بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 98/03/03
موضوع: رسیدن به معرفت خداوند در گرو رسیدن به معرفت امام
(سخنرانی شب نوزدهم رمضان، آستان مقدس امامزاده ابراهیم)
فهرست مطالب این سخنرانی
وقتی پیامبر اسلام خداوند را به آبروی علی قسم می دهد
روایتی که مُبلّغ پنجاه ساله وهابیون را شیعه کرد!
جلوی از جلوه های معرفت امام زمان (سلام الله علیه)
راوی که توفیق شد در رختخواب اختصاصی امام رضا بخوابد!
وقتی امام صادق(سلام الله علیه) از اسرار درونی ابوبصیر خبر می دهد
ذکر مصیبت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
توکلت علی الحی الذی لا یموت و استعنت بذی العزة و القدرة و الجبروت ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و سید الأولین و الآخرین حبیبنا و حبیب إله العالمین الذی سمی فی السماء بأحمد و فی الأرض بأبا القاسم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین المکرمین لا سیما مولانا و سیدنا حجة بن الحسن روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداه. الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت سپاس میگوییم. فرارسیدن ایام شهادت جانسوز و مظلومانه مولی الموحدین یعسوب الدین أبو الائمة امیرالمؤمنین را به پیشگاه مقدس فرزند بزرگوارش حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همه علاقهمندان به اهلبیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
خدا را به آبروی امیرالمؤمنین و ولایت و غربت و مظلومیت و فرق شکافته علی سوگند میدهم پاداش ما را در این مصائب جانکاه، فرج مولایمان حضرت ولی عصر قرار بدهد، ان شاءالله. از خداوند متعال میخواهیم بر سر ما منت بگذارد و همه ما را از سربازان خاص مولایمان حضرت ولی عصر و از خواص آن حضرت و شهدای رکابش قرار بدهد.
امشب در این محفل نورانی و کنار بارگاه نورانی امامزاده هاشم از فرزندان حضرت موسی بن جعفر، مطالبی را به صورت فهرستوار تا آن مقدار که میرسیم در جمع شما و نیز عزیزانی که از طریق فضای مجازی در مکانهای مختلف و کشورهای اروپایی و آمریکایی برنامه را به صورت زنده مشاهده میکنند، تقدیم میکنیم و الباقی عرایض ما نیز شب بیست و یکم در مصلی ادامه خواهد داشت.
موضوع اول بحث "شب قدر" است. امشب اولین شب از شبهای قدر است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیلَةُ الْقَدْر»
شب قدر، قلب ماه رمضان است.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 66، ح 1
ارزش یک انسان به قلب اوست و تمام فعالیت بدن بستگی به تپش قلب دارد. بنابراین از شب قدر به قلب ماه رمضان تعبیر میشود.
اولین شب، شب نوزدهم است که شب نوشتن مقدرات یک ساله ماست. روزیهای ما، نعمتهایی که قرار است به ما برسد، مصائبی که قرار است بر اثر گناه در طول سال به ما اصابت کند و هرآنچه قرار است در طول سال با او مواجه شویم امشب رقم میخورد.
این عوامل بستگی به این دارد که ما امشب چکار کنیم و ارتباطمان را با خدا و مولایمان حضرت ولی عصر چگونه برقرار کنیم، بستگی دارد که ما امشب چه اعمالی انجام دهیم که بتوانیم بر سرنوشتمان تأثیرگذار باشیم.
به نظر من امشب بهترین عمل و بهترین کار استغفار است، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
(وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَ یعْفُوا عَنْ کثِیرٍ)
هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید، و بسیاری را نیز عفو میکند.
سوره شوری (42): آیه 30
نعمت را همه دوست داریم. آنچه برای ما قابل تحمل نیست یا سخت است، بلاها و مصیبتهایی است که ما در اثر اعمال خودمان با او مواجه هستیم. هرچه به ما میرسد، محصول عملکرد ماست.
اگر امشب رابطه خود را با خدا، امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه طاهره و حضرت ولی عصر خوب کنیم، این ارتباط آثار زیادی در اعمال ما خواهد داشت.
من همیشه در صحبتهایم میگویم که هرکسی به یکی از معصومین عشق دارد. یک نفر به امیرالمؤمنین عشق دارد و میخواهد با او عشق کند، دیگری به حضرت فاطمه زهرا یا امام حسین عشق دارد، یکی به قمر بنی هاشم و دیگری به حضرت علی اصغر عشق دارد.
بستگی دارد که هرکسی روح و قلبش به کجا میرود. تلاش کنید این رابطه را در طول سال حفظ کنید. استغفار کنید و از خداوند عالم بخواهید از سر تقصیرات ما بگذرد.
دوستانی که بحثهای ما را دیدند میدانند که همیشه میگویم: ما باید همت مان خیلی بالا باشد. از خداوند درخواست نکنیم که تنها گناهانمان را ببخشد، بلکه فراتر از بخشش از خداوند متعال بخواهیم. خداوند عالم در قرآن کریم میفرماید:
(مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات )
هر کس توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجان دهد، خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل میکند.
سوره فرقان (25): آیه 70
وجود مقدس امام زین العابدین(سلام الله علیه) در دعای خود دارند:
يا مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ بِاضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ انَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم
الصحيفة السجادية، ص: 34 (دعای دوم؛ وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ بَعْدَ هَذَا التَّحْمِيدِ فِي الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه)
اگر رابطه ما با خداوند رابطه خوبی باشد نه تنها خداوند گناهانمان را میبخشد، بلکه آنها را به چندین برابر حسنه مبدل میکند.
اگر مرتکب غیبت، دروغ یا گناهان دیگر شدیم و توبه کردیم، یک مرتبه میبینیم که خداوند عالم گناه دروغ ما را به چندین هزار رکعت نماز مبدل کرد. از کرم خدا بعید نیست، زیرا وعده خود اوست. ما باید در این شبها همت را بالا ببریم.
من مثال میزنم قضیه مرد عربی که پیغمبر اکرم در بیابان مهمان او شد. او آنچه داشت اعم از یک گوسفند یا بز را ذبح کرد و از حضرت پذیرایی کرد. پیغمبر اکرم فرمود: وقتی به مدینه آمدی نزد من بیا تا خوبی تو را جبران کنم.
مرد روزی به مدینه خدمت حضرت آمد. حضرت فرمود: چه میخواهی؟ هرچه میخواهی از من بخواه. حساب کنید رسول گرامی اسلام اشرف خلایق است و دستور میدهد هرچه دوست داری از من بخواه.
او عرضه داشت: یا رسول الله! صد رأس گوسفند و پنجاه بز و ده شتر میخواهم. پیغمبر اکرم تقاضای او را اجابت کرد و او اموال خود را گرفت و رفت.
پیغمبر اکرم بسیار تأسف خورد و ناراحت شد. عزیزان به این نکته دقت کنند، زیرا میخواهم وارد بحث دیگر شوم. حضرت فرمود: ای کاش این مرد عرب به اندازه آن پیرزن بنی اسرائیل همت داشت. اطرافیان عرضه داشتند: یا رسول الله! قضیه چیست؟
حضرت فرمود: حضرت موسی به دنبال قبر حضرت یوسف میگشت. به حضرت خبر دادند که پیرزنی در فلان روستاست که مکان قبر حضرت یوسف را بلد است.
پیرزن را پیدا کردند و نزد حضرت موسی آوردند و حضرت از او پرسید: آیا تو قبر حضرت یوسف را بلد هستی؟ او گفت: بله. حضرت پرسید: آیا قبر را به ما نشان میدهی؟ پیرزن گفت: نه. حضرت پرسید: چرا به ما نشان نمیدهی؟
پیرزن گفت: یا موسی! من از شما سه خواهش دارم. اگر سه خواهش من برآورده شود قبر حضرت یوسف را به تو نشان میدهم، در غیر این صورت همکاری نخواهم کرد.
حاجت اول من این است که از خدا بخواهی مرا که یک پیرزن 120 ساله هستم به یک دختر جوان 15 ساله تبدیل کند. حضرت موسی قبول کرد.
حاجت دوم من این است که میخواهم همسر پیغمبر اولوالعزم همانند حضرت موسی شوم. حضرت خواسته دوم او را اجابت کرد و او را به عقد خود درآورد.
حاجت سوم من این است که میخواهم در بهشت هم همنشین و همسر تو باشم. حضرت موسی خواسته سوم او را هم اجابت کرد.
رسول گرامی اسلام فرمود: ای کاش این مرد عرب به اندازه این پیرزن همت داشت. وقتی که من گفتم: هرچه میخواهی بخواه، او باید چیزی میخواست که سعادت دنیا و آخرتش را تضمین کند.
دوستان عزیز امشب که در خانه خدا میروید همتها را بالا ببرید. خدایی که ملکوت آسمان و زمین در دست اوست،
(مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء)
مالک حکومتها تویی، به هر کس بخواهی، حکومت میبخشی، و از هر کس بخواهی، حکومت را میگیری، هر کس را بخواهی، عزت میدهی، و هر که را بخواهی خوار میکنی.
سوره آل عمران (3): آیه 26
عزت دست اوست، ذلت دست اوست، ملک و ملکوت مال اوست، تفضلات دست اوست.
(تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ)
امشب همتها را بالا ببرید و حاجات کوچک نخواهید. در رأس حوائج فرج حضرت ولی عصر، رفع گرفتاری مسلمین، بخشش گناهان را قرار بدهیم و از خداوند بخواهیم اولاً گناهانمان را ببخشد و به چندین برابر حسنه مبدل کند، در آخر هر حاجتی دارید خودتان میدانید.
وقتی پیامبر اسلام خداوند را به آبروی علی قسم می دهد
امشب متعلق به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است، همو که وقتی از رسول گرامی اسلام تقاضا میکند: یا رسول الله! برای من دعا کنید؛ پیغمبر اکرم دست خود را بالا میبرد و میفرماید: خدایا! به آبروی علی حاجت علی را بده!
«عباس» عموی پیغمبر اکرم و دیگر صحابه که در جلسه حضور داشتند، عرضه داشتند: یا رسول الله! این چه دعایی بود کردید؟ زیرا آنها به امیرالمؤمنین به عنوان یک فرد عادی نگاه میکردند. حضرت فرمود: من نگاه کردم و در درگاه الهی عزیزتر، محبوبتر و گرامیتر از علی ندیدم. بنابراین خدا را به آبروی علی قسم دادم!
«اَللهُم بِحَقِ عَلىٍ عِندَكَ اِغفِر لِعَلِىٍ! فَقُلتُ : یَا رَسُولَ اللهِ (ص)! مَا هَذَا الدُعَا؟ فَقَالَ : اَوَ اَحَدٌ اَكرَمُ مِنكَ عَلَیهِ فَاَستَشفِعُ بِهِ اِلَیهِ»
شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله؛ محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل؛ ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم: 1404 ق؛ ج20، ص: 316
بنابراین درب خانه امیرالمؤمنین و فرزند بزرگوارش حضرت حجة بن الحسن برویم. یکی از بزرگترین وظایف ما که میتواند رابطه ما را با امیرالمؤمنین به رابطهای ناگسستنی تبدیل کند، معرفت و شناخت ما به مقام امامت است.
عزیزان خوب دقت کنند آنچه در بازار خرید الهی و بازار خرید اهلبیت مشتری دارد، معرفت و شناخت است.
روزی پیغمبر اکرم به صحابه فرمود: بافضیلتترین انسان کیست؟ شخصی گفت: کسی که زیاد نماز میخواند. حضرت فرمود: خیر. شخص دیگر گفت: کسی که بیشتر روزه میگیرد. حضرت فرمود: خیر.
شخص دیگر گفت: کسی که زیاد در راه خدا انفاق میکند. حضرت فرمود: خیر! افراد دیگر گفتند: آن کسی که زیاد جهاد رفته است، حضرت فرمود: خیر. مردم عرضه داشتند: یا رسول الله! پس بافضیلتترین انسان کیست؟ فرمود:
«أَفْضَلُکمْ إِیمَاناً أَفْضَلُکمْ مَعْرِفَة»
هرکسی که ایمان و معرفتش بالا باشد، مقام و منزلتش هم بالاتر است.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 3، ص 14، ح 37
همه چیز بستگی به معرفت دارد. در میان بنی اسرائیل عابدی بود که شبانه روز عبادت میکرد. ملائکه به خداوند عرضه داشت: خدایا! این بنده تو شبانه روز مشغول عبادت است و این همه سختی میکشد، اما در بارگاه تو مقامی برای او نمیبینیم.
حضرت فرمود: بروید کمی با او حرف بزنید تا قضیه برایتان روشن شود. ملائکه نزد عابد آمدند و مقداری با او حرف زدند و از او پرسیدند: بالاترین آرزوی تو چیست؟
عابد گفت: من در اینجا مشغول عبادت هستم که این همه کاه و یونجه و علف در اینجا وجود دارد. ای کاش الاغ خداوند در اینجا بود که من او را میچراندم تا از این علفها یک شکم سیر بخورد. ملائکه به هم نگاه کردند و دیدند که معرفت این شخص نسبت به خداوند یک خدای الاغسوار است.
توحید این شخص درست همانند توحید وهابیت است که معتقدند خداوند هرشب نصف شب سوار الاغ میشود و به آسمان دنیا میآید و همانند سبزیفروشها فریاد می زند هر کسی گناهی کرده استغفار کند تا او را ببخشم؛ حاجتی دارد بخواهد تا اجابت کنم و حاجت بندگان را بدهم. وقتی که زمان طلوع فجر می شود، سوار بر الاغ می شود و بالا میرود!!
یکی از دوستان میگفت: انسانی که عقل داشته باشد، آیا چنین عقیدهای پیدا می کند؟ من گفتم: اگر انسان عقل داشته باشد که وهابی نمیشود. او حتماً عقل ندارد که وهابی شده است! به قول معروف به شتر گفتند: گردنت کج است. او گفت: کجایم راست است؟!
روایتی که مُبلّغ پنجاه ساله وهابیون را شیعه کرد!
یکی از دانشمندان بزرگ سوریه میگفت: من پنجاه سال مبلغ اهل سنت و سلفیون بودم؛ یک روایت در کتاب «صحیح بخاری» باعث تشیع من شد و من شیعه شدم. عدهای از او در مورد روایت سؤال کردند.
او گفت: روایت صحیح بخاری میگوید که خداوند عالم وقتی از بالا با الاغ پایین میآید، تا طلوع فجر در آسمان دنیا هست. وقتی که سپیده دمید، خداوند سوار الاغ میشود و بالا میرود.
آخر این خدا تنها خدای خاورمیانه نیست، خدای اروپا و آمریکا و قارههای دیگر هم هست. خداوند منتظر است تا فجر شود، کره زمین هم که کروی شکل است و در هر لحظه از لحظات شبانه روز یک جای کره زمین طلوع فجر است. اگر خداوند با الاغ در کره زمین بیاید، دیگر تا ابد در کره زمین زندانی میشود و نمیتواند بالا برود. خداوند دائماً منتظر طلوع فجر است و کره زمین همینطور در حال چرخش است و در هر لحظه از لحظات شبانه روز که تصور کنید یک جا طلوع فجر است.
او میگوید: من فهمیدم که این روایات، روایات ساختگی است و نتیجه دور افتادن از اهلبیت است. بنابراین به سراغ اهلبیت آمدم و دیدم که در روایات اهلبیت از این خرافات و روایاتهای مسخره خبری نیست.
جلوی از جلوه های معرفت امام زمان (سلام الله علیه)
یکی از مسائلی که ما باید در رابطه با اهلبیت و امیرالمؤمنین داشته باشیم، این است که معرفتمان را بالا ببریم. روایات متعدد در این زمینه داریم.
« مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة »
هرکسی بمیرد در حالی که نسبت به امام زمانش معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: اسلاميه، تهران، سال چاپ: 1395 ق، ج2، ص: 409، ح 9
در این روایت بیان نشده که هرکسی امام نداشته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است، بلکه میفرماید هرکسی معرفت به امام نداشته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
در رابطه با معرفت به امام حرف زیاد است. شاید اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کنیم، ده، پانزده جلسه هم وقت نیاز باشد و کم بیاید. من چند نکته را در رابطه با معرفت امام اشاره میکنم.
یکی از جلوههای معرفت امام این است که ما احساس کنیم ائمه اطهار (علیهم السلام) حجج الهی و واسطه فیض میان ما و خداوند عالم هستند و هرآنچه به ما از خداوند عالم میرسد، توسط اهلبیت است. نفس کشیدن ما هم به برکت اهلبیت و حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) است. همانطور که در مورد آن بزرگوار وارد شده است:
«بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العديلة الكبير
بنده از عزیزان تقاضا دارم مقداری روی این قضیه تأمل کنند و همچنین از جوانان عزیز تقاضا دارم کتابهای مختلفی که در این زمینه نوشته شده است مخصوصاً کتاب «اصول کافی» باب «کتاب الحجة» را مطالعه کنند که روایات بسیار زیبایی در معرفت امام دارد.
«مرحوم صفار» کتابی تحت عنوان «بصائر الدرجات» دارد که روایات بسیار خوب و شیرینی در باب معرفت امام دارد. «مرحوم شیخ صدوق» کتابی به نام «کمال الدین» دارد که عمدتاً در محوریت حضرت مهدی نوشته شده است و روایات خوبی در رابطه با معرفت امام دارد.
«شیخ طوسی» کتابی به نام «الغیبة» دارد که در این زمینه خوب کار شده است. کتاب «کفایة الأثر» اثر «مرحوم خزاز» کتاب دیگری است که در این زمینه سنگ تمام گذاشته است.
من به یک نکته از جلوههای معرفت امام اشاره کنم و بیش از این شما را خسته نکنم. یکی از جلوههای معرفت امام این است که ائمه اطهار (علیهم السلام) به اذن الله تبارک و تعالی از تمام اعمال و کردار قلبی و غیبی ما باخبر هستند.
دوستان اسم کتاب «بحارالانوار» را شنیدهاند. این کتاب یکی از کتابهای بزرگ شیعه است و علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) آن را در صد و ده جلد نوشته است. جلد پنجاه و یکم و پنجاه و دوم و پنجاه و سوم این کتاب مخصوص روایات حضرت مهدی است.
در جلد پنجاه و سه صفحه 174 توقیعی از حضرت ولی عصر به «شیخ مفید» (رضوان الله تعالی علیه) آمده است که توقیع مفصلی است، اما در یکی از فرازهای این توقیع نکته ظریفی دارد. حضرت میفرماید:
«فَإِنَّا یحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکم»
به شیعیان بگویید که ما به همه اعمال شما احاطه علمی داریم.
«وَ لَا یعْزُبُ عَنَّا شَیءٌ مِنْ أَخْبَارِکم»
و چیزی از شما بر ما پوشیده نیست.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 53، ص 175، ح 7
این روایت متعلق به مولایمان حضرت ولی عصر است. اگر واقعاً معرفت ما نسبت به امام این چنین باشد که بدانیم آنچه از ما سر میزند چه در ظاهر و چه در باطن و حتی آنچه از ذهن ما هم میگذرد امام معصوم به اذن الله از او باخبر است، اعمال خود را اصلاح میکنیم.
راوی که توفیق شد در رختخواب اختصاصی امام رضا بخوابد!
من قضیهای را خدمت شما عرض کنم. «احمد بن ابی نصر بزنطی» از روات خاص امام رضا و امام جواد است. او ابتدا مسیحی و نصرانی بود، سپس شیعه شد و جزو مقربترین صحابه این دو معصوم قرار گرفت و اواخر عمر امام کاظم را هم درک کرده است.
او به تعبیر ما حوزویها جزو «اصحاب اجماع» و «مشایخ الثقات» است، به طوری که اگر سند یک روایت به «احمد بن ابی نصر بزنطی» برسد، میگویند بعد از آن همه ثقه هستند زیرا او «لا یروون و لا یرسلون الا عمّن یوثق به»!
او میگوید: ما با تعدادی از دوستان خود از جمله «ابن ابی عمیر» و «صفوان» و دیگران خدمت امام رضا رسیده بودیم و همگی سؤالاتی داشتیم. سؤالات آنها تمام شد و رفتند، اما سؤالات من از محضر امام رضا زیاد بود و طول کشید.
نصف شب شد، من خواستم بروم، امام رضا فرمود: «احمد بن ابی نصر» امشب را در منزل ما بمان. الآن هوا تاریک است. داستان مفصلی دارد و «مرحوم کشی» در کتاب «رجال» خود شرح حال این داستان را مفصل آورده است.
او میگوید: حضرت به ما تعارف کرد و ما هم از خدا خواسته قبول کردیم. حضرت به غلام خود دستور داد در همان اتاقی که من هرشب میخوابم و رختخوابی که هرشب در آن میخوابم را پهن کنید تا آقای «بزنطی» در آنجا استراحت کند.
او میگوید: وقتی که این جمله را از امام شنیدم، احساس کردم که در ملکوت پرواز میکنم. داخل اتاق رفتم و با خود گفتم که خدا امشب چه سعادتی را نصیب من کرده است که در منزل امام زمان و اتاق اختصاصی امام زمان و رختخواب اختصاصی امام زمان خوابیدم.
در تاریکی وقتی نعمت الهی به ذهنم رسید، سریع به سجده رفتم و خدا را شکر کردم. سپس دیدم امام وارد اتاق شدند و فرمودند: آقای «احمد بن ابی نصر بزنطی» بودن در خانه امام و خوابیدن در اتاق و رختخواب اختصاصی امام فضیلت نیست، بلکه فضیلت به تقواست!
جدم علی به عیادت «صعصعة بن صوحان» رفتند. وقتی که حضرت میخواستند بلند شوند، فرمودند: صعصعة! آمدن من باعث نشود تا نسبت به دیگران فخرفروشی کنی.
(إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکم)
گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
سوره حجرات (49): آیه 13
«احمد بن ابی نصر» میگوید: همین که این مطلب از ذهنم گذشت، دیدم امام رضا اطلاع پیدا کردند.
وقتی امام صادق(سلام الله علیه) از اسرار درونی ابوبصیر خبر می دهد
«ابو بصیر اسدی» یکی از روات خاص امام باقر و امام صادق (علیه السلام) هست که میگوید: ما از کوفه با تعدادی از افراد به مدینه خدمت امام صادق رفته بودیم.
شب بر من غسل جنابت لازم شد و صبح قبل از اینکه غسل کنم دیدم دوستانم راهی ملاقات با امام هستند لذا با دوستانم راهی شدم. وقتی که نشستیم امام فرمود: «ابو بصیر» مگر نمیدانی که با حالت جنابت نباید خدمت امام معصوم رسید! «ابو بصیر» میگوید: من سرم را پایین انداختم و داشتم از خجالت میمردم.
«وَ رَوَى أَبُو بَصِيرٍ قَالَ دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ وَ كَانَتْ مَعِي جُوَيْرِيَةٌ لِي فَأَصَبْتُ مِنْهَا ثُمَّ خَرَجْتُ إِلَى الْحَمَّامِ فَلَقِيتُ أَصْحَابَنَا الشِّيعَةَ وَ هُمْ مُتَوَجِّهُونَ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَخِفْتُ أَنْ يَسْبِقُونِي وَ يَفُوتَنِي الدُّخُولُ إِلَيْهِ فَمَشَيْتُ مَعَهُمْ حَتَّى دَخَلْتُ الدَّارَ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع نَظَرَ إِلَيَّ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ بُيُوتَ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ لَا يَدْخُلُهَا الْجُنُبُ فَاسْتَحْيَيْتُ وَ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَقِيتُ أَصْحَابَنَا فَخَشِيتُ أَنْ يَفُوتَنِي الدُّخُولُ مَعَهُمْ وَ لَنْ أَعُودَ إِلَى مِثْلِهَا وَ خَرَجْت»
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد،مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام؛ ج2، ص: 185
همین آقای «ابو بصیر» قضیه بسیار شیرینی دارد. خود او تعریف میکند و میگوید: من در کوفه برای خانمها جلسه آموزش قرآن داشتم. روزی با یکی از شاگردانم شوخی کردم، غافل از آنکه شوخی با زن نامحرم ، آنهم زن مجرد یک سری عواقبی دارد. وقتی خدمت امام باقر رسیدم، حضرت فرمود: «ابو بصیر» چرا با یک زن نامحرم شوخی کردی؟ این دور از تقواست!
«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً كُنْتُ أُعَلِّمُهَا الْقُرْآنَ فَمَازَحْتُهَا بِشَيْءٍ فَقَدِمْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لِي أَيَّ شَيْءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ (فَغَطَّيْتُ وَجْهِي) فَقَالَ لَا تَعُودَنَّ إِلَيْهَا.»
ابو بصير مىگويد: به زنى قرآن مى آموختم. روزى با وى شوخى كردم. وقتى خدمت امام باقر (عليه السلام) رسيدم، گفتند چه چیزی به آن زن گفتی،(روی خود را پوشاندم) و فرمودند: «ديگر اين كار را تكرار نكن»
وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج20، ص: 198، ح 25419
دوستان عزیز! دقت کنید که ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به همه اعمال ما کاملاً نظارت دارند.
در روایتی از امام صادق وارد شده است: پیغمبر اکرم را از خودتان رنجیده نکنید. ما عرض کردیم: یابن رسول الله! چطور پیغمبر را از خودمان رنجیده نکنیم؟ حضرت فرمود: وقتی که شما گناه میکنید و نبی گرامی اسلام اعمال شما را میبیند و ملاحظه میکند که شما گناه کردید، گناه شما باعث رنجش قلب پیغمبر اکرم میشود.
عزیزان قضیه بسیار فراتر از این است که ما تصور میکنیم لذا بحث معرفت امام چیزی است که ما ان شاءالله باید در این شبها به سراغ او برویم و تلاش کنیم آن منزلت و مقام و معرفت خود را نسبت به امام بالا ببریم.
امام صادق (عليه السّلام) می فرماید روزی امام حسین (عليه السّلام) در خطبه ای به اصحاب خود فرمودند:
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ.
اي مردم! بدرستي كه خداوند خلق خود را نيافريده است، مگر از براي آنكه به او معرفت و شناسائي پيدا كنند. پس زماني كه او را بشناسند، در مقام بندگي و عبوديّت او برميآيند؛ و به واسطه عبادت و بندگي او از عبادت و بندگي غير او بی نیاز ميگردند.
از امام حسین سؤال میکنند:
«فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، فَمَا مَعْرِفَةُ اللهِ؟
در اين حال مردي گفت: اي پسر رسول خدا! معرفت خداوند عزّوجلّ چيست؟
حضرت فرمود:
قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه»
حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، یعنی شناخت امامشان كه اطاعت و پيروی از او برای آنها واجب شده است.»
علل الشرایع، ابن بابويه، محمد بن على، شیخ صدوق، ج1 ص9، باب 9، ح1
راه شناختن خدا، شناختن امام معصوم است. همچنانکه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم:
«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکم»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 99، ص 131، ح 4
هرکسی میخواهد در خانه خداوند برود، باید از در خانه ائمه اطهار شروع کند.
«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 145، ح 10
کسی که میخواهد خدا را بشناسد و توحید درست داشته باشد، باید از کانال ائمه اطهار عبور کند.
ان شاءالله عزیزان ما در این شبها به ویژه شبهای قدر تلاش کنند این قسمت معرفت به امام که در حقیقت مقدمهای از معرفة الله و مقدمهای از عبادت صحیح خداوند عالم هست را بالا ببرند. من یک جمله هم بگویم و عرایضم را تمام کنم تا ان شاءالله مشغول قرآن به سر گرفتن باشیم.
در این مزار مقدس، امامزاده ابراهیم و امامزاده محمد که درود خداوند بر هردو این بزرگواران باد، مدفون هستند. اینها نعمتهای الهی برای ما هستند لذا باید تلاش کنیم این بزگواران را بین خودمان و خدای عالم واسطه قرار بدهیم تا شفیع ما در دنیا و آخرت باشند.
عزیزان من به شما توصیه میکنم به کتاب «مفاتیح الجنان» توجه کنید. میخواهم یک راه میانبر برای معرفت امام به شما معرفی کنم تا ببینید جایگاه امام چیست.
یکی از این راهها زیارت جامعه کبیره است. وقتی «حاج علی بغدادی» خدمت حضرت ولی عصر میرسد، حضرت به او میفرماید: چرا زیارت جامعه کبیره نمیخوانی؟ جامعه، جامعه، جامعه! زیارت جامعه کبیره یک دنیا معرفة الإمام و امام شناسی است.
راه دیگر اینکه در کتاب «مفاتیح الجنان» در مورد زیارت امام حسین زیارات مخصوصی وارد شده است؛ زیارت عاشورا، زیارت شب عرفه و زیارات دیگر. در این کتاب حدود هفت زیارت هم به عنوان زیارات مطلقه امام حسین وارد شده است.
در اولین زیارت مطلقه عبارت بسیار زیبایی وارد شده است. «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» و «مرحوم شیخ» در کتاب «تهذیب الأحکام» و «شیخ صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» جلد 2 صفحه 598 این زیارت را آوردهاند.
«شیخ صدوق» میگوید: این زیارت از نظر سند از همه روایات معتبرتر است. حضرت در این زیارت گوشهای از معرفة الإمام را بالا زده است.
«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ [مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ]- بِکمْ یبَینُ اللَّهُ الْکذِبَ وَ بِکمْ یبَاعِدُ اللَّهُ الزَّمَانَ الْکلِبَ وَ بِکمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکمْ یخْتِمُ اللَّه»
مفهوم این فراز از زیارت این است که اگر یک گرفتار بخواهد گرفتاریاش برطرف شود توسط شما صورت میگیرد. اگر گنهکاری بخواهد گناهش آمرزیده شود، باید شما بخشش گناه او را امضاء کنید. تا جایی که میفرماید:
«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیکمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیوتِکم»
اراده الهی بر قلب مقدس شما نازل میشود و از آنجا صادر میشود.
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 199 و 200، ح 2
یعنی هرآنچه در عالم هستی بخواهد صورت بگیرد، توسط شما بزرگواران است. آیت الله العظمی خوئی در بحث ولایت ائمه اطهار میفرماید:
«لهم الولایة المطلقة علی ما سوی الله »
امام ولایت مطلقه بر کل ما سوی الله دارند.
ذکر مصیبت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
همین اندازه بس است. حال در خانه امیرالمؤمنین برویم. روزهای آخر عمر علی است و هرشب در خانه یکی از عزیزانش به افطاری میرود. امشب نوبت دختر نازدانهاش أم کلثوم بود.
حضرت افطار کرد و مشغول عبادت شد. حضرت دائماً به حیاط میرود آسمان را نگاه میکند، سپس برمیگردد و میفرماید: امشب همان شبی است که خداوند عالم به من وعده داده است.
علی خواب و آرامش ندارد. هنگام سحر وقتی که حضرت میخواست به مسجد برود، با توجه به مسائلی که حضرت در شب مطرح کرده است قلب دختر غمگین شده است. دختر است دیگر، علاقه خاصی به پدر دارد.
حضرت أم کلثوم فرمود: پدرجان! امکان دارد امشب کسی دیگر را بفرستید تا به جای خودتان در مسجد نماز بخواند؟ حضرت فرمود: خیر، امشب همان شبی است که پیغمبر اکرم به من وعده داده است. وعده رسول الله همین امشب است.
وقتی که امیرالمؤمنین میخواستند از منزل بیرون بروند، مرغابیها جلوی حضرت آمدند و شروع به صدا کردند. اهل خانه میخواستند مرغابیها را کنار بزنند، اما حضرت فرمود: دست نزنید.
لَمَّا سَمِعَ صِيَاحَ الْإِوَزِّ فِي الدَّارِ صَوَائِحُ تَتْبَعُهَا نَوَائِح
این حیوانات صیحه میزنند، اما بعد از چند لحظه همین حیوانات در مصیبت من ناله خواهند کرد..
الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران،1407 ق؛ ج1، ص: 259، ح 4
این حرف بدان معنی است که حتی حیوانات هم در مصیبت امام متأثر هستند و ناله میکنند ولی ما نمی فهمیم.
حضرت به مسجد میآید. عزیزان میدانند که چه گذشت و چه اتفاقاتی افتاد. حضرت مشاهده کردند «عبدالرحمن بن ملجم مرادی» دمر خوابیده است و به او فرمودند: این چنین نخواب که خواب شیاطین است. نزدیک است آن نیت شومی که داری لباس عمل بپوشد.
حضرت همگان را برای نماز بیدار کردند و در محراب عبادت قرار گرفتند. دوستان عزیز ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که یک موقع دختر علی نگران و مضطرب بود و انتظار میکشید پدرش زودتر نماز بخواند و به منزلش برگردد.
أم کلثوم به فکر مصائبی بود که پدر آن شب مطرح میکرد، اما یک موقع شنید صدای جبرئیل در بین آسمان و زمین بلند شد. امام صادق میفرماید تمام مردم کوفه شنیدند که صدایی بلند شد و گفت:
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکانُ الْهُدَی وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَی وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی قُتِلَ الْوَصِی الْمُجْتَبَی قُتِلَ عَلِی الْمُرْتَضَی قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیدُ الْأَوْصِیاءِ قَتَلَهُ أَشْقَی الْأَشْقِیاء»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان،
جبرئیل فرمود: پسر عم پیغمبر اکرم را کشتند و افضل اوصیاء را شهید کردند. وقتی که أم کلثوم این صدا را شنید، ناله زد: وا علیاه! وا امیرالمؤمنیناه! وا جداه!
أم کلثوم دوان دوان به طرف منزل امام حسن و امام حسین آمد و عرضه داشت: ببینید جبرئیل چه صدایی میزند. امام حسن فرمود: خواهرم ناله را کم کن تا ببینم چه خبر است.
وقتی امام حسن و امام حسین ناله جبرئیل را شنیدند، دوان دوان به مسجد آمدند و دیدند: مردم کنار محراب ایستادهاند، در حالی که گریه میکنند و ناله میزنند و «وا علیاه» میگویند.
مردم میخواهند علی را بلند کنند، اما امیرالمؤمنین طاقت بلند شدن ندارد. امام حسن مجتبی جلو افتاد و نماز را خواند و سر پدر را بر زانو گرفت و زار زار گریه کرد.
قطرات اشک امام حسن مجتبی بر روی صورت امیرالمؤمنین نشست. علی یک لحظه متوجه شد و فرمود: پسرم چرا گریه میکنی؟ الآن رسول الله و مادرت زهرا و جدهات خدیجه به استقبال من آمدند.
امیرالمؤمنین دید امام حسن ناراحتی و گریه میکند، به همین خاطر فرمود: حسن جان! گریه نکن. بعد از من تو را با سم شهید خواهند کرد و برادرت حسین را مظلومانه با لب عطشان شهید خواهند کرد.
نمیدانم در محراب و مسجد چه گذشت، اما امیرالمؤمنین فرمود: مرا تا منزل حمل کنید. حضرت را داخل حصیری آوردند، اما حضرت نزدیک خانه فرمود: حسن جان! بگذار با پای خودم بروم. دوست ندارم زینب مرا در این حال ببیند.
یا امیرالمؤمنین! حاضر نشدی که دخترت زینب تو را با آن حال ببیند، اما کربلا نبودی که ببینی لحظه آخر زینب بالای تل زینبیه آمد و خواست بالای سر حسین بیاید، اما دید اطراف حسین را گرفتهاند و با شمشیر و نیزه و چوب و سنگ میزنند.
سپس رو به طرف مدینه کرد و عرضه داشت: «یا جداه! یا محمداه! هذا حسینک مرمل بالدماء، مقطع اعضاء». حضرت زینب جملهای به زبان آورد که قلب انسان را کباب میکند. حضرت صدا زد:
«یا جداه! بناتک الأساری»
یا جداه! دختران تو را به اسارت میبرند.
علی لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
روایتی از امام باقر (علیه السلام) وارد شده است که «مرحوم سید» در کتاب «إقبال الأعمال» جلد اول صفحه 186 آورده است.
در این روایت که از قول امام باقر (علیه السلام) است وارد شده است که در این سه شب قرآن را باز کنید و جلوی خودتان قرار بدهید و این جمله:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِکتَابِک الْمُنْزَلِ»
را بخوانید. از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است که قرآن را به سر بگیرید و:
«اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ»
را بخوانید. بنابراین ان شاءالله عزیزان ما قرآن را باز کنند، در جلوی صورتشان قرار بدهند و این جمله امام باقر را زمزمه کنند.
«استغفر الله ذوالجلال و الاکرام و أتوب الیه»
قبل از اینکه شروع کنیم چند مرتبه این جمله را بگوییم:
«الهی العفو»، «بولایة علی الهی العفو»، به فرق شکافته علی «الهی العفو»، به جمله «فزت و رب الکعبه» علی، الهی العفو»
حال قرآنها را جلوی صورت قرار بدهید و بگویید:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِکتَابِک الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُک الْأَعْظَمُ الْأَکبَرُ وَ أَسْمَاؤُک الْحُسْنَی وَ مَا یخَافُ وَ یرْجَی أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِک [طُلَقَائِک] مِنَ النَّارِ وَ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَک مِنْ حَاجَة»
قرآنها را به سر بگیرید و جمله امام صادق را زمزمه کنید:
«اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّک عَلَیهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّک مِنْک»
حال خدا را به ذات اقدسش سوگند میدهیم و عرضه میداریم:
«بِک یا اللَّهُ »
حال به سراغ اشرف خلائق و افضل انبیاء برویم؛
« بِمُحَمَّدٍ »
به سراغ امیرالمؤمنین برویم و ببینیم امشب در خانه امیرالمؤمنین چه خبر است!
«بِعَلِی»
به سراغ حضرت صدیقه طاهره برویم. حضرت فاطمه در این لحظات منتظر آمدن امیرالمؤمنین است؛
«بِفَاطِمَةَ»
به سراغ امام حسن مجتبی برویم؛
«بِالْحَسَنِ»
به سراغ شهید کربلا امام حسین برویم. آقایی که از حضرت آدم تا پیغمبر خاتم همگان در مصیبت او گریه کردند. امام حسن (علیه السلام) فرمود:
«لَا یوْمَ کیوْمِک یا أَبَا عَبْدِ اللَّه»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 45، ص 218، ح 44
«بِالْحُسَینِ»
«بِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ »
«بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی »
«بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ »
به سراغ امام موسی کاظم برویم. بزرگواری که هفت سال از این زندان به آن زندان و از این ظالم گرفتار ظالم دیگر میشدند.
«بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ »
به سراغ امام رئوف برویم؛
«بِعَلِی بْنِ مُوسَی »
به سراغ جوادالائمه برویم. کسانی که گرفتاری خانوادگی دارند یا کسانی که مشکلات مالی و قرض دارند در خانه امام جواد بروند که حضرت جواد الائمه هست؛
«بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی »
«بِعَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ »
«بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی»
به سراغ مولایمان بقیة الله الأعظم حضرت حجة بن الحسن برویم.
چه شود به چهره زرد ما نظری برای خدا کنی
به خدا قسم همه درد ما به یکی نظاره دوا کنی
یابن الحسن! تو را به فرق شکافته امیرالمؤمنین سوگند میدهیم، تو را به مضطر میان در و دیوار سوگند میدهیم، تو را به مضطرات عاشورا سوگند میدهیم، تو را به مضطر میان سم اسبان سوگند میدهیم، تو را به عمه جانت حضرت زینب کبری سوگند میدهیم.
آقاجان نظر عنایتی به ما کن و میان ما و خدا واسطه باش و برای گناهان ما را از خداوند عالم طلب مغفرت کن و حوائج ما را از خداوند عالم بخواه تا برآورده کند و در دنیا و آخرت ما را از شما جدا نکند. همه با حضور قلب بگوییم:
«بِالْحُجَّةِ »
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 186 و 187، باب ذکر نشر المصحف الشریف و دعائه
خدایا تو را به آبروی حضرت محمد و آل محمد سوگند میدهیم، خدایا تو را به عزت و جلالت سوگند میدهیم فرج مولایمان حضرت ولی عصر نزدیک بفرما. خدایا به آبروی حضرت حجة بن الحسن و اجداد طاهرینش ما را از یاران خاص و سربازان فداکارش قرار بده.
خدایا تو را به این انوار پاک سوگند میدهیم انقلاب ما را به انقلاب جهانی حضرت بقیة الله الأعظم متصل بفرما. خدایا خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت مخصوصاً مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار.
خدایا به حضرت محمد و آل محمد تو را سوگند میدهیم رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. خدایا مجاهدین ما در سراسر جهان به ویژه در یمن به آبروی محمد و آل محمد نصرت نهایی عنایتشان بفرما.
خدایا دشمنان ما در داخل و خارج کشور اگر قابل هدایت نیستند محو و نابود و رسوا و مضمحلشان بگردان.
الهی به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر ملت ما نازل بگردان. خدایا هرگونه بلا را از ملت ایران برطرف بفرما.
خدایا مشکلات اقتصادی که برای ما پیش آوردهاند را به آبروی جواد الائمه این مشکلات را به دست توانای حضرت ولی عصر برطرف بفرما. خدایا خیر دنیا و آخرت به ما ارزانی بدار. خدایا شر دنیا و آخرت را از ما برطرف ساز.
الهی آنچه به ذهن ما آمد دعا کردیم و چه بسا حوائجی به صلاح ما بود که به زبان ما نیامد. خدایا به حق محمد و آل محمد آنچه صلاح دین و دنیا و آخرت ماست به ما کرم فرما. خدایا آنچه موجب فساد دین و دنیا و آخرت ماست از ما برطرف کن و دعاهای ما به اجابت برسان.
هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهدا، صدیقین، صالحین بالاخص امام راحل رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته