2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
کد مطلب: ٥١٣٤ تاریخ انتشار: ٢١ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 128967
پرسش و پاسخ » اهل سنت
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟

سؤال كننده : محمد علي رزمي

پاسخ :

زماني كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در مكه مبعوث شده و دين اسلام را در ميان مردم به صورت علني اعلام فرمود ، با مخالفت قريش و به ويژه سران آن ها روبرو شدند . از آن جاي كه سران قريش قدرت گرفتن دين اسلام را با منافع خود در تضاد مي ديدند ، در برابر رشد روز افزون دين مبين اسلام وحشت كرده و جنگ همه جانبه اي را آغاز كردند ؛ تا جايي كه هر كسي را كه مسلمان مي شد ؛ به ويژه اگر از بردگان و كنيزان بود ، به شدت مورد آزار و اذيت قرارمي دادند تا از دين اسلام دست بكشند .

نمونه بارز آن كشته شدن ياسر و همسرش سميه ، پدر و مادر عمار بود كه تحت شكنجه مشركان قريش به شهادت رسيدند.

ايمان آوردن عمر ، از ديدگاه اهل تسنن :

عمر بن الخطاب نيز كه از سران قريش به شمار مي آمد ، طبق شهادت بزرگان اهل سنت ، از كساني بود كه در برابر دين اسلام و پيامبر گرانقدر اسلام مقاومت شديدي مي كرد و هر كسي را كه مسلمان مي شد آزار و شكنجه قرار مي داد ؛ تا آن جا كه بسياري از مشركين از ترس وي اسلام نمي آوردند و يا اسلام خود را مخفي مي كردند و اگر اسلام آنان علني مي شد توسط عمر بن خطاب شكنجه مي شد . ما در اين جا فقط به دو مورد اكتفا مي كنيم .

اذيت و آزار مسلمانان توسط عمر :

ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند :

عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلي قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلي الحبشة جاءني عمر وأنا علي بعير نريد أن نتوجه فقال : إلي أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذي في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتي يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته علي المسلمين .

عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلي نقل مي كند كه گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مي شد ) ؛ وقتي كه خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليكه من بر شتري بودم و مي خواستم كه به راه بيفتم ؛ پس گفت : اي أم عبد الله به كجا مي روي ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايي مي رويم كه به خاطر بندگي خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه كه ديده بودم يعني آرام شدن عمر ، با خبر كردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد داري كه اسلام بياورد ؟ پاسخ دادم : آري ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمي آورد تا اينكه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعني حتي اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمي آورد ) از بس كه بر مسلمانان سخت گير بود .

تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ، ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 - 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 - 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .

نحوه اسلام آوردن عمر :

بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ذهبي در تاريخ الاسلام ، محمد بن سعد در الطبقات الكبري و ابن عساكر در تاريخ دمشق ، اسلام آوردن عمر را اين گونه نقل كرده اند :

عن أنس بن مالك قال : خرج عمر رضي الله عنه متقلدا السيف فلقيه رجل من بني زهرة فقال له : أين تعمد يا عمر ؟ قال : أريد أن أقتل محمدا !

قال : وكيف تأمن في بني هاشم وبني زهرة وقد قتلت محمدا ؟

فقال : ما أراك إلا قد صبأت . قال : أفلا أدلك علي العجب إن ختنك وأختك قد صبآ وتركا دينك .

فمشي عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر تواري في البيت فدخل فقال : ما هذه الهينمة ؟ وكانوا يقرءون طه قالا : ما عدا حديثا تحدثناه بيننا قال : فلعلكما قد صبأتما ؟ فقال له ختنه : يا عمر إن كان الحق في غير دينك ؟ فوثب عليه فوطئه وطئا شديدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بيده فدمي وجهها فقالت وهي غضبي : وإن كان الحق في غير دينك إني أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله .

فقال عمر : أعطوني الكتاب الذي هو عندكم فأقراه وكان عمر يقرأ الكتاب فقالت أخته : إنك رجس وإنه لا يمسه إلا المطهرون فقم فاغتسل أو توضأ فقام فتوضأ ثم أخذ الكتاب فقرأ ( طه ) حتي انتهي إلي : * ( إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري ) *

فقال عمر : دلوني علي محمد فلما سمع خباب قول عمر خرج فقال : أبشر يا عمر فإني أرجو أن تكون دعوة رسول الله صلي الله عليه وسلم لك ليلة الخميس : اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بعمرو بن هشام . وكان رسول الله صلي الله عليه وسلم في أصل الدار التي في أصل الصفا .

فانطلق عمر حتي أتي الدار وعلي بابها حمزة وطلحة وناس فقال حمزة : هذا عمر إن يرد الله به خيرا يسلم وإن يرد غير ذلك يكن قتله علينا هينا قال : والنبي صلي الله عليه وسلم داخل يوحي إليه فخرج حتي أتي عمر فأخذ بمجامع ثوبه وحمائل السيف فقال : ما أنت بمنته يا عمر حتي ينزل الله بك من الخزي والنكال ما أنزل بالوليد بن المغيرة ؟ فهذا عمر اللهم أعز الإسلام بعمر فقال عمر : أشهد أن لا إله إلا الله وأنك عبد الله ورسوله .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 174 - 175 و تاريخ المدينة ، ابن شبة النميري ، ج 2 ، ص 657 - 659 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 34 - 35 و الطبقات الكبري ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 267 - 269 و... .

از انس بن مالك روايت شده است كه عمر در حاليكه شمشير به همراه داشت از خانه بيرون شد ؛ پس شخصي از بني زهره او را ديد وگفت : اي عمر ، قصد كجا داري؟

پاسخ داد : مي خواهم محمد را بكشم !!

گفت : اگر محمد را بكشي ، چگونه از بني هاشم وبني زهره در امان خواهي بود ؟

عمر پاسخ داد : به گمانم كه تو نيز دست از دين خود برداشته اي ( و مسلمان شده اي )

آن شخص گفت : آيا مي خواهي تو را بر چيزي شگفت ، راهنمايي كنم ؟ داماد تو و خواهرت نيز از دين خويش بيرون شده اند !!!

پس عمر به راه افتاده و به نزد ايشان رفت ؛ خباب نيز در آنجا بود و وقتي كه آمدن عمر را احساس كرد در خانه پنهان شد ؛ عمر گفت : اين سر و صداها چيست ؟ - ايشان سوره طاها را تلاوت مي كردند - پاسخ دادند : چيزي جز سخناني كه به هم مي گفتيم نبود ؛ عمر گفت : و شايد شما از دين بيرون شديد ؟

داماد عمر به او پاسخ داد : اي عمر ؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهي كرد ؟

عمر بر او جهيده و او را لگد كوب نمود ، پس خواهرش هم آمد تا از شوهرش دفاع كند اما عمر چنان با دست بر صورت او كوبيد كه صورت او خونين شد ؛ پس خواهرش در حال عصبانيت گفت : اگر حق در غير دين تو باشد پس من شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده اوست .

پس عمر گفت : كتابي را كه در نزد شماست به من بدهيد - عمر خواندن مي دانست - پس خواهرش به او گفت : تو كثيف هستي و غير از پاكيزگان نبايد اين كتاب را لمس كنند ؛ برخيز و غسل بنما يا وضو بگير ؛ پس او وضو گرفت و كتاب را گرفته و خواند : طه ؛ تا به اين جا رسيد كه « انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري »

عمر گفت : من را به نزد محمد ببريد ؛ وقتي كه خباب كلام عمر را شنيد گفت : بشارت بادت اي عمر ؛ اميدوارم كه دعاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در شب پنجشنبه كه گفتند : « خدايا اسلام را به وسيله عمر بن خطاب يا عمرو بن هشام عزيز بنما » در مورد تو مستجاب شده باشد ؛ و در اين هنگام رسول خدا در خانه خويش در پاي كوه صفا بودند .

پس عمر به راه افتاده و به در خانه رسول خدا رفت ؛ و حمزه و طلحه و عده اي نيز درب خانه حضرت بودند ؛ پس حمزه گفت : اين شخص عمر است كه اگر خدا در مورد او خير مقدر كرده باشد مسلمان مي شود ؛ و اگر غير اين را اراده كرده باشد كشتن او براي ما آسان است ؛ رسول خدا نيز در خانه بودند در حاليكه به ايشان وحي صورت مي گرفت ؛ پس از خانه بيرون آمدند و به كنار عمر رسيدند ، پس او دست به كمر بند و محل بستن شمشير برد ؛ پس حضرت فرمودند : اي عمر نمي خواهي بس كني ؟ تا اينكه خداوند همان ذلتي را كه بر وليد بن مغيره وارد كرد ، بر تو نيز فرود آورد ؟ اين شخص عمر است ، خدايا اسلام را با عمر عزيز بنما !!! پس عمر گفت : شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه تو بنده و فرستاده خدايي .

عمر، با تضمين عاص بن وائل، اسلام را پذيرفت:

برخي ادعا مي كنند كه قبل از اسلام آوردن عمر، كسي جرأت نمي كرد در خانه كعبه علني نماز بخواند و مسلمانان مخفيانه به عبادت مي پرداختند، با اسلام آ وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و ...

اين مسأله با روايتي كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است، كاملا در تعارض است ؛ بلكه به شدت از مسلمان شدن مي ترسيد و از ترس اين كه توسط مشركان كشته نشود، در خانه خود مخفي شده بود؛ اما با تضميني كه عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذيرفت . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي نويسد:

حدثنا يحيي بن سُلَيْمَانَ قال حدثني بن وَهْبٍ قال حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِي جَدِّي زَيْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبيه قال بَيْنَمَا هو في الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِيُّ أبو عَمْرٍو عليه حُلَّةُ حِبَرَةٍ وَقَمِيصٌ مَكْفُوفٌ بِحَرِيرٍ وهو من بَنِي سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا في الْجَاهِلِيَّةِ فقال له ما بَالُكَ قال زَعَمَ قَوْمُكَ أَنَّهُمْ سيقتلونني إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِيلَ إِلَيْكَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِيَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِي فقال أَيْنَ تُرِيدُونَ فَقَالُوا نُرِيدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذي صبأ قال لَا سَبِيلَ إليه فَكَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مي گويد: عمر ، در حالي كه ترسيده بود، در خانه مانده بود كه عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مي شود؟ گفت: قوم تو مي گويند كه اگر اسلام بياورم مرا مي كشند. گفت: بعد از آنكه من تو را امان دادم كسي با تو كاري ندارد. عاص خارج شد مردم را ديد كه به سوئي مي روند گفت: كجا مي رويد؟ گفتند: اين پسر خطاب را كه اسلام آورده مي جوئيم گفت: كاري به او نداشته باشيد؛ پس مردم بازگشتند.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1403، ح3651، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عاص بن وائل، همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسخره مي كرد كه خداوند در باره او اين آيه را نازل كرد:

إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ. الحجر/95.

ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.

او همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را «ابتر» ناميد و خداوند در جواب او كوثر را به پيامبرش مرحمت فرمود و خود او را «ابتر» لقب داد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلّ ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتر.

آيا اگر واقعا، عمر آن قدر شجاع و دلاور بود كه اسلام آوردن او ضربه بزرگي به مشركان به شمار مي رفت و اسلام با ايمان آوردن او عزيز مي شد، چرا عاص بن وائل كه از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود به او امان داد و مردم را از كشتن او منصرف كرد؟

يا اين مطالبي كه اهل سنت در باره اسلام آوردن عمر نقل مي كنند افسانه است، يا عاص بن وائل از اين كار هدفي داشته و عمر را به خاطر مسائل ديگر به اسلام آوردن تشويق كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | رضا خندان | | ١٢:٠٠ - ٢٢ آبان ١٣٨٧ |
با شخصي از اهل سنت صحبت مي كردم
او دو همسر داشت و در صدد گرفتن سومي بود
به او گفتم شما فكر مي كنيد هرچه از ذهن وهابيت به شما ديكته شود مگر براي شما باقي مي ماند.
پرسيد منظورت چيست؟
گفتم كلا همينكه شما دستور داريد كه ازدواجهاي متعدد بكنيد و بر تعداد خود بيفزاييد و در نقاط مختلف كشور هرجايي
كه احساس مي كنيد سني كمتر هست خانواده هاي خود را كوچ مي دهيد تا به قول وهابيان عملكرده باشيد و فردا بتوانيد
بر اساس اين مملكت اسلامي چنگ بيندازيد.
در ادامه به او گفتم من يك چيز به شما مي گويم و بدانيد كه هرچه بر نسل خود بيفزاييد و به حساب خودتان به جمع اهل سنت
بخواهيد اضافه كنيد همه آنها در آينده بچه شيعه هاي اين مرز و بوم خواهند بود.
شما ناخواسته داريد با بار مشكلات زندگي پر رنجي را براي خود رقمي مي زنيد ولي من به شما قول مي دهم كه كه تمامي بچه هاي
شما در آينده بچه شيعه ها خودمان خواهند بود.
42 | روشنفكر مسلمان | | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٧ |
(( ان دين عند الله اسلام ))
چرا خدا درقرآن نگته همانا مذهب در نزد خدا سنت يا تشيع است.چون اصلا اين اراجيف ساخته دست دشمنان قسم خورده اسلام و هم پيمان شيطان است . اي مسلمانان جهان بياييد حقيقت بيني را اختيار كرده و به تاسي از آيه (( ان اكرمكم عند الله اتقاكم )) تقواي الهي را پيشه كنيد بياييد قبل از آنكه آفتاب زندگيمان غروب كند عقلمان را قاضي كرده و به حقيقت واحد يعني اسلام ناب محمدي (نه سني نه شيعه ) دست يابيم .
در ضمن اين را هم بايستي بگويم كه من دانشجوي پزشكي و به ظاهر سني مذهب هستم و اينكه افرادي مثل ابوبكر عمر و علي افرادي عادي بوده كه هركدام كه پرهيزگارتر بوده جايگاهي والاتر داشته ( الله اعلم ).
43 | علي | | ١٢:٠٠ - ١٥ آذر ١٣٨٧ |
سي دي هاي سيد احمد اصفهاني را بگيريد و گوش دهيد مي گفت زماني كه مشركان و كافران مسلمانان را اذيت مي كردند در هيچ جا ديده نشده كه اين دو تن را هم مورد آزار قرار دهند چون از خود آنها بودند.
....
....
....
44 | علي | | ١٢:٠٠ - ١٦ آذر ١٣٨٧ |
سلام و خسته نباشيد .
گروه تحقيقات عزيز مگر دروغ گفتم درباه ي ايمان عمر كه او مسلمان نيست . مگر خدا آيه ي انقلاب 144 سوره ي آل عمران را نفرستاد كه آيا اگر محمد صلي الله عليه و اله بميرد و يا كشته شود شما به اين جاهليت خود رجوع خواهيد كرد . آنها در جاهليت چه ديني داشتند آيا مسلمان بودند يا كافر و مشرك و از اين قبيل . خب شما هم قبول داريد كه اين ايه در مورد صحابه ي رسول خدا نازل شد.
به خدا يك شيعه ي تند رو نيستم . تا حقايق را نبينم و نفهمم قبول نمي كنم . خود رسول الله به نقل از صحيح بخاري و صحيح مسلم در روايت حوض فرموده اند كه :
در كنار حوض پيش شما هستم هر كسي بر من بگذرد ، آب مي نوشد و كسسي كه نوشيد هرگز تشنه نمي شود . گروه هايي از مردم از كنار من مي گذرند؛ آنها را مي شناسم آنها هم مرا مي شناسند آنگاه بين من و آنها مانعي به وجود مي آيد . مي گويم اينها اصحاب من هستند ! گفته مي شود : نمي داني بعد از تو چه ها كردند ! و من مي گويم دور باد از رحمت خدا كسي كه بعد از من ، اوضاع را تغيير داده باشد .
خود اميرالمومنين به نقل از الغدير جلد 1 فرموده اند :
بدانيد بعد از عثمان معويه و فرزندش ، و بعد از او هفت نفر از اولاد حكم بن ابي العاص يكي پس از ديگري ، تا آخر دوازده امام ضلالت خلافت را با گمراهي به دست خواهند گرفت . اينان همان كسي هستند كه پيامبر در خواب آنان را در منبر خود ديده بود كه امت را به عقب بر مي گردانند . ده نفر از آنها از بني اميه و دو مردي (ابوبكر و عمر) كه اين اساس را بر آنان بنيانگذاري كردند تمام گناه اين امت را به گردن دارند .
علي عليه السلام مي فرمايد كه :
و او (عمر) بود در روز غدير خم وقتي پيامبر مرا به ولايت و خلافت منصوب كرد ، او و رفيقش چنين گفتند : عمر گفت: چقدر قدرت پيدا كرده كه خسيسه ي خودش را بالا مي برد . آن يكي (ابوبكر) گفت : چقدر قدرت نمايي مي كند با بلند كردن پسر عمش براي بيعت . آن هنگام كه منصوب شده بودم به رفيقش گفت : اين كرامت و بزرگداشتي براي اوست . رفيقش با ترشرويي گفت : نه به خدا قسم ! نه گوش مي كنم و نه اطاعت مي كنم و با حال تبختر و افتخار به سرعت به راه افتادند و رفتند و خدا درباره ي وي اين آيه را نازل كرد : فلا صدق و لا صلي ولكن كذب و تولي ثم ذهب الي اهله يتمطي اولي لك فاولي ثم اولي لك فاولي . پس تصديق نكرد و نماز نخواند بلكه تكذيب كرد و رو گردانيد آنگاه با تكبر و نخوت بسوي اهل خويش روي آورد واي بر تو و صد واي بر تو . پس واي بر تو و صد واي بر تو . اين آيه از طرف خدا براي او وعده ي عذاب و هلاكت بود (كتاب اسرار آل محمد ـ فصل 11ـ پيشگويي از خلفاي جور)
مگر عمر در صلح حديبيه نگفت كه تا آن موقع اين چنين به پيامبري محمد شك نكرده بودم . معلوم مي شود كه هميشه شك داشت و اين بار شكش قوت گرفت . ايا كسي كه بر پيامبري رسول الله شك كند مسلمان است . والله نيست.
به خدا اي گروه پاسخ به شبهات طوري شده است كه حتي در خانواده خود هم نمي توانيم از عمر و ابوبكر و كارهاي آنها و ظلمشان بگوييم چون مسخره مي كنند . چشمم هر روز گريان است به مظلوميت اميرالمومنين . تا سخن از خلفا به ميان مي آيد برادرانم مي گويند ول كن اينها را آنها مردند و رفتند با آنها كاري نداشته باش .
يعني چه كه مردند و رفتند هنوز هم كه هنوز است چوب آنها را مي خوريم جامعه ي بدون امام حق شيعيان نبود آنها آوردند هر بلايي كه آوردند . چه بگويم بيش تر از اين . انشاالله خدا اجرتان را بدهد كه اين چنين تلاش مي كنيد .
45 | علي | | ١٢:٠٠ - ١٨ آذر ١٣٨٧ |
سلام بابك . اگر نه شيعه هستي نه سني مسلمان كه هستي پس عيد قربان را به تو تبريك مي گويم
گفتي همه اش چرت و پرت است ؟ به خدا نيست همه ي اينها براي روشن شدن حق است مگر دنبال حق نيستي ؟ اگر خط به خط قران را جستجو كرده اي حتما لا به لاي قران ديده اي كه خداي عزيز مي فرمايد : سخنان را بشنويد و از بهترين آنها پيروي كنيد .
اما گفتي در مورد توسل هيچ چيزي در قران پيدا نكردم . پس حتما آيه ي 64 سوره ي مائده را نخوانده اي . اصلا در اين جا خدا خودش دستور به توسل را مي دهد چون مي فرمايد اگر آن منافقان كه به خود ستم كردند ، توبه نموده و به تو رجوع مي كردند كه بر آنها استغفار كني ( دقت كن خدا گفت به تو رجوع مي كردند كه بر آنها استغفار كني) در اين حال خدا را توبه پذير مي يافتند .
آيا اين آيه به غير از توسل چيز ديگري گفت .
ما هم در توسلهايمان به ائمه ، به آنها رجوع مي كنيم تا براي ما استغفار طلبند . عين متن صريح دعاي توسل كه مي گوييم : انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بك الي الله .
بابك به من بگو در كجاي اين توسل به خدا شريك قرار دادم .اصلا مي داني شرك يعني چه ؟ يعني غير از خداي يگانه خداي ديگري را هم بپرستم آيا من در اينجا ائمه را پرستيدم
گفتي توسل به مردگان ؟ آيا بر اين باوري كه رسول خدا مرده ؟ آيا گمان كردي شهيدان زنده نيستند و در پيشگاه پروردگارشان روزي نمي خورند ؟ اگر بگويي بله . قرآن را قبول نكرده اي. چون آنها زنده اند . پس توسل بر آنها جايز است
و اما شيعه را هم قاطي سني كردي و گفتي كه در دين بدعت مي گذارد ؟ مي خواهم بدانم در كجاي دين بدعت گذارده ؟ ولي اگر مايل باشي و بخواهي ليستي از بدعت هاي عمر در اختيارت مي گذارم .
و اينکه مي گويي به جاي اينکه بگويي فلاني چه کرد و چه کرد به قران و سنت رسول عمل کن . آيا نشنيده اي حديت ثقلين را که پيامبر فرمود من در ميان شما دو چيز گرانبها به امانت مي گذارم قران و اهل بيتم را . اين دو هيچ وقت از هم جدا نمي شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند و در جاي ديگر هم فرمود هرگز نه از اينها جلو بيفتيد و نه هرگز عقب بمانيد که در هر صورت از هلاک شدگانيد . در قران هم خداوند مزد رسالت پيامبر را دوستي به آل محمد اعلام کرد و فرمود که اين مزد هم به خاطر خود شماست تا هدايت يابيد . پس من چرا نگويم و بررسي نکنم که فلاني چه کرد و چه کرد تا حق برايم روشن شود و بدانم مزد رسالت رسول خدا را چگونه ادا کنم تا به گفته ي قران هدايت يابم . اتفاقا بيشتر شبيه سني ها هستي که مي گويند تو چه کار داري عايشه با علي جنگيد يا نه ؟ تو چه کار داري عمر در خانه ي فاطمه بضعه ي رسول را آتش زد يا نه ؟ تو کارتو بکن . يعني چه که چکار داشته باشم خب حتما يکي از اين گروه ضالين هستند و ما هر روز در نماز مي خوانيم که خدايا مرا به فرقه ضالين هدايت مکن. پس بايد بدانم چه کرده اند . در ضمن پيامبر در حديث ثقلين گفته قران و اهل بيت از يکديگر جدا نمي شوند پس تو چگونه بين آنها جدايي انداختي و گفتي که شيعه هم نيستي در حالي که قران مي گويد فاسقان کساني هستند که ... قطع ميکنند آنچه را که خدا امر به پيوند آن کرده و آنها در زمين فساد مي کنند و آنها زيانکاران هستند . پس بابک از زيانکاران نباش و موضع خود را معلوم کن . تا هيچ وقت گمراه و سرگردان نشوي .
و درست گفت رسول خدا که آنها هرگز از يک ديگر جدا نمي شوند و الان هم جدا نمي شوند چون هر جا که قران هست امام هم هست . حتما امام زنده ي ما را که از نسل رسول خداست ميشناسي. بابک جان آرزوي موفقيت برايت دارم.
با تشکر از گروه پاسخ به شبهات
46 | ابوالحسني | | ١٢:٠٠ - ١٨ آذر ١٣٨٧ |
بابک عزيز،
اينکه قرآن خوانده ايد خوب است ولي اميد است که با تدبر توام باشد. در مورد توسل هم اگر شما به همان توسلي که در قرآن آمده ملتزم باشيد کفايت مي کند.
1)آيا شما در قرآن کريم اين آيه را خوانده ايدکه:
قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (38نمل)قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (39نمل)قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ(40نمل)
آيا طبق اين آيه درخواست حضرت سليمان (ع) از کسي که "علم من الکتاب" داشته العياذ بالله شرک به خدا بوده؟ آيا اگر در امت خاتم النبيين فرد يا افرادي علم کل کتاب را داشته باشند، ما طبق اين آيه مي توانيم از ايشان درخواست نماييم؟ آيا ايشان قادرند در چشم بر هم زدني درخواست ما را اجابت نمايند؟
2) شما توسل به مردگان را شرک دانستيد، آيا توسل به زندگان هم شرک است؟ آيا توسل به شهدا هم شرک است؟
آيا اين آيه را در قرآن ديده ايد که:
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ (154بقره)
آيا شما به همين ميزان از توسل ايمان داريد؟
47 | بابك | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٨ آذر ١٣٨٧ |
سلام
بچه هاي عزيز بجاي اينكه ميگيد كه فلاني چه كرد و ديگري چه كرد به فكر عمل كردن به قرآن و سنت رسول الله(ص) باشيد كه تمامي اون عزيزان بزرگواربراي اسلام زحمت كشيدند و لطفا كم چرت و پرت بنويسيد و ام در مورد توسل؟؟؟؟؟ اگر دلايل قرآني راجب به توسل داريد لطفا به اين آدرس ميل كنيد بنده در حال حاضر هيچ فرقه اي را قبول ندارم نه شيعه و نه سني چون هر كدوم بدعتهاي ضاله وارد دين اسلام كردند من خط به خط قرآن رو جستجو كردم ولي راجب به توسل نيست بلكه توسل در حال حاضر به مردگان براي دعا و عبادت و نزديكي به خدا شرك است وخدا مشرك رو هرگز نميبخشد .(اياك نعبد و اياك نستعين)و سوره زمر آيه 3 و ......
48 | علي | | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
عليرضا اگر خدا گفته به بت هاي آنها يا بزرگان آنها اهانت نكنيد پس اين همه برائت و لعنت كه خدا درقران مي كند از آن كيست ؟ گفتي معيار تشخيص حق از باطل ترازوي حق است من اين ترازوي حق را از كجا پيدا كنم مگر خدا در قران نفرمود كه اگر در مورد موضوعي اختلاف كرديد به خدا و رسولش و اولوالامرتان مراجعه كنيد . همان ترازويي كه گفتي رسول و ائمه هستند
عليرضا اگر يك نمونه شيطان پرستي در اين سايت پيدا كني من خودم غلامت مي شوم .
گفتي شيعيان علي كسي هستند كه دشنام نمي فرستند خواهش مي كنم نظري را كه دادي دوباره بخوان غير از دشنام چيزي در آن پيدا نمي كني .
عليرضا شيعيان علي به راحتي تهمت نمي زنند .
با تشكر از ولي عصريها.
49 | سلامات | Iran - Bandar-e Emam Khomeyni | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
چكار بت عليرضا داريد . اينقدر به بت آنها حمله نشود. اگر بت پرستان ادعاي مسلماني بكنند بايد كاري كرد.
50 | عبد 114 | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
آقاي علي‌رضا !
اولآ: از اين كه عزيزان اين مؤسسه همه نظرات را از جمله امثال شما را منعكس مي‌كنند خوشحالم .
و خوشحال‌تر اين كه نظر شما را بدون پاسخ به نمايش گذارده و علني كردند به اين معنا كه «اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما». و وقت اين بزرگواران ارزشمندتر از اين است كه بخواهند به پاسخ به امثال تو بپردازند.
من هم ابتدا مي‌خواستم به مصداق همين آيه كريمه از كنار موضوع بگذرم ولي ديدم خودت كه به ديگران از قرآن احتجاج كرده‌اي كه به ديگران اهانت نكنيد از ابتدا تا انتهاي نظرت سراپا اهانت و دشنام است. ولي ما تاكنون از اين مؤسسه تاكنون يك مورد اهانت و يا بي ادبي نسبت به كسي نديده‌ايم و اگر هم مطالبي كه مورد نظر شماست و شما را اين گونه آشفته كرده از كتاب‌هاي خودتان است كه بايد بري يقه علما و بزرگان خودتان را بچسبي.
اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست عِرض خود مي‌بري و زحمت ما مي‌داري

51 | عليرضا | United States - Los Angeles | ١٢:٠٠ - ٢١ آذر ١٣٨٧ |
خداوند در قران فرموده به بتهاي مشرکان اهانت نکنيد تا آنها به خداي شما اهانت نکنند .در اين سايت و سايتهاي مشابه افراد سبک سر و سست ايمان که مطالب ان را تهيه مي کنند فقط از روي هوي و هوس و پيروي از دستورات شياطين زمان اقدام به نوشتن و اهانت به مسلمين ميکنند و نه تنها بويي از ايمان نبرده اند بلکه تمام توان خد را براي در هم کوبيدن پايه هاي اسلا م و ايمان ساير مسلمين به کار مي برند شيعيان علي آنهايي هستند که قلبو روحشان نوراني و مملو از ايمان به خداست و بر هيچ مسلماني لعنت نمي فرستند چرا که تنها معيار تشخيص حق از باطل ترازوي حضرت حق است و خداوند مسلمين را به يکتا پرستي دعوت نمده نه به خرافه گويي و ياوه پرستي و گفتن دشنام .شما با تشکيل اين سايت مسلمانان را فقط به لعنت و دشنام الفاظ رکرک و بدگويي و شيطان پرستي دعوت مي کنيد خداوند ريشه ي شما خائنين را بخشکاند
52 | علي كليائي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠١ دي ١٣٨٧ |
چند اشكال اساسى بر عملكرد عمر و همراهان او :
1 - هنگامى كه پيامبر ( ص ) در بستر بيمارى فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلى اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلى اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم فى آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . .
وياگفتند : رسول گرامى ( ص ) هذيان مىگويد : « إنّ رسولاللَّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . .
و اين قضيّه به قدرى درد آور بود كه وقتى ابن عبّاس به ياد آن مىافتاد ، اشك چشمانش همانند دانههاى مرواريد از گونههايش سرازير مىگشت عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . .

در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخارى و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است :
1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه مىفرمايد : ( ما ينطق عن الهوى إن هو إلّا وحي يوحى ) عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّى رأيت على خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتونى بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلى اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخارى ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامى ( ص ) از روى هواى نفس سخن نمىگويد و تمام سخنان او بر مبناى وحى الهى است .

2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براى ما كافى است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملى عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟
چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزى بنويسم كه شما را از گمراهى مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادى و شخصى نبود ، بلكه داراى اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار مىرفت .

3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وى با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه مىگويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهى حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . .

4 - آيا سخن بخارى كه مىگويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهى نموده و آن را باعث حبط و نابودى اعمال مىداند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . .

5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور مىدهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كسانى را كه نظر آن حضرت را نمىپذيرند ، مؤمن نمىداند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فيأنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . .

6 - پيامبر گرامى ( ص ) تصميم داشت چيزى بنويسد كه مانع گمراهى امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّى ، سبب گمراهى مردم نشد؟
آيا سخن حضرت را تصديق نمىكنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق مىكنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتى صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتى دامنگير جامعه اسلامى ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟

7 - در برابر عمر و همداستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادى هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم منيقول : قرّبوا يكتب لكمالنبي -صلىاللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخارى ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . .

وحتّى زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبرى لابن سعد ، ج2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمعالزوائد للهيثمى الشافعى ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامى ( ص ) را نمىشنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضى پيامبر ( ص ) اشگ شما جارى مىشود ، و به وقت سلامتى حضرت ، برگردن او سوار مىشويد .
رسول گرامى ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند .
راستى ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟
53 | اسماعيل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠١ دي ١٣٨٧ |
اين پسره (علي رضا) يكي از اين سني هاي ؟؟؟ است اسمش هم علي رضا نيست دروغ مي گويد شما عزيزان هم نظراتش رادرج نكنيد
54 | عثمان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ دي ١٣٨٧ |
براساس روايات عمر در چند روز آخر عمرش اين چنين مي گويد:اي كاش هيچ وقت نبودم اي كاش مادرم مرا به دنيا نياورده بود اي كاش بافنده اي بودم واز دست رنج خود مي خوردم
55 | اسماعيل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ دي ١٣٨٧ |
پيشا پيش فرا رسيدن ماه محرم را به همه هم وطنان تسليت عرض مي كنم
56 | عباس ميرزائي نيا | | ١٢:٠٠ - ٠٢ بهمن ١٣٨٧ |
ما شيعيان در كشور اسلامي هستيم و فرصت خوبي بدست آورده ايم ولي بر روي سني ها كار نميكنيم ولي بالعكس آنها اعتقادات ما را هدف قرار داده و به آن حمله ور ميشوند.
ما بايد از قدرت مانور خود در تبليغ در مناطق سني نشين اقدام به عوض كردن اعتقادات اشتباه آنان كنيم.
سني ها با قدرت اقتصادي اعراب خيانتكار در بهترين حالات درس ميخوانند و مدارك تحصيلي بالائي را كسب ميكنند. و اين براي كشور و مملكت امام زمان خطرناك است.
همچنين آنها تعداد اولادشان زياد بوده و نسبت به ما بيشتر در حال رشد جمعيت هستند. كه اين هم بسيار خطرناك است.
57 | بهزاد | Iran - Eslāmābād | ١٢:٠٠ - ٠٩ بهمن ١٣٨٧ |
با سلام خدمت امام زمان و تمام شيعه هاي اميرالمومنين علي(ع) يه سوال داشتم از سني ها ايا امام زمان متولد ميشود؟ايا نميدانيد كه زمين ازحجت خدا خالي نيست ؟ به حق اذاني كه الان شروع كرد اشهدان لاالله الا اله واشهدان محمد رسول الله اشهدان امير المومنين عليا حجت الله با ال علي هر كه در افتاد ور افتاد سلامتي امام زمان صلوات
58 | مجيد | United States - New York | ١٢:٠٠ - ١٥ بهمن ١٣٨٧ |
جان من فداي هر كه محبت علي و اولاد علي را در سينه دارد به شيوه آنها عمل مي كند باشد
59 | مجيد | | ١٢:٠٠ - ١٥ بهمن ١٣٨٧ |
من چند سالي رادر ميان اين سني ها به عنوان دانشجو زندگي كردم مدرك كارشناسي را كه بايد در عرض 4سال مي گرفتم 6 سال به طول كشيد تمامي استادهاي دانشگاه كردستان نسبت به دانشجويان شيعه كينه عجيبي داشتند وطوري امتحانات را بگزار مي كردند كه ما نتوانيم نمره قبولي بياوريم
60 | بنده خدا | Iran - Shahrestān-e Bandar-e Māhshahr | ١٢:٠٠ - ١٨ بهمن ١٣٨٧ |
واقعيات در مورد خلفاي اول تا سوم را برگرفته از کتابهاي اهل سنت وصحاح انها بنويسيد تا بدانند شيعه اهل تحقيق وپژوهش وبدون دليل مذهب خود را اتخاب نکرده واين درحالي است که اهل تسنن چشمان خود رابسته اند حقانيت شيعه را در کتابهاي نويسندگان سني مثل ابن ابي الحديد وبخاري و مسلم و.... بيابند.
61 | عليدوست | | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٧ |
لعن علي عدوک يا علي
62 | مجيد حقي | Iran - Ardabil | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٧ |
آيا صحيح ميباشد که اهل سنت هرکس را که در کشور اسلامي به حکومت رسيد خليفه اي ميدانند که حق است اگر صحيح نيست که هيچ اگر صحيح ميباشد بايد حرف آن خليفه را گوش کنيم که ميگويد نماز نخوانيد (آتاتورک)يا حرف خدا را گوش کنيم که ميگويد اعمالتان در گرو نمازتان است
63 | يك مرد اهل سنت | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ بهمن ١٣٨٧ |
شما يك مشت دروغ سر هم كرده ايد ان را تصحيح كنيد وگرنا از سايت شما شكايت مي كنم من اين صفحه را كپي كرده ام

پاسخ:
!!!
دوست گرامي ،‌ اگر شما اين صفحه را كپي كرده ايد ما اصل كتب اهل سنت را كه از ايشان اين مطالب نقل شده است ، داريم ؛ بنا بر اين بايد راويان اين روايت از علماي اهل سنت را نيز دروغگو بدانيد (پس برويد نزد مولويان از ايشان شكايت كنيد)‌ .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
64 | حسيني از سرزمين مسلمانان | Iran - Sanandaj | ١٢:٠٠ - ٠٢ اسفند ١٣٨٧ |
من به عنوان يک مسلمان براي هم سني ها و هم شيعه ها متاسفم که با تعصبي کورانه و چشم از دنيا بسته سرکول هم مي پرند . بنظر همه ما قرآن کلام اول و آخر است پس جدل و خود برتر بيني و بر خلاف حجرات عمل کردن کار و کلام مسلمان نيست . تو را به خدا قسم توطئه هاي دشمنان آيين محمد (ص) را مطابق خواسته ها و اميال شمشير بدستان کفر که امروز با فکر و قلم به جنگ ما و دينمان آمده اند عمل نکنيد و مايه ي خرسندي و قه قه اي انها نشويم اصل تمام اديان و مذاهب انسانيت است و بس پس شيعه و سني و کرد و فارس و غيره همه ابزار دشمنان قسم خورده است . خداوند متعال انشا اله با رحم و مغفرت خود همه اي ما را ببخشايد و بيامرزد . امين يا رب العالمين
65 | اسماعيل | United States - New York | ١٢:٠٠ - ٠٦ اسفند ١٣٨٧ |
آقاي حسيني عزيز ما نه تنها با برادران اهل سنت مشكلي نداريم بلكه با مسيحان واديان ديگر هيچ دشمني اي نداريم اين سني ها هستند كه به ما اهانت مي كنند
66 | محمد | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ٠٧ اسفند ١٣٨٧ |
اخيرا حجت الاسلام! مهدي نظريه پرداز و موعظه خوان جمهوري اسلامي كه شبكه ماهواره اي تکفيري تلويزيون سلام سخنراني هاي او را پخش مي كند، در يكي از خطبه هاي خود، از بالاي منبر “اسلام ناب محمدي” نه تنها عمر خليفه دوم مسلمانان جهان را به باد بدترين و زشت ترين ناسزاها قرار مي دهد

بلكه با سند فقهي و حديث پيامبر و علي که از کتب اهل تشيع نقل مي کند مدعي مي شود كه از نظر “شرع” همه مسلمانان سني مذهب حرامزاده هستند!، و بر طبق فقه اسلام و فقه نبوي زنان سني ها بر آنان حرام است!. بنده وارد جزئيات افاضات اين آخوند درازآستين نمي شوم. از خواننده محترم استدعا دارم كه فيلم كوتاه ويديويي مربوطه را در يوتيوب مشاهده كنند (لينك شماره يك در پايان اين نوشتار). البته اين اولين بار نيست كه اين شيخ دانشمند اينگونه سخاوتمندانه در مورد سني ها اظهار محبت مي كنند! و کسي هم جلوگير ايشان نيست که مشوق هم هستند. مدتي پيش، نوشتاري از اين حقير به همراه لينك ويدئويي مربوطه در مورد توهين اين رافضي به مردم بلوچ و اهل سنت، در سايت هاي مختلف منتشر شد. انگيزه من از نوشتن و بر ملاء كردن اين شيخ عزيز و دردانه بيت رهبري، در آستانه سي سالگي سالگرد بقدرت رسيدن آخوندها، جلب توجه هموطنان به حقايق بسيار تلخ و ناگواري است كه در ايران به زور سر نيزه ميگذرد. بيان اين حقايق، به قول شاملو، زبان انسان را مي سوزاند و نگفتن آن مغز استخوان را.

در سال گذشته ميلادي جمهوري اسلامي دو مولوي (رهبر مذهبي) سني مذهب به نام هاي مولوي عبدالقدوس ملازهي و مولوي محمد يوسف سهرابي را به جرم ” قصد ايجاد تفرقه بين سني و شيعه” اعدام نمود ( لينك شماره دو). در طي سال هاي اخير تعداد زيادي از رهبران سني مذهب بلوچ؛ كرد؛ تركمن صحرا، هرمزگان؛ خراسان؛ طالش؛ آذربايجان و ديگر مناطق ايران، به همراه صدها طلبه سني و فعال مدني اهل سنت ؛ به اتهام تفرقه پراكني بين سني و شيعه دستگير؛ زنداني؛ شكنجه و حتي اعدام شده اند. مولانا احمد نارويي ؛ رهبر مذهبي شماره دو سيستان و بلوچستان؛ فقط به جرم گفتن كلماتي بدين مضمون كه توهين به مقدسات اهل سنت كمكي به وحدت بين شيعه و سني دركشورايران اسلامي نمي كند، دستگير و روانه زندان نامعلومي جهت شكنجه و بازجويي شد. سركوب و اعدام هاي بيرحمانه اهل سنت در حالي صورت مي گيرد كه امثال حجت الاسلام مهدي دانشمندها نه تنها مجاز هستند كه از جايگاه منبر و مسجد به اهل تسنن توهين كنند، بلكه با صرف پول هنگفت بيت المال اين نظريات خود را از طريق شبكه هاي جهاني نظير تلويزيون ماهواره اي تكفيري سلام روزانه تكثير و منتشركنند.

ترور و سركوب اهل سنت از يك طرف و تبليغات جمهوري اسلامي در مورد “وحدت شيعه و سني” از طرف ديگر همچنان بي وقفه ادامه دارد. عليرغم متانت، مواضع نرم و مسالمت آميز رهبران مذهبي اهل تسنن و همسويي آنها با حکومت جمهوري اسلامي (لينك شماره سه)، متعصبين ولايت فقيه به چيزي كمتر از تسليم كامل اهل تسنن در مقابل “اسلام ناب ولايت مطلقه فقيه” راضي نخواهند شد. هفته پيش مولانا عبدالطيف حيدري از علماي اهل سنت تايباد خراسان به قتل رسيد. درهمان هفته سازمان تبليغات جمهوري اسلامي اعلام نمود كه ۲۴ هزار مبلغ به مساجد مناطق محروم سيستان و بلوچستان اعزام شده‌اند (لينك شماره چهار). هدف اين مبلغين بيشمار تغذيه فكري و اعتقادي مردم سني مذهب بلوچ اعلام شده است. اما بلوچ هاي سني و گرسنه فقط تغذيه فكري و اعتقادي مي شوند. حقيقتا جاي آن است كه خون موج زند در دل، مخصوصا در مملكتي كه اينگونه بطور علني و بي پروا سنگ ها را بسته و سگ ها را رها كرده اند.

دكتر عبدالستار دوشوكي
بيست و يكم بهمن ۱۳۸۷
[email protected]

(Link No. ۱): http://www.youtube.com/watch?v=H_eD۹۵ZaXA۴
(Link No. ۲): http://www.autnews.us/archives/۱۳۸۷,۰۱,۰۰۰۸۶۴۷
(link No. ۳): http://www۲.irna.ir/fa/news/view/menu-۱۵۵/۸۷۰۹۲۹۵۰۲۷۱۵۲۹۲۸.htm
(Link No. ۴): http://sb.isna.ir/mainnews.php?ID=News-۲۱۰۹۱


67 | HALWEST | United States - North Hollywood | ١٢:٠٠ - ١٠ اسفند ١٣٨٧ |
اسلام عليكم در مورد عمربن خطاب بس نيست كي پيامبر (ص)فرموده اگربعد من پيامبري وجود داشت عمر بود حالا شماها کي هستيد که بر ان بزرگوار لعنت بفرستيد در اهل تسنن علي هم مثل همه خلفا هستن شما داريد تفرفه بين مسلمونا ميندازين
68 | علي | Syria - Damascus | ١٢:٠٠ - ٣٠ اسفند ١٣٨٧ |
سلام دوستان
هر كس به تمناي كسي قدر نياز است
هر كس به سوي قبله خود رو به نماز است
هر كس به زبان دل خود زمزمه ساز است باعشق در آميخته در راز و نياز است
با بيشتر شدن اين نوشته ها و ناسزا نوشتن از هر دو طرف دلهامون داره سياه تر ميشه ، حضرت علي عليه اسلام و حضرت عمر رضي الله عنه هر دو علي الالقل صحابه بودند
دوستان ، هر كجا و به هر فرقه اي كه معتقديد خدار و فراموش نكنيد
تا صد سال هم اكر سني براي شيع دليل بياره و شيعه براي سني دليل بياره جز بد بيني به طرفين حاصلي به دست نمياد . معبود حقيقي رو بايد جست و او را فراموش نكرد
همين و بس
69 | sjs | | ١٢:٠٠ - ٢٠ فروردين ١٣٨٨ |
مرگ بر شيعه رافضي
70 | mostafa | | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٨ |
ميخواستم به اين سني ها بگم که براي يکبار هم که شده کتابهاي خودشان را که بهش اعتقاد دارند بخونند که وقتي از روي کتابهاي خودشان مطلبي گفته مي شه بهشون بر نخوره
71 | مسافر كوچولو | | ١٢:٠٠ - ٢٩ فروردين ١٣٨٨ |
ميگن هر ديني الگو يش امام آن است.درهمين صفحه ببينين جواب سني ها با فحش است ولي شيعه ها نه.
خب طبيعي هم هست.چون آقاي ما علي(ع) است و عشق ما حسن فاطمه.
ميگم شما سنيها به عمر بنازيد ما به امام حسين.فردا قيامت 2×2 جوابش معلوم ميشه.
72 | مسافر كوچولو | | ١٢:٠٠ - ٢٩ فروردين ١٣٨٨ |
ما شيعه ها هرچي هم باشيم ديگه دست رو زن بلند نميکنيم
با ما نگوييد که شيعه و سني برادرن×ما بيخياله سيلي زهرا(س)نميشويم
73 | ميلاد م | | ١٢:٠٠ - ٠٧ خرداد ١٣٨٨ |
با سلام و احترام من با دليل خدمت شما اهل تسنن را رد مي كنم و شيعه اثني عشري را به حق ثابت مي كنم با دليل !

1. انجيلي به نام صحيفه غزل الغزلات چاپ لندن سال 1980 باب 5 آيه 1-10 اشاره به پيامبر خاتم و اميرالمومنين علي (ع) دارد :

پيامبر خاتم را با نام محمديم (يم : محبوب) و وصي او را "ايلي" معرفي مي كند بنابر تحقيق كشيش با انصاف مسيحي به نام Mr.j.bagalidon مي گويد :

"ايلي" نام شخصي است كه بعد ها خواهد آمد .

2. پيامبر فرمودند حجت هاي خدا بعد از من بر بندگان 12 نفر از قريش هستند --- خوب اگر تفكر كنيم مي بينيم به عدد 12 در قرآن تاكيد شده به عنوان

مثال اهل بيت يعقوب (ع) دوازده نفر بودند --- موسي با عصايش يه سنگي زد و دوازده چشمه از سنگ جوشيد -- حواريون عيسي (ع) دوازده نفر بودند--

امامان بعد از پيامبر دوازده نفر هستند -- رمزي در عدد 12 نحفته است الله اعلم !

3. آياتي زياد از قرآن كريم در شان مولا علي(ع) است كه خود اهل سنت هم اين آيات را تاكيد كرده اند : 1.آيه 55 سوره مائده كه نمونه بارزي است .

4. امامي كه بايد جامعه اسلامي را هدايت كند بايد خود معصوم باشد تا مردم بتوانند او را الگو قرار دهند -- كه در اشخاصي كه حق علي(ع) را خوردند

اين قضيه صدق نمي كند (خلافت را غصب كردند). 5. حديثي از پيامبر است كه مي فرمايد امت من بعد از من 73 فرقه مي شوند يك گروه از آن نجات

يافته و بقيه در آتش خواهند بود كه در كتب اهل تسنن هم هست . 6. آيه تطهير در شان محمد(صلي الله عليه و اله) و علي (ع) و حسن (ع) و حسين

(ع) و بي بي دو علم فاطمه زهرا (س) مي باشد كه مفسرين اهل تسنن هم اين را قبول دارند . يوحنا در انجيل معروفش به دوازده امام بعد از پيامبر

اشاره مي كند . اگر كسي بخواهد واقعا" تعصب را كنار بگذارد و بينديشد مي تواند حقيقت را بيابد --- درود و رحمت خداوند بر محمد و آل محمد --

74 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ١٨ تير ١٣٨٨ |

در رابطه با کامنت هفتاد و چهار:

عجب!!!!!!!!
من ديده بودم بعضي ها با خودشان صحبت کنند و به خود نهيب و ناسزا بگويند ولي نديده بودم
کسي با خودش نگارش کند و در نوشته هايش اين چنين خود را محکوم کند!!!!!!!!!!

به راستي که اين محب عمر لايق همان نوشته هاي خود است!!!!

يک توصيه هم به شيعيان:
از اين پس اگر از کنار سطل زباله اي عبور کرديد و بوي گندي استشمام کرديد مبادا بگوييد: پيف پيف چه بوي گندي!!!
چرا که ممکن است مگسها آزرده خاطر شوند!!!
هر چي باشي جناب مگس حب سطل زباله را دارد!!!

75 | عزيز | | ١٢:٠٠ - ١٨ تير ١٣٨٨ |
سلام مكتبي كه پيروانش به اين راحتي فحش و ناسزا ميگويند مكتب شياطين است نه شيعه . آيا امامانتان اينگونه به شما آموخته اند كه بعيد است يا اينكه خود فاسد و احمقيد كه به اين راحتي هركسي را فحش و ناسزا مي گوييد . شما نمايندگان جامعه تشييع هستيد و عاقل ترين شان زيرا با مطالب روز دنيا سرو كار داريد آيا شما واقعا عاقل ترينيد يا فاسد ترين با اين مكتب چرتتان كه مالامال از فحش و فساد است شما اينطوريد واي به حاي ديگران واقعا خوب مكتبتان را به جهانيان معرفي مي كنيد زيرا بجز اين چيز ديگري نداريد اگر داشتيد كه اين حرف ها را نمي زديد . از كوزه همان برون تراود كه در اوست .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اميدواريم كه تمامي نظرات چه شيعه و چه سني (و همچنين نوشته هاي ما در ذيل انها) را ديده باشيد و اينگونه سخن بگوييد !
در مورد بي ادبي و بد دهاني ، قطعا اين از روش هاي اسلامي نيست !
البته به شما توصيه مي‌كنيم نگاهي به آدرس ذيل داشته باشيد تا بدانيد كه « با اين مكتب چرتتان كه مالامال از فحش و فساد است شما اينطوريد واي به حاي ديگران واقعا خوب مكتبتان را به جهانيان معرفي مي كنيد زيرا بجز اين چيز ديگري نداريد اگر داشتيد كه اين حرف ها را نمي زديد»!
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=69
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

76 | شيعه | | ١٢:٠٠ - ٢٠ تير ١٣٨٨ |
طف به گورهرچه دروغگو شيعه است لعنت خدابرهمه شما کافران
77 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٨ |
با سلام
يا دروغگو نام جعل كن وهابي.
اولا مي فهمي چي ميگي شيعه كه دروغگو نميشه ؟
دوما معناي كلمه (طف كه يك كلمه عربيه ) = (در اصل ) آزادانه گردش كردن ، پرسه زدن 2- به تفصيل بحث كردن يا نگاشتن ، شرح و بسط دادن ، داد سخن دادن.
سوما من محاله به روي تو تف كنم چرا : براي اينكه تو وهابي هستي نه چي.ي بيشتر و نه چيزي كمتر , دروغ هم در ذاتتونه نجسيد , بنابراين من تف خودم را نجس نميكنم .
جناب HALWEST پس چرا حضرت علي او و ابوبكر را ,,,,, خواند
«فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه... فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً» (( صحيح مسلم ج 5 ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري ج 6 ص 144 وكنز العمال ج 7 ص 241. )).
پس از رحلت رسول گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت: من خليفه پيامبرم ولى نظر شما دونفر اين بود كه وى دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن هست و همچنين پس او فوت ابوبكر من گفتم: خليفه پيامبر و ابوبكر هستم، شما نيز مرا دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن دانستيد.
جناب sjs اجر شما در اخرت با ( ميخواسنم بگم معاويه ولي نميدانم باباش كيه ) با همون عنتر يزيد ملعون .

تادرتن ‏خسته ‏ام ‏بود تاب وتوان××××××× جزنام على مرانيايد به زبان

از آتش دوزخم نباشدباكى×××××××××چون مهر على بود مرا در دل‏وجان

يا علي



78 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٨ |
راستي جناب شيعه عمر
«طف» به معناي توسعه و گشادگي است.
79 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٨ |
سبحان الله!!!!

من در عمرم هيچ گاه اين قدر تناقض در گفتار نديده بودم:
اولش مي‌گويند که فحش کار شيعه نيست:
«مكتبي كه پيروانش به اين راحتي فحش و ناسزا ميگويند مكتب شياطين است نه شيعه »
بعد يارو خودش شروع مي‌کند به فحاشي:
«خود فاسد و احمقيد كه به اين راحتي هركسي را فحش و ناسزا مي گوييد . شما نمايندگان جامعه تشييع هستيد»
بعد يکي از همپالگي هايش خود را شيعه مي‌نامد و شروع مي‌کند به فحاشي به شيعه:
«طف به گورهرچه دروغگو شيعه است لعنت خدابرهمه شما کافران»

حال واقعيت چيست؟
واقعيت اين است که اين شيعيان عايشه و معاويه درمانده شده اند.
بعد از هزار و چهارصد سال که بزرگانشان حقايق را از آنها کتمان مي‌کرده اند حال خود را با انبوهي از سوالات مواجه مي‌بينند.
80 | اصحاب | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ تير ١٣٨٨ |
با سلام.آيا شما از کتاباني که در ايران به اسم کتابان و نويسندگان اهل تسنن چاپ ميشود و پر از تحريفاتي که در آن است استناد ميکنيد مرد مومن؟آيا اين شما نيستيد که اهل سنت و اهل رفتار پيامبر را مورده ناسزا قرار ميدهيد م حرامزاده ميکوئد؟آيا مي خواهيد کسي به شما چنين توهيناتي بکند برايش گل بفرستيد په بسا که اهل سنت اين کارا کرده است اما باز ناسزا شنيده شده.خوش باد آن غيرتي که پيامبر.ابوبکر.عمر.عثمان.علي و امامان داشتن.شما يه زحمتي بکشيد اگر دنباله حق هستيد به اين سايت مراجعه بفرمايد بعد دست به تکذيبات بزنيد البته که اين سايت را وهابيت ندانيد چون امروزه هر کس حرف از حق ميزند وهابي شده و طناب اعدام بوسه بر گردنش ميزند www.aqeedah.com. از سايتي که درست کرديد بسيار ممنونم که باعث شده به اهل تسنن بيشتر بي احترامي شه و در مقابل اهل تسنن مقابل مثل ميکنن.انشاالله که پرده بر چشمان کنار رود.خدا پشتو پناه هر سني و شيعه ي راستين
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها