2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
پاسخي بر سخنان و ادعاهاي مولوي خيرشاهي
کد مطلب: ٦٣٧٤ تاریخ انتشار: ١١ شهریور ١٣٨٧ تعداد بازدید: 66478
يادداشت » عمومي
پاسخي بر سخنان و ادعاهاي مولوي خيرشاهي







بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين




چندي است فيلم كوتاهي به صورت بلوتوثِ موبايل،(1) حاوي سخنان يكي از مولوي‌هاي اهل سنت به نام خيرشاهي، دست به دست مي‌شود.

اين آقاي مولوي، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفايشان، در سخناني توهين‌آميز، ايرانيان را مرهون احسانات عمر مي‌داند، و از آنان مي‌خواهد پاي عمر را ببوسند، حتي پا را فراتر نهاده، مي‌گويد: «به والله قسم بايد سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتي ديگر مي‌گويد: «هزاران امام خميني، به والله قسم شاگرد مكتب عمر و ابوبكر هم حساب نمي‌شوند.» و...

البته سخنان اين آقاي مولوي ـ كه به ضدّيت با تشيع شهره است ـ به همين فيلم خلاصه نمي‌شود و در همه سخنانش توهين و جسارت موج مي‌زند. در اين نوشته به محورهاي مطرح شده در اين سخنان مي‌پردازيم و پاسخ به ديگر سخنانش را به فرصتي ديگر موكول مي‌كنيم.





* * *




* جناب مولوي، شما در باب علم و دانش خليفه‌ي دوم جناب عمر سخن گفته‌ايد و آن را چند هزار برابر علم امام خميني(ره) دانسته‌ايد.

فرض كنيد در واقع هم همينطور باشد، ولي چگونه مي‌توانيد آن را ثابت كنيد؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابي‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائي، ج1، ص60 آمده است كه: در مورد كسي كه يك ماه و دو ماه آب پيدا نمي‌كند خليفه گفت: «اما من نماز نمي‌خوانم تا آب پيدا كنم» يعني مسأله تيمم را در خاطر نداشت.

در سنن كبري، ج7، ص442 و تفسير رازي، ج7، ص484 و درّالمنثور سيوطي، ج1، ص288 و كتاب‌هاي ديگر آمده است كه: خليفه دوم تصميم گرفت زني را كه در شش ماهگي فرزندش متولد شده بود، سنگسار كند. حضرت علي(عليه‌السلام) با خواندن آيه‌ي «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت كرد كه مدت بارداري مي‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد كرد و گفت: «لَولا عليٌ لَهَلَكَ عُمَر؛ اگر علي نبود عمر هلاك مي‌شد.»

در تفسير ابن كثير، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسياري از كتاب‌هاي ديگر دانشمندان اهل سنت آمده است كه: «خليفه دوم به زياديِ مهر زن‌ها اعتراض كرد. يكي از زنان به خليفه معترض شده و آيه «وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خليفه اشتباه خود را پذيرفت» يعني خليفه به آيه‌ي شريفه‌ي قرآن توجه نداشت.

در تفسير ابن‌جرير، ج30، ص38 و كشاف زمخشري، ج3، ص253 و درّالمنثور سيوطي، ج6، ص317 و بسياري ديگر از كتاب‌هاي بزرگان اهل سنت آمده است كه خليفه آيه‌ي شريفه‌ي «وَفَاكِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت كرد و درباره‌ي معناي آن از ديگران! سؤال كرد و بعد گفت: «ما از به تكليف افتادن در فهم اين‌ها منع شديم!»

شما براي اينكه بدانيد نظر خود جناب عمر درباره‌ي علم و دانش خودش چيست، كافي است به جمله‌ي «كُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسير قرطبي، ج14، ص227 و تفسير زمخشري، ج2، ص445 و تفسير سيوطي، ج5، ص229؛ و جمله‌ي «كُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در كتاب رياض النضرة، ج2، ص196 و كفايه كنجي، ص105، مراجعه كنيد.

خطبه‌ي خليفه را بخوانيد كه گفت: «هر كس مي‌خواهد از قرآن سؤال كند، به نزد ابي بن كعب برود و هر كس مي‌خواهد از حلال و حرام سؤال كند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر كس مي خواهد از واجبات سؤال كند، به نزد زيد بن ثابت برود و هر كس مي‌خواهد از مال و ثروت سؤال كند، نزد من بيايد كه من خزانه‌دار مي‌باشم.» اين خطبه در سنن كبري بيهقي، ج6، ص210 و سيره‌ي عمر ابن‌جوزي، ص87 آمده است.

همچنين به كتاب صحيح بخاري (ج3، ص151) مراجعه كنيد. در آنجا آمده است: «تمتّعنا علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأيه ما شاء» كه نشان مي‌دهد يا خليفه نظر رسول خدا(صلي‌الله عليه وآله) را نمي‌دانسته و يا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجيح داده است!.

در مورد علم و دانش خليفه مراجعه كنيد به: بيهقي در شعب‌الايمان و تفسير قرطبي، ج1 ص34 و ابن‌جوزي در سيره‌ي عمر، ص165 با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده كه گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة في اثنَتي عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سوره‌ي بقره را در دوازده سال! ياد گرفت و چون ختمش نمود، شتري قرباني كرد.» حالا حساب كنيد اگر يادگيري سوره‌ي بقره ـ كه كمتر از دو و نيم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بكشد، تمام قرآن چه قدر طول مي‌كشد؟!

* همچنين آقاي مولوي، به مناسبت يادي هم از خليفه‌ي اول (ابي‌بكر) كرده‌اند و درباره‌ي علم ايشان سخن گفته‌اند.

جناب ابوبكر كه بنا بر ادعاي بعضي از علماي اهل سنت، اولين! نفر و از نظر همه، جزو اولين كساني بوده است كه به رسول خدا(ص) گرويده است و حدود 20 سال در محضر شريف ايشان بوده و دو سال و اندي هم پس از ايشان بر كرسيِ خلافت نشسته و محل مراجعه‌ي همه افراد و قبائل و عشاير بوده است، تمام رواياتي كه از ايشان نقل شده، فقط 142 روايت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حديث، كمتر از ده حديث از خليفه‌ي اول نقل شده است! تازه از اين 142 حديث، مسلم و بخاري هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روايت آن اتفاق دارند و شخص بخاري 21 روايت و شخص مسلم تنها يك عدد از اين‌ها را صحيح مي‌داند!. حالا شما مقايسه كنيد بين روايات خليفه‌ي اول و احمد بن حنبل كه مي‌گويد هفتصدوپنجاه هزار حديث از پيامبر در اختيار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحيح كه مي‌گويد در نزد او سيصد هزار حديث بوده است. و نيز مقايسه كنيد با ابوهريره كه تنها سه سال با پيامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنج‌هزاروسيصدوچند حديث از ابوهريره نقل كرده است. آن‌وقت ببينيد ادعاي جناب مولوي در مورد علم و دانش اين دو صحابه‌ي پيامبر چه قدر با آنچه علماي بزرگ اهل سنت گفته‌اند، مطابقت دارد؟

* در مسأله اهانت به خلفا و اينكه نبايد عواطف برادران اهل سنت را خدشه‌دار كرد، من هم با شما موافق هستم و همه‌ي مصلحين هم بر اين مسأله تأكيد مي‌ورزند. ولي اي كاش مسلمان‌هاي صدر اسلام نيز حساسيت شما را داشتند و از اهانت و تضعيف اصحاب پيامبر خودداري مي‌كردند. اما متأسفانه اين‌طور نشد. شما خوب مي‌دانيد اصحاب پيامبر(ص) اهانت به خليفه سوم عثمان را به كجا كشاندند. آيا اصحاب پيامبر بر عليه خليفه شورش نكردند؟ آيا حتي آب را بر روي او نبستند؟ كه به گواه تاريخ، علي(ع) برايش آب فرستاد. آيا بالآخره او را نكشتند؟ آيا محمد بن ابي‌بكر كه خال المؤمنين است، يكي از سردمداران مخالفان خليفه نبود؟ و آيا جناب ام‌المؤمنين عائشه، بارها مردم را عليه عثمان تحريك نكرده بود كه «اقتُلوا نَعثلاً فقد كَفر؛ نعثل را بكشيد كه كافر گشته است»؟5

نمي‌دانم چگونه صداقتتان را باور كنم كه در يك سخنراني هم از اهانت به خلفا و صحابه‌ي پيامبر(ص) گلايه مي‌كنيد و هم از طلحه و زبير دفاع مي‌كنيد؟! مگر همين طلحه و زبير نبودند كه مردم را بر عليه خليفه سوّم شوراندند؟ مگر همين طلحه و زبير نبودند كه همسران خود را در پرده نگه داشتند ولي در يك توهين آشكار به پيامبر اكرم(ص)، همسر او و دختر خليفه اول، عايشه را سوار بر شتر كرده و به ميدان جنگ كشاندند؟ مگر راه‌اندازي جنگ بر عليه خليفه‌ي چهارم از خلفاي راشدين، علي(ع) و كشتن چند هزار از ياران آن حضرت و به كشتن دادن چند برابر آن از مردماني كه به‌خاطر اعتقاد به عايشه ام‌المؤمنين، به ميدان جنگ با خليفه‌ي مسلمين آمدند، بزرگترين اهانت به اسلام و خليفه‌ي مسلمين و آن اهل حلّ و عقدي كه علي(ع) را انتخاب كردند، نيست؟

چگونه است طلحه و زبير آزاد هستند با بيرون آوردن همسر پيامبر از خانه به پيامبر اهانت كنند، با جنگيدن با خليفه‌ي مسلمين به او و كساني كه او را انتخاب كردند اهانت كنند، بلكه به روي آنها شمشير بكشند و آنها را بكشند؛ آن وقت ديگران حق ندارند حتي آنچه را در تاريخ به وقوع پيوسته و كارهايي را كه آنها انجام داده‌اند، در روزنامه‌اي بنويسند و يا در سريالي به تصوير بكشند؟

شما چرا به طلحه و زبير نمي‌گوييد: «اي كاش خنجر را به قلب ما فرو مي‌كرديد ولي مردم را بر عليه خليفه‌ي سوم تحريك نمي‌كرديد. اي كاش شما خنجر را به قلب ما مي‌كوبيديد ولي همسر پيامبر را از خانه بيرون نمي‌كشيديد و براي اهداف شوم سياسي خود از شهرت و محبوبيت او سوء استفاده نمي‌كرديد. اي كاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مي‌برديد ولي بر عليه خليفه‌ي مسلمين، جنگ جمل را به راه نمي‌انداختيد.»

آقاي مولوي، آيا مي‌توانيد انكار كنيد كه ده‌ها سال از زمان معاويه تا زمان عمر بن عبدالعزيز، علي(ع) را در نمازهاي جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مي‌كردند و اين كار توسط معاويه و به دستور او شروع شد و بقيه‌ي بني‌اميه هم اين سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاويه و بني‌اميه اعتراض نمي‌كنيد كه: «اي كاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مي‌كرديد ولي خليفه‌ي چهارم، داماد پيامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسين(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمي‌كرديد»؟

چرا از طعنه يا بدگويي بعضي از مردم نسبت به تعداد اندكي از صحابه ناراحت مي‌شويد و از آن همه توهين‌هايي كه بعد از رسول خدا(ص) به علي(ع) و پاره‌ي تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابه‌ي بزرگي همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمي‌شويد و به مسبّبين آن اعتراض نمي‌كنيد؟

چرا به حافظ محمد ابراهيم اعتراض نمي‌كنيد كه داستان‌هاي تلخ بعد از رحلت پيامبر(ص) را ـ كه شما و همفكرانتان بر خلاف مستنداتي كه در كتب و منابع خودتان آمده اصرار داريد منكرش شويد ـ به‌صورت افتخارآميز! در قصيده‌ي خود آورده و با اين كار، آتش كينه و دشمني را بين برادران مسلمان شعله‌ور كرده است؟ آنجايي كه (در ج1 ص82 ديوانش) گفته است:

و قولةٍ لِعلي قالها عُمر ......... اكرم بسامِعها اعظم بمُلقيها

حرّقت طرك الا ابقي عليك بها ......... ان لم تبايع و بنتُ المصطفي فيها

ما كان غير أبي حفص يفوه بها ......... أمام فارس عدنان و حاميها(6)

و عجيب‌تر آنكه برخي از بزرگان مصر هم از چنين شاعري ـ با اين شعورش ـ تقدير كرده و ديوانش را مكرّر چاپ مي‌كنند!. چرا به اين شاعر و امثال آن نمي‌گوييد: «خنجر به قلب من ملاّ فرو كنيد ولي پسر عمو و داماد پيامبر و بانوي بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهيد و مجدداً خاطرات تلخ تاريخ را زنده نكنيد.»؟

جناب مولوي، به مردم چه بگوييم؟ صحابه‌ي پيامبر(ص) كه آن شخصيت بي‌نظير را از نزديك ديده بودند. شخصيتي كه قرآن خطاب به وي مي‌فرمايد: «إنّكَ لَعَلي خُلُق عَظيم» و از طرف ديگر به همه و بيش از همه به صحابه مي‌فرمايد: «ولكم في رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همين صحابه به جان يكديگر مي‌افتند. برخي را مي‌كشند، همانگونه كه عثمان را كشتند. بعضي بر عليه بعضي ديگر لشكر‌كشي مي‌كنند، آنطور كه طلحه و زبير و ديگران بر عليه علي(ع) اين كار را كردند. بعضي عدّه‌اي از صحابه را تبعيد مي‌كنند، آنگونه كه عثمان، ابوذر (صحابي بزرگ پيامبر) را تبعيد كرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخي از صحابه صحابه‌ي ديگر را بر عليه ديگر اصحاب پيامبر(ص) تحريك مي‌كنند، همانطور كه طلحه و زبير و عايشه و عمروعاص نسبت به عثمان كردند. بعضي ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضي ديگر رسمي مي‌كنند، آنگونه كه معاويه نسبت به علي(ع) كرد. بعضي با بعضي قهر كرده و با خدا عهد مي‌كنند كه تا زنده‌اند با آن ديگري حرف نزند آنطور كه عبدالرحمن‌بن‌عوف نسبت به عثمان، خليفه‌ي سوم انجام داد.

با اين همه سوابقي كه برخي از صحابه دارند، انصاف دهيد آيا مردم از ما و شما قبول مي‌كنند كه باز هم همه‌ي آنان را مبرّاي از خطا و گناه دانسته و هيچ نقدي را بر آنان روا نشمريم و به مردم بگوييم شما حق نداريد به هيچ‌يك از كساني كه چند صباحي با پيامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگوييد بالاي چشمتان ابرو؟

مگر شما ادّعا نمي‌كنيد پيامبر فرمود: «أصحابي كالنّجوم بأيّهم اقتدَيتُم اهتَدَيتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر كدام اقتدا كنيد هدايت مي‌شويد.»7 اگر مردم به شما بگويند ما به آن صحابه‌اي كه به يكديگر ناسزا گفته و صحابه‌ي ديگر را سبّ مي‌كردند، مي‌خواهيم اقتدا كنيم، چه جوابي داريد به آنها بدهيد؟

از همه بالاتر مردم به ما مي‌گويند: وقتي خود پيامبر(ص) برخي از اصحابش را لعنت مي‌كند، اين نشانه‌ي اين است كه بعضيِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت كردن آنان جايز است وگرنه خود پيامبر ـ كه اسوه‌ي حسنه است ـ اين كار را نمي‌كرد.

مي‌گويند: مگر پيامبر(ص) (همان‌طور كه در تاريخ طبري ج11 ص357 آمده) روزي كه ابوسفيان را سواره ديد كه معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراكِب؛ خدايا آنكه سواره بر مركَب است و آنكه مركَب را مي‌كَشد و آنكه مركَب را به جلو مي‌راند لعنت كن»؟

بايد جواب مردم را چه داد؟ آيا بايد به دروغ به مردم گفت: اينها همه كذب است و هر چه فلان مولوي مي‌گويد راست است؟!

* قسم ياد كرده‌ايد كه هزاران امام خميني، شاگرد مكتب عمر و ابوبكر هم حساب نمي‌شوند.

هرچند اين سخن از طرف شما به‌صورت توهين‌آميز و به زعم خودتان با هدف كوچك‌شمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوه‌دادنِ خلفا گفته شده، ولي حقيقت هم همين است كه مكتب خلفايتان نتوانسته و توان اين را هم ندارد كه مُصلحاني همچون امام خميني(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با ديده‌اي حقيقت‌بين به تاريخ 1400 ساله بنگريد، خواهيد ديد هر جا كسي در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّي(ص) دفاع كرده است، پرورش‌يافته‌ي مكتب اهل‌بيت(ع) بوده است، نه مكتب خلفا.

* همچون ديگر همفكرانتان ـ مخصوصاً آنهايي كه اصولاً ما ايرانيان، اعم از شيعه و سني را مجوس مي‌نامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ايران) را پتكي ساخته‌ايد كه به‌خاطر آن بايد پاي عمر و سم اسبش را هم ببوسيم!.

عجب از شما و همفكرانتان كه بوسيدن كعبه و ضريح پيامبر(ص) را شرك مي‌دانيد، آنگاه ما را صراحتاً و آشكارا دعوت به چنين شركي مي‌كنيد؟

اگر اندك مطالعه‌ي تاريخي ـ حداقل در كتب معتبر خودتان ـ مي‌داشتيد و اوضاع اجتماعي، سياسي و فرهنگي ايرانيان را مي‌دانستيد و از چگونگي قبول اسلام از طرف ايرانيان اطلاع كسب مي كرديد، اينگونه توهين‌آميز سخن نمي‌رانديد و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمي‌كشيديد و آن را جايگزين نور تابنده‌ي اسلام ـ كه قلب هر انسان ستم ديده را تسخير مي‌كرد ـ نمي‌كرديد!

سخن از فتوحاتي كه به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتي كه توسط برخي عوامل آن پديد آمد و ظلمها وجناياتي كه بر بي‌گناهان و اسيران روا داشته شد، بسيار است كه قتل‌عام مردم تسليم شده و امان داده شده‌ي شهر طميسه در جنگ گرگان توسط سعيدبن‌عاص،(8) كوركردن چشم هزار تن از ساكنان شهر انبار در جنگ ذات‌العيون توسط خالدبن‌وليد9 و گردن‌زدن اسيران در صف 22 كيلومتري در جنگ طالقان10 تنها گوشه‌اي از آن است.

جهت اطلاع بيشتر مي‌توانيد به فصلنامه‌ي تاريخ در آيينه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)) و نيز مقالات موجود در سايت مؤسسه حضرت ولي عصر(عج) به نشاني
www.valiasr-aj.com مراجعه كنيد.

* از نماز جمعه‌ها و رسانه‌ها و صدا و سيما و سريال‌ها ـ با الفاظي توهين‌آميز ـ گلايه كرده‌ايد كه چرا گاهي حقيقتي از تاريخ را بيان مي‌كنند كه در آن عملكرد برخي از اصحاب مورد نقد قرار مي‌گيرد؟

جناب مولوي، چاره كار اينها نيست. چاره اين كار كتب حديث و تاريخ و فقه و رجال اهل سنت است. براي از بين‌بردن نقاط ضعف برخي از صحابه، بايد دعا كرد خداوند ريشه تمام اين كتاب‌ها را از ميان بر كند! زيرا پيروان مكتب اهل بيت(عليهم‌السلام) اكثر نقاط ضعف صحابه را از ميان همين كتاب‌ها در طول تاريخ پيدا كرده‌ا‌ند. البته اين دعا هم قابل استجابت نيست، زيرا خداوند اراده كرده است كه فضائل اهل بيت و نقاط ضعف كساني كه در مقابل اهل بيت(ع) بوده‌اند، در همين كتاب‌هاي اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احاديثي كه توسط بني‌اميه و ديگران روا شد ـ باشد و در همه دنيا پراكنده شود تا حجت بالغه‌ي الهي بر كساني كه طالب حق و حقيقت‌اند، تمام باشد.

* اما اظهار نظر شما راجع به جمعيت 20 ميليوني!!! اهل سنت در ايران

براي اينكه براي جسارتهاي متعدّدتان ـ كه بخش كوچكي از آن در اين قطعه فيلم بود ـ توجيهي دست‌وپا كنيد، مي‌گوييد 20 ميليون اهل سنت در ايران وجود دارد! ان‌شاءالله كه بقيه اطلاعات شما مانند اين آمار غلط نباشد، كه متأسفانه چون همه‌جا عينك تعصّبِ افراطي بر چشم نهاده‌ايد، اشتباهاتتان خيلي فراتر از اين‌هاست.

اولاً: در فرهنگ قرآني، آنچه مطلوب و داراي ارزش است، كيفيّت است، نه كمّيت. اگر نظري بر قرآن كريم بياندازيد خواهيد ديد خداوند متعال بارها و بارها جمعيت كم ـ داراي كيفيّت ـ را تحسين فرموده است: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشّكُورُ»12 اما از آن طرف اكثريتِ بي‌محتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن كريم است:

«وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ وَلَكِنّ أَكْثَرَهُمْ لايَشْكُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنّ‏ِ وَاْلإِنْسِ»14

شيطان گفت «وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نكرد، بلكه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ»(16)

برويد در قرآن شمارش كنيد ببيند چه‌قدر درباره‌ي اكثريت فرموده است: يَجْهَلوُن، فاسِقُون، لايَشكُرُون، لايُؤمِنُون، لايَسْمَعُون، لايَعْقِلُون؟

پس صِرف جمعيت فراوان از يك قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هيچ فضيلت و منقبتي به حساب نمي‌آيد، همانگونه كه صِرف صحابي بودن يا هم عصر بودن با پيامبر(ص)، به خودي خود مقام و شأنيتي براي افراد ايجاد نمي‌كند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مي‌شود ـ تقواست، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»17

الآن جمعيت مسيحيان دنيا بيشتر از همه اديان است ولي آيا اكثريت بودن آنها دليل بر حقانيتشان است؟ الآن اكثريت جميعت مسلمين، فرقه‌هاي مختلف برادران اهل سنت هستند. آيا اين دليلِ صحّت همه‌ي اعتقادات آنها مي‌شود؟

پس اگر 99% مردم ايران هم از اهل سنت باشند، شايد بتوان با قدرت حكومت كرد ولي با حكومت و قدرت نمي‌توان به خداوند گفت: بايد در روز قيامت آنچه را كه عدّه‌اي از صحابه مي‌پسنديدند و بعد از رحلت پيامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاي آنچه پيامبر فرموده بود، نشاندند بايد بپذيري! بدون ترديد حرف آخر را خداي متعال مي‌زند، نه اقليت، نه اكثريت، نه مردم، نه مولوي‌ها، نه صحابه و نه هيچ كس ديگر.

ثانياً: با كدام مستند، ادعاي جمعيت بيست ميليوني داريد؟ و طبق چه آمار علمي هر سال چند ميليون! به جمعيت‌تان مي‌افزاييد؟ اصولاً كل جمعيت استان‌هايي كه عزيزان اهل سنت در برخي شهرهاي آن اكثريت‌اند، چه‌قدر است كه سهم شما بيست ميليون شود؟ به سايت‌هاي حاميان خارجي‌تان ـ همچون سايت قرضاوي ـ سري بزنيد و ببينيد با همه‌ي بزرگ‌نمايي كه دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانسته‌اند جمعيتتان را از ده درصد بالاتر ببرند.

با اين ادّعاهاي بي‌اساس و غير علمي و غير منطقي چه چيز را مي‌خواهيد ثابت كنيد؟ مگر همين شماها كه تا دو سه سال قبل ادعاي جمعيت دويست هزار! نفره در تهران را داشتيد، الآن مدّعي نيستيد شهر تهران يك ميليون!! سني دارد؟ اگر ديگران اطلاعي نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند كه فقط چند هزار نفر سنّي در شهر تهران و حاشيه‌ي آن وجود دارد و اكثرشان هم كارگران مهاجر افغان هستند.

بنابراين بيهوده زحمت نكشيد و جمعيت چهار پنج ميليوني برادران اهل سنت را با تبليغات و مظلوم‌نمايي، بيست ميليون! جلوه ندهيد. به دوستان مولوي‌تان در سيستان‌وبلوچستان هم بفرماييد: عبارت «ما اهل سنت يك‌سوم! جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهيم» را از بخش عربيِ سايت رسمي‌شان حذف كنند تا موجب خدشه‌دار شدن آبروي خودشان و اثبات عدم صداقت‌شان نشود.

به‌جاي اينگونه سخنان كذب و مغالطه‌آميز كه نتيجه‌اي جز تحريك قومي و مذهبي و ايجاد فتنه و اختلاف (كه هدف اصلي دشمنان قسم‌خورده‌ي اسلام و مسلمين است) ندارد، بگذاريد مردم شريف اهل سنت (هر جمعيتي كه دارند) با آرامش به زندگي‌شان بپردازند، همانگونه كه هميشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندي‌شان هم مانند شيعيان و پيروان ساير فرق و اديان محفوظ بوده و هست.

والسلام علي من اتّبع الهدي

حوزه علميه قم

نوري

________________

1. در ابتدا حتماً عدّه‌اي اين كار را به قصد ترويج اعتقاداتشان و يا ضدّيت با نظام اسلامي نشر داده‌اند، اما مطمئناً اكثر افراد آن را نه به عنوان سخني علمي، بكه به عنوان طنز ردّ و بدل مي‌كنند و تعدادي هم با تعجب آن را به ديگران نشان مي‌دهند كه چگونه در نظام اسلامي، كساني به اين راحتي به همه چيز جسارت مي‌كنند!.

2. سوره‌ي احقاف، آيه‌ي 15: و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي‌ماه است.

3. آيه‌ي 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً؛ و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگري به جاي همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراواني [به عنوان مهر] به او پرداخته‏ايد، چيزي از آن را پس نگيريد! آيا براي بازپس گرفتن مهر آنان‏، به تهمت و گناه آشكار متوسل مي‏شويد؟!

4. سوره عبس، آيه‌ي 30، يعني «و ميوه و چراگاه».

5. الإمامة والسياسة ابن قتيبه، ج1، ص71 و تاريخ طبري، ج3، ص477 و النهاية ابن‌اثير، ج5، ص79 و...

6. يعني: گفتاري از عمر به علي است كه شنونده‌اش را اكرام كن و گوينده‌اش را بزرگ بشمار (كه گفت): اگر بيعت نكني خانه‏ات را آتش مي‌زنم و چيزي در آن برايت باقي نمي‌گذرام با اينكه دختر پيغمبر در آن خانه است! غير از عمر كسي نمي‌توانست به يكه‌سوار قبيله عدنان و حامي دختر پيامبر (يعني علي) چنين سخني بگويد!.

7. فيض القدير، ج1 ص209 و مشكاة المصابيح، ج3 ص1696

8. الكامل ابن اثير، ج3، ص110

9. البداية ‌و النهاية ابن كثير، ج6، ص386

10. الكامل ابن اثير، ج4، ص545

11. سوره‌ي بقره، آيه‌ي 249: چه بسيار گروه‏هاي كوچكي كه به فرمان خدا، بر گروه‏هاي عظيمي پيروز شدند.

12. سوره‌ي سبأ، آيه‌ي 13: عده كمي از بندگان من شكرگزارند.

13. سوره‌ي يوسف، آيه‌ي 103: بيشتر مردم‏، هر چند اصرار داشته باشي‏، ايمان نمي‏آورند.

14. سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 179: به يقين‏، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم.

15. سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 17: و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهي يافت.

16. همان، آيه‌ي 18: جهنم را از شما همگي پر مي‏كنم.

17. سوره‌ي حجرات، آيه‌ي 13: همانا گرامي‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست‏.


Share
1 | غلام حيدر | Germany - Nuremberg | ١٢:٠٠ - ١١ شهریور ١٣٨٧ |
بسم رب الحيدر
بسيار منطقي جواب داده شد. متاسفانه اين گروه سطحي نگر هستند و به چيز ديگه اي توجه نمي كنن. قسمتي كه جواب به ياوه هاي ايشان درباره جمعيت بيست ميليوني داديد خيلي جالب بود. در ذهن خودم بود ولي در سايت نديده بودم. ولي شما با استدلال قوي خود اين را مطرح كرديد. جداي از اين آنها نقشه اي به نمايش مي گذارند كه نقشه كل دنيا را ترسيم كرده و مشخص شده كه اهل سنت از اهل تشيع بيشتر هستند. ولي به قول شما و بالاتر از آن به قول قرآن واكثرهم لايعقلون
يا علي
2 | محمد علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ شهریور ١٣٨٧ |
با سلام
من هم اين كليپ رو ديدم. مملكت ما خيلي به اينها رو داده. خداوند دشمنان رسول خدا(ص) و اهل بيت اش را لعنت كند...
3 | حق شناس | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٢ شهریور ١٣٨٧ |
سلام عليكم
حلول ماه رحمت و مغفرت بر شما و همه بندگان صالح خداوند مبارك باد.
از انتشار اين نوشته، ممنون و سپاسگزاريم.
متن تنظيم شده آن با فرمت PDF هم جهت چاپ و انتشار در وبلاگ «گفتمان مذهبى» وجود دارد كه عزيزان مى‌توانند مراجعه فرمايند.
www.shia-sunni.ir
اجر همه با خداى متعال
4 | ميثم | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ١٢ شهریور ١٣٨٧ |
طيب الله انفاسكم
5 | طاهر | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ١٢ شهریور ١٣٨٧ |
براي آگاهي از فضايل (البته بخوانيد ....)خليفه دوم به سايت زير مراجعه كنيد (زبان سايت عربي است وبراي خوانده شدن سايت به اين طريق عمل كنيد :راست كليك +encoding +عربيك ويندوز)
http://www.members.optushome.com.au/alfarook/
آدرس ديگر سايت www.al-farook.com

6 | مجتبي | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٢ شهریور ١٣٨٧ |
سلام عليکم
خسته نباشيد
آقا به دشمن بها بديم همينه ديگه سادات حسيني و عالم شيعي با .... العياذ و به الله
انشاء با اشاعه فرهنگ حقه شيعه در مقابل دشمنان دين بتوانيم ايستادگي کنيم
يا علي
7 | رحمان | Iran - Qarah Ẕīā’ od Dīn | ١٢:٠٠ - ١٣ شهریور ١٣٨٧ |
حرف حساب جواب ندارد. درود بر شما
8 | اسماعيل | United States - Fremont | ١٢:٠٠ - ١٣ شهریور ١٣٨٧ |
باسلام
خيلي خوب جواب داديد متشکرم
9 | زاخهزث1428 | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٥ شهریور ١٣٨٧ |
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
بهتر است كه خود علماي اهل سنت با درايت كامل از انتشار اينگونه اباطيل جلوگيري كنند و اين وهابيان جيره خوار ملحد كه خود را به عناوين مولوي بودن يه اهل سنت مربوط ميكنند و سعي در ايجاد اختلاف ميكنند كه از اين اب گل الود دولار و پوند صيد كنند و علماي شيعه را مجبور به افشاي حقايقي بكنند كه باعث كدورت شود و قياسهاي باطل بكنند و اولاد پيغمبر را با غير مقايسه كنند . يك نگاه ساده به اطراف خودتان بكنيد والاترين و محبوب ترين شخصيت حاضر دنيا اسلام مقلد امام و رهبر است متوجه شديد دنياي اسلام يعني ............ يا علي

10 | ح ش - ن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٨ شهریور ١٣٨٧ |
سلام جناب حسيني قزويني انشاء الله خدا خير تان دهد بنده و خيل كثيري از برادران سني از شما تشكر ميكنيم و از شما خواهشمنديم ما را از وقايع تاريخي آگاه نمائيد .
11 | جوادراستگو | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ شهریور ١٣٨٧ |
آقاي خيرشاهي.ماهم معتقديم که امام خميني شاگرد مکتب عمر نيست.رهبري که ميگويد"ولله درتمام عمرم يکبارهم نترسيدم"شاگرد مکتب کسي است که درغزوات وجنگها زره او پشت نداشت.نه مثل بعضيها که به شهادت اسناد تاريخي خودتان از فراريان جنگ بودند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
12 | منطقي | Kuwait - Kuwait City | ١٢:٠٠ - ٢٥ شهریور ١٣٨٧ |
سلام عزيزان

خواستار طر موضوعي يا مقاله اي در باره رد شبهات نويسنده احمد الكاتب مخصوصا به كتاب او )تطور الفكر الشيعي من الامامه و النص الي الشوري


اميدوارم به درخواست من جواب مثبت دهيد

جون اين نويسنده كل عقيده شيعه در باره عصمت و نص زير سوال مي برد

و نظريه شوري را ترجيح مي كند در زمان غيبت

سلام

پاسخ:
شما كتاب (شبهات و ردود ) جناب آقاي سيد سامي البدري را مطالعه نماييد كه به سخناني بي اساس و سراسر دروغ احمد الكاتب، پاسخ كوبنده داه است.
13 | فرهاد.ف | Seychelles - Cascade | ١٢:٠٠ - ٢٧ شهریور ١٣٨٧ |
سلام عليكم !

از جناب خير شاهي بخاطر مزاح هاي زيبا و فكاهي سپاس گذارم !

حالا بهتره ببنيم تاريخ در مورد خليفه دوم چه ميگه:

1.منع كردن مردم از پرسيدن و دانستن تفسير قرآن :

وحرم (عمر) السؤال والبحث في تفسير الآيات القرآنيه. الدر المنثور 2/7 ، 227 ـ سنن الدارمي 1/54 ـ كنز العماّل 2/331 ، 510 و 11/296


2.اعتراض به شفاعت رسول خدا براي مسلمانان :

واعترض(عمر) في تبشير النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) الناس بالجنه بقولهم كلمه التوحيد . { صحيح مسلم 1/59 }

3.اعتراض به وقت نماز پيامبر :

واعترض(عمر) على الرسول (صلى الله عليه وآله وسلم) في تأخير الصلاه . { صحيح مسلم 1/441 }

4.پايه گذاري كارهاي خلاف شرع = بدعت در دين :

وابتدع( عمر ) الجماعه في صلاه النوافل ( التراويح ) ، { صحيح مسلم 1/523 و 2/251 ـ فتح الباري 4/314 }


5.اعتراف به جهل خود و اين كه دانشش كمتر از زنان خانه نشين است :

وكان(عمر) يذعن ويعترف بقله علمه حتى بالنسبه الى النساء . { صحيح الترمذي 3/423 ـ سنن ابن ماجه 1/607 ـ سنن النسائي /ح3297 ـ سنن الدارمي /ح 2103 ـ شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد 1/182 ـ الدر المنثور 2/133 ـ سنن البيهقي 7/233 }

6.فرار از جبهه هاي جنگ اسلام :

ويشهد التاريخ بمدى في عمر جبنه في الحروب !!!!
{ صحيح البخاري 2/100 و 3/67 ـصحيح مسلم 2/324 ـ سيره ابن هشام ـ مجمع الزوائد 9/124 ـ مستدرك الحاكم 3/37 ـ الجمع بين الصحيحين ـ السيره الحلبيه 3/123 ـ مفاتيح الغيب للفخر الرازي 9/52 ـ الدر المنثور 2/88 ـ تفسير الطبري 4/95 ـ روح المعاني للآلوسي 4/99 }

في (المستدرك ج2 ص 143، ومسند أحمد ج1 ص 156) عن علي (عليه السلام) قال: (كنا إذا حمي البأس ولقي القوم اتقينا برسول الله (صلى الله عليه وآله) فلا يكون أحد منا أدنى إلى القوم منه).

صحيح البخاري/ عمر من الهاربين يوم حُنَينْ... إقرأ أول أسطر من الرواية ثم الشرح يقول: فتحلل ودفعته ثم قتلته وانهزم المسلمون وانهزمت معهم فإذا بعمر بن الخطاب ، رقم 3978
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=3978&doc=0

در صورتي كه قران ميفرمايد :

الانفال آيه 16 (وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ)

....

ديدگاه قران در مورد اكثريت :

الانعام آيه 116 (وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ)

اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى‏، تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ [زيرا] آنها تنها از گمان پيروى مى‏نمايند، و تخمين و حدس [واهى‏] مى‏زنند.

قال الله تبارك و تعالي : فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‏ .الزمر /17 و 18 .

يا حق
14 | سيد فريدالدين محمد صديقيان | Iran - Zanjan | ١٢:٠٠ - ٠١ مهر ١٣٨٧ |
برادران اين عـــــــــــــــــــــــــــــمر همان است كه به استاندارش زياد ابن ابيه در مداين دو ذرع ريسمان فرستاد (دو ذرع حدودا يك متر است ) و نوشت هر مجوسي را يفتي درازتر از اين ريسمان گردنش را بزن
زياد ديد با نامه نگاري نمي تواند راي اين شتر سركش لجوج (؟؟؟) ( اين تعبير علي ع در خطبه شقشقيه است ) تغيير دهد
خود به مدينه رفت وانقدر توضيح داد و دليل و برهان اورد تا او را راضي كرد از اين دستور بگذرد
ايا اين فرد لجوج دشمن رسول خدا و دشمن قران و سنت خدا ( لطفا اهل به ظاهر سنت برويد لااقل در صحاح سته خودتان در باره اين دراز بي دين تحقيق كنيد و خدا لعنت كند كسي را كه چشم بسته دين و مذهب خود را فقط بر اساس گفتار پدران قبول و از ان دفاع كور كورانه كند پس برويد كتابهاي خودتان را باز كنيد و جستجو كنيد اين سايت هم كار شما را راحتتر كرده و ادرس مطالب را داده ) به گردن ايراني حق دارد علم او بقدري بود كه نمي توانست كاه و جو دو الاغ را از هم سوا كند او مقام علمي دارد خدا هر گروه را با پيشوايش در قيامت وارد ميكند .
قال رسول الله ص يا علي انت و شيعتك في منابر من نور مبيضه وجوههم حولي في الجنه و هم جيراني
15 | هادي عباسي | Australia - North Sydney | ١٢:٠٠ - ٠٢ مهر ١٣٨٧ |
سلام عليكم
فتاواي رسواي اهل سنت را در وبلاگ چرا شيعه؟ چرا سنى ؟ http://www.eslaami.mihanblog.ir/
مطالعه بفرمائيد
16 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ مهر ١٣٨٧ |
متاسفانه اين آقاي مولوي مجددا در اقدامي ؟؟؟ كليپ ديگري از سخنراني هاي ؟؟؟ خود را منتشر كرده و با اين كار خود بساط شادي و خنده مردم را سر سفره هاي افطار فراهم كرده است در اين كليپ كه سراسر آن تناقض گويي و به نوعي تقليد از روضه خواني شيعيان مي باشد داستانهايي حماسي و البته پر از تناقض گويي از عمر بن خطاب نقل مي شود به عنوان مثال در ابتدا مي گويد من آن آقاي حاجي اسلامي را اصلا نديدم و در آخر درست عكس اين حرف را مي زند و مي گويد من خودم آب زمزمي را كه حضرت عمر پر كرده بود را از دست او گرفتم در جاي ديگري مي گويد ماري خود را پيچ داده بود و نوشته بود عمررررررررررررر ( البته مار مظهر شيطان مي باشد) در جاي ديگري مي گويد آن دوستم به خواي قيلوله فرو رفت و در خواب حضرت عمر را ديد و از او يك بطري آب زمزم گرفت و وقتي بيدار شد آن را براي من آورد . اگر به همين چند تكه از سخنان اين مولوي نگاه كنيم به وضوح متوجه تناقض گويي هاي بي شمار او خواهيم شد . به هر حال توصيه هاي ما به اين آقاي مولوي اين است كه بهتر است راههاي ديگري را براي خود نمايي و محبوب كردن خود انتخاب كند و بيش از اين وجهه خود را با اين مزخرفات بين مردم و به ويژه اهل تسنن خراب نكند چون در غير اين صورت ممكن است همين مقدار محبوبيت در ميان طرفداران خود را هم از دست بدهد .
17 | يزدان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ مهر ١٣٨٧ |
اهل سنت به پوچ بودن تمامي مولوي هاي خود پي برده اند. آن از مرادزهي كه در مناظره افتضاح كرد. اين از خيرشاهي كه مضحكه خاص و عام شده آن هم از بزرگشان عبدالحميد كه از ترس اين كه به روز اين ها دچار نشود در مناظره با علامه قزويني شركت نكرد. اما زرنگ است. اين ها را كوك مي كند تا هم مقاومت اندكي در برابر شيعه نشان داده باشد و هم خودش ضايع نشده باشد.
18 | يزدان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ مهر ١٣٨٧ |
به اين شخص ابله بگوييد كتاب شرح دعاي سحر امام خميني قدس الله سره العزيز را كه حضرتش در سن 27 سالگي تاليف فرموده است بخواند. ببيند اصلا چيزي از عرفان اين مرد بزرگ مي فهمد؟ اگر تمام علماي اهل سنت در طول تاريخ جمع شوند چنين كتابي در سن 80 سالگي هم نمي توانند بنويسند. بعد بيايد عمر بي سواد را با آن حضرت مقايسه كند!
19 | بهار حسيني | Germany - Sulzbach | ١٢:٠٠ - ١٣ مهر ١٣٨٧ |
به نظر من و همهء اهل سنتى ها لعنت خدا بر هر حي شيعه
20 | حسين اسيري | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ١٤ مهر ١٣٨٧ |
خانم يا آقاي " بهار حسيني "
آنطور كه ميدانيم شما لعن نميكنيد وميكيد در قرآن نيست !!!
21 | بهاره حسيني | Germany - Dieburg | ١٢:٠٠ - ١٥ مهر ١٣٨٧ |
اصلآ براى ما كراهت داره كه شما رافضى ها اسم مبارك حضرت عمر رضى الله عنه و خلفاى راشدين و حضرت عايشه را به زبان بياريد .
شما رافضى يعنى رفض كننده و منافق هستيد.
22 | بهار حسيني | Germany - Dieburg | ١٢:٠٠ - ١٥ مهر ١٣٨٧ |
اصلآ براى ما كراهت داره كه شما رافضى ها اسم مبارك حضرت عمر رضى الله عنه و خلفاى راشدين و حضرت عايشه را به زبان بياريد .
شما رافضى يعنى رفض كننده و منافق هستيد.
23 | محسن زارعي | Iran - Galleh Dār | ١٢:٠٠ - ١٦ مهر ١٣٨٧ |
با تشكر از اين جوابيه منطقي و مودبانه. از پيروان اهل بيت(ع) خواهش مي كنم در برابر اين توهين ها همچنان همانند بزرگان شيعه در اظهارنظرها رعايت ادب را داشته باشند،چون اگر طرف مقابل منطقي باشد كه توهين نمي كند و اگر نباشد كه صحبت با او به هر نحوي فايده ندارد.
24 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٨ مهر ١٣٨٧ |
در پاسخ به بهاره حسيني:
توهين و بي ادبي كار انسان مسلمان نيست اگر واقعا راست مي گوييد با منطق و استلال و مستندات تاريخي حقانيت مذهب خود را ثابت كنيد . فرض كنيد كه شمابا به كار بردن اين الفاظ نا مناسب به زعم خود به ما شيعيان توهين كنيد!
با مستندات تاريخي و كتب روايي و حديثي خود چه مي كنيد ؟ در روز قيامت و در محضر خداوند سبحان چه جواب خواهيد داد؟ آن طور كه از لحن سخن گفتن شما بر مي آيد شما عايشه را به عنوان الگوي خود انتخاب كرده ايد آيا مي خواهيد منكر اين واقعيت تاريخي شويد كه عايشه مردم را بر عليه عثمان تحريك كرده ؟
آيا مي توانيد انكار كنيد كه عايشه در توهيني آشكار به عثمان او را نعثل ناميده ؟ (نعثل در عربي به معناي كفتار مي باشد و نام فردي يهودي نيز بوده است .
آيا منكر اين مساله مي شويد كه عايشه بر خلاف دستور قران كه خطاب به همسران پيامبر مي فرمايد : و قرن في بيو تكن و لا تبرجن تبرج الجاهليه الولي سوار بر شتر شده و جنگ خونين جمل را بر عليه خليفه مسلمين به راه انداخته ؟
آيا مي توانيد اين حقايق تاريخي را از كسي پنهان كنيد ؟
با وجود اين اوصاف آيا باز هم حاضريد عايشه را به عنوان الگوي خود انتخاب كنيد ؟
25 | رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ مهر ١٣٨٧ |
بسم الله الرحمن الرحيم
اتفاقا براي ما هم کراهت دارد که نام خارج کنندگان دين از مجراي اصلي آن و غاصبين حق علي ابن ابيطالب و ائمه ي معصومين را بر زبان بيا وريم. ؟؟؟ کسي است که در عيد غدير به مولاي متقيان علي ابن ابيطالب تبريک گفت و بعد از رحلت پيامبر اکرم صل الله در حالي که جنازه ي مبارکشان هنوز بر روي زمين مانده بود آن افتضاح تاريخي و جريان سقيفه را به راه انداخت.حالا به من بگو ببينم رافضي و ؟؟؟ ماييم يا شما ؟
26 | رضا از زاهدان | Iran - Marvdasht | ١٢:٠٠ - ١٩ مهر ١٣٨٧ |
خانم بهار از شما و تمام وهابيون خواهش مي كنم مطالعه فرمايد و اينقدر از روي جهل و ناداني تهمت و لعن نكنيد از حقيقت پروا داريد ؟؟ از خداي بزرگ و تبارك و تعالي خواستارم شما و ديگر وها بيون كافر را هدايت كند انشا الله
27 | شيخ حسن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ مهر ١٣٨٧ |
سلام عليکم تمام عزيزاني که در راه دفاع از مکتب اهل بيت عليهم السلام قدم بر ميداريد حتما در بهشت از دست ساقي کوثر سير اب ميشويد شما که موفق هستيد براي ما هم دعا کنيد تا بتوانيم در اين راه قدم برداريم
28 | مهدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ مهر ١٣٨٧ |
در عجبم از سياست هاي دو گانه اي كه اهل سنت در پيش گرفته اند !!!! خانم بهار شما كه از لعن كردن معاويه و يزيد لعنه الله عليهم كه قاتل دو نوه پيامبر و سيد جوانان اهل بهشت هستند خود داري مي كنيد و مي گوييد ما در لعن كردن خيلي احتياط مي كنيم و لعن كردن را حتي بر حيوانات هم مجاز نمي دانيم پس چطور به اين راحتي همه شيعيان را لعن مي كنيد ؟
29 | محمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ مهر ١٣٨٧ |
به همه خواهران وبرادران اهل سنت توصيه ميكنم با تحقيق وتفحص در تاريخ ومتون ديني شيعه وسني راه حق را انتخاب نمايند و از لجاجت و تنگ نظري پرهيز نمايند آخرت خود را از روي لجاج وعناد تباه نكنند امروز با توجه به امكانات موجود حجت بر همه تمام است وهيچ كس در پيشگاه حضرت حق معذور نيست.
30 | محمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠١ آبان ١٣٨٧ |
جناب مولوي خيرشاهي شما كه اكثريت اهل سنت را دليل بر حقانيت اهل سنت ميدانيد آيا هيچ از خود پرسيده ايد چراخليفه دوم عمر با وجودي كه اكثريت نفهم آن روزگار با ابوبكر بيعت كرده بودند باز هم به دنبال بيعت علي با ابوبكر بود ابوبكر كه نصف بعلاوه يك آرا را آورده بود و نظر امثال شما را تامين نموده بود آخر او شايد فهميده بود كه آن اكثريت لا يعقلون و لايشعرون هستند و لذا كشان كشان علي (ع) را براي بيعت به مسجد برد. كاش شما هم لا اقل به اندازه عمر ميفهميديد كه اكثريت مورد ادعاي شما بر ضلالت وگمراهي هستند. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمدا و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك اللهم العنهم جميعا
31 | مجاهدسيستاني | Iran - Ţāleb ābād | ١٢:٠٠ - ٠٦ آبان ١٣٨٧ |
البته بايد يادآورشوم كه برخي از مولويهاي سني همچون مولوي پردل و مولوي نعمت الله نيز مانند خيرشاهي در كليپ هاي تصويري به شيعيان توهين كرده انشا ءالله جواب آنها رانيز بايد دليل هاي محكم بدهبد
32 | مهندس تنكابن | Iran - Amol | ١٢:٠٠ - ٠٨ آبان ١٣٨٧ |
به اين آقاي مولوي بگوييد اين سيد حسني که از شرف و ناموس اعراب در جنگ با صهيونيست دفاع کرده شاگرد عمر بوده يا تربيت شده مکتب خميني کبير؟
33 | رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٤ آبان ١٣٨٧ |
نظر جواد راستگو خيلي خووووووووووووووب بووووود.
34 | سعيد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ آبان ١٣٨٧ |
بابا چه کار با اين بنده خدا داريد؟تا موقعي که امثال جناب حضرت مولوي خيرشاهي هستند مردم ايران داراي افسردگي نمي شوند چون جناب مولوي باعث شادي و خنده مي شوند.بنده که با شنيدن اظهارات ايشان کلي شاد شدم و توصيه بنده اينست که اظهارات ايشان در تمام شبکه هاي تلويزيوني به طور مرتب پخش شود تا اسباب تفريح مردم ايران جور شود.
35 | علي رضايي فارس | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ٢٧ آبان ١٣٨٧ |
النبي اولي با لمومنين من انفسهم و ازواجه امهاتهم ((و ژيامبر نسبت به مومنان از از خودش اولي تر است و همسران پيامبر مادران شما هستند)) حالا شما به مادر خودتان توهين كنيد

پاسخ:
جناب علي رضائي ! اين كه زنان رسول خدا «ام المؤمنين»‌ هستند ، كسي شك ندارد ؛ اما اين سبب نخواهد شد كه آن‌ها معصوم از خطا و اشتباه باشند ! زن حضرت نوح و حضرت لوط نيز ، زن پيامبر بودند ؛ اما طبق نص صريح قرآن كريم به شوهرانشان خيانت كردند و كافر از دنيا رفتند ؛ همان طور كه «قتيله» همسر ديگر رسول خدا صلي الله عليه وآله طبق صريح كلمات ذهبي و ديگر بزرگان سني به خاطر جنگيدن برادرش با ابوبكر مرتد حساب شد .
عائشه دختر ابوبكر نيز از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام به حساب مي‌آيد و طبق نص صريح روايت بخاري و مسند احمد بن حنبل حتي دوست نداشت نام امام علي عليه السلام را بر زبانش جاري كند .
او كسي است كه عليه خليفه رسول خدا ، خروج كرد و با آن كه رسول خدا با علم غيبي كه خداوند به آن حضرت عطا كرده بود ، اين واقعه را پيش بيني و عائشه را از اين كار منع كرده بود ، سوار بر شتر شد و در جنگي شركت كرد كه بيش از بيست هزار نفر از فرزندانش كشته شدند . مقصر اصلي در اين جنگ ام المؤمنين عائشه بود .
ما هر گز به عائشه اهانت نخواهيم كرد ؛ اما اين سبب نخواهد شد كه اعمال نا پسند وي را متذكر نشويم .
والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات

36 | ستاره اشتياني | United States - Mountain View | ١٢:٠٠ - ٢٨ آبان ١٣٨٧ |
جاي تاسف است كه ادمابدون تحقيق سخن ميگن عايشه پاكه چون همسرش حبيب خداپاك بوده زمين اسمان بخاطرش بوجودامد پيامبران دچاراشتباه شدن ومجازات مت حضرت يونس سليمان يوسف موسي اماپيامبردچاراشتباهي نشدخداوندزني پاك ودانا عطا كردكه بيشترين سوره هاروحفظ وهديه به مادا
37 | مهندس- تنكابن | Seychelles - Cascade | ١٢:٠٠ - ٢٩ آبان ١٣٨٧ |
خانم آشتياني اگر امام علي را به عنوان خليفه اول وجانشين پيغمبر قبول نداري حتما اورا به عنوان خليفه چهارم وبه عنوان پسر عم پيامبر ص يا به عنوان صحابه قبول داري وهمه ميدانيم كه عا يشه با پسر عم پيامبر وخليفه وقت جنگ كرده به نظر شما حق با كدامشان بود ؟ وآيا رفتار عايشه در تضاد با نص صريح قرآن نيست ؟
كه ميگويد اي زنان پيغمبر در خانه هايتان قرار گيريد مانند زنان جاهليت..(احزاب 33 )-ولي ايشان سوار شتر شده ويك زن ميان بيست هزار سرباز نا محرم جولان داده ؟
آنوقت شما ميگوييد چون پيامبر پاك بوده حتما عايشه هم پاك بوده !!! تعصبات جاهلانه هم حدي دارد در ضمن ام المومنين خواندن همسران پيامبر از ناحيه قرآن به خاطر اين بوده كه كسي بعد از پيامبر با آنها ازدواج نكند وبا اين دستاويز فتنه ايجاد نشده و فخر فروشي وتفاخر ايجاد نشود ! و هيچ دليلي براي پاك بودنشان نيست چنانكه حضرات نوح ولوط هم نتوانستند موجب نجات همسرانشان شوند مثلا كرم خاكي سوار كشتي نوح نبي شد ولي براي همسر نوح (ع) جانبود!!!!حالا فهميدي كي بدون تحقيق سخن ميگه - خدا دلت را به نور حقيقت روشن كند-آمين
38 | خاك پاي اهل بيت | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٧ |
با سلام و درود فراوان خدمت تمامي مدافعان مظلوميت اهل بيت عليهم السلام. من دست تک تک شما عزيزان را که با سعه صدر و دلايل متقن سعي در اثبات حقانيت اهل بيت داريد ميبوسم اما بدانيد که خداوند متعال در قرآن عظيم الشان خود در توصيف افرادي که با وجود براهين روشن همچنان بر باطل خود استوارند ميفرمايد:(ختم الله علي قلوبهم وعلي سمعهم وعلي ابصارهم غشاوه) و دلي که خدا بر آن پرده افکنده هرگز به نور حقيقت روشن نميشود
39 | محمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ آذر ١٣٨٧ |
باسلام
من تهراني الا صل و از اهلسنت مركز كشور مي باشم قابل ذكر و توجه تمامي اخوندهاي فاشيستي و تندرو از انجائي كه رهبر بزرگ و عزيز ايران امام خميني در اوايل انقلاب زميني را جهت ساخت مسجد مستقل به اهلسنت ايران دادند و شما تندروان و بدخواهان وحدت شعيه و سني مانع از ساخت مسجد بعد از گذشت 30 سال شده ايد حال اگر به خود جرائت داده و حسن نيت خود رانشان بدهيد و اجازه ساخت مسجد را به اهل سنت كه ارزوي ديرينه انها نيز مي باشد بدهيد ان وقت كثرت جمعيت اهلسنت را در خود تهران خواهيد دهيد و قطعا حرف اقاي مولوي خيرشاهي در مورد جمعيت 20ميليوني سني ايران را تائيد خواهيد كرد .
40 | محمد علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ آذر ١٣٨٧ |
اولا اولين كساني كه رافضي ناميده شدند ساحراني بودند كه به موسي ايمان اوردند و ما رافضي هستيم چون باطل را رد و حق را پذيرفتيم الان جمعيت اهل سنت در خوشبينانه ترين حالت 11درصد جمعيت ايران هستند
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها