بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فلسفه و اثرات پیاده روی اربعین
(سخنرانی در مدرسه علمیه علوی)
فهرست موضوعات این سخنرانی:
آیا ما دلیل و مدرکی از ائمه اطهار (علیهم السلام) برای پیادهروی اربعین داریم!؟
ذکری که فرشتگان الهی قادر به محاسبه ثواب آن نیستند!
تفاوت زیارت حضرت سیدالشهداء با زیارت سایر ائمه (علیهم السلام)
3- آمادگی برای استقبال از ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)
4- جوشش روحیه شهامت و دفاع از حریم اسلام و قرآن
اولویت اول وزارت اطلاعات، مبارزه با فتنه «احمد بصری»!
از وظایف مهم شما در پیاده روی اربعین
گوشه ای از حقیقت مقام «امام معصوم» در فرهنگ اسلامی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت سپاس میگوییم و سپاس دیگر که به ما توفیق داد اربعین امسال را هم درک کردیم و دریچه این سعادت را به روی ما گشود که اظهار ارادت خودمان را به پیشگاه مقدس حضرت سیدالشهداء و یاران باوفایش اعلام کردیم.
آیا ما دلیل و مدرکی از ائمه اطهار (علیهم السلام) برای پیادهروی اربعین داریم!؟
من بحثم را در دو قسمت تقدیم میکنم. در قسمت اول مقداری صحبت میکنم، سپس در قسمت دوم، اگر عزیزان ما سؤالاتی دارند در خدمتشان هستم. صحبتهای من یک بخش در رابطه با ایام اربعین است، زیرا عدهای از عزیزان ما عازم پیادهروی برای اربعین حضرت سیدالشهداء میشوند.
شاید افراد بسیاری از شما در اینجا یا در طول مسیر از شما سؤال کنند که آیا ما دلیل و مدرکی از ائمه اطهار (علیهم السلام) برای پیادهروی اربعین و زیارت امام حسین داریم یا خیر؟
ما شاید در مجموع بیست و پنج روایت در رابطه با بحث زیارت امام حسین با پای پیاده داریم؛ هیچ فرقی نمیکند اربعین باشد، نیمه شعبان باشد، عاشورا باشد یا ماه رمضان باشد.
ما روایات متعددی در این زمینه داریم که غالب این روایات هم سندا صحیح است. این روایات چیزی نیست که ما بخواهیم درباره آن تشکیک کنیم. در مورد زیارت امیرالمؤمنین وارد شده است:
«مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمْرَةً»
هرکسی امیرالمؤمنین را با پای پیاده زیارت کند، به ازای هر قدمی که برمیدارد پاداش یک حج و یک عمره دارد.
«فَإِنْ رَجَعَ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّتَینِ وَ عُمْرَتَین»
تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 6، ص 20، ح 46
این بدان معناست که اگر شما ده هزار یا یک میلیون قدم هم برمیدارید، برای هر قدم پاداش یک حج و یک عمره دارند.
آن بزرگواران تمام هستی خود را برای خداوند متعال دادند و اگر خداوند عالم بخواهد برای هر قدم زائر امیرالمؤمنین و زائر امام حسین ثواب یک حج بنویسد، شاید بعضی افراد که از فضل الهی بیخبرند، از تفضلات الهی بیاطلاع هستند و جایگاه ائمه اطهار برایشان روشن نیست مستبعد باشد. ولی؛
(إِنَّ الْفَضْلَ بِیدِ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشاء)
فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسی نیست، بلکه) به دست خداست، و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) میدهد.
سوره آل عمران (3): آیه 73
یا در جای دیگر دارد که فرمود:
(وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب)
و از فضلش بر پاداش آنها بيفزايد، و خداوند هر كس را بخواهد بى حساب روزى مىدهد (و از مواهب بى انتهاى خويش بهرهمند مىسازد).
سوره النور (24): آیه 38
خداوند عالم به قدری از فضل خود به بعضی از بندگان میدهد که اصلاً قابل حساب و شمارش نیست.
حال هرگاه خداوند عالم به ازای هر قدمی ثواب یک حج بدهد را یک کودک خردسال هم میتواند بشمارد، اما گاهی خداوند عالم به بعضی از بندگان به قدری میدهد که حسابگران عالم نمیتوانند آن را بشمارند.
حتماً آقایان شنیدند وقتی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به معراج رفته بود، دید ملکی تعداد زیادی دست و انگشت دارد و دائماً مشغول حسابرسی است.
ذکری که فرشتگان الهی قادر به محاسبه ثواب آن نیستند!
پیغمبر اکرم از جبرئیل پرسید: این ملک چکار میکند؟ جبرئیل فرمود: این ملک مسئول آمارگیری تمام قطرات بارانی است که بر زمین میبارد. رسول اکرم جلو رفت، ملک بلند شد و سلام کرد. حضرت از او پرسید: آیا تو آمار تمام قطرات باران را داری و تعداد آن را خبر داری؟
ملک پاسخ داد: یا رسول الله! من تعداد تمام قطرات باران که بر دریا، بیابان، صحرا و زمین ریخته است را دارم. تنها یک کار در دنیا از حساب من خارج است و نمیتوان به حساب آن برسم.
آن کار این است که وقتی امت جمع میشوند و بر شما صلوات میفرستند، خداوند عالم به قدری به امت پاداش میدهد که من با وجود قدرتی که خداوند عالم به من داده است هرکاری میکنم نمیتوانم پاداش آن صلوات را حساب کنم!!
آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمود: "تمام اذکار و دعاها را در یک کپسول جمع کردند و نام آن را صلوات گذاشتند. من گاهی اوقات که میخواهم به روح پدر و مادرم چیزی هدیه کنم با وجود آنکه سوره توحید ثلث قرآن است، و اگر کسی سه مرتبه سوره توحید را بخواند، گویا قرآن کریم را ختم کرده است.اما من صلوات میفرستم!"
لذا دوستان از صلوات فرستادن غافل نشوید که همه چیز در آن قرار دارد. دنیا، آخرت، معنویت، مادیت، استغفار و توسل با صلوات فرستادن ممکن است. تلاش کنید اوقات بیکاری یا زمانی که از مطالعه خسته میشوید یا جایی معطل هستید زبانتان را به صلوات تر کنید.
بنده معمولاً از دوستان سپاه که در ماشین ما سوار میشوند، میپرسم که چند صلوات فرستادید. هرکدام میگویند ما هفتصد صلوات، هزار صلوات یا دو هزار صلوات فرستادیم. اصلاً ما با دوستانمان مسابقه صلوات داریم. آنها از ما میپرسند که شما چند صلوات فرستادید.
البته گاهی اوقات انسان توفیق پیدا نمیکند حتی یک صلوات بفرستد. و گاهی اوقات انسان توفیق پیدا میکند دو هزار یا سه هزار صلوات بفرستد.
(أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُون )
(آرى) چنين كسانى هستند كه در خيرات سرعت مىكنند و از ديگران پيشى مىگيرند.
سوره المؤمنون (23): آیه 61
تلاش کنید در کارهای خیر مسابقه بگذارید.
شما میتوانید از هم حجرهای یا دوستتان بپرسید که شما چند صلوات فرستادید. این علامت تفضل اهلبیت (علیهم السلام) به شماست. این کارها طوری نیست که انسان در بازار آن را بخرد یا بکارد و بروید. توفیقات باید از نزد خداوند متعال بیاید و نه خریدنی است و نه کاشتنی!
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
و:
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
خداوند متعال باید تفضل کند، دریچه رحمت را باز کند تا من ذکری بگویم و توفیقی داشته باشم درس بخوانم، قرآن بخوانم، نماز شب بخوانم یا توسل بخوانم.
باید دریچه الهی باز شود، توفیق میلیاردها میلیارد فرسخ راه بیاید تا در عالم خاکی وارد قلب ما شود و ما تصمیم بگیریم دو رکعت نماز بخوانیم یا ذکری بگوییم.
تفاوت زیارت حضرت سیدالشهداء با زیارت سایر ائمه (علیهم السلام)
در رابطه با حضرت سیدالشهدا حدود بیست و پنج روایت است که میفرماید:
«مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَینِ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَة»
هرکسی پیاده به قبر امام حسین برود به خاطر هر قدمی که برمی دارد خداوند عالم هزار حسنه برای او مینویسد، هزار گناه از پرونده او محو میکند و هزار درجه برای او مینویسد.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 14، ص 440، ح 19555
در این زمینه روایت زیاد است و یکی دو مورد نیست. هرگاه شما میخواهید به زیارت امام رضا بروید باید غسل کنید، لباسهای تمیزتان را بپوشید، عطر بزنید و سپس به زیارت بروید.
ولی در زیارت امام حسین معکوس است و در روایت وارد شده است که با همان حال خستگی و موهای پریشان و لباس غبارآلود وارد حرم شوید.
«إِذَا أَرَدْتَ زِیارَةَ الْحُسَینِ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ کئِیبٌ حَزِینٌ مَکرُوبٌ شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً فَإِنَّ الْحُسَینَ قُتِلَ حَزِیناً مَکرُوباً شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَانا»
هرگاه به زیارت امام حسین میروید غصه دار و گرفته و رنج دیده و آشفته حال و آشفته مو باشید، زیرا وقتی حضرت به شهادت رسید تشنه و گرسنه و غبارآلود و آشفته و اندوهگین بود.
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 131، ح 3
در قضیه امام حسین بسیاری از موارد برعکس شده است. به عنوان مثال خوردن خاک قبر پیغمبر اکرم حرام است. خوردن خاک قبر امیرالمؤمنین حرام است. ولی خوردن خاک قبر امام حسین نه تنها حرام نیست، بلکه شفاست!!
یکی از مواردی که خداوند عالم در برابر این شهادت به امام حسین (علیه السلام) عنایت فرموده است؛
«وَ إِنَّ الْإِجَابَةَ تَحْتَ قُبَّتِه»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 36، ص 286، ح 107
است. خداوند عالم اجابت دعا را تحت قبه امام حسین قرار داده است. امام صادق (علیه السلام) در مدینه مریض میشود، به طوری که مریضیشان طولانی میشود. حضرت دستور میدهد از اموال من شخصی را اجیر کنید که در حرم امام حسین برایم دعا کند.
اطرافیان عرضه میدارند: یابن رسول الله! تو حجت خدا هستی. آیا ما برویم برای حجت خدا دعا کنیم؟ حضرت میفرماید: خداوند عالم به جدم حضرت سیدالشهدا تفضلی عنایت فرموده است که به احدی آن تفضل را عنایت نکرده است. ما روایتی نداریم که تحت قبه پیغمبر اکرم اجابت دعاست، ولکن:
«وَ إِنَّ الْإِجَابَةَ تَحْتَ قُبَّتِه»
امام هادی (علیه السلام) بیمار میشود. «ابو هاشم خراسانی» یکی از اصحاب ویژه امام هادی هست و غالب روایات امامت امام حسن عسکری هم از این بزرگوار است. ایشان نقل میکند که امام هادی دستور داد به حرم امام حسین بروید و برایم دعا کنید.
وقتی از منزل حضرت بیرون آمدیم، شخصی که همراه بود گفت: امام هادی ما را به دنبال امر بیهودهای فرستاده است. آیا باید به حرم حجت خدا برویم و برای حجت خدا دعا کنیم؟ ما چه ارزش و لیاقتی داریم؟ امام هادی خود هم سطح و هم درجه امام حسین است.
پشیمان شدیم، برگشتیم و به حضرت عرضه داشتیم: یابن رسول الله! آیا به حرم حجت خدا برویم و برای حجت خدا دعا کنیم؟ شما خود حجت خدا هستید.
حضرت فرمود: حرف شما درست است، اما خداوند عالم به سبب شهادت جدم حسین این تفضل را تنها به حسین کرده است و به غیر از او به احدی این تفضل را نفرموده است.
درباره اجابت تحت قبه، شاید اطلاق روایت تمامی فضای حرم را بگیرد، اما نظر اولیاء الله که چشم برزخیه دارند و بسیاری از حقایق را میبینند این است که تحت قبه جایی است که قسمت بالاسر رو به قبله طوری بایستید به طوری که سینه شما روبروی قبر «حبیب بن مظاهر» باشد.
طوری بایستید که اگر یک نخ از سینه شما بکشند، مستقیم به قبر «حبیب بن مظاهر» برسد. همچنین اگر از سمت چپ شما هم یک نخ بکشند، مستقیم به وسط ضریح مطهر امام حسین برسد.
نقل شده است اگر در چنین زاویهای قرار بگیرید تحت قبه است و در اینجا دیگر دعا بی برو برگرد به اجابت میرسد. هرآنچه بخواهید اگر به صلاح ما باشد برآورده میشود و اگر به صلاح ما نیست، چیزی جایگزین آن میشود. در اینجا دیگر دعا رد خور ندارد.
گاهی اوقات حاجتی از خداوند میخواهیم که صلاح ما در آن نیست، اما بلای بزرگی در مسیر زندگی ما قرار دارد. خداوند عالم آن بلای بزرگ را از ما دور میسازد.
اگر از ما سؤال کنند که این حاجت را به تو بدهیم یا آن بلا را از سر تو برداریم، خودمان اقرار میکنیم که آن بلا را از سر ما بردارید. بنابراین یقین داشته باشید دعا رد بشو نیست، به ویژه که در حرم حضرت سیدالشهدا باشد.
نکته دیگر این است که ببینیم اصلاً فلسفه پیاده روی اربعین که میلیونها انسان از سراسر دنیا میآیند، چیست!؟ شاید بارها در اینجا یا طول مسیر از شما سؤال کنند که ما برای چه به پیاده روی اربعین آمدیم؟ چه فلسفهای دارد؟
بنده چند نکته را یادداشت کردم و خدمتتان میگویم. بعضی افراد که خوش ذوق و خوش فکر هستند، میتوانند چند نکته دیگر هم به آن اضافه کنند. این نکات به عنوان آغاز کار است، سپس خودتان میتوانید فلسفه و اثرات پیادهروی را توسعه و گسترش بدهید.
اولین فلسفه پیاده روی اربعین، تبیین الگوی زینبی است. عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری از مسیر کربلا تا کوفه، از کوفه تا شام و در مسیر برگشت خسته، تشنه، محزون و گرسنه بود. وقتی به این مسیر میرویم، این مسیر یادآور ایثار و گذشت و فداکاریهای حضرت زینب کبری و دیگر اهلبیت امام حسین است. این حرکت خود به عنوان حفظ شعائر اسلامی است.
دومین فلسفه پیاده روی اربعین، نمایش قدرت بزرگ شیعه است. ما به دنیا اعلام میکنیم اگر کسی بخواهد علیه شیعه اقدام کند یا خدای ناکرده فکر تجاوز به حرم حضرت سیدالشهداء یا دیگر ائمه را داشته باشد با یکی، دو نفر مواجه نیست.
دشمنان باید بدانند که اگر فکر خطایی کنند با میلیونها فدایی و جان بر کف امام حسین مواجه هستند! بیست و اندی میلیون زائر امام حسین، نمونهای از میلیونها انسانی است که دوست دارند بیایند، اما امکانات در اختیار ندارند.
اگر کسی بخواهد به حرم ائمه اطهار (علیهم السلام) چپ نگاه کند، میلیونها شیعه جان بر کف از حریم اهلبیت دفاع میکنند.
3- آمادگی برای استقبال از ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)
سومین فلسفه پیاده روی اربعین آمادگی برای استقبال باشکوه از ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است.
ما به دنیا و مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم اعلام میکنیم که این جمعیت میلیونی که نزدیک 95 کیلومتر پیاده بین نجف و کربلا را طی میکنند، اگر بشارت ظهور شما بیاید چند برابر این مسیر را برای استقبال از شما راهپیمایی میکنند.
نقل شده است افرادی که به استقبال از حضرت میروند، طول جمعیتشان به چهار فرسخ میرسد. در حقیقت یک نوع آمادگی و نمایش استقبال از مولایی است که تمام انبیاء بشارت آمدن آن بزرگوار را به پیروان خود دادهاند.
به حول قوه الهی ما از بزرگواری استقبال میکنیم که مظلومان عالم ظلمها را سپری کردند، به امید اینکه آن آقا انتقام آنها را از ظالم بگیرد. ما از آقایی استقبال میکنیم که شهدا و خانواده شهدا برای آمدن او لحظه شماری میکنند.
ما در حقیقت با این جمعیت چند میلیونی، استقبال از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را تمرین میکنیم. اگر روزی خبر بشارت ظهور حضرت بقیة الله الأعظم آمد، همه کفن پوش با تمام وجودمان جان بر کف به استقبال از آن بزرگوار میرویم.
4- جوشش روحیه شهامت و دفاع از حریم اسلام و قرآن
چهارمین فلسفه پیاده روی اربعین، جوشش روحیه شهامت و دفاع از حریم اسلام و قرآن کریم است. انسان این جمعیت را میبیند که در بینشان سالمند و معلول و خردسال هست که نه تنها ده، بیست فرسخ راه میروند، بلکه افرادی از بصره تا کربلا پیاده میآیند.
زائران، این مسیر را با مشکلاتی که یک معلول، یک پیرزن، یک پیرمرد، یک کودک خردسال دارد پیاده میآیند. اینها همگی نشانگر روحیه شهامت و دفاع از حریم اسلام و قرآن است.
آنها به این خاطر پیاده میآیند تا به امام حسین اعلام کنند: یابن رسول الله! اگر تو در عاشورا با فداکاری و جانبازیات اسلام را زنده کردی، ما هم به پیروی از تو اگر روزی احساس کنیم شکوفههای درخت اسلام پژمرده میشود حاضریم با اهدای خونمان آن را آبیاری کنیم.
با دیدن حرم حضرت سیدالشهدا و دیگر شهدا جانبازیها و فداکاریها در ذهنمان تداعی میشود و روحیه شهادت و شجاعت بر ما تزریق و تلقین میشود.
پنجمین فلسفه پیاده روی اربعین گسترش فرهنگ اهلبیت است. شما میبینید در این مسیر در هر موکبی که به آن میرسید، در وسط راه پلاکارتهایی زدند که در آن روایاتی نصب کردند یا تصویری از شهدای حشد الشعبی زدند که واقعاً در عصر حاضر افتخار آفریدند.
همچنین در طول مسیر سخنرانیهایی انجام میشود یا سؤالاتی که از شما میپرسند و جواب میدهید یا مداحیهایی که انجام میشود. این مسائل همگی در مسیر گسترش فرهنگ اهلبیت عصمت و طهارت است.
ششمین فلسفه پیاده روی اربعین، پاسخگویی به شبهات کج فکران است. انسان در مسیر 95 کیلومتری که به کربلا میرود نه به فکر تهیه غذاست، نه به فکر تهیه آب و امکانات دیگر است. همه چیز فراهم است؛ تنها مسیر را طی میکند و بیکار هم هست.
افرادی که این مسیر را طی میکنند، اگر عالمی دیدند از او سؤالی میپرسند. اگر روحانی میبینند در مورد شبهه یا سؤالی که در ذهن دارند از او میپرسند. در حقیقت پیادهروی اربعین بستر مبارکی است برای تبادل مسائل فکری و پاسخگویی به شبهات.
عزیزان قدری دقت کنند شاید در این مسیر از وهابیها یا سلفیها نشانهای نباشد، زیرا آنها اینطور قضایا را بدعت میدانند. ولی بسیاری از جوانان ما در داخل ایران یا خارج از کشور هستند که به یک سری شبهات آلوده شدهاند، به همین خاطر سؤال میپرسند.
در طول این مسیر به این شبهات پاسخ داده میشود و ذهن آنها از آن شبهه پاک میشود و کدری که در اثر شبهه در ذهن آنجا ایجاد شده بود به نورانیت تبدیل میشود.
اولویت اول وزارت اطلاعات، مبارزه با فتنه «احمد بصری»!
در حال حاضر بعضی از فتنهگران در مسیر پیادهروی هستند. امروز «احمد بصری» به فتنهای تبدیل شده است. به تعبیر دوستان وزارت اطلاعات، امروز اولویت اول وزارت، مبارزه با فتنه «احمد الحسن» است.
من نمیدانم آقایان چقدر در مورد او شنیدهاند. او فردی است که در سال 1999 یعنی بیست سال قبل در «بصره» ادعا کرد که من فرزند حضرت مهدی هستم و با چهار نسب به حضرت مهدی میرسم. پدرم به من دستور داده قیام کنم و زمینه را برای آمدن حضرت مهیا کنم.
او ادعا کرد که مراجع و علما مانع انجام کار ما هستند و ما باید مراجع را بکُشیم. یکی از نوچههای او به نام «عباس فتحیه» که سابقاً شاگرد آیت الله جوادی آملی بود، اخیراً کلیپی منتشر کرده است مبنی بر اینکه سه نفر مانع ترویج تفکر یمانی است و ما باید آنها را از بین ببریم.
نفر اول مقام معظم رهبری است. نفر دوم آیت الله سیستانی است و نفر سوم آیت الله مکارم شیرازی است. مادامی که این سه نفر هستند امام زمان ظهور نمیکند. ما باید این سه نفر را از بین ببریم!!
او همچنین ادعا میکند طلاب مانع آمدن حضرت ولی عصر هستند. ما باید طلبهها را پانصد نفر، پانصد نفر قتل عام کنیم. یکی از همین آقایان در جعفریه قم نماز جمعه میخواند که اخیراً او را دستگیر کردند و در زندان است.
او به نمازگزاران خود میگوید: "بروید کتابها، فرش و ماشین خود را بفروشید و اسلحه تهیه کنید. هرگاه امام ما «احمد الحسن» دستور داد، ما از نجف شروع کنیم طلبهها را پانصد نفر پانصد نفر قتل عام کنیم تا به قم برسیم."
ما نمیدانیم او چه امام زمانی است که تنها مشکلش وجود طلبهها و روحانیت است و هیچ مشکل دیگری برای ظهور ندارد!!
حال اگر چند نفر از عوام یا افراد بیسواد جذب این افراد شوند، گلایهای نیست. درد ما این است که بعضی از طلبهها جذب این فتنه میشوند. شاید جذب شدن این افراد بر اثر سحر و جادو یا بعضی از فریبهای شیطنتآمیز است.
طرفداران یمانی به کسانی که جذب میکنند، میگویند که شما فلان شب خوابی میبینید. اتفاقاً شخص همان شب خواب میبیند. آنها فردای همان روز به او زنگ میزنند و میگویند: دیدید خواب دیدی!؟
آنها میگویند شخصی که در خواب تو در سایه حرکت میکرد حضرت فاطمه زهرا بود. شخصی که از دور میدیدی حضرت علی بود. آنها به تو دستور دادند که تو به «احمد الحسن» ایمان بیاوری!! این طلبه یا شخص عوام که بیاطلاع است هم باور میکند.
امروزه هیپنوتیزم یکی از افعالی است که علم روز آن را قبول کرده است. اگر کسی قدری ریاضت بکشد و روح خود را بالا ببرد، راحت میتواند افکار خود را به روح شما القاء کند به طوری که هرچه از ذهنش میگذرد شما همان را به زبان بیاورید.
خواب دیدن که سهل است؛ کسانی که در علم هیپنوتیزم قوی هستند به این صورت کار میکنند. آنها هم ذهن و فکر شما را میخوانند و هم میتوانند هرآنچه فکر میکنند را به زبان بیاورید. این قضیه در دنیا طبیعی است!
یک مرتاض هندی که نه خدا را قبول دارد، نه پیغمبر را قبول دارد، نه امام را قبول دارد و نه قیامت را قبول دارد، در اثر ریاضت به این مراحل میرسد. خداوند عالم روح و روان انسان را این چنین قرار داده است.
اگر به بنده و جنابعالی بگویند اینجا چند حرکت ژیمناستیک انجام دهید، اگر انجام دهیم دست و پایمان میشکند. حال کسانی که ژیمناستیک کار کردهاند به راحتی این حرکات را انجام میدهند، گویا اصلاً استخوانی در بدنشان نیست و عین فرفره به خود میپیچند.
خداوند عالم بدن را طوری قرار داده است که اگر کسی تمرین کند، بدنش این چنین نرم میشود. به عنوان مثال شخصی جودو کار است و اگر شما 50 مشت هم به او بزنید، برای او مثل نوازش است و اصرار میکند چند مشت دیگر هم به او بزنید. ولی اگر او یک مشت به شما بزند، طوری بر زمین میافتید که نمیتوانید از جای خود بلند شوید.
مشاهده کنید خداوند عالم در روح و جسم انسانها تواناییهایی قرار داده است که اگر ما جسم و روح خود را تربیت کنیم، میتوانیم به یک مراحلی برسیم که روح و جسم ما تأثیرگذار باشد.
این شخص تصور میکند که اگر گفت شما فلان شب خواب میبینید، معجزه انجام داده است. بابا! کدام پیغمبر از میان صد و بیست و چهار هزار پیغمبر در مورد معجزه خود به خواب استناد کرده است؟ کدام پیغمبر الهی به مردم گفته است که اگر میخواهید بدانید من پیغمبر راستین هستم یا دروغین، میتوانید در مورد من خواب ببینید؟
آنها همچنین ادعا میکنند که به قرآن کریم استخاره کنید. اگر آیه عذاب آمد معلوم میشود که «احمد الحسن» باطل است. اگر آیه بهشت و رحمت آمد معلوم میشود که «احمد الحسن» بر حق است.
شخص استخاره میکند و آیه عذاب میآید. آنها ادعا میکنند که نیت تو خراب بوده است، دوباره استخاره کن و شخص دوباره استخاره میکند.
مرحوم حاج آقای کافی نقل میکرد: شخصی نزد من آمده بود و از من درخواست کرد که برایش استخاره کنم. من استخاره کردم و بد آمد. او درخواست کرد که بازهم استخاره کنم، استخاره کردم و بازهم بد آمد.
او بازهم درخواست کرد برای سومین بار استخاره کنم و من بازهم استخاره کردم و بد آمد. شخص گفته بود: شما بیکار هستید و من هم بیکارم. به قدری استخاره کنید که خوب بیاید!!
این افراد هم وقتی استخاره طرف بد میآید، ادعا میکنند که نیت تو خراب بوده است، نیت خود را اصلاح کن. شخص بازهم استخار میکند و بازهم آیه عذاب میآید.
بعد از اینکه شخص چندین مرتبه استخاره کرد و دائماً آیه عذاب آمد، به او میگویند تو انسان شقی هستی. آنها به این شخص میگویند که خداوند عالم نمیخواهد تو را هدایت کند!!
شما که قصد شرکت در پیاده روی اربعین را دارید، بنده شماره موکب یمانیها را به شما میگویم، موکب آنها «موکب 510» است.
البته پارسال دوستان ما از ایران برای برخورد با این افراد رفتند، نیروهای حشد الشعبی عراق هم کمک کردند، نیروی انتظامی نجف هم ورود پیدا کرد و کنسولگری ایران در آنجا که برادرزاده آیت الله مکارم شیرازی هستند ورود پیدا کردند.
به کمک همگی نیروها، سه روز مانده به اربعین موکب طرفداران «احمد الحسن» را بستند و فعالان آنها را دستگیر کردند. دوستان ما پرچم آنها را پایین آوردند، پاره کردند و داغی به دلشان گذاشتند که در این بیست سال چنین داغی بر دلشان گذاشته نشده بود.
ما شنیدیم آنها از دو روز پیش شروع به ترمیم موکب کردند و میخواهند خود را برای پیاده روی اربعین آماده کنند.
البته ما هم تلاش کردیم و نزدیک به دویست نفر از طلاب و فضلای حوزه علمیه برای مقابله با آنها میروند. ما دو روز در مدرسه فیضیه همایش داشتیم، تمام خطرات آنها را گفتیم و جزوه در اختیارشان قرار دادیم.
قریب به سی تن از دوستان ما که حدود دوازده سال است در فضای مجازی و حقیقی با آنها مبارزه میکنند را آماده کردیم و امکانات در اختیارشان قرار دادیم و برای مقابله با این افراد فرستادیم. امیدواریم امسال هم نگذارند این فتنهگران در ایام اربعین فتنهگری کنند.
افرادی که در غالب شهرها آلوده هستند، عمدتاً این آلودگیها از پیاده روی اربعین است. یمانیها پارسال قبل از محرم در تربت حیدریه راهپیمایی کردند و با نیروی انتظامی درگیر شدند که همگی متأثر از پیاده روی اربعین است.
پیاده روی اربعین برای بعضی از فتنهگران به بستری تبدیل شده است تا فتنه خود را منتشر کنند. ما سال گذشته جزوهای چاپ کردیم و امسال هم مجدداً آن را به چاپ رساندیم. ما چهل سؤال پیرامون فتنه «احمد الحسن» گردآوری کردیم.
دوستان ما جزوه را خدمت شما هم میدهند. بنده خواهش میکنم این جزوه را نه یک بار، بلکه سی، چهل بار مطالعه کنید و بعضی از مطالب آن را در ذهن خود همانند حمد و سوره حفظ کنید.
هر مطلبی که برای بحث با اتباع «احمد بصری» یا یمانی دروغین است را ما در این جزوه کوچک جیبی آوردیم. اگر شما پنجاه ساعت هم بخواهید با این افراد بحث کنید، اگر این جزوه را خوب خوانده باشید کفایت میکند.
البته امسال هم دفتر مقام معظم رهبری به حوزه علمیه دستور داد و جزوهای هم نوشتند که بخشی از آن جزوه همین جزوه ما بود، اما تعداد آن محدود بود. ما پانصد جزوه گرفتیم و در فیضیه پخش کردیم و الآن خودم هم جزوه ندارم.
ما امروز به دوستان گفتیم حداقل یک جزوه بدهید تا ببینیم که دوستان چه مطالبی نوشتند. البته این جزوه را شاگردان ما نوشتند و ما فایل pdf آن را در اختیار داریم.
دوستان اگر خواسته باشند فایل pdf و جزوهای که دفتر تبلیغات به دستور مقام معظم رهبری چاپ کرده است را در اختیار داریم. همچنین فایل pdf جزوه خودمان را هم در اختیار داریم.
دوستان میتوانند وارد سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» شوند و فایل pdf جزوه ما را در آنجا ببینند و در گوشی موبایلشان داشته باشند و مطالعه کنند. ما گفتیم پنجاه نسخه از جزوه را اینجا بیاورند و خدمت دوستان پخش کنند.
«احمد بصری» سال 1426 قمری نامهای به مراجع عظام تقلید و علمای شیعه نوشته بود. او از آنها به مناظره دعوت کرده بود و نام بنده را به عنوان نفر دوم آورده بود. ما بارها به این آقایان اعلام کردیم که آمادگی مناظره داریم. متن نامه چنین بود:
«رسالة إلی السید القائد و عدد من العلماء ... أما بعد إلی السید علی الخامنهای السلام علیکم و رحمة الله و برکاته إلی السید القزوینی فی إیران السلام علیکم و رحمة الله»
من بارها اعلام کردم با این فرد هم حاضرم مناظره کنم و هم حاضرم مباهله کنم. مباهله یکی از معجزات اسلام است. اگر دو نفر با همدیگر در یک امر دینی مباهله کنند، خداوند عالم طرف باطل را فی المجلس نابود میکند.
بنده بارها گفتم که حاضرم با این شخص یا کسی که او معین کند مناظره کنم، نه در مورد اینکه او فرزند امام زمان و یمانی است. بنده مناظره میکنم که ایشان مرتد و کافر است. بنده حاضرم در خصوص ارتدادش با او مناظره کنم و برای اثبات ارتدادش مباهله کنم.
در طول این دوازده سال اخیر یک جواب از طرف خودشان یا اتباعشان شنیده نشده است. آنها تنها به سراغ یک سری طلبههای کم سواد و بیسواد یا یک سری عوام ناآگاه میروند و آنها را فریب میدهند.
بنده اکثراً در جلسات به آقایان میگویم که اگر شما به خاطر رضای خدا نمیخواهید با فتنه «احمد بصری» مبارزه کنید، به خاطر خودتان هم که شده مبارزه کنید. اگر این افراد قدرت بگیرند، اولین اقدامی که انجام میدهند این است که طلبهها را نابود میکنند.
خطر این افراد از منافقین و داعش به مراتب بیشتر است. ان شاءالله عزیزان این جزوه را مطالعه کنند. جسارتهایی که او نسبت به انبیاء الهی دارد را خوب فرا بگیرید.
او ادعا میکند که حضرت ابراهیم مشرک بود، حضرت یونس در آتش جهنم رفت و تا قیامت در آتش جهنم میسوزد، امیرالمؤمنین دارای ظلمت بود که اگر آن ظلمت در قلب امیرالمؤمنین نبود علی همان محمد میشد یا در وجود امام حسین شرک بود!!!
او چرندیاتی دارد که یک لنگه کفش وهابی تکفیری با آن همه کفریات، به تمام تشکیلات «احمد بصری» میارزد! این افراد روی دست «نمرود» بلند شدهاند.
کتابهای این شخص را مطالعه کنید تا متوجه ارتداد آنها شوید. آنها نزدیک به سیصد کتاب در اینترنت دارند، سایت دارند، دو شبکه ماهوارهای دارند و شبانه روز تبلیغ میکنند.
از وظایف مهم شما در پیاده روی اربعین
بنابراین یکی از وظایفی که آقایان در پیاده روی اربعین دارند این است که نسبت به «احمد بصری» حواسشان را جمع کنند و اطلاعات خوب داشته باشند. چه بسا جوانانی که از ایران یا کشورهای دیگر آمدند آنجا از شما سؤال کنند.
یمانیها در مصر برنامههای گسترده دارند. در نجف نزدیک حرم حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دفتر دارند. در کربلا نزدیک حرم امام حسین دفتر دارند و علنی تبلیغ میکنند. در بصره دفتر دارند. در عربستان سعودی منطقه احساء و قطیف دفتر و تشکیلات دارند.
تنها جایی که یمانیها در آن، علنی تبلیغ نمیکنند ایران است. الحمدلله حکومت ایران اقتداری دارد که جلوی این افراد را گرفته و الآن حدود هفتاد تن از لیدرهای آنها در زندان قم هستند. بارها با این افراد مناظره شده و مناظرهها هم منتشر شده است، اما بعضی افراد مصداق؛
(خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ)
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده، و بر چشمهای آنها پرده افکنده شده.
سوره بقره (2): آیه 7
هستند که راه چارهای برای نجاتشان نیست. بنده بیش از این توضیح نمیدهم و دوستان میتوانند به همین جزوهای که خدمتشان توزیع میشود استناد کنند. این جزوه کوچک است و در جیب پیراهنتان هم جا میگیرد.
این جزوه زیاد سنگین نیست که به دردسر بیفتید و شما میتوانید آن را در عرض یکی، دو ساعت مطالعه کنید و بعضی از نکاتی که حساس است با قلم علامت بزنید و در یک یا دو صفحه خلاصه نویسی کنید.
اگر با این افراد برخورد کردید، مطلقاً بحث علمی نکنید. به آنها بگویید که ابتدا ثابت کنید «احمد الحسن» مسلمان است، بعد از آن روی روایت کار میکنیم.
کسی که ادعا کند حضرت یونس در آتش جهنم است، چه حکمی دارد؟ اصلاً ما کاری به شیعه نداریم، شما از یک وهابی یا سنی سؤال کنید کسی که نسبت انبیاء الهی چنین جسارتی کند چه حکمی دارد؟
ما معمولاً به دوستان توصیه میکنیم وقتی با این افراد بحث میکنید، تصویر کتاب او را هم نشان بدهید تا ادعا نکنند دروغ میگویید.
این مطلب در کتاب «المتشابهات» جلد چهارم اثر «سید احمد الحسن» نوشته شده است. البته این شخص سید هم نیست، به دروغ خود را سید نامیده است. برادر او در ارتش عراق فعالیت میکند و پسرعموهای او در بصره هستند. همه آنها اعتراف کردند ما سید نیستیم! معلوم نیست او از کجا ادعای سیادت کرده است.
(وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِم)
و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند.
سوره انعام (6): آیه 121
مشاهده کنید او در اینجا آیه مربوط به حضرت یونس (علیه السلام) را میآورد و چنین تعبیر میکند:
«ولکن أبین الحقیقة و هی أن ینبذ جسده بالعراء»
من حقیقت را درباره حضرت یونس برای شما روشن میکنم وقتی که ماهی حضرت یونس را خورد جسم بیروحش در بیابان افتاد.
«و روحه تلبس فی طبقات جهنم إلی یوم یبعثون»
و روحش تا قیامت در طبقات جهنم است.
کتابی که مشاهده میکنید ترجمه فارسی کتاب «المتشابهات» است. او مینویسد: "من حقیقت را برای شما آشکار میکنم که جسد حضرت یونس در بیابان عریان و بیسرپناه افتاد و روحش در طبقات جهنم تا روز برانگیخته شدن باقی ماند."
اصلاً شما کاری به اسلام نداشته باشید و از یک کشیش مسیحی یا خاخام یهودی سؤال کنید که اگر کسی به یک پیغمبر الهی چنین اهانت کند، شما او را مؤمن میدانید؟ او میگوید: این شخص کافر و مرتد است!!
اگر این شخص مرتد نباشد، ما اصلاً چیزی به نام ارتداد در دنیا نداریم. او صدها مطالب نظیر این مطلب در داخل کتب خود دارد. خیلی جالب است که ایشان در این کتاب اینطور مینویسد، اما در جاهای دیگر میگوید:
"پدرم حضرت مهدی به من فرمود به مردم بگویم کسی که حضرت ابراهیم را از آتش نجات داد، منِ «احمد الحسن» بودم. کسی که حضرت یونس را از شکم ماهی نجات داد، منِ «احمد الحسن» بودم."
ما کدام حرف تو را بپذیریم؟ تو یک جا ادعا میکنی که من حضرت یونس را از شکم ماهی نجات دادم، اما در جای دیگر ادعا میکنی که حضرت یونس در شکم ماهی تا قیامت در طبقات جهنم باقی ماند.
او الی ماشاءالله در کلمات خود تناقض دارد. ما تمام تناقضات او را جمع کردیم که بحمدالله امسال چاپ خواهیم کرد. ایشان بیش از دویست مورد تناقضات صریح دارد. او در یک جا ادعا میکند که حضرت یونس را من نجات دادم، اما جای دیگر میگوید یونس در جهنم باقی ماند!
دوستان اگر سؤالی دارند، بنده چند دقیقه در خدمت شما هستم. صلواتی ختم بفرمایید.
پرسش:
میگویند در بودن این شخص شک و شبهه است؛ بعضی افراد میگویند که این شخص اصلاً وجود ندارد.
پاسخ:
در مورد این که این شخص وجود دارد یا ندارد، تقریباً قطعی است که وجود دارد. چنین فردی در زندان صدام بوده است و در آنجا با فردی به نام «حمامی» با هم دوست شدند. ابتدا قرار بود او ادعا کند که من «سید یمانی» و این ادعا کند من «سید خراسانی» هستم.
آنها با هم اختلاف پیدا میکنند و «احمد الحسن» او را کنار میزند. آن دو با هم مباهله میکنند. اتباع «احمد الحسن» آن شخص را ترور میکنند و ادعا میکنند به دلیل اینکه مباهله کردیم او شکست خورد.
البته «احمد الحسن» و اتباع او در سال 1385 در سپاهی تحت عنوان «جند السماء» تصمیم گرفتند به نجف اشرف حمله کنند و آیت الله سیستانی و طلاب ایشان را بکشند، اما قبل از ورود به نجف ارتش عراق وارد شد و آنها را تارومار کرد و سیصد نفرشان را کشت.
پلیس عراق معتقد است که «احمد بصری» و معاون او در میان کشته شدگان بود، اما اتباع او ادعا میکنند که «احمد الحسن» از آنجا جان سالم به درد برد و به بحرین رفت.
آنها همچنین ادعا میکنند او پارسال از بحرین به استرالیا رفت و پسرش در دانشگاه آنجا درس میخواند.
داستانِ کلّی ماجرای «احمد بصری» چنین است. حال در مورد اینکه چنین فردی بود، در زندان هم کارهایی کرد و قبلاً هم به هندوستان و چین رفت و دورههای ریاضت دیده است در زندگی او هست و اتباع او اقرار میکنند.
پرسش:
در مورد مقاتلی که در خصوص حضرت سیدالشهدا نوشتند، کدام مورد را برای خواندن پیشنهاد میکنید؟
پاسخ:
ما دو مقتل داریم که تقریباً عاری از خرافات است یا اگر دارد موارد کمی دارد. کتاب اول «نفس المهموم» اثر «مرحوم محدث قمی» صاحب «مفاتیح الجنان» است که کتاب خوبی است. بنده خودم ملتزم هستم که اگر بخواهم مصیبت بخوانم از این کتاب استفاده میکنم.
چند مترجم این کتاب را ترجمه کردهاند، اما بهترین ترجمه اثر آقای «نظری منفرد» است. این کتاب، کتاب خوبی است. اگر کسی در ماه مبارک رمضان از روی این کتاب روضه بخواند، روزهاش باطل نخواهد شد.
اخیراً جناب آقای «پیشوایی» با تعدادی از اساتید کتابی سه جلدی به نام «مقتل جامع سیدالشهدا» نوشتند که این هم کتاب بسیار خوبی است. در این کتاب تاریخ قبل از قیام حضرت سیدالشهدا و بعد از شهادت حضرت را خوب کار کردند، اما کتاب بسیار مفصلی است.
این کتاب هم خوب است و من آن را مطالعه کردم، اما با تمام این احوالات کتاب «محدث قمی» را بیشتر توصیه میکنم زیرا بسیار مختصر و مفید است. طلاب ما حوصله ندارند مطالب مفصل را بخوانند و در خصوص یک مسئله سی، چهل صفحه مطالعه کنند.
«مرحوم محدث قمی» هر واقعهای را در عرض دو صفحه توضیح داده و مصادر آن را هم آورده است.
به عنوان مثال ذکر کرده است که «ابن اثیر» در کتاب «الکامل» این مطلب را آورده است، «تاریخ طبری» این مطلب را دارد، «سید بن طاووس» در «لهوف» این مطلب را دارد، «شیخ مفید» در کتاب «الإرشاد» این مطلب را آورده است.
چنین کار کردن بسیار زیباست. البته آقای «پیشوایی» هم همه مدارکشان را آوردند، اما عیب کارشان این است که متون عربی را نیاوردند و غالباً فارسی است.
معمولاً وقتی انسان میخواهد مقتل بخواند یا سخنرانی کند، عربی خواندن معنویتی دارد که ترجمه آن ندارد. بنابراین توصیه بنده کتاب «نفس المهموم» اثر «مرحوم محدث قمی» است.
پرسش:
آقای «پیشوایی» در مورد مکان مقبره حضرت زینب (سلام الله علیها) مینویسد که ما نمیتوانیم به نتیجه قطعی برسیم، لذا باید به همین مکان مجهول اکتفا کنیم. این چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
پاسخ:
یکی از علما میخواست کتابی بنویسد تا ثابت کند که مقبره حضرت زینب در مصر است. شب حضرت زینب به خوابش آمد و فرمود: مگر تو حسود و بخیل هستی که نمیتوانی ببینی مرا در دو جا زیارت کنند. او فردا هرچه نوشته بود، پاره کرد و در آب ریخت.
فرقی نمیکند که بخواهیم حضرت زینب را در دو جا یا سه جا زیارت کنیم، اما آنچه میان علمای ما مشهور است این است که قبر مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) در سوریه شهر دمشق است که در این قضیه نمیتوان تشکیک کرد.
همچنین بعضی افراد آلوده به بعضی از شبهات، در مورد مکان قبر حضرت رقیه تشکیک میکنند که نمیدانیم فردا چه جوابی برای گفتن دارند.
یکی از دوستان نقل میکرد که «علامه طباطبایی» صاحب «تفسیر المیزان» با یکی از شاگردان خود وارد حرم حضرت رقیه شده بود. «علامه طباطبایی» دیوارها را میبوسید و به دیوارها دست میکشید.
شاگرد او میگوید: من شبههای به ذهنم رسید و از «علامه طباطبایی» پرسیدم. ایشان برگشت به من چپ چپ نگاه کرد و گفت: چه میگویی؟ این دختر نَفَس امام حسین است. آیا درباره آن بزرگوار تشکیک میکنی؟ دیگران هرچه دارند از او دارند. او نفس امام حسین است!!
بعضی افراد بیکار هستند که مثلاً در مقاله ای مینویسند: امام سجاد در زندان بود. چطور آمد و امام حسین را دفن کرد؟ امام رضا در خراسان شهید شد و امام جواد که در مدینه بود، چطور ایشان را دفن کرد؟!!
من نمیدانم این افراد بیکارند یا مقصود خاصی دارند. آنها اصلاً الفبای امامت را بلد نیستند. من تأسف میخورم که در حوزه علمیه افرادی چنین تفکراتی دارند.
گوشه ای از حقیقت مقام «امام معصوم» در فرهنگ اسلامی
مشاهده کنید مراجع عظام تقلید و بزرگان ما در خصوص ائمه اطهار (علیهم السلام) چه مطالبی دارند. کتاب «مصباح الهدایة» اثر امام خمینی را مطالعه کنید و ببینید که نسبت به مقام امام چه فرمایشاتی دارند.
ایشان مینویسند: در عالم هستی هرچه میبینید جلوه اتم و تمام هستی، از عالم ناسوت تا ملکوت و جبروت، آئینه تمام نمای محمد و آل محمد است.
«فالحقيقة المحمّديّة هي الَّتي تجلَّت في صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّيها »
مصباح الهداية الى الخلافة والولاية؛ مؤلف: حضرت امام خمينى، مقدمه از: استاد سيد جلال الدين آشتيانى، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ ششم، ص 57
این هم نوعی امام شناسی است.
«مرحوم کمپانی» یکی از مراجع عظام تقلید بودند و غالب فقهای معاصر ما همانند آیت الله خوئی و دیگران افتخار شاگردی ایشان را دارند. ایشان در «حاشیهای بر مکاسب» تعبیری دارد که میگوید:
«لهم الولایة المعنویة و السلطنة الباطنیة علی جمیع الأمور التکوینیة و التشریعیة»
ائمه اطهار ولایت معنوی و سلطنت باطنی بر تمام امور تکوین و تشریع دارند.
حاشیة کتاب المکاسب، نویسنده: اصفهانی، محمد حسین کمپانی، ج 2، ص 379، ح 337
آیت الله خوئی در کتاب مصباح الفقاهه خود مینویسد:
« لاشبهة في ولايتهم على المخلوق باجمعهم كما يظهر من الاخبار لكونهم واسطة في الايجاد وبهم الوجود، و هم السبب في الخلق، إذ لولاهم لما خلق الناس كلهم وانما خلقوا لاجلهم وبهم وجودهم وهم الواسطة في افاضة، بل لهم الولاية التكوينية لمادون الخالق »
مصباح الفقاهة من تقرير بحث الاستاذ الاكبر آية الله العظمى الحاج السيد أبو القاسم الموسوي الخوئي دامت افاضاته لمؤلفه الميرزا محمد علي التوحيدي التبريزي، المطبعة الحيدرية النجف 1374 ه 1954م، ج6، ص 36
این هم یک امام شناسی است و آن شخصی هم که ادعا میکند امام رضا در طوس و امام جواد در مدینه بود نوعی دیگر امام شناسی است. من نمیدانم این افراد به دنبال چه چیزی هستند.
بنده توصیه میکنم امشب که به حجره رفتید، زیارت امام حسین را در «مفاتیح الجنان» مطالعه کنید. حضرت یک زیارت مقیده دارد؛ مثل زیارت حضرت در شب عاشورا، مبعث یا نیمه شعبان؛ و یک زیارت مطلقه دارد.
«مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» قسمت زیارات و «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «تهذیب الأحکام» این زیارتنامه را آورده است. «مرحوم شیخ صدوق» این زیارتنامه را در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آورده است و در مورد آن میگوید:
«لِأَنَّهَا أَصَحُّ الزِّیارَاتِ عِنْدِی مِنْ طَرِیقِ الرِّوَایةِ وَ فِیهَا بَلَاغٌ وَ کفَایة»
من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 598، ح 3200
ان شاءالله آقایان که به حرم مطهر امام حسین مشرف میشوند، یکی از مواردی که مستحب است آنجا بخوانند زیارت مطلقه اول امام حسین است. آقایان میتوانند این زیارت را از اینترنت سرچ کنند و در موبایل خود داشته باشند. در زیارت وارد شده است:
«بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ اللَّهُ وَ بِکمْ یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ»
تا جایی که میفرماید:
«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیکمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیوتِکم»
اراده خداوند عالم در اداره عالم هستی به قلب شما نازل میشود و از قلب شما صادر میشود.
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 199، ح 2
حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «شرح دعای سحر» روایتی را از امام صادق (سلام الله علیه) نقل می کند که حضرت فرمود:
«خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيئَةِ»
الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج1، ص 110، ح 4
و در جای دیگر دارد که فرمود:
«نحن مشية الله»
مستدرك سفينة البحار؛ المؤلف: العلامة آية الله الشيخ علي النمازي؛ ج6، ص 99، باب القضاء والقدر والمشيّة
باید قدری امام شناسی خود را بالا ببریم. امام شناسی که:
«بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ وَ لَمْ ینَادَ بِشَیءٍ کمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 18، ح 3
یا:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
بنده در عرایضم به همین اندازه اکتفا میکنم. ان شاءالله عزیزانی که کربلا مشرف میشوند، ما را هم از دعا کنند.
تلاش کنید عمده دعاها فرج حضرت ولی عصر و رفع گرفتاری مسلمین به ویژه عزیزان ما در یمن و نقاط دیگر جهان که مسلمانان به ویژه شیعیان در فشار هستند، باشد و ان شاءالله همه را دعا کنند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته