2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
بیوگرافی ابن تیمیه، بینانگذار فکری وهابی
کد مطلب: ٨٣٧١ تاریخ انتشار: ١٣ شهریور ١٣٩٠ - ١١:١٩ تعداد بازدید: 3534
حبل المتین » وهابیت
بیوگرافی ابن تیمیه، بینانگذار فکری وهابی

وهابیت و تبعیت محض از ابن تیمیه
حبل المتین 90/06/13



بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 13 / 06 / 90

مجری :

ممنونیم که برنامه ما را برای دیدن انتخاب کردید . قصد من و همکارانم در این برنامه این است که تاریخ اسلام را یک دور ، تحلیل و واکاوی نماییم و وقایعی که در صدر اسلام اتفاق افتاده که عمدتا منشأ آثار و اعتقادات برای مسلمان ها است ، بررسی کنیم . عمده مطالبی که خدمت شما عرض می کنیم ، از کتب اهل سنت است . در این خصوص هم قضاوتی نمی کنیم . بینندگان ما همه اهل شعور و منطق و تعقل هستند و خودشان تصمیم می گیرند و خودشان فکر می کنند .

ما ترس و واهمه ای از بیان علمی نداریم . بنده همیشه این تذکر را در ابتدای بحث بیان می کنم ؛ اما از جسارت و توهین و بی ادبی ، پرهیز می کنیم . همین تقاضا را هم از شما بیننده عزیزی که تماس می گیرید ، داریم ؛ چون این دستور موالیان ما است .

در آستانه هشتم شوال ، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) هستیم . اين روز را به شما تسلیت عرض می کنیم . ما این عمل را محکوم می کنیم و امیدواریم روزی برسد که مسلمان ها همان گونه که قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در جوار بقیع ، آباد است ، ان شاء الله قبرستان بقیع هم ، آباد شود .

ما در خدمت کارشناس عزیز و ارجمند برنامه ، آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده هم از همه بینندگان عزیز که در جای جای این کره خاکی ، ما را میهمان کانون گرم خانواده هایشان قرار داده اند ، سلام عرض می کنم . موفقیت همه عزیزان را از خداوند خواهانم .

بنده هم به نوبه خود فرا رسیدن سالروز تخریب بقیع و حرم پاک ائمه هدی و سلاله نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) توسط وهابیون در سال 1344 هـ در هشتم شوال ، به پیشگاه مقدس آقا حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و هم علاقمندان اهل عصمت و طهارت (علیهم السلام) تسلیت عرض می کنم . خدا را قسم می دهم به آبروی همه پاکان درگاهش به ویژه انوار مقدسه ائمه بقیع (علیهم السلام) جهان اسلام و بلکه جهان بشریت را از شر وهابیت و از شر این تکفیریون خلاصی بدهد و ان شاء الله روزی برسد که حرم ائمه بقیع (علیهم السلام) همانند حرم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) ، امام حسین و امام رضا (علیهم السلام) آباد و مورد توجه شیعیان و دیگر مسلمانان و دیگر ادیان الهی قرار بگیرد . ان شاء الله

مجری :

اگر خاطر شریف شما باشد ، مباحث ما سلسله وار است و به صورت مسلسل تقدیم شما می شود . ما موضوع عبد الله سبأ را به صورت بسیار مفصل در جلسات متعدد بررسی کردیم . حضرت استاد بیوگرافی ایشان را مطرح کردند . کارهایی که توسط ایشان انجام شده بود یا افسانه هایی که در مورد عبد الله بن سبأ توسط وهابیت بود و بعضی از علمای اهل سنت مطرح شده بود را مورد بررسی قرار دادیم .

ما امشب می خواهیم بحث جدیدی را با حضرت استاد شروع کنیم که سلسله وار خواهد بود و آن اصل وهابیت است . قبلا هم در این خصوص مطالبی گفته شده ؛ اما به خاطر این که وهابیت در این ایام سر و صدای زیادی به راه انداخته اند ، قضیه وهابیت را هر چند وقت یک بار مطرح کنیم تا عزیزانی که به تازگی بیننده برنامه ما شده اند ، با این قوم و این مذهبی که توسط ابن تیمیه ساخته شده ، آشنا کنیم . بنده سؤالاتی را از حضرت استاد می پرسم که ان شاء الله برای شما روشنگری و بیان جریان وهابیت باشد.

حضرت استاد ! بنده می خواستم شما در مورد بنیانگذار وهابیت که ابن تیمیه است ، توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در رابطه با قضیه وهابیت ، به ویژه بنیانگذار فکری وهابیت یا بزرگ نظریه پرداز وهابیت ، ابن تیمیه حرانی ، که نامش احمد و نام پدرش عبد الحلیم و ابو عباس مشهور به ابن تیمیه است که در سال 666 هـ در حران از توابع شامات به دنیا آمد و تقریبا از سال 701 هـ ، آن افکار نادرست ، ضد اسلامی ، ضد قرآنی و مخالف عقاید مسلمین و مخالف عقاید قاطبه مسلمان از شیعه و سنی را مطرح کرد و موجب اختلاف شدیدی شد و قبل از آن که علمای شیعه در برابر ایشان جبهه گیری کنند ، در برابر او ایستادند که ان شاء الله به صورت مفصل و با سند محکم و قوی از منابع معتبر اهل سنت ، برای عزیزان تقدیم خواهم کرد .

آن چه که مهم است که بنده من آن را بیان کنم این است که ابن تیمیه حرانی در یک برهه ای از تاریخ این مطالب اختلافی را مطرح کرد و این شعله آتش اختلاف را ایجاد کرد که مسلمان ها بیش از هر زمانی نیاز به اتحاد و وحدت و تجمع در صفت واحد در برابر دشمن مشترک داشتند . چون عزیزان می دانند که قرن پنجم و ششم هجری ، بحرانی ترین قرن در تاریخ اسلام به شمار می آید . مسیحیت که در شکستشان در اندلس ، اسپانیای امروزی ، احساس تلخی می کردند و برایشان قابل تحمل نبود و به فکر انتقام از مسلمان ها افتاده بودند ، در سال های پایانی قرن پنجم ، پاپ رهبر کاتولیک ها از شهر رم با فرمان حمله به فلسطین ، صدها هزار مسیحی را برافروخته از کینه دیرینه صلیبی را بر ضد توحید ، از اروپا به راه انداخت تا قدس را قتلگاه مسلمان ها بسازند . جنگ های صلیبی حدود 200 سال طول کشید ، از سال 489 تا 690 به طول انجامید و میلیون ها کشته و مجروح بر جای گذاشت .

آقای دکتر گستاو لبون فرانسوی تعبیر خیلی عجیبی در کتاب تمدن اسلامی و عرب خود ، دارد که می گوید :

این جنگ صلیبی که مسیحی ها بر علیه مسلمان ها ایجاد کردند ، در حقیقت مبارزه ای بود بین دنیای وحشی اروپا با عالی ترین تمدنی که تاریخ آثار آن را به ما نشان می دهد .

تا آن جایی که ایشان می گوید : قبایح اعمال و کردار مسیحیان اروپا در تمام این لشکر کشی ها ، حقیقتا آن ها را در ردیف درنده ترین و بی شعور ترین وحشی های روی زمین قرار داد .

و از دختر امپراطور قسطنطنیه نقل می کند که از جمله تفریحات اروپای ها در این جنگ صلیبی این بود که هر طفل مسلمانی که از مقابل آن ها می گذشت با حربه او را دو نیمه می کردند و در آتش می سوزاندند .

این نویسنده فرانسویی ادامه می دهد : ده هزار نفر که در یکی از مساجد پناه برده بودند ، همه را طعمه آتش قرار دادند . به طوری که در یکی از معابد قدیم خون به قدری فواره زد و در داخل مسجد حرکت می کرد که دست و پاهای بریده در میان خون غوطه ور بود . این خونریزی ها به طوری بود که حتی سربازان اروپایی احساس زجر می کردند و از بخار خون به زحمت افتاده بودند .

چنین وضعی در آن زمان برای مسلمین به وجود آمده بود و در این زمان شما می بینید که کشور های اسلامی طعمه حمله به تعبیر گوستاو لبون ، درنده ترین انسان ها قرار گرفته . ابن اثیر صاحب الکامل فی التاریخ ، تعبیر عجیبی دارد :

فمن الذي يسهل عليه أن يكتب نعي الإسلام والمسلمين ومن الذي يهون عليه ذكر ذلك فياليت أمي لم تلدني ويا ليتني مت قبل هذا وكنت نسيا منسيا إلا أني حثني جماعة من الأصدقاء على تسطيرها وأنا متوقف ثم رأيت أن ترك ذلك لا يجدي نفعا ....

چه کسی هست که این جنایاتی که در قرن پنجم و ششم توسط صلیب یا توسط مغول بر مسلمان ها رفت که در حقیقت از سال 656 هـ به دستور هلاکو ، نوه چنگیز ، بغداد به خاک و خون کشیده شد و طومار خلافت عباسی بسته شد و بغداد و حلب و موصل با خاک یکسان شد . اي كاش مادر مرا نزائیده بود و ای کاش من (ابن اثیر ) قبل از این مرده بودم و این منظره را نمی دیدم و ای کاش من فراموش شده بودم و هر کاری می کنم که جنایاتی که بر مسلمانان روا شد ، به قلم در بیاروم ، نمی توانم .

ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج 12 ، ص 358

این تعبیری است که ابن اثیر دارد . بنده ناگوارترین حادثه ای که بعد از جنگ صلیب و حمله مغول در تاریخ دیدم ، این بود که نوه هلاکو ، که در سال 690 هـ ، به درک واصل شد ، به وسوسه وزیر یهودیش اسد الدوله ابهری ، به این فکر افتاد که مکه را تسخیر کند و آن را به بتخانه و شرابخانه تبدیل کند که البته خدای عالم مرگ او را قبل از این کار ، رساند و به نیت شومش نائل نشد . آقایان می توانند برای اطلاع بیشتر از این جریان کتابی که آیت الله سبحانی دارد ، به نام وهابیت ، مبانی فکری و کارنامه علمی . که یکی از کتاب هایی است که ما در ماه مبارک رمضان آن را معرفی کردیم و گفتیم این کتاب ، کتاب ارزنده ای است که هر شیعه و هر مسلمانی این کتاب را داشته باشد و آن را مطالعه کند . در این کتاب الحق و الانصاف نظرات خوب و مستدل و مستند دارد . در همان مقدمه از صفحه 20 تا 24 این مطالب را بیان کرده است . یا کتاب تاریخ مغول برای جناب عباس اقبال آشتیانی ، از صفحه 197 تا صفحه 226 می توانید ببینید .

در این زمان با آن اتفاقات دلخراش و ناگوار که ابن اثیر می گوید : من توانایی نوشتن این جنایات را ندارم ، در این برهه از تاریخ ، ابن تیمیه می آید و بحث ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ و جسمانيت خداوند را مطرح می کند و می گوید : خداوند ، همان طور که من از منبر پایین می آیم ، خداوند هم از عرش به آسمان دنیا می آید و مسائل دیگری از جمله هر گونه توسل به نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) حرام است . هر گونه صدا کردن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حرام است . یعنی بحث هایی را مطرح می کند که انسان قلبش به درد می آید . عرض کردم ابن تیمیه در این بحرانی ترین مقطع تاریخی مطرح کرد ، علمای اهل سنت در مقابلش ایستادند و مقاومت کردند . کار به جایی رسید که در دمشق بالای مؤذنه ها اعلام کردند:

بعد هذا نودى بدمشق أن من اعتقد عقيدة ابن تيمية حل دمه وماله خصوصا الحنابلة

هر کس عقیده ابن تیمیه را داشته باشد ، خون و مالش حلال می شود ، مخصوصا آقایان حنبلی ها.

ابن حجر عسقلانی ، الدرر الکامله ، ج 1 ، ص 171

هم چنین در کتاب البدر الطالع ، تألیف آقای شوکانی ، جلد اول ، صفحه 167 :

من اعتقد عقيدة ابن تيمية حل دمه وماله

هر کس عقیده ابن تیمیه را داشته باشد ، خون و مالش حلال می شود .

شوکانی ، البدر الطالع ، ج اول ، ص 167

عزیزان مخصوصا جوان های طلبه اهل سنت که از این آقا به عنوان شیخ الاسلام تعبیر می کنند . ما بیان خواهیم کرد که حتی بزرگان اهل سنت گفتند که هر کس به ابن تیمیه شیخ الاسلام بگوید ، کافر است . ما این ها را به صورت مفصل و با سند نشان خواهیم داد .

مجری :

شما در مورد ابن تیمیه صحبت کردید . حال بحث را به سال های اخیر می کشانیم که بعد از ابن تیمیه ، محمد بن عبد الوهاب آمد و افکار ابن تیمیه را زنده کرد و مؤسسه ای راه اندازی کرد . بنده می خواستم در مورد این مؤسسه سیاسی وهابیت توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

البته بنده در این خصوص به صورت مفصل صحبت خواهم کرد . مبارزات علمی که علمای اهل سنت علیه ابن تیمیه داشتند و عاقبت هم در سال 728 هـ ، به فتوای چهار قاضی ، از چهار مذهب حنبلی ، مالکی ، شافعی و حنفی ، به گمراه بودن و منحرف بودن او حکم دادند و در سال 728 هـ در 27 یا 28 ذی الحجه در زندان قلعه دمشق به درک واصل شد .

بعد از ابن تیمیه هم مخالفت ها با او مثل علامه سبکی و زملکانی و دیگران ادامه داشت . در قرن نهم و دهم دیگر خبری از ابن تیمیه و افکارش نبود و جز شاگردش ابن قیم جوزیه ، افراد کمی هستند که از افکار فاسد ابن تیمیه دفاع کنند تا این که در قرن یازدهم و دوازدهم هجری در بعضی از مناطق خاور میانه مثل ایران قضیه بهایی گری را مطرح کردند ، در عراق اخباری گری را مطرح کردند ، در عربستان سعودی هم وهابی گری را مطرح نمودند . خلاصه این که محمد بن عبد الوهاب را بزک کردند و دوباره افکار ابن تیمیه را باز سازی کرد و نشر داد . البته خود محمد بن عبد الوهاب در سالی که علامه مجلسی (ره) از دنیا رفته یعنی در سال 1111 هـ ق ، در شهر عیینه از مناطق نجد ، همان منطقه ای که مسیلمه کذاب از آن منطقه بود ، متولد شد . در سال 1207 هـ هم از دنیا رفت .

اگر شما اوضاع سیاسی زمان ظهور افکار نادرست و ضد اسلامی محمد بن عبد الوهاب را ببینید ، کمتر از ظهور افکار ابن تیمیه نبود . آقایان اگر به تاریخ در قرن یازدهم و دوازدهم هجری مراجعه کنند ، می بینید که همه کشور های اسلامی آماج حمله دشمنان اسلام بودند . مثلا انگلیسی ها بخش عظیمی از هند را به زور و تزویر از دست مسلمان ها خارج ساختند و با پایان دادن شوکت امپراطوری مسلمانان تیموری ، دنبال تسخیر کابل و سواحل خلیج فارس را در سر می پروراندند . فرانسوی ها هم به رهبری ناپلئون ، مصر و سوریه و فلسطین را با قوه قهریه اشغال کرده بود و در برابر امپراطوری عثمانی ، چنگ و دندان نشان می دادند .

روس های تزاری که مدعی جانشینی سزار های مسیحی روم شرقی بودند ، با حملات مکرر به ایران و عثمانی ها ، تلاش داشتند که حکومت خود را از قسطنطنیه و فلسطین تا خلیج فارس گسترش دهند . حتی خود آمریکایی ها چشم طمع به کشورهای اسلامی شمال آفریقا دوخته بودند و با گلوله باران کردن لیبی و الجزایر و اتریش ، برنامه های مفصل علیه مسلمان ها داشتند . خلاصه این که اگر به هر قسمت از کشورهای اسلامی نگاه کنید ، می بینید که جهان اسلام دچار یک تلاطم و فشار شدید از طرف دشمنان اسلام بودند . در این برهه نیاز بود که مسلمانان وحدت کلمه داشته باشند و نیرو ها را در یک جا جمع می کردند تا یک بسیج عمومی در برابر دشمنان داشته باشند که بتوانند آن قدرت اسلامی را حفظ کنند و به نمایش بگذارند .

در این برهه بود که محمد بن عبد الوهاب در منطقه نجد ، افکار نادرست خود را شروع به اعلام کرد و مسلمانان را مشرک و کافر معرفی کردن ، خون مسلمانان را مباح کردن ، اموال مسلمانان را به عنوان غنائم جنگی اعلام کرد . ان شاء الله ما عرض خواهیم کرد که این ها وقتی به شهر ها و روستاهای اطراف ریاض که شیعه هم نبودند ، حمله کردند ، مردم اهل سنت آن جا را قتل عام کردند ، اموالشان را به عنوان غنائم جنگی تصرف کردند و هر جا اثری از قبر و حرم می دیدند ، نابود می کردند . عزیزان بدانند که اولین حرمی که این ها نابود کردند ، حرم ائمه بقیع (علیهم السلام) را در سال 1344 هـ و خانه اميرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و خانه حضرت خدیجه (سلام الله علیها ) در مکه ويران نكردند که مبدل به توالت کنند ، یا حتی خانه ابوبکر را که در مکه بود ، را ویران کردند و نگذاشتند ؛ بلکه این ها در ابتدای امر اولین قبری که تخریب کردند ، قبر زید بن خطاب ، برادر عمر بن خطاب در همان منطقه نجد بود . یعنی در طور 1160 سال که آغاز حکومت این ها از سال 1157 هـ بود ، مردم همه مشرک بودند ، به این حرم ها می رفتند و حرم زید بن خطاب را که شیعه های ایران و بحرین و افغانستان نساخته بودند ، همین مسلمان ها و همین علاقمندان صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ساخته بودند را خراب کرده و با خاک یکسان کردند .

این آقایان که این همه دم از حرم ها می زنند که این حرم ها مرکز شرک است و نمی توان در این مکان ها نماز خواند ، حرم نبوی را که شیعه ها نساختند ، همین آقایان اهل سنت ساختند . این حرم و بارگاه و آن گنبد سبز ، مورد عشق یک و میلیارد و ششصد هزار مسلمان است . این آقایان که می گویند در کنار قبر نمی توان نماز خواند ، در همین حجر اسماعیل ، مگر هاجر و اسماعیل در همان جا دفن نیستند. مگر در همین بیت الله الحرام قبر بیش از هفتاد پیامبر نیست .

ما از این ها مستبعد نمی دانیم ؛ چون این ها منافع خود را در این می دانند . چون اگر چنانچه مسلمان ها را مسلمان بدانند و از تکفیر و شرک مسلمان ها دست بردارند ، دیگر حکومت و دکانشان بسته می شود . اما تأسف ما برای آن عده از مسلمان هایی است که فریب این ها را خوردند .

تماس بینندگان

بیننده : شیعه

بنده چند نکته و یک سؤال داشتم . نکته اول این که ، بنده یقین دارم این شعرهایی که قبل از برنامه و بعد از برنامه پخش می کنید ، انتخاب شما نیست و عنایت خداوند و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است . چون به قدری این شعرها زیبا و پر محتوا هستند كه دل انسان را به سوی خداوند و به سوی نجف می برد . از این بابت تشکر می کنم .

نکته دوم ، این که مطلبی را به استاد قزوینی می خواستم بیان کنم و قصد جسارت به ایشان ندارم ؛ اما ماه های قبل چهره ایشان شاد و خنده رو بود ؛ اما مدتی است که چهره شان در هم است و واقعا ما را ناراحت می کند .

نكته سوم ، در مورد آقای برقعی است که چند بار سؤال کردم ؛ اما فرصت شما کم بود . قبلا هم توضیح داده بودید ؛ اما چون امکان دارد بیننده هایی به تازگی برنامه های شما را می بینند ، تقاضا دارم دوباره در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .

نکته چهارم ، در مورد حکمت 238 نهج البلاغه ، این شبکه های وهابی می گویند : امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) فرمودند : زن به طور کامل شر است که نعوذ بالله شامل حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) هم می شود . ما در فرهنگ لغت عربی را که دیدیم ، شر معاني زیادی دارد . یکی از آن معانی ، معنای حاجت است . تقاضا دارم در این باره هم توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در مورد آقای برقعی بارها صحبت کردیم . ایشان فردی بود که در قم به خاطر قضایای آیت الله بروجردی که مقداری نسبت به ایشان در مسجد امام قم ، جسارت کرد و مردم قم اعتراض کرده و ایشان را به خاطر اهانتی که به مرجع تقلید شان کرده بود ، از قم بیرون کردند . به تهران رفتند و مدتی در آن جا بودند . مجموعا حدود هفتاد جلد کتاب نوشتند که بعضی از کتاب های ایشان در تأیید شیعه است و بعضی دیگر در رد شیعه است . در جایی هم نگفتند که من سنی یا وهابی شدم . اما ایشان فردی بود که مراجع ما رسما اعلام کردند که گمراه و گمراه هستند و کتاب هایشان از کتاب های ضاله و مضله است ؛ مثل آقای میلانی و دیگران ، ایشان را فاسق اعلام کردند . ایشان در جامعه شیعه جایگاهی نداشتند ، به جز افرادی که در مسجدشان بودند . الان هم این نوارهایی که پخش می شود ، در یک جمع چند نفره بوده و آخر عمرش هم پشیمان شد ؛ اما پشیمانی ایشان مثل پشیمانی فرعون بود که در حال غرق شدن ایمان آورد . اما هیچ فایده ای نداشت . حتی برادر مان آقای حسینی که از شاگردان ایشان بودند و در این شبکه چند برنامه داشتند ، می گفت : هنگام وصیت کردن نام ائمه (علیهم السلام) را می نوشت . این مصطفی ناصبی که الان پرچم وهابیت را در دست دارد و واقعا جزء اراذل افراد محسوب می شود و در گوشه ها مشغول کار است . چندین بار هم شاگردانش به بنده گفتند که شما برای مناظره حاضر هستید ؟ بنده گفتم : بدون قید و شرط قبول می کنم . اما وقتی به ایشان گفته بودند ، قبول نکرده بودند .

ایشان در نماز جمعه ای که داشتند و تعطیل شد ، به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) ، به امام رضا (علیه السلام) و به حضرت ولی عصر (علیه السلام ) اهانت کردند . بنده حدود دوازده نامه به خط این فرد ناصبی ، رذل و پست دارم که به حضرت ولی عصر (علیه السلام) اهانت کرده .

علی ای حال ، چنین افرادی در جامعه شیعه جایی ندارند . همین که متعرض ایشان نمی شود و پشت در های بسته نماز جمعه شیطانی خود را می خواند ، باید خداوند را شاکر باشد .

آقاي برقعي هم در آخر عمر پشیمان شد و وصیت کرد که مرا در امامزاده شعیب در روستای کن ، در اطراف تهران دفن کنند . امام جماعت آن روستا به خاطر این که در آخر عمر توبه کرده ، اجازه دفن در آن امامزاده را داد . نوارهایی که از ایشان پخش می شود ، هر کس که می بیند ، شدیدترین لعن خود را بر ایشان می فرستد . در حقیقت این ها کاری می کنند که عذابش در قبر بیشتر شود .

خلاصه این که ایشان فردی مترود حوزه ، مراجع تقلید و جامعه شیعه بودند . ایشان با پول هایی که از عربستان سعودی گرفتند ، دین خود را به دنیای وهابی ها فروخت و کتاب منهاج السنه ابن تیمیه را ترجمه کردند . الان هم قبر ایشان در امامزاده شعیب روستای کن هستند .

در مورد حکمت 238 ، آقایان بسیار روی این مورد من مانور می دهند . عزیزان به کتاب بسیار خوب و ارزنده از یکی از محققین شیعه ، علامه سید جعفر مرتضی مراجعه کنند . ایشان از محققین بنام شیعه در لبنان هستند و آثار بسیار ارزنده دارند و از افتخارات شیعه محسوب می شوند . ایشان نسبت به این حکمت 238 پاسخ داده اند که این ها می گویند : زن شر است .

اگر دوستان بتوانند کلیپ این آقایان را پخش کنند تا پاسخ علامه سید جعفر مرتضی را بیان کنم .

کلیپ 1 ) :

مجری وهابی :

در کتاب نهج البلاغه ، حکمت 238 : المرأة شر كلها وشر ما فيها أنه لا بد منها ، زن سر تا پا شر است و شر است هر آن چه در آن است .

من ماندم در این جا که حضرت علی می دانسته که حضرت زهرا ، زن است و دختر پیامبر است . با این وجود می گوید : زن همه اش شر است و هر چه در او است ، شر است . حضرت علی در مورد حضرت زهرا این حرف ها را می زند . حضرت زهرا زن بودند . آیا این را چگونه باید توجیه کرد ؟ عقلای شیعه به خدا باید از این گونه روایات اعلام تبری جویند . زنان همراه و همردیف مردها هستند . متأسفانه روایاتی را به بزرگان دینی نسبت داده اند ، آن هم به نام دین و به نام اسلام .

کارشناس وهابی :

مشکل این جا است که حاضر نیستند که قبول کنند در کتاب هایشان روایات موضوع و باطل وجود دارد . روایات جعلی وجود دارد . روایاتی که خودش فریاد می زند که جعلی است . مثل همین روایتی که الان خواندیم . این حرف با کل مبانی دینی مخالف است .

مجری وهابی :

ما می گوییم صد در صد این روایت جعلی است و به حضرت علی نسبت داده شده ؛ اما اعتراف کنند که این روایت جعلی است . ما با صراحت تمام روایاتی که جعلی است ، می گوییم جعلی است .

مجری :

خیلی جالب است که می گویند : زن در ردیف مرد است ؛ اما حتی اجازه نمی دهند زن ها رأی دهند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

البته ایشان واقعا انسان وقیح و بی حیایی هستند . بنده از این شخص وقیح تر ندیده ام که جز نفاق و جز عداوت با اهل بیت (علیهم السلام) چیز دیگری ندارد که می خواهد سخن حضرت امیر (علیه السلام) را با حضرت زهرا (سلام الله علیها ) تطبیق کند . اما جواب ایشان ، جناب علامه سید جعفر مرتضی در همان کتاب خلفیات مأسات الزهراء ، جلد 2 ، صفحه 540 می گویند :

اين حكمت بعد از قضایای جنگ جمل است . ال در المرأه ، ال عهد است و مراد از ال عهد در اینجا عایشه است . المرأه شر کلها ، یعنی عایشه سر تا پا شر است . به خاطر این که ایشان بود که فتنه جنگ جمل را به پا کرد . ایشان بود که برای قتل عثمان تحریک کرد . ایشان بود که وقتی شنید حضرت امیر (علیه السلام) به شهادت رسیدند ، سجده کرد . سؤال کردند که قاتل علی بن ابیطالب (علیه السلام) چه کسی بوده ، گفتند عبد الرحمن بن ملجم ، غلام خود را به نام عبد الرحمن نامگذاری کرد . به خاطر این که از این قضیه خوشحال شده بود .

ایشان ده ها قضیه دیگر را از عایشه نقل می کند . بنده سخن علامه سید جعفر مرتضی را نقل کردم که گفتند :

ال در المرأه ، ال عهد است . (این آقایان حتی نمی توانند ترجمه را درست بیان کنند ) شر بدتر از آن ، اين است كه ما از این شر ناگزیریم و باید او را تحمل کنیم . همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و ام المؤمنین است ونباید به او جسارتی کنیم ، مجبوریم که ایشان را به هر صورتی است ، تحمل کنیم .

علامه سید جعفر مرتضی ، خلفیات مأسات الزهراء ، ج 2 ، ص 540

این تفسیری است که آقایان دارند و می توانید به خطبه 80 حضرت امیر (علیه السلام ) هم كه بعد از جنگ جمل می فرمایند :

انّ النّساء نواقص العقول نواقص الحظوظ ، نواقص الإيمان إلى آخر ما قال

همه این مطالب در رابطه با جنگ جمل بوده و آتش افروزی جنگ جمل که توسط همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده که به جای این که به وقرن فی بیوتکنّ ، عمل کنند ، سی هزار انسان را به کشتن دادند .

بیننده : شیعه

بنده روز جمعه شبکه وهابی کلمه را می دیدم که خواهری از لارستان تماس گرفتند و گفتند : من بیمار بودم . نذر سفره حضرت ابوالفضل (عليه السلام ) کردم . حاجت خود را هم گرفتم ؛ اما با دیدن شبکه شما به این نتیجه رسیدم که اشتباه کردم . نذرم را چه کار کنم ؟

بنده می خواستم در پاسخ این خواهرم بگویم : اگر انسان بخواهد یک جفت کفش هم که بخرد ، دو چند ساعتی وقت می گذارد . حال بنده به شما می گویم که چند روزی برنامه های شبکه ولایت را هم تماشا کنید و در تصمیم خود بازنگری کنید .

یک سؤال هم از حضرت استاد داشتم ، بنده این سؤال را از جانب چند نفر از دوستان اهل سنتم می پرسم . ما بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) فقه مان را از اهل بیت (علیهم السلام) گرفتیم و اهل سنت از ائمه اربعه گرفتند . آیا اهل سنت دلیل محکم قرآنی برای این کارشان دارند یا ندارند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

این که آیا اهل سنت برای این که فقه خود را از ائمه اربعه می گیرند ، دلیل قرآنی دارند یا خیر ؟ باید از خودشان بپرسید . ابو حنیفه متوفای سال 150 هـ است یعنی یک قرن و نیم بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، مالک متوفای 179 هـ است ، آقای شافعی متوفای 204 هـ است ، احمد بن حنبل متوفای 241 هـ است .

ما همه احکام خود را از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) گرفتیم که جان پیامبر (صلي الله علیه وآله ) و نفس پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آیه مباهله است . هم چنین شهادت آیه در طهارت ایشان ، شهادت آیه در ولایت ایشان در آیه 55 سوره مائده ، مشخص می شود که فرق از کجا تا کجا است . البته ما نه تصدیق می کنیم و نه تکفیر می کنیم . فرق ما با آن ها این است که ما احکم خود را از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و اولاد طاهرینشان می گیریم كه اين ها يكي از دو ثقلین هستند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) توصیه کردند . انی تاریک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی واهل بیتی ان تمسکتم لن تضلوا ابدا . ما تابع این هستیم و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) را از این ها گرفتیم . این ها سنتی از خودشان ندارند .

بیننده : شیعه

ما مدتی است که برنامه شما را نگاه می کنیم و امیدواریم که خداوند شما تحت الطاف خود قرار دهد . بنده می خواستم بگویم این وهابیت که از محمد بن عبد الوهاب و آن جاسوس انگلیسی به وجود آمده و این افکار خرافی را در جامعه اسلامی منتشر کرده ، در روز قیامت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در مورد این ها چه حکمی صادر می کنند .

نکته دوم این که ، ما در مشهد یک مهمان اهل تسنن داشتیم که خیلی به عمر و ابوبکر می نازید و افتخار می کرد . من از ایشان پرسیدم روز قیامت عمر و ابوبکر شما را چگونه شفاعت می کنند . ما شیعیان را که خداوند به آبروی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) می بخشد و کمک می کند . ایشان پاسخ دادند که خداوند به عمر و ابوبکر در روز قیامت دم بلندی می دهد که ...

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در این که چه حکمی برای این ها صادر می کنند ، آقای مفتی اعظم عربستان سعودی ، زینی دحلان ، دارد . در کتاب فتنه الوهابیه ، صفحه 19 از یکی از مفتیان نقل می کند که :

قَالَ ، عليه السَّلام : ( يَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ ، وَيَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ ، لا يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ ، يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ ، ثُمَّ لا يَعُودُونَ فِيهِ حَتَّى يَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فُوقِهِ ، قِيلَ : مَا سِيمَاهُمْ ؟ قَالَ : سِيمَاهُمُ التَّحْلِيقُ ، أَوْ قَالَ : التَّسْبِيدُ

ما برای نقد وهابیت و اثبات عقیده آن ها ، احتیاجی به کتاب نداریم . چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پیشگویی کرده و فرموده : قومی از طرف مشرق (نجد در شرق مدینه است ) می آیند که قرآن می خوانند ؛ اما این قرآن در مغزشان فرو نمی روند . این ها از دین بیرون می روند همان طوری که تیر از کمان خارج می شود . پرسیدند : سیما این ها چگونه است ؟ فرمودند : سرشان را می تراشند .

صحیح بخاری ، ح 7562

آقای زینی دحلان به آن آقای مفتی می گوید : همین روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای بطلان این آقایان کفایت می کنند .

زینی دحلان ، فتنه الوهابیه ، ص 19

ایشان می گویند : همین روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای بطلان دودمان وهابیت و محمد بن عبد الوهاب و تابعینش کفایت می کند و نیازی به کتاب نیست .

بیننده : شیعه

بنده سؤالی از شما داشتم در مورد نامه ششم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به معاويه ، که این آقایان این نامه را به گونه دیگری آن را ترجمه می کردند . ما هر چه نگاه می کردیم ، آن چه که می گفتند ، در نهج البلاغه نبود . بیننده ای هم با آن ها تماس گرفت و هر چه گفت که معنایی که شما بیان می کنید ، اشتباه است ، قبول نکردند . تقاضا دارم در این باره توضیحی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در رابطه با نامه ششم ، در حقیقت خطاب به معاویه است ، معاویه ای که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را اصلا قبول ندارد . نه به عنوان خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، نه وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، نه اين كه حدیث غدیر را قبول دارد . می گوید : شما که ابوبکر و عمر و عثمان را چون منتخب شورا بود ، قبول کردید ، به چه دلیل در برابر من مقاومت می کنید ؟ به چه دلیل آن ها را خلیفه می دانید ؛ اما مرا خلیفه نمی دانید ؟

این از باب وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ، است . علاوه بر این ، من چند بار دیدم که وقتی می خواند ، ذیل را که می آید معاویه را از کسانی می داند که گرفتار آتش جهنم می شود ، را فراموش می کند . در آخر خطبه است که می فرماید :

وإنما الشورى للمهاجرين والأنصار ، فإن اجتمعوا على رجل وسموه إماما كان ذلك لله رضى

اگر چنانچه شورا برای مهاجرین و انصار است ، شما که نه از انصاری و نه از مهاجرین . اگر بر شخصی اجتماع کردید و او را امام کردید ، مورد رضایت این ها است .

ما هم معتقدیم که اگر همه مهاجرین و انصار که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و اهل بیت ایشان در داخل آن است ، کسی را امام بدانند ، قطعا او مورد مرضی خداوند است . حال شما به ما بگویید آیا ابوبکر مورد رضایت خدا بود یعنی شورای مهاجرین و انصار ، همه با او بیعت کردند ، یا عمر بود یا عثمان بود ؟ تنها کسی که تمام مهاجرین و انصار غیر از سه چهار نفر ، امثال حسان بن ثابت و عبد الله بن عمر بیعت نکردند ، همه با آن حضرت بیعت کردند . حتی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند . اين حدیث صریح صحیح بخاری ، حدیث 3093 است ، مال ما شیعیان هم نیست . در حقیقت یک نوع تعریض است بر ابوبکر و عمر که خلافت آن ها بر خواسته از مهاجرین و انصار نبود .

امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می فرمایند : اگر چنانچه مهاجرین و انصار جمع شوند و کسی را به عنوان امام انتخاب کردند ، اگر کسی مخالفت با این امام کند ، در حقیقت غیر سبیل مؤمنین را متابعت کرده و به خدا قسم عاقبت کارش ، رفتن به آتش جهنم است . که در حقیقت همان آیه 115 سوره نساء است : وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا . نساء / 115

یعنی می گویند : معاویه ! تو که در برابر من که منتخب مهاجرین و انصارم ، ایستادی ، عاقبت کارت آتش جهنم است .

آقایان هیچ وقت این را نمی پذیرند . حضرت معاویه ، .... از این حرف هایی که واقعا انسان جا می خورد که یک بام و دو هوا هستند . ما قول دادیم که یک جلسه نامه ششم را به صورت مفصل بیان خواهیم کرد . البته ما در سایت خودمان به صورت مفصل جواب دادیم . در این جوابی که به قفاری دادیم ، اصول مذهب الشیعه ، در آن جا به صورت مفصل آوردیم . دوستان می توانند این کتاب از سایت ما بگیرند و مطالعه کنند . جوابی که ما در آن جا دادیم ، دست این آقایان را کاملا رو می کنند .

بیننده : شیعه

بنده دو سؤال با دو موضوع مختلف داشتم . اول این که ، این چهار فرقه اهل سنت چه سندیتی دارند ؟ دوم این که اگر جوانی که در یک خانواده شیعه به دنیا آمده و از ذریه سادات هم باشد ، توسط دوستان ناباب به یکی از این فرقه های اهل سنت گرویده ، چه حکمی در مورد ازدواج دارد یعنی می توان از شیعه دختری به او داد یا این که باید احتیاط کرد و این که چه راهکاری برای هدایت ایشان وجود دارد ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

آقایان فقهای ما جواب دادند که رفتن به مذهب حنفی ، مالکی ، شافعی ، حنبلی ، ارتداد و نجاست نمی آورد . اما اگر کسی احساس کند ، پسری می خواهد با دختر سنی ازدواج کند ، یا دختری می خواهد با پسری سنی ازدواج کند و مذهبش را از دست می دهد ، آقایان مراجع به اجمعهم فتوا داده اند که این ازدواج صحیح نیست . چون از اهل بیت (علیهم السلام) بریدن و به غیر اهل بیت (علیهم السلام) پیوستن است . یعنی در حقیقت این آقا یا خانم در ظل توجهات اهل بیت (علیهم السلام) بود و به حدیث ثقلین عمل می کرد ، انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی ان تمسکتم لن تضلوا ابدا . تمسك به اهل بيت (عليهم السلام ) و كتاب ما را از هر گونه بدی و گمراهی بیمه می کند . در حقیقت این شخص بیمه نامه را از دست می دهد .

آقایان می توانند به دفتر مرجع تقلیدشان مراجعه کنند ، آن ها می دانند که قضیه چیست .

بیننده : شیعه

بنده می خواستم استاد قزوینی در مورد روایتی در کتاب شریف کافی ، جلد 1 ، باب حرکت و انتقال ، حدیث 4 ، توضیحی دهند ؛ چون کارشناس وهابی شبکه وهابی کلمه با کمال وقاحت سؤال از امام صادق (علیه السلام) را به عنوان عقیده شیعه بیان کردند .

نکته بعد این که ، این آقایان علم کرده اند اهل سنت در شهر تهران مسجدی ندارند .بنده می خواهم بگویم شهر تهران پایتخت یک کشور است که هیچ گونه قداست مذهبی هم ندارد ؛ اما در ام القرای جهان اسلام ، مدینه منوره ، آیا شیعیان مسجدی دارند ؟ شیعیان در مدینه در باغی نماز می خواندند که آن را هم خراب کردند . چرا این ها تیر را در چشم خود نمی بینند ؛ اما مو را در چشم ما می بینند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

همان طور که این برادر عزیزمان گفتند : این آقایان یا صدر روایت را یا ذیل روایت را نمی خوانند یا همان طور که قرآن را تفسیر به رأی می کنند ، در حدیث هم همین طور هستند . حتی نمی توانند ظاهر روایت را بخوانند ؛ چه برسد به این که ترجمه درستی از حدیث داشته باشند .

در کافی ، جلد 1 ، صفحه 126 ، حدیث 4 ، است که این آقایان مانور می دهند که شیعه هم معتقد به تجسیم خداوند هستند .

4 - علي بن محمد ، عن سهل بن زياد ، عن محمد بن عيسى قال : كتبت إلى أبي الحسن علي بن محمد عليهما السلام : جعلني الله فداك يا سيدي قد روي لنا : أن الله في موضع دون موضع على العرش استوى ، وأنه ينزل كل ليلة في النصف الأخير من الليل إلى السماء الدنيا ، وروي : أنه ينزل عشية عرفة ثم يرجع إلى موضعه ، فقال بعض مواليك في ذلك : إذا كان في موضع دون موضع ، فقد يلاقيه الهواء ويتكنف عليه والهواء جسم رقيق يتكنف على كل شئ بقدره ، فكيف يتكنف عليه جل ثناؤه على هذا المثال ؟ فوقع عليه السلام : علم ذلك عنده ( 2 ) وهو المقدر له بما هو أحسن تقديرا . اعلم أنه إذا كان في السماء الدنيا فهو كما هو على العرش ، والأشياء كلها له سواء علما وقدرة وملكا وإحاطة

روایت از علی بن محمد از سهل بن زیاد از محمد بن عیسی ، اولا سهل بن زیاد اتفاقی نیست . خیلی از بزرگان ما تضیعف کردند . مرحوم شیخ طوسی (ره ) در فهرست خود می گوید : سهل بن زیاد ضعیف جدا . سهل بن زیاد ، ضعیف است .

محمد بن عیسی بن عبید یقطینی است که جزء کسانی است که از نوادر الحکمه استثناء شده و مورد تأیید خیلی از بزرگان ما نیست . پس روایت سندا ، اولا مشکل دارد . در ثانی محمد بن عیسی بن عبید می گوید : من به ابی الحسن امام هادی (علیه السلام) نوشتم : فدایت شوم ، بعضي ها اين طور می گویند : خداوند عالم یک جا است ، یک جا نیست . بر روی عرش مستقر است

می گوید : روی ، بعضی ها برای من این طور گفتند که خدا هر شب در نیمه اخیر از نیمه عرش می آید به آسمان دنیا .

در شب عرفه نازل می شود . بعضی از موالی شما هم در این زمینه حرف دارند . اگر خدای عالم در یک جا باشد و در یک جا نباشد ، این دلیل بر جسمانیت خداوند است . او یک جا هست و در یک جا نیست ، این در حقیقت هوا را رد و بدل می کند . (این خود یک بحث مفصل است که دوستان می توانند به شرح کافی ملا صالح مازندرانی یا شرح ملاصدرا را بینند )

امام هادی (علیه السلام) زیر نویسی کرد و حاشیه زد که تمام علوم توحید که خداوند چگونه است ، در نزد خداوند عالم است و خدای عالم به آن گونه ای که مقدر و زیبنده است ، خدای عالم شایسته همان است .

این پاسخ امام هادی (علیه السلام) است و در حقیقت مشت محکمی بر دهان ابن تیمیه است که صراحت به جسمانیت خداوند دارد یا خود بن باز که رسما اعلام کرد : اگر کسی بگوید خداوند در همه جا است ، مشرک و مرتد است . خدا فقط در آسمان ها است . امام هادی (عليه السلام ) می گوید :

خدای عالم اگر در آسمان دنیا است ، عین همان است که در آسمان عرش است . تمام عالم هستی از آسمان دنیا گرفته تا عرش ، در برابر خدای عالم یکسان است . عرش و کرسی و سماء دنیا ، مخلوق خداوند است .

کلینی ، کافی ، ج ۱ ، ص ۱۲۶ ، ح ۴

این آقایانی که می گویند خدای عالم در عرش است ، قبل از خلقت عرش خدای عالم در کجا بوده؟ به ما پاسخ دهند . ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ ، یا باید بگویند : عرش ، قدیمی است که در آن صورت ، مشرک می شوند . اگر بگویند : عرش ، حادث است ، به ما بگویند قبل از خلقت عرش ، خداوند در کجا بوده ؟

علاوه بر این ، ما صدها روایت از ائمه (علیهم السلام) داریم که اصلا کسی را که قائل به جسمانیت خداوند باشد ، را تکفیر کرده است و او را کافر ، مشرک ، نجس ، مرتد است و نه دختر به او می دهند و نه از او دختر می گیرند . از دنیا برود ، بر او نماز نمی خوانند . در حال حیات ، اموالش را بین ورثه تقسیم می کنند .

فقهای شیعه و ائمه (علیهم السلام) قائلین به جسمانیت خداوند را ، جزء افراد مرتد ، کافر و مشرک می دانیم و اصلا اين ها را مسلمان نمي دانیم ؛ چه برسد به این که این ها را شیعه بدانیم .

بیننده : شیعه

این آقایان می گویند : همه صحابه پاک و منزه هستند . اگر به این صورت است ، آیا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) جزء این صحابه هستند یا نیستند ؟ اگر هستند چرا معاویه دستور لعن به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (عليه السلام ) بر روی منبر ها دادند ؟

سؤال دوم در مورد خمس است که در این آیه وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . انفال / 41 ، بیان شده . این ها در مورد این آیه چه پاسخی دارند و خمس را به راحتی رد می کنند . بنده با شبکه وهابی کلمه تماس گرفتم و این سؤال را از آن ها داشتند ؛ اما موفق نشدم .

سؤال سوم این که ، اگر این آقایان معتقدند که قرآن تا دامنه قیامت است ، الان که ما به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دسترسی نداریم ، چه کسی باید این قرآن را برای مردم بیان کند ؟ چون در قرآن آمده که فرمود ما قرآن را بر تو نازل می کنیم تا تو بر مردم بیان کنید . حال این شخصی که به جای پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرآن را بیان کند ، کیست ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده قبلا در رابطه با سب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) توسط معاویه و خود ابن تیمیه که نسبت به حدیث 6114 صحیح مسلم صراحت دارد :

معاویه به سعد دستور داد که علی بن ابیطالب (علیه السلام) را سب کند .

می گویند : سب که لعن نیست . اگر سب ، لعن نیست ، پس چرا وقتی چند شیعه سب خلفا می کنند ، خود را تکه پاره می کنید ؟ شما به ما بگویید معنای سب چیست که معاویه دستور سب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را می دهند ؟ سب يعني فحش دادن . شما بفرمایید به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) چطور فحشی می دادند که اگر چنانچه شیعه به خلفا از آن فحش ها دادند ، دیگر شما ناراحت نشوید ؟

اگر واقعا صحابه منزه و پاک هستند و نباید به آن ها جسارت کرد ، معاویه و غیر معاویه نمی شناسد. اگر می گویید معاویه در این جا اجتهاد کرد ، چهار تا شیعه هم اجتهاد می کنند که فلان آقا را فحش بدهند. اگر اجتهاد ، درست است ، اجتهاد ما هم درست است . اگر هم سب صحابه نادرست است ، که ما و فقهای ما می گویند کار زشتی است ، ائمه معصومین (علیهم السلام) هم مي گویند کار زشتی است ، خود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم در خطبه 207 نهج البلاغه حتی نسبت به معاویه می فرماید : أكره أن تكونوا سبابين . فحش ندهید ، به جای فحش دادن ، پرونده خیانت و جنایت معاویه را بر ملا کنید . این کاملا واضح و روشن است . حتی یکی از صحابه امام صادق (علیه السلام) در مسجد فحش می داد ، وقتی به امام صادق (عليه السلام ) رسید ، فرمودند :

ما له لعنه الله تعرض بنا ...

این دوست ما چه کار می کند ، خدا او را لعنت کند . ما را در معرض فحش دیگران قرار می دهد .

بحار الانوار ، ج 71 ، ص 274

مي توانيد کتاب اعتقادات شیخ صدوق (ره ) ، صفحه 217 را ببینند ، آن جا کاملا مشخص است که مرحوم شیخ صدوق این مسأله را به عنوان یک مسأله قطعی مطرح می کند .

مجری :

چند شب قبل می گفتند : این طور که آقایان شیعه می گویند ، نیست . اصلا بین حضرت علی (علیه السلام) و معاویه چنین اتفاقی نیافتاده است . آن چه که در تاریخ است ، این است که ارتباط این ها باهم خوب بوده ؛ اما اختلافاتی هم داشتند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در مورد خمس هم به صورت مفصل صحبت کردیم . در رابطه با آیه ای که ایشان خواندند ، وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . انفال / 41

این آیه را آقایان فقط به غنائم جنگی تعبیر می کنند . بنده ان شاء الله در رابطه با خمس از دیدگاه علمای شیعه و از دیدگاه علمای اهل سنت ، به صورت مفصل صحبت خواهم کرد . ما روایات متعددی در مورد خمس از آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) ، امام صادق (علیه السلام) داریم . این ها می گویند : خمس در قرن سوم و چهارم ، توسط علما و مراجع شیعه درست شده . آیا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم خمس می گرفته ؟ ان شاء الله ما روایات آن را می آوریم . دوستان می توانند به جواب دومی که ما قفاری دادیم ، مراجعه کنید که ما به صورت مفصل بیان کردیم .

در مورد مبین قرآن هم ، آیه 44 سوره نحل می فرماید : بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ . نحل / 44 ، ما این قرآن را نازل کردیم که برای مردم بیان کنید .

الان هم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست ، چه کسی باید بیان کند ؟ این سؤال را آقایان باید پاسخ دهند .

مجری :

حضرت استاد ! آن چیزی که شما فرمودید آن زمانی که انگلیسی ها حمله و بین مسلمانان تفرقه ايجاد کردند تا صف واحدی نباشند و راحت بتوانند آن ها را مضمحل کنند ، قطعا در این جا خیلی کارایی داشته ، حال نقش سران وهابی در عصر حاضر نسبت به ایجاد اختلاف در میان امت اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

کلا وهابیت از روز اول این برنامه را داشتند که اختلاف بیاندازند و حکومت کنند . چون مادامی که مسلمان ها در یک صف باشند ، قطعا برای این ها میدانی برای تاختن وجود ندارد. شما اگر نگاه کنید در همین سی چهل سال اخیر ، دشمنان اسلام برایشان شیعه و سنی مطرح نیست . این ها با تمام توان آمده اند که اسلام را برای همیشه از بین ببرند . عزیزان توجه کنند که بیست قرن بین مسیحیت و یهود اختلاف بود و جالب این است که یکی از اصول مسلم مسیحی ها این است که قاتل حضرت مسیح (علیه السلام) یک شخص یهودی بود و همواره کینه و جنگ و جدال در طول این بیست قرن بین پیروان حضرت مسیح و حضرت موسی برقرار بوده است . در 1965 م ، واتیکان طی یک بیانیه رسمی اعلام کرد که ما از این اصل مسلم دست بر می داریم ، دیگر نمی خواهیم این که قاتل حضرت مسیح ، یک یهودی است را مطرح کنیم . می خواهیم با یهودی ها بر علیه مسلمانان متحد شویم .

یا سیاستمدار انگلیسی ، گلادستون که آقایان همه با اسم و موقعیت ایشان آشنا هستند ، صراحتا گفت :

مادامی که قرآن در دست مسلمان ها است ، ما نمی توانیم به کشورهای اسلامی مسلط شویم . ما باید تلاش کنیم که این قرآن را از دست مسلمانان بگیریم تا بتوانیم بر کشورهای اسلامی و مسلمانان مسلط شویم .

الاسلام علی مفترق الطرق ، ص 39

یا قضیه آیات شیطانی که توسط سلمان رشدی نوشته شد ، از این دست توطئه ها بود . کاریکاتور های موهن که علیه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می کشند یا فیلم فتنه که در 24 ساعت 7 میلیون بیننده داشت با این که دولت هلند این فیلم را غیر قانونی اعلام کرد .

این ها همه نشان می دهد که امروز در برابر مسلمان ها موضع گرفتند و قدرت مسلمان ها برای آن ها قابل تحمل نیست . اگر هر کسی یک جو عقل و یک جو وجدان داشته باشد ، می بیند . ما هم نمی گوییم که ما با هم متحد شویم و تمام مسیحی ها و یهودی ها را از بین ببریم ، این طور نیست . مادامی که آن ها به ما کاری نداشته باشند ، ما هم تعرضی نسبت به آن ها نداریم . چون ما آیات زیادی در مورد احترام به اهل کتاب دارد ؛ البته در صورتی که آن ها دست به توطئه بر علیه ما نزنند .

الان این دشمنان در صف واحد به جنگ اسلام آمده اند . ما قضیه جنگ های صلیبی را گفتم ، آن آقا هم در قضیه یازدهم سپتامبر گفت : جنگ صلیبی شروع شد . ما اصلا به این موارد کاری نداریم ؛ اما اگر این آقایان به اندازه سر سوزن عقل و شعور داشته باشند ، می بینند که با همان سلاح هایی که مسلمانان را در فلوجه می زنند ، با همان سلاح ها در شهید صدر ، شیعه ها را می کشند . یا همان نیروها و سلاح هایی که در کابل اهل سنت را به خاک و خون می کشد ، همین نیروها در مزار شریف ، شیعه را قتل عام می کند . یا همان تفکری که در بوسنی و هرزگوین نسل کشی اهل سنت را شکل می دهد ، همان تفکر هم در عراق بیش از هشتصد مسلمان را که 80 درصد از آن ها ، طبق اعتراف رئیس جمهور سنی عراق ، شیعه بودند . یعنی هیچ فرقی برای این ها نمی کند که مسلمان شیعه باشد یا سنی .

این از حماقت این ها است که وقتی ضرغابی ، رهبر وهابیت عراق ، سه ماه قبل از به هلاکت رسیدنش این بیانیه را داد :

که شیعه ها افعی هایی هستند در کمین نشسته و عقرب هایی حیله گر هستند. اگر کسی تصور کند که می توان با شیعه کنار آمد ، مثل کسانی است که تصور می کند با مسیحی های صلیبی می توان کنار آمد .

سایت بازتاب ، 08 / 03 /84

همین شخص می گفت : هر کس سر یک شیعه را برای من بیاورد ، هزار دلار جایزه می دهم .

به اعتراف غالب عراقی ها ، افرادی می رفتند سر شیعیان ؛ حتی سر مرده ها را ، می بردند و هزار دلار جایزه می گرفتند .

قضیه این ها چیست ؟ این ها چه دردی را دوا می کنند ؟ آیا با این کشت و کشتاری که از شیعه ها داشتند ، در بین الحرمین این همه کشته دادند ، در بغداد حرم امام عسگری (علیه السلام ) این همه کشته دادند . در حرم امام کاظم (علیه السلام) این همه قتل عام کردند . عبد الرحمن خان ، در افغانستان 62 درصد از شیعه ها را قتل عام کردند . در ایران این همه کشتند ، این همه انتحاری کردند . جز این که شیعه را در مسیر خود مقاوم تر و در عقایدش راسخ تر کردند و بطلان و رسوایی خود را در جهان نشان دادند ، کار دیگری انجام ندادند . شیعه در طول این چهارده قرن با شهید و شهادت زنده بوده . آن چه که توانسته درخت مبارک شیعه را زنده و سر پا نگه دارد ، خون پاک شهیدان بوده . این ها تصور می کنند با کشتن صد نفر یا هزار نفر شیعه ، پیروز می شوند . همین شیعه کشتن باعث می شود جوان های سنی شیعه شوند. می گویند اگر این ها حرفی برای زدن دارند ، چرا دست به انتحار و خشونت و کشت و کشتار می زنند .

من در جلسات آینده عرض خواهم کرد که رئیس جمهور عراق و خیلی از خبر گزاری ها اعلام کردند که 80 در صد از کسانی که در عراق انتحاری های می کنند ، از عربستان سعودی آمدند . عربستان سعودی برای چه به عراق آمده ؟ به دنبال چه است ؟ این سی و هشت نفر از بزرگان و اساتید وهابی که سه سال قبل ، فتوی دادند : که دانشجوها بعد از تمام شدن دانشگاه به عراق برای جهاد بروند .

این ها چه کار می کردند ؟ و نتیجه کار چه شد ؟ آیا توانستند به آمالشان برسند ؟ الحمد الله مرجعیت شیعه در عراق بیدار بود . خداوند ان شاء الله حضرت آیت الله سیستانی را سال ها و سال ها حفظ کند و دشمنانش را خوار و ذلیل و مفتضح کند که واقعا بیداری این مرد بزرگ باعث شد ، خیلی از توطئه هایی که این ها درست کرده بودند که چهار تا از علمای شیعه را بکشند و چهار تا از حرم های امام کاظم و امام عسکری (علیهم السلام) را ویران کنند و شیعیان را به جان سنی ها بیاندازند و جنگ مذهبی ایجاد کنند و خودشان هم به آمالشان برسند ؛ اما حضرت آیت الله سیستانی با بیانیه های قوی و محکم در صحنه حاضر شد و جلوی هر گونه ایجاد اختلاف را الحمد لله رب العالمین گرفت .

بنده چندی پیش در یکی از سایت ها خواندم که یکی از علمای وهابی گفته بود : اگر سنی ها پای آیت الله سیستانی را ببوسند ، باز هم کم است . که اگر ایشان نبود ، خون و خونریزی و برادر کشی در عراق بیداد می کرد .

مجری :

حضرت استاد ! نقش این آقایان مفتی ها در این کشت و کشتار ها چیست ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

حضرت آیت الله مکارم شیرازی به هیئتی که از زاهدان خدمت ایشان آمده بود ، گفتند : بعضی از مطالبی که در کتاب های درسی شما است ، باعث می شود که جوان ها به شیعه بدبین شوند یا شیعه را به عنوان مشرک و مهدور الدم می دانند و کشت و کشتار ها از همین جا شروع می شود .

شما اگر کتاب های درسی عربستان سعودی را از همین دوران ابتدایی تا به دانشگاه برسد ، یا فتاوای مفتی اعظم سابق عربستان ، آقای بن باز را ببینید ، نشان می دهد کسی که با این فتوا و مطالب آشنا می شود ، تصور می کند کشتن شیعه در حقیقت جهاد است و با این کارشان به بهشت می رود ؛ اما این بدبخت خبر ندارد با کشته شدن در اولین لحظه ، به درک اسفل السافلین قرار می گیرد که بدتر از جایگاه منافقین است . مثلا از لجنه عالی فتوای عربستان که مسئولیت آن را بن باز بر عهده دارد ، سؤال می کنند : بعضی از شیعه ها هستند که یا علی ، یا حسین ، یا حسن می گویند ، نظر شما درباره آن ها چیست ؟

ایشان صراحتا در فتاوی الجنه الدائمه که در 20 جلد است ، در جلد سوم ، صفحه 173 ، فتاوی 3008 را مشاهده کنید ، ایشان صراحتا فتوای می دهد :

فهم مشركون ، مرتدون عن الاسلام

آن ها مشرک هستند و مرتد از اسلام هستند .

لجنه دائمه فتوا ، ج 3 ، ص 173 ، فتوای 3008

وقتی یک جوان ناآگاه و بی تجربه ، بدون این که حتی با قرآن انسی داشته باشد ، وقتی این فتوای ضد قرآن را می بیند ، وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا . این ها مسائلی هستند که کاملا روشن و واضح است . قرآن می گوید : کسی که واقعا ادعای اسلام را دارد ، شما نگویید که تو کافر و مشرک هستی . قطعا کسی که این فتوا را می خواند ، خود را برای شیعه کشی آماده می کند . در حقیقت این فتاوا ، فتوای شرعی و قرآنی نیست ؛ بلکه غیر شرعی و ضد قرآنی است و زمینه سازی برای قتل شیعه است .

این آقایانی که در ماهواره ها چرندیات به هم می بافند ، توسل شرک است ، رفتن به امام زاده شرک است ، هدفشان غیر از اختلاف افکنی بین شیعه و سنی و مباح جلوه دادن قتل شیعه ، چیز دیگری نیست . من گمان نمی کنم این شبکه های ماهواره ای که این آقایان با هزینه های سنگین اداره می کنند ، اگر کسی یک هفته برنامه های این ها را ببیند ، کاملا هدفشان مشخص می شود .

از خود آقای عبد الرحمن براک ، از مفتیان عربستان سعودی ،از او می پرسند :

اگر وهابی ها قدرت داشته باشند ، با شیعه ها چه کار می کنند ؟ ( البته این ها وهابی نمی گویند : اهل سنت می گویند و ما اهل سنت را وهابی نمی دانیم .)

سایت المنجد ، سؤال 10272

این آقایانی که می گویند : ما شیعه کشتن را جایز نمی دانیم ، این ها را هم می بیند ، یا یکی دیگر بن جبرین ،از مفتیان عربستان می گوید : ما تمام شیعه ها را به چهار دلیل کافر می دانیم .

اللؤلؤ المکنین من فتاوی فضیله الشیخ بن جبرین ، ص 39

اين تكفير نيست . پس چیست ؟ می گویند : شما یک نفر از علمای اهل سنت (وهابی ) را بیاورید که شیعه را تکفیر کرده باشد . این چیست ؟ این چرندیات چه معنایی می دهد ، این ها فتوا نیستند ؟

ما همه این مطالب را در فرصت های آینده به صورت کامل توضیح خواهیم داد .

مجری :

آیا در میان اهل سنت کتابی است که در مورد تحریف قرآن نوشته شده باشد و روایتی در این باره دارند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

یکی از دلائلی که ابن جبرین ، شیعه را کافر می داند ، این است که می گوید : شیعه ها در قرآن اشکال می کنند و می گویند : بیش از دو سوم قرآن حذف شده .

یکی از علمای این ها به نام نوری ، کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب دارد . هم چنین در کتاب کافی این ها ، روایاتی دال بر تحریف قرآن است .

عزیزان توجه داشته باشند که بنده در مناظره ای که با یکی از این وهابی ها در کنار بیت الله الحرام داشتم ، همین حرف را زد . من گفتم : اگر واقعا کتاب نوشتن یک عالم در باره تحریف قرآن ، دلیل بر این است که این مذهب معتقد به آن است ، یا این که یک عالم آمده و نظر خود را بیان کرده .

اولا ما در این باره به صورت مفصل بحث کردیم ، که آقای نوری نظرشان اثبات تحریف قرآن ، به صورتی که این آقایان بیان می کنند ، نیست . اگر بنا است یک عالم از شیعه در مورد تحریف قرآن کتاب نوشته ، دلیل بر این می دانند که شیعه معتقد به تحریف قرآن است ، آقای ابو داود سجستانی ، متوفای 316 هـ است ، ایشان هم کتابی نوشته که در آن روایاتی را جمع کرده که همه آن ها دال بر تحریف قرآن است . یکی از تحریفات ایشان ، المصاحف است که در آن جا ثابت کرده که قرآن تحریف شده .

پس ما هم بگوییم چون آقای سجستانی کتابی بر تحریف قرآن نوشته ، اهل سنت قائل بر تحریف قرآن هستند ؟!!!

یا این که آقای محمد خطیب از علمای الازهر در سال 1948 م ایشان کتابی به نام الفرقان فی تحریف القرآن نوشتند . این کتاب را خواستند چاپ کنند که جناب آقای شلتوت ،شیخ الازهر با این کار مخالفت کرد . بعد از این که ایشان از دنیا رفتند ، آن کتاب را منتشر کردند .

حال اگر چون نوری کتاب بر تحریف قرآن نوشته ، پس شیعه ها قائل به تحریف قرآن هستند . آقای سجستانی المصاحف در تحریف قرآن نوشته ، محمد خطیب هم به نام الفرقان فی تحریف القرآن ، نوشته است . آیا این ملاک است ؟

اگر ملاک روایات است ، آقای آلوسی می گوید :

روایاتی که ما اهل سنت در کتاب های خود در باب تحریف داریم ، فراتر از شمارش است .

آلوسی ، روح المعانی ، ج 1 ، ص 24

این آقایان در خود صحیح بخاری از قول عمر بن خطاب نقل کردند :

آیه رجم از قرآن حذف شده است . ما در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) این روایت را می خواندیم و عمل می کردیم ؛ اما وقتی قرآن ها را جمع کردیم ، دیگر این آیه در قرآن نیست .

صحیح بخاری ، ج 8 ، ص 26 ، ح 6918

یا این که خود عایشه صراحت دارد :

فتوفي رسول الله وهن فيما يقرأ من القرآن

آیه رضاع (که اگر کسی پنج بار شیر بخورد ، محرم می شود ) زمانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت ، در قرآن بود . اما الان نیست .

صحیح مسلم ، ح 3487

این که شامل نسخ هم نمی شود ، شما می گویید نسخ شده . یا ابو موسی اشعری می گوید :

قال بَعَثَ أبو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ إلى قُرَّاءِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَدَخَلَ عليه ثلاثمائة رَجُلٍ قد قرؤوا الْقُرْآنَ فقال أَنْتُمْ خِيَارُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ وَقُرَّاؤُهُمْ فأتلوه ولا يَطُولَنَّ عَلَيْكُمْ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُكُمْ كما قَسَتْ قُلُوبُ من كان قَبْلَكُمْ وَإِنَّا كنا نَقْرَأُ سُورَةً كنا نُشَبِّهُهَا في الطُّولِ وَالشِّدَّةِ بِبَرَاءَةَ فَأُنْسِيتُهَا غير أَنِّي قد حَفِظْتُ منها لو كان لابن آدَمَ وَادِيَانِ من مَالٍ لَابْتَغَى وَادِيًا ثَالِثًا ولا يَمْلَأُ جَوْفَ بن آدَمَ إلا التُّرَابُ وَكُنَّا نَقْرَأُ سُورَةً كنا نُشَبِّهُهَا بِإِحْدَى الْمُسَبِّحَاتِ فَأُنْسِيتُهَا غير أَنِّي حَفِظْتُ منها يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لَا تَفْعَلُونَ فَتُكْتَبُ شَهَادَةً في أَعْنَاقِكُمْ فَتُسْأَلُونَ عنها يوم الْقِيَامَةِ .

دو سوره مستقل و کامل در قرآن بوده که الان حذف شده . در طولانی بودن و در مطالب تندش ، مانند سوره برائت است . هم چنین یکی از مسبحات که هفت تا است ، شبیه این ها بود که ما فراموش کردیم .

صحیح مسلم ، ح 2466

یا خود آقای سیوطی می گوید :

بسند موثق عن عمر بن الخطاب القرآن الف الف وسبع وعشرون الف حرف

با سند موثق ، عمر می گوید : قرآن کریم یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف داشته .

سیوطی ، الاتقان ، ج اول ، ص 121

هیثمی ، مجمع الزوائد ، ج 7 ، ص 163

در المنثور ، ج 6 ، ص 422

طبرانی ، معجم اوسط ، ج 6 ، ص 361

سیوطی ، جامع الصغیر ، ج 2 ، ص 264

بنده با آن آقای وهابی که مناظره می کردم : پرسیدم این قرآنی که شما می خوانید ، چند حرف دارد؟؟؟؟

تمام آیات قرآن در زمان حجاج بن یوسف ثقفی ، آیات ، حروف ، کلمات قرآن را شمردند 340740 حرف شد .

تفسیر قرطبی ، ج اول ، ص 164

تفسیر ابن کثیر ، ج اول ، ص 8

جناب عمر می گوید : قرآن یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است ؛ اما آقای قرطبی گفته : حروف قرآن 340740 است . طبق این حرف ، دو سوم از قرآن کجا رفته است .

یا این که خود عایشه می گوید :

عن عائشة قالت : كانت سورة الاحزاب تقرأ في زمان النبي e مائتي آية فلما كتب عثمان المصاحف لم يقدر منها إلا على ما هو الآن .

ما در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) سوره احزاب را که می خواندیم ، 200 آیه داشت .

سیوطی ، الاتقان ، ج 2 ، ص 66

آقایان به ما بگویند سوره احزاب چند آیه دارد ؟ آیا بیشتر از 73 آیه دارد . پس 127 آیه بقیه آن کجا هستند ؟ جالب این است که می گوید :

آن زمان که عثمان قرآن ها را جمع می کرد ، بیشتر از این 73 آیه نتوانست پیدا کند و 127 آیه بقیه آن از دست رفت .

سیوطی ، الاتقان ، ج 2 ، ص 66

سیوطی ، در المنثور ، ج 5 ، ص 180

تفسیر آلوسی ، ج 21 ، ص 142

اما قضیه بز که عایشه گفته بود آیات قرآن را خورده ، آقای البانی در کتاب صحیح سنن ابن ماجه ، جلد اول ، صفحه 128 از قول عایشه نقل می کند :

في صحيح ابن ماجة : قالت نزلت آية الرجم ورضاعة الكبير عشرا . ولقد كان في صحيفة تحت سريري ، فلما مات رسول الله ( ص ) تشاغلنا بموته فدخل داجن فأكلها

آیه رجم که عمر معتقد بود ، نازل شده و آیه رضاع که باید ده مرتبه شیر خورد تا محرم شد . این ها را روی برگی نوشته و زیر متکا گذاشته بودیم . وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفتند ، ما مشغول کفن و دفن بودیم که گوسفندی آمد و این آیات قرآن را خورد و آیات قرآن به داخل شکم گوسفند رفت .

صحیح سنن ابن ماجه ، آقای البانی ، ج 1 ، ص 128

مسند ابو یعلی ، ج 4 ، ص 323 ، ح 4569

سیوطی ، در المنثور ، ج 2 ، ص 135

این آقا می گوید : یک آیه برای امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) بیاورید. ما از این ها سؤال می کنیم ، اگر در این برگه آیه ای مربوط به امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) نوشته بود و این بز خانم عایشه آن را خورده باشد ، حالا شما چه جوابی دارید ؟

عزیز من ! کسی که خانه اش از شیشه است ، سنگ پراکنی نمی کند . شما همین سؤال ما را پاسخ دهید . شاید آن دو سوره ای که ابوموسی اشعری می گفت را هم گوسفند عایشه خورده باشد .

جالب است که این روایت را در کتاب های اصولی خود بیان کردند . آقایان به کتاب الفصول فی الاصول ، تألیف جساس ، جلد دوم ، صفحه 264 ، آقای سرخسی در کتاب اصول که کتاب درسی حوزه های علمیه است ، در جلد دوم ، صفحه 80 ، قضیه بز عایشه را بیان کرده است .

بیننده : شیعه

مخاطب سوره حجرات چه کسی یا چه کسانی است ؟

نکته دوم ، در مورد شبکه وهابی کلمه که در هفته گذشته از کتاب توحید محمد بن عبد الوهاب تبلیغ می کردند که اگر کسی یک عبارت بر خلاف قرآن در این کتاب پیدا کنند ، 25 میلیون جایز می دهیم . در عرض یک هفته این مبلغ به 60 میلیون رسید . سؤال بنده این است که اگر این کتاب ارزش خواندن دارد ، چرا تبلیغات تجاری می کنند . از این مهمتر ، پشتوانه این ها چه کسی است که برای یک کتاب 60 میلیون می دهند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

ما از همان صفحه اول کتاب شش دلیل محکم آوردیم که مخالف با قرآن بود . این آقایان یا باید بگویند : این دلائل شما وارد است و 60 میلیون را بدهند . عزیز من ! این ها دروغ می گویند . جالب این است که می گفت : فلانی از حاشیه این مطالب را بیان کرده . بنده عین کتاب محمد بن عبد الوهاب را در مقابل همه بینندگان باز کردم و نشان دادم که در عربستان سعودی هم چاپ شده . مگر این که بگویند این کتابی را که ما چاپ کردیم ، آقایان حذف کرده باشند .

بیننده :

نکته دیگر این که بنده و دیگران را ناراحت کرد ، این بود که این کارشناس وهابی می گفت : شأن علی بن ابیطالب (علیه السلام) بالاتر از این است که در کعبه به دنیا بیاید و چشمش به بت ها بخورد . علی بن ابیطالب (علیه السلام) در کعبه متولد نشده ؛ اگر متولد شده بود ، شأنش بالاتر از این بود . یعنی می خواست با این حرف خود ، کعبه را مالک بت هایی بکند که داخل آن گذاشته بودند .

بیننده : شیعه

در شبکه وصال به آیه 100 سوره توبه ، وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ، براي تبعيت از ابابکر و عمر است . شیعه ها که از این ها تبعیت نمی کنند را رافضی می گویند . در صورتی که این ها در مورد معاویه که نه مهاجر بوده و نه انصار بوده و نه السابقون الاولون بوده ، اصلا تا زمان فتح مکه مسلمان هم نشده بوده ، از سابقون هم که حضرت علی بودند که هم السبقون بوده هم مهاجر بود هم اولون بوده ، تبعیت نکرده ؛ بلکه بر علیه آن حضرت شمشیر هم کشیده . حتی باعث کشته شدن امام حسن (علیه السلام) هم شده بود .

این آقایان خودشان به این شخص رضی الله عنه ، می گویند . اما شیعه که می گوید : حضرت ابولؤلؤ ، می گویند این ها رافضی هستند و ابولؤلؤ مجوس است .

در مورد ابن ملجم هم می گویند : اجتهاد کرده و ثواب هم می برد . حال این به معاویه رضی الله عنه ، نگویند ، ما هم حضرت ابولؤلؤ نمی گوییم . در ثانی ، ابولؤلؤ نیازی به حضرت گفتن ما ندارد . ایشان جایگاه خودش را داره .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

ما نه کاری به ابولؤلؤ داریم و نه غیره ، اما معاویه ای که 21 سال با پیامبر (صلی الله علیه و آله) با پیامبر (صلی الله علیه و آله) جنگید و طبق نامه 16 نهج البلاغه حضرت امیر (علیه السلام) قسم یاد می کند : ابوسفیان و معاویه لحظه ای مسلمان نشدند و همان كفر ظاهری خود را تبدیل به کفر باطنی کردند .

بنده مهمانانی از زاهدان داشتم که وقتی از معاویه حرف می زدند از لفظ حضرت استفاده می کرد . به ایشان گفتم بنده یک خواهشی دارم ، می دانید که هر شیعه وجودش مملوء از تنفر از معاویه است . شما لطف کنید در جلساتی که بنده هستم ، کلمه حضرت را برای ایشان استفاده کنید .

بیننده : اهل سنت

بنده از شما چند سؤال کردم ؛ اما شما پاسخ درستی به من ندادی و حاشیه رفتید . شما حتی نمی توانید قرآن را درست بخوانید ، پس چرا به کارشناس شبکه کلمه که یک کلمه را اشتباهی می گوید ، ایراد می گیرید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده از شما تقاضا دارم مطالب خود را بنویسید یا ایمیل کنند یا همین شماره که برای تماس ها زیر نویس می شود ، فکس هم دارد . مطالب و سؤالات خود را بنویسید تا از این طریق به دست بنده برسد . بنده مطالب شما را در این جا بیان می کنم و یک به یک پاسخ می دهم . چون به این صورت که شما صحبت می کنید ، بنده به هیچ عنوان متوجه نمی شوم .

بیننده : شیعه

در مورد این که می گویند : اگر کسی خلافت عمر و ابوبکر را نپذیرد ، کافر است ، توضیحاتی را بیان کنید .

نکته دوم این که این شبکه ها که در مورد کتاب توحید صحبت می کنند ، مشکل ما که با این ها بر سر توحید نیست .

نکته سوم این که ، در شبکه وصال کلیپی را در مورد اسناد هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) نشان می دهند که در آن قسمتی از صحبت های شما در یک مناظره در شبکه المستقله است که شما می فرمایید سند فقط در یک کتاب است و آن هم از زبان خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که قبل از رحلت مطلبی به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) گفتند که این مطلب در کتاب شخصی به نام جوینی بیان شده که شما آن را قبول دارید . غیر از آن هم سند دیگری وجود ندارد .

اگر امکان دارد در این خصوص هم توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

اما در مورد این که آقایان می گویند ما کسی را که خلافت عمر و ابوبکر را نپذیرد ، کافر است را قبول نداریم . بنده یک شب به صورت مفصل بحث کردم که بزرگان و علمای اهل سنت فتوا داده اند :

من انكر خلافة ابي بكر فهو كافر

هر كس خلافت ابوبکر را انکار کند ، کافر است .

الفتاوی الهندیه ، ج دوم ، ص 163

ابن عابدین ، حاشیه رد المختار ، ج 1 ، ص 605

ابن نجیم ، البحر الرائق ، ج 1 ، ص 16

محیی الدین عربی ، روضه الطالبین ، ج 8 ، ص 215

آقای هیثمی هم صراحت دارد :

فمذهب أبي حنيفة أن من أنكر خلافة الصديق ابی بکر وعمر رضي الله عنه فهو كافر

هر كس منكر خلافت عمر و ابابكر باشى . كافر است .

الصواعق المحرقه ، ج اول ، ص 137

جالب این است که آقایان می گفتند : حضرت ابراهیم ، ابتدا پیامبر شد ، بعد امام شد . شما هم اول علی بن ابیطالب (علیه السلام) را پیامبر و امام کنید . شما هم به ما بگویید : ابوبکر چه زمانی به امامت رسید که محی الدین عربی می گوید :

من أنكر إمامة أبي بكر رضي الله عنه ردت شهادته

كسي كه امامت ابی بکر را انکار کند ، شهادتش رد می شود .

محی الدین عربی ، اعانه الطالبین ، ج 8 ، ص 215

آقای ابی نجیم مصری می گوید :

ويكفر بانكار امامة ابي بكر كانكار خلافة عمر علي الاصح

ما بعضی از افراد را کافر می دانیم .

ابي نجيم مصري ، البحر الرائق ، ج 5 ، ص 204

ابن حجر عسقلانی در فتح الباری ، جلد 11 ، صفحه 51 می گوید :

وإن كان في التنصيص على إمامة أبي بكر في مرضه إشارة

ابن حجر عسقلاني . فتح الباري ، ج 11 ، ص 51

عزیزان اگر کلمه امامه ابی بکر را در همین نرم افزار مکتبه اهل بیت (علیهم السلام) بزنند ، شاید بیش از 50 مورد کتاب های فقهی و کلامی اهل سنت ، کلمه امامه ابی بکر را استعمال کردند .

در مورد قضیه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) که پرسیدند ، بنده گفتم : مدرکی که من از اهل سنت دیدم و به صراحت قضیه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را مطرح کرده باشد ، فرائد السمطین ، آقای جوینی استاد ذهبی است که از ایشان این گونه یاد می کند :

الحافظ الامام الاوحد

جوینی ، فرائد السمطین ، ج 2 ، ص 34

اما در مورد هجوم به خانه حضرت زهرا (ٍسلام الله علیها ) که این آقایان پخش نمی کنند ، من چندین روایت صحیح از منابع اهل سنت ، مخصوصا از کتاب تاریخ الاسلام ذهبی ، جلد سوم ، صفحه 118 ،آوردم که صراحت بر هجوم دارد . هم چنین در رابطه با انساب الاشراف بلاذری ، جلد اول ، صفحه 586 من دلیل محکم با سند صحیح آوردم که قضیه هجوم را نقل کرده . حتی عبارتی که طبری دارد که عمر می گوید :

والله لاحرقنّ عليكم

به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) می گوید : به خدا قسم خانه ات را به آتش می کشم .

تاریخ طبری ، ج 2 ، ص 443

بنده تمام روایان آن را تصحیح سندی کردم . دکتر ابو شوارع که از اسکندریه مصر آمده بود ، شب سوم گفت : البته با مضمون ، موفقیت با قزوینی بود . چون ایشان هم در رجال تخصص داشت و هم حضور ذهن داشت و هم مؤدب صحبت می کرد .

هاشمی گفت : شما شیخین را محکوم می کنید ؟ من گفتم : قضیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ) دو روی سکه است .یک طرفش مسأله شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) است که آن برای ما قطعی است . یک طرفش هم عاملین آن هستند که ما در مراسماتی که داریم ، در بیوت مراجع و غیره ، شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) مطرح می شود .اما این که چه کسانی عاملین شهادت هستند ، مطرح نمی شود . آن آقای هاشمی به دنبال فتنه گری است و می خواهد از من یک اعتراف بگیرد و آن را علم کند که قزوینی نماینده مراجع بود و از طرف آن ها حرف می زد ، گفت : ما ابوبکر و عمر را محکوم می کنیم . این ها در شب سوم مناظره به دنبال فتنه گری بودند نه به دنبال حقیقت مطلب .

اگر این شبکه فتنه ای که این کلیپ را پخش می کند ، آن عبارت های محکمی که بنده با سند صحیح قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را ثابت کردم و گفتم : حضرت زهرا (سلام الله علیها ) چه گناهی کرده بود ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) چه گناهی کرده بودند ؟ که عمر می گوید : والله لاحرقنّ علیکم ، قسم به خدا من خانه شما را به آتش می کشانم .

عمر در این جا قسم می خورد ، حال یا آتش زده یا نزده . اگر آتش زده ، ثبت آن چه شیعه می گوید. اگر آتش نزده باشد ، خلاف قسم خورده و حنث ؟؟؟ قسم کرده ، آیا کفاره داده یا نداده ؟ شما برای ما ثابت کنید .

ان شاء الله ما مناظراتی را که در شبکه المستقله داشتیم را دوستانمان ترجمه کرده که ان شاء الله چاپ می شود و ما هم روی سایت قرار می دهیم تا این که همه عزیزان ببینند .

یا در مورد قضیه ابولؤلؤ ، بنده داستان آن را بیان کردم و گفتم این ابولؤلؤی که در کاشان است یک شخص صالح است . اما این ها قسمت اول را حذف کردند و می گویند قزوینی گفته : ابو لؤلؤ آدم صالحی بوده است .

این خباثت و پستی شما را نشان می دهد . اگر راست می گویید همه صحبت های مرا بگذارید . این ها به دنبال حقیقت نیستند ، به دنبال این هستند که همه را نسبت به شیعه بدبین کنند ، شیعه کشی را رواج دهند . چند تا جوان سنی یا وهابی را برای این کار تحریک کنند .

بیننده : شیعه

بنده با یکی از دوستان بحث می کردیم . ایشان می گفت : حتی شیعه ها هم معتقدند که از قرآن کم شده ؟ در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

حضرت آیت الله خوئی (ره) می فرمایند :

القول بالتحريف القرآن قول خرافة وخيال

اگر کسی معتقد باشد ، قرآن تحریف شده ، خیال پرداز و خرافه گو است .

بیننده : شیعه

بنده می خواستم شما سؤال یکی از بینندگان را که گفت : کارشناس وهابی گفته شأن حضرت علی (علیه السلام) این نبوده که در جایی که بت بوده به دنیا بیاید ، در این خصوص توضیح دهید .

دوم این که ، در قرآن ما همیشه کعبه را به عنوان محل مبارکی بیان کردند . پس چطور می تواند جایی که در آن بت است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سوی کعبه نماز می خواند . در این صورت تکلیف نماز های پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه می شود ؟

با توجه به این که می گویند : خانه کعبه چندین بار خراب شده و باز سازی شده است و این که آن شکاف که مادر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) از آن داخل کعبه شد ، وجود ندارد و دروغ می باشد . در این خصوص توضیح دهید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

آقای حاکم نیشابوری در مستدرک ، جلد 3 ، صفحه 463 می گوید :

ما روایات متواتر داریم که علی بن ابیطالب (علیه السلام)در کعبه متولد شده .

حاکم نیشابوری ، مستدرک ، ج 3 ، ص 463

آقای آلوسی در کتاب روح المعانی ، وقتی به ولادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می رسد ، می گوید :

انت علي الذی فوق علا رفعا ببطن مكة عند البيت اذ وضعا

یا علی ! تو کسی هستی که برتر از علو و هر بالایی به تو مقام داده . تو در سرزمین مکه و در کعبه به دنیا آمدی .

آلوسی ، الخریطه الغیبیه فی شرح القصیده العینیه ، ص 15

یعنی خود آلوسی به دنیا آمدن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را در مکه به عنوان یکی از بزرگترین فضائل آن حضرت می داند .

اگر چنانچه کعبه مرکز بت ها بوده ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) ما به طرف همین کعبه نماز می خوانده . مسلمان ها هم در مکه رو به همین کعبه نماز می خواندند . در مدینه هم مسلمان ها به سوی همین کعبه نماز می خواند . بعد از این که قبله عوض شد ، مسلمان ها به سمت همین کعبه نماز می خواندند . چون در سال هشتم کعبه از بت ها پاکسازی شد .

این آقایان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توهین می کنند . امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در خانه ای متولد شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را قبله قرار داده و قبله مسلمان ها بوده ، در آن جا متولد شده . اگر ابوبکر و عمر در گوشه ای از مکه به دنیا آمده بودند . این آقایان با آب طلا می نوشتند و بالای کعبه آویزان می کردند که ایها الناس ببینید جناب عمر و ابوبکر در 500 کیلومتری مکه به دنیا آمده .

خدایا تو را قسم می دهیم به آبروی محمد وآل محمد هر چه سریعتر لباس فرج بر اندام مولایمان بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بپوشان .

خدایا به آبروی محمد و آل محمد ما را از انصار خاص آن حضرت قرا ر بده .

رفع گرفتاری از گرفتاران بنما .

جوائج حاجتمندان روا بفرما .

مجری :

خیلی تشکر می کنیم از شما استاد عزیز و هم چنین از شما بینندگان عزیز و ارجمند که ما را در این برنامه همراهی کردید .

اللهم عجل لولیک الفرج .




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب