2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
وضو از ديدگاه فريقين : تعليم وضو توسط جبرائيل
کد مطلب: ٦٧٣٦ تاریخ انتشار: ٢٧ آبان ١٣٨٥ تعداد بازدید: 2130
خارج فقه مقارن » وضو از ديدگاه فريقين
وضو از ديدگاه فريقين : تعليم وضو توسط جبرائيل

جلسه بیست وچهارم 1385/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 85/08/27

وضوي جبرئيل

در رابطه با وجوب مسح بر رجلين به آيات استدلال شد، به روايات اهل سنت استدلال شد، به حديث ويل للأعقاب مفصل بحث شد.

يكي از بحث هاي كه بايد دقت بشود، بحث وضوي تعليم جبرائيل نسبت به نبي مكرم است كه آيت الله سبحاني هم يك اشاره اي داشتند؛ البته اين روايت در صحاح وجود ندارد؛ ولي در سنن و مسانيد اهل سنت قضيه وضوي جبرائيل آمده است و اصلا تعبير مي كنند به وضو جبرائيل كه در همان اول بعثت، جبرئيل خدمت نبي مكرم مي آيد و با معجزه آب و چشمه اي را توليد مي كند و نحوه وضو گرفتن را آموزش مي دهد.

قديمي ترين مصدري كه من پيدا كردم، كتاب دلائل النبوه بيهقي است در جلد دوم، 145 و 146 و بعد ذهبي، ابن حجر، حلبي و احمد بن حنبل و ديگران اين را آورده اند؛ ولي به اختصار.

آن چه بيهقي دارد، سند به اين شكل است:

ابوالحسن الفضل، قال حدثنا عبد الله بن جعفر، حدثنا يعقوب بن سِنان، قال حدثنا عمرو بن خالد و حسان بن عبد الله، قالا حدثنا ابن لهيعه، عن عروة بن زبير... ففتح جبرئيل عينا من ماء فتوضأ و محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)ينظر اليه فغسل وجهه و يديه الي المرفقين ومسح رأسه ورجليه الي الكعبين.

تاريخ الاسلام، الذهبي، ج1، ص129 و السيرة الحلبيه، الحلبي ، ج1، ص428

اين روايت خيلي واضح و روشن است. اين قضيه را بيش از چهل پنجاه مصدر؛ چه مصادر روايي و چه مصادر تاريخي، نقل كرده اند. اگر چه سند ها هم ضعيف باشد، از آن جايي كه ما طرق متعدد داريم براي نقل اين روايت، يك قاعده رجالي دارند اهل سنت تحت عنوان «يقوي بعضها بعضاً». علماي اهل سنت در ابواب مختلف فقه از طهارت گرفته تا ديات به كرات به اين قاعده استناد مي كنند. خود ابن حجر در خود فتح الباري (بيش از چهارده مورد) يا سبل السلام به طرق متعدد دارد.

ابن قدامه در المغني جاهايي متعددي دارد كه روايت سنداً ضعيف است؛ ولي چون طرق متعدد است، مي گويد: «يقوي بعضها بعضاً». البته ما هم داريم كه اگر طرق يك روايت از سه تا بيشتر شد، از آن تعبير مي كنيم به مستفيض. شما اگر كتاب هاي فقهي آيت الله العظمي خويي (رحمه الله) را ملاحظه كنيد، با اين كه در ميان متأخرين از معدود فقهاي است كه نسبت به مسائل رجالي سخت گيري زياد دارد. چه بسا رواياتي را كه ديگر فقها عمل كرده اند؛ ولي آقاي خويي رد مي كند و مناقشه مي كند در سندش؛ ولي در عين حال با اين همه مداقّة علمي در اسانيد، خيلي از موارد مي رسد و مي گويد:

و في الباب الروايات مستفيضة يغنينا عن البحث في السند .

البته اين را هم توجه داشته باشيد، آن جايي كه روايات به نفع خودشان باشد، عمل مي كنند ولي رواياتي كه مربوط به فضايل اهل بيت يا خلافت حضرت امير (عليه السلام) باشد، اين قاعده را رعايت نمي كنند؛ مثلا ابن جوزي در روايت «أنا مدينة العلم و علي بابها » يازده طريق ذكر مي كند، براي هر يك از اين طرق، يك وجه ضعفي را مي آورد و در مجموع روايت را رد مي كند؛ با اين كه يازده طريق دارد؛ ولي در رابطه با فضايل ابوبكر بعضي از موارد هست كه سه طريق بيشتر نيست، مي گويد: «يقوي بعضها بعضاً». يعني نشان مي دهد كه، مباحث اعتقادي و علمي آن ها آن چنان با تعصب آغشته شده است كه اصلا نمي توانند غير اين فكر كنند. ابن تيميه وقتي مي رسد به اين حديث مي گويد:

«حديث أنا مدينة العلم كذب موضوع »

هيچ يك از كتاب هاي روايي ما ذكر نكرده است. هيچ يك از روات آن ها را ذكر نكرده، هر كس كه آگاهي از مسائل علم حديث دارد، مي داند كه اين حديث جعلي و دورغ است !!!.

مباني آن ها به اين شكل است. در رابطه با وضو جبرائيل، چون طرق متعدد است، يقوي بعضها بعضا. گر چه در بعضي از موارد هم داريم كه آن ها وقتي روايت را مي آورد اشاره دارند (مثلا ابن حجر عسقلاني در جلد اول ص188 فتح الباري): اگر چه يك ارسالي در سند هست، ولي در جاهاي ديگر اين ارسال بر طرف شده است و به صورت مسند آمده است. اين تعبير زياد در كتاب هاي فقهي اهل سنت ديده مي شود: «السند مقطوع ووصله فلان » «الحديث مقطوع، وصله فلان ». ما هم در كتاب هاي فقهي ما داريم كه مثلا اين روايت را شيخ صدوق مرسل نقل كرده است و شيخ طوسي به صورت مسند. اسناد اين يكي، ارسال آن يكي را رفع مي كند.

بعد ابن حجر در ج1 ص188 تعبيرش اين است:

واخرجه الطبراني في الاوسط موصولا لو ثبت لكان علي شرط الصحيح.

حلبي از بزرگاني است كه مال قرن يازدهم هجري است؛ ولي سيرة حلبي مورد عنايت اهل سنت است و برايش ارزش قائلند كه ايشان مي گويد:

قال بعض فقهائنا فإن حديث جبرئيل ليس فيه الا مسحهما اي ان جبرئيل اول ما جاء النبي (ص) بالوحي توضأ فغسل وجهه ويديه الي المرفقين ومسح برأسه ورجليه الي الكعبين وفي الاسناد المذكور ارسال كما تري الا انه ذكر موصولا من طرق اخري.

سيره حلبي، ج1، ص 253

سيرة حلبي يك كتاب تاريخ است مثل سيرة ابن هشام. اين حديث را مسند احمد، ج1، ص161 و ج 5، ص205، سنن ابن ماجه، ج1، ص157، طبراني در معجم اوسط، ج3، ص536، حاكم نيشابوري، ج3، ص217 و طبراني در معجم كبير، و طبري در تاريخش، ج1، ص535 آورده است. سيوطي در خصائص كبري، ج1، ص233، مي گويد:

اخرج البيهقي و ابونعيم، عن عروة بن زبير ان جبرئيل لما نزل علي النبي في اول البعثة... و اخرجه ابونعيم من وجه ثالث عن الزهري، عن عروة عن عايشه موصولا.

هركسي كه اين روايت را آورده، عنايت دارد كه اگر در نقل بيهقي ارسال يا قطع هست، ديگران به صورت مسند و موصول آورده اند.

قضيه وضوي جبرئيل كه در اول بعثت بر نبي مكرم نازل شده، جز مسح رجلين چيز ديگري نيست. آخر بعثت هم جز مسح رجلين چيز ديگري نيست. بايد ديد اين غسلي كه آن ها نقل كرده اند در كجا بوده است. اين غسل يا بايد در وسط باشد، اگر در وسط باشد، وضوي سابق را نسخ مي كند و دو باره با آمدن سوره مائده تبديل به مسح مي شود. يا از اول بعثت تا دو ماه قبل از رحلت پيامبر همه مسح بوده است، بعد از آن غسل آمده است و نسخ كرده است تمام آن چه را كه در 23 سال مسلمانان انجام مي دادند. اهل سنت بايد يكي از اين دو راه بپيمايند.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب