بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
جلسات گذشته سرنوشت خمس پس از رحلت رسول گرامی اسلام را بررسی میکردیم تا به روایتی برخوردیم که ابوبکر صراحتاً به صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اعلام کرد: "من به آیات قرآن کریم از شما واردتر هستم." ما در جواب این ادعا، نمونههایی از موارد جهل خلیفه اول و دوم را از منابع اهل سنت مطرح کردیم.
روایتی وجود دارد که شاید عزیزان بارها این روایت را شنیده باشند، اما ملاحظه آن خالی از لطف نیست. این روایت، از آن دسته روایاتی است که ما همیشه باید آن را در ذهنمان داشته باشیم؛ زیرا از آن دسته روایات کاربردی هست. این روایت که در صحیح بخاری هست و شماره آن 3998 میباشد، دارای نکات بسیار زیادی میباشد.
چرائی نقل روایات درگیری حضرت زهرا(سلام الله علیها) با ابوبکر توسط عایشه!
این روایت، از آن دسته روایاتی است که از جهات مختلف مورد استدلال و استشهاد است. این روایت در مورد اختلاف صدیقه طاهره حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابوبکر و غضب ایشان نسبت به او میباشد که از زبان «عایشه» نقل شده است.
دوستان توجه داشته باشند که غالب روایتهایی که مربوط به درگیری حضرت فاطمه زهرا با ابوبکر است، به نقل از عایشه است. شاید برای بعضی از افراد این سؤال پیش بیاید که چطور این قضایا از زبان خود عایشه مطرح شده است!؟
ظاهر قضیه این است و بعضی از تحلیلگران هم بر این عقیده هستند و به نظر میرسد که این تفکر صحیح هم باشد. این است که می گویند پس از ماجرای جنگ جمل مردم نسبت به عایشه مقداری بدبین شدند، زیرا او در برابر حاکم وقت قیام کرد و این همه سروصدا ایجاد کرد.
عایشه به جهت اینکه روی کار خود سرپوش بگذارد و وانمود کند که اگر من با خلیفه به حق درگیر شدم، قبل از من دختر پیغمبر اکرم که پاره تن رسول الله بود، با حاکم وقت درگیر شده بود. این قضایا از زبان عایشه مطرح میشود به این جهت که بخواهد کار خودش را توجیه کند.
جایگاه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کاملاً مشخص است؛ همچنین درگیری و غضب ایشان نسبت به ابوبکر واضح و روشن است تا جایی که وصیت میکند که در تشییع جنازه ایشان کسی از خلفا حاضر نشوند.
عایشه میخواهد با این روایات وانمود کند چنین اقداماتی طبیعی است و دختر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز چنین بوده است!!
«ابن تیمیه» این انسان خبیث، زمانی که میخواهد اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) را تعبیر کند، نستجیر بالله میگوید:
«بأن فیها شعبة من النفاق»
او میگوید: حضرت زهرا باید در برابر حاکم تسلیم میشد، اما راضی به این کار نشد؛ اما زمانی که به عایشه میرسد، میگوید: عایشه برای اصلاح رفته بود!!
حال سؤالی برای ما پیش میآید که عایشه برای اصلاح میان چه کسی رفته بود؟ چه اشخاصی با هم دعوا کرده بودند که عایشه برای اصلاح آن رفته بود؟! اصلاح در جایی است که دو نفر با هم اختلاف داشته باشند و شخصی برای اصلاح برود. در بصره چه کسانی با هم اختلاف پیدا کرده بودند که عایشه برای اصلاح آن رفته بود؟!
انشاءالله زمانی که به بحث جنگ جمل رسیدیم، مطرح خواهیم کرد که قبل از آنکه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به بصره بیاید، این افراد چه جنایاتی در بصره انجام دادند!
این افراد قبل از آمدن امیرالمؤمنین حاکم منصوب از طرف ایشان را عزل کردند و تمام ریشهای او را کندند، همچنین «حکیم بن جبله» را شهید کردند و بیت المال مسلمین را غارت کردند؛ بنابراین دهها جنایت در «جمل صغیر» که مقدمه جمل اصلی بود انجام دادند.
شما مشاهده می کنید که در قضایای اخیر هم کسانی که میخواهند در عربستان سعودی تظاهرات کنند، میگویند: "هرگونه تظاهرات علیه حاکم، خلاف شرع است" و روایت پیغمبر اکرم را میخوانند؛ اما زمانی که میخواهند در مصر تظاهرات کنند، مردم را تقویت و تحریک میکنند.
همین آقای «قرضاوی» در رابطه با قیام «مرسی» گفت: "این افراد همگی خوارج، کافر و مرتد هستند"؛ اما همین شخص در رابطه با جنگ در سوریه گفت: "قیام کردن علیه «بشار اسد» واجب است!!"
بنابراین اینکه این روایات مخاصمه حضرت زهرا(سلام الله علیها) با شخص ابوبکر را عایشه نقل کرده است، دلیلش این است که عرض کردیم و دوستان متوجه باشند.
روایتی قابل تأمل و توجه از «صحیح بخاری»!
در هر صورت همانطور که عرض کردیم، این روایت، از آن دسته روایاتی است که ما همیشه باید آن را در ذهنمان داشته باشیم؛ زیرا از آن دسته روایات کاربردی هست. عایشه در این روایت نقل میکند که:
«أَنَّ فَاطِمَةَ علیها السَّلَام بِنْتَ النبی أَرْسَلَتْ إلی أبی بَکرٍ تَسْأَلُهُ میراثها من رسول اللَّهِ مِمَّا أَفَاءَ الله علیه بِالْمَدِینَةِ وَفَدَک وما بَقِی من خُمُسِ خَیبَرَ»
ما قبلاً این مطالب را بیان کردیم و شاید به تناسبی آن را مطرح کنیم، صدیقه طاهره افرادی از جمله امیرالمؤمنین، «أم أیمن»، «ابن عباس» را فرستادند و خود ایشان شخصاً برای دریافت خمس تشریف آوردند.
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هر راهی که برایشان امکانپذیر بود تا حجت را تمام کنند و حق خودشان را مطالبه کنند، انجام دادند تا بتوانند حق مسلم خودشان را به دست بیاورند. صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تمام این راهها را انجام دادند. ایشان شخصی را نزد ابوبکر برای مطالبه فدک میفرستند، اما ابوبکر در قبال درخواست آن حضرت میگوید:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قال لَا نُورَثُ ما تَرَکنَا صَدَقَةٌ»
پیغمبر فرمودند: ما از خود ارثی به جای نمیگذاریم، هرچه از ما باقی بماند صدقه است.
سپس میگوید:
«وَإِنِّی والله لَا أُغَیرُ شیئا من صَدَقَةِ رسول اللَّهِ عن حالها التی کانت علیها فی عَهْدِ رسول اللَّهِ وَلَأَعْمَلَنَّ فیها بِمَا عَمِلَ بِهِ رسول اللَّهِ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
با اینکه خلفا گفتند: "تمام آنچه که پیغمبر اکرم به جای میگذارد، صدقه است" شخص ابوبکر نامهای نوشت مبنی بر اینکه فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها) تعلق دارد، اما عمر آن نامه را پاره کرد.
اگر واقعاً حکم الله این است، آیا نامه نوشتن ابوبکر خلاف دستور رسول گرامی اسلام است یانه؟! ابوبکر یا باید میگفت من به دروغ از قول پیغمبر اکرم روایت آوردم یا اینکه میگفت نامه نوشتن من خلاف دستور پیغمبر اکرم بوده است!!
همچنین ابوبکر شتر، اسب و کفشهای رسول گرامی اسلام را به حضرت امیرالمؤمنین تحویل داد. آیا «ما ترکنا صدقة» شامل تمام اموال پیغمبر اکرم میشود یا تنها شامل سرمایههای عظیم پیغمبر اکرم میشود؟!
با توجه به اینکه عبای پیغمبر اکرم در نزد عایشه است، آیا عبای ایشان جزو «ما ترکنا صدقة» محسوب میشود یانه؟! نعلین رسول گرامی اسلام و همچنین لیوانی که حضرت با آن آب مینوشیدند نزد «أنس بن مالک» است.
عمر، صدقات نبی گرامی اسلام به مدینه را به امیرالمؤمنین و عباس برگرداند. آیا کار عمر درست است و یا کار ابوبکر درست بوده است؟!
عمر، «فدک» را به ورثه پیغمبر اکرم داد، همچنین اراضی خیبر را میان همسران پیغمبر اکرم تقسیم کرد. عثمان همین فدک را گرفت و به مروان داد!
ابوبکر که در این روایت میگوید:
«وَإِنِّی والله لَا أُغَیرُ شیئا من صَدَقَةِ رسول اللَّهِ»
آیا حنث قسم کرده، کفاره قسم هم داده است یا نداده؟! باید با این نگاه به این روایت بنگریم. سپس در ادامه روایت میگوید:
«فأبی أبو بکر أن یدفع إلی فاطمة الزهراء منها شیئا، فوجدت فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) علی أبی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت»
ناراحتی و غضب صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با توجه به روایتی که «بخاری» و همچنین «صحیح مسلم» دارد:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510
و یا مسلم نقل می کند که:
«إنما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یؤْذِینِی ما آذَاهَا»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1903، ح 2449
چه حکمی دارد؟! با توجه به روایات «بخاری» و «مسلم» آیا غضب حضرت زهرا (سلام الله علیها) غضب پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هست یانه؟! همچنین «حاکم نیشابوری» میگوید:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَغْضَبُ لِغَضَبِكَ، وَ يَرْضَى لِرِضَاك»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 167، ح 4730
پس از اینکه ابوبکر حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) را برنگرداند، در مورد عمر شریف حضرت زهرا هم وارد شده است:
«وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیتْ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
البته ما نمیدانیم اهل سنت با مراجعه به چه منبعی ادعا میکنند که حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از رحلت نبی گرامی اسلام شش ماه در قید حیات بوده است!! آقایان اهل سنت بر مبنای کتاب «صحیح بخاری» همه شش ماه را ملاک قرار دادند.
شاید ادعای اهل سنت مبنی بر شش ماه به جهت این باشد که ماجرای بیعت امیرالمؤمنین با ابوبکر را بعد از شش ماه میآورند!
چرا حضرت زهرا(سلام الله علیها) شبانه دفن شد!؟
در ادامه روایت مینویسد:
«دفنها زوجها عَلِی لَیلًا»
علی (علیه السلام) همسرش را شبانه دفن کرد.
البته «بخاری» در اینجا نیاورده است که چرا صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را شبانه دفن کردند؛ اما در موارد متعدد دیگر وارد شده است زمانی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) را شبانه دفن کردند مطالبی به طور مفصل بیان شده است.
«ابن قتیبه» در علت این کار مینویسد:
«وَأَوْصَتْ أَنْ تُدْفَنَ لَیلًا، لِئَلَّا یحْضُرَهَا»
فاطمه وصیت کرد که شبانه دفن شود تا اینکه آنها در دفن او حاضر نباشند.
تأویل مختلف الحدیث، المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری (المتوفی: 276 هـ)، الناشر: المکتب الاسلامی - مؤسسة الإشراق، الطبعة: الطبعة الثانیة- 1419 هـ - 1999 م، ج 1، ص 427، ح 50
همچنین «عبدالرزاق» مینویسد:
«أن فاطمة بنت النبی دفنت باللیل قال فر بها علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء»
فاطمه دختر رسول الله را شبانه دفن کردند، به جهت اینکه علی بن ابی طالب نمیخواست که ابوبکر بر صدیقه طاهره نماز بخواند.
مراد از «کان بینهما شیء» ممکن است منظور نویسنده این باشد که بین امیرالمؤمنین علی و ابوبکر چیزی است یا میان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) چیزی است، فرقی نمیکند!! ظاهر قضیه این است که یعنی بین امیرالمؤمنین و ابوبکر چیزی است. سپس نقل میکند:
«الا أنه قال اوصته بذلک»
مگر اینکه فاطمه خودش وصیت کرده بود.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 3، ص 521، ح 6554 و 6555
وصیت کردن حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشانگر این است که میان آن حضرت و ابوبکر چیزی بوده است. همچنین «ابن بطال» هم مینویسد:
«ودفن علی بن أبی طالب زوجته فاطمة لیلاً، فَرَّ بِهَا من أبی بکر أن یصلی علیها، کان بینهما شیء»
شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک بن بطال البکری القرطبی، دار النشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض - 1423 هـ - 2003 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ج 3، ص 325، ح 74
همچنین «ابن ابی الحدید» مینویسد:
«وظهرت الشکیة واشتدت الموجدة»
شکایتهای حضرت زهرا از ابوبکر آشکار شده بود و غضب حضرت به اوج رسیده بود،
«وقد بلغ ذلک من فاطمة رضی الله عنها، حتی إنها أوصت ألا یصلی علیها أبو بکر»
کار به جایی رسید که حضرت زهرا وصیت کرد که ابوبکر بر او نماز نخواند.
«ابن ابی الحدید» در ادامه میگوید:
«وأما إخفاء القبر وکتمان الموت وعدم الصلاة»
اما مخفی بودن قبر پیغمبر اکرم و کتمان شهادت پیغمبر اکرم و عدم صلاة،
«وکل ما ذکره المرتضی فیه فهو الذی یظهر ویقوی عندی»
تمام چیزهایی که سید مرتضی نقل کرده است، ظاهراً و قویاً همین است،
«لأن الروایات به أکثر وأصح من غیرها، وکذلک القول فی موجدتها وغضبها»
شرح نهج البلاغة، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1418 هـ - 1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ج 16، ص 157 و 170
در ادامه روایت میگوید: به ابوبکر هم اعلام نکردند و امیرالمؤمنین خودش نماز بر جنازه حضرت زهرا خواند.
البته شیعه عقیده دارد بر اینکه: «أن المعصوم لا یغسله إلا المعصوم» و یا: «المعصوم لا یصلی علیه إلا المعصوم» این یک قاعده کلی و قطعی است!!
بنده حدود ده سال قبل مقالهای به شماره 71 یا 72 در «مجله حوزه» مطالعه کردم که یکی از طلبههای مشهد آن را نوشته بود. او در این مقاله آمدن امام جواد از مدینه و نماز خواندن امام جواد (علیه السلام) بر بدن مطهر امام رضا (علیه السلام) را زیر سؤال برده بود.
او در این مقاله روایتی نقل کرده بود و توضیح داده بود تمام این مطالب افسانه است. بنده خیلی ناراحت شدم و مقاله مفصلی نوشتم که در آن اقوال تمام فقها را آوردم بر اینکه: «أن المعصوم لا یغسله إلا المعصوم»!!
بنده قضایای نبی گرامی اسلام، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و حتی سیدالشهدا (علیه السلام) را با سند معتبر آوردم مبنی بر اینکه حضرت سجاد (علیه السلام) با اینکه در کوفه زندانی بود به کربلا آمد و بر پدر بزرگوارشان نماز خواندند.
امام کاظم (علیه السلام) در بغداد بود که امام رضا (علیه السلام) از مدینه با طی الأرض آمد و بر بدن مطهر امام موسی کاظم نماز خواندند. امام رضا (علیه السلام) در طوس بودند و امام جواد (علیه السلام) از مدینه آمدند و بر بدن مطهرشان نماز خواندند.
ما تمام این موارد را بررسی کردیم؛ حتی در رابطه با حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که وقتی «جعفر کذاب» میخواست بر بدن مطهر امام حسن عسکری نماز بخواند، حضرت ولی عصر او را کنار میزنند و خودشان بر بدن پدرشان نماز میخوانند!!
بنابراین قاعده «صلی علیها» قاعدهای قطعی است و حتماً معصوم باید بر بدن معصوم نماز بخواند. ما در روایات موردی را نداریم که غیر معصوم بر بدن معصوم نماز خوانده باشد!!
البته اینکه بعد از نماز خواندن معصوم، شخصی غیر معصوم هم بر بدن معصوم نماز خوانده باشد کار نداریم؛ اما نماز اصلی بر بدن معصوم حتماً باید به وسیله معصوم خوانده شود.
«بخاری» در ادامه روایت، نکته عجیبی را نقل می کند که:
«وکان لِعَلِی من الناس وَجْهٌ حَیاةَ فَاطِمَةَ»
در زمانی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در قید حیات بود علی (علیه السلام) در میان مردم آبرو داشت.
معنای این قسمت از روایت این است که اگر به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) احترام میگذاشتند به جهت این بود که همسر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است؛ نه به جهت اینکه صحابه پیغمبر اکرم است!!
«فلما تُوُفِّیتْ اسْتَنْکرَ عَلِی وُجُوهَ الناس»
بعد از شهادت حضرت زهرا مردم نسبت به امیرالمؤمنین جاهل بودند.
یعنی مردم پس از شهادت حضرت زهرا گویا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را نمیشناختند. در بعضی از منابع وارد شده است زمانی که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سلام میکرد، حتی پاسخ سلام او را هم نمیدادند.
«اسْتَنْکرَ» به معنای این است که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در میان مردم ناشناخته شد. در این روایت میخواهد بیان کند که پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مردم دیگر به امیرالمؤمنین توجه نمیکردند.
«فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أبی بَکرٍ وَمُبَایعَتَهُ»
امیرالمؤمنین دست به کار شد که با ابوبکر مصالحه و بیعت کند.
ما نمیدانیم عایشه که اقدام به صلح میان مسلمانان میکردند، چرا در اینجا دست به کار نشدند که میان امیرالمؤمنین و پدرش صلح برقرار کند؟!
«ولم یکنْ یبَایعُ تِلْک الْأَشْهُرَ»
علی بن أبی طالب در این شش ماه با ابوبکر بیعت نکرد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998
این مطلب قطعی است که در شش ماه بیعت صورت نگرفته است. آیا علی بن أبی طالب و صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) معتقد بودند بر اینکه:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
یا معتقد نبودند؟!
این احادیث، احادیث مهمی است که ما باید آنها را برای همیشه در ذهن داشته باشیم. حفظ کردن روایات ضروری به اندازه حفظ یک جزء از قرآن کریم هم نیست و باید تلاش کنیم این مطالب را فراگیریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته