2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟
کد مطلب: ٥١٣٦ تاریخ انتشار: ١٩ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 77172
پرسش و پاسخ » اهل سنت
چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟

سؤال كننده : سوده اميني

پاسخ :

طبق روايات صحيح السندي كه در بسياري از كتاب هاي اهل سنت وجود دارد ، اين دو لقب مبارك ، از القاب اختصاصي آقا امير المؤمنين عليه السلام بوده است ؛ اما اهل سنت تلاش كرده اند كه اين فضليت را براي خلفاي ديگر نقل كنند . ما به چند روايت اشاره مي كنيم .

1 . بسياري از علماي اهل سنت ؛ از جمله ابن ماجه قزويني در سننش كه يكي از صحاح سته اهل سنت به شمار مي آيد ، با سند صحيح نقل كرده :

عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .

سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده ها سند ديگر .

عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي خواندم .

محقق سنن ابن ماجه در ادامه مي نويسد :

في الزوائد : هذا إسناد صحيح . رجاله ثقات . رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال . وقال : صحيح علي شرط الشيخين .

(بوصيري) اين روايت را در زوائد (سنن ابن ماجة) نقل كرده و گفته است : " سند آن صحيح و راويان آن مورد اعتماد هستند " . همچنين حاكم نيشابوري آن را نقل كرده و گفته است : " اين روايت طبق شرائط مسلم و بخاري صحيح است " .

2 . ابن قتيبه دينوري در كتاب المعارف مي نويسد :

عن معاذة بنت عبد الله العدوية سمعت علي بن أبي طالب علي منبر البصرة وهو يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل ان يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم أبو بكر .

المعارف - ابن قتيبة - ص 169 و تهذيب الكمال - المزي - ج 12 - ص 18 - 19 و البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 370 و ... .

معاذه دختر عبد الله گويد كه از علي بن أبي طالب عليه السلام شنيدم كه بر بالاي منبر بصره مي فرمود : من صديق اكبر هستم ، ايمان آوردم قبل از آن كه ابوبكر ايمان بياورد ، اسلام آوردم قبل از آن كه ابوبكر اسلام بياورد .

3 . ابن مردويه اصفهاني در مناقبش ؛ فخررازي ، آلوسي ، أبو حيان و جلال الدين سيوطي در تفسيرشان و نيز متقي هندي در كنز العمال ، مناوي در فيض القدير و ... نقل كرده اند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلمفرمود :

" الصديقون ثلاثة : حبيب النجار مؤمن آل ياسين ، وحزبيل مؤمن آل فرعون ، وعلي بن أبي طالب الثالث ، وهو أفضلهم .

مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسي ابن مردويه الأصفهاني - ص 331 و الجامع الصغير - جلال الدين السيوطي - ج 2 - ص 115 و كنز العمال - المتقي الهندي - ج 11 - ص 601 و فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي - ج 4 - ص 313 و تفسير الرازي - الرازي - ج 27 - ص 57 و تفسير البحر المحيط - أبي حيان الأندلسي - ج 7 - ص 442 و تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 16 - ص 145 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 - ص 43 و ج 42 - ص 313 و المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 310 و ...

صديقان سه نفر هستند : حبيب نجار ، مؤمن آل ياسين ، حزقيل مؤمن آل فرعون ، و علي بن أبي طالب عليه اسلام كه او برتر از آن ها است .

اگر لقب ابوبكر نيز صديق بود ، بايد پيامبر اسلام متذكر مي شد و به جاي الصديقون ثلاثة ، مي فرمود : « الصديقون اربعة » و ابوبكر را نيز داخل آن مي كرد ؛ از اين رو نامگذاري ابوبكر به صديق با حصر صديق در آن سه نفر از سوي نبي مكرم اسلام نمي سازد .

جالب اين است كه جلال الدين سيوطي ، مفسر و اديب مشهور اهل سنت در كتاب الدر المنثور و نيز قندوزي حنفي در ينابيع المودة عين همين روايت را با كمي تفاوت از كتاب تاريخ بخاري اين گونه نقل مي كنند :

وأخرج البخاري في تاريخه عن ابن عباس قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم الصديقون ثلاثة حزقيل مؤمن آل فرعون وحبيب النجار صاحب آل ياسين وعلي بن أبي طالب .

الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 - ص 262 و ينابيع المودة لذوي القربي - القندوزي - ج 2 - ص 400

ولي وقتي به نسخه هاي مختلف تاريخ صغير و تاريخ كبير بخاري مراجعه مي كنيم ، اين روايت را در آن نمي يابيم . اين نيز يكي ديگر از ظلم هاي است كه دشمنان امير المؤمنين در حق آن حضرت مرتكب شده اند و قصد داشته اند كه با اين كار فضائل بي حد و حصر امير المؤمنين عليه السلام را از چشم مردم دور نگهداراند ؛ غافل از اين كه قبل از آن ها برخي از علماي خودشان اين مطلب را ديده و نقل كرده اند .

اعتراف علماي اهل سنت بر جعلي بودن اين دو لقب براي ابوبكر و عمر :

از طرف ديگر بسياري از علماي اهل سنت اعتراف كرده اند كه اين دو لقب ، شايسته ابوبكر و عمر نيست و حديث آن جعلي است . ابن جوزي ، عالم معروف اهل سنت در كتاب الموضوعات مي نويسد :

عن أبي الدرداء عن النبي صلي الله عليه وسلم قال : «رأيت ليلة أسري بي في العرش فرندة خضراء فيها مكتوب بنور أبيض : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق».

أبي درداء از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : در شب معراج ديدم كه در عرش خداوند بر لوحي سبز با نور سفيد نوشته شده بود « خدايي جز خداي يكتا نيست ، محمد صلي الله عليه وآله وسلم رسول او است ، ابوبكر صديق و عمر فاروق است ! .

بعد در نقد روايت مي نويسد :

هذا حديث لا يصحّ ، والمتّهم به عمر بن إسماعيل قال يحيي : ليس بشئ كذّاب ، دجال ، سوء ، خبيث ، وقال النسائي والدارقطني : متروك الحديث .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 327 .

اين حديث صحيح نيست و كسي كه به آن متهم است عمر بن اسماعيل است . يحيي بن معين در باره او گفته است : سخن او ارزش ندارد ، دروغ گو است ، آدمي بد و خبيث است . نسائي و دارقطني گفته اند : حديث او متروك است .

و در جاي ديگر مي نويسد :

هذا باطل موضوع وعلي بن جميل كان يضع الحديث ... .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 336 .

اين روايت باطل و ساختگي است و علي بن جميل حديث جعل مي كرده است

و در جاي سوم مي گويد :

هذا حديث لا يصح عن رسول الله صلي الله عليه وسلم . وأبو بكر الصوفي ومحمد بن مجيب كذابان ، قاله يحيي بن معين .

الموضوعات ، ج1 ، ص337 .

اين حديث از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم صحيح نيست ؛ زيرا ابوبكر صوفي و محمد بن مجيب هر دو دروغگو هستند ، اين سخن را يحيي بن معين گفته است .

هيثمي نيز بعد از نقل روايت مي نويسد :

رواه الطبراني وفيه علي بن جميل الرقي وهو ضعيف .

مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج9 ، ص58 .

اين روايت را طبراني نقل كرده و در سند آن علي بن جميل رقي است و او ضعيف است .

و متقي هندي بعد از نقل آن مي گويد :

كر وفيه محمد بن عامر كذّاب

كنز العمال ، ج13 ، ص236 .

ابن عساكر آن را نقل كرده و در سند آن محمد بن عامر ، دروغگو است .

ابن حبان بعد از نقل دو روايت در اين باره ، مي نويسد :

وهذان خبران باطلان موضوعان لا شكّ فيه ، وله مثل هذا، أشياء كثيرة يطول الكتاب بذكرها .

كتاب المجروحين ، ج ج2 ، ص116.

شكي نيست كه اين دو روايت باطل و ساختگي است . روايات بسياري همانند آن وجود دارد كه با ذكر همه آن ها كتاب ما طولاني خواهد شد .

ابن حجر عسقلاني و شمس الدين ذهبي نيز بعد نقل روايت مي گويند :

هذا باطل ، والمتهم به حسين .

ميزان الاعتدال ، ذهبي ، ج1 ، ص540 و لسان الميزان ، ابن حجر ، ج2 ، ص295 .

اين روايت باطل است و متهم به آن حسين است .

و ابن كثير دمشقي سلفي نيز در اين باره مي گويد :

فإنّه حديث ضعيف في إسناده من تكلم فيه ولا يخلو من نكارة ، والله أعلم .

البداية والنهاية ، ج7 ، ص230 .

اين حديث ضعيفي است و در سند آن كسي است كه در باره او سخن ها گفته شده و سخن او از منكرات خالي نيست .

نخستين بار اهل كتاب عمر را فاروق ناميدند :

محمد بن سعد در الطبقات الكبري ، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق ، ابن اثير در اسد الغابة و محمد بن جرير طبري در تاريخش مي نويسند :

قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلي الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا .

الطبقات الكبري - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 .

ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن ها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .

و نيز ابن كثير دمشقي سلفي در ترجمه عمر بن الخطاب در كتاب معتبر البداية والنهاية مي نويسد :

عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزي ... أبو حفص العدوي ، الملقب بالفاروق قيل لقبه بذلك أهل الكتاب

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 150 .

عمر بن الخطاب ... ملقب به فاروق ، گويند كه اهل كتاب اين لقب را به عمر دادند .

در نتيجه ، لقب «صديق» مخصوص امير المؤمنين است و هر آن چه اهل سنت از زبان پيامبر اسلام در باره ابوبكر نقل كرده اند ، ساخته و پرداخته ديگران است ؛ همان طور كه لقب «فاروق» نيز از آنِ امير المؤمنين بوده و اهل كتاب آن را به خليفه دوم هديه كرده اند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
121 | ا ع ع ع | Iran - Urmia | ٠٩:٤٢ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٩١ |
سلام اكر عمر فاطمه رو كشت بس غيرت على كجا رفته بود بس شير خدا كجا بود جرا قاتل دختر رسول الله رو نميكشت ازش ميترسيد يا از نابود شدن اسلام جون خودش مهمتره يا آبروى اهل بيت جرا تو خلافت كمكش كرد تا جايى كه عمربن خطاب (رض) فرمود: اكر على نبود من هلاك ميشدم. خداوند شما شيعيان رو هدايت كند لطفا جواب رو بنويسين يا الله

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در باره اين موضوع به آدرس ذيل مراجعه كنيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
122 | ا ع ع ع | Iran - Urmia | ١١:٠٢ - ٠٢ خرداد ١٣٩١ |
با سلام درود بر محمد و آل محمد و اصحاب محمد لطفا جواب رو همين جا بنويسيد اصلا اين سايت وجود نداره كه مراجعه كنم السلام علي رسول الله السلام علي ابىبكر صديق السلام علي اميرالمؤمنين عمر بن خطاب السلام علي ذىالنورين السلام علي على بن ابيطالب 
123 | ا ع ع ع | Iran - Urmia | ١١:٤٤ - ٠٢ خرداد ١٣٩١ |
با سلام درود بر محمد و آل محمد و اصحاب محمد لطفا جواب رو همين جا بنويسيد اصلا اين سايت وجود نداره كه مراجعه كنم السلام علي رسول الله السلام علي ابىبكر صديق السلام علي اميرالمؤمنين عمر بن خطاب السلام علي ذىالنورين السلام علي على بن ابيطالب 

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين آدرس در همين سايت ولي عصر موجود است
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
124 | غضنفري | Spain - Reus | ٠٢:١٤ - ٠٣ خرداد ١٣٩١ |
جناب ع ر ع ع ع:آيا ميداني كه لقب صديق به كسي داده ميشود كه در طول عمرش حتي يكبار هم دروغ نگفته باشد و غير خدا را نپرستيديده باشد؟ آيا ابوبكر چنين بود؟ آيا عايشه چنين بود؟ به نظر تو چرا لقب صديق اكبر را كه بر علي(ع) نهاده شده بود را براي ابوبكر دزديدند؟ چرا لقب صديقه كه از القاب مشهور حضرت فاطمه(س) است رابراي عايشه دزديدند؟ به نظر تو معني فاروق چيست؟ مگر نه اين است كه فاروق يعني جدا كننده ودر اينجا جداكننده حق از باطل است؟ آيا عمر قسيم النار والجنه است به فر موده پيامبر(ص) يا امير المومنين علي (ع)؟ به اعتراف همه علي (ع)داراي اين صفت است كه رسول الله(ص)به او داده كه حب علي بهشت را مي آورد وبغض او جهنم را پس فاروق اعظم هم لقب امير المومنين علي(ع)است كه براي عمر دزديده اند و اما ذي النورين:اولا كه زنان عثمان دختران پيامبر(ص)نبوده اند كه درهمين سايت ثابت كرده اند.ثانيا اين لقب مناسبي نيست چون اگر مناسب بود اميرالمومنين علي(ع)هم لقب ذي النور را ميبايست برايش انتخاب كنند ولي از طرفي به علت لقب عثمان واز طرف ديگر فرعون كه ذي النور بوداين لقب را در شان ايشان ندانسته اند. ويك سئوال از تو .اگه واقعا اميرالمومنين علي (ع)را هم به اندازه ابوبكر ويزيد وعمر معاويه وعثمان دوست داري چرا از هزاران لقب ايشان يكي را براي او ذكر نكردي ولي براي ديگران از القاب دزدي استفاده نمودي؟ها
125 | حميد ذوالفنون | United States - New York | ٢١:٢٥ - ٠٦ تير ١٣٩١ |
بريد زندگيتونو كنيد، ول كنيد اين مباحث بيهوده رو.......... حالا يكي سني....يكي شيعه.... مسيحي.........بي دين...........و..... هر چي كشور اسلامي داره تو يكسري مسائل خرافي دست و پا ميزنه...... من خودم شيعه ام ولي هيچ مشكلي با ساير اديان و مذاهب ندارم. اصلا هم اينگونه مسائل برام اهميتي نداره..... بريد ببينيد چطور مردم در اقصي نقاط دنيا دارن زندگي ميكنن بدون هيچ دردسري...........ولي در اكثر كشورهاي اسلامي . مردم گير اين چيزها هستن............. زندگيتو كن و از زندگيت لذت ببر.....ول كن 1400 سال قبلو..............
126 | بخت النصر | Iran - Khorramshahr | ٢٠:٠٤ - ١٤ تير ١٣٩١ |
حميد ذوالفنون
شما شيعه چه کسي هستيد؟
بانک صادرات يا بانک تجارت؟
البته شايد هم شيعه گمرک هستيد.
127 | ممهد | United States - North Kansas City | ٠٣:٢٣ - ٢١ مرداد ١٣٩١ |
سلام .ک سوال از اهل سنت مپرسم که جوابش را اگر بدهند بنده هم سن مشوم .اگر ابوبکر و عمر وعثمان هرکدام به عنوان خلفه انتخاب نمشدند آا ممکن بود بعدا انتخاب بشوند مانند حضرت عل (ع) که انتخاب شدند اگر اول و دوم و سوم نشد اما بالاخره انتخاب شدند چون انتخابشان بر اساس صلاحتشان بود نه بر اساس جو ساز .کدام از خلفا سن اگر در آن زمان انتخاب نمشد ممکن بود بعدا انتخاب شود.ان شاء الله اهل سنت با خلفه اول ودوم و سومشان محشور شوند و ما شعان هم با امام اولمان عل (ع)
128 | gd | Iran - Tehran | ٠٣:٢٠ - ٢٣ مرداد ١٣٩١ |
بابا باشه شما شيعه ها حق هستيد بابا ولمون کنيد آبروي علي رو هم برديد به زور مي خواهيد خودتون رو ثابت کنيد به در و ديوار ميکوبيد که بگيد ما هم هستيم.به خدا شيعه يک مذهب انحرافيه که معلوم نيست از کجا اومده زنا رو که با صيغه شرعي کرديد(ازدواجي که صرفا براي مسائل جنسيه)همه ي اصحاب پيامبر رو زير سوال برديد ،قرآن رو حذف کرديد و به جاش نهج البلاغه رو گذاشتيد(نهج البلاغه صدو چند صفحه اي الان هزارو اندي صفحه ست...)همه علماي اهل سنت ايران ترور شدن بريد از سني ها بپرسيد .شيعه اي که الان تو ايران حکومت ميکنه از زمان صفوي اومده. چرا خيلي از علماي اهل سنت مثل بخاري وابن ماجه قزوينيوخيلي هاي ديگه ايراني بودن؟ بعد صفوي همه ايران شيعه شد(چرا) چه پوست هايي که کنده نشد چه کشتار هايي که نشد مثلا تبريز زماني مرکز علوم ديني اهل سنت بوده ولي الان بريد ببينيد همه شيعه هستن بريد تاريخو از کتاب هاي معتبر( نه ساختگي خودتون) بخونيد.همه ي آخوند هاي قم بسيج شدن در به در در کتاب هاي اهل سنت دنبال دليل براي مزخرفات خودشون مي گردن...جديدا هم امام زمان رفته رو صندلي خدا نشسته تو همه چي دخل و تصرف ميکنه مبارکتون باشه پارتي تون هم جور شد خاک تو سر سني ها که تو بهشت براشون جا نميمونه چون پيروان ولايت همه بهشتي اند...
129 | اسدي درباغي | Iran - Tehran | ٠٧:٥٩ - ٠٤ شهریور ١٣٩١ |
چگونه مي توانيم زندگي كنيم در حاليكه هر روز مي شنويم مردان ورنان بي گناه را در عراق پاكستان وسوريه به جرم اعتقاد به تشيع مي كشند؟ كدام علما بزرگ تسنن اين فتوا را داده اند؟بايد اختلافات روشن شود. اما ياد بگيريم با اين اختلاف نبايد به قتل يكديگر داد.
130 | حسين | Iran - Kermanshah | ١٨:٠٠ - ٢٩ شهریور ١٣٩١ |
اين شافعي وايمه چهار گانه حق نيستند ديني که اواخر قرن دوم بوجود امده حق است هيچ کدامشان رسول خدا رانديده اندخاک توسرت بدبخت ايا حديث ثقلين را نشنيدي حتي اثبات مذهب شيعه در کتب خودتان ثابت است تا چه رسد به کتب خودمان کسيکه ولايت ايمه هدي را داشته باشد تا اان که ولايت ان سه نابکار کسي که رسول خداراهذيان گوبگويد يا يااوراايستاده بول کن بگويد واوراسحر شده بداند شما ديگه حيثيتي براي پيامبرتان نگذاشتيدلفظ شيعه درکلام شخص پيامبر جاري شده اما سني رامعاويه بيدين بوجود اورده براي اين است که شده خال المومنين
131 | مجيد م علي | Sweden - Stockholm | ٠٨:٥٣ - ٣٠ شهریور ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب ا ع ع ع خودت جواب خودت را نوشتي ولي نفهميدي .. گفتي مگر ازش ميترسيد يا از نابود شدن اسلام ... ما در مورد سکوت حضرت محمد در برابر کفار مکه قبل از هجرت وقتي که ياسر و سميه و پسرشان عمار تحت شکنجه بودند و ياسر و سميه در اين راه شهيد شدند را ميدانيم ... اين سکوت براي چي ايا نعوذ بالله حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم از شخصي دزد و جاهل بمثل ابوجهل ميترسيد ؟؟؟ نه والله فقط و فقط براي حفظ اسلام سکوت کرد و بس .. حالا شير خدا مولي متقيان از يک ؟؟؟ . فراري غزاوت احد و خيبر کسي که در موقعي که حضرت علي عليه السلام گلويش را مي فشرد خودش را خراب کرده بود بترسد ... معاذ الله . لبيک يا علي
132 | محمد ميرزائي | Iran - Tehran | ١٤:٥١ - ٣١ شهریور ١٣٩١ |
با سلام من با اين اقاي مجيد م علي کار دارم لطفا با اجازه ايشان ايميل ايشان را برايم بفرستيد يا ايميل منو بهش بديد
133 | حسين | Iran - Kermanshah | ١٢:٤٧ - ٠١ مهر ١٣٩١ |
نه عمر ونه ابوبکر درزمان پيامبر لقبي جز فرار نداشتند ولقب فاروق وصديق مخصوص حضرت علي بود که مانند خلافتش انرا سرقت نموده وبه عمر وابو بکر دادند
134 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ١٣:٢٤ - ٠١ مهر ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب محمد ميرزائي .... جناب اگر در جواب تاخيري شد براي اين است که يک هفته به اينترنت دسترسي ان چناني نداشتم ... جناب اگر حرفي داري همين جا مطرح کن ... تا جوابي در خور حرفتان بزنم ... به دروغ متوسل نشويد منحرفانه چيزي نگوئيد ... ايميل ام را بشما نمي دهم براي اينکه با کسي مسئله خصوصي ندارم .... تمام کوشش من اين است که اسلام ناب محمدي را اولاٌ بخودم بفهمانم و بعد شايد بتوانم به ديگران .... ان شاء الله . لبيک يا علي
135 | محمد ميرزائي | Iran - Tehran | ١٧:٥٢ - ٠٢ مهر ١٣٩١ |
سلام ايميلت نمي دي نده فکر کردي کي هستي 2 تا کتاب خوندي فکر کردي امام شدي ترسو اينجا نمي شه بحث کرد چون قبلا هم از اين دوستان پاسخ به شبهات چند تا سوال کردم جوابي نداشتن صورت مسئله رو پاک کردن؟؟؟
136 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ١١:٣٥ - ٠٣ مهر ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب محمد ميرزائي اولاٌ موضوع خواندن دوتا کتاب نيست موضوع فهم و برداشت از اين کتب است و بس .. در ثاني بنده هيچ ادعائي بجز محب حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم fبودن را ندارم .... ثالثاٌ مسلم بدان در علم و دانائي و برداشت صحيح از متون اسلامي بنده اصلاٌ خودم را در حد و اندازه بسياري از مراجعين به اين سايت نمي بينم چه برسد به اساتيد محترم و صبور و داناي پاسخ به شبهات .. اينکه جوابي به سوالاتت داده نشده دلايل مختلف ميباشد .... احتمال بده اين سوالات بدستشان نرسيده و يا در پي جواب به ان ميباشند يا شايد ......... حالا اگر سوالي داري همين جا مطرح کن انشاء الله سوالت معقول باشد و بنده سعي ميکنم جوابي در خور سوالت بدهم ... لبيک يا علي
137 | مجيد-ص | Iran - Tehran | ١١:١٧ - ٢٤ آذر ١٣٩١ |
بسم الله الرحمان الرحيم برادران شيعه وسني بدانيد كه باتوهين وبي ادبي به يكديگردرفضاي مجازي كه ميليونهابيننده دارد فقط دشمن مشتركمان خوشحال ميشودوبس بياييددرمناظره ها تقواي الهي واخلاق اسلامي راكه ميراث گران بهاي رسول اكرم (ص)است رارعايت كنيم واحاديث مورداختلاف رابه قرآن ارجاع دهيم تاخداوندبه بركت قرآن ورسولش فضل ورحمتش رابرهمه مانازل كندومارابه راه راست هدابت كند.انشاالله
138 | abolfazl | France - Gravelines | ١٥:٥١ - ١٧ دي ١٣٩١ |
خدا لعنتتون کنه بخاطر اين همه دروغ آره حضرت علي (رضي الله عنه) هم حيدر کرار بود هم اميرالمومنين بود هم صديق بود هم غني بود هم فاروق بود . الان شماها کرمتون ريخت بدبختاي بيچاره بي دين با اين چيزا ميخويد چيو انکار کنيد حقانيت جانشيني ابوبکر صديق (رض) يا القابي که شخص رسول الله به خلفاي راشدين داند . بدبختاي دين ستيز با اين همه توهين و اهانت به بزرگان دين فقط خودتو بي شخصيت تر از ايني ميکنيد که هستيد . خدا در اين جهلي که هستيد بيشتر غرقتتون نکنه
139 | حسين جعفري | Iran - Tehran | ١٩:١٢ - ١٩ دي ١٣٩١ |
اينجانب گواهى ميدهم كه صدق اكبر و فاروق از لقب هاي علي بن ابو طالب مىباشد و صلوات بر محمد و ال محمد و لعنت بر منافقين دين اسلام
140 | مصطفي | Iran - Tehran | ١٧:٢٤ - ٠١ بهمن ١٣٩١ |
بنده با آقاي مجيد م علي موافقم ولي شما آقاي محمد ميرزايي اگه عصباني نمي شدي ايميل آقاي مجيد رو نمي خواستي جواب نداشتي خواستي با ايميل فحش براي ايشون بفرستي که در سايت فحش ها رو نميزنن. شما قران مخونيد ولي اون برداشتي رو ميکنيد که دلتون ميخواد آقاي محمد ميرزايي با دشمني اهل بيت دوزخ رو به جون نخرييد و مانند اون وهابي ها که براساس اين آيه که (و لا تقرب صلاه) رو ميبينه و شيعه ميکشه ولي اين آيه بقيه داره که (وانتم سکارا) رو نميبينه. حالا يک مثال ساده تر يارو توي خيابون ميگفت خدايي نيست و تکرار ميکرد ازش پرسيدند چرا اين رو ميگي ، طرف ميگه خدا خودش گفته ازش مي پرسي کجا اومده مياد ميگه (لا اله) که همون معني رو ميده بهش ميگي اين ادامه داره : (لا اله الا الله) خدايي نيست جز خداي يکتا که شما آقاي محمد ميرزايي يه طرف رو که دلت ميخواد ميبيني ولي ادامه اون رو نميبيني اگه ايميل هم بخواي در خدمتم و ترسي از شما که از چند تا نژاد پرست (ابوبکر و عمر و عثمان) پيروي ميکنيد ندارم که نژاد پرستان از شيطان پيروي ميکنند و در قران هم اومده موقع سجده کردن فرشته ها سرباز زد و گفت من از آتش هستم ولي آدم از خاکه. به اميد ظهور مولايمان که صد البته نزديک است تا بددلان و شکاکان دلشون به راه راست و حق رو که صد در صد امام علي هست بشناسن و ان شاء الله ظهور رو به چشم ميبينيم.
141 | khalid | Afghanistan - Kabul | ١٨:٥٩ - ٠٦ بهمن ١٣٩١ |
سلام برادران مسلمان آگاه باشيد که با اين نوع حرف ها اسلام از بين ميرد، اگر امروز صديق و فاروق را از شما کفار گرفتن سپس امين و حيدر را از شما خواهند گرفت. افسوس افسوس افسوس
142 | مصطفي | Iran - Shiraz | ٢٢:١٩ - ١٨ بهمن ١٣٩١ |
نام و نام خانوادگي: مصطفي - تاريخ: 18 بهمن 91 - 16:07:21 اهل سنت ولي را به معناي دوست ميگيرند حالا به روايت زير دقت کنيد که جناب عمر خليفه دوم خطاب به امام علي (ع) و عباس مي گويند آقاي ابوبکر و عمر و هم از همين کلمه ولي استفاده کرده اند و معناي جانشيني را از آن فهميده اند. دقت کنيد: مسلم بن حجاج نيشابوري به نقل از خليفه دوم جناب عمر ، آنگاه که اميرالمؤمنين (ع) و عباس جهت مطالبه ارث نزد او رفته بودند ، مي‌نويسد :… فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَکَ مِنَ ابْنِ أَخِيکَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَکْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَ وَلِىُّ أَبِى بَکْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا . پس از وفات رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) ابوبکر گفت : من ولي رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده‌ات را درخواست کردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را و ابوبکر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي‌گذاريم ، آن‌چه مي‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌کار ، حيله‌گر و خيانت‌کار ، معرفي کرديد و حال آن که خدا مي داند که ابوبکر راستگو ،‌ دين دار و پيرو حق بود .پس از مرگ ابوبکر ،‌ من ولي پيامبر و ولي ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو حليه گر و گناهکار خوانديد .صحيح مسلم کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَيْءِ ، در اين روايت صحيح ، عمربن الخطاب، تصريح مي‌کند که ابوبکر خود را « ولي » و خليفه رسول خدا (ص) مي‌دانست ؛ اما امير المؤمنين عليه السلام و عباس او را تکذيب کرده و وي را خيانت کار و دروغگو و گناهکار و حيله گر مي‌دانستند ، و عمر نيز خود را «ولي» رسول خدا (ص) مي‌دانست و همانند ابوبکر از سوي آنان دروغگو خيانت کار و حيله گر و گناهکار معرفي شد . پس نگوييد «ولي» يعني دوست. اگر «ولي » به معني دوست است پس چرا اينجا اين «ولي» را به معناي دوستي نمي گيريد اگر بخواهيم اين حرف شما را قبول کنيم ، شما هم بايد قبول کنيد که طبق همين روايت صحيح که مسلم آورده،ابوبکر و عمر دشمن رسول الله (ص) بودند و تا رسول الله (ص) از دنيا رفت،آنها بلافاصله دوست او شدند!! ببينيد باز به ضرر شماست.پس دست و پاي بي خود نزنيد. منتظر پاسخ شما هستم حالا «ولي» به چه معني است نکنه براي امام علي (ع) دوست است اما براي خلفاي سه گانه معني فرق ميکنه.
143 | برديا رادمنش | Iran - Isfahan | ١٩:٠٨ - ٢٨ بهمن ١٣٩١ |
با سلام بنده افتخار ميکنم که شيعه حيدر کرارم اما چند تا سوال هميشه ذهنمو درگير کرده يکي اينکه چرا پيغمبر گرامي اسلام که از رحلتش با خبر بود و با علم به اينکه بعد از رحلت بحث جانشيني پيش خواهد امد وصيت به اين مهمي را گذاشته براي لحظه اخر اخر که کاغذ و قلم دستش نرسونن و جسارت (هذيان گويي) به ايشان بکنن ؟ چرا با خط خودش وصيت نکرد گرچه ما معتقديم در روز غدير همه چيز مشخص شده ديگر اينکه چرا حضرت علي در حکومتي که ايمان داشته غصبيه قضاوت ميکرده وبعضا همکاري ؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ وصي رسول الله صلي الله و عليه و آله بارها مشخص شده و ايشان در روزهاي پاياني(4روز قبل رحلت) قصد داشتند بر آن مساله تاكيد كنند كه اتفاقاً خود بخود تاكيد شد و براي عاقلان جاي هيچ ترديدي باقي نماند و با تهمتي كه جناب عمر به رسول الله صلي الله وعليه و آله زد همه از باطن او آگاه شدند؛ حال چگونه با اين حال به خلافت او رضايت دادند نمي دانيم. زور!، پول!، دستور رئيس قبيله!، يا ترس! و... هرچه بود فعلاً دقيقاً معلوم نيست. براي ما اين اتهام قطعي است و انتخاب علي عليه السلام هم قطعي است اينها را مي گيريم اگر از ما در آن دنيا سوال كردند چرا اين را انتخاب كرديد جواب خواهيم داد آنها كه منحرف شدند هم خود بايد جوابگو باشند.
شايد بگوييد چرا ايشان پس از آن ماجرا اين كار را نكردند؟ و با دست خود آن وصيت را ننوشتند؟ جواب اينكه رسول الله خوب تشخيص دادند كه ديگر فايده ندارد چون آنهايي كه قرار بود انحراف را ايجاد نكنند در حضور رسول الله به ايشان تهمت مي زنند بعد از وفات ايشان به راحتي آن را رد مي كردند بخصوص كه فدك را از دختر ايشان گرفتند و با وجود دلايل فراوان پس ندادند. در ثاني رسول الله صلي الله عليه و آله هيچ گاه چيزي ننوشته اند البته كه قادر بودند ولي هيچ دليلي بر اينكه ايشان در عمر خود چيزي نوشته باشند نيست.
همكاري ايشان بنفع دين بوده لذا اين كار را انجام مي داده اند ايشان كينه اي نبودند كه بخاطر مصالح خود مصالح دين را ناديده بگيرند مضاف به اينكه ايشان صاحب خلافت و حكومت بودند و تصرف ايشان غصب به حساب نمي آمد. در اين آدرس بيشتر بررسي شده است مراجعه كنيد:www.valiasr-aj.com/fa/page.php
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
144 | برديا رادمنش | Iran - Isfahan | ١٧:٢٢ - ٣٠ بهمن ١٣٩١ |
ضمن تشکر از پاسخ شما سوال ديگري داشتم و اون اينكه طبق روايات متعدد علماي اهل تسنن و تشيع بيش از 70 هزار نفر در روز غدير خم شركت داشتند و انتخاب جانشيني حضرت علي عليه السلام را ديده وشنيده اند بس چرا روز سقيفه ازون 70هزار نفر 100نفر حاضر نشدن كه ولايت حضرت علي عليه السام رو فرياد بزنن واز ولايت حضرت علي حمايت كنن؟ ديگر اينكه چرا حضرت علي عليه السلام دخترشو به عمر داده؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين سايت مطالب فراواني در اين مورد قرار داده شده است كه براي نمونه چند آدرس را در ذيل قرار مي دهيم مراجعه كنيد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
145 | صادق عزيزي | Germany - Munich | ٢٠:٣٢ - ١٦ اسفند ١٣٩١ |
توهين به صحابه يا اولاد يامبر كاره افراد نادان و بي خرد است.حضرت محمد ادم بزرگي بود و دوستان و يارانش هم انسانهاي بزرگي بودند.و ارزش ايشان بالاتر از ان بود كه بعد از وفات بخواهند به امانت ايشان خيانت بكنند.مسلمانان صدر اسلام با مال و جان در راه اسلام فداكاري كردند.كه اسلام توانست به خارج از عربستان صادر شود.اسلام دين فرد برستي نيست دين يكتا برستيست.خدا همه مارا به راه راست هدايت فرمايد.در ضمن قران ميفرمايد..همانا مومنين با هم برادرند.
146 | سيد مسلم هاشمي پور | Iran - Tehran | ١١:٣٩ - ١٤ فروردين ١٣٩٢ |
128 gd در جواب شما دوست عزيز(البته اگر بشه بهتون دوست گفت) خوبه يه کم از اون کتابهاي خوبتون(البته به قول شما)از قبيل صحيح بخاري و غيره رو بخونين تا متوجه بشين کي بر حقه؟ چشم بسته دنبال يه عده آدم منفعت طلب رو گرفتي و فکر ميکني راه درستي رو داري مي ري.برو ببين تو کتاب صحيح بخاري چه چرندياتي رو به خدا و پيامبرانش نسبت دادن؟تعوذو بالله : خدا ساق پاشو نشون ميده - حضرت موسي زد چشم عزرائيل رو کور کرد - سنگ لباس حضرت موسي رو برداشت و فرار کرد - پيامبر اسلام قصد خود کشي کرد و جالب تر از همه(البته خيــــلي زشته) فتواي محمد بن اسماعيل بخاري که اينهمه به کتابش ايمان دارين اينه :اگر چند نفر از شير يك گوسفند استفاده كنند خواهر و برادر رضاعى مى شوند و داستان محرميّت و حرمت ازدواج دامنگيرشان خواهد شد.جالب اينجاست که بخاطر همين فتوا از بخارا اخراج و تبعيد شد.مشکل شما اينجاست که حتي از کتابهاتون اطلاع ندارين و مثل زمان جاهليت هر گرايشي که پدراتون دارن شما هم به همون سمت مي ريد. خدا عقل و قوه تفکر رو واسه همين گذاشته. يه کم که تعصبتونو بذارين کنار و به اسناد خودتون نگاه کنين همه چيز روشن ميشه.پيشنهاد ميکنم کتاب شبهاي پيشاور و شرح مناظره مرحوم سيد بزرگوار سلطان واعظين شيرازي و بزرگان اهل سنت رو بخوني و به اسناد ذکر شده در کتاب رجوع کني(البته کتابهاي تحريف(سانسور نشده)).مشکل اصلي پيروي از عقايد ديگرانه.اگر در رأي گيري با توجه به ديدگاه شخص ديگه اي رأي بدي به خودت خيانت کردي پس منتقي و عاقلانه کتابهاي خودتون تأکيـــــــد مي کنيم کتابهاي خودتون رو بخونين تا مسأله واستون روشن بشه. انشالله همه به راه راست هدايت بشن. خداوندا به حق حضرت محمد و خاندان پاكش همه رو به راه راست هدايت كن. آميـــــن يا رب العالمين
147 | سيد مسلم هاشمي پور | Iran - Tehran | ١٣:٠٣ - ١٤ فروردين ١٣٩٢ |
138 abolfazl مسلماني به توهين و ناسزا نيست.تحقيق واقعي و به دور از تعصب امريست که هيچ چيزي رو انکار نمي کنه.عزيز خدا بهم عنايت کرده و وارد اين سايت شدم. سايتي که کلي از استايد در اون نظر دادن.و هيـــــچ ادعايي ندارم که خيلي مي فهمم.اينو گفتم چون به خيلي از دوستان ايراد گرفتين که خودشونو استاد ميدونن.البته به نظر بنده حقير همه دوستان استادن و اين بنده حقير از همه پايينتر.هر حرفي بايد پشتش منطق باشه.شما عزيزان اهل سنت به نظر من دو دسته هستيد 1 - دسته اي که بدون آکاهي کامل (بدون تحقيق) دنباله رو بزرگانتون مانند پدر - مادر - عمه - دايي و . . . رفتين.2- دسنه اي که ميدونن حق و حقيقت چيه اما متاسفانه از روي تعصب زياد نميخواين قبول کنين. به نظر بنده گروه اول تا حدودي بيگناه هستن(البته در زمان کودکي و نوجواني)اما پس از اون خودشون بايد پاسخگوي اعمالشون در درگاه خداوند باشن.پس اين گروه نيازمند به هدايت هستن.اگر اين گروه به کتابهايي از قبيل شبهاي پيشاور که شرح مناظره مرحوم سلطان واعظين شيرازي و علماي اهل سنته رجوع کنن و يا شرح مناظره بزرگان اهل سنت و شيعه رو که در حضور ملکشاه سلجوقي و خواجه نظام الملک(وزير ملکشاه)صورت گرفته رو بخونن به طرز فکر و نگرشي که داشته اند افسوس ميخورن که چرا بدون تفکر پيرو عده اي جاه و منفعت طلب بوده اند.(اين 2 کتاب و مناظرات با ذکر دليل و سند از کتابهاي بزرگان اهل سنته)بخدا آدم اگر منصف باشه موقع خوندن اين دو کتاب ناخواسته اشک از چشمانش سرازير ميشه که چه ظلمي در حق پيامبر - دختر عزيزش و داماد و وصي و جانشيتش کرده.تاييد اعمال ديگران يعني هم عقيده بودن با آن اعمال(آيا شما به پيامبر تهمت بي ديني مي زنيد؟آيا شما دوست داريد پاره تن رسول خدا رو بيازاريد.(همينطور که تو اين دنيا اگر شهادت دروغ بديم بايد پاسخگو باشيم در آخرت هم بايد جوابگو باشم که چرا پيرو و ادامه دهنده راه کساني بوديم که پاره تن رسول خدا رو آزردن.) گروه دوم : اين افراد مثل کسي که خودشو به خواب زده و نميشه بيدارش کرد.اين گروه خيلي اصرار و پافشاري به اعتقاداتشون دارن.و مابقي رو مرتد و از دين برگشته ميدونن.چون ميدونن در غير اينصورت منافعشون به خطر مي افته.آيا شما منفعتي از اين عقيده ها مي بريد؟ پس تحقيق کنيد جستجوي کتابهاي اهل سنت که موردي نداره(البته کتابهاي سانسور نشده). خدايا ببخش.اگر جا داشت مي گفتيد صحيحين از قرآن هم بالاتره. معايب صحيح بخاري 1- حذف برخي از اسامي - کلمات و جملات از حديث.(بخاطر سرپوش گذاشتن رو اعمال برخي افراد اگر همون حديث رو در صحيح مسلم و ساير کتب اهل سنت جستجو کني مشخص ميشه که حديث ناقصه)2- شنيدن حديث در شهري و ثبت و نگارش اون در شهر ديگر 3 - ثبت حديث از افراد و اشخاص جاعل و مجهول الحال 4- به کار بردن لفظ فلان به جاي نام افراد در صورتيکه در ساير کتب نام افراد در همان حديث قيد شده. اين تنها قسمتي از مشکلات صحيح بخاريه. محمد بن عبدالله بخاري که اهل سنت ندانسته به کتابش افتخار ميکنن فرد متعصبي بوده که تنها در پي جمع حديث بوده و هيچ شخص اميني حديث رو به دلخواه قطع نميکنه و دخل و تصرفي در احاديث نميکنه(بخاري حتي امانتدار خوبي هم نبوده) اگر ببينيد حتي کتاب (علل) استادش(علي بن مديني) رو کپي کرده)شرح واقعه رو بريد بخونيد.بخاري حتي فتواهاي نادري هم داره از قبيل :اگر چند نفر از شير يك گوسفند استفاده كنند خواهر و برادر رضاعى مى شوند و داستان محرميّت و حرمت ازدواج دامنگيرشان خواهد شد. جالب اينجاست که بخاطر همين فتوا از بخارا اخراج و تبعيد شد. متاسفانه اهل سنت بخاطر سرپوش گذاشتن و به قول معروف ماست مالي کردن فجايع و اعمال بزرگانشون احاديث خيلي زشتي به خداوند و پيامبرانش داده اند.و عايشه را بالا تر از حضرت فاطمه زهرا مي دانند. پس کجاست ايمان و اعتقاد به خدا و پيامبر؟
148 | فاطمه املشي | Iran - Tehran | ٠١:٠٢ - ١٦ فروردين ١٣٩٢ |
بسمه تعالي در پاسخ gd و صادق عزيزي اگر طلاب و شيعيان دنبال دليل و استدلال مي گردند براي هدايت افراديست که ندانسته از جبت و طاغوت حمايت مي کنند ، وگرنه اينکه دل ما بر حقانيت امير المؤمنين شهادت مي دهد مارا بس با مدعي نگوييم اسرار عشق و مستي تا بيخبر بميرد در رنج خود پرستي
149 | ايمان | Iran - Tehran | ٢٢:٢٠ - ٠٣ ارديبهشت ١٣٩٢ |
برادران اهل تسنن ميدانيد که در صحيح بخاري ج4 ص1549,کتاب المغازي باب غزوه خيبر چه نوشته؟
فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و از او دوري جست و با او سخن نگفت تا از دنيا رفت
به همه شما پيشنهاد ميدم که بريد کتابهاي دريغ از يک جواب و چرا سکوت را خونيد
150 | الهام | Iran - Tehran | ٢١:٣٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٩٢ |
مرسي از سايتتون.........................................عاشق ايت الله مكارم هستم.
151 | محب اهل بيت | Iran - Isfahan | ١٢:٠٤ - ١٤ تير ١٣٩٢ |
با سلام در اين روايت عبادبن عبدالله همان عباد بن عبدالله الأسدي است عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . چون تضعيف شده است

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
عباد بن عبدالله الاسدي كه راوي اين حديث است، هر چند عده اي او را تضعيف كرده اند ولي درمقابل توثيقات فراواني نيز دارد . ابن حجر درباره توثيق عباد مي نويسد: قال النسائي ثقة وذكره بن حبان في الثقات قال الزبير بن بكار كان عظيم القدر عند أبيه وكان على قضائه بمكة وكان يستخلفه إذا حج وكان أصدق الناس لهجة قلت ووصفه مصعب الزبيري بالوقار وقال بن سعد كان ثقة كثير الحديث وقال العجلي مدني تابعي ثقة نسائي گفته او ثقه است همچنين ابن حبان او را در ثقات ذكر كرده است و زبير بن بكار درباره او گويد: عباد عظيم القدر و از راستگوترين مردم بود ابن سعد نيز گويد: او ثقه است و روايات فراواني نقل كرده است و عجلي نيز گفته است عباد تابعي و ثقه است . تهذيب التهذيب ،ج 5 ص85. عجلي نيز در معرفة الثقات ج2 ص17 گويد: عباد بن عبد الله الأسدي كوفى تابعي ثقة
بنابراين عباد بن عبدالله اسدي هر چند تضعيف دارد ولي تعديل و توثيق نيز دارد. اما در اين موارد كه يك راوي هم جرح و هم تعديل دارد كدام يك مقدم است، قول مشهور بين اهل سنت اين‌ است‌ که‌ تعديل‌ به‌ صورت‌ مجمل‌ و کلي‌ پذيرفتني‌ است‌، اما جرح‌، جز با تبيين‌ و تفسير پذيرفته‌ نخواهد شد.
دليل‌ اين‌ مسئله‌ اين‌ است‌ که‌ شهادت‌ بر عدالت‌، حاصل آشنايي‌ نسبتاً طولاني‌ با راوي‌ و مبتني‌ بر مجموعه‌اي‌ از شواهد است‌ که‌ ذکر همه آن‌ها مقدور نيست‌ و نيازي‌ هم‌ بدان‌ نمي‌باشد؛ لذا پذيرش‌ تعديل‌ به‌ صورت‌ مبهم‌ و مجمل‌ مانعي‌ ندارد؛ اما، جرح‌ راوي‌ جز با دليل‌ و بيان‌ سبب‌ جرح‌، پذيرفتني‌ نيست‌، زيرا اولاً جرح‌ با امر واحدي‌ قابل‌ تحقق‌ است‌ که‌ ذکر و حفظ‌ آن‌ دشوار نيست‌ و ثانياً دانشمندان‌ در اينکه‌ چه‌ خصوصيتي‌ موجب‌ جرح‌ راوي‌ مي‌شود اختلاف‌ نظر دارند، زيرا ممکن‌ است‌ صفتي‌ از منظري‌ جرح‌، تلقي‌ شود اما در حقيقت‌ جرح‌ نباشد، بنابراين‌ بايد سبب‌ جرح‌ بيان‌ گردد تا مشخص‌ شود که‌ آيا جرح‌ وارد است‌ يا نه‌؟ جهت اطلاع بيشتر در اين خصوص به كتاب مقدمه ابن‌الصلاح‌ و محاسن‌الاصطلاح‌، ص220 و تدريب‌ الراوي‌ بشرح‌ تقريب‌ النواوي، ج‌۱، ص۲۵۸ رجوع كنيد
بنابراين از آنجا كه جرح عباد ابن عبدالله غير مفسر است و علت تضعيف او نيز نقل نشده است، لذا تعديل و توثيقات او مقدم است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
152 | مهرن | Iran - Tehran | ١٤:٥٣ - ١٥ تير ١٣٩٢ |
خيلي جاي شگفت است كه كافر مسلمان ميشود و حقيقت را پيدا ميكند اما شيعه هيچ موقع حقيقت را پيدا نمي كند چون دنبال حقيقت نيست بلكه دنبال موهومات و خرافات اسن و كسي كه دنبال خرافات باشد مثل مگسي است كه از كثاقت خوشش مي آيد و از شيريني بيزار است و ........؟؟؟؟؟؟!!!
153 | محب اهل بيت | Iran - Isfahan | ٢٣:١٦ - ١٥ تير ١٣٩٢ |
ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
154 | اميرالمومنين فقط مختص علي(ع) است. | Iran - Tehran | ٠٩:٠٦ - ٢٦ تير ١٣٩٢ |
آقايون اهل سنت ميدونند که آقاي تيجاني عالم بزرگ سني از تونس بعد از تحقيقات فراوان شيعه شد.اگه سني بر حق بود چرا آقاي تيجاني شيعه شد؟ مگه در قرآن در آيه مباهله از حضرت علي بعنوان نفس پيامبر ياد نشده؟ مگه پيامبر نگفته که اهل بيت من که علي(ع) برترين آنهاست مانند کشتي نوح هستند.مگه پيامبر در غدير خم دست اميرمومنان علي (ع) را بعنوان جانشين بالا نبرد؟ مگه نميدونيد که ابوبکر و عمر در غدير خم به دستور پيامبر با علي(ع) با لقب ((امير المونين)) بيعت کردند؟ مگر نميدونيد که ابوبکر چندين بار از کرده خود پشيمون شد و به مردم ميگفت که بيعت خود را از من برداريد.من آگاهترين شما نيستم تا زمانيکه علي در بين شماست.مگه نميدونيد که پدر ابوبکر پسرش رو سرزنش کرد بخاطر غصب ولايت.مگه نميدونيد عمر چندين بار گفته بود که اگه علي نبود عمر هلاک شده بود.&حاضرم با تمتم سني ها بحث کنم.&
155 | اميد | Iran - Tehran | ١١:٥٨ - ٠٧ مرداد ١٣٩٢ |
اصلا کار خوب شايسته ايي نميکنيد که بهم فحش ميديد.کسي نميتونه با زور کسي رو از اعتقادتش برگردونه،هر کس به آيين خودش.در اينکه حضرت علي(ع)ولي خداست و جانشيني ايشون از طرف خداست، شکي نيست.به اندازه ي تمام هستي احاديث جعلي هم که باشه،تنها غديرخم کفايت ميکنه!
تمامي برادران اهل سنت عيد غديرخم و تبريک خلفاي اول و دوم(رضي) را بعد از معرفي حضرت علي (ع) به ولايت و جانشيني بعد از پيامبر(ص)قبول دارن.ولي استدلال ميکنن به اينکه منظور پيامبر عزيز اسلام (ص) از اين معرفي به مردم اين بوده که علي دوست منه و هر کس مرا دوست دارد،علي را نيز دوست داشته باشد...دوستان خود خداوند هم تو قرآن ميگه:دين همراه با انديشه و تفکر رو بپذيريد چون اونموقع است که ارزشمنده.

حالا من فقط اينو ميخام بگم:به نظر شما آيا پيامبر عزيز اسلام با اون حال بيمارشون که حتي براي اقامه نماز جماعت هم دچار زحمت ميشدند و به سختي به مسجد به جهت جلو گيري از شائبه ي خلافت براي مردم خودشان اقامه ميکردن،حالا تو اون روز آخرين حج تو اون گرماي طاقت فرسا و آخرين روزهاي عمر شريفشان به مردم فرمان توقف اونهم تو هميچين جاي بدي از نظر آب و هوا بدن و بگن که به کساني که جلوتر رفتن بگوييد برگردند و منتظر بياستيد آنهايي که عقب هستند،برسند و اونايي که هستند به اونايي که تو اين مکان نيستند اين مطلب را بگويند و جهازي از شتر آماده کنن و بر بالاي آن بروند و اين مطلب رو بگن که مثلا علي دوست منه!!!!!!!!واقعا اين خيلي خبر مهمي از اين نظر که مردم رو تو اون شرايط فرمان توقف بدن!!!!! آيا اين خبر خيلي مهم و خاصي براي اسلام بود؟که اگه گفته نميشد رسالت پيامبر عزيز(ص)ناتمام ميماند؟ آيا کسي از مسلمانان نميدانست که علي(ع)دوست و داماد پيامبر (ص)بود،که بايد گفته ميشد...!!!!!!!!!!!همه ميدونن تو زمان معاويه خيلي جعل حديثها رخ داد.من از همه ميخام فقط به حادثه ي غدير بدور از تعصب فکر کنن مگه ما نميگيم اسلام يعني عقل،ببينيد با عقل جور در مياد تو اون روز پيامبرعزيز اسلام(ص) منظورش اين بود که علي دوست منه. واين اعلام جاي تبريک گفتن داره از سوي خليفه ي اول و دوم. و خواهشا بخاطر اسلامم که شده بهم و به شخصيتهاي مورد احترام هر دو طرف ناسزا نگييم،طبق آيه صريح قرآن ما هر کس را با امامش محشور ميکنيم.
156 | اميد | Iran - Tehran | ١٣:٤٨ - ٠٧ مرداد ١٣٩٢ |
اصلا کار خوب شايسته ايي نميکنيد که بهم فحش ميديد.کسي نميتونه با زور کسي رو از اعتقادتش برگردونه،هر کس به آيين خودش.در اينکه حضرت علي(ع)ولي خداست و جانشيني ايشون از طرف خداست، شکي نيست.به اندازه ي تمام هستي احاديث جعلي هم که باشه،تنها غديرخم کفايت ميکنه! تمامي برادران اهل سنت عيد غديرخم و تبريک خلفاي اول و دوم(رضي) را بعد از معرفي حضرت علي (ع) به ولايت و جانشيني بعد از پيامبر(ص)قبول دارن.ولي استدلال ميکنن به اينکه منظور پيامبر عزيز اسلام (ص) از اين معرفي به مردم اين بوده که علي دوست منه و هر کس مرا دوست دارد،علي را نيز دوست داشته باشد...دوستان خود خداوند هم تو قرآن ميگه:دين همراه با انديشه و تفکر رو بپذيريد چون اونموقع است که ارزشمنده. حالا من فقط اينو ميخام بگم:به نظر شما آيا پيامبر عزيز اسلام با اون حال بيمارشون که حتي براي اقامه نماز جماعت هم دچار زحمت ميشدند و به سختي به مسجد به جهت جلو گيري از شائبه ي خلافت براي مردم خودشان اقامه ميکردن،حالا تو اون روز آخرين حج تو اون گرماي طاقت فرسا و آخرين روزهاي عمر شريفشان به مردم فرمان توقف اونهم تو همچين جاي بدي از نظر آب و هوا بدن و بگن که به کساني که جلوتر رفتن بگوييد برگردند و منتظر بياستيد آنهايي که عقب هستند،برسند و اونايي که هستند به اونايي که تو اين مکان نيستند اين مطلب را بگويند و جهازي از شتر آماده کنن و بر بالاي آن بروند و اين مطلب رو بگن که مثلا علي دوست منه!!!!!!!!واقعا اين خيلي خبر مهمي از اين نظر که مردم رو تو اون شرايط فرمان توقف بدن!!!!! آيا اين خبر خيلي مهم و خاصي براي اسلام بود؟که اگه گفته نميشد رسالت پيامبر عزيز(ص)ناتمام ميماند؟ آيا کسي از مسلمانان نميدانست که علي(ع)دوست و داماد پيامبر (ص)بود،که بايد گفته ميشد...!!!!!!!!!!!همه ميدونن تو زمان معاويه خيلي جعل حديثها رخ داد.من از همه ميخام فقط به حادثه ي غدير بدور از تعصب فکر کنن مگه ما نميگيم اسلام يعني عقل،ببينيد با عقل جور در مياد تو اون روز پيامبرعزيز اسلام(ص) منظورش اين بود که علي دوست منه. واين اعلام جاي تبريک گفتن داره از سوي خليفه ي اول و دوم. و خواهشا بخاطر اسلامم که شده بهم و به شخصيتهاي مورد احترام هر دو طرف ناسزا نگييم،طبق آيه صريح قرآن ما هر کس را با امامش محشور ميکنيم.
157 | م.م.س | Iran - Tehran | ٢٣:٥٥ - ١٣ مرداد ١٣٩٢ |
اين به اصطلاح انسانهاي بي خرد سني انشا ا... با عمر و ابوبکر و عثمان خودشون محشور بشن - باور کنيد اگر به اينها بگيد عمري ناراحت ميشند و ننگشون هم شايد بياد ولي حاضر نيستند راه حق رو قبول کنند و سرشون رو کردند زير برف و از چند تا ادم خيالباف و دروغگو (مفتي ها) دارن تقليد ميکنند بحث با اينا هيچ فايده اي نداره اينها اگر به اون کتابهاي مهم خودشون هم نگاهي مي کردند وضع اين نبود . اينها فقط لجاجت دارن که روشني روز رو هم انکار ميکنند - اين جماعت حرامزاده اند و هيچ وقت راه حقيقت را پيدا نميکنند
158 | سيد امين | Iran - Khorramshahr | ٠١:٥٣ - ٢١ مرداد ١٣٩٢ |
برادران شيعه اينها قبول نمي كنند مانند عراق افقانستان باكستان و... درمباحصات كم ميارن شيعه مي كشند خدا هم مي تواند زمين را از بين ببرد ولي مي خواهد مردم را امتحان كند.
159 | مسلمان موحد | Iran - Tehran | ٢٢:٢٣ - ٠٣ شهریور ١٣٩٢ |
سلام ... لقب صديق و فاروق رو شيخ طبرسي خودتون هم در تفسير مجمع البيان داده چرا دنبال انکار هستيد نکنه کتب خودتون رو هم قبول نداريد .... شما ميگيد کتب ما اهل سنت رو قبول نداريد ... اگر قبول نداريد چرا بهش استناد مي کنيد ... بريد اول کتب خودتون رو تصحيح کنيد بعد ادعاي شيعه گري علي کنيد ... که بعيد مي دونم و ثابت کرديد که شيعه علي نيستيد ...
لقب صديق رو طبرسي در تفسير مجمع البيان شرح آيات 32و33. زمر به حضرت ابوبکر تصديق کرده ...«مراد از «والذى جاء بالصدق» رسول خداست و مراد از «صدّق به» أبوبكر صدّيق است كه او را تصديق نمود»تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسى، ذيل همان آيه. ابوالفتح اربلي روايت مي کنه که عروه بن عبدالله نزد امام باقر رفت و در مورد تهذيب شمشير باطلا پرسيد و امام باقر فرمود اشکالي نداره زيرا ابوبکر " صديق" نير چنين کرد ....كشف الغمة فى معرفة الأئمة، ج‏2، ص‏147. آيا شما کتب خودتون رو هم قبول داريد ... بريد کتب خودتون رو تصحيح کنيد و به مردم دروغ نگيد ...

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

درباره مطلب اولتان که گفتيد طبرسي در تفسيرش لقب فاروق و صديق را گفته است، بايد بگوييم اين دروغي بيش نيست بلکه آن چه که وي در ذيل آيه «صدّق به» به عنوان يک قول از اهل سنت نقل کرده است، چنين است « وقيل : الذي جاء بالصدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و قيل : الذي جاء بالصدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و صدق به أبو بكر» آيا در اينجا لقب صديق ديده مي شود؟! اگر شما روش طبرسي را در تفسير مي دانستيد، چنين حرفي را به ايشان نسبت نمي داديد؛ زيرا بناي ايشان در اين تفسير اين است که اقوال علماي اهل سنت را نيز نقل کرده است و اين نقل دلالت ندارد که حتما قول آنها را قبول دارد.

اما درباره مطلب دومتان نيز مي گوييم اين مطلب از مسلمات تاريخ است که ائمه معصومين، خلفاى سه گانه را غاصب خلافت و خائن به اسلام و مسلمانان مى دانستند، با اين وجود چگونه ممکن است که امام باقر عليه السلام بفرمايد: کسى که ابوبکر را صديق نداند خداى متعال سخنى از وى تصديق نکند و اينکه امام باقر عليه السلام در پاسخ به يک پرسش فقهى براى تأييد سخن خودش به سيره ابوبکر استدلال کرده باشد چنين چيزى بعيد است که قابل قبول نيست؛ زيرا سيره ابوبکر به هيچ وجه حجيت ندارد و از نظر اهل بيت عليهم السلام، صدّيق فقط لقب على عليه السلام بوده است.

جهت اطلاع بيشتر درباره اين روايت به اين آدرس رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
160 | عبدالله | Iran - Urmia | ٢٣:٤٩ - ٠٧ مهر ١٣٩٢ |
انچه پيش از اين گذشت چه سود به حال ما
اسوه ي نيک رسول الله(ص) است زندگي ما تا چه اندازه به زندگي ايشان شباهت دارد مهم است
ما چه شيعه چه سني تا لا اله الا الله مي گوييم پس مسلمانيم .
مسلمان برتر کسي است که بيشتر از معني لا اله الا الله محمد رسول الله آگاه شود .
اجازه ندهيم کسي ما را عروسک خيمه شب بازي خود کند خدا به ما عقل سليم عطا فرموده و ما مسوليم تا خودمان حقيقت را پيدا کنيم که اگر غير از اين کنيم روزي ميرسد که عقلمان در پيش خداوند تبارک وتعالي سخن گويد و به ما گوييد خداوند به تو مگر من را نداده بود چرا با من حقيقت را نيافتي.
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها