2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
=نماز تراويح: نماز تراويح از ديدگاه فقهاي اهل سنت (1)
کد مطلب: ٦٥٥٦ تاریخ انتشار: ٢٢ فروردين ١٣٨٩ تعداد بازدید: 2730
خارج فقه مقارن » نماز تراويح
=نماز تراويح: نماز تراويح از ديدگاه فقهاي اهل سنت (1)

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ: 22 / 01 / 89

بحث ما در رابطه با نماز تراويح بود. در جلسه گذشته، نظر بزرگان أهل سنت را نسبت به كلام خليفه دوم نقل كرديم و صراحت داشتند كه در زمان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أبوبكر و اوائل خلافت عمر، نماز تراويح نبود و اين از بدعت هاي عمر بن خطاب است.

امروز هم نظرات فقهاء بزرگ أهل سنت را نقل مي كنيم و بعد هم وارد بخش بعدي مي شويم.

ز) نظر فقهاء و ائمه أهل سنت در مورد نماز تراويح

1. مالك بن أنس (رهبر مالكي ها و متوفاي 179 هجري)

راوي مي گويد:

و سألت مالكا عن قيام الرجل في رمضان أ مع الناس أحب إليك أم في بيته؟ (قال:) إن كان يقوي في بيته، فهو أحب إلي و ليس كل الناس يقوي علي ذلك.

از مالك بن أنس سؤال كردم: آيا دوست داري براي نافله ماه رمضان در نماز جماعت مسجد شركت كني يا در خانه بخواني؟ مالك گفت: اگر امكان داشته باشد كسي در خانه بخواند (يعني قرآن را حفظ باشد و به مشكل برنخورد)، نزد من بهتر است.

المدونة الكبري للإمام مالك، ج1، ص222

2. قسطلاني (متوفاي 923 هجري)

ذهب آخرون إلي أن فعلها فراديٰ في البيت أفضل، لكونه (صلي الله عليه و سلم) واظب علي ذلك و توفي و الأمر علي ذلك، حتي مضي صدر من خلافة عمر و قد إعترف عمر بأنها مفضولة و بهذا قال مالك و أبو يوسف و بعض الشافعية.

قال الزهري: فتوفي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و الأمر علي ذلك أن كل أحد يصلي قيام رمضان في بيته منفردا حتي جمع عمر الناس علي أبي بن كعب ، فصلي بهم جماعة و إستمر العمل علي ذلك.

برخي از فقهاء معتقدند كه خواندن نافله ماه رمضان در خانه بهتر است؛ زيرا رسول الله (صلي الله عليه و سلم) نافله ماه رمضان را در خانه مي خواند و از دنيا رفت و اين فراديٰ خواندن نافله ماه رمضان هم ادامه پيدا كرد تا ابتداي خلافت عمر و خود عمر هم اعتراف كرد بر اين كه خواندن نماز تراويح، مفضول است و در خانه خواندن، أفضل است. رأي مالك و أبو يوسف و بعضي از علماء شافعي ها هم بر همين عقيده هستند كه خوانده نافله ماه رمضان در خانه، أفضل است.

شهاب الدين زهري مي گويد: رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت و خواندن نافله ماه رمضان به صورت فراديٰ ادامه پيدا كرد تا اين كه عمر، دستور به جماعت خواندن اين نماز داد و أبي بن كعب را به عنوان امام جماعت انتخاب كرد و مردم هم به جماعت خواندند و اين عمل ادامه پيدا كرد تا الآن.

إرشاد الساري شرح صحيح البخاري للقسطلاني، ج4، ص459

3. شوكاني (از علماء بزرگ زيدي و متمايل به وهابيت)

و قال مالك و أبو يوسف و بعض الشافعية و غيرهم: الأفضل فراديٰ في البيت، لقوله صلي الله عليه و آله و سلم: «أفضل الصلاة صلاة المرء في بيته إلا المكتوبة» متفق عليه و قالت العترة: «إن التجميع فيها بدعة».

مالك و أبو يوسف و بعضي از شافعي ها و ديگران مي گويند: أفضل اين است كه نماز تراويح در خانه خوانده شود؛ به دليل سخن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): «برترين نماز، نمازي است كه مرد در خانه اش بخواند؛ مگر اين كه نماز واجب باشد» اين روايت در صحاح سته نقل شده است و اهل بيت هم مي گويند: «جماعت خواندن نافله ماه رمضان، بدعت است».

نيل الأوطار للشوكاني، ج3، ص60

ح) بزرگان أهل سنت، نماز تراويح را نخوانده اند

آقايان أهل سنت صراحت دارند با اين كه نماز تراويح از بدعت هاي خليفه دوم است و دستور داد مردم به امامت أبي بن كعب بخوانند، ولي خودشان يك بار هم در طول عمرشان در نماز تراويح در مسجد شركت نكرده اند.

1. عمر بن خطاب

سيوطي مي گويد:

أن عمر كان لا يصلي معهم، لأنه كان يري أن الصلاة في بيته و لا سيما في آخر الليل أفضل.

تنوير الحوالك للسيوطي، ص137

آقاي عيني هم مي گويد:

قوله «ثم خرجت معه»، أي مع عمر ليلة أخري و فيه إشعار بأن عمر كان لا يواظب الصلاة معهم و كأنه يري أن الصلاة في بيته أفضل و لا سيما في آخر الليل.

اين كلام كه آن صحابه در شب ديگر با عمر به مسجد رفتند، اشعار به اين دارد كه عمر براي نماز تراويح در مسجد شركت نمي كرد و خواندن نماز تراويح را در منزل أفضل مي دانست و در آخر شب را افضل مي دانست؛ ولي مردم در اول شب مي خواندند.

عمدة القاري للعيني، ج11، ص126

2. عبد الله بن عمر

آقاي عبد الله بن عمر هم نافله ماه رمضان را به جماعت نمي خواند و حتي كساني كه اين عمل را انجام مي دهند را با عبارت تندي سرزنش مي كند.

آقاي عبد الرزاق (استاد بخاري و متوفاي 211 هجري ) نقل مي كند:

لا يقوم خلف الإمام في رمضان.

در ماه رمضان، پشت سر هيچ امام جماعتي نافله ماه رمضان نمي خواند.

المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج4، ص264

هم چنين از مجاهد نقل مي كند:

جاء رجل إلي إبن عمر، قال: أصلي خلف الامام في رمضان؟ قال: أتقرأ القرآن؟ قال: نعم، قال: أفتنصت كأنك حمار، صل في بيتك.

مردي نزد عبد الله بن عمر آمد و گفت: آيا در ماه رمضان، نافله را با جماعت بخوانم؟ عبد الله بن عمر گفت: آيا خودت مي تواني قرآن بخواني؟ گفت: بله. عبد الله بن عمر گفت: آيا مي خواهي پشت سر امام جماعت مانند الاغ ساكت بماني و قرآن نخواني؟! [اگر مي تواني قرآن بخواني] در خانه ات نماز بخوان.

المصنف لعبد الرزاق الصنعاني، ج4، ص264 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج2، ص494

إبن أبي شيبه (استاد بخاري و متوفاي 235 هجري) از مجاهد نقل مي كند:

سأل رجل إبن عمر: أقوم خلف الإمام في شهر رمضان؟ فقال: تنصت كأنك حمار؟!

مردي از عبد الله بن عمر سؤال كرد: آيا در ماه رمضان مي توانم پشت سر امام جماعت نماز تراويح بخوانم؟ عبد الله بن عمر گفت: مي خواهي مانند الاغ، پشت سر امام جماعت ساكت بنشيني؟!

المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج2، ص288

آقاي طحاوي (متوفاي 321 هجري و از بزرگان أهل سنت و از متكمان بنام عقيده طحاويه كه در مدارس تمام مذاهب أهل سنت تدريس مي شود) از مجاهد نقل مي كند:

قال رجل لإبن عمر رضي الله عنهما: أصلي خلف الامام في رمضان؟ فقال: أتقرأ القرآن؟ قال: نعم، قال: صل في بيتك.

مردي به عبد الله إبن عمر گفت: آيا در ماه رمضان، نافله را با جماعت بخوانم؟ عبد الله بن عمر گفت: آيا خودت مي تواني قرآن بخواني؟ گفت: بله. عبد الله بن عمر گفت: در خانه ات نماز بخوان.

شرح معاني الآثار لأحمد بن محمد بن سلمة، ج1، ص351

3. سالم مولي أبو حذيفه و قاسم بن أبوبكر

هم چنين إبن أبي شيبه نقل مي كند:

أنه كان لا يقوم مع الناس في شهر رمضان قال: و كان سالم و القاسم لا يقومون مع الناس.

... سالم مولي أبي حذيفه و قاسم بن محمد بن أبوبكر هم نماز تراويح نمي خواندند.

المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج2، ص288

ط) توجيه أهل سنت نسبت به بدعت عمر

آقايان از طرفي از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل كرده اند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نهي كرد از به جماعت خواندن نافله ماه رمضان و فقط يك يا دو يا سه شب، 8 ركعت نماز در آخر شب خواند؛ نه 20 ركعت در اول شب و از طرفي هم جناب عمر بن خطاب اين كار را مي كند و مي گويد بدعت است و از طرفي هم نقل مي كنند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است:

كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار.

آمدند در اين دو راهي گير كرده اند و گفتند:

جناب خليفه دوم كه بدون حساب نمي گويد بدعت است. حتما بهتر از ما مي فهميد و درك مي كرد؛ چون خليفه مسلمانان بود. وقتي ايشان مي گويد بدعت است، معلوم مي شود كه هر بدعتي ضلالت نيست. پس يا بگوييم بايد ـ نستجير بالله ـ سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اشتباه بوده است يا بايد بگوييم فرمايش خليفه دوم آن را نسخ مي كند يا تخصيص مي زند و بايد بگوييم:

البدعة علي قسمين: بدعة حسنة و بدعة سيئة.

البته بعضي ها بدعت را به 5 قسم تقسيم كرده اند:

حرام، مكروم، مباح، مستحب، واجب.

1. آقاي قسطلاني (متوفاي 923 هجري)

اين كه عمر بن خطاب گفته است نماز تراويح بدعت است:

البدعة خمسة أقسام: واجبة و مندوبة و محرمة و مكروهة و مباحة و حديث «كل بدعة ضلالة» من العام المخصوص. رغب فيها عمر بقوله: «نعم البدعة» و هي كلمة تجمع المحاسن كلها، كما أن بئس تجمع المساوئ كلها و قيام شهر رمضان ليس بدعة، لأنه (صلي الله عليه و سلم) قال: «اقتدوا بالذين من بعدي أبي بكر و عمر» و إذا أجمع الصحابة مع عمر علي ذلك زال عنه إسم البدعة.

بدعت 5 قسم است: واجب و مندوب و محرم و مكروه و مباح. حديث رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم از عموماتي است كه با سخن خليفه دوم تخصيص خورده است. عمر، مردم را به نماز تراويح تشويق كرده است و گفته است: «بدعت خوبي است» و اين كلمه«نِعْمَ» ، تمام محاسن را در خود جمع كرده است؛ چنانچه كلمه «بِئْسَ»، تمام بدي ها را در خود جاي داده است. نماز تراويح، بدعت نيست؛ زيرا رسول الله (صلي الله عليه و سلم) فرموده است: «بعد از من به أبوبكر و عمر إقتداء كنيد». وقتي عمر مي گويد «بدعت خوبي است» و صحابه هم به آن عمل مي كنند، نام بدعت از روي آن برداشته مي شود.

إرشاد الساري شرح صحيح البخاري للقسطلاني، ج4، ص657

بايد گفت زنده باد به اين فقاهت! خدا شاهد است كه اين، جز بازيچه قرار دادن شريعت، چيز ديگري نيست. يعني اگر چيزي بدعت شد و صحابه به آن عمل كردند، عمل صحابه، بدعت بودن آن چيز را از بين مي برد! اين آقايان با اين كارشان، خاتميت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را انكار مي كنند و صحابه مي توانند بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حكمي را عملاً تشريع كنند. اگر قرآن مي فرمايد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

سوره مائده/آيه3

و بنا بر رأيي كه اين آقايان دارند، هر چه بود، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بيان كرده است و خداوند فرموده است كه دين، تكميل شده است، ولي اين تقسيم بدعت، بنا بر نظر آقايان أهل سنت، انكار اين آيه شريفه است و دين، تكميل نشده است و عيبي داشته است و صحابه آن را اصلاح كردند. اين كه قرآن مي فرمايد:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

سوره أحزاب/آيه21

اين هم مُلغيٰ است و عمل صحابه، أسوه است. در صورت دَوَران أمر بين عمل صحابه و عمل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، عمل صحابه مقدم بر عمل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است!

اين آقايان ديگر نبايد بگويند ما أهل سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هستيم، بلكه بايد بگويند ما أهل سنت خليفه و صحابه هستيم.

بعضي از فقهاء، اين تقسيم بندي را انكار كرده اند. مانند آقاي محمد بن اسماعيل كحلاني (از فقهاء بنام أهل سنت و متوفاي 1182 هجري) كه جوابيه زيبايي به آقاي قسطلاني دارد كه إن شاء الله در جلسه آينده آن را بيان خواهيم كرد.

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب