الله می گوییم. خود امیر المؤمنین فرمود:

«مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آیَةٌ هِیَ أَکْبَرُ مِنِّی وَ لاَ لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّی»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص 207

به عزیزان توصیه می کنم کتابهای امام راحل که ایام رحلت این بزرگوار هم نزدیک است مخصوصاً‌ «مصباح الهدایة» را ملاحظه بکنند و ببینند در رابطه با جایگاه و مقام اهل بیت چه نکات ظریف و زیبایی دارد.

ایشان در آداب الصلاة، صفحه 186 یا 185 با صراحت با قاطعیت می فرماید خدای عالم تمام کمالات ذاتی، کمالات صفاتی، اسمائی و افعالی را در وجود مقدس رسول اکرم و ائمه هدی قرار داده است.

توحید بدون ولایت، توحید نیست. باطن توحید، باطن عبادت ولایت اهل بیت است. این فرمایش این بزرگوار است. اگر فرصت کنم عین عبارتش را هم ان شاء‌ الله نشان خواهم داد که می فرماید باطن توحید و باطن عبادت، روح توحید، روح عبادت ولایت اهل بیت عصمت و طهارت است.

این حرف یک منبری، یک مداح، یک فرد عادی، استاد دانشگاه و طلبه عادی نیست، یک کسی است که 70- 80 سال عمرش را با روایات اهل بیت سپری کرده و رگ، پوست و استخوانش با روایات اهلبیت عجین شده است. ایشان دارد می گوید.

یک کسی اگر نسبت به مسائل سیاسی مسئله ای داشته باشد، آن جداست. ولی مقام علمی فرق می کند. به قول آقای سروش که می گوید ما در مسئله و مقام علمی، در تاریخ ایران کسی مانند امام نداریم. یعنی حتی آن مخالفین هم نسبت به امام اعتراف دارند.

مجری:

بسیار عالی. اگر بنا براین باشد که صرف عبادت کردن و صرف این که یک نفر بیاید بگوید اگر نماز قبول شد همه اعمال ما قبول می شود این طوری باید ابن ملجم را هم ببینیم که در صف پیشگامان بهشت خواهد بود. این است آن معنایی که الحمدلله در این جلسات ما می توانیم به آن برسیم.

نظر به بندگان اگر ز مرحمت خدا کند * قسم به ذات کبریا ز یمن مرتضی کند

نماز بی ولای او عبادتی است بی وضو * به منکر علی بگو نماز خود قضاء کند

دوست داریم این بحث را ادامه بدهیم و در محضر حضرت استاد باشیم همانطور که حتماً هم عزیزان مطلع هستید این جور بحثها یک لذت خاصی دارد اما سراغ دلیل هم می رویم. یعنی چه حکمتی در پس این مطلب نهفته است که این ولایت، این محبت چنین جایگاهی پیدا می کند با داشتن چنین محبتی ما می توانیم به این اعلیٰ علیین برسیم و با نداشتن آن خدای ناکرده در اسلف السافلین باشیم.

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله تا اینجا دیدیم، لذت بردیم احادیثی را که نسبت به وجود نازنین حضرت آقا امیرالمؤمنین قبول ولایت ایشان چه چیزی را در پی خواهد داشت و عدم پذیرش و قبول این محبت چه عاقبتی را به دنبال خواهد داشت. با هم مستندات را شنیدیم هم از شیعه و هم از کتب اهل سنت که الی ماشاء الله چه بزرگانی اینها را نقل کردند و چه تعابیر عجیب و شگفت انگیزی بود.

تعابیری که انسان واقعاً‌ تعجب می کند وقتی که اینها را مشاهده می کند قطعاً کسی که دنبال تحقیق و پژوهش است پایش را یک قدم جلوتر از این لذت می گذارد، می خواهد بیشتر از این کیف بکند می خواهد ببیند حکمت اصلی و فلسفه این مطلب چیست؟

حضرت استاد دیگر خودتان این توقع و انتظار را ایجاد کردید که ما از حضرتعالی بپرسیم ببینیم بالاخره چه سرّی در این مطلب نهفته است که اگر محبت امیرالمؤمنین فراگیر بشود جهنمی خلق نمی شود.

آن کسی می تواند فرار بکند آن کسی می تواند از آتش جهنم نجات پیدا بکند که محبت امیر المؤمنین داشته باشد چه حکمتی در پس این مطلب است؟

هشت اثر مهم دنیوی و اخروی در قبول ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

روایات متعدد از شیعه و سنی است که اگر همه خلایق محبت علی را در دل داشتند خدای عالم جهنم نمی آفرید. فلسفه و حکمتش چیست؟

در اینجا هشت نکته یادداشت کردم گرچه بیشتر از اینها هم می شود گفت؛ ولی خیلی خلاصه و فهرست وار می گویم تا بتوانیم تا آخر این هشت نکته را خدمت بینندگان عزیز تقدیم کنیم. باشد که این ران ملخی به پیشگاه مولایمان بقیة الله الأعظم باشد که گوشه چشمی هم به ما کند. از قول همه شما داریم عرض می کنیم:

گل نرگس چه شود بوسه به پایت بزنم *  تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم

گل نرگس نکند مهر ز ما بر داری * داغ دیدار رخت بر دل ما بگذاری

سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست * ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا

کاش در نافله ات نام مرا هم ببری * که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا

علت این قضیه روایتی صحیح و معتبر است که هیثمی در مجمع الزوائد، ‌جلد 9 نقل کرده است. ام سلمه می گوید شهادت می دهم که از پیامبر شنیدم فرمود:

«من أحب علیا فقد أحبنی ومن أحبنی فقد أحب الله»

هر کس علی را دوست داشته باشد من را دوست دارد. هر کس من را دوست داشته باشد قطعاً خدا را هم دوست دارد.

دوستان عزیز یعنی اگر تمام خلایق علی را دوست داشته باشند یعنی پیغمبر و خدا را هم دوست دارند اگر تمام خلایق خدا را دوست دارند خدا، جهنم را برای چه کسی می خواهد خلق کند؟

یعنی همه خلایق دوست خدا شدند، خدای عالم دوستش را به جهنم نمی برد. پس محبت علی، محبت پیغمبر، محبت پیغمبر، محبت الله، محبت الله هم:

(فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ)

در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!

سوره قمر (54): آیه 55

آن جایی است که:

(یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً)

تو ای روح آرام‌ یافته! به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.

سوره فجر (89): آیات 27 و 28

دیگر احتیاجی به آفرینش جهنم نیست. از آن طرف هم داریم که:

«ومن أبغض علیا فقد أبغضنی ومن أبغضنی فقد أبغض الله»

هر کس علی را دشمن بدارد من را دشمن داشته، هر کس من را دشمن داشته خدا را دشمن دارد.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407، ج 9، ص 132

آنهایی که با بغض و عداوت علی، عداوت پیغمبر را به دست می آورند و با عداوت پیامبر، عداوت خدا را. کسی که عداوت خدا را به دست می آورد باید جهنمی باشد و این دو دو تا چهار تا است.

همین عبارت را ایشان می گوید سندش صحیح است و حاکم نیشابوری، جلد 3، صفحه 141همین روایت را می آورد می گوید:

«حدیث صحیح على شرط الشیخین»

المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص141، ح4648

باز در کتاب مستدرک حاکم نیشابوری، رسول اکرم فرمود:

«یَا عَلِیُّ، أَنْتَ سَیِّدٌ فِی الدُّنْیَا، سَیِّدٌ فِی الْآخِرَةِ حَبِیبُکَ حَبِیبِی، وَحَبِیبِی حَبِیبُ اللَّهِ»

یا علی تو در دنیا و در آخرت آقا هستی. دوست تو، دوست من است دوست من هم دوست خدا است.

 وقتی که همه عالم دوست خدا شدند آتش جهنم برای چه؟ از آن طرف دارد:

«وَعَدُوُّکَ عَدُوِّی، وَعَدُوُّی عَدُوُّ اللَّهِ»

دشمن تو، دشمن من است دشمن من هم دشمن خدا است.

المستدرک على الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 138، ح 4640

وقتی دشمن است باید جهنم هم باشد این که اگر خلایق بر حب علی اجتماع کنند خدا آتش و جهنم نمی آفرید چون حب علی، حب الله است. وقتی همه خلایق حب الله، دوست خدا، ولی خدا و اولیاء خدا شدند خدای عالم دیگر جهنمی نمی خواهد بیافریند.

نکته دوم اینکه آقایان حدیث آوردند که ابوذر می گوید پیغمبر فرمود:

«یا علی انه من فارقنی فقد فارق الله ومن فارقک فقد فارقنی»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج2، ص570، ح962

فرمود: هر کس از علی جدا بشود از من جدا شده است از من جدا بشود از خدا جدا شده است با علی پیوند ببندد با من پیوند بسته است با من پیوند ببندد با خدا پیوند بسته است. اگر همه خلایق با خدای عالم پیوند دوستی ببندند دیگر جهنم می خواهد چه کار کند؟

باز در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 135 این روایت را می آورد سپس می گوید:

«رواه البزار ورجاله ثقات»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407، ج9، ص135

طبرانی هم همین تعبیر را دارد:

«من فَارَقَ عَلِیًّا فَارَقَنِی وَمَنْ فَارَقَنِی فَارَقَ اللَّهَ»

جدایی از علی، جدایی از من، جدایی از من جدایی از خداوند است.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی؛ ج 12، ص 423، ح 13559

اگر جدایی از علی صورت نگیرد جدایی از خدا هم صورت نگرفته است ولذا لازم نیست جهنمی آفریده بشود. در روایات دیگر دارد:

«أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ رَدَّ عَلَى عَلِیٍّ فِی قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ رَدَّ عَلَیَّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ فَوْقَ عَرْشِه‏»

ای مردم اگر کسی با حرف یا عملی، علی را کنار بگذارد، مرا کنار گذاشته است و هر کس مرا کنار بگذارد، خدا را کنار گذاشته است.

معانی الأخبار؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص373

ابن عساکر هم از پیامبر نقل کرده است که فرمود:

«من أطاع علیا فقد أطاعنی ومن عصى علیا فقد عصانی ومن عصانی فقد عصى الله ومن أحب علیا فقد أحبنی ومن أحبنی فقد أحب الله ومن أبغض علیا فقد أبغضنی ومن أبغضنی فقد أبغض الله لا یحبک إلا مؤمن ولا یبغضک إلا کافر أو منافق»

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف:  أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج42، ص270

اگر تمام خلایق از علی اطاعت کردند از خدا اطاعت کردند و وقتی همه از خدای عالم اطاعت بکنند دیگر جهنم برای چه کسی؟ همه خلایق مطیع و فرمان بر خدا شدند خدای عالم دیگر جهنمی نمی خواهد.

ابن عساکر و دیگران آوردند:

«عن أبی ثابت مولى أبی ذر قال دخلت على أم سلمة فرأیتها تبکی وتذکر علیا وقالت سمعت رسول الله یقول علی مع الحق والحق مع علی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض یوم القیامة»

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف:  أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج42، ص449

با علی بودن یعنی با حق بودن اگر همه خلایق با حق باشند دیگر جهنم و آتش می خواهد چه کار؟ هیثمی هم در مجمع الزوائد، از ام سلمه نقل کرده است:

«کان علی على الحق من اتبعه اتبع الحق ومن ترکه ترک الحق»

هر کس از علی تبعیت کند از حق تعالی تبعیت کرده است

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407، ج9، ص135

وقتی همه از حق تبعیت کردند جهنم می خواهد چه کار؟ آتش جهنم برای چه؟

نکته ششم عبارت:

«علی مع القرآن والقرآن مع علی»

المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص134، 6428

جالب است اینها را شاید بارها شنیدیم ولی این تحلیل را نداشتیم علی با قرآن است قرآن هم با علی است آیا همه با علی باشند و همه با قرآن باشند دیگر جهنم برای چه؟ یعنی همه مطیع علی شدند یعنی مطیع قرآن هستند. همه عالم مطیع قرآن شدند آتش جهنم برای چه آفریده بشود؟ ولذا اگر کسی با علی باشد به هیچ وجه گرفتار آتش نمی شود.

همه با علی باشند خدا آتش نمی آفریند چون علی از خدا جدا نیست مظهر أتم تمام کمالات الهی است. خدای عالم اگر کسی با مظهر أتمش باشد دیگر آتش برای چه کسی می خواهد؟

آقایانی که علی را خانه نشین کردند به تعبیر امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در حد تمام خلایق ظلم کردند، راه نجات را برای خلایق بستند.

نکته هفتم این است که علی (علیه السلام) وسیله عبادت خدا و راه شناخت خدا است. امام باقر فرمود:

«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّه‏»

توسط ما خدا عبادت می شود توسط ما معرفت خدا صورت می گیرد توسط ما وحدانیت خدا محقق می شود.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص145

اگر تمام مردم به طرف امیر المؤمنین بیایند یعنی در حقیقت وحدانیت خدا را کسب کردند، معرفت خدا را کسب کردند و عبادت خدا را هم کسب کردند. کسی که به وحدانیت، معرفت و عبادت الله رسید جهنم می خواهد چه کار؟

ائمه اهلبیت (علیهم السلام) را اینگونه بشناسید!

در روایت دیگر بارها این را گفتیم امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«نَحْنُ وَاللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى‏ الَّتِی لَایَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»

همه ما اسماء حسنیٰ الهی هستیم از بندگان عملی جز با معرفت ما خدا نمی پذیرد.

الشافی فی شرح الکافی ( للمولى خلیل القزوینی)؛ نویسنده: قزوینى، ملا خلیل بن غازى‏، (تاریخ وفات مؤلف: 1089 ق‏)، محقق / مصحح: درایتى، محمد حسین‏، ناشر: دار الحدیث‏، ایران؛ قم‏: 1429 ق / 1387 ش، ج2، ص401

وقتی علی جزء اسماء حسنیٰ الهی است همه خلایق با اسماء حسنیٰ الهی شدند جایی برای غضب خدا نیست جایی برای آتش نیست جایی برای جهنم نیست.

یا در روایت دیگر می فرماید:

«وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ»

اگر ما نبودیم اصلاً‌ عبادت خدا صورت نمی گرفت.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص144، بَابُ النَّوَادِر‏، ح5

همان طوری که عزیزمان هم این شعر را خواندند:

نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو *  به منکر علی بگو نماز خود قضاء کند

این شاعر یک مقداری دقت نکرده؛ منکر علی کسی که نمازش را هزار مرتبه هم قضاء کند الا این که از عقیده اش بر گردد تن به محبت و ولایت علی بدهد. کسی که ناصبی است هزار بار نمازش را هم اعاده کند هیچ فایده ای ندارد.

اجازه بدهید با توجه به این که ایام سالگرد رحلت امام (رضوان الله تعالی علیه) است سراغ این مرد عارف، بزرگ و بزرگ خدا شناس و امام شناس عصرمان برویم. ایشان کتابی دارد در شرح دعای سحر ماه رمضان.

حضرت امام می فرماید: «ولایت در عقاید و اعمال همچون صورت برای هیولاء است. به این جهت است که ولایت علوی، خدا ما را بر آن مستدام بدارد موجب کمال دین و تمام نعمت گردید.» همان آیه:

(الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا)

امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.

سوره مائده (5): آیه 3

دیگر عبادات بلکه عقاید و ملکات نیز به منزله هیولاء است و ولایت صورت آنها است و آنان به منزله ظاهر هستند و ولایت باطن آنها است. چقدر زیباست؟ یعنی تمام عقاید، تمام عبادات، تمام ملکات، اخلاق خوب، رفتار خوب، کردار خوب، برخورد خوب تمام ملکات فاضله پوسته ای هستند هیولاء یک جسم بی رمقی هستند.

ولایت، باطن عقاید است. ولایت، باطن عبادت است. ولایت، باطن ملکات فاضله است اگر تمام ثروت دنیا دست یک کسی باشد در راه خدا انفاق کند بدون ولایت علی هیچ است.

از این روست اگر کسی بمیرد و امامی نداشته باشد به مرگ دوران جاهلیت، به مرگ کفر و نفاق و گمراه مرده است چنانچه که در روایت کافی است. ماده و هیولاء را به جز با صورت فعلیت وجودی محقق نمی شود بلکه برای ماده و هیولاء در نشئه آخرت اصلاً وجودی نیست.

بحث ماده و هیولاء یک بحث فلسفی است نمی خواهم خیلی زیاد درباره اش توضیح بدهم وقت هم دارد به پایان می رسد.

ایشان در جای دیگر می فرماید: «بدان ای دوست من، خدایت به معرفت اسماء و صفاتش موفق گرداند تو را از متدبرین در اسرار، اسماء حسنیٰ الهی و صفات اولیاء ربوبی همگی حجاب های نوری هستند.»

البته در پاورقی می گوید: «این به حسب بعضی از مقامات سالکین است وگرنه از برای صاحبان مراتب دیگر شرک محسوب می شود حسنات ابرار، سیئات مقربین پس ایمان حقیقی که خالص از شرک باشد آن است اعتقاد کند بر این که اوست ظاهر و باطن، اول و آخر پس هیچ اسم و صفتی نمی تواند حجاب آن وجه کریم شود و هیچ امر خلقی را نرسد که نقاب نور عظیم گردد.»

بعد ایشان در پاورقی صفحه بعد، مطالبی از شیخ عبد الرزاق کاشانی می آورد می گوید سوال شد حلول درست است یا اتحاد گفت هر دو باطل است

«ولیس فی الدار غیره دیّار»

بعد از قاضی سعید مطالبی نقل می کند بعد همه اینها را رد می کند و می گوید: «کمال اخلاص، مغز حقیقت آن است توصیف کننده حق متعال را نشاید که حضرتش را به ظهور، بتوان، اولیت و آخریت توصیف نماید چه آنچه جز او کسی در خانه وجود نیست برای چه کسی ظهور کند از چه کسی غایب شود و چه اولویتی دارد؟»

بعد می گوید: «زیرا اولیت و آخریت به اعتبار آغاز و انجام است. و هنگامی که هر چه جز اوست باطل و هالک باشد آغاز انجامی نیست پس کمال معرفت آن است که سالک، عجز و قصور خویش را در این مقام کاملاً درک کند.»

بعد ایشان می گوید: «ائمه (علیهم السلام) مظهر أتم (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ) هستند. این امام شناسی درست و دقیق است که در بعضی از روایات دارد علی فرمود: اول و آخر منم،  ظاهر و باطن منم. و اینها نه غلو و شرک است؛ یعنی مظهر صفات حق در اولیّت ما هستیم. این‌ متن زیارت جامعه کبیره است.

«بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه‏»

المزار الکبیر (لابن المشهدی)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، ص532

ولذا بهترین راه برای ما، برای رسیدن به الله رسیدن به ولایت اهل بیت است اگر به ولایت اهل بیت رسیدیم این ها را شناختیم خدا را هم شناختیم اگر اینها را نشناختیم در توحیدمان باید تجدید نظر کنیم. لذا امیر المؤمنین به سلمان و ابوذر فرمود:

«مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّة»

کسی مرا به نورانیّت بشناسد خدا را شناخته است. هر کس خدا را شناخت نورانیت ما را هم شناخته است

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص1

ولذا از خدای عالم بخواهیم که معرفت نورانی اهلبیت را به ما عنایت کند و اگر به این مرحله در دنیا رسیدیم از فلسفه، حکمت و خلقت خودمان بهره بردیم و اگر به اینجا نرسیدیم از ائمه، علمای ابرار یکسری از مزخرف بافها و خرافات بافها امروز روشن فکرها این تعابیر را به کار می برند.

واژه علمای ابرار یک واژه ای است که در 30- 40 سال اخیر وارد حوزه مقالات بعضی از کتاب ها شده است بعضی ها می خواهند روشن فکر بازی در بیاورند این تعابیر را به کار می برند.

شما عبارت امام (رضوان الله تعالی علیه) را ملاحظه کن و ببین در رابطه با معرفت ائمه چه تعابیری دارد؟ توصیه می کنم شرح دعای سحر فقط:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ مَشِیَّتِکَ بِأَمْضَاهَا وَ کُلُّ مَشِیَّتِکَ مَاضِیَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَشِیَّتِکَ کُلِّهَا»

إقبال الأعمال (ط - القدیمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الکتب الإسلامیه، ج1، ص100

این را ملاحظه کنید. حدیث مشیّت را امام مطرح می کند. امام صادق فرمود:

«إنّ اللهَ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ بِالْمَشِیَّةِ وَ خَلَقَ الْمَشِیَّةَ بِنَفْسِهَا نَحْنُ مَشِیَةَ الله»

التوحید( للصدوق)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على‏، (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: حسینى، هاشم‏، ناشر: جامعه مدرسین‏، ص148

آن مشیت اللهی که خدای عالم تمام عالم را با آن آفرید ما هستیم. فلذا تلاش کنیم برای رسیدن به معرفت اهلبیت، معرفت حضرت ولی عصر که یکی از بالاترین سرمایه ما در دوران غیبت است و وسیله رسیدن ما به حضرت ولی عصر است را کسب کنیم ان شاء الله

مجری:

بسیار عالی خیلی ممنون و متشکر، ان شاء الله که در این مسیر موفق باشیم بتوانیم راه را بشناسیم و خداوند هم به ما این توفیق را بدهد ان شاء الله بتوانیم در این مسیر گام بر داریم. همچنین از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند تشکر می کنم که تا انتهای برنامه همراه ما بودید ان شاء الله موفق و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها