2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
توثيقات وتضعيفات ذهبي واهانت هاي تند او نسبت به علماي مخالف خود
کد مطلب: ٥٣٠٨ تاریخ انتشار: ١٦ تير ١٣٩٢ تعداد بازدید: 3478
حبل المتین » عمومی
توثيقات وتضعيفات ذهبي واهانت هاي تند او نسبت به علماي مخالف خود

ادله امامت امیرالمؤمنین، حدیث مدینه العلم و اشکالات ذهبی
حبل المتين 92/04/16

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ :92/04/16

استاد قزويني:

عزيزان از همه وقايعي كه در دنياي اسلام مي گذرد با خبر هستند. به ويژه قضاياي مصر كه قلب همه را به درد آورده و الحق در طول يك سال اخوان المسلمين به عنوان يك تفكر وهابي و سلفي اين همه ظلم ها و جنايت هارا انجام داده است كه آخرين جنايت هم قضيهشهادت شهيد شيخ حسن شحاته كه الحمد لله خون اين مرد بزرگ كه موج عجيبي در مصر ايجاد كرده كه يكي از اين اثرات موج همين بلايي كه بر سر اخواني ها آمده است.

خب چه شد آقاي شيخ حسن شحاته كه يك عالم سني بود و با آن تفكر آن چناني برگشت شيعه شد؟ شهادت اين بزرگوار باعث شد كه خيلي از جوانان برايشان سوال پيش آمده مذهب شيعه چه است؟ اصلا شيعه چه مي گويد؟

هجوم آوردند به كتاب فروشي ها، هر چه كتاب هاي شيعه بوده خريدند، الآن كتاب هاي شيعه در مصر ناياب شده و از طرف ناشرين به بيروت سفارش دادند كه كتاب هاي شيعه را برايشان بفرستند يا چاپ كنند.

اين هم از بركت اين شهيد بزرگوار بوده ولي فرق فرهنگ اهل بيت با فرهنگ پوچ وهابيت دوستان عزيز ببينيد اين فرهنگ وهابيت و سلفي گري بوده كه در مصر يك سال بيشتر دوام نياورد با اين كه شرق و غرب از آن ها حمايت مي كردند ولي فرهنگ شيعه و دولت شيعه در ايران سي وچهار سال است با اين همه كارشكني ها، فشار ها، هشت سال جنگ اين همه شرق و غرب و غيره مبارزه كردند ولي هنوز الحمدلله تا الآن مقاومت كرده است.

البته ما به هيچ وجهي اگر كارهاي نادرستي در حكومت اسلامي ايران انجام مي گيرد ما هم راضي نيستيم.

آن قدري كه آن آقايان انتقاد دارند شايد ما چندين برابر انتقاد داشته باشيم، ولي انتقاد يك چيزي است، خب امير المومنين هم كه معصوم بود در رأس حكومت او هم بعضي از اوامرشان جنايت مي كردند.

پيغمبر اكرم در رأس حكومتش خالد بن وليد مي رود آن همه جنايت ها به بار مي آورد و يا وقتي ابوبكر در رأس خلافت است آن قضيهمالك بن نويره و غيره پيش مي آيد.

ببينيد اين ها ملاك نيست.ولي تا اين اندازه بينندگان عزيز چه حالا مخالف حكومت اسلامي باشند و چه موافق فرقي نمي كند ولي اين حكومت الآن سي و چند سال است كه برپاست و اين فرهنگ اهل بيت دوام آورده با آن همه مخالفت ها، با اين همه درگيري ها، با اين همه كارشكني ها، با اين همه تحريم ها ولي اين حكومت سلفي بود كه با اين همه پشتيباني ها، با اين كه آمريكا سالي چندين ميليارد و خورده اي دلار به اين ها كمك مي كرد، قطر چند ميليارد دلار كمك مي كرد، عربستان سعودي چند ميليارد دلار كمك مي كرد به اين ها ولي نتوانست دوام بياورد.

اين را دنيا بداند آن حكومتي مي تواند در ميان مردم مخصوصا مردم عصر مقاومت كند كه مباني فكريات او با فطرت بشري سازگاري داشته باشد. ما قرن بيست و يكم را قرن شكوفايي فرهنگ شيعه و فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين مي دانيم.

من در خدمت شما هستم.

آقاي محسني:

خيلي ممنون هستيم. اگر خاطر شريف شما بينندگان عزيز باشد سلسله مباحث ما مباحث ادلهعقلي امامت بود كه تقديم شما عزيزان مي شد، در اين سلسله مباحث ما شاخص مباحثي را كه علماي اهل سنت در علم كرامشان مطرح كرده بودند را بيان مي كنيم.

از برترين شاخص ها براي يك امام جامع و يك امام مسلمين كه بايد حتما از اين خصلت برخوردار باشد علم و شجاعت و عدالت بود كه بايد اين خصوصيات را دارا باشد.

ما عرض كرديم كسي كه مي خواهد سكان حكومت اسلامي را در دست بگيرد بايد حتما عالم باشد و اين علمش از بقيه سرآمد تر باشد. و به قول معروف اعلم باشد.

در اين مقوله كه ما با شما بحث علم را مطرح كرده بوديم به عنوان شاخص ترين خصوصيت حضرت علي عليه السلام آن حديث معروف و جاودانه

أنا مدينة العلم وعلي بابها

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 137.

را مطرح كرديم.

اشكال عمده اي را كه به اين حديث و روات اين گرفته بودند و در سند اين حديث ابو صلت بوده و مورد تضعيف علماي اهل سنت قرار گرفته كه حضرت استاد كاملا به صورت علمي اين مبحث را مطرح كردند.

سوال اينجاست كه آيا خود ذهبي كه نسبت به ابو صلت اين همه اشكال و اعتراض دارد خودش نسبت به رواياتي كه دربارهآن ها گفتند، آقاياني كه مي گفتند اين ها كذاب هستند، آيا توثيق دارد يا ندارد؟ اين را براي ما به قول معروف يك بام و دو هوا را نشان بدهيد و اگر امكانش است توضيح بفرماييد؟

استاد قزويني:

ما در رابطه با ابو صلت هروي كه تقريبا عمده اشكال آقاي ذهبي بود و قسم مي خورد به خداي عالم كه ايشان نه مورد وثوق است و نه آدم امين، تمام اقوال اهل سنت در توثيق ايشان را آورديم. و در تضعيف ايشان را هم آورديم

تحليل اساس ميان توثيق و تضعيف ابو صلت هروي را آورديم، گفتيم ابن معين يك شخصيت برجستهرجالي است كه وقتي يك فردي را توثيق مي كند ديگر مي گويند بالاتر از او كلامي نيست.

بعد گفتند كه حديث مختلف فيه است توثيق و تضعيف دارند نهايتا مي شود حديث او حسن و نهايتا بعد از اين كه حديث تو حسن شد حديث حسن هم در عمل همانند حديث صحيح است.

هيچ تفاوتي در عمل ميان حديث حسن و حديث صحيح نيست. اين هم بزرگان اهل سنت را كه آورديم.

اما خود آقاي ذهبي كه برخورد دوگانه نسبت به بعضي از روات دارد عزيزان دقت كنند ببينند كه ايشان چه كار مي كند.

آقاي ذهبي در رابطه با احمد بن صالح طبري مي گويد:

حافظ الديار المصرية وعالمها ثقة جبل

مثل كوه استوار است.

لم يلتفت إلي قول يحيي بن معين فيه كذاب يتفلسف

الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، ج 1، ص 46.

يحيي بن معين كه آمده گفته كذاب است اين حرفش به درد ما نمي خورد. حالا الآن جايش نيست. كه ما روايات احمد بن معين را بررسي كنيم ببينيم كه اشكال كار كجا است كه آقاي ذهبي مي آيد و مي گويد يحيي بن معين گفته كذاب است.

با اين كه ما گفتيم در گذشته بزرگان شان مي گويند وقتي يحيي بن معين يك فردي را نظر مي دهد نظر يحيي بن معين مثل فصل الخطاب است ولي نسبت به احمد بن صالح، يحيي بن معين مي گويد:

كذاب

آقاي ذهبي مي گويد:

نه آقا اين ثقه است.

نسائي مي گويد:

أحمد بن صالح المصري ليس بثقة

الضعفاء والمتروكين للنسائي، ج 1، ص 22.

نسائي متوفي 303 است يحيي بن معين از علماي 270 يا 260 است، من الآن دقيقا در ذهنم نيست نسائي مي گويد ثقه نيست ولي اين آقايي كه متوفي 748 مي گويد ثقه است.

خيلي عجيب است.

بعد مي گويد بله آقاي احمد به صالح طبري يك مقداري خوش خدمتي داشته است. حالا اين خوش خدمتي ها چي است؟ اين ها يك بحث مفصلي دارد كه دوستان مي توانند بروند در كتاب ميزان الاعتدال ذهبي، سير أعلام النبلاء ذهبي آن جا ببينند كه ايشان كه نسبت به بعضي ها جفا مي كرده به عنوان يك جك سال مي توانند اين تلبيس و جفاي آقاي احمد بن صالح طبري را ببينند.

كتاب (الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم) كه كتاب مستقلي دارد، بعضي از راوياني كه گفته اند ضعيف است، كذاب است اين ها را آمده گفته: حرف رجاليون هيچ ارزشي ندارد و اين ها مورد وثوق هستند، بعضي ها تضعيف هم كردند.

دوستان البته اين جلد اول ص 46 معمولا در الجامع الكبير در رابطه با احمد بن عيسي التستري مي گويد:

أحمد بن عيسي التستري مصري ثقة حجة احتج به الشيخان

اين آقا مورد وثوق است وگفتارش هم حجت است و آقاي بخاري و مسلم در كتابشان آوردند.

چون در رجال بخاري و مسلم آمده آقاي ذهبي ديگر هيچ راهي ندارد و بايد بگويد ثقه است

فلا يلتفت إلي قول يحيي بن معين فيه كذاب

يحيي بن معين و لو گفته كذاب است.

الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم ج 1 ص 53

آقايان اهل سنت ببينند قضيه چيست، يحيي بن معين مي گويد:

كذاب.

ابو زرعه آمده طعن زده و تضعيفش كرده ولي چون در رجال صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده آقاي ذهبي بايد به هر قيمتي است بيايد وثاقتش را اثبات كند تا شبهه پيش نيايد كه آقاي بخاري در كتابش حديثي از فرد كذاب آورده است. اين خيلي عجيب است اين را عزيزان دقت كنند.

آقاي محسني:

حاج آقا ما يك بحث ديگر هم مي خواهيم مطرح كنيم نسبت به خود آقاي ذهبي كه در برخي از كتب اهل سنت آمده و حتي علماي سنت را مورد خطاب قرار داده است و آن هايي را كه مخالفش هستند برچسب هاي خيلي قشنگي به آن ها چسبانده و هيچ رحمي نكرده است.

مي شود در اين زوايه براي ما توضيح بدهيد.

استاد قزويني:

اين هم بد نيست آقايان اهل سنت يك مقداري خوب اگر دقت كنند كه آيا اصلا آقاي ذهبي به علماي بزرگ اهل سنت هم رحم كرده يا نكرده؟ اگر بشود همين بحث را امشب به عنوان يك هديه براي عزيزان اهل سنت ما داشته باشيم گمانم كفايت كند.

جناب علامه سبكي كه از استوانه هاي علمي اهل سنت است و شافعي است ولي همه قبولش دارند ايشان مي آيد در شرح حال آقاي ذهبي مي گويد:

فلقد أكثر الوقيعة في أهل الدين

آقاي ذهبي تندي هاي زياد، توهين هاي شديد و فحش هاي تند نسبت به اهل دين دارد.

واستطال بلسانه علي كثير من أئمة الشافعيين والحنفيين

و زبان درازي كرده است نسبت به بزرگان و ائمهشافعي و حنفي.

ومال فأفرط علي الأشاعرة

نسبت به اشاعره هم خلاصه منحرف شده است و خيلي در حق شان افراط كرده است.

يعني خيلي بد و بيراه به اشاعره گفته با اين كه خب اكثر اهل سنت عصر ما هم از نظر گرايش كلامي تابع اشعري هستند.

ومدح فزاد في المجسمة

ولي نسبت به مجسمه كه مال حنابله و وهابي ها باشد مدح و زياده روي هم كرده است.

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 22.

ببينيد اين عبارت سبكي است مي گويد:

ذهبي نسبت به اهل دين ناسزا گفته، نسبت به ائمهشافعي و حنفي زبان درازي كرده، نسبت به اشاعره افراط كرده، ولي نسبت به مجسمه آمده مدح و زياده روي هم كرده و مي گويد:

وهو الحافظ المدره والإمام المبجل فما ظنك بعوام المؤرخين

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 22

او كه حافظ كرهزمين و پيشواي شناخته شده است اين طوري است و نسبت به اهل دين جسارت كرده

شما ببينيد ديگر چه انتظاري است از عوام مورخين

يعني اگر مثلا فرض بفرماييد چنانچه آمد مثل آقاي الدار القطني يك حرفي زد آقاي ابن سعد هم در طبقاتش يك حرفي زد، نسائي يك حرفي زد. يعني اين كه اين ها جزو عوام هستند، يا ابن حجر يك حرفي زد ديگر حسابشان نشسته پاك است.

وقتي آقاي ذهبي كه امام اهل سنت است امام الجرح و التعديل است اين طوري است تكليف عوام مورخين روشن است.

باز ايشان مي گويد:

وأعني بغضبه وقت ترجمته لواحد من علماء المذاهب الثلاثة المشهورين من الحنفية والمالكية والشافعية

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 14

وقتي مي خواهد يكي از علماي حنفي، مالكي، شافعي شرح حالش را بگويد آن چنان غضب ناك مي شود كه حد و حساب ندارد

غضب غضبا مفرطا ثم قرطم الكلام ومزقه

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 14

آن چنان مي آيد سخنراني هاي تند و بريده اي نسبت به اين ها مطرح مي كند كه از آقاي ذهبي انتظار نمي رود.

ثم هو مع ذلك غير خبير بمدلولات الألفاظ كما ينبغي

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 14

الفاظي كه ايشان بيان مي كند و روي كاغذ مي آورد اصلا توجه ندارد، يعني همين طوري نسبت به بزرگان شروع مي كند هر چه به دهانش مي آيد مي گويد و هر چه كه به فكرش مي آيد مي نويسد.

فربما ذكر لفظة من الذم لو عقل معناها لما نطق بها

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 14

چه بسا يك عبارت تندي در مذمت علماء مي گويد كه اگر عقلش را بكار مي انداخت آقاي ذهبي يك همچنين حرفي نمي زد.

آقايان دقت كنند.

لو عقل معناها لما نطق بها

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 14

اگر واقعا عقلش را به كار مي انداخت كه اين لفظي كه در مذمت اين آقا مي گويم چقدر تند است چقدر عواقب نادرستي دارد آن حرف را به زبان نمي آورد.

بعد آقاي سبكي مي گويد:

شديد الميل إلي آراء الحنابلة كثير الإزراء بأهل السنة

طبقات الشافعية الكبري، ج 9، ص 103

اين آقا وقتي يكي از علماي حنابله را مطرح مي كند آن چنان قربان صدقه اش مي رود، آن چنان مدح و ثنا مي كند ولي وقتي به اهل سنت مي رسد، يعني آقاي سبكي حنابله را جزو اهل سنت نمي داند، نسبت به اهل سنت مي رسد شروع مي كند به اهانت كردن و در آخر مي گويد:

والذي أدركنا عليه المشايخ النهي عن النظر في كلامه وعدم اعتبار قوله

طبقات الشافعية الكبري، ج 2، ص 14

آن چه را كه از اساتيد مان دريافت كرديم.

ما را نهي مي كردند از نظر در كلام و گفتار ذهبي و مي گفتند كه هيچ اعتباري ندارد.

اين عبارتي است از جناب آقاي سبكي كه از علماي بزرگ اهل سنت بيان كرده است.

نمونه من آوردم در اين جا عزيزان دقت كنند. ببينند كه اين نمونه چقدر نمونهنادرستي است.

در رابطه با آقاي ابن خراش عبد الرحمن بن يوسف ببينيد چه تعابيري به كار برده است، اين تعابير تعابير يك عالم است، تعابيري به كار برده است كه از يك جواني كه بويي از فرهنگي ديني و اسلامي نبرده است صادر نمي شود كه مي گويد:

هذا معثر مخذول كان علمه وبالا وسعيه ضلالا نعوذ بالله من الشقاء

سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 510

اين آدمي است كه لغزش دارد و ذليل است و علم او وبال گردنش است و تمام تلاش او در راه گمراهي است.

به خدا پناه مي بريم از شقي

شما ببينيد وقتي آقاي ذهبي مي آيد در رابطه با حضرت ولي عصر مطلبي مي گويد و در كنارش هم يك پارازيتي ول مي كند، ببينيد نسبت به علماي خود اهل سنت چه دارد.

در جاي ديگر مي گويد و الله اين آقاي ابن خراش يك استاد لغزش داري است كه

ضل سعيه فإنه كان حافظ زمانه وله الرحلة الواسعة والاطلاع الكثير والإحاطة وبعد هذا فما انتفع بعلمه فلا عتب علي حمير الرافضة

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 330

تمام تلاشش بر گمراهي است

بعد مي گويد: حافظ عصرش هم بوده

سفرهاي متعددي براي بدست آوردن علم داشت و توسعه اي در علم داشت و اطلاع و احاطه زيادي به منابع اسلامي دارد.

ولي از اين انبوه علمش هيچ استفاده اي نكرد.

بعد مي گويد: كسي كه الاغ رافضي ها است هيچ مذمتي ندارد.

خودش مي گويد حافظ زمانش بوده و اطلاع كثير و احاطهكثير داشته و آخرش هم مي آيد مي گويد او الاغ رافضي ها بوده است.

حمير الرافضه

حال ببينيم كه به چه علت اين صحبت ها را در مورد ابن خراش مي گويد، دليلي ندارد جز اينكه آقاي ابن خراش گفته است:

ما تركناه صدقة قال باطل

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 330

آقاي ابو بكر بعد از رحلت پيغمبر، حضرت زهرا سلام الله عليها پيش ابوبكر آمد و فدك را مطالبه كرد به عنوان ملك ولي شاهد خواست و نداد. گفت:

اگر به عنوان ملكم نيست به عنوان ارث.

گفت: نه پيغمبر كه ارث نمي گذارد.

نحن معاشر الانبياء لا نور ما تركناه صدقه.

اين مطلب غير از آقاي ابوبكر هم كه ديگر راوي ندارد، اولا اين مسئله با خود قرآن كاملا در تضاد است، قرآن در رابطه با حضرت ذكريا مي گويد كه ارث مي برد، در رابطه با حضرت داوود و سليمان ارث مي برد و اضافه ما از هيچ پيغمبري و در هيچ روايات قدسي و هيچ حتي حديث مرسل و جعلي نداريم كه بيايد بگويد مثلا حضرت آدم ارث نداشته، حضرت موسي ارث نگذاشته، حضرت عيسي ارث نگذاشته. يعني اين ها تافتهجدا بافته كه نبودند.

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ

سوره كهف آيه 110

فقط تفاوتي كه اين ها داشتند اين ها با وحي مرتبط بودند و دستورات الهي را به مردم ابلاغ مي رساندند و يك سري ويژگي هايي مثل عصمت و غيره اي كه اين ها داشتند.

آقاي ابن خراش گفته اين روايت باطل است و دليلش اين است كه اين روايت با قرآن نمي سازد.

اين عبارت را ذهبي نقل مي كند. بعد شروع مي كند به اين آقاي ابن خراش توپيدن، دوستان دقت كنند كه به او مي گويد:

جهلة الرافضة لم يدروا الحديث ولا السيرة ولا كيف ثم فاما أنت أيها الحافظ البارع الذي شربت بولك

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685

اين آدم نادان رافضه اصلا نمي فهمد حديث سيره چه است.

كجايي تو؟

اي آقاي ابن خراش حافظ و متدين.

تو ادرارت را خوردي

ببينيد يك آدم سالم، يك عقل سالم اين تعبير را دارد، نمي دانم اين تعبير را آقايان چطوري مي خواهند معنا كنند. اين كه آمدي گفتي باطل است:

فما عذرك عند الله مع خبرتك بالأمور

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685

عذر تو نزد خدا چيست؟

با اين كه تو در امور ديني خبره هستي.

خيلي عجيب است يعني كاملا مدح مي كند بعد مي گويد:

فأنت زنديق معاند للحق فلا رضي الله عنك

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685

تو ملحد هستي.آقاي ابن خراش

خب آقاي ذهبي ايشان آمده گفته است كه:

ما تركناه صدقة قال باطل

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 330

دليل بياور كه به اين دليل، به اين دليل صحيح است و ابن خراش دروغ گفته است. نه اينكه در جواب او بگوييد:

شربت بولك فأنت زنديق معاند للحق فلا رضي الله عنك

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685

اصلا تو دشمن حق هستي.

خدا از تو راضي نباشد.

مات بن خراش إلي غير رحمة الله

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685

وقتي كه رفت به رحمت خدا نرفت و به غضب خدا رفت.

شما ببينيد آيا يك همچنين تعبيري گفتنش درست است؟ قطعا اين نوشته را هم چند بار ديده و تصحيح هم كرده و بعد منتشر كرده با اين كه ايشان در تذكره الحفاظ مي گويد:

اين آقا حافظ، آدم متخصص و نقاد بوده است.

آقاي ابو نعيم اصفهاني در مورد ابن خراش گفته است:

ما رأيت أحدا أحفظ من ابن خراش

سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 509

من در عصر خودش حافظ تر از ابن خراش نديدم.

ابن عدي مي گويد:

وأرجو أنه لا يتعمد الكذب

سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 509

عمدا دروغ نمي گويد

شما ببينيد در همان تعبير بالا هم مي گفت:

أيها الحافظ البارع... خبرتك بالامور

تذكرة الحفاظ، ج 2، ص 685

حالا آمده بر خلاف نظر جناب آقاي ذهبي گفته است:

ما تركناه صدقه.

باطل است و لذا هفت آسمان را بايد بر سر آقاي ابن خراش خراب كنند.

حالا شما يك برگ ديگري را ملاحظه و دقت كنيد و اين دو تا را مقايسه كنند، نسبت به فضيل بن عياض در چهار كتاب اربعه صحيح مسلم، سنن ابي داوود، سنن نسائي، سنن ترمذي مي گويد:

الزاهد شيخ الحرم و أحد الاثبات مجمع علي ثقته و جلالته

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439

استاد حرم بوده و يكي از كساني كه آدم معتمد و مطمئني بوده است و وثاقت و جلالت او اجماعي است

بعد جالب اينجا است.

ولا عبرة بما رواه أحمد بن أبي خيثمة لأنه روي أحاديث أذري فيها علي عثمان فمن قطبة وما قطبة حتي يجرح وهو هالك

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439

از قطبه بن العلاء شنيدم كه من حديث فضيل بن عياض را رد مي كنم. چرا رد مي كنم؟

رواياتي نقل كرده كه به عثمان توهين شده است، بعد ايشان شروع مي كند عليه قطبه بن العلاء

من تقاضا دارم از عزيزان اهل سنت كه دقت كنند، حالا تا اينجا مسئله اي نبود

گفت شايد:

مجمع علي ثقته و جلالته

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439

ايشان روايتي نقل كرده در مذمت عثمان خب آقاي قطبه اشتباه كرده گفته؟ چه كاره است؟

در اينجا مي گويد:

روي الفضيل رحمه الله ما سمع فكان ماذا

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 5، ص 439

اگر آمده رواياتي در مذمت عثمان نقل كرده خب شنيده كه نقل كرده است.

چه اشكالي دارد؟

خيلي جالب است كه در مورد آقاي فضيل مي گويند كه از ديگران شنيده و نقل كرده و اشكالي ندارد ولي اگر ابو صلت هروي از ديگران حديث

انا مدينه العلم

را شنيده باشد مي گويند كه نه آقا

لا ثقه مأمون

و به او هم مي گويند كه نه ثقه است نه مأمون. چرا؟

چون آمده حديث:

انا مدينه العلم.

را مطرح كرده است. خب جناب آقاي ذهبي اگر اين ملاك و قاعدهكلي است خب چرا در مورد قطبة مي گوييد:

روي ما سمع

الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، ج 1، ص 27

حرفي را كه شنيده و نقل كرده است.

پس بنابراين آن دسته از رواياتي كه آمده اند فضائل امير المومنين را نقل كرده اند كه شما الآن مي گوييد قلب من شهادت مي دهد باطل است.

در ميزان الاعتدال در بيست جا راوي ها را به خاطر اين كه اين راوي آمده از فضيلت امير المومنين سلام الله عليه حديث طير را نقل كرده تضعيف كرده و ضعيف و متروك دانسته است

روي عن أبي حمة وعنه الطبراني فذكر حديث الطير باسناد الصحيحين فهو المتهم بوضعه

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 1، ص 237

خيلي عجيب است. يك جا هم نيامده بگويد حديث طير از ديدگاه من مخدوش است ولي در مورد اين آقا كه در مذمت عثمان روايت نقل مي كند مي گويد:

روي ما سمع

الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، ج 1، ص 27

اين آقا آن چه را كه شنيده نقل كرده، چه اشكالي دارد؟

جالب اين است كه همين آقا كه در بيست جا آمده به خاطر حديث طير راوي ها را تضعيف كرده است و ريخته دور در كتاب هاي ديگرش آمده حديث طير را تصحيح كرده است.

حالا اين هم ان شاء الله طلب دوستان باشد در جلسات بعدي مطرح مي كنم.

بيننده: محمد از يزد

خدمت شما عرض كنم كه شبكهوصال يك برنامه اي داشتند در واقع يك ساعت و نيم در رابطه با برادر عزيزمان سلمان حدادي و صحبت هايي كردند، بعد من زنگ زدم و خوشبختانه به خواست خداوند وصل شد و صحبت هايي كرديم.

استاد قزويني:

بلافاصله هم قطع كردند.

بيننده:

تلفن ما را قطع كردند و صحبت ما كامل نشد.

من هيچ شناختي روي برادرمان آقاي سلمان حدادي جز اين كه شما معرفي كرديد ندارم و فقط از روي صحبت هايي كه خودشان كردند روي بحث هاي خودشان ما نظر داديم. ولي اين را نتوانستند تحمل كنند و قطع كردند.

حالا خوشبختانه خدا توفيق داد ما خدمت شما رسيديم كه هم سلامي عرض كنيم و هم صحبت هايي كه كامل نشد را خدمت شما عرض كنيم و اين يك وظيفه است و واقعا ايشان زجر كشيده است و همين الآن هم زجر مي كشد.

اين ها اگر ايشان را ببينند كار ديگر غير از كاري كه با علامه شيخ حسن كردند نمي كنند، صد در صد اين يك چيز مشخصي است. وقتتان را زياد نگيرم من فقط مي خواهم بگويم اصل برنامه اين است كه اين ها به خاطر روحيه دادن به طرفداران و پيروانشان اين برنامه ها را پخش مي كنند و اينكه اين ها خيلي در فشار هستند.

از ماجراي شيخ حسن شحاته و آقاي سلمان حدادي بگير تا اين ريزش هاي بزرگي كه از طرف كساني كه صاحب علم هستند اتفاق افتاده است. حالا اگر يك آدم عادي باشد زياد مهم نيست ولي كسي كه پنجاه سال مثلا عالم بوده آدم متعجب مي شود و واقعا آقايان وهابي خيلي به خاطر اين اتفاقات در سختي و رنج هستند.

اين است كه برنامه ريزي كردند و سند سازي هايي براي خودشان درست كردند. در رابطه با سلمان حدادي دو بخش داشتند اين ها، يك بخش آن اين بود كه آقاي سلمان حدادي تلفن خواهر زنش را برداشته و به نام ايشان دارد كلاه برداري مي كند، يا مثلا خودش را به عنوان سپاهي جا زده است و هشتصد و پنجاه هزار تومان از مردم مي گرفته كه اين ها را معاف كند.

چيز هايي كه واقعا جرم هاي خيلي بالايي دارد و جالب اين جا است كه اين جرم و كلاه برداري و اين همه به اصطلاح كارهاي خلاف كردن يك سند هم درست نكرده بودند و عقلشان نرسيده بود كه حداقل يك سندي ارائه مي دادند كه ايشان را بازداشت كرده اند.

اگر اين ها ثابت كنند كه ايشان دو ساعت بازداشت شده درست است. تنها اين هم كه نيست به هر حال آمد در شبكهشما خودش را نشان داد، صحبت هم كرد اگر قابل پيگيري بود به شما مي گفتند كه اين آقا فراري است ما مي خواهيم او را بگيريم و او را به ما تحويل بدهيد، ولي ديديم كه اين گونه نشد، پس همهاين هايي كه اعلام كردند همه باطل است.

اين ها چيزهايي است كه خودشان درست كردند، خيلي راحت به وسيله كامپيوتر مي توانند هر چيزي را چاپ كنند و خيلي راحت اسم هر جناب سروان و سرهنگ را بگذارند و امضاء كنند و او را به عنوان متهم معرفي كنند. اين جزو كارهايي است كه خود اداره آگاهي هم اطلاعيه مي دهد كه گول اين ها را نخوريد.

برنامهسفته ها را رو كردند، مي خواستند يك چيزي بدهند و به وسيلهاين كلاه سر مردم مي گذاشتند و سفته ها را رو كردند. سفته مثلا 150 هزار تومان سفته 200 هزار تومان سفته مثلا دو ميليون تومان همه در وجه يكي و اسم سلمان حدادي را آنجايي كه متعهد بايد امضا كند گذاشته بودند.

امضايش را هم يك خط گرد كشيده بودند كه امضاها با يكديگر مغايرت داشت. بعد نتوانستند چك را بردارند اگر چك مي خواستند اين كار را بكنند خيلي اعتبارش بيشتر مي شد ولي نمي توانستند چون چك بانكش مشخص است، جاري اش مشخص است و صاحب حساب مشخص.

آقاي محسني:

پس يك كمي حواسشان بوده است.

بيننده:

سفته درست كردند، واين كار كار مشكلي نيست، در تمام بانك هاي ملي به همه مي دهند مثلا اگر كسي برود بانك سه هزار تومان بدهد سفته يك ميليون توماني به او مي دهند نه مي گويند اسمت چيست، نه كارت شناسايي مي خواهد و حتي در بعضي كتاب فروشي ها هم به فروش مي رسد و هر كسي مي تواند اسم طرف را بنويسد و زيرش را امضا كند.

يك چيزي اين جا گفتند كه خودش هم متوجه نشد گفت يك نفر بود به اسم عباسي ظاهرا كه ما اين سفته ها را از آقاي عباسي نگرفتيم ما از كسان ديگري گرفتيم. سفته فقط مال يك نفر است، يعني يك نفر متعهد، اين سفته مثل چك حامل نيست كه دست به دست بگردد كه اين بدهد به آن و او بدهد به كس ديگري و دست به دست بگردد، سفته يك نفر متعهد دارد.

استاد قزويني:

اصلا سفته هم داده باشد، فرضا بنده مي آيم از شما قرض مي كنم و سفته مي دهم بعدا مي آيم پولم را از شما مي گيرم چه بسا شما از سفته اي كه به شما دادم كپي گرفته باشيد و نگه داشته باشيد.

آيا اين كه آمده سفته داده، آيا پول اين ها را پرداخت كرده يا نكرده؟ شما دليل بياور كه اين پول ها را پرداخت نكرده است. فرمايش شما كاملادرست است.

يا آن هايي نامه هايي كه از فلان داد سرا و نيروي انتظامي ارائه دادند كه هيچ كدام نه مهري و نه غيره اي دارد.

كاملا مشخص شده كه مصاحبهاين برادر عزيزمان جناب آقاي سلمان حدادي تأثير گذار بوده و واقعا آن ها را سوزانده است، كه باعث شده دو ساعت، سه ساعت بيايند يك برنامهزنده بر عليه ايشان بگذارند و سند سازي كنند.

حالا ان شاء الله خود آقاي حدادي شايد يك جلسه بيايد اين ها را مستند جواب بدهد.

اينكه مي گويند ايشان خانمي داشته به نام بهاره متولي فرزند محمد مسعود بدون اينكه بيايند اين مطلب خود را ثابت كنند، اين ها را از كجا در آورده اند؟ خدا همچنين خانمي را خلق كرده؟

يا اينكه آمدند عكسي را نشان دادند كه آقاي راد مهر در مجلس شوراي اسلامي در حال سخنراني است كه كلهآقاي خاتمي را بريدند و كلهرادمهر را چسباندند.

سر رادمهر را چسباندند روي تصوير آقاي خاتمي در حالي كه پشت سرش وزير دفاع آقاي شمخاني كه مثلا وزير كشور است قرار دارد.

حالا من نمي دانم اين اين آقاي رادمهر چه كسي بوده كه اين همه باديگارد داشته است؟ دوستان ببينند اين كله را آمده اند روي عكس آقاي خاتمي چسباندند.

همچنين در تصوير ديگري كه آقاي خاتمي است و يكي از محافظين آقاي خاتمي هم پشت سر ايشان قرار دارد كه آمدند سرآقاي رادمهر را روي سر ايشان قرار دادند.

اين آقايان اين چنين كارها را مي كنند و اينقدر ماهر هستند كه بيايند تصوير آقاي خاتمي را طوري تنظيم كنند و كلهآقاي رادمهر را روي سر او بگذارند. و اينقدر احمق هستند كه بيايند در مجلس شوراي اسلامي كه پشت سرش اين همه وزرا و غيره قرار دارد سر رادمهر را روي سر آقاي خاتمي قرار دهند، خب اين ها را چه مي خواهيد بگوييد؟

شما ببينيد در زندگي نامهآقاي رادمهر است كه چرا سني شدم مي گويد دورهخارج علوم حوزوي را در حوزه علميه رضويه سپري كردم در حالي كه دوستان روحاني كه الآن در خود قم صداي ما مي شنوند همه مي دانند كه مدرسهعلميهرضويه كه در وسط خيابان آذر است يك مدرسهابتدايي است.

آقاي محسني:

اتفاقا من در آن جا بودم و كلاس و برنامه داشته ام.

استاد قزويني:

اصلا آن جا بحث سطح خارج ندارد و اين ها نشان مي دهد كه آقايان چقدر احمق تشريف دارند. يا مثلا در صفحه 17 مي گويد: در سال 1368 براي گذراندن سال ششم حوزوي(اول خارج)، ببينيد سال ششم حوزوي اول خارج، مگر پايه هاي حوزه چند تا داريم؟ ده تا پايه بايد بخواند بعد وارد خارج شود.

جالب اين است مي گويد در حوزهعلميهفيضيهقم ثبت نام كردم.

اولا فيضيه مدرسه است حوزه نيست، در مدرسهفيضيه درس خارجي كه بخواهد ثبت نام بكند به اين شكلي نيست و اضافه دروس خارج ما ثبت نامي نيست، اصلا معناي خارج هم همين است.

در صفحه19 مي گويد:

در حوزه علميهقم روال در اين بود كه كمك هزينه هاي تحصيلي طلاب كه رقمي معادل شش تا هفت هزار تومان بوده توسط دفاتر سه گانه تحت نظارت شخصيت مرجع روحاني بود و كمك هزينهتحصيلي من زير نظر آيت الله اميني، آيت الله مشكيني بوده است.

دنيا بداند كه آقاي اميني الآن در قيد حيات است و ايشان تا به حال كه بنده چهل و چند سال است كه در حوزه هستم ايشان يك ريال به كسي شهريه نداده است. آقاي مشكيني هم همچنين، ايشان از اساتيد حوزه بودند ولي اصلا به كسي يك ريال شهريه نداده است.

شما ببينيد اين ها چقدر با دروغ مي خواهند چيزي را درست كنند، بعد اسم آيت الله العظمي وحيد خراساني را مي آورد كه ايشان هم در سال 68 اصلا شهريه نمي داده است.

و در صفحه 29 ايشان مي آيد مي گويد در شروع سال سوم دانشگاه كه همزمان با پايان ترم اول خارج دروس حوزه بوده است

آقاي محسني:

اصلا آن موقع ترمي وجود نداشته.

استاد قزويني:

اصلا دروس خارج ما ترمي نيست، يعني تمام اين ها دروغ است و واقعا بايد بگوييم:

الحمدلله الذي جعل اعدائنا من الحمقا

يك دفعه يك دروغي آدم مي گويد كه براي 200 سال، 300 سال قبل است. ولي يك چيزي مي آورند كه براي عصر حاضر است و مي توان كذب بودن آن را به راحتي ثابت كرد.

ايشان مي گويد من يك مناظره اي داشتم با روحانيون تركمن صحرا و خبر موفقيت ما و شكست اين ها را در روزنامه ها همراه عكس هاي من به چاپ رسيد.

اي كاش يكي از اين روزنامه ها روزنامهكيهان، رسالت، شماره اش، سالش را، روزش را اعلام مي كردند.

بعد جالب اين جاست كه در آخر مي نويسد:

مرتضي رادمهر دانشجوي سابق دانشگاه شهيد بهشتي آواره و گمنام امروز.

19/3/1380 مطابق 27 ربيع الاول 1423

دوستان شما برويد نگاه كنيد كه 19/3/1380 چه سالي از سال قمري مي شود.

شما ببينيد كه 19/3/1380 با 27 ربيع الاول 1423 نزديك يك سال و يازده ماه فاصله دارند و تاريخ 19/3/1380 با تاريخ قمري16/3/1422 مصادف است.

ببينيد اين ها كاملا نشان مي دهد بر اين كه اين آقايان حتي اين قدر عرضه نداشتند تاريخ را درست حساب كنند.

آقاي محسني:

ناشي گري كردند.

استاد قزويني:

شما ببينيد اين آقاياني كه اين همه جعال و دروغگو هستند، اگر آقاي ذهبي مي بود اين راويان را كذاب نمي گفت چون در دروغگويي و جعل سند و تحريف تاريخ دست خيلي ها را از پشت بستند.

آقايان جوجه وهابي ها آنقدر شما شروع كرده ايد به هتاكي كردن، حداقل يك حرفي بزنيد كه مرغ پخته خنده اش نگيرد.

اين كه گفتند به اين خاطرآمدند اعلام كردند كه من شيعه هستم تا اخاذي كنند ولي الآن خدا مي داند كه ايشان در يك خانهاستيجاري كه صاحب خانه اش هم مي خواست دو ماه قبل خانه اش را از او بگيرد، يك خانه اي است نمور كه عكسش را هم برادرمان آوردند.

من توفيق نداشتم بروم و از نزديك ببينم به طوري كه شايد هركسي نتواند در همچين خانه اي زندگي كند، صاحب خانه اش گفته بود كه بايد پول پيشي كه داده بودي ده ميليون تومان اضافه كني تا من اجازه بدهم يكسال ديگر در اين جا بماني.

ايشان هم هيچ نداشت، حالا يكي از بينندگان بزرگواري كردند يك مقدار كمك كردند از اين طرف و آن طرف پول پيش خانه اش به زحمت آن هم به صورت قرض تهيه شد.

يكي از مشكلات ما اين است كه اين عزيزاني كه از وهابيت به طرف مذهب شيعه و مذهب اهل بيت برمي گردند هيچ مركزي ما نداريم نه در قم و نه در دولت كه از اين ها حداقل حمايت كند. نه حمايت معنوي، نه حمايت مالي، هيچ، حالا من كاري ندارم نمي خواهم گلايه كنم.

الآن ما بالاي پنجاه و شصت نفر از روحانيون داريم كه به مذهب اهل بيت آمده اند و واقعا زندگي فلاكت باري را پشت سر مي گذارند ولي چون حقيقت را يافته اند و به حقيقت رسيده اند ديگر در اين جا مشكلات مالي برايشان كاملا حل شده است و اگر از گرسنگي هم بميرند باز دست از مذهب اهل بيت برنمي دارند.

آخر صحبت شان مي گويند كه اميدواريم ايشان دوباره به اهل سنت برگردد، اين را مي گويند

احمق من حمقاء

ديگر از اين بدتر نمي شود.

بيننده:

خدمت حاج آقاي قزويني عرض كنم كه ما چهار دقيقه بيشتر صبحت نكرديم و بيست و سه دقيقه است كه پشت خط هستيم ولي ما شاء الله حاج آقا سنگ تمام گذاشتند، سه چهار دقيقه دوباره به ما وقت بدهيد.

استاد قزويني:

سنگ تمام نگذاشتيم، نيم سنگ هم نگذاشتيم، تمام سنگ را خود ايشان خواهند گذاشت.

بيننده:

اگر در سفته پولش را ندهند بازخواست مي شوند و مي روند شكايت مي كنند، پيگيري اش هم خيلي شديد است چون تمبر خورده و پشتيبانش هم دولت است و طرف خاطي را دستگير مي كنند.

ولي ديديم كه هيچ كس دنبال آقاي سلمان حدادي نيامد و دستگيرش هم نكردند پس معلوم است كه اين ها همه غلط است.

آقاي محسني:

حالا هرچه جلوتر برود بيشتر مشخص مي شود در هر صورت بايد حق بدهيد آن ها هم بايد كاري بكنند، نمي شود كه همين طور باشد.

بيننده:

بالاخره اين ها اين جا ناشي گري كردند.

آقاي محسني:

بله، عيب ندارد، شما هم اين قدر سخت نگيريد.

استاد قزويني:

شايد بتوان ده ها و صد ها نفر از اين جوانان كه به وهابيت خوش بين بودند را از خواب بيدار كرد و براي آنها اثبات كرد كه وهابيت عددي نيست و با دين و مذهب و قرآن هيچ سنخيتي ندارد.

هدف ما در اين برنامه اين نيست كه برداريم شيعه را سني كنيم و يا سني را شيعه كنيم اصلا و ابدا و اينكه اگر ده ميليون نفر سني هم بيايند شيعه بشوند ما خوشحال نمي شويم، ده نفر شيعه هم برود سني بشود ما ناراحت نمي شويم. تنها همين قدر خوشحال هستيم كه ما براي مردم حق را روشن و حجت را تمام كنيم.

بعد از اين كه حجت تمام مي شد اين ديگر وظيفهمخاطب است كه تصميم بگيرد يا تصميم نگيرد، ما با اين هيچ مشكلي نداريم و حتما حق برايشان روشن شده شيعه شدند.

آقاي محسني:

آقاي محمدي بيست و پنج دقيقه است كه ما با شما صحبت مي كنيم گر چه شما كم صحبت كرديد اجازه بدهيد با شما خداحافظي كنيم. پشت خطي هاي ما زياد هستند.

بيننده:

من به احترام علامه شيخ حسن شحاته يك صحبتي مي خواهم عرض كنم چون اين ها كليپ هايي كه مي گذارند خيلي عالي است، اجازه بدهيد دو سه دقيقه ديگر صحبت كنم.

آقاي محسني:

دو سه دقيقه نه سي ثانيه.

بيننده:

نه من سه چهار دقيقه وقت مي خواهم

آقاي محسني:

فرصتمان خيلي كم است.

استاد قزويني:

اجازه بدهيد دوستان ديگر هم روي خط بيايند.

آقاي محسني:

ما ممنونيم از آقا محمد كه لطف كردند. و اين مباحث را مطرح كردند.

بيننده: رحيم از سراوان (اهل سنت)

سلام خدمت شما آقاي محسني و حاج آقاي قزويني

استاد قزويني:

سلام عليكم، ببخشيد از شما معذرت مي خواهم كه اينقدر پشت خط بوديد.

بيننده:

نه خواهش مي كنم فيض برديم از صحبت هاي شما.

ببخشيد يك سوال داشتم در مورد امامت و يك انتقاد، اول انتقاد را بگويم.

چندي پيش در يك برنامه اي آيت الله قزويني گفتند كه هر كس به عايشه توهين كند و توهين به پيامبر بشود ما به دهانش مي زنيم، كسي كه بيايد به ناموس پيامبرش لقب سگ بدهد اين توهين به پيامبر نيست؟

استاد قزويني:

برادر بزرگوارم بنده عرض كردم اگر كسي به ناموس پيغمبر نسبت ناسزا بگويد واقعا اگر ايشان جلوي من بود واقعا عبارت ركيك نسبت ناروا بدهد نسبت ناسزا بدهد، بنده به دهانش مي كوبم.

بيننده:

كسي اگر به ناموس پيغمبر نعوذ بالله نسبت سگ بدهد چه؟

استاد قزويني:

آقاي رحيم عزيز شايد آن زماني كه ايشان سني بوده اين حرف را زده، شما مدرك داريد بعد از شيعه شدن اين حرف را زده؟

بيننده:

بله، شبكهايرانسل خبيث

استاد قزويني:

از كجا به شما ثابت شد كه بعد از شيعه شدن اين حرف را زده؟

بيننده:

برنامهكويتي بود

استاد قزويني:

برنامهكويتي بود در كجا و در چه سالي اين حرف را زده؟ قبل از شيعه يا بعد از اينكه شيعه شد؟

بيننده:

شبكه فدك بود.

استاد قزويني:

آقا جان ما گفتيم شبكهفدك را شبكهشيعه نمي دانيم

بيننده:

آقاي حسن شحاته زنگ زده بود داشت بحث مي كرد با آقاي كويتي

استاد قزويني:

شايد يك كسي به نام حسن شحاته زنگ زده بود

بيننده:

نه خود ايشان بود

استاد قزويني:

نه عزيز من اين ها را نمي توانيم ملاك قرار بدهيم، فحش از هر كسي باشد حسن شحاته نه، حتي يك مرجع تقليد هم بيايد فحش بدهد ما محكومش مي كنيم، ديگر از اين بهتر؟

باشد عزيز من، از كار ايشان دفاع نمي كنيم، ما نمي گوييم كه كار درستي كرده است.

ايشان هم اگر يك همچنين كاري كرده كار صد درصد غلطي و اشتباهي بوده است.

بيننده:

خب شما خودتان چندي پيش آقاي شاهين نجفي را حكم واجب القتل داديد.

استاد قزويني:

ببين عزيز من بحث شاهين نجفي و غيره جداست، چرا كه او به اهل بيت توهين كرده است و ما حداقل صد تا روايت داريم در كتاب هاي مان كسي كه به اهل بيت توهين كند مرتد است.

بيننده:

در اهل سنت هم اين است.

استاد قزويني:

شما يك روايت براي ما از بياور اگر كسي به عايشه توهين كند مرتد است. يك روايت بياوري من از دور پيشاني شما را مي بوسم.

بيننده:

در سورهنور كساني كه بهتان زده بودند.

استاد قزويني:

آن جا گفته كسي كه به عايشه توهين كند مرتد است؟

بيننده:

نه بهتان زده بود به ناموس پيغمبر

استاد قزويني:

در سوره نور خداي عالم چه مي گويد؟

بيننده:

خدا گفته كساني كه اين تهمت را زدند، اگر قضيه لطف خدا نبود به عذاب سختي گرفتار مي شدند.

استاد قزويني:

پس خداي عالم در آن جا گفته كه اشكالي ندارد. يعني خداي عالم رحمتش را شامل حال اين ها كرده است.

بيننده:

نه در آن جا آن هايي كه با منافقان همراه شدند چهار نفر از صحابه بودند.

استاد قزويني:

عزيز من در سورهنور آيا گفته كسي كه به عايشه توهين كند مرتد است، واجب القتل است و بايد كشته شود؟

بيننده:

نه نگفته است.

استاد قزويني:

خدا اموات شما را بيامرزد.

نهايتا خداي عالم در آن جا مي گويد ديگر دنبال اين قضايا نگرديد همچنين كاري نكنيد

إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّي كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ

سوره نور آيه 11

بيننده:

خب آن زمان خود پيامبر در قيد حيات بودند.

استاد قزويني:

آقا رحيم عزيز، رسول اكرم نسبت به آن صحابه اي كه به عايشه ناسزا و نسبت زنا دادند گفت مرتد؟

بيننده:

نه نگفتند.

استاد قزويني:

گفت اين ها واجب القتل اند؟ گفت بايد اين ها را بكشيد، جنازه اش را هم در كوچه بكشيد، سرش را هم ببريد؟

بيننده:

نه اين را هيچ كسي قبول نمي كند.

استاد قزويني:

برادر عزيزم اگر ايشان آمده يك كار اشتباهي كرده و توهين كرده، به خاطر اين توهين ها سه سال زنداني كشيده است، و در يك محكمه اي او را محاكمه كردند. در مصر در زندگي نامه اش هم شما مراجعه بفرماييد قاضي هاي مصر تشخيص دادند كه اين آقا بايد تعزير بشود.

خود ابن تيميه هم مي گويد كسي كه به عايشه و صحابه توهين كند بايد تعزير بشود، سه سال هم او را به زندان انداختند و اگر رفت زندان ديگر گناهش پاك شد همان طور كه پيامبر آقاي حسان بن ثابت، مسطح بن اثاثه را حد زد و به خاطر حد زدن گناه شان پاك شد.

آقاي محسني:

همراهان آقاي حسن شحاته به چه گناهي كشته مي شدند؟

استاد قزويني:

بله، حسن شحاته آمده فحش داد، آن سه نفري كه كشتند از جمله برادر حسن شحاته، خانم شحاته آن ها چه گناهي كرده بودند؟

بيننده:

ما به اين ها مي گوييم شهيد و كشتن آنها بايد محكوم شود، شما اين فحش ها و لعن ها را برداريد.

استاد قزويني:

خب آيت الله العظمي مكارم شيرازي هم نامه نوشت به ايشان گفت آقا ما فتوا داده ايم هر گونه اهانت به مقدسات اهل سنت حرام و خلاف است.

بيننده:

خب به اين فتوا عمل نمي شود، آقاي حسن شحاته توهين كرده و شما داريد مي گوييد شهيد است. كسي كه به زن پيغمبر بگويد سگ، يعني استغفر الله پيامبر با سگ زندگي كرده.

اين توهين نيست؟ اين چه تهمتي است؟

استاد قزويني:

آقا رحيم ببينيد ما اين بحث را تمام كرديم ولي شما دوباره از اول شروع كرديد.

بيننده:

خب يك سوال داشتم دربارهامامت.

استاد قزويني:

آقا رحيم عزيز ما براي شما احترام مي گذاريم، اين حرف تمام شد رفت، ايشان توهين كرد در كنارش هم محكوم شد تمام شد رفت.

اگر چناچه كسي به همسر پيغمبر توهين كند بعد در راه خدا شهيد بشود شما مي گوييد چون توهين كرده بود و بعد در راه خدا شهيد شد پس ما براي او ارزش قائل نيستيم؟ برادر بزگوار اين ارتباطي به هم ندارد.

بيننده:

من مي گويم كساني اين كار را كردند كارشان اشتباه بوده و با قتل يكسان است.

آقاي محسني:

خب آقاي رحيم سوال بعدي را بگوييد.

بيننده:

بله، راجع به امامت، شما مي گوييد كه تمام پيامبران براي خودشان جانشين گذاشته اند. درست است؟

خب براي پيامبران گذاشته است، ولي پيامبر ما خاتم النبيين بوده و بعد از ايشان پيامبر ديگري نبود، چرا بعد از او فقط دوازده امام؟ چرا بعد از دوازده امام امت رها شد؟

استاد قزويني:

متوجه فرمايش شما نشدم.

بيننده:

پيامبر ما خاتم النبيين بوده، بعد هم چرا تا دوازده امام؟ چرا بعد از دوازده امام امت رها شد؟ كس ديگري نيست؟

آقاي محسني:

يك دليلي داريد كه پيغمبر گفته باشد بعد از من هيچ وصايتي نيست؟ شما بايد بر اساس دليل صحبت كنيد.

انبياء الهي همگي بعد از خود وصي داشتند، حالا در پيغمبر ما هم جاري است، مگر اين كه دليلي باشد و اين دليل بخواهد بيايد و صراحت داشته باشد كه جاري نيست، آيا دليلي داريد؟

استاد قزويني:

آقاي طبراني نقل مي كند از سلمان كه گفت:

لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيٌّ فَمَنْ وَصِيُّكَ

المعجم الكبير، ج 6، ص 221

هر پيغمبري وصي اي داشته، يا رسول الله وصي تو كيست؟

حضرت فرمود:

فإن وصيي وَمَوْضِعُ سِرِّي وَخَيْرُ من أَتْرُكُ بَعْدِي وَيُنْجِزُ عِدَتِي وَيَقْضِي دَيْنِي عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ

المعجم الكبير، ج 6، ص 221

اين هم سندش:

محمد بن عبد الله الخضرمي ثقه، از ابراهيم بن حسن الثعلبي ثقه، از يحيي بن يعلي الأسلمي ثقه، از ناصح بن عبد الله، سماك بن حرب كه اين ها همه ثقه هستند.

باز در حديث ديگر است كه:

إن لكل نبي وصيا ووارثا وإن عليا وصيي ووارثي

تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 392

هر پيغمبري وصي داشت، علي هم وصي من است.

عزيز دلم دانه دانه راوي ها را هم بررسي كرديم و ثابت كرديم كه حديث وصايت حديث صحيح با مبناي اهل سنت است.

پيغمبر اكرم مي گويد:

هر پيغمبري وصي داشته و وصي من هم علي است.

بيننده:

شما مي گوييد كه بعد از پيامبر امت رها شده و بعد دوازده امام آمده است.

آقاي محسني:

ما نمي گوييم، شما مي گوييد.

بيننده:

خب ما مي گوييم، پس بعد از دوازده امام چرا دوباره امت راه شده است؟ چرا الآن امام نيست؟

استاد قزويني:

برادر عزيزم شما اولا دانه دانه بحث ها را درست كن، پس اين كه شما فرموديد نياز به وصي ندارد با اين روايت ثابت شد كه پيغمبر وصي دارد درست است يا درست نيست؟

بيننده:

اين را همهاهل سنت قبول دارند كه پيامبر جانشين نگذاشته است.

استاد قزويني:

اين دو روايتي كه عرض كردم با سند صحيح اين ها را شما قبول داريد يا قبول نداريد؟

بيننده:

اگر صحيح باشد خلاف اجماع اهل سنت است، اهل سنت قبول دارد كه پيامبر جانشين نگذاشته است.

استاد قزويني:

آقا جان من چه كار به اهل سنت دارم من حرف پيغمبر را دارم از كتب اهل سنت نقل مي كنم.

آيا خداي عالم شب اول قبر از من و شما سوال مي كند اهل سنت چه گفته اند يا سوال مي كنند پيغمبر چه گفته است؟

بيننده:

خداوند شب اول قبر از شما نمي پرسد كه جانشين پيغمبر علي بود يا ابوبكر؟

استاد قزويني:

يعني پيغمبر وقتي مي آيد مي گويد جانشين من علي بن ابي طالب است، از شما سوال نمي كنند كه من اين را گفته بودم جانشين معين كرده بودم چرا جانشين من را رها كرديد سراغ ديگري رفتيد؟

بيننده:

به فرض كه كتاب طبراني هم نقل كرده باشد، كتاب طبراني خيلي احاديث ضعيف دارد.

استاد قزويني:

من سندش را دانه دانه بررسي كردم، كتاب طبراني با سند آورده و سندش هم كاملا از ديدگاه اهل سنت صحيح است.

بيننده:

گفتم اگر صحيح باشد خلاف اجماع است

استاد قزويني:

عجب، اجماع از كجا آمده؟

بيننده:

همين اهل سنت بيشتر ائمه اهل سنت

استاد قزويني:

ان شاء الله شب اول قبر اين جواب را بده.

شما دنبال اين نيستيد كه حق روشن شود آقاي رحيم عزيز.

من ده ها روايت مي آورم كه پيغمبر اكرم با صراحت مي گويد:

أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 143

علي ولي كل مومنين بعد از من است.

آقاي حاكم نيشابوري مي گويد اين روايت صحيح است.

آقاي ذهبي مي گويد صحيح است.

پيغمبر مي گويد:

علي خليفهمن بعد از من است.

حاكم نيشابوري مي گويد صحيح است.

ذهبي مي آيد مي گويد صحيح است.

آقاي الباني هم در كتاب سلسلة الاحاديث الصحيحة جلد 5 صفحه 222 مي گويد صحيح است.

خب با اين شما مي خواهيد چه كار كنيد؟ آيا آقاي حاكم نيشابوري تشخيص نداد كه اجماع بر خلاف اين است؟ آقاي ذهبي تشخيص نداد كه اجماع بر خلاف اين است؟ آقاي الباني تشخيص نداد؟ آن وقت جنابعالي مي فرماييد اين روايت خلاف اجماع است.

آقاي محسني:

مثل اين كه قطع كرد من مي خواستم سوالي كنم كه آيا دليلي دارند كه پيغمبر فرموده باشد بعد از من هر كاري خواستيد بكنيد؟

استاد قزويني:

بله اين صحبتي هم كه آقاي محسني كردند، پيغمبر اكرم فرمود:

بعد از من دوازده خليفه مي آيد اين را مي خواهيد چه كار كنيد؟

روايت در صحيح مسلم است كه پيغمبر فرمود:

إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتي يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً

صحيح مسلم، ج 3، ص 1452

بعد از من دوازده خليفه خواهد آمد

با اين مي خواهيد چه كار كنيد برادر من؟ ما روايت مي آوريم، مي گويد روايت ضعيف است، ما مي گوييم روايت از نظر سندي صحيح است باز مي گويد كه خلاف اجماع است.

عزيز دل من اميدواريم كه ان شاء الله برويد تكرار برنامه را ببينيد، ما شما را دوست داريم و نمي خواهيم به راحتي گرفتار آتش جهنم شويد.

هيچ وقت از شما سوال نمي كنند اهل سنت چه گفته يا نگفته؟ علماي اهل سنت چه گفته يا نگفته است؟ اگر اين طوري هم است يهودي ها مي گويند: آقا يهودي ها هم اين طوري گفته اند، علماي ما اين طوري گفته اند.

ببينيد قرآن در سورهزمر آيه17-18 قرآن مي گويد:

الذين يستعمون القول فيتبعون احسنه

بشارت بده به آن هايي كه اقوال مختلف را مي شنوند و خوبش را انتخاب مي كنند.

خود امام شافعي مي گويد از من تقليد نكن، ابو حنيفه مي گويد از من تقليد نكن، احمد بن حنبل مي گويد از من تقليد نكن.

آن وقت حضرت عالي مي فرماييد نه، علماي اهل سنت چنين و چنان گفتند و من مي خواهم از آنها تقليد كنم.

بيننده: اميرحسين از لرستان

سلام بر آقاي قزويني بزرگوار و همين طور جناب آقاي محسني، سلامت باشيد.

من يك مطلبي دارم و سوالي دارم، من الآن پانزده سال دارم و از سيزده سالگي شبكهشما را نگاه مي كردم، خيلي دوست داشتم به پا بوس آقا امام حسين بروم اما اصلا شرايط برايم پيش نمي آمد، به لطف دعاهاي آقاي قزويني من به تنهايي امسال به حرم حضرت علي مشرف شدم.

كساني كه مي آيند تبليغ دين را مي كنند و آدم مي كشند ما آنها را محكوم مي كنيم چون ما حتي كشتن كافر را هم بدون محاكمه جايز نمي دانيم و تا دليل و مدرك نياوريم كه كافر شده واقعا ما اجازه كشتن او را نداريم.

استاد قزويني:

نه اصلا دليل هم داشته باشيم جناب آقاي امير حسين هرج و مرج پيش مي آيد.

فرض بفرماييد شخصي بيايد و نسبت به مقدسات اهل سنت توهين كند بعد اهل سنت بريزند و او را به اين شكل بكشند، از اين طرف چهار تا شيعه هم بروند و اهل سنتي را كه به مقدسات شيعه فحاشي كرده بكشند، اصلا سنگ روي سنگ بند نمي شود.

اولين شبي كه شهادت حسن شحاته پيش آمد، خود آيت الله العظمي مكارم شيرازي و خود ما اين جا مفصل گفتيم كه آقايان شيعه ها حق مقابله به مثل را ندارند و خلاف شرع و حرام است.

بيننده:

شما چون مطالبي را بيان مي كنيد ما مي دانيم كه خانم عايشه چندين بار ذات نبي اكرم را رد كردند. مثلا در رابطه با حضرت خديجه را بيان كرديد كه از آزرده شدن حضرت نبي اكرم.

من داشتم تحقيق مي كردم كه هر كسي كه حضرت نبي را ناراحت كرده باشد مستحق آتش جهنم مي داند، من خواهش مي كنم اين حديث را اگر مي شود بيان كنيد.

روايتي است كه بعد از اين كه صحابه از دستور رسول خدا تمرض كردند عايشه مي گويد:

فَدَخَلَ عَلَيَّ وهو غَضْبَانُ فقلت من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ

صحيح مسلم، ج 2، ص 879

درست است؟

استاد قزويني:

اجازه بدهيد.

آقاي محسني:

آقاي امير حسين شما واقعا پانزده سال داريد؟

بيننده:

خدا شاهده من پانزده سال دارم

آقاي محسني:

من خيلي خوشحال شدم كه بيننده هاي فهيم ما واقعا اين طوري بحث را پيگيري مي كنند، فكر كنم انصافا جاي خوشحالي است.

بيننده:

من نه طلبه هستم و نه در خانواده مذهبي بزرگ شدم بلكه فقط و فقط همين شبكهشما را ديدم.

استاد قزويني:

اين عبارت را به احترام شما آوردم كه از عايشه نقل مي كنند:

قَدِمَ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم لِأَرْبَعٍ مَضَيْنَ من ذِي الْحِجَّةِ

صحيح مسلم، ج 2، ص 879

عايشه مي گويد حضرت رسول در روز چهارم يا پنجم ذي الحجه وارد شد، ديدم خيلي غضبناك است

گفتم:

من أَغْضَبَكَ يا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ

صحيح مسلم، ج 2، ص 879

چه كسي شما را به غضب آورده است؟

خدا او را وارد جهنم كند.

بيننده:

مي گويند كه عايشه ام المومنين است، در حديثي در آداب المفرد بخاري جلد يك ص52 آمده است كه:

حدثنا مسلم قال حدثنا شعبة عن شميسة العتكية قالت ذكر أدب اليتيم عند عائشة رضي الله عنها فقالت إني لأضرب اليتيم حتي ينبسط

با اينكه در قرآن در مورد يتيمان آيات متعددي آمده است كه يتيمان را نيازاريد و حقش را نخوريد ولي ميبينيم كه در اين روايت عايشه ام المومنين برخلاف آن را انجام مي دهد، حضرت علي آن طوري يتيم ها را دوست داشت ولي شميصه مي گويد:

در نزد عايشه بحث ادب يتيم پيش آمد، عايشه گفت من يتيمان را آن قدر كتك مي زنم كه بر روي زمين پهن شوند.

واقعا من مانده ام، اولا هيچ مادري كه خودش را ام المومنين بداند حاضر نيست بدون هيچ دليلي بيايد او را كتك بزند.

واقعا بگيري يك يتيمي را آن قدر بزند كه بر روي زمين بيافتد اين را من نمي دانم كه كار درستي است يا نه.

آقاي محسني:

آقاي امير حسين من از سوالات شما و اين بحث شما خيلي تحت تأثير قرار گرفتم و خدا را شاكر هستيم كه امثال شما اين جور بينندهبرنامه ما هستند با اين كه سن شما واقعا اقتضا مي كند كه شما بينندهاين برنامه ها نباشيد ولي واقعا جاي بسي شكر دارد و ممنون و سپاسگذار هستيم كه شما الان دو سال بينندهاين برنامه هستيد.

بيننده: بلوچ از ايرانشهر (اهل سنت)

سلام عليكم حال شما خوب است؟

آقاي محسني:

و عليكم السلام، درود بر شما

بيننده:

من يك انتقاد از برنامه شما دارم

آقاي محسني:

در خدمت شما هستيم

بيننده:

شما به بينندگان خيلي وقت مي دهيد و الان بيست دقيقه است كه ما پشت خط مانديم.

آقاي محسني:

ما واقعا عذر خواهي مي كنيم، اين اشكال وارد است، بعضي مواقع دوستان شما مي آيند و ما به خاطر اين كه بخواهيم بحث را كامل كنيم و يك شبهه اي كه مطرح مي شود كامل جواب داده بشود تا آخر ادامه مي دهيم.

ما درد اين آقايان وهابي را نداريم كه سر يك يا دو دقيقه بخواهند يك چيزهايي را بگويند و سپس قطع كنند.

استاد قزويني:

ببينيد آقاي بلوچ ما هم از خدايمان است هركسي بيايد، دو دقيقه حرف بزنند و ما بتوانيم در خدمت بيست نفر از بينندگان باشيم ولي خب متأسفانه بعضي ها مي آيند يك بحثي را مطرح مي كنند كه بايد برطرف شود، با اين كه بعضي از سوالات را ما ده بار جواب داديم.

حالا ما در خدمت حضرت عالي هستيم، ضمن پوزش از شما.

بيننده:

من يك فرد كشاورز هستم، آيا هندوانه كه جزو تره بار است زكات دارد؟

آقاي محسني:

سوالات فقهي را از ما نپرسيد.

بيننده:

هندوانه تره بار محسوب مي شود آيا زكات دارد يا ندارد؟

استاد قزويني:

نه زكات ندارد، چطور؟

بيننده:

تشكر از برنامهشما خداحافظ.

آقاي محسني:

ربط اين سوال را با برنامه نمي دانم چه بود.

استاد قزويني:

در مورد سوال جناب آقاي رحيم بزرگوار و دوستان و عزيزان ديگر، تقاضاي ما اين است كه براي يك لحظه هم كه شده پرده هاي ضخيم تعصب را از ذهنتان برداريد.

همچنين به تمام جوانان شيعه كه بگويند به اين دليل كه پدر و مادرم شيعه بوده من هم شيعه هستم اين ارزشي ندارد.

شب اول قبر از شما سوال كنند چرا شيعه هستيد؟ اينكه بگويم علماي ما گفتند شيعه خوب است، من هم شيعه شدم، اين ها ارزش ندارد.

ما بارها گفتيم نبي مكرم صلي الله عليه و آله و سلم آمده اين بحث را مفصل مطرح كرده و چيزي براي پنهان ماندن نگذاشته و خودش هم صراحتا اعلام كرده:

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

سوره زمر آيه 17 و 18

شايد بيش از چهل روايت از پيامبر در كتب اهل سنت و شيعه وجود دارد.

پيامبر اكرم مي فرمايند امت من به هفتاد و سه فرقه منشعب مي شوند و فقط يك فرقه اهل نجات است و ما بقي اهل آتش جهنم است.

روايت هم كاملا صحيح است.

آقاي ترمذي در سنن شان جلد اول ص 134 ص 135 گفته صحيح است.

آقاي حاكم نيشابوري هم مي گويد روايت صحيح است.

جلد اول مستدرك ص 6 و ص 109

آيا براي ما واجب نيست از مذهبمان تحقيق كنيم، كه آيا اين مذهبي را كه انتخاب كرده ايم جزء آن هفتاد و دو فرقههالكه هست يا آن يك فرقهناجيه؟

ادلهاهل سنت را ببينيم، ادلهشيعه را هم ببينيم، مگر خواندن كتاب هاي شيعه آسمان را به زمين مي آورد؟ شما همين طور كه كتاب هاي عزيزان اهل سنت را مي خوانيد دو يا سه تا كتاب از شيعه هم بخوانيد.

كتاب المراجعات مرحوم سيد شرف الدين را ببينيد. كتابي كه خود ما نوشتيم به نام نقد قفاري كه پاسخي است بر آنهايي كه آمدند با يك نيروي هفتاد هشتاد نفري يك كتابي عليه شيعه نوشتند به نام اصول مذهب الشيعه اثني عشري و ما هم با سه نفر چهار نفر در عرض شش يا هفت سال با سه جلد جواب داديم.

جواب هايي كه ما در اين كتاب داديم جواب هاي متقن، قوي و منطقي و مودب است. شماببينيد در كتاب آقاي قفاري هر فحش و ناسزايي به شيعه و علماي شيعه داده اند ولي ما از اول تا آخر كتاب مان كه سه جلد است كوچكترين اهانتي نكرديم و اگر كسي پيدا كرد ما جايزه مي دهيم.

حتي خيلي از دوستان با من مخالفت مي كردند كه اين كتاب اين همه توهين كرده است آن وقت شما مي خواهيد محترمانه بنويسيد؟

در پاسخ به آقا بلوچ هم بگويم كه به من گفته اند كه آقاي خدمتي گفته هندوانه زكات دارد ولي نظر ما بر اين است كه هندوانه زكات ندارد.

آقاي محسني:

احتمالا اين بنده خدا اين سوال را از آن جا پرسيده و به او گفته اند كه زكات دارد.

استاد قزويني:

بله، در غلات گندم، جو و كشمش است كه اين كاملا مشخص است. البته اين ها مي خواهند در آمدشان بيشتر شود فردا مي گويند در خيار هم زكات است، در بادمجان هم زكات است، در انار و نمي دانم زرد آلو هم زكات است.

حالا نزد اين ها براي اينكه بتوانند موارد زكات گيرنده شان بيشتر شود مشكلي ندارد.

و يا آقا رحيم برادر عزيزم اين كه پيغمبر فرمود:

من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً

مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 96

هر كس بدون امام از دنيا برود مرگش مرگ جاهلي است.

قرآن هم در سوره اسراء آيه 71 مي فرمايد:

يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ

فرداي قيامت هر كسي را با نام امامش دعوت مي كنيم و مي خوانيم.

امام قرطبي مي گويند: حنفي ها را مي گويند يا حنفي ها، يا مالكي ها، يا شافعي ها و شيعه ها را مي گويند يا علوي ها.

حالا شما ببينيد آيا سراغ علي رفتن خوب است يا سراغ...

قصد جسارت هم ما نداريم.

يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ

اين را يك مقدار دقت كن برادر عزيزم و نكتهديگر همان طوري كه عرض كردم حديث 4598 صحيح مسلم را كه پيغمبر فرمود خلفاي من دوازده نفر هستند.

خب شما فرموديد بعد از دوازده نفر چه؟

الآن خليفه دوازدهم زنده است و در قيد حيات است و نمايندگاني دارد همان طوري كه پيغمبر اكرم يك نفر بود و براي كشور هاي مختلف يمن و ديگر كشورها نماينده مي فرستادند.

مراجع تقليد ما نماينده از طرف حضرت مهدي ارواحنا فداه هستند، اين كه نمي دانم بعد از دوازده نفر چه مي شود؟ ما هزاران روايت داريم در رابطه با قضيهمهدي طبق آماري كه آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دارد 3666 روايت از كتب شيعه و سني آورده است.

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي محمد و آل محمد فرج فرزند زهرا حضرت مهدي را هر چه سريع تر نزديك بگردان و ما از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

اللهم عجل لوليك الفرج




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها