2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا ازدواج دو دختر پيامبر (ص) با عثمان صحت دارد ؟
کد مطلب: ٥١٣٥ تاریخ انتشار: ٢٠ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 88293
پرسش و پاسخ » اهل سنت
آيا ازدواج دو دختر پيامبر (ص) با عثمان صحت دارد ؟

سؤال كننده : ميلاد فنائي

پاسخ :

يكي از فضيلت هايي كه براي عثمان بن عفان نقل كرده اند ، ازدواج با دو دختر نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم به نام هاي رقيه و ام كلثوم است . در اين باره نظريات مختلفي وجود دارد ، اهل سنت با قاطعيت تمام بر آن پافشاري مي كنند ؛ اما از طرف ديگر برخي از محققين شيعه بر اين اعتقاد هستند كه همسران عثمان هيچ كدامشان دختر پيامبر نبودند ؛ بلكه ربيبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خديجه بوده اند و براي اين احتمال دلايلي نيز ذكر كرده اند كه ما بدون هيچگونه اظهار نظر اين دلايل را به صورت مختصر نقل و قضاوت به عهده خوانندگان گرامي وا مي گذاريم .

دوستان عزيزي كه مايل به تحقيق بيشتر در اين باره هستند مي توانند به اين كتاب ها مراجعه بفرمايند : ازواج النبي و بناته ، تأليف الشيخ نجاح الطائي و الصحيح من سيرة النبي الأعظم نوشته سيد جعفر مرتضي و... .

اما دلايلي كه در اين باره آورده شده است :

1 . عدم وجود رابطه صميمانه بين پيامبر و ديگر دختران آن حضرت :

با رجوع به سيره نبي مكرم اسلام و دقت در آن ، در مي يابيم كه روايات بسياري از رابطه بسيار صميمانه نبي مكرم اسلام و دختر بزرگوارش صديقه طاهره سلام الله عليها حكايت مي كند ؛ تا جايي هر زماني پيامبر اسلام به سفر مي رفت ، آخرين كسي كه با او خدا حافظي مي كرد ، فاطمه زهرا بود و وقتي از سفر بر مي گشت ، قبل از هر كاري به ديدار فاطمه مي رفت و در خانه او را مي زد . روايات فراواني در كتاب هاي شيعه و سني اين رابطه بسيار صميمانه را ثابت مي كند ؛ از جمله بسياري از علماي شيعه و سني يكي از القاب آن حضرت را « ام أبيها » نقل كرده اند . ابن حجر عسقلاني در تهذيب و الإصابه ، ذهبي در سير اعلام النبلاء و الكاشف خود نوشته اند :

فاطمة الزهراء ... كانت تكني أم أبيها .

الإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 262 و سير أعلام النبلاء - الذهبي - ج 2 - ص 118 - 119 و الكاشف في معرفة من له رواية في كتب الستة - الذهبي - ج 2 - ص 514 و تهذيب الكمال - المزي - ج 35 - ص 247 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 5 - ص 520 و الاستيعاب - ابن عبد البر - ج 4 - ص 1899 .

اما هيچ روايتي ؛ حتي يك روايت ضعيف نيز در كتاب هاي شيعه و سني نقل نشده است كه پيامبر اسلام حتي يكبار درِ خانه رقيه و ام كلثوم را زده باشد . چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم اين رابطه بسيار صميمانه را با ديگر دختران خود نداشته است ؛ نه در مدينه و نه حتي در مكه ؟ مگر نه اين كه به ادعاي اهل سنت آن ها نيز يادگار خديجه بودند ؟

هر چند كه فاطمه زهرا از هر نظر از تمامي زنان عالم متمايز بوده است ؛ ولي اگر پيامبر دختري غير از فاطمه داشت ، شايسته بود كه اين رابطه صميمانه بين آن ها نيز وجود داشته باشد .

و يا در زماني كه كفار قريش پيامبر اسلام را آزار و اذيت مي كردند ، ديگر دختران رسول خدا كجا بودند كه از پدر حمايت كنند ؟ بخاري و مسلم در صحيحشان نوشته اند :

عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي عِنْدَ الْبَيْتِ وَأَبُو جَهْلٍ وَأَصْحَابٌ لَهُ جُلُوسٌ وَقَدْ نُحِرَتْ جَزُورٌ بِالْأَمْسِ فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ أَيُّكُمْ يَقُومُ إِلَي سَلَا جَزُورِ بَنِي فُلَانٍ فَيَأْخُذُهُ فَيَضَعُهُ فِي كَتِفَيْ مُحَمَّدٍ إِذَا سَجَدَ فَانْبَعَثَ أَشْقَي الْقَوْمِ فَأَخَذَهُ فَلَمَّا سَجَدَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَضَعَهُ بَيْنَ كَتِفَيْهِ قَالَ فَاسْتَضْحَكُوا وَجَعَلَ بَعْضُهُمْ يَمِيلُ عَلَي بَعْضٍ وَأَنَا قَائِمٌ أَنْظُرُ لَوْ كَانَتْ لِي مَنَعَةٌ طَرَحْتُهُ عَنْ ظَهْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَالنَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَاجِدٌ مَا يَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّي انْطَلَقَ إِنْسَانٌ فَأَخْبَرَ فَاطِمَةَ فَجَاءَتْ وَهِيَ جُوَيْرِيَةٌ فَطَرَحَتْهُ عَنْهُ ثُمَّ أَقْبَلَتْ عَلَيْهِمْ تَشْتِمُهُمْ .

صحيح البخاري - البخاري - ج 1 - ص 65 و صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 5 - ص 179 .

از ابن مسعود روايت شده است كه گفت : هنگامي كه پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله در برابر خانه كعبه نماز مي گزارد ، ابو جهل و همدستانش در نزديكي خانه نشسته بودند و يك روز قبل از آن ، بچه شتري نحر شده بود . ابو جهل به همدستان خود گفت : كداميك از شما حاضر است برود و شكمبه آن شتر را بياورد و هنگامي كه محمد صلّي اللّه عليه و آله در سجده است ، آن ها را روي شانه او بيفكند ؟ بدترين آنها پيشقدم شد و دستور ابو جهل را عملي ساخت . در حالي كه پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله در سجده بود ، آن شكمبه آلوده را روي شانه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله افكند . ابو جهل و همدستانش از مشاهده اين منظره بسيار خنديدند به طوري كه بعضي از آن ها از شدت خنده به روي ديگري مي افتاد !

ابن مسعود مي گويد : من در اين هنگام گوشه اي ايستاده بودم و جريان را مشاهده مي كردم ، ليكن جرئت آن را نداشتم كه شكمبه را از روي شانه حضرتش بردارم . پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله همچنان در حال سجده بود و سر از سجده برنمي داشت تا اين كه مردي به حضور حضرت زهرا عليها السّلام شتافت و جريان را به عرض رسانيد . حضرت فاطمه عليها السّلام در حالي كه از شنيدن اين سخن به شدت ناراحت شده بود ، آمد و آن را از روي دوش حضرت رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله برداشت و آن ها را مورد شماتت و ملامت قرار داد .

در تمامي گرفتاري هايي كه براي نبي مكرم اسلام پيش مي آمد ، تنها كسي كه مي آمد پدر را دلداري مي داد ، زخم هاي او را مداوا مي كرد ، فاطمه زهرا بود . اگر آن ها نيز دختر رسول خدا بودند ، شايسته بود كه آن ها نيز فاطمه را در دفاع از پدر ياري كنند .

بعد از جنگ احد كه صورت نبي مكرم زخمي شده بود ، رقيه و ام كلثوم كجا بودند كه همانند فاطمه بيايند و زخم هاي پدر را شستشو بدهند ؟

مگر نه اين كه به قول آن ها ، آن دو نيز دختران پيامبر بودند ؛ پس چرا هيچ نوع رابطه اي بين پيامبر اسلام با دختران ديگرش نقل نشده است ؟

2 . در قضيه مباهله كه پيامبر تمام بستگان درجه يك خود را انتخاب كرد ، چرا ديگر دختران خود را نبرد و از بين «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب كرد ؟

مسلم در صحيح خود مي نويسد :

عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَكَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأَنْ تَكُونَ لِي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ ... وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ { فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ } دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي .

صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 23، كتاب فضائل الصحابة ، باب من فضائل علي بن أبي طالب، ح 32 .

عامر بن سعد بن ابيوقاص از پدرش (سعد بن ابيوقاص) نقل كرده است كه معاويه سعد را امر كرد و گفت : تو را چه مانع است كه ابوتراب (علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ) را دشنام دهي ؟ (سعد) گفت : من سه چيز (سه فضيلت) را از او در خاطر دارم ، كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درباره وي فرموده است ، هرگز وي را دشنام نخواهم داد. چنانچه من يكي از اين سه فضيلت را مي داشتم از شتران سرخ مو برايم محبوبتر بود ... وقتي اين آيه نازل گرديد : (... فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم ...) پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ را فراخواند و فرمود : «خدايا، اينان اهل من هستند ».

آيا «نساءنا » شامل ديگر دختران پيامبر نمي شد ، يا پيامبر دختر ديگري غير از صديقه طاهره نداشت ؟

3 . چرا هيچ كس از ديگر دختران پيامبر خواستگاري نكردند ؟

قضيه ديگري كه بطلان اين قضيه را روشن مي كند ، اين است كه در هيچ جايي از تاريخ ثبت نشده است كه در مدينه ، احدي از مهاجرين و يا انصار به خواستگاري ام كلثوم رفته باشد ؛ با اين كه براي خواستگاري از فاطمه زهرا و رسيدن به افتخار دامادي پيامبر ، بر يكديگر پيش دستي مي كردند و هر كس دوست داشت اين افتخار نصيب او شود . آيا ام كلثوم دختر پيامبر نبود يا اصلاً چنين دختري وجود خارجي نداشت ؟

4. حرمت جمع بين دختران رسول خدا و دختران دشمن خدا :

علما و محدثين اهل سنت براي خرده گيري از امير المؤمنين عليه السلام نقل كرده اند كه آن حضرت در زماني كه فاطمه سلام الله عليها همسر او بود ، دختر ابو جهل را نيز خواستگاري كرد . اين امر باعث شد كه صديقه طاهره ناراحت شده و شكايت خود را پيش پيامبر ببرد !! پيامبر اسلام وقتي از اين قضيه با خبر شدند ، با عصبانيت به مسجد آمد و فرمود :

وَإِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَإِنِّي أَكْرَهُ أَنْ يَسُوءَهَا وَاللَّهِ لَا تَجْتَمِعُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبِنْتُ عَدُوِّ اللَّهِ عِنْدَ رَجُلٍ وَاحِدٍ .

صحيح البخاري - ج 4 - ص 212 - 213

فاطمه پاره تن من است ، من دوست ندارم كسي او را ناراحت كند ، به خدا قسم نبايد دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا در نزد يك نفر جمع شود .

و در روايت ديگري نوشته اند كه آن حضرت فرمود :

إِلَّا أَنْ يُرِيدَ ابْنُ أَبِي طَالِبٍ أَنْ يُطَلِّقَ ابْنَتِي وَيَنْكِحَ ابْنَتَهُمْ فَإِنَّمَا هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي يُرِيبُنِي مَا أَرَابَهَا وَيُؤْذِينِي مَا آذَاهَا .

صحيح البخاري ج 6، ص 158، ح 5230، كتاب النكاح، ب 109 - باب ذَبِّ الرَّجُلِ عَنِ ابْنَتِهِ، فِي الْغَيْرَةِ وَالإِنْصَافِ و صحيح مسلم، ج 7، ص 141، ح 6201، كتاب فضائل الصحابة رضي الله تعالي عنهم، ب 15 -باب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلام .

علي (عليه السلام) اگر مي خواهد دختر ابوجهل را بگيرد ، بايد دختر من را طلاق بدهد . فاطمه پارهء تن من است ، آن چه كه موجب رنجش فاطمه بشود ، مرا مي رنجاند ... .

از آن جايي كه بحث تنقيص مقام امير المؤمنين عليه السلام در ميان است ، علماي اهل سنت اين قضيه را با آب و تاب فراواني نقل كرده اند ؛ غافل از اين كه عثمان بن عفان نيز عملاً بين دختران پيامبر و دختران دشمان خدا نه يكبار كه چندين بار جمع كرده است .

رملة بنت شيبة ، يكي از همسران عثمان است كه در مكه با او ازدواج كرد و از كساني بود كه همراه عثمان به مدينه مهاجرت كرد . ابن عبد البر در اين زمينه مي نويسد :

رملة بنت شيبة بن ربيعة كانت من المهاجرات هاجرت مع زوجها عثمان بن عفان.

الاستيعاب ، ج 4 ، ص 1846 رقم 3345 .

رملة ، دختر شيبه از كساني بود كه همراه همسرش عثمان به مدينه مهاجرت كرد .

و شيبة از دشمنان پيامبر اسلام است كه در جنگ بدر به هلاكت رسيده است ؛ چنانچه ابن حجر مي نويسد :

رملة بنت شيبة بن ربيعة بن عبد شمس العبشمية قتل أبوها يوم بدر كافرا .

الإصابة، ج 8، ص 142 - 143 رقم 11192.

رمله ، دختر شيبه ... پدرش در جنگ بدر كشته شد ، در حالي كه كافر بود .

در حالي كه نوشته اند در همان زمان رقيه دختر رسول خدا ! نيز همسر عثمان بوده است . ابن اثير در اسد الغابة مي نويسد :

ولما أسلم عثمان زوجّه رسول الله صلي الله عليه وسلم بابنته رقية وهاجرا كلاهما إلي أرض الحبشة الهجرتين ثم عاد إلي مكة وهاجر إلي المدينة .

أسد الغابة، ج 3، ص 376 .

زماني كه عثمان اسلام آورد ، رسول خدا دخترش رقيه را به همسري او درآورد ، هر دوي آن ها به سرزمين حبشه مهاجرت كردند ، سپس وقتي از آن جا بازگشتند ، به مدينه مهاجرت كردند .

علاوه براين ، عثمان با أم البنين بنت عيينة و فاطمة بنت الوليد بن عبد شمس نيز ازدواج كرده است ؛ در حالي كه پدر هر دوي آن ها نيز در آن زمان از دشمنان خدا بوده اند .

اگر واقعاً جمع بين دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا ، حرام بوده است ، چرا عثمان اين عمل حرام را بارها و بارها مرتكب شده است ؟ و اگر حرام نبوده ، چرا پيامبر اسلام به قول اهل سنت اجازه چنين كاري را به امير المؤمنين نداد و نعوذ بالله مي خواست حلال خدا را حرام كند ؟ پس معلوم مي شود كه يا قضيه خواستگاري از دختر ابوجهل از اختراعات بني اميه و براي تنقيص مقام امير المؤمنين است ، يا پيامبر اسلام دختري غير از صديقه طاهره نداشته است ؟

5 . از دلايلي كه دروغ بودن اين قضيه را روشن مي سازد ، اين است كه بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ضياء المقدسي گفته اند :

عن قتادة ، قال : ولدت خديجة لرسول الله ( صلي الله عليه وآله وسلم ) : عبد مناف في الجاهلية ، وولدت له في الاسلام غلامين ، وأربع بنات : القاسم ، وبه كان يكني : أبا القاسم ، فعاش حتي مشي ، ثم مات ، و عبد الله ، مات صغيرا . وأم كلثوم . وزينب . ورقية . وفاطمة ... .

البدء والتاريخ ، ج 5 ، ص 16 و ج 4 ، ص 139 .

قتاده گفته است : خديجه براي نبي مكرم اسلام ، در عهد جاهليت ، عبد مناف را به دنيا آورد و بعد از اسلام ، دو پسر و چهار دختر به نام هاي : قاسم ـ به خاطر او كنيه پيامبر را «ابوالقاسم » گذاشتند ، آن قدر زنده بود كه مي توانست راه برود بعد از آن فوت كرد ـ و عبد الله كه خردسال فوت كرد ، و ام كلثوم ، زينب ، رقيه و فاطمه را به دنيا آورد .

شهاب الدين قسطلاني بعد از نقل سخن مقدسي مي نويسد :

وقيل : ولد له ولد قبل المبعث ، يقال له : عبد مناف ، فيكونون علي هذا اثني عشر ، وكلهم سوي هذا ولد في الاسلام بعد المبعث .

المواهب اللدنية ، ج 1 ، ص 196 .

گفته اند كه كه خديجه قبل از مبعث يك پسر براي او به دنيا آورد كه به او عبد مناف مي گفتند ، غير از عبد مناف بقيه فرزندان پيامبر بعد از مبعث متولد شده است .

و ابن عبد البر در الإستيعاب مي نويسد :

وقال الزبير ولد لرسول الله صلي الله عليه وسلم القاسم وهو أكبر ولده ثم زينب ثم عبد الله وكان يقال له الطيب ويقال له الطاهر ولد بعد النبوة ثم أم كلثوم ثم فاطمة ثم رقية .

الاستيعاب - ابن عبد البر - ج 4 - ص 1818 .

زبير گفته : نخستين فرزند رسول خدا كه به دنيا آمد ، قاسم بود و او از همه بزرگتر بود ، پس او زينب ، و پس از وي عبد الله كه به وي طيب و يا طاهر نيز مي گفتند بعد از نبوت متولد شد ، پس از آن ام كلثوم ، سپس فاطمه و پس از وي رقيه به دنيا آمدند .

از طرف ديگر نوشته اند كه رقيه ، كوچكترين دختر رسول خدا و حتي از حضرت زهرا سلام الله عليها نيز كوچكتر بوده است . چنانچه ابن كثير دمشقي مي نويسد :

أكبر ولده عليه الصلاة والسلام القاسم ، ثم زينب ، ثم عبد الله ، ثم أم كلثوم ثم فاطمة ثم رقية ...

بزرگترين فرزند ، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم قاسم ، و پس از آن ، زينب ، عبد الله ، ام كلثوم ، فاطمه و پس از آن رقيه بوده است .

با اين تفصيل ، چگونه مي توان اين سخن اهل سنت را تصديق كرد كه رقيه با عثمان ازدواج كرده ، بعد با او به حبشه مهاجرت نموده و حتي در داخل كشتي فرزندي از او سقط شده است !!! . با اين كه مي دانيم ، هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعد از بعثت بوده است .

و همچنين بسياري از علماي اهل سنت نوشته اند كه ام كلثوم رقيه قبل از اين كه با عثمان ازدواج كند در عقد پسران أبي لهب بوده اند و بعد از آن كه سوره تبّت در حق أبي لهب نازل شد ، وي به فرزندانش دستور داد كه دختران رسول خدا را طلاق بدهند . ابن أثير در اسد الغابة مي نويسد :

قد زوج ابنته رقية من عتبة بن أبي لهب وزوج أختها أم كلثوم عتيبة بن أبي لهب فلما نزلت سورة تبت قال لهما أبوهما أبو لهب وأمهما أم جميل بنت حرب بن أمية حمالة الحطب فارقا ابنتي محمد ففارقاهما ...

أسد الغابة - ابن الأثير - ج 5 - ص 456 .

رسول خدا ، دخترش رقيه را به عتبه پسر أبي لهب و ام كلثوم را به عتيبه پسر ديگر ابولهب داد ، وقتي سوره تبت نازل شد ، ابولهب و همسرش ام جميل كه همان «حمالة الحطب » باشد ، به پسرانش دستور دادند كه دختران محمد را طلاق دهند . پس آن ها را طلاق دادند ...

در حالي كه مي دانيم ، سوره تبت در زماني نازل شده است كه مسلمين در شعب أبي طالب در محاصره بودند . سيوطي در الدر المنثور مي نويسد :

وأخرج أبو نعيم في الدلائل عن ابن عباس قال ما كان أبو لهب الا من كفار قريش ما هو حتي خرج من الشعب حين تمالأت قريش حتي حصرونا في الشعب وظاهرهم فلما خرج أبو لهب من الشعب لقي هندا بنت عتبة ابن ربيعة حين فارق قومه فقال يا ابنت عتبة هل نصرت اللات والعزي قالت نعم فجزاك الله خيرا يا أبا عتبة قال إن محمدا يعدنا أشياء لا نراها كائنة يزعم أنها كائنة بعد الموت فما ذاك وصنع في يدي ثم نفخ في يديه ثم قال تبا لكما ما أري فيكما شيئا مما يقول محمد فنزلت تبت يدا أبي لهب قال ابن عباس فحصرنا في الشعب ثلاث سنين وقطعوا عنا الميرة حتي أن الرجل .

الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 6 - ص 408

و محاصره در شعب أبي طالب در سال ششم بعثت و بعد از هجرت به حبشه بوده است .

با اين حال چگونه مي توان تصديق كرد كه همسر عثمان دختر پيامبر بوده است ؟

6 . محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد ، شخصي پيش عبد الله بن عمر آمد و از او سؤالاتي كرد ؛ از جمله نظر او را در باره عثمان و امام علي عليه السلام پرسيد ، وي در مقايسه بين عثمان و حضرت علي عليه السلام مي گويد :

أَمَّا عُثْمَانُ فَكَأَنَّ اللَّهَ عَفَا عَنْهُ وَأَمَّا أَنْتُمْ فَكَرِهْتُمْ أَنْ تَعْفُوا عَنْهُ وَأَمَّا عَلِيٌّ فَابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَخَتَنُهُ ... .

صحيح البخاري - البخاري - ج 5 - ص 157 .

اما عثمان ، خداوند از گناه او ( فرار عثمان در جنگ احد ) درگذشت ؛ ولي شما دوست نداريد كه او را ببخشيد ، اما علي عليه السلام پس او پسر عموي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و داماد او است .

ملاحظه مي فرماييد كه دفاع عبد الله بن عمر از عثمان فقط در اين مطلب خلاصه مي شود كه خداوند از گناه فرار وي در جنگ احد درگذشته است ؛ ولي صحابه اي كه عليه او خروج كردند ، او را نبخشيده و عثمان را كشتند ؛ ولي اين كه عثمان داماد پيامبر نيز باشد ، متذكر نمي شود . اما نسبت به امير المؤمنين عليه السلام استدلال مي كند كه او پسر عموي پيامبر و داماد آن حضرت است .

اگر عثمان داماد پيامبر بود ، بايد ابن عمر به آن استدلال مي كرد ؛ زيرا وي تمام تلاش خود را مي كند كه در برابر هر نوع تهمتي را از عثمان دفع كند و معنا ندارد كه وقتي دليل قويتري همانند دامادي پيامبر وجود دارد ، وي به دليل سخيف و ضعيف استدلال كند ؛ زيرا عفو خداوند فقط شامل كساني مي شود كه بعد از فهميدن زنده بودن پيامبر از فرار دست كشيده و برگشتند و شامل عثمان كه بعد از سه روز برگشت ، نمي شود . حتي اگر فرض كنيم كه عفو خداوند شامل عثمان نيز مي شود ، سبب نخواهد شد كه خداوند تمامي گناهان او را كه حتي بعد از آن نيز انجام داده بخشيده باشد ؛ بلكه حد اكثر شامل فرار او در همان جنگ مي شود .

بنابراين شايسته بود كه اگر دامادي عثمان صحت داشت ، به آن استناد مي كرد .

7 . حضرت زهرا سلام الله عليها بعد از غصب فدك توسط ابوبكر به مسجد آمد و خطبه غرائي خواند كه بسياري از علماي اهل سنت آن را نقل كرده اند . آن حضرت در بخش هاي از اين خطبه مي فرمايد :

أنا فاطمة بنت محمد أقول عودا علي بدء ، وما أقول ذلك سرفا ولا شططا... فإن تعزوه تجدوه أبي دون نسائكم وآخا ابن عمي دون رجالكم ، فبلغ الرسالة صادعا بالرسالة ناكبا عن سنن مدرجة المشركين ، ضاربا لثجهم آخذا بأكظامهم ، داعيا إلي سبيل ربه بالحكمة والموعظة الحسنة .

مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسي ابن مردويه الأصفهاني - ص 202 و السقيفة وفدك - الجوهري - ص 142 .

اي مردم آگاه باشيد كه من فاطمه و پدرم محمّد است ، گفتارم تماما يك نواخت از سر صدق بوده و از غلط و نادرستي به دور است ... اگر تحقيق كنيد (پيامبر اسلام ) پدر من بود نه پدر زنان شما ، و در عقد اخوّت پسر عموي من بود نه شما .

اگر زنان عثمان دختران پيامبر بودند ، نبايد فاطمه زهرا سلام الله عليها كه سرور زنان بهشت است ، چنين سخني بگويد و از طرف ديگر عثمان نيز مي توانست به اين سخن حضرت اعتراض كند كه زنان من نيز دختران پيامبر بودند .

8 . ابن الدمشقي و محب الدين طبري مي نويسند :

أن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال لعلي : أوتيت ثلاثا لم يؤتهن أحد ولا أنا ، أوتيت صهرا مثلي ولم أوت أنا مثلي ، وأوتيت زوجة صديقة مثل بنتي ولم أوت مثلها زوجة ، وأوتيت الحسن والحسين من صلبك ولم أوت من صلبي مثلهما ، ولكنكم مني وأنا منكم .

جواهر المطالب في مناقب الإمام علي (ع) - ابن الدمشقي - ج 1 - ص 209 و الرياض النضرة ج 2 ص 202 .

رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله به علي عليه السّلام فرمود : يا علي خداي تعالي سه گونه موهبت به تو عنايت فرموده است كه به من و هيچيك از مردم ، عنايت نفرموده است :

1. پدر زني مانند من به تو ارزاني داشته است كه به من عنايت نكرده است ؛ 2. همسر پاكيزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته كه به من عنايت نفرموده است ؛ 3 . حسن و حسيني از پشت تو به وجود آورده است كه چنان دو فرزندي از پشت من بوجود نياورده است ؛ آري ! من از شمايم و شما از من مي باشد .

در اين روايت پيامبر اسلام به صراحت مي گويد كه به احدي غير از علي عليه السلام پدر زني مثل من داده نشده است ، معلوم مي شود كه پيامبر دختر ديگري نداشته است و گرنه چنين سخني نمي فرمود .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | جواد روحاني | Germany - Ludwigsburg | ١٢:٠٠ - ١٢ اسفند ١٣٨٦ |
با سلام به خدمت همه شما عزيزانبسيار خوشم که ارگان مقدسي وظيفه پاسخگوي به سوالات علاقمندان به اين مباحث را قبول کرده است. من هم به اين باورم که جناب عثمان با خانمي از اقوام حضرت خديجه ازدواج کرده است.
2 | مهدي احمدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ اسفند ١٣٨٦ |
با سلام خدمت اقاي دكتر حسيني قزويني و تمامي كساني كه اين سايت را به خوبي هر چه تمامتر اداره ميكنند.به نظر من تمامي اين اتهامات به نبي مكرم اسلام از همان ابتداي راه توسط شجره ملعونه بني اميه به اسلام چسبيد و جدا كردن ان ميسر نيست مگر به دست تواناي مهدي (عج)موعود.
3 | مسعود | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٥ اسفند ١٣٨٦ |
با عرض سلام و آرزوي عاقبت بخيري فقط: خيلي ممنون بابت وقتي كه مي گذاريد و اين مطالب رو در اختيار عموم قرار مي دهيد. ان شاالله همه ما جزو ارتش امام زمان بتونيم قرار بگيريم.التماس دعا.يا علي.
4 | يوسف رحيمي | | ١٢:٠٠ - ١٥ اسفند ١٣٨٦ |
با سلام خدمت شما زحمتكشان راه حق بايد عرض كنم اهل سنت چنان بر اين اعتقاد پافشاري دارند كانه يك واقعيت و حقيقت مسلم تاريخي بوده ولي شما گراميان با استدلال و برهان صحيح خلاف بودن اين اعتقاد را كاملا ثابت كرديد و دروغي ديگر از دروغهاي بني اميه را فاش ساختيد . اجرتان با حضرت ولي عصر سلام الله عليه .
5 | ميلاد فنائي | Iraq - Baghdad | ١٢:٠٠ - ٠١ فروردين ١٣٨٧ |
از پاسخ كامل شما سپاسگزارماجركم عند الله
6 | علي | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٧ |
باسلام و تشكر
نكته اي وجود دارد و آن اينكه شما در جوابتان بايد بيان مي كرديد برفرض صحت اين مطلب و ازدواج عثمان با دختران رسول خدا چه فضيلتي براي او مي آورد وقتي عثمان بني اميه را بر گرده مسلمانان سوار مي كند و بيت المال را به تبعيض تقسيم مي كند و وقتي مي بينيم صحابه رسول خدا از اقصي نقاط ممالك اسلامي به مدينه مي آيند تا خليفه اي كه بدعت در دين گذاشته است بكشند و يا اينكه سه روز اجازه نمي دهند كسي بر او نماز بخواند و او را دفن كنند و نهايتا مخفيانه در قبرستان يهوديها (حش كوكب ) پشت قبرستان بقيع دفن مي شود بر فرض هم كه او داماد پيامبر باشد وقتي نوح فرزندش و لوط همسرش جزو كفار و تبهكاران و فرزند حضرت آدم قاتل مي شود آيا ممكن نيست داماد كه مرحله اي پايين تر از فرزند است چنين باشد
از حوصله شما ممنوم و خواهش مي كنم در جوابها مرحله پايين تر كه فرض اثبات هم باشد را در نظر بگيريد
7 | اميرحسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٧ |
با تشكر اطلاع رساي خوبتان مدتي بود كه دنبال جواب دقيق اين مسئله مي گشتم اجرتان با خدا وامام زمان
8 | محصل | | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
به نام خدا
بهترين کار تحقيق است!
متاسفانه آن چيزي که بنده در سايت هاي اهل سنت ديدم اين بود که مثلا قبل از اين که اصل کتابي را در سايت قرار دهند کتاب هايي را که در نقد آن نوشته شده را مي گذارند در واقع حق تفکر و قضاوت را از مخاطب خود مي گيرند به عنوان نمونه کتاب جناب آقاي تيجاني تونسي که در يکي از سخنراني هايي هم که از يک عالم اهل سنت در اين سايت مشاهده کردم حتي او را به اشتباه يمني خواند.
من بسيار ديديم که کتاب هاي انتقادي از ايشان را در سايت قرار داده اند ولي خود کتاب نبود تا مخاطبين خود قضاوت کنند. اگر رسالت کسي کشف و فهماندن حقيقت باشد قضاوت را به عهده مخاطب مي گذارد و از آن که مخاطب حقيقت را بفهمد حراسي ندارد.
9 | سلمان هدايت | Iran - Birjand | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
سلام متاسفم كه تاريخ را هم قبول نداريد .فكر نكنم با چنين نوشته هاي بي معني بتوانيد تاريخ را عوض كنيد

پاسخ:
جناب هدايت ! ما در اين مقاله با دلايل محكم ، ثابت كرده‌ايم كه پيامبر دختري نداشته است كه به عثمان بدهد . تاريخ را آن‌ها عوض كرده‌اند كه چنين دروغ‌هايي را به آن افزوده‌اند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
10 | هادي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ خرداد ١٣٨٧ |
شما مي توانيد به داستان پيشنهادحضرت لوط به قوم گنهکارمبني برازدواج بادخترانش براي سلامت جامعه استنادبفرماييد واينکه عثمان حداقل جزو صحابه که بود اينهاجوابي نخواهند داشت
11 | زهرا كريمي راد | Iran - Chabahar | ١٢:٠٠ - ١٩ خرداد ١٣٨٧ |
خودم بچه شيعه هستم مي خواست بپرسم چرا پس به حضرت عثمان بن عفان زين النورين مي گويند از شما خواهش مي كنم واقعيت را بگوييد چرا به به صحابه پيامبر توهين مي كنيد اگر واقعا اينها( ابوبكر-عمر)دشمن اسلام بودند چرا در پهلوي آن حضرت خوابيده اند

پاسخ:
با سلام
اين لقب را تنها اهل سنت به جناب عثمان مي دهد نه شيعه ، و آن هم تنها براساس دروغ پردازي هاي بني اميه مي باشد
که در اين مقاله بصورت کامل تمامي ابعاد و احتمالات موردنظر بررسي شده و رد گرديده است.
ما همواره سعي بر آن داشته ايم تا حقايق را آنگونه که هست بيان کنيم نه آن طور بعضي ها دوست دارند باشد، و جالبي کار اينجاست که تماما بر منابع متقن و معتبر اهل سنت تکيه کرده ايم و باز هم متاسفانه توسط برخي از .... متهم به توهين مي شويم و برفرض صحت گفتار مخالفين ، اگر توهيني هم شده در منابع معتبر اهل سنت اينچنين مي باشد و ما از زبان خود چيزي نقل قول نکرده ايم.
مثلا وقتي ما مي گوييم که وليد بن عقبه شرابخوار بوده از خود نقل قول نکرده ايم بلکه از شخصي مانند ذهبي (شاگرد ابن تيميه و از استوانه هاي علمي اهل سنت) چنين مطلبي را نقل کرده ايم (سير اعلام النبلاء ج 3 ص 414) آيا اکنون ما به صحابه توهين کرده ايم يا جناب ذهبي؟!
و يا در مورد ابوهريره که جناب عمر او را سارق ناميده باز ما توهين کرده ايم ، کافي است جهت شناخت کامل ابوهريره از ديدگاه اهل سنت به مقاله ذيل مراجعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=106
و يا باز موارد بسياري ديگري از صحابه از ديدگاه صحاح سته را مي توانيد درمقاله ذيل بخوانيد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=99
(دقت داشته باشيد که تماما از منابع اهل سنت سخن گفته شده و علماي اهل سنت در مورد احاديث کتب صحيح بخاري اعتقاد دارند که صحيح ترين کتب بعد از قرآن بوه و کسي حق تحقيق در مورد اين کتاب را ندارد (پس اين تصور در ذهن نباشد که اين احاديث داراي سند و مدرک معتبر نمي باشد) )
و حال در پاسخ اين نکته که چرا ابوبکر و عمر اگر دشمن اسلام بودند چرا در پهلوي آن حضرت خوابيده اند؟!
آيا افرادي همچون هارون الرشيد که فسق آن براي احدي پوشيده نيست نيز در کنار جوار حضرت امام رضا (ع) دفن شده ، آيا براي او فضيلتي است
البته ما قصد اهانت به کسي را نداريم. وليکن چرا در بين مردگان جستجو کنيم ، در ميان اصحاب پيامبر (ص) که اين همه اهل سنت بر عدالت و خوبي آنان صحه مي گذارند ، افرادي منافقي بودند که نص قرآن به صورت صريح به آنان اشاره کرده «و ممن حولکم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفاق لاتعلمهم نحن نعلمون .... سوره توبه آيه 101»
آيا اين افراد که به تصريح قرآن عمد بر نفاق داشتند به علت همنشيني با پيامبر داراي فضيلتي بوده و نمي توانستند منافق و خراب باشند. پس وقتي براي زنده گان فضيلتي محسوب نمي شود پس چه برسد به مردگان همجوار با پيامبر.




12 | نفيسه . م | Iran - Rasht | ١٢:٠٠ - ٢٣ خرداد ١٣٨٧ |
من نميتونم درباره ي اين مسئله قضاوتي بکنم .
اما چند سوال دارم. اونم اينه که حتي اگر پيامبر (ص)غير از فاطمه (س) دختري نداشته اند آيا حضرت علي(ع)و حضرت فاطمه هم غير از حضرت زينب دختر ديگري نداشته اند؟
چرا فقط اسم زن ها توي تاريخ اسلام گم مي شه؟
چرا هميشه به نظر مي رسه که پيامبران وامامان سعي مي کردند فرزندان دختر خودشان را نديده بگيرند؟
حتي به نظر مي رسه که همين يکي ،دو نفر از زناني که اسمشون باقي مونده فقط به اين دليل فراموش نشدن که اونقدر معروف بودن که نمي شده اسمشون رو به اين راحتي پاک کرد.
به نظر من هم شما و هم همون علماي اهل سنت، سر و ته يک کرباس هستيد هر جا که به نفعتون باشه همه چيزو تغيير مي ديد .براي فهميدن جواب همه ي اين سوالات و هزاران سوال ديگه احتمالا بايد صبر کنم تا قيامت.....!!!!!؟؟؟؟؟
13 | جواد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ تير ١٣٨٧ |
نفيسه خانم فمنيست
شما اگر اهل مطالعه باشي زياد در مورد ديگر دختر حضرت علي (ع) در كتب شيعه مي بيني ؟
من دانشجو هستم متا سفانه بيشتر دخترهاي خوب در دام فمنيست گرفتار شده اند .
خيلي بي انصافي كجا پيامبران و امامان دختر هاي خود را ناديده مي گرفتند مگر پيامبر نبود كه در حق حضرت زهرا فرمودند : فاطمه بضعه مني
اين ناديده گرفتن است كه هر موقع حضرت فاطمه مي آمدند پيامبر پيش پاي ايشان بلند مي شدند .پيامبري كه قطرات وضويش را صحابه به سختي از دست يكديگر مي گرفتند و براي تبرك استفاده مي كردند .
مگر حضرت علي(ع) نبود كه وقتي به خانه حضرت زينب در سحر گاه 21 ماه رمضان بعد از ضربت خوردن بر مي گشتند فرمودند :زير شانه هايم را رها كنيد مبادا زينب من را در اين حال ببيند . اگر مولايمان به فرزندان دخترشان اهميت نمي دادند لازم نبود به خانه دخترشان در شب آخر بروند و بعد هم به فكر نا را حتي دخترشان باشند در حالي كه فدايشان شوم شمشير فرق مبار كشان را به دو نيم كرده بود .
اين مطلب براي اين بود كه علماي اهل تسنن براي فضيلت تراشي چند دختر به دختر هاي پيامبر اضافه كردند تا در مقابل فضيلت علي (ع)كه داماد پيامبر بود فضيلتي براي خلفا بتراشند.
براي پيدا كردن جواب همه اين سوالات و هزاران سوال ديگر احتياجي به صبر كردن آن هم تا روز قيامت نيست فقط كمي از اين تعصب فمنيستي خارج شو و به كتاب هاي خوب مراجعه كن .مثل كتاب نظام حقوق زن در اسلام اثر شهيد مطهري
مواظب باش انسان اگر كمي گمراه شوي مدام زيادتر مي شود .تاريخ اسلام فوق العاده تحت تا ثير زنان مقاوم بوده است.من قول مي دهم كه شما يك خط تاريخ هم نخوانده باشي . اگر قيامت را قبول داري چرا به امامان و پيامبر توهين مي كني كه مي خواهي تا قيامت صبر كني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
14 | نفيسه .م | | ١٢:٠٠ - ٠٤ تير ١٣٨٧ |
آقاي جواد عصباني
من هم دانشجو هستم
اول اين كه مثل اين كه شما از واژه فمنيست خيلي خوشتون آمده كه اين قدر پشت سر هم به كار بردينش ، شما لطف كنيد اول برويد نظرات حضرت علي (ع) در نهج البلاغه درباره زنان را بخوانيد بعدا به من بگوييد فمينيست ، كتاب حقوق زن در اسلام شهيد مطهري را كه همه جا معرفي مي كنيد _كه من اسمشو گذاشتم توجيه حقوق مرد در اسلام _ به اضافه ي دهها كتاب در زمينه مشابه را خوانده ام و همچنين دهها كتاب در زمينه غير مشابه مثل كتاب شخصيت و حقوق زن در اسلام از آقاي مهدي مهريزي و فاطمه فاطمه است دكتر شريعتي و... را نيز خوانده ام اما در مقايسه ي اين كتاب هاي متضاد با يكديگر به اين نتيجه رسيده ام كه يك حلقه گمشده در اين ميان وجود دارد كه آقايون علما آن را نابود كرده اند واينكه چرا بايد براي جواب سوالاتم تا قيامت صبر كنم ؟
جوابش كاملا واضح است، چون حلقه ي گم شده فقط در نزد خداوند است و اگر من كافر بودم اصلا اميدي نداشتم كه در روز قيامت نيز پاسخ سوالاتم را بيابم. در ضمن من نميدانم شما در كجاي حرف هاي من توهيني به امامان و پيامران ديده ايد ؟ پس نتيجه مي گيريم كه شما عادت داريد كه زماني كه جوابي نداريد به همه مهر كفر بزنيد ،
اما نصيحتي دوستانه مي كنم كه اين نقطه ضعف را جدي بگيريد بهتر است هر وقت كم آورديد سكوت كنيد!!! ياد آور مي شوم كه من هيچ گاه منكر مقام والاي حضرت فاطمه نشده ام بلكه گفته ام شما هنوز نتوانسته ايد نام ايشان را كاملا از صفحات تاريخ پاك كنيد، هر چند كه درباره پاك كردن نام بسياري از زنان كاملا موفق بوده ايد!!! به حافظه ي مردم مراجعه كنيد، چند بار نام ام كلثوم دختر ديگر حضرت علي را مي بينيد؟
آيا تنها وجود اين اسم در ميان صفحات كپك زده كتابها ي حديث كافي است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
15 | جواد سالمي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ تير ١٣٨٧ |
دوست ندارم اين جا مكان مناظره مسخره من و شما باشد..اين سايت براي من خيلي مقدسه و من اين سايت و شبكه سلام را از جان خود بيشتردوست دارم.چون باعث سربلند بيرون آمدن من از خيلي از گفت و گو هايم با دوستان اهل تسنن شده و در آنجا به امامان توهين كرديد كه نوشته ايد :چرا هميشه به نظر مي رسه که پيامبران وامامان سعي مي کردند فرزندان دختر خودشان را نديده بگيرند؟
من اسم خود را نوشتم .اميدوارم من شما را يك جا ببينم. ديگه به اين صفحه نمي آيم
در ضمن من از كلمه فمنيست و دكتر شريعتي متنفرم . من به شما گفتم كه اول تعصب را از خودت دور كن و بعد دنبال گمشدتت بگرد .
در اذهان مردم دنبال حقيقت نگرد كه به بيراهه مي روي . با امثال جنابعالي زياد برخورد داشته ام .شما و امثال شما يك نقطه مثبت دارند و آن اين كه در مقابل حقيقت فقط چند صباحي مقاومت مي كنيد و بعد ان شا’ الله به سلامت به راه مي آييد.
در ضمن در كل زندگي 20ساله ام هر گز كم نياورده ام .شما هميشه دچار سو تفاهم مي شوي .ديروز عصباني ولي امروز آرام هستم ولي شما اين بار خيلي زياد از كوره در رفتي خانم نفيسه عصباني (فمنيست و بد بين)
حالا اگر در بين علماي شيعه زنان گم مي شوند (به عقيده مسخره شما)در بين علماي اهل تسنن زنان اضافه مي شوند.آن هم نه يك عدد دو تا فكر كنم فقط با اضافه شدن زنان به تاريخ شما راضي مي شوي
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
16 | سيد سجاد | | ١٢:٠٠ - ١٦ تير ١٣٨٧ |
با تشكر از گرد آوري مطالب فوق لطفا به اين مساله هم پاسخ فرماييد: خداوند در قرآن مجيد مى فرمايند .
(يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ) سورة الا حزاب آية 59 ( اى پيامبر بگو به زنانت دخترانت و زنان مومنان ) از اين آيه معلوم مي شود كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم يك بنت نداشته بلكه بنات يعني نه 2 دختر بلكه 3 دختر يا بيشتر داشته اند.

پاسخ:
دوست گرامي ! آيا در اين آيه :
ِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل‏
منظور از «نسائنا» اين است كه پيامبر در قضيه مباهله چندين زن را همراه خود برده است ؟ در حالي كه پيامبر غير از فاطمه زهرا سلام الله عليها هيچ كس ديگري را با خود نبرده است .


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
17 | ساعد آذري | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٣ تير ١٣٨٧ |
آقاي «محمد نيکنام عربشاهي تبريزي » محقق تاريخ اسلام ، نيز اعتقاد دارد که عثمان با دو خواهر زاده ي حضرت خديجه ازدواج کرده نه 2 دختر پيامبر...
18 | مرتضي اميني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ مرداد ١٣٨٧ |
باسلام خدمت شما
درهيچ جاي تاريخ نيست كه پيامبر به در خانه يكي از زنان عثمان رفته باشد كجا بودند اين دختران دران روزگار سخت كه پيامبر را كمك وهمياري نمايند اين خانمها دختران خديجه بوده اند كه قبل از ازدواج رسول الله متولد شده اند
عاليجناب كساني كه اين حديثهاي دروغ را جعل ميكنند اينها تتمه بني اميه هستند وگرنه امام عيلي كجا وعثمان سرتاپاتقصيركجا
19 | فريدون | | ١٢:٠٠ - ١٩ مرداد ١٣٨٧ |
دوستان ياد ونام خدا را ورد زبانتان بسازيد نگذاريد توجه به جزئيات شما را ازکل غافل سازد نگرش محدود ديد وسيع نمي آورد .
20 | سيد فريدالدين محمد صديقيان | Iran - Zanjan | ١٢:٠٠ - ٢١ شهریور ١٣٨٧ |
اينها بادفن ابوبكر و عمر در جوار و خانه رسول الله در واقع انها را در محلي غصبي دفن نمودند و بر خلاف صريح قران عمل نمودند چون در سوره حجرات امده است كه در حضور پيامبر صداي خود را بالا نبريد در حاليكه عايشه و ديگران درست در كنار گوش مبارك رسول اكرم قرومپ قرومپ كلنگ زدند و خانه اش را غصب نمودند و انچه بر ايشان حرام بود را بر خود حلال نمودند الهم العن اول ظالم ظلم بحق محمد و ال محمد.
21 | امير | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ شهریور ١٣٨٧ |
چه طوري عثمان با دو خواهر مي تواند ازدواج کند؟ مگر اين کار در اسلام حرام نيست؟

پاسخ:
دوست گرامي جناب امير سلام ! آن&zwnjها مدعي هستند كه وقتي رقيه دختر پيامبر از دنيا رفت ، پيامبر ام كلثوم را نيز به عثمان داد !!!  اين كه اين ام كلثوم تا آن زمان در كجا بوده ؟ با كي زندگي مي&zwnjكرده ؟ چرا هيچ كسي غير از عثمان از وي خواستگاري نكرده ؛ در حالي كه براي خواستگاري از حضرت زهرا و دامادي پيامبر بسياري از بزرگان صحابه صف كشيده بودند ؟ و سؤالات بسياري كه همگي بي جواب مانده است .
22 | عمربن.. | | ١٢:٠٠ - ١٣ آبان ١٣٨٧ |
شما شيعه ها به خرفات روي اورده ايد مگرخدا بهتون رحم كنه وگرنه تو گمراهي اشكاريد

پاسخ:
???!!!
23 | محمد @@@ | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ آبان ١٣٨٧ |
راجع ازدواج ام كلثوم دختر حضرت علي (ع) توضيح دهيد

پاسخ:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
24 | سهيل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ آذر ١٣٨٧ |
سلام واپس گرايان
دنيا در حال فتح ساير كرات منظومه شمسي است و شما در خرافات 1400 اندي سال پيش غرق تمام اين چيزها متعلق به گذشته است و جزيي از تاريخ و شما نمي توانيد با اني دروغ هاي شاخ دار اعتقادات اهل سنت را مخدوش كنيد چرا جرات نداريد در عربستان ومصر همچنين حرف هاي بزنيد
25 | مجيد شريفي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٧ |
سلام بر شما آقاي سهيل
پدر من اهل سنت مذهب شافعي دارد و مادر شيعه مي باشد. به دليل اختلافات شديد خانواده هر دو (به جز پدر و مادرم) از اسلام زده شدم و دين مسيحيت را پذيرفتم. اما بعد از 3 سال كم كم با تحقيق و مقايسه كتاب انجيل با قرآن حقيقت وجودي اسلام را پذيرفتم . امروز شيعه هستم و در اين زمينه خيلي تحقيق كردم. لازم است بدانيد كه در همان عربستان، مصر وساير كشورهاي عربي كساني هستند كه بتوانند با دلايل قاطع حرف شيعه را به كرسي بنشانند. افرادي مثل عصام المعادها و تيجاني ها. هر چند وظيفه مي دانم كه من هم به نوبه خود حق خاندان رسول اكرم را ادا كنم. راستي چرا كشورهاي عربي آنقدر جرائت ندارند كه كتاب هاي شيعي مذهب در كشورهايشان تكثير و منتشر شود. نكند به آن كشورها مسافرت نكرده ايد و حقيقت را نمي دانيد. من به دليل شغلم (كارشناس ارشد طراحي مجتمع هاي كشت و صنعت) رفته ام. علي هنوز تنهاست و در ادامه تنهاييش مهدي هم تنها مانده است.
26 | شيعه كوچولو : به برادر سهيل ! | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٧ |
همين كه خود اذعان و قبول داريد كه در كشورهاي سني مذهبي مانند عربستان و مصر . شيعيان نمي توانند حرفي بزنند و چيزي بگويند . مشخص ميكند كه ادعاي ما . مبني بر حاكميت خفقان و ترس در مسلك جنابعالي است .
به عبارتي . شما ناخواسته . به بطلان عقيده خود اقرار كرده ايد !

هههههههههههه
27 | A Akhlaqi | Canada - Toronto | ١٢:٠٠ - ٠٤ دي ١٣٨٧ |
وعليکم السلام
آقاي سهيل.
از طرز گفتار شما معلوم ميشه که دچار غرب زدگي يا فرقه زدگي وهابيت شده اي !!
شما مرا به کهنه انديشي و خرافه پرستي محکوم کردي، و پيشرفت علم را دليل بر تازه نگري خودتون و همسالان خودتون پيش کشيديد.
حالا من از شما يک سؤال ميکنم، اگر علم به تاريخ پيدايش انسان و تحقيقات در اين برهه نمي پرداخت، چگونه ثابت ميشدکه شما و اجدادتان از نسل ؟؟
28 | بچه مسلمان | Iran - Chabahar | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٧ |
باسلام.يه سوال.شماميدونين ايران ازفتوحات كيه؟؟وچه جوري جزو قلمروهاي اسلام شد؟؟؟

پاسخ:
با سلام
در مورد فتوحات (از جمله فتح ايران) و نيز انگيزه هاي آنها مي توانيد به صورت مفصل در آدرس ذيل اطلاعات به دست آوريد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=122
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
29 | محسن ... | | ١٢:٠٠ - ٠٥ بهمن ١٣٨٧ |
سلام دستتون درد نكنه اگر مي شد يه قابليتي توي سايت گذاشت كه ما مطالبو براي شخص سوم فوروارد مي كرديم خيلي خوب بود. يا علي

پاسخ:
با سلام
شما در قسمت بالا سمت چپ هر مطلب (خبر، مقاله، پرسش و پاسخ و ...) دقت نماييد آيتمي به عنوان ارسال به دوستان (با تصوير يک پاکت نامه پستي) وجود دارد که از طريق آن شما مي توانيد مطلب موردنظر را براي دوستان خود (از طريق معرفي ايميل دوستتان) ارسال نماييد.
موفق و مؤيد باشيد
معاونت اطلاع رساني

30 | دليريان كريم | | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٧ |
خيلي عالي
31 | بهمن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠١ اسفند ١٣٨٧ |
اللهمَ خُصَّ انتَ اَوّل ظالم باللعن مني وَابدَءُ به اولاًثمَّ الثاني وَالثالث َوَالرابعَ اللهمَّ العنِ يزيد خامساً و العن عبيدَ اللهِ بن زيادٍ و ابن مرجانةَ و عمربن سعد وَ شمراً و ال ابي سفيانَ وَال زياد و ال مروان و الي يوم القيامَة اين آقايون و خانمهايي كه حاضر هستند قيامت خودشون رو براي كساني بدهند كه تاريخ در مورد اونها حتي به قلم اربابان اهل خودشون مثل صحيح بخاري و صحيح مسلم و ... اونها رو رد كردند و در فضائل علي و اولاد علي نتوانسته اند خاموش بمانند و مجبور شده اند لب به بزرگواري ايشان بزنند . پس چگونه است كه به ريسمان پوسيده اونها چنگ مي زنيد و بعد منتظر قيامت مي شوند . شما در تاريخ جستجو كنيد ببينين حتي دشمنان علي نمي توانند مطلبي منفي در مورد علي بگويند چون هر چه در مورد علي بوده فضيلت و بزرگواري بوده . تعجب اينجاست كه متاسفانه دوستان دم از آخرت و عدل مي زنند شما ظلم به رسول خدا را توسط همونهايي كه ما لعن بر آنها مي فرستيم رو در كتابهاي خودتون توسط بزرگان مذهب خودتون ببينيد . شما ببينيد كه چگونه به علي و اولاد علي ستم كردند . اينها مطالبي هستند كه بزرگان خودتان نقل كرده اند . من مسئله رو طوري ديگر بيان مي كنم ما مي گوييم نعوذبالله علي نا حق حسن و حسين نا حق طفل شش ماه چه گناهي كرده كه اينجور مظلومانه ايشان رو به شهادت مي رسانند . امروز شما ها از اين نا راحت هستيد و دم از اين مي زنيد كه چرا شيعيان بعد از گذشت 1400 سال هنوز عزاداري براي امام حسينشون مي گيرند من عرض مي كنم اگر نبود اين عزاداريها و اين زنجير زني ها حادثه كربلا نيز مانند حادثه قدير فراموش مي شد . بنده به عنوان يك شيعه افتخار مي كنم كه از عزاداران ابا عبدالله الحسين باشم . امروز همه شيعيان بايد محرم و صفر را زنده نگهداراند اين تكليف بر هر شيعه است . بله دوستان من پيشنهاد مي كنم . چشم به هم بزني دنيا تمام مي شود و در آخرت بايد جوابگوي اعمالمون باشيم پس تا به آتش ديگران نسوخته ايد . از خداوند استمداد بطلبيد و چشمها رو باز كنيد و از شيعيان ولي خدا و حجت خدا امام علي عليه السلام باشيم با توكل به خدا . كه فردا دير است
32 | م- د | | ١٢:٠٠ - ٠٣ اسفند ١٣٨٧ |
باسمه تعالي سلام عليكم . بااحترام جواب نظري راكه به شماره 11اين صفحه داده ايددرست نميباشد.درست است كه صحيح بخاري يكي ازمهمترين كتاب اهل سنت است ولي چنين نظري نيست كه بگويند"كسي حق تحقيق دراين كتاب رانداردواحاذيث اين كتاب تماماداراي سندمحكم ميباشد. ". بلكه اين كتاب نيزميتواندموردتحقيق اهل علم قرارگيرد(وهمچنانكه اين كتاب ازسوي بسياري موردتحقيق بوده است)ونيزچندين حديث دراين كتاب وجودداردكه داراي اسنادومدارك چندان معتبري نيست.پس ازايجادشبهه خودداري فرمائيد

پاسخ:
عليکم السلام
بهتر بود ابتدا سري به آراء و نظرات علما و بزرگان مذهب خودتان مي انداختيد و بعد چنين سخني مي گفتيد تا لااقل موضوع واحدي و مشخصي راجع به کتب صحيحين و يا حداقل کتاب صحيح بخاري مي گرفتيد.
چرا که علماي و بزرگان شما با شما هم عقيده نيستند و حتي در همين آخرين همايش صحيح بخاري که در زاهدان برگزار شد يکي از روحانيون شيعه که صحبت شما را بيان کردند (که بايد در صحيح بخاري تحقيق کرد و احاديث مشکل دار و .. را از آن حذف کنيم) با چنين عکس العمل و .. مواجه شد که ديدني بود.
جهت مشاهده متن و صوت موردنظر لينک ذيل را مطالعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=42
و جالبتر آنکه وقتي يکي از انديشمندان شما سعي بر اصلاح اين صحيح بخاري (که به قول شما صحيح ترين کتاب بعد از قرآن است (حالا خوبه که نگفتيد قبل از قرآن)) داشت چه جبهه گيري هايي عليه ايشون نشد.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=603
و البته اظهارات و نقل قول هايي بسياري از علما و بزرگان اهل سنت و وهابيت که تمامي روايات صحيح بخاري را درست دانسته و در تمامي بحث ها و صحبتهاي خود تا سخن از حديثي از صحيح بخاري مي آيد بدون چون و چرا و بررسي آن را قبول مي کنند.
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني

33 | م- د | | ١٢:٠٠ - ٠٥ اسفند ١٣٨٧ |
سلام عليكم. باحترام پس بااين احاديث فراواني كه درمنابع شيعه وجوددارد ازجمله اين حديث كه با سندصحيح دركتاب وسايل الشيعه آمده است چه ميگوئيد؟ :" قدانكح رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم , وصلي علي ورا’ هم " . وسائل الشيعه چاپ سنگي كتاب الصلات صفحه526. لابدخواهيدگفت اين حديث ضعيف است؟! ياطبق معمول ازفنون سفسطه يامغلطه يارفوكاري استفاده ميفرمائيد؟ منتظرجواب شماهستم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
به جاي آنكه بگوييد روايت فراوان ، بهتر بود بگوييد تنها يك روايت ، آنهم با نه با سند صحيح آنطور كه شما ادعا كرده ايد ، بلكه با سند ضعيف ؛ آنهم نه در وسائل الشيعه به آدرس چاپ سنگي !!! زيرا هيچ كس به چاپ سنگي آدرس نمي دهد (تنها شما مي دهيد و مي گوييد در وسائل چاپ سنگي چون در دسترس نيست)‌ آدرس دادن به چاپ سنگي براي زماني بود كه چاپ هاي جديد موجود نبود ، و يا براي كتاب هايي كه چاپ جديد آن ها موجود نيست . و شاهد بر دروغ بودن اين آدرس ذكر اين روايت در كتاب مستدرك الوسائل است (يعني رواياتي كه در وسائل الشيعه نيامده است!!!)
مستدرك الوسائل ج 14 ص 441 ش 17228
اما سند روايت ؛‌ اين روايت را احمد بن محمد بن عيسي قمي در كتاب نوادر از عثمان بن عيسي نقل مي كند ؛‌ كه البته عثمان بن عيسي طبق نظر شيعيان واقفي بوده و با حضرت موسي بن جعفر عليه السلام درگيري داشته است و به همين سبب روايات او مورد قبول نيست .
مي توانيد در اين زمينه به كتاب معجم رجال الحديث آية الله خوئي ج 12 ص 129 ش 7623 مراجعه نماييد ( و نه البته به چاپ سنگي!!!!)
البته روايت را مي توان به صورت دلالي نيز توجيه كرد ؛ به عنوان مثال مي توان روايت را به اين صورت معني كرد كه : قد انكح رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم نفسه بناتهم ؛ كه اين مطلب مورد خلاف نيست ؛ و يا صلي علي ورائهم ولكن مع قرائة السورة كه در روايات شيعه نيز چنين آمده است كه صلي علي ورائهم لنفسه .
نيز بايد متذكر شويم كه سفسطه و مغالطه كار علماي اهل سنت است و نه علماي شيعه
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
34 | م-د | | ١٢:٠٠ - ١٥ اسفند ١٣٨٧ |
باسمه تعالي سلام عليكم. احتراما جناب ابومهدي لطفاپاسخ فرمائيدبنابه چه دليل وحجت شرعي مارا سني ووهابي قلمدادكرده ايد؟!! ازكجاي حدودجمعاهفت سطرمطلب فوق الذكرماكه متن آن كاملا واضح است به اين استنباط ونتيجه رسيده ايد؟ آياشيوه مرضيه شماهمين است؟ بهرحال براي اين قضاوت خوددرپيشگاه عدل خداوندمتعال جوابگوخواهيدبود(هرچندكه بااين قضاوتتان ماتصورنميكنيم كه شماباوري نسبت به حقيقت حضوروجواب درپيشگاه عدل الهي داشته باشيد). ونيزبدينوسيله ازشماتقاضادارم كتب مرجع موردمعرفي خودراكه ميفرمائيدچاپ جديدهم هستندبرايم باايميل جهت مطالعه ومقايسه ارسال فرمائيدتامانيزازاين كتب قديمي وچاپ سنگي خلاص شويم ضمنامانفهميديم كه" تالااقل موضوع واحدي ومشخصي راجع به كتب صحيحين ويالااقل صحيح بخاري مي گرفتيد" يعني چه؟ اگرمنظورشماموضع است(نه موضوع)ميتوانيدآنرابوضوح دردوسطراول مطلب ناپيداكنيديعني ازنظرما صحيح بخاري ياهركتاب مرجع ديگري جاي تحقيق داردواين حق مسلم محقق است وچنانكه گفته ام چندين حديث ازاين كتاب نيزضعيف وغيرمنطقي ونادرست است. شايدبرايتان جالب باشدكه بدانيدبرخلاف تصورشماسالهاست براي ماخداوندمتعال وقرآن كريم وفرمايشات درست ومنطقي پيامبراكرم(ص)ائمه (ع) داراي ارزش ميباشدنه بقول شما نظرات وآرا’ به اصطلاح علماي اين ياآن گروه واين داميست كه شماووهابيون كه شماادعاي مبارزه باآنهاراداريددرآن گرفتاريد.بخاطرخداقدري باانصاف به خودنگاه كنيد,بعدازاينهمه سال هنرتان اين شده است كه اقوال درست ونادرست راالبته بااشتباهات ونواقص بسياردرباره موضوع خودساخته اي تكه دوزي كرده وبدون استدلال ياكشف وخلاقيت بيان كنيدكاريكه يك ضبط وپخش صوت ويك رايانه ضعيف هم بسياربهترازشمابه انجام آن قادراست. خوشبختانه مادرهمايش مورداشاره شماحاضرنبوده وسعادت مشاهده بقول شماآن برخوردديدني رانداشتيم. وماهيچگاه نگفته ومعتقدنبوده ايم كه صحيح بخاري صحيحترين كتاب بعدازقرآن است تاچه رسدبه آنكه شمااجازه شيطنت پيداكرده وبفرمائيد" خوبه كه نگفتيد قبل ازقرآن".! ماهرگزمثل وهابيون(مذهب مصنوع استكبار)هرگزتمامي روايات صحيح بخاري و..رادرست نميدانيم همچنانكه تمامي روايات مجلسي وكليني و.. رانيزبه همچنين.پس اين تيغ شماكه باآوردن سخني ازصحيح بخاري و.. ماآنرابدون چون وچراقبول كنيم برماكارگرنيست.مامدتهاست يادگرفته ايم كه بررسي كنيم وباوسواس بسنجيم. وامادرباره جوابيكه به روايت موردنقل داده ايدبله حق باشماست اين روايت درمستدرك الوسايل نيزآمده است واين نيزدرست است كه ازنظربرخي علماي شيعه اين روايت موردقبول نيست ولي همچنانكه ميدانيدموردقبول نبودن چيزي ازنظرعده اي, حقيقت نداشتن آنرااثبات نميكند. پيش بيني ماكاملادرست بوده زيراشمادقيقا همان جوابي رابه من داده ايدكه آنرادرمطلب خودآورده بوديم. اماراجع به سفسطه ومغلطه ورفوكاري شايان ذكراست كه شمادرجواب نوشته ايد: " البته روايت راميتوان بصورت دلالي نيز توجيه(!!!) كردبعنوان مثال ميتوان روايت رابه اينصورت معني كردكه ..... كه اين مطلب خلاف نيست ويا ...." .شماصراحتاميگوئيدميتوان " توجيه " كردپس كارشماتوجيه است نه استدلال وايجادباوريقيني. درثاني ميپرسيم اين مطلب موردخلاف چه كساني نيست؟ بديهي است كه موردخلاف خودواشخاصي ازخودتان نيست پس باعرض معذرت دليل اينگونه يعني " به شهادت دمم ".واين يعني همان مغلطه وسفسطه ورفوكاري كه پيشترگفتيم. وامادخصوص سطرآخرجوابتان چون مابرعكس آنچه شماتصوروقضاوت كرديدازعلماي اهل سنت ياازپيروان كورايشان نبوده ونميباشيم لهذامخاطب آن نيزكسي نيست جزخودشما. بدانيدكه ماهرگزتمايلي به اين روش بيان نداشتيم . ربناآتنافي الدنياحسنه وفي الآخرت حسنه وقناعذاب الناربرحمتك يا ارحم الراحمين

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
همانگونه كه ما نيز قبلا گفته ايم و ساير خوانندگان نيز به خوبي متوجه شده اند ، شما از اهل سنت به اصطلاح نوگرا هستيد كه فرار به جلو كرده و نظر سابق علماي اهل سنت در مورد صحيح بخاري و مسلم را به علت اشكالات بسيار زياد وارده شده بر آن ، منكر شده ادعا مي كنند تمامي روايات صحيح بخاري و مسلم صحيح نيست !!!
همچنين بعد از آنكه روايتي را به دروغ از كتاب وسائل الشيعه نقل كرده ايد با اينكه در اين كتاب موجود نيست و آدرس چاپ سنگي را نيز داده ايد !!! و بعد از آنكه ما دروغ هاي شما را مشخص كرده و گفتيم اين روايت ضعيف است و همچنين قابل توجيه دلالي نيز هست !!!
حال به جاي اقرار به اين مساله ، باز فرار به جلو كرده و اين مطلب را كه ما اصطلاح «توجيه دلالي» را مطرح كرده ايم ، بهانه اي كرده ايد تا بگوييد كار ما توجيه كردن است !!!
جالب تر اينكه ادعا كرده ايد از قبل ، پاسخ ما را حدس مي زده ايد !!!
اگر واقعا علم به ضعف سند روايت داشته و آن را با وجود علم به ضعفش ، به عنوان مدرك مطرح كرده ايد ، كه واي بر شما !!!
و اگر علم نداشته ايد ، واي بر دروغگويي شما كه ادعا كرده ايد از قبل پاسخ ما را مي دانستيد !!!
همين مقدار براي ساير خوانندگان نيز كفايت مي كند تا به حقيقت گفتار شما پي ببرند !!!
خداوند همگان را به راه راست هدايت نمايد
گروه پاسخ به شبهات
35 | م-د | | ١٢:٠٠ - ١٩ اسفند ١٣٨٧ |
باسمه تعالي سلام عليكم احتراما. افتخارمااين است كه باشيوه هاي منطقي وصحيح براي دريافت حقيقت جستجووتلاش ميكنيم ودراينكارسعي ميكنيم حب وبغض بي اساس راكناربگذاريم هرچندموردتهمت وافترا شما واقع شويم .لطفاآداب انساني راملاحظه وسعي درتلقين موضع خودبه خوانندگان محترم رانداشته باشيداگربنابه ادعاي شما كساني غيرازشما برداشت شماراداشته اندلطفا آنهارامنعكس فرمائيدتاوفق حق مسلم خودآنهارابررسي وجواب ارائه كنيم. درموردمطالبي كه مطرح فرموده ايدمادرنظرشناره34خودمان بطوركافي ووافي به انهاازجمله روايت موردنظرتان پرداخته ايم (كه اين اصرارمجددشما علاوه بردانش فوق العاده تان نشانگرضعف مفرط بينائي شمانيزميباشد).اين حقيقت است كه خواب زده رانميتوان بيداركردواين حقيقت است كه شماتاخودتان راازپيله ايكه دورتان تنيده ايدوتنيده اندرهانسازيدقادربه دريافت حقيقت نخواهيدبود. وهابيون وشما(دانسته ياندانسته)مثل دولبه قيچي برحقيقت اسلام وتشيع اصيل علوي تاخته ودرصددوهن ومحوحقايق هستيدولي بايدبدانيدكه همچون اسلاف وگذشتگانتان(كه براي كمك به تعجيل درظهورحضرت مهدي عليه السلام برگژيها دامن زدند) هرگزوهرگزنخواهيدتوانست وموفق نخواهيدشدوخداوندمتعال حافظ حقيقي اسلام وتشيع است. ازاطاله كلام خودپوزش ميخواهم ومن الله توفيق

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
همانطور كه در ذيل نظرات ديگر شما در ساير بحث ها نيز مطرح كرده ايم ، روش منطقي و صحيح در نظر شما آن است كه با ذكر منبعي دروغ براي روايت و ادعاي صحت سند آن ، در همين موضوع در نظر شماره 33 ، كه پاسخ آن نيز داده شد و نيز دروغ پراكني هاي ديگر ، با داشتن اسم شيعه ، شيعه را از حقيقت دور كنيد .
البته مانند مولويان اهل سنت ، ذكر اين پاسخ هاي ما را كه به صورت دقيق و با مدرك صورت مي گيرد ، تهمت زدن و افترا قلمداد كرده و با هوچي گري سعي در به هم زدن بحث مي كنيد (همانطور كه در نظر شما ذيل بحث المستقله و غير آن شاهد اين مطلب بوديم)
اگر تشيع اصيل در نظر شما آن است كه دروغ گفته و آن را حقيقت مطرح كنيم ، ما از اين تشيع اصيل شما بيزاريم !!! البته همگان مي دانند كه امير مومنان و اهل بيت از شما به دور مي باشند .
همچنين ما را متهم كرده ايد كه مي خواهيم با دامن زدن به كجي ها زمينه ظهور را فراهم كنيم !!!
اگر افشاي دروغ ديگر دامن زدن به كجي ها است !!! ما اين تهمت را به جان و دل مي خريم .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
36 | م- د | | ١٢:٠٠ - ٢٢ اسفند ١٣٨٧ |
باسنه تعالي سلام عليكم افشاي دروغ شما درجواب مانهفته است كه مثل بزرگانتان ازحق وتو استفاده وازدرج آنها خودداري ميكنيد. اگرراست ميگوئيدآنهارادرج قضاوت رابه نظرخوانندگان محترم بگذاريد. شماهنوزنميدانيدكه درجهان امروزه اطلاعات پوشيدن مطالب امكان پذيرنميباشد. ومن الله توفيق

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- نظراتي كه از شما بر روي سايت علني شده است ، به خوبي بيانگر سطح پايين علمي شما و انگيزه شما (كه با دروغ پراكني مي خواهيد شيعه را بدنام كنيد و گفتيد كه روايتي در كتاب وسائل الشيعه چاپ سنگي با سند صحيح آمده است !!! اما اين روايت در كتاب وسائل نبود و سند آن نيز ضعيف بود و دقيقا روشي را به كار برديد كه مولويان اهل سنت در ترويج عقائد خويش به كار مي برند) مي باشد .
2- استفاده از حق وتو امري طبيعي است ، چون همه روزه نظرات بسياري با مضامين فحش هاي ركيك و ... و اخبار دروغ و... و يا امطالب تكراري به ما ارسال مي شود ، و طبيعي است كه اين مطالب ، بايد حذف گردد ، و نظراتي هم كه از شما درج نگرديده است ، به علت تكراري بودن مضمون ، درج نگرديد (در مورد شما در چند مورد اغماض شد و با وجود تكراري بودن ، نظر شما درج گرديد)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

37 | قاسم فتح الله زاده بنده خدا و محب استان علي و فاطم | | ١٢:٠٠ - ٠٥ فروردين ١٣٨٨ |
السلام عليکم
فضل و سپاس مر خدايرا که حق است و صاحب حق و محافظ حق است بر حق است وبا حق است
ارکان استانش جز بر حق استوار نيست و وظيفه مخلوق نسبت به او جز شناخت او و حق او نيست
و منت اورا که مارا به نور محمد هدايت کرد و به زيور اسلام بياراست و مهر محب علي و شيعته را
بر پيشانيمان نگاشت تا در ضلالت و گمراهي حبل المتينش را تمسک جوييم و به ضلالت نيافتيم
وسپاس از زحمات بي شاعبه و وصف نا پذير شما
اجرتان با حق
38 | حسين | | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد خدمت شما از شما و همه همكاران گراميتان به خاطر زحمات بي دريغتان متشكرم ولي از اينكه در جواب دادن به برخي از سوالات (مانند سوال آقاي/خانم م.د) از روشي نامناسبي استفاده مي كنيد از شما گله مند هستم. رسالت و وظيفه شما بيان حقايق با ارائه سند و مدرك معتبر مي باشد. شايد در اين بين فرد سوال كننده قانع نشده باشد و حتي از الفاظ مناسبي نيز استفاده نمايد (منظورم آقاي/خانم م.د يا شخص خاصي نيست) اين عمل دليلي بر بروز رفتاري ناشايست از طرف ما و مقابله به مثل كردن نيست. در زمان پيامبر و امامان نيز بودند افرادي كه با دلايل ارائه شده از طرف آن بزرگواران قانع نشده و بر اعتقاد خويش اسرار مي كردند ولي هيچ گاه از آن بزرگواران رفتاري كه گواه بر تمسخر كردن يا دادن نسبتي به آن افراد باشد سر نزده است. آيا جز اين نيست كه مسلمان واقعي بايد داراي شرح صدر باشد ؟ از اين موضوع كه بگذريم آيا براي پاسخ به افراد و اثبات حقانيت ادعاي خود بايد از عبارات استعمال شده توسط فرد مقابل براي كوبيدنش استفاده شود ؟ بكار بردن عبارت "چاپ سنگي" در جواب آقاي/خانم م.د آن هم به صورتي كه باعث تمسخر فرد مقابل شود در كدام يك از شيوه هاي مباحثه بزرگان رواج دارد كه شما از آن استفاده مي كنيد؟ اگر نوع آدرس دهي اين فرد طبق شيوه هاي معمول و صحيح نيست شما اين شيوه صحيح را به ايشان تذكر دهيد نه نوع ارجاع ايشان را به تمسخر بگيريد.من شيعه هستم و بر راستين بودن مذهب خود هيچ ترديدي ندارم از شما كه در جايگاه نمايندگي از طرف جامعه تشيع به رفع ابهامات مي پردازيد بيشتر از اين انتظار مي رود. در نوع جواب دادن و الفاظي كه بكار مي بريد دقت بيشتري اتخاذ كرده و در نظر بگيريد كه محققين به شما با ديد ديگري نگاه مي كنند. و من الله توفيق
39 | علي | | ١٢:٠٠ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
مثل هميشه دست به هر روشي مي زنيد که مردم رو گمراه کنيد. براي شما و کساني که باورتون مي کنند متاسفم
40 | ايمان پور | | ١٢:٠٠ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بسم رب الشهدا والصديقين سلام بله شكسته شدن بت خلفاي سه گانه براتون كه 1400 ساله مردم رو گمراه كردند و حق اهل بيت رو پايمان براي شما بايد هم كه تاسف داشته باشه!
  بعدی [1] [2] [3] [4]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها