2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
بناء قبور
کد مطلب: ٥٥٧٠ تاریخ انتشار: ٢٩ اسفند ١٣٨٧ تعداد بازدید: 6527
سخنراني ها » وهابیت
بناء قبور

لزوم رعایت احترام و ادب، ابن تیمیه و تخریب قبور
پاسخ به شبهات 87/12/29

بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ: 87/12/29

استاد حسيني قزويني

اين ملازاده ـ كه الآن مطرود ايران و فراري است و فردي سرخورده است و سواد ندارد و حتي دروس سطح را تمام نكرده است و مي نويسد دكتر ملازاده. سوال مي كنند كه دكتراي شما در چه زمينه اي است؟ گفت: در رشته شناخت مذاهب اسلامي با رويكرد فرقه ضاله شيعه. تا به حال هم چنين چيزي را در هيچ يك از دانشگاه هاي مشهور دنيا به گوش مان نرسيده بود. ـ چند شب پيش كه برنامه اش را در ماهواره ديدم، ديدم بحث هاي تندي مي كند. معمولا بحث هايي كه بنده در شبكه سلام دارم، ايشان تكه تكه مي گذارد آنجا و 4 تا فحش مي دهد و شروع مي كند به مطرح كردن. عجيب است كه وقتي نام بزرگان را مي برد، يك واژه اي ركيك در كنارش دارد. چند وقت پيش يك خانمي به برنامه ايشان زنگ زده بود و گفت:

آقاي ملازاده! ما صحبت هاي شما را مي شنويم و صحبت هاي قزويني را از شبكه سلام مي شنويم. ايشان وقتي به اهل سنت مي رسد، خيلي مؤدب و معقول و حتي از خلفاء خيلي با تعابير محترمانه نام مي برد، ولي شما از مراجع و بزرگان شيعه، جز با فحش اهانت نام نمي بريد. ملازاده گفت: فلاني شياد است و مي خواهد با اين وضع، شما را فريب بدهد. آن زن گفت: اگر موضوع فريب دادن است، چرا شما فريب نمي دهيد؟ ملازاده گفت: نه، ظاهر و باطن ما يكي است.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسبت به معاويه، با آن همه مطالبي كه دارد، در خطبه 16 نهج البلاغه مي فرمايد:

و الذي فلق الحب و برء النسم! ما أسلموا و لكن إستسلموا.

قسم به خدا! معاويه و همدستانش مسلمان نبودند.

ولي درباره همين معاويه، وقتي در جنگ صفين مي شنود كه به او فحش مي دهند، مي گويد:

إني أكره أن تكونوا سبّابين.

فرق است بين لعن و فحش. سبّ، براي اراذل و اوباش است. براي افرادي است مالك زبان شان نيستند و الفاظ نادرستي را بر زبان شان مي آورند. ما دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) را لعن مي كنيم، انكار هم نمي كنيم و معتقديم كه لعن، نوعي تبرّي است و لعن، طلب دعا از خداوند است. روايات متعددي داريم از شيعه و اهل سنت كه نقل كرده اند:

اگر لعني از زبان كسي بيرون بيايد كه آن طرف مورد لعن، شايستگي لعن را نداشته باشد، نتيجه لعن، به خود لاعن برمي گردد.

ولي در رابطه با فحش، هم چنين چيزي را نداريم. فقهاي ما نسبت به سبّ، بحث تعزير را مطرح مي كنند و اگر كسي فحش بدهد، قاضي مي تواند با مصلحتي كه مي بيند، با أقلّ من الْحَدّ، درباره او تعزير را جاري كند. لذا ما هم چنين مجوّزي براي سبّ نداريم. بنده خودم ـ الحق و الإنصاف ـ تا به حال حتي يك روايتي كه بشود روي آن حساب كرد كه بتوانيم مخالفين را سبّ و ناسزا بگوييم، نديدم. ولي در بحث لعن، تبرّي بر تولّي، حق تقدم دارد. حضرت آيت الله شبيري زنجاني تعبيري دارد و مي فرمايد:

بدون تبرّي، تولّي تحقق پيدا نمي كند. بدون لا إله، إلا الله محقق نمي شود.

هزار بار بگو الله، مگر كفار قريش، الله نمي گفتند:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ

سوره عنكبوت/آيه61

ولي در كنار آن الله، چندين الله كوچك هم درست كرده بودند و:

مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي

سوره زمر/آيه3

وَ يَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ

سوره يونس/آيه18

فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ

سوره بقره/آيه256

با آمدن لا إله، همه اينها از بين مي رود. اول بايد نفي كفر و طاغوت شود كه اثبات تبرّي است، بعد بايد اثبات تولّي بشود. معناي تبرّي اين نيست كه من هر آنچه كه به ذهنم آمد، بيان كنم.

جالب اين كه در همين برنامه از ما به عنوان كذّاب نام برد و يك كليپ 5 دقيقه اي از ما پخش كرد كه ما گفتيم:

اهل سنت محترم هستند. ما اهانت به اهل سنت را ذنب لا يغفر مي دانيم. در قانون اساسي حقوقي دارند و رعايت حقوق شان بر همه ما واجب است و ... .

من هم گفتم: الحمدلله الذي جعل أعداءنا من الحمقاء. خودش هم متوجه نيست كه چه مي گويد.

ما بايد براي نشر فرهنگ شيعه تلاش كنيم. امروز اگر بخواهيم شيعه را در سطح بين الملل مطرح كنيم، جز استخدام الفاظ زيبا و با ارزش و تأثيرگذار در روحيه مخاطب، راه ديگري نداريم. به كار بردن هرگونه الفاظ تند و خشن، جز دفع و فرار از حق، هيچ نتيجه ديگري ندارد. ما اين را بارها به دوستاني كه به فكر نشر فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) هستند، گفته ايم. آقا امام رضا (عليه السلام) تعبير خيلي زيبائي دارد:

اذا عرف الناس محاسن كلامنا لاتبعونا.

اين وا ژه، يك دنيا پيام دارد. يك فردي به نام آقاي دكتر تيجاني با يك برخورد ارزشي و محترمانه آيت الله العظمي خوئي (ره)، 180 درجه برمي گردد و مي گويد:

من رفته بودم نجف تا تحقيق كنم در رابطه با كفر و شرك شيعه و اين كه شيعيان مسلمان نيستند و كتابي در اين زمينه بنويسم.

در آنجا 180 درجع تغيير جهت مي دهد و الآن با تشيع ايشان، بالاي 6، 7 ميليون نفر در كشورهاي آفريقايي شيعه شدند. يك برخورد درست، كار را به كجا مي كشاند؟! چه بسا بعضي از موارد هم بوده كه برخوردهاي خشن، باعث مي شود كه حتي بچه شيعه هاي خودمان را از دست بدهيم.

اما در رابطه با بناء قبور، سخن براي گفتن خيلي زياد است.

يكي از ترفندهاي جديدي كه اينها به دست گرفته اند، اين است كه حرم ائمه (عليهم السلام) را به نوعي از بين ببرند. اينها يك عمري حرف زدند و تبليغ كردند و ديدند كه با حرف زدن، نمي توانند كار را جلو ببرند. اينها امروز وارد عمل شدند.

من تلاش كردم اساسي ترين صحبت هاي اينها را بگويم. ابن تيميه، بزرگ تئورسين وهابيت است كه به سخنان او، بيش از سخنان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ارزش قائل هستند. يعني اگر يك روايتي را از صحيح مسلم و صحيح بخاري براي يك وهابي بخوانيد و يك عبارتي را از كتاب منهاج السنة ببيند، سخن او را بر سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مقدم مي كند.

من چند سال قبل كه به مكه مشرف شده بودم، يك كتابي در كتاب فروشي دانشگاه أم القراي مكه خريدم به نام مخالفة الصحابي أحاديث الرسول كه رساله دكتراي يكي از دانشجويان بود. خيلي كتاب خوبي است. در اين كتاب، نمونه هايي را آورده است. مثلا عايشه 10 روايت در يك موضوع از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كرده است كه نشر حرمت در بحث رضاع، هم چنين شرايطي را دارد، ولي خودشان آمدند گفتند كه با دو سه مرتبه مكيدن، حرمت در رضاع نشر مي كند. هم چنين فتوا دادند كه اگر يك مرد 30 ساله از پستان يك زن شير بخورد، حرمت، نشر مي كند. اخيرا هم سر و صدا ايجاد كرده است و يكي از مفتيان مصر فتوا داده است.

برادر رهبر إخوان المسلمين به نام حسن البناء، كتاب صحيح بخاري را تلخيص كرده و روايات جعلي آن را دور انداخته است. نوشته است:

من نزديك به 600 روايت از اين كتاب حذف كردم و فقط يك روايت را نتوانستم حذف كنم و ماند و آن اين است:

اگر يك مرد بزرگ 50، 60 ساله از پستان يك خانم شير بخورد، حرمت، نشر مي كند و آقازاده آن خانم مي شود و محرم مي شود.

براي اين كه عايشه و ابوهريره ده ها روايت از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي كنند در رابطه با نشر حرمت در بحث رضاع، ولي خودشان عملا خلافش را عمل كردند و مي گويند: آنچه كه براي ما حجت است، عمل صحابه است، نه گفتار صحابه.

در همين رساله كه عرض كردم، ابوهريره از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت نقل كرده و خودش خلاف آن را عمل كرده است. نتيجه مي گيرد كه احناف اين طور مي گويند و مالكي ها اين طور مي گويند و ... و آنچه براي ما حجت است، عمل صحابه است نه گفتار صحابه. يعني سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، هيچ است. آنچه كه براي ما ارزش دارد، عمل صحابه است. حديث جعلي هم درست كرده اند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

أصحابي كالنجوم، بأيهم إقتديتم إهتديتم.

يعني اگر كسي به خالد بن وليد اقتداء كند و يك مسلمان بي گناه را بكشد و به همسر او تجاوز كند، به يك صحابه اقتدء كرده است و هدايت هم پيدا كرده است و هيچ شك و شبهه اي هم در آن نيست!!!

امروز، وهابيت در اين زمينه، گوي سبقت را از ديگران ربوده اند. تقريبا دو سال قبل در يكي از اين سايت ها، يك از وهابي ها اعلام كرد:

ما معتقد هستيم كه توسل، شرك و باطل است و اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم از قبر زنده شود و بگويد توسل، جائز است، ما زير بار نمي رويم.

ديگر بحث اسلام و رسالت و دين و سنت نيست. بحث مبارزه با كلّ ريشه هاي اسلام است. چرا؟ چون ابن تيميه فرموده است كه توسل، بدعت و حرام است. يعني سخن ابن تيميه براي اينها، از سخن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، ارزشش بالاتر است. اگر كسي به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اهانت بكند، آن اندازه كه در اهانت به ابن تيميه عكس العمل نشان مي دهند، نسبت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام نمي دهند.

ابن تيميه مي گويد:

فالمشاهد المبنية علي قبور الأنبياء و الصالحين من العامة و من أهل البيت كلها من البدع المحدثة المحرم في دين الإسلام. إنما أمر الله أن يقصد لعبادته وحده لا شريك له المساجد لا المشاهد.

تمام اين حر م هايي كه بنا شده، بر محور بدعتي است كه در دين خدا حرام است. آنچه كه بايد مظهر توحيد و عبادت خدا باشد، مساجد است، نه حرم ها.

منهاج السنة لإبن تيميه، ج2، ص437

آقاي ابن قيم، شاگرد ابن تيميه و ناشر افكار او بود. وقتي ابن تيميه ظهور كرد، در اوائل قرن هشتم هجري، شروع كرد افكار باطلش را نشر دادن. 25 سال در اين عرصه نشر فرهنگ ضد اسلامي و ضد قرآني مشغول بوده است. چندين بار او را زنداني كردند و تعهد گرفتند و بيرون آمد، تا اين كه عاقبت در سال 728 هجري در زندان قلعه دمشق، پرونده اش براي هميشه مختومه شد. علماي اهل سنت، چند برابر علماي شيعه در برابر ابن تيميه ايستادند. كتاب هايي كه علماي اهل سنت مانند سُبكي و ذهبي و ابن حجر عليه ابن تيميه نوشتند، علماي شيعه به آن شكل ننوشتند. حتي محمد بن محمد بخاري ـ از علماي قرن 9 هجري و متوفاي 808 هجري ـ مي گويد:

من أطلق علي ابن تيمية شيخ الإسلام فهو بهذا الإطلاق كافر.

هر كس به ابن تيميه، شيخ الإسلام بگويد، كافر است.

خود ابن حجر عسقلاني ـ متوفاي 852 هجري كه آدم معتدل و ملّا و فاضلي است و در رجال، بعد از ذهبي، حرف اول را مي زند و تعبير حافظ علي الإطلاق در ميان اهل سنت، منحصرا درباره او اطلاق مي شود و سخنش براي اهل سنت، جنبه فصل الخطابي دارد ـ در كتاب الدرر الكامنة، جلد1، صفحه151 تا 160 درباره شرح حال ابن تيميه و برخورد علماء با ابن تيميه، مفصل حرف زده است، حتي در صفحه 155 صراحت دارد:

از علماء و بزرگان اهل سنت، بعضي مي گفتند كه ايشان ملحد است، چون معتقد به جسمانيت خداوند است. برخي مي گفتند زنديق است، چون نسبت به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جسارت كرده و بعضي مي گفتند كه منافق است، چون نسبت به اميرالمؤمنين جسارت كرده است.

اين تعبير از ابن حجر، خيلي تعبير سنگيني است. من نديدم از وهابيت، كسي در رابطه با اين تعبير ابن حجر، يك دفاع خوبي داشته باشند. جالب اين كه مي گويد:

علماي اهل سنت و قضات از 4 مذهب جمع شدند، اطلاعيه مشتركي دادند و در كوچه هاي دمشق، جارچي ها جار كشيدند:

من كان علي عقيدة ابن تيمية فدمه و ماله حلال.

هر كس معتقد به عقائد ابن تيميه باشد، مال و جانش هدر است.

الدرر الكامنة لابن حجر العسقلاني، ج1، ص154

اگر يك اين چنين تعبيري را يكي از علماي شيعه در رابطه با ابن تيميه مي گفت، هفت آسمان را بر سرش خراب مي كردند. اين باعث شد كه ابن تيميه در كمتر از نيم قرن بعد از وفاتش، از زبان ها افتاد. نام ابن تيميه را بردن، يك جرم حساب مي شد و عمده كسي كه افكار ابن تيميه را منتشر كرد، ابن قيم جوزيه بود. ببينيد كه ابن قيم جوزيه در رابطه با حرم ائمه (عليهم السلام) چه دارد؟ خيلي دردآور است! بعضي وقت ها كه مي خواهم تعبير ايشان را به كار ببرم، از خودم خجالت مي كشم. مي گويد:

يجب هدم المشاهد التي بنيت علي القبور التي أتخذت أوثانا و طواغيت ... ، فإنها بمنزلة اللات و العزي أو أعظم شركا

اين حرم هايي كه به صورت بت و طاغوت درآمده، بايد ويران شود. حرم ائمه شيعه به منزله بت لات و عُزّي است، بلكه از آن هم بزرگ تر است.

ما با اين چه كنيم؟ جز اين كه بگويم:

إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ

سوره فجر/آيه14

فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ

سوره دخان/آيه59

چيز ديگري نداريم بگوييم. او، نه دليلي دارد و نه برهاني از قرآن و نه از سنت.

شيخ عبد الله بن جبرين ـ مفتي و شخصيت شماره دو عربستان سعودي و تندروهاي عربستان سعودي نسبت به ايشان، ارادت فوق العاده دارند ـ فتوايي داد:

فقد جاء الإسلام به تحريم البناء علي القبور و ... ذلك بلا شك شرك في العبادة، فالواجب هدم تلك الأبنيه.

اين حرم ائمه كه مردم به آنجا مي روند و بازسازي مي كنند و ... ، بدون شك، شرك است. نابودي اين حرم ها واحب است.

به دنبال ايشان و عبد الرحمن برّاج ـ از مفتيان سرشناس عربستان سعودي ـ بعد از او يك فتواي أخبث از بن جبرين داد و حتي گفت:

كساني كه از حرم هاي ائمه دفاع مي كنند و مردم را تشويق مي كنند براي رفتن به حرم ائمه:

هؤلاء محادّون لله و لرسوله و هؤلاء المفتون من الرافضة بوجوب السعي في إعادة بناء قبور اهل البيت في البقيع و صرف الأموال عليها، محادون لله و لرسوله و مخالفون لشريعته و معاندون لأمير المؤمنين رضي الله عنه. و لكن يجب علي ذوي الغيرة و الحمية السنية ... .

... و اين مراجع شيعه كه فتوا مي دهند به وجوب تلاش براي حرم سازي و مردم را تشويق مي كنند، اينها كارشان به منزله مقابله و جنگ با خدا و پيامبر است و با اميرالمؤمنين عناد دارند. بر همه مسلماناني كه غيرت دارند و به فكر حمايت از سنت پيامبر هستند، بايد براي نابودي حرم ائمه قيام كنند.

و به دنبال فتواي اين دو خبيث، آمدند حرم عسكريين (عليهما السلام) را ويران كردند. در مرتبه دوم كه گل دسته ها و سرداب مقدس ويران شد، همين حضرات به همديگر تبريك گفتند و بر كساني كه اين اقدام ضد ديني را كرده بودند، دست مريزاد گفتند. جالب اين است كه در خود لجنه دائمه عربستان سعودي كه در رأسش مفتي أعظم است، ايشان هم آمد همين رأي اينها را در وجوب هدم و نابودي حرم ائمه (عليهم السلام) تأئيد كرد. خيلي درد آور است. جالب اين است كه از ناصر الدين الباني ـ از شخصيت هاي برجسته وهابيت كه از او به بخاري دوران ياد مي كنند و بن باز گفته بود كه ايشان را بايد امام الحديث بناميم ـ سوال كردند:

آيا امروز نيز فتاوايي براي تهديم مراقد و اماكن تاريخي صادر مي شود؟ پيشنهاد الباني براي تخريب حرم رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چيست؟

و مما يأسف به أن هذا البناء قد بنا عليه منذ قرون إن لم يكن قد أزيل تلك القبة الخضراء العالية ... أعتقد أن هذا من الواحب علي الدولة السعودية إذا كانت تريد أن تكون حامية التوحيد حقا.

اگر دولت عربستان سعودي داعيه دفاع از توحيد را دارد، بايد گنبد خضراء پيامبر را ويران كند.

المساجد للألباني، ص69-68

يعني براي اينها درد آور است كه مسلمانان از گوشه و كنار جهان مي آيند كنار حرم پاك رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اظهار عشق و فداكاري و محبت مي كنند و برمي گردند و براي اينها قابل تحمل نيست. وقتي مي شنوند براي زيارت آقا امام رضا (عليه السلام)، سالانه 20 ميليون زائر از داخل و خارج كشور مي آيند، براي اينها قابل تحمل نيست.

اينها با گنبد و در و ديوار حرم رضوي مشكلي ندارند، چون اين گنبد و در و ديوار، براي ائمه اهل سنت هم هست. عزيزاني كه به عتبات عاليات مشرف شدند، حدود يك كيلومتري جنوب حرم امام كاظم (عليه السلام)، حرمي براي أبو حنيفه ـ به تعبيرشان امام اعظم، متوفاي 150 هجري ـ درست كرده اند و گنبد و بارگاهي را متناسب با خودش درست كرده اند. حتي خود احمد بن حنبل ـ امام وهابيت ـ گنبد بارگاه دارد. آقاي محمد بن ادريس شافعي ـ رئيس شافعي ها و متوفاي 204 هجري ـ در مصر، نزديكي قاهره، حرم و بارگاه دارد. خود مالك هم ـ رئيس مالكي ها و متوفاي 179 هجري ـ در بقيع، قبر و تشكيلات داشت و در سال 1344 هجري، وقتي كه عبد العزيز بن سعود ـ پدر ملك فهد ـ ، روي كار آمد، وقتي قبر حرم ائمه (عليهم السلام) را ويران كرد، قبر مالك را هم با خاك يكسان كرد.

اين آقايان با گنبد و بارگاه، هيچ مشكلي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ندارند. حتي يكي از دوستان مان از مصر، عكس قبر و گنبد و تشكيلاتي كه براي أبو هريره دارند، براي ما فرستاده بود و ما هم روي سايت گذاشتيم. حتي براي ابوهريره در دو جا قبر و بارگاه درست كرده اند؛ يكي در فلسطين اشغالي و يكي هم در مصر و هر دوي آن، آباد و تعمير و شكيل و زيباست.

وقتي با وسيله نقليه خودم به سوريه مي رفتم، از تركيه كه مي رفتيم، به حرم ابو ايوب انصاري در منتهي إليه استان وان رفتيم و بلا تشبيه، شايد از حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) آبادتر بود. آن لحظه اي كه ما به آنجا رفتيم، شايد بيش از دو سه هزار زائر داشت.

اگر در و ديوار مشكل داشته باشد، با آنها هم مبارزه مي كنند. نه، اينها وحشت شان از فرهنگي است كه در درون اين در و ديوار از اهل بيت (عليهم السلام) براي مردم منتشر مي شود. يك كسي كه از گوشه و كنار جهان بلند مي شود مي آيد حرم امام رضا (عليه السلام) يا از گوشه خوزستان و هرمزگان براي زيارت حرم امام هشتم (عليه السلام) مي آيد، با فرهنگ رضوي آشنا مي شود و برمي گردد. اين امام رضا (عليه السلام) كيست؟ حجت خداست. حجت كيست؟ نسبش به چه كسي برمي گردد؟ چرا اين همه احترام مي كنند؟ چه آثار و سخناني دارند؟

يعني، رفتن داخل حرم و بيرون آمدن، در حقيقت رنگ رضوي گرفتن و برگشتن است. رفتن درون حرم حضرت علي (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، علوي شدن و حسيني شدن و برگشتن است. اينها از اين رنگ رضوي و علوي وحشت دارند. آنچه كه كيان وهابيت را به وحشت انداخته و براي شان قابل تحمل نيست و خودشان را در حال اضمحلال و انقراض مي بينند، نشر فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) است و نمي توانند اين را تحمل كنند.

نمونه هايي را در بخش قبلي از علماي بزرگ اهل سنت يا خود وهابيت عرض كردم، كاملا مشخص است كه اينها از چه وحشت دارند و از چه مي ترسند. مثلا شيخ محمد مغراوي - از شخصيت هاي برجسته دانشگاهي و حوزوي عربستان سعودي - مي گويد:

بعد انتشار المذهب الإثني عشري في مشرق العالم الإسلامي، فخفت علي الشباب في بلاد المغرب

نشر فرهنگ شيعه، جوانان مشرق زمين را دريافته است و وحشت اين را داريم كه اين فرهنگ، جوانان مغرب زمين را فرا بگيرد.

من سبَّ الصحابة و معاوية فأُمّه هاوية، ص4

شيخ مُجْدي محمّد علي محمّد - از مفتيان عربستان سعودي ـ مي گويد:

جاءني شابّ من أهل السنّة حيران و سبب حيرته أنّه قدامتدّت إليه أيدي الشيعة ... حتّي ظنّ المسكين أنّهم ملائكة الرحمة و فرسان الحق.

يكي از جوان هاي اهل سنّت، حيرت زده نزد من آمد، وقتي كه علّت حيرت او را جويا شدم، دريافتم كه دست يكي از شيعيان به وي رسيده است و اين جوان سنّي تصوّر كرده است كه شيعيان، ملائكه رحمت و شير بيشه حقّ مي باشند.

انتصار الحق، ص14 و 11

اينها از اين مي ترسند كه اگر يك جوان سني و وهابي يا يك جوان شيعه نا آشناي به فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام)، به حرم رضوي مي آيد و با حرم أنس مي گيرد و با 4 تا جوان شيعه أنس مي گيرد، تار و پود فكري اش به هم مي ريزد. اينها از اين انقلاب دروني وحشت دارند. از اين كه بيايد اينجا و دو سه تا كتاب از آقا امام هشتم (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) ببيند و منقلب شود، از اين مي ترسند. لذا فتوا داده اند كه خواندن كتاب هاي شيعه كه از كتاب هاي ضالّه و مضلّه است، حرام است. شما اگر برويد به تمام كتاب خانه هاي عربستان سعودي، يك كتاب شيعي پيدا نمي كنيد. چون اينها از أنس با اين طرف پشيمان هستند.

آقاي ادريس الحسيني ـ يكي از نويسندگان برجسته مراكشي و مورد توجه جوانان مراكشي ـ نقل مي كند:

روزي يكي از دوستانم از دنيا رفته بود و برايش يك مجلسي گرفته بودند. رفتم ديدم يك خطيبي بالاي منبر رفت و شروع كرد نسبت به اميرالمؤمنين معاويه و يزيد جسارت كردن. خيلي عصباني شدم و تصميم گرفتم بيايم و كتابي بنويسم در دفاع از معاويه و يزيد. كارهايم را كنار گذاشتم و شروع كردم به تحقيق كردن در كتاب هاي تاريخي و تفسيري و روائي و مطالعه مي كردم. هر روز كه جلو مي رفتم، مي ديدم حرف هاي آن خطيب كه در بالاي منبر مي گفت، در كتاب هاي خودمان هم هست. جا خوردم كه اين همه مطالب در كتاب هاي خودمان است و ما بي خبر مانديم.

همين آقايي كه رفته بود كتاب بنويسد در ردّ عقائد شيعه و در اثبات اميرالمؤمنين معاويه، كتابي نوشت به نام لقد شيعني الحسين (عليه السلام)، حسين مرا شيعه كرد. من به رفقا توصيه مي كنم كه اين كتاب را بخوانند و واقعا خواندني است و در سايت ها هم هست. يكي از دوستان ما هم اين كتاب را ترجمه كرد.

اينها از اين وحشت دارند كه جوانان و تحصيل كرده هاي شان به اين ور بيايند؛ حتي با آثار خودشان به صورت بي طرفانه آشنا بشوند. آشنا شدن همان و تغيير هويت باطني دادن همان. لذا، وقتي اينها به حرم ائمه (عليهم السلام) مي رسند، از آن تعبير لات و عُزّي مي كنند تا بتوانند احساسات و عواطف مخاطب را تحريك كند تا فكر رفتن به حرم ائمه (عليهم السلام) را از سرشان بيرون كنند. اگر بشنود كه يكي از دوستانش به حرم ائمه (عليهم السلام) رفته است، به عنوان رفتن به بتكده و محل پرستش لات و عُزّي از او تصوير مي كشد. از اين جهت است كه اينها اين چنين مبارزه مي كنند.

حرف زياد است و إن شاء الله اگر خداوند توفيق مان داد، در جلسه بعدي اين بخش را عرض مي كنم و اين ادله اي را كه اينها مي گويند، همين طوري كه نيست روي هوا حرف بزنند. يك رواياتي را از ابوهريره و ديگران درست كرده اند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

لعن الله اليهود و النصاري اتخذوا قبور انبياءهم مساجد.

صحيح البخاري، ج2، ص91 ـ صحيح مسلم، ج2، ص67

مي گويند اين دليل است كه ما بايد حرم ائمه (عليهم السلام) را ويران كنيم.

بعضي وقت ها خيلي خنده آور است. قرآن مي گويد اينها هر پيامبري كه مي آمد، او را مي كشتند. شعار يهودي ها، پيامبركشي بود. عجب است كه اينها پيامبران را مي كشند و امام زاده درست مي كنند تا در كنارش عبادت كنند. بعضي وقت ها به قدري أدله ، خنده آور است كه اين روايات، چطور در كتاب هاي اساسي شان مثل صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است؟!

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | كاظم مسعودي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
اين سايتهاي شيعي بسيار روشنگر است چرا هميشه اهل تسنن سوال ميکند ما جواب ميدهيم شما شبهه طرح کنيد کاربران مخلص شيعه به تمام زبانهاي زنده در اينترنت پخش کنند ببينيم جواب انها چيست

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اگر همين مطلب در اينترنت پخش شود (كه مي شود) به خوبي عكس العمل اهل سنت را مي بينيد (كه بسيار ديده ايم) ؛ حتي در مقابل اين سخنان پاسخي ندارند !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2 | نادر | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٦ خرداد ١٣٨٨ |
كاظم راس ميگه بياين ازامروزچندتاشبهه طرح كنين تاهمه جامطرح كنيم.مثلااينكه عمربن قطاب چه فرقي باعمربن خطاب داره
3 | حسن ابراهيم نيا | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ١٢ آذر ١٣٨٨ |
عجيب البنا علي قبور المعصومين حرام لكن علي قبر عثمان حلال يقول ابن كثير السلفي في البداية والنهاية :واما موضع قبره فلا خلاف انه دفن بحش كوكب (مقابر اليهود ) و قد بني عليه زمان بني امية قبة عظيمة و هي باقيه الي اليوم (7/213 سنه 35 صفة قتله رضي الله عنه ) و في نفس المصدر يقول:وقد اعتني معاوية في ايام امارته بقبر عثمان و رفع الجدار بينه وبين البقيع وامر الناس ان يدفنوا موتاهم حوله حتي اتصل بمقابر المسلمين 7/214 اذن ليس ببعيد ان يكون قد امر معاوية نفسه بالبناء و يقول الذهبي في سير اعلام النبلاء 6/77 رقم 17 ترجمة مروان بن محمد الاموي يعرف بالحمار : قتل في ذي الحجة سنة اثنتين (132) و انتهت خلافة بني امية و علي ابعد تقدير بني في القرن الثاني علما بان ابن كثير نفسه يقول :وثبت في الصحاح و غيرها من غير وجه ان رسول الله (ص) قال : خير القرون قرني ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم تفسير ابن كثير 3/331 في تفسير سورة الواقعة اي علي حد تعبير هم الي 3قرون . طيب اذن نسئلهم كيف قامت بني امية ببناء الشركيات امام الصحابة الذين كانوا لا يزال احياء يرزقون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ننتظر الاجابة من اخواننا الوهابين .شكرا
4 | حميدرضااوليا | Iran - Yazd | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٨ |
درخصوص مطلب آقاي نادر اين يك بيت شعر جواب خوبي است تامردسخن نگفته باشد عيب وهنرش نهفتخ باشد
5 | شيعه | United States - New York | ١٢:٠٠ - ٢٧ بهمن ١٣٨٨ |
مرگ بر وهابيت همين و بس.
6 | ... | Iran - Fereydūnshahr | ١٤:٢٧ - ٢٨ شهریور ١٣٩١ |
افسوس که دهان اين وهابي ها با هيچ آبي طاهر نمي شود...
7 | محمد | Iran - Gerash | ٠١:٥٦ - ٠٤ اسفند ١٣٩٥ |
این هم حدیثی با سند معتبر در کتب شیعه که هم بنا بر قبر و هم جایز بودن دفن میت در مسجد را ثابت می کند.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ إِسْمَاعِيلَ دَفَنَ أُمَّهُ فِي الْحِجْرِ وَ جَعَلَهُ عَالِياً وَ جَعَلَ عَلَيْهَا حَائِطاً لِئَلَّا يُوطَأَ قَبْرُهَا.
حضرت اسماعيل مادر خود را در حجر دفن كرد، وآن را بالا آورد و بر دور آن ديوار قرار داد تا زير پاى قرار نگيرد.
علل الشرایع ج1 ص108 باب 34
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب