2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
دستور يزيد به كشتن امام حسين (ع) و اتفاقات بعد از شهادت
کد مطلب: ٥٢٩٨ تاریخ انتشار: ٠٥ آذر ١٣٩١ - ٠٩:١٥ تعداد بازدید: 14136
حبل المتین » عمومی
دستور يزيد به كشتن امام حسين (ع) و اتفاقات بعد از شهادت

وقایع روز عاشورا - خون شدن تربت - خاک آلود شدن محاسن پیامبر در شهادت امام حسین - دفاع وهابیت از جنایات یزید
حبل المتين 91/09/05


بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 05 / 09 / 91

مجري:

به پيشگاه مقدس مولاي مان حضرت صاحب الزمان عليه السلام عرض تسليت داريم و عرض مي كنيم:

يا بقية الله آجرك الله في مصيبة جدك الحسين

و نيز شام غيريبان حضرت سيد الشهدا عليه السلام را به خدمت شما بينندگان عزيز تسليت مي گوييم.

استاد قزويني:

من بر خودم لازم مي دانم كه تشكر كنم از همه عزيزاني كه در اين دهه محرم به ويژه تاسوعا و عاشورا در هر كجاي دنيا، اين حماسه پرشور حسيني را با شكوه تر از گذشته برگذار كردند و مشت محكمي بر دهان ياوه سرايان وهابي زدند؛ به ويژه در داخل كشور جمهوري اسلامي؛ حتي در سنندج و زاهدان كه من امروز مي ديدم، اين عزيزان ما امروز حماسه آفريدند و وظيفه را در حق امام حسين سلام الله عليه ادا كردند و صدا و سيماي جمهوري اسلامي كه نزديك 50 شبكه داخلي و استاني و بين المللي شان را از ديروز و امروز اختصاص داده بودند به انعكاس اين عزاداري هاي گسترده، تشكر مي كنم از جناب آقاي ضرغامي و ديگر مسؤلين و ديگر شبكه هاي شيعي كه واقعاً در اين زمينه قدم هاي مثبت و خوبي برداشتند.

به حق، من مي توانم بگويم كه در طول اين 1400 سال عزاداري هاي مردم چه در داخل و چه در خارج؛ حتي امروز شبكه ولايت عزاداري هاي عزيزان را در انگليس پخش مي كردند؛ واقعا بي نظير بوده است.

اين وهابي ها از غصه بميرند و دق كنند و جايگاه خودشان را در آتش جهنم ببينند.

به نظر من مشاهده اين عزاداري هاي با شكوه، جهنمي براي اين ها در دنيا فراهم كرده است. اين ها دارند از غصه مي ميرند.

هرچه عليه امام حسين و عزاداري بيشتر حرف مي زنند، مردم اين عزاداري ها را با شكوه تر برگذار مي كنند.

بدون هيچ مبالغه اي امروز مردم جهنمي سوزاني براي اين ها درست كرده اند.

امشب شام غريبان سرور آزادگان و سيد شباب اهل الجنة و ريحانه نبي مكرم است، كسي كه نبي مكرم همواره مي فرمودند: خدايا من حسين را دوست دارم و هر كس حسين را دوست داشته باشد، او را دوست بدار و لعنت مي فرستاد بر قاتلينش و مي فرمود:

حسين مني وأنا من حسين

الإرشاد، الشيخ المفيد، ج2، ص127 و الأدب المفرد، ج1، ص 133 و مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص172

امروز نمي دانيم كه در كربلا و بر قلب مقدس حضرت بقية الله الاعظم چه گذشت؟

نقل مي كنند از علامه اميني صاحب الغدير، كه شيعيان شب و روز عاشورا براي سلامتي حضرت ولي عصر صدقه كنار بگذارند و صدقه دهند؛ چون تحمل اين مصائب و سرگذشت اين شهادت براي قلب مقدس حضرت ولي عصر تحملش خيلي سخت است.

امروز روز جانبازي عزيزان بود براي دفاع از حريم اسلام.

آنان كه بعد از رحلت نبي مكرم، كمر همت بستند براي نابودي اسلام و قرآن و سنت نبي مكرم، امام حسين ديد كه اگر بخواهد كوتاه بيايد، اسلام به فراموشي سپرده مي شود و قرآن از ميان مردم برچيده مي شود.

رواياتي كه خود آقايان اهل سنت در صحيح بخاري و مسلم آورده اند كه چيزي از سنت پيغمبر غير از اين كه مردم به قبله بايستند؛ حتي نمازشان هم نماز نبوده است.

اميرالمؤمنين بعد از جنگ صفين نماز مي خوانند:

ذَكَّرَنَا هذا الرَّجُلُ صَلَاةً كنا نُصَلِّيهَا مع رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم.

صحيح البخاري، ج1، ص271

علي يادآور نماز پيغمبر بوده است.

چه شد كه سنت پيامبر باقي نماند، در اين قضايا فعلا ما كاري نداريم.

امروز عزيزان امام حسين در كربلا كاري كرده اند كه حتي دشمنان مثل جرج جرداق مسيحي وقتي قلم به دست مي گيرد و در رابطه با حسين و يارانش سخن مي گويد، مي نويسد: ياران يزيد مي گفتند: به ما چقدر پول مي دهي كه در كربلا شركت كنيم؛ ولي ياران امام حسين مي گفتند: اي كاش هزاران جان داشتيم كه در راه تو فدا مي كرديم.

امروز كربلا معركه مسابقه جانبازان اسلامي بود.

اهل بيت در يك طرف و ديگر ياران امام حسين در طرف ديگر.

من دو نكته را از حماسه هاي امروز بگويم.

1. اين هفتاد دو نفري كه در كربلا شهيد شدند، همه مشخصات اين ها را مي دانيد، آقا قمر بني هاشم، علي اكبر، قاسم بن الحسن و ديگر عزيزان؛ ولي در ميان اين ها يك سرباز گمنامي است كه غلام ابوذر است كه بعضي ها مي گويند اسمش جون بوده است و سياه چهره است و جزء آخرين كساني است كه به شهادت مي رسد.

مي آيد خدمت امام حسين عرض مي كند: يا بن رسول الله به من هم اجازه رفتن به ميدان و جانبازي بده.

امام مي فرمايد: غلام، تو براي روزهاي خوش ما بودي، من بيعتم را از تو برداشتم برو، من كاري به تو ندارم.

اين غلام سرش را پايين مي اندازد و عرض مي كند: اي فرزند زهرا، گويا چهره ام سياه است و سياه پوست هستم و خونم كدر است و لياقت اين كه خون من به خون شهدا و خون علي اكبر و قاسم و عباس مخلوط شود ندارد.

نمي دانم اين غلام با اين جمله با قلب امام حسين چه كرد؟

اين ها در چه مكتبي بزرگ شده اند و در چه مكتبي تربيت شدند.

امام اجازه داد و به ميدان رفت.

امام حسين وقتي بالاي سر اين غلام سياه پوست آمد، آخرين لحظات عمرش بود.

امام حسين سر اين غلام را روي زانويش قرار داد.

اين غلام در آخرين رمق ديد كه سرش روي زانوي حسين است، سريع سرش از زانوي حسين حركت داد روي خاك و گفت: حسين سر من لياقت زانوي فرزند پيغمبر ندارد.

دوباره امام حسين سر اين غلام سياه را روي زانويش مي گذارد.

نمي دانم كه اين دشمنان اهل بيت، اين فرزندان بني مرجانه و بني اميه، اين ها را چه كار مي خواهند كنند و چه طور تفسير مي كنند؟

2. نكته ديگري كه امروز خيلي دردآور بود و از طرف ديگر حماسه آفريد، آن لحظه اي كه آقا امام حسين براي آخرين مرتبه براي وداع از اهل بيتش مي آيد.

يكي از دردناك ترين مصائب امروز، مصيبت آخرين وداع است؛ حتي از مرحوم سيد بحرالعلوم نقل مي كنند كه حضرت ولي عصر فرمود: مي خواهيد روضه بخوانيد، روضه وداع جدم حسين را با اهل بيتش بخوانيد.

به هنگام خداحافظي صداي ناله اي از خيمه اي شنيد.

صداي ناله علي اصغر طفل شش ماهه بود.

امام حسين فرمود: خواهرم، اين عزيزم را بدهيد تا از او هم خداحافظي كنم.

امام حسين اين قنداقه شش ماهه را گرفت و لب هاي مباركش قبل از آن كه برسد به گونه هاي علي اصغر، تير 3 شعبه حرمله آنچنان گلوي اصغر را پاره كرد، چشمان امام حسين همين طور باز، عرضه داشت: خدايا همين كه اين جنايات در جلوي تو انجام مي گيرد، براي من تحملش آسان است.

نمي دانم كه قلب امام حسين سوخت و به درد آورد.

دستش را گرفت زير گلوي علي اصغر و مشتش پر از خون شد و اين خون را به طرف آسمان پرت كرد.

از امام سجاد نقل است كه يك قطره از خون به زمين برنگشت.

ملائكه احساس كردند كه قلب امام حسين آن چنان مي سوزد، بالاتر از شهادت علي اكبر و بالاتر شهادت عباس.

مرحوم حائري مي گويد: يك دفعه منادي بين آسمان و زمين صدا زد:

دعه يا حسين فإنّ له مرضعاً في الجنّة

موسوعة كلمات الإمام الحسين (ع)، لجنة الحديث في معهد باقر العلوم، (ع)، ص575

صبرا لك يا حسين

حسين جان خدا به تو صبر دهد، اين علي اصغر را به ما واگذار كن، دايه اي در بهشت براي او تهيه كرده ايم نگران علي اصغر نباش.

جانبازي هاي اهل بيت تمام شد و امام حسين وظيفه اش را انجام داد و علي اكبر و قاسم و ابوالفضل و ديگران از امروز غروب رسالت به عهده زينب كبري عقيله بني هاشم است.

نمي دانيم كه بر اين دختر علي و دختر زهرا چه گذشت؟

به قول يكي از شعرا كه جمله قشنگي دارد كه مي گويد:

خدا در مكتب صبر علي پرداخت زينب را * براي كربلا با شير زهرا ساخت زينب را

بسان ليلة القدر كه پنهان است قدر او * كسي غير از حسين بن علي نشناخت زينب را

قضا به كرب بلا تا كشيد زينب را * بلا به قيمت جانش خريد زينب را

مگو چرا زحسينش جدا نمي گردد * خدا براي حسين آفريد زينب را

يكي از شرايط زمان عقد ازدواج زينب با همسرش اين بود كه فرمود: عبد الله هر وقتي داداشم حسينم بخواهد سفر برود، من هم بايد با داداشم به سفر بروم.

مجري:

بحثي كه ما مي خواهيم به آن اشاره كنيم، قضيه خاكي است كه حضرت رسول صلي الله عليه وآله به همسرشان ام المؤمنين ام سلمه دادند و فرمودند: اين خاك در روز عاشورا كه حسين من در آن روز شهيد مي شود، به خون تبديل خواهد شد.

حضرت ام سلمه اين خاك را در شيشه اي قرار دادند و نگاه شان مي كردند تا اين كه روز عاشورا اين قضيه اتفاق افتاد و به خون تبديل شد.

آيا اين قضيه در كتب اهل سنت آمده است؟

استاد قزويني:

عزيزاني كه اين شبكه هاي شيطاني نسل بني اميه را مي بينند، اين ها از اول محرم، همين طور نسبت به شهادت امام حسين القاء شبهه مي كنند و مي گويند: امام حسين براي چه رفت كربلا؟

اگر هم كشته مي شد، بهتر بود كه در مكه يا مدينه كشته مي شد.

نمي دانم كه اين آقاياني كه در الفباي طهارت شان مشكل دارند، آمدند براي امام حسين تعيين و تكليف مي كنند يا از يزيد بن معاويه دفاع مي كنند.

اين كارشناسان كار نشناس يا جاهل، نمي دانم كه چه اسمي براي اين ها بگذاريم؛ جز اين كه بگوييم ناصبي و دشمن اهل بيت، اسمي كه لايق اين ها باشد، به ذهن ما نمي رسد.

اصلاً ما هيچ مدركي نداريم كه يزيد دستور قتل امام حسين را صادر كرده باشد، تو بي سوادي يا احمقي و دشمن اهل بيت هستي و مدافع يزيد هستي و اين چنين عداوت خود را با اهل بيت به نمايش مي گذاري، گناه ديگران چيست؟

ده ها و صدها كتاب بزرگان اهل سنت مثل ذهبي و ديگران به صراحت اين قضيه را گفته اند.

اگر فرصتي شود من اين ها را مفصل براي شما بيان مي كنم و اين ها را رسوا و مفتضح مي كنم كه چطور و با چه جرأتي در اين عصر تشعشع طلائي علم و اطلاعات و رسانه، اين طور حرف هاي ياوه مي زنيد.

قطعاً همان تعبير امام حسين بر شما صدق مي كند كه اگر شما دين نداريد و از آخرت نمي ترسيد:

فكونوا أحرارا في دنياكم.

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج45، ص51 و الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج4، ص76

در دنيا آزاد مرد باشيد و براي آبرو و حيثيت خودتان ارزش قائل شويد.

اين چند دلار و ريال سعودي چقدر ارزش دارد كه اين قدر خودتان را در دنيا رسوا و مفتضح مي كنيد؟

يك بچه شيعه زنگ مي زند، رنگ از صورت تان مي پرد و بدن تان به لرزه مي افتد.

يكي از چيزهايي كه اين ها معمولا خودشان يا بينند ه هايشان مسخره مي كنند، همين قضيه است كه مي گويند: اين چيزها در هيچ جا نيست و اين ها ساخته ابن سبأ بوده است.

ما كه متوجه نشديم كه اين ابن سبأ چيست؟

ان شاء الله در بحث وصايت، ما بحث ابن سبأ را مطرح مي كنيم.

اين ها دچار توهم شدند.

آن جناياتي كه يزيد و يزيد زاده ها امروز مطرح مي كنند، از زبان ابن سبأ مطرح مي كنند.

ابن اثير جزري به صراحت اين قضيه را نقل مي كند:

وروي أن النبي أعطي أم سلمة ترابا من تربة الحسين حمله إليه جبريل فقال النبي لأم سلمة إذا صار هذا التراب دما فقد قتل الحسين فحفظت أم سلمة ذلك التراب في قارورة عندها فلما قتل الحسين صار التراب دما فأعلمت الناس بقتله أيضا.

الكامل في التاريخ، ج3، ص443

نبي گرامي به ام سلمه ام المؤمنين خاكي از خاك كربلا و خاك امام حسين كه جبرئيل براي او آورده بود، داد، پيامبر اكرم فرمود: ام سلمه وقتي اين خاك به خون مبدل شد بدان كه آن روز امام حسين به شهادت رسيده است، ام سلمه اين خاك را در يك شيشه اي كه در نزدش بود نگه داشت و در عصر عاشورا كه امام حسين به شهادت رسيد، اين خاك به خون مبدل شد و ام سلمه قضيه شهادت امام حسين را به مردم خبر داد.

در كتاب مسند احمد از ابن عباس نقل مي كند كه مي گويد:

عَنِ بن عَبَّاسٍ قال رأيت النبي صلي الله عليه وسلم في الْمَنَامِ بِنِصْفِ النَّهَارِ أَشْعَثَ أَغْبَرَ معه قَارُورَةٌ فيها دَمٌ يَلْتَقِطُهُ أو يَتَتَبَّع ُفِيهَا شَيْئاً قال قلت يا رَسُولَ اللَّهِ ما هذا قال دَمُ الْحُسَيْنِ وَأَصْحَابِهِ لم أَزَلْ أَتَتَبَّعُهُ مُنْذُ الْيَوْمَ قال عَمَّارٌ فَحَفِظْنَا ذلك الْيَوْمَ فَوَجَدْنَاهُ قُتِلَ ذلك الْيَوْمَ .

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 242

ابن عباس مي گويد: من در روز عاشورا در خواب ديدم كه نبي مكرم يك شيشه اي در دست دارد و در آن خون است، گفتم: يا رسول الله اين چيست؟ فرمود: اين خون حسين و اصحاب اوست.

بعد عمار مي گويد: ما اين روز را حفظ كرديم و ياداشت كرديم، بعد متوجه شديم كه همان روزي كه ابن عباس در خواب ديده بود، همان روز، روز شهادت آقا امام حسين سلام الله عليه بوده است.

اين را حاكم نيشابوري در كتاب مستدرك شان نقل مي كند و مي گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط مسلم

المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 439

اين حديث شرائط صحيح مسلم را دارد.

آقاي هيثمي هم اين را در كتاب مجمع الزوائد نقل مي كند و مي گويد:

رواه أحمد والطبراني ورجاله أحمد رجال الصحيح

مجمع الزوائد، ج 9، ص 194

اين قضايايي است كه همه آقايان آورده اند.

اين نمونه بود كه آوردم و در كتب شيعه الي ما شاء الله زياد است.

اين آقايان وهابي مي خواهند نسب شان را به دودمان بني اميه و وفاداري شان را به يزيد اثبات كنند، اين قضايا را به استهزاء مي گيرند و مسخره مي كنند، بايد مردم قضاوت كنند.

مجري:

آيا در كتب اهل سنت آمده است كه محاسن پيامبر گرامي اسلام روز شهادت امام حسين خاك آلود شد؟

استاد قزويني:

در كتاب سنن ترمذي كه از صحاح اهل سنت است، از سلمي نقل مي كند:

دَخَلْتُ علي أُمِّ سَلَمَةَ وَهِيَ تَبْكِي فقلت ما يُبْكِيكِ قالت رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم تَعْنِي في الْمَنَامِ وَعَلَي رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ فقلت ما لك يا رَسُولَ اللَّهِ قال شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا.

سنن الترمذي، ج 5، ص 657 و التاريخ الكبير، ج 3، ص 324 و الشريعة، ج 5، ص 2175 و المعجم الكبير، ج 23، ص 373 و المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 20 و دلائل النبوة، ج 7، ص 48 و سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 316 و البداية والنهاية، ج 8، ص 200

وارد بر ام سلمه شدم و ديدم كه گريه مي كند، گفتم: چرا گريه مي كني؟ گفت: من نبي مكرم را در عالم رؤيا ديدم (شيعه و سني هم معقتد هستند كه اگر كسي معصوم و پيغمبر را در خواب ببيند، مثل اين است كه در بيداري ديده است) ديدم كه بر سر مبارك نبي مكرم و بر محاسن شريف شان خاك نشسته است، گفتم: يا رسول الله چرا محاسن شما خاك آلود است؟ فرمود: من الان شاهد شهادت امام حسين سلام الله عليه بودم.

آقايان مي گويند: هر آنچه بخاري در تاريخ كبير خود آورده است، همه صحيح است.

ابن تيميه مي گويد: احاديثي كه آقاي بيهقي در كتاب دلائل النبوه آورده است، همه مورد تأييد است و صحيح است.

مصادر متعدد ديگري هم وجود دارد كه 32 كتاب از كتب اهل سنت اين قضيه را كه نبي مكرم را ام سلمه در خواب ديد و سر مبارك و محاسن شريف شان غبار آلود بود، نقل كردند.

ذهبي با اين كه وضع ايشان نسبت به اهل بيت مشخص است اين قضيه را آورده است.

اين چيزي است كه همه آقايان نقل كرده اند.

مجري:

آيا حوادث خارق العاده اي كه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام اتفاق افتاده در كتب برادران اهل سنت وجود دارد؟

استاد قزويني:

قبل از اين كه اين را عرض كنم، ناگزير هستم كه اين بنيان گذار فكري وهابيت، ابن تيميه كه اين ها از او به شيخ الاسلام تعبير مي كنند و به قول آقاي محمد بن محمد بخاري كه مي گويد: هر كس به ابن تيميه شيخ الاسلام بگويد، كافر است.

حصني دمشقي مي گويد: ابن تيميه زنديق است:

إمامه الشيطان.

دفع شبه من شبه وتمرد، ج 1، ص 95

ايشان در كتاب منهاج السنة مي گويد: اين كه نقل مي شود كه آسمان خون باريد و خون زير سنگ ها بود:

هو أيضا كذب بين.

منهاج السنة النبوية، ج 4، ص 560

اين ها دروغ آشكار است.

دروغ آشكار چيست، عاقلان دانند.

در كتاب معجم كبير طبراني از زهري كه از شخصيت هاي برجسته اهل سنت است و از فقهاي بنام اهل سنت است كه متوفاي 124 است، قاطعانه مي گويد:

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بن عَلِيٍّ رَضِي اللَّهُ عنه لم يُرْفَعْ حَجَرٌ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ إِلا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِيطٌ .

المعجم الكبير، ج 3، ص 113

وقتي كه امام حسين كشته شد، در بيت المقدس در فلسطين فعلي، هر سنگي را كه برداشتند، ديدند كه زيرش خون لخته است.

ابن سعد كه متوفاي 230 است در كتاب طبقات كبري مي گويد: زهري مي گويد:

أول ما عرف الزهري أنه كان في مجلس عبد الملك بن مروان فسألهم عبد الملك فقال من منكم يعلم ما صنعت أحجار بيت المقدس يوم قتل الحسين قال فلم يكن عند أحد منهم من ذلك علم فقال الزهري بلغني أنه لم يقلب منها يومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبيط.

الطبقات الكبري (القسم المتمم)، ج 1، ص 163

عبد الملك مروان گفت: چي شنيدي (يعني قضيه ظاهرا پخش شده بوده است و همه مي دانستند) كه بر سنگ هايي كه در فلسطين بوده و در بيت المقدس چه اتفاقي افتاده است؟ مي گويد: آن روز غير از زهري كسي آنجا نبود و ايشان گفت: هيچ سنگي را زير و رو نشد، مگر اين كه در زير آن خون لخته بوده است.

در كتب متعدد ديگري هم وجود دارد كه در 24 مصدر از مصادر اهل سنت، اين قضايا آمده است.

المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 122 و دلائل النبوة، ج 6، ص 441

در اينجا مي گويد:

لم يرفع حجر بالشام إلا رئي تحته دم عبيط.

معرفة الصحابة، ج 2، ص 662

در منطقه شامات هيچ سنگي را برنداشتند مگر اين كه ديدند خوني در زير آن سنگ وجود دارد.

ابن تيميه مي گويد: دلائل النبوه بيهقي صد در صد صحيح است.

در كتاب تهذيب الكمال مزي جلد 6 صفحه 434 آمده است.

همچنين در كتاب سير اعلام والنبلاء و تاريخ الاسلام ذهبي و البداية والنهاية ابن كثير جلد 8 صفحه 201 و تفسير ابن كثير هم اين قضايا را نقل مي كنند.

بعضي ها به طبع شان نمي خورد و شروع به اشكال مي كنند؛ ولي قضيه چيزي است به اين سادگي قابل رد كردن نيست كه انسان بخواهد اين را رد كند.

هيثمي وقتي همين قضيه را در كتاب مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 196 نقل مي كند، مي گويد:

رواه الطبراني ورجاله ثقات.

مجمع الزوائد، ج 9، ص 196

همچنين بعد از آن روايت ديگري از زهري نقل مي كند و مي گويد:

ورجاله رجال الصحيح.

مجمع الزوائد، ج 9، ص 196

اين مباحثي است كه كاملا واضح و روشن است.

ذهبي در تاريخ الاسلام مي گويد: عبد الملك براي اين كه يقين پيدا كند، فرستاد به بيت المقدس و از يكي از علماي بزرگ يهود، رأس الجالوت سؤال كرد:

هل كان في قتل الحسين علامة قال: ما كشف يومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبيط.

تاريخ الإسلام، ج 5، ص 16

روزي كه امام حسين كشته شد، آيا در منطقه شما نشانه اي بود؟ روز 10 محرم نزديك غروب كه امام حسين شهيد شد، هيچ سنگي را برنداشتيم جز اين كه ديديم در زير آن خون لخته است.

ده ها قضاياي ديگر در اين زمينه يا برخورد ستاره ها به يكديگر، در كتاب معجم كبير طبراني در جلد 3 صفحه 114 از عيسي بن حارث كندي نقل مي كند كه مي گويد:

لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ رضي اللَّهُ عنه مَكَثْنَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ إذا صَلَّيْنَا الْعَصْرَ نَظَرْنَا إلي الشَّمْسِ علي أَطْرَافِ الْحِيطَانِ كَأَنَّهَا الْمَلاحِفُ الْمُعَصْفَرَةُ وَنَظَرْنَا إلي الْكَوَاكِبِ يَضْرِبُ بَعْضُهَا بَعْضًا.

المعجم الكبير، ج 3، ص 114 و تهذيب الكمال، ج 6، ص 432

لحظه اي كه امام حسين سلام الله عليه به شهادت رسيد، 6 روز حيران بوديم و بعد از نماز عصر نگاه مي كرديم كه روي ديوار ها گويا چادر هاي قرمز كشيده شده است و به ستاره ها نگاه مي كرديم، گويا اين ها همه به يكديگر برخورد مي كردند.

در كتاب تهذيب الكمال مي گويد:

لما أن قتل الحسين بن علي مطرت السماء دما، فأصبحت وكل شئ لنا ملآن دما.

تهذيب الكمال، ج 6، ص 433 و دلائل النبوة، ج 6، ص 471 و الثقات، ج 5، ص 487 و تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 227 و التذكرة الحمدونية، ج 9، ص 245

وقتي كه امام حسين به شهادت رسيد، از آسمان خون باريد.

11 كتاب از كتب اهل سنت، اين قضيه را كه وقتي امام حسين سلام الله عليه به شهادت رسيد آسمان خون باريد، نقل كرده است.

قضايايي كه تهذيب الكمال نقل مي كنند:

لما قتل الحسين اسودت السماء، وظهرت الكواكب نهارا حتي رأيت الجوزاء عند العصر وسقط التراب الاحمر.

تهذيب الكمال، ج 6، ص 432 و تهذيب التهذيب، ج 2، ص 305 و تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 226

وقتي كه امام حسين سلام الله عليه به شهادت رسيد، آسمان سياه شد و ستاره ها در روز روشن ديده مي شدند و ستاره جوزا را مي ديديم و اين كه از آسمان خاك سرخ مي بارد، اين را مشاهده مي كرديم.

ده ها مصادر ديگر اين قضايا را نقل كرده اند.

من نمونه اي از اين ها را براي شما گفتم.

قضاياي ديگري مثل گرفتن آفتاب و ظاهر شدن ستارگان و كسوف رخ داده است كه در منابع معتبر دسته اول اهل سنت آمده است.

ذهبي، ابن حجر، مزي كه اين ها را نقل مي كنند، يك مورد نقدي انجام نداده اند؛ غير از آن هايي كه آبشخور وهابيت داشته اند مثل: ابن تيميه و ابن كثير و ابن جوزي و محمد بن عبد الوهاب و بعد هم تخم و تركه اين ها كه الان در اين شبكه هاي وهابي دارند اظهار لحيه مي كنند و وفاداري شان را به يزيد و بني مروان اثبات و اعلام مي كنند.

مجري:

امروزه شبكه هاي وهابي به دفاع از يزيد مي پردازند و براي او رضي الله مي گويند، و مي گويند: يزيد در قتل امام حسين كاري نكرده است و دستور نداده است و در شبكه هاي خود سنگ يزيد را به سينه مي زنند با اين كه علماي اهل سنت يزيد را كوبيده اند و از او بي زار هستند.

لطف كنيد در اين رابطه يك مقداري توضيح دهيد.

استاد قزويني:

من نمي دانم كه چه بگويم جز همان رواياتي كه آقايان آورده اند كساني كه با اهل بيت دشمني دارند، بايد در انتساب به پدرشان شك كنند.

اين آقايان مثل علماي يهود در تحريف يد طولايي دارند.

من چند شب قبل كه برنامه داشتيم، گفتيم: كساني كه با امام زمان عداوت دارند، در اين ها شك است كه بچه پدرشان هستند.

رواياتي كه در كتب شيعه و سني آمده است، اثبات مي كند كه آن هايي كه با حضرت مهدي كه قطعا از اهل بيت است، عداوت داشته باشند، اين ها بچه پدرشان نيستند.

يك كليپ را 3 بار پخش كردند و گفتند: فلاني گفته است هر كس امام زمان را قبول نداشته باشد، بچه پدرش نيست.

اگر آن آيه كه مي فرمايد:

كَمَثَلِ الْحِمَارِ

سوره جمعة آيه 5

را در شأن اين ها بخوانيم، مي ترسيم كه به حمار توهين شود.

كليپ را پخش مي كند و مي گويد: فلاني گفته است: كسي كه امام زمان را قبول نداشته باشد، بچه بابايش نيست.

ما اين روايات را مفصل از منابع شيعه و اهل سنت آورده ايم.

پيغمبر اكرم مي فرمايد: كسي كه عداوت و دشمني اهل بيت من را داشته باشد، بچه پدرش نيست و حرام زاده است.

اگر لازم باشد ما اين روايات را دوباره نشان مي دهيم.

روايت در كتب شيعه و سني آمده است كه دشمنان اهل بيت يا زنا زاده هستند يا نطفه شان در حال حيض منعقد شده است.

شما به اين روايات جواب دهيد.

يك سري خزعبلاتي كه جز رذل و پستي خودشان را نشان دهند چيز ديگري ندارند.

در كتاب هاي شيعه آمده است كه وقتي خواستيد با كسي ازدواج كنيد، تحقيق نكن كه اين شوهر دارد يا نه.

تو كه بي سواد و احمق هستي و شعور نداري، كتاب هاي فقهي اهل سنت را نگاه كني، 500 مورد در كتب فقهي اهل سنت است.

مواردي كه زن قابل تأييد است و سخنش را بايد تأييد كرد، يكي از آن ها همين مسئله است كه وقتي يك زني مي گويد: شوهر ندارم شما بايد تأييد كني و مي گويد: من مطلقه هستم و عده ام تمام شده است.

شما سواد نداري و دشمني اهل بيت از سر و روي شما مي بارد.

اين را شايد فردا شب دوستان مان جناب آقاي يزداني و ابوالقاسمي، ان شاء الله اين را جواب دهند.

آقاي هاشمي كه به آقاي ملا زاده مي گفت: دانشمند يگانه جهان معاصر، در جواب آقاي ملا زاده مي گويد: عقيل بي عقل و از شبكه آن ها به اسم شبكه لاشخوران تعبير كرد.

دوستان ما يك كليپ تهيه كرده بودند به نام 100 فحش در 20 دقيقه و مي خواستند در اين دهه اول محرم پخش كنند، من نگذاشتم و گفتم: بگذاريد كه دهه تمام شود.

آقايان هم از خودشان هيچ دفاعي نكردند؛ معلوم است كه همه را قبول دارند.

اگر قبول نداشتند دفاع مي كردند.

اهل سنت زنگ مي زنند و مي گويند: اين عبارت هايي كه ملا زاده گفته است، چرا اين ها دفاع نمي كنند؟

چون قبول دارند.

ايشان حقايقي را بيان كردند و اين ها نمي توانند دفاع كنند.

اگر دفاع كنند، ايشان همه را با مدرك و سند نشان مي دهد.

مجري:

مصداق اين احاديثي كه گفتيد كه كسي كه اهل بيت را قبول نداشته باشد يا معاند باشد، تعداد معدودي هستند كه شامل نواصب و خوارج عصر مي شوند.

عمده اهل سنتي كه ما مي شناسيم و با آن ها زندگي مي كنيم، محب اهل بيت هستند و دوست دار اهل بيت هستند و اين روزها در تلويزيون ها ديديم كه چگونه بر سر و سينه زدند و در عزاي امام حسين گريستند.

استاد قزويني:

اهل سنت از اين ها بي زار هستند.

علماي اهل سنت را آورديم كه همگي اعلام كردند كه ما از اين ها بي زار هستيم و ما اين ها را سني نمي دانيم.

كلمه بور را در كتب لغت بگردند كه ابو سعيد خدري مي گويد:

كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا رضي الله عنه، فإذا ولد فينا مولود فلم يحبه عرفنا أنه ليس منا.

أسني المطالب، للحافظ الجزري الشافعي، ص 58 و لسان العرب، ج 4، ص 87 و تاج العروس، ج 10، ص 257 و نهاية ابن الأثير، 1، ص 118

ما صحابه بچه هاي مان را با محبت علي آزمايش مي كرديم، اگر كسي از بچه هاي ما كه به دنيا مي آمد و علي را دوست نداشت، متوجه مي شديم كه از نسل ما نيست و زنا زاده است.

اين ها چيزي نيست كه ما بخواهيم از خودمان در بياوريم.

آقاي خوارزمي در كتاب مناقب شان از زيد بن يثيع نقل مي كند كه نبي گرامي كنار خيمه اي بود و در داخل خيمه حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين سلام الله عليهم بودند، فرمود: من آشتي هستم با كساني كه با آن ها در آشتي باشد و دشمن هستم با كساني كه با آن ها دشمن باشند و هر كس با اين ها بجنگد، با من جنگيده است:

لا يحبهم إلا سعيد الجد، طيب المولد، ولا يبغضهم إلا شقي الجد، ردي الولادة.

المناقب، الموفق الخوارزمي، ص 297

اين ها را دوست نمي دارد، مگر كساني كه نطفه پاك دارند و از نسل پدرشان هستند و هركس اين ها را دشمن بدارد، جدشان شقي است و حرام زاده هستند.

بعد راوي مي گويد: به زيد بن يثيع گفتيم:

أأنت سمعت منه؟ قال أي ورب الكعبة.

المناقب، الموفق الخوارزمي، ص 297 و فرائد السمطين، ج 2، ص40

آيا تو از پيغمبر شنيدي؟ گفت: قسم به خداي كعبه من اين حديث را از پيغمبر شنيدم.

كتاب هاي ديگر اين قضيه را مفصل نقل كردند، هم كتب شيعه دارد و هم كتب اهل سنت دارد. اين آقايان تكليف خودشان را در اينجا روشن كنند.

سال گذشته امام جماعت مسجد قبا در شبكه ماهواره اي اقرأ كه قبلا اين شبكه در مصر بود كه مال عربستان سعودي است و اخيرا به رياض منتقل شد، اين شخص نامش شيخ صالح بن عواد است.

در آنجا ايشان برنامه داشت كه حدودا 12 محرم بود.

ايشان گفت: لعنت خدا و ملائكه بر كساني كه امام حسين را به قتل رساندند يا از اين كار خوشحال شدند و بعد آن شعر مشهوري را كه از حاكم نيشابوري است و همه نقل كردند، خواند.

در نرم افزار مكتبة اهل بيت بيش از 50 كتاب اين را نقل كرده اند.

شعر هم اين است:

جاءوا برأسك يا بن بنت محمد متزملا بدمائه تزميلا

وكأنما بك يا ابن بنت محمد قتلوا جهارا عاقدين رسولا

قتلوك عطشانا ولم يترقبوا في قتلك التنزيل والتأويلا

ويكبرون بأن قتلت وإنما قتلوا بك التكبير والتهليلا

تهذيب الكمال، ج 6، ص 448

اي فرزند پيغمبر! سر بريده تو را آوردند در حالي كه سرت مطهرت آغشته به خون بوده است.

من احساس مي كنم كه با كشتن تو، اين ها پيغمبر را كشتند.

تو را با لب تشنه كشتند و به هيچ وجهي آياتي را كه در حق تو در قرآن نازل شده است رعايت نكردند.

به هنگام كشتن تو اين ها تكبير مي گفتند و به خدا اين ها تو را نكشتند، با كشتن تو الله اكبر و لا اله الا الله را كشتند.

من خواستم يك اشاره به اين قضيه داشته باشم كه مسئله روشن شود.

امروز آقاي خدمت گذار به يزيد و يزيديان مي گويد: ما دليل و مدركي نداريم كه يزيد دستور قتل امام حسين عليه السلام را صادر كرده باشد.

چقدر اين ها وقيح و بي حياء و بي شرم هستند.

آن روايت پيغمبر به قطعيت بر اين ها صدق مي كند.

مي گويد: تنها جرم يزيد اين بود كه از قاتلين امام حسين انتقام نگرفت.

علي هم از قاتلين عثمان انتقام نگرفت.

تف و خاك بر دهانت تو آدم رذل و پست.

مي گويد: اگر كسي بگويد: معاويه يزيد را آورد روي كار، اين همه صحابه بودند و يك نفر هم اعتراض نكرد، تو بي سواد هستي و بدتر از مثل الحمار هستي من چه كار كنم و گناه شيعه چيست؟

در رابطه با امام حسين خون انسان به جوش مي آيد و نمي تواند خودش را كنترل كند.

اين قدر وقيحانه در روز روشن؟

مي گويند: اگر بنا باشد كه امامت مورثي باشد، معاويه هم بچه اش را آورده آنجا.

يك سگ توله اي كه شراب مي خورد و با مادر و خواهرش زنا مي كند و قاتل فرزند پيغمبر است، تو كه هميشه از صحابه دفاع مي كني، اين شخص در قضيه حره 700 نفر از مهاجرين و انصار را كشت.

شما خيلي غلط مي كنيد كه اين همه سنگ صحابه را به سينه مي زنيد و اين همه دم از مكه مكرمه مي زنيد.

چه كسي بود كه دستور داد كه خانه خدا را با منجنيق آتش زدند غير از اين آدم كثيف و لجن؟

اين شخص دفاع دارد.

خدا را قسم مي دهيم به آبروي امام حسين شما را با يزيد و معاويه محشور كند و ما را هم با امام حسين و علي و قنبر و فضه در خانه علي محشور كند.

اين ها چيزي نيست.

اگر اين ها را جلوي زن و بچه اش در آشپزخانه خانه اش بگويد، حرفي نيست؛ ولي توي يك شبكه ماهواره اي كه به قول خودشان ميليون ها بيننده دارد، اين طور نقل كند و اين طور وفاداري را به يزيد و بني اميه نشان دهد، من نمي دانم.

اين ها همان تخم و تركه ابن تيميه هستند در خود مجموع فتاوا جلد 4 صفحه486 (همان مجموع فتوايي كه ان الشياطين ليوحون الي اوليائهم) بر خلاف نظر همه علماء اهل سنت مي گويد:

وأما قتل الحسين فلم يأمر به ولم يرض به.

مجموع الفتاوي، ج 4، ص 486

يزيد به هيچ وجه دستور به قتل امام حسين نداد.

ما چه كار كنيم از اين حضرات كه با اين وضعي كه اين ها دارند.

ذهبي كه مورد تأييد شما است، ببينيد كه واقعا چه قضايايي را مطرح مي كند.

اين آقا در رابطه با يزيد مي گويد:

افتتح دولته بمقتل الشهيد الحسين واختتمها بواقعة الحرة فمقته الناس ولم يبارك في عمره.

سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 38

يزيد جانور، دولت خودش را با شهادت امام حسين آغاز كرد و پايان دولتش هم با واقعه حره بود و در عمرش روز خوشي نديد.

آقاي خدمت گذار به يزيد اين را نگاه كن.

آقائي كه به قول آقاي ملا زاده عقيل بي عقل هستي.

در صفحه قبل خودش مي گويد و نقل قول هم نمي كند:

وكان ناصبيا فظا غليظا جلفا يتناول المسكر ويفعل المنكر

سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 37

يزيد ناصبي بوده است و آدم بد اخلاق و تند خو و جلف بوده و شراب مي خورده و منكرات را انجام مي داده است.

آيا همين عبارت ذهبي كافي نيست كه شما تلنگري بر آن عقل ها كه قلوب اقفالها است زده شود؟

ابن اعثم در كتاب فتوح خود به صراحت مي نويسد: يزيد بن معاويه (عليه لعنت الله و لعنت الاعنين و علي محبيه ومدافعيه لعنت الله و ملائكته وجميع جن و انس) نامه نوشت به وليد بن عتبه قبل از اين كه امام حسين حركت كند به طرف مكه:

وليكن مع جوابك إلي رأس الحسين بن علي

الفتوح، أحمد بن أعثم الكوفي، ج 5، ص 18

اين نامه را كه مي نويسم، يا بيعت بگير يا جواب نامه من را با سر بريده امام حسين به شام بفرست.

ابن اثير جزري در تاريخ خود كه خلاصه تاريخ طبري است، عبيد الله زياد مي گويد:

أما قتلي الحسين فإنه أشار علي يزيد بقتله أو قتلي فاخترت قتله.

الكامل في التاريخ، ج 3، ص 474

اين كه من امام حسين را كشتم، يزيد به من گفت: يا حسين را مي كشي يا تو را مي كشم و من هم قتل امام حسين را انتخاب كردم.

من اين ها را از نرم افزار الجامع الكبير مي آورم كه نگويند كه نرم افزار مال خودشان بوده است.

همين عبارت در انساب الاشراف بلاذري جلد2 صفحه 224 و تاريخ طبري جلد 3 صفحه 374 آمده است.

همچنين تاريخ الاسلام ذهبي در جلد 5 صفحه 10 و سير أعلام النبلاء جلد 3 صفحه 305، تمام اين قضايا را آورده اند.

براي اين آقايان اين قضايا خيلي مهم نيست.

اين عبارت تاريخ دمشق است كه مي گويد: يزيد به عبيد الله زياد نامه نوشت:

أن حسينا قد صار إلي الكوفة وقد ابتلي به زمانك من بين الأزمان وبلدك من بين البلدان وابتليت به أنت من بين العمال وعندها تعتق أو تعود عبدا كما يعتبد العبيد.

تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 214 و بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 6، ص 2614

امام حسين دارد به طرف كوفه مي آيد، تو سخت در امتحان هستي و كوفه هم امتحان سختي بايد دهد و در ميان كارگذاران، تو بايد امتحان سختي دهي، يا در اين امتحان موفق مي شوي و جايزه مي گيري يا عبد مي شوي.

بعد مي گويد:

فقتله ابن زياد وبعث برأسه إليه.

تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 214 و بغية الطلب في تاريخ حلب، ج 6، ص 2614

به دنبال اين نامه يزيد بن معاويه، عبيد الله زياد، امام حسين را شهيد كرد و سر مطهرش را نزد يزيد فرستاد.

سير أعلام النبلاء مي گويد:

فكتب يزيد إلي ابن زياد نائبه إن حسينا صائر إلي الكوفة وقد ابتلي به زمانك من بين الأزمان وبلدك من بين البلدان وأنت من بين العمال وعندها تعتق أو تعود عبدا فقتله ابن زياد وبعث برأسه إليه.

سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 305

مي گويند: هيچ دليلي نداريم كه يزيد دستور قتل امام حسين را صادر كند.

آقاي خدمتي مي داني يا نمي داني؟

ان كنت تدري فذاك مصيبة

شما كه به عنوان كارشناس مي آيي، اين عيب و ننگ است براي تو كه بدون مطالعه حرف بزني.

وان كنت لاتدري فالمصيبة اعظم

اگر واقعا نمي داني، مصيبت بزرگ تري است.

مي داني، پس اين عناد و نصب و عداوت تو نسبت به آقا امام حسين سلام الله عليه است كه به اين شكل صحبت مي كني.

جناب دينوري كه اسمش هم ابو حنيفه است و متوفاي 282 است و غير از ابو حنيفة امام اعظم است، ايشان كتابي دارد به نام الاخبار الطوال كه در آن به صراحت مي نويسد:

وكتب إلي الإمام يأمرني بقتله

الأخبار الطوال، ج 1، ص 419

از يزيد بن معاويه به امام تعبير مي كند.

به من دستور داد كه امام حسين را بكشم.

برويد اين ها را مطالعه كنيد.

در تاريخ دمشق مي گويد:

فكتب إلي عبيد الله بن زياد وهو عامله علي العراق يأمره بمحاربته وحمله إليه إن ظفر به.

تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 213

دستور جنگ با امام حسين را صادر كرد.

در كتاب الاتحاف بحب الاشراف كه مال جناب شبراوي از فقهاي بزرگ اهل سنت است، در صفحه 62 مي گويد:

لا يشك عاقل أن يزيد بن معاوية هو القاتل للحسين.

هيچ عاقلي شك نمي كند كه يزيد بن معاويه قاتل حسين است.

معلوم نيست كه بي عقل فقط عقيل نيست، آن آقايان هم بي عقل هستند، بندگان خدا فقط اسم شان عقيل نشده است.

ما نمي دانيم كه در اين 100 فحش در 20 دقيقه در رابطه با اين آقايان و آقاي خدمتي، آقاي ملازاده چه هديه اي دارد.

ان شاء الله فردا شب شايد ببينيم، بنده خودم هم نديده ام؛ ولي به صورت پراكنده شنيديم كه چيست.

اين ها عنايت خداي عالم و معجزه اهل بيت است كه خودشان را به جان خودشان مي اندازد.

اللهم اشغل الظالمين بالظالمين

ايشان همه مباحث را رو كرده است و اين ها را مفتضح كرده است.

فردا نگويند: شاگردان آقاي قزويني بي احترامي مي كنند.

خودم شنيدم كه آقاي هاشمي خودش مي گفت: ملا زاده عالم و از دانشمندان يگانه معاصر جهان اسلام است.

يك عبارت هاي قلمبه و سلمبه مي گفت كه ما در حق مراجع همچين تعبيري به كار نمي بريم كه اين آقا در حق ملا زاده داشت.

راوي مي گويد:

لا يشك عاقل أن يزيد بن معاوية هو القاتل للحسين لأنه هو الذي ندب عبيد الله بن زياد لقتل الحسين.

الاتحاف بحب الاشراف، صفحه 62

هيچ عاقلي شك نمي كند كه يزيد بن معاويه قاتل امام حسين بوده است؛ چون آن كسي كه عبيد الله بن زياد را وادار كرد كه امام حسين را بكشد، يزيد بن معاويه بوده است.

آقاي دهلوي وهابي شما هم اين قدر منصف است و مثل شما لا مذهب و بي دين نيست، مي گويد:

كان استشهاد الامام حسين علي اشقياء الشام والعراق بامر يزيد الخبيث.

تحفة اثنا عشرية، ص14و 54

شهادت امام حسين به دست شقاوت مندان شام و عراق و به دستور يزيد خبيث صورت گرفته است.

اين عبارت آقاي دهلوي است كه در كتابي كه عليه شيعه نوشته است.

اگر دوستان اين چاپ جديدش را بياورند تا براي آقايان نشان دهند.

دهلوي مي گويد: به امر يزيد خبيث امام حسين را كشته اند، آن وقت اين آقا مي گويد: دليلي نداريم كه يزيد دستور داده باشد كه امام حسين را بكشند.

يزيد فقط انتقام از قاتلينش نگرفت.

اگر مي خواست انتقام بگيرد، بايد اول خودش را مي كشت.

خدا لعنت كند قاتلين حسين را.

خدا لعنت كند قاتلين ياران حسين را.

خدا لعنت كند بر زمينه سازان قتل حسين.

خدا لعنت كند بر كساني كه راضي شدند به قتل حسين.

خدا لعنت كند كساني را كه از قاتلين حسين دفاع مي كنند؛ به ويژه يزيد بن معاويه.

من همين چند روز قبل روي سايت ها ديدم كه يك جمله اي آمده است كه آقاي ملنگ زاده رسما اعلام كرده كه ما دهه محرم را تبريك مي گوييم.

مي گويد:

عاشورا يوم فرح و سرور لا حزن و بكاء

روز عاشورا، روز شادي و سرور است نه روز حزن و گريه.

بعد مي گويد: در روز عاشورا سيدنا نوح از غرق نجات پيدا كرد. سيد شما نوح نيست، سيد شما يزيد و معاويه و ابن مرجانه و شمر است. بي دليل نگوييد: سيدنا نوح و سيدنا ابراهيم.

ايشان مي گويد:

فهل استشهاد سيدنا الحسين مظهر يستحق الفرح؟

آيا در شهادت امام حسين انسان بايد شادي بگيرد يا عزاداري كند؟

بعد مي گويد: در امام حسين سلام الله عليه (دوستان عزيز اين را قشنگ دقت كنند و من تقاضا دارم كه اهل سنت هم دقت كنند) تمام ويژگي هاي شادي در امام حسين بوده است و روز شهادت امام حسين براي چه ماتم بگيريم و گريه كنيم؟

بعد مي گويد: لحظه شهادت امام حسين، لحظه اي بود كه با سيدنا فاطمه و پيغمبر و علي بن ابي طالب ملاقات كرد.

آيا ملاقات با حضرت علي و حضرت زهرا و پيغمبر باعث خوشحالي است يا نگراني؟

مي گويد: چون امام حسين كه شهيد شد به بهشت رفت و با پدر بزرگوارش و مادر بزرگوارش و پيغمبر و ديگر شهداء ملاقات كرد، ما بايد شادي كنيم و شيريني پخش كنيم؛ همان طور كه دوستان مان در هفته گذشته در كويت و اروپا شيريني پخش مي كردند و از يزيد دفاع مي كردند.

عزيزان اهل سنت من از شما عذر مي خواهم و مخاطب من شما نيستيد، با اين نسل يزيد بن معاويه و بني اميه هستم.

شما كه مي گوييد: امام حسين به بهشت رفته است، بايد ما خوشحال شويم، شما چرا نسبت به قتل خليفه دوم كه بعضي از شيعه ها شادي مي كنند، مي گوييد: اين ها نجس و كافر و مرتد هستند كه روز شهادت عمر بن خطاب شادي مي گيرند و جلسات عمركشان مي گيرند؟

اگر شما معتقد هستيد كه جناب عمر به بهشت رفته است، بايد شادي كنيد و در ماهواره هايتان و در دانشگاه هايتان و در عربستان سعودي خيابان ها را آزين بندي كنيد و اعلام كنيد كه امروز روزي است كه جناب عمر به بهشت رفته است.

عقيده شما اين است كه روزي كه عثمان كشته شد به بهشت رفت، روز قتل عثمان را هم شما آزين ببنديد و شادي كنيد و در ماهواره هايتان شيريني پخش كنيد.

چرا آنجا نسبت به قضيه خليفه دوم و سوم شما اين كار را نمي كنيد؟

دو سه سال قبل يك شيخ بي عقل ديوانه اي در لندن به خاطر مرگ عائشه جشن گرفته بود، شما بايد از او تشكر مي كرديد؛ چون جناب عائشه با پيغمبر و ديگر امهات المؤمنين ديدار كرده است و بايد بگوييد: جناب ياسر حبيب دست شما درد نكنه، كار خوبي كردي كه جشن گرفتي.

آقايان از مفتي اعظم گرفته تا اين شبكه ها، شروع كردند اين را مذمت كردند و گفتند: اين زنديق و مرتد و لامذهب است.

البته ما كار ايشان را محكوم كرديم و مراجع ما محكوم كردند و حتي حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي گفت: اين شيخ ديوانه است، رهبري عمل ايشان را محكوم كرد.

همين آقاي ملنگ زاده در ماهواره اش شروع كرد به گريه كردن.

كسي كه به عائشه توهين مي كند، آقا گريه مي كند؛ ولي ما براي شهادت امام حسين و قطعه قطعه شدن امام حسين و شهادت با لب عطشان ايشان و عزيزان شان گريه مي كنيم، مي گويند: چرا شما گريه مي كنيد، اين بدعت است؛ ولي اگر به عائشه توهين مي شود، آقا گريه مي كند.

شما تا كي مي خواهيد سر مردم شيره بماليد و حقائق را نگوييد و گزينشي با قضايا برخورد كنيد؟

در آن شبكه مرتب مي گفتند: امام حسين به بهشت رفته است، ما بايد شادي كنيم، چرا گريه مي كنيم؟

اگر شما در روز قتل خليفه دوم و سوم شادي كرديد، آن وقت حق داريد بگوييد: ما به اين سنت عمل كرديم، چرا شما عمل نمي كنيد؟

ما به اهل سنت مشكلي نداريم، اهل سنت هم اين ها را قبول ندارند.

چند روز قبل يك آقايي از سنندج زنگ زده بود و گفت: محرم در كردستان خبري نيست و همه اين ها حرف است و سنندج همه اهل سنت هستند و تعدادي از اين شيعيان در ادارات هستند كه جرأت نمي كنند بيرون بيايند.

اين ها يك مقداري خجالت و حياء كنند و ببينند كه امروز سنندج و زاهدان در عزاداري نه تنها كمتر نبودند، از خيلي از شهرهاي شيعه نشين هم بهتر بودند.

پخش كليپ عزاداري سنندج و زاهدان

استاد قزويني:

جمعيت انبوه آن هم با آمدن باران در خيابان جمع شدند و براي آقا امام حسين سلام الله عليه عزاداري كردند و ما از صدا و سيماي جمهوري اسلامي و كردستان تشكر مي كنيم.

مردم امروز در زاهدان غوغا كردند.

بيننده آقا ابوذر از قزوين:

من شيعه هستم.

شب شام غريبان امام حسين عليه السلام را تسليت مي گويم.

من به همراه خانم خودم تقريبا 50 روز در كربلا بوديم و نائب الزيارة شما بوديم.

به صورت ويژه به ياد شما بوديم.

چند روز پيش آقاي سجودي بود يا خدمتي بود كه شربت مگس خورده بودند يا مواد مصرف كرده بودند كه اين حرف ها را مي زدند، مي گفتند: امام حسين عليه السلام اگر مي دانستند كه اين بلاها اگر مي خواهد سرشان بيايد، پا به كربلا نمي گذاشتند.

چون ايشان خبر نداشتند اين اتفاق افتاد.

مجري:

اين هم از بي سوادي اين ها است؛ چون خطبه اي كه حضرت مي خوانند، از اول بسم الله تا آخر خط را مشخص مي كند.

بيننده:

من يك جواب كوچكي داشتم كه اگر نقص يا كم و كثري داشت، حضرت استاد درست كند.

پيشگويي هايي در اين مورد از لسان مبارك حضرت رسول و حضرت امير شده بود كه حضرت امير دستان حضرت ابالفضل را بوسيدند و حضرت رسول زير گلوي امام حسين را مي بوسيدند و پيشگويي هايي در اين مورد داشتند.

از اينجا مشخص مي شود كه نه ايشان؛ بلكه تمام اصحاب و كساني كه حضرات را درك كرده بودند، از اين قضيه خبر داشتند و مطلع بودند.

امام حسين كاملاً مطلع بود كه وارد چه صحنه اي مي شود و چه چيزي در انتظارش خواهد بود. من اسنادش را نمي دانم چيست.

اين دست استاد را مي بوسد كه اسنادش را مشخص كند كه دهان اين ها بسته شود.

در مورد عزاداري كه اين ها اين قدر دور عزاداري مي پيچند، يكي از فلسفه هاي عزاداري مي تواند اين باشد، اين را من به چشم خودم ديدم كه تقريبا شب عيد بود كه زائر بقيع بوديم، آنجا ديدم كه رفيق هايشان سر مقبره چهار امام معصوم داشتند انكار مي كردند و مي گفتند: سند قاطعي وجود ندارد كه اين 4 نفر از ائمه شيعه باشند.

اين را من به چشم خودم ديدم.

من احساس مي كنم كه اگر ما سر قضيه عاشورا و فاطميه و ديگر قضايا كه شايد صلاح نباشد كه بگوييم، كوتاه بياييم، فردا اين ها تشكيك مي كنند و مي گويند: حضرت رسول اصلا نوه نداشتند.

اگر براي شما مقدور است، من نمي دانم كه الان در موردش صحبت شود، تشخيص آن با شما و اگر هم نيست در يك فرصت ديگر.

در مورد زيارت عاشورا كه سند آن و راوي آن و ترتيب خواندن آن و اين كه خوب است كه بخوانيم يا نخوانيم، مي خواستم يك مقداري براي ما صحبت كنيد.

به نظر من نسبت به زيارت عاشورا خيلي كم كاري مي شود؛ نه از طرف رسانه ها، از طرف مردم و حتي از طرف من.

استاد قزويني:

در رابطه با خبر شهادت امام حسين از نبي مكرم، ما اين را مفصل نقل كرديم؛ امام در رابطه با علم غيب كه آقايان مي گويند: از آينده خبر دادن خلاف قرآن است و خدا مي فرمايد:

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هو

سوره انعام آيه 59

اين دشمنان اهل بيت كتاب صحيح مسلم را نگاه كنند كه از حذيفه نقل مي كند:

أخبرني رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم بِمَا هو كَائِنٌ إلي أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.

صحيح مسلم، ج 4، ص 2217

پيغمبر تا قيام قيامت، اين كه چه اتفاقي مي خواهد بيافتد به من خبر داد.

اگر پيغمبر علم غيب نمي داند از كجا خبر داد؟

آقاي حذيفه مي گويد:

فما منه شَيْءٌ إلا قد سَأَلْتُهُ إلا أَنِّي لم أَسْأَلْهُ ما يُخْرِجُ أَهْلَ الْمَدِينَةِ من الْمَدِينَةِ

صحيح مسلم، ج 4، ص 2217

هيچ چيزي تا قيام قيامت نبود مگر اين كه از پيغمبر سؤال كردم.

در حديث ديگري مي گويد:

صلي بِنَا رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتي حَضَرَتْ الظُّهْرُ فَنَزَلَ فَصَلَّي ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتي حَضَرَتْ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّي ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتي غَرَبَتْ الشَّمْسُ فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان وَبِمَا هو كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا.

صحيح مسلم، ج 4، ص 2217

پيغمبر نماز صبح را خواند و بالاي منبر رفت و تا اذان ظهر سخن گفت؛ يعني پيغمبر از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب براي صحابه سخن گفت و پيغمبر از تمام گذشته و آينده براي ما خبر داد و هر كس علمش بالاتر بود و حافظه اش قوي تر بود بيشتر اين مطالب را گرفت.

اين كه در صحيح مسلم شما است.

آقايان گفته اند: بني اميه در صحيح مسلم دست نبرده اند.

در اين صحيح مسلم بني شيطان دست بردند؟

شايد ملائكه اين را نوشته اند؟

اين كه مي گويد: پيغمبر از تمام حوادث تا قيام قيامت خبر داده است.

اگر پيغمبر علم غيب نداشت چرا خبر داد؟

پيغمبري كه ما كان و ما هو كائن را خبر دارد، قطعاً مي دانست كه در جنگ احد شكست مي خورد، براي چه به جنگ احد رفت؟

پيغمبر مي دانست يا نمي دانست؟

اگر بگويي نمي دانست، بر خلاف اين روايت است و اگر نمي دانست از كجا براي مردم خبر مي داد؟

اگر مي دانست پس چه طور رفت؟

هر جوابي شما اينجا داديد ما هم مي دهيم.

البته براي اين ها سوره ياسين خواندن است.

ما اين ها را براي عزيزان اهل سنت يا براي شيعيان عرض مي كنيم.

ائمه عليهم السلام و نبي مكرم صلي الله عليه وآله، از تمام حقائق به اذن الله و آنچه را خدا مصلحت ببيند، به ما كان و به ما هو كائن خبر دارند؛ ولي اين ها موظف نيستند كه به علم غيب شان عمل كنند؛ بلكه اين ها در تكاليف همانند ديگران هستند.

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ

سوره كهف آيه 110

فقط تفكيك مي كند به اين كه مي فرمايد:

يُوحَي إِلَيَّ

سوره كهف آيه 110

نبي مكرم و ائمه عليهم السلام از همه چيز خبر دارند؛ ولي مكلف به عمل به علم غيب شان نيستند.

پيغمبر مي فرمايد:

إنما اقضي بينكم بالبينات والايمان.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 7، ص 414

من اگر بخواهم در ميان شما قضاوت كنم، با بينه و قسم قضاوت مي كنم.

اگر كسي گفت: فلاني پدرم را كشته و فلاني مال من را دزديده است، اگر دو شاهد آورد، من حكم مي كنم با اين كه مي دانم و عالم به ما كان و ما هو كائن هستم و به صحابه خبر دادم؛ ولي من در قضاوت هايم به هيچ وجه به علم غيبم عمل نمي كنم.

طبق دستور الهي و احكام، ائمه عليهم السلام و نبي گرامي، احكامي كه براي ما آمده است، براي آن ها هم همين احكام آمده است.

اگر در يك جا هدايت يك انساني بستگي داشته باشد كه پيغمبر يا امام از علم غيبش و يا از علم لدني اش و يا از ولايت تكويني اش استفاده كند، آنجا از اين ها استفاده مي كنند.

در رابطه با زيارت عاشورا، ما در سايت ولي عصر مفصل آورده ايم كه 3 سند دارد و هر 3 سند آن تصحيح كرديم.

عزيزان به سايت ولي عصر مراجعه كنند كه هر چه در رابطه با زيارت عاشورا گفتني است، ما گفته ايم.

بيننده احمد زاده از بانه از اهل سنت:

چند شب پيش كه برنامه حبل المتين بود، حاج آقا روايتي آوردند كه پيامبر براي عزيزان و نزديكان خود گريه كردند.

روايتي كه آوردند؛ مثلا براي حضرت ابو طالب در زير تابوت ايشان اشك مي ريخت يا بعد از شهادت حضرت حمزه حضرت گريه كردند يا براي فوت ابراهيم گريه كردند و همه روايات را از كتب اهل سنت آوردند.

اين كه حاج آقا با دليل صحبت مي كنند و آدرس ها را مي دهند، اين كار خوبي است.

حاج آقا مي دانند كه اهل سنت با گريه و اشك ريختن آن هم در زمان وقوع حادثه مخالفتي ندارد.

عمل گريه پيامبر هم زمان وقوع حادثه بوده است.

فكر نمي كنم كه دلائلي كه حاج آقا آورده بودند خودشان را هم قانع كرده باشد.

حاج آقا بايد لطف كنند و دليل بياورند كه در فلان كتاب روايت شده است كه پيامبر در سالگردهاي عزيزانش عزاداري كرده اند؛ مثلا دليل بياورند كه بعد از يك سال از وفات حضرت حمزه، پيامبر در كوچه هاي مدينه عزاداري راه انداختند يا حضرت حسن و حسين براي شهادت پدر بزرگوارشان، حضرت علي در سالگردها عزاداري راه انداختند.

حاج آقا بايد از اين دست دليل بياورد.

استاد قزويني:

اين كه نبي مكرم بعد از گذشتن نزديك 50 سال بالاي قبر مادر بزرگوارشان گريه و فزع مي كنند، اين را چه مي گوييد؟

نبي مكرم 6 ساله بوده است كه مادرشان را از دست داده اند.

در قضيه فتح مكه پيامبر 60 ساله بوده است كه يعني 54 سال قبل مادرشان از دنيا رفته است و ايشان بعد از 54 سال بالاي قبر مادرشان گريه مي كنند.

بيننده:

اين كاري كه پيامبر انجام داده است عزاداري نيست.

استاد قزويني:

اگر عزاداري نيست پس چيست؟

مي گويد: پيغمبر به قدري گريه كرد:

فقد أبكانا وأفزعنا.

المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 366

پيغمبر بي تابي كرد.

من روايات را از صحيح مسلم براي شما خواندم.

بيننده:

مي دانم كه در صحيح مسلم است.

اين كاري كه پيامبر سر مزار مادرش انجام داده است، عزاداري نيست.

استاد قزويني:

پس اسم اين چيست؟

بيننده:

براي پيامبري كه در 6 سالگي مادرش را از دست داده است و حالا كه مكه فتح شده و به سر مزار مادرش رفته است و گريه كرده است، اين عزاداري نيست.

استاد قزويني:

مردم بايد قضاوت كنند. عزاداري هست يا عزاداري نيست، آن مربوط به مردم است.

مجوز گريه است؛ چون بعد از 54 سال بالاي قبرشان گريه مي كند؛ آن هم كه مظلوم و عطشان كشته نشده است؛ بلكه به مرگ طبيعي از دنيا رفته است.

بيننده:

دليل براي ما بياوريد كه حضرت حسن و حسين و حضرت علي در سالگردهاي عزيزان شان عزاداري كردند.

استاد قزويني:

پيغمبر اكرم فرمود:

حمزة لا بواكي له

شرح كتاب السير الكبير، ج 1، ص 108 و مسند أحمد بن حنبل، ج 2، ص 40

حمزه گريه كن ندارد.

بعد از او ابن كثير دمشقي كه متوفاي 774 است، اين را از مسند احمد نقل مي كند كه احمد متوفاي 241 است نقل مي كند و مي گويد:

وهذا علي شرط مسلم

البداية والنهاية، ج 4، ص 48

اين روايت شرط صحيح مسلم را دارد.

مي گويد: زنان انصار تا 3 قرن هرگاه عزيزي از آن ها از دنيا مي رفت، اول براي حمزه گريه و عزاداري مي كردند و بعد براي عزيزشان گريه مي كردند.

اگر اين كار، كار زشت و بدعت است، چرا صحابه نهي نكردند؟ چرا تابعين نهي نكردند؟

احمد بن حنبل امام حنابله است، وقتي اين روايت را نقل مي كند، نمي گويد: اين زنان انصار كار بدعتي انجام دادند.

ابن كثير دمشقي وقتي مي گويد: اين روايت شرط صحيح مسلم دارد، اشكال سندي و دلالي نمي كند. شما اين را چه طور توجيه مي كنيد؟

بيننده:

شما به اين نكته رسيديد كه پيامبر براي حضرت حمزه و ابو طالب و جعفر عزاداري كرده است.

استاد قزويني:

حاشيه نرو. من گفتم: آقاي احمد بن حنبل كه متوفاي 241 است، به فرض 20 سال قبل از فوتش اين كتاب را نوشته باشد، يعني 215 سال بعد از شهادت حمزه در ميان مسلمان ها عزاداري براي حمزه بوده است و پيغمبر هم فرمود:

قَالَ النَّبِيّ صلي الله عليه وسلم خَيْرُ الْقٌرُونِ قَرْنِي ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ.

شرح صحيح البخاري لابن بطال، ج 6، ص 155 و البداية والنهاية، ج 6، ص 252

در اين سه قرن طلائي براي حمزه عزاداري مي كردند.

بيننده:

شما خودتان اين عمل را قبول داري؟

استاد قزويني:

شما گفتي براي من دليل بياور، من هم براي شما دليل آوردم.

بيننده:

سؤال براي من پيش مي آيد.

استاد قزويني:

اين عزاداري بود يا نه؟

بيننده:

اگر اين طوري باشد كه شما مي گوييد: عزاداري بود.

استاد قزويني:

من نمي گويم برادرم، من آدرس دادم عزيز من. وقتي زنگ مي زنيد، يك مقداري دقت كنيد كه وقتي دليل مي آورند، بزرگواري كنيد و در برابر دليل مقاومت نكنيد.

مجري:

قبول داريد كه به امام حسين در روز عاشورا ظلم شده است؟

بيننده:

بله، اهل سنت يزيد را قبول ندارند.

مجري:

لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا.

سوره نساء آيه 148

اشكال دارد ما براي امام حسيني كه به مظلوميت كشته شده و به او ظلم شده است، جهر به قول مي كنيم و آه و ناله مي كنيم به خاطر ظلمي كه شده؟

اين هم مبناي قرآني است.

بيننده:

اشكالي ندارد، اين سؤال براي بنده پيش آمده است.

حضرت محمد براي حضرت جعفر و حمزه عزاداري كردند، اين سؤال براي من پيش مي آيد.

مجري:

از جهت قرآن هم مشكلي ندارد؛ چون شما خودتان قبول داريد كه به امام حسين ظلم شده است.

بيننده:

اين سؤال براي من پيش مي آيد.

شيعه مي گويد: تابع علي هستيم، اگر تابع علي هستند بايد تابع پيامبر هم باشند.

شيعه در ايام وفات اين بزرگواران عزاداري نمي كند تا اين سنت پيامبر را اجرا كند؟

استاد قزويني:

شهادت چه كسي؟

بيننده:

مثلا شهادت حضرت حمزه و جعفر طيار.

استاد قزويني:

روز شهادت حضرت حمزه و روز احد، معمولا اين قضايا را مطرح مي كنيم.

مجري:

من خودم چندين بار تسليت گفتم، بله مثل امام حسين گرفته نمي شود.

استاد قزويني:

امام حسين قضيه اش جدا است.

اين ها آيه تطهير در موردشان نازل شده است و اهل بيت پيامبر هستند و ائمه عليهم السلام به ما دستور دادند كه اگر مي خواهيد گريه كنيد براي حسين گريه و عزاداري كنيد و سخن اهل بيت براي ما عين سخن پيغمبر است و فرقي نمي كند.

اگر از ديدگاه ما مي گوييد، ما روايات متعددي داريم و بخشي از اين ها را نقل كرديم.

از خود حضرت علي و امام صادق و امام كاظم و امام رضا سلام الله عليهم، همه به ما دستور دادند كه عزاداري براي امام حسين كنيم.

امام رضا مستشهد 202 هجري است كه در حقيقت 140 سال بعد از شهادت امام حسين بوده است، ايشان مجلس عزا مي گيرد و دعبل روضه خواني مي كند و آن شعر معروف را مي خواند:

أفاطم لو خلت الحسين مجدلا وقد مات عطشانا بشط فرات

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 45، ص 257

حضرت رضا سلام الله عليه به ايشان صله مي دهد.

امام باقر مي فرمايد: 10 سال روي قبر من عزاداري كنيد.

حضرت يعقوب، هشتاد سال در فراق يوسف گريه مي كند.

اين را ما مفصل نقل كرديم.

بيننده:

قضيه حضرت يعقوب عزاداري نيست.

استاد قزويني:

اگر يك عزيزي مثلا در جبهه ها مفقود شده است، يك ماه يا دو ماه يا سه ماه گريه مي كنند و اين قضيه سرد مي شود و تمام مي شود؛ ولي حضرت يعقوب در عبارتي كه از كتب شما آورديم مثل الكشاف زمخشري كه در جلد 2 صفحه 339 مي گويد: حضرت يعقوب 80 سال در فراق يوسف گريه كرد.

قرآن هم مي فرمايد:

وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ

سوره يوسف آيه 84

چشم هايش از شدت گريه سفيد شد.

به قول امروزي ها مي گويند: آب مرواريد گرفت، اين منطق قرآن است برادر من.

شما از اهل بيت جدا شده ايد و براي تان خيلي مهم نيست، بر شيعه نبايد ايراد بگيريد.

الان همين عزاداري ها به تعبير امام رضوان الله تعالي عليه، اين عزاداري ها است كه اسلام را زنده نگه داشته است.

ان شاء الله شب جمعه يا شب چهارشنبه، صحبت مي كنيم كه چرا عاشورا تأسيس شده است و تأثير عاشورا در احياء دين چه بوده است؟

ما اين را از منابع اهل سنت مي خوانيم.

عزيزان يك مقدار تلنگري به عقل و فكر مبارك شان بزنند كه يك مقداري ببينند كه امام حسين چه كرده است كه وقتي يك مسيحي مي گويد: اگر امام حسين از ما مسيحي ها بود، در هر شهر و كوچه و خيابان و روستايي، پرچمي به نام حسين مي زديم و مردم را با نام امام حسين به طرف مسيحيت دعوت مي كرديم.

بيننده آقاي حيدري از شيراز:

السلام عليك يا ابا عبد الله السلام عليك يا ابالفضل العباس

عرض تسليت و تعزيت دارم به مناسبت ايام عزاداري و سوگواري سرور و سالار شهيدان به ساحت مقدس حضرت ولي عصر عج الله تعالي فرجه.

يا كاشف الكرب عن وجه الحسين عليه السلام، اكشف كروبنا بحق أخيك الحسين عليه السلام

تشكر مي كنم از شما به خاطر مجاهدت و تلاش هايي كه در زمينه احياي دين خدا و دفاع از اهل بيت مظلوم رسول الله به كار مي بريد، از شما تشكر ويژه داريم و اميدواريم كه خداوند اين اجر و پاداش عظيم براي شما در نظر بگيرد.

در جواب اين برادرمان احمد زاده كه دنبال بدعت مي گردند، خوب است كه ايشان توجه مي كردند كه پادشاهي يزيد، آيا بدعت نبود؟

بدعت از كجا شروع شد؟

شما كه عزاداري را به عنوان بدعت تلقي مي كنيد، نظام پادشاهي كه جانشيني پيامبر خدا را غصب كردند و سيره نبوي و سيره علوي را به انحراف كشاندند، از سقيفه شروع شد.

عقبه سقيفه در كربلا اگر نمودار نمي شد و اگر امام حسين به شهادت نمي رسيد و اگر اين واقعه جانگداز و جانسوز اتفاق نمي افتاد، الان نه اثري از دين بود و نه از كتاب و نه از سني و نه از شيعه.

درسته كه ايام، ايام سوگواري است؛ ولي بايد من به شما تبريك بگويم كه آقايان را وادار به عقب نشيني كرديد.

من مي خواهم به آن شبكه ها ياد بگيرند كه نحوه وقت دادن و صحبت كردن با طرف مخالف چگونه است.

من مي خواستم به اثبات برسانم كه اين ها نه تنها مسلمان نيستند؛ بلكه وهابي هستند.

دقيقا مي توانم بگويم: كه اين تريبوني كه در اختيار اين ها است و بسياري از شبكه ها كه متصل هستند به اين شبكه، از طريق پول كليه مسلمين اعم از شيعه و سني تهيه مي شود و در اختيار اين ها گذاشته مي شود.

استاد قزويني:

من از بينندگان عزيز كه زنگ مي زنند خواهش مي كنم كه واژه آيت الله العظمي را نگويند، من از اين واژه ناراحت مي شوم.

لطف كنند اين واژه را به كار نبرند؛ چون مراتب بايد نسبت به آقايان مراجع بايد حفظ شود.

ما فقط به مراجع عظام تقليد كه صاحب رساله هستند و مقلد دارند، نسبت به اين ها آيت الله العظمي تعبير مي كنيم.

اين تعبير كه مي آيد، من واقعا روحاً ناراحت مي شوم؛ چون من بارها گفته ام: درست است كه 25 سال است گواهي اجتهاد داريم و بر عروه مطالبي هم نوشته ايم و مقلد هم نيستيم؛ ولي نسبت به مراجع عظام تقليد، همواره دست شان را مي بوسم و به اين بوسه هم افتخار مي كنم.

ما بايد آن حرمت مراجع عظام مان را حفظ كنيم.

اين بحثي هم كه داشتند نسبت به بدعت، نكات قشنگي را ايشان گفتند.

اگر واقعاً اين آقايان دنبال بدعت مي گردند، در همان صحيح بخاري و مسلم كه جناب خليفه در رابطه با تراويح مي گويد:

نِعْمَ الْبِدْعَةُ هذه.

صحيح البخاري، ج 2، ص 707

اگر دنبال بدعت مي گردند، آنجا را بروند درست كنند.

لازم نيست براي شيعيان تعيين تكليف كنند.

شيعه همواره در طول تاريخ با عزاداري آقا امام حسين زنده بوده است و اسلام را مرهون اين عزاداري ها مي داند؛ حتي اگر خودشان و زن و بچه آن ها قطعه قطعه شوند، از اين عزاداري ها دست برنمي دارند.

هرچه دشمنان اهل بيت بيشتر در اين زمينه تلاش مذبوحانه كنند، يقينا شيعه ها اين مراسم را با شكوه تر انجام مي دهند و خون شيعه بيش از گذشته به جوش مي آيد.

پايان




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها