2024 April 23 - سه شنبه 04 ارديبهشت 1403
چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟
کد مطلب: ٥٢١٩ تاریخ انتشار: ١١ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 54158
پرسش و پاسخ » متفرقه
چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟


سؤال كننده : آرزو كرمي

توضيح سؤال :

بسمه تعالي

با عرض سلام و خسته نباشيد و تشكر از اينكه چنين امكاني را براي طرح سوالات مذهبي فراهم نموده ايد .

من سوالات و شبهات فراواني در زمينه حقوق زن در اسلام دارم كه هميشه برايم جاي سوال داشته است و هيچوقت پاسخ قانع كننده اي نيافته ام :

1- با جود اينكه در اسلام مقام زن بسيار والا عنوان مي شود ولي متاسفانه زن با عنوان يك انسان كامل برخورد نمي شود و اين مسئله در بسياري از قوانين مدني و حقوقي مشهود است از جمله مسئله قصاص كه در صورتيكه يك زن توسط مردي به قتل برسد قاتل در صورت پرداخت ديه قصاص خواهد گرديد با توجه به اينكه بهانه اي كه براي اين حكم آورده مي شود نان آور بودن مرد است ،سوال من اينست حال اگر زن مقتول نيز سرپرست خانوار باشد تكليف چيست ؟ و آيا يك قاتل چگونه مي تواند سرپرست واقعي يك خانواده باشد.

پاسخ :

براي روشن شدن برخي از ابعاد مسأله توجّه به نكات زير سودمند مي‏نمايد :

1- اسلام نظامي جامع و به هم پيوسته دارد كه نظام حقوقي بخشي از آن است. فقه اسلامي زواياي گوناگون زندگي انسان را از پيش از ولادت تا پس از مرگ مورد توجّه قرار داده است. بنابراين، بايد تمام زوايا و مسائل ريز را در نگاه كلان و در راستاي آن برنامه كلي لحاظ كرد. پس تكيه به برخي نكات ريز و نگاه استقلالي به آن، بدون توجّه به پيكره كلي و برنامه كلان، نتيجه مطلوب نمي‏دهد؛ براي مثال، امروزه كشورهاي پيشرفته بر اساس نظام مالياتي خاص اداره مي‏شوند. كشور آلمان نظام اقتصادي خود را بر 16درصد ماليات در تمام معاملات استوار ساخته است. اگر كسي به پرداخت ماليات 16درصدي در مقابل خريد يك كبريت اعتراض داشته باشد، اين اعتراض بدون در نظر گرفتن برنامه كلان آن كشور كه نظام اقتصادي خود را بر اساس آن استوار داشته، صورت گرفته است.

پس از آن‏ جا كه قانون به طور كلي وضع مي‏شود ، قانون گذار مصلحت عمومي را رعايت مي‏كند و موارد استثنايي و تبصره‏اي سبب نقض حكم كلي نمي‏شود .

2- در حقوق اسلامي وظايفي خاص به عهده زن و مرد نهاده شده است كه تخلف‏ناپذير است؛ براي مثال نفقه و خرجي همسر، تهيه مسكن، خوراك، لباس، پرداخت مهريه به عهده مرد گذاشته شده است. اگر زني خود از منبع اقتصادي مستقل و موقعيت شغلي عالي برخوردار باشد، اشكال ندارد؛ ولي از نظر شرع، وظيفه پرداخت مخارج خانه و هزينه مسكن به عهده او نيست و شوهر نمي‏تواند وي را به پرداخت كمك هزينه خانه و زندگي مجبور سازد. البتّه اگر زن با رضايت خاطر و تمايل دروني شوهر را در اداره بهتر خانه ياري دهد، مسأله‏اي ديگر است؛ ولي اين وظيفه شرعاً به عهده مرد نهاده شده است.

3- ديه مالي است كه در برابر آسيبي كه به انسان وارد شده است، گرفته مي‏شود. مقدار آن به ارزش‏ . شخص آسيب ديده ارتباط ندارد. بنابراين، كسي نمي‏تواند بگويد چون ديه زن نصف ديه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و كسب مراتب علمي و عملي وابسته است و در اين جهت مرد و زن يكسانند. قرآن مجيد مي‏فرمايد:

فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم أَنِّي لا أُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَو أُنثي بَعضُكُم مِن بَعضٍ».

پس پروردگارشان دعاي آنان را اجابت كرد [و فرمود] من عمل هيچ صاحب عملي از شما را، از مرد يا زن كه همه از يكديگرند، تباه نمي‏كنم.

آل عمران آيه 195.

بنابراين، ارزش انسان به انسانيت او و نائل شدن وي به مراتب والاي قرب الاهي است. در اين جهت جنسيت نقشي ندارد؛ زن و مرد يكسانند و چه بسا زنان از استعداد بهتري برخوردار باشند.

ديه به معناي قيمت نهادن شخص و شخصيت نيست. بدين سبب، اگر يكي از شخصيت‏هاي بزرگ علمي يا سياسي كشور در جريان يك قتل غير عمد كشته شود، ديه‏اش با ديه كارگر ساده‏اي كه اين گونه جان باخته، برابر است. كسي نمي‏تواند بگويد چون فقدان آن شخصيت خلأ بزرگي در جامعه ايجاد مي‏كند، ديه‏اش بيش‏تراست! چنان كه قتل عمد گناهي بسيار بزرگ است و در اين زمينه زن و مرد تفاوت ندارند. قرآن كريم مي‏فرمايد:

مَن قَتَلَ نَفساً بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِي الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِيعاً وَ مَن أَحياها فَكَأَنَّما أَحيَا النّاسَ جَمِيعاً».

هر كس كسي را -جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادي در زمين- بكشد، چنان است كه گويا همه مردم را كشته باشد.

مائده (5): 32.

اين‏كه گفته مي‏شود سهم زن در ديه نصف سهم مرد است، در همه جا نيست. ديه زن در كم‏تر از ثلث با مرد يكسان است؛ يعني ديه زن تا به ثلث ديه كامل نرسيده باشد، با ديه مرد برابر است.يعني مثلا اگر يك انگشت زن قطع شود يا يك انگشت مرد ديه آن يكي است اگر دو انگشت يا سه انگشت زن قطع شود ديه آن با سه انگشت مرد يكسان است ولي اگر از يك سوم ديه يك كامل يك مرد بيشتر شود تبديل به نصف ميشود.

النهاية، شيخ طوسي؛ قواعد الاحكام، علامه حلي، ج 3، ص 594؛ ايضاح الفوائد، فخرالحققين، ج 4، ص 571؛ مجمع الفائدة و البرهان، محقق اردبيلي، ج‏13، ص 452؛ موطأ مالك، ج 2، ص 854.

اين مسأله در ارث نيز مطرح است. در آن ‏جا هم در مواردي سهم زن با مرد تفاوت ندارد .مثلا پدر و مادر ميت به يك اندازه يعني يك ششم ارث ميبرند .

و در مواردي هم زن بيشتر از مرد ارثت ميبرد مثل جايي كه ورثه يك پدر از ميت و يك دختر از ميت باشند آنگاه پدر يك ششم و بقيه اموال يعني پنج ششم را دختر ارث ميبرد.

-4 اسلام مسؤوليت اداره اقتصادي خانواده را به عهده مرد قرار داده است و زن از اين مسؤوليت معاف است. با توجّه به اين‏كه ديه براي غرامت و جبران بخشي از خلأ ايجاد شده در خانواده آسيب ديده است، و از نظر اقتصادي نقش اصلي و كليدي به عهده مرد نهاده شده، اين ديه در مرد به طور كامل گرفته مي‏شود.

ممكن است گفته شود، در مواردي كه زن نقش اول اقتصادي را ايفا مي‏كند، حكم مسأله چه خواهد بود؟ پاسخ آن است كه قانون به نحو عام وضع و اجرا مي‏شود، و موارد استثنايي كه زن نقش عمده اقتصادي را به عهده گرفته است، سبب نمي‏شود اصل قانون ملغا گردد يا استثنا پذيرد. البتّه حتّي در اين فرض نيز مسؤوليت اقتصادي خانواده به عهده مرد است و مرد نمي‏تواند از اين مسؤوليت شانه خالي كن

5- حكم به نقص ديه زن به معناي كم‏تر بودن حق زندگي و سلامتي زن نيست. اين قانون با توجّه به ديدگاه اقتصادي اسلام و مسؤوليت‏هاي مرد و زن كه مرد را عامل اول اقتصادي مي‏داند، وضع شده است. حق زندگي در زن و مرد يكسان است. بدين سبب، اگر مردي زني را بكشد، مي‏توان قاتل را با پرداخت نيم ديه آن قصاص كرد و شارع وليّ دم را به پذيرش نصف ديه و صرف نظر از قصاص نفس مجبور نمي‏سازد. اين بدان معنا است كه در ديه مسأله به حق زندگي و سلامت باز نمي‏گردد و پيامدهاي اقتصادي لحاظ شده است. مرد، با توجّه به خصوصيات طبيعي‏اش قوي‏تر و در بُعد اقتصادي ظاهرتر است؛ و در صورت عدم، خلأ وجودش بيش‏تر احساس مي‏شود؛ وگرنه زن و مرد هر دو انسانند و از حق زندگي و سلامتي يكسان برخوردارند.

القضاء في الفقه الاسلامي، ص 73.

6- با اجراي قوانين اسلام در همه ابعاد، تعادلي كامل ميان زن و مرد ايجاد مي‏شود؛ زيرا از يك طرف مرد دو برابر سهم زن ارث مي‏برد؛ ولي وظيفه اداره اقتصادي و پرداخت هزينه‏هاي جاري خانه (خوراك، پوشاك و مسكن) بر دوش او است؛ زن سهمخويش را براي خود نگاه مي‏دارد و در موارد دلخواهش مصرف مي‏كند، بي‏آن كه مسؤوليتي خاص بر دوش داشته باشد. در نتيجه‏گاه سهم مصرف اختصاصي زن از سهم مصرف اختصاصي مرد بيش‏تر مي‏گردد.

با توجّه به اين ديد جامع، تعادلي كامل در نظام خانواده ايجاد مي‏شود. زن با ديد عاطفي خود، بر اساس ملاحظه مسائل اخلاقي، گاه در جهت حلّ مشكلات اقتصادي خانواده گام بر مي‏دارد؛ ولي شرعاً در اين مورد وظيفه‏اي ندارد.

7- مسأله تنصيف ديه زن از ديرباز در كتب فقهي مطرح شده است. شيخ طوسي پس از ذكر مسأله، آن را نظر تمام فقيهان شيعه و سني جز دو تن ازعلماي اهل سنّت معرفي مي‏كند و دليل خود را اجماع و برخي روايات مي‏داند.

ر. ك: احكام القرآن، احمد بن علي الجصاص، ج 2، ص 238؛ المبسوط، شمس الدين السرخسي، ج 26، ص 79؛ الهداية، ابوالخطاب الكلوذاني، ج‏8، ص‏306.

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | داود | Iran - Tehran | ١٧:٢٦ - ٢١ آبان ١٣٩١ |

از آنجا که ضريب هوشي انسان هاي معمولي بين 85 تا 115 است، فردي که ضريب هوشي 250 داشته باشد، قطعا نابغه محسوب مي شود.
به گزارش برنا،ويليام جيم سايديس، باهوش ترين فرد تاريخ بود که توانست در يک سالگي بنويسد، در 5 سالگي به 5 زبان رايج دنيا صحبت کند و در 11 سالگي استاد دانشگاه هاروارد شد. سايديس در سال 1898 در آمريکا به دنيا آمد و در سن 46 سالگي نيز از دنيا رفت.

او توانايي خارق العاده اي در يادگيري رياضيات و زبان داشت. اولين بار به خاطر رشد مغزي زود هنگام نامش بر سر زبان ها افتاد و بعدها به خاطر تمرکز بر روي ذهنش به شهرت رسيد اما در نهايت خود را از انظار عمومي دور کرد و از رياضيات هم دلزده شد رياضيات نيز عقب کشيد و با چندين نام مستعار مطلب مي نوشت. از ديگر ويژگي ها او اين است که مي توانست در 18 ماهگي نيويورک تايمز بخواند و در 8 سالگي به 8 زبان صحبت کند. جالب اينکه بعدها خودش زبان ديگري را به وجود آورد که نامش را VENDERGOOD گذاشت.

ناگفته نماند، ضريب هوشي انسان هاي نابغه بين 155 تا 200 است ولي سايدس در اين زمينه رکورد باهوش ترين هاي دنيا را شکسته است. براي نمونه بد نيست بدانيد که ضريب هوشي گاليله را 180 تخمين مي زنند و ضريب هوشي بيل گيتس بنيان گذار شرکت نرم افزاري مايکروسافت نيز 160 است.
42 | عليرضاموسوي تبريزي | Iran - Yazd | ١٣:٤٣ - ٢٤ آبان ١٣٩١ |
باسلام خدمت دوست خوب داود کامنت 41 احسنت ازمطلب قشنگ وخوبتان! استفاده خوبي بردم وبه معلوماتم افزوده شدمن دوستاني چون شماکه کامنت هاي آنان محتوي دانش، ازگونه هاي مخلتف است رادعامي کنم امثال شماازافتخارات ماهستيد.اي کاش ديگران هم ازشمايادمي گرفتندوبجاي نظرات توهين آميز ولغويات،مطالعه مي کردندواينگونه نظرهائي راارسال مي نمودند.آفرين برشما.
1 |اقامجتبی|Iran - Tehran |٠٩:٤٠ - ٢٢ آذر ١٣٩٦ |
0
 
4
جالب بود ولی چه ربطی داشت؟
43 | حجت | Sweden - Stockholm | ١٧:٠٧ - ٠٤ آذر ١٣٩١ |
3
 
10
پاسخ نظر
ببخشيد چه ربطي داشت ! شخصي زنش را کشت به عمد و 10 سال آزادانه گشت تا خانواده دختر توانستند نصف ديه را جور کنند آيا اين درد 10 ساله معقول است که فکر يه خانواده دائما در قاتل دخترشان باشد و آن قاتل با اختيار تمام بتواند در زمين سير کند و به ريش خانوداه زنش بخندد و از قانون اسلامي کمال سو استفاده خود را بنمايد در جنگ اعراب (عمدا واژه اسلام را نمي برم) عليه ايران عزيز چه دختراني که به کنيزي گرفته نشدند و خريد و فروش نشدند اگر اسلام ايناست عطايش را بايد به لقايش بخشيد.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اينطور كه شما نوشته ايد هم نيست بلكه قاتل تا وقتي كه اولياي مقتول نصف ديه را نداده اند در زندان مي ماند.
در مورد كنيز گرفتن از كساني كه مي توانستند با پذيرش اسلام از چنين وقايعي جلوگيري كنند و همچنين احتمالاً در صورت پيروزي ايرانيان همين مساله در مورد زنان و دختران مسلمانان هم وجود داشت و اين زنان به كساني تعلق داشتند كه قصد كشتن فرد را داشته اند با توجه به اين مسائل و با ديد كلي مي توان پذيرش چنين مساله اي را بر خود آسان كرد. هرچند كنيز شدن زنان فراوان هم مورد پذيرش نيست آنچه مسلم است كنيز شدن تعدادي از زنان ايراني است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
44 | محمدرضا بلبل پور | United States - Columbus | ٠١:٠٣ - ٢٩ دي ١٣٩١ |
3
 
12
پاسخ نظر
يک موضوع رو در بحث ديه بيان نفرموديد!
اين که بيان ميشود ديه زن نصف ديه مرد است، بايد به ياد داشته باشيم که مبلغ ديه به آدم زنده تعلق مي گيرد!
واضح تر عرض کنم: اگر مردي را بکشند، ديه اش به زن و فرزندش مي رسد که مبلغ دوبرابر است؛ اما اگر زني بميرد، نصف آن به مرد و فرزندانش مي رسد!!
توجه به اين موضوع نشان ميدهد که اسلام به فکر عاقبت خانواده اي بي سرپرست بوده است که چنين وضع کرده! اشتباه در همين جاست که برخي فکر مي کنند که زن در اينجا خريداري شده! منتها توجه نکردند که مرده به چه دردي مي خورد؟! اين درحاليست که اولياي دم به قصاص اصرار نداشته باشند و ببخشند! وگرنه ديه اي درکار نيست!
45 | محمد ايرانشاهي | | ١٦:٥٢ - ٠٧ اسفند ١٣٩١ |
سلام.راجع به حمله ي اعراب به ايران ميخواستم بگم مگه گرويدن به اسلام اجباريه که چون ايراني ها اسلام نياوردن اعراب به ايران حمله کردن(اين که نشد استدلال)؟برام سوال شده که چرا حصرت علي (ع) اون موقع سکوت ( وچه بسا همکاري ) کردند در مقابل جنايات وضلمي که بر ايراني ها رفت؟ يعني ايشون آگاه بودند بر اين رخدادها؟ مي خوام بدونم مگه اين اعراب چي دارن که اين همه از رفتار گذشته ي اونا حمايت ميشه و فرهنگ عرب دوستي (بر خلاف خواست مردم) تلاش ميشه تو گشور رواج داده شه

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در بعضي از جنگها، مانند جنگ با ايران و روم و فتح بيت­ المقدس حضرت علي عليه السلام مورد مشورت قرار ‏گرفت، ولي خود حضرت در جنگ حضور نداشتند. حضرت علي(ع) در چنين مواردي نه تنها براساس مصلحت اسلام و مسلمين که بر اساس مصلحت و منافع همه جامعه بشريت مخصوصا مستضعفين و مظلومين نظر خود را اعلام مي فرمودند.
در جنگ با ايران، حضرت علي(ع) به عنوان امام معصوم که ولي، دلسوز و خير خواه همه مردم جهان (حتي غيرمسلمانان و کافران) است با ابراز نظر مشورتي خود کاري کرد که اين جنگ­ها با کمترين خطر و کمترين تلفات به پايان برسد و چنين هم شد. و بطور يقين اگر حضرت علي عليه السلام بعد از پيامبر حاكم بودند فتوحات به آن صورتي که اتفاق افتاد، انجام نمي گرفت.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
46 | رامين | Iran - Shiraz | ٢٤:٠٤ - ١٦ آبان ١٣٩٢ |
يه سوال:آيا نگاه كردن به زنان بد حجاب براي مردان گناه است؟
1.اگرگناه است چرا فيلم هاي تلوزيوني خارجي پخش ميشود كه در آن زنان حجاب ندارند؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در اين خصوص با دفتر مرجع خود تماس بگيريد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
47 | جاويد خدايي | | ٢٣:٣٢ - ١٨ آبان ١٣٩٢ |
اصرار شما براي موجه جلوه دادن حمله اعراب به ايران بر اصولي غير منطقي و بر اساس تعصب صورت مي گيرد. بهتر است براي تكميل اطلاعات خود كتابهاي تاريخي نظير بلاذري، عقدالفريد و .. را بخوانيد تا بفهميد در حمله تازيان به ايران آنچه اهميت نداشت اسلام و حفظ شان انساني ايرانيان بود.وگرنه كدام انسان عاقلي حمله عربهاي وحشي به ايران را از سر دلسوزي مي داند.آيا اعراب براي تكريم نفس انسان به ايران حمله بردند؟ پس كشتار شهرهاي زروان،تميشه، و استخر كه در هر كدام بين 20000الي 80000 نفر از مردم غير نظامي كشته شدند با چه تفسيري صورت پذيرفته است؟البته لازم به ذكر مي باشد كه در فتح شهر تميشه در حاشيه درياي خزر امام حسن و امام حسين هم حضور داشتند.
48 | علي سليمي | | ٢٣:٢١ - ٠٤ آذر ١٣٩٢ |
باسلام خدمت همه دوستان
عزيزاني كه ديدتون نسبت به حمله اعراب به ايران بد هست وبايد بهتون هم حق داد توجه داشته باشيد كه خليفه وقت آن زمان چه كسي بوده وچطور با امام علي ع برخوردشده بود...
دكتر مطهري در مورد اين موضوع ميگن كه : " اگر دومي (كه حتي دوست ندارم اسمش روبيارم)اينطور به كشورهاي ديگه حمله نميكرد و به اصطلاح برادران اهل تسنن "خدمت به اسلام وكشور گشايي براي اسلام "نمي كرد الان شاهد اين بوديم كه تمام دنيا دين اسلام رو انتخاب كرده بودن..."
چون براي پذيرفتن حق فقط نياز به " عرضه صادقانه "هست ونه چيزديگه...پس نميتونيم اين جنگ روبه گردن شخصيتي چون علي ع مهربانترين وعادل ترين شخصيت عالم بندازيم
آقا جاويد گل در نظر بگير که دليل حضور امام حسن ع وامام حسين ع دراين جنگي که شمافرمودي (که اگرمنبعش روهم بگي ممنونت ميشم که برم مطالعه کنم ودليلش رودقيقتر برات بگم)اين نيست که اين دوبزرگوار براي تشديد وحشي گري ها وکاراي ديگه درجنگ حضور داشتن بلکه مسلما براي هرچه بهترکردن وضعيت وهدايت مردم حضورداشتند،براي اثبات حرفم هم ميتونيدبه جنگ هاي جدبزرگوارشون پيامبر ص وجنگ هاي زمان خلافت اميرالمومنين ع رجوع کنيد که هيچ کدام ازجنگ هارو چه پيامبر ص وچه علي ع خواهان آغاز نبودند ودشمنان جنگ هاروتحميل کردند،اصلا به دور از مقام عصمت اين بزرگواران هستش که بخوان حق احدي رو زير پا بگذارن چه برسه به جنايت هايي که يک سري عرب جاهل انجام دادند...
49 | bisetareh | Iran - Tehran | ١٤:٠٨ - ٠٥ آذر ١٣٩٢ |
جاويد کذاب
لازم بذکر است شير مردان بني هاشمي چه پدر چه فرزند در هيچ جنگي از غاصبين شرکت نکردند توکه طالب حقيقتي نامه پيامبر ص به خسرو پرويز را بانامه عمربن خطاب به يزگرد سوم رو مقايسه کن جواب يزگرد روببين خيلي چيزها دستت مياد
ياعلي
50 | زينب مهديان | Iran - Ahvaz | ١١:٥٣ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٩٣ |
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما بزرگواران .
چند سوال از حضور شما دارم :
1). چرا در اذان ذکر علي ولي الله داريم برخي مي گويند اين شرک چون معنايش مي شود که علي ولي (سرپرست )خداست ؟
2). اگر فردي بچه دار نشود و اسپرم مرد ديگر را وارد رحم زن نمايند چه حکمي دارد ؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

هيچ کس چنين معني را از کلمه ولي الله برداشت نکرده است وقتي گفته مي شود علي ولي الله يعني علي ولي اي است که خدا او را انتخاب کرده و از طرف خداوند ولايت دارد.يعني ما براي حضرت علي ولايتي را از طرف خدا مي دانبم. ولايتي را که پيامبر به آن اشاره کرد و شيعه و سني قبول دارند همان من کنت مولاه فهذا علي مولاه

اما در خصوص سؤال دوم مراجع نظرات متفاوتي دارند که در اين خصوص با دفتر مرجع تقليد خود تماس بگيريد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
1 |جواد علی گلی||١٠:٤٧ - ١٧ مرداد ١٣٩٥ |
0
 
0
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
اگرجمله علی ولی الله را آنگونه معنا می کنید پس معنی این آیه قرآن چه می شوذ الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون و همچنین آیات مشابه این که در قرآن وجود دارد برای اطلاع بیشتر و بهتر به کتاب (ولاءها و ولایتها) اثر گرانقدر شهید مطهری ره رجوع کنید
پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
همه جا ولی به یک معنی نیست لذا باید قرائن را نیز در نظر داشت هر چند اولین و شایعترین معنی ولی سرپرستی است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
51 | سامان اساسه | | ١٨:٤٢ - ٠٥ تير ١٣٩٣ |
اينکه ميگن امام حسن وحسين (ع)توحمله به ايران شرکت داشتن کاملا دروغه اصلا موقع جنگ ايران امام حسن وحسين پانزده وشانزده سال داشتن
52 | داوود شيرين زاده | Iran - Tehran | ١٥:٢٩ - ١٨ شهریور ١٣٩٣ |
با سلام در مورد حمله اعراب به ايران بايد بگويم که خاندان اهل بيت حظور داشتن و هدف اصلي حمله اعراب بدست اوردن غنايم جنگي بوده که با ضعف پادشاههان ساساني که به بدليل جنگهاي طولاني با روم ضعيف شده بودند منجر به شکست هاي جنهاي سلاسل شد.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ حسنين عليهم السلام در هيچ جنگي در دوران خلفا شرکت نکرده اند. دلايل مختلفي در اين مورد وجود دارد:

1. گزارشات تاريخي اي که از حضور حسنين عليهما السلام در برخي فتوحات خبر مي دهند مخدوشند. اين روايات به نقل طبري از ابن مدايني منتهي مي شود و سند اين خبر ضعيف است چون اولاً مرسل است و ثانياً در سند آن يک نفر مجهول(حنش بن ملک تغلبي) و يک نفر کذاب متروک الحديث(علي بن مجاهد) قرار دارد ابن حجر در مورد علي بن مجاهد مي گويد: «علي بن مجاهد بن مسلم القاضي الكابلي بضم الموحدة وتخفيف اللام متروك من التاسعة وليس في شيوخ أحمد أضعف منه» (تقريب التهذيب، ابن حجر العسقلاني الشافعي(852)، دار الرشيد سوريا 1406 ، الطبعة الأولى ، تحقيق محمد عوامة ج 1 ص 405) لذا اين روايت هيچ اعتباري ندارد.

2. طبري در کتاب تاريخش چهار روايت درمورد فتح طبرستان آورده که دو خبرش را از ابن مدائني با سند واحد نقل مي کند و در هر دو روايت نام چند نفر از افراد سرشناسي که در اين جنگ حضور داشته اند را نام مي برد جالب اين است که در روايت اول نام حسنين عليهما السلام را آورده است ولي در روايت دوم نام حسنين را نياورده است! که امکان تحرف را در اين روايت تقويت مي کند. (تاريخ الطبري (310)، دار الكتب العلمية – بيروت، ج 2، ص 608)

3. طبق برخي از نقلها، خليفه دوم به خاطر جلوگيري از نشر احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله به مهاجران اجازه خروج از مدينه را نمي داد و به آنان مي گفت: بيشترين ترس من پراکنده شدن شما در شهرهاست. شعبي مورخ مورد اعتماد اهل سنت مي نويسد: اگر کسي از مهاجران اجازه جنگ مي خواست به او مي گفت: همين که همراه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) جنگ کردي تو را کافي است.(رسول جعفريان ص 71و72 به نقل از تاريخ خلفا) کسي که از حضور مهاجران در ديگر شهرها بخاطر احتمال پخش فضائل اهل بيت عليهم السلام ترس دارد چگونه اجازه مي دهد که خود اهل بيت در اين شهرها حضور يابند؟

4. گزارشي در مورد حضور حسنين عليهم السلام در فتوحات در منابع اوليه مانند سيره ابن اسحاق و سيره ابن هشام و ارشاد شيخ مفيد و... وجود ندارد. که اين مساله بر صحت گزارش به جهت فاصله زماني ضربه مي زند.

5. سن امام حسن و امام حسين عليهما السلام اجازه حضور در جنگهاي خلفاي اول و دوم را نمي دهد و در زمان خليفه سوم هم به جهت تشديد بدعتها و بي عدالتيها و حيف و ميل بيت المال و عدم وجود مختصر مشاوره هاي امام علي عليه السلام که در زمان خلفاي قبل بوده احتمال چنين کاري بسيار ضعيف است.

6. امام علي عليه السلام چنانکه در خطبه 198 نهج البلاغه آمده در جنگ صفين که خودشان فرماندهي را به عهده داشتند از جنگيدن اين دو امام جلوگيري مي کردند، حال چگونه ممکن است به آنها اجازه داده باشند در جنگهاي زمان خلفا که خودشان حضور نداشته اند شرکت کنند؟ ايشان در اين خطبه مي فرمايند: «امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي‏إ فَإِنَّنِي أَنْفَسُ‏إ بِهَذَيْنِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع عَلَى الْمَوْتِ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص‏» اين جوان را از جنگ باز داريد مبادا پشتم را بشكند، زيرا دريغم مى ‏آيد كه با شهيد شدن اين دو جوان [يعنى حسن و حسين عليهما السّلام‏] نسل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قطع شود.»

7. امام علي عليه السلام طبق گزارش مسعودي در مروج الذهب(ج 2، ص 310، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409) در زمان عمر به پيشنهاد عثمان براي حضور در جنگ، جواب رد دادند حال چگونه ممکن است که به فرزندان خود اجازه داده باشند در اين جنگها شرکت کنند؟.

8. عدم حضور حسنين عليهما السلام در اين جنگها آنقدر براي برخي از علماي اهل سنت قطعي و مسلم بوده که صريحا منکر حضور امام حسن در اين جنگها شده و برخي گزارشات موجود را حمل بر زمان حکومت حضرت امير عليه السلام کرده اند. جرجاني در کتاب تاريخش مي گويد: «وذكر عباس بن عبد الرحمن المروزي في كتابه التاريخ قال قدم الحسن بن علي وعبد الله بن الزبير أصبهان مجتازين إلى جرجان فان ثبت هذا يدل على أنه كان في أيام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه» (تاريخ جرجان، عالم الكتب بيروت - 1401، الطبعة الثالثة ، تحقيق : د. محمد عبد المعيد خان، ج1 ، ص48)

و...

ر.ک:

1. حيات الامام الحسن بن علي، ج1،ص128 ، باقر شريف قرشي، قم، دارالکتب العلميه.

2. الحيات السياسيه لامام الحسن، ص115 ،جعفر مرتضي عاملي، اوّل، بيروت، دارالسيره، 1414

3. مجله «تاريخ در آيينه پژوهش»، پيش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علي(ع) در برابر فتوحات خلفا .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
53 | زهرا | | ١٣:٥٩ - ٠٥ آبان ١٣٩٣ |
شماهيچ جواب کامل وقانع کننده اي دراين مورد ندادين طبق ادعاي علماي دين اسلام حتي جزعي ترين مساعل رو هم درنظرميگيره ولو اينکه دراين مورد مثلا ممکنه مردي ک کشته شده باشه اصن سرپرست خانواده نباشه و يه پسرجوون باشه دراين صورت چرا بايد نصف ديه بهش تعلق بگيره خواهش ميکنم جواب بدين چون من خيلي عذاب ميکشم

پاسخ:
با سلام

کاربر گرامي

اولا: اسلام دين مساوات است و مرد و زن بودن در اين دين هيچ امتيازى نيست. لکن در امر نصف بودن ديه، مصلحتى وجود دارد. چنان که احکام ديگرى در اسلام وجود دارد که به دليل مصالحى که در آنها وجود دارد، به نفع زنان وضع شده است. از جمله اين که اگر شخص مسلمانى مرتد شود (مرتد فطرى) چنانچه مرد باشد حتى اگر توبه هم کند، به نظر بسيارى از فقها به مرگ محکوم مي شود، ولى اگر زن باشد در صورتى که توبه کند، آزاد شده و به زندگى عادى خود برمى‏گردد. يا مجازات شخصى که قوّادى مى‏کند، اگر مرد باشد علاوه بر مجازات بدنى، به شهر ديگرى تبعيد مى ‏شود، در صورتى که زن تبعيد نمى ‏شود. يا در علل فسخ نکاح، اگر مردى بعد از عقد نکاح، ديوانه شد، زن حق دارد نکاح را فسخ کند در صورتى که اگر همين اتفاق براى زن بيفتد، مرد حق فسخ ندارد.

در اين صورت آيا بايد مردان اعتراض کنند که چرا در اين مسئله مانند ارتداد که جان او گرفته مي شود تبعيض وجود دارد؟!!

آيت الله مکارم شيرازي در اين خصوص مي فرمايد : ممكن است بعضى ايراد كنند كه در آيات قصاص دستور داده شده كه نبايد" مرد" بخاطر قتل" زن" مورد قصاص قرار گيرد، مگر خون مرد از خون زن رنگين‏تر است؟ چرا مرد جنايتكار بخاطر كشتن زن و ريختن خون ناحق از انسانهايى كه بيش از نصف جمعيت روى زمين را تشكيل مى‏دهند قصاص نشود؟! در پاسخ بايد گفت: مفهوم آيه اين نيست كه مردم نبايد در برابر زن قصاص شود بلكه همانطور كه در فقه اسلام مشروحا بيان شده اولياى زن مقتولى مى‏توانند مرد جنايتكار را به قصاص برسانند به شرط آنكه نصف مبلغ ديه را بپردازند.

به عبارت ديگر: منظور از عدم قصاص مرد در برابر قتل زن، قصاص بدون قيد و شرط است ولى با پرداخت نصف ديه، كشتن او جايز است.

و لازم به توضيح نيست كه پرداخت مبلغ مزبور براى اجراى قصاص نه بخاطر اين است كه زن از مرتبه انسانيت دورتر است و يا خون او كمرنگ‏تر از خون مرد است، اين توهمى است كاملا بيجا و غير منطقى كه شايد لفظ و تعبير" خونبها" ريشه اين توهم شده است، پرداخت نصف ديه تنها بخاطر جبران خسارتى است كه از قصاص گرفتن از مرد متوجه خانواده او مى‏شود (دقت كنيد).

توضيح اينكه: مردان غالبا در خانواده عضو مؤثر اقتصادى هستند و مخارج خانواده را متحمل مى‏شوند و با فعاليتهاى اقتصادى خود چرخ زندگى خانواده را به گردش در مى‏آورند، بنا بر اين تفاوت ميان از بين رفتن" مرد" و" زن" از نظر اقتصادى و جنبه‏هاى مالى بر كسى پوشيده نيست كه اگر اين تفاوت مراعات نشود خسارت بى‏دليلى به بازماندگان مرد مقتول و فرزندان بى‏گناه او وارد مى‏شود، لذا اسلام با قانون پرداخت نصف مبلغ در مورد قصاص مرد رعايت حقوق همه افراد را كرده و از اين خلاء اقتصادى و ضربه نابخشودنى، كه به يك خانواده مى‏خورد جلوگيرى نموده است اسلام هرگز اجازه نمى‏دهد كه به بهانه‏

لفظ" تساوى" حقوق افراد ديگرى مانند فرزندان شخصى كه مورد قصاص قرار گرفته پايمال گردد.

البته ممكن است زنانى براى خانواده خود، نان‏آورتر از مردان باشند، ولى مى‏دانيم احكام و قوانين بر محور افراد دور نمى‏زند بلكه كل مردان را با كل زنان بايد سنجيد (دقت كنيد).تفسير نمونه، ج‏1، ص: 612

بايد به اين نکته توجه داشت که ديه بر عكس آنچه كه در فارسي گفته ميشود «خون بها»، بهاي خون نيست، زيرا ارزش خون انسان را با اين چيزها نميتوان تأمين كرد، از منظر قرآن كريم خون يك انسان برابر با خون همه انسانهاست، و آن هم با پول و نظاير آن قابل مبادله نيست. نقش ديه اين است كه هم مجازات است كه طرف حواسش را جمع كند و ديگر از اين اشتباهات مرتكب نشود، و هم جبران خسارت اقتصادي نبود فردي است كه از بين رفته است، پس به خاطر آنكه ديه بهاي خون نيست گفته شود پس خون مرد رنگينتر از خون زن است. برگرفته از درس حضرت آيه الله العظمي مکارم شيرازي

ثانيا: ديه زن در همه جا نصف ديه مرد نيست؛نصف بودن ديۀ زن نسبت به مرد مادامى است که ديه بيشتر از ثلث شود و الاّ ديۀ مرد و زن در کمتر از ثلث با هم مساوى است. لذا اگر دليل نصف بودن ديۀ زن، مسئلۀ نقص او بود، بايد همه جا ديۀ او نصف ديۀ مرد مى‏ شد.

در آخر به اين نکته بايد توجه کرد که احکام روي شخص دور نمي زند بلکه کليات را در نظر مي گيرد مثلا نوشيدن شراب حرام است چون مست مي کند آيا در اينجا اگر يک نفر پيدا شد و با خوردن شراب مست نشد آيا مي شود گفت براي او حرام نيست؟!! در اينجا احکام طبق کليات وضع شده است در ديه نيز اينطور است که به طور کلي اقتصاد خانواده توسط مردان است حالا اگر يک مردي نان آور خانه نشد آيا مي شود گفت ديگر حکم بخاطر او بايد عوض شود؟!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

1 |سهراب||١٣:٢٥ - ٠٢ آبان ١٣٩٥ |
5
 
4
واقعا این جواب هایی که به سوالات داده میشه اونقدر دقیقه و بر اساس کتب ها هستش واقعا انسان لذت میبره...علاوه بر اون مثال هایی که گفته میشه واقعا و واقعا جالبه...
خدا خیرتون بده...
54 | ناريا | | ١٦:٣١ - ٠٧ آذر ١٣٩٣ |
سلام.توي قانون مجازات اسلامي اومده که قطع بيضه چپ مرد برابر با63 شتر و قطع بيضه راست مرد برابر با34 شتر است و اين امر به ست فرد ربطي ندارد اما......قتل يک زن چه بصورت عمدي باشد چه غير عمدي مساوي با50 شتر است. درباره ديه زن هم اين قانون خيلي خيلي ناعادلانه صورت گرفته چون درجامعه امروزي اغلب زن ها خودشون پول در ميارن و با وجود نبود شوهر ميتونن روي پاي خودشون وايسن زنان در يک زندگي بيشتر از مردان زحمت ميکشند و شايد بگم دو برابر اون ها.من شخصا قانون مجازات اسلامي رو قبول ندارم و اين هم بگم که توي قانونش اومده که اگر يک مرد و يک زن رابطه نامشروع داشته باشن زن سنگ سار ميشه ولي مرد نه اين بدترين عدالته که فقط به نفع مرد ها وضع شده درضمن چرا بايد موقع شهادت در دادگاه دو زن به اضاي يک مرد باشه؟زن شانش بالاتر از قانونيه که اسلام گذاشته و عدالت کاملا نادرستي داره يعني به زن ها در قانون اسلام توهين شده و اون هارو نصف يک مرد جلوه دادن از همه نظر ها من اين رو به هيچ وجه قبول ندارم فقط سخن خدا و بس

پاسخ:
با سلام

کاربر گرامي

اولا: اسلام دين مساوات است و مرد و زن بودن در اين دين هيچ امتيازى نيست. لکن در امر نصف بودن ديه، مصلحتى وجود دارد. چنان که احکام ديگرى در اسلام وجود دارد که به دليل مصالحى که در آنها وجود دارد، به نفع زنان وضع شده است. از جمله اين که اگر شخص مسلمانى مرتد شود (مرتد فطرى) چنانچه مرد باشد حتى اگر توبه هم کند، به نظر بسيارى از فقها به مرگ محکوم مي شود، ولى اگر زن باشد در صورتى که توبه کند، آزاد شده و به زندگى عادى خود برمى‏گردد. يا مجازات شخصى که قوّادى مى‏کند، اگر مرد باشد علاوه بر مجازات بدنى، به شهر ديگرى تبعيد مى ‏شود، در صورتى که زن تبعيد نمى ‏شود. يا در علل فسخ نکاح، اگر مردى بعد از عقد نکاح، ديوانه شد، زن حق دارد نکاح را فسخ کند در صورتى که اگر همين اتفاق براى زن بيفتد، مرد حق فسخ ندارد.

در اين صورت آيا بايد مردان اعتراض کنند که چرا در اين مسئله مانند ارتداد که جان او گرفته مي شود تبعيض وجود دارد؟!!

آيت الله مکارم شيرازي در اين خصوص مي فرمايد : ممكن است بعضى ايراد كنند كه در آيات قصاص دستور داده شده كه نبايد" مرد" بخاطر قتل" زن" مورد قصاص قرار گيرد، مگر خون مرد از خون زن رنگين‏تر است؟ چرا مرد جنايتكار بخاطر كشتن زن و ريختن خون ناحق از انسانهايى كه بيش از نصف جمعيت روى زمين را تشكيل مى‏دهند قصاص نشود؟! در پاسخ بايد گفت: مفهوم آيه اين نيست كه مردم نبايد در برابر زن قصاص شود بلكه همانطور كه در فقه اسلام مشروحا بيان شده اولياى زن مقتولى مى‏توانند مرد جنايتكار را به قصاص برسانند به شرط آنكه نصف مبلغ ديه را بپردازند.

به عبارت ديگر: منظور از عدم قصاص مرد در برابر قتل زن، قصاص بدون قيد و شرط است ولى با پرداخت نصف ديه، كشتن او جايز است.

و لازم به توضيح نيست كه پرداخت مبلغ مزبور براى اجراى قصاص نه بخاطر اين است كه زن از مرتبه انسانيت دورتر است و يا خون او كمرنگ‏تر از خون مرد است، اين توهمى است كاملا بيجا و غير منطقى كه شايد لفظ و تعبير" خونبها" ريشه اين توهم شده است، پرداخت نصف ديه تنها بخاطر جبران خسارتى است كه از قصاص گرفتن از مرد متوجه خانواده او مى‏شود (دقت كنيد).

توضيح اينكه: مردان غالبا در خانواده عضو مؤثر اقتصادى هستند و مخارج خانواده را متحمل مى‏شوند و با فعاليتهاى اقتصادى خود چرخ زندگى خانواده را به گردش در مى‏آورند، بنا بر اين تفاوت ميان از بين رفتن" مرد" و" زن" از نظر اقتصادى و جنبه‏هاى مالى بر كسى پوشيده نيست كه اگر اين تفاوت مراعات نشود خسارت بى‏دليلى به بازماندگان مرد مقتول و فرزندان بى‏گناه او وارد مى‏شود، لذا اسلام با قانون پرداخت نصف مبلغ در مورد قصاص مرد رعايت حقوق همه افراد را كرده و از اين خلاء اقتصادى و ضربه نابخشودنى، كه به يك خانواده مى‏خورد جلوگيرى نموده است اسلام هرگز اجازه نمى‏دهد كه به بهانه‏

لفظ" تساوى" حقوق افراد ديگرى مانند فرزندان شخصى كه مورد قصاص قرار گرفته پايمال گردد.

البته ممكن است زنانى براى خانواده خود، نان‏آورتر از مردان باشند، ولى مى‏دانيم احكام و قوانين بر محور افراد دور نمى‏زند بلكه كل مردان را با كل زنان بايد سنجيد (دقت كنيد).تفسير نمونه، ج‏1، ص: 612

بايد به اين نکته توجه داشت که ديه بر عكس آنچه كه در فارسي گفته ميشود «خون بها»، بهاي خون نيست، زيرا ارزش خون انسان را با اين چيزها نميتوان تأمين كرد، از منظر قرآن كريم خون يك انسان برابر با خون همه انسانهاست، و آن هم با پول و نظاير آن قابل مبادله نيست. نقش ديه اين است كه هم مجازات است كه طرف حواسش را جمع كند و ديگر از اين اشتباهات مرتكب نشود، و هم جبران خسارت اقتصادي نبود فردي است كه از بين رفته است، پس به خاطر آنكه ديه بهاي خون نيست گفته شود پس خون مرد رنگينتر از خون زن است. برگرفته از درس حضرت آيه الله العظمي مکارم شيرازي

ثانيا: ديه زن در همه جا نصف ديه مرد نيست؛نصف بودن ديۀ زن نسبت به مرد مادامى است که ديه بيشتر از ثلث شود و الاّ ديۀ مرد و زن در کمتر از ثلث با هم مساوى است. لذا اگر دليل نصف بودن ديۀ زن، مسئلۀ نقص او بود، بايد همه جا ديۀ او نصف ديۀ مرد مى‏ شد.

در آخر به اين نکته بايد توجه کرد که احکام روي شخص دور نمي زند بلکه کليات را در نظر مي گيرد مثلا نوشيدن شراب حرام است چون مست مي کند آيا در اينجا اگر يک نفر پيدا شد و با خوردن شراب مست نشد آيا مي شود گفت براي او حرام نيست؟!! در اينجا احکام طبق کليات وضع شده است در ديه نيز اينطور است که به طور کلي اقتصاد خانواده توسط مردان است حالا اگر يک مردي نان آور خانه نشد آيا مي شود گفت ديگر حکم بخاطر او بايد عوض شود؟!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
55 | zahra | | ١٥:٤٢ - ١١ آذر ١٣٩٣ |
مطالب هاتون بسيار عالين....ولي من هم سئوالي داشتم واين اون بود که :
شما که مي گويد زن و مرد يکسان هستند وحقوق برابري دارند پس چرا قرآن خطاب به مرد هاست شايد شما بگيد که چون به پيامبر نازل شده به همين دليل ولي خدا که خودشون مي دونستن که اين کتاب فقط براي پيامبر يا فقط براي مردها نيست پس چرا مطالب قرآن خطاب به مرد ها است؟؟؟؟؟؟
بسيار معذرت مي خوام که اين رو مي گم ولي خيلي از جواب هاي شما مبهم و واضح جواب ندادين مثلا به طور واضح نگفتين که چرا ديه زن کمتر از ديه مرد است....درسته که ارزش انسان به عقل لوست ولي همين ديه و ارث هم بايد يه هدفي رو دنبال مي کرده......

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

از نگاه قرآن، زن و مرد از ارزش معنوي و شخصيت يکساني برخوردارند؛ زيرا آيات قرآني، آن دو را در پيشگاه خدا و در رسيدن به مقامات معنوي، يکسان مي‏شمارد. از باب نمونه مي‏توان به آيه «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يجُزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَلِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئكَ يَدْخُلُونَ الجْنَّةَ يُرْزَقُونَ»هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمى‏شود ولى هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد- خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مى‏شوند و در آن روزى بى‏حسابى به آنها داده خواهد شد فِيهَا بِغَير حِسَاب» سوره غافر آيه 40 ، همچنين آيه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون» هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند، خواهيم داد.سوره نحل،آيه97

نكته اي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه خطاب‏هاي قرآن به دو دسته تقسيم مي شود:

الف) خطاب ويژه مرد يا زن

ب ) خطاب مشترک

خطاب‏هاي مشترک در قرآن نيز دو گونه است: گاهي با عنوان فراگيري مانند واژه «ناس» و «انسان» و «مَنْ» موصول عموم انسان‏ها را خطاب مي‏کند، و گاهي در ظاهر از لفظ مذکر استفاده مي‏کند، ولي عموم را - اعم از زن و مرد - خطاب مي‏نمايد؛ مثل يا ايها الذين امنوا ، يا ايها الذين اوتوا الکتاب ، و لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنه . كه اين روش يعني استفاده از لفظ مذكر در خطاب هاي مشترك، در ميان انسان‏ها معمول است و اختصاصي به قرآن ندارد؛ به خصوص در مقام قانون‏گذاري از الفاظ و ضماير مذکر استفاده مي‏شود، ولي معناي عموم اراده مي‏گردد و يكي از علت هاي اين شيوه بخاطر اين است كه سخن گفتن قرآن با زنان، برخاسته از نگرش آن به ارزش‏هاي انساني و رعايت حرمت زنان مي‏باشد. طبيعي است که مؤدبانه و عفيفانه سخن گفتن با زنان، يکي از راه‏هاي حفظ حرمت آنان مي‏باشد؛ زيرا اين‏گونه سخن گفتن، نشان از نوعي احترام و ارج نهادن به مقام شامخ آنها است، چنان که همين شيوه براي احترام به بزرگتر در ميان انسان‏ها معمول است . بنابراين حكم تيمم در (أَوْ لَمَستُمُ النِّساءَ فَلَمْ تجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا ) شامل زنان نيز مي شود اما بخاطر حفظ حرمت زنان از خطاب مذكر استفاده كرده است كه شامل مرد و زن هر دو مي شود.

اين سوال شايد براي کسي که با ادبيات زبان عربي آشنا نباشد در زبان عربي وقتي بخواهند جمعي، که همه از زنان هستند را مخاطب قرار دهند از ضماير و اسم‌هاي اشاره و ديگر خطابات مۆنث استفاده مي‌کنند، اما اگر جمع مورد نظر، مرد باشند يا مردان و زنان با هم مورد خطاب قرار گيرند، از ضماير و خطابات مذکر استفاده مي‌شود.بدون شک قرآن کريم نيز که در قالب زبان عربي نازل شده است، از چارچوب‌هاي ادبيات عرب خارج نمي شود و بايد به ملزومات و مختصات اين زبان وفادار بماند تا مخاطبانش بتوانند به مقاصد او راه يابند و آموزه‌هايش را فهم کنند. اگر جز اين باشد، حتي براي مخاطبان نخستين خود هم نامفهوم خواهد بود و به طريق اولي براي مخاطبان بعدي و به ويژه مخاطبان غير عرب نامفهوم‌تر خواهد ماند.

بنابراين در اکثر مواردي که در قرآن از ضماير مذکر استفاده شده است، زنان و مردان همه با هم مورد نظر خدا بوده است، مگر مواردي که خطاب، مخصوص مردان باشد. بنابراين خطاب «يا ايها الذين آمنوا» در اکثر موارد اهل ايمان، اعم از مرد و زن، را مخاطب قرار داده است.

کلماتي مانند «المۆمنين»«المستغفرين» و «الحامدون»، هم شامل مردان است و هم شامل زنان.

در برخي از روايات نقل شده است که همين سوال براي برخي از زنان در زمان پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله نيز پيش آمده بود و به عنوان اعتراض به پيامبر عرضه کردند و پيامبر نيز همين پاسخ را براي آن‌ها بيان کردند و آيه 35 سوره احزاب براي دلجويي و اطمينان قلب آن‌ها نازل شد.

قال مقاتل بن حيان: بلغني أن أسماء بنت عُمَيْس لما رجعت من الحبشة معها زوجها جعفر بن أبي طالب، دخلت على نساء النبي صلى اللَّه عليه و سلم فقالت: هل نزل فينا شي‏ء من القرآن؟ قلن: لا، فأتت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم فقالت: يا رسول اللَّه، إن النساء لفي خيبة و خسار، قال: و مم ذلك؟ قالت: لأنهن لا يذكرن بالخير كما يذكر الرجال، فأنزل اللَّه تعالى: إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ إلى آخرها

مقاتل بن حيان گفته: وقتى اسماء بنت عميس با شوهرش جعفر بن ابى طالب از حبشه برگشت، داخل شد در بين همسران رسول خدا (ص) و پرسيد آيا چيزى از قرآن در باره مهاجرين به حبشه نازل شد؟ گفتند: نه.

پس نزد رسول خدا (ص) آمد و عرضه داشت: يا رسول اللَّه (ص) مثل اينكه جنس زن هميشه بايد محروم و در زيان باشد، رسول خدا (ص) پرسيد: چطور مگر؟ گفت: براى اينكه آن طور كه مردان در قرآن كريم به نيكى ياد شده ‏اند، زنان ياد نشده ‏اند، بعد از اين جريان آيه إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ ... نازل گرديد

أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص: 370

از اين رو هر چند قرآن کريم در بعضي سوره‌ها مثل آل عمران، ارزش‌هاي معنوي و اخلاقي را با الفاظ مذکر آورده و مثلاً مي‌فرمايد:

الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ؛[اينانند] شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آمرزش‏خواهان در سحرگاهان. (آل عمران/17)

اما در سوره احزاب مشخص مي‌کند که در اين فضائل، زن و مرد همتاي هم هستند و به هر دو صنف استقلال مي‌دهد و مي‌فرمايد:

«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُۆْمِنِينَ وَالْمُۆْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ؛ مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت‏پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‏دهنده، و مردان و زنان روزه‏دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى‏كنند، خدا براى [همه‏] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است. (احزاب / 35)

در خصوص اينکه چرا ديه زن نصف مرد است به قسمت نظرات همين مقاله رجوع کنيد که به صورت تفصيل پاسخ داده شده است

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
56 | یک زن | | ١٢:٥٢ - ٠٧ خرداد ١٣٩٦ |
سلام. در کل در پاسخها دلیل منطقی برای تفاوت حقوق زن و مرد ندیدم. میگم تفاوت چون اعتقادم اینه که در همه چیز باید زن و مرد برابر باشن تا با دستاویز قرار دادن نان آوری مرد طوری وانمون نکنن دوستان که دیه مرد برای زندگی زنه! در قوانین اسلامی موارد ضد زن به وفور دیده میشه! همون یک آیه که اجازه تنبیه زن به مرد رو میده برای کل دین کافیه که اگر زن تبعیت نکرد از همسر، مرد اجازه زدنشرو داره! حالا چه با پر چه با چماق! انشالله متوجهین که بعد روانی ماجرا منظورمه نه درد جسمانی!
نصف بودن دیه زن رو سالهاست بهش غکر مبکنم و پیگیری اما هیچ دلیل موجهی ندیدم جز تکرار مکررات دلایل نخ نما شده و توجیهات غیر منطقی. حق ارث هم همینطور.. ضمن اینکه دلیلی نداره زن خانه دار باشه و مرد نان آور یا دلیلی نداره جهاد به مرد واجب باشه به زن نه. کاش قوانین انسانی رو بهتر در اسلام احرا کنند دوستان کاش توقعات خود خانمها از دین برابری حقوقشون با اقایون باشه! طبق گفته خود خدا، زن و مرد در خلقت برابرند. عقل و شعور زن هم با مرد تفاوتی نداره، در دنیای امروز دلیلی برای اینهمه تفاوت قایل سدن بین زن و مرد و دیه و ارث نیست!

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
در این خصوص در قسمت نظرات همین مقاله توضیح داده شده است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
57 | زن مسلمان | | ٠٨:٠٢ - ٠٩ خرداد ١٣٩٦ |
ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما ، پاسخ های شما خصوصا در مورد دیه ی زن و مرد قانع کننده نیست و فقط پاسخ کلی دادین ، برای زنانی که شوهرشون فوت کرده یا متواریه و رفته پی مواد و اعتیاد یا زن دیگه و زن بدبخت مجبوره با چنگ و دندون از بچه هاش مراقبت کنه و پول دربیاره و کار کنه از کارگری گرفته تا رانندگی و نظافت منازل ، آیا این زن نان آور خونه محسوب نمیشه؟!!!!!!آیا دیه ی این زن بدبخت هم نصف دیه ی یک مرده

پاسخ:
با سلام
کابر گرامی
توضیحات کافی در قسمت نظرات مقاله فوق داده شده است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
58 | رباب اقاجانزاده | | ١٧:١٥ - ١٢ دي ١٣٩٧ |
با سلام .درمورد قانون دیه . ارث اگر عدالت اسلام را بپذیریم .این قانون نفی میشود .چرا که انسانها برابرند مگر در عقل وایمان .بنابراین این هم از همان قوانین مرد سالاری در طول تاریخ گرفته شده است .نگهداری فرزند و زایمان از سخترین مشاغل دنیاست .طوریکه میگویند اگر این درد حاملگی را به مردان میدادن دو ماهه سقط میکردند .بنابراین جامعه رشد یافته امروز که زن هم خانه و هم بیرون خانه کار میکند این قوانین را قبول نداریم .باید باتوجه به شرایط زمانی قوانین بروز رسانی شوند .

پاسخ:
با سلام
درست نیست که وقتی در مورد موضوعی می خواهیم صحبت کنیم فقط از یک زاویه به آن نگاه کنیم.
شما می گویید اسلام در مواردی مثل دیه و ارث عدالت را در مورد زن ها رعایت نکرده است؛اما اگر نگاه جامع تری به اسلام داشته باشید و بقیه احکام را هم مد نظر قرار دهید آن وقت می فهمید که چنین نیست.
درست است که در دیه و ارث از نظر مالی مرد 2 برابر زن است؛ ولی از آن طرف اسلام برای زن مباحث مالی دیگری قرار داده است که اصلا برای مرد قرار نداده است نه این که نصف آن را قرار دهد؛ مثلا زن در ازدواج مهریه می گیرد در حالی که مرد هیچی دریافت نمی کند و باید آن مهریه را پرداخت کند، در ازدواج بر مرد واجب است که نفقه زن را بدهد یعنی خرج زندگی زن را مرد باید تأمین کند.
در مهریه و نفقه زن از نظر مادی چیزی بهره می برد و مرد نه تنها چیزی بهره نمی برد بلکه باید آن موارد را هم خودش پرداخت کند؛ اما در ارث و دیه زن آنجا بی بهره نیست و نصف مرد دریافت می کند.
وقتی این ها را کنار هم نگاه می کنیم می بینیم که عدالت رعایت شده است.
اکثر زن ها چون ازدواج می کنند از مهریه و نفقه برخوردار می شوند؛ اما نسبت به دیه و ارث، موارد دیه خیلی زیاد نیست و ارث هم از نظر تعداد خیلی کمتر از مهریه است؛ لذا می توان گفت زن بهره اضافه تری نسبت به مرد در این احکام می برد.
در رابطه با درد زایمان که برای زن قرار داده شده است، در مقابل اجر و ثواب زیادی هم برای زنان قرار داده شده است که مرد از آن محروم است؛ مثلا این که وقتی زن مؤمنه ای زایمان می کند مثل کسی است که تازه از مادر متولد می شود، خداوند به خاطر تحمل این سختی تمامی گناهان او را می بخشد و در مقابل جهاد و کار برای مخارج زندگی را خدا بر عهده مرد گذاشته است که هر دو خطرات بسیاری را دارند.
در رابطه با زنانی که بیرون از خانه کار می کنند، آن هایی که شوهر دارند، خداوند از این زنان چنین کاری را نخواسته است و شوهر آن ها را مکلف کرده است که مخارج زندگی را تأمین کنند.
موارد نادری وجود دارد که زنان سرپرست خانوار هستند که یک قانون را هیچگاه با موارد نادر آن نمی سنجند.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب