2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا روايت «فاطمة بضعة مني» فقط از طريق مسور بن مخرمة نقل شده است؟
کد مطلب: ٥١٠٤ تاریخ انتشار: ١٥ بهمن ١٣٨٩ تعداد بازدید: 5128
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
آيا روايت «فاطمة بضعة مني» فقط از طريق مسور بن مخرمة نقل شده است؟

سؤال كننده: م. ر

توضيح سؤال:

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام

در يكي از سايتها با اهل سنت درباره خواستگاري حضرت اميرالمومنين عليه السلام از دختر ابوجهل بحث مي كردم. ايشان مي گفتند كه ما قبول مي كنيم كه مسور ناصبي است، پس روايات ايشان اعتبار ندارد. نتيجه اينكه روايت « فاطمه بضعة مني » از درجه اعتبار ساقط است.

شما چه پاسخي داريد ؟

بنده هر چه در كتب اهل سنت گشتم سند اين روايت به او ختم مي شود و روايت صحيح ديگري در اين باب پيدا نكردم. فقط در كتاب مستدرك علي الصحيحين روايت « ان الله يغضب لغضبك.... » را پيدا كردم كه آن هم به دليل وجود حسين بن زيد در سند حديث و منكر الحديث بودن وي رد كردند.

پاسخ:

روايت خواستگاري اميرمؤمنان عليه السلام از دختر ابوجهل افسانه اي است دروغين كه ما پيش از اين در آدرس ذيل به صورت مفصل از آن پاسخ داده ايم:

https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=6344

اما در پاسخ به اين مطلب كه اگر روايت خواستگاري از دختر ابوجهل دروغ باشد، پس اصل روايت «فاطمة بضعة مني» نيز باطل است؛ چرا كه از طريق مسور ناصبي نقل شده است.

اولاً: دلايل ما براي رد افسانه خواستگاري از دختر ابوجهل، فقط ناصبي بودن مسور بن مخرمه نبوده است، ما دلايل متعددي را ارائه كرديم كه مي توانيد در همان مقاله بخوانيد.

ثانياً: روايت «فاطمة بضعة مني» با سند هاي متعدد از ديگر اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز نقل شده است كه ما به صورت براي هر يك از اصحاب، يك مصدر را نقل خواهيم كرد:

امير المؤمنين عليه السلام:

بزار در مسند خود نقل مي كند:

(503)- [526] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْكُوفِيُّ، قَالَ: نا مَالِكُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، قَالَ: نا قَيْسٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِمْرَانَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيِّبِ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، ُأَنَّهُ كَانَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: أَيُّ شَيْءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ؟ فَسَكَتُوا، فَلَمَّا رَجَعْتُ قُلْتُ لِفَاطِمَةَ: أَيُّ شَيْءٍ خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ؟ قَالَتْ: أَلا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِلنَّبِيِّ (ص) فَقَالَ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا.

از علي بن أبي طالب عليه السلام نقل شده است كه او در خدمت رسول خدا صلي الله عليه وآله بود، رسول خدا فرمود: چه چيزي براي زن (از همه چيز) بهتر است؟ همه اصحاب ساكت شدند. علي بن أبي طالب مي گويد: وقتي برگشتم به فاطمه سلام الله عليها گفتم: چه چيزي براي زنان (از همه چيز) بهتر است؟ گفت: اين كه هيچ مردي او را نبيند. اين مطلب را به رسول خدا گفتم، پس فرمود: فاطمه پاره تن من است، خداوند از او راضي باشد.

البزار، ابوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج2، ص159 ـ 160، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولي، 1409 هـ.

ابوهريره دوسي:

(2191)- [3: 1186] حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، أَخْبَرَنَا أَبُو يَحْيَي التَّيْمِيُّ، حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ الْمَخْزُومِيُّ، عَنِ الْمَقْبُرِيِّ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): " إِنَّمَا فَاطِمَةُ حَذِيَّةٌ مِنِّي يَقْبِضُنِي مَا قَبَضَهَا "

از ابوهريره نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه پاره اي از تن من است، هر چيزي كه او را ناراحت كند، مرا ناراحت كرده است.

الحربي، أبو إسحاق إبراهيم بن إسحاق (متوفاي285هـ)، غريب الحديث، ج 3، ص1186، تحقيق: د. سليمان إبراهيم محمد العايد، ناشر: جامعة أم القري ـ مكة المكرمة، الطبعة: الأولي، 1405هـ.

أنس بن مالك:

(1480)- [1482] ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْوَاسِطِيُّ، ثنا يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ عَبَّادِ بْنِ الْعَوَّامِ، ثنا عَمْرُو بْنُ عَوْنٍ، ثنا هُشَيْمٌ، ثنا يُونُسُ، عَنِ الْحَسَنِ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): " مَا خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ؟ " فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ، فَسَارَّ عَلِيٌّ إِلَي فَاطِمَةَ فَأَخْبَرَهَا بِذَلِكَ، فَقَالَتْ: فَهَلا قُلْتَ لَهُ: خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَلا يَرَوْنَهُنَّ، فَرَجَعَ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِكَ، فَقَالَ لَهُ: " مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا؟ " قَالَ: فَاطِمَةُ، قَالَ: " إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي ".

از أنس نقل شده است كه رسول خدا (ص) سؤال كرد: چه چيزي براي زنان بهتر است؟ ما نمي دانستيم كه چه بگوييم ؛ پس علي (ع) پيش فاطمه رفت و او را از اين مسأله باخبر كرد، پس فاطمه گفت: پس چرا نگفتي: براي آن بهتر است كه هيچ مردي را نبينند و هيچ مردي نيز آن ها را نبيند. علي برگشت و همين جواب را به رسول خدا داد. رسول خدا سؤال كرد: چه كسي اين مسأله را به تو ياد داده است؟ گفت: فاطمه: رسول خدا گفت: او پاره تن من است.

الأصبهاني، ابونعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج 2، ص41، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ.

عمرو بن حزم الأنصاري:

وَإِنَّ أَبَا بَكْرِ بْنَ مُحَمَّدٍ يَعْنِي عَمْرَو بْنَ حَزْمٍ حَدَّثَنِي، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ K قَالَ: " فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّي، وَيُسْخِطُنِي مَا أَسْخَطَهَا، وَيُرْضِينِي مَا أَرْضَاهَا ".

النصيبي، أبو بكر بن خلاد (متوفاي 510هـ)، فوائد أبي بكر النصيبي، ص53، ح217، تحقيق: قسم المخطوطات بشركة أفق للبرمجيات، ناشر: شركة أفق للبرمجيات ـ مصر، الطبعة: الأولي، 2004م

محمد حنفية:

32269 حدثنا بن عيينة عن عمرو عن محمد بن علي قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم إنما فاطمة بضعة مني فمن أغضبها أغضبني.

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6، ص388، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.

عبد الله بن زبير:

(1960)- [2193] حَدَّثَنَا مُؤَمَّلُ بْنُ هِشَامٍ، قَالَ: نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَيُّوبَ، عَنِ ابْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ، عَنِ ابْنِ الزُّبَيْرِ، عَنِ النَّبِيِّ (ص): " إِنَّمَا فَاطِمَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا بَضْعَةٌ مِنِّي، يَغِيظُنِي مَا يَغِيظُهَا، وَقَالَ مَرَّةً أُخْرَي: وَيُؤْذِينِي مَا آذَاهَا ".

فاطمه پاره تن من است، هر چيزي كه او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است. و بار ديگر فرمود: هر چيزي كه او را اذيت كند، مرا اذيت مي كند.

البزار، ابوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج 6، ص150، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولي، 1409 هـ.

همين روايت را ابوإسحاق حربي با اين سند و متن نقل كرده است:

حدثنا مسدد حدثنا إسماعيل عن ايوب عن ابن أبي مليكة عن ابن الزبير قال النبي صلي الله عليه: فاطمة بضعة مني. ينصبني ما أنصبها.

رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است، مرا ناراحت مي كند، هر چيزي كه او را ناراحت كند.

الحربي، أبو إسحاق إبراهيم بن إسحاق (متوفاي285هـ)، غريب الحديث، ج 2، ص792، تحقيق: د. سليمان إبراهيم محمد العايد، ناشر: جامعة أم القري ـ مكة المكرمة، الطبعة: الأولي، 1405هـ.

عائشه دختر ابوبكر:

برخي به صورت مرسل نقل كرده اند كه رسول خدا همين مطلب را خطاب به عائشه گفته است:

وروي عنه [ص] أنه قال لعائشة رضي الله عنها ' يا عائشة فاطمة بضعة مني يريبني ما يريبها.

الماوردي البصري الشافعي، علي بن محمد بن حبيب (متوفاي450هـ)، الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني، ج 17، ص164، تحقيق الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان، الطبعة: الأولي، 1419 هـ -1999م.

ابوإسحاق شيرازي مي گويد كه شهادت فرزند براي پدر نافذ نيست؛ زيرا كه فرزند پاره تن پدر است:

ولان الولد بضعة من الوالد ولهذا قال عليه الصلاة السلام يا عائشة إن فاطمة بضعة مني يريبني ما يريبها.

الشيرازي الشافعي، ابوإسحاق إبراهيم بن علي بن يوسف (متوفاي 476هـ)، المهذب في فقه الإمام الشافعي، ج 2، ص330،ناشر:دار الفكر - بيروت.

در نتيجه، روايت «فاطمة بضعة مني» فقط از طريق مسور بن مخرمه نقل نشده است، ديگر اصحاب نيز آن را نقل كرده اند.

****

اما اين كه گفتيد روايت «إن الله يغضب لغضبك» به خاطر وجود حسين بن زيد مردود است، درست نيست؛ چرا كه بزرگان اهل سنت همين روايت را تصحيح كرده اند:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ حدثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن سَالِمٍ الْقَزَّازُ حدثنا حُسَيْنُ بن زَيْدِ بن عَلِيٍّ عن عَلِيِّ بن عُمَرَ بن عَلِيٍّ عن جَعْفَرِ بن مُحَمَّدٍ عن أبيه عن عَلِيِّ بن الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بن عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه عن عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه قال قال رسول اللَّهِ صلي اللَّهُ عليه وسلم لِفَاطِمَةَ رضي اللَّهُ عنها أن اللَّهَ يَغْضِبُ لِغَضَبِكِ وَيَرْضَي لِرَضَاكِ

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص108، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م.

حاكم نيشابوري بعد از نقل اين روايت مي گويد:

هذا حديثٌ صحيحُ الإسنادِ وَلَم يُخرِجاهُ.

الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص167، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.

هيثمي بعد از نقل آن گفته است:

رواهُ الطبراني وإسنادُهُ حَسَنٌ.

الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص203، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | مجيد حقي | Iran - Ardabil | ٢٢:٢٢ - ١٦ بهمن ١٣٨٩ |
كاش آن حديث مهم در كتاب بخاري را هم مي آورديد كه ايشان از اولي ودومي ناراحت بودند و به همان حال شهيد شدند
2 | هادي | Iran - Mashhad | ٠٧:٥١ - ١٧ بهمن ١٣٨٩ |
سلام عليکم: دوست عزيز ممنون از اين مقاله زيباي شما... من سوالاتي کردم که شما جواب منو ندايدن و به ناچار در اينجا مي پرسم دوباره... شما در مناظره خودتون با مولوي عبدالمجيد مرادزهي پيرامون شهادت حضرت زهرا (س) ..که اين مولوي گفت خانه حضرت علي (عليه السلام) کنار مسجدالحرام بود و اگر خانه ايشان آتش گرفته بود بايد مسجدالحرام هم مي سوخت آيا چنين هست يا نه؟ چند نفر از برادران اهل سنت هم اين سوال رو کردن ...

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- مسجد الحرام نه و بلكه مسجد النبي

2- آيا آتش زدن درب يك خانه ، به معني آتش زدن كل آن است ؟

آيا زمان قديم در خانه براي گرم شدن و يا غذا پختن آتش روشن نمي‌كردند ؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

3 | سلام علي من اتبع الهدي | Iran - Birjand | ١٩:١٤ - ٠٥ فروردين ١٣٩٠ |
سلام:شما وقتي مي خواهيد حديثي را برخ سني ها بکشيد مي گوييد از بخاري يا مسلم است و روايت صحيح است ونيزساير کتب سني اما جايي که پاي خودتان در سايت گير مي کند مي گوييد نه بخاري ومسلم صحيح نيست مثلا در اين سايت خود منکر اين حديث شده ايد:http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=140 چرا چون به نفعتان نيست ما آخر نفهميديم آقاي قزويني يکبار مي گويد فلان روايت را بخاري ومسلم گفته صحيح است چون بخاري ومسلم را همه صحيح مي دانند وما هم از احاديث صحيح سني روايت مي کنيم اما جايي ديگرهمين آقا مي فرمايد بخاري ومسلم اشتباه گفته چون به نفع ما حديث نگفته. حالا کدام حرف جناب قزويني را بپذيريم اينکه بخاري ومسلم وسيله اي براي ايشان است که اثبات کند فلان حديث صحيح است يا نه بگويند بخاري ومسلم تا جايي که به نفع ما باشد صحيح است؟؟؟؟؟در ضمن اگر کسي فاطمه سلام الله عليها را اذيت کرده بنا به احاديث صريح وصحيح اهل سنت البته اگر بپذيريد خود حضرت علي عليه السلام است که البته برايشان از اين نظر ذمي نيست چون ساير صحابي هم اشتباهاتي کرده اندولي اهل سنت برخشاننکشيده اند و مامعتقديم وشما هم معتقديد اصحاب بر رسول الله دروغ نبستند ولي ممکن بوده در زندگي شخص مسائلي داشته اند که نشانه عدم عصمت ايشان است خدا از سر تقصير همه بگذرد وتوفيق بد گويي پشتسر مسلمين ومسلمات خصوصا زنان پيامبر را از ما وشما سلب کند.اين هم حديث مذکور: [ 33616 ] 3 ـ وعن عليّ بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي نجران ، عن عاصم بن حميد ، عن منصور بن حازم ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ قال : قلت : أخبرني عن أصحاب محمد صدقوا على محمد ( صلى الله عليه وآله ) ، أم كذبوا ؟ قال : بل صدقوا ، قلت : فما بالهم اختلفوا ؟ قال : إن الرجل كان يأتي رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ، فيسأله المسألة ، فيجيبه فيها بالجواب ، ثم يجيئه بعد ذلك ما ينسخ ذلك الجواب ، فنسخت الاحاديث بعضها بعضا . الكافي 1 : 52 | 3. وسائل الشيعة ج27 ص202 ـ ص222

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
صحيح بخاري و مسلم ، براي اهل سنت طبق مباني آنها حجت است ؛ و آنها نمي‌توانند منكر روايات آن بشوند ، و به همين دليل است كه ما به برخي از روايات آن استدلال مي‌كنيم ؛ اما اعتقاد و مباني آنها در مورد صحيح بخاري نيز دچار اشكال است ؛ و در برخي از موارد براي آنها ثابت مي‌كنيم كه بعضي از روايات بخاري و مسلم ، نبايد به نظر آنها حجت باشد ؛ اگرچه اعتقاد به صحت آن دارند ؛ مثل اينكه وقتي شما با يك مسيحي بحث مي‌كنيد ، براي او از تورات و انجيل استدلال مي‌كنيد و برخي از مطالب تورات و انجيل را نيز رد مي‌كنيد ، آيا اين از جهت علمي اشكال دارد ؟ و يا طريق درست بحث علمي همين است ؟
اما راجع به روايتي كه ذكر كرديد ، شما هنوز فرق بين عبارت «اصحاب» را در اصطلاح رايج ، و اصطلاح ائمه شيعه ، و علماي متقدمين شيعه را نمي‌دانيد ؛ همانطور كه به ادعاي برخي از علماي وهابي ، اين اصطلاح در كلام رسول خدا (ص) با اصطلاح فعلي فرق مي‌كند ؛ مقصود از اصحاب محمد ، همان كساني است كه صفات آنها در روايت اميرمومنان علي عليه السلام آمده است ، و آنها را روزه گيرنده و نماز خوان و شجاع و ... و تابع صد در صد رسول خدا (ص) وصف كرده است ؛ و از اصطلاح فعلي اصحاب ، تنها كساني داخل در اين روايت مي‌شوند كه شامل اين خصوصيات باشند ؛ يعني اصحاب پاك رسول خدا (ص) مثل سلمان و ابوذر و مقداد و ... نيز با هم در مسائل فقهي گاهي اختلاف داشتند ؛ و منشا اين اختلاف عدم علم كامل به ناسخ و منسوخ و... بوده است و به همين دليل بايد به اهل بيت عليهم السلام رجوع كرد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

4 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٥:٤٠ - ٢٩ خرداد ١٣٩٠ |
جواب نظر
جناب آقاي---------------------------هادي----------------------------------
اگر آتش زدن در باعث سوختن كل خانه و مسجد بشود پس لابد بايد وقتي از منجنيق استفاده ميكردند كل شهر ميسوخت!
براي اينگونه مسائل ادله ي علمي لازم است نه خيال و احتمال.
يا علي
5 | مسیح موسوی | Canada - Vancouver | ٠٣:٣٩ - ٠٤ آذر ١٣٩٥ |
سلام علیکم.
برای ما شیعیان تکلیف این افسانه روشن است. اما برای وضوح مطلب، عرایضی دارم.
به نظر می رسد برای این افسانه، سه طریق موجود باشد:
یک- طریق مسور (که به آن پرداختید)
دو- طریق ابن زبیر (مصنف عبد الرزاق - ج7، ص301)
سه - طریق مردی مجهول از اهل مکه (فضائل الصحابة - ج2، ص755)
حال پرسشی دارم:
اگر کسی از وهابیین یا اهل سنت، از باب قاعده ی الزام با ما سخن بگوید، مبنی بر اینکه به نظر بزرگان شیعه (نظیر آقای خویی)، روایتی که سه طریق داشته باشد مستفیض است، و به این خاطر بی نیاز از بررسی سندی است (و أن استفاضة الروايات أغنتنا عن النظر في إسنادها و إن كانت جلها بل كلها ضعيفة أو قابلة للمناقشة)، باید چه پاسخ داد؟
متشکرم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
استفاضه بودن روایات در شیعه، در خصوص روایات شیعه جاری می باشد نه روایات اهل سنت لذا در این خصوص باید دقت داشت که روایات اهل سنت هر چند متواتر نیز باشند برای آنها حجت است نه ما
در ضمن روایتی اگر در شیعه هر چند مستفیض باشد در صورتی که با اعتقادات شیعه و عصمت معصومین منافات داشته باشد، مورد قبول نیست
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها