2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (45) – لنگه کفشی که، ارزشش از صحابه پیغمبر بیشتر است!!
کد مطلب: ٩٠٠٠ تاریخ انتشار: ٢٩ فروردين ١٣٩٥ - ١٧:٠٦ تعداد بازدید: 3076
خارج کلام مقارن » بررسی شبهات تقیه
بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (45) – لنگه کفشی که، ارزشش از صحابه پیغمبر بیشتر است!!

جلسه هفتاد و سوم 95/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتاد و سوم 95/01/29

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاء الله.

بحث ما در رابطه با مبانی و مقدمات تقیه در شیعه بود که رسیدیم به حدیث «لاتسبوا اصحابی» که آقای دکتر «طیب» و دیگر آقایان، خیلی روی این حدیث مانور داده، و بحث کرده اند.

ما در جلسات گذشته، اشکالاتی به این حدیث وارد کردیم و عرض کردیم که مراد از این حدیث – بر فرض صحت آن – اهلبیت (علیهم السلام) هستند. و ما ادلّه ای هم برای این مدعای خود، بیان کردیم.

همچنین گفتیم شاید ما اگر در معنای «اصحاب» مد نظر روایت، بخواهیم توسعه بدهیم، می توانیم بگوئیم که مراد از اصحاب، در «لاتسبوا اصحابی» اصحابی است که بعد از پیغمبر دچار تغییر و انحراف نشدند و گرفتار ارتداد نگشتند. دلیل بر این مطلب و این احتمال، همان حدیث معروف «حوض» است که بارها در اینجا مطرح کردیم.

دو حدیث معروفی که اهل سنت را به چالش کشیده است!!

دوستان توجه دارند که حدیث «حوض» و حدیث «قرطاس»؛ برای خیلی از آقایان اهل سنت و وهابیت، مشکل ساز شده است! به گونه ای که حتی برخی از بزرگانشان، گفته اند که ای کاش در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم»، این دو حدیث ذکر نمی شد!

علتش هم این است که این آقایان، جوابی برای این دو حدیث ندارند! نه برای حدیث قرطاس، و نه برای حدیث حوض! یعنی هر چه که از «صحابه» دفاع می کنند، این دو تا حدیث، تمام بساط آنها را به هم می ریزد!

در جلسات گذشته یک روایتی را خدمت دوستان مطرح کردیم که نقل کرده بودند که پیغمبر اکرم فرموده باشد:

«لَا تَسُبُّوا أَحَدًا من أَصْحَابِي فإن أَحَدَكُمْ لو أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا ما أَدْرَكَ مُدَّ أَحَدِهِمْ ولا نَصِيفَهُ»

ابو سعید نقل کرده است که بین خالد بن ولید و بین عبدالرحمن بن عوف درگیری پیش آمد. خالد عبدالرحمن را فحش داد. لذا پیغمبر فرمود هیچ کدام از اصحاب مرا فحش ندهید. اگر هر کدام از شما به اندازه کوه احد طلا در راه خدا انفاق بکند، به اندازه یک مد و یا نصف مد انفاق آنها نمی رسد.

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج4، ص 1967، ح 2541

یعنی یک کار خیری که صحابه انجام می دهند، چندین هزار برابر کاری است که، غیر صحابه انجام می دهند!

مقام «صحابه»، از مقام کسانی که در آخرالزمان می آیند، کمتر است!!

یک عبارتی وجود دارد که این روایت را رد می کند. یعنی در حقیقت ما می توانیم این روایت صحیح مسلم را، با روایت دیگری از «صحیح مسلم» زیر سؤال ببریم. این روایت، روایت خیلی خوبی است و خیلی جاها به درد ما می خورد.

اینهایی که یک قداستی برای صحابه ساخته اند و صحابه را در مقابل اهلبیت، علم کرده اند، این روایت، جواب خوب و واضح و روشنی برایشان است.

روایت از ابوهریره است که نقل کرده است:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَتَى الْمَقْبُرَةَ فَقَالَ «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْم مُؤْمِنِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاَحِقُونَ وَدِدْتُ أَنَّا قَدْ رَأَيْنَا إِخْوَانَنَا» . قَالُوا أَوَلَسْنَا إِخْوَانَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ «أَنْتُمْ أَصْحَابِي وَإِخْوَانُنَا الَّذِينَ لَمْ يَأْتُوا بَعْدُ...».

همانا پیغمبر روزی وارد قبرستانی شد و فرمود: سلام بر شما ای ساکنین خانه مؤمنین. همانا ما هم به شما ملحق خواهیم شد. من دوست دارم که برادرانم را می دیدیم. پرسیدند که ای رسول خدا! آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: شما اصحاب من هستید. و برادرانم هنوز به دنیا نیامده اند.

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج 1 ص 218، ح 249؛ كتاب الطهارة، باب اسْتِحْبَابِ إِطَالَةِ الْغُرَّةِ وَالتَّحْجِيلِ فِي الْوُضُوءِ

نبی مکرم، در این روایت، از غیر صحابه، به عنوان «برادر» تعبیر می کند! این نشان می دهد که این آقایان که این همه درباره صحابه تلاش می کنند و حاله ای از نور و قداست برای صحابه قائل هستند، و انفاقی از کوه طلا را، قابل مقایسه با انفاق یک مُد صحابه نمی دانند و...؛ این خبرها هم نیست.

این روایت و همچنین مخالفتهای متعدد صحابه با نبی مکرم، همه و همه روایت انفاق کوه طلا را کاملاً زیر سؤال می برد. این روایت مسلم، با آن روایت مسلم در تعارض کامل است و قابل جمع هم نیست! این را می خواهند چه بکنند!؟ نهایت این است که بگویند صحابه ما دو قسم هستند. صحابه برتر، و صحابه پائین تر! صحابه درجه یک و درجه دو و درجه سه!!!

لنگه کفشی که، ارزشش از صحابه پیغمبر بیشتر است!!

خیلی جالب است که آقایان روایتی را نقل می کنند که اتفاقاً از «ابن عباس» هم هست و رجالش هم صحیح است. به این مضمون که

«ابن عباس قال يقول أحدهم أبي صحب رسول الله وكان مع رسول الله و لنعل خلق خبر من أبيه

رواه البزار و رجاله رجال الصحيح»

ابن عباس می گوید: بعضی از اینها می گوید پدر من مصاحب پیامبر بوده است. و در کنار رسول خدا بوده است. در حالی که لنگه کفش مردم از پدر او بهتر است.

این روایت را بزار نقل کرده است و رجالش هم صحیح است.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة, بيروت – 1407؛ ج1، ص 113

این از آن روایات خیلی ناب است که تقدیم دوستان کردیم. دوستان ما در رابطه با موضوع «صحابه»، الحق و الانصاف خوب کار کرده اند. من احساس می کنم هیچ کس به اندازه ما در این مسئله صحابه زوم نکرده است.

من در جوابی که حدود ده، دوازده سال پیش، به دکتر «غامدی» نوشته بودم، دادم خدمت آیةالله العظمی شبیری زنجانی، ایشان دیدند و فرمودند بدهید خدمت علامه عسگری هم ببینند. ایشان زیاد در این مناظرات بودند و تجربه فراوان دارند.

من جزوه را خدمت علامه عسگری تقدیم کردم. ایشان یکی دو هفته بعد بنده را خواستند و من رفتم خدمت ایشان. تعبیر ایشان این بود که «این مقدار کاری که شما در موضوع صحابه انجام دادید، نه من و نه آقای سبحانی، هیچکدام این مقدار کار نکردیم»

مطالب جزوه ما برای ایشان که تمام عمر خود را در این مسیر گذاشته بودند، بسیار جالب بود و تازگی داشت.

سؤال: ممکن است گفته شود که ما اهل سنت معتقدیم که اصل بر عدالت صحابه است، مگر اینکه خلاف آن ثابت بشود! بنابراین اگر خلافش ثابت شد، ما می پذیریم!

پاسخ: نه؛ اینگونه نیست. آقایان معتقد به عدالت تمام صحابه هستند و تمام صحابه را اهل بهشت می دانند قطعاً. این تعبیر آقای «ابن حجر عسقلانی» است که می گوید:

«الصحابة كلهم من أهل الجنة قطعاً»

تمام صحابه قطعاً اهل بهشت هستند.

الإصابة في تمييز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي؛ ج1، ص11

خود آقای دکتر «طیب» هم به صراحت می گوید که عدالت صحابه از آسمانها نازل شده!! به خاطر اعمالشان نیست بلکه آسمانی و به انتخاب الله تبارک و تعالی است!!

افرادی که پاداششان، 50 برابر پاداش صحابه است!!

در همین زمینه آقای «البانی» هم روایتی را نقل کرده است که خیلی جالب است:

«إن من ورائكم أيام الصبر، للمتمسك فيهن يومئذ بما أنتم عليه أجر خمسين منكم قالوا: يا نبي الله أو منهم؟ قال: بل منكم.

همانا بعد از زمان شما، روزگاری است که نیاز به صبر و تحمل دارد. هر کس در آن زمان دشوار، به آنچه شما معتقد هستید، معتقد باشد و ثابت بماند، اجر و پاداشش پنجاه برابر پاداش شماست. پرسیدند: ای رسول خدا! نسبت به یکدیگر ارزششان بیشتر است؟ فرمود: نه، ارزششان نسبت به شما بیشتر است.

قلت: وإسناده صحيح رجاله كلهم ثقات.»

نظر من این است که سند این روایت صحیح است و تمام رجال سند هم، مورد اعتماد هستند.

سلسلة الأحاديث الصحيحة؛ ج1، ص 893، ح 494، نشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض.

ایشان در جلد دوم همان کتاب، بعد از بحث طولانی پیرامون این قضیه، نظر نهایی خود را می دهد و می گوید:

«وجملة القول أن الحديث بهذه الشواهد صحيح ثابت لأنه ليس في شيء من طرقها متهم، لاسيما و قد حسن بعضها الترمذي وغيره، والله أعلم.»

خلاصه کلام این است که این حدیث با این شواهد موجود، صحیح است و ثابت است که از رسول خدا نقل شده است. زیرا در سند روایت، کسی نیست که متهم باشد. مخصوصاً اینکه ترمزی و دیگران هم برخی از آنها را تحسین کرده است.

سلسلة الأحاديث الصحيحة ج 2 ص 647

پس بنابراین، این آقایانی که می گویند صحابه چنین هستند و چنان هستند و...؛ این روایت را هم ببینند که تمام بساط آنها را به هم می ریزد. و معلوم می شود که این همه سر و صدایی که اینها درباره صحابه به راه انداخته اند، همه طبل تو خالی است! این حتی با مبانی خود اهل سنت هم به هیچ وجه سازگاری ندارد و تطبیق نمی کند.

مواردی از مخالفت های صحابه، با نبی مکرم!

من در رابطه با موضوع «صحابه»، یک فایلی دارم که ان شاءالله تا یکی، دو هفته دیگر تکمیل می کنم و در اختیار دوستان قرار می دهیم و در سایت حضرت ولیعصر(عج) هم باری گذاری می کنیم که یادگاری از ما داشته باشند.

ما در این فایل، عصاره تمام حرفها را درباره صحابه آورده ایم. یعنی خلاصه آنچه که ما درباره صحابه باید بدانیم را در این فایل ذکر کرده ایم. مطالبی که اگر برای این آقایان نقل بشود، هیچ راه گریزی ندارند. روایات را هم ما غالباً از «صحیحین» انتخاب کرده ایم.

من به چند مورد اشاره می کنم:

مورد اول: نافرمانی در جنگ «احد»!

این «صحیح بخاری» است که نقل می کند که پیغمبر اکرم پنجاه نفر را به فرماندهی عبدالله جبیر بالای کوه قرار می دهد و دستور می دهد که همانجا بمانند. بعد فرمود:

«إِنْ رَأَيْتُمُونَا تَخْطَفُنَا الطَّيْرُ فَلاَ تَبْرَحُوا مَكَانَكُمْ، هَذَا حَتَّى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ، وَ إِنْ رَأَيْتُمُونَا هَزَمْنَا القَوْمَ وَ أَوْطَأْنَاهُمْ، فَلاَ تَبْرَحُوا حَتَّى أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ»

اگر دیدید که پرندگان ما را می خورند، از این مکان تکان نخورید تا اینکه من بگویم. اگر دید ما دشمن را نابود کردیم و به عقب راندیم هم، از این مکان تکان نخورید تا خودم بگویم.

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا ج3، ص 1105، ح 2874

من گمان نمی کنم که در تمام کتابهای شیعه و سنی، امری و دستوری به این مهمی و شدتی از نبی مکرم، صادر شده باشد!

پیغمبر اکرم به این اصحاب خود می فرماید که اگر دیدید پرندگان آسمان ما را خوردند، یعنی ما شکست خوردیم و ما را قطعه قطعه هم کردند، شما از جای خود تکان نخورید! ولی اینها همین که دیدند مسلمانها کفار را شکست دادند، و مشرکین در حال فرار هستند، محل مأموریت خودشان را ترک کردند و برای جمع کردن غنیمت حمله بردند.

هر چقدر این «عبدالله بن جبیر» داد و فریاد کرد که نروید، گفتند: «الغَنِيمَةَ أَيْ قَوْمِ الغَنِيمَةَ»: اگر ما دیر برویم، اینهائی که در وسط معرکه هستند، پولها و غنیمتها را جمع می کنند، و به ما نمی دهند! در حالی که آنها می دانستند پیغمبر اکرم تمام این غنائم را بین مسلمین تقسیم می کند. چه باشند و چه نباشند.

اینها سنگر را خالی کردند، دشمن از طرف دیگر با فرماندهی «خالد بن ولید» اینها را دور زد و لشگر اسلام را نابود کرد! جنگ شدت گرفت، هفتاد نفر از مسلمین به شهادت رسیدند و این هفتصد نفر مسلمان حاضر در نبرد، پیغمبر را تنها رها کردند و گوش به فرمان ایشان ندادند که می فرمود فرار نکنید، غیر از دوازده نفر، همه فرار کردند!!

سؤال ما این است که این اصحابی که این کار را کردند، و باعث کشته شدن هفتاد نفر از مسلمانها شدند، باعث شکسته شدن دندان مبارک نبی مکرم شدند، و این همه مصیبت دست کردند؛ آیا اینها هم عدالتشان آسمانی است؟! خداوند عدالت اینها را امضاء کرده است!؟ همه اینها عادل هستند و اهل بهشت هستند!؟

قرآن کریم هم این داستان را یادآور می شود و می فرماید:

(إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى‏ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَم‏)

(به خاطر بياوريد) هنگامى كه از كوه بالا مى‏رفتيد و (جمعى در وسط بيابان پراكنده مى‏شديد و) به عقب‏ماندگان نگاه نمى‏كرديد، و پيامبر از پشت سر شما را صدا مى‏زد، سپس اندوهها يكى پس از ديگرى به سوى شما روى آورد.

سوره آل عمران(3): آیه 153

پیغمبر به اصحاب خود می گوید برگردید، فرار نکنید! ولی همه فرار می کنند و گوش به حرف پیغمبر نمی دهند! متأسفانه اخیراً در این شبکه های وهابی می گویند که خود پیغمبر هم در جنگ احد فرار کرد!!! علی هم فرار کرد!! در این فیلم مسخره فارق، تصویر امیرالمؤمنین را هم نشان می دهند که فرار کرده رفته در بالای کوه ایستاده و همچنین پیغمبر هم فرار کرده رفته بالای کوه!!

آیا واقعیت این است!؟ این که مخالف خود آیه قرآن است که جنگ احد را به صراحت بیان کرده است! شما ببینید که کار به کجا می رسد که نبی مکرم، به خاطر خیانت صحابه در جنگ احد، از خداوند عذرخواهی می کند:

«فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ، وَانْكَشَفَ المُسْلِمُونَ، قَالَ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ هَؤُلاَءِ - يَعْنِي أَصْحَابَهُ»

وقتی روز احد مسلمانها شکست خوردند. پیامبر فرمود: خدایا من از این کاری که صحابه انجام دادند، معذرت می خواهم.

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا ج3، ص 1032، ح 2651

آیا با این وضع می توانیم بگوئیم که تمام صحابه عادل هستند و همه اینها اهل بهشت هستند!؟ خب حکم کسانی که از جنگ فرار بکنند چیست؟ قرآن کریم فرار از جنگ را یکی از گناهان کبیره می داند و می فرماید:

(يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار. وَ مَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيزًِّا إِلىَ‏ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِير.)

اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو برو شديد، به آنها پشت نكنيد (و فرار ننماييد) و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند، مگر آن كه هدفش كناره‏گيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد، (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهى است!

سوره أنفال(8): آیه 15 و 16

مورد دوم: نافرمانی در جریان صلح حدیبیه!

در جریان «صلح حدیبیه»، وقتی صلح شد، پیغمبر فرمود از احرام بیرون بیائید، شترهای خود را نحر بکنید و از همین جا برگردید. ولی متأسفانه یک نفر از صحابه به حرف پیغمبر گوش ندادند!!

پیغمبر آمدند پیش «ام سلمه»، در حالی که به شدت غضبناک بودند. ام سلمه گفت چه کسی تو را غضبناک کرد، خدا او را به غضب خود گرفتار کند:

«لما صالح النبي المشركين يوم الحديبية وقال لأصحابه انحروا واحلقوا رؤوسكم فلم يقم أحد فدخل مغضبا على أم سلمة فقالت من أغضبك أغضبه اله فقال ما لي لا أغضب و أنا امر بالأمر فلا يطاع»

وقتی پیغمبر با مشرکین در روز حدیبیه صلح کرد، به اصحاب خود گفت که نحر کنید و سرهای خود را بتراشید. ولی هیچ کس این کار را نکرد. بنابراین پیامبر در حال عصبانیت بر ام سلمه وارد شد. ام سلمه گفت چه کسی تو را غضبناک کرد؟ خداوند او را به غضب خود گرفتار کند. پیغمبر فرمود: چگونه من غضبناک نباشم در حالی که من دستور می دهم ولی اینها اطاعت نمی کنند!

منهاج السنة النبوية، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم؛ ج4، ص 315

«ام سلمه» صحابیه است. «ام المؤمنین» هم هست. یعنی یک سر و گردن از دیگر صحابه هم بالاتر است. در اینجا یک نفرینی را به صحابه می کند! پیغمبر هم نمی گوید لاتسبوا اصحابی!! لاتلعن اصحابی!! لاتدعوا علی اصحابی!! بلکه می گوید من به اینها دستور می دهم، ولی اینها اطاعت نمی کنند! قرآن هم می فرماید:

(وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهين‏)

و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد او را در آتشى وارد مى‏كند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات توهين- آميزى است.

سوره نسآء(4): آیه 14

ما در چندین آیه قرآن داریم که با عبارت «مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» مسلمانها را از تمرد از دستور نبی مکرم، پرهیز می دهد! و عذاب سختی را برای آنها بشارت می دهد!

مورد سوم: نافرمانی در جریان روزه، در سال فتح مکه!

در مسئله «روزه»، که ما روایت صریح داریم در «صحیح مسلم» که نبی مکرم به صحابه می گوید: «أُولَئِكَ الْعُصَاةُ»:

«أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ عَامَ الْفَتْحِ إِلَى مَكَّةَ فِي رَمَضَانَ فَصَامَ حَتَّى بَلَغَ كُرَاعَ الْغَمِيمِ، فَصَامَ النَّاسُ، ثُمَّ دَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ فَرَفَعَهُ، حَتَّى نَظَرَ النَّاسُ إِلَيْهِ، ثُمَّ شَرِبَ، فَقِيلَ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ: إِنَّ بَعْضَ النَّاسِ قَدْ صَامَ، فَقَالَ: «أُولَئِكَ الْعُصَاةُ، أُولَئِكَ الْعُصَاةُ»

همانا پیغمبر اکرم در سال فتح مکه، در ماه رمضان به سمت مکه به راه افتاد. حضرت روزه بود تا اینکه به منطقه کراع الغمیم رسید. مردم هم روزه بودند. حضرت آبی طلبید و ظرف آب را بالا آورد تا مردم همه ببینند. سپس آن را خورد. بعد از مدتی به پیامبر گفتند که برخی از مردم هنوز روزه هستند! حضرت فرمود: آنها گناه کارند آنها گناه کارند.

صحیح مسلم، ج2، ص 785، کتاب الصیام، باب جواز الصوم و الفطر فی شهر رمضان، ح 1114؛ المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت

این آقایان فراتر از خود پیغمبر می روند و کاسه داغ تر از آتش شده اند. خود پیغمبر روزه خودش را می شکند و دستور هم می دهد که صحابه روزه خود را بشکنند، ولی آنها حاضر نیستند که دستور پیامبر را اجرا بکنند!

ما از علماء و بزرگان اهل سنت، و از جناب آقای دکتر طیب، سؤال می کنیم که آیا این صحابه ای که اینچنین با دستور پیغمبر مخالفت می کنند و باعث غضب ایشان می شوند هم، عادل هستند و عدالتشان از آسمان نازل شده است!!؟؟

آیا اینکه پیغمبر به صحابه خود می فرماید: «أُولَئِكَ الْعُصَاةُ، أُولَئِكَ الْعُصَاةُ»؛ یعنی کسانی را که عدالتشان از آسمان نازل شده و الهی است را گناهکار می شمارد!؟ چگونه پیغمبر اکرم، کسانی را که عدالتشان از آسمانها نازل شده، معصیت کار خطاب می کند!؟

این حدیث مخالفت، در مورد صحابه پیغمبر است! در مورد کسانی که در فتح مکه با پیغمبر بودند! در فتح مکه، دیگر خبری از منافقین نبود! مگر اینکه شما بیائید و آن روایت جعلی «اللهم من لعنته أو سببته فاجعل ذلك له زكاة و رحمة» را بگوئید که پیغمبر هر کس را نفرین کند، یعنی در حقش دعا کرده؛ اینجا هم که می گوید «أُولَئِكَ الْعُصَاةُ»؛ یعنی «اولئک العدول»!!!

ما در این فایل آمدیم از حدود سیصد، چهارصد روایت، که در مذمت صحابه است، ده، پانزده مورد را گلچین کردیم. ما بیش از پنج هزار ساعت روی این فایل کار کردیم. و عرض کردم که کسی از بزرگواران و از اساتید ما، و دوستان دیگر، این مقدار در مورد صحابه کار نکرده اند!

چون من در تمام بحث هایی که در عربستان داشتم، دیدم که اینها، تنها نقطه ای که از آن طریق به ما حمله می کنند، و به قول خودشان پیروزی را برای خودشان رقم بزنند، مسئله «صحابه» است. و مسائل دیگر مثل عصمت و ... حواشی قضیه است.

والسلام علیکم و رحمة الله



Share
1 | ابومهدي فرمان علي معصومي | Iran - Tehran | ١٩:٣٧ - ٢٩ فروردين ١٣٩٥ |
سعيکم مشکورا
جزاکم الله خيرا
ريش همه اعتقادهاي فاسدشون همين عقيده ي (رضي الله اجمعين) هست.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب