2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
پاسخ هاي خانم دكتر شريفي و خانم تراكمه به حيدري
کد مطلب: ٥٣٥٣ تاریخ انتشار: ٢٥ آبان ١٣٩١ تعداد بازدید: 8006
حبل المتین » عمومی
پاسخ هاي خانم دكتر شريفي و خانم تراكمه به حيدري

عزاداری بر امام حسین - پاسخگویی به شبهات عبدالله حیدری توسط خانم شریفی و تراکمه
حبل المتين 91/08/25

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 25 / 08 / 91

استاد قزويني:

فرا رسيدن ايام شهادت جانسوز آقا امام حسين سرور آزادگان و احيا گر دين الهي بلكه اديان الهي را به پيشگاه مقدس حضرت بقيت الله اعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و همه علاقه مندان به اهل بيت عصمت و طهارت و آزاد انديشان به ويژه بينندگان عزيز و گرامي تسليت عرض مي كنم.

خدا را به آبروي آقا امام حسين و ياران و اهل بيت گرامش سوگند مي دهم كه پاداش ما را فرج مولاي مان حضرت بقية الله الاعظم قرار دهد.

ايام محرم حسيني و عاشوراي حسيني فرا رسيد.

به قول يكي از شعرا كه مي گفت:

ارباب ! صداي قدمت مي آيد هنگامه اوج ماتمت مي آيد

ما در تب داغ غم تو مي سوزيم يك بار دگر محرمت مي آيد

بيش از آن كه عزادار محرم باشي سعي كن در حرم دوست محرم باشي

خاك از حرمت شش گوشه او حرمت يافت گر شوي خاك رهش قبله عالم باشي

عزيزان ما در هر كجاي اين كره خاكي كه هستند؛ چه شيعه و چه سني، تلاش كنند تا عزاداري امام حسين سلام الله عليه و اين مراسم با شكوه تر و با صفاتر برگزار شود تا خار چشم دشمنان اهل بيت و خوارج عصر و وهابيت شود.

گوش به حرف هاي ياوه سرايان ندهند.

بهترين عبادات در اين ماه اظهار ارادت به پيشگاه مقدس نبي مكرم با برپايي هرچه با شكوه تر عزاداري امام حسين، سرور آزادگان است.

همان طوري كه در بيانات مراجع عظام تقليد، حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي و حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني و حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني آمد، تلاش شود آن زواياي مختلف قيام عاشورا و نقش آن را در احياي دين و رسوا كردن دشمنان دين و بني اميه براي مردم بيان كنند؛ مخصوصا از جوانان عزيز و گرامي درخواست مي كنيم كه حضورشان را در اين مراسمات، هرچه پرشورتر انجام دهند كه قطعا مرضي خداي عالم و مرضي پيغمبر و امام حسين و حضرت ولي عصر ارواحنا فداه خواهد بود.

من چند نكته اي را همان گونه كه در بعضي از بيانيه ها و توصيه هاي مراجع هم آمده بود، به همكاران عزيزمان و روحانيون گرامي كه در هركجا برنامه ما را مي بينند، توصيه برادرانه دارم كه از نقل مطالب ضعيف كه حيثيت و موقعيت و قداست امام را زير سؤال مي برد، خودداري كنند.

امروز سطح فكر جوان هاي ما بالا رفته است و هر مطلبي را كه در هر كتابي باشد، نمي توانند بپذيرند؛ مخصوصا تلاش كنند تا در نقل مصائب از كتاب هاي معتبر استفاده كنند؛ مثل كتب نفس المهموم مرحوم حاج شيخ عباس قمي يا مقتلي كه برادر بزرگوارمان جناب حاج آقاي پيشوايي كه واقعاً مجتهد و صاحب نظر در تاريخ است، اين را ملاحظه كنند يا كتابي كه برادران عزيز ما در پژوهشكده باقر العلوم سازمان تبليغات نوشته اند.

تلاش كنند كه مطالب مستدل و مستند و علمي باشد و دور از هرگونه مطالب ضعيف و خرافي باشد.

از مداحان عزيز كه از دور دست شان را مي بوسم و بر پيشاني شان بوسه مي زنم، خواهش مي كنم كه از هرگونه شعري كه غلو آميز است و با قداست و موقعيت امام همخواني ندارد، بپرهيزند.

بعضي از اشعاري كه ائمه عليهم السلام، امام حسين و حضرت زينب كبري و ديگر اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين را به صورت خيلي نادرست جلوه مي دهد، نخوانند.

قطعا خلاف شرع و حرام است و هيچ عذري از آن ها پيش خداي عالم پذيرفته نيست.

از بعضي از مطالب غلو كه بهانه به دست خوارج عصر مي دهند به شدت پرهيز كنند.

با توجه به بعضي از قضايايي كه در بيانيه حضرت آيت الله مكارم شيرازي كه چندين بار از اين شبكه پخش شد و دوباره هم پخش خواهد شد، عزيزان دقت كنند.

كشت و كشتاري كه در غزه آغاز شده است و برادران عزيز ما گرچه اهل سنت هستند، اين ها براي ما درد و مصيبت است.

من اين مصيبت ها را به عزيزان داغديده فلسطيني در نوار غزه تسليت مي گويم و خودمان را شريك غم آن ها مي دانيم و اين جنايت را محكوم مي كنيم و بر وهابيت به ويژه كشورهاي عربي مخصوصا عربستان سعودي كه امروز با نفت و بنزين آن ها و امكانات آن ها، برادران ما را مي كشند، ننگت باد و لعنت باد مي گوييم.

از مردم در سراسر كشورهاي عربي مي خواهيم كه در اين زمينه به وظيفه اسلامي و انساني شان عمل كنند.

روايات متعدد در منابع شيعه و سني داريم كه اگر يك مسلماني فرياد خواهي كند و مسلمان ها را به فرياد طلب كند، اگر جواب ندهند مسلمان نيستند.

از آن آقاياني كه دم از دموكراسي مي زدند و مي گفتند كه در كشور سوريه مسلمان ها را مي كشند؛ حتي دو سه روز قبل هم در سايت هاي مختلف رفت و امروز هم بعضي از روزنامه هاي داخل كشور جمهوري اسلامي عكسش را زده بودند كه يك دختري را به جرم شيعه بودن سر بريده بودند، اين وهابي ها و القاعده، فقط براي شان بشار اسد و ظلم هايي كه ايشان مي كند مطرح است يا اگر ظلمي از سوي يهود كه قرآن مي فرمايد:

أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آَمَنُوا الْيَهُودَ

سوره مائده آيه 82

آن ها هم مهم است؟

در اين زمينه همسگران شان در سوريه را دست مريزاد مي گويند، به خاطر كشتاري كه در نوار غزه ايجاد مي كنند.

ما اميدواريم كه اين شبكه هاي نواصب و خوارج در اين زمينه، اعلام موضع كنند و اين القاعده و ديگر گروه هاي سياسي و نظامي وهابي ها در اين زمينه اعلام موضع كنند؛ ولي ما مي دانيم كه از سابق دست اين ها در دست يهود بوده است و تا ابد در دست آن ها خواهد ماند.

بحث ما سياسي نيست و فقط به عنوان همدردي با عزيزان مان در نوار غزه خواستيم نكاتي را عرض كنيم.

اين آقايان مي گويند: چرا فلاني به سخنان بي پايه و اساس آقاي حيدري و ديگر آقايان جواب نمي دهد يا آيت الله مكارم.

شما عددي نيستيد كه لياقت بردن اسم مراجع ما را داشته باشيد.

اين آقايان لياقت اين كه كفش حضرت آيت الله مكارم شيرازي و سيستاني و وحيد خراساني و ديگر مراجع را جفت كنند، لياقت اين كار را هم ندارند.

اين عقيده ما است و اين يك واقعيت است و شيعه و سني بر اين معتقد هستند.

اين ها حرفي براي زدن ندارند كه ما وقت براي اين ها بگذاريم و جواب دهيم.

وقت ما خيلي گرامي تر است كه بخواهيم به حرف هاي اين ها گوش دهيم يا بخواهيم مطالبي را از اين آقايان جواب دهيم.

همين اندازه اي كه عزيزان مان مثل جناب آقاي يزداني و ابو القاسمي و عباسي و روستايي دارند مي پردازند، به نظر من اين هم براي اين ها زيادي است.

شايد خيلي از اين قضايايي كه اين آقايان در طول اين 8 ماهه انجام داده اند؛ حتي يك بار هم با من مشورت نكرده اند.

الحمد لله اين ها در يك حدي از مرحله علمي و توانمندي علمي قرار گرفته اند كه خيلي زيبا و رسا و كوبنده جواب مي دهند و ما هم نتيجه كارهاي شان را مثل ديگران كه از تلويزيون مي بينند، من هم از تلويزيون مي بينم.

فقط در طول اين سال، يك مورد از من مشورت خواستند و آن هم در مورد قضيه

إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا.

سوره بقره آيه 26

اينجا با من مشورت داشتند.

الحمد لله رب العالمين خودشان به نحو زيبا و ارزنده جواب مي دهند و ما به اين عزيزان مان دست مريزاد مي گوييم.

الحمد لله خدماتي كه اين عزيزان مان در اين عرصه كرده اند، در تاريخ بي نظير بوده است.

رسوايي كه براي وهابيت ايجاد كرده اند كه البته اين زمينه را همين آقايان فراهم كرده اند، دست مريضاد مي گويم و خدمتي كه همين آقاي حيدري به شيعه كرد، من گمانم كه در اين 15 قرن بي نظير بوده است كه گفت: يك روايت صحيح بياوريد كه دوستان ما 40 روايت صحيح آوردند كه اين آقا هنوز نتوانسته جواب دهد و بين زباله منزل ميان راه كوفه و مكه را با زباله داني اشتباه گرفت و هر روز هم دارد جلز و ولزش بيرون مياد.

ما الان الحمد لله رب العالمين در اين 4 ماه بحث ولايت را از منظر قرآن و از منظر سنت را انجام داديم كه هنوز هم ادامه دارد و شايد تا آخر ماه محرم و صفر هم به مناسبت هايي كه پيش بيايد گريزي به كربلا مي زنيم؛ ولي باز برمي گرديم به همان بحث كه ان شاء الله يك بسته فرهنگي خوبي براي عزيزان داخل و خارج كشور باشد.

توفيقي كه امسال ما تابستان داشتيم اين بود كه توانستيم 50 نفر از فضلاي حوزه را در قم و مشهد، براي شان دوره ويژه گذاشتيم و روش پاسخگويي به شبهات كه الحمد لله نتائج خوبي داشت كه ما بتوانيم 30 تا از امثال آقاي يزداني و ابو القاسمي را تحويل دهيم.

توفيق ديگري كه خداي عالم به ما داد اين بود كه حدود 30 نفر از اساتيد خانم كه از اساتيد جامعة الزهرا هستند و در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري براي شان جلسه گذاشتيم و مرتب در خدمت اين خواهران عزيز هستيم كه ان شاء الله اين ها هم بيايند در اين عرصه رسانه زينب وار بتوانند به رسالت شان عمل كنند؛ گرچه اين ها چندين بار از من خواسته اند كه آقاي يزداني و آقاي ابوالقاسمي به يك بحث هاي علمي مثل شما بپردازند و براي همين وهابي ها و اين كارشناساني كه پرت و پلا مي گويند، ما آن چنان جواب مي دهيم و اين ها را مفتضح مي كنيم كه مرغان آسمان به حال اين ها گريه كنند.

ظاهرا از من خواسته بودند كه نسبت به قضاياي زيارت جامعه كبيره كه يك پرت و پلائي اين آقايان گفته بودند، خانم ها گفتند كه اين را به عهده ما بگذاريد.

من نمي دانم كه اين خواهران عزيزمان، خانم دكتر فقيهي و خانم دكتر شريفي و ديگر عزيزان ما اگر صداي ما را مي شنوند و برنامه شان آماده باشد، امشب روي خط بيايند و آن توانمندي خودشان را زينب گونه براي اين وهابي ها نشان دهند و اين ها بدانند كه نه تنها شير مردان و شير بچه هايي در بيشه ولايت وجود دارد، شير زناني هم وجود دارد كه امروز با الگو گيري از زينب كبري سلام الله عليها، يزيديان زمان و خوارج عصر را مفتضح مي كنند و براي همگان مخصوصا خانم هايي كه در داخل و خارج اين برنامه ها را مي بينند، اين ها را آگاه مي كنند.

دوستان سريع اين ها را براي ما پياده مي كنند؛ حتي بعضا 10 دقيقه مطالعه مي كنم و تأسف مي خورم كه چرا اين قدر وقت گذاشتيم.

اگر برنامه خوبي هم داشته باشند، استفاده مي كنيم.

امروز ظهر كه برادر عزيزمان جناب آقاي سجودي كه مشهور به كارشناس مواد مخدر است، ظاهرا كارشناسي و تخصص هاي متعددي دارند، يك افاضه اي كردند كه من به نوبه خودم از ايشان تشكر مي كنم؛ چون ما در صحيح بخاري اين روايت را مي خوانديم و از عزيزان اهل سنت هم سؤال مي كرديم كه به ما جواب دهند كه اين قضيه چيست؟

در صحيح بخاري آمده است كه از انس نقل مي كند كه پيغمبر اكرم در يك شب (من از بينندگان عزيز عذر مي خواهم) با 11 نفر از خانم هايش همبستر مي شد و مي گفت:

كنا نَتَحَدَّثُ أَنَّهُ أُعْطِيَ قُوَّةَ ثَلَاثِينَ

صحيح البخاري، ج 1، ص 105

ما صحابه با همديگر گفتگو مي كرديم كه پيغمبر ما شاء الله قدرت 30 نفر مرد را داشته است.

من اين سؤال برايم پيش آمده بود كه اگر پيغمبر نستجير بالله مي گويد: من هرشب با 11 نفر از همسرانم نزديكي مي كنم، با قرآن نمي سازد.

قرآن مي فرمايد:

وَإِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم آيه 4

هيچ آدم عاقلي همچنين كاري نمي كند كه بيايد، مباحث مربوط به خانوادگي اش را جلوي ديگران مطرح كند.

نبي مكرم كه عقل كل است و همسران پيغمبر كه امهات مؤمنين هستند:

يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ

سوره احزاب آيه 32

هرچه باشد اين بد و زشت است كه مثلا اين طور بگويند و معمولا هووها به خاطر بعضي از قضايا اين مسائل را از هم مخفي مي كنند.

ما مي گفتيم: شايد انس از لاي درز نگاه مي كرده است، انس هم خادم پيغمبر و صحابي پيغمبر است.

خلاصه اين براي ما معما شده بود؛ ولي امروز ظهر اين جناب آقاي سجودي معما را براي ما حل كردند و گفتند كه خانه پيغمبر در نداشت و تمام كارهايي كه داخل حجره ها انجام مي شد همه مي ديدند؛ يعني هر كاري كه پيغمبر انجام مي داد، تمام صحابه اين كارها را مي ديدند.

امروز ايشان اين معما را براي ما حل كرد؛ يعني الحق والانصاف من لازم مي دانم كه از اين آقا تشكر كنم كه اين معما را حل كردند كه اين قضايا از داخل خانه پيغمبر به اين شكل بيرون رفته است، به خاطر اين بوده است.

سؤال ديگري كه ايشان جواب دهند ما ممنون مي شويم اين است كه چرا در ميان اين همه صحابه، (همه داخل خانه پيغمبر را مي ديدند كه چه مي گذرد و پيغمبر چه كار مي كند) فقط انس اين را نقل كرده است؟

ما واقعا از جناب آقاي سجودي تشكر مي كنيم.

ما پول هاي ميليوني و ميلياردي نداريم كه جايزه دهيم؛ ولي اگر ايشان بتوانند تشريف بياورند قم، به خاطر اين كشفي كه كردند، ما حاضر هستيم كه يك هفته در قم در بهترين هتل ها پذيرايي كنيم.

اگر از قم هم خوش شان نيايد، در مشهد از ايشان پذيرايي مي كنيم.

ما در اين 2 شهر امكانات داريم و مي توانيم پذيرايي كنيم.

اگر تصميم بگيرند كه در شهر ما قزوين پذيرايي شود، آن را هم آمادگي داريم.

ظاهرا ايشان قزوين را بيشتر انتخاب مي كنند؛ چون نسبت به عائشه ام المؤمنين علاقه خاصي دارند و اين روايت را قطعا جناب آقاي سجودي در كتاب التدوين في اخبار قزوين جلد 1 صفحه 18 خوانده اند كه مي گويد:

عن عائشة قالت سمعت رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول ترك قزوين حسرة وأتيانها بركة

التدوين في أخبار قزوين، ج 1، ص 18

جناب آقاي سجودي ما آمادگي داريم بضاعت مزجات ما به خاطر اين كشفي كه امروز حضرت عالي كرديد و محبت كرديد و واقعا ما استفاده مي كنيم و به حضرت عالي دست مريضاد مي گوييم.

سوغات قم آخوند و سوهان است، آخوند كه به درد شما نمي خورد، حاضر هستيم كه آدرس دهيد كه سوهان قم يا باقلواي قزوين براي شما تقديم كنيم به خاطر اين كشفي كه امروز حضرت عالي در يك شبكه جهاني انجام داديد.

اگر اين طور صحبت كنند، آدم استفاده مي كند.

ايشان بايد براي ديگر كارشناس ها درس بگذارد كه نوآوري داشته باشند و چيزهاي جديد ارائه دهند كه براي مردم قابل استفاده باشد.

مجري:

با توجه به اين شب اول محرم ماه عزاداري امام حسين عليه السلام و شب جمعه است، اين حاجي ما مناسك حج را ناقص گذاشت و مثل فردا شبي وارد سرزمين كربلا مي شود تا مناسك ناقصش را مثل سعي و طواف و قرباني را در سرزمين كربلا اجرا كند و به همگان مظلوميت عظما را نشان دهد.

لطف كنيد سيره ائمه اطهار عليهم السلام را نسبت به ماه محرم براي بينندگان مطرح كنيد كه ايشان چگونه با اين ماه برخورد مي كردند؟

استاد قزويني:

در رابطه با سيره ائمه عليهم السلام نسبت به ماه محرم سخن خيلي زياد است.

ائمه عليهم السلام از امام سجاد عليه السلام تا امام عسكري سلام الله عليه و امروز حضرت ولي عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء با رسيدن ايام محرم، عزادار بودند و چشمان شان به خاطر مصائب جد بزرگوارشان سيد الشهداء اشك آلود بوده است.

روايتي را آقا امام هشتم سلام الله عليه دارد كه مي فرمايد:

إن المحرم شهر كان أهل الجاهلية يحرمون فيه القتال، فاستحلت فيه دماؤنا، وهتكت فيه حرمتنا، وسبي فيه ذرارينا ونساؤنا وأضرمت النيران في مضاربنا، وانتهب ما فيها من ثقلنا، ولم ترع لرسول الله صلي الله عليه وآله حرمة في أمرنا.

الأمالي، الشيخ الصدوق، ص 190 و إقبال الأعمال، السيد ابن طاووس، ج 3، ص 28

اي مردم ماه محرم جزء ماه هاي حرام است؛ حتي مردم جاهليت قتال و كشت و كشتار را در محرم حرام مي دانستند؛ ولي بني اميه خون ما را در اين ماه حرام كردند و حرمت هاي ما را در اين ماه هتك كردند و در اين ماه بني اميه بچه ها و زن هاي ما را به اسارت بردند و در اين ماه خيمه هاي ما را آتش زدند و هرچه كه در خيمه ها داشتيم، بني اميه غارت كردند و اين ها در اين ماه هيچ حرمتي براي پيغمبر در حق ما قائل نشدند.

بعد يك جمله اي دارد كه خيلي جمله عجيبي است.

اين جمله براي امام هشتم است كه مي فرمايد:

إن يوم الحسين أقرح جفوننا، وأسبل دموعنا

الأمالي، الشيخ الصدوق، ص 190 و إقبال الأعمال، السيد ابن طاووس، ج 3، ص 28

روز شهادت حسين پلك چشم هاي ما را زخمي كرده است؛ يعني به قدري در مصائب حسين گريه مي كنيم كه پلك چشم هاي ما زخمي مي شود و شهادت و قتل حسين اشك هاي ما را روان مي سازد.

بعد مي فرمايد:

وأذل عزيزنا، بأرض كرب وبلاء، أورثتنا الكرب والبلاء، إلي يوم الانقضاء

الأمالي، الشيخ الصدوق، ص 190 و إقبال الأعمال، السيد ابن طاووس، ج 3، ص 28

عزيزان ما را در سرزمين كربلا ذليل كردند، تا روز قيامت اين مصيبت براي ما اهل بيت گران و براي ما درد آور است.

بعد امام رضا يك جمله زيبايي دارد.

اي عزاداران و علاقه مندان به حسين حضرت رضا مي فرمايد:

فعلي مثل الحسين فليبك الباكون فإن البكاء عليه يحط الذنوب العظام .

الأمالي، الشيخ الصدوق، ص 190 و إقبال الأعمال، السيد ابن طاووس، ج 3، ص 28

اگر كسي مي خواهد گريه كند بر شخصي همانند حسين بايد گريه كند، گريه براي امام حسين گناهان بزرگ را مي بخشد و نابود مي كند.

در عباراتي از بزرگان مثل مرحوم شيخ عباس قمي و مرحوم آيت الله العظمي بروجردي و ديگر مراجع مثل مرحوم شيرازي با آن همه خدماتي كه داشتند، مي گفتند: تنها چيزي كه ما در قيامت و در شب اول قبر اميدوار هستيم كه به فرياد ما برسد، اين گريه هايي است كه براي حسين كرده ايم.

عزيزان اگر قلب تان براي حسين شكست و اشك از چشمانتان سرازير شد، بدانيد كه رحمت خداي عالم شامل حالت شده است و وقت اجابت دعا است و وقت ريزش گناهان است.

بعد امام رضا مي فرمايد:

كان أبي (صلوات الله عليه) إذا دخل شهر المحرم لا يري ضاحكا، وكانت الكآبة تغلب عليه حتي يمضي منه عشرة أيام، فإذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته وحزنه وبكائه، ويقول: هو اليوم الذي قتل فيه الحسين (صلوات الله عليه)

الأمالي، الشيخ الصدوق، ص 191 و إقبال الأعمال، السيد ابن طاووس، ج 3، ص 28

وقتي محرم مي آمد، پدرم امام هفتم ديگر خنده بر لب هايش نمي نشست تا 10 محرم همين طوري مصيبت و ناراحتي و غم بر پدرم عارض بود و وقتي كه روز 10 محرم و روز عاشورا مي آمد، روز عاشورا براي پدرم امام هفتم، روز مصيبت و روز حزن و روز گريه بود و مي فرمود: اين روز عاشورا روزي است كه جدم حسين را در اين روز به شهادت رساندند.

يك جمله مي گويم كه دوستان اين را يادگاري داشته باشد و تا آخر محرم و صفر اين جمله در ذهن مبارك تان باشد و هر وقت به ياد امام حسين مي افتيد، اين جمله در ذهن تان تداعي كند.

امام زين العابدين تمام اين مصائب را جلوي چشمش ديده است.

قطعه قطعه شدن جنازه برادر عزيزش علي اكبر، قاسم، عمو جانش ابالفضل و پدر بزرگوارش و علي اصغر، همه را به چشم خودش ديده است.

اگر براي ما روايت است، براي آن بزرگوار درايت بوده است.

مي گويند: بعد از عاشورا امام زين العابدين يك لحظه اشك چشمش قطع نمي شد.

براي مردم جاي سؤال بود كه چرا امام سجاد يك لحظه اشك چشمانش قطع نمي شود و شبانه روز مشغول گريه است، عرض كردند يا بن رسول الله اين همه گريه كردن براي چيست؟

حضرت فرمود:

لا تلوموني فإن يعقوب فقد سبطا من ولده فبكا حتي ابيضت عيناه ولم يعلم أنه مات ونظرت أنا إلي أربعة عشر رجلا من أهل بيتي ذبحوا في غداة واحدة فترون حزنهم يذهب من قلبي أبدا؟

حلية الأولياء، ج 3، ص 138 و تاريخ مدينة دمشق، ج 41، ص 386 و تهذيب الكمال، ج 20، ص 399

مرا ملامت نكنيد، يعقوب پيغمبر يكي از بچه هايش را گم كرد و به ظاهر از دست داده بود و خودش هم يقين داشت كه يوسف زنده است و ملك الموت گفت كه من يوسف را قبض روح نكردم، يعقوب به قدري در فراغ يوسف گريه كرد تا اين كه چشمان يعقوب سفيد گرديد.

من چه طور گريه نكنم در حالي كه ديدم 14 نفر از عزيزانم و برادرانم و برادر زاده هايم و پدر بزرگوارم در يك روز همه را كشتند و همه را قطعه قطعه كردند.

اي مردمي كه من را ملامت مي كنيد، تصور مي كنيد كه اين مصيبت از قلب من امام سجاد رفتني است؟

يك لحظه چشم امام سجاد از اشك خالي نبوده است و شبانه روز اشك ايشان جاري بود.

وقتي مي ديدند كه گوسفندي را مي كشند، امام سجاد بسيار گريه مي كرد و مي فرمود: به اين حيوان اول آب دهيد بعد سرش را ببريد.

بعد مي فرمود: عزيزان من را در كنار شريعه فرات با لب تشنه شهيد كردند.

الا لعنة الله علي القوم الظالمين وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون

مجري:

در روايت است كه كسي كه گريه كند بر امام حسين يا بگرياند و يا خودش را به حالت گريه بزند، بهشت بر او واجب مي شود.

حضرت استاد مثل اين كه شير زنان دعوت شما را اجابت كردند.

سلام عرض ادب و عرض تسليت دارم خدمت خانم دكتر شريفي.

سركار خانم دكتر شريفي:

بنده هم عرض ادب و سلام دارم خدمت حضرت عالي و تمام بينندگان عزيز و همچنين عرض تسليت دارم به مناسبت ايام شهادت مظلومانه حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام.

ابتدا عرض تشكر دارم از شبكه جهاني ولايت كه امشب اين وقت را در اختيار اين جانب قرار دادند.

ان شاء الله بتوانم ذره اي از آن تكليفي كه در برابر ولايت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را دارم ادا كنم.

بنده روي سخنم با جناب آقاي حيدري است.

خدمت ايشان عرض مي كنم: آقاي حيدري، شما كه از آيت الله العظمي مكارم و آيت الله قزويني درخواست مي كنيد كه به سخنان شما پاسخ دهند، سخنان شما به قدري بي پايه و بي اساس است كه نه تنها ارزش اين را ندارد كه آيات عظام بخواهند به حرف هاي شما فكر كنند؛ بلكه به نظر بنده اساتيد بزرگواري همانند آقايان يزداني و ابوالقاسمي هم نبايد براي پاسخ به صحبت هاي شما فكر كنند.

آقاي حيدري، عوام شيعه كافي است كه حرف هاي خلاف قرآن و سنت شما را به چالش بكشند.

بنده به عنوان مدرس حوزه و دانشگاه كه افتخار شاگردي مدرس بزرگوار حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني را در كارنامه خودم دارم، امشب به مدد الهي مي خواهم به صحبت هاي شما پاسخ دهم.

آقاي حيدري، شما كه اعلام كرديد كه اگر يك روايت صحيح و صريح در اثبات امامت حضرت علي و ائمه عليهم السلام بياورند من شيعه مي شوم و اگر نشدم عكس زنانه من را با شمايل زنانه در شبكه ها و سايت ها و گوشي موبايل قرار دهند.

اولا: بايد بگويم آقاي حيدري، هر نالايق و آلوده دهان به فحش و ناسزا به اهل بيت عليهم السلام توفيق تشرف به بهشت ولايت و محضر اهل بيت عليهم السلام را نمي تواند داشته باشد.

قرآن مي فرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّي يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ.

سوره اعراف آيه 40

ثانيا: شيعه شدن فردي كه ركيك ترين فحش ها و بدترين اهانت ها را به مذهب شيعه و علماء و فقها و ائمه هدي را در پرونده داشته باشد، نه تنها موجب خشنودي شيعيان نمي شود؛ بلكه اين را مايه ننگ مي شمارند.

ثالثا: شما كه يك روايت صحيح در اثبات امامت خواسته بوديد، شير مردان بيشه ولايت به جاي يك روايت 40 روايت ارائه كردند؛ لكن شما نه تنها از پاسخ و رد يكي از روايات عاجز و ناتوان مانده ايد؛ بلكه هنوز از ننگ كشي (به فتح كاف) و كشي (به كسر كاف) خلاصي نيافته بوديد كه در گرداب زباله داني گرفتار آمديد و ميان زباله كه يكي منازل بين كوفه و مكه است و زباله داني نتوانسته ايد كه فرق بگذاريد و اين ننگ به قدري سنگين است كه آقاي عقيل بي عقل از شنيدن كلمه زباله از زبان تماس گيرندگان به لزره مي افتد.

آقاي حيدري، مخاطبين شبكه ها هنوز ننگ جهل و ناداني شما را در عدم تشخيص ميان ابو هاشم جعفري كه از اصحاب امام حسن عسكري عليه السلام را با ابو هاشم استاد ابان بن عثمان كه از اصحاب امام صادق عليه السلام مي باشند را فراموش نكرده بودند كه ننگ ديگري را آفريديد و نتوانستيد ميان يحيي بن قاسم اسدي كه سال 150 از دنيا رفته است، با ابو بصير يحيي بن قاسم حذاء واقفي از معاصرين امام رضا تشخيص دهيد.

با اين كه اگر كسي الفباي فرق اسلامي را بلد باشد، مي داند كه مذهب واقفه بعد از شهادت امام هفتم سال 183 به بعد به وجود آمده است؛ يعني ابو بصير اسدي 33 سال قبل از مذهب واقفه از دنيا رفته اند.

آقاي حيدري، شما كه خود را در چنگال شير بچه هاي ولايت گرفتار ديديد و در پاسخ يك روايت از 40 روايت ناتوان يافتي، اكنون سراغ زيارت جامعه كبيره كه يكي از بزرگ ترين تراث شيعه و يادگار امام هادي عليه السلام رفته و مقدمات ننگ ديگري را براي خود فراهم ساختي.

آقاي حيدري، نه تنها وقت بزرگاني همانند آيت الله دكتر حسيني قزويني خيلي گرانقدرتر از آن است كه به سخنان بيهوده و بلكه ياوه سرايي هاي شما فكر كنند، بلكه اساتيدي همانند آقايان يزداني و ابوالقاسمي هم براي پاسخ شما خيلي زيادي هستند.

اينجانب به عنوان استاد حوزه و دانشگاه، به پشتوانه شاگردي در مكتب قرآن و اهل بيت با منطق و علم، ان شاء الله پاسخ شما را خواهم داد.

آقاي حيدري، سخن از سند زيارت جامعه كبيره به ميان آوردي، بايد بگويم كه بنا بر نقل شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا عليه السلام اين چنين نقل كرده است:

حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رضي الله عنه ومحمد بن أحمد السناني وعلي بن عبد الوراق والحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب قالوا: حدثنا محمد بن أبي عبد الله الكوفي وأبو الحسين الأسدي قالوا: حدثنا محمد بن إسماعيل المكي البرمكي قال: حدثنا موسي بن عمران النخعي

عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 2، ص 305

چهار راوي اول سند كه همگي از وراق نقل كرده اند، علي بن احمد دقاق و محمد سناني و علي بن عبد الله وراق و حسين بن ابراهيم بن احمد مكتب، همگي از مشايخ صدوق هستند و ايشان با ترضي از آن ها ياد كرده است و اين دليل بر حسن حال و يا وثاقت است و برخي هم مانند علي بن عبد الوراق از مشايخ اجازه هستند.

گذشته از اين كه محمد تقي مجلسي در كتاب روضة المتقين جلد 6 صفحه 266 و همچنين وحيد بهبهاني در تعليقه خود بر منهج المقال صفحه 255 وي را توثيق كرده اند.

جناب آقاي حيدري، خود شيخ الاجازه بودن، بالاترين مرتبه توثيق است كه محقق بحراني مي نويسد: مشايخ اجازه نياز به توثيق ندارند:

المتفق بينهم علي عدم احتياجهم إلي التوثيق.

الحدائق الناضرة - المحقق البحراني - ج 13 ص 221

همچنين جهت اطلاع آقاي حيدري عرض مي كنم كه شهيد ثاني هم آورده است:

لا يحتاج أحد من هؤلاء المشايخ المشهورين، إلي تنصيص علي تزكية، ولا بينة علي عدالة، لما اشتهر في كل عصر، من ثقتهم وضبطهم وورعهم، زيادة علي العدالة.

الرعاية في علم الدراية (حديث)، الشهيد الثاني، ص 192 و 193

راوي دوم محمد بن ابي عبد الله كوفي است كه نجاشي در رابطه با ايشان اين گونه بيان مي كنند:

كان ثقة صحيح الحديث.

فهرست اسماء مصنفي الشيعة (رجال النجاشي)، النجاشي، ص 373 و معجم رجال الحديث، السيد الخوئي، ج 16، ص 176

راوي سوم محمد بن اسماعيل برمكي است كه نجاشي در رابطه با ايشان مي گويند:

وكان ثقة مستقيما.

فهرست اسماء مصنفي الشيعة (رجال النجاشي)، النجاشي، ص 341 و معجم رجال الحديث، السيد الخوئي، ج 16، ص 102

راوي بعدي موسي بن عبد الله نخعي كه محقق مامقاني در نتايج التحقيق در رابطه با ايشان گفته اند:

حسن

تنقيح المقال، ج 1، ص 155

آقاي نمازي مي گويد:

وموسي بن عبد الله النخعي متحد مع ابن عمران النخعي وأحدهما اسم جده

مستدركات علم رجال الحديث، الشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج 8، ص 21

همچنين آيت الله شيخ محمد سند نيز در كتاب في رحاب الزيارة الجامعة الكبيرة ثابت كرده است كه وي همان موسي بن عمران بن عبد الله نخعي است كه در سند كامل الزيارات و تفسير علي بن ابراهيم قرار گرفته است و دليل محكمي است بر وثاقت ايشان.

گذشته از اين بررسي سندي، آقاي حيدري، علماي بزرگ شيعه شهادت بر صحت سند داده اند؛ همانند مجلسي اول محمد تقي گفته اند:

فالحاصل أنه لا شك لي أن هذه الزيارة من أبي الحسن الهادي سلام الله عليه بتقرير الصاحب عليه السلام وأنها أكمل الزيارات وأحسنها.

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، محمد تقي المجلسي (الأول)، ج 5، ص 452

مجلسي دوم محمد باقر نيز اين چنين گفته اند:

لأنها أصح الزيارات سندا، وأعمها موردا، وأفصحها لفظا، وأبلغها معني، وأعلاها شأنا.

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 99، ص 144

مرحوم شيخ مفيد، روايت را قطعي مي داند و اين گونه مي نويسد:

ويؤيد هذا المعني ما ورد في زيارة الجامعة الكبيرة التي علمها الإمام علي بن محمد الهادي عليهما السلام موسي بن عبد الله النخعي.

المسائل العكبرية، الشيخ المفيد، ص 27

همچنين مرحوم حسن بن سليمان حلي از علماي بزرگ روايت را قطعي مي دانند و مي نويسند:

كما رواه موسي بن عبد الله النخعي عن مولانا أبي الحسن علي بن محمد الهادي * ع * وهذا شئ لا ريب فيه ولا شك

مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سليمان الحلي، ص 175

باز هم آدرس مي دهم خدمت آقاي حيدري.

علامه سيد عبد الله شبر كه متوفاي 1242 مي گويد:

أن الزيارة الجامعة الكبيرة أعظم الزيارات شأنا وأعلاها مكانة ومكانا وأن فصاحة ألفاظها وفقراتها وبلاغة مضامينها وعباراتها تنادي بصدورها من عين صافية نبعت عن (ينابيع الوحي) والإلهام.

الأنوار اللامعة في شرح الزيارة الجامعة (شرح آل كاشف الغطاء)، السيد عبد الله الشبر، ص 29

تا آنجا كه اين گونه نوشته اند:

(إعلم) أن هذه الزيارة قد رواها جملة من أساطين الدين وحملة علوم الأئمة الطاهرين وقد اشتهرت بين الشيعة الأبرار اشتهار الشمس في رابعة النهار.

الأنوار اللامعة في شرح الزيارة الجامعة (شرح آل كاشف الغطاء)، السيد عبد الله الشبر، ص 31

علاوه بر اين آقاي حيدري، علماي بزرگ و فقهاي نامدار شيعه به فقرات زيارت جامعه كبيره استناد كرده اند كه از جمله مواردي را خدمت تان عرض مي كنم.

سيد شرف الدين حسيني كه متوفاي 965 است در تأويل الآيات جلد 2 صفحه 788 و سيد صدر الدين طباطبائي كه متوفاي 1154 است در شرح دعاي ندبة صفحه 129 و شيخ انصاري كه متوفاي 1280 است در كتاب الطهارة جلد 2 صفحه 258 و ملا هادي سبزواري كه متوفاي 1300 در كتاب شرح الاسماء الحسني جلد 1 صفحه 203 و محمد تبريزي انصاري كه متوفاي 1310 است در كتاب اللمعة البيضاء في شرح خطبة الزهراء صفحه 151 و آيت الله العظمي اصفهاني كمپاني كه متوفاي سال 1360 است در حاشية المكاسب جلد 2 صفحه 382 و آيت الله العظمي خوئي كه متوفاي 1413 است در كتاب مصباح الفقاهة جلد 1 صفحه 323 و كتاب الطهارة جلد 2 صفحه 84 و آيت الله العظمي گلپايگاني كه متوفاي 1414 است در كتاب نتايج الافكار جلد 1 صفحه 190 به اين حديث استناد كرده اند.

آقاي حيدري، اگر ملاك مقبوليت از نظر شيعه مطرح باشد، استناد اين فقهاي بزرگ به فقرات زيارت جامعه كبيره، دليل بر مقبوليت و صحت سند آن مي باشد و اگر كسي همانند شما به عينك سياه تعصب و با قلب سياه وهابيت نگاه كند، قطعا نه تنها اين ادله كافي نيست؛ بلكه اگر پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله زنده شود و بر صحت آن شهادت دهد، مورد قبول قلوب اقفالها نخواهد افتاد؛ زيرا سابقه برخورد شما با روايات نشان داده است كه مصداق اتم:

خَتَمَ اللَّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَعَلَي سَمْعِهِمْ وَعَلَي أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

سوره بقره آيه 7

مي باشيد و از نسلي هستيد كه قرآن در رابطه با آن ها مي فرمايد:

وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

سوره انعام آيه 7

آقاي حيدري، به نظر ما جناب عالي به جاي اين كه وقت تان را براي ايجاد شبهه در رابطه با عقائد شيعه صرف كنيد و در هر مرحله هم براي خود ننگ جديدي بيافرينيد، بهتر است كه يك فكر ديگري براي خود كنيد و فكر پاسخگويي به سخنان استوانه هاي اهل حاضر و گذشته باشيد، كه وهابيت و سلفي گري را به چالش كشيده اند.

به جاي طرح شبهه در رابطه با زيارت جامعه كبيره به فكر پاسخ به سخنان شيخ الازهر و مفتي اعظم مصر كه رسما اعلام كردند كه سلفي ها خوارج عصر و سگان جهنم هستند، باشيد.

به فكر پاسخ امام سبكي باش كه در حق ابن تيميه گفته اند: وي بدعت گذار و خوارج از 73 فرقه اسلامي است.

طبقات الشافعية، ج 9، ص 253

يعني به عبارت روشن تر كفر ابن تيميه را اعلام كرده است.

به فكر پاسخ به سخن حصني دمشقي باش كه ابن تيميه زنديق جاهل و خشك و خبيث الباطن معرفي كرده است و گفت:

امامه الشيطان

دفع شبه من شبه وتمرد، ج 1، ص 95

به فكر پاسخ به سخن ابن حجر عسقلاني باش كه مي نويسد: قاضي شافعي دمشق دستور داد كه در دمشق اعلام كنند:

من اعتقد عقيدة ابن تيمية حل دمه وماله

الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 171 و البدر الطالع، ج 1، ص 67

هر كس معتقد به عقائد ابن تيميه باشد، خون و مالش حلال است.

فكر مي كنم كه همين مباحثي كه در جواب آقاي حيدري بيان شد كافي باشد.

در پايان از جناب استاد بزرگوار حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني درخواست مي كنم كه به واحد خواهران شبكه جهاني ولايت اين فرصت را بدهند تا بتوانند زينب وار به شبهات ناجوان مردانه يزيديان زمان و خوارج عصر و وهابيت پاسخ دهند؛ زيرا همه آمادگي كامل داريم كه نه تنها پاسخ هاي كوبنده به دشمنان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بدهيم؛ بلكه آماده هر گونه مناظره با آن ها هستيم.

البته كارشناسان شبكه وهابي كلمه و وصال را عددي نمي دانيم كه بتوانند در مناظره با ما شركت كنند؛ بلكه عرض مي كنيم كه ما اين توانايي را داريم كه حتي اگر مفتي اعظم عربستان سعودي بخواهد با وي مناظره كنيم، يقين داريم كه مشت ايشان در همان لحظات اول مناظره باز خواهد شد و توانايي مناظره را از دست خواهد داد؛ چون معتقد هستيم كه مذهب حقه شيعه يك مذهب برخواسته از متن قرآن و منطبق با سنت راستين محمدي و برگرفته از سخنان نوراني اهل بيت عصمت و طهارت مي باشد و منطق آن، آن چنان قوي و محكم مي باشد كه هيچ مكتب و سخني، توانايي مقابله با آن را ندارد.

بنده در پايان ضمن تشكر از تلاش هاي شبانه روزي حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني و ديگر كاركنان شبكه جهاني ولايت، از معظم له باز هم درخواست مي كنم كه وقت ويژه اي را براي واحد خواهران قرار دهند تا زينب وار، به ياوه سرايان وهابي و يزيديان زمان پاسخ دهند.

اينجانب به همين مقدار بسنده مي كنم و رشته كلام را به دست سركار خانم تراكمه كه از طلاب ارشد جامعة الزهرا هستند مي سپارم تا ان شاء الله حاصل پژوهش هاي عالمانه خود را خدمت بينندگان محترم تقديم كند.

عذر خواهي مي كنم و تشكر مي كنم.

استاد قزويني:

من تشكر مي كنم.

الحق والانصاف خيلي زيبا بود و بنده واقعا لذت بردم از متانت و بحث هاي علمي و زيبا.

ان شاء الله ما در منظر بينندگان عزيز اين قول را مي دهيم كه اين فرصت و اين زمينه فراهم شود كه ان شاء الله خواهرهاي عزيزمان بيايند و يك منبر ديگر و يك بساط ديگري براي رسوايي وهابي ها در شبكه جهاني ولايت باز كنند.

من واقعا تشكر مي كنم.

اجرتان با خداي عالم و زينب كبري سلام الله عليها.

ان شا ء الله خدا به شما و ديگر خواهران عزيزمان كه در اين عرصه فعاليت مي كنيد، جزاي خير در دنيا و آخرت عنايت كند.

سركار خانم دكتر شريفي:

من چون پيامم به آقاي حيدري بود، فكر مي كردم كه مطالب احتياجي به ترجمه ندارد.

از اين محبت شما ممنون هستم.

مجري:

عرض ادب و سلام دارم خدمت سركار خانم تراكمه.

سركار خانم تراكمه:

بنده قبل از اين كه بحثم را شروع كنم، تقدير و تشكر مي كنم از شبكه جهاني ولايت كه امشب اين وقت را در اختيار بنده قرار دادند تا بتوانم ذره اي از تكليف خودم را در برابر ولايت اهل بيت عصمت و طهارت ادا كنم و همچنين تشكر مي كنم از اساتيد محترم خودم، آيت الله قزويني و خانم دكتر شريفي كه همچنين فضائي را براي بنده فراهم كردند.

السلام عليكم يا اهل بيت نبوه و موضع الرسالة ومختلف الملائكة

روي صحبتم با آقاي حيدري است.

آقاي حيدري، شما به صد تكبير اول زيارت جامعه كبيره، با كمال بي ادبي جسارت كرديد و با دهان آلوده به نجاست كفر و شرك گفته ايد: اين مثل نجاست خوردن با گفتن بسم الله است.

البته با كمال معذرت، از ملنگ زاده و مشنگ زايده بيش از اين هم انتظار نمي رفت.

آقاي هاشمي هم افاضه كردند: من در اين كه اين الفاظ مغاير با قرآن است و كفر مطلق است، در بعضي از جملات هيچ شكي ندارم.

ما ايشان را معذور مي داريم كه دوست و رفيق شفيق ايشان و دانشمند مشهور جهان اسلام آقاي ملا زاده در حق ايشان گفته اند: عقيل بي عقل و به قول معروف:

وليس علي المجنون من حرج

و به تعبير پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله كه مي فرمايد:

رفع القلم عن المجنون حتي يعقل

مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 100

آقاي حيدري، شما در برخي از فقرات زيارت جامعه كبيره، اشكال بني اسرائيلي كرده و مضامين آن را مخالف قرآن دانسته ايد و گفته ايد:

وفصل الخطاب عندكم

اين جمله يعني چه؟

حرف آخر و يا سخن آخر از شما امام است و نعوذ بالله خدا هيچ كاره است؟

اعلان جنگ با خدا مي كنند.

آقاي حيدري، مگر تاوان بي سوادي و جهل شما را بايد شيعيان را بپردازند؟

شما قرآن را نفهميده ايد، گناه شيعيان چيست؟

مگر قرآن در حق حضرت داود نمي فرمايد:

وَآَتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ

سوره ص آيه 20

نستجير بالله خدا را هيچ كرده است.

اين آيه اعلان جنگ با خدا است.

لطفا به بز هاي سقيفه بگوييد: اين آيه را نوش جان كنند و در قرآن هايي كه با پول نفت عربستان به چاپ مي رسد، اين آيه را حذف نمايند.

آقاي حيدري، اگر به تفاسير بزرگان اهل سنت نگاه مي كرديد، معناي فصل الخطاب را مي فهميديد.

ابن حجر عسقلاني مي نويسد:

فصل الخطاب إصابة القضاء وفهمه ومن طريق بن جريج عن مجاهد قال فصل الخطاب العدل في الحكم.

فتح الباري، ج 6، ص 456 و عمدة القاري، ج 16، ص 9

آقاي حيدري با عربده هاي مستانه فرياد مي زد و مي گفت: زيارت جامعه كبيره در واقع جنگ با خدا است و از سوي علماي شيعه اعلان جنگ با خدا است.

علماي رافضي علنا با خدا اعلان جنگ مي كنند.

اياب الخلق اليكم

اي امامان هر وقت من اين كلمات را مي خوانم، نمي توانم خودم را كنترل كنم.

الله مي فرمايد:

إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ

سوره غاشيه آيه 25 و 26

آقايان چه مي گويند:

وإياب الخلق إليكم وحسابهم عليكم

من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج 2، ص 612

الله مي فرمايد:

فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ

سوره رعد آيه 40

حساب مخلوق بر الله است.

كار الله نعوذ بالله تمام شد؟

وإياب الخلق إليكم وحسابهم عليكم

من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، ج 2، ص 612

يعني امامان، بازگشت مخلوق به سوي شما است و حساب رسي خلق هم به عهده شما است؟

آقاي حيدري، به خاطر جهل مركب خودت به قرآن هرچه مي تواني فرياد بكش و داد بزن. به يقين شياطين به تو كمك خواهند كرد.

اگر مراد تو اين است كه خداوند امرد، بي ريش، مو فرفري، سوار الاغ شده و فرداي قيامت شخصا به حساب رسي بندگان مي پردازد، يقين بدان كه شيعه به اين چنين خدايي كافر است و اين غير آن اللهي است كه قرآن مي فرمايد:

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ

سوره شوري آيه 11

بلكه خداي قرآن، خدايي كه از آغاز خلقت تا عرصه قيامت و پس از آن، امورات عالم توسط ملائكه و پيامبران و ديگر بندگان صورت مي دهد، اگر قرآن در جايي قبض روح خلائق را به خود نسبت مي دهد و مي فرمايد:

اللَّهُ يَتَوَفَّي الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا

سوره زمر آيه 42

در جاي ديگر به فرشتگان مأمور از طرف خود نسبت مي دهد و مي فرمايد:

قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ

سوره سجده آيه 11

اگر در جايي نوشتن پرونده اعمال را به خود نسبت مي دهد، همان طور كه مي فرمايد:

وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ

سوره نساء آيه 81

در جاي ديگر به ملائكه نسبت مي دهد و مي فرمايد:

وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ

سوره زخرف آيه 80

اگر در جاي رزق و روزي را به خود نسبت مي دهد و مي فرمايد:

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ

سوره ذاريات آيه 58

در جاي ديگر به بندگان نسبت مي دهد و مي فرمايد:

وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا

سوره نساء آيه 5

البته فهميدن اين آيات براي كسي كه قلوب اقفالها است، دشوار بلكه محال است؛ براي همين بر اثر جهالت و نفهمي خود مفاهيم عالي زيارت جامعه كبيره را جنگ با خدا مي دانيد؛ ولي براي كساني كه تدبر در آيات قرآن مي كنند و خداوند فهم آيات را به آنان روزي كرده است، مي دانند كه اگر حساب مردم در قيامت نيز توسط ملائك يا پيامبران و ائمه و صالحان صورت گيرد، نه تنها با قرآن تضاد ندارد؛ بلكه عين توحيد است.

حساب رسي مردم در قيامت بالاتر از خلقت و ميراندن نيست كه قرآن به حضرت عيسي نسبت مي دهد:

وَأُحْيِي الْمَوْتَي بِإِذْنِ اللَّهِ.

سوره آل عمران ايه 49

أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ.

سوره آل عمران ايه 49

آقاي حيدري، استناد شما به آيه 52 سوره انعام، دليل بر جهالت بيش از حد شما است كه گفتيد: خداوند به پيامبرش مي فرمايد:

مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ

يك ذره از حساب مخلوق به پيامبر ربطي ندارد.

فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ

سوره رعد آيه 40

الله مي فرمايد: تو اصلا نمي تواني در حساب مخلوق دخالت كني.

آقاي حيدري، مگر در مكه قيامت برپا شده بود و پيامبر اكرم مي خواست به جاي خدا به حساب مردم رسيدگي كند كه قرآن دستور مي دهد، به تعبير بي ادبانه شما يك ذره از حساب مخلوق به تو ربطي ندارد؟

چرا دنباله آيه را نخوانديد كه مي فرمايد:

وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ

سوره انعام آيه 52

با تأويل شما يعني حساب شما هم به كفار ربطي ندارد.

مگر كفار از طرف خداي عالم مي خواستند كه به حساب پيامبر صلي الله عليه وآله رسيدگي كنند؟

نمي دانيم كه از حماقت شما است كه اين چنين پرت و پلا سخن مي گوييد و يا مخاطبين خود را احمق فرض مي كنيد؟

آقاي حيدري، آيه شريفه در مقام اين است كه مسؤليت اعمال ديگران به عهده تو نيست و مسؤليت عمل شما هم به عهده ديگران نيست.

حداقل به كتب تفسيري اهل سنت نگاه مي كرديد و اين چنين آبرو ريزي نمي كرديد كه مي نويسند:

ان الجملتين في معني جملة واحدة تؤدي مؤدي ولا تزر وازرة وزر أخري كأنه قيل: لا تؤاخذ أنت ولا هم بحساب صاحبه

روح المعاني، ج 7، ص 160

آقاي حيدري، اي كاش كه اين همه دم از قرآن مي زني، قرآن را مي فهميدي و در آيات قرآن لحظه اي تدبر مي كردي، آنجا كه با صراحت مي فرمايد:

يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ

سوره اسراء آيه 71

طبري مفسر نامي اهل سنت، پس از نقل اقوال مختلف در معني اين آيه اين چنين مي نويسد:

وأولي هذه الأقوال عندنا بالصواب قول من قال معني ذلك يوم ندعو كل أناس بإمامهم الذي كانوا يقتدون به ويأتمون به في الدنيا لأن الأغلب من استعمال العرب الإمام فيما ائتم واقتدي به.

تفسير الطبري، ج 15، ص 127

قرطبي مفسر پر آوازه اهل سنت مي نويسد:

وقال علي رضي الله عنه: بإمام عصرهم وروي عن النبي صلي الله عليه وسلم في قوله: يوم ندعو كل أناس بإمامهم فقال: كل يدعي بإمام زمانهم وكتاب ربهم وسنة نبيهم.

تفسير القرطبي، ج 10، ص 297

اگرچه اساتيد محترم من آقاي آيت الله دكتر قزويني و خانم دكتر شريفي، همه مطالب را عرض كردند و باز هم من در تأكيد بيانات خانم دكتر شريفي، از شبكه ولايت خواهان اين هستم كه حتما جلسات مناظره برگزار شود و بر تمامي وهابيان و همچنين آقاياني مانند: آقاي حيدري ثابت شود كه حتي زنان شيعه هم حاضر به پاسخگويي تمامي شبهات و سخنان بيهوده آن ها هستند.

در پايان از كاركنان شبكه ولايت تشكر مي كنم كه اين فرصت را براي ما و براي دوستان ما فراهم كردند.

اللهم عجل لوليك الفرج

مجري:

از سركار خانم تراكمه ممنون هستيم.

استاد قزويني:

واقعا توانايي شان را به نمايش گذاشتند.

بايد اين ها تشريف بياورند اينجا و برنامه مستقيم و زنده داشته باشند.

گمانم كه بعضي از اين آقايان وهابي سكته كنند وقتي كه ببينند كه الحمد لله حوزه علميه، شير زناني اين چنيني دارد.

البته يكي از بزرگواران مان پيام داده بودند كه اين آتش بس چه شد؟

من عرض مي كنم كه برادر بزرگوارمان جناب آقاي مراد زهي كه آن شب اعلام كردند، ما گفتيم: تا شب چهارشنبه تلاش مي كنيم نسبت به پرت و پلاهاي آن ها جواب ندهيم؛ ولي آن ها يك شب هم مراعات نكردند.

من از اين عزيز مي خواهم كه اين حرف هاي نادرستي كه اين ها مي زنند و مي گويند: شيعيان دست مسيحيان و مشركان مكه را از پشت بسته اند.

مي گويند: اين صد الله اكبر كه اول زيارت جامعه كبيره مي گويند، (معذرت مي خواهم نمي دانم كه اين دهان آلوده به چيست) مثل اين كه بسم الله بگوييم و نجاست بخوريم.

با اين تعبير ما به اين ها چه بگوييم؟

نبي مكرم وقتي در حدبيه صلح نامه بست، وقتي مشركين صلح را شكستند، نبي مكرم دستش باز بود.

اين ها حتي يك مرتبه هم براي صحبت هاي برادر عزيزمان مولوي مراد زهي ارزش قائل نشدند.

در همان جلسه اي كه ايشان تماس گرفته بودند، به رهبري جسارت كردند و فحش ركيك دادند و به علماي شيعه و به مذهب شيعه توهين كردند.

همان جلسه كه خود مولوي در آن بود، توهين هايش را ما جمع كنيم، مثنوي هفتاد من كاغذ شود.

اگر اين ها بحث علمي كنند ما حرفي نداريم.

عزيزان ما اين روايات را آورده اند، بيايند اين ها را جواب دهند.

مي گويند: شيخ طوسي و كشي شناسنامه براي كفار صادر مي كنند.

مي گويند: ابو بصير كافر و مرتد است.

اگر بخواهند اين غلط هاي اضافي را بكنند، ما آن چنان توسط ياران حضرت ولي عصر، شير مردان شير زنان آن چنان بر دهان اين ها بكوبند كه اين ها براي هميشه فكر كردن را فراموش كنند.

در برابر اهانت ها و جسارت ها و هتك حرمت هاي اين ها ما به هيچ وجهي كوتاه نمي آييم و اگر 50 شبكه تأسيس كنند، شبكه جهاني ولايت به حول و قوه الهي و با عنايت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه براي صد جلسه شان در يك جلسه پاسخ قوي و منطقي و كوبنده خواهد داد.

الان الحمد لله همين بساطي آقاي حيدري ايجاد كرده است، آقايان اهل سنت مرتب تماس مي گيرند و پيامك مي دهند كه همين صحبت هاي بي اساس و پرت و پلا و فحاشي ها باعث شد كه ما شيعه شديم.

اگر مسائل امنيتي نبود و واقعا براي اين عزيزان مشكلي ايجاد نمي كرد، ما همين ها را روي آنتن مي آورديم تا صحبت مي كردند.

الحمد لله رب العالمين ما اعلام كرديم كه گذشت آن زماني كه ما نتوانيم از مظلوميت اميرالمؤمنين و مظلوميت زهراي مرضيه و مظلوميت سيد الشهداء دفاع كنيم.

امروز با تمام توان تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون از مظلوميت اميرالمؤمنين و صديقه طاهره دفاع خواهيم كرد و يزيديان زمان را مفتضح خواهيم كرد؛ به طوري كه مرغان آسمان به حال شان گريه كنند. ما در برابر اين ها كوتاه نمي آييم.

اگر يك روز اين ها بحث علمي انجام دادند، ما هم بحث علمي مي كنيم.

بيننده آقا مسعود از قم:

فرا رسيدن ايام سوگواري حضرت ابا عبد الله الحسين و ياران شان را تسليت عرض مي كنم.

با گرامي داشت خاطره كربلا كه نتيجه قطعي سقيفه بني ساعده و حسبنا كتاب الله گفتن و ان الرجل ليهجر گفتن است.

تشكر مي كنم از اين كه اجازه مي دهيد كه بنده هم عرض ادب كنم.

آن شعر قديمي را باز تكرار كنم كه مي گويد:

گرچه يوسف به كلافي نفروشند به ما بس همين فخر كه ما هم زخريدارانيم

با همه ناتواني و با همه ناداني و با همه قصور و تقصيرها، اجازه دهيد كه ما از اين تريبون تسليت عرض كنيم و خودمان را در اين ماتم عظمي شريك بدانيم و اجازه بگيريم كه خودمان را از غلامان خاندان پيامبر عظيم الشأن معرفي كنيم.

دل بي غمي مي خواهد كه بنشيند و به اين سخنان گوش دهد و بخندد.

ما از روز اول خيال مي كرديم كه اين ها شبكه علمي داير مي كنند و زمينه اي براي گفت و شنود عالمانه و محترمانه و مؤدبانه ايجاد مي كنند و به سهم خودمان مي كوشيديم كه با الفاظ شبيه استاد عزيز، راهنمايي كنيد و ما را ارشاد كنيد، با اين جور تعابير جلو مي رفتيم و قلبا هم نيت مان هم همين بود.

منتهي هرچه كه از اين سو اين چنين گفته مي شد، از آن سو سخناني كه از روان هاي پريشان و از عقول فاسد سرچشمه مي گرفت، در پاسخ مي آمد.

خيلي جالب است كه ايشان مي گفت: من مي خواهم داد و ستد كنم و يك چيزي بدهم و يك چيزي بگيرم.

نفهميدي آقاي حيدري كه جريان چيست.

من نمي دانم كه شما به خدا و پيغمبر اعتقاد داريد يا نه؛ ولي تو را به هرچه كه اعتقاد داري، ابن سبا را هرچه بلدي بگو.

نگو من ابن سبا را نمي گويم به شرط اين كه فلان شود، نه آقا بگو.

تنها شبكه ولايت مقابلت نيست. همه شيعه، فرهنگيان شيعه، دانشجويان شيعه، اهل فكر شيعه مقابل شما هستند، چي خيال مي كني؟

نگوييد تا ما نگوييم. بگو به هرچه كه اعتقاد داريد از ابن سبا از سقيفه و از هرچه كه دل تان مي خواهد بگو؛ اما اجازه دهيد كه من يك گله كوچك از شما كنم.

شما ارادت بنده را به محضر خودتان مي دانيد و اميدوار هستم كه اين را كه عرض مي كنم جسارت نشود.

در مورد جناب آقاي مراد زهي كه تسليت مي گوييم به ايشان به خاطر اين كه برادرشان را از دست داده اند، جناب آقاي مراد زهي زحمت كشيدند آمدند؛ اما ايشان يك مطالبي گفتند كه يكي را من عرض مي كنم.

وقتي كه آن عقيل بي عقل مي گفت: شما در شبكه ما بي احترامي ديديد، ايشان مي گفت: من نديدم.

شما آن شبي كه آقاي حيدري به نواميس شيعيان آن گستاخي را مي كرد، البته كه دريا به پوز سگ نجس نمي شود؛ ولي شما اين مطلب را شنيدي يا نه؟

استاد قزويني:

خيلي محترمانه صحبت كنيد.

بيننده:

آقاي مراد زهي عزيز، به يقين همسر و خواهر شما مثل خواهران ما هستند؛ ولي خدايي نكرده شما اين سخن را نسبت به خانواده خود مي پذيريد؟

بعد مي گوييد: من نديدم و من اطلاع ندارم. من به عنوان يك سخني از جانب خودم و دوستان اين را عرض مي كنم، استدعا داريم كه آقاي مراد زهي اين را پاسخ دهند كه واقعا اين سخن را بي احترامي مي دانند يا نه؟

بيننده آقا رضا از سنندج از اهل سنت:

جناب آقاي قزويني شما ديشب نبوديد و ما زنگ زديم به شبكه تان و يك تعبيري را به كار بردند و دوستان 3 نفري هجمه بردند و تلفن ما را قطع كردند و نگذاشتند كه حرف مان را بزنيم.

استاد قزويني:

حضرت عالي خودتان مي گوييد: من دانشجو هستم.

يكي از ادب دانشجو، احترام به اساتيد دانشگاه است.

شما كه گفتيد: ماموستاهاي بي سواد را به اينجا آوردند، آيا اين اهانت را شما چه طور مي خواهيد از دامن يك دانشجو بزداييد.

اين تعبير شما، آيا تعبير انساني (اسلامي نه) است؟

جناب ماموستي راستي استاد دانشگاه است يا ماموستي بهمني و ديگر عزيزان مان از شخصيت هاي علمي هستند و همه تأليفات دارند. شما اين ها را گفتيد: بي سواد.

مفتي اعظم مصر جناب آقاي دكتر علي جمعه، در علميت ايشان كه كسي شك ندارد و دكتر احمد طيب وقتي مي گويد: سلفي ها خوارج عصر و سگان جهنم هستند، اين را شما توجيه كنيد بعد ما در خدمت حضرت عالي هستيم.

بيننده:

من امشب فقط زنگ زدم كه در اين رابطه با شما صحبت كنم.

من يك برادر دارم كه دكتراي كشاورزي دارد؛ ولي بعضا بنده به ايشان مي گويم: بي سواد؛ چون در مباحث ديني واقعا بي سواد است و دكتراي كشاورزي هم دارد.

ايشان هم بعضا در مسائل كشاورزي به بنده مي گويد: بي سواد.

بنده بحث سه يا چهار نفر را ديده ام؛ ولي بحث آقاي راستي را نديده ام.

بحث من اين بود كه بايد كساني بيايند ابن تيميه را نقد كنند كه يك سر و كله از نظر علمي از ابن تيميه بالاتر باشند.

آن شب يك آقائي را آورده بوديد به نام سبحاني امام جمعه سرو آباد، ايشان هرچه را آقاي عباسي مي گفت، تكرار مي كرد و هيچ چيز ديگري نگفت.

جناب آقاي سجادي و راستي، شما آيا مردوخ كردستاني را مي شناسيد؟

آيا خودتان را در حد و اندازه آيت الله مردوخ كردستاني مي دانيد؟

ايشان صراحتا بحث توسل را رد كرده است.

آيت الله مردوخ كردستاني يكي از بزرگان و نوادر زمان در استان كردستان بودند.

ايشان در كتاب حل الاختلاف كه يك جزوه است كه ايشان نوشته اند و در اختيار همه مي باشد، مسائل را مطرح كرده و همه را رد كرده است؛ ولي ايشان وقتي ميايند مي گويد: ما هم توسل را قبول داريم، ايشان بيايد به من دانشجو نشان دهد.

مگر نمي گويد كه شافعي مذهب است.

به من نشان دهد كه امام شافعي با يك مدرك و سند صحيح گفته باشد كه شما برويد نزد قبر فلان امام يا فلان شيخ بگوييد: اي امام و اي شيخ، بچه من را معالجه و به من رزق و روزي بده.

اگر ايشان آورد، من به مذهب و اعتقاد ايشان مي روم.

من ديشب گفتم: بي سواد، بي ادبي نكردم.

تعبيري بود كه شايد نادرست بود و نبايد آن كلمه گفته مي شد؛ ولي بنده از نظر علمي و بحث اعتقادي ابدا ايشان را قبول ندارم.

استاد قزويني:

اين كه شما يك دانشجو هستيد، شما همچنين حقي نداريد كه به بزرگان بگوييد، اين ها بي سواد هستند.

يك شخصي هم مي گويد: آقاي مردوخ چه سوادي داشته است و در حد امام سبكي و علامه حصني دمشقي يا ابن حجر هيثمي كه از بزرگان شافعي هستند، در حد اين ها نيستند.

حصني دمشقي مي گويد:

إمامه الشيطان

دفع شبه من شبه وتمرد، ج 1، ص 95

معاصر ابن تيميه هم بوده است.

بيننده:

ايشان گفته باشد. من آقاي سبكي را نمي شناسم.

استاد قزويني:

شما برو اين ها را بشناس.

اين عبارتي را كه همه از امام شافعي نقل كرده اند كه مي گويد:

آلُ النبيِّ ذريعتي وهُمُو إليْهِ وَسِيلَتِي

أرْجُو بهمْ أُعْطَي غَداً بيدي اليمين صحيفتي

ديوان الإمام الشافعي، ج 1، ص 25 و الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 524

همين مطالب را جناب آقاي زني دحلان مفتي مكه مكرمه در كتاب الدرر السنيه صفحه 28 نقل كرده است.

قرآن مي فرمايد:

وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ

سوره مائده آيه 35

هر كسي كه باشد كه خلاف قرآن حرف زده باشد، ما حرفش را به ديوار مي كوبيم.

ما كاري با اين ها نداريم.

بيننده:

قرآن وقتي اين تيكه از آيه را مي فرمايد، در ادامه آيه هم مي فرمايد:

وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

سوره مائده آيه 35

يعني وسيله جهاد است.

استاد قزويني:

از كجا مي گوييد كه منظور از وسيله جهاد است؟

بيننده:

شما يك آيه نشان من دهيد كه وسيله را اين طور معني كرده باشد كه برويد سر قبر يك شيخ و بگوييد: اي شيخ مرا شفا بده.

استاد قزويني:

قرآن چه مي فرمايد؟

قرآن مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

سوره مائده آيه 35

بيننده:

وسيله را معرفي كرده است.

استاد قزويني:

وسيله را چه چيزي معرفي كرده است؟

بيننده:

وسيله اعمالي است كه من خودم انجام داده ام.

استاد قزويني:

كدام آيه اين را گفته است؟

بيننده:

تا آخر آيه را بخوانيد كه چه گفته است.

استاد قزويني:

شما مي گوييد، من كه همچنين چيزي را نديده ام.

در كجاي اين آمده است كه وسيله عمل صالح است؟

بيننده:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

سوره مائده آيه 35

استاد قزويني:

گفته وسيله يعني جهاد؟

بيننده:

مگر واو وجاهدوا، واو عطف نيست؟

استاد قزويني:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

سوره مائده آيه 35

1- مردم تقوا داشته باشيد.

2- بين خود و خدا وسيله داشته باشيد.

3- در راه خدا جهاد كنيد.

چه ارتباطي دارد؟

من به شما مي گويم: آب به من بده، نان به من بده و ميوه به من بده.

اين ها با هم چه ارتباطي دارد؟

شما آيه 97 سوره يوسف را كه فرزندان يعقوب مي گويند:

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا

خود پيغمبر را واسطه قرار مي دهند.

در سوره نساء آيه 64 مي فرمايد:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا

اينجا وسيله خود پيغمبر قرار گرفته است.

بيننده:

اينجا گفته اند: اي پدر براي ما از خدا بخواه كه ما را ببخشد، نگفته است كه اي پدر خودت مرا ببخش.

استاد قزويني:

چرا به قرآن دروغ مي بندي؟

بيننده:

مگر آيه را همين الان نخوانده اي كه گفته است: اي پدر

استاد قزويني:

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا

سوره يوسف آيه 97

اي پدر براي ما از خدا طلب مغفرت كن.

بيننده:

گفته است: اي پدر خودت شخصا ما را ببخش؟

استاد قزويني:

وسيله به درگاه خدا مي برد. من كه نگفتم خود يعقوب ببخشد. اي پدر واسطه شو كه خدا گناه ما را ببخشد. حضرت يعقوب وسيله بخشش شده است.

بيننده:

بحث روي اين نيست كه از كسي بخواهي تا گناهت را ببخشد.

شخصي كه مي رود مرقد يك انساني و مي گويد: اي فلاني من را شفا بده و من را روزي بده.

استاد قزويني:

شما فعلا اين را بيان كن. شما كه مي گوييد: وسيله عمل صالح است، از كجاي قرآن درآورديد؟ من دوتا آيه خواندم كه وسيله پيغمبر است.

بيننده:

شفاعت خواستن از امام ها را شما نشان من بده.

استاد قزويني:

شما همين را جواب بده. شما مي گوييد: وسيله عمل صالح است.

من مي گويم: اين دروغ است كه شما به قرآن مي بنديد. اين را به من جواب بده.

ما معتقد هستيم كه واسطه هم اسماء حسني الهي است.

َلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي فَادْعُوهُ بِهَا

سوره اعراف آيه 180

اين ها واسطه بين ما و خدا هستند. واسطه عمل صالح هم بايد باشد.

من آيه اش را به تو ياد مي دهم كه اگر اين دفعه در جايي رفتي بگو.

رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آَمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآَمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ

سوره آل عمران آيه 193

اين واسطه عمل صالح خودش است.

پيغمبر هم مي تواند واسطه باشد؛ مثل قضيه آيه 97 سوره يوسف و آيه 64 سوره نساء.

واسطه هم اسماء الهي مي تواند باشد و هم عمل صالح و هم پيامبران.

هر سه مي توانند واسطه بين ما و بين خداي عالم باشد.

هر كس خلاف اين را بگويد، قرآن را نفهميده است. هر كسي كه مي خواهد باشد. مولوي يا دانشجو يا ماموستي يا مفتي اعظم باشد فرقي نمي كند.

در رابطه با اين كه كسي بگويد: ما از پيغمبر و امام بخواهيم، اين را ان شاء الله مفصل در رابطه با اين كه بزرگان اهل سنت، رسما اعلام كرده اند كه استغاثه به پيغمبر و فرياد رسي از خود پيغمبر اشكالي ندارد.

كتاب شفاء السقام جناب امام سبكي صفحه 293 را بخوان.

در اين كه سبكي از علماي بزرگ و پرآوازه اهل سنت است و همه مذاهب هم قبول دارند شكي نيست.

ايشان مي گويد:

إعلم: أنه يجوز ويحسن التوسل، والاستغاثة، والتشفع بالنبي صلي الله عليه وآله وسلم إلي ربه سبحانه وتعالي

شفاء السقام، السبكي، ص 293

بعد مي گويد:

وجواز ذلك وحسنه من الأمور المعلومة لكل ذي دين المعروفة من فعل الأنبياء والمرسلين، وسير السلف الصالحين، والعلماء والعوام من المسلمين

شفاء السقام، السبكي، ص 293

توسل و استغاثه به پيغمبر براي هر كسي كه دين داشته باشد، خيلي راحت و روشن است.

عوام هم مي دانند كه توسل و استغاثه به پيغمبر هيچ اشكالي ندارد.

زين دحلان همين تعبير را دارد.

فالتوسل والتشفع والاستغاثة كلها بمعني واحد.

الدرر السنيه، ص 13

اين بزرگان شما مي آمدند استغاثه به پيغمبر مي كردند و مي گفتند:

يا محمد ويا رسول الله

عبد الله عمر صحابي است كه نه مرتد است و نه كافر است و نه شيعه بوده است و رافضي بوده است.

وقتي با سند صحيح نقل مي كنيد كه آقاي عبد الله عمر مي گويد:

يا محمد

و شفا پيدا مي كند.

پايش مشكلي داشته و فلج شده بوده است و باز مي شود.

فقال يا محمداه فقام فمشي

عمل اليوم والليلة، ج 1، ص 141

اي محمد من را شفا بده.

كتاب هاي متعدد شما آورده اند.

خود بخاري در ادب مفرد كه معتقد هستند، تمام روايات بخاري در ادب مفرد همه صحيح بوده است.

در اين كتاب در صفحه 207 حديث 993 آورده است.

اگر يا رسول الله و يا علي و يا حسين گفتن شرك است، يا محمد گفتن هم شرك است.

اين چه حرفي است كه شما مي زنيد؟

در كتاب هاي معتبر شما آمده است كه پيغمبر اكرم مي فرمايد:

لئن قام علي قبري فقال يا محمد لأجيبنه

مسند أبي يعلي، ج 11، ص 462

اگر عيسي بيايد بر روي قبر من و بگويد يا محمد من اجابت مي كنم.

همين تعبيري را كه بلال بن حارث كه از صحابي پيغمبر مي گويد:

يا رسول الله استسق لأمتك فإنهم قد هلكوا

مصنف ابن أبي شيبة، ج 6، ص 356 و فتح الباري، ج 2، ص 495

كنار قبر پيغمبر است.

ابن حجر مي گويد: روايت صحيح است.

آقاي ابن كثير دمشقي در كتاب البداية والنهاية جلد 5 صفحه 107 مي گويد: روايت صحيح است.

وقتي مي رود به پيغمبر متوسل مي شود و بلال بن حارث به خليفه دوم خبر مي دهد، خليفه دوم خيلي به به و چه چه مي كند و مي گويد: دست شما درد نكند و ما قابل آن نبوديم كه پيغمبر به ما سلام برساند.

اگر واقعاً توسل به قبر پيغمبر و از قبر پيغمبر حاجت خواست خلاف باشد، شما بايد بلال بن حارث و ديگران را بايد تكفير كنيد.

يك دانشجو بايد اين ادبيات را حفظ كند و نسبت به بزرگان احترام بگذارد.

تو در حدي نيستي كه براي ماموستايي كه چند كتاب تأليف كرده تعيين تكليف كني.

اين تعبير ديشب شما در نهايت بي ادبي بود.

همان طوري كه عزيزان شيعه بخواهند به اهل سنت اهانت كنند، ما يك مرتبه دو مرتبه تذكر مي دهيم و اگر حرف گوش نكردند، ما مي گوييم اين شيعه حق آمدن ندارد.

ما به شما احترام مي گذاريم كه زنگ مي زنيد و صداي شما از آنتن پخش مي شود.

شما بخواهيد اين طور به بزرگان اهل سنت جسارت كنيد مثل آقاي نعثل كه مي گويد: اين مولوي هاي اثنا عشري خدا لعنت شان كند، فرق شما با اين نعثل چيست؟

ما از دانشجوياني كه اهل فرهنگ هستند انتظار بيشتري داريم.

اگر يك عطاري و يك بقالي و شتر چران و گاو چران سنندج توهين مي كرد، ما عين خيال مان نبود و مي گفتيم كه صدايش را قطع كنيد؛ ولي يك دانشجو كه اين طور جسارت مي كند واقعا انتظار نمي رود.

ايشان نسبت به حرف شيخ الازهر و مفتي اعظم مصر، من گمان نمي كنم كه در حدي باشند كه اين ها را بي سواد كنند، ايشان هم از مردوخ بالاتر است و هم از مفتي اعظم مصر، ايشان از نظر علمي از همه بالاتر است.

كسي بيايد در علميت آقاي دكتر علي جمعة يا شيخ الازهر شك كند، بايد برود در زباله داني كه آقاي حيدري جديدا آن را كشف كرده است.

بيننده آقا مهدي از ايلام:

رخصت دهيد كه ما فرا رسيدن ماه محرم را به تمام بينندگان عزيز تسليت عرض كنيم.

ما شيعيان دل مان گرفته است.

اين تريبون آزاد است كه ما هر چيزي را مطرح كنيم يا فقط در رابطه با موضوع برنامه بايد صحبت كنيم؟

مجري:

مباحث علمي مربوط به بحث باشد.

استاد قزويني:

تريبون آزاد ما شب هاي چهارشنبه است.

بيننده:

الان متأسفانه با همان وسيله اي كه شبكه ولايت پخش مي شود، متأسفانه شبكه هاي ديگري هم به وسيله همين ماهواره به وجود مي آيد و مردم نگاه مي كنند.

من يك سلامي عرض كنم خدمت آقا رضا.

آقا رضا ما هم كرد هستيم و شما هم كرد هستيد و ما به شما و اهل سنت سلام عرض مي كنيم.

شما اول برنامه به تشيع سلام عرض كرديد و خوب آمديد و گفتيد: ما با هم برادر هستيم؛ ولي شما متأسفانه وقتي با حاج آقا قزويني، اين مقام علمي بزرگ كه مطالب را از قرآن و كتب اهل سنت بيان مي كنند، خوب صحبت نكرديد.

اين نيست كه بگوييم : بنده خدا دارد از جيب شان حرف درمياورند، اين طور نيست.

ما همه برادر هستيم و ايراني هستيم. من متأسف هستم براي اين شبكه هاي وهابي يا اهل سنت كه من نمي دانم چه اسمي براي شان بگذارم.

ما ايراني ها از همان قبل از اسلام يكتا پرست بوديم و به اين افتخار مي كنيم و وقتي كه اسلام وارد شده است، ما با جان دل اسلام و مذهب تشيع را پذيرفتيم و عاشق مذهب مان هستيم.

مي آيند در بوق و كرنا مي كنند كه اگر پدران شما اشتباه كردند، شما اين اشتباه را تكرار نكنيد.

ما راه پدران مان را مي رويم تا روزي كه مرگ مان فرا رسد و اگر هم نوادگان ما هزاران سال ديگه شايد هم جمعه آينده، آقا و ارباب مان بيايد، مي خواهيم مملكت مان را تحويل ارباب و آقاي مان دهيم.

ما افتخار مي كنيم كه در دنيا تنها استاني هستيم كه كرد نشين هستيم و صد در صد شيعه هستيم.

آقا رضاي عزيز، من نمي خواهم خدايي ناكرده با شما بد بحث كنم.

شما و همه اهل سنت عزيز هستند و شما هم به هر مذهبي كه هستيد، محترم هستيد.

مجري:

اين آقا رضا هم اگر بحث علمي دارند و مي خواهند مباحث علمي مطرح كنند، مي توانند راحت تشريف بياورند و با احترام صحبت كنند.

استاد قزويني:

مي توانند بگويند: فلان ماموستا اين مطلب علمي را گفت، من اشكال دارم.

همان جلسه اي كه جناب ماموستا بهمني بود، از كردهاي كردستان عراق روي خط آمدند و با ايشان مناظره كردند و اشكال علمي كردند و ايشان هم جواب علمي داد كه من واقعا لذت بردم؛ حتي در جلسه بعد هم ما يكي دو جلسه تلفني با ماموستا بهمني صحبت داشتيم و آن عزيز سني مان هم كه وهابي بود و از كردستان عراق بود، قشنگ با هم بحث كردند و خيلي بحث علمي و زيبا مطرح كردند كه براي هر شنونده لذت بخش بود.

جناب ماموستا راستي بودند كه افرادي زنگ زدند، هم تشكر داشتند و هم انتقاد و سؤال و اشكال داشتند، خيلي عالي و زيبا مطرح كردند.

اين كه بخواهند به اين شكل اين قضايا را مطرح كنند، اصلا اين طور درست نيست.

ان شاء الله ايشان كه خواستند بروند در شبكه هاي وهابي مانور دهند، اين را هم بگويند: من رفتم و گفتم: وابتغوا اليه الوسيله عمل صالح است و جوابي نداشتم و از آيات فلاني جواب من را داد و من فبهت شدم.

اين را هم حداقل در آن شبكه بگويد.

نكته ديگر اين كه اين ها عزيزان ما هستند و فرزندان ما هستند و ما همه را دوست داريم؛ حتي من در خود عربستان سعودي با همين جوان هاي وهابي بعضا 7 ساعت در يك جلسه صحبت كرديم، اين دانشجويان وهابي و دانشجويان دانشگاه ام القري در ابتدا خيلي تند بودند؛ حتي بعضي شان اهانت مي كردند؛ ولي در پايان جلسه اظهار تشكر مي كردند و مي گفتند: ما تعجب مي كنيم كه اين همه مطالب در تراث ما وجود دارد و ما بي خبر هستيم.

اين كه وهابي وجود ندارد، آقا رضا من نمي خواستم اين را بگويم؛ ولي اين را از من به عنوان يك يادگاري داشته باش.

همين آقاي ملا صالح كه از علماي وهابي سنندج است و چندي پيش در سوريه كشته شد، ايشان فرمانده سپاه طالبان سوريه بود و داشت شيعه و سني و نيروهاي دولتي را مي كشت و ايشان در آنجا كشته شد.

شما به سايت ها مختلف رجوع كنيد و اين پرونده ملا صالح سنندجي را ببينيد، متوجه مي شويد كه وهابيتي وجود دارد يا وجود ندارد.

در اين كه طالبان مصداق اتم وهابيت است، فكر نمي كنم كه كسي شك داشته باشد.


پايان.



Share
1 | احمد | Iran - Tehran | ١١:٤٥ - ٢٤ بهمن ١٣٩١ |
توهين الباني وهابي و تهمت زنا زادگي به عالم اهل سنت،شيخ دکتر محمد البوطي+ تصوير
http://14mah.parsiblog.com/Posts/365
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها