2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا آيه اي در قرآن كريم در باره جواز توسل به مردگان وجود دارد؟
کد مطلب: ٤٩٧١ تاریخ انتشار: ١٣ ارديبهشت ١٣٩٤ تعداد بازدید: 142454
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
آيا آيه اي در قرآن كريم در باره جواز توسل به مردگان وجود دارد؟

سؤال كننده : منصور افتخاري

توضيح سؤال:

در مبحث توسل در فهرست پرسش هاي شيعه متوسل شدن برادران يوسف به حضرت يعقوب و توسل به شخص پيامبر اسلام هر دو مورد به استناد قرآن در زماني اتفاق افتاده كه آن پيامبران حيات ظاهري داشتند و هنوز رحلت نكرده بودند ؛ لذا به دنبال آيه اي مي گردم كه توسل به مرده در آن به نوعي مطرح شده باشد .

لطفا پاسخ دهيد.

پاسخ اول:

آيه 64 سوره نساء، شامل توسل بعد از رحلت پيامبر (ص) نيز مي شود:

آيه ذيل يكي از آياتي است كه در باره توسل به رسول خدا صلي الله عليه وآله وارد شده وعلماي شيعه واهل سنت به آن استناد كرده اند:

وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً

اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت.

رفتن به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله براي طلب بخشايش در اين آيه عام است ؛ شامل حيات ايشان و بعد از مرگ ظاهري مي شود .

علماي اهل تسنن در مورد اين آيه كلمات بسيار جالبي دارند. نووي در بحث زيارت رسول خدا صلي الله عليه وآله مي نويسد:

ثم يرجع إلي موقفه الأول قبالة وجه رسول الله صلي الله عليه وسلم ويتوسل به في حق نفسه ويستشفع به إلي ربه سبحانه وتعالي ومن أحسن ما يقول ما حكاه الماوردي والقاضي أبو الطيب وسائر أصحابنا عن العتبي مستحسنين له قال ( كنت جالسا عند قبر رسول الله صلي الله عليه وسلم فجاء أعرابي فقال السلام عليك يا رسول الله سمعت الله يقول ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلي ربي ثم أنشأ يقول

يا خير من دفنت بالقاع أعظمه فطاب من طيبهن القاع والاكم

نفسي الفداء لقبر أنت ساكنه فيه العفاف وفيه الجود والكرم

ثم انصرف فحملتني عيناي فرأيت النبي صلي الله عليه وسلم في النوم فقال يا عتبي الحق الاعرابي فبشره بان الله تعالي قد غفر له )

سپس به جايگاه اوليه در مقابل صورت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم باز گشته وبه وي توسل كند در حق خودش و از وي طلب شفاعت در نزد خدا بنمايد.

از بهترين كلمات آنچه است كه ماوردي وقاضي ابو الطيب وديگر اصحاب ما از عتبي نقل كرده وآن را نيكو شمرده اندكه گفت : نزد قبر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بودم كه بيابانگردي آمد وگفت سلام بر تو اي رسول خدا . از خداوند شنيدم( كلام خدا در قرآن) كه اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت . ومن به نزد تو آمدم واز گناه خود طلب بخشش كرده و تو را شفيع نزد پروردگارم قرار مي دهم .سپس اين شعر را خواند كه

اي بهترين كسي كه دربهترين جايگاه دفن شده است كه ازبوي خوش آنجاهمه جابوي خوش گرفته است .

جانم فداي قبري كه تو ساكن آن هستي كه در آن اسوه كامل در عفت وجود وكرم مدفون است

سپس بازگشت . پس چشمانم سنگين شده در خواب رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم را ديدم پس فرمودند كه اي عتبي به سراغ اعرابي برو و به او بشارت بده كه خداوند گناهان او را آمرزيد.

المجموع - محيي الدين النووي - ج 8 - ص 274

دمياطي نيز مي نويسد:

ثم بعد زيارة الشيخين يذهب للسلام علي السيدة فاطمة رضي الله عنها في بيتها الذي داخل المقصورة للقول بأنها مدفونة هناك ، والراجح أنها في البقيع فيقول : السلام عليك يا بنت المصطفي ... ويتوسل بها إلي أبيها ( ص ) . ثم يرجع إلي موقفه الأول قبالة وجهه الشريف ، فيقول : الحمد لله رب العالمين . اللهم صل علي سيدنا محمد ، وعلي آل سيدنا محمد . السلام عليك يا سيدي يا رسول الله . إن الله تعالي أنزل عليك كتابا صادقا ، قال فيه : (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما) وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلي ربي .

بعد از زيارت ابو بكر و عمر براي سلام به فاطمه زهرا به بيت وي كه در داخل ضريح است مي روي چون بنا بر قولي در آنجا مدفون است ولي قول برتر آن است كه در بقيع دفن است .پس مي گويي سلام بر تو اي دختر رسول برگزيده ...پس به وسيله وي بر پدرش توسل مي جويي سپس به همان جاي اول & در روبروي صورت شريف- بازگشته مي گويي الحمد لله رب العالمين خدايا بر سرور ما محمد وبر آل وي درود فرست . سلام بر تو اي رسول خدا. خداوند به درستي بر تو كتاب خود را نازل كرد كه در آن گفت :

كه اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت (آيه 64 نساء) پس من به نزد تو آمده ام در حاليكه از گناهانم طلب بخشايش مي كنم واز تو طلب شفاعت به نزد خداوند مي كنم .

إعانة الطالبين - البكري الدمياطي - ج 2 - ص 357

ثم تأتي القبر فتولي ظهرك القبلة وتستقبل وسطه وتقول السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته ... اللهم انك قلت وقولك الحق ( ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) وقد اتيتك مستغفرا من ذنوبي ، مستشفعا بك إلي ربي ... ثم يتقدم قليلا ويقول السلام عليك يا أبا بكر.

سپس به نزد قبر رفته پس پشت خود را به سمت قبله مي كني ورو به سمت قبر ومي گويي سلام بر تو اي پيغمبر ورحمت خدا و بركات وي ....خداوندا تو گفته اي وكلامت درست است كه اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم كردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش كنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش كند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت (آيه 64 نساء).بدرستيكه من به نزد تو آمده ام در حاليكه از گناهانم طلب بخشايش مي كنم و از تو مي خواهم كه در نزد پروردگارم شفيع من باشي ...سپس كمي جلوتر رفته ومي گويي سلام بر تو اي ابو بكر ...

المغني - عبد الله بن قدامه - ج 3 - ص 590 - 591

همانطور كه مطرح شد حتي اهل سنت از اين آيه چنين فهميده اند كه مي توان از رسول خدا چه در حال حيات ظاهري و چه بعد از آن طلب شفاعت نمود .

پاسخ دوم:

انبيا وشهدا زنده هستند:

پاسخ شما را به نحو ديگري بيان مي كنيم : آيا انبياي الهي مرده اند؟ وآيا ائمه ما مرده اند ؟

به اعتقاد شيعه واهل سنت، انبياء الهي زنده هستند و شهدا نيز طبق آيه قرآن زنده هستند، پس توسل به آنها توسل به يك انسان زنده است نه توسل به مرده.

آلوسي در باره حيات انبياء عليهم السلام مي نويسد:

أما حياة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام الحياة البرزخية التي هي فوق حياة الشهداء الذين قال الله تعالي فيهم بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فأمر ثابت بالأحاديث الصحيحة.

حيات انبيا عليهم السلام حياتي است برزخي وبرتر از حيات شهداست كه خداوند متعال در مورد ايشان فرموده است كه ايشان زنده اند نزد پرورگارشان روزي داده مي شوند . پس اين امر مطلبي ثابت شده با روايات صحيح است

الآيات البينات في عدم سماع الأموات ج1/ص39 للآلوسي النعمان بن محمود

ومن ثم قال الإمام السبكي حياة الأنبياء والشهداء كحياتهم في الدنيا

به همين دليل امام سبكي گفته است كه حيات انبيا و شهدا مانند زندگيشان در دنياست.

السيرة الحلبية ج2/ص432

ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :

ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ

كساني را كه در راه خدا كشته شدند مرده مپنداريد بلكه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .

شارح صحيح بخاري مي نويسد:

أحدها أن الأنبياء أفضل من الشهداء والشهداء أحياء عند ربهم فكذلك الأنبياء.

يكي از مطالبي كه در مورد زندگي انبيا بعد از مرگ گفته شده است اين است كه انبيا برتر از شهدا هستند و شهدا نزد پروردگارشان زنده اند پس انبيا نيز همينطور.

فتح الباري ج6/ص487

همانطور كه گفته شد اهل تسنن اعتقاد دارند كه انبيا بعد از مرگ ظاهري در واقع زنده اند .

در منابع اهل سنت نيز رواياتي وجود دارد كه حيات برزخي انبياء را ثابت مي كند. از جمله در صحيح مسلم نقل شده است كه رسول خدا فرمود: در شب معراج موسي را ديدم كه در قبرش نماز مي خواند:

حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ وَشَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ قَالَا حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ وَسُلَيْمَانَ التَّيْمِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَتَيْتُ وَفِي رِوَايَةِ هَدَّابٍ مَرَرْتُ عَلَي مُوسَي لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ الْكَثِيبِ الْأَحْمَرِ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي قَبْرِهِ

رسول خدا فرمودند كه رفتم يا گذشتم بر موسي در شبي كه من را به آسمان بردند - در كنار جايي كه خاك سرخ زيادي جمع شده بود- واو ايستاده بود و در قبرش نماز مي خواند.

صحيح مسلم ج4/ص1845 كتاب الفضائل باب من فضائل موسي عليه السلام

در اين زمينه همانطور كه نمونه اي از آن نقل شد روايات زيادي حتي در صحيح بخاري ومسلم موجود است وبيهقي عالم مشهور اهل تسنن بعضي از آنها را در كتاب حياة الأنبياء بعد وفاتهم «زندگي پيامبران بعد از مرگ ايشان» جمع آوري نموده است .

وچون در قرآن تصريح به جواز توسل به زندگان شده است پس توسل به ائمه وانبيا بعد از رحلت ايشان جايز است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | ِMontazer_Arbab | Canada - Toronto | ١٢:٠٠ - ٠١ مرداد ١٣٨٨ |
Salaamun Alaykom.

Khodavan be shoma ajre khir bedeh ensjha allah ke innghadr kosha va alemane haghayegh ro baraye hamegan bayan mikonid.
2 | رضا | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ١٧ آبان ١٣٨٨ |
سلام بر شما عزيزان جواب خيلي خوبي بود. لطف کنيد جواب اين سوال مرا نيز به تقصيل بيان کنيد: خداوند در قرآن خطاب به پيامبر مي فرمايد: و ما انت بمسمع من في القبور ؛ تو نمي تواني کساني که در قبور خفته اند را شنوا گرداني (فاطر ، 22). منظور از اين آيه دقيقا چيست ؟ لطف کنيد با آيات ديگر ثابت کنيد که اهل قبور شنوايي دارند و صداي ما را مي شنوند.

پاسخ:
با سلام
وَ مَا يَسْتَوِى الْأَحْيَاءُ وَ لَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَ مَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فىِ الْقُبُور. فاطر/22 .
و هرگز مردگان و زندگان يكسان نيستند! خداوند پيام خود را به گوش هر كس بخواهد مى‏رساند، و تو نمى‏توانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور خفته‏اند برسانى!
در اين كه مردگان ؛ به ويژه مؤمنان (البته نه به صورت عموم؛ بلكه در موارد خاص) صداي مردم را مي‌شنوند ترديدي نيست . بهترين دليل بر اين مطلب اين است كه همه مسلمانان در هنگام دفن مردگان خود براي آنان «تلقين» مي‌خوانند و عقائد حقه را به آن‌ها تلقين مي‌كنند كه اگر نكير و منكر از شما از خدايتان ، پيامبر و امامتان سؤال كرد ، اين جواب‌ها را بدهيد و به خود هراس راه ندهيد.
اگر مردگان صداي زنده‌ها را نمي‌شنوند‌، چرا تلقين مي‌خوانيم؟ آيا در اين صورت تلقين كردن كاري بيهوده و عبث نيست؟
در اين آيه و آيات قبل ، كفار را تشبيه به مردگان كرده است . يعني آن‌هائي كه كافر هستند انگار كه مرده‌اند و صداي كسي را نمي‌شوند ، شما اگر بخواهي آن‌ها را هدايت كني به دليل اين كه بر اثر گناه و اصرار بر آن و لجاجت زياد ، همانند مردگان شده‌اند ، نمي‌تواني .
يعني صداي تو هر چه قدر كه رسا و سخنانت هر اندازه كه دلنشين و گوشنواز باشد، به دليل اين كه كفار خود را به مردگي زده‌اند، صداي شما را نمي‌شوند، چيزي را درك نمي‌كنند ؛ در نتيجه شما نمي‌تواني آن‌ها را هدايت كني.
در ادامه خداوند در اين آيه خطاب به پيامبرش مي فرمايد : شما از اين كه آن‌ها هدايت نمي‌شوند و سخنان تو را انگار كه (همانند مردگان هستند و) اصلا نمي‌شنوند ، ناراحت نباش كه وظيفه تو فقط انذار آن‌ها است (إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ).
پس اين آيه دليل بر اين نيست كه همانند وهابي‌ها بگوييم : ارتباط مردگان با زندگان به صورت كامل قطع شده و زيارت، خواندن قرآن، دعا و ... براي آن‌ها سودي ندارد؛ بلكه مراد از مردگان (من في القبور) كفاري هستند كه در حال حيات همانند مردگان صداي حق را نمي‌شنوند ، درك نمي‌كنند و صداي دلنشين پيامبر رحمت در آنان تأثيري نخواهد داشت .

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | سامي | Iran - Kish | ١٢:٠٠ - ٠٤ اسفند ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد خدمت دوستان.( و معبوداتي که جز خداوند انها را ميخوانيد,نه تنها توانايي افريدن چبزي را ندارند بلکه خود مخلوق و افريده شده هستند.انان مردگاني اندکه هيچ اثري از حيات و زندگيدر انها وجود ندارد و نميدانند کي مبعوث و برانگيخته خواهند شد و معبود بر حق شما معبودي يگانه و يکتاست(نحل ايه20,21,22) ايا با وجود اين ايه خواندن مردگان جايز است اگر خواندن امام و شهيدان استثنا بود چرا در اين ايه مطرح نشده است؟

پاسخ:
با سلام دوست گرامي در آدرس ذيل به صورت مفصل به اين سوال شما پاسخ داده شده است : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87 موفق باشيد گروه پاسخ به شبهات
4 | اميد محسني | Iran - Ahvaz | ١٢:٠٠ - ٢٣ فروردين ١٣٨٩ |
در ايات زمر3 اعراف190تا 198 يونس18 فاطر13و14 اشاره شده است که کساني ما از انها طلب کمک مي کنيم در واقع ناتوانند. ضمنا طبق ايه ي (بخوانيد مرا تا اجابت کنم شما را) هيچ لزومي ندارد که به کسي يا چيزي متوسل شويم

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا در قرآن تنها همين آياتي كه شما اشاره‌ كرده‌ايد ، در مورد توسل آمده است ، يا آياتي دال بر جواز توسل نيز وجود دارد ؟

2- آيا خطاب اين آيات به كفار است يا به مومنان؟

3- آيا مقصود عبارات ،‌پرستش افرادي غير از خداست ، يا توسل به افرادي غير از خدا ؟

4- آيا صحابه‌اي كه توسل كرده‌اند ، اين آيات را ديده‌اند يا خير ؟

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87

بعد از پيدا كردن پاسخ اين 4 سوال ، خود به خود اشكالات خود را پس خواهيد گرفت .

زيرا آيات فوق تنها اشاره به اين است كه كسي جز خدا شايسته پرستش نيست ؛ مخصوصا بت‌هايي كه هيچ كار نمي‌توانند بكنند .

همچنين وقتي پيامبران الهي ، قائل به جواز توسل بودند (در ماجراي يعقوب و فرزندانش كه فرزندان مستقيما از خداوند طلب خواسته خود نكردند) نشان مي‌دهد كه فايده‌اي خاص در توسل به صالحين وجود دارد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

5 | سارا علوي | | ١٧:٣٧ - ٢١ تير ١٣٨٩ |
کجاي قران درباره شيعه صحبت شده است؟

پاسخ:

با سلام

خواهر گرامي

بسياري از آيات قرآن ، به اقرار اهل سنت ، در مورد شيعيان نازل شده است ، از جمله «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية»

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

6 | عادله حجتي واعظ | Iran - Tehran | ١٢:٥٤ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
سلام ازپاسخهاي داده شده به سوالات مشخص است به قران مسلط هستيد پس به سوال من نيزطبق قران ومحتويات ان پاسخ بفرمائيد اياجنت درقران فقط همان نهرهاي روان وتختهاوانگورها وشيرو... است اياجنات بااين همه پاگذاشتن برعلايق دنيوي نيتجه اش تكيه برپشتي واستفاده ازتخت وشيروانگوروحوري وپري است اينهاكه به بهترين شكلش دردنياست پس نيايدبهاي بهشت اينهاباشدكه انسان دنيارابااخرت تعويض نمايدميخواهم بدانم بهشت طبق قران چيست؟واياجنت اعلي كه بالاترين درجه بهشت است همين مواردذكرشده است ؟ ولي عقل سالم حكم نميكند اگرهمينها باشدانچه نقداست بانسيه عوض نمايد باتشكرمنتظرپاشخ هستم

پاسخ:
باسلام
كاربر محترم؛ بهشت در دنيايي است كه فوق تصور ماست لذا اگر به چنين توصيفاتي آمده اولاً بخاطر مفهوم بودن براي ماست كه در دنياي مادي قرار داريم و ثانياً بخاطر اين است كه ما لذات خود را اينگونه چيزها عموما قرار مي دهيم و كساني كه همت بلند دارند جز خود خداوند و رضايت او چيز ديگري نمي طلبند و اين توصيفات آنها را ارضا نمي كند بلكه تطميع و تهديد در مورد آنها بي معني است چون به دنبال رضايت الهي اند لذا اين توصيفات براي آنها نيست.
ثالثاً اين مواهب بهشتي اگر به مانند نمونه كمال يافته دنيايي آن باشد هم از جهات فراواني از اين نعمتها بالاتر و بهترند چون ا. بهترين و مطبوعترين آن ميوه اند 2. براي انسان ناراحتيهايي از قبيل سيري پر خوري مريضي و... ندارد. 3. هر وقت بخواهيم تنها با اراده كردن موجود مي شوند. 4. تمامي ندارد لذا به هنگام خوردن ترس از تمام شدن آن انسان را آزار نمي دهد. 5. آنچه اين نعمات را بسيار لذتبخش تر و گواراتر مي كند زضايت الهي است كه پشت آن است. 6. نزد خداوند و با علو مقام همراه است. 7. طبق مقامات افراد درجه بندي است. و...
اينك بخشهايي از توصيفات الهي در مورد بهشت را دوباره از نظر مي گذرانيم:
سوره توبه آيه 72: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ مَسكِنَ طيِّبَةً فى جَنَّتِ عَدْنٍ وَ رِضوَنٌ مِّنَ اللَّهِ أَكبرُ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» ؛ (خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ.)
خداوند در اين آيه به جاودان بودن اين نعمتها و همراه بودن آنه با رضايت الهي تاكيد كرده است.
سوره قلم آيه 34: «إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِندَ رَبهِمْ جَنَّتِ النَّعِيمِ» ؛ ( براى پرهيزگاران، نزد پروردگارشان باغستانهاى پرناز و نعمت است.)
در اين آيه خداوند بهشت را به صفت مهم عند الله بودن ستوده است.
سوره واقعه آيات 12 الي 38: « فى جَنَّتِ النَّعِيمِ... عَلى سرُرٍ مَّوْضونَةٍ مُّتَّكِئِينَ عَلَيهَا مُتَقَبِلِينَ يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ بِأَكْوَابٍ وَ أَبَارِيقَ وَ كَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ لا يُصدَّعُونَ عَنهَا وَ لا يُنزِفُونَ وَ فَكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيرُونَ وَ لحَْمِ طيرٍ مِّمَّا يَشتهُونَ وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمْثَلِ اللُّؤْلُو الْمَكْنُونِ جَزَاءَ بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلا قِيلاً سلَماً سلَماً وَ أَصحَب الْيَمِينِ مَا أَصحَب الْيَمِينِ فى سِدْرٍ مخْضودٍ وَ طلْحٍ مَّنضودٍ وَ ظِلّ‏ٍ ممْدُودٍ وَ مَاءٍ مَّسكُوبٍ وَ فَكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقْطوعَةٍ وَ لا ممْنُوعَةٍ وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً فجَعَلْنَهُنَّ أَبْكاراً عُرُباً أَتْرَاباً لأَصحَبِ الْيَمِينِ» ؛ ( در باغستانهاى پر نعمت... بر تختهايى جواهرنشان، كه روبروى هم بر آنها تكيه داده‏اند.بر گِردشان پسرانى جاودان [به خدمت‏] مى‏گردند، با جامها و آبريزها و پياله‏[ها]يى از باده ناب روان. [كه‏] نه از آن دردسر گيرند و نه بى‏خرد گردند. و ميوه از هر چه اختيار كنند. و از گوشت پرنده هر چه بخواهند. و حوران چشم‏درشت، مثل لؤلؤ نهانِ ميانِ صدف! [اينها] پاداشى است براى آنچه مى‏كردند. در آنجا نه بيهوده‏اى مى‏شنوند و نه [سخنى‏] گناه‏آلود. سخنى جز سلام و درود نيست. و ياران راست؛ ياران راست كدامند؟ در [زير] درختان كُنار بى ‏خار، و درخت هاى موز كه ميوه‏اش خوشه خوشه روى هم چيده است. و سايه‏ اى پايدار. و آبى ريزان. و ميوه‏اى فراوان، نه بريده و نه ممنوع. و همخوابگانى بالا بلند. ما آنان را پديد آورده‏ ايم پديد آوردنى! و ايشان را دوشيزه گردانيده ‏ايم، شوى دوستِ همسال، براى ياران راست.)
در اين آيات نيز بر صفاتي همچون ديدار بهشتيان با يكديگر و احترامات خاص بهشتيان و عاري بودن نعمات بهشتي از ضرر نعمت، حورالعين كه همانند دُرّ مكنون اند كه واقعا براي ما قابل تصور نيست و عاري بودن بهشت از هر نوع سخن زشت و... تاكيد نموده است.
سوره يونس آيه 9: « إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ يهْدِيهِمْ رَبهُم بِإِيمَنهِمْ تَجْرِى مِن تحْتهِمُ الأَنْهَرُ فى جَنَّتِ النَّعِيمِ دَعْوَاتُ‏مْ فِيهَا سبْحَنَك اللَّهُمَّ وَ تحِيَّتهُمْ فِيهَا سلَمٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاتُ‏مْ أَنِ الحَْمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِينَ» ؛ (كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند، پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى ‏كند به باغهاى [پُر ناز و] نعمت، كه از زير [پاى‏] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد]. نيايش آنان در آنجا سبحانك اللّهم [ خدايا! تو پاك و منزّهى‏] و درودشان در آنجا سلام است، و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمد لله رب العالمين [ ستايش ويژه پروردگار جهانيان است‏].
و آيات 61 و 62 و 63 سوره مريم: « جَنَّتِ عَدْنٍ الَّتى وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا لا يَسمَعُونَ فِيهَا لَغْواً إِلا سلَماً وَ لهَُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا تِلْك الجَْنَّةُ الَّتى نُورِث مِنْ عِبَادِنَا مَن كانَ تَقِيًّا» ؛ (باغهاى جاودانى كه [خداى‏] رحمان به بندگانش در جهان ناپيدا وعده داده است. در حقيقت، وعده او انجام‏ شدنى است. در آنجا سخن بيهوده‏ اى نمى ‏شنوند، جز درود. و روزي‏شان صبح و شام در آنجا [آماده‏] است. اين همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند به ميراث مى ‏دهيم.) رزقنا الله و اياكم انشاء الله
با توجه به نكات بالا و توجه در اين آيات اميدواريم تا حدي توانسته باشيم حقيقت بهشت را به ذهن شما نزديك كرده باشيم و با آنچه گفته شد دانستيم نقد اينجا چيست و نسيه آنجه چه! بخصوص كه ما براي ماندن اختياري نداريم و بناچار بايد يكي از عاقبتها را با اعمال خود انتخاب كنيم پس انتخاب بهشت عاقلانه ترين كاري است كه مي توانيم انجام دهيم.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
7 | علي | | ١٩:٣٨ - ١٦ آذر ١٣٨٩ |
خواهر گرامي خانم عادله حجتي واعظ سلام عليک
سوال خوبي کرديد آنچه در قرآن از لذات گفته شده است در حد فهم و شعور و ادراک مخاطبين است. آنچه حد بالاي لذت بري حواس پنچگانه ماست در آيات تذکر داده شده است و به صورت کلي نيز فرمود : هر چه نفس ها اشتها دارند و ديده ها از آن لذت مي برند .. در بهشت موجود است . و در جاي ديگر فرمود نعمت هاي بهشتي تشابه با نعمت هاي دنيوي دارند اما از جهت ديگر شباهتي ندارند . پس آنچه در بهشت نعمت هاست حد اعلاي تمام لذت هاي دنيوي است به اضافه نعمت هايي که قابل تصور براي ما نيست و رضوان الله اکبر - لذت هاي دنيا هميشه آميخته با رنج است و به تعبير دقيق تر لذت خالص در دنيا وجود ندارد اما لذت هاي آخرت در حد اعلاي خلوص و زيبايي است. خالق اين عالم و آن که ابزارهاي عيش را براي انسان داد دنيا را براي امتحان آفريد و بهشت را براي بهره برداري و لذت بردن از آن حال دنيا اين مقدار لذت دارد آخرت که براي عيش جاويد فراهم شده است چه لذتي خواهد داشت؟
8 | نجات قاضي پور | Iran - Şowme‘eh Sarā | ١٩:٥٥ - ١٩ بهمن ١٣٨٩ |
سلام در رابطه با پاسخي كه به كامنت 2 ارسال كردين من ميپرسم... مگر اهل سنت به تلقين ميت اعتقاد دارند؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است مصادر ذيل را ملاحظه كنيد :

بَاب تَلْقِينِ الْمَيِّتِ

1826 أخبرنا عَمْرُو بن عَلِيٍّ قال حدثنا بِشْرُ بن الْمُفَضَّلِ قال حدثنا عُمَارَةُ بن غَزِيَّةَ قال حدثنا يحيى بن عُمَارَةَ قال سمعت أَبَا سَعِيدٍ ح وَأَنْبَأَنَا قُتَيْبَةُ قال حدثنا عبد الْعَزِيزِ عن عُمَارَةَ بن غَزِيَّةَ عن يحيى بن عُمَارَةَ عن أبي سَعِيدٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إلا الله

سنن النسائي (المجتبى) ج 4 ص 5، اسم المؤلف: أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303 ، دار النشر : مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبدالفتاح أبو غدة

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

9 | نجات قاضي پور | | ١٠:٤٢ - ٢٤ بهمن ١٣٨٩ |
سلام در اين مورد من آيه اي نشان ميدم شما به من توضيح بديد... مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّکُمْ وَکُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي کُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ سوره ي المائده آيه ي 117 در اين آيه مشخص است كه وقتي حضرت عيسي از ميان قوم بود، مراقب و گواه بود...اما وقتي خداوند حضرت عيسي را از ميان قوم گرفت،فقط خداوند مراقب و گواه است... و آيا اين دليلي بر اين كه بعد از مرگ و يا قطع ارتباط با دنيا ديگر از اين دنيا آگاهي ندارند؟ لطفاً توضيح بديد... و در آيه ي 22 سوره ي فاطر هست كه وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ اگر اين يك تشبيه است پس اين تشبيه در مورد كران كه نميشنود و مردگان...كه در قبر هستند نميشنوند شده...و اين كه مردگان در قبر ها نميشنوند اثبات ميشود... در پاسخ اين سوال هم آيا درست است كه گفته شود كه مردگان و شهدا في نفسه نميشنوند....و نميبينند..و قدرت اين كار را ندارند كه مستقلاً شاهد باشند.......مگر خداوند اين امتياز و اين امكان را به ايشان بدهد....كه به امامان داده.... اما اين امتياز به چه كساني داده شده؟ به انبياء هم داده شده؟ اگر داده شده پس منظور از پاسخ حضرت عيسي در آيه ي 117 سوره ي مائده چيست؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- طبق آيات قرآن مردگان مي‌شنوند

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ(الأعراف :78 و 79 )
و جمع بين اين آيه و ساير آيات اين است كه مردگان به صورت استقلالي نمي‌شنوند اما به اذن پروردگار مي‌شنوند

2- آيه مربوط به حضرت عيسي در قيامت است ! يعني از زبان حضرت عيسي عليهم السلام در قيامت ! آن حضرت هنوز زنده است! و شاهد بر مسيحيان ، اما وقتي عيسي از دنيا برود ، ديگر مسيحي باقي نمانده است ، بلكه تمامي امت ها مسلمان هستند ، و طبق آيه قرآن شاهد بر مسلمانان پيامبر مسلمانان است !

بنا بر اين ، اين آيه ربطي به بحث شنيدن يا نشنيدن ندارد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

10 | امير تاج بخش | | ١٣:٢٦ - ٢٦ اسفند ١٣٨٩ |
با سلام مي خواستم بدونم تو قران ايا اياتي وجود داره که درمورد فاتحه خوندن براي مردگان باشه؟ ممنون

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

رسول خدا (ص) به اقرار علماي اهل سنت و شيعه براي مردگان طلب استغفار كرده‌اند. همچنين در روايات شيعه و سني در مورد اهداي ثواب اعمال خير به مردگان روايات فراواني آمده است ، و يكي از اعمال خير ، كه به خصوص در روايات آمده است ، خواندن قرآن است .

اما در مورد خواندن سوره حمد به خصوص براي مردگان در قرآن چيزي به صورت صريح نيامده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

11 | عليرضا | | ١٨:٢٦ - ١٦ تير ١٣٩٠ |
طبق آيه (انک لا تسمع الموتي) وآيه (ما انت بمسمع من في القبور)مردگان نمي شنوند؟بدين جهت آيا سلام کردن و سخن گفتن با پيامبر بيهوده نيست؟
1)از ديدگاه اسلام مرگ به معناي نابودي ونيستي انسان نيست؛بلکه انتقال حقيقت انسان يعني روح او از عالمي به عالم ديگر است.در آن عالم،حيات انسان به گونه اي ديگر ادامه مي يابد تا هنگامي که روز قيامت و معاد فرا رسد. قرآن در باره مرگ در سوره سجده آيه 11کلمه (توفي)را به کار برده است. که به معناي گرفتن به تمام وکمال است.پس طبق اين آيه در هنگام مرگ ،فرشته الهي انسان را با تمام واقعيت و هويتش ، تحويل مي گيرد واز اين عالم به عالم ديگر منتقل م کند. بنابر اين در قرآن،آنچه که تمام هويت انسان را تشکيل مي دهد،روح اوست. فرشته الهي ،بدن انسان را جايي منتقل نمي کند ، بدن در همين دنيا مانده و به تدريج از بين رفته ، تبديل به خاک مي گردد،اما انسان با تمام هويتش؛پس از مرگ باقي مي ماند. قرآن حيات انسان را در فاصله ميان مرگ تا قيامت ،برزخ ناميده است . برزخ به معناي فاصله ميان دو چيز است،(آيه 100سوره مومنون:وپس از مرگ،فرا روي ايشان برزخي است تا روزي که بر انگيخته شوند). از طرف ديگر، عالم برزخ، مکان گسسته از اين عالم نيست، بلکه محيط بر اين جهان است. نسبت عالم برزخ به اين جهان ،شبيه نسبت اين جهان به عالم جنين است،همانطور که جهان فرا جنيني،بر جنين احاطه دارد، جهان برزخ نيز عالم فرا مادي و محيط بر جهان ماده است . هويت فرامادي عالم برزخ ،به گونه اي است که ادراکات در آن بسيار قويتر از اين جهان است،زيرا احاطه بر عالم ماده دارد واين ادراکات بدون ابزارهاي مادي صورت مي گيرد. پس از ديدگاه قرآن، مرگ ،فنا و نابودي نيست ، بلکه انسان با تمام هويتش و واقعيتش،پس از مرگ، به حيات خود در برزخ ادامه مي دهد.
2)در اين جا اين سوال بوجود مي آيد که : آيا مي توان با پيامبر که از دنيا رفته،سخن گفت و به او سلام کرد؟ و آيا او سخنان ما را مي شنود؟ درک درست حيات برزخي،آيات قرآن و روايات ، به روشني بر امکان سخن گفتن با مردگان و اينکه آنان سخن ما را مي شنوند وبه ما پاسخ مي دهند، دلالت دارد. به عنوان مثال:الف) در بسياري از آيات قرآن ، بر پيامبران گذشته سلام داده شده، در حالي که از دنيا رفته بودند.(سلام علي نوح في العالمين:سلام بر نوح در ميان عالميان باد -آيه 79 سوره صافات) ب)در آيه 109صافات:سلام بر ابراهيم ج)آيه 120صافات:سلام بر موسي و هارون د)قوم حضرت صالح،پس از آنکه شتري را که معجزه او بود،پي کردند و از دستور خداوند سرپيچي کردند،مورد عذاب الهي قرار گرفته ،با زلزله اي هلاک شدند. قرآن درباره گفتگوي حضرت صالح با آنان پس از هلاکتشان، چنين مي گويد:(سر انجام زمين لرزه آنان فرا گرفت،و صبحگاهان،جسم بي جانشان در خانه هايشان باقي مانده بود-صالح از آنان روي گردانيد و گفت: قوم من پيام خداوند را به شما رساندم، اما شما ناصحان را دوست نمي داريد. آيات 78و79سوره اعراف). 3)با توجه به اين دلايل ، روشن مي شود که براساس اراده الهي ، حتي مردگان معمولي ،زائر خود را مي شناسند و سخن او را مي شنوند و سلام او را پاسخ مي دهند. پس از ديدگاه قرآن مرگ به معناي نيستي و نابودي نيست، بلکه انسان با تمام هويتش به حيات ادامه خود ادامه مي دهد. بر اين اساس ، سلام کردن و سخن گفتن با اولياي الهي که در مرتبه اي اعلاي وجودي و قرب خداوند قرار دارند- نه تنها امري گزاف نيست ، بلکه امري شايسته و پسنديده است.
4) در آيات (انک لا تسمع الموتي) و (ما انت بمسمع من في القبور)، کافران مرده دل ، به مردگان تشبيه شده اند، زيرا مرده بر حسب ظاهر نمي شنود و نمي بيند، زيرا مجاري ادراک حسي (چون چشم وگوش)ندارند.و کافر نيز چشم حق بين و گوش حق شنو ندارد، از اين رو پيام اصلي اين آيه ، نکوهش کافران و تشبيه آنان به مردگان است، يعني اي پيامبر تو قدرت بر هدايت کافران نداري و نمي تواني سخن حق را به آنها بفهماني،چنانکه در بعد از آيه 22سوره فاطر بلافاصله مي فرمايد:(تو فقط انذار دهنده اي ).
با توجه مفهوم صريح آيات فکر کنم ديگر نيازي به بيان روايات نيست.
با تشکر
12 | معاويه لعنة الله عليه(فوري) | | ٠٧:٣٢ - ٢٥ مرداد ١٣٩٠ |
فوري فوري فوري !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! سلام بر محققان بزرگ اسلام دو تا مطلب بر عليه اهل سنت در سايت شما مطرح شده که کسي تا به حال جوابش را نداده است ، که من مي خواهم جواب هر دو مطلب را در اينجا بگذارم ، فقط لطف کنيد پاسخ من را سريع بدهيد چون من خيلي عجله دارم مطلب اول اين بود که دائماً مي نويسيد اگر پيغمبر زنده نيست پس چرا ما در نماز به آن حضرت سلام مي دهيم اما جواب اين مطلب اين هست که: برادر عزيز ايني که شما مي فرماييد اينکه ما چرا به پيامبر (ص) در نماز سلام مي دهيم جوابش يک حديث از رسول الله (ص) است که ايشان مي فرمايند که سلام شما را خدا به من مي رساند و همچنين مي فرمايد که بر من صلوات بفرستيد که خداوند صلوات شما را به من مي رساند و هر کس يک بار بر من صلوات بفرستد خداوند ده بار بر او صلوات مي فرستد. برادر عزيز اين را هم بدانيد که يک سري از اعمال هستند که خداوند آن را فقط خاص پيامبرانش قرار داده است . و آن هم به واسطه خودش صورت مي گيرد مثلا همين صلوات فرستادن که خود پيامبر نمي فرمايد که من صداي شما را مي شنوم بلکه مي فرمايد که خداوند صلوات شم را به من مي رساند. مطلب دومي که قسمت نظرات سايتتان ديدم نوشته بوديد اگر مردگان صداي ما نمي شنوند پس چرا هنگام مرگشان براي آنها تلقين مي خوانيم پاسخ اين نظرتان هم اين هست که: رادر عزيزم مسئله تلقين بدعتي است که به وجود آمده است چون پيامبر (ص) هيچ موقع نيامدند که به يکي از مرده هاي مسلمانان تلقين کند به گونه اي که سر قبرش بنشيند و شيوه پاسخ گويي به سوالات دو ملايکه خدا را به آنان ياد بدهد بلکه ايشان تا زماني که آن شخص زنده بودند بهشون سوالات قبر را و همچنين شيوه پاسخ گويي به آنان را ياد مي دادند. ايشان به مسلمانان يا د دادند که اگر شخص مسلمان و از اهل بهشت باشد به راحتي مي تواند به آنان جواب دهد و اگر از اهل دوزخ باشد زبانش مي گيرد و نمي تواند جواب آن دو ملايکه را بدهد . خداوند نيز خودش اگر بنده مسلمان باشد در داخل قبرهم در هنگام پاسخ گويي به آن دو ملايکه نيز بهش کمک مي کند ولي اگر شخص بنده عاصي و يا کافر و منافق باشد مطمئنا در داخل قبر نيز زبانش را از حرکت بر مي اندازد. من يک سوال از شما مي پرسم چگونه مي شود انساني يک عمر آن چيز را که خدا دوست ندارد انجام دهد بعد از اين که مرد با يک تلقين بتواند به ملايکه خدا جواب دهد؟ به نظر شما اين ظلم نيست در حق کسي که يک عمر بندگي خدا را مي کند با کسي که در زندگي تنها چيزي که برايش اهميت ندارد اوامر خدا و رسولش است؟ آيا اين دو بايد با هم برابر باشند؟ نه برادر عزيزم اين تلقين هيچ اصل و اساسي در دين ندارد. شما ديديد انسان مومني که موقع مرگش مي آيد چه گنه راحت کلمه لا اله اله الله را بر زبان مي آورد ولي انسان فاسق و کافر نمي تواند اين کلمه مبارک را بگويد چون در طول عمرش به آن ايمان نداشته و يا اصلا در طول عمرش براي آن ارزش قاي نشده است. به عنوان مثال من يک چيز براي تعريف کنم يک بار يک نفر يک دفعه مرگش فرا رسيد مردم بهش مي گفتند بگو لا اله الا الله مي گفت سيب زميني سيب زميني ، چون در طول عمرش سيب زميني فروش بوده است و دين و آيينش را همش فداي کارش کرده است بنا برين هنگام مرگ انسان چه چيزي را کاشته باشد همين را درو ميکند. برادر عزيزم البته اين حديث هم از پيامبر (ص) ثابت است که مرده تا زماني که در داخل قبر گذاشته مي شود و بر رويش خاک ريخته مي شود صداي افرادي که در تشييع جنازه اش شرکت کرده اند را مي شنوند تا زماني که اطرافيانش او را به خاک ميسپارند و بعد از آن ملائکه خدا مي آيند و ديگر ارتباطش با دنيا قطع مي شود. و سوال و جواب شروع مي شود. پس برادر عزيزم پيامبر (ص) ما را ياد مي دهد که موقعي که عزيزي را از دست مي دهيم برايش دعاي خير کنيم و از خداوند برايش طلب مغفرت کنيم و از خدا بخواهيم که هنگام سوال و جواب قبرش زبانش فسيح کند تا بتواند به راحتي جواب سوالات داخل قبرش را بدهد نه اينکه برويم بهش تلقين کنيم. وسلام عليکم و رحمة الله .

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- اگر شنيده شدن صدا توسط مردگان محال باشد ، نه سلام و نه غير سلام را نمي‌شنوند ، و اگر ممكن باشد بشنوند ، همانطور كه سلام را خدا به آنها مي‌رساند ، مي‌تواند بقيه سخن‌ها را نيز برساند (همانطور كه رسول خدا -ص-) نيز به مردم ياد داده است كه به قبرستان بروند و به مردگان سلام كنند و با آنها سخن بگويند .

2- اما در مورد تلقين مردگان بهتر است به آدرس ذيل در صحيح مسلم مراجعه كنيد :

بَاب تَلْقِينِ الْمَوْتَى لَا إِلَهَ إلا الله
916 وحدثنا أبو كَامِلٍ الْجَحْدَرِيُّ فُضَيْلُ بن حُسَيْنٍ وَعُثْمَانُ بن أبي شَيْبَةَ كلاهما عن بِشْرٍ قال أبو كَامِلٍ حدثنا بِشْرُ بن الْمُفَضَّلِ حدثنا عُمَارَةُ بن غَزِيَّةَ حدثنا يحيى بن عُمَارَةَ قال سمعت أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ يقول قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إلا الله
916 وحدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ حدثنا عبد الْعَزِيزِ يَعْنِي الدَّرَاوَرْدِيَّ ح وحدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا خَالِدُ بن مَخْلَدٍ حدثنا سُلَيْمَانُ بن بِلَالٍ جميعا بهذا الإسناد
917 وحدثنا أبو بَكْرٍ وَعُثْمَانُ ابْنَا أبي شَيْبَةَ ح وحدثني عَمْرٌو النَّاقِدُ قالوا جميعا حدثنا أبو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ عن يَزِيدَ بن كَيْسَانَ عن أبي حَازِمٍ عن أبي هُرَيْرَةَ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إلا الله

صحيح مسلم ج 2 ص 631، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي
موفق باشيد

گروه پاسه به شبهات

13 | يزيدبن معاوية لعنة الله عليه | Iran - Tehran | ١٣:٢٩ - ٢٥ مرداد ١٣٩٠ |
مجدداً سلام فرموديد:(همانطور كه رسول خدا -ص-) نيز به مردم ياد داده است كه به قبرستان بروند و به مردگان سلام كنند و با آنها سخن بگويند . سوالم اينه که آيا همچنين مطلبي در کتابهاي بزرگان اهل سنت هست؟ سوال دومم هم اينه که ترجمه فارسي اين حديثي که از صحيح مسلم گذاشتيد چه مي شود؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- اصل اين مطلب ، در صحيح مسلم آمده است ؛ و اكنون تابلوي راهنمايي زايران در بقيع ، اين روايت را در خود دارد كه «السلام عليكم اهل دار قوم مومنين انا ان شاء الله بكم لاحقون ، يرحم الله المستقدمين منا ومنكم والمستاخرين»

2- رسول خدا (ص) فرمود به مردگان خود لا اله الا الله را تلقين كنيد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

14 | ابن تيميه لعنة الله عليه(اورژانسي) | | ٠٨:٥٩ - ٢٦ مرداد ١٣٩٠ |
اورژانسي اوژانسي اورژانسي اورژانسي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! سلام عليکم برادر عزيزم ما هيچ منبعي از قرآن و سنت نداريم که تاييد کند که مردگان صداي زنده ها را مي شنوند بلکه قرآن صراحتا مي گويد نمي شنوند همان آيه اي که برات بيان کردم. شما حرف من را قبول نکنيد و احتمال زياد بسياري از احديث ما را نيز قبول نداشته باشيد بياييد با قرآن که هر دوي ما در صحيح بودن آن اتفاق نظر داريم قضاوت کنيم آقا شما يک آيه از قرآن براي من بياوريد که مردگان صداي ما را مي شنود. براي من بسي عجيب است که ما قرآن را مي خوانيم اين همه آيات خدا که مي فرمايد من از رگ گردن به شما نزديکترم را مي خوانيم و يا اينکه مي فرمايد از من درخواست کنيد من جواب شما را خواهم داد و يا ... با وجود اين همه دلايل روشن باز ما مي آييم به مردگاني که نه تنها توانايي اين را دارند به ما کمک کنند بلکه توانايي اين را ندارند که حتي يک مگس را از خودشان دور کنند متوسل شويم اقعا اين از عقل سليم به دور است. اما اينکه شما مي فرماييد پيامبر (ص) مي فرمايد به قبرستان برويد و به مرده ها سلام کنيد اين صحيح است ولي پيامبر نگفته است که آنان صداي شما را مي شنوند بلکه فرموده است که خداوند سلام شما را به مومنين دفن شده در اين قبرستان مي رساند. تازه زيارت قبور براي اين پيامبر خدا توصيه کردند چون مي فرمودند مرگ را به ياد شما مي آورد و با عث افزايش ايمان انسان مي شود. در هيچ جايي نفرموده که بريد با مردگان سخن بگويي و درد دل کنيد اين فقط شيطان لعين است که اين اعمال را جلوي انسان زيبا جلوه مي دهد وگر نه هيچ اساسي در دين ندارد. اما سوال دومت در مرد حديثي که از صحيح مسلم آورده ايد بله اين درست است ئلي برادر عزيزم اگر دقت کنيد در هر دو تا حديث پيامبر (ص) مي فرمايد که به افرادي که دم مرگ هستند لا اله الا الله را ياد بدهيد چون خود ايشان مي فرمايد که هر کس آخرين کلمه اش لا اله الا الله باشد داخل بهشت مي شود. بنابرين منظور ايشان در اين حديث اصلا مرده نيست که لا اله الا الله را به او ياد بدهيد چون مرده اصلا ديگر نمي تواند سخن بگويد تا بتواند لا اله الا الله را بر زبان بياورد و اين خود جاي تامل است.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است در اين زمينه ، براي فهميدن نظر اهل سنت ،‌به تفسير ابن كثير مراجعه كنيد :

والصحيح عند العلماء رواية عبد الله بن عمر لما لها من الشواهد على صحتها من وجوه كثيرة من أشهر ذلك ما رواه ابن عبد البر مصححا له عن ابن عباس مرفوعا ما من أحد يمر بقبر أخيه المسلم كان يعرفه في الدنيا إلا رد الله عليه روحه حتى يرد عليه السلام وثبت عنه صلى الله عليه وسلم لأمته إذا سلموا على أهل القبور أن يسلموا عليهم سلام من يخاطبونه فيقول المسلم السلام عليكم دار قوم مؤمنين وهذا خطاب لمن يسمع ويعقل ولولا هذا الخطاب لكانوا بمنزلة خطاب المعدوم والجماد والسلف مجمعون على هذا وقد تواترت الاثار عنهم بأن الميت يعرف بزيارة الحي له ويستبشر فروى ابن أبي الدنيا في كتاب القبول عن عائشة رضي الله عنها قالت قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما من رجل يزور قبر أخيه ويجلس عنده إلا استأنس به ورد عليه حتى يقوم وروي عن أبي هريرة رضي الله عنه قال إذا مر الرجل بقبر يعرفه فسلم عليه رد عليه السلام وروى ابن أبي الدنيا بإسناده عن رجل من آل عاصم الجحدري قال رأيت عاصما الجحدري في منامي بعد موته بسنتين فقلت أليس قد مت قال بلى قلت فأين أنت قال أنا والله في روضة من رياض الجنة أنا ونفر من أصحابي نجتمع كل ليلة جمعة وصبيحتها إلى بكر بن عبدالله المزني فنتلقى أخباركم قال قلت أجسامكم أم أرواحكم قال هيهات قد بليت الأجسام وإنما تتلاقى الأرواح قال قلت فهل تعلمون بزيارتنا إياكم قال نعلم بها عشية الجمعة ويوم الجمعة كله ويوم السبت إلى طلوع الشمس قال قلت فكيف ذلك دون الأيام كلها قال لفضل يوم الجمعة وعظمته قال وحدثنا محمد بن الحسين ثنا بكر بن محمد ثنا حسن القصاب قال كنت أغدو مع محمد بن واسع في كل غداة سبت حتى نأتي أهل الجبان فنقف على القبور فنسلم عليه وندعو لهم ثم ننصرف فقلت ذات يوم لو صيرت هذا اليوم يوم الإثنين قال بلغني أن الموتى يعلمون بزوارهم يوم الجمعة ويوما قبلها ويوما بعدها قال ثنا محمد ثنا عبد العزيز بن أبان قال ثنا سفيان الثوري قال بلغني عن الضحاك أنه قال من زار قبرا يوم السبت قبل طلوع الشمس علم الميت بزيارته فقيل له وكيف ذلك قال لمكان يوم الجمعة حدثنا خالد بن خداش ثنا جعفر بن سليمان عن أبي التياح يقول كان مطرف يغدو فإذا كان يوم الجمعة أدلج قال وسمعت أبا التياح يقول بلغنا أنه كان ينزل بغوطة فأقبل ليلة حتى إذا كان عند المقابر يقوم وهو على فرسه فرأى أهل القبور كل صاحب قبر جالسا على قبره فقالوا هذا مطرف يأتي الجمعة ويصلون عندكم يوم الجمعة قالوا نعم ونعلم ما يقول فيه الطير قلت وما يقولون قال يقولون سلام عليكم حدثني محمد بن الحسن ثنا يحيى بن أبي بكر ثنا الفضل ابن الموفق ابن خال سفيان بن عيينة قال لما مات أبي جزعت عليه جزعا شديدا فكنت آتي قبره في كل يوم ثم قصرت عن ذلك ما شاء الله ثم أني أتيته يوما فبينا أنا جالس عند القبر غلبتني عيناي فنمت فرأيت كأن قبر أبي قد انفرج وكأنه قاعد في قبره متوشح أكفانه عليه سحنة الموتى قال فكأني بكيت لما رأيته قال يا بني ما أبطأ بك عني قلت وإنك لتعلم بمجيئي قال ما جئت مرة إلا علمتها وقد كنت تأتيني فأسر بك ويسر من حولي بدعائك قال فكنت آتيه بعد ذلك كثيرا
تفسير القرآن العظيم (تفسير ابن كثير) ج 3 ص 439، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1401
البته اين سخنان ، در بعضي از چاپ‌هاي جديد تحريف شده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

15 | حميد طاهري | Canada - Montreal | ١٢:٢٥ - ٢٧ مرداد ١٣٩٠ |
سلام شما چرا در مقاله تان از آيه 93 سوره اعراف استفاده نکرده ايد؟؟در آن آيه به طور مشخص پيامبر خدا با مردگان سخن مي گويد ولي شما اشاره اي به آن نکرديد.چرا؟توضيح دهيد.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

كلام شما صحيح است و در ويرايش بعدي ان شاء الله آيات ديگري نيز اضافه خواهد شد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

16 | نا شناس | Iran - Birjand | ١٧:٢٢ - ٠٦ شهریور ١٣٩٠ |
تقديم به آناني كه غرق در روايات و احاديثند و آن را بر قرآن ترجيح ميدهند. بياييد در ايات زيباي قران كريم تامل كنيم تا متوجه شويم خدايي كه از رگ گردن به ما نزديكتر است, تنها شفاعت كننده است: زمر 44- انعام 51- بقره 255- نجم 26- سبا 22 و 23 همين طور حضرت علي (رضي الله عنه) در نامه ي 31 نهج البلاغه خطاب به فرزندش حضرت حسن, تنها شفاعت كننده را خداوند ميداند. اگر منظورتان از شفاعت, كم ابروييتان نزد خداست و به ديگري طلب شفاعت ميكنيد, وقتي نماز ميخوانيد و با خدايتان صحبت ميكنيد, مستقيما به همان خدايي كه در مقابلش دچار كم آبرويي شده ايد ميگوييد: اياك نعبد و اياك نستعين يعني تنها تو را ميپرستم و تنها از تو ياري ميجويم(پس شفاعت امري معقولانه نيست.) با اين حال شما پس از نماز نزد خداوند آبرومندتر از قبل شده ايد, ودليلي براي شفاعت ديگر وجود ندارد. در آيه اي كه در آن برادران حضرت يوسف از پدرشان طلب شفاعت كردنند: در زمان حيات حضرت يعقوب بوده و از ايشان خواسته اند كه هنگام راز و نياز با خداوند, براي آنها طلب آمرزش كند كه امري معقول است. و طلب شفاعت از مردگان مانند اينست كه از فلان مرده بخواهيم كه سيبي را بردارد و به ما بدهد. درست است كه شهدا زنده اند ولي در دنياي ما نيستند. شفاعت امري شرك آميز است چون: فرقي نميكند كه ما گنهكار باشيم يا پاكيزه در هر دو حالت خداوند ما را دوست دارد (حتي بيشتر از پيامبر و حضرت علي و پدر و مادرمان و خودمان و...) و بيشتر از خودمان براي هدايتمان آماده است. و از همگي به ما نزديكتر است (حتي از رگ گردن هم به ما نزديكتر است )و در چنين شرايطي طلب شفاعت از فردي غير خدا به معناي برابر و يا برتر دانستن آن فرد با خداست. پس كسي كه بدنبال طلب شفاعت از غير خداست مشرك است.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

آيا در قرآن نيامده است كه «لا يملكون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمن عهدا» بهتر است به مطلبي كه اجماع مسلمانان است (جواز شفاعت غير خداوند) اشكال نگيريد ، وگرنه از اسلام خارج مي شويد .

اما در مورد اياك نستعين ، آيا شما در زندگي خود از نانوا و كشاورز و بقال و راننده و... كمك نمي‌گيريد ؟ اگر كمك مي‌گيريد آيا با «اياك نستيعن» منافات ندارد ؟ اگر ندارد ، توسلي كه شبيه كمك گرفتن از نانوا و... باشد نيز اشكال ندارد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17 | حامد مقري | Iran - Qom | ٢٤:٠٧ - ٢٩ آبان ١٣٩٠ |
با سلام مي خواستم در مورد اين آيه از قرآن توضيح بدهيد 1- أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا (57) سوره اسرا اين را چگونه با آيه وابتغوا اليه الوسيله قابل جمع است و با صحبت اميرالمومنين كه در نهج البلاغه تنها وسيله را عمل صالح مي داند 2- سوال در مورد امامت كه مي گويد اگر امامت خدايي است پس چه طور مومنين آن را از خدا تقاضا مي كنند وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا (74) با تشكر البته من وهابي نيستم و شما با من آشنا هستيد فقط اين دو آيه را نتوانسته بودم هنوز حل كنم البته جوابهايي دارم اما دنبال جواب بهتر مي گردم اميد وارم زود جوابم رو بگيرم

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1. آيه اول در مورد جن‌ها نازل شده است (صحيح مسلم) و مي‌گويد به جاي رفتن به دنبال وسيله صحيح ، به دنبال كساني رفته‌ايد كه خود وسيله مي‌خواهند

2. ائمه خود مستقل نبوده و تمامي حاجات خود را از خداوند متعال خواسته‌اند ، و هيچ گاه ادعا نكرده‌اند كه ما خود چيزي را بدون اذن خدا حتي براي خودمان به دست مي‌اوريم ؛ و به همين علت خداوند اين مقام را به آنها داده است ؛ البته ائمه در ادعيه خدا را به حق اهل بيت پيامبر (ص) قسم داده‌اند ؛(صحيفه سجاديه)

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

18 | حامد مقري | | ١٣:١٩ - ٠١ آذر ١٣٩٠ |
سلام خدمت شما بزرگواران از جواب شما قانع شدم اين دو سوال از كتاب روزهاي پيشاور بود كه زيبا جواب داديد حديث مسلم هم طبق مكتبه اهل بيت

اين بود حدثنا أبو بكر بن نافع العبدي حدثنا عبدالرحمن حدثنا سفيان عن الأعمش عن إبراهيم عن أبي معمر عن عبدالله
: { أولئك الذين يدعون يبتغون إلى ربهم الوسيلة } قال كان نفر من الإنس يعبدون نفرا من الجن فأسلم النفر من الجن واستمسك الإنس بعبادتهم فنزلت { أولئك الذين يدعون يبتغون إلى ربهم الوسيلة } ج8 ص 244

دو سوال ديگر1- اين حديث و بسياري از احاديث ديگر در كتب اهل سنت به صحابه يا تابعين ميرسد نه به خود رسول الله پس چرا آقايان خود را سني نبوي مي دانند؟ البته اين سوال را شما جواب ندهيد دوستان اهل سنت جواب دهند

2- كلمه مقري كه در كتب رجالي اهل سنت زياد استعمال شده و اتفاقا فاميل منم هست به چه معناست و آيا در مورد علما و محدثين شيعه هم كاربرد دارد يا خير

3- مي خواستم بدانم اگر مقاله يا ترجمه اي داشته باشم و برايتان بفرستم آيا روي سايت گذاشته مي شود

4 - چه طور مي شود با شما همكاري كرد

جواب همه رو مي خوام غير از سوال اول
19 | خطاب | United States - New York | ٠٥:٤١ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٩١ |
چرا جلوي برخي اسماء لعنت نوشته ايد شما اهل تشيع جز فحش و لعنت چيز بيشتري بلد نيستيد؟ جرا دنبال حق نمي رويد و کورکورانه و جاهلانه مرده پرستي را ترويج ميدهيد واي بر شما
20 | عمر | | ٢٠:٠٣ - ١٤ تير ١٣٩١ |
برادران گرامي حقيقت جو اينها را فقط خدا خوب معرفي کرده است.کساني که اصحاب پيغمبر بزرگوار را لعن کنند و زحمات وتلاشهاي پيغمبر را براي ترويج خدا پرستي به بازي بگيرند گمراه واقعي هستند.وقتي خدا همه کاره است ديگر به اذن خدا به اذن خدا چيه؛ هر صفتي که خاص خداست به بندگان خدا نسبت مي دهند بعد ميگند به اذن خدا وقتي خدا قادر مطلق است پس من بلا نسبت نفهمم که از ديگري توسل بجويم البقره آيه 16: ‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ‏*‏ اينان رهنمودهاي ( پروردگار ) را به ( بهاي ) گمراهي فروخته‌اند و چنين بازرگاني و معامله آنان سودي در بر ندارد ، و راه‌يافتگان ( طريق حق و حقيقت ) بشمار نمي‌آيند . ‏ ‏ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (البقره/257)‏‏ خداوند متولّي و عهده‌دار ( امور ) كساني است كه ايمان آورده‌اند . ايشان را از تاريكي‌هاي ( زمخت گمراهي شكّ و حيرت ) بيرون مي‌آورد و به سوي نور ( حق و اطمينان ) رهنمون مي‌شود . و ( امّا ) كساني كه كفر ورزيده‌اند ، طاغوت ( شياطين و داعيان شرّ و ضلال ) متولّي و سرپرست ايشانند . آنان را از نور ( ايمان و فطرت پاك ) بيرون آورده به سوي تاريكيهاي ( زمخت كفر و فساد ) مي‌كشانند . اينان اهل آتشند و در آنجا جاويدانه مي‌مانند . ‏ النّساء/167: ‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ ضَلاَلاً بَعِيداً ‏*‏ بيگمان كساني كه راه كفر را در پيش گرفته‌اند و ( ديگران را با تهديد يا تبليغ ) از راه خدا بازداشته‌اند ( و مانع دخول مردم به دين خدا شده‌اند ، فرسنگها از حق دور گشته‌اند و ) بسيار گمراه شده‌اند . ‏
21 | عليرضا ن | | ٠٣:١٥ - ٢١ تير ١٣٩١ |
با سلام جناب آقاي عمر، من نمي دانم که مقصود شما از صحابه چيست؟ آيا مقصود شما از صحابه شامل کساني مي شود که بعد از رحلت پيامبر(ص) زنده بودند؟ ايا اين احترام شامل حال همه اصحاب پيامبر مي شود ، هم دارا و هم ندار ، هم اشراف منش و هم زاهد پيشه؟ و ايا اين کار فقط براي آين است که آنها درک محضر پيامبر را نموده اند يا انکه فقط ويژه زورمندان و ثروتمندان و آنان که به حکومت رسيده اند؟ جناب عمر شما يک مورد را ذکر کنيد که شيعه يکي از صحابه پيامبر را که در جنگهايي چون بدر و احد و احزاب و ... شرکت کرده و به شهادت رسيده اند، مورد لعن قرار بدهند؟ متاسفانه از نظر شما اصحاب يعني خلفاي سه گانه و و اطرافيانشان مثل: عبدالرحمان بن عوف- خالد بن وليد- مغيرة بن شعبه-معاويه- عمروعاص- عبدالله بن عمر- عبدالله بن ابي سرح- مروان حکم و کلاً کساني که به نوعي يا به حکومت رسيده اند يا امير شده اند. افرادي همچون اينان از بزرگان قريش و از خاندان حکومت و فرمانروايان لازم است احترامشان محفوظ باشد و نگهبان حريم شخصيت انها باشيم ولي شخصيتهايي چون ابوذر صحابي پارسا و تهيدست و يا عمار صحابي پرهيزکار و خدا ترس فرزند کنيزي به نام سميه يا زيد و صعصعه فرزندان صوحان و دهها نفر از نيکوکاران صحابه و تابعين که رياستي نداشتند و جز اميران قريش نبوده اند همه اين بزرگان را بگذاريم که مورد طعن قرار دهند و يک نفر يهودي را از صتعا يمن بيافرينند و اينان را گرد آن مرد خيالي و اختراعي جمع کرده و سبئيه را از اين افراد به وجود آورند که با صاحبان قدرت و اميران بر سر امارت و حکومت به نزاع پرداخته اند. نه خير جناب عمر، شيعيان به صحابي مثل خزيمة بن ثابت انصاري احترام مي گذارند که چنين بينشي نسبت به پيامبر اسلام داشت: به پيامبر مي گويد:( اي رسول خدا , من تو را در نقل اخبار آسماني تصديق مي كنم , چگونه در مورد غير آن تصديق نكنم؟). جناب عمر به اين جمله دقت کن: در احيا و زنده کردن که خداوند هم قادر است تا مردگان را بدون واسطه در روز قيامت زنده کند و هم قادر است تا زنده کردن را به عيسي بن مريم(ع) ببخشد و به اذن او مردگان را زنده کند و هم قادر است زنده کردن را در ضربتي قرار دهد که با بخشي از گاو زرد رنگ بني اسرائيل بر جنازه مقتول زده شود و آن کشته زنده گردد و آنها را از قاتل خود با خبر سازد. پس عيسي بن مريم (ع) نيز که پرنده مي آفريند و مرده زنده مي کرد، اين خلق و احيا را با اذن خدا انجام مي داد، بنابراين عيسي(ع) به گاه آفريدن و احيا شريک و هم رديف و هم طراز خدا نبود، او تنها با اذن خدا بود که مي افريد و زنده مي کرد. جناب عمر اين سخن قران را با سخن خود مقايسه کن: وقتي خدا همه کاره است ديگر به اذن خدا به اذن خدا چيه؛ هر صفتي که خاص خداست به بندگان خدا نسبت مي دهند بعد ميگند به اذن خدا . جناب عمر آيا صفت زنده کردن مختص خداوند نيست! پس طبق مبناي شما اين سخن قران چيست که در آيه 49سوره آل عمران مي فرمايد: من از گل چيزي همانند پرنده مي سازم سپس در ان مي دم و به اذن خدا پرنده اي مي شد و کور مادرزاد و مبتلاي به پيسي را درمان و مردگان را به اذن خدا زنده مي کردم. جناب عمر همين آياتي را که شما ذکر کرده ايد نيز من مي توانم در مورد شما بکار ببرم: البقره آيه 16: ‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ‏*‏ اينان رهنمودهاي ( پروردگار ) را به ( بهاي ) گمراهي فروخته‌اند و چنين بازرگاني و معامله آنان سودي در بر ندارد ، و راه‌يافتگان ( طريق حق و حقيقت ) بشمار نمي‌آيند . اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (البقره/257)‏‏ خداوند متولّي و عهده‌دار ( امور ) كساني است كه ايمان آورده‌اند . ايشان را از تاريكي‌هاي ( زمخت گمراهي شكّ و حيرت ) بيرون مي‌آورد و به سوي نور ( حق و اطمينان ) رهنمون مي‌شود . و ( امّا ) كساني كه كفر ورزيده‌اند ، طاغوت ( شياطين و داعيان شرّ و ضلال ) متولّي و سرپرست ايشانند . آنان را از نور ( ايمان و فطرت پاك ) بيرون آورده به سوي تاريكيهاي ( زمخت كفر و فساد ) مي‌كشانند . اينان اهل آتشند و در آنجا جاويدانه مي‌مانند . ‏ النّساء/167: ‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ ضَلاَلاً بَعِيداً ‏*‏ بيگمان كساني كه راه كفر را در پيش گرفته‌اند و ( ديگران را با تهديد يا تبليغ ) از راه خدا بازداشته‌اند ( و مانع دخول مردم به دين خدا شده‌اند ، فرسنگها از حق دور گشته‌اند و ) بسيار گمراه شده‌اند.
22 | حقگو | | ٢١:٥٦ - ١٠ مرداد ١٣٩١ |
بالاخره در قيامت مشخص خواهد شد که چه کساني بايد لعن ميشدند .
بالاخره روزي شما شيعيان جواب اين همه لعن کردن اصحاب رسول الله (ص) را خواهيد داد .
شما اصل دين که خدا و پيامبر و قرآن است را ول کرده ايد و فقط چسبيده ايد به احاديث ساختگي از حضرت علي و حسين ( درود خدا بر آنها بايد ) و مهدي دروغيني که براي خود بت کرده ايد .
هر چقدر دلتان ميخواهد به مقدسات اسلام توهين کنيد ، ولي شما را قسم ميدهم به يگانگي الله ( البته اگر به آن معتقد هستيد ) به قيامت خود رحم کنيد .
شما اگر سر به راه شويد يا گمراه ، به حال ما هيچ فرقي نميکند ، ولي به الله سبحانه و تعالي قسم که دلمون براتون ميسوزه . فقط و فقط دلمون براتون ميسوزه. البته خيلي از شماها حقيقت رو فهميده ايد ولي جرأت گفتن آن را نداريد .
شما اسلامتون رو با قمه زني و گل گرفتن به سر و سينه زني نگهداشته ايد ولي ما اسلاممان را با قرائت قرآن و نماز راستين و احاديث صحيح رسول خدا صلي الله نگهداشته ايم .
خدا با صابرين است .
23 | علي | | ٢٣:٣٧ - ١٥ مرداد ١٣٩١ |
جناب حق گو سلام بالاخره روز قيامت معلوم ميشود دوستدار علي (ع) چه كساني بوده اند آنها كه حق علي را غصب كردند و بالاي منبرها بر او لعن كردند يا آنها كه واقعا علي را دوست دارند شما جزء كدامشان هستي ، شما همه صحابه را دوست داريد هم آنها كه به علي ناسزا گفتند هم آنها كه با او جنگيدند هم آنها كه فرزندان او و نوهاي پيامبر و بهترين صحابه هارا به شهادت رساند دوست داريد و از يك طرف ادعاي دوستي صحابه را مي كنيد يا زنگي زنگي يا رومي رومي دوطرفه نمي شود علي را هم دوست داريد و دشمنان او را دوست داشته باشيد ، يكه طرف را بايد دوست داشته باشيد ، چه كسي را بايد بيشتر از همه دوست داشته باشيد همان نفس پيامبر علي ابن ابي طالب را كه پيامبر فرمود علي با حق است و هيچ وقت از او جدا نمي شود اكثر صحابه از حق جدا شدند و به ناحق چسبيند آيا آنها نيز لياقت احترام را دارند آيا افرادي از صحابه كه بعد از پيامبر شرب خمر كردند و از دستورات الهي سرپيچي كردند بايد به اندازه علي (ع) باشند يكم به عقل ناقص وهابي گريت مراجعه كن و كمي فكر كن هرچه قدر دلت مي خواهد به مقدسات الهي توهين كن تا مي تواني بدان روزي بالاي سر پل صراط به شما گفته مي شود تمام دوستداران علي يك طرف و دوستداران ساير صحابه يك طرف بعد تو نيز جزء همان صحابي فراري جنگها مي شوي و ديگر جاي بحث نيست در آنجا ، به ما مي گويند چرا بعضي از صحابه را لعن كرديد ما نيز مي گويم چون مولايمان علي ابن ابي طالب به صحابه چون عمر مي فرمايد اي عمر تو خائن و غاصب و ... هستي ما به پيروي از مولايمان اين كار را كرديم و تبرئه مي شويم و همچنين از اين جمله ام المومني عايشه پيروي كرديم كه به عثمان فحش كفتار را داده است شما چه جوابي داريد بايد با معاويه و يزيد دهن به دهن شويد و بگوييد كه ما از شما دو نفر حمايت كرديم اي كاش در دنيا اين كار نمي كرديم به حال ما فرقي ندارد هركس را در فبر خويش خواهند گذاشت و اين عذاب را خواهي چشيد شما اسلامتان را با دادن سينه مادران و زنان و خواهران و دخترانتان به دهن مردان غريبه آغشته كرده ايد و سنت پيامبر را زير سوال برده ايد و غول نا شكستني شهوت را با اين كار به زنا تبديل كرده ايد حال به قمه زدن ايراد مي گيريد كه هر كس اين كار را بكند احمق است خودت مي داني كه تنها كشور اسلامي كه درآنكاوره و فحشا خانه عمومي نيست ايران است و تنها كشوري كه بيشتر به قرآن اهميت داده ايران است و همه شبكه هاي ايران هميشه به پخش قرآن مي پردازند كدام كشور اين كار ها را دارد كشور تركيه سراسر فحشا و زنا و آمريكايي دوست كشور عربستان كشور وحي در رياض ببينيد چه رقاص خانه ها و فحشا خانه هاي عمومي موجود است شبكه هاي ام بي سي سراسر فحشا كه متعلق به دولت عربستان است شبكه تركيه كه فقط فحشا نشان مي دهد زنان بدون روسري بعنوان مجري و داعي آزادي ريا، اين بود سنت پيامبر ، در بين اهل سنت كشور دبي و تمام كشورهاي اسلامي بغير از ايران كه همگي سني هستند ببينيد تماما فحشا خانه دارند و زناكار هستند اين هست جمعيت اكثر مسلمانان سني نشين برايت متاسفم تو نبايد اسمترا مسلمان بگذاري بايد گريه كني بحال اينهمه جمعيت مسلمان كه همگي سنت پيامبر را ناديده گرفته و به سنت شيطان رفته اند خداوند مي فرمايد اكثرهم لا يعقلون تو جزء همين اكثريت هستي برو فكر كن و فرار نكن از واقعيت مانند بعضي از صحابه اميداوارم جوابتراگرفته باشي اگر كامنت بنده را نمايش دهند
24 | مجيد م علي | | ١٢:٣٣ - ١٦ مرداد ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب حقدجو . ما احاديث يک دروغگويي بمثل ابوهريره را که قبول نداريم . ما هنوز مانده ايم که در ان غرفه عايشه با مردان غريبه ××××× گذشت . هزار حرف ديگر . اون دنيا ما براي دفاع از خودمون ( اگر بايد در مورد مواردي که گفتي دفاع بکنيم ) به کتب صحاح و مسانيد اهل سنت مراجعه ميکنيم ميگوييم اين توهينها در اين کنابها امده . شما چي ؟؟؟ لبيک يا علي لبيک يا علي
1 |حسنین||١٨:٤٣ - ١٦ مرداد ١٣٩٥ |
0
 
0
لعنه الله علی الکاذبین والمنافقین و والمشرکین

***** ان شاء الله خداوند دروغگویان و فحاشان را در همین دنیا نیست و نابود بگرداند آمین
25 | علي | | ١٨:٣١ - ٠١ شهریور ١٣٩١ |
با سلام جناب حقگوبالاخره در قيامت مشخص مي شود چه گروهي عذاب مي شوند بالاخره روزي شما وهابيت اينهمه محبيت را كه به صحابه منافق داريد بايد جواب دهيد و نداشتن محبت به اهلبيت رسول الله را بايد جواب دهيد و آنوقت شرمنده خدا و پيامبر و اوالامر خواهيد بود شما اصل دين وسنت نبوي را فراموش كرده ايد و چسبيده ايد به صحيحين و چهار اما غلابي كه نه پيامبر ديده اند و نه به شريعت رسول الله عمل كرده اند و فتواهاي عجيبي از خودشان صادر كرده اند و شما نيز با آن چهار نفر محشور خواهيد شد شما را قسم مي دهم به شير مادرانتان حداقل حداقل اين توهينها را از بخاري و مسلم برداريد اينهمه توهين به صحابه به عمر به عايشه به خودتان رحم كنيدبه ابوبكر به فرزندان رسوالله ما نيز دلمان برايشما مي سوزد ولي چه كنيم پشت سر چهار امام غلابي صف كشيده ايد و شده ايد حنفي و حنبلي و مالكي و شافعي كه هركدام يكديگر را نادرست خوانده اند ولي با اين وضع بياييد و راه راست پيامبر و اهل بيتش را پيدا كنيد شما اسلامتان را با فتواي عايشه خراب كرده ايد و مجبوريد سينه خواهر و مادرانتان را در دهان مردان غريبه قرار دهيد تا به شما و خواهرانتان محرم شوند ببينيد چه كار زشتي انجام مي دهيد با اين كار حرام خداوند را حلال مي كنيد و اسلامتان را با خواند بخاري و مسلم كه اين اراجيف را نوشته اند خراب مي كنيد بهتر است بياييد به طرف خواندن قرآن و از اين كارها دست بكشيد زيزا هم پيامبر و هم خدا و هم اهل بيت پيامبر از شما ناراحت هستند اكثرهم لا يعقلون و شما جز اكثريت هستيد اگر بفهميد
26 | مجيد م علي | | ١٢:٥٣ - ٠٢ شهریور ١٣٩١ |
الله اکبر

با سلام

جناب حقد جو مسلماٌ و 100 % در قيامت ما منتظر اجرمان را از براي لعن ان ( بظاهر ) صحابه رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم و در حقيقت منافقين ان ملعونيني که قصد قتل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را داشتند و يا ان کساني که به ايشان اهانت زدند را طلب ميکنيم , شما مطمئن باشيد که اين اجر را طلب ميکنيم چرا که 100% معتقديم در لعن اين جماعت خبيث و فتنه گر لعن کردن صواب خوبي دارد .
در مورد خدا ( الله سبحان تعالي ) و پيغمبر ( خاتم الانبيا حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ) بله ما ان خداي که ديده ميشود مو فرفري و بدون ريش را و 100% ان پيغمبري که به نبوتش شک داشت يا لخت و عور ديده شده و بدون داشتن اهل بيتي قبول نداريم که نداريم .

خداي ما قادر و تواناست و غير قابل توصيف انگونه که شما او را وصف ميکنيد . و پيغمبر حضرت محمد صلي الله عليه و اله است او هيچگاه در نبوتش شک نداشت و اينکه او خاتم الانبياست , کتابش قران کريم است , تمامي اعمالش قبل و بعد از بعثت مورد تائيد الله سبحان تعالي ميباشد و ديگر اينکه وصيش انسان کامليست که لحظه اي کفر نورزيد و وارث علم نبي اکرم بود او کسي نيست غير از مولاي متقيان حضرت امير المومنين علي عليه السلام و حقيقتاٌ فرزندان اين امام انس و جن که با وجود ان همه منافق در راس حکومت فضيلتشان علم گستر شده است .

اينکه ما در راهي که صراط المستقيم باشيم يا بمثل شما گمراه باشيم زياد فرق ميکند . جناب اگر مثل شما گمراه شويم يکي اينکه جيره شما از اليهود کم ميشود و در ثاني نبايد براي دريافت مواجب بيشتر خودتان را منفجر کنيد .. حالا ميگويي منفجر کردن درک بدون مواجب چه غلطي ميتواني بکني .

گفتي که شما اسلامتان را بوسيله چي حفظ کرده اي ؟؟؟
قران خواندنتان حتما بمثل شاه عبد الشيطان يهودتان که از رو هم نمي تواند بخواند شايد هم در صدد تحريف ان برامده بود ..
نمازتان همان که بمثل مجوس ان هم بدون وضو ميخوانيد را ميگوييد .

گفتي احاديث صحيح ؟؟؟؟ کدام احاديث صحيح ؟؟؟ اهان يکشون يادم امد برايت نقل ميکنم :
فلما توفي رسول اللّه قال أبوبكر : أنا ولي رسول اللّه ، فجئتما تطلب ميراثك من ابن أخيك ويطلب هذا ميراث امراءته عن أبيها ، فقال أبوبكر قال رسول اللّه : ما نُورث ما تركنا صدقة ، فرأيتماه كاذباً آثما ، غادراً خائناً ، واللّه يعلم إنه لصادق بارّ راشد تابع للحق ثم توفي أبوبكر وأنا ولي رسول اللّه ـ صلى الله عليه وسلّم ـ وولي أبي بكر فرأيتماني كاذباً آثما غادراً خائنا .

صحيح مسلم 3 : 143 كتاب الجهاد باب حكم الفيء ، البخاري : كتاب النفقات باب حبس نفقه الرجل قوت سنته على اهله وكتاب الاعتصام بالكتاب والسنة ، باب ما يكره من التعمق والتنازع وكتاب الفرائض ، باب قول النبي لا نورث وكتاب الخمس باب فرض الخمس .

يا اينکه بخاري حديثي به اين صورت نقل ميکند که : ... بلغ عمر أن فلاناً باع خمراً ، فقال : قاتل اللّه فلاناً ...
البخاري ، كتاب الانبياء ـ باب ما ذكر عن بني اسرائيل : 346 .

اين يعني چي ؟؟؟ اين فلاناٌ کي چطور شد عمر از خدايش ميخواهد که او را بکشد ولي بخاري شرمش ميايد که نام او را ببرد ..
يکي نيست به اين بخاري خود سانسوري ميکني ؟؟ اونهم در اسهح کتاب عامه .

لبيک يا علي
27 | مجيد م علي | | ١٢:٥٣ - ٠٢ شهریور ١٣٩١ |
الله اکبر

با سلام

جناب حقد جو مسلماٌ و 100 % در قيامت ما منتظر اجرمان را از براي لعن ان ( بظاهر ) صحابه رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم و در حقيقت منافقين ان ملعونيني که قصد قتل حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم را داشتند و يا ان کساني که به ايشان اهانت زدند را طلب ميکنيم , شما مطمئن باشيد که اين اجر را طلب ميکنيم چرا که 100% معتقديم در لعن اين جماعت خبيث و فتنه گر لعن کردن صواب خوبي دارد .
در مورد خدا ( الله سبحان تعالي ) و پيغمبر ( خاتم الانبيا حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ) بله ما ان خداي که ديده ميشود مو فرفري و بدون ريش را و 100% ان پيغمبري که به نبوتش شک داشت يا لخت و عور ديده شده و بدون داشتن اهل بيتي قبول نداريم که نداريم .

خداي ما قادر و تواناست و غير قابل توصيف انگونه که شما او را وصف ميکنيد . و پيغمبر حضرت محمد صلي الله عليه و اله است او هيچگاه در نبوتش شک نداشت و اينکه او خاتم الانبياست , کتابش قران کريم است , تمامي اعمالش قبل و بعد از بعثت مورد تائيد الله سبحان تعالي ميباشد و ديگر اينکه وصيش انسان کامليست که لحظه اي کفر نورزيد و وارث علم نبي اکرم بود او کسي نيست غير از مولاي متقيان حضرت امير المومنين علي عليه السلام و حقيقتاٌ فرزندان اين امام انس و جن که با وجود ان همه منافق در راس حکومت فضيلتشان علم گستر شده است .

اينکه ما در راهي که صراط المستقيم باشيم يا بمثل شما گمراه باشيم زياد فرق ميکند . جناب اگر مثل شما گمراه شويم يکي اينکه جيره شما از اليهود کم ميشود و در ثاني نبايد براي دريافت مواجب بيشتر خودتان را منفجر کنيد .. حالا ميگويي منفجر کردن درک بدون مواجب چه غلطي ميتواني بکني .

گفتي که شما اسلامتان را بوسيله چي حفظ کرده اي ؟؟؟
قران خواندنتان حتما بمثل شاه عبد الشيطان يهودتان که از رو هم نمي تواند بخواند شايد هم در صدد تحريف ان برامده بود ..
نمازتان همان که بمثل مجوس ان هم بدون وضو ميخوانيد را ميگوييد .

گفتي احاديث صحيح ؟؟؟؟ کدام احاديث صحيح ؟؟؟ اهان يکشون يادم امد برايت نقل ميکنم :
فلما توفي رسول اللّه قال أبوبكر : أنا ولي رسول اللّه ، فجئتما تطلب ميراثك من ابن أخيك ويطلب هذا ميراث امراءته عن أبيها ، فقال أبوبكر قال رسول اللّه : ما نُورث ما تركنا صدقة ، فرأيتماه كاذباً آثما ، غادراً خائناً ، واللّه يعلم إنه لصادق بارّ راشد تابع للحق ثم توفي أبوبكر وأنا ولي رسول اللّه ـ صلى الله عليه وسلّم ـ وولي أبي بكر فرأيتماني كاذباً آثما غادراً خائنا .

صحيح مسلم 3 : 143 كتاب الجهاد باب حكم الفيء ، البخاري : كتاب النفقات باب حبس نفقه الرجل قوت سنته على اهله وكتاب الاعتصام بالكتاب والسنة ، باب ما يكره من التعمق والتنازع وكتاب الفرائض ، باب قول النبي لا نورث وكتاب الخمس باب فرض الخمس .

يا اينکه بخاري حديثي به اين صورت نقل ميکند که : ... بلغ عمر أن فلاناً باع خمراً ، فقال : قاتل اللّه فلاناً ...
البخاري ، كتاب الانبياء ـ باب ما ذكر عن بني اسرائيل : 346 .

اين يعني چي ؟؟؟ اين فلاناٌ کي چطور شد عمر از خدايش ميخواهد که او را بکشد ولي بخاري شرمش ميايد که نام او را ببرد ..
يکي نيست به اين بخاري خود سانسوري ميکني ؟؟ اونهم در اسهح کتاب عامه .

لبيک يا علي
28 | حقگو | | ١٨:٣٩ - ٠٦ شهریور ١٣٩١ |
آقايان مجيد و علي ؛ شکر خدا از طرز صحبت کردنتان چنان برداشت ميشود که به زودي شما هم راه راست را پيدا ميکنيد . اينطور عصباني شدن و ادعاي عجز نمودن خود نشانه خوبي است ، انشاء الله دست از کج روي بر خواهيد داشت .
ضمناً آن کس که دشمن اهل بيت و علي و حسين است به راستي دشمن خداست ، ما ابوبکر و عمر و عثمان و علي و اهل بيت را از يک قافله ميدانيم ، اين شماييد که در دين سوا و جدايي مي آوريد . خداوند به شما رحم کند هر چند که در اين هم شک دارم .
خدا با صابرين است .
29 | محمد امين | | ١٠:٠٥ - ١٣ مهر ١٣٩١ |
سلام وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸۴﴾ و هرگز بر هيچ مرده‏اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند (۸۴) خب طبق اين آيه نماز براي ميت مومن تاثير داره يعني مردگان آگاهند خيلي واضح هست يعني قران کريم به ما مي گويد براي مومنين نماز بخوانيد و بر سر قبرشون بريد حالا يک نفر سر قبر يک نفر مي رود آنجا چکار مي کند؟ به ملاقات کرم ها مي رود يا مرده ها؟ در يکي از جنگ ها پيامبر اکرم (ص) اشاره به کشته شدگان فرمود که اينها بصيرتر از شمايند ولي شما نمي فهميد
30 | حقگو | | ٢٤:٥٨ - ٢٠ مهر ١٣٩١ |
سلام آقاي محمدامين ، طوري صحبت فرموده ايد که انگار مردگان ثواب نماز ميت را دريافت کرده و همانند « برگه اي امضاء شده » آنرا پيش خداوند ميبرند تا دردشان درمان شود . عزيز من آنجا دنياي کنوني من و شما نيست . بله ما هم قبول داريم نماز بر سر قبور را ، ولي اين ثواب را خود خداوند به او ميدهد . شما به گونه اي اين آيه را تفسير ميکنيد که انگار خداوند نماز را نمي بيند و شخص مرده آن را براي خدا تعريف ميکند تا ثوابش را ببرد . عزيزان من خداوند و تمام فرشتگان بر اين نمازي که خوانده ميشود گواه اند و مژده آن را به شخص مرده در دنياي برزخ مي دهند . شرافتاً به مزاق و سليقه خود آيه ها را ترجمه و تفسير نکنيد . هيچ مرده اي احوال دنياي کنوني را نمي داند ، نه پيامبر و نه هيچ بزرگ ديگري . اگر پيامبر (ص) بر سر کشته شدگان يکي از غزوات صحبت فرمودند ، اين جريان دقيقاً مختص آن لحظه و آن پيامبر و آن مکان بوده است و قرار نيست براي هميشه و هر کسي باشد . همانطور که صيغه مختص يک دوران و مدت خاصي بود که متأسفانه شما آن را تا قيامت تعريف کرديد . سبحان الله ( خدايا ما را از شر گناه محفوظ گردان )
31 | مجيد م علي | | ١٨:٥٠ - ٢٢ مهر ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب حقگو ايا بهتر نبود خيال خود و ديگران را راحت ميکردي ميگفتي که دين اسلام قران کريم و اعمال وگفتار حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم مختص همان زمان بود ؟؟؟؟ واقعاٌ اسندلال مسخره اي اورديد !!!! راستي ايا حاضريد صحابه اي که در زمان ابوبکر متعه ( صيغه ) ميکردند را زنا کار خطاب کنيد ؟؟؟ لبيک يا علي
32 | حقگو | | ١٣:٣٦ - ٢٣ مهر ١٣٩١ |
آقاي مجيد م علي ؛ عزيزم تو را به خدا قسم همه چيز را با هم قاطي نکنيد . من عرض کردم که صيغه به دستور خود نبي اکرم (ص) هنگاميکه برخي از مسلمانان در محلي خاص به دور از شهر محل زندگي خود بودند و به هيچ عنوان به شهر و يا روستايي دسترسي نداشتند ، دستور اين امر را صادر فرمودند ، در همان وقت هم خوردن گوشت « الاغ » را هم دستور فرمودند . آيا در اين زمان هم بايد گوشت « الاغ » حلال باشد . واقعاً متأسفم براي اين همه تفکر ، اين همه تدبر ...
يک کم به خودتان بياييد !!! شما را چه شده ؟؟؟
تمام حرف ما اهل سنت اين است که شما به جاي « يا علي » فقط بگوييد « يا الله » . شما حتي از قرآن هم پيروي نميکنيد که فرمود ؛ اياک نعبد و اياک نستعين . کجاي قرآن گفته بگوييد ؛ يا محمد و يا علي و يا عمر . اين « يا » ياي استعانت است ، که فقط مختص الله متعال است و نه بنده الله . آيا واقعاً شما با مشرکين فرقي داريد ؟ آنها هم مي گفتند که ما اين بت ها را پرستش نميکنيم فقط رابطي است يا پُلي است بين ما و خداوند . شما هم دقيقاً اين حرف ها را مي زنيد فقط به جاي بت از بزرگان دين استفاده مي کنيد . حاشا و کلا که اين بزرگان اين چنين نبوده اند .
خدا با صابرين است .
33 | حقگو | | ١٠:٠٨ - ٢٤ مهر ١٣٩١ |
سلام يک چيز را مي خواستم اضافه کنم که متأسفانه يادم رفت ؛ منظور بنده از نماز قبور « نماز ميت » است که به اشتباه نماز قبور نوشته ام ، چون ما اهل سنت و جماعت چيزي به نام « نماز قبور » نداريم . لطفاً اين قسمت رو هم بذاريد . و اما چيز ديگري که مي خواستم عرض کنم اين است که واقعاً به دور از بحث هاي مذهبي ، خالصانه و از ته دل از مديريت اين سايت تشکر ميکنم که اين چنين ميداني رو براي مسلمانان ( چه شيعه و چه سني ) گذاشته اند تا عقايد و باورهاي خود را بدون توهين به طرفين ابراز نمايند . خدا توفيقتان دهد که به اين کار ادامه دهيد . خدا با صابرين است .

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در مورد اينكه فرموديد اهل سنت نماز قبور ندارند اگر منظورتان اين است كه در كنار قبور نمار نمي خوانند، بايد عرضم كنيم كه اين برخلاف نظر علماي بزرگ اهل سنت است زيرا با مراجعه به کتاب‏هاي فقهي اهل سنّت پي مي‏بريم که آنها قائل به جواز برپايي نماز و دعا در کنار قبور اولياي الهي ‏هستند:
1 - در کتاب «المدونة الکبري» آمده است: كان مالك لا يرى بأسا بالصلاة في المقابر وهو إذا صلى في المقبرة كانت القبور أمامه وخلفه وعن يمينه وعن يساره قال وقال مالك لا بأس بالصلاة في المقابر قال وبلغني أن بعض أصحاب رسول الله e كانوا يصلون في المقبرة«مالک به نماز گزاردن در مقبره اشکال نمي‏گرفت، بدين صورت که کسي در مقبره نماز بخواند؛ در حالي که جلو و عقب و راست و چپ او قبر باشد. و نيز مي‏ گفت: به من خبر رسيده که برخي از اصحاب پيامبرصلي الله عليه وآله در مقبره نماز مي‏ خواندند».مالك بن أنس الوفاة: 179 المدونة الكبرى ج 1 ص 90
2 - عبدالغني نابلسي در کتاب «الحديقة النديّة» مي‏گويد: «اگر کسي مسجد خود را کنار قبر صالحي قرار دهد و در آنجا به جهت تبرک، نه تعظيم به صاحب قبر و توجّه به او نماز گزارد، اشکالي ندارد؛ زيرا مرقد اسماعيل کنار حطيم از مسجد الحرام است؛ در حالي که آن موضع بهترين مکان براي نماز است».حديقة النديّة، ج 2، ص 631
همچنين اگر نماز خواندن در كنار قبر اشكال دارد چرا عايشه در كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز مي خواند و در زمان خليفه دوم نيز وقتي آمدند فلسطين را فتح كردند، در آنجا قبر حضرت ابراهيم خليل (عليه السلام) بوده، و بنائي هم داشته، پس چرا خليفه دوم، قبر حضرت ابراهيم خليل (عليه السلام) را كه تشكيلاتي داشت و مردم در آنجا نماز مي خواندند، ويران نكرد؟ جالب اين است كه ابن تيميه در كتاب اقتضاء الصراط المستقيم، ج2، ص332، مي گويد: وقتي كه فلسطين فتح شد، جناب خليفه دوم، قبر حضرت ابراهيم (عليه السلام) را كه بنائي داشت، به هيچ وجه خراب نكرد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
34 | مجيد م علي | | ١٠:٣١ - ٢٤ مهر ١٣٩١ |
با سلام الله اکبر جناب حقگو ايا شما قران ميخوانيد .... مسئله متعه در قران امده است و من به حديث صحيح نشنيده ام که اين ايه منسوخ شده باشد .. فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) سوره نساء آيه 24 ) اين ايه کريمه دلالت بر جايز بودن متعه زواج يا همان صيغه ميباشد . حديث زير هم دلالت ميکند که عمر در زمان خلافتش انرا ممنوع کرد و با انکه اين عمل را بدعت ( مخالفت با دين و شريعت ) ميدانست به ان افتخار ميکرد وقد صحّ أنّ عمر رضى اللّه عنه نهى الناس عن المتعة فقال: متعتان كانتا على عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وأنا أنهى الناس عنهما ؛متعة النساء، ومتعة الحج . با روايت صحيح ا ز عمر نقل شده است که وي مردم را از متعه نهي کرد ، پس گفت : دو متعه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حلال بود ؛ متعه زنان و حج تمتع المبسوط للسرخسي ج4 ص27 - أصول السرخسي ج2 ص6 مسند أحمد بن حنبل ج3 ص325 ش 14519 - المغني ج7 ص136 - أحكام القرآن للجصاص ج1 ص347 - تفسير القرطبي ج2 ص392 - تذكرة الحفاظ ج1 ص366 - التفسير الكبير ج5 ص130 بداية المجتهد ج1 ص244 اين بدعت عمر است نه امر رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم .. اما چرا لبيک يا علي ميگويم : عن عائشة، قالت: «قال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: ذكر علي بن أبي طالب عبادة» المناقب الفصل الثالث والعشرون ص261، ابن المغازلي في المناقب ص206 الحديث 243 ابن عساكر في ترجمة الإمام علي بن أبي طالب تاريخ مدينة دمشق ج2 ص408، والوصابي في أسنى المطالب الباب الثاني عشر ص76. يا در حديثي ديگر ..... عن سهل بن سعد: «ذكر علي عليه السّلام عبادة» منتخب كنز العمال بهامش مسند أحمد ج5 ص30. البته و صد البته اين ذکر قشنگ الله اکبر , يا الله وووو لبيک يا محمد ( ص ) را هم دوست دارم و انرا عبادت مي پندارم اما وقتي که ميگويم لبيک يا علي ميدانم که الله سبحان تعالي و نبي اکرم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و دوستداران حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و پيروان ان حضرت از اولين روز خلقت يا قيامت را خوشحال ميکنم و مخالفين ان حضرت را از اولين روز خلقت تا قيامت را در قبرشان ميلرزانم ... اين هم يکي از سنتها حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ميباشد . لبيک يا علي
35 | حقگو | | ١٧:٤٢ - ٢٤ مهر ١٣٩١ |
سلام عزيز جان کلمه « اسْتَمْتَعْتُمْ » را شما متعه يا صيغه معني ميکنيد ؟؟!! واقعاً که !!! جناب اين کلمه به معني بهره بردن است نه متعه !!!! در ضمن کجاي اين آيه گفته موقت يا ازدواج موقت ؟؟؟ آخه مگه ازدواج موقت با عقل و منطق جور در مي آد ؟ در ضمن لبيک يا محمد کجا و « يا علي » کجا !!! قبلاً توضيح دادم که مسائل رو خواهشاً با هم قاطي نفرماييد ؟ ضمناً شرافتاً کدام يک از شما حاضريد يکي از نواميس خود را ساعتي يا روزي يا هر مدت ديگر صيغه کنيد ؟؟ شما را قسم به خدا کدام يک از شما حاضريد نواميس خود را بازيچه هوس يک عده هوسران بکنيد ؟؟ (خواهشاً اين حرفها به کسي بر نخورد ، نواميس شما هم نواميس ما بوده و همه ما امت اسلاميم) سوماً ؛ من نميدونم چه کسي به شما ميگه که ما اهل سنت نعوذبالله از امام علي (رض) و از اهل بيت خوشمان نمي آيد . دشمني با ائمه دشمني با خدا است . اين جور القاب به ما نمي چسبد . ما ميگوييم عمر و هفت جدش جرأت نميکرد زنجير بر گردن علي بياندازد و همسرش را بکشد . علي محبوب رسول و خداوند بود همانطور که عمر و ابوبکر نيز محبوب خدا و رسولش بودند . ابوبکر ، عمر ، عثمان و علي دانشجويان دانشگاه پيامبر (ص) بودند نه دشمن و خار چشم يکديگر . باور کنيد شيعيان راستين مانند مقام معظم رهبري توهين به اين افراد را منع کرده اند ، چون آنها تمام هست و نيست خود را فداي اسلام کردند . بياييد دست در دست هم ، در کنار هم ، من سني و توي شيعه علوي چنان بانگ اسلام را فرياد زنيم که گوش اسرائيل و آمريکاي جهان خوار و امثالهم را کر کنيم . بياييد دست از توهين به يکديگر برداريم که به جان علي و عمر سوگند که مظلوم ترين مردم کنوني دنيا مسلمانان هستند ( چه شيعه چه سني ) . بياييد اين من ها ، ما شويم . خدا با صابرين است.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در مورد نكاح متعه در اين بخش به تفصيل بحث شده مراجعه كنيد و به بخش فقه مقارن لينك شويد در چندين جلسه مساله متعه بررسي شده است: www.valiasr-aj.com/fa/list.php
در مورد توسل نيز در بخشهاي مختلف سخن گفته شده است مانند: www.valiasr-aj.com/fa/page.php
صيغه هم دختر جناب ابوبكر مي داده است! اگر شما نمي دهيد ندهيد!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
36 | مجيد م علي | | ١٩:٤٩ - ٢٥ مهر ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب حقد گو ... « حلال محمد(ص) حلال تا قيامت و حرام محمد(ص) حرام تا قيامت است»... شما حاضريد يکي از نواميس خود را به زواج مسيار ديگران در بياوري ..؟؟؟ شما گفتيد ::: من عرض کردم که صيغه به دستور خود نبي اکرم (ص) هنگاميکه برخي از مسلمانان در محلي خاص به دور از شهر محل زندگي خود بودند و به هيچ عنوان به شهر و يا روستايي دسترسي نداشتند ، دستور اين امر را صادر فرمودند ، چي شد ايا صحابه حاضر بودند که ناموسشان براي چند ساعت يا چند روز به عقد يکنفر ديگر دربياورند ؟؟؟؟ همانطور که برادران پاسخ به شبهات کافيست من هم ميگويم « حلال محمد(ص) حلال تا قيامت و حرام محمد(ص) حرام تا قيامت است». اگر حضرت محمد منع کردند دليل بياور و الا لعنت خدا بر هر کس و ناکس که بخواهد « حلال محمد(ص) را حرام کند و حرام محمد(ص) حلال کند ». گفتي که دشمني با ائمه دشمني با خدا است .... پس لعنت خدا بر هر کس و ناکس که ائمه اطهار را دشمن بداند و لعنت خدا بر هر کس که ائمه اطهار انها را دشمن خود ميدانند و از انها دوري مي جستند .... امين رب العالمين . لبيک يا علي
37 | خدا ـ پيامبر ـ اولاامر | | ٢٣:٥٤ - ٣٠ مهر ١٣٩١ |
با سلام دوستان , من احاطه کاملي به آيات و روايات ندارم مباحث شما را مطالعه کردم از نظر عقل و منطق که با آيات قرآن منافاتي نداشته باشد مطالبي را ايراد مي کنم جسارت بنده را ببخشيد آيه 64 سوره نساء : وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً اگر ايشان وقتي به خودشان ظلم کردند نزد تو آيند پس از خداوند طلب بخشايش کنند ورسول خدا هم براي ايشان طلب بخشايش کند به تحقيق خداوند را توبه پذير وبخشنده خواهند يافت . عموميت اين آيه در زمان حيات و ممات پيامبر عيناً مشاهده مي شود دو نکته جالب: 1 ـ از خداوند طلب بخشايش کنند 2 ـ رسول خداوند هم براي ايشان طلب بخشايش کند نتيجه: به قول يکي از دوستان اين نهايت عنايت الهي است يعني نور علي نور سئوال: آيا طلب بخشش , تنها از خداوند بس نيست؟ با توجه به آياتي چون « بخوانيد مرا تا اجابت کنم شما را » و يا « من از رگ گردن به شما نزديکترم » ... چرا پيش رسول خدا برويم و از او هم بخواهيم تا از خداوند طلب بخشش براي ما کند؟ با توجه به آيات ياد شده چه لزومي دارد به کسي يا چيزي غير از خدا متوسل شويم آيا شرک نيست؟ آيا اين آيات منافاتي با هم ندارند ؟ بعضي حرفها عجيبند !!! فکر کنيد , آيه اي فقط مختص زمان حيات ظاهري پيامبر باشد !!! پس ما چه ؟ ديگه نيازي به آيه نداريم ؟ و آيا مي توانيم آيه را کنار بگذاريم ؟ در اينصورت پس مي شود اين آيه را از قرآن حذف کرد و يا اينکه اصلاً کاري بهش نداشته باشيم و مطالعه اش نکنيم !!! دور از عقل و منطق است . انگار که علناً کامل ترين دين خدا را دچار نقصان مي کنيم . اصلاً فرض کنيم که آيه مذکور فقط مختص زمان حيات پيامبر باشد پس نعوذبالله روش و آموزش الهي اشتباست خداوند مي گويد فقط من را بخوانيد تا اجابتتون کنم و از طرف ديگر ميگويد اگر پيش پيامبر هم رفتيد ايراد ندارد ... عزيزان , هيچ فرقي نمي کند چه زمان حيات پيامبر و چه زمان ممات ايشان , چراکه اگر مختص زمان حيات مي بود باز با اين همه اوصاف رحمانيت و رحيميت خداوند , اين جواز را به بندگانش نمي داد که از طريق پيامبر هم ميتوانند درخواستشان را ايراد کنند با اين همه اوصاف رحمانيت و رحيميت خداوند ؛ چرا فرزندان يعقوب به جاي اينکه تنها از خدا طلب بخشش کنند از پدرشان هم ميخواهند که اينکار را بکند؟ راستي به نظر شما آيا يعقوب که پيامبر خداست به درخواست فرزندانش ايراد نگرفت ؟ مثلاً بگويد: واي بر شما , خداوند از رگ گردن به شما نزديکتر است , به جاي اينکه تنها از خداوند طلب بخشش کنيد پيش من هم مي آييد ... !؟ شما مشرکيد و .... طبق آيه مطمئناً چه مستقيماً از خداوند بخواهيم و چه از پيامبر خدا بخواهيم تا از خداوند حاجاتمان را برآورده کند , چه در حيات ايشان و چه در ممات ايشان , هيچ منافاتي با هم ندارند و عين تقواست . شما که منکريد و آيه را مختص زمان ايشان مي دانيد آيا واقعاً دوست نداريد که پيامبر از خداوند متعال براي شما طلب مغفرت کند؟ آيا قيامت شاکي نمي شويد که چرا اين عمل فقط مختص افراد در زمان پيامبر بوده است ؟ پيامبري که خداوند مي گويد رحمت است براي عالميان؟ پس براي ما که پيامبر را درک نکرده ايم چه؟ گرچه مي دانيم رحمت پيامبر وصف ناشدني است و طلب بخشش ايشان از خداوند , شايد تنها يک درصد از رحمت پيامبر بر عالميان باشد . آيا حاضريد از اين رحمت بي بهره شويد؟ حتي اگر مطمئن باشيم و هستيم که ممکنه همان يک درصد شامل حال ما هم شود ؟ يقيناً تمامي آيات و کلمات و حتي حروف قرآن مربوط به زمان گذشته و حال و آينده بشريت است و اين روشها و آموزش ها عين تقواست و تصديق کننده يکديگرند و مطمئناً ستمکار و مشرکيم اگر اين امر را قبول نداشته باشيم چرا که باعث انحرافات بعدي خواهيم بود . توي يک سايت درخصوص حجاب با يکي از اعضاء بحث مي کردم طرف قبول به حجاب نبود آيه 31 سوره مبارکه نور را برايش به لينک گذاشتم بنده خدا گفت: اين آيه زمان پيامبر براي اعراب سوسمار خور بوده و ...!!! برادر عزيز اگه اينطوره که شما ميگوييد پس به قول قديمي ها : يکي بخوره پاک , يکي بخوره خاک ... مطمئناً توي هدايت الهي و دين اسلام اينچنين نيست , همه به يک اندازه و مثل هم از هدايت الهي بهره مند مي شوند ممکنه در برخورداري از نعمات دنيوي هر کس به اندازه اي و به دليل جکمت الهي به مقداري عايدش شود اما اسلام که کاملترين دين است , آموزش و بهره مندي از هدايات الهي به انسان ها به يک اندازست تا ديگر حرف و بهانه اي باقي نماند . به نظرم آگاهي به چند مسئله براي تجزيه و تجليل اين جور آيات واجب است ؟ 1 ـ مفهوم مرگ و عالم برزخ که کاربر محترم به نام عليرضا در شماره 11 به صراحت در اينخصوص توضيح داده است . 2 ـ فرق پرستش افرادي غير از خدا و توسل به افرادي غير از خدا 3 ـ آيا خداوند جواز توسل و شفاعت را داده است يا خير؟ 4 ـ آيا مرگ پيامبران همانند مرگ مردم عاديست؟ 5 ـ فرق ممات پيامبران با شهداء؟ ضمناً دوستان به خوبي جواب سئوالات را داده اند ممنون موفق باشيد
38 | مسعود | | ٢٢:٣٤ - ٠١ آذر ١٣٩١ |
جناب آقا يا خانم "خدا ـ پيامبر ـ اولاامر"

بينهايت از پاسختان ممنونم. واقعا در اين موضوع گير کرده بودم.البته در مورد شفاعت بحث بسياري وجود داره، نکته مهم اينه که ما بايد انقدر سعي و تلاش کنيم که مشمول شفاعت بشيم. همانطور که مقام شفاعت رو به هرکسي نميدن، دريافت شفاعت رو هم به هرکسي نميدن.

خدايا به راه راست هدايتم کن، اميدوارم که در موضوع شفاعت درست فهميده باشم. انصافا چندين مقاله،کامنت و مطلب متضاد خونده بودم ولي الان نظرم اين بود که گفتم، انشالله که درسته
39 | ادريس حسيني | | ٠٢:٠٠ - ٠٥ دي ١٣٩١ |
سلام اقاواقعاجاي خسته نباشيده که بايد به شماها بگيم اقادستتون دردنکنه من شخصاچندکتاب راجب ردوهابي ها تاليف کرده ام الان دشمنان زيادي دارم اماهرروزانشاالله فعال ترميشم دستتون دردنکنه راج مطالب جالبتون
40 | محمد | | ٢٢:٢٩ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩٢ |
چرا کسي از اهل سنت پاسخ سوال مرا نميدهد؟
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها