2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
صحيح بخاري تحريف شده است
کد مطلب: ٦٢٦٥ تاریخ انتشار: ١٧ دي ١٣٨٦ تعداد بازدید: 30275
فتنه وهابیت » تحریفات
صحيح بخاري تحريف شده است

آيا اين واقعيت دارد كه صحيح بخاري تحريف شده است ؟ يعني كتابي كه اهل سنت آن را بعد از قرآن مهمترين منبع احكام مي دانند ، مورد تحريف قرار گرفته است ؟اگر چنين باشد حتي اگر ثابت شود كه بخاري خود محدث بزرگي بوده و از جهت ديني هم لغزشي نداشته باز اهل تسنن نمي توانند به كتاب وي استدلال كرده و آن را مفخره اي براي خود بدانند .


1- فتح الباري ج10/ص100 كتاب الاشربة باب الشرب من قدح النبي صلي الله عليه [ وآله] و سلم: و ذكر القرطبي في مختصر البخاري أنه رأي في بعض النسخ القديمة من


صحيح البخاري قال أبو عبد الله البخاري رأيت هذا القدح بالبصرة وشربت منه وكان اشتري من ميراث النضر بن أنس بثمانمائة ألف .


قرطبي در كتاب مختصر بخاري گفته است كه وي در بعضي از نسخه هاي قديمي صحيح بخاري ديده است : كه بخاري گفت : من اين پيمانه (پيمانه آب خوري رسول خدا) را در بصره ديدم و از آن آب نوشيدم ؛ و آن از ميراث نضر بن أنس با 800000 درهم خريده شده بود .


اين جملات در صحيح بخاري موجود ديده نمي شود !!!



2- الجمع بين الصحيحين ج3/ص490 باب أفراد البخاري من الصحابة ، عمرو


بن ميمون الأودي رضي الله عنه ، طبعة الثانية دار ابن حزم بيروت 1423:


3047 - حكي أبو مسعود أن له في الصحيح حكاية من رواية حصين عنه قال رأيت في الجاهلية قردةً اجتمع عليها قردةٌ قد زنت فرجموها فرجمتها معهم كذا حكاه أبو مسعود ولم يذكر في أي موضع أخرجه البخاري من كتابه فبحثنا عن ذلك فوجدناه في بعض النسخ لا في كلها قد ذكر في أيام الجاهلية وليس في رواية النعيمي عن الفربري أصلاً شيءٌ من هذا الخبر في القردة ولعلها من المقحمات التي أقحمت في كتاب البخاري والذي قال البخاري في التاريخ الكبير قال لي نعيم بن حماد أخبرنا هشيم عن أبي بلج وحصين بن عمرو بن ميمون قال رأيت في الجاهلية قردةً اجتمع عليها قرودٌ فرجموها فرجمتها معهم وليس فيه قد زنت فإن صحت هذه الزيادة فإنما أخرجها البخاري دلالةً علي أن عمرو بن ميمون قد أدرك الجاهلية ولم يبال بظنه الذي ظن في الجاهلية


ابو مسعود گفته است كه در صحيح بخاري روايتي را از حصين نقل مي كند كه وي گفت در جاهليت ميموني را ديدم كه گروهي از ميمون ها دور وي جمع شده - و وي زنا كرده بود - پس او را رجم كردند ؛ من نيز او را همراه ايشان سنگسار كردم .


ابو مسعود اين روايت را چنين نقل كرده است ؛ اما نگفته است كه در كدام قسمت ، بخاري اين روايت را در كتابش آورده است ؛ پس ما به دنبال آن گشتيم و آن را در بعضي از نسخ ، نه در همه آنها يافتيم كه در باب ايام الجاهليه ذكر شده است ؛ و در روايت نعيمي از فربري اصلا چيزي از اين روايت در مورد ميمون ها نيامده است ؛ وشايد اين روايت از مطالب پراكنده اي است كه در صحيح بخاري وارد شده است !!!


وآنچه بخاري در تاريخ كبيرش نقل كرده است :


نعيم بن حماد به من گفت كه هشيم به من خبر داد از ابي بلج و حصين بن عمرو بن ميمون كه گفت :


در جاهليت ميموني را ديدم كه گروهي از ميمون ها در گرد وي جمع شده بودند ؛ پس آن را سنگسار نموده من هم همراه ايشان وي را سنگسار كردم ؛


در اين روايت كلمه - و او زنا كرده بود - نيست ؛ پس اگر اين روايت صحيح باشد ، زياده ايست كه بخاري آن را آورده براي فهماندن اينكه حصين بن عمرو جاهليت را درك كرده است .


در كلام حميدي چهار شاهد براي ما وجود دارد :


اول: جمله « فوجدناه في بعض النسخ لا كله» است كه نشان مي دهد بعضي از نسخ بخاري از جمله نسخه بسيار مهم نعيمي از فربري هيچ گونه اثري از اين روايـت نيست .


دوم : جمله « ولعلها من المقحمات التي أقحمت في كتاب البخاري» اقرار صريح حميدي به تصرف و زياده در متن بخاري است .


سوم : اختلاف متن اين روايت با متني كه خود بخاري در التاريخ الكبير نقل كرده است با اينكه سند هر دو روايت يكي است .


چهارم : در بخاري هاي موجود ، اين روايت در باب أيام الجاهلية نيامده و بلكه در باب القسامة في الجاهلية نقل شده است . درست است كه اين دو باب پشت سر هم در بخاري نقل شده ، اما بعيد است كه از عالمي مانند حميدي و يا ابن اثير -كه اين جمله را او هم نقل كرده است - كه چنين اشتباهي بكنند .



همچنين در بيش از 40 مورد مطالبي را مي بينيم كه كلماتي مربوط به زمانهاي بعد از بخاري دارد ؛ يا در آنها رواياتي آمده كه شخص مي گويد بخاري اين روايت را به من گفت ؛ پس اين صحيح ، صحيح بخاري نيست ؛ بلكه براي يكي از شاگردان بخاري است و اصلا بخاري آن را جمع نكرده است ؛


ما بعضي از آدرس ها را از خود صحيح بخاري همراه با اقرار شارحين معروف بخاري ( در صورت وجود ) ذكر مي كنيم :


1- صحيح البخاري ج1/ص330 كتاب العيدين باب التكبير أيام مني


فتح الباري ج2/ص462 كتاب العيدين باب التكبير أيام مني


عمدة القاري ج6/ص294 كتاب العيدين باب التكبير أيام مني


2- صحيح البخاري ج3/ص1175 كتاب بدء الخلق باب ذكر الملائكة


فتح الباري ج6/ص309 كتاب بدء الخلق باب ذكر الملائكة


عمدة القاري ج15/ص132 كتاب بدء الخلق باب ذكر الملائكة


3- صحيح البخاري ج6/ص2686 كتاب التوحيد باب ما جاء في دعاء النبي صلي الله عليه و[آله] و سلم أمته إلي توحيد الله تعالي


فتح الباري ج13/ص356 كتاب التوحيد باب ما جاء في دعاء النبي صلي الله عليه و[آله] و سلم لأمته إلي توحيد الله تعالي


4- صحيح البخاري ج2/ص58156 كتاب الحج باب الرمل في الحج والعمرة


فتح الباري ج3/ص471 كتاب الحج باب الرمل في الحج


عمدة القاري ج9/ص250 كتاب الحج باب الرمل في الحج


5- صحيح البخاري ج2/ص730 كتاب البيوع باب كسب الرجل و عمله بيده


فتح الباري ج4/ص305 كتاب البيوع باب كسب الرجل و عمله بيده


عمدة القاري ج11/ص186 كتاب البيوع باب كسب الرجل و عمله بيده


6- صحيح البخاري ج3/ص1276 كتاب أحاديث الأنبياء باب حديث أبرص وأعمي وأقرع في بني إسرائيل


عمدة القاري ج16/ص48 كتاب أحاديث الأنبياء باب حديث أبرص وأعمي و أقرع


7- صحيح البخاري ج1/ص53 كتاب العلم باب كتابة العلم


عمدة القاري ج2/ص163 كتاب العلم باب كتابة العلم


8- صحيح البخاري دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع 1401 ج1/ص21 كتاب العلم باب القرائة و العرض علي المحدث


9- صحيح البخاري ج1/ص50 كتاب العلم باب كيف يقبض العلم


عمدة القاري ج2/ص132 كتاب العلم باب كيف يقبض العلم


فتح الباري ج1/ص195 كتاب العلم باب كيف يقبض العلم


10- صحيح البخاري طبعة دار الفكر 1425-1426هـ 2005 م ص 36 كتاب العلم باب ما جاء في العلم وقوله تعالي« وقل رب زدني علما» القرائة و العرض علي المحدث


11- صحيح البخاري ج2/ص866 كتاب المظالم باب إثم من ظلم شيئا من الأرض


عمدة القاري ج12/ص300 كتاب المظالم باب إثم من ظلم شيئا من


فتح الباري ج5/ص105 كتاب المظالم باب إثم من ظلم شيئا من الأرض


12- صحيح البخاري ط دار الفكر بيروت 1425 كتاب الدعوات باب فضل التهليل ذيل حديث 6404


در اين مورد مطالبي از ابوذر هروي متوفاي 434 و يونيني متوفاي 701 نقل شده است !!!


جالب توجه اينجاست در صحيح بخاري چاپ پاكستان ( سنگي ) كه با اشراف بن باز تصحيح شده است ، بسياري از اين مطالب از متن اصلي حذف شده است و تنها در حاشيه به آنها اشاره شده است . يعني ايشان هم متوجه دخل و تصرف روات در متن بخاري شده اند .


موفق باشيد




Share
1 | Daniel | The Netherlands - Hengelo | ١٢:٠٠ - ٢٤ دي ١٣٨٦ |
is very nice e,ducatieve and informative sit to know much more about the historical truet which has been hided all long time from the view of people,and I wish we can get all ther information about the misgiving of other school of thought concering of shia sect
2 | محبت كريمي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ فروردين ١٣٨٧ |
با عرض سلام لطفا متنهايي از اين كتاب را بنويسيد براي استفاده
3 | محمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ خرداد ١٣٨٧ |
برو بي غيرت كتابهاي خودت تحريف شده

پاسخ:
جناب محمد از ايرانشهر
بهتر است به جاي ادعا همچون متن اين مطلب با دليل و مدرک صحبت بکنيد
معاونت اطلاع رساني
4 | يه سني | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٠٣ تير ١٣٨٧ |
اگه خيلي دوست داري سايت اهل سنت هست که مي توني براي همه عمر پدرت کتب تحريف شده اهل شيعه رو ببيني .
در اين سايت به اندازه کافي کتابهايي در مورد خرافات مذهب تشيع هست ميتوني چند تاشو بخوني البته با عرض پوزش اين سايت رو جمهوري اسلامي فيلتر كرده ( اي ناكس) بايد از يه فيلتر شكن واسه ورود استفاده كنيahlesonnat.org
5 | بهمن | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٨ شهریور ١٣٨٧ |
با سلام اين که در کتب شيعه هم تحريف باشه مشکلي نيست. علما بايد بنشيند و اين کتب را اصلاح کنند. همينطور اهل سنت.
ولي بحث ما به مسايل خيلي ساده و مشترک که اتفاقا هر دو طرف به صحت احاديث اطمينان داريم برميگردد.
مثل صداقت بي بي فاطمه زهرا.
مثل بهشتي بودن بي بي فاطمه زهرا و بيعت نکردن ايشان با ابوبکر و مرگ به دين جاهلي ( خلاصه پيامبر در مورد ايشان راست گفته يا حديث ايشان نعوذابالله دروغ بوده يا بي بي فاطمه زهرا با ولي واقعي بيعت داشته).
مثل حديث اهل بيت.
.
.
.

اين مسايل خيلي ساده اگر حل شوند ما بقي مسايل حل شده تلقي ميشوند.

با تشکر
6 | محمدريگي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ شهریور ١٣٨٧ |
خيلي كتاب جالبي است
7 | معاويه | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ مهر ١٣٨٧ |
لعنتي اين چرت وپرت هاچي نوشتي از نهج البلاغه گرفته تامفاتح الجنان همه تحريف شده اند... لعنت برخدابرتوباد
عشق عشق مولايم عمررضي الله عنه ضالمان از هيبت او دربدر

8 | رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ مهر ١٣٨٧ |
خدمت عزيز دلم ،معاويه ي جيگر طلا عارضيم که اولا آدم عاقل (نعوذ بالله) بر خدا لعنت نمي فرسته ولي شما...
دوما ظالمان صحيح است نه ضالمان (برو يه کم با سواد شو .من کلاسهاي نهضت سواد آموزي رو به شما پيشنهاد ميکنم)
سوما اين قدر جوش نزن، واسه زيباييت بده ....
ما ديگه عادت کرديم که شما هر وقت کم ميآريد ميگيد دروغه،تحريف شده و... برو يه کم کتاب بخون بعدا بيا اظهار فضل کن.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک
9 | رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٧ |
از طرف بنده هم به آقاي معاويه بفرماييد كه خواهش ميكنم قابلي نداشت . اما مثل اينكه به توصيه ي آخر بنده توجه نكردند! اصل كاري مطلب آخره.
/خدا را شكر مولايم علي (عليه السلام)شد/
10 | حامد | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٧ |
من از طرف جناب معاويه از آقاي رضا كمال تشكر را دارم كه نكات ريز املايي را به ايشان ياد دادند! )
11 | حسين اسيري | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٧ |
آقاي - معاويه -
شماها كه كاملا مخالف " لعن " هستيد !!! وميكيد سيره قرآن وصحابه واهل بيت نسيت !!! بس جه را لعن ميكنيد !!!
بدون دليل ومدرك حرف زدن خيلي راحت است
اكر راست ميكوئيد مدرك وسند ودليل بياوريد
اينجا را هم مراجعه كنيد :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=33
12 | معاويه | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٧ |
لعنتي اين چرت وپرت هاچي نوشتي از نهج البلاغه گرفته تامفاتح الجنان همه تحريف شده اند... لعنت خدابرتوباد
عشق عشق مولايم عمررضي الله عنه ظالمان از هيبت او دربدر
13 | محب علي | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٤ مهر ١٣٨٧ |
سلام دوستان عزيز اين برادر اهل سنت حق دارد آمپر بچسباند خود چون جوابي ندارد وگرنه سخن بزرگان خودشان را در مورد مولاي ميدانست و سخنم با معاويه اميد وارم با مولا ومحبت محشور شوي (وگرخواستي اميدواري ان شا’ الله اهل تحقيق وپژوهش شوي)
امين
راستي براي تحقيق كتاب شبهاي پيشاور توصيه مي شود
؟؟؟؟
التماس دعا
14 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ مهر ١٣٨٧ |
از قرار معلوم اين آقاي معاويه منش و اخلاق صاحب اسم حود معاويه بن ابوسفيان لعنه الله عليه را به ارث برده است وگرنه اين قدر نسنجيده و بي ادبانه سخن نمي گفت .در مورد تحريف كتب هم بايد عرض كنم كاملا واضحه كه كتب فقهي و رجالي و حديثي چه كسي تحريف شده است تو لازم نيست زيادي جوش بزني چون ممكنه شيرت خشك شه .
15 | يك شيعه علوي | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٦ آبان ١٣٨٧ |
ما ز محبان علي و عمر
هيچ نگوييم ز خير و ز شر
حشر محبان علي با علي
حشر محبان عمر با عمر
16 | حسن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ آبان ١٣٨٧ |
جناب آقاي -يه سني- شيعييان مثل سني ها معتقد نيستند كه بعضي از كتاب هاشون صد در صد درسته و تحريف نشده.حتي معتقد نيستند كه نهج البلاغه صد در صد و كاملاَ درسته و قابل تحريف نيست. اما اينكه عده اي بشينن و بگن يه كتاب بعد از قرآن صحيح ترين كتابه و قابل تحريف نيست و هر كس درباره ي درست بودنش تحقيق بكنه بدعت كرده رو خوشبختانه در تشيع نداريم.
17 | بيبيبب بيب | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٧ |
لعنت الله عليكم

پاسخ:
وعليكم
18 | محمود | United Kingdom - Wallasey | ١٢:٠٠ - ٢٠ آذر ١٣٨٧ |
به معاونت اطلاع رساني و دوستان ديگر!
1-اول بايد از کاربري که به نام معاويه که شيعه است نه سني خواهشي دارم که تفرقهء بيخود بين مسلمانان نيندازند، در هيچ کدام از مذاهب اهل سنت کسي به عمر مولايم نمي گويد، مگر اينکه آدمي احمق و تحت تاثير شيعه باشد.
2- برادران ما زحمت مي کشند تا ثابت کنند که علي با ابوبکر و عمر و ديگران دشمن بوده است. و براي اثبات آن در رد ازدواج دختر علي با عمر مقالهء طولاني نگاشته اند که از نظر گذشت، ببينيد، عمر با دختر علي ازدواج کرده باشد يا نه، آنها با هم سالها در مسالمت زيسته اند، و در تاريخ اسلام در منابع معتبر دليلي بر رد اين نمي توان يافت. اين عدم دشمني، نه با سکوت علي در طول دوران سه خليفه معنا مي گيرد، و نه افسانهء کوبيدن در به شکم حضرت بي بي فاطمهء زهرا. لابد مي گوييد افسانه نيست و واقعيت است، اما واقعيت اين است که اين نظريه بيشتر از عدم ازدواج دختر علي با عمر در تاريخ مدرک دارد، از جمله ابن ابي الحديد آن را به شيعيان غالي ربط مي دهد و آن نظريه را رد مي کند.
3- شما از شيعه يک مذهب مسخره ساخته ايد که نه با عقل جور در مي آيد نه با نص. بي تعارف مي گويم، اگر مانع تراشي در راه گسترش انديشه در ايران نباشد، و مردم آزادانه به اطلاعات دسترسي داشته باشند، به شما قول مي دهم در چند دهه مردم ايران داوطلبانه مذهب تشيع را ترک مي کنند، گرچه چهارصد سال قبل بزور شمشير و کشتارهاي فجيع دوران صفويه مردم ايران شيعه شدند. مذاهب اهل سنت مذهب فقهي است، باورهاي فقهي آنها آخر سخن نيست، اما شيعه چنين نيست، يک دين جداگانه در کنار اسلام درست شده است، البته ديني که فقط با افسانه مي تواند بقا يابد، در عالم واقعيت تمام کاخ خيالي آن از هم مي پاشد. اينها را بعد از سالها تحقيق مي گويم.

پاسخ:
دوست گرامي جناب آقاي محمود سلام !

اگر شما دليلي براي اثبات ازدواج ام كلثوم با عمر داريد ، لطف كنيد براي ما ارائه دهيد تا ما نيز با خبر شويم ؛ چون تمام كتاب&zwnjهاي سني&zwnjها را گشتيم و حتي يك روايت صحيح السند نتوانستيم پيدا كنيم . اگر مي&zwnjخواهيد به روايات موجود در كتاب&zwnjهاي شيعه استناد كنيد ، ممكن است اين ازدواج ثابت شود ؛ اما از آن طرف كفر عمر و ظالم بودن وي نيز ثابت مي&zwnjشود ؛ زيرا طبق رواياتي كه در كتاب&zwnjهاي پيروان اهل بيت عليهم السلام وجود دارد ، ثابت مي&zwnjكند كه جناب خليفه امير المؤمنين عليه السلام را تهديد كرد كه اگر دخترت را به من ندهي ، دو شاهد اقامه مي&zwnjكنم كه دزدي كرده&zwnjاي و دستت را قطع مي&zwnjكنم .

اگر كسي بخواهد به اين روايت استناد و ازدواج را ثابت كند ، ما حاضر هستيم كه با جان و دل اين مطلب را بپذيريم .

براي اين كه ثابت شود مذهب شيعه ، مذهب مسخره است يا مذاهب سني به اين سايت مراجعه بفرماييد :



http://www.vahhabi.com/main.htm?id=1&bankname=vahhabi_fatva



مسئوولين اين سايت با سند و مدرك مطالبي را آورده&zwnjاند كه مطمئنم با خواندن آن نظرت 180 درجه برخواهد گشت .

ما از آزادي بيان كاملاً&zwnj دفاع مي&zwnjكنيم ، اگر در ايران به قول شما آزادي نيست ، در ديگر كشورهاي اسلامي اين آزادي وجود دارد . آيا در اين كشورها شيعيان همگي سني شده&zwnjاند ؟!!! ما از آزادي به صورت كامل استقبال مي&zwnjكنيم ، شما مذهب سني را تبليغ كنيد و به ما نيز اجازه بدهيد كه آزادانه در مدارس علميه شما وارد و تبليغ كنيم . آن وقت خواهيم ديد كه چه كسي شيعه و يا سني خواهد شد .



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات


19 | محمد | United States - Morrisville | ١٢:٠٠ - ٢٠ آذر ١٣٨٧ |
عزيزان
من يك سني هستم و ساكن تهران
اما وجدانا نه تعصب در سني گري خودم دارم نه توجه اي به شيعه گري ديگران
اعتقاد دارم بايستي با خداي خودمان روراست باشيم اينكه علي بايد جانشين ميشد يا اوبكر اصلا مهم نيست چون 1400 سال گذشته از آن موقع
به جاي لعن و نفرين همديگه كمي به فكر خودمان و آخرتمان باشد
صرف اينكه شيعه باشيد يا سني دليلي براي تائيد شما در آخرت نيست
بين خلفا هم درگيري نبوده دليل آنهم اينكه ام كلثوم دختر علي و فاطمه زن عمر بوده و اگر اختلافي بين آنها بود اين وصلتها برقرار نميشد
اينها همه دستژخت انگليس است كه همه ما رو سر كار گذاشته
گول نخوريد عزيزان

پاسخ:
جناب محمد عزيز سلام عليكم

فقط در يك مورد نظر شما را به خواندن مقاله موجود در لينك ذيل جلب مي كنم:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

موفق و مويد باشيد

معاونت اطلاع رساني


20 | يا مهدي | Austria - Vienna | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
دكتر تيجاني تو كتاب آز آگاهان بپرسيد گفته كه يه بار در سفر هند خواستم مطلبي از طريق صحيح يا همون بهتر بگم غلط بخاري براشون ثابت كنم وقتي جوابي نداشتند گفتند صحاح ما پر از دروغ هايست كه شما شيعيان به اون وارد كرديد . و آقاي تيجاني بهشون گفته : اگر اينطور باشه نه ارزشي براي كتاب هاتون هست نه ارزشي براي مذهبتون. خلاصه اينكه اينا هر كدوم يه چي ميگن.

يه مطلب جالبي . طبق حديث نقل شده ي شيعه و سني بعد از پيامبر مسلمين به هفتاد و دو فرقه تقسيم مي شن كه فقط يكي از اون فرقه به بهشت مي ره طبق حديث . بعد اين آقايون اهل سنت مثلا شافعي هاشون ادعا مي كنند مالكي ها و حنبلي ها و حنفي ها هم به بهشت مي رن. هم پشت سرشون نماز مي خونن هم ازشون تجليل مي كنند و هم در مقابل شيعه ها ازشون دفاع مي كنند يكي نيست بگه بابا تو كه شافعي و خودت ميري بهشت(؟) ديگه واسه چي ...
21 | علي45 | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ آذر ١٣٨٧ |
سلام
من با نظر محمد موافق هستم ،منتهي يا اين توضيح که در يحث علمي ،فحش و فضيحت راه ندارد. شما روش سني نيوز را کنار بگذاريد (البته انصافا بيشتر رعايت ادب ميکنيد) خود خوانندگان به اندازه کافي توان تشخيص را دارند .
نکته ديگر آنکه شما پيشتاز درج نظريات جديد وحتي شاذ در ميان علماي شيعه هم باشيد ، که اين امر ازقوت استدلال شما نمي کاهد.

وديگر اينکه سب ولعن کاري جز نفرت ايجاد نمي کند .بايد به گونه اي نوشت که آن نوشته نشانه قوت کلام شيعه ومبين ادب نويسنده باشد.نوشته شما در تمام محافل علمي بتواند مورد تجزيه و تحليل علمي باشد

کامنتهاي مبتني بر فحش را منعکس نکنبد

دوستان بسياري از اهل تسنن دارم که ملاک پذيرش سخن حق را در بيطرفي در بيان بحث علمي و از آن مهمتر در رعايت ادب وآداب بحث از سوي گوينده ونويسنده ميدانند .که بنظر ملاک قابل توجهي است

متن نوشته سايتهاي مخالف را با خطي متفاوت وقابل تشخيص در سايتتان درج کنيد .به دادن آدرس اکتفا نکنيد



اللهم ارنا الحق حقا وارزقنا اتباعه و ارنا الباطل باطلا وارزقنا اجتنابه
22 | جامي | Afghanistan - Kabul | ١٢:٠٠ - ٢٥ آذر ١٣٨٧ |
سلام من از شما شيعه ها چند تا سوال دارم البته اگر مرد باشيد و حذف نکنيد
1 ايت النبي اولي بالمومنين من انفسهم و ازواجه امهتهم ( سوره احزاب ) را چگونه ترجمه مي کنيد؟
2 خداوند چ در کتاب پاکش از سابقون الاولون مهاجرين و انصار که حضرات بزرگوار صديق اکبر و فاروق اعظم رض شامل اند ابراز رضايت کرده است شما چگونه به خود جرات مي دهيد که با آن بزرگان يعني پدر زنان پيامبر و داماد پيامبر و ساير ياران گرانقدرش توهين نماييد و دشنام بدهيد؟
3 چگونه شد که پيامبر در طول بيست و سه سال پيامبريش نتوانست بيشتر از ده نفر مومن بسازد و بيش از يکصد هزار منافق را تربيه نمود براستي که اين پيامبر که شما مي گوييد فرد ناتوان و نالايقي بوده است؟
4علي كرم الله وجهه به قول شما از طرف خدا به امامت منصوب شد چگونه علي ك از حق خود گذشت و نافرماني خدا را نمود؟
هزاران سوال ديگر از شما دارم اگر به اين چند سوال مختصرم جواب داديد

پاسخ:
در مورد اين آيه دو مطلب بايد مورد نظر قرار گيرد : 1- ترجمه 2- تفسير

در ترجمه اين آيه شيعيان اين آيه را مانند اهل سنت ترجمه مي کنند ؛ مي توانيد به ترجمه هاي اين آيه در همين سايت مراجعه نماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3604

اما در مورد تفسير اين آيه شيعيان با برادران اهل سنت اختلاف دارند ؛ متاسفانه گروهي از اهل سنت در تفسير اين آيه به شواهد و قرائن واضحي که در همين سوره دو آيه قبل از اين آيه (يعني سوره احزاب آيه 4) آمده است دقت نمي کنند ؛ زيرا در آن آيه مي گويد :

...وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ ...

...خداوند همسران شما را که با ايشان ظهار مي کنيد مادران شما قرار نداده است ... و همه علماي اهل سنت در مورد اين آيه گفته اند مقصود از مادر ، يعني حرام است با وي ازدواج کردن ؛ اما دو آيه بعد که مي گويد «وأزواجه امهاتهم» تفسير اين آيه تغيير مي کند ؛ البته در بين علماي اهل سنت بوده اند کساني که اين آيه را به درستي تفسير کرده اند ؛ علماي ازهر در ذيل اين آيه مي نويسند :

النبى صلي الله عليه وآله أحق ولاية بالمؤمنين ، وأرحم بهم من نفوسهم ، فعليهم أن يحبوه ويطيعوه ، وأزواجه أمهاتهم فى التوقير وحرمة التزوج بهن بعده .

پيامبر صلي الله عليه وآله سزاوار تر است از نظر ولايت به مؤمنين ؛ پس بر شما است كه او را دوست بداريد و از وي اطاعت نمايد.

تفسير المنتخب ، مجموعة من العلماء - لجنة من علماء الأزهر ، ج 2 ، ص 228

2- در مورد آيه والسابقون مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه نماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121

3-    چگونه شد که حضرت عيسي بعد از چندين سال پيامبري (با اينکه حتي از نوزادي تبليغ خود را شروع کرده بود) تنها کمتر از 10 نفر به ايشان ايمان آوردند (حواريون) که در انتها يکي از ايشان محل اختفاي عيسي را به يهوديان خبر داد و چهار نفر ديگر هم بعد از به آسمان رفتن عيسي انجيل را تحريف کردند !!!آيا عيسي نيز نالايق بوده است ؟

چگونه شد که موسي هنوز زنده بود و تنها چهل روز از بين قوم خويش بيرون رفت که با وجود حضور هارون پيامبر در بين ايشان گوساله پرست شدند !!! و حتي بر هارون نيز غالب شدند !!! آيا اين بي کفايتي موسي و هارون را مي رساند ؟

چگونه شد که خداوند مي فرمايد :«قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا

چگونه شد که خداوند در قرآن در بسياري موارد مي فرمايد : اکثرهم لا يعقلون و...

آيا اين بي کفايتي خدا را مي رساند که مردم را خلق کرده که مسلمان شوند و بيشتر ايشان کافر شده اند ؟ اين چه نحوه استدلال است ؟

4-    در مورد عدم قيام امير مومنان نيز مي توانيد به دو سخنراني ذيل مراجعه نماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=9

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=7

نيز مي توانيد براي تکميل اطلاعات خويش به آدرس هاي ذيل مراجعه کنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=700

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=56

منتظر ساير پرسش هاي شما هستيم

گروه پاسخ به شبهات
23 | . | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ آذر ١٣٨٧ |
من با اقاي علي 45 موافقم... ما مثل سني نيوز نباشيم... هرچند بسيار ادب اينجا بيشتر رعايت ميشود ولي اصلا نبايد بي ادبي يا شوخي شود..
24 | علي | United States - Anthony | ١٢:٠٠ - ٢٩ آذر ١٣٨٧ |
سلام اقاي جامي.
کشتن ايرانيان به دست که بود؟
دادن نسبت هذيان به پيامبر که بود؟
فرار از جهاد که بود؟
بدعت در ايه شريف قران (متعه) که بود؟
بدعت دست ايستاده نماز خواندن چطور؟
ترس در غار؟
زکات زور؟
و 100000000مطلب ديگر که همين خلفا کردند.
بس است کمي مطالعه کنيد.
در خواب 2 بار تمام امامان را در بهشت ديدم ولي خبري از خلفا نبود .
www.lovegod110.blogsky.com
با تشکر از دانشمند بزرگ اقاي دکتر قزويني ما را دعا کنيد و طلب بيشتر اموختن علوم اهل بيت را از اقا امام زمان عج خواستار باشيد
25 | باران | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ دي ١٣٨٧ |
به قول ان نويسنده بزرگ سني ترين افراد به پيامبر(صلي الله عليه و اله) شيعيان هستند.بايد اختلاف هاو تعصبات بيجا را كنار گذاشت,همه مسلمانيم داراي دين واحد.ارزش انسانها را مذهب انها مشخص نمي كند.
26 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ دي ١٣٨٧ |
آقاي بيببيب بيب

لعن الله علي امه اسست اساس الظلم و الجور علي اهل بيت النبوه (اولي و دومي و سومي و معاويه و يزيد عليهم هاويه )
27 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ دي ١٣٨٧ |
با سلام در ميان صحاح سته اهل سنت كدام يك با بي طرفي و انصاف بيشتري نوشته شده و در نزد شيعه براي استناد از ارزش و اعتبار بيشتري برخوردار است ؟

پاسخ:
با سلام
بي طرفي و انصاف به معني نقل حقايق از منابع صحيح به نظر شيعه در هيچ يک از صحاح سته موجود نيست ؛ اما در بين اين کتب ، سنن نسائي با وجود نقل مطالب بي اساس بسيار مانند ساير صحاح ، کمتر حقائق را سانسور کرده است . البته اين به خاطر اعتقاد وي بوده است که با معاويه و عمرو عاص دشمني داشته است و به همين سبب است که باوجود آنکه اهل سنت او را از جهت علمي برتر از مسلم و هم رتبه بخاري مي دانند اما به کتاب او مانند صحيح بخاري و حتي مسلم استشهاد نمي کنند ؛ ذهبي در مورد او مي گويد :
ولم يكن أحد في رأس الثلاث مئة أحفظ من النسائي هو أحذق بالحديث وعلله ورجاله من مسلم ومن أبي داود ومن أبي عيسى وهو جار في مضمار البخاري وأبي زرعة إلا أن فيه قليل تشيع وانحراف عن خصوم الإمام علي كمعاوية وعمرو والله يسامحه
سير أعلام النبلاء ج 14 ص 133
نسائي در بحث علم روايت از مسلم و ابوداود و ... برتر و هم رتبه بخاري و ابوزرعه است اما کمي شيعه است و از دشمنان علي مانند معاويه و عمرو عاص انحراف دارد !!!! خدا او را ببخشد!!!
موفق و مؤيد باشيد
گروه پاسخ به شبهات
28 | محسن | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٠٨ دي ١٣٨٧ |
فرياد كردن مردگان و طلب كمك از آنها شرك اكبر است

پاسخ:
بهتر است جهت آشنايي بيشتر با بحث توسل مقالات ذيل را مطالعه نماييد:

«شفاعت و توسل»

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87

«آيا شفاعت خواستن از انبياء و صالحين و توسل به آن&zwnjها شرك است ؟»

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=261

«آيا شفاعت خواستن از غير خداوند شرك است ؟»

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=489

«آيا آيه&zwnjاي در قرآن كريم در باره جواز توسل به مردگان وجود دارد؟ »

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1326

و ... (موارد بسياري ديگري که با استفاده از قابليت جستجو سايت مي توانيد آن را بيابيد)

والسلام علي من التبع الهدي

معاونت اطلاع رساني
29 | علي | United States - Anthony | ١٢:٠٠ - ١٥ دي ١٣٨٧ |
با سلام.کساني که ادعاي کرامت به معاويه و خلفا را دارند بايد بگويم بزرگترين کرامات ايشان تحريف و بدعت در اسلام و قران بود و ان شائ الله در اخرت در اتشي که به دست خود ساختند عذابها ميکشند
براي من هم ايميلهاي تهديد اميز نفرستيد و بجاي آن عقل و علم پيشه کنيد.
من را از تهديد باکي نيست که جانم فداي اسلام و اهل بيت
http://lovegod110.blogsky.com
30 | علي محب علي | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٢٦ دي ١٣٨٧ |
اي اهل سنت كه سنگ عمر رابه سينه مي زنيد ازخر لجاجت پايين بياييد به زودي وعده خدا عملي خواهد شد ورستگاران علي وآل علي وشيعيان اوخواهند بود همين بس كه عمر گفت اگر علي نبود من هلاك مي شدم .اميدواريم به فضل الهي بواسطه رسول الله وعلي واهل بيت پاكش.انشاءالله.
31 | عثمان | Iran - Zahedan | ١٢:٠٠ - ٠١ بهمن ١٣٨٧ |
ببينيد العان اکثر کشورهاي اسلامي دنيا اهل تسنن هستن . شما رافضي ها اگه فکر ميکنيد مذهبتون (شيعه ) بر حقه بايد بگم کور خوندين . اگه هم خيلي به شيعه معتقدين ميتونيد بياين تو سايت mossalman تا با هم بحث کنيم . اگه فکر ميکنين صحيح بخاري تحريف شده يه نگاه به کتاب مزخرف بحارالانوار ( البته بدون سانسورش ) بزنين تا واقعا بفهمين کي بر حقه .

پاسخ:
!!!!!!
32 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ بهمن ١٣٨٧ |
آقاي عثمان

ما هم مي دانيم كه العان(الان) اكثر جمعيت مسلمين را اهل سنت تشكيل مي دهند اما اين به هيچ عنوان نمي تواند دال بر حقانيت آنها باشد امروز جمعيت مسلمانان يك و نيم ميليارد است در حالي كه جمعيت مسيحي ها بالغ بر دو و نيم ميليارد مي باشد آيا مي توانيد ادعا كنيد كه اين اكثريت بودن دليل بر حقانيت آنهاست؟ در روز عاشورا جمعيت يزيدي ها سي هزار نفر و ياران امام حسين عليه السلام هفتاد و دو تن بوده اند آيا اين اكثريت را مي توانيد دليل بر حقانيت لشكر يزيدي ها بدانيد؟ قرآن كريم در سوره الانعام آيه 116مي فرمايد :وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ

اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى‏، تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ زيرا آنها تنها از گمان پيروى مى‏نمايند، و تخمين و حدس واهى‏ مى‏زنند.

چشمها را بايد باز كرد تا حقايق را ديد .
33 | بنده ي خدا | The Netherlands - Amsterdam | ١٢:٠٠ - ١٠ اسفند ١٣٨٧ |
با سلام من از برادران گرامي مي خواهم مقداري تحقيق کنند من دو نمونه ارض خواهم کرد" درقرآن سوره مائده آيه6 ، آيه وضو نام دارد دراين آيه خداوند گفته است که ما چگونه وضو بگيريم يا در آيه 55 سوره مائده آيه ولايت نام دارد که در مورد حضرت علي است با شکر
34 | عشره مبشره | Switzerland - Sierre | ١٢:٠٠ - ١٦ اسفند ١٣٨٧ |
اهل سنت بيدار باشن که ايران داره کتاب هاي اهل سنت را با تحريفات و جاهليت شيعيانه چاپ ميکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
35 | مرتضي | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٠٧ فروردين ١٣٨٨ |
تشکر
36 | امين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ فروردين ١٣٨٨ |
حديث عشره مبشره از نظر سند چگونه است؟ http://www.porsojoo.com/fa/node/24947 1. با اينکه اين روايت در ميان اهل‏سنّت معروف است و در کتاب‏هاي مختلف از طرق گوناگون نقل شده، ولي در مهم‏ترين کتب حديثي اهل‏سنّت يعني در کتاب‏هاي صحيح بخاري و صحيح مسلم نقل نشده است. اين موضوع در ذهن ايجاد سؤال ميکند و اين احتمال را در ذهن به وجود ميآورد که مؤلفين آنها، اعتمادي به اين حديث نداشته وگر نه اين حديث را در ضمن مناقب يکي از آن ده نفر نقل مينمودند. با اينکه احاديثي را در فضيلت بعضي از آنان نقل کرده‏اند، که اهميتش بسيار کمتر از بشارت به بهشت است، که در اين حديث وجود دارد/ 2. حديث عشره مبشره، در سُنن ترمذي و مسند حنبل، تحت عنوان «حديث عبدالرحمن بن عوف» آمده است. اين حديث از قول حُميد بن عبدالرحمن نقل شده است که ميگويد: «من حديث عشره مبشره را از پدرم شنيدم و او از پيامبر اکرم(ص) آن را نقل کرده است». اين در حالي است که حُميد بن عبدالرحمن، متولد سال 32 ه’ ق است{1} و پدرش (عبدالرحمن بن عوف) در همان سال يا سال 33 از دنيا رفته است.{2} بنابراين حميد بن عبدالرحمن هنگام فوت پدرش، حدود يک سال يا کم‏تر داشته است. با اين حال، او چگونه ميتوانسته است از پدرش حديث نقل کند؟! از طرفي، در سند اين روايت، شخصي به نام عبدالعزيز بن محمد دراوردي است که طبق نظر ابوحاتم، سخنانش قابل احتجاج نيست.{3} 3. حديث عشره مبشره در سنن ابيداود، باب الخلفأ، از سعيد بن زيد نقل شده است.{4} در سند اين روايت شخصي به نام عبدالله بن ظالم است که بخاري و مسلم از احتجاج به حديث وي استنکاف ميورزيده‏اند. بخاري گفته است: «حديث وي صحيح نيست».{5} 4. حديث فوق در سنن ترمذي،{6} کتاب المناقب، باب مناقب ابي الاعور (سعيد بن زيد) از طريق ديگري نيز نقل شده است. در سند او شخصي به نام حجاج بن محمد مصيصي است که قيرواني او را در کتاب خود، ضعيف شمرده است.{7} همچنين در سنن ترمذي، باب مناقب عبدالرحمن بن عوف، طريق ديگري براي اين حديث نقل شده، در سندش فردي به نام موسي بن يعقوب زمعي است،{8} و علي بن المديني، حديث وي را ضعيف و ناشناخته دانسته است.{9} حديث عشره مبشره در سنن ابن ماجه، مقدمه باب 11، در قسمت فضائل العشرْ آمده است،{10} و در طريق آن هشام بن عمار است که ابو داود درباره‏اش ميگويد: «وي چهارصد حديث مسند نقل کرده است که بدون پايه و اساس است».{11} اين روايت در سنن ابي داود{12} هم به طريقي حکايت شده است در زمره اسناد آن کسي به نام عبدالواحد بن زياد عبدي بصري وجود دارد و اين شخص، به نظر کساني مانند ابن حبان، غير قابل اعتماد است.{13} اين حديث را طبراني هم در المعجم الأوسط نقل کرده، اما در سندش شخصي به نام وليد بن عبدالله بن جميع زهري است که ابن حبان وي را در کتاب الضعفا در شمار راويان ضعيف و غير قابل اعتماد آورده است؛ البته او در کتاب الثقات هم روايت عشره مبشره را مطرح کرده است،{14} و اين، بسيار شگفت‏انگيز است. عقيلي هم ميگويد: در روايت وي اضطراب وجود دارد.{15} 5. افزون بر اين، روايت در متن حديث عشره مبشره، اختلاف وجود دارد؛ در يکي از آنها ابو عبيده، جز ده تن به شمار آمده است;{16} ولي در روايتي که حاکم نيشابوري در مستدرک نقل کرده است، به جاي وي نام ابن مسعود آمده است.{17} در روايتي که در سنن ابي داود و سنن ابن ماجه نقل شده است، نه نامي از ابو عبيده است و نه نامي از ابن مسعود؛ بلکه به جاي آنها نام رسول خدا(ص) عنوان شده است.{18} در الاستيعاب، به اين اختلافات اشاره شده است.{19} همچنين در يکي از روايات ابي داود، يکي از آن ده تن، سعد بن ابي وقاص است؛ اما در روايات ديگري که ابي داود ناقل آن است، به جاي سعد بن ابي وقاص، سعد بن مالک ذکر شده است.{20} 6. نکته ديگري که باعث تضعيف اين حديث ميشود، آن است که نام عبدالرحمن بن عوف و سعيد بن زيد جز افراد بشارت داده شده به بهشت است؛ اين در حالي است که آنان خود اين حديث را نقل کرده‏اند. چنين چيزي، موجب شک و ترديد است. از طرفي، چرا اين حديث از بقيه آن ده تن، يعني از هشت نفر باقي مانده، نقل و حکايت نشده است؟! چرا در جايي نيامده است که يکي از آنان براي اثبات مطلب و احتجاجي به نفع خويش، به اين حديث استناد کرده باشد؟! چرا در روز سقيفه که بر سر خلافت، اختلاف بود و مهاجرين براي شايستگي خود فضايلي را نقل ميکردند، کسي به اين حديث استناد نکرد؟! آيا اين سؤالات و نظاير آن حاکي از اين نيست که چنين حديثي اصلاً وجود نداشته و بعدها جعل شده است؟! 7. علامه اميني پس از ذکر حديث عشره مبشره از کتب اهل‏سنّت، ميگويد: «چنان‏که مشاهده ميشود، سند روايت‏هاي احمد و ابوداود، به عبدالرحمن بن عوف و سعيد بن زيد منتهي ميشود و طريق عبدالرحمن يک بار به عبدالرحمن بن حميد بن عبدالرحمن زهري از پدرش از عبدالرحمن بن عوف، و يک بار هم به رسول خدا(ص) ميرسد، و اين اسناد، باطل است و ناتمام؛ زيرا حميد بن عبدالرحمن، پدر عبدالرحمن بن حميد، صحابي نبود، بلکه تابعي بوده و عبدالرحمن بن عوف را درک نکرده است. حميد بن عبدالرحمن در 73 سالگي، يعني در سال 105 ه’ ق از دنيا رفته است؛ بنابراين او در سال 32 ه’ق، يعني درست سالي که عبدالرحمن بن عوف، از دنيا رفته يا يک سال بعد از آن، متولد شده است. با اين حال، چگونه ميتواند از عبدالرحمن بن عوف روايت نقل کرده باشد؟ به اين دليل است که ابن حجر به طور جزم، روايت حميد بن عبدالرحمن را از عمر و عثمان، منقطع و غير قابل اسناد ميداند و اين در حالي است که عثمان بعد از عبدالرحمن بن عوف از دنيا رفته است. پس سند اين دو طريق، صحيح نيست. ميماند طريق سعيد بن زيد، طريقي که او خود را در آن جزو 10 تني که به بهشت بشارت يافته‏اند، به شمار آورده است. سعيد چنين روايتي را در کوفه در ايام معاويه روايت کرده، و اين حديث از وي تا آن زمان شنيده نشده بود و پيش از آن نيز هيچ کس از وي نقل نکرده؛ فقط در آن زمان که دوران تبهکاري و جعل حديث و تبليغات سؤ بوده، آن را به زبان آورده است. کسي از اين صحابي نپرسيد که چه سرّ و رمزي در کارش بود که آن حديث را مکتوم داشته و هيچ گاه نقل نکرده، حتي در دوره خلفاي راشدين نيز ياد ننموده است، در حالي که او و ديگر اصحاب، سخت به چنين روايتي نياز داشته‏اند تا موضع خويش را مستحکم سازند و آن را حجت خود سازند و در اقناعِ منطقي ديگران از آن سود گيرند و از خون‏ريزيها جلوگيري نمايند و بسياري از حقوق را که در آن سال‏هاي پر کشمکش و خونين، پايمال گشته بود، محفوظ و در امان بدارند. گويي اين حديث، درست در روزي که معاويه بر تخت سلطنت نشست و رژيم فاسدش را بر مسلمانان تحميل کرد، به او الهام شده است/ سعيد بن زيد هنگامي که نتوانست حملات و دشنام‏هاي مخالفين علي(ع) را تحمل کند و در برابر کساني که معاويه بر کوفه گماشته بود، نتوانست مقاومت نمايد، بر جان خويش بيمناک شد؛ خصوصاً اين که او نسبت به دستگاه حاکمه وقت هم در موضعي مخالف بود و از بيعت با ولايت عهدي يزيد خودداري ورزيده و در اين زمينه سخني تند به مروان بن حکم گفته بود. از اين روي، او براي اين که خود را از آسيب وي برهاند، اين روايت را جعل کرد تا آن را سپر حمايتي خويش قرار دهد و اتهام علاقه‏مندي و عشق به علي(ع) را از خويش دور سازد؛ زيرا در آن عصر هر کس را که طرفدار و دوستدار امام علي(ع) يا متهم به چنين عقيده‏اي ميشناختند، در معرضِ شکنجه و آزارهاي گوناگون و زنداني و اعدام قرار ميدادند/ بدين‏سان، سعيد با جعل اين حديث و بخشيدن بهشت به مخالفان و دشمنان علي(ع) و کساني که از بيعت با علي(ع) سر باز زده و عليه خلافتش قيام مسلحانه کرده بودند، حاکم وقت را خشنود و خطر شکنجه و مرگ را از خود دور نمود. 8. آيا اين حديث، با جنگ پاره‏اي از افرادي که در حديث نام برده شده با يکديگر و حلال دانستن خون يکديگر چگونه سازگاري دارد. چگونگ بهشتيان خون يکديگر را روا داشته‏اند/ [1].ابن حجر در تهذيب التهذيب به نقل از برخي نوشته است که حميد بن عبدالرحمن در سال 105 هجري از دنيا رفت. و به طور جزم گفته است که 73 سال سن داشت. بنابراين او به سال 32 متولد شده است؛ تهذيب التهذب، ابن حجر، ج 3، ص 41 - 40، (نشر دارالفکر، چاپ اول، 1404ه’)/ [2].تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلاني، ترجمه عبدالرحمن بن عوف، ج 6، ص 222.(دارالفکر) [3].ر.ک: ميزان الاعتدال، ذهبي، ترجمه عبدالعزيز محمد دراوردي، ج 2، ص 634 (تحقيق علي محمد البجاوي، نشردارالفکر)/ [4].سنن ابي داود، تحقيق سعيد محمد لحام، ج 3 و 4، کتاب السنْ، باب 9، في الخلفأ، ص 401، (دارالفکر، چاپ اول، 1410)/ [5].ر.ک: المستدرک علي الصحيحين، حاکم نيشابوري، بذيله التلخيص للذهبي، الجز الثالث، ص 317، کتاب معرفْ الصحابْ، (دارالکتاب العربي، بيروت)/ [6].الجامع الصحيح، تحقيق ابراهيم عطوه عوض، ج 5، ص 652 (داراحيأ التراث العربي، بيروت)/ [7].ر.ک: تهذيب التهذيب، ابن حجر، ترجمه حجاج بن محمد مصيصي، ج 2، ص 181 (دارالفکر، چاپ اول، 1404ه’)/ [8].الجامع الصحيح، ج 5، ص 648/ [9].تذکر: ترمذي صاحب سنن پس از نقل برخي از اين روايات گفته اين حديث صحيح است يا حسن است اما بايد توجه داشت که علماي حديث شناس اهل‏سنّت به اين گونه عمل ترمذي توجهي نميکنند و او را در اين جهت سهل‏انگار ميدانند چه اينکه گاه از افرادي حديث نقل ميکند و صحيح مينامد که اکثر علماي رجال آنها را ضعيف و يا دروغگو ميدانند، مبارکفوري که سنن ترمذي را شرح کرده در مقدمه کتابش گويد: «ترمذي هر چند در حديث امام بود و جلالت شأن داشت اما در صحيح يا حسن ناميدن احاديث سهل‏انگار بود». و نيز ذهبي در ميزان الاعتدال در ترجمه کثير بن عبداله بن عمرو و بن عوف المدني گويد: «علما بر تصحيح ترمذي (صحيح دانستن وي حديثي را) اعتمادي ندارند/ [10].سنن ابن ماجه، ج 1، ص 48، باب 11 باب في فضائل اصحاب رسول الله، فضائل العشرْ/ [11].تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلاني، ج 11، ص 47، ترجمه هشام بن عمار بن نصير، (دارالفکر)/ [12].سنن ابي داود، ج 3 و 4، ص 402/ [13].ر.ک: تذکرْ الحفاظ، ذهبي، ترجمه عبدالواحد بن زياد عبدي بصري، ج 1، ص 258، (دارالکتب العلميه، بيروت)/ [14].ر.ک: تهذيب التهذيب، ابن حجر، ترجمه وليد بن عبدالله بن جميع زهري، ج 11، ص 122، (دارالفکر)/ [15].ر.ک: تهذيب التهذيب، ابن حج، ترجمه وليد بن عبدالله بن جميع زهري، ج 11، ص 122/ [16].الجامع الصحيح، محمد بن عيسي بن، سورْ کتابْ المناقب، (دارالاحيأ التراث العربي - بيروت - لبنان)، ج 5، ص 647، باب مناقب عبدالرحمن بن عوف/ [17].المستدرک علي الصحيحين، حاکم نيشابوري، پالجز الثالث، کتاب معرفْ الصحابْ، باب مناقب عبدالله بن مسعود، ص 317/ [18].سنن ابي داود، ج 3 و 4، ص 402 - 401، کتاب السنْ، (باب فيالخلفأ)؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 48، باب 11 في فضائل اصحاب رسول الله(ص)، (تحقيق عبدالباقي، دارالفکر)/ [19].الاستيعاب بهامش الاصابه لابن حجر، الجز الثالث، ص 2 حرف ه باب عامر، (دارالحيأ التراث العربي، بيروت، چاپ اول، 1328ه’)/ [20].سنن ابي داود، ج 3 و 4، ص 401 - 402، کتاب السنْ، باب 9 في الخلفأ/
37 | امين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ فروردين ١٣٨٨ |
سلام

عزيزم عشره مبشره شما :

طلحه كه در خون عثمان شريك است و آب را به روي او بست و بيعت علي عليه السلام را هم كه شكست و با او هم که جنگيد .


مسند أحمد - ج1 ص556 ح 552
http://www.shiaweb.org/books/al-nafis/pa27.html

بابا قاتل و مقتول هر دو بروند بهشت؟


در ضمن در بحث خلفاي راشدين هم خوبست بدانيد که اهل سنت تا 230 هجري زمان احمد حنبل خلفاي راشدين را سه تا ميدانستند .

آيا به به حديث صحيح بخاري عمل ميکنيد يا قول علماي قديمتان يا راي احمد بن حنبل ؟

کتاب اهل سنت واقعي دکتر تيجاني تونسي جلد يک صفحه 80
به نقل از طبقات الحنابله ج1 صفحه 393 ح 515
صحيح بخاري ج 4 ص 191 کتاب بدء الخلق باب فضل ابي بکر بعد النبي - صلي الله عليه و آله .
متن کتاب اهل سنت واقعي : http://www.box.net/shared/r6mtkuaj68
متن کتاب طبقات الحنابله : http://www.4shared.com/file/76011056/2927a1f3/____.html
صفحه 282 متن اينترنتي :
وريزة بن محمد الحمصي سأل إمامنا عن أشياء:
منها ما أنبأنا أبو بكر محمد بن علي الخياط قال: أخبرنا أبو محمد الحسن بن عثمان بن بكران العطار قال: أخبرنا أبو يعلى عثمان بن الحسن بن علي بن محمد بن عروة بن ديلم الطوسي قال: حدثنا محمد بن داود بن سليمان قال: حدثنا وريزة بن محمد الحمصي قال: دخلت على أبي عبد الله أحمد بن حنبل حين أظهر التربيع بعلي رضي الله عنه فقلت: له يا أبا عبد الله إن هذا لطعن على طلحة والزبير فقال: بئسما ما قلت: وما نحن وحرب القوم وذكرها فقلت: أصلحك الله إنما ذكرناها حين ربعت بعلي وأوجبت له الخلافة وما يجب للأئمة قبله فقال: لي وما يمنعني من ذلك قال: قلت: حديث ابن عمر فقال: لي عمر خير من ابنه قد رضي عليا للخلافة على المسلمين وأدخله في الشورى وعلي بن أبي طالب رضي الله عنه قد سمى نفسه أمير المؤمنين فأقول أنا ليس للمؤمنين بأمير فانصرفت عنه.

ذر ضمن شيخ الازهر شلتوت حکم به عدم حصر مذهب در چهار مذهب تسنن را داده است . شيعه حداقل پنجمين شماست .

در ضمن کتاب المراجعات که حاوي مراسلات علامه شرف الدين عاملي و الشيخ الجليل العلامة سليم البشري شيخ الجامع الأزهر

در آن شيخ سليم اذعان ميکند که از درون به تشيع خوانده ميشود ولي گويي چيزي مانع قبول آن است .

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=31143&BookID=75287&Language=2

بياييد بجاي سعي در نفي شيعه سعي در نفي آن کنيم .

38 | احمدي محسن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ فروردين ١٣٨٨ |
با اسمهاي نامدار نميشه به همين راحتي صحبت كرد بايد دقت كرد
39 | momen abdullah | Malaysia - Petaling Jaya | ١٢:٠٠ - ١٦ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب ريگي محترم
از اينکه به فکر دشمن تان هستيد کمال تشکر را داريم.
از انجا که نام زيباي عبدالرحمان را براي خود انتخاب کرديد من احتمال مي‌دهم که انساني دلسوز نسبت به سرنوشت ديگر انسانها هستيد.
سوال من از شما به عنوان فردي که ادعاي عبد بودن خدا را دارد اين است که ايا اين طرز صحبت شما همخواني با مشي رسول خدا را دارد يا نه؟
فکر نمي‌کنيد داشتن يک زبان الوده به ناسزا نشات گرفته از يک ذهن الوده و ناپاک است؟
فکر نمي‌کنيد که همين زبان و روح ناسزاگو خود عين «بدبختي» است؟
چشم. ما حتما فکري به حال خود مي‌کنيم.
ان شاالله شما هم فکري بزاي سعادت اخروي خود بکنيد و خود را از محشور شدن با قاتلين يگانه دخت نبي و خون خواراني چون ملا عمر نجات دهيد.


40 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٦ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام
اقاي شماره 39 كه خودتو عبدالرحمان ريگي , تقيه نكن , اگه اسم اصلي را هم بدي كسي معترض نمي شه , اين اسم را كه براي خودت گذاشتي , صاحبش الان در سوراخ موشهائي در نا كجا اباد خزيده شايد در پناه ابن همفرهاي باشد و در ضمن تا انجا كه من ميدانم اين ملعون سواد خواندن و نوشتن نداره يك ترسو نوكر صفته كه در سايه ارباب خودش فداره كشي ميكنه .
يا علي
  بعدی [1] [2] [3]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب