2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
کد مطلب: ٥١٣٤ تاریخ انتشار: ٢١ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 129079
پرسش و پاسخ » اهل سنت
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟

سؤال كننده : محمد علي رزمي

پاسخ :

زماني كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در مكه مبعوث شده و دين اسلام را در ميان مردم به صورت علني اعلام فرمود ، با مخالفت قريش و به ويژه سران آن ها روبرو شدند . از آن جاي كه سران قريش قدرت گرفتن دين اسلام را با منافع خود در تضاد مي ديدند ، در برابر رشد روز افزون دين مبين اسلام وحشت كرده و جنگ همه جانبه اي را آغاز كردند ؛ تا جايي كه هر كسي را كه مسلمان مي شد ؛ به ويژه اگر از بردگان و كنيزان بود ، به شدت مورد آزار و اذيت قرارمي دادند تا از دين اسلام دست بكشند .

نمونه بارز آن كشته شدن ياسر و همسرش سميه ، پدر و مادر عمار بود كه تحت شكنجه مشركان قريش به شهادت رسيدند.

ايمان آوردن عمر ، از ديدگاه اهل تسنن :

عمر بن الخطاب نيز كه از سران قريش به شمار مي آمد ، طبق شهادت بزرگان اهل سنت ، از كساني بود كه در برابر دين اسلام و پيامبر گرانقدر اسلام مقاومت شديدي مي كرد و هر كسي را كه مسلمان مي شد آزار و شكنجه قرار مي داد ؛ تا آن جا كه بسياري از مشركين از ترس وي اسلام نمي آوردند و يا اسلام خود را مخفي مي كردند و اگر اسلام آنان علني مي شد توسط عمر بن خطاب شكنجه مي شد . ما در اين جا فقط به دو مورد اكتفا مي كنيم .

اذيت و آزار مسلمانان توسط عمر :

ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند :

عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلي قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلي الحبشة جاءني عمر وأنا علي بعير نريد أن نتوجه فقال : إلي أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذي في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتي يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته علي المسلمين .

عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلي نقل مي كند كه گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مي شد ) ؛ وقتي كه خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليكه من بر شتري بودم و مي خواستم كه به راه بيفتم ؛ پس گفت : اي أم عبد الله به كجا مي روي ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايي مي رويم كه به خاطر بندگي خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه كه ديده بودم يعني آرام شدن عمر ، با خبر كردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد داري كه اسلام بياورد ؟ پاسخ دادم : آري ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمي آورد تا اينكه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعني حتي اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمي آورد ) از بس كه بر مسلمانان سخت گير بود .

تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ، ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 - 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 - 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .

نحوه اسلام آوردن عمر :

بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ذهبي در تاريخ الاسلام ، محمد بن سعد در الطبقات الكبري و ابن عساكر در تاريخ دمشق ، اسلام آوردن عمر را اين گونه نقل كرده اند :

عن أنس بن مالك قال : خرج عمر رضي الله عنه متقلدا السيف فلقيه رجل من بني زهرة فقال له : أين تعمد يا عمر ؟ قال : أريد أن أقتل محمدا !

قال : وكيف تأمن في بني هاشم وبني زهرة وقد قتلت محمدا ؟

فقال : ما أراك إلا قد صبأت . قال : أفلا أدلك علي العجب إن ختنك وأختك قد صبآ وتركا دينك .

فمشي عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر تواري في البيت فدخل فقال : ما هذه الهينمة ؟ وكانوا يقرءون طه قالا : ما عدا حديثا تحدثناه بيننا قال : فلعلكما قد صبأتما ؟ فقال له ختنه : يا عمر إن كان الحق في غير دينك ؟ فوثب عليه فوطئه وطئا شديدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بيده فدمي وجهها فقالت وهي غضبي : وإن كان الحق في غير دينك إني أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله .

فقال عمر : أعطوني الكتاب الذي هو عندكم فأقراه وكان عمر يقرأ الكتاب فقالت أخته : إنك رجس وإنه لا يمسه إلا المطهرون فقم فاغتسل أو توضأ فقام فتوضأ ثم أخذ الكتاب فقرأ ( طه ) حتي انتهي إلي : * ( إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري ) *

فقال عمر : دلوني علي محمد فلما سمع خباب قول عمر خرج فقال : أبشر يا عمر فإني أرجو أن تكون دعوة رسول الله صلي الله عليه وسلم لك ليلة الخميس : اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بعمرو بن هشام . وكان رسول الله صلي الله عليه وسلم في أصل الدار التي في أصل الصفا .

فانطلق عمر حتي أتي الدار وعلي بابها حمزة وطلحة وناس فقال حمزة : هذا عمر إن يرد الله به خيرا يسلم وإن يرد غير ذلك يكن قتله علينا هينا قال : والنبي صلي الله عليه وسلم داخل يوحي إليه فخرج حتي أتي عمر فأخذ بمجامع ثوبه وحمائل السيف فقال : ما أنت بمنته يا عمر حتي ينزل الله بك من الخزي والنكال ما أنزل بالوليد بن المغيرة ؟ فهذا عمر اللهم أعز الإسلام بعمر فقال عمر : أشهد أن لا إله إلا الله وأنك عبد الله ورسوله .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 174 - 175 و تاريخ المدينة ، ابن شبة النميري ، ج 2 ، ص 657 - 659 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 34 - 35 و الطبقات الكبري ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 267 - 269 و... .

از انس بن مالك روايت شده است كه عمر در حاليكه شمشير به همراه داشت از خانه بيرون شد ؛ پس شخصي از بني زهره او را ديد وگفت : اي عمر ، قصد كجا داري؟

پاسخ داد : مي خواهم محمد را بكشم !!

گفت : اگر محمد را بكشي ، چگونه از بني هاشم وبني زهره در امان خواهي بود ؟

عمر پاسخ داد : به گمانم كه تو نيز دست از دين خود برداشته اي ( و مسلمان شده اي )

آن شخص گفت : آيا مي خواهي تو را بر چيزي شگفت ، راهنمايي كنم ؟ داماد تو و خواهرت نيز از دين خويش بيرون شده اند !!!

پس عمر به راه افتاده و به نزد ايشان رفت ؛ خباب نيز در آنجا بود و وقتي كه آمدن عمر را احساس كرد در خانه پنهان شد ؛ عمر گفت : اين سر و صداها چيست ؟ - ايشان سوره طاها را تلاوت مي كردند - پاسخ دادند : چيزي جز سخناني كه به هم مي گفتيم نبود ؛ عمر گفت : و شايد شما از دين بيرون شديد ؟

داماد عمر به او پاسخ داد : اي عمر ؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهي كرد ؟

عمر بر او جهيده و او را لگد كوب نمود ، پس خواهرش هم آمد تا از شوهرش دفاع كند اما عمر چنان با دست بر صورت او كوبيد كه صورت او خونين شد ؛ پس خواهرش در حال عصبانيت گفت : اگر حق در غير دين تو باشد پس من شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده اوست .

پس عمر گفت : كتابي را كه در نزد شماست به من بدهيد - عمر خواندن مي دانست - پس خواهرش به او گفت : تو كثيف هستي و غير از پاكيزگان نبايد اين كتاب را لمس كنند ؛ برخيز و غسل بنما يا وضو بگير ؛ پس او وضو گرفت و كتاب را گرفته و خواند : طه ؛ تا به اين جا رسيد كه « انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري »

عمر گفت : من را به نزد محمد ببريد ؛ وقتي كه خباب كلام عمر را شنيد گفت : بشارت بادت اي عمر ؛ اميدوارم كه دعاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در شب پنجشنبه كه گفتند : « خدايا اسلام را به وسيله عمر بن خطاب يا عمرو بن هشام عزيز بنما » در مورد تو مستجاب شده باشد ؛ و در اين هنگام رسول خدا در خانه خويش در پاي كوه صفا بودند .

پس عمر به راه افتاده و به در خانه رسول خدا رفت ؛ و حمزه و طلحه و عده اي نيز درب خانه حضرت بودند ؛ پس حمزه گفت : اين شخص عمر است كه اگر خدا در مورد او خير مقدر كرده باشد مسلمان مي شود ؛ و اگر غير اين را اراده كرده باشد كشتن او براي ما آسان است ؛ رسول خدا نيز در خانه بودند در حاليكه به ايشان وحي صورت مي گرفت ؛ پس از خانه بيرون آمدند و به كنار عمر رسيدند ، پس او دست به كمر بند و محل بستن شمشير برد ؛ پس حضرت فرمودند : اي عمر نمي خواهي بس كني ؟ تا اينكه خداوند همان ذلتي را كه بر وليد بن مغيره وارد كرد ، بر تو نيز فرود آورد ؟ اين شخص عمر است ، خدايا اسلام را با عمر عزيز بنما !!! پس عمر گفت : شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه تو بنده و فرستاده خدايي .

عمر، با تضمين عاص بن وائل، اسلام را پذيرفت:

برخي ادعا مي كنند كه قبل از اسلام آوردن عمر، كسي جرأت نمي كرد در خانه كعبه علني نماز بخواند و مسلمانان مخفيانه به عبادت مي پرداختند، با اسلام آ وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و ...

اين مسأله با روايتي كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است، كاملا در تعارض است ؛ بلكه به شدت از مسلمان شدن مي ترسيد و از ترس اين كه توسط مشركان كشته نشود، در خانه خود مخفي شده بود؛ اما با تضميني كه عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذيرفت . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي نويسد:

حدثنا يحيي بن سُلَيْمَانَ قال حدثني بن وَهْبٍ قال حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِي جَدِّي زَيْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبيه قال بَيْنَمَا هو في الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِيُّ أبو عَمْرٍو عليه حُلَّةُ حِبَرَةٍ وَقَمِيصٌ مَكْفُوفٌ بِحَرِيرٍ وهو من بَنِي سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا في الْجَاهِلِيَّةِ فقال له ما بَالُكَ قال زَعَمَ قَوْمُكَ أَنَّهُمْ سيقتلونني إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِيلَ إِلَيْكَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِيَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِي فقال أَيْنَ تُرِيدُونَ فَقَالُوا نُرِيدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذي صبأ قال لَا سَبِيلَ إليه فَكَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مي گويد: عمر ، در حالي كه ترسيده بود، در خانه مانده بود كه عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مي شود؟ گفت: قوم تو مي گويند كه اگر اسلام بياورم مرا مي كشند. گفت: بعد از آنكه من تو را امان دادم كسي با تو كاري ندارد. عاص خارج شد مردم را ديد كه به سوئي مي روند گفت: كجا مي رويد؟ گفتند: اين پسر خطاب را كه اسلام آورده مي جوئيم گفت: كاري به او نداشته باشيد؛ پس مردم بازگشتند.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1403، ح3651، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عاص بن وائل، همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسخره مي كرد كه خداوند در باره او اين آيه را نازل كرد:

إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ. الحجر/95.

ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.

او همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را «ابتر» ناميد و خداوند در جواب او كوثر را به پيامبرش مرحمت فرمود و خود او را «ابتر» لقب داد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلّ ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتر.

آيا اگر واقعا، عمر آن قدر شجاع و دلاور بود كه اسلام آوردن او ضربه بزرگي به مشركان به شمار مي رفت و اسلام با ايمان آوردن او عزيز مي شد، چرا عاص بن وائل كه از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود به او امان داد و مردم را از كشتن او منصرف كرد؟

يا اين مطالبي كه اهل سنت در باره اسلام آوردن عمر نقل مي كنند افسانه است، يا عاص بن وائل از اين كار هدفي داشته و عمر را به خاطر مسائل ديگر به اسلام آوردن تشويق كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
401 | omar | | ١٢:٤٢ - ١٧ مهر ١٣٩١ |
لعنت بر????
402 | حسين محمدي | Iran - Tehran | ١٧:٥٤ - ٠١ آبان ١٣٩١ |
calendar.ut.ac.ir برين به اين ادرس همه چه شيعه چه سني چرا از اول انقلاب تا1377خبري از شهادت فاطمه زهرا نيست از1378به بعد شد شهادت تعطيلات رسمي !!!
403 | سلطان صلاح الدين | Iran - Tehran | ٢٣:٣٧ - ٢٦ آبان ١٣٩١ |
ادامه بديد شايد اينطوري گناهاي خودرو فراموش کنيد
404 | عبدالله س | | ٠٣:٠٣ - ٠٣ آذر ١٣٩١ |
خطاب به ابوالفضل الهي

هيچ صراطي به مستقيمي صرات محمد ص نيست
شما بايد به خود بياييد....اين جمله رو هم از يه سني گناهکار داشته باشيد:
اگر دنيا به کس پاينده مي بود محمد تا قيامت زنده مي بود
405 | اسد احمدي | | ٠٣:١١ - ٠٣ آذر ١٣٩١ |
عوامل واقعي مسلمان شدن آنها 1-ترس 2-طمع 3-همرنگي باجماعت وگرنه اسلام از آنها بري مباشد
406 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ١٤:٤٠ - ٠٤ آذر ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب عبدالله س در تائيد و تکميل جمله زيبايتان ... تنها صراط مستقيم ان است که فرموديد ... اما رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم بهترين را گفت . عن أبي بريدة قال : صراط محمّد وآله . راه مستقيم راه و روش حضرت محمد وآهل بيت أوست . الكشف والبيان : 1/ورقة29 معالم التنزيل : 1/10 شواهد التنزيل : 1/57-58 رشفة الصّادي : 25 , 70 . خداوند همه ما را بصراط مستقيمش هدايت کنند ان شاء الله لبيک يا علي
407 | موحد | | ١٨:٢٧ - ٠٨ آذر ١٣٩١ |
اي امت شيعه: اون کسي کافر که به شعور رسولش توهين کنه و به شعور به قول خودتون امامان معصوم که در صدر انهااميرالمومنين علي رضي الله است توهين کنه.يعني چطور ميشود بيامبر خدا باشي با خدا و وحي در ارتباط مستقيم باشي و راه يک ميلياردو نيم مسلمان الان و ميليارد مسلماني که تا حالا بوده مشخص کني ولي تو راه زندکي خودت گم شي!چطور کسي که نتونه عاديترين مسله زندگيشو که هر بشري ان را انجام ميده و همه سعي ميکنن بهترينو انتخاب کنن درست انجام نده منظورم انتخاب دوست و همسر مناسب چطور ميشه عقل سليم اون فردو به عنوان رهبر خودش انتخاب کنه کسي که نتونه يه دوست خوبو يه همسر باک و اصيل براي خودش انتخاب کنه من به عنوان يه انسان نه مسلمان تو زندگيم جايي براش نيست و حضرت علي که به قول شما معصوم بوده راه اشتباه بيامبرشو ميره!ميگي چطور!؟با صحابه فاميل ميشه مانند بيامبر حالا کي راه راستو ميره کي دوروغ اوني که راه بيامبرشو حرفشو کارشو قبول داره يا اونايي که زيرش ميزنن. اخر قسمو باور کنيم يا دم خروسو
408 | سيد | | ١٨:٥٧ - ١١ آذر ١٣٩١ |
يك دليل ديگه هم داشت داداش اون هم دسيسه يهود بود كه با مسلمان شدن اينها بتونن به داخل سيستم حكومتي اسلام نفوذ كنند و بلايي كه سر مسيحيت اومد سر اسلام هم بيارن ولي قافل از اينكه علي و اولاد پاكش اسلام رو برتي ما نگه داشتن . يا علي(ع)
409 | فدايي علي | | ١٩:٥٩ - ٢٨ آذر ١٣٩١ |
بسم رب الشهدا والصدقين
يا علي .لک الفدا روحي ونفسي ومالي و ابي وامي.السلام علي فاطمه و ابيها.
در اثبات حقانيت علي ما اعتقادمون به غدير خم(که راويان مستقيم آن بيش از 100000نفر )است( وهيچ پيامي از پيامبر مانند آن نيست) خدا در آن روز دينش را کامل و نعمتش را تمام کرد.يک سوال ايا کسي هست که بتواند ان واقعه را رد کند!!!!!!!!!!!در ضمن اعتقاد ديگر آن است که پيامبر در غدير جانشين معرفي نکرده فقط علي را دوست خود ناميده!!!!!!!!يعني مي شه پيغمبر 100000نفر از بلاد مختلف را جمع کند و بگويد فلاني دوست من است!!!!!!آيا اين کار با عقل جور در مي آيد.در ضمن پيامبر حتي وقتي به سفر چند روزه مي رفت براي خود جانشين تعيين ميکرد حال چه طور براي بعد از رحلت خود جانشين معرفي نکند.اثبات ديگر اين که طبق وصيت پيامبر بر ايشان علي نمازخواند وکفن ودفن کرد.اثبات ديگر آيه ي انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت ويطهرکم تطهيرا.اثبات ديگر وليکم الله والرسول والذين امنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزکاه و هم راکعون.اثبات ديگر اين که علي در شب هجرت در بستر پيامبر خوابيد.اثبات ديگر اين که علي اولين کسي بود که بر پيامبر ايمان اورد وقتي که فقط نوجوان بود.(در حالي که در دعوت هاي پنهاني پيامبر بسياري از عقلاي قريش بودند.)اثبات ديگر اين که پيامبر دردانه ي خود فاطمه را به علي داد.اثبات ديگر اين که علي يک تنه در احد از پيامبر دفاع کرد.اثبات ديگر آن که علي يک تنه در خيبر را از جا کند.اثبات ديگر اين که در جنگ احزاب فقط علي 20و اندي ساله حاضر به مبارزه با عمرو شد.اثبات ديگر آيه ي مباهله.اثبات ديگر اين که اصحاب کبار پيامبر بعد از ايشان به علي وفادار ماندند.اثبات ديگر آيه ي اطيعواالله واطيعوا الرسول واولي الامر منکم.اثبات ديگر......حال من اين همه اثبات اوردم اگر شما هم مي توانيد چند اثبات براي خودتان بياوريد تا لا اقل خودتان را راضي کند.
يا علـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
410 | سني واقعي | | ١٥:١٩ - ٠٤ دي ١٣٩١ |
به نظر من جناب ابوبکر و جناب عمر خيلي انسانهاي فهميده اي بودند حتي عالمتر از پيامبر بودند چرا که پيامبر فوت کرد اما جانشين براي خود تعيين نکرد و مردم را به حال خود واگذاشت اما اين دو بزرگوار به فکر امت اسلام بودند و براي خويش قبل از مرگ يا جانشين مشخص کردند ياشوراي انتخاب کننده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
411 | درود بر صحابه | | ١٨:٥٤ - ١٣ دي ١٣٩١ |
سني واقعي اي بي سواد با حرف چهار تا آخوند سر خودتو شيره ميمالي کي گفت ابوبکر و عمر جانشين تعيين کردند؟
412 | مهدي محمدي | | ٠٩:١٩ - ٢٣ دي ١٣٩١ |
اينا واقعا مسخره است حق ولايت باعلي بوده فقط علي اميرالمومنين است درچند جاهم پيامبراعلام کردند که امام معصوم علي مرتضاي(ع)جانشين منه که مهمترينش غديرخم درحج الوداع خودخليفه دوم هم به امام ګفت بخن بخن ياعلي جان.اي محمدکجايي ببيني اين امت فروپاشيدتو که شيعه سني شدند اصل اهل بيت است.خدا محمد قرآن قرآن ناطق علي(ع) واهل بيت نبوه
413 | حقيقت | | ١٧:٠٥ - ٢٣ دي ١٣٩١ |
نه هربيرمردي بيرراهبرست نه هرصاحب ريشي مومن به خداوندنه هربدرزني خيرخواه وحافظ جان ومال وناموس دامادش نه بامهرفاروق واميرمومنين و...ميشود جهنم کسي رابهشت کردنه باتعصب محض ميتوان ديندارشددين انصاف ميخواهدوفهم وگرنه طبق علم ژنتيک نوعاهرراهي بدران ومادران رفته انداولادهم ميروندوبنابفرموده: رسول الله ص هرراهي بدرومادر ميرونداولادهم ميروندحتي اگرآنهاواردسوراخ سوسماري شده باشند.بس کورکورانه به راه ودين بدران خودنرويم بلکه تقواوبرهيز ازگناه وانجام واجبات وترک حرام وبعدمطالعه تحقيقي بدون تعصب درموردشخصيتهاي تاريخ اسلام 1.که بوده اند2.نسلشان ازچه بدرومادراني بوده3.چرااسلام آورده اند4.درزمان بيامبرص چه کرده اند5.بعدازبيامبرآياتابع بيامبرص مانده اندياخيروچرانمانده اند6.وآيابيامبرص بعنوان فرستاده خداوندبعنوان هادي کاملترين دين خداوندوصاحب کاملترين عقل وفهم واينکه بيامبرص ميدانسته انددردنياماندگارنيستندولي راهشان ومکتبشان ودينشان تاهميشه بايدبماندوميدانستندبعدازايشان بيامبري نمي آيدامکان داردچنين شخصيت مهمي بدون انتخاب جانشين وادامه دهنده راه مردم رابه امان خدابسبارد وبرودچطوردريک خانواده کوچک بدربه مسافرت ميروديا به همسريابه فرزندتوانمندترميسباردمن به مسافرت ميروم امورات زندگي رامديريت کن ومومن که ميميرد درموردخانواده واموراتش وصيت ميکند.حال چگونه ممکن است بزرگ مکتب اسلام يک امت رابيخيال وبي تدبيرودرايت ول کنندبروندآياانتخاب کرده اندواين وسط کساني بخاطرآتش نفس نتوانسته اندتابع حق بمانندوبخاطرمنافع شخصي حلقه گمشده رابنهان کرده اندوسرنوشت بسياري راتغييردهندويا....تاريخ تقوي حقيقت. اظهرمن الشمس
414 | فاضل | | ١٠:٥٠ - ٣٠ دي ١٣٩١ |
سني ها در احاديثي که نقل کرده اند به طور واضح دستبرد زده اند مثلا جمله «خباب گفت شنيدم که رسول خدا دعا نمود که به اسلام عمر اسلام عزيز شود» را خود افزودند تا آن جهات منفي اسلام آوردن او پوشيده شود آيا با وجود حضرت امير و حضرت حمزه نيازي به اسلام عمر بود و کجا اسلام به او عزت يافت او که با اسلام آوردنش از ترس قومش مخفي مي شود و عاص او را ضمانت و حمايت مي کند مي تواند باعث عزت اسلام شود. و عمر در کدام جنگ از خود رشادت نشان داده که ما را با خبر کنند و اگر مرادشان اين است که در آينده با فتح ايران و شام اسلام عزت مي يابد که بايد گفت اين جنگ ها خلاف شرع بوده و مخالف آيات قرآن است «لا اکره في الدين» و در حقيقت با اين کار ها آبروي اسلام را بردند اسلام با محتوا بلندش همه کشورها را فتح مي کرد و نه نيازي به اين جنگ ها و دليلي.
415 | سرباز ولايت | | ١٦:١٠ - ٠٣ بهمن ١٣٩١ |
سلام بي احترامي عمر در اواخر عمر رسول اکرم رو فراموش نکنيد. ياعلي
416 | سرباز ولايت | | ١٢:٢٠ - ٠٥ بهمن ١٣٩١ |
سلام اي پيروان غاصبان فدک!!! اي پيروان غاصبان خلافت!!! اي پيروان قاتلين دخت عزيز و بزرگوار پيامبر!!! ما رافضي هستيم يا شما که در وضو و نماز و احکام و حتي اعتقادات بدعت گذاشته ايد ؟؟؟ ميگوييد: حکومت هاي شيعه را هم ديديم. خب ماهم حکومت هاي سني را هم ديديم که هم نژادهايتان را چشم آبي هاي يهودي به خاک و خون کشيدند ولي سران بي غيرتتان از جايشان هم برنخواستند. در حقانيت حکومت شيعي همين بس که تمامي کفار و اسلام ستيزان جهان ، شيعه ستيز هستند و به گفته ي قرآن "ان الناس قدلجمعوا" شده اند. تحريممان ميکنند و فتنه مي انگيزند چون بر حقيم و تبليغ اسلام ناب را ميکنيم. اما شما چي؟؟؟ بياييد و حق را بپذيريد. به خدا قسم من همه ي سني ها و همه ي انسان ها را دوست دارم و نميخوام شما ها در آتش قهر بسوزيد. ياعلي
417 | فاروق | | ١٨:٥١ - ٠٥ بهمن ١٣٩١ |
آقاي سني واقعي بااين حرفت آبروي ما اهل سنت روبردي ونشون دادي که تعصبي برخورد مي کني ميترسم تا چند وقت ديگه خلفاي راشدين رو از الله متعال هم بهتر بدوني برو ببين سوره نجم ميفرمايد:وما ينطق عن الهوي .ان هوالا وحي يوحي . يعني پيامبر بدون اذن الله حرفي نميزند.سعي نکن افکار وهابيت رو بين اهل تسنن رواج بدي بايد در آخرت جوابگو باشي
418 | فاروق | | ٢٣:٥٧ - ٠٥ بهمن ١٣٩١ |
اگر عمر نبود امبرتوري اسلام نبود
419 | غضنفري | | ٠١:٠٣ - ١٠ بهمن ١٣٩١ |
سلام بر محبين اهلبيت عليهم السلام
جناب 419:بخاطر وحدت ! دم امپراتور عمر گرم که از چنگيز هم امپراتور تر بودf
420 | آزاد | | ٠٤:٥٧ - ١٠ بهمن ١٣٩١ |
نوشته ايد كه :اگه عمر نبود امپراطوري اسلام نبود. منظورتان كدام اسلام است؟
اگه اسلامي كه در غزوه خندق تمام وكمال جلوي همه كفر ايستادواسلامي كه با شجاعت و ايثار اميرمومنان علي عليه السلام قوت گرفت و پايدارشدمنظور نظرتان هست بايد بگم كه سخت در اشتباه هستيد اما اگه منظورتان اسلام خود جناب خلفاومعاويه هست بهتون ميگم:آفرين! شما درست گفتيد!
واقعا اگه جناب عمر نبود امپراطوري اسلام با امپراطورهاي ديروز و امروزش نبود!! و. . .
421 | علي رضا | | ٢٤:٣١ - ١١ بهمن ١٣٩١ |
با سلام خدمت همه دوستان و خواهر و برادراي مسلمان سني و شيعه، دوستان، ما همه مسلمانيم بياييد رو اشتراکاتمون تاکيد کنيم و تفرقه افکني نکنيم در جنگاي صدر اسلام کفار وقتي فقط لا اله الا الله را ميگفتند مسلمين آزادشون ميکردند و تعقيبشون نميکردند. شمام به جاي برادر کشي و توهين به همديگه و بجاي اينکه فکرتون را به همديگه و اختلافات جزيي مشغول کنين، بياييد به دشمن اصلي و مشکل اصلي که اسرائيل و کفار غربند فکر کنيد يه کم فکر کنيد واقعا در شرايط فعلي بستن کمربند انفجاري براي برادراي مسلمانتان و کشتن آنها واجبه يا بايد اينکارو براي اسرائيل کرد؟؟؟؟ شما را بخدا بيشتر فکر کنين ما حداقل 70/0 مشترکات داريم در طول تاريخ ما بيشترين ضربه ها را از شيعه ها يا سني ها خورديم؟ يا از آمريکا و انگليس و ...؟؟؟؟؟؟؟؟
422 | sasan | | ١١:٥٧ - ٢٧ بهمن ١٣٩١ |
آن کسان که ان مقاله را به دقت نخوانده اند اظهار نظر نکنند، چون موجب رسوا خود م شوند .... وحدت اسلام ( کلمة حقّ راد به الباطل ) شعار حقّ که از آن برداشت باطل م شود !!! وحدت اسلام بهانه ا برا خاموش کردن ندا حق و حققت .... ( تنها راه وحدت پرو از خدا و رسول خدا و امرالمؤمنن و ازده فرزند معصوم اوست، والا وحدت ممکن نست) قطعاً وحدت از امور که حسنش ذات باشد و ب هچ قد و شرط پسندده باشد نست، بلکه آنچه که به نظر عقل و شرع موجب حسن و نکو وحدت م شود، آن است که وحدت بر محور حق و حققت باشد و الا اگر گروه بر کفر و فسق و فجور و ب بندوبار با هم متحد گردند نه تنها پسندده نست، بلکه از ناپسندترن امور است. قبل از بعثت رسول مکرم اسلام صل الله عله و آله همه مردم بر شرک و بت پرست و ب بندبار و فساد و فحشاء متحد و کپارچه بودند، اما به کدام ملاک و مزان عقل و شرع چنن وحدت مطلوب و مورد تأد م باشد؟؟؟ قرآن کرم هم م فرماد : ( کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِِّنَ مُبَشِّرنَ وَ مُنْذِرنَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ) : مردم، امّتى گانه بودند پس خداوند پامبران را نودآور و بم دهنده برانگخت، و با آنان، کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد. آر رسول گرام وحدت و کپارچگ مسلمانان را به تشتّت و تفرقه تبدل نمود. گروه که در کفر و شرک و بت پرست با هم متحد بودند، پس از او به دو دسته و دو گروه تقسم شدند : مؤمن و کافر او وحدت ناپسند و غرعقلان آنها را برهم زد و اتحاد و ائتلاف بر مبنا و ملاک حقّ و حققت به وجود آورد. برا حفظ ان اتحاد حقق نز به امر پروردگارش کتاب خدا و عترت معصومش را که حافظ و نگاهبان و مفسّر قرآن بودند معّن فرمود و در حدث ثقلن که مورد قبول همه فرق مسلمانان است فرمود : ( َ إِنِّ تَارِکٌ فِکُمُ الثَّقَلَْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِ أَهْلَ بَْتِ وَ إِنَّهُمَا لَنْ َفْتَرِقَا حَتَّى َرِدَا عَلََّ الْحَوْضَ ) : بن شما دو گوهر گرانبها و ثمن باق گذاشتم : قرآن کتاب خدا و عترت و اهل بت معصومم را، تا زمان که به ان دو _ نه به ک که به هر دو _ تمسک بجود و چنگ بزند گمراه نخواهد شد و وحدت و کپارچگ شما در ظاهر و وحدت و اتحاد قلب و باطن شما حفظ م گردد و ان دو هرگز از هم جدا نم شوند تا انکه روز قامت در کنار حوض کوثر به من عرضه شوند. آر، آن کسان وحدت بر پاه حق را بر هم زدند که کنار بستر بامبر او را متهم به هذان گو کردند. آن کسان وحدت را بر هم زدند که ولات الهه و حقّه امرالمؤمنن صلوات الله عله را منکر شدند، پس از آنکه در روز غدر بخّ بخً گوان اما منافقانه با او بعت کردند و بعت خود را شکستند. آن کسان وحدت مسلمن را بر هم زدند که در خانه وح را به آتش کشدند و بضعه و جگر گوشه خاتم المرسلن را بن در و دوار له کردند و جننش را سقط کردند. آن کسان که وحدت را بر هم زدند که سل به صورت ناموس خدا زدند و خلافت رسول الله را به نا حق غصب کردند. اگر طالب وحدت هست، به سخن رحانه مصطف دخت گرام خاتم المرسلن گوش فرا ده که در خطبه غراء فدکه فرمود : ( وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَة ) : همانا فقط و فقط اطاعت ما اهل بت موجب انتظام و کپارچگ امت است و امامت ما سبب دور از تفرقه و چند دستگ است. گله ا از بگانگان با مکتب اهل بت نست. کسان که در ظاهر خود را سن و اهل سنت م دانند و در واقع از هر بگانه ا از اسلام بگانه تر هستند. گله از کسان است که خود را شعه امرالمومنن صلوات الله عله م دانند و با آرم و عنوان وحدت به کتمان حقائق م پردازند. با تتر وحدت حق را نا حق و ناحق را حق جلوه م دهند. اگر طالب وحدت هست به سخن امام هاد صلوات الله عله گوش فرا ده که در زارت جامعه کبره فرموده است : ( بِمُوَالَاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَة ) به موالات و پرو شما اهل بت است که حجت تمام م گردد و نعمت کامل م شود و وحدت و اتحاد و ائتلاف حاصل م شود. ا مدع دروغن وحدت، دم از وحدت نزن که غر شعه خود را نه تنها برادر شعه نم دانند، تا آنجا که بتوانند از هچ جنات در حقّ شعان تنها به جرم پرو از رسول و خاندان او، کوتاه نم کنند. و آخرن کلام، اگر خواهان وحدت هست به حدث که متفق بن شعه و غرشعه است تمسک کن و چنگ بزن که رسول خدا صل الله عله و آله بارها و بارها فرمودند : ( علّ مع الحق و الحقّ مع علّ) : عل با حقّ است و حقّ با عل است. ملاک و مزان و ترازو حقّ عل بن اب طالب است. و سر هم به کلام اله بزن که فرمود : ( فماذا بعد الحقّ الا الضلال ) : بعد از حق چز جز ضلالت و گمراه نست. وحدت حقق، وحدت بر محور حقّ است و حقّ تنها در خانه وح، در خانه عصمت، در خانه عل و اولاد او افت م شود که ( الحقّ معکم و فکم و منکم و الکم و انتم اهله و معدنه )
423 | Adam | | ٢٣:٤٤ - ٠٦ اسفند ١٣٩١ |
http://shamim.valiasr-aj.net/fa/page.php?bank=question&id=985That addresses sevrael of my concerns actually.
424 | حسين | | ١٧:٥٦ - ٢٤ اسفند ١٣٩١ |
سلام، جنابي که عنوان نموده اي که اين به اصطلاح مقاله را خوانده اي و اظهار نظر نموده اي و... شماها آنقدر به روايات جعلي و دروغين تاريخ ابن سبأ چسبيده ايد که کلام خدا را فراموش نموده ايد. کلام انسانهاي ضعيف و ناهنجار تاريخ را با جان و دل برگزيده ايد و کلام الله را رها نموده ايد!! مگر در قيامت آقاياني که روايت ازشان داريد شما را حشر مي کنند يا الله متعال؟؟ الله در مورد دسته اي مسلمانان که مهاجرين و انصارند که عمربن خطاب هم جزو مهاجرين است مي فرمايد: «‏ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏» عزيزان اين کلام خداوند است نه روايات جعلي. آيا جناب کليني يا قمي يا کني و... جزو مهاجرين و انصار بودند يا صحابه ي کرام از جمله ابوبکر و عمر و عثمان و علي و طلحه و زبير و ابوعبيده و ... کمي تأمل نماييد و ببينيد کلام چه کس يا کساني را با خداوند مقايسه مي کنيد و يا «العياذ بالله» ترجيح مي دهيد در مورد روايات اهل سنت دروغگوتر از شماها پيروان دروغين امام علي(رض) نديده ام چون تمامي روايات اهل سنت را قطعه قطعه نموده و به ميل خدتان تقطيع کرده و قسمت دلخواه را مي آوريد!!! آدرسهايي که هم براي روايات اهل سنت مي دهيد کلاً اشتباه اندر اشتباه است حجالت هم خوب چيزي است به خداوندي خدا يهود و نصاري از شماها نجيب ترند چراکه شمشيرهايشان را براي مبارزه با دين و محمد(ص) و مقدسات مسلمانان از رو بسته اند

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ در مورد اين آيه در دو آدرس ذيل به تفصيل سخن گفته ايم مراجعه نماييد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
425 | عبد الله | | ٠١:٠٣ - ٢٥ اسفند ١٣٩١ |
؟؟؟= صدام + نا مبارک + قزافي صدام + نا مبارک + قزافي = حکام ديکتاتور اعراب حکام ديکتاتور اعراب =عقب افتادگي و ضلالت و ذليل و حقارت ملتهاي عرب عقب افتادگي و ضلالت و ذليل و حقارت ملتهاي عرب = خود فرختگي به شياطين خود فرختگي به شياطين= عذاب اليم الي يوم القيامه
426 | فاطمه املشي | | ١١:٤٥ - ٠٣ فروردين ١٣٩٢ |
بسمه تعالي
اقاي حسين

اولا شما با اين اعتقاداتتون بهتره اسم شريفتون رو عوض کني بذارش عمر يا وليد يا معاويه يا يزيد يا سفياني
در ثاني شما به کسي مي گوييد صحابه که خودش رو به پيامبراکرم ( صلي الله عليه وسلم) بچسبونه واز هر فرصتي براي آزار ايشان استفاده کنه و در هنگام جهاد يه گوشه اي پنهان بشه !!!!!
427 | فاطمه املشي | | ١١:٥٥ - ٠٣ فروردين ١٣٩٢ |
بسمه تعالي آقاي سني واقعي و آقاي درود بر صحابه دعواتون نشه چون هر دوتون مثل هم بي سوادين چون پيامبر اکرم ( صلي الله عليه واله و سلم ) جانشينش رو که از جانب خدا تعيين شده بود به امت معرفي کرده ، پس تو که پيامبر اکرم صلي الله عليه و سلم رو انسان کامل نمي دوني اصلا مسلمون نيستي لعنت برتو که پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم رو اينطور توصيف مي کني ، ولد ....
428 | پويا احمدي | | ١٩:٠٧ - ٠٨ فروردين ١٣٩٢ |
همه شما.. عزيزيان شيعه و سني: بهتر نيست ما شيعه و سني ها اين نقاب شيعه يا سني بودنو ازچهره خودمون برداريم و متحد باهم هميگي بگيم ما مسلمانيم؟؟ تا کي اجازه بديم اين مساله شيعه و سني بينمون اختلاف بندازه. ماپيرو خدا و دين حضرت محمد(ص) هستيم.به همديگه توهين نکنيد فکر ميکنيد حضرت رسول از اين دو دستگي بين امتش خوشحاله؟؟
429 | مسلم حقاني | | ٠٣:٠٠ - ٠٩ فروردين ١٣٩٢ |
با سلام در شيعه و سني يک گروه کافر مطلق است ويک گروه مسلمان کامل اما چگونه مي توان حق را يافت؟ مسلمان واقعي احانت نمي کند حتي بر بتهاي بت پرستان 2مسلمان واقعي بيشتر از هر کسي خدا را به فرياد رسي مي خواند <بخوانيد مرا تا اجابت کنم شما را>3مسلمان واقعي واقعي با عوض شدن حکومت دين و مذهبش تعقير نمي کند.اما چرا گفتم کافر و مسلمان.زيرا اختلافات سني و شيعه به مراتب از اختلافات کافر و مسلمان بيشتر است.اگر کمي دقت کنيد در تفاسير شيعه خواهيد ديد که تلاش زيادي شده علي وولايتش جاي داده شود ولي همچنان ناکارامد بوده .و مردم شيعه چنان از دينشان بيزارند که حاضر شده اند مسيحي يا زرتشتي شوند تا اينکه مسلمان باشند.زيرا اعتقاداتشان در نظر خودشان هم پوچ و بي ارزش است.با تشکر مسلم حقاني
430 | شيعه اثني عشري | | ١٦:٣٨ - ٣١ فروردين ١٣٩٢ |
لعنت ابدي بر غاصبان حق مسلم علي ابن ابيطالب سلام الله عليه و لعنت باد بر عمر ظلم نا بخشودني در حق آل پيامبر اسلام نمود مرگ بر بد خواهان ولايت امير المومنين علي عليه السلام
431 | فاطمه املشي | | ٢٢:٥٩ - ٠٦ ارديبهشت ١٣٩٢ |
بسمه تعالي آقاي مسلم نا حقاني گفتي "مردم شيعه از دينشون بيزارن" اون که از شيعه بيزاره پس چطوري اسمش رو گذاشتي شيعه ! شيعه خطاب به مولاش امير المومنين علي عليه السلام مي گه بابي انت وامي و نفسي و روحي و مالي و بناتي وبنيني ، شيعه هر صبح در دعاي عهد با صاحب الزمان ( عج ) مي گه اللهم اجعلني من انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه ، عشقي که شيعه به مذهبش داره فراتر از درک و احساس شماست با مدعي نگوييم اسرار عشق و مستي / تا بيخبر بميرد در رنج خود پرستي
432 | مسلم | | ١٤:١٣ - ٠٩ خرداد ١٣٩٢ |
بابا آقا ، خانم کجا ميريد .... بابا آفتاب به اين نوراني رو نمي بيني ... بابا يکم فکر کن بخدا چيزي ازت کم نمي شه ... بابا بخدا اين همه آيات ، اين همه روايت ... بابا غدبر خم ميخواي چکار کني ... بابا اين همه فضايل مي خواي چکار کني ... بابا با وجود خيلي خيلي عالي دنبال متوسط ميري ... ****** *** ****** * يا علي امير المومنين * * * ****** *** ******
433 | مهدي اسماعيلي | | ١٧:٤٦ - ٢٠ خرداد ١٣٩٢ |
انهايي که از عمر دم ميزنند بدانند اگر چه که ما نبوديم اما تاريخ گواه است چگونه عمر لعنت ا... در جنگ مثل بز کوهي فرار ميکرده.و حضرت امير(ع) به عنوان اخرين نفر پيامبر (ص) که بيهوش بود روي دستان مبارکش مي اورد.( اين در کتب معتبر اهل به اصطلاح سنت است)
434 | پاكدل | | ١١:٤٠ - ٠٩ تير ١٣٩٢ |
با سلام خداوند انشاله محبين اهل بيت (ع ) را با علي (ع ) و اولاد ايشان محشور گرداند و محبين عمر و ابوبکر و عثمان و عايشه و معاويه و... را هم با آنها محشور گرداند. که خداوند مي فرمايد در قيامت هرکس را با امامش مي شناسند حالا خودتان قضاوت کنيد همنشيني با علي (ع ) و اولاد ايشان بهتر است يا با عمر و عثمان و....
435 | سعيد | | ٢١:٠٧ - ١٨ تير ١٣٩٢ |
انچه که مسلم است اين است که بايد پيروي قران وحق را نمود.انخاب با خود ماست.تا چه زمان فقط حرف بزنيم واسير تعصب باشيم.وقتي حقيقت را مي يابي دوست نداري کلامي به غير ان بگويي يا بشنوي حقيقتي که از زمان طفوليت در خانه ي پيامبروزير نظر ايشان رشد يافت.اوليين مسلمان بود نه ان کس که دشمن قسم خورده ي اسلام باشد .کسي که درک عميقش را از اسلام را بي طرفان ودشمنان اذعان ميکنند نه ان کس که خود را خليفه مي خواند وراي اشتباه ميدهدودر نهايت مجبور ميشود سراغ علي برود حق ان قهرماني وپهلواني است که با ديدن يتيم ميگريد يا ان کس که تمامي مورخين او را خشن وبد اخلاق مينامند.حق کسي است که اهل کتاب با ديدن عملکرد او به حق اسلام مياورند نه ان کس که به زور شمشير ديگران را مسلمان کند در حالي که اين بزرگترين افتخارات قابل ذکر اوست. .
436 | عليرضا | | ٢٢:٤٣ - ٠٧ مرداد ١٣٩٢ |
دوستان عزيز مشکل ما اينه که وقتي يه چيزي ميگيم و اهل سنت کم ميارن ما ميريم بحث بعدي و باعث ميشيم فکر کنن ما کوتاه اومديم
آقا جون عمر گفته پيغمبر داره لحظات آخر هزيان ميگه، خب عمري که شما مي گيد مسلمون بوده واميرتونه واميدوارم اگه دست از اين کوري برنداريد باش محشور بشيد؛ مگه نميدونسته که حضرت محمد(ص) نبي خدا هستند چطور ميشه نبي خدا حرفي غير از کلام خدا بزنه و آخر عمر نعوذبالله حرفي غلط و در غيرجايگاه و شان نبوت بزنه؟؟؟؟؟
هيچ کدومتون جوابي براي اين حرف نداريد که نداريد که نداريد.
من روي همين حرف پافشاري مي کنم و ميگم اميرالمومنيني جز علي نيست
چطور ميشه به عمر گفت اميرالمومنين در حالي که دير ايمان آورد و با ترس و لرز مسلمون شد و تو دلش آدم ترسويي بود و در ظاهر زورش به فاطمه زهرا(س) رسيد
اگه مرد بود تو جنگ فرار نمي کرد بره بالاي کوه از ترس و بزرگاي بي عقل شما گفتن بخاطر عبادت رفته بالاي کوه(انگاري که خدافقط تو ارتفاع خاصيه!!!)
شما رو بخدا قسم بريد فکر کنيد چرا پيغمبر مي فرمايد يا علي تو معيار و ميزان حلالزادگي افرادي؛ بريد تحقيق کنيد و وقتي شيعه شديد و يه قطره اشک تو مجلس حسين فاطمه ريختيد مي فهميد طعم تشيع چيه.
درود بر هر کسي که اهل حق است و پيرو حق حال مسلمان يا غير مسلمان. علي شخصيتي است که بايد دنيا به آن افتخار کند
ولي عمر کسي است که چپ و راست بايد گنده کاريهاشو علماي اهل سنت لاپوشوني و توجيه کنند.
عمر چه کاره بوده؟؟؟؟؟ متاسفم براي کساني که يه کسي که لواط کار بوده رو اميرخودشون ميدونن متاسفم اميدوارم به حق غصب شده فاطمه زهرا به سيلي اي که حضرت خورد و تا آخر عمر کوتاهشون از عمر رو برگردوندن و نذاشتن عمر بياد تشييع جنازشون؛ اميدوارم به حق ايشون همه ما هدايت بشيم و همه از شيعيان واقعي حضرت مهدي باشيم و در رکاب حضرت به شهادت نائل بشيم.
از اين که نظر منم خونديد ممنونم شب قدر مسجد جمکران براي همه مسلمونها دعا مي کنم.ياحق
437 | م ف | | ٠٩:٥٥ - ١١ مرداد ١٣٩٢ |
در آن زمان وجود اديان براي مردم وجامعه بشريت لازم بود و از اين طريق به طرز امرار معاش و احترام به حقوق يکديگر را مي آموخت ولي در جامعه امروز براي اکثريت مردم قابل درک است تا جايي که حق فردي چه مسلمان چه غيرمسلمان پايمال نشود هيچ نيازي به انجام وظايف ديني نيست
438 | علي | | ١٦:٢٠ - ٢٤ مرداد ١٣٩٢ |
سلام. بر برادران شيعه وسني. برادران اهل سنت عزيز برويد مطالعه کنيد که جناب عمر و ابوبکر وعثمان قبل از دعوت پيامبر به اسلام چه ديني وبه چه کاري مشغول بودن؟؟؟؟؟؟ واقعا از خواب بيدار شيد
439 | محمدي | | ١٧:٥٤ - ١١ شهریور ١٣٩٢ |
جناب 402!بهتره تشريف ببرين و احتجاج علماي شيعه رو با علماي اهل سنت _از قديم تا الآن_در مورد شهادت ام ابيها بانو فاطمه زهرا_سلام الله عليها_بخونيد.و به دلايلي از قبيل اينكه چرا قبل از سال 72 تعطيل رسمي نبوده و...........تمسك نجوييد.

ثانيا!امام خميني در روز 18 اسفند سال ((1360))هجري شمسي نيز فرمود=من هم وفات و شهادت بانوي بزرگ اسلام را بر همه مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشي سپاهي و بسيج و برحضرت بقيت الله_ارواحنا فداه_تسليت عرض ميكنم.___صحيفه امام 16/87___

ثالثا!كليني از امام كاظم_سلام الله عليه_روايت ميكند كه حضرت(ع)فرمود=به درستي كه فاطمه صديقه شهيده است.

شهرستاني از علماي اهل سنت به نقل از نظام مينويسه=عمر در روز بيعت به شكم فاطمه(سلام الله عليها)زد كه منجر به سقط جنين بانو شد....___الملل و النحل شهرستاني___

و دلايل بسيار ديگر از كتب سني و شيعه......
440 | ............. | | ١٨:٢٣ - ١١ شهریور ١٣٩٢ |
جناب شماره 407!ما انتظار نداريم كه كتب مارو بخونيد......ولي بهتر نيست كه تشريف ببريد و يه سري به معتبرترين كتاب خودتون يعني=__صحيح بخاري__بزنيد كه در اون آمده كه سيدنا رسول الله_صلي الله عليه و آله و سلم_فرمودند=
((هان بدانيد مرداني از امت من آورده ميشوند كه پرونده هايشان دست چپشان داده شده است عرضه ميدارم=پروردگارا!اينان اصحاب من هستند.خطاب ميشود=تو نميداني آنها بعداز تو چه بدعت هايي گذاردند.

ما اهل بيت رسول خدا_صلي الله عليه و آله_رو طبق آيه تطهير معصوم ميدانيم.و اين در كتب معتبر شما نيز آمده....يعني رسول الله (ص)و امام علي_س_و بانو فاطمه زهرا_س_و ديگر اهل بيت بزرگوار معصوم و دور از رجس و پليدي هستند.

اما درجه و مقام همه اصحاب يكي نيست.....مثلا حضرت سلمان محمدي_رحمت الله عليه_از صحابه بسيار نيكو هستند و ما ايشون رو قبول و دوست داريم و رسول خدا درباره ايشان فرمودند=سلمان از ما اهل بيت است....
اما همه صحابه نيكو نيستند بلكه دربين آنها منافق و جاهل وجود دارد.
يعني اينكه مصاحبت ظاهري با پيامبر الهي دليل بر خوب بودن افراد نيست......مثلا خداي عزوجل ميفرمايد=خداوند براي كساني كه كافر شدند زن نوح و زن لوط را مثال آورد...._سوره مباركه تحريم_
يعني همسر يا داماد كسي بودن معياري براي خوب و بد بودن افراد نيست......يعني=
آسيه_رحمت الله عليها_كه از صالحان بود همسر فرعون_لعنت الله عليه_بود...و اين باعث نميشه بگيم كه چون فرعون همسر آسيه بود پس نتيجه ميگيريم كه او پست و پليد و كافر نبوده_!!!_
و همينطور در قرآن ميخوانيم كه دو نفر از همسران رسول خدا برضد رسول خدا دست به دست هم داده بودن.....
و اين وعده خداوند است كه اگر هريك از همسران پيامبر_ص_گناه فاحش و آشكاري_بفاحشه مبيّنه_را مرتكب شود عذاب او دوچندان خواهد بود.....
همينطور خداوند در قرآن به رسول(ص)خبر ميده كه برخي از اهل مدينه منافق هستند .
يعني طبق گفته شما_كامنت شماره 407__بايد بگيم كه=
عجيبه!!آيا اگر بگيم كه انسان ناشكر و گناهكاره ....پس توهين به خدا محسوب ميشه...چون خدا چنين موجوداتي رو آفريده و اشرف مخلوقات قرار داده!!!
بلكه=
هيچ انسان عاقلي چنين چيزي رو قبول نميكنه ......
يعني=
گاهي انسان آنقدر پست ميشه كه از چهارپايان هم پست تر ميشه....و يا=
گاهي اوقات آنقدر بالا ميره كه شايستگي اين رو پيدا ميكنه كه بنده صالح خدا و خليفته في الارض باشه....
والسلام عليكم و رحمت الله.
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها