بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 22/ 05 / 94
مجری
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ مولانا أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ.
حضرت استاد! سلام علیکم و رحمة الله!
استاد حسيني قزوینی
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته!
مجری
در برنامه گذشته در رابطه با وصایت مولا امیر مؤمنان، علی علیهالسلام، رواياتي از وجود مقدس سیدالشهدا و امام مجتبی علیهما السلام نقل فرموديد.
با توجه به اينكه گاهي چنين روايات مهم و حساسي از سوي بعضي از علماي اهل سنت، مورد تحريف، تضعيف، حذف قرار ميگيرد و يا در مورد شخص ديگري جعل ميشود، لطفا در اين باره توضيح بفرماييد.
استاد حسيني قزوینی
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
ما در رابطه با ادعاي آقای خدمتی مبني بر اينکه اگر بنا بود علی عليهالسلام خلیفهی پیغمبر اکرم باشد، پيغمبر اكرم به علي عليهالسلام میگفت: انت خلیفتی من بعدی یا انت وصیی من بعدی، تمام عبارتهای مختلفي كه اين مطلب از سوي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بيان شده بود را نقل كرديم. مخصوصاً در رابطه با وصایت آن حضرت، چندین روایت با سند صحیح بيان نموديم که نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم به آقا امیرالمؤمنین فرمودند: انت خلیفتی و وصیی.
از کتابهای شیعه هم یکصد روایت صحیح در امامت، وصایت و خلافت امیرالمؤمنین و امامت ائمه علیهمالسلام داریم كه تك تك آنها را بررسی سندی کردهایم. ما همانطوری که روایات اهل سنت را از دیدگاه خودشان بررسی سندی میکنیم، روایات شيعه را هم از دیدگاه علمای رجال خودمان بررسی سندی میكنيم و تلاشمان بر اين بوده است كه در بررسی این اسانید، گذشته از نقل مطالب از رجال شیخ طوسي، رجال نجاشی، رجال کشی و غیره، ملاک را فرمایش آیت الله العظمی خویی قدس الله نفسه الزکیه که اعتبار ویژهای دارند و همهی مردم ايشان را میشناسند و با کتابشان آشنا هستند، قرار دهيم.
در رابطه با قضیهی تحریف احادیث وصایت، سه بخش مطرح ميشود:
اول؛ تحریف در حدیثی که از امام حسین سلاماللهعلیه نقل کردیم. آقا امام حسین سلاماللهعلیه در روز عاشورا خطاب به شیعههای آل ابی سفیان، فرمودند:
یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ هَذِهِ.
اللهوف في قتلى الطفوف، السيد ابن طاووس، ص 71.
بعضیها خیلی تلاش ميكنند كه بگویند: شیعهها امام حسین عليهالسلام را کشتهاند!
ما عرض ميكنيم اگر قاتل امام حسين از شیعهها بوده، شیعهای بوده که صحابی پیغمبر بوده است! بنابراين صحابی پیغمبر، يا قاتل امام حسین بوده یا حداقل نامه داده و به نامهاش عمل نکرده است! مثلا سلیمان بن صرد خزاعی، شیعه است ولی قبل از اینکه شیعه باشد، صحابی پیغمبر است.
همگی اهل سنت نسبت به صحابهی پیغمبر علاقه و حساسیت دارند، اما نقل كرديم که حضرت سیدالشهدا سلاماللهعلیه در روز عاشورا خطاب به شیعیان آل ابی سفیان میفرمايد:
الست ابن بنت نبیکم و ابن وصیّه و ابن عمّه؛
آیا من فرزند دختر پیغمبر شما و فرزند وصی و فرزند پسر عموی او نیستم؟
تاريخ الطبري، محمد بن جرير الطبري، ج 4، ص 322؛ الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج 4، ص 61.
ملاحظه ميفرماييد كه این روايت را هم طبری و هم ابن اثیر نقل كردهاند، ولی ابن کثیر دمشقی سلفی، شاگرد خلف ابن تیمیهی حرانی، در كتاب البداية و النهاية با تحقيق دکتر عبدالله بن عبدالمحسن ترکی كه یکی از شخصیتهای مشهور عربستان سعودی در عصر حاضر است، و ابن وصیه و ابن عمه را در ج11، ص 535 حذف و تحریف كرده است.
سؤال من از عزیزان اهل سنت اين است كه حذف ايشان چه معنايي دارد؟!
ابن کثیر میگوید: ملاک من در کتاب البدایة که کتاب تاریخی است، تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر است.
توجه كنيد؛ طبری متوفاي 310 و ابن اثیر متوفاي 630 و ابن کثیر دمشقی متوفاي 774 است.
آيا غیر از این است که ابن کثیر با خودش گفته است كه اگر این نكته را بیاورد، شاید مردم سؤال کنند تو كه در کتاب خودت از قول امام حسین آوردهاي كه میفرماید: من فرزند وصی پیغمبر هستم، پس مبانی اعتقادیات چه ميشود؟!
آقای دکتر ترکی هم اینقدر انصاف نداشته است كه حداقل در پاورقی بنویسد: در تاریخ طبری و کامل ابن اثیر و ابن وصیّه آمده است؛ زيرا معمولاً محققین روی کتابهايی كه تحقیق میکنند، وقتی از مصدر مطلبی نقل مینمايند، اگر مشاهده كنند مؤلف جايي اشتباه کرده و حتی یک « واو» اضافه یا کم شده است، در پاورقی مینویسند: در فلان منبع، این روایت، اینگونه نقل شده است، مثلاً احمد زین، مسند احمد را تحقیق کرده است، دیگران در پاورقی آوردهاند كه به عنوان مثال در فلان مصدر، یک «واو» يا یک «الف» اضافه یا کم بوده است.
دوم؛ تحریف حدیث دار است. این هم جای تأمل، بلکه جای تأسف دارد. در تاریخ طبری در حدیث دار از قول حضرت علي آمده است كه نبی مکرم دست به کتف و گردن من گذاشت و فرمود:
ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فيكم.
تاريخ الطبري، محمد بن جرير الطبري، ج1، ص543.
آقای ابن اثیر جزری هم از پيامبر اكرم نقل ميكند كه فرمودند:
ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم.
الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج 2، ص 63.
ابن عساكر (متوفاي 571) در تاریخ دمشق، همین تعبیر را از پیغمبر اکرم ميآورد:
ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم.
تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 49.
پيامبر اكرم سه واژهای که راه هر گونه توجیهي را میبندد، بيان فرمودهاند.
ولي ابن کثیر در البدایة و النهایة، اين روايت را چنين نقل كرده است:
فقال ان هذا اخی و کذا و کذا.
البداية و النهاية، ابن كثير، ج 3، ص 53.
به جای وصیي و خلیفتی آورده است: کذا و کذا يعني اینچنین و اینچنین!!
آيا این جز اثبات عداوت، نَصب و بغض نسبت به اهل بیت چیزی دیگری است؟!
آقای خدمتی بيان كنيد که علمایتان چه خیانتهایی در گزارش تاریخی داشته اند!
ابن کثیر در تفسیرش نيز همین تحريف را انجام ميدهد و از علي عليهالسلام ميآورد كه:
و اخذ برقبتی ثم قال ان هذا اخی و کذا و کذا.
تفسير القرآن العظيم (تفسير ابن كثير)، ج 6، ص 170.
این کذا و کذا چه معنايي دارد؟! آيا پیغمبر مطلبي در اینجا نفرموده است؟ چرا در کلام نبی مکرم تصرف ميكنيد؟! آیا این عمل شما مصداق يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ (سوره نساء، آيه 46) نیست؟ آيا شما سنت پیغمبر را تالی تلو قرآن نمیدانید؟ آیا شما به آیهی شریفهی أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ (سوره نور، آيه 54) ایمان ندارید؟ آیا شما آيات وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَ لَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ (سوره نساء، آيه 14) و وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا (سوره أحزاب، آيه 36) را قبول ندارید؟ آيا اينكه خداي تعالي ميفرمايد: وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ (سوره حشر، آيه 7)، باعث شده است كه شما به جاي وصيي و خليفتي در كلام پيامبر و کذا و کذا بياوريد؟!
اگر ما هیچ دلیلی بر حقانیت و مظلومیت امیرالمؤمنین جز همين دليل نداشته باشیم، براي ما كافي است. به تعبیر علامهی امینی، اي كاش خدای عالم هزاران سال به انسان عمر بدهد تا فقط برای مظلومیت امیرالمؤمنین گریه کند.
واقعا قلب انسان ميسوزد كه چگونه با شریعت نبوی اين عمل را انجام دادهاند؟!
سوم؛ تحریف حدیث وصایت است.
جناب آقای دکتر محمد حسین هیکل از شخصیتهای خیلی برجسته و مشهور مصری است و واقعاً انسان دانشمندي است و با اینکه خیلی پیر شده باز هم در رسانهها ظاهر میشود! ایشان کتابی به نام حیات محمد صلی الله علیه و آله و سلم نوشت و سال 1354 قمري در قاهره چاپ شد. در اين چاپ اين عبارت را آورده است كه:
قد جئتکم بخیر الدنیا و الاخرة و قد امرنی ربی أن أدعوکم الیه فأیکم یؤازرنی علی هذا الامر و أن یکون اخی و و صیی و خلیفتی فیکم.
حياة محمد صلي الله عليه و آله، ص 104.
پس از چاپ كتاب، تعدادی از بزرگان اهل سنت؛ آنهایی که سلفی و اخوانی بودند، فشار زيادي بر ايشان آوردند و عرصه را بر آقای هیکل تنگ کردند، ولي ایشان مقاومت كرد تا اينكه پول خیلي زيادي به او دادند و او را خريدند! مثل همان پولی که به عمر سعد دادند و در کربلا شرکت کرد و گفت: ملک ری نقد است، ولي شفاعت پیغمبر نسیه است:
و ما عاقل باع الوجود بدین.
اللهوف في قتلي الطفوف، السيد بن الطاووس، ص 193.
وقتي این کتاب چاپ مجدد شد، بهطور کلی عبارت و أن یکون اخی و و صیی و خلیفتی فیکم را حذف كرد و از پيامبر نقل نمود كه:
قد جئتکم بخیر الدنیا و الاخرة و قد امرنی ربی أن ادعوکم الیه فأیکم یؤازونی علی هذا الامر؟ فأعرضوا عنه و همّوا بترکه لکن علیّا نهض و هو ما یزال صبیّاً دون الحلم. و قال انا یا رسول الله دعوتک؛
... علي بچه بود و هنوز بالغ هم نشده بود ... .
حياة محمد صلي الله عليه و آله، ص 139.
اینجا طعنهاي هم ميزند! واقعاً امیرالمؤمنین بعد از چهارده قرن هم مظلوم است!
آقای هیکل امن الانصاف یابن الطلقاء؟ آيا انصاف است که به خاطر چند روپيه، یک عبارت اساسی و سرنوشتساز را که میتواند نقطهی آغازی برای تحقیق جوانهای مصری و اهل سنت باشد و اگر کسی به خلافت علی هم معتقد نیست، حداقل بفهمد چنین روایاتي آمده است و حجت برای او تمام شود، حذف كني؟!
مجری
استاد! نكته مهم ديگري كه در اينجا وجود دارد اين است كه ممكن بعضيها مطرح كنند كه اگر حدیث وصایت از رسول گرامی اسلام صادر شده باشد، بايد لغوییون آن را در کتابهای لغت متذکر شده باشند. آیا در اين كتابها به اين موضوع اشاره شده است؟
استاد حسيني قزوینی
بعضی از واژگانی که در سخن نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است، چنانچه شهرت پيدا كند و همه آن روایت را بشنوند، لغویین آن واژه را در کتابهای لغت معنا ميكنند و توضیح و شرح ميدهند، مخصوصاً آقای ابن منظور در لسان العرب مقید است مطلبي را که برای مردم فرهنگ شده است، شرح و توضیح بدهد.
ابن منظور در کتاب لسان العرب، وصی را اينگونه معنا ميكند:
اوصی الرجل و وصاه.
سپس وصي را توضيح ميدهد و در ادامه ميگويد:
و قیل لعلی علیه السلام وصیٌّ.
برای علی بن ابیطالب کلمهی وصی استعمال شده است.
لسان العرب، ابن منظور، فصل الهاء (ج 15، ص 394).
چرا نگفت: و قیل لابی بکر وصی یا قیل لعمر وصی یا لعثمان وصی؟ آیا این دلیل بر این نیست که حدیث وصایت برای مردم فرهنگ شده و پیر و جوان، خواص و عوام این روایت را شنیدهاند؟
همچنین زبیدی در تاجالعروس، ج40، ص 210 در مادهی وصی ميگويد:
و الوصی کغنی لقب علیّ رضی الله تعالی عنه؛
اصلا کلمهی وصی از القاب علی بن ابیطالب بوده است.
یعنی به قدری این کلمه استعمال شده است که لقب علی بن ابیطالب شده است.
درباره اموال پيغمبر گفتند پيامبر فرموده است:
نحن معاشر الانبیاء لانورث.
فتح الباري، ابن حجر، ج 12، ص 6.
يعني پیغمبر مالی نگذاشته است که وصایت کند!
بنابراين آیا وصایت جز در بحث خلافت و جانشینی حضرت در چیز دیگری هم هست؟
آقای مبرد (متوفای 285) یکی از بنیانگذاران علم ادبیات بوده و درباره او گفته شده: الامام ابی العباس محمد بن یزید المبرد. ايشان در الکامل فی اللغة، شعر آقای کمیل، شاعر بزرگ، را میآورد:
و الوصی الذی امال التجوبي به عرش أمة لانهدام
سپس در شرح شعر ايشان در رابطه با کلمهی وصی ميگويد:
و قوله الوصی فهذا شیء کانوا یقولونه و یکثرون فیه.
الكامل في اللغة و الادب، المبرد، ج 3، ص 150.
يعني کلمهی وصی لقب حضرت امیر سلاماللهعلیه بوده است.
اگر واقعاً پیغمبر اکرم به علي بن ابيطالب نگفته است انت خلیفتی يا انت وصیّی، آقایان چه جوابي براي این شهرتی که حتی در کتابهای لغت هم ملاحظه ميشود، دارند؟
مجری
استاد! خیلی متشکرم.
هر کجا که هستیم و نفس میکشیم و خدا به ما حیات داده است، با عشق و ارادت و محبت مولا امیرمؤمنان، علی علیهالسلام، است. بايد قدر این نعمت را بدانیم و شكر خداوند متعال را بجا آوریم. شکر نعمت فقط زمانی که غذایی میل میکنیم نیست، بله آنجا شكر دارد، ولي مهمترين و بزرگترين نعمت، نعمت ولایت مولا امیرمؤمنان، علی علیهالسلام، است كه خداي تعالي ميفرمايد: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (سوره تكاثر، آيه 8) و روز قیامت از اين نعمت عظمي سؤال میشود.
تماس بينندگان
مجري
جناب آقای عبدالعظیم از افغانستان هستند، سلام عليكم!
بیننده
سلام علیکم و رحمة الله!
سؤال من اين است كه آيا مدركي مبني بر قرآن خواندن سر امام حسین در مجلس یزید در منابع اهل سنت وجود دارد؟
مجری
انشاءالله سوالتان را پاسخ خواهیم داد.
جناب آقای اویس از آلمان از عزیزان اهل سنت بینندهی بعدی هستند، سلام عليكم!
بیننده
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته!
میخواستم سؤال کنم كه آیا خداي تعالی در قرآن، به امامت توجهی کرده است؟ اگر توجه كرده است، چرا یک آیه در اين رابطه نازل نکرده است؟ اساس دین را رها كردهايم و در چیزهایی که اصلاً نفع دین ما نیست، بحث ميكنيم. اساس دین ما روزه، نماز و زکات است، امامت اصلاً در قرآن ذکر نشده است.
اصل دین، تشویق الله متعال بر این است که به فقرا و مردم کمک کنیم، حقوق والدین را بدانیم.
در شبکه وصال حق، در شبکه کلمه و در شبکه نور دربارهی اینها صحبت ميكنند و تمام اهل سنت با این شبکهها موافق هستند.
استاد حسيني قزوینی
آقای اویس عزیز! حداقل ده تا پانزده نفر از علمای بزرگ اهل سنت در همين شبكه ولايت اعلام کردهاند که شبکهی کلمه، وصال و غیره ارتباطی به اهل سنت ندارند. اين شبكهها اهل سنت را کافر میدانند! این آقایان در این شبکهها که برای کشت و کشتار در سوریه، عراق و یمن تحریک ميكنند، آیا در یمن فقط شیعهی دوازده امامی را میکشند یا نه حتی زیدی و سنی را نيز میکشند؟
يكي از كارهاي اين شبكهها فحاشي به شخصيتها، علمای اهل سنت و عايشه، همسر پیغمبر، است! آيا اهل سنت اين است؟ در توحيد هم نظرشان اين است كه: خدای عالم میتواند یک سنگی بیافریند که نتواند بلند کند، خدا میتواند هزار تا خدا مثل خودش بیافریند يا خدا میتواند اسلحهای به پیغمبرش بدهد و دستور بدهد كه خدا را بکشد!!! آيا توحید این است؟! یقین داشته باشيد که اینها نه بهرهای از توحید بردهاند، نه کاری به سنت و نه کاری به اهل بیت دارند.
در رابطه با سؤالتان عرض ميكنم كه آیات 3، 55 و 57 سورهی مائده در رابطه با امامت امیرالمؤمنین است و روایات صحیح زيادي هم در ذیل این آيات داریم.
مجری
جناب آقای نادری از شهرضا بینندهی بعدی ما هستند، سلام عليكم!
بیننده
سلام علیکم!
لطفا در مورد تفاوت روایات شیعه و اهل سنت در پیدایش و چگونگی به وجود آمدن اذان توضيح دهيد.
مجری
انشاءالله استاد توضيح خواهند داد.
آقای امیدی از کرج بینندهی بعدی هستند، سلام عليكم!
بیننده
سلام عليكم!
سؤالي در مورد لعن داشتم. ما روایات زیادی داريم که حضرات معصومین به ما دستور لعن مخصوصاً درباره سه خلیفهی اول يعني جناب ابوبکر و جناب عمر و جناب عثمان دادهاند. روایتی از حضرت امام صادق عليهالسلام است که فرمودند: من بعد از هر نماز چهار مرد و چهار زن را لعن میکنم. در حال حاضر یک دوگانگی بين مراجع ما ایجاد شده است، تکلیف ما چیست؟ زيرا با یکسری استدلالها کفر جناب ابوبکر و عمر ثابت میشود.
استاد حسيني قزوینی
اولا هیچ مرجعی نگفته است لعن علنی کنید! و اگر روایتي هم آمده است، ضعیف است و ما نتوانستیم روایت صحیحی پیدا کنیم. ولی در عين حال ما تبرا را بر تولا مقدم میدانیم؛ یعنی اگر کسی تبرای از دشمنان اهل بیت نداشته باشد، برای تولای او اصلاً ارزش قایل نیستیم و این عقیدهی ما و عقیدهی مراجع ما است. اما تبرا امر قلبی است و اینکه در ماهوارهها فحاشی یا لعن ميكنند، اینها فتنهانگیزی است و قرآن هم میفرماید: الفتنة اشد من القتل (سوره بقره، آيه 191).
من مدرک كاملا موثق دارم كه وهابیها در خود ایران به بعضی از هیئتها با واسطه پول میدادند تا خلفا را لعن کنند و ضبط کنند برای آنها بفرستند.
از عبدالمالک ریگی سؤال کردند كه شما چگونه یک جوان سنی را -با اينكه یقین دارد كشته میشود- برای عمليات انتحاري آماده میکنید؟! جواب داد: صحبتهاي تعدادي از مداحها و یا آخوندهایی که به خلفا فحش ميدهند را براي اينها پخش ميكنيم، اينها هم احساساتي ميشوند و اين عمليات را انجام ميدهند!
در اين موضوع دو روايت وجود دارد؛
روایت اول را شیخ صدوق در كتاب اعتقادات اماميه ميآورد كه:
قيل للصادق عليه السلام: يا ابن رسول الله إنا نرى في المسجد رجلا يعلن بسب أعدائكم و يسميهم. فقال: ما له لعنه الله؛
یابن رسول الله! یکی از شیعهها در مسجد علناً لعن و سب میکند. امام صادق فرمود:
چه مرضی دارد؟ خدا لعنتش کند!
الاعتقادات في دين الإمامية، الشيخ الصدوق، ص 107.
علامه مجلسی در بحارالانوار، ج71، ص217 نيز این روایت را آورده است. همچنين کتاب اصول کافی، ج2، ص636، حدیث 4 و 5 را ملاحظه كنيد كه آقا امام صادق در تعامل با اهل سنت چه دستوري دادهاند؟
میفرمایند: به خدا قسم! ما برخوردمان با اهل سنت این است كه اگر یک همسایه سنیمان مریض شود به عیادتش میرویم و اگر از دنیا برود، در تشیيع جنازهاش شرکت میکنیم!
حضرت در اين روايت به راوي كه معاویة بن وهب است، ميفرمايد: به آن دسته از شیعیان که حرف مرا قبول دارند، سلام برسان و این پیام را ابلاغ كن! یعنی معلوم است زمان امام صادق نيز یکسری از شیعهها گفتار امام صادق را قبول نداشتند!
مجری
استاد! آقای عبدالعظیم از افغانستان در خصوص قرآن خواندن سر مقدس سیدالشهداء در منابع اهل سنت سؤال داشتند.
استاد حسيني قزوینی
ابن عساكر در تاریخ دمشق، ج22، ص117 آورده است که سر مبارک امام حسین سلاماللهعلیه، بالای نی آیه شریفهی فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (سوره بقره، آيه 137) را خواند.
همچنین در كتاب مذكور از قول منهال آمده است كه:
قال أنا و الله رأيت رأس الحسين بن علي حين حمل و أنا بدمشق و بين يدي الرأس رجل يقرأ سورة الكهف حتى بلغ قوله تعالى أم حسبت أن أصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا قال فأنطق الله الرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحاب الكهف قتلي و حملي.
تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 60، ص 369.
مجری
آقای نادری سؤالی در خصوص تفاوت شیعه و سنی در چگونگی به وجود آمدن اذان مطرح کردند.
استاد حسيني قزوینی
آنچه که ما به عنوان اذان داریم، عزیزان اهل سنت هم دارند. نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم وقتی در مکهی مکرمه مبعوث شدند، جبرییل امین نازل شد، اذان و وضو را براي نبی مکرم بيان نمود و پیغمبر اکرم، بیست و سه سال علناً در نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء، اذان و اقامه گفته است و موضوع خصوصی هم در كار نبوده است. شما تحقيق كنيد كه اذان نبی مکرم، عبدالله عمر و آقا امام سجاد چگونه بوده است؟ همه حی علی خیر العمل را در اذان میگفتند.
در خاتمه نكتهاي را در رابطه با شبكههاي وهاي عرض كنم كه بعضی وقتها دوستان میگویند اينها خیلی فحش ميدهند! میگویم: ما خاک زیر نعلین امیرالمؤمنین نمیشویم؛ وقتی بالای منبر به امیرالمؤمنین با آن عظمت ناسزا میگفتند، لعن میکردند و به قول زمخشری بر بالای بیش از هفتاد هزار منبر، امیرالمؤمنین را لعن و سب میکردند، ما جاي خود داريم. ما كه در علم، شجاعت، عبادت و زهد با امیرالمؤمنین سنخیت نداریم، حداقل در فحش خوردن یک سنخیتی با آن حضرت داشته باشیم.
بارها به دوستان گفتهام کسی که میخواهد در راه امیرالمؤمنین وارد بشود، باید فحش، توهین و تهدید بشنود و تمام اینها را به جان بخرد، بعد بیاید و از امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه دفاع کند.
مجری
خیلی متشکرم از شما حضرت استاد!
یا علی مدد، خدا نگه دار!