2024 April 18 - پنج شنبه 30 فروردين 1403
چرا امامان با اين كه مي دانستند كه چگونه و كي به شهادت مي رسند ، باز به محل شهادت خود مي رفتند؟
کد مطلب: ٥٢١٣ تاریخ انتشار: ٢٢ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 11207
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
چرا امامان با اين كه مي دانستند كه چگونه و كي به شهادت مي رسند ، باز به محل شهادت خود مي رفتند؟

سؤال كننده : ياسين شوشتري

توضيح سؤالات :

چرا امامان با اينكه مي دانستند كه چگونه وكي به شهادت مي رسند باز به محل شهادت خود مي رفتند؟

چرا خداوند انسان را آفريد؟

چرا انسان بعضي مواقع كه اسم خدا وائمه را مي شنود احساس مي كند كه به آنها ايمان ندارد واين آنها اصلا وجود ندارد ؟ براي جلوگيري ازچنين حالتي بايد چه كار كرد ؟

پاسخ :

سؤال 1 :

چرا امامان با اينكه مي دانستند كه چگونه وكي به شهادت مي رسند باز به محل شهادت خود مي رفتند؟

جواب :

اين كه پيامبران و ائمه عليهم السلام علم غيب داشتند ، از ضروريات مذهب حق است و با دلايل قطعي از كتاب و سنت و عقل قابل اثبات است ؛ از جمله مي دانستند كه كي شهيد مي شوند ، چه كسي آن ها را به شهادت مي رساند و ...

در پاسخ به سؤال شما بايد به اين نكته اساسي توجه كرد كه پيامبران و ائمه عليهم السلام در زندگي اجتماعي خودشان و ظيفه داشتند كه همانند انسان هاي معمولي رفتار كنند و وظيفه نداشتند كه به علم باطني و دانشي كه خداوند به آن ها اعطاء كرده بود ، عمل كنند ؛ مثلاً پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم با اين كه علم غيب داشتند ؛ اما در قضاوت هاي خود در بين مردم به علم غيب عمل نمي كردند ؛ بلكه بر طبق موازين شرعي ، از مردم شاهد و بينه مي خواستند و شاهد و بينه بر طبق ادعاي هر كس بود ، به نفع او رأي مي داد ؛ چنانچه مرحوم كليني رحمت الله عليه در كتاب شريف كافي اين روايت صحيح السند را نقل مي كند :

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَعْدِ وَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ وَ بَعْضُكُمْ أَلْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ فَأَيُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أَخِيهِ شَيْئاً فَإِنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ .

الكافي - الشيخ الكليني - ج 7 - ص 414 . تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي - ج 6 - ص 229 و ...

من در ميان شما با استناد به شاهد و يمين قضاوت مي كنم . برخي از شما در اثبات ادعاي خود از ديگري زيرك تر است ؛ پس هر كدام از شما اگر از مال برادرش چيزي را به سود او گرفتم و به او دادم [ در حالي كه خود شما مي دانيد كه مال شما نيست ] آن مال همانند پاره اي از آتش است .

مقصود اين است كه من وظيفه ندارم بر طبق علم باطني خودم كه خداوند به من داده است ، در ميان شما قضاوت كنم ، من بر طبق بينه ، شاهد و يمين قضاوت مي كنم و هر كس بر ادعاي خويش دليلي داشت به سود او رأي خواهم داد ؛ چه آن شخص راست بگويد يا دروغ ؛ اما اگر كسي زرنگ تر بود و توانست بر ادعاي خويش بينه و شاهدي فراهم كرد و مال برادرش را به ناحق غصب كند ، آن قطعه از مال براي او قطعه اي از آتش جهنم خواهد بود .

در نتيجه ائمه عليهم السلام و ظيفه دارند كه همانند مردم عادي و همانند يكي از آن ها زندگي كند . اگر قرار باشد كه امام عليه السلام به علم الهي خود ، حدود ، ديات قصاص و... را اجرا كند ، نظام اجتماعي به هم خواهد خورد .

ضمن اين كه ائمه عليهم السلام براي تمامي مردم در تمامي شئونات زندگي الگو و نمونه هستند و مردم نيز وظيفه دارند كه به آن بزرگواران اقتدا كرده و از نحوه زندگي آن ها الگو برداري كنند ، اگر قرار باشد كه آن ها زندگي غير عادي داشته باشند و بر طبق علم غيب رفتار كنند ، نمي توانند براي مردم الگو باشند و مردم نمي توانند از آن ها الگو برداري كنند .

حال ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه با توجه به علم ائمه عليهم السلام نسبت به شهادتشان ، آيا رفتن آن ها به محل شهادت ، خود كشي نيست ؟

ما به اين شبهه نيز پيش از اين پاسخ داده ايم كه شما دوست عزيز را به اين لينك ارجاع مي دهيم :

سؤال 2 :

چرا خداوند انسان را آفريد؟

پاسخ :

خداوند كريم در جاي جاي قرآن مجيد به اين پرسش اساسي و مهم بشر پاسخ داده است ؛ از جمله مي فرمايد :

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ . الذاريات / 56 .

من جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند) .

حرف «لام» در كلمه « ليعبدون» لام غرض است ؛ يعني تنها فلسفه خلقت جن و انس و غرض از خلقت آن ها اين است كه خداوند را با اختيار و نه اجبار ، عبادت كنند تا به تكامل و سعادت ابدي نائل شوند .

در نتيجه ، عبادت و فرمان برداري از دستورات خداوند و در نتيجه رسيدن به اعلي درجه كمال ، هدف اصلي خلقت جن و انس است و خداوند براي رسيدن بشر به اين هدف مهم ، تمام وسائل و ابراز مورد نيازش را نيز فراهم كرده است . از طرف در وجود آن ها عقل يا همان پيامبر دروني را نهاده است كه در هر لحظه و هر آن در اختيار انسان است و مي تواند با استفاده از آن از مهلكه نجات يافته و به هدف مقدسش برسد ، و از طرف ديگر در طول تاريخ بيش از صد هزار پيامبر را همراه با كتاب هاي الهي فرستاده است تا انسان ها را براي رسيدن به اين هدف ياري دهند و آن ها نيز به بهترين وجه وظيفه خود را انجام داده اند ، حال اگر انسان با وجود اين همه وسائل ، ابزار ، راهنما و ... نتواند به هدف اصلي اش برسد و به جاي رفتن به كعبه اعرابي راهي تركستان شود ، تقصير خود او است و نقص غرص پيش نخواهد آمد .

مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه در كتاب شريف علل الشرائع ، ج 1، ص 13 و 14 مي نويسد:

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ قَالَ خَلَقَهُمْ لِيَأْمُرَهُمْ بِالْعِبَادَة .

از ابي بصير نقل شده كه وي گفت : راجع به فرموده حقّ تعالي «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» از امام صادق عليه السّلام پرسيدم :

حضرت فرمودند : مقصود اين است كه : حقّ تعالي جنّ و انس را آفريد تا ايشان را به عبادت امر فرمايد.

و در روايت ديگري نقل مي كند :

عن جميل بن دراج، قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): جعلت فداك، ما معني قول الله عز و جل: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؟ فقال: «خلقهم للعبادة».

جميل بن درّاج نقل شده است كه وي گفت : به امام صادق عليه السّلام عرضه داشتم :

فدايت شوم: معناي وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الخ چيست؟

حضرت فرمودند: خداوند متعال جنّ و انس را فقط براي عبادت آفريده.

و همچنين مي نويسد :

عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ قَالَ خَلَقَهُمْ لِلْعِبَادَةِ قُلْتُ خَاصَّةً أَمْ عَامَّةً قَالَ لَا بَلْ عَامَّة .

از جميل بن درّاج نقل شده است كه وي گفت : از حضرت امام صادق عليه السّلام راجع به معناي فرموده حقّ تعالي «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» سؤال كردم .حضرت فرمودند :

مقصود اين است كه خداوند جنّ و انس را براي عبادت آفريده.

عرضه داشتم: گروه خاصي را يا عموم مردم را؟

فرمودند: خير، بلكه عموم را به منظور عبادت خود آفريده است .

براي تحقيق بيشتر در اين باره ، به تفسير الميزان تأليف علامه طباطبائي رحمت الله عليه ، ذيل همين آيه مراجعه فرماييد .

سؤال 3 :

چرا انسان بعضي مواقع كه اسم خدا وائمه را مي شنود احساس مي كند كه به آنها ايمان ندارد واين آنها اصلا وجود ندارد ؟ براي جلوگيري ازچنين حالتي بايد چه كار كرد ؟

پاسخ :

بدون شك ، يكي از عوامل اصلي عدم ايمان به ائمه عليهم السلام و تمامي آيات الهي ، گناهان فراواني است كه از انسان ها سر مي زند . سر پيچي از دستورات الهي و ارتكاب اعمال بد ، همچون خوره به جان ايمان انسان مي افتد و كم كم ايمان انسان را نيز از او سلب خواهد كرد ؛ زيرا شيطان هنگامي كه مي خواهد انسان را از جاده اصلي و صراط مستقيم الهي منحرف كند ، به يكباره اين كار را نمي كند ؛ بلكه آرام آرام گناهان را در نظر او كوچك و ساده جلوه مي دهد و از گناهان صغيره شروع و به گناهان كبيره مي كشاند ، تا جايي كه اين گناهان چنان قلب او را سياه مي كند كه حاضر به پذيرش هيچ حقيقتي نيست و اين جا است كه ايمان او به آيات الهي سلب مي شود و اگر به خود نيايد و از گناهان دست نكشد ، دچار زيان ابدي شده و گرفتار عذاب الهي خواهد شد . خداوند كريم در اين باره مي فرمايد :

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَي أَنْ كَذَّبُوا بِآَيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ . الروم / 10 .

سپس سرانجام كساني كه اعمال بد مرتكب شدند به جايي رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند .

يكي ديگر از عوامل عدم ايمان به ائمه عليهم السلام ، عدم آگاهي به مقام و منزلت آن ها است . بدون شك اگر انسان كسي را نشناسد و نيز سعي نكند كه او را بشناسد ، نمي تواند به او ايمان بياورد . من به شما پشنهاد مي كنم كه براي خلاصي از گرفتاري سخت ، هر روز يك صفحه از كتاب هاي روائي شيعه و به ويژه كتاب شريف كافي كه برترين و متقن ترين كتاب شيعه در اين باب است ، مطالعه فرماييد تا معرفت و شناخت شما نسبت به ائمه عليهم السلام بيشتر . امام رضا عليه السلام مي فرمايد :

َ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا .

عيون أخبار الرضا (ع) - الشيخ الصدوق - ج 2 - ص 275 و معاني الأخبار - الشيخ الصدوق - ص 180 و...

مردم اگر سخنان نيكوي ما را ( بي آن كه چيزي از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروي (و طبق آن عمل) مي كنند .

ترجمه كتاب شريف كافي نيز در كتابخانه ها و بازار موجود است و از اين بابت مشكلي براي شما وجود نخواهد داشت .

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)




Share
1 | علي رضا مراديان | Iran - Bahārestān | ١٢:٠٠ - ٢٦ آذر ١٣٨٦ |
خداوند به شما خير بدهد
2 | محمو زارعي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٨ |
پاسخ پرسش 1 كه به لينك ارجاع داديد درست نيست زيرا پرسشگر فقط از امام حسين سوال نكرد و شما درباره حضرت علي و امامان ديگر چه مي گوييد؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
وقتي پاسخ در مورد امام حسين عليه السلام مشخص شد ، درمورد ساير ائمه نيز مشخص مي شود . زيرا ملاك در همه واحد است و آن :
الف)‌مطيع بودن در استفاده از ولايت تكويني از اجازه خداوند
ب) اتمام حجت براي مردم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | محمود زارعي بلشتي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٨ |
از سرعت پاسخگويي شما ممنونم. كاش نشاني شما را داشتم كه حضوري از محضر شما استفاده مي كردم. انبوهي از فيشهاي سؤال دارم كه مرتب شده و اولويت بندي شده و نياز به عالمي پاسخگو دارم كه تاكنون مــــن نيافتم نه اينكه نيست. فعلاً بحث نوشتاري را غنيمت مي شمارم. لطفاً بيشتر توضيح دهيد كه مثلاً حضرت علي كه در شب ضربت به مسجد رفتند و مي دانستند كه ضربت مي خورند، آيا اجازه نداشتند كه از رفتن به مسجد امتناع كنند؟ تا به اين وسيله امت از فقدان او محروم نشود؟ مثلاً حضرت تا هزار سال بعد زنده مي ماندند. يعني مي خواهم پاسخ الف را برايم باز كنيد. پاسخ ب را نيز همينطور. يعني اينجا چه اتمام حجتي بر مردم وجود دارد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1-آدرس ما در بخش درباره ما در پايين سايت ، آمده است .
2- اهل بيت جز آنچه صلاحديد الهي در آن باشد انجام نمي دهند . در واقع اين كار آنها با وجود علم به آنچه رخ مي دهد ، دادن درس تسليم در مقابل جق به همه مردم است .
3- اين عمل امير مومنان و ساير ائمه عليهم السلام خجت را بهر ساير مردم تمام كرد ، به اين صورت كه ديگر آنها نمي توانند ادعا كنند علي علم غيب داشت و با معاويه جنگيد و جان خود را از خطرات حفظ كرد ، اما ما چون چنين علم غيبي نداريم ، با دشمنان حق نمي جنگيم ، زيرا احتمال دارد كه در جنگ كشته شويم !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | ali | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام اين اعتقاد کاملا مردود است که ائمه مي دانند کي و کجا ميميرند . چون خداوند در قرآن فرموده است و حديث هم نيست که بتوان آنرا رد کرد . توجه بفرماييد : إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ( لقمان - 34 ) در حقيقت‏خداست كه علم [به] قيامت نزد اوست و باران را فرو مى‏فرستد و آنچه را كه در رحمهاست مى‏داند و كسى نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد و كسى نمى‏داند در كدامين سرزمين مى‏ميرد در حقيقت‏خداست [كه] داناى آگاه است خداوند در اين آيه علم 5 چيز را مختص خود مي داند: 1- علم زمان وقوع قيامت ( إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ ). 2- زمان ريزش باران ( يُنَزِّلُ الْغَيْثَ ) . ( اخبار خوا شناسي نيز طبق شامل ما تحت الاسباب ( با کمک گرفتن از اسباب و وسائل ) هستند . ) 3- علم آنچه در شکم مادر است ( يَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ ) منظور دختر يا پسر بودن نوزاد است . ( سونوگرافي امروزه نيز تحت الاسباب است ) 4- علم اينکه فردا براي فرد چه اتفاقي مي افتد ( مَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا ) . 5- از همه مهمتر اينکه فرد در کجا ميميرد ( مَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوت ) اما اينکه پيامبر نيز پيش بيني هايي کرده است ( در مورد امام حسين و حضرت عمار ) به دليل در ارتباط بودن با خدا از طريق وحي است که ائمه از اين نعمت بي بهره اند . به اميد درج در سايت ! من الله توفيق

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در كجاي اين آيه حصر آمده است كه شما اين علوم را منحصر به خدا دانستيد ؟!
درست است كه اين علوم ، بالاستقلال مربوط به خداوند است ، اما ممكن است علم غيب خويش را به خاصان خويش نيز بدهد «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول»
جالب است كه اهل سنت ، يكي از فضائل ابوبكر را پيش‌گويي او در مورد فرزند در شكم همسرش مي‌دانند ! كه در بسياري از كتب اين مطلب را با آب و تاب نقل كرده اند ! اما به ائمه شيعه كه مي‌رسد ، اين مطلب خلاف قرآن است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | ali | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام با اين دليل ميشود نتيجه گرفت که هيچ علمي در نزد خداوند منحصر به ذات باري تعالي نيست . دقت کنيد : مگر غير از اين است که علم روز قيامت فقط در نزد خداست و بس ( وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ / قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ( 25 و 26 سوره ملک ) و در اين آيه علوم ديگر نيز با واو عطف به اين علم اضافه شدند پس در هر جايي لازم نيست ادات حصر بکار برده شود .( تفسير قرآن با قرآن / آيه با آيه )

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
پاسخ سوال شما قبلا با آيه داده شده است ؛ «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول»
اين آيه به صراحت مي‌گويد كه خداوند گاهي علم غيب را به برگزيدگان خويش مي‌دهد .
جمع بين اين آيه با آيه اي كه شما به آن اشاره كرديد ، اثبات علم غيب با واسطه اذن خداوند ، توسط اين آيه و نفي علم غيب استقلالي در آيه مورد اشاره شما است .
اما اگر بخواهيم مانند شما تفسير كنيم ، بايد اين آيه را بالكل ترك كرده و قبول ننماييم .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | ali | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام جواب جالبي بود اما برادران عزيز شما خودتان به خودتان جواب داده ايد فرموده ايد : اين آيه به صراحت مي‌گويد كه خداوند گاهي علم غيب را به برگزيدگان خويش مي‌دهد . درست اما به چه کساني ؟ اما جواب : «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا / الا من ارتضي من رسول فانه يسلک من بين يديه و من خلفه رصدا » داناي غيب عالم است و هيچ کس را بر غيب خود آگاه نمي کند / مگر آن کس را که به پيامبري ( رسول ) که فزشتگان را از پيش رو و پشت سر او مي فرستد. کاملا مشخص است که خداوند علم غيب دارد و به کس ديگري نمي دهد مگر پيامبران خود و نه اماما چون پيامبران بوسيله وحي بطر پيوسته با خدا در ارتباط هستند . در آيه قبل ( لقمان - 34 ) خداوند مي فرمايد : وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوت يعني کسي نمي داند در کدام سرزمين مي ميرد و اگر اين نعمت را به کسي مي داد حتما از ادات استثنا ( مانند آ يه اي که به آن استناد کرده ايد که از الّا به عنوان ادات استثنا استفاده شده است ) استفاده مي شد . پس لزومي ندارد چيزي را که خداوند به کسي نداده ما به آنکس بدهيم . حالا بفرماييد تفسير ما باعث مي شود آيه را ناديده بگيريم يا تفسير و تاويل شما ؟ با تشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- اين آيه علم غيب را در مورد رسول (طبق ترجمه شما پيامبر) ثابت مي‌كند ؛ بنا بر اين به هر صورت بايد قاعده كلي را كه شما در مورد عدم علم به مكان مردن ، ثابت كرديد استثنا بزنيد .
2- رسول در بسياري آيات به معني فرستاده است و نه پيامبر ؛ يعني كسي كه به سوي قومي مي‌رود و وظيفه انجام كاري در ميان به آنها دارد .
مي‌توانيد به ذيل آيه «اذ ارسلنا اليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث» مراجعه كنيد كه طبق نظر بسياري علماي اهل سنت ، اين سه هيچكدام پيامبر نبودند ؛ يا آيه «توفته رسلنا» كه مربوط به فرشتگان مرگ است ، و آنان را رسول خطاب كرده است .
بنا بر اين رسول ، به معني «پيامبر» نيست و معني نماينده دارد ، و طبق اين معني شامل ائمه ما نيز مي‌شود (طبق اين معني ، تا مبادا توهم شود ما ائمه را پيامبر مي‌دانيم)
حال بهتر است بار ديگر اين آيه را با توجه به ساير آيات قرآن ترجمه كنيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | ali | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام ميشود آدرس کتابها را بدهيد تا هرجه سريعتر به مطلب مورد نظر دسترسي پيدا کنيم ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مي‌توانيد به آدرس‌هاي ذيل مراجعه كنيد :
827 حدثنا أبو داود قال حدثنا شعبة قال أخبرني حميد بن هلال العدوي قال سمعت مطرف بن عبد الله بن الشخير يحدث عن عمران بن حصين رضي الله عنه قال قال لي ألا أحدثك حديثا لعل الله أن ينفعك به إن رسول الله صلى الله عليه وسلم جمع بين حجة وعمرة ثم لم ينه عنه ولم ينزل قرآن يحرمه وإنه قد كان يسلم علي فلما كتويت انقطع عني فلما تركت عاد إلي يعني الملائكة
مسند أبي داود الطيالسي ج 1 ص 111، اسم المؤلف: سليمان بن داود أبو داود الفارسي البصري الطيالسي الوفاة: 204 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت -
أخبرنا محمد بن واسع بن إبراهيم قال حدثنا إسماعيل بن مسلم العبدي قال حدثنا محمد بن واسع عن مطرف بن عبد الله بن الشخير قال قال لي عمران بن حصين إن الذي كان انقطع عني قد رجع يعني تسليم الملائكة قال وقال لي اكتمه علي
الطبقات الكبرى ج 4 ص 289 ، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230 ، دار النشر : دار صادر - بيروت
همچنين علماي اهل سنت ، عمر را به عنوان محدث ، يعني كسي كه ملائكه با او سخن مي‌گفته‌اند معرفي كرده‌اند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

8 | ali | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام مجدد با توجه به پاسخ شما آيا مي توان نتيجه گرفت که ائمه با فرشتگان در ارتباط اند و فرشتگان ائمه را از پيش رو و پشت سر او راهنمايي مي کنند ؟؟؟؟!!!!! چون دنباله آيه توضيحي است در مورد اينکه منظور از رسول کيست . ( کساني که بوسيله فرشتگان ياري مي شوند ) آيا غير از پيامبران افراد ديگري با فرشتگان در ارتباط اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اما اگر شما مي خواهيد از موضوع به اين سادگي به هر شکل ممکن علم غيب ائمه را بيرون بکشيد بحث ديگري است ! حالا بفرماييد تفسير ما باعث مي شود آيه را ناديده بگيريم يا پيچاندن موضوع توسط شما ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- عقيده شيعه اين است كه نه تنها فرشتگان ، بلكه روح كه برتر از ملائكه است ، ياور امامان است .
2- عبارت «فانه يسلك من بين يديه ومن خلفه رصدا» آنگونه كه شما محافظ را به معني فرشته تفسير كرده‌ايد نيست ! عده اي از علماي اهل سنت ، محافظ از پيش رو و پشت سر را به موارد مختلفي از جمله تجربه و... ترجمه كرده‌اند !
3- طبق نظر اهل سنت ، تعدادي از صحابه بوده‌اند كه حتي بعد از رسول خدا با فرشتگان سخن مي‌گفتند !
در صورتي كه به كتب اهل سنت مراجعه كنيد به راحتي به اسامي آنان دسترسي پيدا خواهيد كرد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9 | محمد رضايي | Iran - Tehran | ١١:٥٢ - ٢٠ مرداد ١٣٨٩ |
http://valiasr-aj.com/persian/showrec.php?bank=question&id=721 اينكه نمياد!راستس سلام ,خدا قوت

پاسخ:

با سلام

اين لينك بسيار قديمي است ، آدرس جديد اين لينك :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=721

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني

10 | محمد رضايي | Iran - Tehran | ٢٣:٣٥ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
بالا رو كه درست نكرديدشايد بهتر بود 9 رو حذف ميكرديد بالا رو تصحيح ميكرديد
11 | دلداده علي | Iran - Zahedan | ١٨:٠٦ - ١١ تير ١٣٩٠ |
سلام مطالب در اين ادرس موجود نيست لطفا راهنائي بفرمائيدhttp://valiasr-aj.com/persian/showrec.php?bank=question&id=721

پاسخ:

با سلام

اين لينک متعلق به زمان خيلي قبل مي باشد که پس از تغيير سرور و نرم افزار سايت لينکها تفاوت پيدا کردند

در آدرس جديد سايت لينک مربوطه احتمالا به اين صورت تغيير کرده است:

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=721

(البته مناسبتر آن است که در بخش ليست پاسخ ها ، عبارت موردنظر را جستجو نماييد)

موفق و مؤيد باشيد

معاونت اطلاع رساني

12 | Sedigheh | Afghanistan - Kabul | ٠٥:٥٠ - ١٨ شهریور ١٣٩٦ |
چرا حضرت علی با وجود داشتن علم غیب از ضایع شدن حق اش در ارتباط با موضوع خلافت جلوگیری نکرد؟و چرا پیامبر با داشتن علم غیب در مورد منکر شدن خلفای سه گانه با ان ها دوستی می نمود

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
شکي نيست که پیامبر (ص) ائمه (ع) از علم غيب با خبر هستند اما بايد به اين نکته توجه داشت که هر چند پيامبران و امامان معصوم از علم غيب برخوردارند و به وقايع گذشته و حوادث حال و آينده آگاهي دارند؛ اما تكليف آنان مانند ساير افراد بشر، بر اساس علم عادي است و علم غيب براي آنان، تكليفي ايجاد نميكند. به عنوان مثال، امام بر اساس علم عادي خود، ميوه اي را پيش روي خود ميبيند كه مانعي از خوردن آن نيست و تناول آن جايز است؛ هر چند بر اساس علم غيب، از مسموم بودن آن آگاهي دارد. در خصوص قضایای دیگر نیز چنین است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها