2024 April 24 - چهار شنبه 05 ارديبهشت 1403
چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟
کد مطلب: ٥١٣٧ تاریخ انتشار: ١٣ تير ١٣٩٤ تعداد بازدید: 617831
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
چرا حضرت علي (ع) نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبكر و عثمان گذاشت؟

طرح شبهه:

شيعيان ادعا مي كنند كه خليفه اول و دوم به خانه فاطمه (رضي الله عنها) حمله كرده اند؛ در حالي كه همه مي دانيم علي رضي الله عنه چند تن از فرزندان خود را به نام هاي خلفا ـ همان هايي كه ادعا مي شود قاتل فاطمه بوده اند ـ نام گذاري كرده است. اين نشان مي دهد كه خلفا از اين تهمت ها بري هستند. آيا كسي نام فرزندانش را از نام قاتل زنش مي گذارد؟

نقد و بررسي:

پاسخ اجمالي:

نام گذاري به نام ابوبكر:

اولاً: اگر قرار بود كه امير مؤمنان عليه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلي او (عبد الكعبه، عتيق، عبد الله و... با اختلافي كه وجود دارد) انتخاب مي كرد نه از كنيه او؛

ثانيا: ابوبكر كنيه فرزند علي عليه السلام بوده و انتخاب كنيه براي افراد در انحصار پدر فرزند نمي باشد؛ بلكه خود شخص با توجه به وقايعي كه در زندگي اش اتفاق مي افتاد كنيه اش را انتخاب مي كرد.

ثالثاً: بنا بر قولي، نام اين فرزند را امير مؤمنان عليه السلام، عبد اللّه گذارد كه در كربلا سنّش 25 سال بوده است.

ابو الفرج اصفهاني مي نويسد:

قتل عبد الله بن علي بن أبي طالب، وهو ابن خمس وعشرين سنة ولا عقب له.

عبد الله بن علي 25 ساله بود كه در كربلا به شهادت رسيد.

الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356)، مقاتل الطالبيين، ج 1، ص 22.

بنا براين سال ولادت عبد الله در اوائل خلافت حضرت علي عليه السلام بوده كه حضرت در آن دوره تندترين انتقاد ها را از خلفاي پيشين داشته است.

نام گذاري به نام عمر:

اولاً: يكي از عادات عمر تغيير نام افراد بود و بر اساس اظهار مورخان شخص عمر اين نام را بر او گذازد و به اين نام نيز معروف شد.

بلاذري در انساب الأشراف مي نويسد:

وكان عمر بن الخطاب سمّي عمر بن عليّ بإسمه.

عمر بن خطاب، فرزند علي را از نام خويش، «عمر» نام گذاري كرد.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 297.

ذهبي در سير اعلام النبلاء مي نويسد:

ومولده في أيام عمر. فعمر سماه باسمه.

در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براي وي انتخاب كرد.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 134، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

عمر بن الخطاب، اسم افراد ديگري را نيز در تاريخ تغيير داده است كه ما فقط به سه مورد اشاره مي كنيم:

1. إبراهيم بن الحارث بـ عبد الرحمن.

عبد الرحمن بن الحارث.... كان أبوه سماه إبراهيم فغيّر عمر اسمه.

پدرش اسم او را ابراهيم گذاشته بود؛ ولي عمر آن را تغيير داد و عبد الرحمن گذاشت.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 5، ص 29، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

2. الأجدع أبي مسروق بـ عبد الرحمن.

الأجدع بن مالك بن أمية الهمداني الوادعي... فسماه عمر عبد الرحمن.

عمر بن الخطاب، اسم اجدع بن مالك را تغيير داد و عبد الرحمن گذاشت.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 186، رقم: 425، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

4 ثعلبة بن سعد بـ معلي:

وكان إسم المعلي ثعلبة، فسماه عمر بن الخطاب المعلي.

نام معلي، ثعلبه كه عمر آن را تغيير داد و معلي گذاشت.

الصحاري العوتبي، أبو المنذر سلمة بن مسلم بن إبراهيم (متوفاي: 511هـ)، الأنساب، ج 1، ص 250.

ثانياً: ابن حجر در كتاب الاصابة، باب «ذكر من اسمه عمر»، بيست و يك نفر از صحابه را نام مي برد كه اسمشان عمر بوده است.

1. عمر بن الحكم السلمي؛ 2. عمر بن الحكم البهزي؛ 3 . عمر بن سعد ابوكبشة الأنماري؛ 4. عمر بن سعيد بن مالك؛ 5. عمر بن سفيان بن عبد الأسد؛ 6. عمر بن ابوسلمة بن عبد الأسد؛ 7. عمر بن عكرمة بن ابوجهل؛ 8. عمر بن عمرو الليثي؛ 9. عمر بن عمير بن عدي؛ 10. عمر بن عمير غير منسوب؛ 11. عمر بن عوف النخعي؛ 12. عمر بن لاحق؛ 13. عمر بن مالك؛ 14. عمر بن معاوية الغاضري؛ 15. عمر بن وهب الثقفي؛ 16. عمر بن يزيد الكعبي؛ 17. عمر الأسلمي؛ 18. عمر الجمعي؛ 19. عمر الخثعمي؛ 20. عمر اليماني. 21. عمر بن الخطاب.

العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج4، ص587 ـ 597، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

آيا اين نام گذاري ها همه به خاطر علاقه به خليفه دوم بوده؟!.

نام گذاري به نام عثمان:

اولاً: نام گذاري به عثمان، نه به جهت همنامي با خليفه سوم و يا علاقه به او است؛ بلكه همانگونه كه امام عليه السلام فرموده، به خاطر علاقه به عثمان بن مظعون اين نام را انتخاب كرده است.

إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون.

فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون ناميدم.

الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356)، مقاتل الطالبيين، ج 1، ص 23.

ثانياً: ابن حجر عسقلاني بيست و شش نفر از صحابه را ذكر مي كند كه نامشان عثمان بوده است، آيا مي شود گفت: همه اين نام گذاري ها چه پيش و چه پس از خليفه سوم به خاطر او بوده است

1. عثمان بن ابوجهم الأسلمي؛ 2. عثمان بن حكيم بن ابوالأوقص؛ 3. عثمان بن حميد بن زهير بن الحارث؛ 4. عثمان بن حنيف بالمهملة؛ 5. عثمان بن ربيعة بن أهبان؛ 6. عثمان بن ربيعة الثقفي؛ 7. عثمان بن سعيد بن أحمر؛ 8. عثمان بن شماس بن الشريد؛ 9. عثمان بن طلحة بن ابوطلحة؛ 10. عثمان بن ابوالعاص؛ 11. عثمان بن عامر بن عمرو؛ 12. عثمان بن عامر بن معتب؛ 13. عثمان بن عبد غنم؛ 14. عثمان بن عبيد الله بن عثمان؛ 15. عثمان بن عثمان بن الشريد؛ 16. عثمان بن عثمان الثقفي؛ 17. عثمان بن عمرو بن رفاعة؛ 18. عثمان بن عمرو الأنصاري؛ 19. عثمان بن عمرو بن الجموح؛ 20. عثمان بن قيس بن ابوالعاص؛ 21. عثمان بن مظعون؛ 22. عثمان بن معاذ بن عثمان؛ 23. عثمان بن نوفل زعم؛ 24 . عثمان بن وهب المخزومي؛ 25. عثمان الجهني؛ 26. عثمان بن عفان.

العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 4، ص 447 ـ 463، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412 - 1992.

پاسخ هاي تفصيلي

1. هيج اسمي (غير از نام هاي خداوند باري تعالي) انحصاري نيست كه مختص يك نفر باشد؛ بلكه گاهي يك اسم براي افراد زيادي انتخاب مي شد كه با همان نام هم شناخته مي شدند و هيچ محدوديتي در اين زمينه در بين اقوام و ملل وجود نداشته است؛ بنابراين، نام هايي از قبيل ابوبكر و عمر و عثمان از نام هاي مرسومي بوده است كه بسياري از مردم زمان پيامبر و ياران واصحاب آن حضرت، و نيز ياران و دوستان و اصحاب امامان شيعه به همين نامها معروف و مشهور بوده اند، مانند:

أبوبكر حضرمي، ابوبكر بن ابوسمّاك، ابوبكر عياش و ابوبكر بن محمد از اصحاب امام باقر و صادق عليهما السلام.

عمر بن عبد اللّه ثقفي، عمر بن قيس، عمر بن معمر از اصحاب امام باقر عليه السلام. و عمر بن أبان، عمر بن أبان كلبي، عمر بن ابوحفص، عمر بن ابوشعبة! عمر بن اذينة، عمر بن براء، عمر بن حفص، عمر بن حنظلة، عمر بن سلمة و... از اصحاب امام صادق عليه السلام.

عثمان اعمي بصري، عثمان جبلة و عثمان بن زياد از اصحاب امام باقر عليه السلام، و عثمان اصبهاني، عثمان بن يزيد، عثمان نوا، از اصحاب امام صادق عليه السلام.

2. شكي نيست كه شيعيان از يزيد بن معاويه و اعمال زشت او تنفر شديدي داشته و دارند؛ ولي در عين حال مي بينيم كه در بين شيعيان و اصحاب ائمه عليهم السلام كساني بوده اند كه نام شان يزيد بوده است؛ مانند:

يزيد بن حاتم از اصحاب امام سجاد عليه السلام. يزيد بن عبد الملك، يزيد صائغ، يزيد كناسي از اصحاب امام باقر عليه السلام؛ يزيد الشعر، يزيد بن خليفة، يزيد بن خليل، يزيد بن عمر بن طلحة، يزيد بن فرقد، يزيد مولي حكم از اصحاب امام صادق عليه السلام.

حتي يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام، نامش شمر بن يزيد بوده است.

الأردبيلي الغروي، محمد بن علي (متوفاي1101هـ)، جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، ج 1 ص 402، ناشر: مكتبة المحمدي.

آيا اين نام گذاري ها مي تواند دليل بر محبوبيت يزيد بن معاويه نزد ائمّه و شيعيان آنان باشد؟

3. نامگذاري فرزندان روي علاقه پدر و مادر به افراد و شخصيت ها صورت نمي گرفت و گر نه بايد همه مسلمانان، نام فرزندان خود را به نام رسول اكرم صلي الله عليه وآله نامگذاري مي كردند.

اگر نامگذاري به خاطر ابراز محبت به شخصيت ها بود، چرا خليفه دوم به سراسر ممالك اسلامي بخشنامه كرد كه كسي حق ندارد فرزندش را به نام رسول خدا صلي الله عليه وآله نامگذاري كند؟

ابن بطال و ابن حجر در شرحشان بر صحيح بخاري مي نويسند:

كتب عمر إلي أهل الكوفة الا تسموا أحدًا باسم نبي.

إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 9، ص 344، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 10، ص 572، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

عيني در عمدة القاري مي نويسد:

وكان عمر رضي الله تعالي عنه كتب إلي أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبي وأمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسمين بمحمد حتي ذكر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم في ذلك فتركهم.

العيني، بدر الدين محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 15، ص 39، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

4. نام يكي از صحابه «عمر بن ابوسلمة قرشي» است كه پسر خوانده رسول اكرم صلي الله عليه وآله از امّ سلمه بوده است، از كجا اين نام گذاري به خاطر علاقه حضرت امير عليه السلام به اين پسر خوانده پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله نبوده است؟

5. بنا به نقل شيخ مفيد نام يكي از فرزندان امام مجتبي عليه السلام عمرو بوده است، آيا مي شود گفت: كه اين نامگذاري به خاطر همنامي با اسم عمرو بن عبدود و يا عمرو بن هشام (ابوجهل) بوده است؟

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2، ص 20، باب ذكر ولد الحسن بن علي عليهما ، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

6. با توجه به آن چه كه در صحيح مسلم از قول عمر بن خطاب آمده است، نظر حضرت امير عليه السلام نسبت به ابوبكر و عمر اين بود كه آنان دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن بوده اند، وي خطاب به علي عليه السلام و عباس مي گويد:

فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.

پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت: من جانشين رسول خدا هستم، شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را.

ابوبكر گفت: رسول خدا فرموده است: ما چيزي به ارث نمي گذاريم، آن چه مي ماند صدقه است و شما او را دروغگو، گناه كار، حيله گر و خيانت كار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو، دين دار و پيرو حق بود.

پس از مرگ ابوبكر، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حيله گر و گناهكار خوانديد.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

و در روايتي كه در صحيح بخاري وجود دارد، امير مؤمنان عليه السلام، ابوبكر را «استبدادگر» مي داند:

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَي لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم نَصِيبًا.

تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت مي ديديم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ - 1987م.

و در روايت ديگري خود شيخين نقل كرده اند كه امير مؤمنان عليه السلام حتي دوست نداشت، چهر عمر را ببيند:

فَأَرْسَلَ إلي أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ - 1987م.

آيا با توجه به اين موضعگيري هاي تند امير مؤمنان عليه السلام در برابر خلفا، مي شود ادعا كرد كه حضرت به خاطر علاقه به خلفاء اسم فرزندان خود را همنام آنان قرار داده است؟

7. اهل سنت ادعا مي كنند كه اين نامگذاري ها همگي به خاطر روابط خوب امام علي عليه السلام باخلفا بوده است. اگر چنين است، چرا خلفاء نام حسن وحسين را كه فرزندان رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز بوده اند، براي فرزندان خويش انتخاب نكرده اند؟

آيا دوستي مي تواند يك طرفه باشد؟

نتيجه:

نامگذاري فرزندان امير مؤمنان عليه السلام به نام هاي خلفا، خدمتي به حُسن روابط ميان امير مؤمنان و خلفا نمي كند و از آن نمي توان براي انكار شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها استفاده كرد.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
801 | فاطمه | Iran - Tehran | ١٧:٥٩ - ٢٥ مهر ١٣٩٢ |
و همينطور پسر نوح که فرزند پيامبر الهي بود اما...............
و اما راجع به جناب عائشه بنت ابي بکر=
ايشون در جنگ جمل و با خروج بر عليه مولانا علي(صلوات الله و سلامه عليه) برضد قرآن عمل کرد..........
زيرا ميدانيم که=
قرآن به امهات المومنين يعني همسران رسول خدا دستور ميده که=ودر خانه هايتان بمانيد و آرام گيريد........_سوره مبارکه احزاب_
اما جناب عائشه بر خلاف اين دستور عمل کرد.
قرآن علي(ع)را جان پيامبر (ص)معرفي ميکنه.......
دوستان گرامي من جواب بدن که=جناب عائشه در جنگ با جان پيامبر چه ميکرد؟
همينطور در صحيح بخاري_معتبرترين کتاب اهل سنت_آمده که عائشه گفت=برهيچ يک از زنان رسول خدا به اندازه خديجه حيادت نکردم زيرا او محبوبه پيامبر بود........
همين طور در سوره تحريم ماجراي توطئه دوتن از ازواج النبي(ص)رو بر ضد نبي_ص_ميخوانيم که در صحيح بخاري از قول جناب خليفه دوم(عمربن خطاب)آمده که آن دو همسر حفصه بنت عمر و عائشه بنت ابي بکر بودن.
802 | فاطمه | | ١٨:٠٧ - ٢٥ مهر ١٣٩٢ |
همين طور جناب اسلام پاك!
پيامبر(ص)بسيار شجاع و قدرتمند بودن به طوري كه با اشاره ايشون به ماه ماه دونيم شد.....
اما همين رسولي كه بسيار شجاع بودن در راه اسلام متحمل خيلي از رنج ها شدن و صبر كردن....قرآن ميفرمايد=پس صبر كن.....
به پيامبر تهمت جادوگري زدند و گفتند كه تو مجنوني....ابتري....ساحري....
و آشغال شكم گوسفند رو بر سر مبارك حضرت(ص)مييريختند.......اما سيدنا رسول الله(ص)صبر كردن.
و يا حتي به پيامبر نسبت هذيان دادن....يعني همان ماجراي قلم دوات يا حديث قرطاس كه در كتب شيعه و سني ثبته.....
803 | عليرضا سليماني | | ٢٤:٣٩ - ٢٥ مهر ١٣٩٢ |
شبهاتي در مورد اسلام رو مطرح ميکنم با عرض سلام 1 چرا در ايه اي در قران امده که اگه در امر نشوز زن اطاعت نکرد اول مرد موعظه و بعد ترک ازان در رختخواب و بعد زدن زن ؟؟ البته در اين شبهات من هيچ شبهه اي نداريم فقط ميخواهم پاسخ بگم به کساني که از من ميپرسند 2 ايا جنگ ها ي صدر اسلام همه جنبه دفاعي داشتند مانند جنگ بدر و فتح مکه با ذکر دليل؟ 3 ايا حضرت ابوذر قبل از اسلامش بت پرست بوده و ايا دزد بوده قبيله يا خود ايشان نعوذبالله؟؟4 در مورد اينکه ايا حضرت علي و امام حسين و امام حسن در جنگ به ايران شرکت نموده اند؟ اگه شرکت نفرمودند اين از نارضايتي ايشان به عمر بوده اگه پاسخ مثبته پس چرا حضرت علي به عمر مشورت مينمودن در جنگ ايران؟؟ و ايا حضرت سلمان در اين جنگ نقشي داشته که ايرانيان را با زبان فارسي دعوت به اسلام کند؟ اگه داشته ايا اين نشانه رضايت ايشون از عمر نيست؟؟ 5 در مورد کنيز گرفتن زن در جنگ ها؟ 6 در اينکه نميتونه قاضي مورد اين که چرا زن نميتواند قاضي بشود ؟؟ 7 چرا شهادت زن نصف شهادت مرد هست؟؟8در مورد ارث هم چرا مرد دوبرابر از زن ميبرد؟؟ البته من به اسلام افتخار ميکنم اينها شبهاتي هست که بيشتر يا همه اش را يکنفر پرسيده ميخواهم پاسخ به او بدهيد .. متشکر خدانگهدار ياعلي

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ برخي از سوالات شما قبلاً در اين سايت جواب داده شده كه عنوان مقاله مربوطه به همراه پيوند آن قرار داده مي شود مراجعه نماييد؛ برخي از سوالات هم در حيطه تخصص ما نيست كه پيوند مقالات از سايتهاي معتبر را در اختيار شما قرار خواهيم داد بقيه سوالات را هم در همين جا جواب مي دهيم:

1. آيه 34 سوره نساء مي گويد اگر زن اطاعت نكرد اول او را موعظه كن اگر باز هم اطاعت نكرد ترك همخوابي كن و اگر باز هم اطاعت نكرد او را بزن ولي اگر اطاعت كرد حق نداري در مورد او ظلم كني. حال اين سخن چه اشكالي دارد؟ آيا سخن منطقي نيست؟ دوباره آيه را مرور مي كنيم: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً ؛ مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند. پس، زنانِ درستكار ، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان‏] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مى‏كنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‏] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش‏] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.»

چون اين مساله تخصص ما نيست در صورت نياز به مقاله اي در پايگاه اطلاع رساني حوزه با عنوان «تأملاتي چند در آية 34 سورة نساء» مراجعه نماييد.

2. جنگهاي صدر اسلام برخي دفاعي مانند احد و خندق و... و برخي ابتدايي مانند بدر و فتح مكه و خيبر و... .

3. اما در مورد ابوذر گويند وي سالها قبل از اسلام بت پرست بوده و بتي داشته بنام «مناة» که همان بت قبيله اش «بني غفار» بوده روزي براي بت خود مقداري شير آورد و در کنار او گذارد و خود بکناري رفت تا بنگرد که «مناة» با آن شير چه مي کند و در اين هنگام مشاهده کرد که روباهي بيامد و شير را خورد و سپس بکنار بت «مناة» آمد و پاي خود را بلند کرده و بر آن بت بول کرده ورفت!..ديدن اين منظره ابوذر را بفکر فرو برد و وجدان خفته توحيدي او را بيدار کرده بخود آمد و با خود گفت: اين بتي که به اين اندازه ناتوان و مفلوک است که روباهي ميتواند غذاي او را بخوردو اين جرات و جسارت را نسبت به او روا دارد که بر سر و روي او بول کند چگونه مي تواند معبود من باشد لذا بدنبال حنفاي زمان خود رفت و سالها قبل از بعثت رسول خدا (ص) دست از بت پرستي برداشت ودر زمره حنفاي زمان خود در آمد و هم چنان بود تا وقتي که به او خبر ظهور رسول خدا (ص) رسيد و بمکه آمده و بدست رسول خدا (ص) مسلمان شد. (ر.ك: درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام، رسولي محلاتي، ج3، ص17)

4. حضرت امير و حسنين عليهم السلام در هيچ جنگي شركت نداشته اند بخاطر اينكه آنها را بر حق نمي دانستند و امر او را هم در اين مورد تبعا نافذ نمي دانسته اند و حضور در اين ميدان را به نوعي تاييد او قلمداد مي كرده اند. دليل مشورت دادن به آنها را در مقاله «اگر ابوبكر و عمر، غاصب خلافت بودند‌، چرا امام علي (ع) با خلفا همكاري مي‌‌كرد؟ » بخوانيد. سلمان هم در جنگ شركت نكرده بلكه با اجازه امام علي عليه السلام فرماندار مدائن شده و اين حقيقت از نامه او به عمر كاملاً مشهود است «إعلم : أني لم أتوجه أسوسهم وأقيم حدود الله فيهم إلا بإرشاد دليل عالم فنهجت فيهم بنهجه ، وسرت فيهم بسيرته . واعلم : أن الله تبارك وتعالى لو أراد بهذه الأمة خيرا أو أراد بهم رشدا لو لي عليهم أعلمهم وأفضلهم ، ولو كانت هذه الأمة من الله خائفين ، ولقول نبي الله متبعين ، وبالحق عاملين ، ما سموك أمير المؤمنين ، فاقض ما أنت قاض ، إنما تقضي هذه الحياة الدنيا ، ولا تغتر بطول عفو الله عنك وتمديده بذلك من تعجيل عقوبته وأعلم : أنك سيدركك عواقب ظلمك في دنياك وآخرتك ، وسوف تسأل عما قدمت وأخرت ، والحمد لله وحده» (الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 ص 188)

5. در مورد كنيز گرفتن در جنگها به طور مفصل در مقاله و نظرات ذيل مقاله «آيا اسلام با خريد و فروش انسان‌ها به صورت كنيز و غلام موافق بوده است ؟» بحث شده است مقابله كنيد.

6. زن در برخي مواقع مي تواند قاضي شود اينطور نيست كه هيچ گاه نتواند قاضي شود در اين مورد چون تخصص ما نيست به مقاله «چرا زن نمي تواند قاضي – رهبر – پيامبر شود؟» در پايگاه اطلاع رساني حوزه پيوند شويد. مفصل به نظر علما پرداخته وبحث كرده است.

7 و 8. در مورد شهادت زن هم به مقاله «شهادت زن» و در مورد ديه زن به مقاله «چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟» و در مورد ارث زن هم به مقاله «چرا ارث زن نصف مرد است؟» مراجعه نماييد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
804 | محمد شريف زاهد | Afghanistan - Kabul | ٢٤:٢٤ - ٢٢ آبان ١٣٩٢ |
برادران محترم مسلمان
ما و شما همه مسلمان هستيم اولا َ
دوم كه مسئله مذاهب بعد ها بوجود امد و ان هم كه چطور درست تر عبادت كنيم و روش دين را ادا نمايم
اصحاب نبي كريم (ص) بهتر از همه شما و مولويان كه بعد از صحابه و مفسرين بودند و امدند هستند
ديگر لطف نموده مسئله اينكه من شيعه هستم و تو سني من دوستدار اهل بيت هستم و شما نيستيد
اصل اينجاست كه اهل بيت از همه شما خواست تا شما الله را به درستي برستش كنيد و در قبال گفتار قران و سنت چيزي از خود اضافه نكنيد
تا شما گمراه نشويد و نه بي اتفاقي را راه بيندازيد زيرا الله و رسولش و اهل بيت همه بي اتفاقي بين مسلمين را دوست ندارد و از جمله منافقين به حساب ميايند صدقه خيرات بدهيد نماز به وقتش بخوانيد طوريكه الله و نبي كريم (ص) براي ما و شما امر فرموده
بس است ديگر اين مسائل را دامن نزنيد زيرا اسرايل لعنتي و كفار ازين موقع استفاده كرده و نفع ميبرند و موجب پس رفت مسلمانان ميشود
هر کسي که بي اتفاقي را دامن ميزند الله انها را هلاک کند تا مسلمانان از انها در امان باشند
والسلام
805 | حسين | | ٢٣:١٢ - ٢٣ آبان ١٣٩٢ |
فقط يک سوال اگر امام علي با خلفا رابطه خوبي داشتند وانان برحق خاليفه شده بودند چرا علي ع حضرت فاطمه ع راشبانه دفن کردند وخود نماز ان حصرت را خواندند
806 | Fatima | | ١٦:٥٦ - ٢٨ آبان ١٣٩٢ |
نام هاي عمر ، ابوبکر ، عثمان ، عمرو ، عبيدالله و .... مثل بقيه نام ها، رايج بود بين اعراب ، و صدها سال قبل از اسلام هم به اين نام ها پسران نامگذاري مي شدند و هيچ ربطي به خلفا ندارد ، وقتي مي بينيم نام هاي فرزندان حضرت علي يا شيعيان عرب به اين نام ها بودند تعجبي نداشت.
به دوستان توصيه مي کنم بهتر است قبل از قضاوتهاي عجولانه کمي مطالعه داشته باشيم بعد اظهار نظر کنيم.
807 | محمدي | | ١٧:٠٤ - ٢٨ آبان ١٣٩٢ |
خداوند ميفرمايد=((ابي لهب نابود شد و دو دستش قطع گرديد_مسد/1))
ابي لهب دشمن سيدنا و حبيبنا رسول الله حضرت محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله و سلم)بود.
پس ما طبق قاعده ي =كفر به طاغوت و ايمان به الله نميتوانيم هم به حضرت محمد(ص)اعتقاد داشته باشيم و هم به دشمن آن حضرت (ص)يعني ابي لهب.
در مورد اهل بيت رسول خدا (ص)هم مطلب همين هست.....چطور ميتوانيم هم اهل بيت را دوست داشته باشيم و هم دشمنانشان را؟
آيا ميدانيد كه خداي مهربان در قرآن ميگويد=اي كساني كه ايمان آورده ايد هرگز گروهي را كه خداوند بر آنان غضب كرده ولي خود نگيريد._ممتحنه/13_
خدا در اينجا نميگه كه تو نماز بخوان و و صدقه بده و هرچه كردي بكن!بلكه مي گويد كه مغضوبين خدا رو ولي خودمون نگيريم. هرگاه كه محب خدا بوديم از او اطاعت كرده و از مغضوبين او دوري ميكنيم.
به قول مولا علي(سلام الله و صلواته عليه) دوستان تو سه نفرند=دوست تو دوست دوست تو و دشمن دشمن تو و دشمنانت نيز سه نفرند=دشمن تو دشمن دوست تو و دوست دشمن تو.
طبق اين گفته ي گهربار ما چگونه ميتونيم بگيم كه مهم نيست دشمن دشمن اهل بيت باشيم همين كه ايشان را دوست داريم بس است!
بله هيچ گاه نميتونيم بگيم چرا كه دوست من دشمن دشمن من نيز هست!
مگه داشتن ولايت و محبت و مودت نسبت به اهل بيت پاك رسول الله(ص)كشكه؟!يا ميخوايم سر خودمون با العياذبالله سر خدا رو كلاه بذاريم؟
اگر محب اهل بيتيم بايد مطيع امر ايشان باشيم ...
اگر محب اهل بيتيم بايد از دشمنانشان اعلان بيزاري كنيم...
مگر آگاهان با نادان ها يكي هستند؟كه ما امروز بخواهيم رسول و آل رسول را مانند دشمنانشان بدانيم؟
هرگز!اهل بيت مطهر اند در حالي كه دشمنانشان دور از رحمت خدايند...
808 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٧:٢٣ - ٢٨ آبان ١٣٩٢ |
قال الصادق(سلام الله عليه)=هيهات كذب من ادّعي محبّتنا و لم يتبرء من عدوّنا.
امام صادق(ع)ميفرمايد=هرگز!دروغ ميگويد كسي كه ادعاي محبت ما را مينمايد ولي از دشمنان ما بيزاري نميجويد.
قال الباقر(سلام الله عليه)=هل دين الّا الحب و الّا البغض...آيا دين چيزي جز محبت و جز بغض است؟
در اين جا مولا امام باقر(ع)نميفرمايد كه آيا دين چيزي جز حب است؟بلكه ميفرمايد=آيا دين چيزي جز محبت و جز بغض است؟
در واقع دين حب خوبي و خوبان و بغض بدي و اهل بدي است...هرگاه خوبان را دوست داري از اون ها اطاعت ميكني و هرگاه بغض بدي رو داري از آن ها بيزاري ميجويي و پيروي نميكني.
و ما زماني كه به كتب اهل تشيع و تسنن نگاه ميكنيم....ميبينيم كه بانو فاطمه الزهراء(سلام الله عليها)كه طبق گفته پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)پاره تن ايشان است و خدا با غضب بانو(س)غضب ميكنه و با رضايت ايشان راضي ميشه.....با اين حال رفتار ناپسند و خصمانه خليفه اول و دوم رو نسبت به بانو(ع)ميبينيم و ميبينيم كه حضرت فاطمه(س)از ايشان خشمگين بودن و از دنيا رفتن....


و همين طور موضع انتقادي امام علي(ع)رو در باره دو خلفا’ ميبينيم.......


ديگر چه شكي و چه اختلافي باقي مي مانه؟


در واقع بنده اصلا قصد توهين به گراميان اهل سنت رو ندارم ولي اگر ايشان كه بهشان عرض ارادت ميكنم از خدا حق رو بخوان و به دنبال تحقيق برن و منطقي و دور از تعصب فكر كنن....به حق ميرسن.
809 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٨:٣٤ - ٢٨ آبان ١٣٩٢ |
و بنده در سخن پاياني خدمت همه عزيزان عرض کنم که=
قطعا خواهران و برادران عزيز اهل سنت ما که اصحاب را بيشتر از رسول خدا(ص)نميشناختند...
در صحيح بخاري_معتبرترين کتاب عزيزان اهل سنت_آمده که رسول خدا(ص)فرمود=روز قيامت گروهي از اصحابم بر من وارد ميشوند که از کنار حوض برگردانده ميشوند ميگويم=پروردگارا!اصحابم!ندا مي آيد=تو نميداني اينان بعد از تو چه کردند به گذشته خود بازگشتند._صحيح بخاري ج5 ص208_
همين طور جناب مالک_يکي از امامان اربعه اهل سنت_در کتاب الجهاد المطا مينويسه=پيامبر(ص)بر شهداي احد گواهي دادند و از آنان به خوبي ياد کردند.....پس ابوبکر گفت=ما چطور براي ما گواهي نميدهي؟ ....پيامبر(ص)فرمود=خير.من نميدانم شما پس از من چه خواهيد کرد._الموطا ج2 ص462_
در کتاب مجمع الزوائد_کتاب عزيزان اهل سنت_ از قول ابن مسعود آمده که پيامبر اعظم فرمود=برخي از شما منافق هستيد...
و در پايان ضمن ارادت به عزيزان اهل تسنن ميگم که شيعيان اصحاب واقعي پيامبر که پس از ايشان بر عهدشان ماندن و از امام علي و ديگر اهل بيت بزرگوار پيروي کردن رو قبول دارند مانند=حضرت سلمان و عمار و ابي ذر _رحمت الله عليهم_
و در پايان ميگم که ما بايد از توهين دوري کرده و تفرقه ايجاد نکنيم و فرصت به کفار نديم.
و قطعا اگر با ديد منطقي نگاه کنيم حق روشنه.
والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
810 | محمد جواد عاشق ابالفضل العباس(ع) | | ٠١:٠١ - ٠٧ دي ١٣٩٢ |
در ضمن اين ايميلمه [email protected]
اگر برادران سني بهم ايميل بزنن خوشحال ميشم
هدفم هم اين نيست که سني را شيعه کنم و از اين قبيل کارها
هدفم اينه که اصل موضوع شيعه رو روشن کنم يعني همون دفاع از شيعه و اعتقاداتش که ناقص به دست دوستانمان رسيده.
بنده دوستاني از اهل سنت دارم خيلي انسان هاي شريفي هم هستند اصلا کشور عزيزمون ايران باغي هست که توش همه جور گل هستش و در عين حال که مذهب و و زبان و حتي در بعضي شهرها دينشان با هم فرق ميکند ولي به کوري چشم دشمنان اسلام (يعني همون يهوديان و اسرائيلي ها) ساز سازش ميزنند و به هم ارادت دارند.
811 | محمد جواد عاشق ابالفضل العباس(ع) | | ١٢:٣٩ - ٠٧ دي ١٣٩٢ |
با عرض سلام خدمت همه دوستان
همانطور که همه دوستان از طريق تاريخ و ديگر اتفاقات اشاره کردند و کاملا هم صحيح بود بر خلاف آن ها بنده اصلا تاريخ را کنار گذاشته و از طريق کملا منطقي پاسخ مي دهم تا دوستاني که رشته تخصصي شان مربوط به دين و مذهب نيست متوجه جريان شوند.
شبهه اي که برادران اهل سنت بر شيعيان مطرح مي کنند اين است که امام علي به خلفا علاقه داشت پس در نتيجه فرزندانش را همنام با خلفا قرار داد. دوستاني که از منطق و رياضيات کمي سر در بياورند متوجه مي شوند که با توجه به شبهه ي وارده و منطق p آنگاه q (يعني از فرض p به q برسيم ) p همان علاقه حضرت به خلفا و q همنام قرار دادن فرزندان با خلفا است.
اميدوارم تا اينجاي مطلب رو فهميده باشيد.
در منطق ، p آنگاه q هم ارز است با نقيضq آنگاه نقيض p (يعني مي توان نقيض q را فرض بگيريم و به نقيض p برسيم ) حال جملات بالا را در اين هم ارزي جايگذاري مي کنيم و اين حاصل مي شود که : اگر امام علي فرزندانش را همنام با نام خلفا قرار نمي داد در نتيجه امام علي به خلفا علاقه نداشت.
حالا در همين جمله به جاي شخص امام علي ديگر انسان ها را در نظر بگيريد مثلا خود من را.
اگر محمد جواد اسم فرزندانش را همنام با اهل بيت قرار ندهد پس در نتيجه به اهل بيت علاقه ندارد.
جمله قبل تناقض است چونکه من اهل بيت را دوست دارم اگر دوست نداشتم بر خلاف آيه ي قرآن عمل کرده بودم ولي ...
اين جملات را مي توان براي همه ي افراد جهان به کار برد يعني اگر به جاي امام علي از ديگر افراد مثلا عمر بن خطاب را در نظر بگيريم خواهيم داشت:
چون عمر اسم فرزندانش را مثلا حسن يا حسين يا علي يا فاطمه قرار نداده پس به اهل بيت علاقه اي ندارد.
پس در اينجا مشخض شد که اين شبهه از نظر منطقي قابل اثبات نيست و به تناقض رسيديم .
حالا اگر برادران اهل سنت بر نظر خود پافشاري کنند يعني مي توان به اين نتيجه رسيد که جناب عمر بن خطاب به اهل بيت علاقه نداشته حتي اگر نام فرزندانش را حسين و يا حسن گذاشته باشد اگر حسين يا حسن نامگذاري کرده باشد يعني اينکه به محمد علاقه نداشته اگر محمد نامگذاري کرده باشد يعني به حسين علاقه نداشته و الي آخر...
ببخشيد بابت طولاني شدن متن
هرکدوم از دوستان چه سني چه شيعه علاقه به تبادل نظر(نه جدال و بحث از روي تعصب) داشته باشند بنده در خدمت هستم.
در ضمن رشته تحصيلي حقير رياضيات است و در اين رشته خهمانطور که دوستان مي دانند خيلي هم با تاريخ و مذهب و کتب مذهبي سروکار نداريم.
در هر صورت منتظر ايميل دوستان در مورد ديگر شبهات و پاسخ(البته تا حد توان) هستم و هيچ ادعايي هم ندارم و هدفم از اين تبادل نظرات روشن شدن حقيقت و بالا رفتن اطلاعات خودم و ديگر دوستان علاقه مند و رفع شبهه مي باشد.
812 | عاشق سبط اكبر مولا امام حسن مجتبي(ع) | | ١٧:١٩ - ١٠ دي ١٣٩٢ |
بسم الله الرحمن الرحيم.
عرض سلام و ادب احترام خدمت عزيزاي اهل تسنن و شيعه.
از دوستان و عزيزان اهل سنتم عذرميخوام...يعني کسي که نام فرزندش رو تيمور گذاشته عاشق تيمور لنگه؟
يا کسايي که در زمان محمد رضا پهلوي زندگي ميکردن....اگر در آن زمان نام فرزندش رو محمد رضا ميذاشت منظورش ارادت به محمد رضاي پهلوي بود؟....
در بين افراد آن موقع فقط نام خلفاي ثلاٍث ابي بکر و عمر و عثمان نبود ...بلکه افراد زيادي اين نام ها رو داشتن.....
از تعصب بي جا و طرفداري بي منطق از افراد دست برداريم....و به فکر اسلام واقعي باشيم.....اگر هرکسي با منطق حقيقت رو قبول کنه...ديگه شاهد چند دستگي در اسلام نخواهيم بود....
بالاخره هر چي باشه ما همه اسلام آورديم و مسلمون هستيم و به هم نزديکيم.....آيا راضي هستيم که کفار بر ما پبروز بشن؟
تولي و تبري بسيار مهمه.....هيچ کسي در اين که بايد پيرو و محب اهل بيت_سلام الله عليهم_بود حرفي نداره....اما پيرو واقعي کجاست؟...ميتونيم که عاشق اهل بيتيم ولي در عين حال دوستدار دشمنان و غاصبان حقشون هم هستيم؟
و سلام و رحمت خدا بر همه شما.
خداحافظتون.
813 | youha | | ٠٩:٠٢ - ١٥ دي ١٣٩٢ |
سلام ميخواستم بکم ابوبکر کنيه است و حتي هي عرب عامي ککنيه را به جاي سم فرزندش انتخاب نميکند هرسد به امير مومنان ضمنا در اينترنت از صفحات علما متوني را ميخوانم که ميبينم خصصا احاديثي که براي تضعيف يا انکار فضايل علي(ع) و غلو در خلفاي راشد ديکر نوشته شده قدر ضعيف است
814 | محسن | | ١٠:٣٩ - ١٩ دي ١٣٩٢ |
بانو youha تو رو چه به فرهنگ اعراب؟؟؟؟
815 | سيد وحدت هاشمي | | ٠٣:٢٦ - ٢١ دي ١٣٩٢ |
منطق ببين
مثلا صدام حسين عاشق امام حسين بود
سلمان رشدي دوستدار سلمان فارسي
زلاتان ابراهيم اوبچ عاشق حضرت ابراهيم است
محمد رضا گلزار عاشق محمد رضا شاه پهلويه
چنگيز وثوقي ديونه چنگيز خان مغوله
حتما منم مظهر اتحاد شيعه و سني هستم
اگه اسم مرسوم در يک جامعه ملاک محبت بين افراد جامعه است پس چرا مجريان و کارشناسان شبکه هاي وهابي همه اسم شيعي دارند اما دشمنان اهل بيت هستند؟

816 | داود | | ٢١:٠٤ - ٢١ دي ١٣٩٢ |
سلام برعلمائ محترم شيعه وسني
بنده تعدادي از مباحث شما را ديدم ولي اشکالاتي در شما ديدم
1- دراين زمانه اي که براي وهابيت اختلاف بين شيعه وسني هيزم آتش آنهاست اين بحثها را در خفا بکنيد به وقتش.
2- آن برادر سني ادب حرف زدنش بهتر شماست او سلام وخسته نباشيد مي گويد ولي شما تنها جناب مي گوييد .
3- من تابحال نديده ام براي اديان ديگر همچون مسيحيت که داراي اختلاف هم هستند چنين بحثي کنند و ديگري را تکفير و سرش را ببرند و جگرش را بخورند.
5- به نظر بايد راهي براي اتحاد و مشترکات پيدا کرد و دنياي اسلام رابي مرز وحد کرد. مانند اروپا که مرزي در کشورهايش که داراي اديان مختلف هستند وجود ندارد..ببخشيد از فضولي بنده
817 | محمدي | | ١٤:٠٧ - ٢٧ دي ١٣٩٢ |
عرض سلام وادب و ارادت خدمت عزيزان سني و شيعه.
برادر محترم!آقا داوود! عرض سلام و ادب خدمت شما.1_اگه تو کامنت ها دقت کنين شيعياني هم هستن که عرض سلام و ادب و احترام کردن...و برخي ازعزيزان اهل تسنن هم نکردن!
2_لطفا تو تاريخ اختلافات بين برخي از مذاهب مسيحي رو مطالعه کنين.
3_و ابته موافقم که مباحث علمي و مودبانه و براي رسيدن به حقيقت باشه.نه توهين و اختلاف.
والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
818 | هفت خط | | ١٩:١٩ - ٠٤ بهمن ١٣٩٢ |
خيلي گيج ميزني نام فرزندان حضرت علي (ع) حسن و حسين بود. بدبخت اينقدر دروغ ننويس.
819 | sajjadahmadi | | ٢٤:٣٦ - ١٧ بهمن ١٣٩٢ |
سلام... اون دنيا ميبينمت... اخه چرا مولود کعبه بايد بشينه خونه و ابوبکر و عمر و عثمان که روزي بت پرست بودن بشن جانشين رسول الله... ميشه که اب تصفيه شده از اب چشمه بهتر باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/... جان مولا بيدار شو.. وقت کمه... يا علي مقتداي من تويي.. برو حج و دور زادگاه مولايم بچرخ...
820 | مجتبي جهان ديده | | ١٨:٥٠ - ١٩ بهمن ١٣٩٢ |
ياري که خفت جاي رسول خدا عليست
ممدوح جبرئيل به ارض و سما عليست
الا علي پس از سخن لافتي عليست
رکن و مقام و مروه و سعي و صفا عليست
قرآن ،نماز،ذکر و عبادت ،دعا عليست
دنيا بدان که رهبر و مولاي مـــا " عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيـــــــــــــــــــــســـــــت
821 | آدم ... | | ١٨:٤٦ - ٠٤ اسفند ١٣٩٢ |
خب تاريخ تو اين مورد اقوال مختلفي نوشته ...آدم واقعا گيج ميشه..
نام هاي اهل بيت ما همشون از اسامي طيب بودن ...دليل نداشت حضرت علي ع دقيقا نام هر سه نفري که باهاشون مخالف بود روي بچه هاشون بذاره (اگه يکي از اين اسماي بود قابل توجيه بود)...اسمهاي فشنگ ديگه اي هم بود...مثلا ابوذر و سلمان هم ميتونستن بذارن ...
بعد مسأله ي بعدي ازدواج خانم ام الکلثوم با عمره ...که توجيح اين هم ضعيفه ...حضرت علي ع هيچ وقت در مقابل تهديد دست به کار اشتباهي نمي زدن..
بعد مسائل ديگه اي هست ...شان نزول آيه هايي درمورد صحابه ...مخصوصا ابوبکر و ...
حالا از طرف ديگه پيش اومدن جنگ جمل و ماجراي فدک و...
در واقع يه جوري تاريح انگار دست به دست داده تا آدم سرگيجه بگيره که اشتباه سه نفر فقط اين بود که در خلافت عجله کردن و اونو به حضرت علي ع نسپردن ...يا گناه بزرگتري مرتکب شدن ؟! اگه يک در صد هم آدم احتمال بده ...عمر قاتل حضرت فاطمه س نبوده ...تمام لعنت هاش تو اون يکي دنيا به خودش بر ميگرده ...
راستش توجيح هاي نه سني ها و نه شيعه ها قابل قبوله در مورد مسائل شبهه دار ...به خاطر همون با محبت به اهل بيت به قرآن چنگ مي زنم که تحريف نشده ...و از نوشته هاي خوب که با فطرت و عقل و قرآن سازگاره بهره ميبرم من جمله صحيفه ي سجاديه ...و اکثر مطالب نهج البلاغه ...
822 | ميخوش | | ١٦:٢٧ - ٠٧ اسفند ١٣٩٢ |
منظور پيامبر از خواستن قلم و دوات چه بوده است؟؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

همچنانکه علماي اهل سنت اعتراف کرده اند هدف اصلي پيامبر (ص) از نوشتن حديث قرطاس، معين کردن خليفه بعد از خود بوده است

نووي در شرح مسلم چنين مي گويد :

فقد اختلف العلماء في الكتاب الذي هم النبي صلي الله عليه وسلم به فقيل أراد أن ينص على الخلافة في إنسان معين لئلا يقع نزاع وفتن

علما در اينکه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله چه چيزي را مي خواستند نگارش کنند اختلاف است ، گفته شده که ايشان مي خواستند نص بر خلافت شخص معيني داشته باشند تا بعد از يشان ،نزاع و فتنه بر سر خلافت سر نگيرد .

صحيح مسلم بشرح النووي ، ج 11 ص 90 ، اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392 ، الطبعة : الطبعة الثانية

عيني حنفي در شرح بخاري چنين مي گويد :

واختلف العلماء في الكتاب الذي همَّ صلي الله عليه وسلم بكتابته ، قال الخطابي : يحتمل وجهين . أحدهما : أنه أراد أن ينص على الإمامة بعده فترتفع تلك الفتن العظيمة كحرب الجمل وصفين .... وقال سفيان بن عيينة : أراد أن ينص على أسامي الخلفاء بعده حتى لا يقع منهم الاختلاف .

ميان علما در مورد اينکه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله چه مي خواستند بنويسند اختلاف است ،خطابي مي گويد : دو احتمال وجود دارد . اول : پيامبر مي خواستند بر امامت فرد بعد از خودشان نص و صراحت داشته باشند تا فتنه هايي همچون جمل و صفين دفع شود ... سفيان بن عيينه مي گويد : پيامبر مي خواستند به اسامي خلفاي بعد از خودشان اشاره کنند تا در مورد آنها اختلافي واقع نشود .

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، ج 2 ص 171 ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت

البته هرچند نگذاشتند که پيامبر صلي الله عليه و آله چيزي بنويسد ولي همچنانکه علماي اهل سنت اقرار کرده اند پيامبر(ص) در مرض خود مقصود خود را از حديث قرطاس که همان اهل بيتش بودند، بيان کرده است

ابن حجر دراين خصوص مي نويسد:

ثم اعلم أن لحديث التمسك بذلك طرقا كثيرة وردت عن نيف وعشرين صحابيا ومر له طرق مبسوطة في حادي عشر الشبه وفي بعض تلك الطرق انه قال ذلك بحجة الوداع بعرقة وفي أخرى أنه قاله بالمدينة في مرضه وقد امتلأت الحجرة بأصحابه

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج 2 ص 440

جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
823 | مسلمان | | ١٠:٢٥ - ١٣ اسفند ١٣٩٢ |
با عرض سلام و تشکر از مطلبي که در سايت گذاشتيد.
بنده دو سوال از شما دارم. شما ميگوييد که انتخاب اسم هاي ابوبکر و عمر و عثمان هيچ ربطي به سه خليفه مسمانان ندارد و حضرت علي هيچ مشکلي با انتخاب اين اسم ها ندارد سوال من اين است که پس چرا خود شما فرزندانتان را با اين اسم ها نامگذاري نميکنيد؟!
و سوال بعدي اينکه حضرت عمر ( رض ) داماد حضرت علي بوده ، آيا اين هم اتفاقي است يا نه شايد حضرت علي ( رض ) هيچ مشکلي نداشته است؟
با تشکر، خوشحال ميشم پاسخ منطقي و صحيح بدهيد.

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا:اين طور نيست که هميشه پدر نام فرزند را انتخاب مي کند خيلي وقتها کسان ديگر بويژه مادر نيز نام فرزندش را انتخاب مي کند همچنانکه خود عمر نام فرزند حضرت علي (ع) را به نام خود، نام گذاري کرد و نامگذاري به عثمان نيز بيان شده است که بخاطر عثمان بن مظعون بوده است و در خصوص ابوبکر نيز خوب است بدانيد که اگر حضرت علي عليه السلام بخاطر محبت به ابوبکر اسم پسرش را ابوبکر گذاشت در اينجا جا داشت حضرت به نام او يعني عبدالله مي گذاشت نه کنيه او درباره نام عمر فرزند حضرت علي عليه سلام نيز خوب است بدانيد نام فرزند حضرت عمرو بوده نه عمر همچنانکه در کتب اهل سنت به آن شاره شده است. مناوي در اين خصوص گويد: الشافعي في مسنده عن محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب مرسلا هو في التابعين متعدد فكان ينبغي تمييزه ... المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاى 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6 ص 283 ، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.

ثانيا:اينکه اشکال مي کنيد که چرا شما نام فرزندان خود را به نام خلفاء نمي گذاريد ما نيز از شما سوال مي کنيم چرا خلفاي شما نام هيچ يک از اولاد خود را به اسم علي، حسن ، حسين ف فاطمه نگذاشتند آيا اين دليل بر بغض نسبت به اهل بيت است؟

نام دو تن از فرزندان امام سجاد عليه السلام وعبد الرحمن و عمرو بوده است آيا اين دليل بر اين است امام، عبد الرحمان بن ملجم را دوست داشت و يا عمرو بن عبدود را دوست داشت که نام فرزندانش را همنام آنها گذاشت؟! نام يکي از فرزندان امام کاظم عليه السلام عبيدالله است آيا اين دليل بر اين است که امام، عبيدالله قاتل امام حسين عليه السلام را دوست داشت که فرزندش را همنام او گذاشت؟!

برخي از اصحاب ائمه اطهار عليهم السلام همنام خلفا اهل تسنن بوده‌اند. حتي برخي از آنها نام‌هايي مثل شمر، يزيد و عمرو داشته‌اند که اين خود نشانگر اينست كه استفاده از اين اسامي در آن زمان، رواج داشته است.

ابن حجر عسقلاني در کتاب الاصابة خود افراد زيادي را نام مي‌برد که اسمشان عمر بوده، آيا تمام اين اسامي به دليل محبت و علاقه خود به خليفه دوم بوده است؟ در همان زمان کساني بودند همنام خلفاء که سنشان هم از خلفاي سه‌گانه بيشتر بوده است! آيا مي‌توان ادعا كرد كه اگر كسي همنام ايشان نبوده يعني نسبت به آنها بغض و دشمني داشته است؟!

نام گذاري هميشه بخاطر محبت نيست

در علاقه مسلمانان به پيامبر صلي الله عليه و آله شکي نيست. اما آيا همه مسلمانان نام محمد را براي فرزندان خود انتخاب مي‌کنند؟ آيا مي‌توان گفت که آنهايي که فرزندي به نام رسول خدا ندارند، به ايشان بي علاقه هستند؟

نامگذاري در هر اجتماعي، بسته به فرهنگ و سنت آن است. عرب‏ها براي خود يك سري نام‏هاي متداول داشته‏اند كه بعضاً "عَلَم" بوده و معناي خاصي نداشته و بعضي از آنها معنا داشته مانند معاويه و حارث كه مربوط به فرهنگ آن زمان جامعه بوده است، كه از جمله آن: ابوبكر، عثمان، عمر، معاويه، عمر، يزيد و ... مي‏ باشد. اين اسامي در فرهنگ زمان پيشين مرسوم بوده و امروز هم در بسياري از كشورها و مناطق عرب‌نشين، اين اسامي مورد پسند مردم است و مردم فرزندانشان را بدينگونه نامگذاري مي‏ كنند.

اما در بين شيعيان يک تحولي در اين خصوص بوجود آمد. اينکه بعد از حادثه كربلا و ستم‏هاي‏ بني‌اميه، فاصله فرهنگي بين شيعه و ديگران روز به روز بيشتر گرديد و رفته رفته در فرهنگ شيعيان يك سري اسامي رواج يافت و يك سري نامها از رونق افتاد. شيعيان در قرن‌هاي بعد كوشيدند با نامگذاري فرزندان خويش به نام‏هاي پيامبر و اهل بيت و صحابه با وفايشان، به نوعي در پي زنده كردن ارزش‏ها برآيند البته اين فرهنگ برگرفته از فرمايشات ائمه عليهم السلام مي‏ باشد

بنابراين نامگذاري‏ها برگرفته از فرهنگ اجتماعي است و در زمان ائمه عيهم السلام به خصوص در زمان امام علي عليه السلام نامگذاري به آن اسامي مذموم و متروك نبود

اما در خصوص ازدواج ام کلثوم با عمر به اين آدرس رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه به شبهات
824 | www.alsonnat.blogfa.com | | ١٢:٥٢ - ١٤ اسفند ١٣٩٢ |
بسم الله الرحمن الرحيم
وبلاگ تحقيقاتي السنة منتشر کرد :
پاسخ به شبهه ي نامگذاري فرزندان ائمه به نام هاي خلفا و عايشه
http://alsonnat.blogfa.com/post/130
پيروان مکتب سقيفه به بوق کرنا گذاشته اند که اهل بيت (عليهم السلام) با خلفا و عايشه رابطه ي خوب و محبت آميز داشتند تا جايي که فرزندانشان را به نام هاي آنان مي گذاشتند از جمله حضرت علي (ع) فرزنداني به نام هاي ابوبکر ، عمر (اکبر و اصغر !!) و عثمان داشت ، امام حسن و امام حسين (ع) فرزنداني به نام هاي ابوبکر و عمر داشتند ، امام زين العابدين (ع) يکي از دخترانش را عائشه ناميد، و فرزندي به نام عمر داشت ، امام موسي کاظم (ع) يکي از پسرانش را ابوبکر ، يکي را عمر و يکي از دخترانش را عائشه ناميد ، همچنين يکي از دختران امام رضا (ع) و امام هادي (ع) ، عايشه نام داشت .
نقد و بررسي :
نام هاي فرزندان امير المومنين عليه السلام
اولا : اين نام‌ها آن زمان مرسوم بود ؛ ابن حجر عسقلاني در الإصابة في تمييز الصحابة
نام 21 نفر از صحابه را مي‌آورد كه اسم آن‌ها عمر
الإصابة - ج 4 ص 587 رقم 5738 الي 5759
http://islamport.com/d/1/trj/1/22/314.html
و 26 نفر عثمان بوده است !
الإصابة - ج 4 ص 448 رقم 5437 الي 5461
http://islamport.com/d/1/trj/1/22/312.html
پس بدون دليل صحيح ، نمي توان گفت که امام علي (ع) به خاطر عمر بن خطاب و عثمان بن عفان نام هاي فرزندانش را چنين گذاشته است.
ثانيا : نام برخي از اصحاب ائمه (ع) ، يزيد بن حاتم ، يزيد بن عبد الملك ، يزيد بن عمر بن طلحه و ... بوده است. آيا آن‌ها به خاطر علاقه به يزيد بن معاويه ، بود؟! حتي نام يکي از اصحاب ائمه ، شمر بن يزيد بود !!!!! يا نام فرزند امام سجاد (ع) ، عبيد الله بود ، آيا اين به خاطر عبيد الله بن زياد بود ؟! و نيز نام تعدادي از فرزندان صحابه به نام سران کفار و مشرکين بوده است از جمله نام فرزند عثمان ، عمرو بوده است که همنام عمرو بن عبدود و ابو جهل است و از اين روست که ابن تيميه مي گويد نامگذاري به نام شخصي دليل بر هم عقيده بودن با او نمي شود و حتي مي گويد که پيامبر (ص) و مومنان بدشان نمي آمد که به نام کفار ، نامگذاري بکنند و به همين دليل بر شيعه خرده گرفته و مي گويد از حماقت هاي شيعيان اين است که از نامگذاري به نامهاي ابوبکر ، عمر و عثمان ، کراهت دارند و اضافه مي کند که حتي اگر آنها از کافر ترين مردم هم باشند ، دليل بر عدم مشروعيت نامگذاري به نام آنها نمي شود !
منهاج السنة - ج 1 ص 41-43
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=108&ID=5
ضمن اينکه اگر نامگذاري به نام هاي ابوبکر ، عمر ، عثمان و عايشه به خاطر آنها صورت گرفته باشد ، مي تواند به خاطر باز کردن باب تقيه براي شيعيان در آن شرايط سخت و حفظ خون باشد .
ثالثا : يک حديث صحيح در کتب شيعه و سني وجود ندارد که در آن، اهل بيت عليهم السلام يا آل خلفا گفته باشند علت اين نامگذاري ها ، محبت امام علي (ع) به خلفا بوده است.
رابعا : اگر نامگذاري نشانه روابط خوب هست ، چرا خلفاء هيچ کدام از فرزندان خود را علي و حسن و حسين ، نامگذاري نكردند ؟!
چه خوش بي ‌مهرباني هر دو سر بي *** که يکسر مهرباني درد سر بي
خامسا :
ابوبكر كنيه ي وضع شده ي پيروان مکتب سقيفه براي دو تن از فرزندان امير المومنين (ع) يعني محمد اصغر و عبد الله يا عبيد الله بوده است نه نامش ! که بعد ها به شخصيت مستقلي تبديل کردند !!!
در اين باره به کتاب تحريف اسماء اولاد المعصومين ، نوشته ي شيخ نجاح طائي ، رجوع کنيد :
http://s5.picofile.com/file/8114953950/تحريف_أسماء_أولاد_المعصومين_عليهم_السلام_للدکتور_نجاح_الطائي.pdf.html
در مورد عثمان ، خود حضرت علي (ع) فرمودند به خاطر برادرم عثمان بن مظعون گذاشتم نه ابن عفان!
مقاتل الطالبين لابي الفرج الإصبهاني - ج 1 ص 53
http://www.shiaweb.org/books/muqatel/pa7.html
در مورد نامگذاري به عمر بايد گفت که يکي از عادت هاي عمر ، تغيير اسامي مردم يا نامگذاري فرزندان آنها بوده است و ذهبي تصريح مي کند که عمر نام فرزند امير المومنين (ع) را به نام خودش گذاشت !
سير اعلام النبلاء - ج 4 ص 134
http://library.islamweb.net/newlibrary/showalam.php?id=412
پس اگر امام علي (ع) فرزندي به نام عمر داشته اند ، خودشان آن نام را انتخاب نکرده اند !
سادسا : در اکثر مدارک اهل سنت ، نوشته است: عمرو نه عمر که متأسفانه در طول اين قرون و به خصوص قرن اخير ، واو را از عمرو حذف شده و به عمر تبديل شده است !!
ابن ابي شيبه متوفاي 232 هـ و استاد بخاري مي نويسد :
حدثنا خالد بن مخلد قال: حدثني موسى قال أخبرني محمد بن عمرو بن علي عن علي بن أبي طالب
المصنف - ج 8 ص 357 ش 291 الطبعة الأولى جماد الآخرة 1409 ه‍ دار الفكر بيروت لبنان
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/1911_المصنف-ابن-أبي-شيبة-الكوفي-ج-٨/الصفحة_0?pageno=357#top
حدثنا أبوا أسامة عن عبد الله بن محمد بن عمرو بن علي قال حدثني أبي قال: قال علي
المصنف - ج 8 ص 612 ش 137 الطبعة الأولى جماد الآخرة 1409 ه‍ دار الفكر بيروت لبنان
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/1911_المصنف-ابن-أبي-شيبة-الكوفي-ج-٨/الصفحة_612
در چاپ هاي فعلي ، همين واو از عمرو ، حذف شده و به عمر تبديل شده است !
مصعب بن عبدالله زبيري متوفاي 236 هـ مي نويسد :
فاطمة بنت الحسين بن الحسن بن علي بن أبي طالب وأمها: أم حبيب بنت عمرو بن علي بن أبي طالب
نسب قريش - ج 1 ص 51 چاپ دار المعارف مصر
http://shamela.baharsound.ir/40519/1/51
خليفة بن خياط متوفاي 240 هـ و شيخ بخاري مي نويسد :
ومحمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب أمه أم عبد الله, وأمها أسماء بنت عقيل
الطبقات لخليفة بن خياط - ص 417 ش 2048 چاپ دار الفکر سال 1414 هـ = 1993 م
http://shamela.ws/browse.php/book-8682#page-402
زبير بن بکار متوفاي 256 هـ از عمويش مصعب زبيري چنين نقل مي کند :
كان عمرو آخر ولد علي بن أبي طالب عليه السلام
شرح الأخبار للقاضي النعمان المغربي - ج 3 ص 187
http://lib.eshia.ir/16045/3/187
همين عبارت را ابن عساکر از مصعب زبيري روايت کرده است ولي در آن ، عمرو را به عمر تبديل کرده اند !
ابو عيسي ترمذي متوفاي 279 هـ مي نويسد :
حدثنا صالح بن عبد الله الترمذي ، حدثنا الفرج بن فضالة أبو فضالة الشامي ، عن يحيى بن سعيد ، عن محمد بن عمرو بن علي ، عن علي بن أبي طالب
سنن الترمذي - ح 2140
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=195&hid=2140&pid=
محمد بن جرير طبري متوفاي 310 هـ مي نويسد :
حدثني الحارث ، قال : حدثنا ابن سعد ، عن الواقدي ، قال : " كان النسل من ولد علي لخمسة : الحسن ، والحسين ، ومحمد ابن الحنفية ، والعباس ابن الكلابية ، وعمرو ابن التغلبية
تاريخ الطبري - ج 3 ص163 طبعة دار الكتب العلمية بيروت 1407 هـ
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?indexstartno=0&hflag&pid=157327&bk_no=334&startno=1
در بعضي از چاپ هايش ، عمرو را به عمر تبديل کرده اند از جمله در چاپ مؤسسة عز الدين بيروت ج 5 ص80
حاکم نيشابوري متوفاي 405 هـ مي نويسد :
... ثنا عيسى بن عبد الله بن عمرو بن علي عن أبيه عن جده عن علي ...
معرفة علوم الحديث - ص 96 نوع 17 دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة الثانية ، 1397هـ - 1977م
http://islamport.com/w/mst/Web/3088/18.htm
متأسفانه در چاپ هاي جديد ، واو حذف شده است !
قال ابن عساكر في تاريخه: 4 / 164: وممن تولى أمر الصدقات من بني الحسن: الحسن المثنى، فنازعه عمه عمرو الاطرف. وكان الحسن بن الحسن بن علي عليه السلام وصي أبيه، وولي صدقة علي عليه السلام. فسأله الحجاج بن يوسف الثقفي - وهو على المدينة - أن يدخل عمرو بن علي في الوصية، فأبى
شرح الأخبار للقاضي النعمان المغربي - ج 3 ص 190
http://lib.eshia.ir/16045/3/190
متأسفانه در چاپ هاي تاريخ دمشق که من ديدم ، واو حذف شده است !
ابن اثير جزري متوفاي 630 هـ مي نويسد :
قال عليّ بن عبد اللَّه بن محمّد بن عمرو بن عليّ
الکامل في التاريخ - ج 5 ص 521 دار الصار - بيروت ، الطبعة الأولي ، 1386 هـ = 1966 م
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3497_الكامل-في-التاريخ-ابن-الأثير-ج-٥/الصفحة_0?pageno=521#top
متأسفانه در چاپ هاي بعدي ، واو حذف شده است !
يوسف مزّي متوفاي 742 هـ مي نويسد :
مُحَمَّد بن عمرو بن علي بن أبي طالب القرشي الهاشمي
تهذيب الکمال - ج 20 ص 447 ش 5514
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=1857&pid=655829
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7226
شمس الدين ذهبي متوفاي 748 هـ مي نويسد :
محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب عن جده
من له رواية في الكتب الستة - ج 2 ص 207 ش 5087
http://islamport.com/w/trj/Web/1073/896.htm
حافظ صلاح الدين علائي متوفاي 761 هـ مي نويسد :
محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب أخرج له الترمذي عن جده عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم حديث
جامع التحصيل - ج 1 ص 267 ش 703
http://lib.eshia.ir/40346/1/267
ابن حجر عسقلاني متوفاي 852 هـ مي نويسد :
محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب عن علي
تهذيب التهذيب - ج 9 ص 377 ش 620
http://shamela.ws/browse.php/book-3310/page-4384
جلال الدين سيوطي متوفاي 911 هـ مي گويد :
قال السيوطي رضي الله عنه : جملة أولاد علي رضي الله عنه من الذكور أحد وعشرون والذي أعقب منهم خمسة الحسن والحسين ابنا فاطمة الزهراء رضي الله عنها ومحمد بن الحنفية نسبة لبني حنيفة والعباس ابن الكلابية وعمرو ابن التغلبية نسبة لقبيلة يقال لها تغلب
حاشية الجمل على المنهج الطلاب - ج 4 ص 59
http://www.al-islam.com/Page.aspx?pageid=695&BookID=520&PID=2731&SubjectID=23284
متقي هندي متوفاي 975 هـ مي نويسد :
حدثني علي بن عمرو بن علي بن أبي طالب عن أبيه عن جده ... ابن جرير وقال: هذا خبر عندنا صحيح سنده إن كان عمرو بن علي هذا هو عمر بن علي بن أبي طالب
كنز العمال - ج 1 ص 478 ح 9876، طبعة دار بيت الافكار الدولية الطبعة الأولى
در چاپ هاي ديگر ، واو را از عمرو موجود در سند روايت ، حذف کرده اند ولي محرّف خودش را مفتضح کرده است ؛ زيرا شاهد بر تحريف را باقي گذاشته است و آن ، نقل قول متقي هندي از ابن جرير طبري است که مي گويد : هذا خبر عندنا صحيح سنده إن كان عمرو بن علي هذا هو عمر بن علي بن أبي طالب !!
کنز العمال - ج 4 ص 129 ح 9876
http://shamela.ws/browse.php/book-2677#page-2486
محمد عبد الرئوف مناوي متوفاي 1031 هـ مي نويسد :
الشافعي في مسنده عن محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب مرسلا هو في التابعين متعدد فكان ينبغي تمييزه
فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6 ص 283 ، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ
متأسفانه در چاپ هاي فعلي ، عمرو را به عمر تبديل کرده اند .
نسّابه ي وهابي معاصر ، يوسف بن عبدالله جمل ليل مي نويسد :
ولد له (أي الإمام علي) من الصهباء أم حبيبة من بني تغلب (عمرو) ولد توأماً لأخته رقية
الشجرة الزكية في الانساب و سير آل البيت النبوة - ص 414
نام هاي فرزندان امام حسن عليه السلام
اول: ابوبكر كنيه ي وضع شده ي پيروان مکتب سقيفه براي عبيد الله بن حسن بوده است نه نامش !
دوم: عمر نبوده است بلکه عمرو بود .
محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد :
... عن محمد بن عمرو بن الحسن بن علي ، قال : قدم الحجاج فسألنا جابر بن عبد الله ...
صحيح البخاري - کتاب مواقيت الصلاة - باب وقت المغرب - ح 529
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&hid=529&pid=
حاکم نيشابوري مي نويسد :
... وعمرو بن الحسن بن علي ومحمد بن عمرو بن حسن بن علي ...
معرفة علوم الحديث - ص 96 نوع 17 دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة الثانية ، 1397هـ - 1977م
http://islamport.com/w/mst/Web/3088/18.htm
يوسف مزّي مي نويسد :
خ م د س مُحَمَّد بن عمرو بن الحسن بن علي بن أبي طالب القرشي الهاشمي أَبُو عَبْد اللَّهِ المدني وأمه رملة بنت عقيل بن أبي طالب
تهذيب الکمال - ش 5508
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7216
شمس الدين ذهبي مي نويسد :
محمد بن عمرو بن الحسن بن علي بن أبي طالب عن بن عباس وجابر وعنه سعد بن إبراهيم وجماعة وثق خ م د س
من له رواية في الكتب الستة - ج 2 ص 206 ش 5082
http://islamport.com/w/trj/Web/1073/895.htm
ابن حجر عسقلاني مي نويسد :
محمد ابن عمرو ابن الحسن ابن علي ابن أبي طالب ثقة من الرابعة خ م د س
تقريب التهذيب - ص 499 ش 6183
http://shamela.ws/browse.php/book-8609/page-467#page-425
نام هاي فرزندان امام حسين عليه السلام
اول: ابوبکر بن حسين نبود بلکه ابوبکر بن حسن بوده است يا عبد الله بن حسين بوده و کنيه ي جعلي ابوبکر به او چسبانده شده است !
ابو الفرج اصفهاني مي نويسد :
وأبو بكر بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام وأمه أم ولد ... أن عبد الله بن عقبة الغنوي قتله
مقاتل الطالبين - ج 1 ص 57
http://lib.eshia.ir/22033/1/57
در چاپ مصر ، ابو بکر بن حسن نوشته شده است !
با توجه به مدارک زير ، معلوم مي شود که تصحيف حاصل شده و حسن به حسين تبديل شده است !
ابو الفرج اصفهاني مي نويسد :
القاسم بن الحسن بن علي بن أبي طالب وهو أخو أبي بكر بن الحسن المقتول قبله لأبيه وأمه
مقاتل الطالبين - ج 1 ص 58
http://lib.eshia.ir/22033/1/58
وقتل أبو بكر بن الحسن بن علي بن أبي طالب وأمه أم ولد قتله عبدالله بن عقبة الغنوي
تاريخ الطبري - ج 4 ص 359 طبعة ليدن سال 1879 م
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3477_تاريخ-الطبري-الطبري-ج-٤/الصفحة_359
در بعضي از چاپ ها ، همين عبارت طبري تحريف شده و حسن به حسين تبديل شده است !
دوم: عمرو بن حسن بوده که به عمر بن حسين تبديل شده است !
در کتاب ابن قتيبه دينوري آمده است :
وكان يزيد إذا حضر غذاؤه دعا علي بن الحسين وأخاه عمر فيأكلان معه، فقال ذات يوم لعمر بالحسين
الأخبار الطوال - ص240 ، طبعة دار الأرقم
در حالي که اصلا جريان از اين قرار است :
وكان يزيد لا يتغدى ولا يتعشى إلا دعا علي بن الحسين إليه قال فدعاه ذات يوم ودعا عمرو بن الحسن بن علي وهو غلام صغير فقال لعمرو بن الحسن
تاريخ الطبري - ج 4 ص 353
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3477_تاريخ-الطبري-الطبري-ج-٤/الصفحة_353
نام هاي فرزندان امام سجاد عليه السلام
اول: عمر نبوده بلکه عمرو بوده است .
ابو عثمان جاحظ متوفاي 255 هـ مي نويسد :
عن عمرو بن علي ابن الحسين عن أبيه علي بن الحسين عليه السلام
العثمانية للجاحظ - ص 283
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3459_العثمانية-الجاحظ/الصفحة_0?pageno=283#top
ابوبکر بزار متوفاي 292 هـ مي نويسد :
حدثني علي بن عمرو بن علي بن الحسين قال : حدثني أبي عن جدي علي بن أبي طالب
مسند البزار - ج2 ص 148 ح 509 ، المكتبة الالكترونية الشاملة الإصدار الثاني
متأسفانه در چاپ هايي که من ديدم ، واو از عمرو حذف شده بود !
حاکم نيشابوري متوفاي 405 هجري مي نويسد :
... ومحمد وعبد الله وزيد وعمرو وحسين بني علي بن الحسين ...
معرفة علوم الحديث - ص 96 نوع 17 دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة الثانية ، 1397هـ - 1977م
http://islamport.com/w/mst/Web/3088/18.htm
اين ابي الحديد معتزلي شافعي متوفاي 656 هـ مي نويسد :
روى محمد بن سعيد الأصفهاني، عن شريك، عن محمد بن إسحاق، عن عمرو بن علي ابن الحسين، عن أبيه علي بن الحسين عليه السلام، قال قال لي مروان ما كان في القوم ادفع عن صاحبنا من صاحبكم قلت فما بالكم تسبونه على المنابر قال إنه لا يستقيم لنا الامر الا بذلك
شرح نهج البلاغه - ج 13 ص 220
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/2197_شرح-نهج-البلاغة-ابن-أبي-الحديد-ج-١٣/الصفحة_220
علامه متقي هندي متوفاي 975 هـ مي نويسد :
فإني أظنه عمرو بن علي بن الحسين، وذلك أنه قد روى عنه بعضه مرسلا
کنز العمال - ج 4 ص 129 ح 9876
http://shamela.ws/browse.php/book-2677#page-2486
دوم: فرزندي به نام عايشه نداشته اند .
هيچ روايت معتبري دال بر وجود شخصيتي به نام عايشه در ميان فرزندان امام سجاد (ع) وجود ندارد بلکه آنچه که يافتم ، مدارکي بود دال بر عدم وجود چنين شخصي !
نام هاي فرزندان امام کاظم عليه السلام
در مورد تعداد و نام فرزندان امام کاظم (ع) اختلاف نظر وجود دارد ولي تا آنجا که من ديدم ، در ميان فرزندان ايشان ، ابوبکر و عمر نامي وجود نداشت و روايت معتبري دال بر آن نيز وجود ندارد . در مورد عايشه هم اختلاف است و بعضي نام او را عباسه دانسته اند و بسياري منکر وجود چنين شخصيتي هستند حتي از علماي نسب شناس اهل سنت ، شخصي مثل فخر رازي در کتاب الشجرة المبارکة في الأنساب الطالبية !
هيچ روايت معتبري دال بر وجود شخصيتي به نام عايشه در ميان فرزندان امام (ع) وجود ندارد بلکه روايت صحيحي داريم در اثبات کذب آن !
مرحوم کليني با سند صحيح ، چنين روايت مي کند :
الْحـُسـَيـْنُ بـْنُ مـُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ أَبِى الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ فـِى الْمـَهـْدِ فـَجـَعـَلَ يـُسـَارُّهُ طـَوِيلًا فَجَلَسْتُ حَتَّى فَرَغَ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِى ادْنُ مِنْ مـَوْلَاكَ فـَسـَلِّمْ فَدَنَوْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ بِلِسَانٍ فَصِيحٍ ثُمَّ قَالَ لِيَ اذْهـَبْ فـَغَيِّرِ اسْمَ ابْنَتِكَ الَّتِى سَمَّيْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ يُبْغِضُهُ اللَّهُ وَ كَانَ وُلِدَتْ لِيَ ابْنَةٌ سَمَّيْتُهَا بِالْحُمَيْرَاءِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع انْتَهِ إِلَى أَمْرِهِ تُرْشَدْ فَغَيَّرْتُ اسْمَهَا
يـعـقـوب سـراج گـويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم ، آن حضرت بالاى سر ابى الحـسن موسى کاظم (ع) كه در گهواره بود، ايستاده و مدتى با او راز مى گفت ، من نشستم تا فارغ شـد. نـزديـكش رفتم ، به من فرمود: نزد مولايت برو و سلام كن ، من نزديك رفتم و سلام كردم ، او با زبانى شيوا به من جواب سلام گفت : سپس به من فرمود: برو و نام دخترت را كه ديروز گذاشتى تغيير ده ، زيرا خدا آن اسم را مبغوض دارد، ـ يعقوب گويد، براى مـن دخـتـرى مـتـولد شـده بـود كـه نامش را حميراء گذاشته بودم ، امام صادق عليه السلام فرمود: به دستور او رفتار كن تا هدايت شوى . پس من اسمش را تغيير دادم.
اصول كافى - ج 2 ص 85 ح 11
نام فرزند امام رضا عليه السلام
مدرک معتبري دال بر وجود شخصي به نام عايشه در ميان فرزندان امام رضا (ع) وجود ندارد ؛ قول مشهور و قريب به يقين اين است که امام رضا (ع) تنها يک فرزند داشته و آن هم امام جواد (ع) است ، اقوال ديگر ، مختلف بوده و بيشتر ، از منابع اهل سنت نشأت گرفته اند که البته در بيشتر آنها ، ذکري از عايشه نيست.
نام فرزند امام هادي عليه السلام
مدرک معتبري دال بر وجود شخصي به نام عايشه در ميان فرزندان امام هادي (ع) وجود ندارد ؛ امام (ع) فقط يک دختر داشته اند که منابع درباره ي او چيزي نقل نكرده اند تنها براي او سه نام ذكر كرده اند: عليّه ، عاليه و عايشه که ارزش استدلال ندارند .
موفق باشيد
825 | آذر | | ٢٣:٤٧ - ١٤ اسفند ١٣٩٢ |
سلام از تمام زحمات شما ياران گمنام امام زمان متشكرم به بسياري سؤالاتم جواب داده شد




826 | محمد | | ٠٩:٢٤ - ٢١ اسفند ١٣٩٢ |
بگيد چقد دروغ و خرافات به خورد هم ميدين اخه اين سايتو نگاه :) سني يعني ما به کسي فحش نميديم حتي اگه کافر باشه شما به ناموس عمر فحش ميدين نميدونين ناموس عمر دختر بانو فاطمس بريد جمع کنيد

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا:ثبت العرش ثم انقش شما اول بيا اصل جريان ازدواج عمر با دختر حضرت زهرا عليها السلام را ثابت کن بعد بيا درباره حواشي آن صحبت بکن درباره اين ازدواج چنان مطالب پراکنده در کتب شما نقل شده است که موجب شک در اصل جريان اين ازدواج مي شود برخي روايات گويد ام کلثوم دختر ابوبکر بوده است که عمر با او ازدواج کرد برخي جاها امده است او دختر جرول بوده است : عبيد الله بن عمر بن الخطاب القرشي العدوي أمه أم كلثوم بنت جرول الخزاعية وهو أخو حارثة بن وهب الصحابي المشهور لأمه ولد في عهد النبي (ص)) . الإصابة في تمييز الصحابة - الجزء 5 صفحة : 52 - رقم : ( 6244 )

ثانيا: اگر هم تلاش بکنيد که اين ازدواج را با يک سري روايات ضعيف و غير قابل احتجاج، ثابت کنيد، باز به ضرر خودتان است چون عمر بن خطاب قبل از ازدواج با ام كلثوم ، ساق پايش را لمس مي كند و او را در بغل گرفت و بوسيد. وام كلثوم از اين كار زشت، عصباني شد و به وي گفت: اگر تو خليفه نبودي، دماغت را مي شكستم، چشمت را كور مي كردم . الاصابه، ابن حجر: 8/464 و سير أعلام النبلاء، ذهبي:3/501. تاريخ بغداد، الخطيب البغدادي، ج 6، ص 180

اگر اين قضيه صحت داشته باشد، بايد شما که طرفدار خليفه هستيد پاسخ دهيد كه آيا درست است حاكم اسلامي كه بايد حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم اين چنين كند. تا انجا که سبط ابن جوزي از علماي اهل سنت مي گويد:به خدا سوگند اين كاري كه از عمر نقل مي كنند، قبيح است دست زدن به دختر نامحرم حرام است ... ( وهذا قبيح والله، ثمّ بإجماع المسلمين لايجوز لمس الأجنبيّة فكيف ينسب عمر إلى هذا ؟) تذكرة خواص الأمة : 321

ثالثا: برفرض هم بگوييم اين ازدواج رخ داده باشد، اين ازدواج با اجبار و خشونت عمر بوده است . هيثمي از علماي بزرگ اهل سنت نوشته اشت: در برابر اعتراض عقيل به اين ازدواج ، علي عليه السلام خطاب به عباس فرمود: خشونت عمر باعث اين كاري كه مي بيني گرديد (درة عمر أحرجته الي ماتري) . مجمع الزوائد ج 4 ص 272، معجم كبير ج 3ص45

جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد


شما به شيعيان نسبت مي دهيد که اهل فحش هستند براي اينکه برايتان آشکار شود که چه کسي اهل فحش هست بهتر است به اين آدرس رجوع کنيد




موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
827 | فاطمه | | ٢٠:٣٤ - ٢١ اسفند ١٣٩٢ |
سلام و رحمت و درود الهي به همه مسلمانان....چه عزيزان اهل تسنن و چه اهل تشيع/
جالبه! يکي از اهل کتاب به اين نتيجه رسيده بود که براي مقابله با مسلمانان بايد يهود و مسيحيت متحد بشن!
و خوبه بدونيد که نزاع مسيحيت و يهوديت بسيار قديميه.....امّا به اين نتيجه رسيدن که براي مقابله با مسلمانان بايد با هم متحد بشن.....
ايا با اين وجود.....مسلمانان چه سني و شيعه نبايد به فکر اتحاد باشن....... جز اين نيست که عزت اسلام براي هر دو گروه مهمه......
<< مستر همفر>> جاسوس انگليسي که خاطراتش معروفه ميگه=
((":.........روزي نزاع شيعه و سني را در وزارت مستعمرات تعريف کردم و گفتم: اگر مسلمانان درک و فهم صحيح داشتند ميبايست اين نزاع ها را کنار بگذارند و با هم متحد شوند. ناگهان رئيس جلسه به من نهيبي زد و گفت=بر تو لازم است که اين نزاع و شکاف را بيشتر کني نه اينکه به فکر اتحاد انها باشي.......))":
828 | فاطمه | | ٢٠:٤٧ - ٢١ اسفند ١٣٩٢ |
/"با اين حرف جاسوس انگليسي هر صاحب عقلي به خودش مياد/"
مگه جز اين نيست که اقايمان و حبيبمان رسول الله حضرت محمد مصطفي(صلي الله عليه و اله و سلّم) فرمودند=
<<"/ المسلم اخ المسلم.....:مسلمان برادر مسلمان است.......>>/" (منبع: اصول کافي)
برادر گرامي.اقا محمد(کامنت:826)///// اين بي انصافي هست که بگيم شيعه ها اهل فحش هستند......به عنوان نمونه: صدا و سيماي ايران يک صدا و سيما بر طبق اعتقادات شيعه هست.ايا تا به حال ديده شده که دران به عزيزان اهل تسنن يا مقدّساتشون توهين يا فحش داده بشه؟؟ حاشا و کلّا!
ايا وقتش نرسيده که با هم مهربان بشيم؟؟
مگه عزيزمان پيامبر(ص) نفرموده بودند که=<>/"=اي مردم! به جماعت روي اريد و از پراکندگي بپرهيزيد.
ايا اين رسم مسلماني هست که يکي به طرف مقابل بگه=منافق و ديگري به برادرش بگه رافضي؟؟
پناه به خدا!
829 | فاطمه | | ٢١:١٦ - ٢١ اسفند ١٣٩٢ |
امّا راجع به بحث نام ها پاسخي که موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر_عجل الله تعالي فرجه شريف_ دادن به نظر بنده حقير کافي است.
گفته شد که=
1) ابابکر(پدر بکر) يک کنيه هست....و پدر کنيه ي فرزند رو انتخاب نميکنه.
و نام اصلي اين فرزند علي(ع) عبدالله بوده است.(مقاتل الطالبين/ج1/ص22)
_ حتي بر فرض هم که پدر کنيه رو انتخاب بکنه...از کجا معلوم که به خاطر محبت به جناب خليفه اوّل( ابابکر بن ابي قحاّفه) بوده باشه؟//؟؟ چون در ان زمان فقط کنيه خليفه اول ابابکر نبوده...شايد به خاطر ارادت به ديگر اصحابي که کنيه ابابکر داشتند بوده باشه.
و نام گذاري به نام عثمان هم که کاملا" روشنه..............علي(ع) فرمودند= فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون ناميدم.( مقاتل الطالبين/ج1/ص23)
_در ميان اصحاب نام عثمان بسيار بوده.......عثمان بن سعيد....عثمان بن حنيف...عثمان بن حميد....عثمان بن مظعون...
درباره نام عمر هم بهتره يک بار ديگه پاسخ موسسه ولي عصر رو بخونيم.
برادران و خواهرانم/ بهتر نيست به جاي تعصب ورزيدن يه بار ديگه مقاله رو با يه ديد ديگه بخونيم......که البته پاسخ هام هم منطقيه.
830 | فاطمه | | ٢١:٢٧ - ٢١ اسفند ١٣٩٢ |
اگه راه رو ميخوايم بهمون نشون داده شده.........يک بار ديگه خطبه 202 نهج البلاغه رو بخونيم.......
اگه بانو فاطمه(س) بنت رسول الله(ص) به مرگ طبيعي از دنيا رفتن...پس چرا مولايمان علي(ع) هنگام دفن خانم(س) به پيامبر(ص)ميفرمايد که=به زودي دخترت تو را اگاه خواهد کرد که امتت چگونه بر هضم او اجتماع کردند.از فاطمه بپرس و احوال اندوهناک ما را از او خبر گير....
تا به حال فکر کردين که چرا ميفرمايد که امت فاطمه رو هضم کردند....
اگه اوضاع خوب بود........پس چرذا ميفرمايد که احوال اندوهناک ما را از او خبر گير....
قران هم ميفرمايد= اگر محمد از دنيا برود يا کشته شود شما به حال گذشته خود باز ميگرديد؟
ايا اينهمه ايه قران رو راجع به ولايت علي نمبينيم؟؟ايا مذمت برخي از اصحاب رو در قران نميبينيم؟؟
موفق باشين.
831 | محسن | | ٢٤:٥٠ - ٢٧ اسفند ١٣٩٢ |
با سلام:
فقط يك سوال دارم كه برايم مبهم است اگر كسي جواب برايش دارد لطفاَ مرا راهنمايي كند.
سوره مائده آيه 55:«انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزکات و هم راکعون» يعني اين است و جز اين نيست که ولي شما تنها سه نفر هستند:
1.خود خداوند 2.پيامبر و رسول خدا 3.آن مومني که اقامه نماز مي کند و در حال رکوع زکات پرداخت مي نمايد که به اتفاق همه مسلمين آن شخص کسي جز علي بن ابيطالب (عليه السلام) نبوده است پس حضرت (عليه السلام) به حکم قرآن بعد از خدا و پيامبر تنها ولي امر بر مردم از طرف خداوند مي باشد.
سوره مائده آيه 67 : « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ »
ترجمه :
اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعيّت كافران (لجوج) را هدايت نمى‏كند.
۳ نكته را در ابتدا بايد تذكر داد :
۱- ابلاغي كه در اين آيه شريفه دستور به بيانش، شده است ، از نظر اهميت ، مساوي يا باارزش تر از 23 سال نبوت پيامبر است زيرا در آيه بيان شده : اگر اين كار صورت نگيرد، انگار كه پيامبر در طول اين 23 سال هيچ انجام نداده چراكه نياورده فَمَا بَلَّغْتَ هذَا التّبْليغ ، بلكه آورده رسالتت را به پايان نرسانده اي « وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ »
۲- اين تبليغ هرچه كه بود ، در دل پيامبر ايجاد دلهره هايي نموده ، تا آنجاكه خداوند وعده ايمني از آن ترس را ، به پيامبر (ص) اعلام ميدارد « وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ
جوابم را با آيه قرآن بديد.
والسلام
832 | رسول | | ٢١:٥٣ - ٠٤ فروردين ١٣٩٣ |
اجرتون با خدا
833 | نگار | | ١٥:٠٦ - ١٥ فروردين ١٣٩٣ |
به نظر شما پيامبر اکر ميدانست که حضرت ابوبکر مرد بدي ودشمن اسلام است آيا دختر اورا به همسري انتخاب ميکرد ؟در ضمن شما دنبال چه هستيد اصل رو رها کرديد و فرع رو چسپيديد؟ دين ما ميگه خدا و قرآن وپيامبر اسلام ديگه چرا بحث خلافت و امامت رو پيش ميکشيد بايد براي همه احترام قائل بود ما که در آن زمان نبوديم که الان قضاوت کنيم اصلا اصحاب وياران پيامبر افراد جاه طلب وکينه ايي نبودند که شما الان اون رو اينطور جلوه ميدهيد شما اگر مسلمان واقعي بوديد از هيچکس به بدي اسم نميبرديد چون دور از انسانيت است ودر شرع هم غيبت محسوب ميشود از برادران وخواهران شيعه وسني خواهش ميکنم اين بحثها را ادامه ندهيد چون باعث تفرقه بين مسلمانان است متحد ويک دل باشيد خوب وبد بودن افراد را هم به عهده خدا بگذاريد چون ما کسي نيستيم که بجاي خدا تصميم بگيريم وحدود بندگان را تعيين کنيم چه برسد به امامان ومعصومين در پناه حق مستدام ويک دل باشيد

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ رسول الله صلي الله عليه و آله دختر ابوسفيان که کافر ومشرک بود را هم به ازدواج خود در آوردند چه رسد به ابوبکر که اسلام آورده بود!

دين ما کنار خدا و پيامبر، امامت را هم گفته است براي امامت آيات و روايات متواتري وجود دارد سعي نکنيد سخنان ديگران را بدون دقت و توجه انتشار دهيد. امامت يک مساله قطعي و متواتري است که علماي اهل سنت تمام تلاش خود را براي توجيه عموم اهل سنت در موهومي انگاشتن آن با اينگونه تبليغات و شبهات به کار برده اند کمي تامل کنيد. البته در مقابل اين گروهي برخي از علماي اهل سنت هم امامت را از اصول دين دانسته و خلاف عقيده شما را بيان داشته اند! در اين مورد به مقالات ذيل مراجعه نماييد:





و...

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
834 | نيازجو | | ٢٣:١٨ - ٢٣ فروردين ١٣٩٣ |
سلام دوست عزيز -نگار-
پاسخ به سؤالات تفرقه هست يااقدامات وهابي ها....
دوست عزيز اسلامي که وهابي ها دارن معرفي ميکنن واقعا اسلامه....
کمي تأمل بفرماييد
835 | علي | | ١١:٣٩ - ٢٨ فروردين ١٣٩٣ |
سلام به فرض مثال شما اگر از يزيد بدتان بيايد اسم فرزند خود را يزيد ميگذاريد مگر در زمان امام علي قحطي اسم بوده است ثانيا نه تنها حضرت علي نا هاي بچه هاي خود را به اسم هاي خلفا نام گذاري کرده اند بلکه دختر خود يعني ام کلثوم را به ازدواج حضرت عمر ور اوردند ثالثا پسر حضرت ابوبکر يعني محمد ابن ابي بکر يکي از سرداران امام علي در زمان خلافت ايشانبوده وهمچنين اسما هم کنيز حضرت زهرا بوده است رابعا نه تنها امام علي فرزندان خود را به نام خلفا نام گزاري کرده اند يلکه ائمه بعد از ايشان از اين سنت پيروي کرده اند که منابع ان در کتب تشيع به وفور يافت ميشود مثل امام رضا که نام تنها دختر خود را هم نان ام المومنين عايشه گذاشته اند

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ درمورد نامها به اندازه لازم در مقاله سخن گفته ايم فکر مي کنم دوباره بدون تعصب بخوانيد اينگونه سخنان عوامفريبانه نمي زنيد!

ازدواج ام کلثوم هم در مقاله «بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر (ويرايش جديد)» به تفصيل بررسي شده به آنجا مراجعه نماييد.

امام رضا عليه السلام هم اصلاً دختري نداشته اند تا بخواهند از نام زيباي مادرشان فاطمه سلام الله عليها بگذرند و نام عايشه را بگذارند.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
836 | فرناز | | ١٩:٥٧ - ٢٨ فروردين ١٣٩٣ |
من بسيار در تعجب هستم که ما بارها جواب عزيزان اهل سنت رو داديم...ولي ايشان بازهم سخن خودشون رو تکرار ميکنن.......
ديگه از بس پاسخ هاي تکراري نوشتم خسته شدم....
در مورد شبهه نام گزاري علاوه بر مقاله در بخش نظرات هم افرادي مانند وبلاگ السنه پاسخ دادن ولي بازهم برخي از عزيزان شبهه رو تکرار ميکنن...
برادر محترم..اقا علي....در زمان شاه انقلابي هايي هم بودن که نام فرزندانشون رو محمد رضا ميذاشتن....
به نظر شما اگر از انها بپرسي نام قحط بود؟ چي ميگن؟؟
ميگن که اين نام رو به عشق پيامبر و امام رضا گذاشتن نه شاه...
حضرت علي هم فرموده که نام فرزندش رو به ياد عثمان بن مظعون نام گزاري کرده...
ابابکر هم که کنيه است و انتخابش دست پدر نيست..
و نام عمر هم طبق گفته کتاب هاي اهل سنت توسط خليفه دوم نام گزاري شده نه مولا علي(ع)...
837 | غني زاده | | ١٠:٥٩ - ٠١ ارديبهشت ١٣٩٣ |
سلام واقعآ جي تآسف است ما مسلمانها نميدانيم كه چي ميگويم من يك سوال داشتم اگر كسي متولد خانه كفر باشد و به او بگوييد بيا مسلمان شو پاسخ او چي خواهد بود؟ و اگر بگويد كه شما مسلمانها در بين تان جور نمياييد اين چي قسم دين است كه شيعه اهل تسنن را بد ميگوييد و اهل تسنن شيعه را واقعآ حيران استم به اين مردم كه حقيقت را ميفهمد باز هم تفرقه اندازي ميكند آيا خداوند (ج) نفرموده است كه نزديكترين شما نزد من كسي است كه با تقوا و پرهيزگار باشد آيا كفته كه اهل تسنن باشيد يا شيعه؟ آيا قبله ما يكي نيست؟ آيا يك خداوند را ما سجده نميكنيم؟ آيا يك پيغمبر نداريم؟ مذهب يك راه فرعي است اما راه اصلي دين اسلام است من اگر تحصيلات عالي دارم يا نه اما اينقدر ميفامهمم كه در نزد خداوند كي محبوبتر است اما لطفآ برادران تفرقه نه اندازيد آخر رفتني استي جواب خدا را چي ميتي هر كس كه تفرقه مي اندازد در بين مسلمان ها پيغمبر اسلام فرموده نيست او شخص از جمله امت من از من گفتن بود عمل به دست شماست.
838 | محمد | | ١٨:٣٧ - ٠٣ ارديبهشت ١٣٩٣ |
اگرحضرت علي (ع) فرزندان خود را نام هايي ميگذاشته دليل بر پاکي و درستي خلفاي ؟؟؟شما همچون عمر و ابوبکر و عثمان ؟؟؟نبوده
تا کي مخهاي کجتان را راست نمي کنيد و نمي دانيد و درک نمي کنيد . شما مي گوييد ابوبکر يار غار پيامبر بوده ماهم مي گوييم در غار بوده است و چرا بوده
اگر پيامبر خدا ابوبکر را راه نمي داد در غار که ياران او پيامبر را پيدا و چه بسا ميگشتند و خداوند دهن ابوبکر را قفل زد تا پيامبر و يارانش پيدا نشوند.و در امان الله باشند و حال شما هي بگوييد يار غار يار غار
839 | mortezaakhlaghi | | ١١:١١ - ١٩ ارديبهشت ١٣٩٣ |
اولا که اسم هاي ابوبکر عمر اسم فرزندا اقا نبوده و فقط اسم عثمان بوده دوما اسم عثمان يک اسم عربي و ممکن حرکسي بزار
840 | حميد | | ١٣:٢٨ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩٣ |
با سلام و عرض تبريک به مناسبت ميلاد فرخنده و مسعود مولي الموحدين حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام
اول بايد از توجه همه شما عزيزان به مسائل ديني تشکر کنم و تشکر ديگرم بابت اينه که بيشتر کساني که در بحث شرکت کردند سعي کردند از بکار بردن واژگان و الفاظ زشت خودداري کنند.اما نکته اي هست که بايد به آن اهتمام بيشتر بشود.
اگر به همه شواهد و قرائني که در تاريخ اسلام وجود داره دقت کنيم يک نکته به وضوح در صدر اول اسلام مشخصه !
اين جبهه گيري ها و تضادهايي که برخي از آنها را همينجا هم شاهد هستيم مسلما و قطعا در زمان امام علي عليه السلام و فرزندانش امام حسن و امام حسين عليهما السلام و اصحابشان با سه خليفه اول و پيروانشان وجود نداشته و اين عصبيت بر آن فضا حاکم نبوده.
مي گوييم اسامي بکار گرفته شده عمومي بوده و يا اينکه خليفه اين نام را براي فرزند امام انتخاب کرده آيا با اين جواب به آثار ديگر اين فرضيه ها توجه داريم ؟
اگر اين نام ها عمومي است کما اينکه امروز نيز همين وضعيت به دليل اکثريت داشتن اهل سنت ادامه دارد پس چرا امروز ما نيز از اين روش پيروي نمي کنيم ؟
غلبه يک اسم قطعا بواسطه شهرت و علميت و ارتکاز اوليه آن به ذهن ها در باره مفهومش ليجاد مي شود يعني زمانيکه نام علي يا ابوبکر برده مي شود اذهان ابتدا به ساکن متوجه دو خليفه صذر اسلام مي شوند و با توجه به کارکردشان و علاقه مردم تصميم به استفاده از اين اسامي گرفته مي شود.
پس اگر اين اسامي چه بصورت خاص و چه بصورت کنيه و... برفرزندان امام علي عليه السلام گذاشته شده به هيچ وجه نمي توانيم بپذيريم که تضاد حاکم بر ما در آ« زمان نيز اينگونه بوده.زيرا اسامي و کنيه هاي ديگري بودند که کم از اسامي سه خليفه اول مسلمانان نداشتند.
فرضيه اجبار و زور نيز نيز محلي از اعراب ندارد زيرا اگر ما پذيرفتيم که اسامي دشمنان خود را بر فرزندانمان بگذارند احتمالا امام عليه السلام نيز خواهد پذيرفت.
اما عزيزان اصل موضوع اين نيست . موضوع اصلي اين است که چگونه امام را دست بسته دانسته و قدرت اجراي حکم خداوند را از او سلب مي کنيم در حاليکه ايشان خليف شد اما به هيجکس در رابطه با حمله با خانه و ضربه زدن به همسر بزرگوارش تعدي نکرد . آيا صحيح و عقلانيست که ما شيعيان (البته نه صاحبان علم و دانشمندان واقعيمان همچون سيد رضي و سيد مرتضي در گذشته و آيه الله بروجردي و امام موسي صدر و سيد جمال و حضرت امام خميني که پيوند نزديک و صميمانه با علماي اهل سنت داشتند) اين عمل را به زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه نسبت دهيم و ايشان را منتقم معرفي کنيم .خالد بن وليد وقتي بدون اجازه و سرخود و از روي هوا و هوس دست به جنايتي زد و در زمان جناب ابوبکر به اينکار رسيدگي قابل اعتنايي نشد به دليل سخن امام علي عليه السلام که فرموده بود اگر به خالد دست پيدا کنم براي اين جنايت مجازات خواهم کرد ! بلافاصله پس از به خلافت نشستن امام از حوزه حکومت فرار کرد تا به دست عدالت اسير نشود.. از طرف ديگر حادثه اي که در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها پيش آمد نيز يک موضوع شخصي نبوده تا بگوييم امام مي توانست از آن بگذرد.
-اگر همه اين موارد بالا را داراي خدشه بدانيم يک موضوع غير قابل خدشه است و آن اينکه چرا امروز ما شيعيان به شيوه و روش ايشان که همانا حفظ کيان اسلام و مسلمين بوده ، عمل نمي کنيم
قران کريم ما را از دشنام حتي به بت هاي بت پرستان نهي نموده. امام علي عليه السلام عده اي را که براي جذب نفرات جهت مقابله با سپاه معاويه فرستاده بودندبه دليل استفاده توهين و دشنام فرستاده بودند برگرداندند . امام صادق عليه السلام دوست و صحابي خود را يه دليل گفتن يک کلمه ناسزا به مردي ديگر از خود راندند.
نفس و ذات دشنام و ناسزا پليد است و از آن پليدتر دشنام به مقدساتديگران آنهم مقدسات برادران و خواهران دينيمان؟!
برادري در مورد عايشه ام المومنين و همسر پيامبر خدا سخناني راند که اگر اين سخنان را در نزد مولايمان علي عليه السلام مطرح مي نمود ايشان به شديدترين وجه با او برخورد مي کردند زيرا امام بعد از جنگ جمل نه تنها به هيچکسي اجازه توهين يا برخورد با همسر پيامبر را ندادند بلکه ايشان را با مرکبي فاخر به همراهي تعداد قابل توجهي محافظ به خانه اشان فرستادند. عزيزان بلايي که امروز برسر مسلمانان مي آيد که گذشته از نابود شدن نفوس و ثروت ها اسلام عزيز را نيز تحت الشعاع انواع بي حرمتي ها قرار داده همه از عدم مطالعه جامع و عدم رشد اجتماعي است بيشتر مطالعه کنيم همه کتابها را بخوانيم نه چند کتاب خاص پيرامون يک موضوع را و تمام سعيمان رسيدن به يقيين و قطع باشد .حتي همين سخنان بنده نيز ممکن است ارجحيت و مطلوبيت دائمي نداشته باشد زيرا علم نزد همه بشريت است نه عده اي خاص به يکديگر مجال سخن بدهيم و بلافاصله قضاوت نکنيم زيرا قضاوت از آن خدا و بندگان شايسته و سليم اوست.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. آيا عدم بيعت شش ماهه امام علي عليه السلام و سخنان ايشان عليه خلفا بخصوص در ايام حکومتشان و اعتراض حسنين عليهما السلام به ابوبکر و عمر بر غصب منبر جدشان و درگيريها و خطبه خوانيهاي خانم فاطمه زهرا سلام الله عليها عليه حکومت، چيزي غير از جبهه گيري و تضاد بين آنهاست؟

2. اسمهاي خلفا دراين زمان چنين تبادري را از حضرات به ذهن مي آورد و الا در آن زمان چنين تبادري نداشته است و چون آنها عرب بوده اند معني اسمها و... موضوعيت داشته نه شخص شاخص آن. مثلاً الان از نام فاطمه دختر گرامي رسول الله صلي الله عليه و آله به ذهن مي آيد اما اين نام از قبل وجود داشته و نام مادر امام علي عليهما السلام قبل از ايشان همين نام بوده است.

3. ما نام عمر را براي فرزندان امام علي عليه السلام قبول نداريم بلکه نام ايشان عمرو بوده که در برخي کتب تصحيف شده است و ابوبکر چنانکه بيان شد کنيه است و مردم قرار مي دهند ربطي به امام علي عليه السلام ندارد در مورد عثمان هم خود ايشان تصريح کرده اند که من اين نام را بخاطر عثمان بن مظعون گذاشته ام.

4. برخورد با قاتلين و مسببين شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها بعد از مرگ آنها ممکن نبوده که آن را از حضرت امير عليه السلام انتظار داريد.!

5. خالد بن وليد هم در زمان عمر مرده و در زمان حضرت علي عليه السلام زنده نبوده است.

6. دشنام برخي شيعيان را هم نبايد به پاي همه شيعيان نوشت.

7. در مورد عدم توهين به مقدسات اهل سنت با شما موافقيم.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13] [14] [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] [22] [23] [24]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب