2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
وضو از ديدگاه فريقين : نقد روايات اهل سنت در غسل رجلين
کد مطلب: ٦٧٢٦ تاریخ انتشار: ٠٣ دي ١٣٨٥ تعداد بازدید: 2864
خارج فقه مقارن » وضو از ديدگاه فريقين
وضو از ديدگاه فريقين : نقد روايات اهل سنت در غسل رجلين

جلسه سی و سوم 1385/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 85/10/03

دومين روايتي كه در بخاري و ساير سنن و مسانيد آمده است، از ابن عباس است كه از عطاء بن يسار نقل مي كند :

عن زيد بن أسلم عن عطاء بن يسار عن ابن عباس انه توضأ فغسل وجهه اخذ غرفة من ماء فمضمض بها واستنشق ثم اخذ غرفة من ماء فجعل بها هكذا أضافها إلي يده الأخري فغسل بها وجهه ثم اخذ غرفة من ماء فغسل بها يده اليمني ثم اخذ غرفة من ماء فغسل بها يده اليسري ثم مسح برأسه ثم اخذ غرفة من ماء فرش علي رجله اليمني حتي غسلها ثم اخذ غرفة أخري فغسل بها رجله يعني اليسري ثم قال هكذا رأيت رسول الله صلي الله عليه وسلم يتوضأ .

صحيح البخاري، البخاري، ج 1، ص 44

اين اس اساسي است كه بخاري از ابن عباس نقل كرده است و من گشتم و هيچ روايت ديگري از ابن عباس در بخاري پيدا نكردم. اين يكي از اساسي ترين روايتي است كه آن ها آورده اند مبني بر وضوي غسلي در برابر وضوي مسحي. ما در اين جا سه تا جواب اساسي داريم:

1. اين روايتي كه بخاري آورده معارض است با روايتي كه در ساير كتب اهل سنت از عطاء بن يسار، عين همين سند وارد شده است كه در آن جا واژه غسل ندارد؛ بلكه واژه مسح دارد و سند هم صحيح است.

در معجم اوسط، ج1، ص405 و ج10 ص87 اين روايت نقل شده است و نيز در سنن أبي داود، ج1، ص37 و سنن بيهقي ج 1، ص73 اين روايت را نقل مي كند و مي گويد:

هذا أصح حديث روي عن النبي صلي الله عليه وسلم في هذا إلي ما يوافق رواية الجماعة.

غرض اين است كه همان روايت با همان سند از عطاء بن يسار از ابن عباس، مسح علي ظهر قدميه دارد.

آقاي بخاري ! عبارت تو صحيح است يا عبارتي كه در سنن أبي داود و سنن بيهقي و معجم طبراني و... با سند صحيح نقل شده است؟ سند كه صحيح شد، مي شود حجت.

2. گذشته از اين روايات، آن چه كه از آقاي ابن عباس شهرت يافته ميان متقدمين و متأخرين، ميان محدثين و فقهاء، وضوي مسحي است. هر كتاب فقهي از اهل سنت را مراجعه كنيد، از ام شافعي كه مقدم ترين كتاب هاي فقهي آن ها است و... وقتي بحث وضو را شروع مي كند، از ابن عباس نقل مي كنند كه قائل به مسح رجلين بوده است. اين قضيه فوق روايت است. مثلاً خود سيوطي وقتي در درالمنثور به قضيه وضو مي رسد مي گويد:

وأخرج عبد الرزاق وابن أبي شيبة وابن ماجة عن ابن عباس قال أبي الناس الا الغسل ولا أجد في كتاب الله الا المسح.

الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، ج 2، ص 262 و مسند احمد، احمد بن حنبل، ج6، ص358 و سنن دار قطني، ج1، ص96 و مصنف ابن أبي شيبه ج1، ص32

ابن عباسي كه از او تعبير مي كنند به حبر الأمه و مفسر القرآن و در رأس مفسرين اهل سنت است حتي از عكرمه و... كه آن همه تجليل مي كنند، به انگشت كوچك ابن عباس در تفسير نمي رسند.

باز از عبد الرزاق و از ابن حميد از ابن عباس نقل مي كند كه:

وأخرج عبد الرزاق وعبد بن حميد عن ابن عباس قال افترض الله غسلتين ومسحتين ألا تري انه ذكر التيمم فجعل مكان الغسلتين مسحتين وترك المسحتين .

الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، ج 2، ص 262

و بعد مي گويد:

وأخرج ابن جرير وابن المنذر عن قتادة مثله.

همين تعبير را ابن عربي در احكام القرآن دارد وعن ابن عباس وقتادة افترض الله مسحين وغسلين ( أحكام القرآن، ابن العربي، ج 2، ص 71 ) و متقي هندي در كنز العمال دارد.عن ابن عباس قال : أفترض الله غسلتين ومسحتين، ألا تري أنه ذكر التيمم فجعل مكان الغسلتين مسحتين وترك المسحتين . ( كنز العمال، المتقي الهندي، ج 9، ص 433 ) و همچنين دار قطني از ابن عباس نقل مي كند:

ما أجد في الكتاب إلا غسلتين ومسحتين.

سنن الدارقطني، الدارقطني، ج 1، ص 101

ابن قدامه كه از فقهاي حنبلي است مي گويد:

وحكي عن ابن عباس أنه قال ما أجد في كتاب الله إلا غسلتين ومسحتين

المغني، ابن قدامه، ص120

سرخسي كه در رأس علماي حنفي مذهب است در كتاب المبسوط مي نويسد:

وَعَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِغَسْلَينِ وَمَسْحَينِ.

المبسوط، ج1، ص8

ابن جرير طبري هم همين تعبير را از ابن عباس نقل مي كند و مي گويد:

عن ابن عباس قال: الوضوء غَسْلتان ومَسْحتان.

ابن كثير دمشقي سلفي كه شمشير برداشته عليه اهل بيت و تشيع همين تعبير را در تفسيرش ج2، ص 27 از ابن عباس نقل مي كند.

عن ابن عباس: «وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكمْ وَأَرْجُلَكمْ إِلَي الْكعْبَينِ» قال: هو المسح. ثم قال: وروي عن ابن عمر وعلقمة، وأبي جعفر، [و] محمد بن علي، والحسن،في إحدي الروايات،وجابر بن زيد، ومجاهد،في إحدي الروايات،نحوه.

وقال ابن جرير: حدثنا يعقوب، حدثنا ابن علية، حدثنا أيوب، قال: رأيت عكرمة يمسح علي رجليه، قال: وكان يقوله.

تفسير ابن كثير، ج2، ص27 و تفسير سيوطي، ج2، 164

هيچ فقيه سني؛ چه حنفي، چه شافعي، چه حنبلي، چه مالكي، چه زيدي و... وقتي به مسح مي رسند اين كه اشتهر عن ابن عباس مسح رجلين را متذكر مي شوند؛ يعني فقيهي از فقهاي اهل سنت و مفسري از مفسران اهل سنت پيدا نمي كنيد به وضو برسد و وضوي مسحي را به ابن عباس نسبت نداده باشد.

3. يكي از صحابيه به نام ربيه بنت معوذ از انصاريات است. ايشان از پيغمبر نقل كرده بوده كه پيغمبر وضو مي گرفت، پايش را مي شست. اين مطلب به گوش ابن عباس مي رسد. ابن عباس معترضاً مي رود پيش اين صحابيه كه از كجا اين حرف را مي زنيد. يعني اين قدر براي ابن عباس مهم است كه وقتي يك صحابيه چنين چيزي مي گويد، اعتراض مي كند.

حدثنا أبو بكر بن أبي شيبة. ثنا ابن علية، عن روح بن القاسم، عن عبد الله بن محمد بن عقيل، عن الربيع، قالت: أتاني ابن عباس فسألني عن هذا الحديث. تعني حديثها الذي ذكرت أن رسول الله صلي الله عليه وسلم توضأ وغسل رجليه. فقال ابن عباس: إن الناس أبوا إلا الغسل ولا أجد في كتاب الله إلا المسح.

سنن ابن ماجة، محمد بن يزيد القزويني، ج 1، ص 156

ظاهر روايت اين است كه اين قضيه در اواخر عمر ابن عباس؛ يعني اواخر عمر بني اميه بوده است. دليل ما روايت ديگري است كه مربوط به امام سجاد عليه السلام است. ناقل آن احمد بن حنبل در مسندش است. ظاهراً اين صحابيه عمر طولاني داشته است. ووقتي صحابه انگشت شمار مي شوند، نقل يك روايت از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در جامعه مي گيرد و تمام مرويات ديگر را تحت الشعاع قرار مي دهد. معلوم مي شود كه اين روايت در حقيقت داشت يك فرهنگ براي مردم درست مي كرد.

حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا سفيان بن عيينة قال حدثني عبد الله بن محمد بن عقيل بن أبي طالب قال أرسلني علي بن حسين إلي الربيع بنت معوذ بن عفراء فسألتها عن وضوء رسول الله صلي الله عليه وسلم فأخرجت له يعني اناء يكون مدا أو نحو مد وربع قال سفيان كأنه يذهب إلي الهاشمي قالت كنت اخرج له الماء في هذا فيصيب علي يديه وقال مرة يغسل يديه قبل ان يدخلهما ويغسل وجهه ثلاثا ويمضمض ثلاثا ويستنشق ثلاثا ويغسل يده اليمني ثلاثا واليسري ثلاثا ويمسح برأسه وقال مرة أو مرتين مقبلا ومدبرا ثم يغسل رجليه ثلاثا قد جاءني ابن عم لك فسألني وهو ابن عباس فأخبرته فقال لي ما أجد في كتاب الله الا مسحتين وغسلتين.

مسند احمد، الإمام احمد بن حنبل، ج 6، ص 358 و سنن الدارقطني، الدارقطني، ج 1، ص 101

اين روايت را وقتي ديدم، خيلي برايم لذت بخش بود. يعني مؤيد اين مطلب است كه قضيه ابن عباس در اواخر عمر بني اميه است و اعتراض ابن عباس هم به اين خاطر است كه حكومت آمده و از اين صحابيه سوء استفاده كرده تا عقايد خودشان را در جامعه تثبيت كند.

حال اين كه امام سجاد بعد از آن چه گفته است، براي ما معلوم نيست و روايت دم بريده است؛ چون اين كتاب ها در زمان بني العباس نوشته شد و اين ها كليه تأليفات شان با نظر حكومتي ها نوشته شده است.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب