نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
نقش و جایگاه مهم «نیت» در عبادت؛ در بیانات علما و بزرگان شیعه!
کد مطلب: 15722 تاریخ انتشار: 26 بهمن 1402 - 10:33 تعداد بازدید: 459
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
نقش و جایگاه مهم «نیت» در عبادت؛ در بیانات علما و بزرگان شیعه!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی1402/10/14

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 بسم الله الرحمن الرحیم

14/10/1402

موضوع: نقش و جایگاه مهم «نیت» در عبادت؛ در بیانات علما و بزرگان شیعه!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

حادثه تروریستی کرمان و یک مصاحبه دشمن شکن!

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

نقش و جایگاه مهم «نیت» در عبادت؛ در بیانات علما و بزرگان شیعه!

تماس بینندگان برنامه

آیا امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) پشت سر معاویه، نماز خوانده است!؟

روایتی بسیار دردناک و عبرت آموز درباره اخلاص عمل!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم در سید اللیالی محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم کنیم.

خدمت شما ایام با سعادت میلاد حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) را تبریک عرض می کنم و در کنار آن شهادت جمعی از هموطنان مان از زائران «کرمان» و مرقد «حاج قاسم سلیمانی»‌ را خدمت خانواده هایشان تبریک و تسلیت عرض می کنم.

ان شاءالله بتوانیم در مسیر پیمودن راه حق همه ما موفق باشیم و در آخرت هم با عمل خودمان مشمول شفاعت حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) قرار بگیریم.

همان طور که مطلع هستید در این برنامه استفاده می کنیم از محضر استاد حضرت آیت الله حسینی قزوینی. سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم. طبق برنامه همیشگی مان مطلع عرایض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم.

عمری است رهین منت زهراییم * مشهور شده به عزت زهراییم

مردیم اگر به قبر ما بنویسید * ما پیر غلام حضرت زهراییم

ما زنده به لطف رحمت زهراییم * مأمور برای خدمت زهراییم

روزی که تمام خلق حیران هستند * ما منتظر شفاعت زهراییم

سر فصل کتاب آفرینش زهراست * روح ادب و کمال و بینش زهراست

روزی که گشایند در باغ بهشت * مسئول گزینش و پذیرش زهراست

خدایا تو را قسمت می دهیم به آبروی صدیقه طاهره در این فرخنده روز میلاد صدیقه کبریٰ فرج حجة ابن الحسن را نزدیک نموده و ما را از یاران خاص، سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده. همگی عرضه می داریم «یابن الحسن عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»

تو خود برای ظهورت دعا کن ای آقا * دعای من به خودم هم نمی کند اثری

یا ابا صالح المهدی ادرکنیٰ

مجری:

حضرت استاد! اگر امکانش است مختصری نسبت به این فاجعه که در کرمان رقم خورد و منجر به شهادت افراد زیادی از هموطنانمان شد توضیح بفرمائید.

حادثه تروریستی کرمان و یک مصاحبه دشمن شکن!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

شهید «حاج قاسم سلیمانی» نه تنها یک افسر رشید و یک سرباز فدایی ولایت بود بلکه ایشان در امور سیر و سلوک و رسیدن به کمالات روحی توفیقات زیادی نصیب ایشان شده بود. توفیق داشتم از نزدیک با ایشان آشنا بودم حتی یک دوره برای دوستان ایشان در «قم» تدریسی داشتیم آن دوره ایشان تمام از اول تا آخر دوره می آمد در گوشه سالن می نشستند و سرشان پایین بود و مطالبی را یادداشت می کردند.

آنچه که توانست «حاج قاسم سلیمانی» را در دنیا به عنوان یک افسر رشید و یک خط شکن و یک فردی که در شکستن ابهت «داعش» و «وهابیت» این چنین موج ایجاد کند به نظرم فراتر از آن شجاعت ایشان، روحیه ولایی ایشان بوده است.

 لذا چه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تشییع جنازه های زیادی دیدیم ولی بنده در عمر هفتاد ساله ام تشییع جنازه ای مثل تشییع جنازه «حاج قاسم سلیمانی» ندیدم.

حتی «مقام معظم رهبری» هم یکی دو مرتبه اشاره داشتند که این تشییع جنازه، تشییع جنازه - قریب به این مضمون - بی نظیر بود و الحق بی نظیر بود.

این قضایا ثابت کرد که دشمن نه تنها از خود «سردار سلیمانی»‌ وحشت دارد، از نام و خون او هم وحشت دارد. قضیه دیروز ثابت کرد بر این که حتی از خاک قبر «سردار سلیمانی» هم وحشت دارند.

از این که مردم در کنار مرقد او بروند و شعائر اسلامی را سر بدهند از این هم دشمن می ترسد و وحشت دارد. می خواهد به قول خودش ترس و خوف ایجاد کند ولی به تعبیر «امام» بکشید ما را ملت ما روشن تر و مقاوم تر می شوند.

ما دیدیم بعد از قضیه انفجاری که ده ها شهید و مجروحین زیادی گرفت مردم بلافاصله شعار کوبنده مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر دادند.

کلیپی را امروز دیدم یکی از عزیزان که نُه نفر از منسوبین خودش را در قضیه دیروز از دست داده بود «وزیر محترم بهداشت» منزلشان رفته بود صحبتهای ایشان، صحبتهای یاران حضرت سید الشهداء را در شب عاشوراء تداعی می کرد که گفتند حسین جان اگر خدای عالم به ما هزار جان بدهد یا هفتاد جان بدهد همه آن را در راه تو فدا می کنیم!

یا به تعبیری اگر هزار مرتبه کشته شویم و زنده شویم از تو دست بر نمی داریم. با این که نه تن از عزیزانش را از دست داد می گفت تمام اینها فدایی مسیر و راهی است که «حاج قاسم سلیمانی»‌ پیموده بود.

اینها واقعاً درس بزرگی است اگر عزیزان شهدای ما با وصیتنامه هایشان مایه بیداری ملت ها و جوان ها می شوند این عزیز هفت یا نُه شهید از دست داده آنچنان با صلابت و محکم صحبت می کرد من واقعا تعجب کردم، فردی به خاطر دفاع از اسلام،‌ دفاع از نظام، دفاع از ولایت و دفاع از مسیری که «حاج قاسم سلیمانی» ترسیم کرده بود اینچنین حرف می زند.

خیلی جالب بود می گفت مادرم را 40 سال قبل از دست دادم ولی دختر بزرگی داشتم او را من مادر صدا می کردم یعنی به جای مادرم بود. همسرم را از دست دادم نمی دانم دخترم کجاست؟ آیا او هم به شهادت رسید یا زنده است؟

یعنی صحبت های این عزیز، عزیز از دست داده در حقیقت پیامی بزرگ بر دشمنان اسلام، دشمنان اهل بیت و دشمنان نظام است که شما هر چه توان دارید این جنایتها را انجام بدهید بدانید به اهدافتان نخواهید رسید و مردم در مسیری که انتخاب کرده اند مصمم تر خواهند شد و با این کارتان گور خودتان را می کنید و بدانید:

(إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ)

همانا خداوند قادر و انتقام گيرنده است.

سوره ابراهیم (14): آیه 47

انتقام الهی در کمین شما است.

(إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ)

به يقين پروردگار تو در کمين گاه (ستمگران) است!

سوره فجر (89): آیه 14

امیدواریم که ان شاءالله با بازوی توانمند عزیزان ما در «جبهه مقاومت» یک ضرب شصتی به این وحّاش های عصر خودمان که البته وحوش و وحّاش می گوییم باید از وحوش معذرت بخواهیم. یک ضرب شصتی و انتقام جانانه ای بگیرند که در تاریخ ان شاءالله ثبت بشود و برای آیندگان هم عبرت باشد که دیگر این چنین جنایتهایی را مرتکب نشوند.

مجری:

تشکر می کنیم. همچنان دلهای ما رو به سوی منتقم این خون ها و خون مظلومه عالم حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است که ان شاءالله انتقام خون های ریخته شده مظلومان را حضرتش طلب خواهیم کرد «اللهم عجل لولیک الفرج»

حضرت استاد لطف کنید مختصری از آن چیزی که در جلسات گذشته بیان شده بود بفرمایید تا ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در اخلاق علوی و سیره مهدوی عرض کردیم اگر بخواهیم در رکاب حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و از یاران آن حضرت باشیم باید اخلاق، اعتقادات و سیره ما شبیه به اخلاق و سیره امیر المؤمنین (سلام الله علیه) و یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) باشد.

عرض کردیم بر این که یکی از ویژگی های یاران حضرت مهدی پیمودن مراحل بالای توحید است برسند به یک مرحله ای که:

«وحّدوا اللّه تعالى حقّ توحيده»

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؛ ‏نويسنده: يزدى حايرى، على‏ (1323 ق‏)، محقق: عاشور، على‏، ناشر: مؤسسة الأعلمى‏، لبنان بیروت: 1422ق، ج2، ص 165

به بالاترین مرحله توحید رسیده باشند یا:

«رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ آخِرَ الزَّمَان‏»‏

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج2، ص320

در رابطه با این عبارت مفصل صحبت کردیم. روایتی را مرحوم «نوری» در «مستدرک» چاپ آل البیت، جلد 17، صفحه 301 آوردیم که تعبیر زیبایی است که پیامبر اکرم می فرماید:

«وَ لَوْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ لَزَالَتِ الْجِبَالُ بِدُعَائِكُم‏»

اگر چنانچه خدا را آن گونه ای که شایسته است شما بشناسید با دعای شما کوه ها کنده می شود!

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج‏17، ص301

تعبیر خیلی عجیبی است. همین تعبیر در «الزام الناصب»، جلد 2، صفحه 165 در مورد یاران حضرت است.

«لو أنّهم همّوا بإزالة الجبال الرواسي لأزالوها عن مواضعها»

این ها در اثر رسیدن به بالاترین مرحله توحید اگر تصمیم بگیرند کوه های بزرگ و پر هیمنه را از جای خود بکنند قطعاً کوه ها را از جا خواهند کند.

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؛ ‏نويسنده: يزدى حايرى، على‏ (1323 ق‏)، محقق: عاشور، على‏، ناشر: مؤسسة الأعلمى‏، لبنان بیروت: 1422ق، ج2، ص 165

همه اینها به برکت رسیدن به بالاترین مرحله توحید است. روایتی را مرحوم «خزّاز» متوفای 400 در «کفایة الأثر»، صفحه 261 و صاحب «بصائر» متوفای 290 روایت خیلی زیبایی می آورد عزیزان مان در پیام این روایت دقت کنند.

 «محمد ابن ابی عمیر» از اصحاب ویژه امام صادق و امام کاظم و امام رضا (سلام الله علیه) است. البته امام صادق را درک نکردند ولی امام رضا و اما جواد درک کردند جزء «مشایخ الثقات» هستند. «ابن ابی عمیر» کسی است که مرسلاتش هم جزء روایات صحیح شمرده شده است.

ایشان از «هشام» نقل می کند ظاهراً «هشام ابن حکم» هست یا «هشام ابن سالم» هم باشد هر دو ثقه هستند. می گوید خدمت امام صادق (سلام الله علیه) بودیم «معاویة ابن وهب» که از اصحاب خاص امام صادق است «عبد الملک ابن أعین» برادر «زراره» وارد شد.

«معاویة ابن وهب» در رابطه با توحیدی که توده مردم و عامه دارند سوال کرد می گوید:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ رَأَى رَبَّهُ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ رَآه‏ وَ عَنِ الْحَدِيثِ الَّذِي رَوَوْهُ أَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَرَوْنَ رَبَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ يَرَوْنَه‏»

پیغمبر اکرم در معراج خدا را با همان صورت واقعیش دید و مؤمنین هم در بهشت خدا را خواهند دید.

 وقتی این مسئله را از قول عامه مردم نقل کردم حضرت فرمود آقای «معاویة ابن وهب»

«مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ يَأْتِي عَلَيْهِ سَبْعُونَ سَنَةً أَوْ ثَمَانینَ سَنَةً يَعِيشُ فِي مُلْكِ اللَّهِ وَ يَأْكُلُ مِنْ نِعَمِهِ ثُمَّ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ»

چقدر وقیح است برای یک بنده ای که هفتاد، هشتاد سال در نعمت الهی زندگی می کند از نعمت های الهی استفاده می کند، در مُلک الهی زندگی می کند ولی خدا را به آن گونه ای که شایسته است نمی شناسد.

خیلی عجیب است. می فرماید برای یک انسان خیلی قبیح است هفتاد، هشتاد سال روزی خدا را بخورد، و از خدا دم بزند و در مقابل خدا عبادت کند ولی خدا را نشناسد.

«ثُمَّ قَالَ يَا مُعَاوِيَةُ إِنَّ مُحَمَّداً لَمْ يَرَ الرَّبَّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ»

بعد فرمود «معاویة ابن وهب» رسول اکرم خدا را با چشم های سر مشاهده نکرد

«وَ إِنَّ الرُّؤْيَةَ عَلَى وَجْهَيْنِ رُؤْيَةُ الْقَلْبِ وَ رُؤْيَةُ الْبَصَرِ فَمَنْ عَنَى بِرُؤْيَةِ الْقَلْبِ»

یک دیداری است با چشم و یک دیداری است با قلب، هر کس از رؤیت خدا، رؤیت قلب را در نظر بگیرد

«فَهُو مُصِيبٌ وَ مَنْ عَنَى بِرُؤْيَةِ الْبَصَرِ فَقَدْ كَفَرَ بِاللَّهِ وَ بِآيَاتِهِ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ»

هر کس معتقد باشد خدای عالم با چشم سر قابل دیدنی است کافر است هم به خدا و هم به آیات خدا چون پیغمبر اکرم فرمود:

«مَنْ شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلْقِهِ فَقَدْ كَفَرَ»

هر کس خدا را به خلایقش تشبیه کند کافر است.

كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر؛ خزاز رازى، على بن محمد، محقق/ مصحح: حسينى كوهكمرى، عبد اللطيف‏، ناشر: بيدار، ص 260

دو آیه در قرآن داریم مسئله را خیلی روشن کرده است. نمی دانم آقایان روایاتی که «صحاح» و «سنن» آورده اند چطور با آیات قرآن اینها را مقایسه نمی کنند؟

(لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ)

هيچ چيز همانند او نيست

سوره شوری (42): آیه 11

خدای عالم مثل و مانندی ندارد. شمایی که روایات اسرائیلیات در کتاب هایتان می‌ آیید می گویید پیغمبر اکرم خدا را با چشمش دید، پس معلوم می شود خدای عالم در قرآن می گوید (لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ) یا این باطل است یا اینی که پیغمبر با چشم دید یا مؤمنین در قیامت خدا را با این چشم می بینند.

 خداوند مثل، مانند و همتایی ندارد. وقتی همتایی ندارد شما چطور می خواهید او را ببینید؟

(وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)

و برای او هيچگاه شبيه و مانندی نبوده است!

سوره اخلاص (112): آیه 4

در مرتبه قدرت هیچ موجودی هم مرتبه خدای عالم نیست. فرق بین مثل و کفو در همین است (لَيسَ كَمِثْلِهِ) یعنی مانند و شبیهی ندارد. (وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ) همتایی در قدرت و خالقیت ندارد.

لذا این دو آیه کاملاً خط بطلان می کشد به تمام احادیث و روایاتی که از قول «کعب الأحبار ها» و «ابو هریره ها» و ... نقل می شود به این که خدای عالم ثلثی از شب گذشت از عرش پایین می آید و به بندگانش سر می زند.

این مسخره بازی ها چیست؟ این روایات ضد قرآن و مخالف صد در صد قرآن چیست؟ یعنی هنوز زمان آن نرسیده است ما این روایتها را به دیوار بکوبیم؟ روایات اسرائیلیات را از کتاب هایمان حذف کنیم فرق نمی کند چه کتاب شیعه باشد و چه کتاب سنی باشد.

 این دو آیه ملاک برای توحید و خداشناسی است. کسی بخواهد حد و معرفت خدا را بشناسد بهترین راه (لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ)، (وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ). است.

آقایی که می گوید خدای عالم بالای عرش می نشیند از هر طرفش یک وجب بدنش بیرون می‌ آید اگر بیرون نیاید عظمت خدا معلوم نیست؛ حرفی است که «ابن تیمیه» می زند. این خدایی که بالای عرش نشسته است به عرش احتیاج دارد اگر عرش نباشد کجا می خواهد بنشیند؟

پس (اللَّهُ الصَّمَدُ) را چه کار می خواهید بکنید؟ خدایی که همه موجودات و خلق محتاج او است و او محتاج کسی نیست و همه عالم هستی عین ربط به اوست. وقتی خدایی که به یک عرشی احتیاج دارد تا رویش بنشیند دیگر صمدیت معنا ندارد.

دیدم عزیزی مقاله ای نوشته با عنوان «توحید در سوره توحید.» سوره توحید را هر روز چندین بار می خوانیم آیا وقت آن نرسیده است در واژه (أحد)، (صمد) و (وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ) مقداری تدبر کنیم؟ اینها چه می گوید؟

وقتی ما بعد از سوره توحید «کذلک الله ربّي» و «کذلک ربُنا» می گوییم آن وقت با این احادیث جعلی و اسرائیلیات می خواهیم چه کار کنیم؟ تمام آیاتی که در رابطه با توحید است اینها را کنار بگذاریم، ولی آنچه از خدای عالم در نمازها و عباداتمان می خوانیم اسماء و صفات حق است.

(هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ)

اول و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.

سوره حدید (57): آیه 3

(هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ)

او خدايی است که معبودی جز او نيست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحيم است!

سوره حشر (59): آیه 22

(اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَي الْقَيومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ)

هيچ معبودی نيست جز خداوند يگانه زنده، که قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند؛ هيچگاه خواب سبک و سنگينی او را فرا نمی گيرد؛ (و لحظه ‌ای از تدبير جهان هستی، غافل نمی ‌ماند؛)

سوره بقره (2): آیه 255

این صفاتی که خدای عالم در قرآن خودش را به آن صفات و اسماء معرفی کرده است من خدایی را عبادت می کنم (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ) من خدایی را عبادت می کنم (هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)

خدایی را عبادت می کنم (لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ) خدایی را عبادت می کنم (وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ) خیلی ساده است یعنی الفبای توحید همینی است که در قرآن از خدای عالم خود خدای عالم به تصویر کشیده است.

بعضی از آیات متشابه بحث ید و ... ناگزیر هستیم چون مخالف قطعی (لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ) است. مخالف قطعی (وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ) است باید آنها را تأویل کنیم. «یَد» به معنای قدرت و امثال این یا:

(لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ)

چشمها او را نمی ‌بينند؛ ولی او همه چشمها را می ‌بيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است.

سوره انعام (6): آیه 103

خیلی واضح و روشن است دنیا و آخرت ندارد. «لا یدرکه الابصار في الدنیا ولکن یدرکه في الآخرة!»

لذا در ویژگی های یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بزرگ ترین شاخصه ای که دیده می شود «عَرَفَوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ» است. یعنی خدا را به آن گونه ای که شایسته است می شناسد و حق معرفت همین است که در قرآن خدای عالم خودش را معرفی کرده است. نباید از قرآن جلو بیافتیم و از قرآن هم عقب بمانیم.

 آیات متشابه را هم به محکمات ارجاع بدهیم. این راهی است که ائمه (علیهم السلام) پیموده اند. رسول اکرم در روایات متعدد این را بیان کرده است و غیر از این اگر کسی از توحید بخواهد تصویر بکشد به تعبیر امام صادق «فقد کفر» کافر شده است.

لذا جلسه گذشته بحث کردیم در بحث نیت می خواهیم نماز بخوانیم «قربةً إلی الله» یا «حباً لله» اگر ما خدا را نمی شناسیم «قربةً إلی الله» چه معنایی دارد؟ یک چیزی در ذهن مان درست کرده ایم بالای عرش نشسته است سوار الاغ می شود به اینجا می آید این خدا شناسی نیست بت پرستی است هیچ شک و شبهه ای نیست.

بت پرست هایی که در «مکه» و ... خرما، درخت، چوب و سنگی را می پرستیدند ارزشش از این خدایی که در ذهن مان درست کردیم شرافتش خیلی بالاتر است. چون همانی که با چوب یا سنگ خدایی درست کرده بودند اگر دزدی به خانه آمد می تواند آن را بر دارد به سر دزد بکوبد.

ولی این خدایی که در ذهن درست کرده، خدای الاغ سوار، خدایی که نیمه شب به کره زمین می آید، خدایی که پایش را جهنم می گذارد آتش جهنم خاموش می شود، با این خدا که در ذهنش درست کرده است یک دزد را نمی تواند از خانه بیرون کند پس آن به این خیلی شرافت دارد.

ولذا در عبادت هایمان می خواهیم نماز بخوانیم همین که (بسم الله الرحمن الرحیم) می گوییم بسم الله آن خدایی که جامع تمام صفات کمال است یعنی هر چه که شما از کمالات تصور کنید دارد و بالاتر از آن هم دارد.

 (الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) خدایی که کمال بذر عالم هستی به او بوده و کمال عالم هستی هم به اوست یعنی وجود، هر چه است از اوست. کمال وجود هم هر چه است از اوست.

اگر معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» را به خوبی بفهمیم، کلمه الله مقدم بر الرحمن است.  رحمان و رحیم هم اسم خدا است ولی چرا الله جلو افتاده است؟ کاملاً روشن است در جلسه قبل عرض کردم یعنی خدایی که مستجمع جمیع کمالات است. یعنی هر کمالی که شما تصور کنید در او است و بالاتر از آن هم است که عقل تو و من نمی رسد. آن خدایی که همه کمالات را دارد این عالم هستی را آفرید و کمالات عالم هستی را هم آفریده است.

تعبیری که در یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) آمده است یک تعبیری «آیت الله یزدی» دارد خدا بیامرزد این روزها هم سالگرد رحلت «آیت الله مصباح یزدی» بود ایشان می گوید بعضی از مؤمنین ما تصورشان از خدا این است یک نوری آن بالا است این عالم هستی را آن نور، اداره می کند این هم هیچ فرقی نمی کند این هم یک نوع بت پرستی است.

وقتی من یک نوری در نظر می گیرم آن بالا ایستاده است پس (لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ) را باطل کردم (وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ) را کنار گذاشتم در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

بسیار زیبا. از هر کدام از این کلمات درسها می گیریم نسبت به سوره توحید، سوره ای که نام دیگرش را اخلاص گذاشتند چه بسا کسی این گونه خداوند را بخواند حقیقتاً با نیت خالصش می تواند خداوند را درک کند.

جلسات پیش اهمیت و جایگاه نیت را در نظر مذهب شیعه و همچنین نسبت به این که اصل بر همین نیتها است، روز قیامت، خلود در آتش و خلود در بهشت با همین نیت قابل توجیه است اینها را شناختیم اما به نظر فقهاء و علماء برسیم ببینیم اینها نظرشان نسبت به نیت چیست؟ آیا علمای ما تقسیم بندی کردند و اقسامی را برای نیت شمردند؟

نقش و جایگاه مهم «نیت» در عبادت؛ در بیانات علما و بزرگان شیعه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با نظریه بزرگان و مراجع، بهترین کتاب، کتاب «عروة الوثقی» مرحوم «سید یزدی» است که حاشیه بسیاری از بزرگان را دارد. مخصوصاً اخیراً یکی از کارهای خوبی که «جامعه مدرسین» انجام داد «حاشیه مرحوم آخوند خراسانی»، مرحوم «شیخ انصاری»، مرحوم «آقا ضیاء عراقی»، مرحوم «نائینی» (رضوان الله تعالی علیه)، مرحوم «کمپانی» تمام اینها از گذشتگان و فقهای معاصر را هم در حاشیه این «عروه» آوردند.

یکی از بهترین خدمتی بود که انجام دادند. خدا روح آقای «فاکر» را شاد است شادتر کند و به بالاترین مرتبه ای که رسیدن به جوار اهل بیت است ایشان را برساند. ایشان واقعاً خدمات زیادی کردند من جمله حاشیه فقهای بزرگ گذشته بر «عروه» بود.

مرحوم «سید» در «عروه» بحث نیت را وقتی مطرح می کند نکاتی را در آنجا می آورد. می گوید قصد در عبادتها به عنوان امتثال و تقرب است یعنی من نماز می خوانم امتثال امر الهی کرده باشم. نماز می خوانم به خدای عالم نزدیک بشوم.

«يكفي فيها الداعي القلبي»

بعضی از آقایان می خواهند نماز بخوانند نماز صبح می خوانند «قربةً إلی الله» چندین بار الله اکبر می گوید، می گوید نیتم نمی آید تعبیری از «امام» است ان شاءالله فرصت کنم عرض می کنم این نماز برای خدا نیست نماز برای شیطان است.

شیطان آن چنان سوار شده است تعبیری «امام» دارد می گوید آقایان می خواهند غذا یا آب بخورند این طور نیت می کنند می گویند ما می خواهیم غذا بخوریم «قربةً إلی الله» نه نشد، مدام تکرار می کنند این طوری می گویند یا نه می خواهند غذا بخورند همین که تصمیم می گیرند خودش نیت غذا خوردن است!؟

می گوید همان طوری که در کارهای عادی می خواهیم آب و غذا بخوریم، بخوابیم و بیدار شویم در آنجا اصلاً:

«ولا يعتبر فيها الإخطار بالبال ولا التلفظ»

این که از ذهن مان بگذرد لازم نیست. حتی به زبان هم بیاوریم لازم نیست.

نماز صبح می خوانم «قربةً إلی الله» حتی بعضی از «وهابی»ها می گویند اگر کسی به وضو تلفظ کند کافر و قتلش هم واجب است. آنها از آن طرف افتادند یک عده هم از این طرف.

«فحال الصلاة وسائر العبادات حال سائر الأعمال والأفعال الاختيارية، كالأكل والشرب والقيام والقعود ونحوها من حيث النية، نعم تزيد عليها باعتبار القربة فيها بأن يكون الداعي والمحرك هو الامتثال والقربة، ولغايات الامتثال درجات»

می گوید حال نماز و سایر اعمال مثل أکل، شرب، قیام، قعود وقتی می خواهیم بایستیم، بنشینیم، غذا بخوریم، آب بخوریم آیا نیت می کنیم؟ نه.

نماز هم همین طوری است همین که شما تصمیم می گیرید کنار سفره بنشینید غذا بخورید نیت است. صبح بلند می شوید وضو می گیرید نماز بخوانید خود همین نیت است. لازم نیست بگوئید دو رکعت نماز صبح می خوانم «قربةً إلی الله»

بعد ایشان تعبیری دارد می گوید: داعی و محرک برای نماز امتثال و قربت است. کسی می خواهد غذا بخورد انگیزه اش این است که گرسنگی اش را بر طرف کند. آب می خواهد بخورد انگیزه اش این است که تشنگی اش را بر طرف کند.

می خوابد انگیزه اش این است بخوابد خستگی اش بر طرف بشود، بلند می شود انگیزه اش این است سر کار برود. می گوید وقتی نماز می خوانیم انگیزه ما این است که خدایا تو دستور دادی من می خواهم دستور تو را اجرا کنم.

بعد می گوید امتثال امر الهی درجاتی دارد اینها را اگر عزیزان ما خوب دقت کنند روی این زیاد حرف دارم.

«أحَدُها وهو أعلاها أن يقصد امتثال أمر الله»

 یکی از انگیزه هایی که ما نماز می خوانیم و عبادت می کنیم که بالاترین هم است این که نماز گذار و روزه دار یعنی در تمام اعمال عبادی قصد کند امتثال امر الهی را. خدایا من دستور تو را امتثال می کنم

«لأنه تعالى أهل للعبادة والطاعة»

چون تو شایسته عبادت و طاعت هستی

بعد می گوید همان طوری که حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمودند:

«الهی مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ بَلْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»

خدایا به خاطر ترس از آتش جهنم تو را عبادت نمی کنم و نه به خاطر طمع در بهشت. خدایا تو را شایسته عبادت یافتم و عبادت می کنم!

العروة الوثقى؛ نويسنده: السيد اليزدي (وفات: 1337)، تحقيق: مؤسسة النشر الإسلامي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، ج2، ص 435

جلسه گذشته چند تصویر نشان دادم. یک تابلوی خیلی زیبایی به دیوار یا در نمایشگاه زدند این تابلو را می بینید بدون این که نقاشش را بشناسید هدفش را بشناسید وقتی این نقاشی را می بینید شروع به تعریف و تمجید می کنید. این تعریف و تمجید برای چیست به شما پول می دهند؟ به شما غذا می دهند؟ هدایایی به شما می دهند؟ یا اگر تعریف نکنید چیزی از شما می گیرند؟ نه.

 این نقاشی به قدری زیبا است این نقاش شایسته تمجید است. شما بدون این که طمع و ترسی داشته باشید از این نقاش تعریف و تمجید می کنید. به خانه می آیید به خانواده ات می گویید تابلویی دیدم نمی شد از این تابلو چشم برداشت.

انسان وقت داشته باشد ساعتها برود این تابلو را تماشا کند اینها برای چیست؟ برای این که، نقاشی این نقاش به قدری زیبا است شایسته تمجید است.

 ولذا حضرت امیر می فرماید: «بَلْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك‏» خدایا تو را شایسته عبادت یافتم. خلقت آسمان و زمین، خلقت من و آن چه که در وجود من قرار داده ای از حواس ظاهری و باطنی و ... تمامی اینها نشان می دهد که خدایا تو چه زیبا آفریدی. تو خالق زیبایی هستی و خلقت زیبایی داری به قولی حکمت زیبایی قرار داده ای

(إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ)

مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه ‌های (روشنی) برای خردمندان است.

سوره آل عمران (3): آیه 190

ولذا انسان وقتی خلقت و اوصاف الهی را می بیند بدون این که طمعی در بهشت و ترسی از جهنم باشد شروع می کند خدا را تمجید کردن.

همان طوری که خدای عالم در قرآن می گوید ما بشر را از نطفه آفریدیم، نطفه را به علقه، علقه با خون، خون را به گوشت چه و چه تا وقتی که این انسان روح پیدا کرد چشمش سر جای خودش، مغزش سر جای خودش، گوش، دهان و دست و پا هرکدام سر جای خودش خدا از کارش خوشش آمد گفت:

(فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)

پس بزرگ است خدايی که بهترين آفرينندگان است!

سوره مؤمنون (23): آیه 14

مثلاً کسی ماشین آخرین سیستم درست می کند امکانات خیلی عریض و طویلی دارد وقتی سوار این ماشین می شود می بیند تمام امکاناتی که یک راننده و همراهش از رفاهیات می خواهد این ماشین دارد، می گوید به به چه ماشینی ساختم.

یا معماری ساختمان خیلی زیبایی می سازد عکس می گیرد در سایت، گروه یا کانالش می گذارد از خودش تبلیغ می کند چه خانه زیبایی ساختم!

خدای عالم وقتی بشر را آفرید (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) گفت. آسمان، زمین، عرش، کرسی و همه عالم غیر از انسان را آفرید نفرمود ولی انسان را آفرید فرمود: (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)

لذا یکی از بزرگان از اولیاء الهی (نمی توانم نام ببرم) می گوید وقتی نماز می خوانید، در همان سوره حمد، چند ویژگی دارد یک: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)، دو: (الرَّحْمَنِ)، سه: (الرَّحِيمِ) و چهار: (مَالِكِ يوْمِ الدِّينِ) در حقیقت خدای عالم دارد می گوید من این بشر را آفریدم (الرَّحْمَنِ) بسط عالم وجود، (الرَّحِيمِ) کمال عالم وجود و این که ما مالک اینها هستم و عین ربط به من هستند خدا دارد از زبان خودش می گوید.

وقتی نماز می خوانید اینها را از قول خدای عالم که می گوید (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يوْمِ الدِّينِ) این را از قول خدای عالم بگویید.

مثل (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) عبارت أخری (أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ)، (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يوْمِ الدِّينِ) نکته خیلی ظریفی است.

پس یکی از بالاترین مرحله اش این است که خدایا امتثال امر تو می کنم نه این که من را به بهشت ببری نه از جهنمت حفظ کنی نه این که به من این نعمتها را بدهی تو شایسته عبادت هستی!

مرتبه دوم این که خدایا می خواهم شکرانه نعمت تو را به جا آورده باشم. تو که این همه نعمت به من دادی؛ نعمت مادی، نعمت معنوی، نعمت توحید، نعمت ولایت می خواهم به قصد این که شکرانه این نعمت را به جا آورده باشم دارم نماز می خوانم.

مرتبه سوم این که من می خواهم رضایت خدا را کسب کنم و از غضب خدا هم می خواهم فرار کنم. مرتبه چهارم خدایا می خواهم به تو نزدیک بشوم. البته دقت کنند خداوند می گوید:

(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)

و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

 (وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ)

و هر جا باشيد او با شما است

سوره حدید (57): آیه 4

یعنی حرکت شما، افعال شما، فکر شما، نفس کشیدن شما هم به اراده خدای عالم است.

«مَا شَاءَ اللَّهُ‏ كَانَ‏ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُن‏»

خدا هر چه اراده کند محقق می شود اگر اراده نکند محقق نخواهد شد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص572، بَابُ الْحِرْزِ وَ الْعُوذَة، ح10

لذا خدا با ما است از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است پس معنای تقرب چیست؟ می گوید ما تصور می کنیم و ما دچار توهم شدیم خودمان را از خدا دور می دانیم. یعنی گناهان و معصیت ها باعث شده توهم و تصور می کنیم خدا از ما دور است.

ما می خواهیم گناهانی که این توهم را ایجاد کرده است با نمازمان این توهم را از بین ببریم وگرنه معنای تقرب در خارج به هیچ وجه قابل تحقق نیست.

چون وقتی او از رگ گردن به ما نزدیک تر است و وجود ما، عین ربط به او است مثل صُور ذهنی شما پای تلویزیون نشستید صورت پدر، مادر، برادر یا حرم امام رضا، حرم امیر المؤمنین را تصور می کنید، این صورت ذهنی شما عین ربط به شما است.

 مادامی که شما به این توجه دارید حرم امام حسین را در ذهن تان می آورد توجه دارید این در ذهن شما است. یک لحظه اگر چنان چه این توجه شما برود دیگر صور ذهنیه نیست. عالم هستی هم ارتباطش با خدای عالم این چنین است عین صور ذهنی ما است. (اگر آنی کند نازی فرو ریزند قالب ها) ولذا در رابطه با قربت و تقرب دقت کنیم.

پنجم این که ما می خواهیم ثوابی ببریم فردای قیامت از عذاب الهی خلاص بشویم. در این جا چند نفر از بزرگان حاشیه دارند. بعضی از این حاشیه ها را می خوانم مرحوم «آیت الله حکیم» (رضوان الله تعالی علیه) می فرماید بالاترین مرتبه نیت این است که انگیزه ما محبت به خدای عالم باشد.

«أن يكون الداعي الحب كما ورد عن أمير المؤمنين ( عليه السلام )»

«امام» (رضوان الله تعالی علیه) می فرماید:

«وأعلى منه درجات أخر أشارت إلى بعضها ما وردت في صلاة المعراج ومصباح الشريعة»

بالاترین درجه آنی است که رسول اکرم در نماز معراج به آن اشاره کرده است و امام صادق (سلام الله علیه) در «مصباح الشریعة» دارد. اگر ما بخواهیم همین فرمایش «امام»‌ را توضیح بدهیم، هفت، هشت جلسه می طلبد.

نیت و اخلاصی که در نماز معراج بود رسول اکرم وقتی به معراج رفتند به مراحلی رسیدند که ملائکه حتی جبرئیل امین هم جرأت نکرد نزدیک بشود. رسول اکرم فرمود چرا من را تنها گذاشتی عرض کرد یا رسول الله:

«لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقَت‏»

به جایی رسیدی اگر من به اندازه یک بند انگشت بخواهم نزدیک بشوم خواهم سوخت و نابود خواهم شد.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام( لابن شهرآشوب)؛ نويسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 588 ق‏، ناشر: علامه‏، قم‏، 1379 ق‏؛ ج1، ص 179

رسول اکرم رسید به آن جایی که:

محمد دیدن و موسی شنیدن * شنیدن کِی بود مانند دیدن

وقتی حضرت موسی می گوید:

(قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي)

عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم! گفت: هرگز مرا نخواهی ديد!

سوره اعراف (7): آیه 143

خطاب می آید (لَنْ تَرَانِي) ولی رسول اکرم میاید آنجا با خدای عالم

(فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى)

تا آنکه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو کمان يا کمتر بود؛

سوره نجم (53): آیه 9

یعنی به قدری به خدای عالم نزدیک شد مثل این که شما فردی در فاصله ده، پانزده متری یا سی، چهل متری می بینید به این شکل با خدای عالم هم سخن شد.

بعضی از بزرگواران دیگر هم تعابیری دارند مرحوم «آیت الله گلپایگانی» (رضوان الله تعالی علیه) امروز هم سالگرد رحلت ایشان بوده است.

همچنین مرحوم «آیت الله فیروز آبادی» و ... هر کدام یک فرمایشاتی در حاشیه «عروه» دارند بخواهیم مفصل این ها را مطرح کنیم شاید طول بکشد. حالا اگر به تناسبی پیش آمد در آینده ان شاءالله اشاره خواهیم کرد.

مجری:

ان شاءالله از محضرتان استفاده خواهیم کرد. بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)، الحمدلله همچنان با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمت تان هستیم.

نکات بسیار نابی را آموختیم در رابطه با این که اگر زندگی دنیا و آخرت ما بخواهد شیرین بشود باید به دنبال این باشیم معرفت الهی را به صورت کامل کسب کنیم و این است آن مسیر حقیقی که می توانیم خودمان را از یاران حضرت ان شاءالله قرار بدهیم. اولین تماس آقا «امین» از «تهران» بفرمایید

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای امین از تهران – شیعه)

سلام عرض می کنم، من یک سوالی از خدمت حاج آقا داشتم. با شبکه وهابی «کلمه» همیشه تماس می گیرم. آقای «احراری» می گفت «معاویه رضی الله عنه» زنگ زدم گفتم چرا شما «رضی الله عنه» می گویید؟ بگویید «معاویه لعنت الله علیه».

می گفت شما نمی دانید «سیدنا معاویه» کسی بود که حسن ابن علی یعنی پسر حضرت علی پشت سرش نماز خواند؛ با او بیعت کرد؛ با او وصلت کرد. من هم گفتم خدا شما را با «معاویه» محشور کند ما را با علی. می خواستم از شما بپرسم صحبت های آقای «احراری» صحت دارد؟

از چهره مجریان شبکه های «وهابی» شر و شرارت می بارد، شما بخواهید «معاویه» را در ذهنت تجسم کنید «خدمتی» و «احراری» کافی هستند دیگر لازم نیست در تاریخ بروید. ما مقایسه می کنیم نور از «شبکه ولی عصر» و از سر و صورت مجری و کارشناسش می بارد.

«معاویه» آن همه جنایتی که در حق اهل بیت کرده است می گویند شما قدر «سیدنا معاویه» را نمی دانید. از حاج آقای «قزوینی» می خواهم بپرسم آیا صحبت های آقای «احراری» صحت دارد؟

مجری:

تشکر می کنیم آقای «امین» عزیز قطعاً غیرت دینی و مذهبی شان این کار را کرد که بخواهند مطالب را پی گیری کنند خدا خیرتان بدهد ان شاءالله همواره در راه راستای تقویت جبهه حق قدم بر دارید. تماس بعدی آقای «بهادری» بفرمایید

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام عرض می کنم وقایع دیروز را خدمت آقا امام زمان (علیه السلام) و تمام ملت شریف ایران تسلیت عرض می کنم. «صحیح بخاری» خبر 119، 2407، 2350، 2648، 7354 «ابو هریره» یک عبایی را روی زمین انداخت پیامبر گفت من علم دارم در عبایش می ریزم پر از علم شد. روی کولش برد تا ببرد.

قبلاً‌ هم به رسول خدا گفته بود هر چه علم دارم از دستم می رود رسول خدا گفت عبایت را روی زمین بیانداز. سوال یک عالم از این هفت میلیارد حضرت آقا این را می پذیرد؟ «ابو هریره» کسی بود که دو سال و چند ماه بیشتر پیامبر خدا را ندید روایتی که از او نقل شده است نزدیک به شش هزار روایت است. از جناب ابوبکر سی روایت، از ابو عبیده جراح یک روایت «ابو هریره» شش هزار روایت را از کجا آورده است؟

می گویند همه را جعل کرده است به «ابو هریره» گفتند این روایت را گفتی «قال رسول الله» آیا رسول خدا گفته بود یا از کیسه خودت در آوردی؟ خندید گفت از کیسه «ابو هریره»، «صحیح بخاری»، خبر 113 و «البدایة والنهایة» چاپ جدید، جلد 1، صفحه 52 «قال ابو هریره» می گوید هیچ صحابه ای به اندازه بنده احادیث پیامبر را جمع نکرده است مگر «عبد الله» پسر «عمرو عاص» اتفاقاً «عبد الله» می نوشت ولی من نمی نوشتم.

سوال: چرا آقای عمر یقه این دو را نگرفت؟ «ابن کثیر» می گوید به این دلیل پسر «عمرو عاص» اجازه داشت که بنویسد و هرگز مشمول تحریم نگارش اهل سنت نبود و ‌آزاد بود این آقا در «جنگ یرموک» دو تا زمین پیدا کرد داخل آن دو خورجین بزرگ پر از معارف اهل کتاب «یهود» و «نصارا» را پیدا کرد و بار شتر کرد آقای عمر، آقای «عبد الله ابن عمرو عاص» را آزاد گذاشته بود. «عبد الله» هر چه دلش می خواست از معارف می گفت آزاد بود.

 سوال: چرا جناب خلیفه دوم دستور داد که ایشان در گفتن معارف «یهود» و «نصارا» آزاد باشند؟ «البدایة ابن کثیر»، جلد 1، صفحه 44؛ «قال بخاری» از تاریخ کبیر خودش می گوید به ایشان می گوید به نظرم احادیث «ابو هریره» مال پیامبر نیست. از روایات «کعب الأحبار یهودی» است.

«ابن کثیر» می گوید به این دلیل «ابو هریره» و «کعب الأحبار» رو بروی هم روی زمین می نشستند و حدیث می گفتند به این شکل «کعب الأحبار» از «یهود» و «تورات» می گفت و «ابو هریره» یادداشت می کرد. «ابو هریره» هم از یادداشت های خودش به «کعب الأحبار» می داد یک نوع معامله دست به نقدی.

روایات مورد بحث آقای «بخاری» است «ابن کثیر» می گوید این حدیثی که شما نقل می کنید «کعب الأحبار» به «ابو هریره» داد ایشان به عنوان حدیث پیغمبر نقل کند. «ابن کثیر» در جلد 44 کتابش می گوید «سُدی» شراب فروش با این استناد چیزهای عجیب و غریبی نقل می کند. بسیاری از این احادیث بر گرفته از اسرائیلیات می باشد.

حضرت آقا الان می بینید احادیث اسرائیلیات و دروغین را وارد فضای اسلام کردند جناب خلیفه، احادیث رسول خدا را ممنوع کرد اسرائیلیات را وارد جهان اسلام کردند و الان ثمره احادیث جعلی اسرائیلیات را می بینید نتیجه اش «داعش، طالبان و النصرة» شده است. آقایان به ما جواب بدهند «والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

مجری:

علیکم السلام ورحمة تشکر می کنیم آقای «بهادری» عزیز که نکات مهمی را مخصوصاً متناسب با همین ایام و اتفاقاتی که دارد می افتد بالاخره کیسه «ابو هریره» هنوز دارد کارش را انجام می دهد.

حضرت استاد آقا «امین» از «تهران» صحبتی داشتند نسبت به یکی از شبهاتی که یکی از شبکه های «وهابی» مطرح کرده بود نسبت به این که «معاویه» کسی بود حضرت آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) پشت سرشان نماز خوانده بودند. امام ما ایشان را به این واسطه تأیید کرده بودند آیا این ادعا درست است؟

آیا امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) پشت سر معاویه، نماز خوانده است!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نمی دانم این آقایان این حرفها را از کجا در می آورند، هر چه مصادر شیعه و سنی را می گردیم از این حرفها خبری نیست. بلکه عکسش است. مثلا «تذکرة الخواص سبط ابن جوزی»، صفحه 202 از بزرگان اهل سنت که در عدالت و وثاقتش هم هیچ شکی نیست. می گوید امام حسن (سلام الله علیه) در جلسه ای که با «معاویه» بود فرمود:

«قد علمت الفراش الذي ولدت عليه»

تذكرة الخواص المعروف بتذكرة خواص الأمة في خصائص الأئمة؛ سبط ابن الجوزي، يوسف، تحقيق: عامر النجار، مكتبة الثقافة الدينية، چاپ اوّل، 1429ق. ص 473

امام حسن به «معاویه» گفت مادری که تو را زایید بهتر می دانی، «هنده» گفت تو پسر «ابو سفیان» هستی پسر «ابو سفیان» نیستی، پسر کسی دیگر هستی. بعد ایشان می گوید گفته شد «هند» مادر «معاویه» چهار شوهر داشت یعنی با چهار نفر رابطه نامشروع داشت. «عمارة ابن ولید» بود «مغیرة مخزومی» بود، «مسافر ابن ابی عمرو»، «ابی سفیان» و «عباس ابن مطلب» این ها ندمای «ابو سفیان» بودند.

اما «عمارة ابن ولید» می گوید از زیباترین جوان های «عرب» بود مسائلی پیش آمد در رفت. «مسافر ابن ابی عمرو»، «کلبی» گفت عموم مردم می گویند «معاویه» فرزند «مسافر ابن ابی عمرو» است. فرزند «ابو سفیان» نیست.

اگر این کتاب مال شیعه بود یک چیز ولی این کتاب «سبط ابن جوزی» از علمای بزرگ و شخصیت های برجسته اهل سنت است.  «ذهبی» و دیگران تعریف و تمجید زیادی از او کردند. می گوید عموم مردم می گویند «معاویه» فرزند «ابو سفیان» نیست فرزند «مسافر ابن ابی عمرو» است چرا؟

چون «مسافر ابن ابی عمرو» بیش از دیگران «هند» مادر «معاویه» را دوست داشت. وقتی «هند» به «معاویه» باردار شد، «مسافر ابن ابی عمرو» ترسید سه نفری که با «هند» رابطه نامشروع داشتند او را از ببرند.

فرار کرد و به طرف «حیره» رفت آن جا ماند تا این که با «ابو سفیان» به این نتیجه رسیدند که اینها ادعای فرزندی نکنند «ابو سفیان» به قیافه شناس پول داد یا چه کار کرد قضیه اش را نمی دانیم آقایان اهل سنت آوردند ما حرفی نداریم.

«زمشخری» از شخصیت های برجسته اهل سنت است. متوفای 538 در کتاب «ربیع الأبرار»، جلد 4 می گوید معاویه به چهار پدر منسوب است. «مسافر ابن ابی عمرو»، «عمارة ابن ولید»، «عباس ابن عبد المطلب»، «صباحه».

بعد می گوید «ابو سفیان» آدم خیلی پَست و کوتاه قدی بود چنین و چنان سه نفری که با «هند» رابطه داشتند نتوانستند دل «هند» را به دست بیاورند. «ابو سفیان» دل او را به دست آورد. «هند» گفت این بچه را از «ابو سفیان» باردار شدم.

امام حسن وقتی به «معاویه» می رسد می گوید تو چهار پدر داشتی کسی را که امام حسن می گوید تو چهار پدر داشتی، حضرت پشت سر او نماز می خواند؟! امام حسن چطور می تواند پشت سر «معاویه» نماز بخواند با این که پدر بزرگوارش امیر المؤمنین می گوید:

«فَإِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَان‏»

قطعاً «معاویه» شیطانی بیش نیست.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 415، نامه 44

همان طور که شیطان از راست، چپ، جلو و عقب می آید مردم را گمراه می کند «معاویه» هم مردم را این طوری گمراه می کند. «ابن ابی الحدید معتزلی» در «شرح نهج البلاغه»، جلد 16 همین عبارت را می آورد و می گوید «معاویه» همانند شیطان رجیم است افراد را از راست، چپ، جلو و عقب گمراه می کند.

«ربیع الأبرار زمخشری» همین عبارت را آورده که امیرالمؤمنین نسبت به «معاویه» می گوید:

«فإنما هو الشيطان يأتي المؤمن من يديه ومن خلفه و عن يمينه و عن شماله ليقتحم غفلته و يستلب غرته»

ربيع الأبرار؛ اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الزمخشري جار الله (المتوفى: 538هـ) الوفاة: 538، دار النشر:، ج1، ص 365

«ابن عبد البر» متوفای 463، که یکی از علمای بزرگ اهل سنت است و نظرش فصل الخطاب است در جلد 1، صفحه 313 «إستیعاب»، همین تعبیر را دارد «معاویه» از راست، چپ، جلو و عقب مثل شیطان می آید مراقبش باشید.

امثال این قضایا را زیاد داریم مگر می شود «معاویه» که به این شکل که پیغمبر لعنتش می کند امیرالمؤمنین می فرماید مثل شیطان است. امام حسن می گوید معلوم نیست نسبت به کجا می رسد، آن وقت پشت سر این شخص نماز بخواند؟ اینها که خواندیم هیچ کدام از شیعه نبود از علمای اهل سنت خواندیم.

مجری:

بسیار عالی استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از عزیزمان آقا «امین» از «تهران» که این سوال را مطرح کردند و زوایای بحث روشن شد.

حضرت استاد آقای «بهادری» نکته ای راجع به «ابو هریره» داشتند اگر به بحث مان ارتباط بدهیم از بحث دور نشویم راجع به بحث اخلاص «ابو هریره» صحبتی داشت نسبت به این نیت و اخلاصی که ما داشتیم پیش می گرفتیم.

روایتی بسیار دردناک و عبرت آموز درباره اخلاص عمل!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته ای در «صحیح مسلم» آمده است که مرحوم «علامه مجلسی» هم در «بحار» آورده و «شهید ثانی» در «منیة المرید» آورده است.

اولاً از «ابو هریره» بیاورم بد نیست جناب آقای «بهادری» این روایت را اگر نشنیدند بشنوند. «صحیح مسلم» حدیث 1905 «سلیمان ابن یسار» می گوید:

«تَفَرَّقَ الناس عن أبي هُرَيْرَةَ»

چه اتفاقی افتاده بود مردم اطراف «ابو هریره» را خالی کرده بودند کسی نه به خانه می رفت و نه می آمد و نه حدیث سوال می کردند. «ناتل اهل شام» آمد گفت شیخ!

«حَدِّثْنَا حَدِيثًا سَمِعْتَهُ من رسول اللَّهِ قال نعم سمعت رَسُولَ اللَّهِ يقول إِنَّ أَوَّلَ الناس يُقْضَى يوم الْقِيَامَةِ عليه رَجُلٌ اسْتُشْهِدَ فَأُتِيَ بِهِ فَعَرَّفَهُ نِعَمَهُ فَعَرَفَهَا قال فما عَمِلْتَ فيها»

روایتی که از پیامبر شنیدی بگو. گفت پیامبر فرمود: اولین کسی که قیامت برای محاکمه می آورند کسی است که در راه خدا به شهادت رسیده است. پرونده شهادتش را باز می کنند می گویند در جهاد چه کار کردی؟ می گوید:

«قَاتَلْتُ فِيكَ حتى اسْتُشْهِدْتُ قال كَذَبْتَ وَلَكِنَّكَ قَاتَلْتَ لِأَنْ يُقَالَ جَرِيءٌ فَقَدْ قِيلَ»

خدایا در راه تو قتال کردم و شهید شدم خطاب می آید تو دروغ می گویی. به جنگ رفتی بگویند آدم شجاعی هستی مردم هم گفتند شجاع هستی مزدت را هم گرفتی.

«ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ على وَجْهِهِ حتى أُلْقِيَ في النَّارِ وَرَجُلٌ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَعَلَّمَهُ وَقَرَأَ الْقُرْآنَ فَأُتِيَ بِهِ فَعَرَّفَهُ نِعَمَهُ فَعَرَفَهَا قال فما عَمِلْتَ فيها قال تَعَلَّمْتُ الْعِلْمَ وَعَلَّمْتُهُ وَقَرَأْتُ فِيكَ الْقُرْآنَ»

این را کشان کشان می برند با سر به آتش جهنم می اندازند. نفر بعدی را می ‌آورند مشغول تعلیم بود قرآن و قرائت قرآن به مردم یاد می داده، می گویند برای قیامت چه آوردی؟ می گوید علم آموختم، علم یاد دادم، قرآن آموختم

«قال كَذَبْتَ وَلَكِنَّكَ تَعَلَّمْتَ الْعِلْمَ لِيُقَالَ عَالِمٌ وَقَرَأْتَ الْقُرْآنَ لِيُقَالَ هو قَارِئٌ فَقَدْ قِيلَ ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ على وَجْهِهِ حتى أُلْقِيَ في النَّارِ»

 می گویند دروغ می گویی علم آموختی برای این که بگویند تو عالم هستی قرآن را با صوت قرائت کردی بگویند به به چه قرائت قرآنی دارد. به خاطر مردم بود مردم هم تعریف و تمجید کردند مزدت را گرفتی وارد آتش جهنم می کنند.

«وَرَجُلٌ وَسَّعَ الله عليه وَأَعْطَاهُ من أَصْنَافِ الْمَالِ كُلِّهِ فَأُتِيَ بِهِ فَعَرَّفَهُ نِعَمَهُ فَعَرَفَهَا قال فما عَمِلْتَ فيها قال ما تَرَكْتُ من سَبِيلٍ تُحِبُّ أَنْ يُنْفَقَ فيها إلا أَنْفَقْتُ فيها لك قال كَذَبْتَ وَلَكِنَّكَ فَعَلْتَ لِيُقَالَ هو جَوَادٌ فَقَدْ قِيلَ ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ على وَجْهِهِ ثُمَّ أُلْقِيَ في النَّارِ»

نفر بعدی می آورند اموال زیادی داشت در راه خدا به قول خودش انفاق کرد می آورند می گویند تو چه کار کردی؟ می گوید این قدر به فقرا رسیدم می گویند دروغ می گویی؛ انفاق کردی تا بگویند این آقا چقدر آدم سخاوتمندی است مردم هم از تو تعریف کردند گفتند چقدر آدم سخاوتمندی است مزدت را هم از مردم گرفتی.

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1513، ح 1905

شاید «فَسُحِبَ على وَجْهِهِ» یکی از معنایش این باشد از پاهایش می گیرند صورتش به زمین کشان کشان به طرف آتش جهنم می برند و این نهایت ذلت است.

این روایت را هم آقای «ابو هریره» افاضه فرمودند در «صحیح مسلم» هم آمده است. کاری ندارم آیا از خودش بوده یا از پیغمبر بوده ولی با بحث ما هم کاملاً مرتبط است اگر نیت خدای ناکرده خالص نباشد به هیچ وجه حتی شهید شدن در راه خدا هم فایده ای ندارد.

در زمان پیغمبر یکی از اصحاب شهید گفتند خوشا به حالش پیغمبر فرمود نه این اهل جهنم است به خاطر خدا نرفت به خاطر این که چنین و چنان کند بستگانش بگویند چقدر آدم شجاع است رفت. یا «قتیل الحمار» رفته بود بکشد برای این که اسب یا الاغش را تصرف کند.

شهادت، بالاترین مقام است در آن جا اگر اخلاصی در کار نباشد شهادت در راه خدا هیچ فایده ای به حال مجاهد نمی کند.

«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج4، ص186، ح519- 2

مجری:

خیلی ممنون حضرت استاد! جناب آقای «روستایی» از «البرز» بفرمایید

بیننده: (آقای روستایی از البرز – شیعه)

سلام عرض می کنم اولین سوالم حروف ابجد چیست و در چه مواردی به کار می رود؟ سوال بعدی وقتی ما وارد بهشت می شویم فقط بُعد روحانی مان وارد بهشت می شود اگر هم جسممان وارد می شود ما با این جسم دنیایی وارد می شویم یا طور دیگر وارد می شویم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این که اصلاً معاد با این جسم دنیای است یا با جسم مثالی است آقایان بحث مفصلی در بحث معاد دارند در رابطه پاسخ به شبهه آکل و مأکولی که مطرح کردند بزرگان هر کدام نظر خاصی دارند. حاج آقای «سبحانی (حفظه الله)»، حاج آقای «مکارم» نظراتی دارند.

 هفت، هشت سال قبل از انقلاب آقای «زین العابدین قربانی» صاحب کتاب «معاد» که کتاب برگزیده سال هم شد، در رابطه با این که آیا در قیامت ما با این جسم دنیای آن جا محشور می شویم یا نه جسم مثالی است، روایات متعدد داریم مرحوم «علام شُبر» صاحب کتاب «حق الیقین»، جلد 2 مفصل این ها را آورده است.

ایشان آخرین نظری که می دهد می گوید اصل این قضایا است ما در قیامت با یک جسمی شبیه به این جسم و این قیافه آنجا محشور می شویم همدیگر را می شناسیم اگر با قیافه دیگر باشد نمی شود شناخت.

جسم قیامت متناسب با دنیای قیامت است، این جسم ما متناسب با این دنیا است که خوردن، خوابیدن، آشامیدن و امثال اینها است، در قیامت قطعاً عالم، یک عالم دیگری است نه آفتابی،‌ نه زمینی و نه خورشیدی در آنجا است. آنجا اعمال ما مجسم می شود.

 ولی در بهشت در روایت داریم یکی از بالاترین لذتی که بهشتیان انجام می دهند استفاده کردن از نعمت های بهشتی از حوری ها و ... است.

در روایت داریم بر این که بهشتیان وقتی وارد بهشت می شوند اراده می کنند یک حوری قد بلند دو متری داشته باشند خدا همان لحظه با اراده اینها می آفریند. یا یک حوری با مشخصات خاص مثلا چشمش این طوری باشد، موهایش آن طوری باشد، صورتش این طوری باشد اراده می کنند آنجا:

(يطَافُ عَلَيهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْينُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)

(اين در حالی است که) ظرف ها(ی غذا) و جامهای طلائی (شراب طهور) را گرداگرد آنها می ‌گردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها می ‌خواهد و چشمها از آن لذت می ‌برد موجود است؛ و شما هميشه در آن خواهيد ماند!

سوره زخرف (43): آیه 71

هر چه بخواهند خدای عالم برای اینها عنایت می کند و لذتی هم که بهشتیان از نعمت های بهشتی یا از حوری ها می برند می گوید با لذت های دنیا قابل مقایسه نیست، یعنی یک لحظه لذت آنجا با میلیاردها سال دنیا مقابله می کند.

در رابطه با حروف ابجد این را بزرگان مرحوم «خواجه نصیر الدین طوسی»، مرحوم «شیخ بهایی» و بزرگواران آورده اند.

این که آیا منسوب به ائمه (سلام الله علیهم) است یا خیر بحث دیگری دارد ان شاءالله اگر فرصتی بشود در یک جلسه دیگر که نظر خود ائمه (علیهم السلام) را در رابطه با مسئله حروف ابجد مفصل عرض خواهیم کرد.

ولی آن چه که مسلم است بزرگان و علمای ما (رضوان الله تعالی علیهم) نسبت به حروف ابجد مثلاً کسی می خواهد متوسل به حضرت امیر بشود «ع، ل، ی» به حروف ابجد 110 می شود. اگر کسی 110 مرتبه توسل به حضرت امیر داشته باشد نتیجه می گیرد.

نام حضرت صدیقه طاهره به حروف ابجد 93 -94 است به همین شکل بعضی از افراد هستند بنا بر این که اسامی از آسمان نازل شده است کسی که اسمش حسن، حسین یا محمد است و اسامی دیگر به همراه نام مادرش طبق حروف ابجد حساب می کنند یک سری جدول ها ترسیم می کنند.

البته من خیلی زیاد در این زمینه ورود پیدا نکردم و علاقه هم ندارم، به دوستان مان توصیه می کنیم در این فازها وارد نشوند. ما همین اندازه به روایات اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) عمل کنیم و تقوا داشته باشیم خدای عالم همه چیز را در اختیار ما قرار می دهد.

مرحوم «آیت الله حجت» سازنده «مدرسه حجت» در «قم» یکی از مراجع خیلی بزرگوار بود در عصر «آیت الله بروجردی» ایشان پسری داشت پسر ایشان را دیده بودم به علوم غریبه و تسخیر جن خیلی علاقه داشت و چیزهایی هم گیرش آمده بود.

روزی با پدر بزرگوارشان در حیاط منزل گفتگو می کنند پسر به پدرش می گوید تو که به جایی نرسیدی ولی من توانستم جن را تسخیر کنم در اختیار من است هر چه می گویم انجام می دهد.

وسط حیاط حوضی بود مرحوم «آیت الله حجت» به پسرش «سید محمد» می گوید پسرم به جنی که در اختیارت است دستور بده من را در حوض بیانداز. گفت جسارت است گفت من از تو می خواهم.

پسر به جنی که در اختیارش بود می گوید پدرم را در حوض بیانداز. گفت من جرأت نمی کنم مقام پدرت در حدی است که زورمان نمی رسد. دو، سه بار می گوید جن قبول نمی کند.

بعد آقای «حجت» به جن می گوید پسر من را در حوض بیانداز پسرش را بر می دارد داخل حوض پرت می کند، آقای «حجت» به پسرش می گوید تقوا داشته باش تا خدای عالم تمام خلایق را در اختیار تو قرار بدهد.

با تسخیر جن و امثال اینها نمی توانی به جایی برسی. تقوا داشته باش. خداوند می گوید:

«عبدي أطعني أجعلك مثلي، أنا حيّ لا اموت اجعلك حيّا لا تموت أنا غنيّ لا أفتقر أجعلك غنيّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء يكون أجعلك مهما تشاء يكون.»

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام‏؛ نويسنده: حافظ برسى، رجب بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 813 ق‏)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ناشر: أعلمي‏، مكان چاپ: بيروت‏: 1422 ق‏، ص104

بنده من باش آن طوری که من می خواهم تو را هم بنده خودم قرار بدهم، همان طوری که اگر من اراده می کنم هرکاری:

(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ)

فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند، تنها به آن مي‌گويد: «موجود باش!»، آن نيز بي‌درنگ موجود مي‌شود!

سوره يس (36): آیه 82

تو هم وقتی بنده خوب من شدی، مطیع من شدی تمام عالم را هم در تسخیر تو در می آورم. اصلا به مجرد این که اراده کردی مراد تو در خارج محقق بشود.

مجری:

حضرت استاد! بسیار عالی، تشکر می کنم از محضرتان استفاده کردیم و همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب همراه ما بودید. ان شاءالله موفق، مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :