2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
وضو از ديدگاه فريقين: پاسخ از برداشت غلط از روايت "ويل للاعقاب ..." (2)
کد مطلب: ٦٥٢٦ تاریخ انتشار: ٢٦ دي ١٣٨٩ تعداد بازدید: 3262
خارج فقه مقارن » وضو از ديدگاه فريقين
وضو از ديدگاه فريقين: پاسخ از برداشت غلط از روايت "ويل للاعقاب ..." (2)

89/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 89/10/26

موضوع: وضو از ديدگاه فريقين: پاسخ از برداشت غلط از روايت "ويل للاعقاب ..." (2)

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم‌الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلوة والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاء الله

بحث ما در رابطه با حدیث «صحیح بخاری» بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«ويل للأعقاب من النار»

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغاج، 1 ص 33، بَاب من رَفَعَ صَوْتَهُ بِالْعِلْمِ، شماره 60

و اینکه آیا این حدیث دلالت بر غَسل و نهی از مسح می‌کند یا نه؟

عبارت صریح بعضی از بزرگان اهل‌سنت مثل «نووی» و «ابن حزم» را نقل کردیم که نهی و تهدید رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بخاطر عدم تعمیم و عدم استیعاب و بخاطر اینکه صحابه تمام روی پای شان را مسح نکشیده بودند است نه اینکه بخاطر نوع طهارت بوده باشد.

یکی دیگر از بزرگان شان «علاءالدین علی بن عثمان ترکمانی» است که متوفای 750 است و از فقهای به‌نام احناف است که از ایشان به «قاضی القضات الامام العلامة الحافظ» تعبیر می‌کنند، در ذیل «طبقات الحفاظ» صفحه 125 نسبت به استدلال برخی به این حدیث بر غسل و نهی از مسح می‌گوید:

«قلت في الاستدلال بها نظر. فان من يرى مسحهما قد يفرض في جميعهما و ظاهر الآية يدل على ذلك و هو قوله تعالى وارجلكم إلى الكعبين فالوعيد لهما ترتب»

آن کسانی که قائل به مسح هستند، معتقدند که در تمام روی پا و روی سر باید مسح کشیده شود و آیه شریفه «وارجلكم إلى الكعبين»دلیل بر استیعاب است

«فالوعيد لهما ترتب ترك تعميم المسح»

حدیث «ویل للاعقاب» یا «ویل للعراقیب» به‌خاطر این است که صحابه روی پای خودشان را کامل مسح نکشیده بودند و بخشی از روی پای شان خشک مانده بود.

بعد ایشان می‌گوید:

«و تدل على ذلك رواية مسلم فانتهى إليهم و اعقابهم تلوح لم يمسها الماء فتبين بذلك ان العقب محل التطهير فلا يكتفى بما دونه فليس الوعيد على المسح بل على ترك التعميم كما مر »

ما به صحابه رسیدیم و دیدیم که روی بخشی از پای‌شان کاملاً روشن است و آب به آنجا نرسیده است. از اینجا روشن می‌شود که «عقب پا» یا «عرقوب» پا محل تطهیر است و اگر کسی تعمیم بر روی پا نداشته باشد، کفایت نمی‌کند. وعیدی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد بخاطر مسح نیست، بلکه بخاطر این است که صحابه تمام روی پا را مسح نکشیده بودند.

« وهذا الكلام على امر ابى هريرة وعائشة باسباغ الوضوء و كذا حديث عبد الله بن الحارث و عمر و انس رضى الله عنهم»

این روایت «ابوهریره» و «عائشه» است که وقتی پیغمبر دیدند بعضی از صحابه وضو می‌گیرند و تمام روی پای خود را مسح نمی‌کشند، گفتند که وضو را کامل و تمام کنید. و همچنین روایات عبدالله بن حارث ، عمر و انس.

الجوهر النقي، اسم المؤلف: علاء الدين علي بن عثمان، الشهير بابن التركماني (المتوفى : 750هـ)، ج 1، ص 68-69، باب الدليل على ان فرض الرجلين الغسل و ان مسحهما لا يجزى

که در آن حدیث پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«ويل للأعقاب من النار»

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغاج، 1 ص 33، بَاب من رَفَعَ صَوْتَهُ بِالْعِلْمِ، شماره 60

آقای «ابن جریر طبری» متوفای 310 هم در اینجا مطلب قابل توجهی دارد. او می‌گوید:

«و ما الدليل على أن المراد بالمسح في الرجلين العموم دون أن يكون خصوصا نظير قولك في المسح بالرأس»

دلیل شما بر اینکه باید روی پا‌‌ به‌صورت کامل کشیده شود، مثل اینکه تمام سر را مسح می‌کشیم، چیست؟

«قيل الدليل على ذلك تظاهر الأخبار عن رسول الله أنه قال ويل للأعقاب وبطون الأقدام من النار»

در جواب این مستشکل و سائل گفته شده است که دلیل بر این مطلب ظاهر اخبار پیامبر است که آن حضرت فرمود: «وای بر اعقاب و باطن قدم‌ها ‌از آتش جنهم»

«و لو كان مسح بعض القدم مجزيا عن عمومها بذلك لما كان لها الويل بترك ما ترك مسحه منها»

اگر مسح بعضی از پا مجزی بود و وضو صحیح بود و می‌شد با آن وضو نماز خواند، دلیلی نداشت پیامبر اکرم تهدید کند و بگوید: «ويل للأعقاب من النار»

«فوجوب الويل لعقب تارك غسل عقبه في وضوئه أوضح الدليل على وجوب فرض العموم بمسح جميع القدم بالماء وصحة ما قلنا في ذلك وفساد ما خالفه »

این روایت «وجوب ویل» بهترین دلیل بر وجوب تعمیم مسح هم در پا و هم در سر است و صحت گفتار ما و بطلان نظر مخالفین ما را ثابت می‌کند.

جامع البيان عن تأويل آي القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1405، ج 6، ص 131، ذیل آیه 6 سوره مائده

طبری سپس حدود بیست روایت از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند که در آنجا تعبیر‌هایی ‌مانند:

«ويل للأعقاب من النار » و «ویل للعراقيب من النار»

جامع البيان عن تأويل آي القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1405، ج 6، ص 131، ذیل آیه 6 سوره مائده

به کار رفته است.

«عراقیب» پشت قوزک پا هست.

«ویل للعراقيب من النار»

یعنی وای بر آن عراقیب و آن عصب پشت قوزک پا از آتش جهنم که موقع وضو گرفتن آنجا را نمی‌شویند و باید در آتش جهنم بسوزد.

البته ما اینجا سؤال هم داریم؛ اگر کسی وضو می‌گیرد، یک تکه از صورت خودش را نشوید، این صورت باید در آتش جهنم بسوزد؟ یا اگر دستش را شست و یک قسمتی خشک ماند، «ویل للایادی من النار» می‌شود؟! یا اگر یک قسمتی از سر مسح کشیده نشد، «ویل للرأس من النار» می‌شود؟! صدور چنین تعابیری از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با این معنایی که آقایان دارند، بعید است. اگر بنا است که وارد آتش بشود، کل بدن وارد آتش می‌شود. این نقص مکلف است، وگرنه خود قوزک پا یا عرقوب پا و اعقاب پا، گناهی ندارند که بخاطر اینکه مسح کشیده نشده اند به آتش جهنم بسوزند. چنین تعبیری اصلاً با روح روایاتی که از ائمه و نبی مکرم (علیهم‌السلام) رسیده است، همخوانی ندارد. جز اینکه همانطوری که عرض کردم «ویل للعراقیب من النار» به این معنا باشد « وای بر آیندگان از آتش جهنم که نماز را سبک می‌شمارند و در غیر وقت خودش و با تأخیر از وقت می‌خوانند» مثل صحابه‌‌ای ‌که نماز عصرشان به آخر وقت مانده بود.

ما خواستیم عبارت طبری را بیان کنیم که ایشان می‌گوید «ویل للاعقاب من النار» هیچ ارتباطی به مسح یا غسل ندارد، بلکه این کاری که کرده‌‌اند ‌ناقص بوده، بخشی از پا را مسح کشیده بودند و بخش دیگر پا مسح کشیده نشده بود، بخاطر آن بوده است.

این طبری شیعه نبوده است. ما چهار نفر «طبری» داریم. «ابن جریر طبری» سنی که متوفای 310 هجری است و صاحب تاریخ و تفسیر است. در اینکه ایشان سنی بوده، هیچ شکی نیست. البته یک کتاب مفصلی دارد در حدیث غدیر بنام «کتاب الولایة» که ذهبی می‌گوید من وقتی این کتاب ایشان را دیدم و سندهای متعددی که برای حدیث غدیر آورده را دیدم

« فاندهشت له و لكثرة تلك الطرق»

بخاطر آن کتاب و کثرت طرق حدیث وحشت زده شدم!

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 713، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت.

طبری را بخاطر بعضی از مسائل از جمله دفاع از حضرت علی و عدم ارادت به معاویه و عدم مدح او ، در خانه خودش زندانی کرده بودند و آخر هم در خانه از دنیا رفت و در خانه اش هم دفن شد.

دومین «طبری» که معاصر مرحوم «کلینی» بوده صاحب «الامامة» است. «طبری» دیگر معاصر شیخ طوسی بوده که صاحب کتاب «المسترشد» است. همه این‌ها تقریباً در یک زمان بوده اند. کتاب «دلائل الامامة» از «طبری» شیعی است، «المسترشد» هم از طبری شیعی است که همه این‌ها در قرن چهارم و پنجم بوده‌‌اند ‌و تقریباً هم عصر بوده‌‌اند. یک «طبری» هم در قرن هفتم هجری است که صاحب کتاب «ذخائر العقبی» است . متوفای 694 و شیعه است.

ما چهار تا «طبری» داریم که از این چهارنفر، سه نفرشان شیعه هستند و یکی شان هم سنی است. خلاصه اینکه در سنی بودن «ابن جریر طبری» که صاحب کتاب تاریخ و تفسیر است، تشکیکی نشده است.

یکی از کسانی که در رابطه با این روایت خوب ایستاده و استدلال می‌کند که حدیث «ویل للاعقاب» ارتباطی به غسل پا ندارد، آقای «محمد رشید رضا» صاحب کتاب «تفسیر المنار» و ناشر فرهنگ وهابیت در شمال آفریقا و مصر است. او وقتی به این روایت «ویل للاعقاب من النار» می‌رسد، می‌گوید:

«فَلِلْقَائِلِينَ بِالْمَسْحِ أَنْ يَقُولُوا إِنِ الصَّحَابَةَ كَانُوا يَمْسَحُونَ فَهَذَا دَلِيلٌ عَلَى أَنَّ الْمَسْحَ كَانَ هُوَ الْمَعْرُوفَ عِنْدَهُمْ، وَإِنَّمَا أَنْكَرَ النَّبِيُّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - عَلَيْهِمْ عَدَمَ مَسْحِ أَعْقَابِهِمْ»

قائلین به مسح ، می‌توانند به روایت صحیح بخاری که می‌گوید: صحابه مسح می‌کشیدند. استدلال کنند. این روایت که در صحیح بخاری آمده است، بهترین دلیل است که در میان صحابه آنچه معروف بوده، مسح پا در وضو بوده است و آن چیزی که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انکار و تهدید کرده ، این است که آنها پشت پا و منتها الیه پای شان را مسح نمی‌کشیدند.

تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)، المؤلف: محمد رشيد بن علي رضا (المتوفى: 1354هـ) الناشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب، سنة النشر: 1990 م، ج6، ص189، ذیل آیه شریفه: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا...

وقتی‌که پیامبر می‌فرماید:

«ويل للأعقاب من النار»

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغاج، 1 ص 33، بَاب من رَفَعَ صَوْتَهُ بِالْعِلْمِ، شماره 60

یعنی مسح شما ناقص است. نفرمود «ویل للماسحین ارجلهم من النار» یا «ویل للتارکین غسل ارجهلم من النار»، اصلاً بحث غسل و مسح نیست، همین کاری که می‌کردند، نبی مکرم تقریر کرده است و اشکال کرده است که این کار شما ناقص است. چرا ناقص است؟ چون شما بخشی از پای تان را مسح کشیدید و بخش دیگر را مسح نکشیدید.

اهل سنت کل سر را مسح می‌کشند و اگر پا را می‌شویند، حتی پشت قوزک‌ها ‌را هم می‌شویند، حتی بین انگشتان، پشت پا و بالای پاشنه پا را هم می‌شویند.

روایات دیگری هم در این زمینه هست ولی هدف اصلی ما این است که اثبات کنیم روایت «ویل للاعقاب من النار» در کتاب بخاری ، یکی از بهترین دلایل ما در رابطه با وجوب مسح است و توجیهاتی که برای وجوب غسل در این روایات کرده‌اند، قانع کننده نیست، بلکه حتی بزرگان اهل‌سنت با ما هم رأی هستند که این حدیث «ویل للاعقاب من النار» دلالت بر مسح دارد و دلالتی بر غَسل ندارد.

به فرض اینکه اگر دو روایت صحیح هم در یک جا بود، حداقل قدر متیقن که انسان بخواهد عمل بکند، نظر «ابن جریر طبری» است که قائل به تخییر است. هم غسل پا مجزی است و هم مسح پا مجزی است. ولی این آقایان را شما می‌بینید که در نماز جمعه ها، شبکه‌ها ‌و سایت‌های ‌شان می‌گویند که ما پشت سر شیعه نماز خواندن را باطل می‌دانیم، چرا؟ چون وضوی‌شان باطل است. چرا وضوی‌شان باطل است؟ چون در موقع وضو گرفتن پایشان را مسح می‌کشند! ما می‌خواهیم ثابت کنیم که این حرف آقایان نه مطابق با کتاب است، نه مطابق با سنت است، نه مطابق با سیره نبی مکرم است، نه مطابق با سیره امیر المؤمنین(علیه السلام) است، نه طبق یک روایت مطابق با سیره عثمان است و نه مطابق سیره عملی «ابن عباس»، «قتاده» و «شعبی» است که همه این‌ها نسبت به قضیه مسح پا حساسیت داشتند و پاهایشان را هم موقع وضو گرفتن مسح می‌کشیدند.

یا باید آقایان بگویند وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که طبق ده‌ها روایت، مسح می‌کشیدند، باطل بوده است یا اینکه وضوی امیرالمؤمنین (علیه السلام) باطل بوده، یا ابن عباس شریعت را نفهمیده است، «قتاده» و «شعبی» سنت پیامبر را نفهمیده بودند، این یک مقدار مشکل‌ساز است و گرنه ما باشیم و انصاف را رعایت کنیم، روایات دال بر مسح بر روایات دال بر غسل کاملاً حاکم و محکِم است. چون «ارجلِکم» خواندن یا «ارجلَکم» خواندن، حداقل قدر متیقن این است که اگر ما به مسح پا معتقد باشیم به مضمون آیه عمل کرده ایم. اگر «ارجلِکم» که قطعاً مسح است و اگر «ارجلَکم» بخوانیم، باز محتمل المسح است، چون «ارجلَکم» عطف بر محل «رؤوسِکم» است. حالا شما که غسل کردید، اولاً با این دو قاعده ادبی مخالفت کردید و مخالف ادبیات عرب «ارجلکم» را عطف بر «وجوهکم» کردید که بزرگان شما هم گفته‌‌اند ‌نادرست است، چون بین معطوف و معطوف علیه حتی کلمه نباید فاصله بشود، تا چه رسد که یک جمله فاصله باشد. حداقلش این است که احتمال بطلان است و «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال»؛ یعنی قول به غسل حداقل محتمل البطلان است و قول به مسح قدر متیقن است، با این توجیهی که ما از مفسران به‌نام اهل سنت و صحابه آوردیم.

آقای «ابن حجر عسقلانی» در «فتح الباری» مطلبی را نقل می‌کند. دور از مقام علمی او نزد اهل سنت است که از روی تعصب فتوایی صادر کند. ایشان همین روایت « وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ» را می‌آورد و می‌گوید:

«وهذا ظاهر الرواية المتفق عليها وفي افراد مسلم فانتهينا إليهم واعقابهم بيض تلوح لم يمسها الماء فتمسك بهذا من يقول بأجزاء المسح»

آن کسانی که می‌گویند مسح کفایت می‌کند، به این روایت استناد کرده اند.

«و بحمل الإنكار على ترك التعميم»

ابن حجر روایت «ویل للاعقاب» را هم بر ترک تعمیم و ترک استیعاب حمل می‌کند، بعد می‌گوید:

«لكن الرواية المتفق عليها أرجح فتحمل هذه الرواية عليها بالتاويل»

روایت متفق علیها ارجح است و روایت دال بر مسح تأویل می‌شود.

حالا مراد ابن حجر از این روایت «متفق علیها» چیست؟! باید یک مقداری دقت کرد که آیا این‌همه روایاتی که ما در رابطه با مسح نبی مکرم، مسح امیرالمؤمنین و مسح صحابه و تابعین خواندیم، آیا این‌ها «غیر متفق علیها» بود؟! بعد ایشان می‌گوید که اگر این روایت بر مسح هم دلالت کند، باید به نحوی تأویل کنیم!

آقای ابن حجر! تأویل کردن که دست شما نیست! تأویل کردن باید با یک قرینه، شاهد یا گفتار یا سیره نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. بلکه سیره نبی مکرم خلاف این است.

ابن حجر می‌گوید:

«فيحتمل أن يكون معنى قوله لم يمسها الماء أي ماء الغسل جمعا بين الروايتين»

ما ناگزیریم که « لم يمسها الماء» را بگوییم که منظور «لم یمسها ماء الغسل» است بخاطر اینکه بین دو روایت جمع کنیم!

فتح الباري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب، ج 1، ص 266- 265، شماره 161

ما از آقای «ابن حجر عسقلانی» سؤال می‌کنیم آیا در اینجا که می‌گوید «کنا نمسح علی ارجلنا» آیا وجهی برای این تأویل وجود دارد؟ تأویل در جایی است که ظهوری در کار نباشد. نه‌تنها ظهور در روایت است، بلکه نص روایت است. شما چگونه می‌توانید یک نص روایت را تأویل کنید. بله اگر یک روایتی باشد که «ذو احتمالین» باشد یا حداقل در دو مسأله ظهور داشته باشد، بحث تأویل جا دارد، اما در اینجا نه‌تنها ذو احتمالین نیست، نه‌تنها ظهور در دو موضوع ندارد، بلکه نص صریح روایت است که می‌گوید:

«فجعلنا نمسح على أرجلنا»

همه ما صحابه به پاهای‌مان مسح می‌کشیدیم

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغاج، 1 ص 33، بَاب من رَفَعَ صَوْتَهُ بِالْعِلْمِ، شماره 60

لذا در اینجا آقای «ابن حجر عسقلانی» حداقل کم لطفی کرده و خواسته است یک حرفی برای وضوی غسلی بزند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب