2024 April 16 - سه شنبه 28 فروردين 1403
متعه الحج: متعه الحج از ديدگاه ائمه عليهم السلام (1)
کد مطلب: ٦٥٧٤ تاریخ انتشار: ٠٣ بهمن ١٣٨٨ تعداد بازدید: 2009
خارج فقه مقارن » متعة الحج
متعه الحج: متعه الحج از ديدگاه ائمه عليهم السلام (1)

تاریخ : 88/11/03

بسم الله الرحمن الرحيم


تاریخ : 88/11/03

بحث ما در رابطه با «متعة الحج» بود و تقسيم بندي هاي حج در شيعه و أهل سنت را عرض كرديم. در اين رابطه بايد روي 5 موضوع كار كنيم:

موضوع اول:

در صحيحين و سنن و مسانيد أهل سنت داريم كه عرب، طبق تفكر دوران جاهليت، عمره در أشهر الحرم را از أفجر الفجور مي دانستند. يعني اگر كسي در ماه هاي ذي القعده و ذي الحجه و محرم، إحرام براي عمره مي بست، مي گفتند بدترين فسق را مرتكب شده است.

أن العمرة في أشهر الحج من أفجر الفجور في الأرض

صحيح البخاري، ج2، ص152 ـ صحيح مسلم، ج4، ص56 ـ مسند احمد، ج1، ص252 ـ سنن النسائي، ج5، ص180 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج4، ص345

موضوع دوم:

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در حجة الوداع اين أمر جاهلي و شرك را به هم زد و فرمود: كسي كه قرباني همراه خود نياورده است، به مجرد رسيدن به مكه و انجام مناسك عمره، بايد از إحرام خارج شود و اين حكم هم موقتي نيست و تا أبد جريان دارد و خروج از إحرام، لازم و واجب است.

موضوع سوم:

صحابه در برابر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ايستادند و مقاومت كردند و بي ادبي كردند و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را مسخره كردند كه مي فرمايد: از إحرام خارج شويد و برويد با زنان تان همبستر شويد و با دست شان اشاره مي كردند در حالي كه مني از ذكرهاي شان مي ريزد، به عرفات بروند.

أمرنا أن نفضي إلي نسائنا، فنأتي عرفة تقطر مذاكيرنا المني، قال: يقول جابر بيده كأني أنظر إلي قوله بيده يحركها

صحيح البخاري، ج8، ص162 ـ صحيح مسلم، ج4، ص37

موضوع چهارم:

غضب شديد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از اين برخورد صحابه بود كه عايشه هم آن صحابه را نفرين مي كند و از خداوند مي خواهد آنها را وارد آتش جهنم كند.

فدخل عليّ و هو غضبان، فقلت: من أغضبك يا رسول الله؟ أدخله الله النار! قال: أو ما شعرت أني أمرت الناس بأمر فإذا هم يترددون

صحيح مسلم، ج4، ص34

موضوع پنجم:

با اين كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دستور دارد از إحرام خارج شوند و در روز ترويه إحرام ببندند، خليفه دوم در زمان خلافت خود، مردم را نهي كرد از بيرون آمدن از إحرام و گفت:

متعتان محللتان في زمن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و أنا أحرمهما ...

اينها خلاصه اي از بحث عمرة الحج بود. اما توضيح آنها:

موضوع اول: عمره در ماه هاي حرام نزد عرب جاهلي، آفجر الفجور بود

اولا:

كانون يرون أن العمرة في أشهر الحج من أفجر الفجور في الأرض و يجعلون المحرم صفرا و يقولون إذا برأ الدبر و عفا الأثر و إنسلخ صفر حلت العمرة لمن إعتمر. قدم النبي صلي الله عليه و سلم و أصحابه صبيحة رابعة مهلين بالحج فأمرهم أن يجعلوها عمرة فتعاظم ذلك عندهم، فقالوا: يا رسول الله! أي الحل؟ قال: حل كله

انجام عمره در ايام حج و ماه هاي حرام، أفجر فجور در روي زمين است و محرم را صفر قرار داده اند و مي گفتند وقتي زخم روي شتران بهبود يافت و أثرات خستگي و زخم از بين رفت و ماه صفر هم رفت، عمره حلال مي شود براي كسي كه مي خواهد عمره انجام دهد. تا اين كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و أصحابش صبح روز 4 ذي الحجه در حالي كه إحرام براي حج بسته بودند، وارد مكه شدند و به صحابه أمر كرد اين إحرام را إحرام عمره قرار بدهند. اين قضيه براي صحابه، سنگين بود. صحابه گفتند: اگر از إحرام خارج شويم، چه چيزي براي ما حلال مي شود؟ حضرت فرمودند: تمام محرمات إحرام براي شما حلال مي شود

صحيح البخاري، ج2، ص152 ـ صحيح مسلم، ج4، ص56 ـ مسند احمد، ج1، ص252 ـ سنن النسائي، ج5، ص180 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج4، ص345

إبن حجر مي گويد:

«الدبر» بفتح المهملة و الموحدة، أي ما كان يحصل بظهور الإبل من الحمل عليها و مشقة السفر، فإنه كان يبرأ بعد إنصرافهم من الحج و قوله «و عفا الأثر» أي إندرس أثر الإبل و غيرها في سيرها و يحتمل أثر الدبر المذكور

«الدبر» يعني زخم هايي كه حاصل مي شود بر پشت شتران از باري كه بر آنها حمل مي شود و مشقت سفر. اين زخم ها بهبودي حاصل مي كرد بعد از برگشتن از حج. «عفا الأثر» يعني اين راهي كه شتران مي رفتند، به صورت بيابان در مي آمد و از بين مي رفت يا از بين رفتن اثر زخم را مي گفتند

ثانيا:

شارحين صحيحين هم در مورد يجعلون المحرم صفرا غوغا كرده و اختلاف دارند.

آقاي نووي در مورد اين جمله اين چنين مي گويد:

قال العلماء المراد الإخبار عن النسئ الذي كانوا يفعلونه و كانوا يسمون المحرم صفرا و يحلونه و ينسئونه المحرم، أي يؤخرن تحريمه إلي ما بعد صفر، لئلا يتوالي عليهم ثلاثة أشهر محرمة تضيق عليهم أمورهم من الغارة

علماء مي گويند: مراد، إخبار از نسي و جابجايي ماه ها و تأخير حجي است كه اينها انجام مي دادند و ماه محرم را صفر مي ناميدند و در ماه محرم، إحرام را حلال مي دانستند و تا اين كه كاه صفر تمام شود. براي اين كه 3 ماه متوالي ماه حرام نباشد تا زندگي بر آنها سخت نباشد و اموال مردم را غارت نكنند

شرح مسلم للنووي، ج8، ص225

ثالثا:

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) با اين كار، آن آثار شرك دوران جاهليت را از بين برد.

عن إبن عباس: قال: والله! ما أعمر رسول الله صلي الله عليه و سلم عائشة في ذي الحجة إلا ليقطع بذلك أمر أهل الشرك، فإن هذا الحي من قريش و من دان دينهم كانوا يقولون: إذا عفا الوبر و برأ الدبر و دخل صفر، فقد حلت العمرة لمن إعتمر، فكانوا يحرمون العمرة حتي ينسلخ ذو الحجة و المحرم

إبن عباس مي گويد: قسم به خدا! رسول الله (صلي الله عليه و سلم) عايشه را در ذي الحجه به عمره نبرد، مگر اين كه با اين كار، قطع كرد أمر أهل شرك را. هر كسي كه دين قريش را داشت، مي گفت: ...

سنن أبي داود، ج1، ص442 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج4، ص345 ـ فتح الباري لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص337 ـ عمدة القاري للعيني، ج9، ص199 ـ تفسير القرطبي، ج2، ص393

رابعا:

آقاي عظيم آبادي در عون المعبود صراحت دارد:

و ليبطل بذلك أي بإعتمارها في ذي الحجة أمر أهل الشرك الذين يرون أن العمرة في أشهر الحج أفجر الفجور في الأرض و يجعلون المحرم صفرا و هذا من تحكماتهم الباطلة المأخوذة من غير أصل

عون المعبود شرح سنن أبي داود للعظيم آبادي، ج5، ص320

موضوع اول: إحرام عمره پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در ماه هاي حرام

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) 3 مرتبه در ماه هاي حرام، عمره بسته است. كساني كه مي گويند ما أهل سنت هستيم و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را احترام مي گذاريم، بدانند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) 3 مرتبه در ماه هاي حرام، إحرام عمره بسته است:

1. عمره حديبيه

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در سال 6 هجري إحرام عمره بست و قصد مكه كرد و مشركين در حديبيه جلوگيري كردند و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در همانجا قرباني كشت و از إحرام خارج شد و به مدينه برگشت.

2. عمرة القضاء

در سال بعد، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) عمره بست و به عمرة القضاء مشهور شد. يعني عمره اي كه در سال قبل، مشركين جلوگيري كردند و قراردادي ميان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و مشركين قريش انجام شد و در سال آينده، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) إحرام عمره بست و وارد مكه شد.

3. عمره جِعرانه

وقتي به حنين رفتند، بعد از برگشتن از حنين به مدينه، در جعرانه إحرام عمره بست.

پس ثابت شد كه عرب در ماه هاي ذي الحجه، مُحْرِم شدن به إحرام عمره را أفجر الفجور مي دانستند و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در سال 10 هجرت در حجة الوداع به مردم دستور داد هر كسي با خودش قرباني نياورده است، بايد از إحرام خارج شود.

«متعة الحج» سنت أبدي است

اينها تصور مي كنند حكم نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، موقتي بود و علتي داشت.

اولا:

در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است كه إبن عباس مي گويد:

قدم النبي صلي الله عليه و سلم صبح رابعة من ذي الحجة مهلين بالحج لا يخلطهم شئ، فلما قدمنا أمرنا فجعلناها عمرة و أن نحل إلي نسائنا، ففشت في ذلك القالة، قال عطاء: فقال جابر: فيروح أحدنا إلي مني و ذكره يقطر منيا؟ فقال جابر بكفه، فبلغ ذلك النبي صلي الله عليه و سلم فقام خطيبا فقال: بلغني أن أقواما يقولون كذا و كذا! و الله! لأنا أبر و أتقي لله منهم و لو إني إستقبلت من أمري ما أستدبرت ما أهديت و لو لا أن معي الهدي لأحللت، فقام سراقة بن مالك بن جعشم فقال: يا رسول الله! هي لنا أو للأبد؟ فقال: لا، بل للأبد

رسول الله (صلي الله عليه و سلم) صبح روز چهارم ذي الحجه، در حالي كه إحرام بسته بود، آمد و تلبيه مي گفت. وقتي ما آمديم، إحرام بستيم براي حج و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دستور داد و ما اين را عمره قرار داديم و با زنان مان همبستر شديم. اعتراضات در ميان مردم شايع شد و عطاء گفت: جابر مي گويد: آيا از إحرام خارج شويم و يكي از ما به منا برود در حالي كه از آلت او قطرات مني سرازير است؟ جابر هم با دستش اشاره مي كرد و مسخره مي كرد. خبر اين اعتراضات به رسول الله (صلي الله عليه و سلم) رسيد و خطبه اي خواند و فرمود: شنيده ام كه بعضي ها چنين و چنان مي گويند! به خدا قسم! من از همه آنها نيكوكارتر و باتقواتر هستم و اگر آنچه را كه در آخر متوجه شدم، از اول متوجه مي شدم، قرباني را با خودم نمي آوردم و تمام محرمات را بر خودم حلال مي كردم. سراقة بن مالك بن جعشم گفت: يا رسول الله! آيا اين خارج شدن ما از إحرام به دليل نياوردن قرباني، آيا فقط براي ما است، يا براي أبد است؟ حضرت فرمود: نه، براي أبد است

صحيح البخاري، ج3، ص114

ثانيا:

صحيح مسلم هم از جابر مفصل نقل مي كند:

... لسنا ننوي إلا الحج، لسنا نعرف العمرة، حتي إذا أتينا البيت معه إستلم الركن فرمل ثلاثا و مشي أربعا، ثم نفذ إلي مقام إبراهيم عليه السلام فقرأ و اتخذوا من مقام إبراهيم مصلي ... حتي إذا كان آخر طوافه علي المروة، فقال: لو إني إستقبلت من أمري ما إستدبرت لم أسق الهدي و جعلتها عمرة، فمن كان منكم ليس معه هدي فليحل و ليجعلها عمرة، فقام سراقة بن مالك بن جعشم فقال: يا رسول الله! ألعامنا هذا أم لابد؟ فشبك رسول الله صلي الله عليه و سلم أصابعه واحدة في الأخري و قال: دخلت العمرة في الحج مرتين، لا بل لأبد أبد ...

ما نيت نمي كرديم در إحرام مان، مگر حج تمتع را و ما عمره را نمي شناختيم. با رسول الله (صلي الله عليه و سلم) وارد مكه شديم و حضرت هم ركن يماني را استلام كرد و 3 مرتبه دور مكه گشت و 4 مرتبه هم بعد از آن طواف كرد و سپس پشت سر مقام ابراهيم قرار گرفت ... در آخرين طوافي كه در مروه داشت، فرمود: و اگر آنچه را كه در آخر متوجه شدم، از اول متوجه مي شدم، قرباني را با خودم نمي آوردم و حجم را عمره قرار مي دادم. هر كسي با خودش قرباني نياورده، از إحرام خارج شود و حجش را عمره قرار دهد. سراقة بن مالك بن جعشم گفت: آيا اين فقط براي امسال است يا براي هميشه؟ حضرت دو مرتبه به اين شكل انجام داد و عمره، داخل حج شد و فرمود: اين كار براي هميشه است ...

صحيح مسلم، ج4، ص39

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب