2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
لزوم تحقيق در مسائل مذهبي و اعتقادي
کد مطلب: ٥٣٦٨ تاریخ انتشار: ١٢ شهریور ١٣٩١ تعداد بازدید: 5204
حبل المتین » عمومی
لزوم تحقيق در مسائل مذهبي و اعتقادي

شهادت حضرت حمزه - اصول دین و تحقیقی است نه تقلیدی
حبل المتين 91/06/12

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 12 / 06 / 91

مجري:

به مناسبت شهادت حضرت سيد الشهداء، حضرت حمزه سلام الله عليه و همچنين به مناسبت رحلت حضرت عبد العظيم حسني عليه السلام كه در شهر ري مدفون هستند، عرض تسليت داريم.

استاد قزويني:

همان طوري كه عزيزمان هم اشاره كردند، امروز مصادف بود با شهادت جانسوز حضرت حمزه سيد الشهداء كه در اثر خيانت صحابه پيغمبر و عدم پيروي از دستورات نبي مكرم، باعث شد كه سپاه اسلام شكست بخورد.

در نتيجه70 نفر از ياران با وفاي نبي مكرم به درجه رفيعه شهادت رسيدند، به ويژه حمزه سيد الشهداء، حمزه اي كه از همان آغاز نبوت يار و ياور و ناصر و مدافع پيغمبر بود.

در همان زماني كه ديگران مشغول بت پرستي بودند و تازه مسلمان شده ها را به انواع مختلف شكنجه مي كردند و مسلمان ها از ترس آن ها به حبشه هجرت كردند، در آن زمان حمزه، بزرگ مدافع نبي گرامي بود.

شهادت جانسوز حمزه در قلب مطهر نبي مكرم تأثير عجيبي گذاشت كه در بعضي از روايات است:

ما رأينا رسول الله صلي الله عليه وسلم باكيا قط أشد من بكائه علي حمزة بن عبد المطلب.

ذخائر العقبي في مناقب ذوي القرب، ج1، ص181

ما نديديم كه پيغمبر اكرم صلي اله عليه وآله براي كسي گريه كند، آن چنانكه براي حمزه گريه مي كرد.

جنازه حمزه را مثله كردند.

همان هايي كه بعداً مدعي وراثت پيغمبر را داشتند و خلافت پيغمبر را تصاحب كردند و بساط جنايت را بر اسلام و مسلمين گستردند، همان ها، بدن پاك حمزه سيد الشهداء را قطعه قطعه كردند.

مادر همين معاويه اي كه آقايان بدون (رضي الله عنه) از او نام مي برند، جگر سيد الشهداء را درآورد و به عنوان شماتت و زخم زبان براي مسلمين و از قطعات بدنش براي خودش گردن بندي درست كرد؛ جنايتي كه وحشي ترين ارتش دنيا مرتكب نشده است، اين ها در جنگ احد مرتكب شده اند.

وقتي نبي مكرم با جنازه قطعه قطعه شده حمزه مواجه شد:

وضعه في القبلة ثم وقف علي جنازته وأنحب حتي نشغ، حتي بلغ به لغشي من البكاء يقول : يا حمزة يا عم رسول الله وأسد رسوله : يا حمزة.

شرح مسند أبي حنيفة، ج1، ص526

او را طرف قبله قرار داد و رو به روي جنازه، آن چنان با سوز ناله كرد، نبي گرامي از شدت گريه و مصيبت افتاد و غش كرد و مي فرمود: يا عموي رسول الله و شير رسول خدا، يا حمزه.

اولين نوحه سرايي و عزاداري را نبي مكرم در عزاي حمزه سيد الشهداء بنيان گذاري كرد. هزاران مرگ و لعنت بر اين وهابيت كه امروز با تمام توان در برابر عزاداري براي مردان خدا ايستاده اند.

نبي گرامي شروع كرد نوحه سرايي و عزاداري و فرمود:

يا حمزة يا عم رسول الله وأسد رسوله : يا حمزة يا فاعل الخيرات، يا حمزة يا كاشف الكرب، يا حمزة يا ذاب عن وجه رسول الله صلي الله عليه وسلم.

شرح مسند أبي حنيفة، ج1، ص 526

نوحه سرايي و عزاداري كه شاخ و دم ندارد، آيا از اين بهتر و از اين واضيح تر؟

نبي گرامي اسلام در كوچه هاي مدينه ديد، تمام خانواده هاي شهداء براي شهيد خود گريه مي كنند؛ ولي خانه حمزه تاريك است و كسي نيست كه براي حمزه گريه كند.

نبي گرامي، قطعات اشك بر چهره اش سرازير شد و فرمود:

لكن حمزة لا بواكي له.

مجمع الزوائد، ج6، ص120

عموي من حمزه گريه كن ندارد. زنان انصار (نه مهاجرين) وقتي شنيدند كه نبي گرامي فرمود: عمويم عزادار و گريه كن و نوحه سرا ندارد، جمع شدند و شروع كردند دست جمعي براي حمزه عزاداري و نوحه سرايي كردند.

جناب ابن سعد كه متوفاي 230 هجري است مي گويد:

فلم تبك امرأة من الأنصار بعد ذلك إلي اليوم علي ميت إلا بدأت بالبكاء علي حمزة ثم بكت علي ميتها.

الطبقات الكبري، ج3، ص11

زنان انصار رسم شان اين است كه اگر يك عزيزي را از دست دهند، جمع مي شوند و اول براي حمزه عزاداري مي كنند و بعد براي عزيز خودشان عزاداري مي كنند.

نزديك 227 سال بعد از شهادت حمزه است.

اين تعبير را آقاي احمد بن حنبل كه متوفاي 241 است مي نويسد:

فَهُنَّ الْيَوْمَ إِذاً يَبْكِينَ يَنْدُبْنَ بِحَمْزَةَ.

مسند أحمد بن حنبل، ج2، ص40

زنان انصار تا امروز وقتي بخواهند عزاداري كنند، اول عزاداري براي حمزه مي كنند.

خود ابن كثير دمشقي سلفي اين روايت را نقل مي كند و مي گويد:

وهذا علي شرط مسلم.

البداية والنهاية، ج4 ، ص48

صحيح است و شرط آقاي مسلم در اين روايت است.

ما هم به نوبه خودمان، اين شهادت جانسوز را به روح پاك نبي مكرم، اميرالمؤمنين و صديقه طاهره و فرزند برومند علي، بقية الله الاعظم ارواحنا فداه، تسليت و تعزيت عرض مي كنيم.

خدا را سوگند مي دهيم كه به آبروي حمزه سيد الشهداء، پاداش ما را فرج مولاي مان بقية الله الاعظم قرار دهد.

مجري:

چرا بايد از مسائل مذهبي و عقيدتي تحقيق كرد و تقليد در آن درست نيست؟

نظر علماي بزرگ اهل سنت در اين زمينه چيست؟

استاد قزويني:

من قبل از آن كه فرمايش حضرت عالي و سؤال تان را جواب دهم، نكاتي را به عنوان تذكر خدمت بينندگان عزيز و برخي از شبكه هاي وهابي معاند و نواصب و خوارج عرض كنم.

ما بار ها گفته بوديم كه يكي از بهترين راه رفع اختلافات ميان وهابيت و شيعه كه در حد تكفير آمده است، گفتگوي دوستانه و مناظره و حوار است كه در يك محيط آرام، انديشمندان وهابي و شيعه جمع شوند و با هم صحبت كنند.

اگر چه ما بر اين باور هستيم كه آقايان وهابي ها آدم هاي معاندي هستند، اگر نبي مكرم هم زنده شود و بفرمايد: عقائد شيعه حق و عقائد وهابيت باطل است، يقين داريم اين ها از پيغمبر اكرم هم نمي پذيرند.

در ميان وهابيت افرادي هستند، به ويژه جوان هاي تحصيل كرده و اساتيد كه قلب خوب و وجدان آگاهي دارند و حقيقت براي آن ها روشن شود، آن ها از اين روش و منهج باطل دست بر مي دارند يا حداقل برخي از اهل سنت كه تحت تأثير تبليغات وهابيت شايد قرار گرفته باشند، اين ها متوجه شوند كه وهابيت حرفي براي گفتن ندارد و بساط وهابيت فقط براي مبارزه با قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت تأسيس شده است.

تأسيس وهابيت توسط استعمارگران و دشمنان اصلي اسلام صورت گرفته است.

ما بارها گفتيم و تقاضا كرديم و مراجع عظام ما بارها گفتند: ما آماده هستيم كه بزرگان و مفتيان و مفتي اعظم عربستان سعودي بيايند تا با هم صحبت كنيم.

مگر نمي گوييد: شيعه مشرك است.

بياييد در يك رسانه جهاني ثابت كنيد تا قضيه روشن شود.

متأسفانه تا الآن بيش از 6 سال است كه حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي و حضرت آيت الله العظمي سبحاني و حضرت آيت الله العظمي نوري همداني و حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني، و ديگران اعلام كردند كه ما آماده هستيم براي مناظره؛ ولي متأسفانه تا الان پاسخ نداده اند.

ما هم به عنوان فرزند حوزه و شاگردان اين مراجع بزرگوار كه افتخار دست بوسي اين بزرگواران را داريم، بارها گفتيم؛ ولي اين آقايان هر دفعه يك بساطي را درآوردند.

هر روزي يك بساطي را پهن كردند، تا اين كه چند شب قبل گفتند: ما 30 خط گذاشته ايم تا مراجع عظام زنگ بزنند.

مراجع عظام شما را عددي حساب نمي كنند و اگر ما هم بحث مي كنيم به خاطر قضيه ديگري است.

من همين دو سه روز قبل با يكي از بزرگواران منزل حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي بوديم كه حضرت آيت الله جزايري هم تشريف داشتند كه از خوزستان آمده بودند، ايشان گفت: هر وقت و هر ساعتي كه مفتي اعظم عربستان سعودي آمد و آماده شد، هر ساعتي از شبانه روز بود به من اعلام كنيد و هر كاري هم كه داشته باشم، كنسل مي كنم و مي آيم با ايشان مناظره مي كنم.

آقايان اگر راست مي گويند، بروند ايشان را بياورند.

مراجع ما كه بارها اعلام كردند.

شما اين كارشناساني را كه آورديد، ما به آن ها احترام مي گذاريم و مي گوييم بياييد براي مناظره؛ گرچه مي دانيم مرد علم نيستيد.

خدا را ما شاكر هستيم كه دشمنان اهل بيت از افراد جاهل و بي سواد شكل گرفته اند؛ حتي از يك فرد عادي و از يك كارمند بهزيستي و معلم و دبير فيزيك، وحشت دارند.

يك جوان آموزش و پرورش كه زنگ مي زند و يك سؤالي مي كند، كارشناس شان مي گويد: من تمركزم را از دست دادم و گيج شده ام يا مي گويند: اگر ما مي دانستيم كه آقاي ابو القاسمي زنگ زده است، وصل نمي كرديم و اين طور آبرو ريزي نمي شد.

خود آن آقا مي گويد: من گفته بودم كه اين آقا را وصل نكنيد.

تمام مردم دنيا ديدند كه ديشب دوستان ما شماره شبكه را مي گرفتند و همه هم مي ديدند.

مجري شان مي گويد: اين ها به خانه هايشان زنگ مي زنند و به خانم شان گفته اند كه تلفن را اشغال كن تا بوق اشغال بزند و ما مانور دهيم، اين حربه ها كهنه شده است.

دوران اين روش هاي پوسيده و تاريخ مصرفش گذشته و تمام شده است.

من گمانم كه زن و بچه شما هم در خانه به ريش شما مي خندند.

بيش از اين آبرو و حيثيت خود را بيش از اين نبريد؛ گرچه چيزي نداشتيد؛ ولي بيش از اين خودتان را رسوا نكنيد.

ما گفتيم: با هر كدام از كارشناسان شما گفتگوي دوستانه داشته باشيم و اسم آن را هم مناظره نمي گذاريم.

گفتيم: استديو به استديو، الآن آن زماني كه كسي تلفن بزند و شما هر ساعتي كه خواستيد، تلفن را قطع كنيد و بگوييد: خودش قطع كرد، اين مانورهاي شيطاني هيچ فايده اي ندارد. شما استديو داريد و ما هم استديو داريم و خيلي راحت ارتباط برقرار مي كنيم و بهترين راه، همين است.

الان در شبكه هاي جهاني، بي بي سي و العربيه و الجزيره يا شبكه هاي جمهوري، دو يا سه استديو را در يك زمان با هم لينك مي كنند و تمام مردم دنيا هم مي بينند.

ما گفتيم: در يك كشور سومي آمادگي داريم، دوستان شما بيايند و ما هم خودمان يا دوستان مان آن جا مي آيند و با هم صحبت كنيم و مردم دنيا هم ببينند. ما فقط مي خواهيم كه مردم ببينند و قضاوت كنند و كاري به تفكرات شما و قبول يا عدم قبول شما نداريم.

شما مفتي اعظم تان را بياوريد، اين چهار مرجع مخصوصا حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي گفتند: من هر ساعتي كه باشد، مفتي اعظم را بياوريد، من هم مي آيم.

مي گوئيد: بنده بيايم، شما هم حداقل افرادي كه مدعي هستند كه در حد ما هستند مثل جناب صالح فوزان و سلمان عوده و سالوس، اين ها را بياوريد.

تقريباً يك تناسبي بين ما و اين ها وجود دارد.

بعضي از اين ها 8 عنوان كتاب تأليف كرده اند و تدريس در حوزه و در دانشگاه داشته اند.

اگر شما افراد ضعيف و علقه مضغه را بياوريد و بعد نتوانند جواب دهند، به درد نمي خورد. بعد هم بگوييد: اين ها افراد بي سوادي بوده اند.

من خيلي تعجب مي كنم كه اين مجري مي گويد: اين آقايان رفتند و اين آقاي مراد زهي را آوردند و بنا بود ادامه داشته باشد؛ ولي ديدند كه به صلاح شان نيست، ديگر نياوردند.

من گمانم چشم هاي ظاهر شما هم گرفتار چشم باطني تان شده است.

بعد از جناب آقاي مولوي مرادزهي، ما 8 نفر از مولوي ها و ماموستاها را آورديم.

هر كدام از علماي اهل سنت؛ حتي برادر عزيز و دوستم جناب آقاي مولوي مرادزهي، هر ساعتي تصميم بگيرند كه تشريف بياورند، قدم شان روي چشم من است و اين در شبكه جهاني ولايت به روي همه مخصوصا اين عزيزمان باز است.

من واقعاً ايشان را دوست دارم و علاقه مند هستم به ايشان و با ايشان بحث هم زياد داشته ايم. مگر ما در همين شبكه سلام با ايشان مناظره نكرده بوديم؟

همين هتاك شما كه فراري لندن است آمد در شبكه اش ركيك ترين فحش ها را به جناب مولوي مرادزهي داد.

آقاي مرادزهي گفت: ايشان ديوانه است. ما خودمان مجبور شديم و از اين بزرگوار دفاع كرديم. مي گفت: ايشان بي سواد است و كتاب فروش است.

گفتيم: ايشان نزديك به 50 عنوان كتاب تأليف كرده است و ترجمه كرده است و غالب كتاب هايش از كتب حوزوي است. الان هم من ايشان را دوست دارم.

با هم ارتباط تلفني داريم و از يكديگر گلايه هم داريم و اختلاف نظر و سليقه هم داريم؛ ولي اين اختلافات باعث نمي شود كه ما مشكلي داشته باشيم.

من بارها گفته ام، از علماي اهل سنت چه در داخل جمهوري اسلامي و خارج از جمهوري اسلامي و به زبان هاي مختلف، هر كدام از آقايان كه بخواهند تشريف بياورند يا حضوري تشريف بياورند و يا استديويي در شهر يا كشورشان باشد، ما هزينه استديو را هم تقبل مي كنيم و يا از طريق ارتباطات يا ياهو مسنجر يا برنامه هاي اسكايپ بيايند، ما كاملاً آمادگي داريم و افتخار مي كنيم.

تعدادي از اين دوستان ما در يكي از مسافرت هايمان، ديديم كه يك هيئتي از يكي از دانشگاه هاي قم به استان كردستان رفته بودند براي تحقيق و بررسي، اين برادرمان جناب فرمانيان مي گفت: ما به هر يك از شهرهاي كردستان كه رفتيم، صحبت شبكه ولايت و آمدن اين ماموستاها مخصوصاً جناب آقاي راستي امام جمعه سنندج به اينجا، مي گفت: اين آقايان اهل سنت از خوشحالي بال درآورده بودند كه در يك شبكه شيعي از يك ماموستا دعوت كرده بودند آن هم استاد دانشگاه و هم استاد حوزه و هم امام جمعه آمد صحبت كرد.

اين ها مثل اين كه چشم هايشان اين مسائل را نمي بيند. فقط يك نفر را مي بيند.

گاهي مي گويند: آتش بس دهيم و شما به ما كاري نداشته باشيد؛ ولي ما اگر خواستيم حرف بزنيم؛ چون مذهب شما مذهبي فاسد و متعفن است، ما بايد به شما كار داشته باشيم؛ ولي شما نبايد به ما كار داشته باشيد.

من رسما اعلام مي كنم: اگر واقعا آمادگي داريد (اسمش را مناظره نمي گذاريم، اسمش را مي گذاريم گفتگوي دوستانه) كارشناسان تان زحمت بكشند و تماس بگيرند و اين تلفن هاي ما 20 خط آزاد است و خط اسكايپ مان آزاد است، زنگ بزنند و صحبت كنند و وقت بگيرند، ما در خدمت شان هستيم و به اين افتخار مي كنيم.

آن كساني كه هتاك و فحاش هستند و به مقدسات شيعه به ويژه صديقه طاهره سلام الله عليها جسارت كرده اند، ما براي آن ها ارزش انساني قائل نيستيم.

آن ها از مصاديق اين آيه هستند كه مي فرمايد:

أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ.

سوره اعراف آيه 179

ما با آن ها گفتگويي نداريم.

بعضي از شبكه هاي هتاك را از دائره انسانيت بيرون مي دانيم.

آن دسته از افرادي كه حداقل آن اقليات ادب اسلامي و انساني را رعايت مي كنند، ما كاملا آمادگي داريم و هيچ مشكلي هم نداريم كه با اين ها مناظره كنيم.

ديشب كه ما اعلام كرديم كه 20 خط باز است براي تماس، شايد بيش از دو هزار مورد زنگ مي زدند كه ببينند كه اين تلفن را برمي دارند يا نه.

به آن ها كه ما زنگ مي زديم، هيچ كسي جواب نمي داد، تصور مي كردند كه تلفن هاي ما هم اين گونه است. بعضي از افراد كه يا شيعه بودند و يا سني و يا وهابي، زنگ مي زدند و تا امتحان كنند كه آيا تلفن هاي ما برداشته مي شود يا برداشته نمي شود.

ما سؤالي از شما كرديم كه هنوز به اين سؤال ما جواب نداده ايد.

اين خيانتي است براي همه بينندگان كه شما امارات نشين هستيد؛ ولي شماره تماس شما از لندن است. اين بالاترين خيانت به مخاطب است.

شما خجالت نمي كشيد و حياء نمي كنيد؟

چقدر شما استفاده مالي از اين كار مي كنيد كه آبرو و حيثيت تان را حراج كرده ايد؟

ما عكس خيابان شان و محل كارشان را از خود دوستان شان داريم و اگر لازم باشد يك روزي همان ها را به مردم نشان مي دهيم.

فردا مي ترسيم نشان دهيم و يك كسي آنجا رود و خرابكاري كند، آن را به پاي شبكه ولايت بگذارند و بگويند: شبكه ولايت آدرس ما را به اين ها داده اند.

از اين كارها دست برداريد.

شما بياييد در كارهاي خودتان و ابن تيميه را از پيغمبر خدا بالاتر ببريد، ما اصلا با شما كاري نداريم. محمد بن عبد الوهاب را از پيغمبر بالاتر بدانيد.

نسبت به مسائل مثبتات خودتان در رابطه با تاريخ اسلام و خلافت و تفسير و احكام و غيره بگوييد، ما كاري با شما نداريم؛ ولي اين را بدانيد، كوچك ترين تعرضي به مقدسات شيعه مخصوصاً به صديقه طاهره كه همه چيز ما است، حضرت زهرا سلام الله عليها دين و دنيا و آخرت و بهشت ما است.

ما تمام زندگي مان را فداي يك ذره غبار زير پا و زير كفش زهراي مرضيه مي كنيم.

اگر چنانچه به اين خط قرمزها بياييد، بدانيد به حول و قوه الهي با منطق قوي، شما را رسوا و مفتضح مي كنيم و آبرو و حيثيتي براي شما نمي گذاريم، همان طوري كه شما ديديد.

گذشت آن زماني كه شيعه در انزوا باشد و نتواند حرف بزند.

ما با اميرالمؤمنين عهد و پيمان بسته ايم و با زهراي مرضيه عهد و پيمان بسته ايم و با مولاي مان بقية الله الاعظم عهد و پيمان بسته ايم كه تا آخرين لحظات عمرمان تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون از كيان اهل بيت دفاع كنيم و معاندين و مخالفين اهل بيت را به اشد وجه مفتضح و بي آبرو كنيم. ما بر اين عهد و پيمان مان هستيم.

مجري:

من سؤالم را دوباره مي كنم كه چرا بايد در مسائل مذهبي و عقيدتي تحقيق كرد و تقليد قابل قبول نيست؟ نظر علماي بزرگ اهل سنت را در اين زمينه بيان بفرمائيد.

استاد قزويني:

اين دستور قرآني است كه مي فرمايد:

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ.

سوره زمر آيه 17 و 18

بشارت بده به بندگان من كه اقول را مي شنوند و بهترين آن را انتخاب مي كنند، اين ها افرادي هدايت شده هستند و اين ها صاحبان عقل هستند.(يعني هدايت شده واقعي اين ها هستند كه بعد از تحقيق و بررسي رسيد به اين كه اين مذهب حق است.)

هر مذهبي كه باشد فرقي نمي كند؛ ولي اگر بعد از تحقيق رسيد، اين هدايت الهي است.

اگر يك فردي از اول بچه گي كه پدر و مادرش شيعه بوده است، شيعه باشد و يا اين كه پدرم مسيحي بوده است و من هم مسيحي شده ام يا پدرم وهابي بوده است و من هم وهابي شده ام، اين ارزش ندارد.

ما در روايت هم داريم كه بنده را وارد قبر مي كنند، سؤال مي كنند كه خدا و پيغمبرت چه كسي بوده است؟ و از كجا فهميدي؟ مي گويد: پدر و مادرم مي گفتند: خدايي وجود دارد، من هم گفتم: خدا وجود دارد.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: با گرز آتشين مي زنند به سرش و قبرش مملو از آتش مي شود تا قيامت. اين هشداري براي همه است؛ چه شيعه و چه سني و چه مسلمان و چه مسيحي و چه يهودي.

من هم از همه عزيزان بيننده به ويژه جوان هاي عزيز، درخواست مي كنم كه نسبت به دين و مذهب در حدي كه بتوانيد پاسخگو باشيد (حداقل پاسخگوي وجدان تان باشيد) بررسي و تحقيق كنيد و بعد از آن كه تحقيق كرديد و به يك نتيجه رسيديد، مي شويد مصداق اين آيه كه مي فرمايد:

أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

سوره زمر آيه 18

جناب راغب اصفهاني كه از علماي بزرگ اهل سنت است مي گويد:

الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أي الأبعد عن الشبهة.

المفردات في غريب القرآن، ج1، ص119

آن هايي كه اقول مختلف را مي شنوند و احسن آن را انتخاب مي كنند، مراد از احسن؛ يعني: آن مذهبي كه از شبهات و اشكالات به دور است.

مذهبي كه به شبهات نتواند جواب دهد، آن مذهب نيست.

مذهبي كه به اشكالات مخالف نتواند جواب دهد و تمركزش را از دست دهد و بگويد: اين را وصل نكند و آن را وصل نكند، اين مذهب نيست. شما خودتان براي اين اسم بگذاريد.

در ادامه مي گويد:

كما قال صلي الله عليه وسلم : إذا شككت في شيء فدع.

المفردات في غريب القرآن، ج1، ص119

اگر در يك چيزي شك كردي، آن را رها كن.

اگر واقعا نسبت به مذهبت اين قدر خاطر جمع نيستي و از گفتگوي دوستانه و مناظره مي ترسي و يك كسي كه سؤال مي كند تمركزت را از دست مي دهي، اين مذهب را رها كن.

اين دستور پيغمبر است.

مرحوم طبرسي كه از مفسران به نام شيعه است در تفسير جوامع الجامع مي گويد:

أنَّهُمْ نُقَّادٌ في الدِّينِ، يُميِّزونَ بين الْحَسَنِ والأحْسَنِ وَيَدْخُلُ تحتَهُ المذَاهِبُ واختيارُ أَثْبتِهَا وأَقْواها.

تفسير جوامع الجامع - الشيخ الطبرسي، ج3، ص214

مراد از يتبعون احسنه اين است كه اين ها نقادهاي ديني و كاوشگران و جستجو گران و محققان ديني هستند و بين خوب و خوب تر هم تشخيص مي دهند و اين آيه دلالت مي كند كه انسان بايد از مذاهب مختلف موجود تحقيق كند و بررسي كند و اثبت و اقوي را انتخاب كند.

اگر يك شخصي مي گويد: من خر بودم و از همه خرتر بودم و جلف و دلقك بودم و يك روزي آنجا بودم. بودن اين شخص در دامن شيعه مايه ننگ شيعه است، اين طور افراد براي شيعه مايه ننگ هستند.

اين ها هرچه بروند سراغ اين مذهب هاي ساخته و پرداخته ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب، ما خيلي خوشحال مي شويم. خيلي اظهار شادماني مي كنيم و خدا را شكر مي كنيم كه دامن شيعه از اين گونه افراد هتاك و سباب و فحاش الحمد لله مبراء شود و ايشان همفكران خودشان را هرچه سريع تر ببرند، خدمتي است كه به شيعه كرده است.

آقاي آلوسي كه از علماي بزرگ اهل سنت و سلفي است كه متوفاي 1270 است مي گويد:

الذين يسمعون القول فيتبعون أحسنه (مدح لهم بأنهم نقاد في الدين يميزون بين الحسن والأحسن والفاضل.

روح المعاني، ج23، ص 252

آن هايي كه گفتار مختلف را مي شنوند و خوب آن را انتخاب مي كنند، اين يك مدحي است براي اين بندگان، نه تنها بين قبيح و حسن اين ها تشخيص مي دهند، بلكه بين عادي و فاضل و بين حسن و احسن هم تشخيص مي دهند.

بر فرض مذهب حنفي، حسن باشد؛ ولي مذهب حنبلي را احسن تشخيص مي دهد و بايد اين را بپذيرد. يا مذهب شافعي را فاضل تشخيص بدهد؛ ولي مذهب شيعه افضل است. يا برعكس.

ما ابائي نداريم كه اعلام كنيم كه اگر يك شيعه تحقيق و بررسي كرد و تشخيص داد كه اهل سنت حق است، ما هيچ گلايه اي نمي كنيم و بنده اين را بارها گفته ام.

شايد براي بعضي از دوستان مان يك مقداري سنگين باشد؛ ولي باشد. اين سدي كه درست شده است بين تشيع و تسنن، اين سد به صلاح نيست.

ده ها نفر از علماي بزرگ و شخصيت ها برجسته اهل سنت مثل سمعاني و ديگران، يك روزي شافعي بودند و برمي گردند و حنفي مي شوند و برمي گردند مالكي مي شوند.

آبي از آب تكان نمي خورد.

اگر واقعاً شما مذهب شيعه را جزء مذاهب اسلامي مي دانيد كه در نشست مجمع فقهي مكه، 8 مذهب را مذهب رسمي اعلام كردند كه از اين 8 مذهب 5 تاي آن متعلق به اهل سنت بود كه عبارتند از: حنفي ها، مالكي ها، شافعي ها، حنبلي ها و اباضيه و 3 مذهب هم از مذاهب شيعه بود كه عبارتند از: شيعه امامي، شيعه زيدي و شيعه اسماعيلي.

اين را بزرگان شما و شخصيت ها برجسته 57 كشور اسلامي كه نماينده داشتند گفته اند. يك هتاك لاابالي مي آيد در شبكه نفاق سخنراني مي كند و از اول تا آخر مي گويد: مذهب شيعه كفر است، اين هتاكي ها چيزي است كه لايق خودش است.

ما كه گفتم كه آماده هستيم كه اين آقا بيايد براي مناظره؛ چرا پا به فرار گذاشتند؟

آن شخصي كه قبلاً آورده بودند، چرا پا به فرار گذاشت؟

اگر شما معتقد هستيد كه مذهب شيعه مذهب كفر و شرك است و شيعه بر مبناي كفر بنا نهاده شده است، اگر واقعاً راست مي گوييد و مرد هستيد، بياييد رو در رو قرار بگيريد تا ببينيم حرفي براي زدن داريد يا همين طور پشت درهاي بسته و در آشپزخانه خانه تان و در يك شبكه محدودي كه خط هاي دروغي اعلام مي كنند، در آنجا شعار مي دهيد؟

زمان اين ها گذشته است، اين تاريخ مصرف اين طور حرف ها گذشته است.

امروز شيعه الحمد لله با منطق به ميدان آمده است و با بيان كافي و استدلال به قرآن و سنت به ميدان آمده است.

از كتاب هاي خود شما و از اقوال بزرگان شما براي حقانيت خودش استدلال مي كند.

گذشت آن زماني كه شما هر حرف بي اساسي را عليه شيعه بزنيد و شيعه نتواند از خودش دفاع كند.

جناب فخر رازي كه متوفاي 606 است يك تعبير قشنگي دارد كه مي گويد:

أن الطريق إلي تصحيح المذاهب والأديان قسمان : أحدهما : إقامة الحجة والبينة علي صحته علي سبيل التحصيل،

التفسير الكبير، ج 26، ص 227

ما اگر بخواهيم يك مذهب صحيح و دين صحيح را تشخيص دهيم، چند راه داريم:

ما حجت و بينة و دليل داشته باشيم كه اين مذهب صحيح است.

نه اين كه بياييم يك سري بافته هاي ذهني خودمان را بياوريم و در يك شبكه جهاني مطرح كنيم.

صدها روايت با سند صحيح در خلافت اميرالمؤمنين و وصايت و امامت و وراثت اميرالمؤمنين كناز بگذاريم و بگوييم: پيغمبر كه در آخر عمرش گفت: كه ابوبكر برود نماز بخواند، اين يك نشانه و كنايه اي بود كه شما بعد از من آقاي ابوبكر را انتخاب كنيد. اين چه حرف بي اساسي است. آيا خودتان از اين حرف تان خنده تان نمي گيرد؟

آن همه روايات صحيح را رها كرده ايد و به يك چيز خيلي بي اساس و خنده آور و مضحك تمسك مي كنيد.

پيغمبر اكرم در همان بيماري شان فرمودند:

أكتب لكم كتابا لا تضلون به من بعدي

منهاج السنة النبوية، ج 6، ص 19

گفتند:

فقال عمر إن الرجل ليهجر حسبنا كتاب الله.

چه طور اگر كاغذ بخواهد كه وصيت بنويسد، چيزي كه امت اسلامي براي هميشه از گمراهي در امان باشد، آنجا پيغمبر هذيان گفته است؛ ولي اگر آمد فرمود:

مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ.

صحيح البخاري، ج1، ص 236

(من عذر مي خواهم از عزيزان اهل سنت، قصد جسارت ندارم؛ چون بحث علمي است) آنجا پيغمبر هذيان نگفته است.

خود شما آورديد كه پيغمبر متوجه شد كه ابوبكر رفته نماز بخواند، پيغمبر آمد و براي مردم نماز خواند؛ چون آقايان بتوانند آقايان ماست مالي كنند مي گويند: پيغمبر نماز مي خواند و جناب ابوبكر هم به پيغمبر اقتداء مي كرد و مردم هم به ابوبكر اقتداء كرده بودند.

إقامة الحجة والبينة علي صحته علي سبيل التحصيل ، وذلك أمر لا يمكن تحصيله إلا بالخوض في كل واحد من المسائل علي التفصيل .

التفسير الكبيرج 26 ص 227

براي يك مذهب بايد حجت و بينه باشد آن هم به صورت تحصيل نه ادعا.

اگر كسي بخواهد حقانيت مذهبش را اثبات كند بايد به صورت مفصل بررسي و تحقيق كند.

بعد از ميان اين ادله احسن را انتخاب كند.

راه دومش هم اين است كه مي گويد:

والثاني: أنا قبل البحث عن الدلائل وتقريرها والشبهات وتزييفها نعرض تلك المذاهب وأضدادها علي عقولنا .

التفسير الكبير، ج 26، ص 227

ما اين مذاهب را به عقل مان عرضه كنيم و ببينيم كه اين ره آورد و دستورات اين مذهب با عقل مي سازد يا نه؟ اين خيلي حرف قشنگي است.

وقتي يك مذهبي فقيهش اعلام مي كند:

لو أن رجلا وقع علي نعجة فحملت منه فولدت انسانا وتعلم وصلي باهل قريته صلاة عيد الضحي وبعد الصلاة ذبحواه ضحوا به فانه يصح لهم ذلك لان حكم الولد هو حكم امه.

(من از بينندگان و عزيزان اهل سنت عذر مي خواهم) اگر يك مردي با يك بزي نزديكي كند (اين قضيه را دوستان ما بارها گفته اند) اين حرف آقايان وهابي است.

اين بز از اين مرد حامله شود و يك انسان به دنيا بياورد و اين انسان درس بخواند و عالم شود و بيايد امام جماعت شود و روز عيد قربان اين آقايي كه پدرش آدم بود و مادرش بز بوده است، امام جماعت براي نماز عيد قربان شده است و بعد از نماز هم سر اين امام جماعت را ببرند و رو به قبله كنند و بسم الله هم بگويند كه نجس نشود و گوشتش هم ميان مردم به عنوان گوشت قرباني توزيع كنند، اين صحيح است و هيچ اشكالي ندارد و مردم هم مي توانند از اين قرباني بخورند و از مهمان هايشان پذيرايي كنند.

چه مهمان ها از عربستان سعودي آمده باشند يا از جاي ديگري آمده باشند.

چون حكم فرزند، تابع حكم مادرش است.

همان طوري كه اگر مادر اين پيش نماز جناب بز را ذبح مي كردند و گوشتش را به عنوان گوشت قرباني ميان مردم تقسيم مي كردند اشكالي نداشت، اين جناب امام جماعت را هم مي شود گوشتش را قرباني كنند و مردم بخورند و هيچ اشكالي ندارد.

جناب آقاي عبد الجليل عيسي ابو نصر هم از علماي وهابي ها است و كتابي دارد به نام «ما لا يجوز فيه الخلاف بين المسلمين»؛ چيزي كه مسلمان ها در آن هيچ اختلافي ندارند.

در اين كتاب صفحه 96 آمده است.

اين آقا استاد دانشگاه است و آدم عادي نيست.

وقتي من به عقلم مراجعه مي كنم، (عذر مي خواهم از عزيزان بيننده حتي از وهابيتي كه واقعا داراي انصاف هستند از آن ها هم عذر مي خواهم و شرمنده هستم) وقتي يك مطلبي اين طور مطالب را مطرح مي كند، اين را بايد چه كار كرد؟

جديداً يكي از مفتيان شان اعلام كرد كه اگر در بحرين (بعضي وقت ها آدم خجالت مي كشد كه مطرح كند) كسي از مسائل منافي عفت استفاده كند براي تأمين بودجه اش، هيچ اشكالي ندارد،از راه فروش شراب اگر استفاده كنند براي تأمين بودجه اشكالي ندارد.

كسي كه مشكل (عذر مي خواهم) ناتواني جنسي دارد، برود فيلم هاي سكسي را ببيند و تحريك شود، اشكالي ندارد.

آقايان به سايت اين مفتي بزرگوار سرشناس وهابيين، شيخ جاسم السعيدي مراجعه كنند. من بيش از اين نمي توانم بيان كنم.

به قول آقاي فخر رازي، بعضي از موارد هست كه رهاورد يك مذهب، وقتي با عقل مي سنجيم، مي بينيم اصلا با عقل نمي سازد.

8 روز قبل در يكي از سايت ها ديدم كه يكي از وهابيون فتوا داده اند كه خانم ها حق ندارند كه كفش پاشنه بلند بپوشند و پوشيدن كفش پاشنه بلند براي زن ها حرام است.

قبلاً هم فتوا داده بودند كه خانم ها حق ندارند كه از اينترنت استفاده كنند و حق ندارند كه اگر مغازه مي روند (من عذر مي خواهم) خيار و بادمجان بخرند.

رهاورد يك مكتب اين است، احتياجي كه به تحقيق نيست.

رضاع كبير هم يك سابقه 1400 ساله دارد.

اخيرا هم اعلام كردند كه آن خانم هايي كه راننده شان مرد است يا در ادارات كار مي كنند، مي تواند اين خانم به راننده اش شير دهد يا آن رئيسش يا رفيقش در اداره شير دهد و محرم شود.

به قول آقاي الباني كه بخاري دوران است، رسماً مي گويد: اگر بخواهند شير را بدوشند و در استكان بريزند، اين محرميت نمي آورد.

البته ابن حزم هم مي گويد: اگر هزار كيلو هم شير بدوشد و در يك ظرف بريزد و ديگران بخورد، اين محرميت نمي آورد. حتما بايد با مباشرت و مكيدن از سينه باشد.

بعد سؤال مي كنند از آقاي الباني و مي گويند: اين نامحرم است و چه طور مي شود كه بدن مرد نامحرم با بدن زن اجنبي (من از خواهرهاي عزيزم و دخترهاي عزيزم كه پاي تلويزيون هستند عذر مي خواهم) مي گويد: معمولاً سر سينه زن ها سياه است و شهوت انگيز نيست و اشكالي ندارد. اين فتواي وهابيت است.

اين آقاي الباني كه بن باز مي گويد: امام الحديث است و بخاري عصر ما بوده است و حدود 13 سال قبل از دنيا رفت كه متوفاي 1420 است و كتاب هايش هم از كتاب هاي مورد تأييد اين حضرات است.

به قول آقاي فخر رازي براي يك مذهب ما به عقل مان مراجعه كنيم، مي فهميم و نيازي نيست كه تحقيقات ميداني كنيم. من عذر مي خواهم.

بيننده خانم حاجي زاده از خرم دشت

اين را وظيفه خودم دانستم كه از شما و كاركنان شبكه ولايت كمال تشكر را كنم كه حوزه علميه را به خانه هاي ما آورديد و باعث شديد كه جوان هاي شيعه و سني به دنبال تحقيق و بررسي بروند و به نوبه خودشان از حقانيت اهل بيت دفاع كنند و صداي مظلومانه اهل بيت را به گوش ميليون ها انسان آزاده برسانند.

من هميشه بيننده برنامه شما هستم و از بيانات حاج آقا خيلي استفاده مي كنم و لازم به ذكر است كه از استاد ابو القاسمي و آقاي كياني هم تشكر كنم كه چهره واقعي اساتيد كلمه را به ما نشان دادند كه ظاهر و باطن اين ها يكي است و دليل اين كه از مناظره كردن فرار مي كنند، اين است كه، چون از آشكار شدن حق و حقيقت مي ترسند و با مناظره كردن، دست هاي خالي اين ها رو مي شود و مردم مي فهمند كه تا حالا هرچه كه به مردم گفتند، دروغ بوده است.

مجري:

هر كسي كه در اينجا زحمت مي كشد، سرباز و نوكر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است.

بيننده:

در آخر من مي خواهم كه يك بيت شعر را تقديم كنم و خداحافظي كنم.

اگر دست علي دست خدا نيست چرا دست دگر مشكل گشا نيست

بيننده آقا محمد از افغانستان از اهل سنت

من طرفدار هيچ كس نيستم به غير از طرفدار حق.

شما ايراني ها؟؟؟؟

شبكه شما شبكه جهاني است و اين را تمام دنيا مي شنود. شما چرا اسلام را به مسخره گرفتيد؟ خدا از رگ گردن به ما و شما نزديك تر است و شما را هم مي بيند و مي شنود.

مجري:

يك مقداري شمرده تر صحبت كنيد تا ما متوجه شويم.

بيننده:

من از خود شما اين سؤال را مي كنم.

آن روزي كه يك شعر را خواندي به عنوان اين كه علي بود.

؟؟؟؟

هيچ كس؟؟؟؟

تو همان شعر را كه خواندي، خودت با خودت قضاوت كن؛ ولي شما را با علي چه كار؟

علي هر چه كه جهاد كرده بود و هر چه كه صدقه داده بود، اجرش را خدا مي دهد؛ ولي ما و شما را؟؟؟؟

مجري:

من متوجه نمي شوم.

بيننده:

بين دختران پيغمبر فرق كنيم.

اين سؤال اول براي خودت مطرح است كه همان شعر را؟؟؟؟

تو خودت قضاوت كن.

هيچ كس؟؟؟؟

تو الحمد لله مسلمان هستي و شهادتين را مي گويي.

؟؟؟؟؟

مجري:

من سؤالات حضرت عالي را متوجه نشدم.

استاد قزويني:

خيلي تند صحبت مي كردند و از اصطلاحات افغاني استفاده مي كردند.

بيننده آقا مسعود از قم

حضرت آقا امشب به مناسبت سالروز شهادت حضرت حمزه سلام الله عليه، مطلبي را گفتند.

بنده ضمن عرض تسليت به مناسبت شهادت حضرت حمزه سيد الشهداء، تسليت ديگري دارم به ساحت مقدس پيغمبر اكرم و همه بزرگان و همه مسلمان ها و همه آزادگان.

خدمت حضرت رسول عرض مي كنم: يا رسول الله اگر اهل بيت شما و بزرگان ما به تيغ خائنان يك بار شهيد شدند، اين وديعه دوم شما (يعني سنت شما) در طول تاريخ، مستمرا شهيد شده است و همچنين قرآن كريم در معرض اين تجاوزات، از همان اوايل بعثت حضرت عالي تا به امروز مورد اين تجاوزات قرار گرفته است.

صادقانه و صميمانه و خاضعانه به محضر شما بايد تسليت گفت، اين طور تجاوزات را.

از آخرين اين ها، همين خيمه شب بازي است كه شبكه ناصبي به اسم مناظره و درخواست مناظره راه انداخته اند.

من تعجب مي كنم از آقايي كه نشسته بود (آقاي سجودي، خوب گوش بده آقاي سجودي) و قرار شده بود كه نقش مجري را داشته باشيد.

به عنوان يك مجري وقتي كه آن همكار واقعا نادان و آن جوان خام سخن از مناظره اي با اين موضوع مي گفت، آيا حق نبود كه شما سؤال كنيد كه مگر شيعه مدعي است كه نام مبارك حضرت علي در قرآن آمده است كه شما چنين موضوعي را مطرح مي كنيد؟

مگر قبلا بزرگان ما و خود بنده ناتوان و كوچك مشخصا عرض نكردم و بزرگان پاسخ هايي در اين رابطه نگفتند.

شما اين طور بازي كردن با قرآن را و بازيچه قرار دادن كلام مقدس خداوند را از موالي خودتان آموخته ايد. از عمرو عاص آموخته ايد.

خدا را شاهد مي گيرم، در آن لحظاتي كه ايشان اين حرف ها را مي زد، بنده دقيقا ماجراي بر سر نيزه كردن قرآن را در نظر مجسم كردم.

مجري:

براي همه بينندگان مشخص است.

مردم مي بينند كه در اين شبكه ها چقدر نفاق و چقدر تزوير وجود دارد.

بيننده:

اين آقايان به عنوان پيروان تاريخي عمرو عاص، نقش خودشان را به خوبي بازي مي كنند و وظيفه خودشان را به خوبي انجام مي دهند.

بر ما است، به عنوان كساني كه (اينجا اعتراف كنم كه صدايم مي لرزد و با شرمندگي عرض مي كنم) ادعا داريم كه پيرو مولي الموحدين حضرت علي بن ابي طالب سلام الله عليه هستيم ببينيم چگونه نقش خود را بازي مي كنيم.

آيا باز هم مثل صفين فريب مي خوريم؟ آيا باز هم به اين ها ميدان مي دهيم كه فاجعه ديگري را خلق كنند؟ دوستان عزيزم، من شك ندارم كه اين ها نقشه تجزيه ايران در ذهن دارند، اين ها نقشه ايجاد جنگ داخلي در ذهن دارند.

اين ها به اسم اين كه تو شيعه و تو سني هستي، مي خواهند ما را رو به روي يكديگر قرار دهند و خون مان را به دست خودمان بريزند. اين به عهده ما است، حالا كه آن ها به پيروي از امثال عمرو عاص نقش خودشان را ايفا مي كنند، ما چه كنيم؟

آيا مي توانيم به آنچه كه ايمان و عقل به آن حكم مي كند، آنچنان انجام وظيفه كنيم يا نه؟

ديشب آقايي زنگ زده است به نام رئيس دفتر آقاي خالد انصاري، اين آقا را من فقط اسم كوچكش را مي دانم كه پويا نام دارد. بداند كه ما ايشان را مي شناسيم و دوستان ما هم ايشان را مي شناسند، ما آن چنان خام و بي توجه نيستيم كه ندانيم آقايان چه مي گويند.

اين آقا بسيار هتاك و بسيار بد زبان و بي ادب است.

ايشان پيش خودش چه فرض كرده است؟

امروز شبكه ولايت منبر رسول الله است.

ما مي دانيم و حضرت عالي هم به ما مي گوئيد كه در اين منبر مؤدب صحبت كنيد.

اين چنين كسي با آن سوابق و شيوه سخن گفتن، ما از شما تقاضا مي كنيم كه اين ها جايي براي سخن گفتن نداشته باشند. اين ها منبرهاي خودشان را دارند.

ديشب آقاي كياني مي گفتند: مسعود، من يك لحظه خجالت كشيدم.

اين مسعود آن مسعود نيست.

اين آقا با آن هتاكي ها و بي ادبي ها، رئيس دفتر انتخاب مي كند.

ما بخنديم يا گريه كنيم.

اين آقايان براي اين كه آقاي ابوالقاسمي از فرسنگ ها راه به وسيله تلفن حرف بزند، فشارشان مي افتد و نفس شان بند مي آيد و قندشان مي افتد.

اين ها چگونه به خودشان اين اجازه را مي دهند و خيال مي كنند كه كار دنيا خيلي ساده است.

همين آقاي رئيس دفتر، چندي پيش در روم اهل سنت كه به اسم اهل سنت است، بدترين حرف ها را به همين آقاي خالد انصاري مي زده است و مي گويد: اين بي سواد است و اين برنامه اش به درد نمي خورد و بيننده ندارد. بدانيد كه نوكران اميرالمؤمنين هم مي دانند.

استاد قزويني:

صحبتي كه برادر عزيزمان جناب آقا مسعود داشتند، همان طوري كه ايشان اشاره كردند، دوستان ما فايل صوتي اش را دارند كه مجري اخبار شبكه وهابي كلمه، پويا معتمد رسما يكي از دشمنان سر سخت همين خالد انصاري است.

گفته است: شبكه وصال مفت نمي ارزد.

البته اين طور شبكه هايي كه فحاشي مي كنند، خدمت به شيعه مي كنند؛ يعني هر كسي كه مي بيند اين برنامه ها را كه آقايان برنامه اي تحت عنوان دعوت گران به جهنم مي گذارند، در حقيقت كسي از آقايان سؤال كند (من از اهل سنت عذر مي خواهم) در صحيح بخاري است كه پيغمبر اكرم در قضاياي جنگ احزاب، وقتي فرمود:

عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إلي الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إلي النَّارِ.

صحيح البخاري، ج1، ص 172

عمار را سپاه ستمگر مي كشد، عمار آن ها را به طرف بهشت دعوت مي كند و كل سپاه كه در رأسش معاويه است، عمار را به آتش جهنم دعوت مي كند.

اگر ما يك مصداقي بخواهيم در صحاح شما به عنوان دعوتگر به آتش جهنم طبق عبارت صحيح بخاري داشته باشيم، شما بايد از آنجا عكس هاي شيعه را برداريد و تصويري از معاويه در آنجا بكشيد.

اگر واقعا شما انصاف و وجدان داريد، ما همچين كاري نمي كنيم؛ ولي اگر شما واقعا بساط دعوتگران به آتش جهنم داريد، اين چيزي است كه صحيح بخاري شما دارد.

بيننده آقاي حسين نژاد از پيرانشهر (اهل سنت)

راجع به آقاي دكتر كلهر يك سري صحبت داشتم، اين آقاي كلهر قبلا يك بهائي بوده اند. شما يك روز با ايشان تماس بگيريد و بگوييد كه شما سني نيستيد و حتي وهابي هم نيستيد؛ بلكه يك بهائي هستيد، از اسرائيل و آمريكا پول مي گيرد و صحبت مي كند و آبروي ما را هم مي برد. ايشان واقعا يك بهائي است.

ايشان برود اسرائيل پيش بهاء الله و حرف هايش را بزند، چرا خودش را وهابي جا زده است؟

استاد قزويني:

شما دليلي هم داريد كه ايشان بهائي بوده است؟

بيننده:

در يكي از شبكه هاي خارجي، يك مدتي صحبت مي كرد در آنجا و در آن باب الله و بهاء الله و از اين مزخرفات مي گفت، هيچ وقت يادم نمي رود.

اگر لطف كنيد و به ايشان زنگ بزنيد و بگوييد: نظر شما در رابطه با بهائيت چيست؟

اين آمده است از ما دفاع مي كند، ما چقدر بد بخت هستيم.

استاد قزويني:

ما تقاضاي مان اين است كه بعضي از عزيزان اهل سنت چه از اساتيد دانشگاه حتي از دبيرهاي محترم و آن هايي كه اهل فضل هستند، ما آمادگي داريم و اگر اينجا نمي توانند تشريف بياورند، يك كامپيوتري كه اسكايپ بتواند داشته باشد، ما تصويرش را به آنتن مي دهيم و بيايند از همان جا صحبت كنند.

حضرت عالي را ما شناخت داريم كه آدم مؤدبي هستيد و واقعا بزرگوار هستيد و ما واقعا اهانتي از حضرت عالي نشنيده ايم.

شما هم اگر بتوانيد امكانات اسكايپ را فراهم كنيد، ما حاضر هستيم در هفته نه؛ ولي حداقل هر سه هفته يك بار روي خط تشريف بياوريد، و 10 دقيقه صحبت كنيد و تصويرتان هم دوستان ببينند.

به شرط اين كه مثل اين خالد انصاري ترس نداشته باشيد؛ چون ايشان از ترسش چند سال است كه حرف مي زند؛ ولي جرأت نكرده است تصويرش را روي آنتن ببرد.

مي دانيم كه شما عزيزان اهل سنت شهامت داريد.

من پيشنهاد مي كنم كه اگر شما بتوانيد اسكايپ را وصل كنيد و حتي اگر هزينه اي هم داشته باشد، ما مي پردازيم.

با دوستان اتاق فرمان صحبت كنيد تا شما را راهنمايي كند.

بيننده:

آن زياد مهم نيست، بگذاريد ما هم مثل انصاري شويم.

استاد قزويني:

ما مي دانيم كه شما اين طور نيستيد، آنچه كه ما شناخت داريم، اهل سنت ايران، اهل سنت غيور و شجاع و بزرگوار هستند.

بيننده:

اين كه شما مي گوييد: آقايان تلفن را قطع مي كنند، الان مبارزه جدي شروع شده است. تلفن من هم بارها در اينجا قطع شده است در برنامه آقاي ابوالقاسمي و آقاي يزداني.

شما لطف كنيد و با اين كارشناس هاي شبكه هاي كلمه يك طور ديگري برخورد كنيد.

شما كه مي گوييد: كارشناس مواد مخدر، اين در شأن شما نيست، من دوست ندارم شما اين طور صحبت كنيد، شما آنچه كه هستيد عرضه كنيد؛ نه اين كه آن ها را بكوبيد.

اين كارها در شأن شما نيست.

استاد قزويني:

ايشان به هر روايتي كه از كتاب هاي شيعه مي رسد، مي گويد: علامه مجلسي مواد مخدر مصرف كرده است و اين روايت را نوشته است. ايشان شروع كرده است.

مجري:

در تفسير «من عنده علم الكتاب» صحبت مي كرد و مي گفت: من عنده علم الكتاب مثل من است. آن جني كه يك ذره از كتاب را بلد بود، تخت بلقيس را كمتر از يك چشم بهم زدن آورد. چقدر اين آقا قدرت دارد و مي تواند كار كند كه از اين علم كتاب استفاده كند؟

بيننده:

حديث قرطاس با اصل دين نمي خواند. آيا پيغمبر حديث قرطاس را فرمودند يا نفرمودند؟

استاد قزويني:

بله

بيننده:

حديث را بيان كردند؟

مجري:

يعني مفادش را بيان كردند؟

بيننده:

بله

مجري:

ابن عباس بيان مي كند كه چه بوده است.

بيننده:

نفرمودند.

فرمودند: كه كاغذي بياوريد كه من براي شما چيزي بنويسم كه گمراه نشويد.

قبل از آن ما به وسيله دين مبين اسلام و نبوت حضرت رسول و قرآن كتاب خدا هدايت شده بوديم.

مجري:

پس چرا قرآن مي فرمايد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا.

سوره مائده آيه3

بيننده:

اين آيه قبل از آن بوده است.

استاد قزويني:

اين آيه آخرين آيه اي است كه بر پيامبر نازل شده است.

بيننده:

از مكه برگشته بودند و دين كامل شده بود.

وقتي كه حضرت علي را به امامت نصب كردند (به قول شما) اگر اين جوري بگيريم، امروز دين كامل شده است، ديگر احتياجي به همچين حديثي نيست.

وقتي كه فرمودند:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ

سوره مائده آيه3

اين آيه بعد از نصب حضرت علي به عنوان امامت نازل شد و دين كامل شد. بعد از كامل شدن دين ما چه چيزي مي خواهيم؟

استاد قزويني:

بزرگان شما اعلام كرده اند كه مراد از اين حديث قرطاس كه پيغمبر اكرم مي خواست بيان كند چه بوده است.

بيننده:

هر چه كه آورده باشند، من دارم از شما مي پرسم. خودمان دو نفري حرف مي زنيم.

استاد قزويني:

بزرگان اهل سنت گفته اند كه مراد نبي مكرم از حديث قرطاس اين بود كه مي خواست يك كلمه اي را بياورد كه امت اسلامي از گمراهي نجات پيدا كند.

مجري:

اين عبارت را فرمودند:

لن تضلوا بعده

ما مي خواهيم بگوييم كه فلسفه اين كه با اين كلام مخالفت شد و اجازه ندادند چيست. ما وقتي تمام احاديث حضرت رسول را مي بينيم، فقط اين كلام يك جا تكرار شده است آن هم در حديث ثقلين است.

وقتي حديث ثقلين را مي فرمايد:

ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعده

من دو چيز گران بهاء براي شما مي گذارم كه اين ها قرآن و عترت من است.

اين ها از هم جدا نمي شوند و اگر شما به اين دو تمسك كنيد، هرگز گمراه نمي شويد. در حديث قرطاس اين بحث مي شود، ياد آور حديث ثقلين مي شود و حاضرين هم متوجه مي شوند و مخالفت مي كنند.

استاد قزويني:

ابن حجر عسقلاني در كتاب فتح الباري مي گويد:

وقيل بل أراد أن ينص علي أسامي الخلفاء بعده حتي لا يقع بينهم الاختلاف قاله سفيان بن عيينة.

فتح الباري، ج1، ص 209

پيغمبر در حديث قرطاس مي خواست اسامي خلفاء بعد از خودش را بنويسد تا بعد از او اختلافي در ميان امت ايجاد نشود و اين را سفيان بن عيينه مي گويد.

سفيان بن عيينه از فقهاء به نام اهل سنت است.

جناب آقاي عيني در كتاب عمدة القاري مي گويد:

وقال سفيان بن عيينة : أراد أن ينص علي أسامي الخلفاء بعده حتي لا يقع منهم الاختلاف.

عمدة القاري، ج2، ص 171

اين چيزي است كه بزرگان شما اين را نقل كرده اند.

اين قسطلاني در نرم افزارهايي كه در كامپيوتر من در اختيار دارم نيست.

قسطلاني هم مي گويد:

أكتب لكم كتابا فيه النص علي ائمة من بعدي.

ارشاد الساري جلد 1 صفحه 207

پيغمبر مي گويد: مي خواهم چيزي بنويسم كه نام ائمه بعد از من در اينجا گنجانده شود.

ايشان از علماي بزرگ اهل سنت است.

از بزرگان معاصر جناب آقاي احمد امين مصري كه متوفاي 1373 هجري قمري است مي گويد: پيغمبر در آن بيماري شان كه فرمود: قلم و كاغذي بياوريد كه بنويسم چيزي كه گمراه نشويد، آنجا مي گويد:

اراد أن يعين من يلي الامر من بعده.

يوم الاسلام صفحه41

مي خواست نام واليان بعد از خودش را بنويسد.

شما مي گوييد: چه مي خواست بنويسد، بزرگان شما اين گونه گفته اند.

بيننده

شما كتاب ها را كنار بگذاريد. اگر روزي كه دين كامل شد و پيغمبر به مدينه برگشتند و بعد از آن مريض شدند و وفات فرمودند، خوب دين در قضيه غدير كامل شده بود، احتياجي به حديث ديگري نيست. وقتي دين كامل شد، بعد از كامل شدن ما چه چيزي مي خواهيم؟

مجري:

علت كامل شدن دين چيست؟

بيننده:

علت آن همين آيه است. اين كه توحيد و نبوت و رسالت و شريعت را براي ما بيان كرده است.

مجري:

در اين آيه چه اتفاقي افتاده است؟

بيننده:

بعد از اين كه دين كامل شد ما چه چيزي مي خواهيم؟

استاد قزويني:

دين كامل شده است؛ ولي بعد از نبي مكرم، پيغمبر اكرم مي داند كه دست هايي خواهد آمد و عواملي دست به دست هم مي دهد كه موجب انحراف امت اسلامي مي شود.

پيغمبر مي فرمايد: چيزي بنويسم كه واليان و اماماني بيايند تا دين را از تحريف نجات بدهند. كامل شدن دين با اين قضايا هيچ ارتباطي به هم ديگر ندارند.

بيننده:

مگر شما نمي گوييد: امامت منصوب از جانب خدا است؟

مجري:

بله

بيننده:

احتياجي به گفتن پيامبر نيست. چيزهايي كه خداوند در قرآن فرموده است، پيغمبر به آن اصرار نكرده است، فقط آن ها را توضيح داده است. نگفته است كه شما فلاني را انتخاب كنيد.

استاد قزويني:

صداي شما را متوجه نمي شوم.

بيننده:

اگر خداوند حضرت علي را تعيين كرده است، احتياجي نيست كه پيغمبر ايشان را تعيين كند.

استاد قزويني:

باز هم متوجه نشدم كه شما چه مي گوييد.

مجري:

خدا كه تعيين كرده است، اين تعيين بايد از زبان پيغمبر گفته شود.

بيننده:

از زبان خودش بگويد در قرآن.

استاد قزويني:

در قرآن هم آمده است.

مجري:

خداوند در قرآن مي فرمايد:

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي.

سوره نجم آيه 3 و 4

استاد قزويني:

خداوند در آيه 59 سوره نساء مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ

بيننده:

پس چرا آنجا نگفته است: اطيعوا اولي الامر؟

استاد قزويني:

يعني اطاعت از پيغمبر و اطاعت اولي الامر يكسان است و براي همين اولي الامر تكرار نشده است.

بيننده:

اطاعت خدا و اطاعت پيامبر يكسان است؛ اما اولي الامر يكسان نيست. چرا؟

استاد قزويني:

شما چه مي گوييد؟

بيننده:

چرا اطيعوا را براي اولي الامر نياورده است؟

استاد قزويني:

براي اين كه اولي الامر، اطاعتش با پيغمبر يكسان است.

در آيه ديگر مي فرمايد:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

سوره مائده آيه 55

شما بگوييد كه چرا وليكم الله گفته و وليكم الرسول نگفته است.

اين قانون ادبيات عرب است.

اگر يك مبتدايي آمد و چند خبر براي آن آمد؛ يعني تمام اين محمول حمل بر يك موضوعي شد، آن موضوع در تمام اين محمول ها يك نواخت است.

وليكم الله و رسول و الذين آمنوا

يك ولي آمده است و يك محمول الله است و يك محمول رسول است و يك محمول الذين آمنوا است.

اگر تفاوت داشته باشد؛ يعني يك جا يك مبتدايي آمده است و يك موضوعي آمده است و محمول ها در حمل شان بر موضوع تفاوت دارد.

در اين آيه مي فرمايد:

قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ

سوره توبه آيه 61

كلمه يؤمن تكرار شده است؛ چون ايمان پيغمبر به خدا، ايمان واقعي است و ايمان پيغمبر به مردم و مؤمنين، ايمان ظاهري است.

آن ها مي آمدند يك چيزي مي گفتند و پيغمبر هم به ظاهر آن ها را تأييد مي كردند.

براي همين ايمان پيغمبر به مؤمنين با ايمان پيغمبر به الله تفاوت دارد، يؤمن تكرار شده است.

در آيه ولايت، ولايت الله و رسول و ولايت اميرالمؤمنين، يك نواخت است و يك موضوع آمده است و سه محمول دارد.

بيننده

چرا در آيه دو تا اطيعوا آمده است؟ مگر معطوف نيستند؟ چرا دو بار تكرار كرده است؟

استاد قزويني:

اطاعت خدا با اطاعت پيغمبر خيلي تفاوت دارد، اطاعت خدا يك اطاعت ديگري است.

شما مي خواهيد اطاعت از خدا را با اطاعت از پيغمبر يك نواخت بدانيد؟

اطاعت خدا، اطاعت ذاتي است؛ ولي اطاعت پيغمبر، به تبع اطاعت خدا است.

بيننده:

به لحاظ فلسفي اش را نمي گوييم. به لحاظ ادبي و نحوي آن را مي گوييم.

استاد قزويني:

چون اطاعت از اولي الامر برگرفته از اطاعت از پيغمبر است، تفاوتي ندارد؛ همان طوري كه در غدير خم هم فرمود:

أَلَسْتُ أَوْلَي بِكُمْ من أَنْفُسِكُمْ قالوا بَلَي قال فَمَنْ كنت مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ

المعجم الكبير، ج 5، ص 195

آمد آن ولايتي را كه خداي عالم در آيه 6 سوره احزاب تثبيت كرده است براي اميرالمؤمنين هم تثبيت كرد. الان نزديك 18 دقيقه است كه ما در خدمت شما هستيم.

جناب آقاي حسين نژاد آدم مؤدبي است و ما به ايشان احترام مي گذاريم و اين مباحث را اگر قبلا بزرگواري كنند بنويسند، تا خيلي سريع اين ها را بخوانند. ايشان حرف هاي خوبي داشتند.

بيننده آقاي عباسي از آبادان

تماس ايشان قطع شد.

بيننده خانم حكيم زاده از افغانستان

؟؟؟؟ از افغانستان و ايران و كشورهاي مختلف زنگ زده اند؟؟؟؟

يكي از برادران از اهل سنت در رابطه با شعري كه شما در وصف مولاي متقيان خوانده بوديد،؟؟؟؟ در مورد پيامبر و در مورد اهل بيت و حضرت مولاي متقيان علي، آن ها اول؟؟؟؟

تماس قطع شد.

استاد قزويني:

من مقداري كه متوجه شدم اين بود كه گفتند: آن اشعاري كه خواهرمان خواند كه

اگر دست علي دست خدا نيست چرا دست دگر مشكل گشا نيست

ما اين ها را غلو نمي دانيم.

يد الله فوق ايديهم. ائمه عليهم السلام را ما مظهر اسماء الهي مي دانيم. وهابيت بخواهند قبول كنند يا قبول نكنند. 10 برابر اين را آقايان براي خلفاء و علماي خودشان آورده اند.

در جلد دوم نقد قفاري، ما موارد متعددي از غلو آقايان اهل سنت نسبت به خلفاء آورديم.

در رابطه با قبر احمد بن حنبل دارند كه خداي عالم شخصا هر سال يك بار قبر احمد بن حنبل را زيارت مي كند و قبر احمد بن حنبل از عظمت و هيبت خدا، با خاك يكسان مي شود.

آن هايي كه در خواب خدا را مي بينند يا دست خدا گرم گرم بر شانه رسول بوده است.

اين چيزهايي كه آقايان دارند، هزار برابر از همچين قضايايي تندتر است.

اگر چنين قضايايي را براي خودشان نقل كنند، اشكالي ندارد؛ ولي اگر اين ها را ما براي ائمه عليهم السلام نقل كنيم، مي شويم علي پرست و علي اللهي و غلو مي كنيم و حكم كفر و شرك و قتل ما را هم صادر مي كنند.

غلوي كه در كتاب هاي معتبر اهل سنت نسبت به علماي خود آورده اند، 10 برابر آنچه كه ما در رابطه با ائمه عليهم السلام داريم، ائمه اي كه اين ها آيه تطهير در حق شان نازل شده است.

بيننده آقا عبد الله از آلمان

من مي توانم به پي دي اف اين كتاب نقد بخاري دسترسي داشته باشم؟

استاد قزويني

اين كتاب نقد غفاري است.

آقاي دكتر غفاري از ليدرهاي وهابيت است و كتابي چند سال قبل نوشت كه رساله دكتراي خودش بود.

در حقيقت كليه شبهاتي كه در اين 14 قرن عليه شيعه بود، در اينجا جمع آوري كرد و طبق دستور مراجع عظام تقليد، ما هم شروع كرديم اين را جواب داديم كه 4 سال طول كشيد.

يك جواب محكم و قاطع داديم به طوري كه يكي از اين آياتي كه اين كتاب را خوانده بود گفت: اگر غفاري اين كتاب شما را بخواند، قطعا سكته مي كند.

اين كتاب در 3 جلد است كه 2 جلد آن دو سال قبل چاپ شد و امسال هم جلد سوم آن چاپ مي شود.

آن روز ما عرض كرديم كه دوستان مصرّ بودند كه به زبان فارسي ترجمه شود، يكي از خواهران كه بيننده برنامه ما بود گفت: من حاضر هستم كه هزينه ترجمه آن را تقبل كنم.

يكي از اين خانم ها كه از كانادا زنگ زده بودند و 3 ماه قبل هم تشريف آورده بودند به منزل ما و يك ديداري با هم داشتيم، همسرشان و آقا زاده هايشان و صبيه هايشان هم بودند.

ايشان هم گفته بود: من آماده هستم كه اين كتاب را به انگليسي ترجمه كنم.

اين كتاب روي سايت ولي عصر وجود دارد؛ هم متن عربي آن هست و هم اگر اشتباه نكنم، يك جلد ترجمه به فارسي شده است و روي سايت است.

در رابطه با نقد كتاب بخاري، يكي از علماي بزرگ شيعه به نام آقاي محمد صادق نجمي، كتابي نوشته است در نقد كتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم، به نام سيري در صحيحين. در سايت هاي مختلف اين كتاب است.

مجري:

به انگليسي هم ترجمه شده است.

استاد قزويني:

يكي از دوستان ما كه با ما همكاري داشتند (خدا روح شان را شاد كند) ايشان هم خدا را در صحاح، پيغمبر در صحاح، قرآن در صحاح و قيامت در صحاح را بررسي كرده است كه به زبان فارسي است و ما اين ها را در سايت خود گذاشته ايم.

بيننده:

من در اينجا دانشجو هستم، استاد من كسي است كه يك مسيحي است و خودش سر يك بحثي در رابطه با حضرت عيسي گفت: مسلمان ها به عيسي اعتقاد ندارند. من پرسيدم از كجا اين را مي دانيد؟ گفت: از قرآن خوانده ام، گفتم: چرا قرآن مي خواني؟

گفت: چون من با مسلمان هاي زيادي سر كار دارم، مي خواهم اصول اعتقادي تان را بدانم.

لطفا نخواه كه من را مسلمان كني؛ چون من مسلمان نمي شوم؛ ولي من قرآن را خواندم و الان تا جزء 20 خوانده ام و ترجمه مي كنم كه ياد بگيرم و بدانم كه مسلمان ها به چه چيزهايي اعتقاد دارند. ايشان از نماز از من پرسيد.

اينجا كسي است كه موقع ظهر كلاسش را تعطيل مي كند كه چند نفري كه مسلمان هستيم، برويم نماز اول وقت بخوانيم؛ چون فكر مي كنند نماز بايد اول وقت خوانده شود، ايشان نماز و معاد و توحيد و نبوت را از قرآن مي داند.

ايشان از من پرسيده كه نماز چه جوري است؛ چون در قرآن ديده است و روزه ماه رمضان مسلمان ها را ديده است. مي داند كه اگر من يك روز سفر رفتم نبايد در آن روز روزه بگيرم و بايد بعدا به جاي آن روزه بگيرم. هيچ وقت راجع به امامت و اصل دين از من سؤال نپرسيده است.

مي خواستم ببينم كه براي يك همچنين آدمي كه گفته نمي خواهم مسلمان شوم، (حتي نمي دانست كه قرآن به همين ترتيبي كه الان كتاب شده است، نازل نشده است و چيزي به اسم شأن نزول را اصلا نشنيده بود) مثل يك كتاب، قرآن را شروع كرده بود به خواندن تا اين كه الان به جزء 20 رسيده است.

آيا مي شود كه كسي همين طور قرآن را بخواند و امامت را برايش اثبات كنم؟

اصول ديگر كاملا قابل حل است. اصل عدل را هم مي تواند قبول كند، فقط اين اصل امامت مي ماند كه با خواندن كسي كه نه مي خواهد به اسلام اعتقاد پيدا كند و نه من مي توانم از احاديث ديگري برايش اثبات كنم، نمي توانم برايش عصمت و ائمه را توضيح دهم.

مجري:

از انجيل خودشان از او سؤال كنيد. از آن 12 جانشيني كه مي گويند فرزند حضرت اسماعيل است و مي آيند حكومت مي كنند چه كسي هستند؟

بيننده:

ايشان ايرادي به من نگرفته است. اين طور نيست كه من با ايشان روي حقانيت اسلام بحث كنم، ايشان صرفاً كسي هستند كه مي خواهند راجع به اسلام بيشتر بدانند.

هر از چند گاهي از من پرسيد كه شما كه مي گوييد: نماز جزء واجبات دين تان است، نمازتان را چه جوري مي خوانيد؟ من برايش توضيح دادم.

تا حالا نيامده است از من براي امامت بپرسد.

اين شبهه از حرف هاي شبكه كلمه براي من پيش آمده است. تا آنجايي كه من مي دانم اين آدم هرگز نمي آيد و نمي تواند از من از امامت سؤال كند، با توجه به اين كه قرآن مي گويد. از نبوت سؤال كرده است.

به من گفته است: شما كه به يك سري پيغمبر اعتقاد داريد، مي داند كه سليمان همان كينگ سالمن خودشان است. اين ها در قرآن وجود دارد و در كتاب هاي خودشان هم وجود دارد و با اين ها آشنايي دارد.

مفهوم امامت و عصمت را هيچ وقت به ذهنش نخواهد رسيد كه من بتوانم يك بار برايش توضيح بدهم.

استاد قزويني:

از ايشان بخواهيد كه سوره بقره را باز كند و از آيه 246 تا 248 را خوب مطالعه كنند.

كه مي فرمايد:

أَلَمْ تَرَ إِلَي الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَي إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّي يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آَيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آَلُ مُوسَي وَآَلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.

بعد از حضرت موسي، بني اسرائيل كه گرفتار تفرقه و غلبه پيدا كردن دشمن بر آن ها و اذيت شدن آن ها توسط دشمن شد، رفتند پيش پيغمبر و از پيغمبر تقاضا كردند كه يك فرمانده اي براي اين ها نصب كند.

پيغمبر فرمود: خداي عالم براي شما فرمانده و حاكم معين كرده است كه حضرت طالوت است. ما آدم ثروتمندي هستيم و طالوت كه ثروتي ندارد، چرا بايد او توسط خدا بر ما فرمانده شود؟ اين انتخاب من نبوده است، انتخاب خداي عالم بوده است و خدا او را براي شما انتخاب كرده است. هم آگاهي از فنون جنگي و مديريتي دارد و هم توانايي جسمي دارد.

اين آيه 246 و 247 و 248 نكته ظريفي مربوط به گذشته دارد. مربوط به بني اسرائيل است كه خودشان نمي روند يك فرمانده اي معين كنند.

پيغمبر هم از خدا مي خواهد و خدا براي اين ها فرمانده انتخاب مي كند و اين ها اعتراض مي كنند و پيغمبر مي فرمايد: اين انتخاب خدا است و ارتباطي به من ندارد؛ يعني اعتراض شما، اعتراض به خدا است. براي همين بني اسرائيل تسليم شدند.

اين نشان مي دهد كه يك فرمانده كه از پيغمبر مي خواهند بايد به اذن الله باشد و با دستور الهي باشد.

اين كه قرآن مي فرمايد:

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي

سوره نجم آيه 3 و 4

تمام آنچه را كه در رابطه با حضرت امير مطرح است، به اذن الله است.

آيه 59 سوره نساء مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ

اين اولي الامر چيست و يا كيست؟

پيغمبر را ما مي شناسيم و خدا را هم شناخته ايم. اطاعت خدا و پيغمبر هم روشن است. اين اولي الامر كيست كه خداي عالم اطاعت او را در رديف اطاعت پيغمبر آورده است؟

آيه 55 سوره مائده كه مي فرمايد:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

انما؛ يعني اين است و جز اين نيست، قطعاً و حتماً ولي شما خدا است و بعد از او ولي شما پيغمبر است و بعد از او ولي شما آن آقايي است كه نماز مي خواند و در حال ركوع صدقه مي دهد. اين ها نياز است كه مصداقش معين شود. خداي عالم در قرآن داستان سرايي كه نمي كند. اين ها نكاتي است كه شما مي توانيد با اين برادرمان مطرح كنيد.

بيننده خانم سيدي:

خدا خير به شما بدهند كه اين قدر حرص و جوش مي خوريد كه اين حرص و جوش ها جزء عبادات تان حساب مي شود. من ديشب ناظر برنامه آقاي ابو القاسمي و آقاي كياني بودم و واقعاً ديدم كه چه جور با شخصيت محترم آقايان و كسان ديگري كه ان شاء الله خدا به راه راست هدايت شان كند بازي كردند.

من امشب هدفم اين نيست كه وارد بحثي شوم؛ چون نمي خواهم خدايي ناكرده وقت شما را بگيرم. اينجا يك چيزي از شما ديدم كه خيلي براي من جالب بود.

به يكي از برادران اهل سنت نزديك به 19 دقيقه فرصت داديد. خودشان بدانند كه شما هيچ گونه فرقي براي صحبت كردن شيعه و اهل تسنن نمي گذاريد؛ حتي به اهل تسنن بهاء بيشتري مي دهيد كه حرف شان را بزنند. اگر كه به ما بيشتر وقت دهيد و به آن ها كمتر، اين باعث مسئله مي شود.

مي خواهم چند بيت جهت انبساط در مدح علي بن ابي طالب قرائت كنم.

استاد قزويني:

خودتان سروديد؟

بيننده:

اگر حضرت علي قبول بفرمايند.

يا علي اي نام تو است نام هو يا علي اي كشته در راه او

يا علي اي زاده بيت خدا يا علي اي شير مرد اي لافتي

يا علي اي همدم و يار نبي يا علي اي آبروي هر ولي

يا علي اي شوي زهراي زهر يا علي اي زينب كبري پدر

يا علي اي والد عباس و حسن يا علي اي شاهد خون حسين

يا علي اي مظهر عشق وقار يا علي اي آهن از تو ذوالفقار

يا علي اي تو يتيمان را پدر يا علي اي تو ضعيفان را سپر

يا علي اي نام تو ياراي من يا علي اي رهبر و مولاي من

يا علي اي آشناي هر زمان يا علي اي نام تو بر هر زبان

يا علي اي سعد و هم مسعود تو يا علي اي حامد و محمود تو

يا علي اي مرشد و معبود من يا علي اي مقصد و مقصود من

يا علي اي تو يقين هر دلي يا علي اي فاتح هر مشكلي

يا علي اي نام تو عطر و گلاب يا علي اي مهر تو بر دل لعاب

يا علي اي عشق تو بر جان و تن يا علي اي مونس شب هاي من

يا علي اي روشني و ماه تاب يا علي اي گلشن و اي آفتاب

يا علي اي تو شفيع روز دين يا علي اي شافع عين اليقين

يا علي اي تكيه گاه و داد رس يا علي اي دست گير فرياد رس

استاد قزويني:

خدا را قسم مي دهيم به آبروي اميرالمؤمنين ان شاء الله از شما قبول كند و ان شاء الله پاداش شما را اميرالمؤمنين با دست خودشان عطا كنند.

ما از اين شعر زيبا خيلي لذت برديم.

مجري:

در جواب شما هم ما مي گوييم:

اي خداي خفته در اين خاك چه گويمت اي سر به فلك كشيده نام تو چه گويمت

صبر در مقابل تو زانو زد و گفت يارب اين چه كوهي است يارب چه گويمت

استاد قزويني:

يك شعري حافظ دارد.

حافظ يك شاعر شناخته شده است.

آن را كه دوستي علي نيست كافر است گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش

امروز زنده ام به ولاي تو يا علي فردا به روح پاك امامان گواه باش

سعدي هم جمله قشنگي دارد كه مي گويد:

جوانمرد اگر راست خواهي ولي است كرم پيشه شاه مردان علي است

بيننده آقا صادق از شهريار

من الان 2 هفته است كه برنامه شما را مي بينم، شبكه شما، شبكه امام حسين است. من شبكه كلمه را گذاشتم كنار شبكه شما و گاهي آن ها را نگاه مي كنم و گاهي هم شبكه شما را نگاه مي كنم.

فتواهايي كه اين ها مي دهند در مورد زن ها من براي اولين بار بود كه شنيدم كه مي گويند: نبايد كفش پاشنه بلند بپوشند. من كارگر هستم و صبح ساعت 6 سر كار مي روم؛ ولي شب برنامه شما تا هر وقتي كه باشند مي بينم. ما خدا را شكر شيعه حضرت علي و از محبين ايشان هستيم.

از نظر من (من تحصيلات زيادي دارم) اين بحث هايي كه مي شنود، (خدا را شكر ما كه شيعه هستيم) ولي آن هايي كه در ترديد و دو دلي هستند، اين ها را بشنوند واقعا مسئله براي شان روشن مي شود. تا آنجايي كه راه دارد آن چيزهايي كه مي شود بيان كرد را در اين برنامه هاي تان بگوييد.

استاد قزويني:

برادر عزيزمان مي گويد: چند شبي است كه بيننده برنامه ها هستيم. ما تبليغات آن چناني نداريم. بينندگان بيايند امشب با اميرالمؤمنين عهد و پيمان ببندند و تلاش كنند كه هر روز خبر و فركانس شبكه ولايت را به نام 5 تن به 5 نفر اس ام اس كنند و خبر دهند و ثوابش را هم به روح پاك اميرالمؤمنين سلام الله عليه هديه كنند.

ما 2 سال است كارشناس هايي كه اينجا مي آوريم كه حدود 50 نفر هستند يا كارشناس يا مجتهد مسلم هستند و يا دكتراي حوزه و دانشگاه دارند.

در هيچ شبكه اي، نه در شبكه هاي جمهوري اسلامي و نه در شبكه هاي دوستان عزيز ما، اين سرمايه علمي كه نخبگان حوزه و دانشگاهي كه ما در خدمت شان هستيم، در هيچ جا نيستند. بعضي از دوستان به من پيام داده اند كه قضيه بچه بز از كتاب نشان دهند.

اين كتاب ما لا يجوز فيه الخلاف بين المسلمين است كه جناب آقاي عبد الجليل عيسي ابو النصر استاد دانشكده اصول دين عربي در الازهر است و عضو مبحث بحوث اسلامي الازهر شريف است.

ايشان در صفحه 96 مي گويد:

لو ان رجلا وقع علي نعجة فحملت منه وولدت انسانا وكبر هذا الانسان وتعلم وصلي باهل قريته صلاة عيد الضحي وبعد الصلاة ذبحوه وضحوا به.

اگر يك بزي در اثر ملاقات با يك مرد بچه اي به دنيا بياورد شبيه انسان و اين بزرگ شود و درس بخواند و عالم شود و نماز عيد قربان بخواند و بعد از نماز هم اين را بكشند و به عنوان گوشت قرباني ميان مردم تقسيم كنند هيچ اشكالي ندارد.

لان حكم الولد هو حكم امه.

بيننده آقاي رحيمي از شيراز

تماس قطع شد.

استاد قزويني:

از همه بينندگان تقاضا داريم كه تلاش كنيد روزي 1 ساعت اختصاص دهيد براي تحقيق دين و مذهب و معارف ديني كه اعتقادات تان قوي و محكم باشد تا در برابر شبهات كوچك ترين لغزش و ضرري بر اعتقادات شما وارد نشود.

امروز شياطين از طريق رسانه هاي جهاني و سايت هاي اينترنتي و جزوات و سي دي تبليغات سوء مي كنند و جوان هاي ما را هدف قرار داده اند و معتقدات جوان هاي ما را هدف قرار داده اند.

امروز تحصيل علم و تقويت مباني فكري و اعتقادي از اوجب واجبات است.


پايان.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها