2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه دفن شد؟
کد مطلب: ٥٠٠٣ تاریخ انتشار: ٠٥ آذر ١٤٠٢ - ١٥:٠٠ تعداد بازدید: 124359
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه دفن شد؟

طرح شبهه:

مي گويند فاطمه را شبانه دفن كرده اند، خوب اين به خاطر وصيت حضرت فاطمه به اسماء بنت عميس خانم حضرت ابوبكر بود كه نمي خواست اندازه جسدش را نامحرم ببيند.

نقد و بررسي:

دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسراري است كه در درون خود پيام ها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛ ولي چه اتفاقي افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخي اش را با اين در خواست ها به پايان مي برد؟!! مگر نه اين است كه خشم و ناراحتي اش را نسبت به دشمنانش اظهار مي كند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاي تيز بين مورخان و آيندگان مي گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پيامبر شبانه و پنهاني دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع ابوبكر و عمر بر وي نماز خواند؟ و…

آيا كسي كه جانشين پيامبر بود ( آن گونه كه خود ادعا كرده اند) شايستگي نماز خواندن بر وي را نداشت؟

آري، فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كساني را كه بر وي ستم كرده اند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براي شيعه است تا ثابت كنند كه صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادي كه بر وي ستم كرده اند، هرگز راضي نشده است.

روايات فراواني در كتاب هاي شيعه و سني بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مي كنيم:

دفن شبانه، در روايات اهل سنت:

محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد:

وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلي الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّي عليها.

فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زماني كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

ابن قتيبه دينوري در تأويل مختلف الحديث مي نويسد:

وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلي الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا.

فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش را خواست، ابوبكر نپذيرفت، قسم خورد كه ديگر با او (ابو بكر) سخن نگويد و وصيت كرد كه شبانه دفن شود تا او (ابوبكر) در دفن وي حاضر نشود.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م.

عبد الرزاق صنعاني مي نويسد:

عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلي الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.

فاطمه دختر پيامبر شبانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وي نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتي افتاده بود.

و در ادامه نيز مي گويد:

عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك

از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، حديث شماره 6554 و حديث شماره: 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

و ابن بطال در شرح صحيح بخاري مي نويسد:

أجاز أكثر العلماء الدفن بالليل... ودفن عليُّ بن أبي طالب زوجته فاطمة ليلاً، فَرَّ بِهَا من أبي بكر أن يصلي عليها، كان بينهما شيء.

اكثر علما دفن جنازه را در شب اجازه داده اند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتي افتاده بود.

إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

ابن أبي الحديد به نقل از جاحظ (متوفاي 255) مي نويسد:

وظهرت الشكية، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلك من فاطمة ( عليها السلام ) أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبوبكر.

شكايت و ناراحتي فاطمه (از دست غاصبين) به حدي رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وي نماز نخواند.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

و در جاي ديگر مي نويسد:

وأما إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضي فيه، فهو الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في موجدتها وغضبها.

مخفي كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضي گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛ زيرا روايات بر اثبات اين موارد صحيح تر و بيشتر است و همچنين ناراحتي و خشم فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشتري دارد.

شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.

دفن شبانه در روايات شيعه:

هر چند كه سبب وصيت صديقه طاهره در ميان شيعيان مشخص و اجماعي است؛ اما در عين حال به يك روايت و سخن اشاره مي كنيم.

مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مي نويسد:

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ ].

علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وي را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.

الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرايع، ج 1، ص185، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م .

مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالي عليه مي گويد:

إنّ سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( عليها السلام ) أوصت إلي أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلي الله عليه وآله وسلم ).

علت مخفي بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كرده اند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وي نماز نخوانند.

الموسوي العاملي، السيد محمد بن علي (متوفاي1009هـ)، مدارك الأحكام في شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقيق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الأولي، 1410هـ.

نتيجه:

با توجه به مدارك موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت، دليل دفن شبانه آن حضرت وصيت آن حضرت بود كه نمي خواست افرادي كه بر او ستم كرده اند، بر جنازه اش نماز بخوانند و با اين كار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
121 | سيد حسين ( آملي ) | Iran - Amol | ٠٢:٠١ - ٠٤ شهریور ١٣٨٩ |
سلام اقا جان

ما هر وقت مي اييم درسمان دوباره مرور كنيم ببينيم نظر تازه اي امده يا نه .

اين كامنت شماره 13 بدجوري دلمان را مي سوزاند . بدجوري نمكي مي كند دلمان را . مي سوزيم . اقا . به اندازه كافي افراد براي هدايت و خوراك فكري و چالش هستند .

خواهش مي كنم اين را بردار . اخر برداري بهتر است .

خدا اجرتان دهد .

از صبر علوي تان ممنونم . اما همه كه مثل شما نيستند . يك دوستي امد خواند همين جا تو اتاق من با دهان روزه انقدر گريه كرد و به خودش لطمه زد .. چه بگويم . من كه خودم قرق گناهم طاقت ندارم . بعد هر وقت گفتگويي پيرامون اين حرفهاي نا مربوط شكل مي گيرد دوباره و هي دوباره ان تراوشات لجني را پراكنده مي كند . احساس مي كنم به ساحت تفكر و عقل و نور جسارت دوباره ميشود .




يا رقيه بنت الحسين ع
122 | توسل در قرآن و سنت | Iran - Semnan | ١٨:٥٧ - ٠٤ شهریور ١٣٨٩ |
توسل، يعني واسطه و وسيله قرار دادن انبياء، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند براي برآورده شدن حاجاتي که انسان دارد؛ چنانکه خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَه؛[۱] يعني اي گروه مؤمنان، تقوا پيشه کنيد و براي تقرب به خدا، وسيله بجوييد. از حضرت زهرا(س) نقل شده است که فرموده‌اند: يبتغي مَن في السموات والأرض إليه الوسيله ونحن وسيلته في خلقه؛ «تمام آنچه در آسمان‌‌ها و زمين است، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطه خداوند در ميان خلقش هستيم.»[۲] سيوطي نقل مي‌کند که حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه مي‌کرد: اللهمّ إنّي أسألک بحقّ محمد وآل محمد سبحانک لا إله إلا أنت، عملت سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّک أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الکلمات التي تلقي آدم؛ «بار خدايا، از تو درخواست مي‌کنم به حق محمد و آل محمد که تو پاک و منزهي و غير از تو خدايي نيست، من به خود ظلم نمودم؛ پس مرا ببخش که تو بخشنده و مهرباني.»[۳] توسل به پيامبر و خاندان معصومش(ع) يکي از دستاويز‌هاي مخالفان، به‌ويژه وهابي‌ها عليه شيعيان است. اما به عقيده پيروان اهل بيت(ع) توسل ريشه در قرآن و تعاليم انبيا دارد. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا؛ «آنان که به خود ظلم کرده‌اند، اگر استغفار کنند و از تو بخواهند که از خداوند براي آنها طلب مغفرت کني، خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يابند.»[۴] يعني اگر به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ متوسل بشوند و به وساطت نبي مکرم، استغفار کنند، خداوند از گناهان آنان درمي‌گذرد. در سوره يوسف نيز نقل مي‌کند که فرزندان حضرت يعقوب مي‌گويند: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِينَ؛[۵] «پدر جان، براي ما از خداوند طلب مغفرت کن.» خداوند نيز از زبان يعقوب به آنان وعده مي‌دهد که قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.[۶] يعني به‌زودي براي شما استغفار مي‌کنم. فرزندان يعقوب به پدر خود مي‌گفتند براي ما استغفار کن، و شيعه نيز به پيامبر خود عرض مي‌کنند: يا رسول الله اشفع لنا عند الله، يا اميرالمؤمنين اشفع لنا عند الله. آيا تفاوتي ميان آنها هست؟ آيا فرزندان يعقوب(ع) نمي‌توانستند خود دست به دعا بردارند و از خداوند بخواهند که از گناهان و خطاياي آنان بگذرد؟ حضرت يعقوب(ع) به فرزندانش نفرمود من را واسطه قرار ندهيد! خودتان از خداوند طلب عفو کنيد. بلکه وعده داد که به‌زودي براي آنان از خداوند طلب بخشش مي‌کند. در فرهنگ شيعي، به کار فرزندان يعقوب در اين ماجرا، توسل مي‌‌گويند. آيه ديگري که در قرآن به‌صراحت سخن از وسيله و توسل مي‌گويد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَه وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[۷] «اي مؤمنان، تقوا پيشه کنيد و به سوي خدا وسيله‌اي را بجوييد و در راه او جهاد کنيد. باشد که رستگار شويد.» توجيه وهابي‌ها اين است که مراد خداوند از «وسيله» اعمال صالح است. يعني خداوند از مؤمنان مي‌خواهد که با توسل به عمل صالح خود، به او تقرب بجويند. اما بنابر رواياتِ بسياري، «وسيله» اعم از عمل صالح و اشخاص صالح است. معروف است که عمر، در قضيه استسقاء[۸] به مردم خطاب کرد : حضرت عباس، عموي پيامبر را وسيله بين خود و خدا قرار دهيد: واتخذوه وسيله الي الله عز و جل فيما نزل بکم.[۹] ترمذي در کتابش که از صحاح سته است و نزد اهل سنت از اعتبار خاصي برخوردار است، از عثمان بن حنيف نقل مي‌کند که مرد نابينايي نزد پيامبر(ص) آمد و از حضرت تقاضا کرد که از خداوند بخواهد بينايي‌اش را به او برگرداند. حضرت به او فرمودند: اگر بخواهي دعا مي‌کنم، اما اگر صبر کني براي تو بهتر است. گفت من مي‌خواهم چشمان نابينايم شفا پيدا کند. حضرت فرمودند که برو وضو بگير و داخل مسجد شو و اين دعا را بخوان: اللهم اني اسئلک واتوجه اليک بنيک محمد نبي الرحمه؛ يعني خدايا، از تو درخواست مي‌کنم و به وسيله نبيت، به تو تقرب مي‌جويم.» در ادامه دعا آمده است: يامحمد، اني توجهت بک الي ربي في حاجتي هذه لتقضي لي اللهم فشفعه فيّ. يعني «خدايا من که محمد را واسطه قرار داده‌ام براي شفاي چشمم، شفاعت او را در حق من بپذير.»[۱۰] وَقَدْ رَوَي التِّرْمِذِيُّ حَدِيثًا صَحِيحًا عَنْ النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ عَلَّمَ رَجُلًا أَنْ يَدْعُوَ فَيَقُولَ : اللَّهُمَّ إنِّي أَسْأَلُک وَأَتَوَسَّلُ إلَيْک بِنَبِيِّک مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَه يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إنِّي أَتَوَسَّلُ بِک إلَي رَبِّي فِي حَاجَتِي لِيَقْضِيَهَا لِي اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ . وَرَوَي النسائي نَحْوَ هَذَا الدُّعَاءِ.[۱۱] آيا شيعه در دعاي توسل، غير از اين مي‌گويد؟ مخالفان، اين‌گونه احاديث را که خود نيز در اعتبارشان شک ندارند، توجيه مي‌کنند. مثلا مي‌گويند از اين حديث برمي‌آيد که آن مرد نابينا به دعاي پيامبر(ص)‌متوسل شد نه به شخص او! براي رد اين ادعاها کافي است دوباره به الفاظ حديث توجه کنيم و به ظاهر آن نظر اندازيم؛ زيرا مي‌خوانيم: «اللهم اني اسئلک واتوجه اليک بنيک محمد نبي الرحمه.» نمي‌گويد: «اتوجه اليک بدعاء نبيک.» حتي اگر سخن ضعيف آنان را بپذيريم، در نهايت توسل را بايد عبث بدانيم، نه شرک و کفر که موجب قتل و ارتداد مي‌شود. مشرک، کسي است که ـ مثلا ـ هنگام توسل به حضرت عباس(ع)، معتقد باشد که ايشان، خدا است. اما اگر عقيده داشت که حضرت عباس(ع) به اذن خداوند، مي‌تواند مريضي را شفا دهد، شرکي در کار نيست. چنان‌که حضرت عيسي(ع) همين موقعيت را داشت. حضرت عيسي به اذن خداوند مرده را زنده مي‌کرد. خداوند در قرآن از زبان عيسي(ع) مي‌فرمايد:إ َنِّي أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَه الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَکُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَي بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِکُمْ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَآَيَه لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. [۱۲] يعني من از گِل مي‌آفرينم شکل پرنده‌اي را و سپس در آن مي‌دمم و او پرنده‌اي مي‌شود به اذن خدا. و درمان مي‌کنم کوري و پيسي را و زنده مي‌گردانم مردگان را به اذن خدا. و خبر مي‌دهم شما را از آنچه مي‌خوريد و از آنچه ذخيره مي‌کنيد در خانه‌هايتان. همانا در اين معجزات، نشانه‌اي است براي مؤمنان.» ما معتقديم، پيامبر(ص) و ائمه ـ عليهم السلام ـ به اذن خداوند قادرند حوائج مردم را برآورند و مي‌توانند همچون عيسي(ع) کور مادرزاد را شفا بدهند ، مرده را زنده کنند و ... . يکي از عقايد بسيار فاسد وهابيت اين است که بر خلاف نظريه تمام علماي اهل سنت معتقدند افرادي که از اين دنيا مي‌روند، حتي پيغمبر(ص) ارتباطشان با ما کاملا قطع مي‌شود و صداي ما را نمي‌شنوند. در فتاواي آنان اين‌گونه عبارات فراوان است: ان الأموات عموما لايسمعون نداء الأحياء من بني آدم ولا دعائهم؛ «مردگان، دعا و صداي زندگان را نمي‌شنوند.» براي اثبات ادعايشان به آيات «وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ» (فاطر / ۲۲) و «إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي» (النمل / ۸۰ )استناد مي‌کنند. اولا در منابع معتبر اهل سنت، مانند صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است که پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بعد از جنگ بدر، در کنار چاه بدر آمد و مردگان قريش را صدا زد: «آيا شما آنچه را که خداوند وعده داده بود، يافتيد؟ من وعده خدا را حق يافتم. عمر وقتي گفتگوي پيامبر را با مردگان بدر ديد، گفت: اينها چطور سخن شما را مي‌شنوند و چطور جواب مي‌دهند در حالي که همه مرده‌اند؟ پيامبر اکرم(ص) فرمود: قسم به خدايي که جان من در دست او است، شما شنواتر از آنها نيستيد، آنها بهتر از شما مي‌شنوند، ولي نمي‌توانند جواب بدهند.»[۱۳] ثانيا آياتي که آنها سند انديشه‌هاي خود مي‌شمارند، روشن‌تر از آن است که بتوان با آنها ثابت کرد که ميان مردگان و زندگان ارتباطي نيست. آيه إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي، يعني اي پيامبر تو نمي‌تواني سخنت را به مردگان بشنواني. کاملاً روشن است که خداي عالم از مردمي سخن مي‌گويد که دل‌هاي آنان مرده است. سخن خدا اين است که اين مرده‌دلاني که به ظاهر زنده‌اند، با مردگان قبرستان تفاوتي ندارند. اي پيامبر ما، تو نمي‌تواني سخنت را به اين دلمردگان بشنواني. در ادامه آيه مي‌فرمايد: إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ. يعني وقتي با آنان سخن مي‌گويي، آنان به تو پشت مي‌کنند. اگر مراد خداوند، مردگان قبرستان بود، آنها که نمي‌توانند پشت کنند. معلوم مي‌شود که منظور خداوند دلمرگان است و به پيامبر مي‌فرمايد تو نمي‌تواني سخنت را به گوش آنان برساني. در آيه ديگري مي‌فرمايد که اي پيامبر تو نمي‌تواني کوران را هدايت کني و سخنت را به گوش آنان برساني: وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ. آيا اين‌جا هم مراد کوران جسماني است يا کوردلان مراد است؟ قطعا مراد کوردلان است؛ زيرا هيچ دليلي وجود ندارد که کور ظاهري هدايت نشود. بعد هم مي‌فرمايد سخن تو را فقط کساني مي‌شنوند که به نشانه‌هاي ما ايمان دارند. معلوم مي‌شود که مراد از شنيدن در اينجا شنيدن با گوش دل است. پس در واقع قرآن مجيد، کفار قريش را تشبيه کرده است به مردگان. چون دلمرده‌اند، سخن پيامبر را نمي‌شنوند؛ نه چون به مرگ طبيعي مرده‌‌اند. اگر هيچ مرده‌اي (حتي انبيا) سخن ما را نمي‌شنود، چرا در نماز مي‌گوييم: «السلام عليک ايها النبي و رحمت الله و برکاته.»؟ تمام فقهاي اهل سنت، گفتن اين سلام را در نماز واجب مي‌دانند؛ حتي فقهاي وهابي‌. آيا شهيداني که به امر پيامبر به شهادت رسيده‌اند، زنده‌اند، اما خود پيامبر(ص) چنان مرده است که نه مي‌شنود و نه کاري از دستش برمي‌آيد؟! قرآن مجيد درباره شهدا مي‌فرمايد: وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ.[۱۴] همچنين در سوره ياسين (آيه ۲۶ و ۲۷) از قول حبيب نجار مي‌گويد: قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّه قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُکْرَمِينَ. يعني «به او مي‌گويند داخل بهشت شو. او مي‌گويد کاش قوم من مي‌دانستند که خداوند مرا بخشيده و کرامت داده است.» اين آيات نشان مي‌دهند که آنان زنده‌اند و مي‌فهمند و آرزو مي‌کنند و حال و روز زندگان را مي‌دانند. ادله مخالفان مخالفان توسل، براي اثبات نظر خود به چند آيه در قرآن و مقداري روايات استناد مي‌کنند. در مجموع نظر آنان اين است که «کسي که از پيامبر درخواست نمايد و از او طلب شفاعت کند، اسلام خود را تباه ساخته است.»[۱۵] پيش از بيان و نقد ادله مخالفان، يادآوري مي‌کنيم که اکثريت اهل سنت، در مسئله توسل و تبرک با شيعه موافق‌اند. شمار بسياري از عالمان اهل سنت، درباره جواز توسل به اولياي الهي، سخنان روشن و مبسوطي گفته‌اند. اما دلايل يا بهانه‌هايي که وهابيون براي انکار توسل مي‌آورند، به اين شرح است: در قرآن آياتي وجود دارد که خواندن غير خدا را نهي مي‌کنند. از جمله: ۱. وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَايَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ؛[۱۶] «آنان که غير خدا را مي‌خوانند، مالک پوسته هسته خرمايي هم نيستند.» وقتي مي‌فرمايد «من دون الله» يعني هر کس و هر چيز غير خدا، حتي پيامبران و امامان. ۲. إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَه يَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا يُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِيرٍ؛ «اگر شما آنان را بخوانيد، آنها صداي شما را نمي‌شنوند. اگر هم بشنوند، نمي‌توانند دعاي شما را اجابت کنند. روز قيامت به شرک‌تان کافر مي‌شويد. هيچ کسي به انداه خداوند به شما خبر نمي‌دهد.»[۱۷] اگر مردگان، صداي ما را نمي‌شنوند، توسل به آنان چه سودي دارد؟ ۳. قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِکُونَ مِثْقَالَ ذَرَّه فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْکٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ. وَلَاتَنْفَعُ الشَّفَاعَه عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّي إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْکَبِيرُ.[۱۸] خلاصه ترجمه اين آيات، آن است که غير خدا را نخوانيد؛ زيرا اولا نمي‌شنوند و ثانيا اگر بشنوند هم سودي براي شما ندارند. آنان مالک و شفيع هيچ چيز نستند و عاجزتر از همه هستند. بنابراين توسل به ديگران (حتي پيامبر) شرک و بي‌فايده است! پاسخ به مخالفان توسل پاسخي که مي‌توان به اين گروه داد اين است که همه اين آيات درباره بت‌پرستاني است که در جنگ با اسلام، به بت‌ها پناه مي‌بردند. در واقع مراد خداوند از «من دون الله» بت‌هايي است که مشرکان مي‌پرستيدند و براي مبارزه با توحيد، به آنها متوسل مي‌شدند. از ويژگي‌ها و شگردهاي وهابيت اين است که آياتي را که در باره کفار نازل شده است و در باره بت‌پرست‌ها است، در حق شيعيان تفسير مي‌کنند. ما معتقديم که توسل به پيامبر(ص)، توسل به خدا است، نه توسل به «من دون الله». اين عقيده شيعه، با نصوص و مفاهيم قرآني و روح روايات بسيار نزديک‌تر است تا آنچه آنان مي‌گويند. مشرکان انتظار داشتند که بت‌ها دعا و صداي آنان را بشنوند و خدا مي‌فرمايد، هر خدايي غير از خداي واقعي، دعاي شما را نمي‌شنود: إِنْ تَدْعُوهُمْ لَايَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَااسْتَجَابُوا. تطبيق اين آيه بر پيامبر(ص) جسارت و توهين به محضر ملکوتي ايشان است. پيامبر(ص) صدا و دعاي ما را مي‌شنود؛ وگرنه بر هر مسلماني واجب نمي‌شد هر روز پنج بار به آن وجود مقدس سلام کند. اما درباره آيه ۱۴ سوره غافر که مي‌فرمايد: وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ، چند نکته است که به‌اختصار توضيح مي‌دهيم. اولا توجه به آيه قبل آن، کاملا معناي آيه مذکور را روشن مي‌کند، آنجا که مي‌فرمايد: وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ. از اين آيات برمي‌آيد که روي سخن با کساني است که اصلاً خلق خدا و مالکيت خدا را نسبت به عالم منکرند. سخن خداوند در اين آيات اين است که چرا ماه و خورشيد را مي‌پرستيد؟ در حالي که مالک همه چيز خدا است و آنها به اندازه پوسته خرما هم مالکيت ندارند. پس در واقع، آيه شريفه در صدد است که بگويد چيزهايي را که شما شريک خدا مي‌دانيد(شمس و قمر) قدرتي ندارند؛ اما آيا از اين برمي‌آيد که اولياء نيز نمي‌توانند واسطه فيض الهي باشند؟ خلاصه و نتيجه توسل به اولياي دين و شفاعت‌خواهي از ايشان، هيچ منافاتي با توحيد افعالي و فاعل مطلق بودن خداوند ندارد؛ زيرا بديهيات است که همه قدرت‌ها در طول قدرت خداوند قرار دارند، نه در عرض آن. در روايات و اعتقادات اسلامي تأکيد شده است که: لاحول و لاقوه الا بالله؛ يعني هيچ تحول و هيچ نيرويي نيست، جز به [قدرت] خدا. اما توسل مؤمنان به اولياي خداوند، از آن رو است که ما اعتقاد داريم آنان مي‌توانند «به اذن خدا» در امور عالم تصرف کنند و نيز مي‌توانند واسطه فيض الهي باشند. قرآن کريم، تدبير بسياري از امور عالم، همچون گسترش ابرها و نزول باران را به فرشتگان نسبت داده است و به‌ويژه، در آيه ۵ از سوره نازعات، به اين امر تصريح دارد: فالمدبرات أمرا؛ «و [سوگند به] آنها که امور را تدبير مي‌کنند». در عين حال تصريح مي‌کند که همه امور عالم به دست خدا است.[۱۹] پس هيچ تعارضي نيست که هم خداوند، مالک و مدبر هستي باشد و هم اينکه فرشتگان و بندگان مقرب الهي، به اذن او، تدبير قسمتي از عالم هستي يا همه آن را به دست گرفته باشند؛ چنانکه مي‌توانيم هم پدر را روزي‌رسان خانواده بدانيم و هم خداي تعالي را؛ زيرا اين خداوند است که به پدر، قدرت کار و کسب روزي داده است و در واقع، روزي‌رسان حقيقي خدا است. در مورد شفاعت نيز آياتي در قرآن وجود دارد که شفاعت را جز به اذن الهي مردود مي‌شمارد[۲۰] و جز خدا را ياور و شفيع نمي‌داند[۲۱] و شفاعت را به کلي، مخصوص خداوند مي‌شمارد (سوره زمر، آيه۴۴). اما در آياتي ديگر، عهدکنندگان با خدا را داراي حق شفاعت دانسته است (مانند سوره مريم، آيه۸۷) يا شفاعت کساني را که خداوند اذن داده و رضايت دارد، سودمند مي‌شمارد (مانند سوره طه، آيه۱۰۹؛ سوره سبأ، آيه۲۳) يا شهادت‌دهندگان به حق را داراي حق شفاعت شمرده است (سوره زخرف، آيه۸۶). پس بندگان مقرب درگاه الهي، مي‌توانند به اذن خداوند داراي قدرت شفاعت يا شفادادن باشند و يا به تدبير امور بپردازند و اين، نه شرک است و نه بالا بردن آنان تا مرحله خدايي. اين مقامات و قدرت‌ها، رقيب قدرت الهي محسوب نمي‌شوند؛ بلکه در ذيل قدرت خداوند و برگرفته از آن مي‌باشند. -------------------------------------------------------------------------------- [۱]. المائده، آيه ۳۵. [۲]. ر.ک: ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج ۱۶ ، ص۲۱۱ و بغدادي، بلاغات النساء، ص ۱۴. [۳]. الدرالمنثور ، ج۱ ، ص ۶۰. [۴]. سوره نساء، آيه ۶۴. [۵]. سوره يوسف، آيه ۹۷. [۶]. همان، آيه ۹۸. [۷]. سوره مائده، آيه ۳۵. [۸]. طلب باران در سال قحطي. [۹]. حاکم نيشابوري، المستدرک ، ج ۳ ، ص۳۳۴؛ ابن حجر عسقلاني، فتح الباري ، ج۲، ص۴۷. [۱۰]. سنن الترمذي، ج ۵، ص ۲۲۹؛ الإمام احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۱۳۸. [۱۱]. نيز ر.ک: ابن تيميه، الرسائل والمسائل ، ج۱ ، ص ۱۳. [۱۲]. آل عمران، آيه ۴۹ . [۱۳]. صحيح مسلم، ج ۸ ، ص ۱۶۳ – ۱۶۴. [۱۴]. بقره ، آيه ۱۵۴. [۱۵]. بن‌باز، العقيده‌الصحيحه. [۱۶]. سوره فاطر، آيه ۱۳. [۱۷]. همان، آيه ۱۴. [۱۸]. سوره سباء، آيه ۲۲و ۲۳. [۱۹]. سوره يونس، آيه۳، سوره رعد، آيه۲، سوره سجده، آيه۵. [۲۰]. سوره يونس، آيه۳. [۲۱]. سوره انعام، آيه۷۰، سوره سجده، آيه۴۰.
123 | مهدي شاهچراغ | Iran - Semnan | ٢١:٤٤ - ٠٥ شهریور ١٣٨٩ |
سلام يكي از وبلاگ ها بيش از 30 شبهه در خصوص مسجد جمكران وارد نموده است. نظر شما چيه؟؟ ؟؟؟؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

مهمترين شبهه در اين زمينه ، ماجراي تاريخ است كه سال 393 را به عنوان تاريخ مسجد جمكران معرفي كرده است ، اما اين اشتباه ناشي از تصحيف است ، يعني ثلاثماة و ثلاثه و سبعين بوده است كه تبديل به ثلاثماة وثلاثة وتسعين شده است ! و علت آن نقطه نگذاشتن در متون قديمي است ! در كتاب تاريخ قم كه مصدر اصلي است ، به صورت 373 آمده است ؛ و وقتي اصل اشكال (يعني اصل روايت مربوط به جمكران) برطرف شد ، ساير اشكالات ، غير وارد است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

124 | خادم الحسين | Iraq - Sulaymaniyah | ٠٢:١٦ - ٠٧ مهر ١٣٨٩ |
با سلام خدمت تمامي دوستداران اهل بيت(ع)
پايگاه اطلاع رساني هيئت محسن(ع) الزهرا(س) به تازگي راهندازي شد و تمامي دوستداران و مشتاقان شرکت در هيئات مذهبي بخصوص در شرق تهران ميتوانند با بازيد از سايت از برنامه هاي هيئت را مطلع شوند. التماس دعا

Www.MohsenAlzahra.mihanblog.com
125 | عبد الرحمن | Iran - Rasht | ١٠:٣٥ - ١١ مهر ١٣٨٩ |
با سلام و آرزوي موفقيت براي شما
شيخ ازري در اين باره مي فرمايد:


لم يذوقوا الهدى ولو طعموه * عرفوا للنبي قدرا وجاها
صاحبوه ونافقوا في هواه * فهووا في جحيمها ولظاها
نقضوا عهد أحمد في أخيه * وأذاقوا البتول ما أشجاها
وهي العروة التي ليس ينجو * غير مستعصم بحبل ولاها
لم ير الله للنبوة أجرا * غير حفظ الوداد في قرباها
لست أدري إذ روعت وهي حسرى * عاند القوم بعلها وأباها
يوم جاءت إلى عدي وتيم * ومن الوجد ما أطال بكاها
فدعت واشتكت إلى الله شجوا * والرواسي تهمز من شكواها
فأطمأنت لها القلوب وكادت * أن تزول الاحقاد ممن حواها
تعظ القوم في أتم خطاب * حكت المصطفى به وحكاها
أيها القوم راقبوا الله فينا * نحن من روضة الجليل جناها
نحن من بارئ السموات سر * لو كرهنا وجودها ما براها
بل بآثارنا ولطف رضانا * سطح الارض والسماء بناها
وبأضوائنا التي ليس تخبو * حوت الشهب ما حوت من ضياها
واعلموا أننا مشاعر دين الله * فيكم فأكرموا مثواها
ولنا من خزائن الغيب فيض * ترد المهتدون منه هداها
إن تروموا الجنان فهي من الله * إلينا هدية أهداها
هي دار لنا ونحن ذووها * لا يرى غير حزبنا مراها
وكذاك الجحيم سجن عدانا * حسبهم يوم حشرهم سكناها
أيها الناس أي بنت نبي * عن مواريثه أبوها زواها ؟
كيف بزوى عني تراثي عتيق * بأحاديث من لدنه افتراها ؟
هذه الكتب فاسألوها تروها * بالمواريث ناطقا فحواها
وبمعنى ( يوصيكم الله ) أمر * شامل للعباد في قرباها
كيف لم يوصنا بذلك مولا نا * وتيما من دوننا أوصاها ؟
هل رءانا لا نستحق اهتداء * واستحقت تيم الهدى فهداها ؟
أم تراه أضلنا في البرايا * بعد علم لكي نصيب خطاها ؟
أنصفوني من جائرين أضاعا * ذمة المصطفى وما رعياها
وانظروا في عواقب الدهر كم أمـ ست عتاة الرجال من صرعاها
مالكم قد منعتمونا حقوقا * أوجب الله في الكتاب أداها
وحذوتم حذو اليهود غداة * اتخذو العجل بعد موسى إلها
قد سلبتم من الخلافة خودا * كان منا قناعها ورداها
وسبيتم من الهدى ذات خدر * عز يوما على النبي سباها
إن رضيتم من دوننا خلفاء * لا اشتفت من قلوبكم مرضاها
أو أبيتم عبود أحمد فينا * لا وقيتم من الرزايا سطاها
تدعون الاسلام إفكا وزروا * كذبت أمهاتكم بادعاها
أي شئ عبدتم إذ عبدتم * أن يولى تيم على آل طه
هذه البردة التي غضب الله * على كل من سوانا ارتداها
فخذوها مقرونة بشنار * غير محمودة لكم عقباها
والبسوها لباس عار ونار * قد حشوتم بالمخزيات وعاها
لم نسلكم لحاجة واضطرار * بل ندل الورى على تقواها
كم لنا في الوجود رشحة جود * يعجز السبعة البحار غناها
علم الله أننا أهل بيت * ليس تأوي دنية مأواها
لو سألنا الجليل إلقاء عدن * أو مقاليد عرشه ألقاها !
سعد دعني وهجو سود المعاني * أكبر الحمد في معاني هجاها
كيف تنفى ابنة النبي عنادا * لا نفى الله من لظى من نفاها
ولاي الامور تدفن سرا * بضعة المصطفى ويعفى ثراها
فمضت وهي أعظم الناس وجدا * في فم الدهر غصة من جواها
وثوت لا يرى لها الناس مثوى * أي قدس يضمه مثواها
ثم همت ببعلها كل كف * واستمدت له رقاق مداها
أمة قاتلت إمام هداها * يا ترى أين زال عنها حياها
126 | مولود-مهدي | Iran - Tehran | ٢٠:٠٦ - ١٨ مهر ١٣٨٩ |
سلام.اينجا يک نفر (پرواز تا آزادي...) حرفي رو زد که همه ي بچه ها براي بي فکري و بي اختياريش دل سوزوندن و از خدا خواستن به راه راست هدايتش کنه!.. اون موقعي که داشتي مينوشتي اصلا يه ذره فکر کردي يا نه..حرفايي که از دهن عده ي اي شنيدي رو نوشتي!تا حالا فکر کردي اين حرفا مال خودت بود يا نه!!! من فکر ميکنم از اون دسته از آدما( باز اميد دارم که باشي...)باشي که حرف خودت..فکر خودت ...رو نتونستي در مورد فاطمه ي زهرا(س)بنويسي.. دوستي خوب نوشت...يه سر به قبرستان بزن..قبر ها رو ببين اون جا جاي همه است.ديدم آدمايي مثل تو رو که رفتن و به خودشون اومدن.حتما يه سر بزن.تا روحت آزاد بشه از اين همه سياهي..شايد اينجا خيليا نصيحتت کردن و شايد وقتيخوندي نظراتشون و خيلي عصبي شدي..اما عاقل باش.اختيار و فکر هديه ي بزرگيه که خدا به ماها داده..پس درست فکر کن تا به مسير هاي درست برسي.کاش بتوني نه خيلي اما يکم خوب باشي .چون خيلي کم هستن اونايي که خيلي خوبن.
127 | منتظر منتقم فاطمه | Iran - Tehran | ١٧:٣٨ - ٠٤ آذر ١٣٨٩ |
سلام به برادران شيعه ام.
اي اهل سنت خوب فكر كنيد در مورد اين حرفها:
شما ميگوييد تمام خلفا مورد تاييد شما وبراي شما فرق ندارند.كه بايد همينگونه هم باشد.
علماي شما ميگويند كه هر كه ابوبكر وعمر را قبول نداشته باشد وبا آنها به جنگ برخيزد مرتد است.پس بايد نسبت به دشمنان علي ع هم همينگونه باشيد.چون چهار خليفه به استناد حرفهاي علماي شما وخودتان برابرند.
پس بايد عايشه هم مرتد بوده و از اسلام خارج رفته باشد...چون براي جنگ با علي ع برخاست و همچنين ديگر افراد... پس با اين حرفها ايا بازهم روي حرفهاي خود تاكيد داريد. مادر مومنان...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ياعلي
128 | علي اكبر | Iran - Tehran | ١٦:٠٨ - ١٨ آذر ١٣٨٩ |
با سلام.از اينكه جواب اين پرسش رو داديد ممنون.اللهم انصر من نصره و اخذل من خذله.
129 | محمدرضا | Iran - Rasht | ٢٣:٥١ - ١٠ دي ١٣٨٩ |
فداكٍ يابنت رسول الله
ما هرچي داريم از خانم فاطمه هستش ايشاالله ولايت پذيري درمسير امام زمانمونو ازحضرت زهرايادبگيريم
يچيز ديگه:اگه نوكرپسرش هستيم بدعاي خود خانم كه پشت ماست بخداقسم يا علي
130 | نوكر حضرت زهرا سلام الله عليها | Iran - Qom | ١٠:٤٩ - ٢٣ بهمن ١٣٨٩ |
هر کي اين (نويسنده 13) رو ميشناسه آمارشو بده. مي خوام با قمه نصفش کنم. مديون اهل بيت عليهم السلام هرکي بدونه اين کيه و همچين کاري نکنه.
131 | علي | Iran - Qom | ٠٤:٥٤ - ١٢ فروردين ١٣٩٠ |
در مورد فرستنده نظر با نام"حيوان آزاد ( پرواز تا ...):
انساني که احمق و بي شخصيت است از ادبياتي بهتر از اين استفاده نمي کند.
132 | rawchi | United States - Atlanta | ١٢:٤٣ - ١٩ فروردين ١٣٩٠ |
منتظر منتقم فاطمه ميخواي چجوري انتقام بگيري؟ميخواي غلام عمر و بکشي يا سني ها رو؟ متاسفم واسه هر کي که باورش شهادته فاطمه است نه وفاتش.عمر و ابوبکر وقتي که پيامبر فرمودند که فاطمه پاره ي تن من است هر کس به وي آسيب برساند انگار به من آسيب رسانده است کنار پيامبر بودند مگه ميشه کسي که اين حرف و از پيامبرش شنيده يه همچين کاري بکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ما سني ها به اصلي به نام معصوميت اعتقاد نداريم يکي از دلايلمون هم حديث امام سجاد هستش که خود ايشون معصوميت و رد ميکنن پس ميتونه عايشه اشتباه کرده باشه يا خود علي؟ من که سني ام تا حالا از هيچ کدوم از علماي اهل سنت نشنيدم که خلافت جز اصول دين ما باشه که هر کي قبولش نداشته باشه مرتده مث شما که ميگين هر کي به اصل ولايت اعتقاد نداشته باشه جهنميه. من شيعه ي علوي و برادر خودم ميدونن ولي از شيعه ي کينه توز صفوي بيزارم. خدايا خودت ديده ها روباز کن تا حقيقت و ببينن.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- اينكه به شما نمي‌گويند كسي كه منكر خلافت است كافر است ، دليل نمي‌شود كه علماي بزرگ شما چنين مطالبي نگفته باشند ! (بيش از 40 نفر از علماي طراز اول اهل سنت چنين گفته‌اند

2- ما امامت را جزو اصول دين نمي‌دانيم تا منكر آن كافر باشد ، ما امامت را جزو اصول مذهب مي‌دانيم .

3- امام سجاد عليه السلام چه سخني منافي با عصمت گفته‌اند ؟ بهتر است متن سخنان ايشان را مطرح كنيد ،تا مشخص شود مقصود چيست !

4- گفته‌ايد مگر مي‌شود كسي روايات رسول خدا (ص) در احترام فاطمه را بشنود و حرمت او را بشكند ! وقتي خود ابوبكر با سند معتبر مي گويد من چنين كرده‌ام ، بهتر است شما منكر نشويد !

فاطمه زهرا سلام الله عليها مقامش از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) بالاتر نيست ، وقتي ابوبكر و عمر به رسول خدا (ص) در زمان حيات ايشان (به اقرار اهل سنت با سند صحيح) اهانت كرده‌اند ، تو خود حديث مفصل بخوان ازين مجمل

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

133 | حامد | Iran - Birjand | ١١:٤٣ - ٢٤ فروردين ١٣٩٠ |
سلام دوستان ولي عصري به وبلاگ من سر بزنيد گرچه زحمت از سايت ولي عصره من فقط چينش را عوض مي كنم http://ahlebait1400.loxblog.com/ و ahlebait1400.blogfa.com

پاسخ:

134 | منتظر منتقم فاطمه | Iran - Khorramshahr | ١٥:٢٨ - ٢٥ فروردين ١٣٩٠ |
سلام به شيعه ها.
جنابrawchilk من منتقم فاطمه نيستم!!!!!
من (منتظر) قائم آل محمد(عج) حضرت بقيه الله الاعظم امام زمان (عج) هستم.
و در مورد مسائل ديگر دوستان جواب شما را به طور واضح بيا ن کرده اند!!!!!!!!!!
بس است!!!!!
بس است!!!!!
بس است!!!!!
اللهم عجل لوليک الفرج
135 | سيد عبد الرضا آل محمد | Iran - Tehran | ٢٤:٤٣ - ٢٨ فروردين ١٣٩٠ |
سلام به هم اهل ايمان تاريخ اسلام و کتب حديث شيعه و سني در موارد زيادي به ستمهاي وارده بر حضرت زهرا سلام الله عليها اشاره کرده و در باره آنها نوشته اند و اين بحث بر همه روشن است و اسناد آن موجود. هر که بخواهد ميتواند مراجعه کند. از مهمترين دلايل در اين مورد پنهان بودن قبر دختر پيامبر اسلام است که حد اقل بخشي از کتب حديثي سنيها به فضايل او و شوهرش و فرزندانش پرداخته. پس با وجود اين فضايل علت مخفي بودن قبر زهراي اطهر سلام الله عليها غير از اينکه او از سردمداران اسلام در آنزمان رضايت نداشته چه ميتواند باشد؟ مگر ميشود دختر پيامبر با ذکر آنهمه فضايل از دنيا برود و نماز خواندن بر جنازه مسلمان از واجبات باشد (البته کفايي بودن امريست محفوظ) و آنگاه خليفه مسلمين بر او نماز نخواند؟ پس اين امر خود دليل روشني بر نارضايتي آن شهيده مظلومه از خليفه ظاهري مسلمين در آنزمان است.فکر نکنيد که نارضايتي آن حضرت فقط بحث غصب فدک بود ، خير آنهمه صدمه و توهين و جسارت و اسقاط جنين هنوز دل فرزندش بقيه الله عجل الله فرجه الشريف را به درد مياورد. خداوند قلب آقا را در مصيبت جده اش مساعدت کندودر ظهور فرج باهر النورش تعجيل فرمايد تا همه انتقام از دشمنانش را شاهد باشند.
136 | وحيد جوادي | Iran - Tehran | ٠١:١٩ - ٢٩ فروردين ١٣٩٠ |
يک شعر(نوحه) ترکي در اين باب: وصيت حضرت زهرا(س)به حضرت علي(ع)
يادگار پيغمبري آپار قبر اياغينا نصف شب نهان فرض ايله اولن بير غريبه دور شهر شهر غربت عمواوغلي جان
ترجمه:
يادگار پيامبر را نصف شب وبه صورت مخفيانه به پاي قبر ببر فرض کن کشته شده يک زن غريب است در شهر غربت
137 | بهاره | The Netherlands - Amsterdam | ١٢:٠٧ - ١٢ ارديبهشت ١٣٩٠ |
سلام خدمت محقق واستادبزركوار_لطفامطالبي كه دركتبهاي صحيح اهل سنت وجوددارداماباقران منافات واضح وروشن داردبرام ايميل كنيد_اهل تسنن
138 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٤:٥٣ - ٢١ خرداد ١٣٩٠ |
بارها گفته ام خدانکند
راه ياسي به لاله چين نخورد...
الله اکبر
139 | نوري | Iran - Tehran | ٠٢:٠٥ - ٠٧ تير ١٣٩٠ |
با سلام: سايت ولي عصر ايا در ان زمان فقط حضرت فاطمه شبانه دفن شده!!؟ منتظر جوابم

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

اگر علت دفن شبانه حضرت زهرا سلام الله عليها در کتب اهل سنت نيامده بود ، شايد جايي براي اين بازي ها بود ، اما وقتي علماي اهل سنت به صراحت علت دفن شبانه حضرت را عدم حضور ابوبکر و عمر به خاطر غضبناک بودن حضرت زهرا سلام الله عليها بر آن دو ذکر کرده اند ، ديگر جايي براي بازي نيست !

حال ما از شما سوال مي کنيم : آيا در کتب اهل سنت آمده است که فاطمه زهرا بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و به همين دليل وصيت کرد شبانه دفن شود يا خير؟

منتظر جواب هستيم

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

140 | نوري | Iran - Tehran | ٠٢:٢٧ - ١١ تير ١٣٩٠ |
سلام اولا جواب سوال را با سوال ندهيد ناسلامتي شما سايتي با كپكپه ودبدبه براي خود ساخته ايد!!! خوب بالفرض كه علت دفن شبانه حضرت غضب ايشان از خلفا باشد بر سر همان قضيه فدك .مگر ابوبكر فدك را فروخت وپولش را توجيب گذاشت !!!!؟پس ابوبكر بر حديث پيامبر اشاره فرمودندكه پيامبران ارث از خود به جا نميگذارندو.......پس قرار نيست كه حضرت فاطمه از كسي ناراحت شوند ديگر دوزخ اماده شخص متهم شود !!!اما حضرت علي هم بودندكه بر سر قضيه ازدواجشان با دختر ابوجهل نه تنها فاطمه را نارحت كردندبلكه حتي پيامبر هم با حديث معروفشان كه فرمود:فاطمه پاره تن من است....نارحت كردند!و شما به مزاجتون اين حديث خوش نميادو ان را تكذيب ميكنيد كه در سايت قبلا انرامنكر شديد اما هميشه به كرات در رسانه ها اخر حديث را قيچي كرده و فقط اول حديث رادل بخواه نشان ميدهيد!!!پس سخن دليل ومدرك ميخواهد حتي از زبان فاطمه!!پيامبر ميفرمايد اگر فاطمه دزدي كرد دستش را قطع كنيد پس عدالت براي همه اجرا خواهد شد. امانگفتيد كه در ان زمان فقط حضرت فاطمه شبانه دفن شدند يا اصحابي ديگر بوده وامري عجيب نبوده؟چون سرتيتر مقاله را جوري اعلام كرد ه ايد كه انگاردر تاريخ صحابه وعربو عربستانو....فقط اين مورد نادر بوده!!! در ضمن هاله صحابي هم شبانه دفن شد اما چرا؟بماندولي با اين تفاوت كه بازماندگان خانم اسرار داشتند كه در روزدفن گرددولي اما اگرهاااااااااااااااااااما بازمندگان فاطمه اسرار داشتندكه شبانه باشد ومخفييييييييييييييييييييييي(حكومت امام زماني به نحوه احسن اجرا شد) در ضمن هرجا رو دوست داشتيد حذف كنيد ولي كلا سانسور نفرماييد با تشكر

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- سوالي كه ما در پاسخ به سوال شما مطرح مي‌كنيم ، جوابش واضح است ، و از هر متن صريحي صريح‌تر است !
2- اما در مورد اينكه ابوبكر چه كرد ؟! اگر دزدي ، مالي را دزدي كند و بعد صدقه بدهد آيا دزدي او برطرف مي‌شود ؟ يا كسي مي‌گويد چه انسان خوب و با شخصيتي كه صدقه مي‌دهد ؟!
3- اگر ابوبكر اين روايت را قبول داشت ، چرا خود بعد از آنكه در مناظره با حضرت زهرا سلام الله عليها مغلوب شد ، حاضر به بازگرداندن فدك شد ؟ و تنها با ممانعت ابوبكر از تصميم خويش برگشت ؟!
4- فرموده‌ايد «حضرت فاطمه از كسي ناراحت شوند ديگر دوزخ اماده شخص متهم شود»
لابد شما از رسول خدا (ص) بيشتر مي‌فهميد ؟! كه غضب فاطمه زهرا سلام الله عليها را غضب خويش مي‌داند ، يا از خدا بيشتر مي‌دانيد كه غضب رسول خدا (ص) را غضب خويش و نتيجه آن را جهنم مي‌داند !
5- فرموده‌ايد «اما حضرت علي هم بودندكه بر سر قضيه ازدواجشان با دختر ابوجهل نه تنها فاطمه را نارحت كردندبلكه حتي پيامبر هم با حديث معروفشان كه فرمود:فاطمه پاره تن من است....نارحت كردند»
آيا اين مطلب كه شما به آن اشاره مي‌كنيد غضبي دنيوي است يا اخروي ؟ و كار علي حلال بود يا حرام ؟ اگر ماجرا به فرض صحيح باشد و غضب فاطمه دنيوي و كار علي نيز (مثل ادعاي شما در مورد ابوبكر ) حلال باشد ، باز غضب فاطمه غضب رسول خدا (ص) معرفي شده است ! بنا بر اين ، اين قسمت ادعاي شما با كلام شما در بالا نمي‌سازد ، جداي از اينكه اين روايت در كتب اهل سنت آمده است و براي شيعه حجيت ندارد ، و حد اكثر بايد گفت طبق نظر اهل سنت ، علي و ابوبكر و عمر هر سه جهنمي هستند ! جداي از اينكه روايتي كه در كتب اهل سنت نيز آمده است اشكالات فراواني دارد .
6- فرموده ايد «امانگفتيد كه در ان زمان فقط حضرت فاطمه شبانه دفن شدند يا اصحابي ديگر بوده وامري عجيب نبوده؟»
چرا در افريقا و عربستان و چين و ... همه مرده‌ها شبانه دفن مي‌شدند ؛ آنهم به خاطر دشمني و دعوايي كه با خليفه داشتند ! و در وصيت‌ خود مي‌گفتند كه خليفه در تشييع و دفن من شركت نكند !
گروه پاسخ به شبهات

141 | نوري | Iran - Sanandij | ١٥:٤٧ - ٠١ مرداد ١٣٩٠ |
با سلام : جواب به سايت ولي عصر کامنت138: فرموديد: سوالي كه ما در پاسخ به سوال شما مطرح مي‌كنيم ، جوابش واضح است ، و از هر متن صريحي صريح‌تر است ! اما هنوز که هنوز است اسم چند صحابي را نداديد که شبانه دفن شدندوبا خلفا هم دشمني داشتند!!(لابد معاويه هم که قبرش معلوم نيست از خلفا گله مند بوده!!!؟و....) وثابت شود که امري عادي بوده ونيازي به طبل زدن نيست!!!البته اعتراف کرديد که امر شبانه دفن کردن عادي بوده در اخر جواب قبلي شما فرموديد: اما در مورد اينكه ابوبكر چه كرد ؟! اگر دزدي ، مالي را دزدي كند و بعد صدقه بدهد آيا دزدي او برطرف مي‌شود ؟ يا كسي مي‌گويد چه انسان خوب و با شخصيتي كه صدقه مي‌دهد ؟! ايا نيازي به دزدي در جلو ان همه امت بود!!!؟بدون انکه براي خود وقيامت خود منفعتي داشته باشد!!تازه شما که جواب خودتان را پايينتر داديد وفرموديد مال را به فاطمه برگرداند اين ديگر چه نوع دزديست؟!!که مال به مال باخته صدقه شود!!!؟بايد خنديد فرموديد: آيا اين مطلب كه شما به آن اشاره مي‌كنيد غضبي دنيوي است يا اخروي ؟ و كار علي حلال بود يا حرام ؟ اگر ماجرا به فرض صحيح باشد و غضب فاطمه دنيوي و كار علي نيز (مثل ادعاي شما در مورد ابوبكر ) حلال باشد ، باز غضب فاطمه غضب رسول خدا (ص) معرفي شده است ! بله اگر قرار باشد کار ابوبکر غضب فاطمه را به دنبال داشته باشد وابوبکر جهنمي باشد پس براي علي نه تنها بايد منتظر غضب فاطمه باشد بلکه غضب پيامبر (ص)هم اضافه بر انست!!!!الله اکبر از اين قضاوتي که بخواهيم ابوبکر وعمر علي را جهنمي بدانيم!!!پس في الواقع نارحت شدن هم دليل ميخواهد!!!ابوبکر که بنظر خود براي فدک اکتفا نکرد!!به فرمايش پيامبر(ص) حجت فرمودند/.مگر در اصوال الکافي شما پيامبران چه چيزي به ارث ميبرند!!!؟ما ل يا..؟ با تشكر

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- نمي‌دانيم آيا واقعا شما مقصود ما را درك نكرده‌ايد ؟! آيا اينكه در روايات اهل سنت ، با سند معتبر به صراحت آمده است كه فاطمه زهرا از ابوبكر و عمر غضبناك بود و به همين دليل وصيت كرد كه شبانه دفن شود تا ابوبكر و عمر حاضر نشوند ، امري است كه براي شما قابل فهم نيست ؟! بحث زياد بودن يا كم بودن دفن شبانه نيست ! يا بحث مخفي بودن قبر معاويه و... نيست ! البته قبر معاويه نيز مخفي نيست و در شام است و روي آن گنبدي قرار دارد !
2- گفته‌ايد «ايا نيازي به دزدي در جلو ان همه امت بود!!!؟بدون انکه براي خود وقيامت خود منفعتي داشته باشد!!تازه شما که جواب خودتان را پايينتر داديد وفرموديد مال را به فاطمه برگرداند اين ديگر چه نوع دزديست؟!!»!
آيا كساني كه اموال كشورها و ملت ها را غارت مي‌كنند ، فكر قيامت هستند يا از اينكه در مقابل امت هستند خجالت مي‌كشند ؟! البته ابوبكر براي تجهيز نيروهاي خود احتياج با مال دنيا داشت كه به اقرار حلبي از عمر ، با گرفتن فدك اين خرجي را توانست تامين كند !
اما برگرداندني صورت نگرفت ، به اقرار حلبي ، وقتي ابوبكر تصميم گرفت برگرداند ، عمر نامه را گرفت و پاره كرد و ابوبكر را نيز منصرف كرد .
3- باز از پاسخ فرار كرديد كه آيا غضب فاطمه جهنم را در پي دارد يا نه ؟ اگر دارد ، ابوبكر و عمر و علي به نظر شما جهنمي هستند ، و اگر ندارد ،پس رسول خدا (ص) دروغ گفته‌اند !! آري طبق روايات شما هم بايد منتظر غضب فاطمه باشند و هم غضب رسول خدا و هم غضب خدا
4- اما آنچه در اصول كافي آمده است نيز معناي واضحي دارد :
شاعر پارسي گوي چه نيکو سروده است که :

ميراث پدر خواهي رو علم پدر آموز **** کين مال پدر خرج توان کرد به يک روز
اين روايت در مقام بيان حکم فقهي ارث انبيا نيست:

اين روايت در مقام ارتباط انبيا با وارثان خويش (و بيان حکم فقهي ارث) نيست ، زيرا روايات فريقين شهادت مي دهد که انبيا ارث مادي داشته اند .
اگر مقصود روايت ارث شرعي بود بايد مي گفت «فقرا وارثان انبيا هستند نه علما» :

اگر اين روايت مي خواست حکم فقهي - آنچه اهل سنت ادعاي آن را دارند - را بيان نمايد بايد مي گفت : بدرستيکه فقرا و نيازمندان وارثان انبيا هستند ؛ نه اينکه بگويد علما وارثان انبيايند .
روايت مي خواهد مقام ارتباط انبيا و علما را بيان کند :

اين روايت در مقام بيان ارتباط انبيا و علما است و اينکه وارثان حقيقي ، ايشان هستند ، نه کساني که ارث مادي برده اند .
روايت مي خواهد بيان کند که انبيا براي تعليم علم آمده اند نه جمع مال :

روايت مي خواهد بگويد که انبيا براي اين نيامدند که اموال و درهم و دينار جمع کنند تا بعد از مردن مانند ساير مردم آن را به ورثه خويش بدهند ؛ بلکه آمدند تا مردم را به علم و حکمت آراسته نمايند و تمامي تلاش ايشان تزکيه نفوس و تعليم علم بوده است ؛ «که هرکس از آن (علم) چيزي بگيرد بهره فراوان برده است»

بنا بر اين روايت منافاتي ندارد با اينکه رسولان در هنگام وفات خويش مانند ساير مردم وسائل مورد نياز خويش را نيز در خانه نداشته باشند و خانه اي بدون هيچ وسيله تحويل مردم بدهند !!!
روايت مي خواهد نشان دهد که کسي که ادعاي ارث دارد بايد زاهد بوده و علم فراوان داشته باشد :

قطعا اين روايت و امثال آن ، اشاره اي واضح دارد به اين نکته که اگر کسي خواست ادعاي نزديکي با يکي از انبيا را نمايد بايد در زهد و علم مانند وي باشد ؛ و قطعا جانشين هر پيامبري و خليفه بعد از وي نزديکترين فرد به آن پيامبر خواهد بود .

اين روايت به خوبي بيانگر حالت ناپسند گروهي از بزرگان صحابه رسول خدا (ص) دارد که بعد از مردن آنقدر اموال داشتند که نمي شد آن را به حساب آورد ؛ مانند طلحه و زبير و عبد الرحمن بن عوف و...
صورت اموال صحابه در هنگام مردن :

1- طلحه :

إنّه قتل طلحة وفي يد خازنه ألف ألف درهم ومئتا ألف درهم، وقوّمت أُصوله وعقاره ثلاثين ألف ألف درهم... وأعجب ما مرّ بي قول ابن الجوزي في كلام له على حديث قال: وقد خلّف طلحة ثلاثمئة حمل من الذهب

سير اعلام النبلاء ج 1 ص 39

وي کشته شد در حاليکه در دست حساب دار وي دو ميليون و دويست هزار درهم بود ؛ و ساختمان ها و باغات وي سي ميليون درهم قيمت داشت ؛ و از اين عجيب تر کلام ابن جوزي است که مي گويد طلحه سيصد بار شتر طلا بر جاي گذاشت!!!

2- زبير :

قال ابن قتيبة: حدّثنا محمّد بن عتبة، حدّثنا أبو أُسامة، عن هشام، عن أبيه: إنّ الزبير ترك من العروض خمسين ألف ألف درهم، ومن العين خمسين ألف ألف درهم. كذا هذه الرواية. وقال ابن عيينة عن هشام عن أبيه قال: اقتسم مال الزبير على أربعين ألف ألف

سير اعلام النبلاء ج 1 ص 65

زبير فرع اموال وي پنجاه ميليون درهم و اصل اموال وي نيز پنجاه ميليون درهم بود ... مال نقد زبير که قسمت شد چهل ميليون درهم بود !!!

3- عبد الرحمن بن عوف :

احمد بن حنبل با سند صحيح روايت مي کند :

عن شقيق، قال: دخل عبد الرحمن على أُمّ سلمة فقال: يا أُمّ المؤمنين، إنّي أخشى أنْ أكون قد هلكت، إنّي من أكثر قريش مالاً، بعت أرضاً لي بأربعين ألف دينار. قالت: يا بني، أنفق، فإنّي سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه وسلّم يقول: إنّ من أصحابي من لن يراني بعد أنْ أُفارقه

مسند أحمد بسند صحيح ج6 ص 317

عبد الرحمن بن عوف بن نزد ام سلمة آمد و گفت : اي مادر مومنين مي ترسم هلاک شوم ؛ زيرا من از تمامي قريش بيشتر مال دارم (حتي از طلحه و زبير که گذشت) ؛ يکي از زمين هاي خويش را چهل هزار دينار طلا فروختم (چهل ميليون درهم) .

ام سلمه فرمود : اي فرزند ، انفاق نما ؛ زيرا از رسول خدا (ص) شنيدم که مي فرمود : در بين اصحاب من کساني هستند که بعد از مردن من ديگر مرا نخواهد ديد !!!

آري ؛ اينان هدف اصلي روايت هستند که مي گويد به جاي عمل به علمي که از رسول خدا (ص) آموختند به دنيا طلبي مشغول شدند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

142 | علوي | Iran - Zarrīn Shahr | ١٩:١٢ - ٠٢ مرداد ١٣٩٠ |
شکرالله مساعيکم الجميله في اثبات مظلوميه السيده الزهراء سلام الله عليها. وفقکم الله بحق سيدنا ونبينا محمد وآله الاطهار صلوات الله عليهم اجمعين.
143 | جواني | Iran - Gorgan | ٢٤:٤٣ - ١٦ مرداد ١٣٩٠ |
سلام
ببخشيد کشور ما را چه کسي مجبور به اسلامي کردن کرد؟
144 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٠٣:٠٥ - ١٨ مرداد ١٣٩٠ |
با سلام
جناب جواني مي خواستم بگويم پير شي ان شاء الله اما بهتر است بگويم عاقل بشي ان شاء الله .
در ضمن اهل كجايي تا بتوانم جوابي با استلال جواب بدهم . حالا اين جواب ها را فعلاً داشته باش
اگر ايراني هستي بايد بگويم كه امير المومنين حضرت علي عليه السلام .
و اگر نه مملكتت روي كره زمين قرار داره بازهم حضرت علي عليه السلام . چونكه اگر ايشان و فرزندان برومندشان نبودند امروزه از دين حضرت محمد صلي الله و ال و سلم خبري نبود .

لبيك يا علي
145 | امير حسين از بيرجند | Iran - Tehran | ٠٨:٤٠ - ٢٣ شهریور ١٣٩٠ |
جناب جواني بهتره به شما ياد آور بشوم کسي که به قول شما کشور ما را مسلمان کرد آيا در قرآن نخوانده بود که لا اکراه في الدين؟؟؟آيا اين سوال براي شما پيش نيامده که اگر عمر اسلام را به ايران آورد چرا اکثر ايرانيان مذهب تشيع را اختيار کرده اند؟؟؟ اصلاً شما به ما بگوييد در کجاي دين اسلام وقرآن مجيد آمده که به زور کشتار و شمشير اسلام را بايد تحميل کرد؟؟؟پس ببينيد اين جنابان حتي از احکام اسلام وقرآن بي خبر بودند و الا چرا خليفه بلافصل نبي مکرم اسلام ص حضرت مولا علي ع که به تعبير رسول گرامي و آنچه که در آيه مباهله آمده ( نفس پيامبر ص ) دست به چنين اقدامات خشونت آميز و وحشيانه نزد؟؟؟ اين را بنده نمي گويم ، در کتب اهل سنت جناياتي که مغيره ابن شعبه ، خالد ابن وليد وديگر ارازل عليه ايرانيان روا داشتند به صراحت بيان شده است.اندکي مطالعه در منابع اهل سنت وقايع را براي شما برادر عزيز روشن خواهد کرد.
146 | منتظر منتقم فاطمه | Iran - Shahr-e Kord | ١٨:١٩ - ٢٤ شهریور ١٣٩٠ |
بسم الله الرحمن الرحيم
ايراني ها هميشه به دنبال حق و حقيقت بوده اند.
دين اسلام و تشيع حق بوده و هست.
لعنت بر غاصبين ولايت علي بن ابيطالب( عليه السلام).
147 | يه دوست | Iran - Tehran | ١٨:٢٧ - ٢٣ مهر ١٣٩٠ |
عشق به حضرت علي ،عشق عجيبيه.خيلي پر هيبته.هم جنس حسيه که تو مکه جلوي کعبه داري.نميدونم ماها دنبال چي هستيم واسه اينکه حقيقت رو بپذيريم.ولي حتي اوناييم که تا ته عرفان رو رفتن و اهل مراقبه و سير و سلوک بودن ميگن علم حصولي به کار نمياد.واقعيت اينه که هر چه قدر تو اين اسناد و مدارک و پرداختن به راوي اين اسناد و تحقيق تو صحتش دست و پا بزني به جايي نمي رسي.تلاش واسه قانع کردن همديگه هم کار عبثيه.اگر واقعا دوس داري بفهمي چه خبره.اين رو به خدا بگو و شروع کن با خودت مبارزه کردن.اونوقت واسه فهميدن حقيقت يه چيز، نياز به خيلي چيزا نداري.دقيقا با دلت مي بيني.من آدم حسابي نيستم ولي ميتونم اين قول رو بهت بدم که ولايت امام علي انقدر به ما نزديکه که اگه يه کوچولو پيش بري حتما چيزي رو ميفهمي كه يه عمر واسه فهميدنش در جا ميزدي!
148 | مجتبي مردمي | Iran - Tabriz | ٠٨:٤٠ - ١٤ فروردين ١٣٩١ |
با سلام . مطالبتون فوق العاده بود . خوشحال مي شم به وبلاگ من هم سري بزنيد و بنده رو از نظراتتون بهره مند کنيد .http://mbnb.blogfa.com/
149 | جلالي | Iran - Shiraz | ١٠:١٤ - ١٧ فروردين ١٣٩١ |
باسلام ممنون ازسايتتون اگه ميشه كليد پاسخ نظرات به بازديدكنندگان هم بذاريد اگرگذاشته بوديدجواب اون سني راخوب ميدادم (فقط همين قدر بگم كه پيغمبراگرپيش آن دوفرموده فاطمه بضعه مني فمن آذاهافقدآذاني دليلش اين بوده كه ميدونسته اونهاخانم فاطمه رااذيت خواهندكردبخاطرهمين گفت تاشايداذيت وازارنرساننداماازآنجاكه آنان دشمن قسم خورده پيغمبرواسلام واميرالمومنين بودندحرف پيغمبرراگوش ندادندوفاطمه رااذيت كردند دليل:هردودخترشان رابالاجباربه پيغمبرتزويج كردند(بريدتاريخ بخونيد)2 لحظه آخرعمرپيغمبربه پيغمبراهانت كردن وگفتنداين مردنعوذبالله هذيان ميگه درحالي كه قران مي فرمايد((وماينطق عن الهوي الاوحي يوحي))......خسته شدم.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

شما مي توانيد مثل ديگر بينندگان در همين نظرات جواب افراد را بدهيد تا پس از نمايش به اطلاع همه بينندگان علي الخصوص فرد مورد نظر شما برسد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

150 | حسين | Iran - Kermanshah | ٠٢:٤٣ - ٣٠ فروردين ١٣٩١ |
يا مولا مددي حيدر
151 | مسيح | Iran - Bushehr | ٠٩:٢١ - ١١ ارديبهشت ١٣٩١ |
من تعجب مي کنم از صحبتهاي آقاي نوري ، مديريت سايت خيلي واضح به سولات جواب داده اند ولي من براي شما جواب را ساده تر مي نويسم تا قابل درک باشد اول اينکه هيچ کس از ما اون موقع اونجا نبوديم پس بايد طبق نوشته هاي که تاريخ نويسها براي ما به جا گذاشته اند استفاده کنيم ( منظورم اونهاي که اون موقع بودن ) خوب حالا کتاب ها به دو دسته تقسيم مي شن اول اون کتابهاي که شيعه قبول داره بعد اون کتابهاي که اهل سنت قبول داره خوب حالا ما که شيعه هستيم اگر مطلبي از کتاب خودمون بياريم اهل سنت ميگه اين کتاب ها را شيعه نوشته و به طرف داري از شيعه مطلب توش نوشته شده پس ما مجبوريم که مطلب از کتاب اهل سنت بياوريم حالا درباره ي شهادت حضرت زهرا مديريت از کتاب اهل سنت مطلب را جمع آوري کرده پس دو حالت پيش مياد يا مطلب راست يا دروغ اگر راست که تمومه ولي اگر دروغ پس به مطالب اين کتابها نميشه اطمينان کرد حقيقتا ديگه از اين واضح تر نتونستم بنويسم انشالله که تعصب الکي به خودت راه ندي که بت پرستهاي زمان جاهليت به پيامبر همين حرف را مي زدند که ما دين پدران خود را رها کنيم ؟ يکم تعصب را کنار بزار برادر بزرگوار
152 | عباس ريوندي | Iran - Tehran | ٠٦:٤٩ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩١ |
چراحضرت زهراشبانه دفن شد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
همچنان كه در مقاله بيان شد، دليل دفن شبانه آن حضرت وصيت آن حضرت بود كه نمى‌خواست افرادى كه بر او ستم كرده‌اند، بر جنازه‌اش نماز بخوانند و با اين كار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
153 | العبيد | Iran - Malayer | ٠٦:٥٥ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩١ |
سلام دوستان اسناد اين مطلب كه در تشييع جنازه مطهره حضرت زهرا سلام الله عليها ، حضرت سلمان و چندي ديگران از اصحاب پاك رسول الله رضوان الله تعالي عليهم اجمعين حضور داشته اند را مرحمت نماييد . با تشكر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
همانطور كه در كتب اهل سنت نقل شده است ، تنها گروهي معدود ، در تشييع جنازه فاطمه زهرا سلام الله عليها شركت كردند «سلمان و ابوذر و عمار و عباس عموي پيامبر و فرزند او » و اين تشييع از سايرين مخفي ماند :
فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم أمها خديجة بنت خويلد بن أسد تقدم ذكرنا لها توفيت بعد أبيها صلى الله عليه وسلم بستة أشهر وصلى عليها على ولم يؤذن بها أحدا ودفنها ليلا
الثقات ج 3 ص 334، اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354 ، دار النشر : دار الفكر - 1395 - 1975 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : السيد شرف الدين أحمد
ودفنت ليلا ولم يحضرها أحد إلا سلمان وأبو ذر وقيل عمار
تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 115 ، اسم المؤلف: أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح اليعقوبي الوفاة: 292 ، دار النشر : دار صادر - بيروت
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
154 | حسيني | Germany - Falkenstein | ١٠:٤٦ - ١٣ خرداد ١٣٩١ |
با سلام .1- کساني که ميگن پيامبران نميتوانند به فرزندان خود ارث بگذارند اشتباه است چون ثروت حضرت سليمان از پدرش مانده بود.2- سند باغ فدک بنام فاطمه زهرا سلام الله عليها بود پس ارث نبود که ابوبکر مصادر کرد
155 | جليليان | Iran - Behshahr | ١١:٠٦ - ١٥ خرداد ١٣٩١ |
ملعون شماره ي سيزده با عنوان پرواز تا آزادي كه شك ندارم ملحد يا نامسلمانيد كه اين گونه ادبيات سخيفي آن هم در مورد كوثر قرآن به كار برده ايد .شك ندارم كه زنازاده ايد . فاطمه مصداق آيه ي تطهير و و مقصود آفرينش و نور آسمان ها و زمين و جلوه ي ذات اقدس الهي و معدن طهارت و گنجينه ي امامت و گوهر تابناك و بحر بي پايان پاكي هاست كه اگر آب دهان بر منبع نجاستي چون تو بيندازد پاك پاك خواهي شد اي نجس العين بيچاره پدرت كه فكر مي كند تو فرزندش هستي ! اي ملعون ابن ملعون و اي زاده ي هند و نابغه و سميه و مرجانه و اي عصاره ي يزيد و حرمله تو سني نيستي بلكه بي ديني و بر آيين قوم لوط هستي از مادرت بپرس كه پدر واقعي تو كيست ؟
156 | قيقيقيق@غشبرتغ | Iran - Tehran | ١٨:٠٨ - ٠٤ مرداد ١٣٩١ |
دست از اين مطالب برداريد چقدر شما جاهليد واقعا احمقيد
157 | محصل | Iran - Tehran | ١٢:٠١ - ٢٨ مرداد ١٣٩١ |
ممنون ازاطلاعاتي که گذاشتين
ميشه دامنه اين حرفهاروافزايش دادومثل يک بحث ادامه دادتانتيجه بهتري بگيريد
چقدرخوبه که ازالف تاب زندگي اين عزيزان بدون سانسور قراربديد
158 | حسين | Iran - Kermanshah | ١٦:٣٨ - ٠٩ شهریور ١٣٩١ |
لعنت خدا بر ظالمين به زهراومغرضين فعلي که شک ميکنند وشبهه درست کنند
159 | حسين | Iran - Sonqor | ٢٢:٠٤ - ٠٩ شهریور ١٣٩١ |
لعنت خدا بر ظالمين به زهراومغرضين فعلي که شک ميکنند وشبهه درست کنندپس عزيزم شک نکن ان ملک هبه بود که پيامبر به دخترش بخشيده بود وديدکه حقش را ضايع مي کنند ازطريق ارث جلو رفت که حضرت فاطمه ابوبکر رااز دلايل قراني ملزم نمود وقباله ي فدک را به ان حضرت داد اما عمر لامذهب ان را پاره نمود سوال اينجاست چرا ابو بکر نامه فدک را به ان حضرت دادبدليل ان که حق خود را نزد همه ثابت کردسلام به برادران شيعه ام. اي اهل سنت خوب فكر كنيد در مورد اين حرفها: شما ميگوييد تمام خلفا مورد تاييد شما وبراي شما فرق ندارند.كه بايد همينگونه هم باشد. علماي شما ميگويند كه هر كه ابوبكر وعمر را قبول نداشته باشد وبا آنها به جنگ برخيزد مرتد است.پس بايد نسبت به دشمنان علي ع هم همينگونه باشيد.چون چهار خليفه به استناد حرفهاي علماي شما وخودتان برابرند. پس بايد عايشه هم مرتد بوده و از اسلام خارج رفته باشد...چون براي جنگ با علي ع برخاست و همچنين ديگر افراد... پس با اين حرفها ايا بازهم روي حرفهاي خود تاكيد داريد. مادر مومنان...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
160 | جليليان | Iran - Tehran | ٢٣:٥١ - ٠٧ مهر ١٣٩١ |
با سلام .به محض اينكه كسي به ايه ي تطهر و مقام معصومين استناد مي كند اهل سنت مي گويند چون آيات قبل از آن درباره ي همسرا پيامبر است پس اين آيه هم مصداقش همسران آن حضرت است در حالي كه در روايات معتبر آمده است كه در سفر حج در محل فعلي مسجد تنعيم كه اهل سنت آن را مسجد عايشه مي خوانند ‘و نزديك ترين محل احرام به مكه است ‘ عايشه به سبب عذر زنانه از ورود به مكه بازماند . با اين حال آيا اهل سنت باز اصرار دارند كه عايشه مصداق آيه ي تطهير است كه اهل بيت را از هر نوع رجس مبرا دانسته ؟ يا اين كه عذر زنانه را رجس و ناپاكي تلقي نمي نمايند
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها