2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟
کد مطلب: ٥١٣٦ تاریخ انتشار: ١٩ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 77170
پرسش و پاسخ » اهل سنت
چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟

سؤال كننده : سوده اميني

پاسخ :

طبق روايات صحيح السندي كه در بسياري از كتاب هاي اهل سنت وجود دارد ، اين دو لقب مبارك ، از القاب اختصاصي آقا امير المؤمنين عليه السلام بوده است ؛ اما اهل سنت تلاش كرده اند كه اين فضليت را براي خلفاي ديگر نقل كنند . ما به چند روايت اشاره مي كنيم .

1 . بسياري از علماي اهل سنت ؛ از جمله ابن ماجه قزويني در سننش كه يكي از صحاح سته اهل سنت به شمار مي آيد ، با سند صحيح نقل كرده :

عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .

سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده ها سند ديگر .

عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي خواندم .

محقق سنن ابن ماجه در ادامه مي نويسد :

في الزوائد : هذا إسناد صحيح . رجاله ثقات . رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال . وقال : صحيح علي شرط الشيخين .

(بوصيري) اين روايت را در زوائد (سنن ابن ماجة) نقل كرده و گفته است : " سند آن صحيح و راويان آن مورد اعتماد هستند " . همچنين حاكم نيشابوري آن را نقل كرده و گفته است : " اين روايت طبق شرائط مسلم و بخاري صحيح است " .

2 . ابن قتيبه دينوري در كتاب المعارف مي نويسد :

عن معاذة بنت عبد الله العدوية سمعت علي بن أبي طالب علي منبر البصرة وهو يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل ان يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم أبو بكر .

المعارف - ابن قتيبة - ص 169 و تهذيب الكمال - المزي - ج 12 - ص 18 - 19 و البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 370 و ... .

معاذه دختر عبد الله گويد كه از علي بن أبي طالب عليه السلام شنيدم كه بر بالاي منبر بصره مي فرمود : من صديق اكبر هستم ، ايمان آوردم قبل از آن كه ابوبكر ايمان بياورد ، اسلام آوردم قبل از آن كه ابوبكر اسلام بياورد .

3 . ابن مردويه اصفهاني در مناقبش ؛ فخررازي ، آلوسي ، أبو حيان و جلال الدين سيوطي در تفسيرشان و نيز متقي هندي در كنز العمال ، مناوي در فيض القدير و ... نقل كرده اند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلمفرمود :

" الصديقون ثلاثة : حبيب النجار مؤمن آل ياسين ، وحزبيل مؤمن آل فرعون ، وعلي بن أبي طالب الثالث ، وهو أفضلهم .

مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسي ابن مردويه الأصفهاني - ص 331 و الجامع الصغير - جلال الدين السيوطي - ج 2 - ص 115 و كنز العمال - المتقي الهندي - ج 11 - ص 601 و فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي - ج 4 - ص 313 و تفسير الرازي - الرازي - ج 27 - ص 57 و تفسير البحر المحيط - أبي حيان الأندلسي - ج 7 - ص 442 و تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 16 - ص 145 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 - ص 43 و ج 42 - ص 313 و المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 310 و ...

صديقان سه نفر هستند : حبيب نجار ، مؤمن آل ياسين ، حزقيل مؤمن آل فرعون ، و علي بن أبي طالب عليه اسلام كه او برتر از آن ها است .

اگر لقب ابوبكر نيز صديق بود ، بايد پيامبر اسلام متذكر مي شد و به جاي الصديقون ثلاثة ، مي فرمود : « الصديقون اربعة » و ابوبكر را نيز داخل آن مي كرد ؛ از اين رو نامگذاري ابوبكر به صديق با حصر صديق در آن سه نفر از سوي نبي مكرم اسلام نمي سازد .

جالب اين است كه جلال الدين سيوطي ، مفسر و اديب مشهور اهل سنت در كتاب الدر المنثور و نيز قندوزي حنفي در ينابيع المودة عين همين روايت را با كمي تفاوت از كتاب تاريخ بخاري اين گونه نقل مي كنند :

وأخرج البخاري في تاريخه عن ابن عباس قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم الصديقون ثلاثة حزقيل مؤمن آل فرعون وحبيب النجار صاحب آل ياسين وعلي بن أبي طالب .

الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 - ص 262 و ينابيع المودة لذوي القربي - القندوزي - ج 2 - ص 400

ولي وقتي به نسخه هاي مختلف تاريخ صغير و تاريخ كبير بخاري مراجعه مي كنيم ، اين روايت را در آن نمي يابيم . اين نيز يكي ديگر از ظلم هاي است كه دشمنان امير المؤمنين در حق آن حضرت مرتكب شده اند و قصد داشته اند كه با اين كار فضائل بي حد و حصر امير المؤمنين عليه السلام را از چشم مردم دور نگهداراند ؛ غافل از اين كه قبل از آن ها برخي از علماي خودشان اين مطلب را ديده و نقل كرده اند .

اعتراف علماي اهل سنت بر جعلي بودن اين دو لقب براي ابوبكر و عمر :

از طرف ديگر بسياري از علماي اهل سنت اعتراف كرده اند كه اين دو لقب ، شايسته ابوبكر و عمر نيست و حديث آن جعلي است . ابن جوزي ، عالم معروف اهل سنت در كتاب الموضوعات مي نويسد :

عن أبي الدرداء عن النبي صلي الله عليه وسلم قال : «رأيت ليلة أسري بي في العرش فرندة خضراء فيها مكتوب بنور أبيض : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق».

أبي درداء از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : در شب معراج ديدم كه در عرش خداوند بر لوحي سبز با نور سفيد نوشته شده بود « خدايي جز خداي يكتا نيست ، محمد صلي الله عليه وآله وسلم رسول او است ، ابوبكر صديق و عمر فاروق است ! .

بعد در نقد روايت مي نويسد :

هذا حديث لا يصحّ ، والمتّهم به عمر بن إسماعيل قال يحيي : ليس بشئ كذّاب ، دجال ، سوء ، خبيث ، وقال النسائي والدارقطني : متروك الحديث .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 327 .

اين حديث صحيح نيست و كسي كه به آن متهم است عمر بن اسماعيل است . يحيي بن معين در باره او گفته است : سخن او ارزش ندارد ، دروغ گو است ، آدمي بد و خبيث است . نسائي و دارقطني گفته اند : حديث او متروك است .

و در جاي ديگر مي نويسد :

هذا باطل موضوع وعلي بن جميل كان يضع الحديث ... .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 336 .

اين روايت باطل و ساختگي است و علي بن جميل حديث جعل مي كرده است

و در جاي سوم مي گويد :

هذا حديث لا يصح عن رسول الله صلي الله عليه وسلم . وأبو بكر الصوفي ومحمد بن مجيب كذابان ، قاله يحيي بن معين .

الموضوعات ، ج1 ، ص337 .

اين حديث از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم صحيح نيست ؛ زيرا ابوبكر صوفي و محمد بن مجيب هر دو دروغگو هستند ، اين سخن را يحيي بن معين گفته است .

هيثمي نيز بعد از نقل روايت مي نويسد :

رواه الطبراني وفيه علي بن جميل الرقي وهو ضعيف .

مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج9 ، ص58 .

اين روايت را طبراني نقل كرده و در سند آن علي بن جميل رقي است و او ضعيف است .

و متقي هندي بعد از نقل آن مي گويد :

كر وفيه محمد بن عامر كذّاب

كنز العمال ، ج13 ، ص236 .

ابن عساكر آن را نقل كرده و در سند آن محمد بن عامر ، دروغگو است .

ابن حبان بعد از نقل دو روايت در اين باره ، مي نويسد :

وهذان خبران باطلان موضوعان لا شكّ فيه ، وله مثل هذا، أشياء كثيرة يطول الكتاب بذكرها .

كتاب المجروحين ، ج ج2 ، ص116.

شكي نيست كه اين دو روايت باطل و ساختگي است . روايات بسياري همانند آن وجود دارد كه با ذكر همه آن ها كتاب ما طولاني خواهد شد .

ابن حجر عسقلاني و شمس الدين ذهبي نيز بعد نقل روايت مي گويند :

هذا باطل ، والمتهم به حسين .

ميزان الاعتدال ، ذهبي ، ج1 ، ص540 و لسان الميزان ، ابن حجر ، ج2 ، ص295 .

اين روايت باطل است و متهم به آن حسين است .

و ابن كثير دمشقي سلفي نيز در اين باره مي گويد :

فإنّه حديث ضعيف في إسناده من تكلم فيه ولا يخلو من نكارة ، والله أعلم .

البداية والنهاية ، ج7 ، ص230 .

اين حديث ضعيفي است و در سند آن كسي است كه در باره او سخن ها گفته شده و سخن او از منكرات خالي نيست .

نخستين بار اهل كتاب عمر را فاروق ناميدند :

محمد بن سعد در الطبقات الكبري ، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق ، ابن اثير در اسد الغابة و محمد بن جرير طبري در تاريخش مي نويسند :

قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلي الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا .

الطبقات الكبري - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 .

ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن ها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .

و نيز ابن كثير دمشقي سلفي در ترجمه عمر بن الخطاب در كتاب معتبر البداية والنهاية مي نويسد :

عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزي ... أبو حفص العدوي ، الملقب بالفاروق قيل لقبه بذلك أهل الكتاب

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 150 .

عمر بن الخطاب ... ملقب به فاروق ، گويند كه اهل كتاب اين لقب را به عمر دادند .

در نتيجه ، لقب «صديق» مخصوص امير المؤمنين است و هر آن چه اهل سنت از زبان پيامبر اسلام در باره ابوبكر نقل كرده اند ، ساخته و پرداخته ديگران است ؛ همان طور كه لقب «فاروق» نيز از آنِ امير المؤمنين بوده و اهل كتاب آن را به خليفه دوم هديه كرده اند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
161 | عبدالله | Iran - Urmia | ٢٣:٥٥ - ٠٧ مهر ١٣٩٢ |
اي بني ادم ما پيامبران را فرستاديم تا بگويند نشانه هاي ما را به شما پس هر کس ترسيد و تقوا پيشه کرد و خود را اصلاح کرد پس ترسي براي او نيست وغمگين نگردد.
162 | bisetareh | Iran - Qom | ١٦:٥٨ - ١٠ مهر ١٣٩٢ |
آخه اين بيچاره ها چيزي نداشتن بش افتخار کنند القاب حضرت علي را دزديدند خود عمر وقتي بش بگي فارق ياابوبکر صديق يک ساعت به خريت طرف ميخندند راستي به نظر شما به ابوبکر وعمر توهين نميکنند بشون اين القاب رو ميگن چون حقشون نبوده
ياعلي
163 | اسماعيل | Iran - Kermanshah | ٢٣:٠٧ - ١٧ آبان ١٣٩٢ |
شماها واسه چي اينهمه با ابوبکر دشمني داريد اسلام را عمر به ايران اورد. راستي اگه امام زمان ظهور کرد و حقانيت ابوبکر و عمر رو تائيد نمود چکار مي کنيد. در زماني که همه دشمنان چشم طمع به اسلام دوخته اند بيش از هروقت ديگر وحدت مسلمين لازم است مابايد اسلام را توسعه بدهيم مهم ان است که يک غير مسلمان اسلام بياورد مذهب مهم نيست مهم توسعه اسلام و شکست کفر و شکست دادن جهانخواراني نظير اسرائيل و امريکا است اينها هستند بحث عمر وعلي و حسين و ابوبکر و صحابه رضي اله عنهم را پيش مي کشند و خود نقشه هاي پليد را اجرا مي کنند. من اهل کردستان و سني هستم تا قبل از رسم شدن اسمهاي جديد امروزي ، نام محمد و علي و حسين و حسن وجعفر در اولويت بود اينها بزرگان دينند خلفاي راشدين که حضرت علي و حضرت حسن نيز از انها هستند افتخار دينند ائمه نزد ما داري ارج هستند وشايسته احترام هستند. بيائيد وقت خود را به اختلاف افکني تلف نکنيم رهبرکبير انقلاب و مقام معظم رهبري هميشه بر وحدت تاکيد فرمودند
164 | سيد مسعود | Iran - Shahr-e Khezr | ١٤:٥٢ - ١٨ آبان ١٣٩٢ |
با سلام خدمت برادر عزيزم آقا اسماعيل
و با تشکر به خاطر ادبشان در صحبتشان
و اما.........
برادر گرامي حرف ما تشيع نيز همين است و مي گوييم بياييد تفرقه را کنار بگذاريم و عملان تفرقه را بشناسيم و از انها تبري بجوييم ولي من چند سوال از شما دارم که خواهش مي کنم به آنها جواب دهيد
1- اولين تفرقه را در اسلام چه کساني به وجود آوردند؟ آيا همانهايي نبودند که وقتي پيامبر فرمود کاغذ و قلم بياوريد تا چيزي براي شما بنويسم که گمراه نشويد گفتند پيامبر دارد هذيان مي گويد و گفتند قران ما را بس است در صورتي که پيامبر فرموده بودند من 2 چيز در ميان شما ميگذارم که اگه از آن دو دور نشويد هرگز گمراه نخواهيد شد يکي قرآن و ديگري اهل البيتي و مادامي که از اين دو دست نکشيد هرگز گمراه نخواهيد شد پس چطور شد که آقايان فرمودند قران ما را بس است يعني اونها از پيامبر بيشتر مي فهميدند
2- اهل البيت که بودند؟ آيا غير از فاطمه و علي وحسنين بودند با استنباط به کتابهاي اهل تسنن <<پس چرا مردم را از اطراف اينها دور کردن و به دور ابوبکر جمع کردند آيا ابوبکر جزء اهل البيت بود
3- اگر اينان حق بودند و عامل اوليه تفرقه نبودند پس چرا حضرت علي و حضرت زهرا با انها بيعت نکردند تا جايي که کار به جايي رسيد که حضرت زهرا را به شهادت رساندند(ابن زنجويه در الأموال، ابن قتيبه دينورى در الإمامة والسياسة، طبرى در تاريخش، ابن عبد ربه در العقد الفريد، مسعودى در مروج الذهب، طبرانى در المعجم الكبير، مقدسى در الأحاديث المختاره، شمس الدين ذهبى در تاريخ الإسلام و... داستان اعتراف ابوبكر را با اندك اختلافى نقل كرده‌اند كه متن آن را از كتاب الأموال ابن زنجويه،‌ از دانشمندان قرن سوم اهل سنّت نقل مى‌كنيم:
أنا حميد أنا عثمان بن صالح، حدثني الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي، حدثني علوان، عن صالح بن كيسان، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبي بكر الصديق رحمة الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... فقال [أبو بكر] : « أجل إني لا آسى من الدنيا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، أما اللاتي وددت أني تركتهن، فوددت أني لم أَكُنْ كَشَفْتُ بيتَ فاطِمَةَ عن شيء، وإن كانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... .
عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفت و گوى كوتاهى داشت. ابوبكر به او چنين گفت:
من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمى‌كردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... .
الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛
الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 353، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛
الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: 328هـ)، العقد الفريد، ج 4، ص 254، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛
المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1، ص 290؛
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛
العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 2، ص 465، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م.)
و مگر نه اين است که پيامبر فرمود هرکس فاطمه را بيازارد مرا ازرده و هر کس مرا بيازارد خداوند را ازرده چطور است که مردم دست از علي کشيدند (که بر اساس آيه مباهله نفس پيغمبر بود عليي که پيامبر راجب او فرمود نسبت تو به من مانند هارون به موسي است جز اين که او پيامبر بود ولي تو نيستي
جز اين بود که پيامبر در جنگ خندق فرمود يک ضربه شمشير علي از عبادت انس و جن بالاتر است و در هنگام پيوند اخوت بين مسلمانان هنگام انتخاب برادر براي خود حضرت علي را انتخاب کرد ) و دور کساني جمع شدند که دختر پيامبر را آزردند جمع شدند
مردم را چه شد که با وجود واقعه غدير که غير قابل انکار است علي را رها کردن و به حرف کساني گوش دادن که در جنگ احد از ترس جانشان پيامبر را رها کردند و فرار کردند(رجوع شود به صحيح بخاري) و خداوند درآيه 155سوره آل عمران در وصف آنها مي فرمايدشيطان آنها را به لغزش افکند گوش گرفتند و باز هم اين علي بود که در کنار پيامبر ايستاد و نقل است که آنقدر در بدن حضرت علي جاي شمشير بود که وقتي مي خواستند يکي را بخيه کنند ديگر مي شکافت
4- آيا کسي که از ترس جانشان پيامبر راه رها مي کند و جان خود را بر جان پيامبر مقدم مي دارند (توجه کنيد به شب هجرت چه کسي حاضر شد جان خود را فداي پيامبر کند آيا عمر و ابوبکر بودند يا شير بيشه حق علي ابن ابيطالب خود مقايسه کنيد علاقه و فدايي بودن حضرت علي در برابر پيامبر با جناب عمر) قابل اعتماد است براي اينکه جانشين پيامبر باشد؟؟؟؟
5- شيعه اين همه حديث و روايت چه از علماي تشيع و چه از علماي اهل تسنن نقل مي کند در اينکه پيامبر حضرت علي را جانشين خود اعلام کرده ما از شما مي خواهيم يک حديث فقط يک حديث صحيح بياوريد که در آن پيامبر ابوبکر يا عمر و يا عثمان را جانشين خود اعلام کرده باشد مگر مي شود پيامبر از دنيا بورد در حالي که جانشين خود را انتخاب نکرده باشد و امت را به حال خود رها کند چطور است که ابوبکر عمر را به عنوان جانشين خود انتخاب مي کند آنگاه پيامبر اين کار را نمي کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آيا فهم ابوبکر بالا تر از پيامبر بوده است که امت را به حال خود رها نکرد يا اينکه چيزهايي ديگر پشت پرده بوده تا جانشين واقعي حکومت را دست نگيرد
پس برادر عزيز ما هم مخالف ايجاد وحدت نيستيم ولي حرف ما اين است بياييم عاملان اصلي تفرقه را شناسايي کنيم و از آنها برائت بجوييم
خواهشششششششششششش ميکنم از شما که بدون تعصب به حرفهاي من فکر کنيد

***علي امام من است و منم غلام علي هزار جان گرامي فداي نام علي***

*** يا حق***
165 | كي اسلام را به ايران آورد؟ | Iran - Tehran | ١٧:١٢ - ١٨ آبان ١٣٩٢ |
اون چيزي که به ايران اومد کشتار بي سابقه اي بود که با کشتار مغول قابل مقايسه است!
آيا اين همون اسلامي بود که پيامبر گرامي اسلام براي مردم آورد؟
آيا پيامبر گرامي اسلام هم با زور و شمشير و غارت و کشتار فجيع اسلام رو گسترش داد؟
166 | bhsetareh | Iran - Qom | ١٨:٢٤ - ١٨ آبان ١٣٩٢ |
اسماعيل چي برا خودت ميبافي ماهم وحدت را قبول داريم ولي بايد بفهميم اسلامي که بايد قبول داشته باشيم چي هست چه کساني در گسترش آن نقش داشتند اصلا منافاتي باوحدت ندارد معمولا ما اسناد از کتب شما ميزاريم که قبول داشته باشيد شک نکنيد سقيفه باعث انحراف وتفرقه در اسلام شد وحتما بايد گفته شود حقايق بررسي شوند واز وحدت چيزي کم نميکند لازمه وحدت بيشتر شناخت بيشتر از عقايد روبرو است
امام زمان که ظهور کند غاصبين را حد ميزند وحقانيت سه خليفه را قبول ندارد
قبول داشتن خلفاي خلاف نص قرآن واحاديث نبوي است
ياعلي
167 | نازلي | Iran - Tehran | ١٣:٥٤ - ١٩ آبان ١٣٩٢ |
آقاي اسماعيل اگه اقا امام زمان ظهور کرد (همون آقايي که تو کتب معتبرتون از اقا رسول الله نام مبارکش به زبان پيامبر آمده و مژده امدنش را داده)
اگه بياد و بگه بزرگانتون برحق نبودن شما چه جوابي دارين؟؟؟؟؟؟
برين تحقيق کنين خودتون .اينطور که معلومه علماي شما حقيقت رو بازگو نميکنن و کتب شما هم به زبان عربيه.ولي بخواين ميتونين واقعيت رو درک کنين
درباره اسلام اوردن ايران هم که................
انچه که عيان است چه حاجت به بيان است.عاشقان اهل بيت اين ديار رو با اسم اين بزرگواران متبرک ميکنن ............
وحدت هم سر لوحه کار ماست .( سربسته بگم اونايي که طلبکارن ما شيعيانيم نه شما اهل سنت .چون ما ادعا ميکينم و استدلال مياريم که بزرگانتون برحق نبودن نه شما!!!!!!
با اين حال اگر دستور به وحدت داريم با درک کامل وحدت ميکنيم
يا زهرا
168 | سيد محمد | Iran - Mashhad | ١٦:٠٦ - ١٩ آبان ١٣٩٢ |
اسماعيل با تو هستم اره با تو انشا ا... با ابوبکر و عايشه محشور بشي وقتي اسم اقامو ميبري درست ببر.اگر حب حسين باشد خرافات منم مجرم کشم جور مکافات (براساس گزارش پايگاه اليوم السابع، شيخ شحاته در سال هاي 1994م تا 1996 به مذهب شيعه ايمان آورد)سني ها کم کم دارن به حقيقت پي ميبرند هنوز که دير نشده تو هم يکم تحقيق کن.يا علي(عليه السلام)
169 | حسين | Iran - Urmia | ٢٢:٠٨ - ٢٠ آبان ١٣٩٢ |
شما قبول داشتن خلفا را خلاف نص قران ! و احاديث! مي دانيد؟ اين مخالف وحدت نيست ؟مسيحيان چندين شبکه ماهواره ايي دارند عليه اسلام و جهت تبليغ برا دين خودشان. انها بشترين مخالفت را با اهل سنت دارند. نسبت به شيعه نيز حساس هستند و مي دانند شيعه بيشترين مقاومت را در برابر استکبار دارند پس بيائيد باهم وحدت داشته باشيم متاسفانه سالهاست برسر مسائلي نظير خلافت اختلاف داريم و به زغال اتش مستکبرين تبديل شديم و انها اتش را بر افروخته تر مي کنند. امام زمان با پليديها و کفر مي جنگند نه با مذاهب اسلامي ، ايشان فرمانده و رهبر وحدت اسلامي خواهند شد. دوستان عزيزم خدا مي داند صدر امام چه گذشته است ولي 1400 سال است براي ما يک سوژه تنش زا شده است. ما اهل سنت به ائمه طبق وظيفه ديني احترام ويژه داريم نمونش همانطور که اسماعيل در پيامش اورده : نام علي و حسن و حسين و جعفر و مهدي و نامهاي ترکيبي انها با نام بزرگ مرد تاريخ جهان و فخر کائنات محمد مصطفي (س) بيشترين جايگاه را دارند. عزيزانم نزد ماهم نام يزيد نماد و کنايه از ظلم و ستم است زنان ما زماني که هنوز غيرت اسلامي و قومي بپا بود در ماه محرم ارايش و عروسي را حرام مي دونستند. اما ان غيرت ها با همين تفرقه افکني ها از بين رفت. دوستان ما براي سه خليفه و مادر مسلمانان حضرت عايشه (رض) نيز عزاداري نداريم. برادر يا خواهر عزيز از زبان امام زمان عقيده نفرت نسبت به خليفه ها نتراشيد. بعضي ها متاسفانه مراسمات کفرآميز عمرسوزان و يا متاسفانه بين وهابيون مراسمات تخريب بارگاه سادات و حتي ائمه دارند که اينها در هردو مذهب کفر است سني واقعي که اکثريت جامعه اهل سنت را تشکيل داده اند مخالف تفرقه هستند و با وهابيت و بمب گذاري و ادم کشي مخالفند. شيعه وسني دوقطب مخالف نيستند بلکه بالهاي تعالي عزت دين هستند وهابيت نتنها اهل سنت نيست بلکه پروژه سياست غرب عليه حقانيت وحدت اسلامي است اگر به اين اختلافات توجه نمي کرديم الان تمام جهان اسلام اورده بود. برادر وخواهر مسلمانم علي و عمر و عثمان و افتخار دينند و توسط حسودان به وحدت و اقتدار اسلام ترور سياسي شدند و در محراب و يا در هنگام تلاوت قران به شهادت رسيدند حتي اگر انها اين سه نفر نبودند و افراد دور از شان اين بزرگواران و بسيار پست بودند چون به محراب و قران پناه بردند نبايد کشته مي شدند و لااقل تا ختم نماز و تلاوت صبر مي کردند. پس تروريست هاي ان زمان نتنها مسلمان نبودند حتي به خدا نيز اعتقادت نداشتند هر پنج خليفه بايد نماد وحدت ونهايتا اقتدار اسلام باشند با لعنت فرستادن به بهشت نمي رويم بايد پيرو خط رهبر در ايجاد وحدت باشيم شياطين دامهاي خود را براي جوانهايمان پهن کرده اند و مي خواهند از روحيه شهادت طلبي ما عليه هم استفاده کنند . سلام بر پيامبر و درود براسلام ناب محمدي و درود بر خميني کبير و مقام معظم رهيري مرگ بر کفر مرگ بر امريکا و مرگ بر سرسلسله تروريسم بين المل و مخترع ترور . ابزار ترور يعني اسرائيل و درود بر برادران شيعه و سني ام
170 | حسين | Iran - Urmia | ٢٢:٤٩ - ٢٠ آبان ١٣٩٢ |
در جواب م.م س شماره 157 با يد عرض کنم منم از عمري گفتن و عثماني گفتن و علوي بدم مياد چون اين صرفا ادعاي شماست و من سني بنده خدا هستم نه معبود مخلوق،و مومن دين پاک و پرافتخار اسلام هستم که اميدوارم مورد پزيرش وشفاعت پيامبر باشم. اگر شما صرفا چون به خلفاي راشدين فحش نمي دهيم اين ادعا را داريد من به وحدت اعتقاد دارم ترتيب خلافت برايم اهميتي ندارد انها شيعه يا سني نبودند و مسلمان بودند مذاهب و گرايشات ديني در طول تاريخ شکل گرفته اند و اختلاف چنداني ندارند و اختلاف در اصل و حتي فرع دين نيست و فقط در همين مسئله خلافت است و بس . دوست عزيزم ما بايد رفتار نيک بزرگان دين را الگوي خود قرار بدهيم اگ سالها در مورد اين مسائل بحث کنيم بجايي نمي رسيم و فقط اسلام عزيز ضعيف و کفر قوق مي شود دين اول و اخر زمان اسلام است و لاغير و مذهب سني وشيعه بالهاي عزت دين است که بايد هماهنگ باشند.من صميم ترين دوستانم از شيعه هستند . خدا شما را توفيق دهد
171 | اسماعيل | Iran - Urmia | ١٩:٠٩ - ٢٧ آبان ١٣٩٢ |
سيد محمد جان انشاله همه با با تقوايان و عزيزان خدا و شهداي اسلام محشور بشيم مسلمان بودن در فحاشي و توهين و لعمن فرستادن نيست . تمام اصحاب رسول خدا(س) و تمام خاندان بزرگوارشان شايسته و بايسته احترام هستند. در يکي از کامنت ها ديدم به سني ها عمري گفته بودند و نوشته اند سني ها از اين موضوع ناراحت هستند و ان را دليل حق نبودن عمر دانسته اند. من هم سني هستم از عمري گفتن به من ناراحتم چون من بنده خالق هستي هستم و تنها به خدا توکل مي کنم و هيچ مخلوقي را شايسته پرستش نمي دانم سيد محمد جان اسلام بسرافراز ترين دين است در کامنت نويسي خصوص درموضوع مذاهب اسلامي بايد ادب را رعايت نمودالان کفار يهودي و مسيح و... مطمئنا اين سايت و کامنت ها را رصد مي کنند شايد بعضي از کامنت هاي حاوي فحش و ناسزا نيز توسط همين يهود صفتان و دشمنان وحدت درج مي شود من که خود را مسلمان مي دانم و اختلافي بين شيعه وسني نمي بينم احساس مي کنم هرکس در اين کامنتها عليه ديگري فحش داده مسلمان نيست و از دشمنان اسلام و انقلاب است. همسرم از اهل تشيع است و هردو به مذهب خود پايبنديم و تاکنون بين ما و حتي خانواده ها اختلافي در اين مسئله وجود نداشته است پدرخانم بنده نيز از روحانيون عزيز شيعه است. در کردستان خيلي ها در روز عاشورا به نام حسين شهيد نزورات و قرباني تقديم مي کنند بيائيد و در کردستان اين مسئله را پيگير بشويد چه شيعه و چه سني که به همديگر فحش بدن مسلمان نيستند. ضمنا نوشيتيد اسم اقامو درست ببر من همه اسمها را با احترام نوشتم چون شايسته احترام هستند. اينکه علي خليفه چهارم است به اين معني نيست که ارزش و رتبه اش نيز چهارم باشد حضرت علي بعدا پيامبر نزد ما بالاترين ارزش و مقام را دارد. خلافت به هرحال به ان شکل به ايشان رسيد و به نظر من اين مسئله ديگر نبايد موضوع اختلاف باشد چون هر چهار خليفه مسلمانند و چسپاندن مذهب به انها شايسته نيست .محمد عزيزم امامان بزرگوار نيز مخالف فحاسي و بي ادبي و عداوت بوده اند. شما بهتر است يک ماه بين جماعن اهل سنت زندگي کنيد مي بينيد که انها که هنوز صفات مسلماني دارند هيچ وقت به امامان بي احترامي نمي کنند. امامان جد سادات ما هستند . برادر عزيز و زرگوارم محمد جان مي دانم که به مذهب خود اعتقاد داريد ولي برادرم به فکر سربلندي اسلام باش . مرگ بر يهوديت و مرگ بر دشمنان اسلام مرگ براسرائيل مرگ بر تفرقه و نفاق و مرگ بر کسانيکه خودرا دربين مسلمانان منفجر مي کنند اينها نه شيعه هستند و نه سني. برايت ارزوي موفقيت دارم
172 | محمدي | Iran - Alvand | ١٤:١٦ - ٢٣ آذر ١٣٩٢ |
بسم الله الرحمن الرحيم.و صلي الله علي محمد و آله الطيبين الطاهرين.
خدمت همه مسلمانان_شيعه و سني_عرض سلام و ادب و احترام.
و همين طور برادر محترم آقا اسماعيل السلام عليكم و رحمت الله و بركاته.
به اين فكر ميكنم كه اگر همه_چه شيعه و چه سني_در سايت ها يا در هرجاي ديگر مانند آقا اسماعيل در سخنانشان ادب و احترام رو رعايت ميكردند.دو گروه تشيع و تسنن به هم نزديك شده بودن و مشكلاتشون رو حل كرده بودن.
بنده هم با اين نظريه كه بايد از توهين دست برداشته و با استكبار بجنگيم و اختلافات رو حل كنيم.موافقم.
نبايد اجازه بديم كه كفّار از اختلاف فريقين_شيعه وسني_براي رسيدن به خواسته هاي پليد خودشون استفاده كنن.
و اما از دوستان عزيز و محترم اهل سنتم چند سوال دارم كه در كامنت ديگر مطرح خواهم كرد._انشاءالله_
173 | محمدي | Iran - Alvand | ١٤:٢٧ - ٢٣ آذر ١٣٩٢ |
و اما سوالات=
برادر محترم آقا اسماعيل گفتن كه=
_حضرت علي نزد ما بالاترين ارزش و مقام را دارند_
خوب.ما خيلي خوشحاليم كه در اين مورد كه علي(ع)بعد از پيامبر(ص) افضل بود بين عزيزان اهل سنت و اهل تشيع اشتراك هست.
اما يك سوال پيش مياد=
قطعا عقل به ما ميگويد كه بايد از بهترين پيروي كرد.
خداي مهربون در سوره زمر ميفرمايد=پس بندگان مرا مژده بده آنان که سخن را ميشنوند و بهترين آن را پيروي ميکنند اينانند كه خدا آن ها را هدايت كرده است و آنها صاحبان خرد هستند._زمر/17 و18_
خداوند در صفات اولي الالباب_عاقلان و خردمندان_ميگه كه=اينان سخن را ميشنوند فيتّبعون احسنه=واز بهترين آن پيروي ميكنند....
پس چگونه ميشه گفت كه علي بهترين است ولي آن موقع از غير علي اطاعت كرد؟
174 | محمدي | Iran - Alvand | ١٤:٣٧ - ٢٣ آذر ١٣٩٢ |
برادر محترم!آقا اسماعيل!
اگر مذهب مهم نيست.پس چرا شما الآن سني هستيد؟و چرا از اين مذهب و بزرگان آن_جناب خليفه اول و دوم_طرفداري ميكنيد؟
تبري و تولي خيلي مهمه......مهم ترين مطلب در اسلام....لا اله اله الله....است.....آيا مبينيد كه مهم ترين جمله با لا يعني نه و نفي شروع ميشود؟
يعني خدا نفرموده كه تو الله را قبول داشته باش و هرچه خواستي بكن!بلكه اول بايد بگويي لا=نيست اله الا الله=معبودي جز الله.....
و همين طور در قرآن در سوره بقره ميفرمايد=پس هركس به طاغوت كافر شود و به الله ايمان آورد قطعا به ريسماني محكم چنگ زده است.....
و اگر دقت بكنين در اين جا ابتدا بحث تبري از طاغوت رو مطرح ميكنه و پس از آن ايمان به خدا رو.....
ما نميتونيم كه هم محمد(ص)رسول خدا رو قبول داريم و هم ابي لهب رو.....زيرا ابي لهب ملعون و دشمن خدا و رسول است ...و محمد(ص)نبي الهي.....
پس قطعا بحث تبري از دشمنان و غاصبان حق علي و فاطمه و ديگر اهل بيت بسيار مهمه.....
175 | محمدي | Iran - Alvand | ١٥:٢١ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
البته بنده قبل از گفتن ادامه سخنانم خيلي دوست دارم به اين نکته اشاره کنم که اکر من صرفا مطالبي رو از کتب اهل تسنن براي اثبات حقانيت مذهب
خودم ميارم به هيچ وجه من الوجوه قصد بي احترامي به خواهران و برادران اهل سنتم و همچنين مقدساتشون رو ندارم.....
و اما بعد=خيلي دوست دارم که برادر محترم من آقا اسماعيل زود تر از هرچيزي دليل و مدرک مبني بر ادعاشون که خليفه دوم_جناب عمربن خطاب_ايرانيان رو مسلمان کرد بيارن.....
زيرا=
با مراجعه به متون اهل سنت و جماعت ميتوان دريافت که=
طبق گفته خود خليفه دوم ايشان و خليفه سوم_جناب عثمان عفان_از جنگ گريختن._المحرر الوجيز في تفسير کتاب العزيز ابن عطيه اندلسي ج1 ص529_
و يا حتي در تاريخ نديدم که جناب خليفه دوم حتي يکي از قبايل عرب رو_از خودشون بودن_رو مسلمان کنن .ديگه چه برسه يک کشور از عجميان رو.
176 | محمدي | Iran - Alvand | ١٥:٢٩ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
و همين طور هم ميخواستم خطاب به برادر گراميمون آقا حسين عرض سلام و احترام كنم و بگم كه=
بحث ما _اهل تشيع_سر اين نيست كه چرا علي(ع)به قدرت نرسيد!زيرا مولاي ما دنيا را سه طلاقه كرده بود و اشتياقي به هوس هاي دنيا نداشت.
اما=
بحث بحث امر خداست.....اگر مسلمان و پيرو واقعي اوامر خدا و رسول مهربان او_صلوات الله عليه و آله و سلّم_هستيم نبايد ببينيم كه ايشان چه ميگويند؟
عموم اهل سنت بر اين اعتقاد هستن كه سيدنا رسول الله(ص)جانشين انتخاب نكردن و پس از شهادت حضرت(ص) صحابه در سقيفه جمع شده و جناب خليفه اول را انتخاب كردند......
و اما=
اهل تشيع ميگويند كه=
_خير اينگونه نيست بلكه رسول خدا(ص)به امر خداي مهربان و دانا و بصير اولين مومن به خدا يعني علي بن ابي طالب رو به خلافت و امامت پس از خود انتخاب كردند.
به هر حال بنده به عنوان يكي از اهل تشيع لازم ميدونم كه اين دو مورد رو بررسي كنم....
177 | محمدي | Iran - Alvand | ١٥:٣٨ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
بررسي نظريه عموم عزيزان اهل تسنن=
مورد 1)پيامبر جانشيني انتخاب نكرد.
خوب در اين نظريه چند اشكال وجود داره....
از جمله=
اگر اين نظر رو قبول كنيم آن موقع مجبوريم اين رو هم قبول كنيم كه اعضاي سقيفه بيشتر از رسول خدا دلسوز و به فكر اين امت بودن!
همچنين لازمه اش اين هست كه قبول كنيم خليفه اول_جناب ابي بكر بن ابي قحافه_ از پيامبر باهوش تر بوده!
چون=
جناب ابوبكر پس از 2 سال خلافت قدر زحمات خويش را دانسته و براي اينكه در امت اختلافي نشه جناب عمربن خطاب رو به عنوان جانشين خويش انتخاب كرده!
ولي شگفتا كه پيامبر همان رسول امين الهي كه خداوند ساحت او را از بيهوده گويي مبرا اعلام كرده و او از جمله تطهير شدگان در آيه تطهير است
پس از 23 سال زحمت براي تبليغ اسلام و مسلمان كردن مردم و رساندن سخنان الهي مردم را بي سرپرست رها كرده تا مردمي كه تازه از جاهليت و ظلمت كفر بيرون آمده اند صلاح خود را خود تشخيص داده و شخصي را به عنوان رهبر انتخاب كنن!
178 | محمدي | Iran - Alvand | ١٥:٥٢ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
بعد=
اگر خليفه انتخاب نكردن هدايت بود پس چرا ابوبكر اين هدايت را رها كرد و خود را خليفه اعلام كرد؟
و تازه اين هم بسنده نكرد=
بلكه=اگر ايشان مجري واقعي سنت رسول خدا بود پس چرا بر خلاف سنت رسول(ص) جانشين و خليفه پس از خود انتخاب كرد؟
و چرا عمربن خطاب راهي به غير از اين دو پيش گرفت ؟
البته در كتب عزيزان اهل تسنن آمده كه رسول خدا خطاب به علي فرمود=.....و انت خليفتي في كلّ مومن من بعدي.....
ابن ابي عاصم شيباني يكي از علماي محترم عامه_سني_متوفاي قرن سوم هجري در كتاب السّنه آوردن كه=
.......ابن عباس از رسول خدا روايت كرد كه رسول خدا به علي گفت=تو براي من همانند هارون نسبت به موسي هستي جز اينكه تو نبي نيستي.همانا سزاوار نيست كه من از ميان شما برده شوم مگر اينكه تو جانشين من در ميان تمام مومنان بعد از من هستي.-السّنه ابن ابي عاصم شيباني ج2 ص565_
179 | محمدي | Iran - Alvand | ١٦:٢٩ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
و همين طور=
اگر انتخاب نکردن جانشين هدايت بود پس چرا جناب ابي بکر پس از رسول خدا(ص)خود را خليفه اعلام کرد؟
و به اين هم بسنده نکرد....
=بلکه عمربن خطاب رو به عنوان خليفه خودش اعلام کرد...
و عمربن خطاب راهي جز اين در پيش گرفت.....
بالاخره کدام درست است؟کدام هدايت است؟
180 | محمدي | Iran - Alvand | ١٦:٣٧ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
اما اگر ميخواهيم مومن واقعي و پيرو واقعي خدا باشيم....
بايد به اوامر رسول او گوش فرا بديم....
خداوند مهربان ميگويد=
((قل ان كنتم تحبّون الله فاتّبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم و الله غفور رحيم.))-آل عمران/31_
ترجمه=بگو=اگر خدا را دوست داريد از من پيروي كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و كناهان شما را ببخشد و الله غفور رحيم.
در واقع شرط دوست داشتن الله خداي ما پيروي از رسول اوست.
خداوند به ما در قرآن خبر ميده كه هركس خدا و رسول او رو مخالفت كنه براي او آتش جهنم است كه هميشه در آن خواهد بود._سوره جن/آيه 23_
181 | محمدي | Iran - Alvand | ١٦:٤٧ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
پس در اين شكي نيست پيروي از سخنان حضرت محمد مصطفي(ص)نبي الهي مايه سعادت و خوشبختي ماست.
در كتب اهل تسنن آمده كه پيامبر خطاب به علي فرمود=...و انت خليفتي في كلّ مومن من بعدي....
جناب ابن ابي عاصم شيباني كه يكي از علماي محترم عامه_سني_هستن در كتاب السّنه با سند معتبر روايت كردن كه=
((..............ابن عباس از رسول خدا نقل ميكنه كه حضرت خطاب به علي فرمود=تو براي من همانند هارون نسبت به موسي هستي جز اين كه تو نبي نيستي همانا سزاوار نيست كه من از ميان شما برده شوم مگر اينكه تو جانشين من در ميان تمام مومنان بعد از من هستي._السّنه ج 2 ص565_
الباني وهابي راجع به سند اين حديث مبارك ميگه كه=
((اسناده حسن و رجاله ثقات رجال الشيخين غير ابي بلج و اسمه يحيي بن سليم بن بلج قال الحافظ=صدوقا ربما اخطا’
_السنه ج2 ص565 تقيق=ناصرالدين الباني..
در نتيجه سند طبق معيار علماي سني صحيح هستش.
و ديگر با خود اهل سنت هست كه قبول كنن يا نكنن!
182 | محمدي | Iran - Alvand | ١٧:٠٤ - ٢٤ آذر ١٣٩٢ |
ونميدانم در كجاي دنيا افرادي با زور و فشار و كتك بيعت ميخوان بگيرن!و بعد هم همان افراد تقديس ميشن!اين از شگفت انگيز ترين ماجراهاي دنياست!
خلاصه ما به برادران و خواهران اهل تسننمون نظري خوب داريم.......و اميدواريم خدا همه مارا به راه راست هدايت كند....
در كتب معتبر عامه مانند صحيح بخاري آمده كه خشم فاطمه خشم خدا و رسول اوست و فاطمه هم بر شيخين_خليفه اول و دوم_خشمناك بودن....
پس ما چطور ميتونيم كساني رو دوست خود بگيريم مادرمان بر آنان خشمگين است!
و چه خوب كه ما هم از اختلاف دست برداشته!و از طرفداري بي جا از اشخاصي پرهيز كنيم....قطعا حفظ اسلام و تبليغ اسلام و حاكميت اسلام كه حاكميت تمام خوبي هاست خواسته اوليا’ و انبيا و همه ما است......
ما ميتوانيم....
والسلام عليكم و رحمت الله.
183 | مجيد | Iran - Mashhad | ٢١:١٣ - ٣٠ آذر ١٣٩٢ |
با سلام خدمت مديريت سايت
ايا حضرت سكينه دختر امام حسين (ع) همسر مصعب بن زبير بوده است كه وهابيت بر روي آن مانور ميدهد ؟و اگر تشابه اسمي است همسر حضرت سكينه چه كسي بوده است؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

آنچه كه از منابع اهل سنت در اين باره برداشت مي شود، اين است كه اين ازدواج با اجبار بوده است همچنانكه سبط بن جوزى در تذكرة الخواص مي گويد: وأما سكينة: فتزوجها مصعب بن الزبير فهلك عنها... وأول من تزوجها مصعب بن الزبير قهراً....معصب بن زبير با سكينه ازدواج كرد و در حالى كه همسر او بود، از دنيا رفت. نخستين كسى كه با سكينه ازدواج كرد، معصب بود و اين ازدواج با اجبار صورت گرفت.سبط بن الجوزي الحنفي، تذكرة الخواص، ص249 ـ 250، ناشر: مؤسسة أهل البيت ـ بيروت، 1401هـ ـ 1981م.

و علت ديگري كه مي شود براي اين ازدواج ذكر كرد، اين است ازدواج سكينه با مصعب تنها از روي مصالح سياسي ـ اجتماعي صورت گرفته بود و خود حضرت سكينه به اين ازدواج راضي نبوده است ، چنان‌که شواهد تاريخي بسياري بر اين‌گونه ازدواج‌ها وجود دارد مانند بسياري از همسران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ، امام حسن مجتبي ـ عليه‌السّلام ـ و برخي ديگر از ائمه ـ عليهم‌السّلام ـ كه بخاطر مصالحي ازدواج مي كردند .شاهد اين مطلب اينكه که وقتي حضرت سکينه ـ عليها السّلام ـ سر از اطاعت ابن زبير برمي‌گيرد و نشوز مي‌کند، رملة بنت‌الزبير خواهر مصعب نزد عبدالملک مي‌رود و مي‌گويد: نشزت سكينة بنت الحسين عليه السلام على عبد الله بن عثمان بن عبد الله بن حزام فدخلت أمه رملة بنت الزبير على عبد الملك فأخبرته بنشوز سكينة على ابنها وقالت يا أمير المؤمنين لولا أن نبتز أمورنا لم تكن لنا رغبة فيمن لا يرغب فين«اگر چنين نبود که ما مي‌خواهيم پوششي بر کارهاي خود بگذاريم، هرگز نسبت به کسي که رغبتي در ما ندارد، رغبتي به او نداشتيم.» بلاغات النساء ص 66 با توجّه به اين جمله و تصريحي که در آن وجود دارد، به راحتي مي‌توان پذيرفت كه او راضي به اين ازدواج نبوده و آز اطاعت آنها خوداري مي كرده است

نکته ديگر دراين خصوص اين است که برفرض صحت داستان ازدواج مصعب با حضرت سکينه، به اين مطلب بايد دقت كه برادر مصعب كه حاكم حجاز بود، به شهادت تاريخ از آتش زدن دسته جمعي بني هاشم ابايي نداشت ، اگر لازم بود به هر کاري دست مي زد تا به خواسته خود برسد و با توجه به اينكه سکينه اي که تمام مردان خانواده اش شهيد شده اند و تنها امام سجاد (ع) آنهم در سخت ترين شرايط قرار دارد مي تواند به زبيريان جواب منفي دهد بنابراين با دقت در شرائط زماني كه حضرت سكينه زندگي مي كرد، وجود چنين ازدواجي بعيد نيست.

علت ديگري كه بعضي از علماء بعد از مسلٌم دانستن اين ازدواج ذكر كرده اند، اين است كه طبق قرائن تاريخيّه شايد حال مصعب در آن وقت خراب نبوده است ، و شايد مسائل جنبي به قدري قوي بوده است كه ما اينك نتوانيم درست آن را تجزيه و تحليل بنمائيم . آيت الله تهراني در كتاب امام شناسي اين قول را ذكر مي كند

البته آنچه در نزد شيعه معروف است، اين است که حضرت سکينه جز با پسر عمويش عبدالله بن‌الحسن ازدواج نکرد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

184 | شمس الدين جليليان | Iran - Tehran | ١٠:٠٧ - ٠١ دي ١٣٩٢ |
کامنت181- آقي مجيد . با سلام خدمت شما آنچه از حوادث صدر اسلام در موضوع اهل بيت به وضوح دريافت ميشود اين است که بسياري از ازدواج ها گاه به خاطر مصلحتي بوده گاهي هم اجبار نمونه ي ازدواج مصلحتي ازدواج پيامبر با دختر ابوسفيان و همچنين ازدواج آن حضرت با صفيه و ازدواج اجباري هم ازدواج امام جواد -ع- با دختر مأمون است . اما اهل سنت خصوصا وهابيها که در مقابل منطق شيغه همواره کم آورده همه ي نصوص قرآني و روايي و عقلي را ره کرده و چسبيده اند به ازدواج عمر با ام کلثوم و مصعب با سکينه و ... در حالي که اين ازدواج ها قطعي نيستند بنده فرض مي کنم که صحت دارد و قطعي هم باشد هيچ ارتباطي با موضوع حقانيت يا رد حقانيت هيچ کدام از طرفين (اهل بيت و خلفاي جور) ندارد فقط در حد يک شبهه ي ضعيف ارزش دارند . شما بايد شرايط زمان و وضعيت نابه ساماني که در پي کودتاي اصحاب سقيفه و وصيت ابوبکر در نصب عمر و شوراي مضحک و خلاف شرع خليفه ي دوم که گرداننده ي اصلي آن عبدالشيطان بن عوف نوه ي زرقا که از فاحشه هاي دوران جاهليت و از چهره هاي صاحب نام اصحاب الرايات بوده و تمرد و پيمان شکنان اهل جمل و ستم پيشگان صفين و خوارج و حکومت فرزندان هند و نابغه و کشتار بي رحمانه ي آل علي (ع) در کربلا پيش آمد ، توجه داشته باشيد آنگاه به وضعيت امام سجاد که بزرگترين وظيفه اش در آن شرايط حفظ جان خود و فرزندش امام باقر -ع- از گزند حوادث دشمنان اهل بيت بوده دشمناني که در اوج قدرت بوده اند هم بني اميه چه سفياني و چه مرواني و هم بني زبير که در آن شرايط کمتر از بني اميه نبودند . تاريخ حقيقتا تاريک است و علت هم حکام جور هستند وقتي بر هفتاد هزار منبر به علي دشنام گفته مي شود و پيروانش مصلوب مي گردند چه انتظاري از امام سجاد ي که بي کس و تنها شده بود مي رفته ؟ آيا توان مقابله با اين همه زنازاده ي معلوم الحال و مجهول النسب داشته اند ؟ شيعه در طول تاريخ يک وظيفه ي اساسي داشته و دارد و آن هم اين است که اگر حکمت فعل امام را درک کرد خوب خدا را شاکر باشد و اگر نتوانست درک کند فقط مطيع محض باشد .امام واسطه ي فيض خداوند و بندگانش است هر کاري کند مصلحت است و عملش و گفتارش حجت است . برادر عزيز ما چند واقعه ي قطعي و بدون شک و شبهه در تاريخ داريم که همه ي روايات مشکوک را باطل مي کند . به عنوان مثال فقط رد پيشنهاد عبدالرحمان در شوراي شش نفره از سوي حضرت امير مبني بر عمل نمودن به شيوه ي شيخين کافي است براي اينکه قاطعانه حکم کنيم علي خلفا را قبول نداشته حتي اگر دخترش را هم به عمر داده باشد ؟ حالا عبدالله حيدري هرچه داد بکشد که اصحاي پيوندهاي زناشويي با اهل بيت داشته اند و ... حجت براي بنده سخن اميرالمومنين در شورا و انتقاد و اعتراض به نتيجه ي آن است بقيه ي مطالبي که در صحاح و غير صحاح نقل شده کشششششششششششک است .
185 | شيعه | United States - Las Vegas | ١١:٤٩ - ١٤ دي ١٣٩٢ |
كميل جان قربون دهنت حرف دلم رو گفتي اي ول
186 | shia_ninja | Iran - Tehran | ٢٤:١٣ - ١٥ دي ١٣٩٢ |
سلام به تمام اساتيد .........بابا شما که اين مقاله رو نوشتيد...... پس چرا تو سايت (شبکه ولايت) توي آرشيو نوشتين (نقد سريال عمر فاروق) من که اونجا هم نظر دادم... ولي ازتوجه بالا مسئول اين مطلب نه اسم فايل رو تغيير دادن نه لاقل نظرم رو گذاشتن که ملتي که شايد تو اولين نظر اي اسم رو ميبينن فکر نکن اين آغاي خليفه واقعا فاروق بوده....ياعلي.....اجرکم عندالله
187 | حسون | Iran - Shāhīn Shahr | ٠٩:٠٠ - ١٧ دي ١٣٩٢ |
السلام عليك يا مولي الموحدين و يا قسيم النار و الجنه و يا خليفه بلا فصل نبي(صلوات الله عليه)
با سلام و صلوات خدمت همه عزيزاني كه در قسمت ارسال نظر،نظر دادند.از همه بچه شيعيان متشکرم و از اقا اسماعيل هم همينطور.
انشاالله همه ما راه راستي را که هر روز در نمازمون از خدا مي خواهيم که همان راه نبي مکرم و اهل بيت عصمت و طهارت و همان اهل کساء هستند که خداوند هر پليدي را از انها دور کرده است(صلوات الله عليهم اجمعين) هدايت بشويم و از دست اقا اميرمومنان از حوض کوثر سيراب بشويم.
اقا اسماعيل، اتحاد و وحدت فرموده موکد مقام معظم رهبري است. اما اين به معناي اين نيست که ما از حقانيت و اوصاف اهل بيت مان دست بر داريم. در واقعه غذير خم شيعيان تبليغ و ترويج نکردند و فکر کردند که با وجود دهها هزاز نفر ديگر کسي انرا انکار نميکند. اما متاسفانه عده اي خيانت کردند. به همين خاطر ما قضيه عاشورا و اوصاف اهل بيت و ديگر مختصات به اين دوازده نور پاک را نمي گذاريم به سرقت برود يا مورد انکار واقع شود.
انشالله با توجه به ادبي که شما داريد تفکري کنيد و به حقانيت فرموده ديگر عزيزان هم پي ببريد.من هم براي همه عزيزان دعا مي کنم .
والعاقبة للمتقين.
وسلام عليکم.صلوات بر محمد و ال محمد همراه با و عجل فرجهم.
188 | حامد | Iran - Isfahan | ٠٥:١٧ - ٢٢ دي ١٣٩٢ |
جناب سيد مسعود
با سلام
من يک برادر اهل سنت شما هستم اما مدت زيادي است که در عقيده خودم در گير بوده ام و مطالعات زيادي داشته ام
اما شما در متن خود جواب يکي از بزرگترين سوالات من را داديد که بسيار متشکرم
به عقيده ما اهل سنت خلافت و جانشيني بعد از پيامبر امري مردمي است نه خدايي
يعني اين که هر کس که مردم به او رجوع کنند او خليفه مسلمين است
از اين رو چون مردم به ابوبکر صديق رجوع کردند پس او بايد بعد از پيامبر جانشين باشد اما حالا اين سوال برايم مطرح شد که حال جانشيني مردمي است پس چرا ابوبکر صديق بعد از خود عمر فاروق را منصوب کرد
در صورتيکه اين حرکت عکس حرف هايي است که به ما گفته شده
پس ديگر واقعا شک کرده ام

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

خوب است بدانيد تنها کسي که با ابوبکر بيعت کرد و او را به عنوان خلبفه معرفي کرد، عمر بن خطاب بود بعد با استفاده از قدرت زور و چماق، مردم را وادار به بيعت کردند ولي با اين حال نيز اکثر صحابه با ابوبکر به مخالفت پرداخته و خلافت او را غير مشروع مي دانستند در اين خصوص مقاله مستقلي نوشته شده است که بهتراست مطالعه شود


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

189 | حسيني | Iran - Khorramshahr | ٠٢:٠٥ - ٠٤ بهمن ١٣٩٢ |
شما همه شيعه ها نميواييد قبول کنيدکه اسلام واقعي چي بودبوچطور شروع شد توسط چه کساني گسترش پيدا کرد ,شما در واقع اصلا قران روقبول ندارين اگه داشتين امروز اين همه به اصحاب پيغمبر توهين نميکردين

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ اتفاقاً ما دنبال بيان اسلام واقعي هستيم و واقعيات را با دليل مطرح مي كنيم در ثاني ما به صحابه توهين نمي كنيم بلكه نظر واقع بينانه خود مبني بر عدم عدالت تمامي صحابه را مستدل بيان داشته ايم اگر انتقادي داريد مستدل و با ذكر مورد بيان داريد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
190 | شمس الدين جليليان | Iran - Tehran | ٢٢:٤٠ - ٠٥ بهمن ١٣٩٢ |
189- آقاي حسيني ما شيعه ها دوست داريم بدانيم اسلام چيه ! منتهي منتظر بوده ايم که يکي مثل شما اسلام را به ما معرفي کند ! البته مدتي است به اين نتيجه رسيده ايم اسلامي که شماها سنگ آن را به سينه مي زنيد و مدعي هستيد که بزرگانتان آن را ترويج کرده اند ، امروز در سوريه به خوبي نمود پيدا کرده و در سايه ي فتاواي مفتکي هاي وهابي پيروان اين اسلام در بي شرمي و رذالت ، روي قوم لوط را هم سفيد کرده اند و انسان از منتسب بودن به اين آيين نوظهوري که انگليس آن را پايه ريزي کرد و پرچم آن را به دست محمدبن عبدالکفتار يهودي و حمايت آل جهود بر اماکن مقدس اسلامي برافراشته نمود ، احساس شرم مي کند بلکه از اين که در خلقت با اين شياطين انس مشترک است بيشتر احساس خفت و خواري مي کند . اسلامي که سيدتان دومي آن را گسترش داد و به آن افتخار مي کنيد فعلا در سوريه به سبک اربابتان يزيد ، مانند ماشين جوجه کشي در سطح وسيع حرامزاده توليد مي کند و تحويل جامعه ي به اصطلاح اسلامي مي دهد . بسيار طول نخواهد کشيد که اين فرزندان نامشروع در محافل مذهبي و دارالفتواهاي مکه و مدينه و الازهر بر منبرهاي مساجد فتواهايي صادر خواهند کرد که بيش از هرزمان ديگري شيطان را به وجد خواهند آورد . مفتي هاي فعلي اينگونه هستند که مي بينيد و مي شنويد بدا به حال مسلمين زماني که اين نورسيده ها برايشان فتوا بدهند ! زناي محارم آن هم به صورت شرعي در عرب جاهلي هم سابقه نداشته (البته غير از خليفه ي محبوب و البته برحقتان يزيد که به خواهر و مادر و دختر خود هم رحم نمي کرده )اما اعراب مسلمان آن را مجاز مي دانند ! اگر شما اين را دين مي دانيد من قلبا از آن بيزارم . اسلام دين رحمت و طهارت و پاکي است . ديني که حرامزاده و ناپاک مروج آن باشد دين نيست حالا هر اسمي که روي آن گذاشته شود مهم نيست . شما را به خدا اين اسلامي را که شيعه ها از آن خبر ندارند ، معرفي کن ثواب دارد . خيلي ها دوست دارند بدانند اين اسلام کيلويي چنده ؟
191 | sadas | Iran - Mashhad | ٢٣:٣٨ - ١٨ بهمن ١٣٩٢ |
آقاي اسما ايراني
اشکال داره اسم عمر گذاشته بشه زيرا
1-عمر به رسول خدا که عصمت الله هست گفت اين مرد نميفهمد (ان الرجل ليحجر)
2-عمر ابنه اي تشريف داره به اسناد خودتون
3-عمر لحظه اي به خدا ايمان نياورده به کلام معصومين
4-عمر در جنگ احد فرياد کشيد که محمد کشته شد و سپاه را به هم ريخت
5-عمر قاتل حضرت زهرا بوده
6-عمر غصب حق اميرالمومنين کرده
7-عمر به بي بي حضرت زهرا تو کوچه بني هاشم سيلي زده
8-عمر غاصب فدک از بي بي حضرت زهرا هست در صورتي که حق بي بي بوده
اين هشت مورد ذره اي از ذره اي از ذره اي از خيانت هاي عمر هست که اگر قرار به شمارش باشد شماره ها از پاي مي افتند
شرمنده ام از اين همه ?????
192 | امين | Iran - Tehran | ١٣:٥٩ - ٢٥ بهمن ١٣٩٢ |
سلام به برادرهاي اهل تسنن و تشيع حقير ميگم ضمن اينکه وحدت و برادري خود رو حفظ ميکنيم براي خود دلسوزي کنيم و اخرت خود رو بخاطر تعصبات الکي خراب نکنيم و بياييم بخاطر خودمون هم که شده دين يا مذهب خودمون رو با تحقيق انتخاب کنيم بنظرحقير تاريخ رو اگر زيرورو کنيم خودمون ب حقيقت پي خواهيم برد و دربندتعصب نباشيم چونکه تا وقت هست و زنده ايم ميتونيم اما بعداز مرگ ديگه فايده نداره.حقير يک انساني هستم که دين ومذهب خودم رو باتحقيق انتخاب کرده ام .بخاطرخدا يک مقدار تعصبات رو کنار بگذاريم وکتب هاي تاريخ رو مطالعه کنيم چه از اهل تسنن و چه تشيع.اجرکم عندالله
193 | امين | Iran - Tehran | ١٤:٠٠ - ٢٥ بهمن ١٣٩٢ |
سلام به برادرهاي اهل تسنن و تشيع حقير ميگم ضمن اينکه وحدت و برادري خود رو حفظ ميکنيم براي خود دلسوزي کنيم و اخرت خود رو بخاطر تعصبات الکي خراب نکنيم و بياييم بخاطر خودمون هم که شده دين يا مذهب خودمون رو با تحقيق انتخاب کنيم بنظرحقير تاريخ رو اگر زيرورو کنيم خودمون ب حقيقت پي خواهيم برد و دربندتعصب نباشيم چونکه تا وقت هست و زنده ايم ميتونيم اما بعداز مرگ ديگه فايده نداره.حقير يک انساني هستم که دين ومذهب خودم رو باتحقيق انتخاب کرده ام .بخاطرخدا يک مقدار تعصبات رو کنار بگذاريم وکتب هاي تاريخ رو مطالعه کنيم چه از اهل تسنن و چه تشيع.اجرکم عندالله
194 | mohamad7 | Iran - Tabriz | ٢٣:٤١ - ٠٧ اسفند ١٣٩٢ |
با سلام
با توجه به اينکه حجم مقاله کمه عکس کتاب ها رو هم اضافه کنيد.
195 | فرزاد از كردستان | Iran - Tehran | ١١:٠٣ - ٢٠ اسفند ١٣٩٢ |
اگر عمر نبود بلال حبشي از قراعت بانگ الله اکبر ميترسيد.ميترسيد که از خانه کعبه بالا برود.ولي چون مشرکان از عمر فاروق ميترسيدند به ناچار صداي الله اکبر اسلام را شنيدند.»»به راستي عمر کرد اسلام را آشکارا..........
اگر روز قيامت خداوند شفاعت رو به حضرت عمر فاروق بده،انشاالله از شفاعت عمر بي نسيب نمانيم.
درود بر اسلام

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

خود عمر چنين اعتقادي را که شما داريد نداشت؛ زيرا در موارد فراواني در کتب شما نقل شده است که عمر از مشرکان قريش مي ترسيد

احمد بن حنبل در مسند در روايتي که سند آن هم حسن است نقل مي کند که پيامبر صلي الله عليه و آله خواست عمر را جهت ماموريتي به مکه بفرستد که در اين جا گفت من از قريشان مي ترسم .فَدَعَا عُمَرَ لِيَبْعَثَهُ إلى مَكَّةَ فقال يا رَسُولَ اللَّهِ انى أَخَافُ قُرَيْشاً على نفسي. مسند أحمد بن حنبل ج 4 ص 324

اگر مشرکين مکه از عمر مي ترسيدند چرا عمر از رفتن به مکه خودداري کرد؟! آيا اين نشان نمي دهد اين چيزي که شما نقل کرديد واقعيت ندارد

اگر واقعا عمر را شما مرد شجاعي مي دانيد که مشرکين از او مي ترسيدند چرا در جنگها پا به فرار گذاشته و پيامبر (ص) را تنها مي گذاشت آيا اين دليل شما را باطل نمي کند

جهت اطلاع بيشتر در خصوص فرار عمر به اين آدرس رجوع کنيد


در صحيح بخاري نقل شده است شما در خصوص عمر چنين آمده است

3302 - ... عَنْ الزُّهْرِيِّ أَنَّ مَالِكَ بْنَ أَوْسٍ حَدَّثَهُ قَالَ أَرْسَلَ إِلَيَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَجِئْتُهُ حِينَ تَعَالَى النَّهَارُ قَالَ فَوَجَدْتُهُ فِي بَيْتِهِ جَالِسًا عَلَى سَرِيرٍ ... فجاء يرفا ... فَقَالَ هَلْ لَكَ فِي عَبَّاسٍ وَعَلِيٍّ قَالَ نَعَمْ فَأَذِنَ لَهُمَا ... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا ...

زهري از مالک بن اوس نقل مي کند : عمر بن خطاب به دنبال من فرستاد پيش او رفتم در حالي که روز ( خورشيد ) بالا آمده بود ، ديدم بر تختي نشسته است ... مالک بن اوس مي گويد : يرفا آمد و گفت عباس (عموي پيامبر اکرم ) و علي بن ابي طالب ( صلوات الله و سلامه عليه ) آمده اند ، مي خواهند پيش تو بيايند ، عمر گفت بگو بيايند ... ( سپس عمر خطاب به عباس و حضرت امير مي گويد ) ابوبکر از دنيا رفت ومن خود را جانشين رسول خدا و ابوبکر شمردم و شما دو نفر مرا دروغگو و گناهکار و پيمان شکن و خائن پنداشتيد .

صحيح المسلم کتاب الجهاد باب حکم الفئ ج5 ، ص 152، طبع : دارالفکر ـ بيروت .

با اين حال شفاعت را شما از کجا استفاده کرديد؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
196 | محب اهل بيت(ع) | Iran - Tehran | ٢١:٣٧ - ٢٦ اسفند ١٣٩٢ |
سلام خدمت شما
مقاله خوبي بود.من مقاله اي ديدم در همين رابطه که کاملتر و مفصلتر است و روايات ديگر اهل سنت را هم بررسي کرده است.به نظرم بهتر است آن مقاله را جايگزين اين کنيد.مقاله"مصداق يابي صديق و بررسي روايات اهل سنت در اين رابطه"
http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=1207457
با تشکر
197 | اسماعيل | Iran - Kermanshah | ٠١:٢٧ - ٠٦ فروردين ١٣٩٣ |
خدا عاقبت همه شما را بخير کند ، صحابه رسول خدا و خلفاي راشدين (رضي الله عنهم) خدا را دارند، خدا مي داند با ظالم چکارکند در چند کامنت خواستم شما را هديايت کنم تا دست از تغصب و اعتقادات بي اساس و کفر اميز برداريد. اما نشد ولي من هنوز اعتقادم اينست که شيعه و تسنن بالهاي اعتلاي اسلامند
198 | yavar | Iran - Yazd | ١٠:٥٦ - ١٢ فروردين ١٣٩٣ |
خيلي خيلي خيلي زيبا...........
من نمي فهمم اينا خودشونو گول ميزنن يا مارو!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا دمتون گرم خدا اجرتون بده. ولاية علي بن ابي طالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي.
ياحق
199 | عمر اكبر | Afghanistan - Kabul | ٠٢:٤٠ - ١٩ فروردين ١٣٩٣ |
سلام به زمن اينكه بر شما لعنت خدا ورسول باد كه ه اصحاب واهل بيت دروغ ميبندين خداوند شما را در دنيا و آخرت رسوا و شرمنده خواهد كرد چنان كه رسوا وذبون شده ايد
رسول الله (ص) گفته است ياران و اصحاب مرا دشنام و به آن ها دروغ مبدين شما ملعون شده گان آشكارا به ياران و اصحاب كرام توهين ميكنيد از خداوند و روز جزا نمي ترسيد اي اهل باطل
رسول الله (ص) ميگويد:(اصحاب كالنجوم) پس شما چرا اين حديث را در نظر نمي گيريد همواره به آنان توهين ميكنيد واقعاً كه شما اهل باطل هستيد.

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در کجاي مطالب ما شما ديديد که به صحابه توهين کرده باشيم ؟! تمام مطالب نقل شده است از کتاب هاي خودتان است لذا اگر ايرادي داريد از علماي خودتان بگيريد که چرا اين مطالب را ذکر کرده اند شما اگر از سب و لعن خود صحابه نسبت به همديگر اطلاع داشتيد به ما نسبت نمي داديد که چرا به صحابه تهمت مي زنيد

جهت اطلاع از سب و لعن صحابه نسبت به يکديگر به اين آدرسها رجوع کنيد



اما در خصوص روايت اصحابي كالنجوم بايد به خدمت شما عرض شود که اين روايت در بين علماي اهل سنت مردود است

جهت اطلاع در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
200 | غلام حيدر | Iran - Qom | ١٨:٣٠ - ١٣ ارديبهشت ١٣٩٣ |
سلام خدمت عمر اکبر برو يکم تحقيق کن ببيني کي اهل حق وکي اهل باطل البته بيطرف باش تو تحقيقاتت وهم ازهر دو مذهب مطالعه کن نه فقط کتا بهاي خودتون تازه اگه کتاب هاي خوتونم مثل صحاح مسلم وبخاري را ببيني ميتوني حديث هاي زيادي درمورد اهل حق پيدا کني فقط بايد توجه کني به احاديث کتاباتون
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها