2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
آيا لعن يزيد بن معاويه ، جايز است ؟
کد مطلب: ٥٠٤١ تاریخ انتشار: ٢٦ آبان ١٣٩١ تعداد بازدید: 25498
پرسش و پاسخ » اهل سنت
آيا لعن يزيد بن معاويه ، جايز است ؟

سؤال كننده : امين حقجو

توضيح سؤال :

با سلام و تشكر بسيار از جوابگويي مناسب و سريع شما،

به طور كلي لعن بر دشمنان بر چه اساس است؟

آيا يزيد توبه كرده است يا نه؟ و اگر كرده باشد، آيا مي توان او را لعن كرد؟

التماس دعا

پاسخ :

پاسخ مفصل تر به همين پرسش تحت عنوان «آيا لعن يزيد بن معاويه، جايز است؟» در آدرس ذيل وجود دارد.

https://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5044

1- لعن نوعي نفرين كردن و نشانه جدا بودن و دوري مسير طرفين ( حق و باطل ) از يكديگر است.

در قرآن كريم در بيش از 25 آيه از لسان خداوند يا فرشتگان يا مومنين دشمنان ايشان را لعن مي كند :

1- إنّ الله لعن الكافرين وأعدّ لهم سعيرا

(الاحزاب64)

2- فنردها علي أدبارها أو نلعنهم كما لعنّا أصحاب السبت

(النساء38)

3- فبما نقضهم ميثاقهم لعنّاهم

(المائدة13)

4- وغضب الله عليه ولعنه وأعدّ له عذابا عظيما

(النساء93)

5- لعنه الله وقال لأتخذن من عبادك نصيبا مفروضا

(النساء118)

6- من لعنه الله وغضب عليه وجعل منهم القردة والخنازير و عبد الطاغوت

(المائدة60)

7- بل لعنهم الله بكفرهم

(البقرة88)

8- اولئك الذين لعنهم الله ومن يلعن الله فلن تجد له نصيرا

(النساء52)

9- ولكن لعنهم الله بكفرهم

(النساء 46)

10- وعد الله المنافقين والمنافقات... نار جهنم هي حسبهم ولعنهم الله

(التوبة68)

11- إنّ الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا والآخرة

(الاحزاب 57)

12- فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا في الارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمي أبصارهم

(محمد22و23)

13- و يعذب الله المنافقين والمنافقات ... وغضب الله عليهم و لعنهم جهنم وسائت مصيرا

(الفتح 6)

14- ملعونين اينما ثقفوا أخذوا وقتّلوا تقتيلا

(الاحزاب61)

15- إنّ الذين يكتمون ما أنزلنا من البينات والهدي من بعد ما بيّنّاه للناس في الكتاب اولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون

(البقرة159)

16- لعن الذين كفروا من بني اسرائيل علي لسان داود وعيسي بن مريم

(المائدة78)

17- وقالت اليهود يد الله مغلولة علت أيديهم ولعنوا بما قالوا

(المائدة64)

18- إنّ الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوافي الدنيا والآخرة

(النور24)

19- فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله علي الكافرين

(البقرة89)

20- إنّ الذين كفروا وماتوا وهم كفار اولئك عليهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعين

(البقرة161)

21- فأذّن مؤذّن بينهم أن لعنة الله علي الظالمين

(الاعراف44)

22- ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين

(آل عمران 61)

23- اولئك جزائهم أنّ عليهم لعنة الله والملائكة والناس اجمعين

(آل عمران87)

24- ألا لعنة الله علي الظالمين

(هود18)

25- ويفسدون في الارض اولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

(الرعد13)

همچنين در قرآن در مورد حضرت ابراهيم عليه السلام مي گويد :

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآَءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ

سوره ممتحنه آيه 4

قطعا براي شما ابراهيم و كساني كه با او يند سرمشقي نيكوست : آنگاه كه به قوم خود گفتند : ما از شما و آنچه به جاي خدا مي پرستيد بيزاريم . به شما كفر مي ورزيم و ميان ما و شما دشمني و كينه هميشگي پديدار شده تا وقتي كه به خدا ايمان آوريد .

خداوند از ابراهيم و قوم وي به خاطر اينكه از دشمنان خدا ابراز بيزاري كردند ستايش مي كند و ايشان را اسوه مومنين قرار مي دهد .

و وقتي ما ايشان را به عنوان نمونه هاي فساد لعن كنيم و در زبان از ايشان دوري كنيم ، به تدريج سيره ما از سيره ايشان جدا خواهد شد .

2- هيچ دليلي بر توبه كردن يزيد موجود نيست ، نه نزد شيعه و نه حتي نزد اهل سنت ؛ و بلكه روايات بر ضد آن است چه نزد شيعه و چه نزد اهل سنت . و حتي كسانيكه از اهل سنت مي خواهند به نحوي منكر لعن يزيد شوند مي گويند : شايد در آخر عمر توبه كرده باشد !!!

3- در مورد لعن وي بايد گفت كه : اكثر علماي اهل سنت نيز لعن يزيد را جايز و حتي واجب مي دانسته اند . حتي ابن جوزي از علماي بزرگ اهل سنت در اين زمينه كتاب دارند :

الرد علي المتعصب العنيد المنكر للعن يزيد

رد بر شخص متعصب وكينه توزي كه لعن يزيد را قبول ندارد !!!

وي در كتاب خويش در اين زمينه مي گويد :

ان انكاره علي من استجاز ذم المذموم ولعن الملعون من جهل صراح، فقد استجازه كبار العلماء، منهم الامام احمد بن حنبل (رضي اللّه) وقد ذكر احمد في حق يزيد ما يزيد علي اللعنه.

الردّ علي المتعصّب العنيد ص 13.

اينكه ( ابن تيميه ) منكر جايز بودن بدگويي از اين شخص ناپاك و لعن كردن اين شخص ملعون شده است ، گمراهي آشكار است ؛ زيرا اين عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل لعن او را جايز دانسته اند ؛ و احمد بن حنبل در مورد يزيد كلامي گفته است كه از لعنت نيز بيشتر است .

كلام ذهبي از علماي بزرگ اهل سنت نيز جالب است . وي در مورد لعن يزيد از احمد بن حنبل رييس فرقه حنابله روايتي نقل مي كند بدين مضمون كه :

وتوقف جماعة في لعنته يعني يزيد مع أنه عندهم ظالم وقد قال تعالي ألا لعنة الله علي الظالمين وقد سأل منها أحمد بن حنبل عن يزيد فقال هو الذي فعل ما فعل

وقال له ولده صالح إن قوما ينسبوننا إلي تولي يزيد فقال يا بني وهل يوالي يزيد أحد يؤمن بالله واليوم الآخر فقال لم لا تلعنه قال وكيف لا ألعن من لعنه الله قال تعالي فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض وتقطعوا أرحامكم أولئك الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمي أبصارهم فهل يكون فساد أعظم من نهب المدينة وسبي أهلها وقتل سبعمائة من قريش والأنصار وقتل عشرة آلاف ممن لم يعرف من عبد أو حر حتي وصلت الدماء إلي قبررسول الله صلي الله عليه وسلم وامتلأت الروضة ثم ضرب الكعبة بالمنجنيق وهدمها وأحرقها

وقال رسول الله صلي الله عليه وسلم إن قاتل الحسين في تابوت من نار عليه نصف عذاب أهل النار وقد قال صلي الله عليه وسلم إشتد غضب الله وغضبي علي من أراق دم أهلي وآذاني في عترتي

فيقال القول في لعنة يزيد كالقول في لعنة أمثاله من الملوك والخلفاء وغيرهم

المنتقي من منهاج الاعتدال ذهبي ، ج1، ص289

عده اي در لعن يزيد توقف كرده اند با اينكه ايشان او را ظالم مي دانند و خداوند گفته است : آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمين است . و از احمد بن حنبل در مورد يزيد سوال شد پس گفت : او كسي است كه آنچه كرد انجام داد ( كنايه از بزرگ بودن گناهان وي كه حتي ذكر آنها هم قبيح است)

و فرزند وي ، صالح به وي گفت : بدرستيكه عده اي ما را به محبت يزيد منسوب مي كنند . پس گفت اي فرزند و آيا كسي كه به خدا و روز آخر ايمان دارد يزيد را دوست مي دارد ؟

پس گفت : پس چرا او را لعنت نمي كني؟

پاسخ داد: و چگونه كسي را كه خداوند در قرآن او را لعنت كرده است ، لعنت نكنم؟ "( اي منافقان) آيا اميد بستيد كه چون سرپرست مردم شديد در روي زمين فساد كنيد ؟ و خويشاوندي هاي خود را از هم بگسليد؟ اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده وايشان را ناشنوا و چشم هايشان را نابينا كرده است "پس آيا فسادي بزرگتر از غارت مدينه و به اسارت گرفتن مردم آن وكشتن هفتصد نفر از قريش و انصار و كشتن هزاران نفر از كسانيكه شناخته نشدند از بنده و آزاد تا اينكه خون به قبر پيغمبر رسيد و سپس كعبه را با منجنيق هدف قرار داد و آن را خراب كرد و سوزانيد . و رسول خدا گفته اند : بدرستيكه قاتل حسين در تابوتي از آتش است كه بر وي نصف عذاب اهل جهنم است و ايشان كه درود خدا بر ايشان باد فرموده اند غضب خداوند و غضب من شديد شده است بر كسي كه خون خاندان من را بريزد و من را در اهل بيتم آزار دهد .

پس كلام در مورد لعن يزيد مانند كلام در مورد امثال وي است از پادشاهان و خلفا ( كه اگر ظالم باشند اشكالي ندارد )

ابن عماد حنبلي نيز مي گويد :

قال التفتازاني في (شرح العقائد النسفيه): (اتفقوا علي جواز اللعن علي من قتل الحسين، او امر به، او اجازه، او رضي به، والحق ان رضا يزيد بقتل الحسين واستبشاره بذلك واهانته اهل بيت رسول اللّه (ص) مما تواتر معناه وان كان تفصيله آحادا، فنحن لا نتوقف في شانه، بل في كفره وايمانه، لعنه اللّه عليه وعلي انصاره واعوانه).

شذرات الذهب 1: 68 - 69.

تفتازاني در شرح عقايد نسفي خويش گفته است : همه اين نظر را دارند كه مي توان كساني را كه حسين را كشته اند يا به اين كار دستور داده اند ، يا اجازه اين كار را داده اند ، يا به اين كار راضي شده اند را لعنت كرد . و درست آن است كه يزيد به قتل حسين عليه السلام راضي بود ؛ و شادي او از قتل حسين و اهانت كردن او به اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از مطالبي است كه به حد تواتر معنوي رسيده است ؛ اگر چه تفاصيل آن به صورت خبر واحد نقل شده است ؛ بنا بر اين ما در مورد يزيد سكوت نمي كنيم ؛ بلكه حتي در كافر يا مومن بودن او شك نداريم ؛ لعنت خدا بر او و ياوران و همكارانش .

اين كلام از احمد بن حنبل و ذهبي و ابن عماد حنبلي و ابن جوزي حنبلي ( كه همه از بزرگان علماي حنابله هستند ) ، در مورد يزيد و جواز لعن وي و تطبيق دادن روايت قاتل حسين بر وي توسط ايشان نشانگر توبه نكردن وي در نظر بزرگان علماي اهل سنت نيز مي باشد .

نيز لازم به ذكر است در مورد يزيد و شهادت امام حسين عليه السلام تحقيقي كامل در دست انجام است كه به زودي بر روي سايت قرار خواهد گرفت .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٦:٣٩ - ٢١ مهر ١٣٩٢ |
قبل از اينكه انشاءالله سخنان اصلي ام رو آغاز كنم ميخواستم چند نكته رو متذكر بشم=
1)قطعا توهين و سب و فحاشي از سنت رسول خدا(صلي الله عليه و آله)و اخلاق پيامبرانه به دور است.
2)بنده اصلا قصد توهين به عزيزان اهل تسنن رو ندارم و براي اثبات ادعاي خودم حد الامكان از كتب ايشان دليل خواهم آورد.
3)اين رو بدونيم كه نبايد با بي احترامي به يكديگر موجب برهم ريختن يك پارچگي اهل اسلام بشيم.
42 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٧:٠٤ - ٢١ مهر ١٣٩٢ |
و اما بعد=
سيوطي و ديگر بزرگان اهل سنت نقل كرده اند كه=
((عن علي رضي الله عنه قال=سار رسول الله الي خيبر فلمّا اتاها رسول الله بعث عمر و معه النّاس الي مدينتهم الي قصرهم فقاتلوهم فلم يلبثوا ان هزموا عمر و اصحابه.....))
ترجمه=از علي (ع)نقل كردن كه گفت=رسول خدا به طرف خيبر رفت عمر را با گروهي به طرف اهل خيبر فرستاد تا با آنان بجنگند مدتي نگذشته بود كه عمر و يارانش فرار كردند....
منابع=المصنف ابن ابي شبيه الكوفي ج7 ص396_ابحر الزخار ج11 ص 327_جامع الاحاديث الكبير سيوطي ج16 ص135_
حاكم نيشابوري پس از نقل اين روايت ميگويد=((هذا حديث الصحيح الاسناد و لم يخرجاه))_المستدرك علي الصحيحين ج3 ص40_
43 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٧:١٣ - ٢١ مهر ١٣٩٢ |
همچنين در جامع الاحاديث سيوطي ج14 ص529_و در المحرر الوجيز في تفسير كتاب العزيز ابن عطيه الاندلسي ج1 ص529 آمده كه عمربن خطاب(خليفه دوم)گفت=....روز احد پس از آنكه شكست خورديم من فرار كردم و از كوه بالا ميرفتم....
همچنين فخر رازي ميگه=....ومن المنهزمين عمر....واز جمله فراريان عمر بود._تفسير كبير فخر رازي ج9 ص42_
و همين طور در الاستذكار ابن عبدالبر ج3 ص248 اعترافي از عمر مبني بر فرارش از جنگ ها آمده است.
44 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٧:٢٣ - ٢١ مهر ١٣٩٢ |
البته بنده قصد بي احترامي ندارم ولي من از كتب عامه اثبات كردم كه جناب خليفه دوم از جنگ ها فرار كرده بوده....
حال جناب كامنت شماره 30!اين سوال پيش مياد كسي كه در جنگ هاي مهم و سرنوشت ساز اسلام فرار ميكرده چگونه ميتونه فاتح همه سرزمين ها باشه؟؟
و براي اختتاميه اين موضوع به يك حديثي در كتاب ((صحيح بخاري))_معتبرترين كتاب عامه_اشاره ميكنم كه رسول خدا_صلي الله عليه و آله و سلم_فرمودند=((از 7 چيز كه سبب ورود و بقاء در آتش ميشود بپرهيزيد.سوال شد =اين 7چيز کدام اند؟فرمود=........فرار از جبهه جنگ......._صحيح بخاري _تاليف ابوعبدالله محمدبن اسماعيل بخاري ج3 ص1017_
البته بنده حديث رو کامل نقل نکردم ولي دانستيم که طبق اين روايت فرار از جبهه جنگ سبب ورود و بقاء در آتش است
45 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٣:٠٢ - ٢٦ مهر ١٣٩٢ |
سخني كه از غزالي در كامنت قبلي نقل كردم از كتاب مجموعه الرسائل الامام الغزالي ص483 بود.
از جمله نكاتي كه از سخن غزالي به دست مياد اينه كه=
1)عمر به خاطر حب رياست و به خاطر هواي نفس از بيعت خويش با علي در روز غديرخم برگشت.
2)غزالي نه تنها عمر را به خاطر لشگركشي هاش مدح نميكنه بلكه اعمال او رو راهي براي برگشتن مردم به زمان جاهليت ميشمره.
و اشاره به اين نكته هم خوبه كه علايي مصري عالم سني ميگه=تمام لشگركشي هاي عمر به ضرر اسلام تمام شد زيرا اين عمل او اسلام را خشن نشان داد كه مردم را با زور شمشير به اسلام وا ميداشتند!
46 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٣:١٤ - ٢٦ مهر ١٣٩٢ |
و اما مطالب راجع به دست باز نماز خواندن شيعيان و توهين زشتي كه جناب كامنت شماره30 به اهل تشيع كردن.......
البته ميخواستم يه نكته اي رو بگم اين كه=يكي از فرقه هاي اهل تسنن يعني مالكي ها نيز با دست باز نمازميخوانن.......
بيهقي كه از محدثان اهل تسنن هست ميگه كه=از حديث سهل بن سعد استفاده ميشه كه دست بسته نماز خواندن بعد از پيامبر به وجود آمده است........._سنن بيهقي ج2 ص28_
مگر عزيزان اهل سنت نميخوام كه سنت رسول خدا(ص)رو اجرا كنن؟؟اميدواريم كه ايشان ناخواسته از بدعت به جاي سنت پيروي نكنن....
و در ضمن عظمت و قداست اهل بيت(س)بر هيچ كسي اعم از مسلمان و غير مسلمان و شيعه و سني پوشيده نيست در احاديث اهل بيت(ع)از دست بسته نماز خواندن نهي شده.(وسائل الشيعه ج5 باب افعال الصلات)
47 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٣:٢٦ - ٢٦ مهر ١٣٩٢ |
و اما جناب عائشه بنت ابي بكر...............
از آيات قرآن كريم به اين نتيجه ميرسيم كه تمام همسران پيامبر(ص) مومنه و بهشتي نبودن.....
از جمله ميتوان به سوره تحريم اشاره كرد كه در اين سوره ماجراي انحراف دو تن از ازواج النبي_صلي الله عليه و آله- آمده.....
و همينطور در سوره احزاب خداوند ميفرمايد كه=((اي نبي!به زنان خود بگو كه اگر شما زندگاني و زيور دنيا را طالبيد بيائيد تا من مهر شما را پرداخته و شما را به خوبي و خرسندي طلاق دهم.و اگر طالب خدا و رسول و مشتاق دار آخرت هستيد همانا خدا به نيكوكاران از شما زناناجر عظيمي عطا خواهد كرد._سوره مباركه احزاب آيات 28 و 29_
اگر در معناي اين آيه تامل بفرماييد خداوند ميفرمايد كه=...للمحسنات منكنّ....خدا به نيكوكاران از شما اجر عظيمي عطا خواهد كرد....
48 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ١٣:٤٥ - ٢٦ مهر ١٣٩٢ |
و در پيان ميخوام بگم كه بايد به طاغوت كافر شد و به الله ايمان آورد.........و خدا راه نشون داده ..............مبادا!مبادا كه دشمنان اهل بيت كه همان دشمنان خدا و رسول هستن رو به دوستي بگيريم...............مبادا!كه به روي هم فحاشي و توهين كنيم.............و از خدا ميخوايم كه انشاءالله با ظهور صاحب الزمان مهدي آل محمد(ص)همان امام مهربان رووف که با آمدن او تمام مظلومين نجات مييابند اسلام ناب محمدي_ص_رو در سراسر جهان حاکم کنه..........
والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
49 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ٢٤:١٩ - ٢٦ مهر ١٣٩٢ |
و اما شبهه اسلام ايرانيان و عمربن خطاب...........البته بنده قبل از اينكه پاسخ اين شبهه رو در حد خودم بدم ميخواستم به اين نكته اشاره كنم كه=
عزيزاني كه اين مسئله رو به ميان بكشن بايد بدونن كه اولين فتحي كه به دست جناب خليفه دوم_عمربن خطاب_صورت گرفت..فتح بيت سيده دو عالم ام ابيها بضعه مصطفي(ص) بانو فاطمه الزهراء(س)بوده!
البته براي اثبات اين سخنم از کتب عزيزان عامّه دليل خواهم آورد._انشاءالله_
1)قال ابي بکر= وددت(ليتني)لم اکن اکشفت (فتّشت)بيت فاطمه......
=ابي بكر در آخرين ساعات عمرش گفت=دوست ميداشتم(اي كاش من) نميگشودم و تفتيش نميكردم خانه فاطمه را.....
(منابع اهل سنت=السقيفه و الفدك ابوبكر جوهري_الاموال ابن زنجويه_جمره النسب ابن الكلبي_الامامه و السياسه ابن قتيبه دينوري_تاريخ طبري_العقد الفريد ابن عبد ربّه_مروج الذّهب مسعودي_معجم الكبير طبراني_تاريخ مدينه الدمشق ابن عساكر_الاحاديث المختاره ضيا الدين الحنبلي_شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد_ميزان الاعتدال ذهبي_سير اعلام النبلا ذهبي_تاريخ الاسلام ذهبي_جامع المسانيد و السنن دمشقي_مجمع الزوائد هيثمي_لسان الميزان ابن حجر عسقلاني_مسند فاطمه الزهراء سيوطي_الضعفا الکبير عقيلي)
50 | عاشق ام المومنين بانو خديجه طاهره(س) | | ٢٤:٥٧ - ٢٦ مهر ١٣٩٢ |
و اما =
ميبينيم كه در آغاز يك ايراني يار وفادار رسول(ص)و آل رسول(س) بوده............سلمان محمدي(ره)يكي از بهترين ياران پيامبره كه درباره او فرمودن=سلمان از ما اهل بيت است.........
ثانيا!بنده قبلا اثبات كردم كه=
جناب خليفه دوم_عمربن خطاب_از جنگ ها فرار ميكرد....
حال چطور او ميتونه فاتح ايران باشه؟
ثالثا!اگر عمر ايرانيان رو مسلمان كرده بود....پس چرا ايرانيان عمري نيستن؟چرا سني نيستن؟و چرا شيعه هستن؟
رابعا!_البته عذر ميخوام قصد بي احترامي ندارم_شخصي كه هنوز نتونسته بر هوا و هوس خودش غلبه كنه و وجود خودش رو فتح كنه چطور ميتونه فاتح تمام سرزمين ها باشه؟
ابوحامد محمد بن محمد الغزالي كه يكي از علماي مشهور عامه(سني)هستش....و شمس الدين ذهبي(يكي از علماي اهل تسنن در باره او ميگه=((الغزالي الشيخ الامام البحر حجت الاسلام اعجوبه الزمان..........=غزالي استاد پيشوا و درياي علم نشانه ي اسلام و اعجوبه زمان....سيراعلام النبلا ذهبي ج19 ص322_
غزالي ميگه=از خطبه هاي رسول گرامي اسلام(ص) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند رسول خدا فرمود=هركس كه من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست._من كنت مولاه فعلي مولاه_عمر پس از اين فرمايش رسول به علي اينگونه تبريك گفت=تبريك تبريك اي ابوالحسن تو اكنون مولاي من و مولاي هر مولايي هستي.
غزالي ادامه ميده كه(( اين سخن عمر حكايت از تسليم او و رضايتش از نصب علي به رهبري است.اما پس از گذشت آن روزها عمر تحت تاثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از جاي اصلي خويش برگرداند و با لشگركشي ها برافراشتن پرچم ها و فتح سرزمين هاي ديگر راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد كه=((فنبذوه وراء ظهورهم و اشتروا به ثمنا قليلا))......=پس از آن (عهد)را پشت سر انداختند و دربرابر آن بهايي ناچيز به دست آوردند و چه بد معامله اي کردند....
51 | محمدي | | ١٦:١٤ - ١٢ آبان ١٣٩٢ |
برادر محترم شماره33!
آيا خداي عزوجل در قرآن کريم امر به مودت نسبت به قرباي رسول خدا يعني اهل بيت نکرده؟؟ما چطور ميتوانيم محب قرباي رسول خدا باشيم در حالي که دشمن قاتلان و دشمنان ايشان نيستيم؟و آيا نميدانيد که دشمنان رسول(ص)و آل رسول(ع) همان دشمنان خدا هستند؟؟آيا تبري از دشمنان خدا واجب نيست؟
حسين بن علي_سلام الله عليهما_يکي از قرباي رسول الله_صلي الله عليه و آله_است و اوست که به شهادت آيه تطهير از رجس و پليدي مبراست....ما چطور ميتوانيم نسبت به مولايمان حسين(ع)مودت داشته باشيم در حالي که از دشمن و قاتل او تبري نجوييم و قاتل ظالم وي را لعنت نکنيم؟آيا نميدانيد که لعن خداي عزوجل بر ظالمان است؟
آيا خداوند دستور به اطاعت از اولي الامر نداده؟
و آيا خداوند راجع به گذاشتگان براي ما آيه نفرستاده؟قول لوط...بني اسرائيل.....فرعون....پسر نوح.....همسران نوح و لوط....
آيا آنها گذشتگان نيستن؟و آيا نبايد از عاقبت گذشتگان پند گرفت؟
و آيا راجع به پيامبران خودش مانند نوح و ابراهيم و عيسي و موسي و يوسف_سلام الله عليهم_آيه نازل نکرده؟؟
والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها