بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برنامه حبل المتین - 30 06 1404 (قسمت دویست و پنجاه و دوم)
عنوان برنامه: بررسی شمول حدیث منزلت: آیا فقط مربوط به جنگ تبوک است؟
کلیدواژه: حبل المتین؛ ادله عقلی امامت؛ حدیث مناشده؛ حدیث منزلت؛ شبهات وهابیت؛ جنگ تبوک؛ جنگ خیبر؛ سد الابواب؛ ام سلمه؛ شجاعت!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ، سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيم!
سلام به محضر یکایک شما عزیزان دلم، بینندگان گرانقدر با محبت و با صفایی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعای فرجه الشریف) به برنامه «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
جا دارد ما هم به نوبه خودمان به قهرمانانی که به مولا امیر المؤمنین اقتدا می کنند کشتی گیرهای بسیار مؤمن مان الحمد لله رب العالمین از این بابت اهل بیت در زندگی این ها خیلی نقش دارد. کشتی گیران آزاد ما که قهرمان جهان شدند کشتی گیران فرنگی که ما زود هنگام قهرمان جهان شدند و برای اولین بار در دنیا هم کشتی فرنگی هم کشتی آزاد قهرمان شدند.
خیلی جالب بود یکی از مربیان در بهبوحه مبارزه یکی از کشتی گیران کنار تشک، ناد علی سر می داد و نام امیر المؤمنین می برد و به کشتی گیر ما انرژی می داد الحمد لله باعث شد پیروز بشویم.
دقایقی پیش هم «سعید اسماعیلی» چهارمین طلای کشتی فرنگی را گرفت این ها را به این خاطر گفتم وقتی می بینم کشتی گیران ما در کنار ورزش توجه به خدا، اهل بیت بویژه مولا امیر المؤمنین، و وجود نازنین علی ابن موسی الرضا (سلام الله علیه) دارند. به خاطر همین ما از این ها یاد می کنیم.
متأسفانه هستند برخی از ورزشکارانی که فقط داد و بیداد می کنند همیشه معترض هستند میلیاردی هم پول می گیرند عملاً گاهی از این ها نمی بینیم. سلبریتی هایی که هر بار در مقابل نظام، انقلاب اسلامی و اهل بیت حرف های می زنند. ولی کشتی گیرهای ما الحمد لله همیشه پای کار بودند و اهل بیتی بودند به همه شان تبریک می گوییم.
بویژه «رئیس فدارسیون کشتی» آقای «دبیر» جوان ولایی ان شاء الله حفظ شان کند و همه کسانی که در این راه موفق شدند.
این روزها، روزهای بسیار بسیار شیرین و شاد برای مردم ما، برای «ایران» عزیز ما که پرچم پر افتخار ما را با نام مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) به قله ها به اهتزاز در آوردند و نام امیر المؤمنین و اهل بیت را به همه عالم رساندند.
در محضر استاد عزیز و بزرگوارمان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» خواهیم بود ان شاء الله مباحثی پیرامون امامت و ولایت و ادله عقلی امامت را ادامه خواهیم داد. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!
طبق برنامه همیشگی مان توفیق خدای عالم هست که یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) داشته باشیم، باشد که آن بی بی دو عالم گوشه چشمی هم به ما داشته باشد.
در گلشن رسالت آتش زبانه می زد * گل گشته بود خاموش بلبل زبانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت * مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را * دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه می زد
با چشم خویش دیدم مظلومی پدر را * از ناله ای که مادر در آستانه می زد
یابن الحسن همه چشم به انتظار تو هستند بویژه مادر سیلی خورده و پهلو شکسته ات، سینه مجروح، پیراهن خونینش همه منتظر تو هستند بیایی انتقام بگیری.
یابن الحسن:
دلم جز هوایت هوایی ندارد * لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نمازم و قنوتنم * بدون ولایت بهایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم * که این زندگانی وفایی ندارد
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
مجری:
مثل همیشه نام و یاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) و وجود نازنین مولای مان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زینت بخش برنامه مان شد.
ادله عقلی امامت و ولایت موضوع بحث و گفتگوی ما در برنامه بود. بحث اصلی مان هم درس های از امامت و ولایت بود رسیدیم به شورای شش نفره ای که وجود نازنین امیر المؤمنین (سلام الله علیه) آن جا برای امامت و ولایت خودشان استدلال می کردند.
یکی از مواردی که حضرت استدلال کردند بحث حدیث منزلت بود از حضرت استاد درخواست می کنم خلاصه ای از بحث گذشته که مربوط به حدیث منزلت است اشاراتی بفرمایند تا سوالات جدید را عرض کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
یکی از مواردی که امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در شورای شش نفره مطرح کردند بحث استدلال حضرت به حدیث منزلت بود. کتاب «مناقب علی ابن ابی طالب» مال آقای «ابن مردویه – متوفای 410» از علمای بزرگ اهل سنت در صفحه 132
«أنشدكم بالله»
شما را به خدا سوگند می دهم در جلسه قبل عرض کردیم آقای «عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمن ابن عوف و سعد ابن ابی وقاص» نشستند می فرماید شما را به خدا سوگند می دهم:
«أمنكم من جعله رسول الله (صلى الله عليه وآله) من نفسه كهارون من موسى غيري؟»
شما را به خدا آیا غیر از من، کسی از شما را پیغمبر اکرم فرمود:
«أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»
جایگاه تو نسبت به من همان جایگاه حضرت هارون نسبت به حضرت موسی (سلام الله علیهما) است.
«قالوا : اللّهمّ لا»
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحديث، ص132
قسم به خدا هیچ کدام ما همچنین مرتبه و مقامی نداشتیم نبی مکرم این چنین صحبتی با نفرمود. این در «شرح مقاصد»، جلد 2، صفحه 290؛ «تاریخ دمشق»، جلد 42، صفحه 341؛ «مناقب خوارزمی»، صفحه 313؛ «مناقب ابن مغازلی»، صفحه 88 آورده است. از علمای شیعه «خصال شیخ صدوق»، صفحه 533 آورده است.
این قضیه، مسئله ای بین المللی است و همه نقل کردند در رابطه با حدیث منزلت آقا امیر المؤمنین به او استناد فرمودند چند نکته ای مطرح کردیم گفتیم این روایت از روایات قطعی است؛ چون آقای «بخاری» در «صحیح بخاری»، حدیث 3706 – 4416 آورده است.
«مسلم» این روایت را در «صحیح مسلم»، حدیث 4416 و 3435 در تک جلدی که «عربستان» چاپ کرد صفحه 1229 آورده است.
حدیث منزلت از نظر سند، از قطعیات است. اضافه بر صحیحین شاید بیش از پنجاه کتاب از کتب اهل سنت این روایت را آورده اند، قطعی بودن سند این روایت را هم مطرح کردند.
در رابطه با دلالت این حدیث و شبهاتی که «وهابیت» دارند ببینیم بعد ان شاء الله ادامه خواهیم داد که یکی از قوی ترین دلالات خلافت و امامت امیر المؤمنین حدیث منزلت هست که امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در شورای شش نفره به او احتجاج و مناشده می کند.
مجری:
سوالی که این جا مطرح است در خصوص حدیث منزلت این است که آیا حدیث منزلت مختص «جنگ تبوک» است که برخی از علمای اهل سنت شبهه کردند و یا در مواردی دیگر هم حدیث منزلت وارد شده یا خیر؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکته خوبی فرمودید در کتاب «الفِصَل» البته روی اسم این کتاب آقایان اختلاف دارند بعضی ها «الفصل في الملل والأهواء والنحل» هر چه هست کاری نداریم مال «ابن حزم اندلسی – متوفای 456» در جلد 4 ایشان اشکالی می کند
«فإنما قال له رسول الله صلى الله عليه وسلم هذا القول»
رسول اکرم «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» را کِی فرمود؟ آن زمانی که
«إذا استخلفه على المدينة في غزوة تبوك»
امیر المؤمنین را در «جنگ تبوک» جانشین خودش در «مدینه» قرار داد.
«فقال المنافقون استقله فخلفه»
منافقین شروع به اعتراض کردند امیر المؤمنین در نظر پیغمبر خیلی کوچک و خفیف است ولذا با خودش به جنگ نبرد در «مدینه» جز زن و بچه کسی نیست آن جا گذاشت.
«فلحق علي برسول الله صلى الله عليه وسلم فشكى ذلك إليه»
امیر المؤمنین با سرعت آمد قبل از آن که رسول اکرم از «مدینه» فاصله زیاد بگیرد خدمت حضرت شرفیاب شد عرضه داشت منافقین این طور می گویند حضرت فرمود:
«فقال له رسول الله صلى الله عليه وسلم حينئذ أنت مني بمنزلة هارون من موسى»
جایگاه تو همانند حضرت هارون نسبت به موسی است.
«يريد عليه السلام أنه استخلفه على المدينة مختارا استخلافه كما استخلف موسى عليه السلام هارون عليه السلام»
همان طور که حضرت موسی به «کوه طور» می رفت هارون را خلیفه و جانشین خودش در قوم قرار داد برای این که خودش در این مدت نبود، مسئولیت هدایت و راهنمایی قومش را داشته باشد نبی مکرم هم امیر المؤمنین را در «مدینه» گذاشت برای این که در غیاب شان در «مدینه» باشد اگر اتفاقی افتاد، کاری پیش آمد، کسی مسئله ای سوال کرد و ... جواب بدهد.
«ثم قد استخلف عليه السلام قبل تبوك وبعد تبوك على المدينة في أسفاره رجالا سوى علي رضي الله عنه»
این آقا در این جا مرضش را ریخت و نصبش را آشکار کرد قبل و بعد از قضیه «تبوک» پیغمبر افراد زیادی را در «مدینه» جانشین خود کرد.
«فصح أن هذا الاستخلاف لا يوجب لعلي فضلا على غيره»
دیگران را خلیفه و جانشین خود کرد علی را هم جانشین کرد فضیلتی ندارد حتی «ابن ام مکتوم» را می گویند یازده یا دوازه بار جانشین خودش در «مدینه» قرار داد.
«ولا ولاية الأمر بعده كما لم يوجب ذلك لغيره من المستخلفين»
الفصل في الملل والأهواء والنحل؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548، دار النشر: مكتبة الخانجي – القاهرة، ج4، ص78
این جانشینی در «مدینه» در مدت «جنگ تبوک» دلالت بر ولایت علی ندارد! همان طوری که جانشین دیگر صحابه هم دلیل بر ولایت آن ها ندارد. این عصاره شبهه ای است که ایشان آورد. آٔقای دکتر «ناصر الدین قفاری» هم در کتاب «اصول مذهب شیعة الإثنی عشریة» با آب و تاب نقل کرده است. ما هم به فضل الهی و عنایت حضرت ولی عصر در «نقد اصول مذهب شیعه» جواب مفصل و دندان شکنی دادیم.
به تعبیر حضرت آیت الله العظمی «سبحانی» ایشان در یکی از مصاحبه هایش از نوشتن کتابش اظهار ندامت کرد. حاج آقای «سبحانی» می فرمود برداشتم این است پاسخ محکم شما را ایشان مطالعه کرد احساس کرد به خاکی زده است شبهات ایشان، شبهات بی پایه و بی استناد بوده است.
اما در این که اولاً امیر المؤمنین در «جنگ تبوک» فقط جانشین بود آقای «ابن حزم اندلسی» تو عالم بزرگی هستی مسلط به تمام مبانی شیعه و سنی هستی مصادر اهل سنت مثل کف دستت است چه حرفی داری می زنی؟ اگر یک بچه طلبه این حرف را بزند یک شتر چران بیابان «ریاض» این حرف را بزند گلایه نمی کنیم می گوییم خیلی زیاد با مصادر آشنایی نداشت.
چند مورد رسول اکرم، امیر المؤمنین را در «مدینه» خلیفه خودش کرد فقط در «جنگ تبوک» دروغ است به دلالتش می رسیم. «فضائل الصحابه احمد ابن حنبل»، جلد 2، صفحه 663
«ان رسول الله صلى الله عليه وسلم آخى بين المسلمين ثم قال يا علي أنت أخي وأنت مني بمنزلة هارون من موسى غير انه لا نبي بعدي»
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص663، ح1131
رسول اکرم بین مسلمان ها عقد اخوت (خواند کبوتر با کبوتر باز با باز)، «سلمان» را با «ابوذر» برادر کرد آقای ابوبکر را با عمر برادر کرد هر کسی مناسب خودش؛ امیر المؤمنین را با کسی از مسلمان ها برادر نکرد ان شاء الله به حدیث اخوت می رسیم حدیث اخوت در «مکه» بین مسلمان ها بود هم در «مدینه» بین «مهاجرین» و «انصار» بود ان شاء الله مفصل مدارکش را می خوانیم.
وقتی پیغمبر بین مسلمان ها عقد اخوت خواند برادر همدیگر کرد فرمود «يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي»، تو را با هیچ کس برادر نکردم چون تو برادر منی «وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»، جایگاه تو به من همانند جایگاه حضرت هارون نسبت به موسی است، «غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»؛ جز این که پیغمبری بعد از من نیست.
آقای «ابن حزم اندلسی» فقط در «جنگ تبوک» بود؟ بله ما هم قبول داریم افرادی زیادی را قبل و بعد از «تبوک» جانشین کرده است در حق کدام شان فرمود «أنتَ مِنِّی أخی لا نَبیَ بَعْدِي» کجا گفته است؟ جایگاه تو نسبت به من همان جایگاه حضرت هارون به موسی است جز این که نبیی بعد از من نیست.
اگر بنا بود پیغمبری بعد از من بیاید همانند هارون نسبت به موسی تو آن پیغمبر بودی؛ پیغمبر این را کجا فرمود؟ در حق کدام یک از افراد جانشینش فرمود؟
در منزل خانم «ام سلمه» این خانم چقدر خانم شرافتمندی بود نبی مکرم خیلی از احادیث اساسی را مثل شأن نزول آیه تطهیر، موضوع «کربلاء» و ... همه این ها در خانه «ام سلمه» است.
این را برای عزیزانی که در جنگ دوازده روزه عزیزشان را از دست دادند خودمان را شریک غم این ها می دانیم مخصوصاً یکی از عزیزانی که دو پای شان را از دست داده بود به عیادت شان رفتیم قلبم کباب شد برای این که، روحیه آن ها تضعیف نشود گریه نکردم. ولی فرمانده جدید استان «قم» جناب «فتح الله جمیری» آن جا رفته بود می گفت به قدری گریه کرده بود نزدیک بود از حال برود.
آن جا اقوامش بودند دخترش بال بال می زد عزیزانی که عزیزشان را از دست دادند چه در جنگ دوازده روزه این رژیم نحس و خبیث «صهیونیستی» و دیگر جنگ ها این توصیه را از من داشته باشند. وقتی «ام سلمه» همسرش «ابو سلمه» را از دست داد خیلی بی تابی می کرد این آیه ظاهراً همان جا نازل شد
(الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ)
آنها که هر گاه مصيبتی به ايشان می رسد، می گويند: ما از آن خدائيم؛ و به سوی او باز می گرديم!
سوره بقره (2): آیه 156
حضرت فرمود «ام سلمه» زیاد بگو (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ) خدا بهتر از «ابو سلمه» نصیبت می کند.
«ام سلمه» حرف گوش کن بود در میان همسران پیغمبر به نظر حقیر بعد از حضرت «خدیجه» بالاترین جایگاه نزد پیغمبر، «ام سلمه (سلام الله علیهما)» داشته است. «ام سلمه» شبانه روزش (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ) بود نبی مکرمی که:
(وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گويد! آنچه می گويد چيزی جز وحی که بر او نازل شده نيست!
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
خودشان به خواستگاری «ام سلمه» رفتند خدای عالم همسری داد اصلاً قابل مقایسه با همسر اولش نیست نه این که بهتر از همسرش بود ولذا به رسول اکرم وفادار بود نسبت به امیر المؤمنین وفادار بود. امیر المؤمنین وقتی می خواست به «جنگ جمل» برود «ام سلمه» عرض کرد یا علی اگر خدای عالم در قرآن نفرموده بود:
(وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ)
و در خانه های خود بمانيد
سوره احزاب (33): آیه 33
زنان پیغمبر در خانه هایتان پَلاس باشید از خانه تان بیرون نیایید اگر این نبود شخصاً در این جنگ شرکت می کردم. ولی چون خودم نمی توانم بیایم پسری دارم از چشم و جانم عزیزتر است به ام «عمر ابن ابی سلمه» می فرستم در رکاب تو بجنگد و فدایی بشود چقدر زن با صفایی؟
یکی از جاهای که حدیث منزلت نازل شد پیغمبر فرمود همان جا است. در «تاریخ مدینه دمشق» آقای «ابن عساکر – متوفای 571»، جلد 42، صفحه 42
«عن ابن عباس عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لأم سلمة يا أم سلمة إن عليا لحمه من لحمي ودمه من دمي وهو مني بمنزلة هارون من موسى غير أنه لا نبي بعدي ح »
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص42
«قال لإم سلمة»؛ پیغمبر به «ام سلمه» فرمودند: «ان عليا لحمه من لحمي»، گوشت علی از گوشتِ من است، «و دمه من دمي» خونش از من است «و هو منّي بمنزلة هارون من موسى» جایگاه حضرت علی نسبت به من همان جایگاه هارون به موسی است الا این که پیغمبری بعد از من نیست.
سوم: بعد از «فتح خیبر» نمی دام آقای «ابن حزم» این ها را دید یا ندید؟ «مناقب خوارزمی – متوفای 568»، «أخطب الخواطب» است ایشان دارد:
«عن علي بن أبي طالب عليه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله يوم فتحت خيبر: لولا أن تقول فيك طوائف من أمتي ما قالت النصارى في عيسى بن مريملقلت فيك اليوم مقالا " لا تمر على ملا من المسلمين إلا أخذوا من تراب رجليك، وفضل طهورك، يستشفون به، ولكن حسبك أن تكون مني وأنا منك، ترثني وأرثك، وأنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي، أنت تؤدي ديني وتقاتل على سنتي، وأنت في الآخرة أقرب الناس مني، وأنت غدا " على الحوض خليفتي»
المناقب؛ نویسنده: الموفق الخوارزمی، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 129، ح 147
«يَوْمَ فُتِحَتْ خَيْبَرُ»؛ بعد از جنگ و فتح خیبر رسول اکرم فرمود: «یا عَلی لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ»؛ اگر بیم این را نداشتم امت من در حق تو غلو کند همان طوری که «نصارا» نسبت به حضرت عیسی غلو کردند و ادعای الوهیت کردند اگر این بیم نداشتم:
«لَقُلْتُ الْيَوْمَ فِيكَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ عَلَى مَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا مِنْ تُرَابِ رِجْلَيْكَ وَ فَضْلِ طَهُورِكَ»؛ حرفی می زدم هر کجا می رفتی مسلمان ها خاک زیر پای تو را به عنوان تبرک بر می داشتند اضافه آب وضویت را تبرک بر می داشتند
«يَسْتَشْفُونَ بِهِ»؛ به خاک زیر پایت، آب ریزش وضویت از خدا شفا طلب می کردند ولکن آن را نمی گویم ولی این را می گویم!
«وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ»؛ همین بس است تو از منی، من از تو هستم؛ «تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» تو از من ارث می بری من از تو ارث می برم تو نسبت به من همان جایگاهی را داری که هارون نسبت به موسی داشت الا این که پیغمبری بعد از من نیست.
چهارم: «جنگ تبوک» مفصل آوردیم. در قضیه «سد ابواب» صحابه به «مدینه» آمدند اطراف مسجد خانه داشتند هر خانه یک دری به مسجد باز کرده بود نمی رفتند از بیرون وارد مسجد شوند صدای اذان می شنیدند سریع به مسجد می رفتند.
از خدای عالم به رسول اکرم دستور آمد همه درها را ببندد غیر از در علی ابن ابی طالب؛ «تاریخ دمشق»، جلد 42، صفحه 139 رسول اکرم فرمود بعضی ها مسجد می آیند می خوابند محتلم و ... می شوند
«فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم تعال يا علي إنه يحل لك في المسجد ما يحل لي يا علي ألا ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا النيوة»
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص139
رسول اکرم فرمود: یا علی جلو بیا برای تو حلال است در مسجد هر چه برای من حلال است. «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا النبوَة»؛ آیا راضی نیستی جایگاه تو پیش من همان جایگاه حضرت هارون نسبت به موسی باشد غیر از مسئله نبوت!
یعنی تمام مقامات حضرت هارون را داری جز نبوت الی آخر خیلی مفصل مطرح کرده است.
مورد پنجم قضیه ولادت امام حسن و امام حسین در کتاب «مقتل الحسین» جناب آقای «خوارزمی – متوفای 568»، صفحه 136 دارد:
«فلمّا ولد الحسن جاءني النبيّ صلّى اللّه عليه و آله، فقال: يا أسماء! هاتي ابني، فدفعته إليه في خرقة صفراء، فرمى بها النبيّ، و قال: يا أسماء! أ لم أعهد إليكم أن لا تلفوا لي الولد بخرقة صفراء، فلففته في خرقة بيضاء، و دفعته إلى النبي فأذّن في أذنه اليمنى و أقام في اليسرى ثمّ قال لعليّ:»
بعد از این که امام حسن و امام حسین به دنیا آمدند نبی مکرم آمد این ها را نامگذاری کند فرمود:
«أي شيء سمّيت ابني؟ قال: ما كنت لأسبقك باسمه يا رسول اللّه! كنت احبّ أن اسميه -حربا-، فقال النبيّ عليه السّلام: و لا أنا أيضا أسبق باسمه ربي عزّ و جل فهبط جبرئيل عليه السّلام، فقال: السلام عليك يا محمد! العليّ الأعلى يقرئك السّلام، و يقول: عليّ منك بمنزلة هارون من موسى و لا نبيّ بعدك، سم ابنك هذا باسم-ابن هارون-، قال: و ما اسم ابن هارون؟ قال: شبر، قال: لساني عربي، قال: سمه الحسن، قالت أسماء: فسمّاه الحسن»
مقتل الحسین علیه السلام؛ تألیف اخطب خوارزم، موفق بن احمد - سماوی، محمد الناشر، انوار الهدي، چاپ دوم: سنة 1381ش -1423ق، ج1، ص136
«أَيَّ شَيْءٍ سَمَّيْتَ ابْنِي»، پسرم را چه نام نهادی؟ «قَالَ مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَكَ بِاسْمِهِ يَا رَسُولَ اللَّه»، قبل از شما برای پسرم اسم معین نمی کنم، «كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أُسَمِّيَهُ حَرْباً»، حضرت فرمود می خواستم کلمه حرب، نامگذاری کنم
«فقال النبيّ عليه السّلام: و لا أنا أيضا أسبق باسمه ربي عزّ و جل»، من هم برای نامگذاری عزیزم از خدا سبقت نمی گیرم هر چه خدا بخواهد.
جبرئیل نازل شد گفت سلام بر تو این رسول الله، علی اعلاء سلامت می رساند و می گوید «عَلِيٌّ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»، این کلام الله است علی، جایگاهت نسبت به من همان جایگاه حضرت هارون به موسی است جز این که بعد از من نبیی نیست
«سم ابنك هذا باسم-ابن هارون»؛ فرزندان حضرت هارون چه اسمی داشتند فرزندان علی را هم همان اسم بگذار فرمود یا جبرائیل اسم پسر هارون چه بود؟ گفت «شَبَر» یا «شُبَّر»
«قَالَ لِسَانِي عَرَبِي»، «شَبَر» یا «شُبَّر» غیر «عربی» است می خواهم اسم «عربی» انتخاب کنم فرمود «سَمِّهِ الْحَسَن» او را حسن نامگذاری کن «قالت أسماء»، «اسماء بنت عمیس» زن خیلی با شرف و با سعادتی است واقعاً جا دارد تمام زنان عالم جز صدیقه طاهره و «خدیجه کبری» به جایگاه «اسماء بن عمیس» غبطه بخورند.
«قالت أسماء سَماهُ الحسن»؛ اسم او را حسن گذاشت باز در قضیه امام حسین همین تعبیر آمده است «شُبیر» بود گفت اسمش «عبری» است می خواهم «عربی» باشد گفت «شُبیر»، حسین می شود در این جا هم خدای عالم می گوید جایگاه علی به تو یا رسول الله همان جایگاه حضرت هارون نسبت به موسی است.
مورد هفتم: در «جامع الأحادیث سیوطی»، جلد 13، صفحه 395 از قول خلیفه دوم (خیلی جالب است) عمر ابن الخطاب گفت:
«كُفُّوا عَنْ ذِكْرِ عَلِيَ بن أَبِي طَالِبٍ فَإِني سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: فِي عَلِيَ ثَلاَثُ خِصَالٍ لأَن يَكُونُ لِي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ، كُنْتُ أَنَا وَأَبُو بَكْرٍ وَأَبُو عُبَيْدَةَ بنُ الْجَرَّاحِ وَنَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ وَالنَّبِيُّ مُتَّكِىءٌ عَلاى عَلِيَ بن أَبي طَالِبٍ حَتَّى ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلاى مَنْكَبِهِ ثُمَّ قَالَ: أَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ المُؤْمِنِينَ إِيمانَاً وَأَوَّلَهُمْ إِسْلاَمَاً ثُمَّ قَالَ: أَنْتَ مِني بِمَنْزِلَةِ هاارُونَ مِنْ مُوسَى، وَكَذَبَ عَلَيَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَيُبْغِضُكَ»
جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)؛ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ، دار النشر:، ج13، ص395 و 396
نسبت به علی حرف بد نزنید از پیغمبر شنیدم در حق علی سه مطلب فرمود اگر یکی از آن ها در حق من گفته بود از تمام ثروت روی زمین بالاتر بود. البته این جا مطرح نمی کند چه است.
بعد می گوید من، ابوبکر، «ابو عبیده جراح» و تعدادی از اصحاب خدمت پیغمبر بودیم آقا رسول اکرم با دستش بر شانه علی زد و فرمود: «یَا علی أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَانا» تا «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»، جایگاه تو به من همان جایگاه هارون به موسی است
«كَذَبَ عَلَّيَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُكَ.»؛ دروغ می گوید آن کسی که تو را دشمن دارد ولی من را دوست دارد یعنی دشمنی تو با دوستی من هرگز نمی سازد. البته روایات متعددی از خلیفه دوم داریم شاید ده، دوازده روایت باشد نسبت به کسانی که در حق علی جفا می کردند یا عبارت رکیکی می گفتند میگفت «إنَّکَ مِنْ المُنافِقِین» تو از منافقین هستی چون نسبت به علی بد گویی کردی.
از پیغمبر شنیدم فرمود «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» اگر فرصت بشود روایات خلیفه دوم را می خوانم دوستان مان کیف کنند یا به قول آقای «اسماعیلی» جگرشان حال بیاد! (الفضل ما شهدت غیره)
مجری:
متشکرم حضرت استاد استفاده کردیم و لذت بردیم این برنامه در کنار مباحث محتوایی که اشاره به آن می شود و بیان می شود وقتی که فضائل مولا امیر المؤمنین به نوعی گفته می شود حال دل ما به شدت عوض می شود. این که اول برنامه از عزیزان قهرمان و پهلوان کشتی مان یاد کردیم به خاطر این که، این ها مرام امیر المؤمنین را دارند مرام علوی در سیره، روش، کشتی و زندگی شان دارند.
امروز در عالم هر کسی ندای عشق، ارادت و محبت امیر المؤمنین را بلند کند و هر کسی که عشق و ارادت محبت حضرت در دلش باشد به نظرم خوشبخت دنیا و آخرت است. شاید چیزی از این دنیا نفهمیم آن عزت و آبرویی که مولا به ما داد اما همه چیز در لحظه مردن، برزخ و قیامت معلوم می شود علی دوست ها، علوی ها، آن های که ولایت و محبت مولا را دارند با غیر از این ها چه تفاوتی دارند!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شبکه های معاند مثل شبکه «اینتر نشنال، بی بی سی، من و تو» نسبت به آقای «دبیر» هر چه دهانش در آمد فحاشی کردند یعنی سوختند هم از عشق او به علی هم احترام او نسبت به پرچم «جمهوری اسلامی ایران» و هم این که نسبت به «نظام جمهوری اسلامی» نسبت به «مقام معظم رهبری» مخصوصاً عبارت های که از «مقام معظم رهبری» نقل کرد در فضای مجازی هست.
می گوید اولین جلسه ای که خدمت آقا رسیدیم و ... می خواستم مسئولیت جدیدی در رابطه با فدراسیون داشته باشم یک جمله گفتم «مقام معظم رهبری» فرمودند دعایت می کنم. گفت چند قدم رفتم دوباره دیدم آقا برگشت گفت آٔقای «دبیر» دعایت می کنم. چقدر ارزش دارد!
آن آدمی که شرف را زیر پا گذاشت در میان ده، پانزده نفر لبش را می دوزد که ان شاء الله با زنجیرهای آتش لبش دوخته شود. از او مصاحبه می کنند چرا شما «سرود جمهوری اسلامی» را نخواندی؟ گفت این که مردم بدبخت هستند نان و ... ندارند خواستم حمایتم را از مردم اعلام کنم.
خبرنگار گفت این کار تو اثری هم داشت؟ گفت نه هیچ اثری نداشت. بله اثر داشت این که تو منفور جامعه، خانواده شهداء، انقلابیون و حزب الله هستی در او هیچ شکی نیست قطعاً این کار تو اثر داشت.
فردای قیامت هم خواهی دید لب بستن تو در هنگام سرود جمهوری اسلامی چه عواقبی برای تو دارد؟ منفوریت در این جا هست هیچ آن جا چطور است. امیدواریم مسئولین ورزشی مان نسبت به این افراد بی تفاوت، وطن فروش و افرادی که هم صدای با «اسرائیل، آمریکا، بی بی سی، من و تو، اینترنشنال» و ... هستند نسبت به این ها عکس العمل مناسبی انجام بدهد عبرتی برای دیگران باشد.
مجری:
خیلی خوب شد یادی از این عزیزان کردیم عرض کردیم چون دأب و سیره شان، سیره مولا و سیره پهلوانی هم سیره مولا امیر المؤمنین است گفتیم در برنامه از ایشان یاد بکنیم خدا ان شاء الله موفقیت شان را روز افزون کند همیشه در همه عرصه ها موفق باشند مخصوصاً مسابقات قهرمانی در سال های آینده بویژه «المپیک» در پیش رو هست هر کسی در این عالم نام امیر المؤمنین را ببرد و به حضرت مولا اقتداء کند مطمئن باشید در دنیا و آخرت به همه جا می رسد. الهی که قسمت و روزی همه عاشقان و ارادتمندان حضرت، «نجف» بشود
ایوان نجف عجب صفائی دارد * حیدر بنگر چه بارگاهی دارد!
(میان برنامه)
مجری:
...خوشا به حال آن های که از حوض کوثر سیراب خواهند شد و از دستان با کرامت و با محبت مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) این روزها، روزهای بزرگداشت جناب «شهریار» هست در «تبریز» قرار است برگزار بشود. برای این شاعر بلند آوازه آیینی کشورمان که (علی این همای رحمت)ش واقعاً بی نظیر است.
در این قسمت تماس بینندگان برنامه را داریم اولین تماس سرکار خانم «فاتحی» از «اصفهان» سلام عرض می کنم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (خانم فاتحی از اصفهان – شیعه)
سلام خسته نباشید همچنین عرض سلام دارم خدمت آیت الله «قزوینی» واقعاً تشکر می کنم به خاطر برنامه خیلی خوب شان. دفعه قبل تماس گرفتم در مورد مهدویت سوال داشتم آیت الله به خوبی پاسخگو بودند منابعی که معرفی کردند منابع را مطالعه کردم الحمد لله به جواب هایم رسیدم.
بعد چند سال پیش در یک برنامه ای شنیدم آیت الله «قزوینی» فرمودند امام باقر فرزند امام سجاد در چاه افتادند امام صادق در حال نماز خواندن بودند مادر امام باقر خیلی بی تابی کردند. امام سجاد وقتی نمازشان تمام شد (این طور متوجه شدم) با آرامش کامل فرزندشان از چاه بیرون آوردند و به مادر امام باقر گفتند «ضعیفةُ الإیمان» سوالم من این است امام علم داشتند امام باقر باید زنده بمانند هیچ اتفاقی برای شان نمی افتد. ولی مادر امام باقر، علم به این موضوع نداشتند این که ایشان مادر هستند برای یک مادر خیلی سخت است بچه شان در چاه افتاده است واقعاً بی تابی می کنند.
سوال من این است چرا امام سجاد به همسرشان «ضعیفةُ الإیمان» گفتند؟ برایم سوال شد درست است که امام علم داشتند امام باقر، امام بعدی هستند باید زنده بمانند به خاطر همین آرامش داشتند و نمازشان را خواندند.
در ماجرای «سقیفه» آقا زاده های آقا امیر المؤمنین (علیه السلام) امام حسن و امام حسین را پنهان کردند در صورتی که آقا امیر المؤمنین می دانستند امام حسن و امام حسین باید زنده بمانند و امام های بعدی هستند. یا این که چرا الان خدا، امام زمان را غایب کرده است؟ این مطلبی که حضرت آیت الله فرمودند این سوالات برای من پیش آمد لطفا توضیح دهید.
مجری:
خیلی ممنون از تماس تان، موفق باشید خدا نگهدار. تماس بعدی آقای «حسینی» از «مازندران» سلام به شما بفرمایید (قطع شد).
استاد! سرکار خانم «فاتحی» از «اصفهان» نکاتی که ظاهراً گفتند از زبان شما شنیدند بیان فرموده بودید در خصوص امام سجاد و اتفاقی که برای امام باقر افتاده بود نکته ای که به مادر امام باقر فرمودند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
مرحوم «ابن شهرآشوب – متوفای 588 هجری» در کتاب «مناقب آل ابی طالب» مطرح کرده است:
«أَنَّهُ (علیه السلام) كَانَ قَائِماً يُصَلِّي حَتَّى وَقَفَ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ (علیه السلام) وَ هُوَ طِفْلٌ إِلَى بِئْرٍ فِي دَارِهِ بِالْمَدِينَةِ بَعِيدَةِ الْقَعْرِ فَسَقَطَ فِيهَا»
آقا امام سجاد (سلام الله علیه) مشغول نماز بود فرزندشان امام باقر (سلام الله علیه) به چاه خیلی عمیقی افتادند.
«فَنَظَرَتْ إِلَيْهِ أُمُّهُ فَصَرَخَتْ»
مادرش نگاه کرد متوجه شد فریاد زد
«وَ أَقْبَلَتْ نَحْوَ الْبِئْرِ تَضْرِبُ بِنَفْسِهَا حِذَاءَ الْبِئْرِ وَ تَسْتَغِيثُ»
ظاهراً کسی خانه نبود مادرش بالای چاه ناله می کرد و خودش را می زد استغاثه می کرد می گفت:
«وَ تَقُولُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ غَرِقَ وَلَدُكَ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ لَا يَنْثَنِي عَنْ صَلَاتِهِ وَ هُوَ يَسْمَعُ اضْطِرَابَ ابْنِهِ فِي قَعْرِ الْبِئْر فَلَمَّا طَالَ عَلَيْهَا ذَلِكَ قَالَتْ حُزْناً عَلَى وَلَدِهَا»
فرزند پیغمبر، فرزندت غرق شد حضرت به هیچ وجه توجه نمی کرد طولانی شد نماز حضرت تمام شد دست امام باقر را گرفت از چاه بیرون آورد گفت این فرزندت!
مجری:
به صورت معجزه بود؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
امام است با معجزه یا با اراده این کار را انجام داد اراده این ها، «ارادة الله» است. همسرش گفت:
«مَا أَقْسَى قُلُوبَكُمْ يَا آلَ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَقْبَلَ عَلَى صَلَاتِهِ وَ لَمْ يَخْرُجْ عَنْهَا إِلَّا عَنْ كَمَالِهَا وَ إِتْمَامِهَا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْهَا وَ جَلَسَ عَلَى أَرْجَاءِ الْبِئْر وَ مَدَّ يَدَهُ إِلَى قَعْرِهَا وَ كَانَتْ لَا تُنَالُ إِلَّا بِرِشَاءٍ طَوِيل»
یا آل بیت رسول الله چقدر قلب تان سخت است حضرت گفت:
«فَأَخْرَجَ ابْنَهُ مُحَمَّداً (علیه السلام) عَلَى يَدَيْهِ يُنَاغِي وَ يَضْحَكُ لَمْ يَبْتَلَّ لَهُ ثَوْبٌ وَ لَا جَسَدٌ بِالْمَاءِ فَقَالَ هَاكِ»
امام باقر را از چاه در آورد می خندید کلمه «یناغی» یعنی در حال بازی کردن بود حتی لباسش هم خیس نشده بود حضرت فرمود:
«يَا ضَعِيفَةَ الْيَقِينِ بِاللَّهِ»
ای ضعیفة الیقین به خدا
«فَضَحِكَتْ لِسَلَامَةِ وَلَدِهَا»
همسرش به سلامت بودن فرزندش خوشحال بود خندید
«وَ بَكَتْ لِقَوْلِهِ يَا ضَعِيفَةَ الْيَقِينِ بِاللَّهِ»
از این که امام سجاد فرمود «يَا ضَعِيفَةَ الْيَقِينِ بِاللَّهِ» گریه کرد حضرت فرمود:
«فَقَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكِ الْيَوْمَ لَوْ عَلِمْتِ أَنِّي كُنْتُ بَيْنَ يَدَيْ جَبَّارٍ لَوْ مِلْتُ بِوَجْهِي عَنْهُ لَمَالَ بِوَجْهِهِ عَنِّي»
تقصیر نداری اگر می دانستی من در برابر چه کسی ایستادم با چه کسی دارم مناجات می کنم اگر یک لحظه توجه ام را از خدا کنار می زدم
«أَ فَمَنْ يُرَى رَاحِماً بَعْدَه»
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام( لابن شهرآشوب)؛ نويسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على (وفات مؤلف: 588 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: علامه، قم 1379 ق، ج4، ص135
چه کسی غیر از خدا می خواست به من توجه کند و من را مورد رحمت قرا بدهد؟ این را آقایان آوردند «علامه مجلسی» در دو جای «بحار»، جلد 46، صفحه 36 همچنین جلد 81، صفحه 246 آورده است. توضیح هم داد قضیه اش چه بوده است.
از مرحوم آیت الله العظمی «بروجردی» در «جامع الأحادیث» آورده در «درر الأخبار، میزان الحمة، هدایت الکبری و مستدرک وسائل» آمده است همه این روایت را آورده اند.
خواهرم! اولاً ائمه (علیهم السلام) همان تعبیری که در اولین زیارت مطلقه امام حسین (سلام الله علیه) داریم:
«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، ح2
شاید قوی ترین تعبیری که می توانیم در رابطه با جایگاه ائمه (علیهم السلام) داشته باشیم همین تعبیر هست. این را از کتاب «کافی» بیاورم کتاب «کافی»، چاپ آخوندی، جلد 4، صفحه 577؛ چاپ «بیروت»، جلد 4، صفحه 331 روایت صد در صد صحیح است.
«وَ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّه، إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم» مرحوم «مقدس قمی» در «مفاتیح» زیارات مطلقه امام حسین اولین زیارت این را آورده است. مرحوم «شیخ صدوق در «من لا یحضر» دارد صحیح ترین زیارات از نظر سند قوی ترینِ زیارات از نظر دلالت است. خدای عالم در این زیارت که از زبان معصوم صادر شد هر چه که لازم بود
در خانه کس است * یک حرف بس است
آورده است من جمله این تعبیر است «إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم» اراده خدای عالم در تدبیر عالم هستی اول به قلب شما نازل می شود و از قلب شما خارج می شود.
یعنی ائمه (علیهم السلام) همه اسم اعظم و اسمای حسنیٰ الهی هستند مقداری باید معرفت مان را نسبت به ائمه (علیهم السلام) بیشتر کنیم.
این مطلب را هم ملاحظه بفرمایید «کافی» چاپ «ایران»، جلد 1، صفحه 144 امام صادق فرمود:
«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص144، بَابُ النَّوَادِر، ح4
قسم به خدا ما اسماء حسنی الهی هستیم با این وضع چه غیبت حضرت ولی عصر، چه حضور ائمه، حضرت به چاه افتاد، بی توجهی به حضرت به این موضوع تمام این ها برای ما درس است.
این که وقتی به نماز می ایستیم یک اتفاق کوچکی می افتد نمازمان را رها می کنیم زنگ در را می زنند نمازمان را قطع می کنیم ببینیم چه کسی در می زند؟ گوشی تلفن زنگ می زند نمازمان را قطع می کنیم!
فرزند امام (علیه السلام) داخل چاه افتاده است و ... دارد با خدا راز و نیاز می کند حافظ و نگه دار خدا است اراده خدا هم همگام با ارادت ائمه (علیهم السلام) است. این که می گوید «يَا ضَعِيفَةَ الْيَقِينِ بِاللَّهِ» یعنی تو این قدر عقیده نداری نه امامت را شناختی نه خدا را شناختی!
مجری:
در واقع تلنگر است
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله یک تلنگری است مقداری عقیده و توجه تان را به خدا بیشتر کنید وقتی نماز می خوانید هر اتفاقی افتاد نماز را رها نکنید دنبال اتفاقات بروید.
مجری:
خیلی ممنون، تماس بعدی آقای «بهادری» از «کرج» روی خط ارتباطی هستن سلام به شما بفرمایید.
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب حاج آقای «اسماعیلی»!
حضرت آقا قرار بر این است ما شیعیان رصد کننده باشیم و دنبال حقایق اسلام هستیم و هیچ گونه اهانتی را به برادران محترم اهل سنت روا نمی داریم آن چه که در متون اهل سنت هست دست نخورده مانده است برای روشن نشدن افکار عمومی می خواهیم بیان کنیم. هیچ کتابی برای روشن شدن حقایق و حقانیت اهل بیت مثل کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» نمی شود.
در «صحیح بخاری» خبر 7272، 7202، 7205 نوشت «عبد الله ابن عمر» زیر بار خلافت امامتِ امام علی (علیه السلام) نرفت به «عبد الملک مروان» نوشت خودم و فرزندانم نوکر تو هستیم در کتاب «صحاح سته» بیشترین فتواها از آقای «عبد الله ابن عمر» است. با این که رسول اکرم در عالم مکاشفه «بنی امیه» و «بنی المروان» را مثل میمون دید.
سوال مان این است صاحبان «صحاح» چطور «عبد الله ابن عمر» را قبول دارند با این که خلافت خلیفه چهارم را قبول نداشت این ها چگونه با هم جمع شدند؟ آیا پیامبر عظیم الشأن اسلام گفته بود «أنا مدینةُ العلم و عبد الملک مروان بابها»
یا پیغمبر اکرم فرموده بود: «یا عبد الملک مروان انت منی بمنزلة هارون من موسی»، آیا «قلعه خیبر» را «عبد الملک مروان» فتح کرده بود؟ «صحیح بخاری»، سند 6404 می گویند «یهودی» پیش آقای عمر آمد گفت آیه:
(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)
امروز، دين شما را کامل کردم!
سوره مائده (5): آیه 3
که در غدیر نازل شد چاره ای برایش پیدا کن چون دارد به صورت عید می شود جناب خلیفه گفت می گویم این آیه در عرفه نازل شد در غدیر خم نازل نشده است. «صحیح بخاری» سند 4407، 4604، 7268 یکی از عمر پرسید کدام آیه نازل شد اگر برای ما «یهودی»ها نازل می شد آن را جشن می گرفتیم آقای عمر گفت کدام آیه؟ «یهودی» گفت (أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) حالا ما حق داریم روز غدیر را جشن بگیریم یانه؟
«صحیح بخاری»، سند 7268 و 7269 در جریان سقیفه سه تا کودتان رخ داد، آقای عمر گفت ابوبکر تازه کار و پیر است مقداری از راه را باهم بیرویم خطبههای نماز را ما بخوانیم تا این پیره مرد به جریان آشنا بشود. اصلا به اقای ابوبکر اجازه منبر ندادند عمر بالای منبر رفت (این را بخاری دارد) عمر بالای منبر گفت پیامبر چیزی غیر از قرآن آوردهای ندارد.
هرچه پیامبر فرموده «انی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و عترتی» نداریم در بالای منبر گفت خدا پیامبر را خودش بر گزیده، خدا پیامبر را خودش و با قرآن هدایت کرده است، شما هم قرآن را بگیرید؛ یعنی ثقلین تمام و شما هم با قرآن هدایت بشوید،ان چه که رسول خدا هدایت کرده قرآن است؛ یعنی کودتا علیه غدیر خم و امامت و خلافت و سوم سنت رسول خدا.
طبق صریح «صحیح بخاری» جناب خلیفه بالای منبر رفت و گفت آن چه نزد شما است یعنی سنت پیامبر، به آن عمل نکنید. سوال: چرا آقای «عبدالله ابن عمر» نزد «ملک عبدالملک مروان» میرود میگوید جناب خلیفه ما باتو با سنت پیامبر بیعت میکنیم، این دو گانگی از کجاست؟ تمام علمای اهلسنت امام علی را قبول دارند ولی کل فتواهایشان از «عبدالله ابن عمر» است! آقای «عبدالله ابن عمر» که علی را قبول نداشت.
تمام علمای مذاهب اگر بخواهند فتوا بدهند، کل فتواهایشان از آقای «عبدالله ابن عمر» است کسی اگر کتاب «المغنی ابن قدامه» را بخواند فکر میکند که رساله علمی آقای «عبدالله ابن عمر» است. ببخشید مصدع اوقات شدم والسلام علیکم ورحمة الله.
مجری:
تشکر آقای «بهادری» عزیز مثل همیشه خوب، عالی و درجه یک مطالبّشان را بیان کردند. آقای «حسین وند» از «خرم آباد» روی خط ارتباطی هستن سلام به شما بفرمایید.
بیننده: (آقای حسین وند از خرم آباد)
سلام علیکم ورحمة الله، حضرت آیت الله «قزوینی» حضرتعالی یک تحدی کرده بودید یک روایتی بیاورید که جناب عمر کسی را کشته باشد.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
منظور در جنگها و در دفاع از رسول اکرم یک کسی را کشته باشد.
آقای حسین وند:
من سند همین را پیدا کردم تازه در جهاد اکبر هم بوده است.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
کدام جهاد اکبر؟
مجری:
آقای «حسین وند» من یک سوال ابتدا بپرسم استاد نکته ای که گفته بودند پیامی داشت حالا شما نکته تان را بفرمایید.
آقای حسین وند:
خدمت شما عرض کنم، من سندش را پیدا کردم فقط به شرطی که جناب آیت الله «قزوینی» ابتدا کتاب را روی آنتن بیاورید چون امشب من با دست پر آمدم! شما کتاب رای آنتن بیاورید من عبارت را میخوانم سرچ کنید تا بینندگان ببینند.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
خوبه بفرمایید.
آقای حسین وند:
لطفا کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» را روی آنتن بیاورید.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
بله این کتاب را میآوریم، یک روایت دو روایت نیست همه روایت را باید بیاورید، این مربوط به اسرای بدر است، همه هم گفتن ایشان جزء اسرا و پسر خاله اش بوده روی عداوت خانوادگی که داشتن او را کشت. همه این را گفته اند.
مجری:
ایشان نظرشان چیز دیگر است. شما لطف کنید سند را بیاورید میخواهد از شما جایزه بگیرد.
آقای حسین وند:
آقای حاج «اسماعیلی» این را بگویم من امشب جایزه ام از آیت الله «قزوینی» میخواهم چون ایشان تحدی کردن.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
باشه عزیزم، بفرمایید!
آقای حسین وند:
«مصنف ابن شیبه» را بیاورید عبارتی که من میخوانم را سرچ بزنید. «حتى يَظْهَرَ دَمُهَا على يَدِهِ»
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
شما جلد کتاب را بفرمایید من جلد کتاب را میخواهم بیاورم.
آقای حسین وند:
همین عبارتی را که خواندم سرچ بزنید میآورد.
مجری:
به نظرم نکته جالبی دارد.
اقای حسین وند:
من عبارت را میخوانم شما سرچ کنید میآورد «حتى يَظْهَرَ دَمُهَا على يَدِهِ» برای جایزه من شماره کارت را به اطاق فرمان میدهم.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
«حدثنا إسْمَاعِيلُ بن عَيَّاشٍ عن أبي بَكْرِ بن أبي مَرْيَمَ عن عبد الرحمن بن الأَسْوَدِ قال كان عُمَرُ بن الْخَطَّابِ يَقْتُلُ الْقَمْلَةَ في الصَّلاَة حتى يَظْهَرَ دَمُهَا على يَدِهِ»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج2، ص144، ح7478
عمر ابن خطاب در سر نماز پشه را میکشت حتی یظهر دمها، خون پشه در میآمد.
مجری:
شپش است یا پشه؟
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
«قمله» شپش است. شپش میکشت خون شپش در دست آقای عمر ظاهر میشد.
مجری:
استاد، شما تحدی کردید که ایشان هیچ کسی را نکشته است، آقای «حسین وند» سند آورده که ایشان هم کشته است!
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
آقای بزرگوار! این چه روایتی است شما آوردی؟ (قطع کرد)
مجری:
خواستند با شما مزاح کنند هدیه و جایزه از شما بگیرند.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
این متن میگوید عمر ابن خطاب شپش را در نماز میکشت و خونش هم در دستش ظاهر میشد. خدا خیرت بدهد آخر ایشان کسی را کشته است؟
مجری:
ایشان از اول خیلی جدی آمدند خواستند مزاح کنند. ایشان از شیعیان، محبان و ارادتمندان است.
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
در شبکه «المستقله» مناظره ای که بین علمای شیعه مثل دکتر «ابو زهرا» و آقای «تیجانی» و... و از آن طرف از «عربستان» خرّطین شان آمده بودند کسانی مثل «عثمان الخمیس» و... علمای شیعه گفتند خلیفه دوم کسی را در جنگها نکشته؛ یعنی حتی یک نفر را هم نکشته است.
این جماعت سه – چهار شب باهم مناظره داشتند، علمای اهل سنت رفتند یک روایت پیدا کردند که آقای عمر با پسر خاله اش اختلاف و دشمنی داشته است، پسر خاله اش در جنگ بدر جزء اسرا بود. پیامبر به این ها اختیار داد هرکس از منسوبینشان اسیر شدند بیروند یک پولی به بیت المال بدهند اسیرشان را آزاد کنند.
بعضی ها نداشتند از جمله کسانی که اسیر بود پسر خاله جناب عمر ابن خطاب بود، ایشان پسر خاله اش را برد گفت نمیخواهم فدیه بدهم میخواهم بکشم. این کل قضیه ای است که در این باب است و آقایان نقل کردند.
اگر یک روایت صحیح السند باشد و فرض بگیریم درست هم باشد جناب عمر یک نفر را در عمرش کشته است. (در طول بیست و سه سال یک نفر)، در جنگ بدر حدود یک صد و چهل نفر از کفار کشته شدند و نصف شان توسط شمشیر علی کشته شد و نصف دیگرش به شمشیر بقیه سیصد و خرده ای نفر کشته شدند!
در «جنگ احد» همه مثل بز کوهی فرار کردند به بالای کوه رفتند امیر المؤمنین مثل پروانه اطراف وجود مقدس نبی مکرم چرخید و نگذاشت ناراحتی و آسیب جدی ببیند و دارد حضرت امیر هشتاد تا نود زخم برداشت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آب به پیشانی رسول خدا میریخت امیر المؤمنین با این که خودش هشتاد زخم داشت زخمهای خودش را کار نداشت پیشانی حضرت که زخمی شده بود داشت مداوا میکرد.
متوجه شدند خون بند نمیآيد صدیقه طاهره یک پارچه ای را آتش زد و خاکستر آن پارچه را گذاشت خون بند آمد. به این شجاعت می گویند.
مجری:
امشب اقای «حسین وند» خواستند این روایت را بخوانند که قصدشان شوخی بود. آٔقای عمر این کار را در نماز هم انجام می داده است. البته این متن در کتابهای اهل سنت آمده است در کتابهای ما نبود.
تماس بعدی اقای «رضایی» از «بندر عباس» روی خط ارتباطی هستن، سلام به شما بفرمایید.
بیننده: (آقای رضایی از بندر عباس – شیعه)
سلام حاج آقای «اسماعیلی» وقت شما بخیر. خدمت استاد بزرگوار حاج آقای «قزوینی» هم سلام علیکم، جانم فدایتان، فدایی شما هستم و تشکر میکنم از برنامه قشنگ تان و به تمام دست اندرکاران شبکه ولی عصر هم خسته نباشید میگویم.
خدمت حاج آقای عزیز عرض کنم در مورد آیه محمد رسول الله سوره فتح آیا برادران اهل تسنن این آیه را قبول دارند که اگر شمشیر آقا امیر المؤمنین نبود اسلام هم وجود نداشت میخواستم در این مورد صحبت کنید.
و همچنین در مورد ذکر «ناد علیا مظهر العجائب» بی زحمت برای مان صحبت بفرمایید. بیشتر از این مصدع اوقات تان نمیشوم.
مجری:
سلامت باشید خدا نگهدار شما. استاد سوال اول ایشان در مورد آیه سوره فتح بود شمشیر امیر المؤمنین بود که باعث نجات اسلام شد، این در منابع اهل سنت آمده است یا خیر؟
حضرت آيت الله حسینی قزوینی:
بله، بحثی که الان در مورد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) داشتیم «لولا سیف علی» در منابع متعدد اهل سنت آمده است از جمله در کتاب «شرح نهج البلاغه – ابن ابی الحدید» جلد 12، صفحه 82:
«فقال عمر و الله لو لا سيفه لما قام عمود الإسلام»
قسم به خدا اگر شمشیر علی نبود پرچم اسلام بر افراشته نمیشد!
شرح نهج البلاغة؛ المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج12، ص86
«لولا سيف علي (عليه السلام) لما قام عمود الإسلام»
كتاب: الإمام علي (ع) في آراء الخلفاء؛ نويسنده: الشيخ مهدي فقيه إيماني (وفات: معاصر)، تحقيق: ترجمة: يحيى كمالي البحراني، ناشر: مؤسسة المعارف الإسلامية، 1420، ص129
مجری:
همچنین ایشان در مورد «ناد علیا مظهر العجائب» پرسیدن!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
«نادِ علیا مظهر العجائب» مشهور است بنده خودم یک سند محکم برایش پیدا نکردم؛ ولی اولیاء خدا به این عمل کردند.
یکی از دوستان مان که حدود بیست دو، یا بیست و سه سال شاگرد آیت العظمی «بهجت» بود میگفت من در کتابخانه آستان قدس رضوی دیدم (الان در ذهنم نیست) خط امام رضا (علیه السلام)، یا خط بزرگان بوده در آن جا دیدم نوشته شده:
«نَادِ عَلِيّاً مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ، تَجِدْهُ عَوْناً لَكَ فِي النَّوَائِبِ، كُلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَيَنْجَلِي، بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّد، بِوَلايَتِكَ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ»
این يَا عَلِيُّ سه مرتبه گفته بشود گفت سه مرتبه را آنجا دیدم، جاهای دیگر که نقل کردند همه یک مرتبه است.
مجری:
بعضی جاها 110 مرتبه میگویند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
110 مرتبه یا علی میگویند، امیر المؤمنین اسم اعظم الهی است در زیارت ششم امیر المؤمنین که من به عزیزان توصیه میکنم از زیارت ششم امیر المؤمنین غفلت نکنند. خیلی مهم است، نسبت به حضرت امیر به قدری مطالب والا و معرفتی در این جا است من این طور در جای دیگر یا ندیدم یا کم دیدم.
«السَّلامُ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَیعْسُوبَ الدِّینِ، وَقائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا بابَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا عَینَ اللّهِ النَّاظِرَةَ، وَیدَهُ الْباسِطَةَ، وَأُذُنَهُ الْواعِیةَ، وَحِکمَتَهُ الْبَالِغَةَ، وَ نِعْمَتَهُ السَّابِغَةَ، وَ نِقْمَتَهُ الدَّامِغَةَ السَّلامُ عَلَی قَسِیمِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ...»
خیلی معارف بالایی در زیارت ششم امیر المؤمنین است. اولیاء خدا هم عادتشان بر این است زیارت عاشورا میخواهند بخوانند قبل از زیارت عاشورا زیارت ششم امیر المؤمنین را میخوانند.
راوی میگوید من خودم در حرم و کنار قبر امیر المؤمنین بودم از امام صادق (سلام الله علیه) یا از امام رضا (سلام الله علیه) است (الان در ذهنم نیست) امام آن جا اول زیارت ششم را خطاب به حضرت امیر خواندند هم که زیارت رسول الله است و هم زیارت امیر المؤمنین است بعد زیارت عاشورا را همانجا در حرم حضرت کنار قبر امیرالمؤمنین خواندند.
لذا من به دوستان توصیه میکنم آنهای که اهل خواندن زیارت عاشورا هستند ولو اختصارش هم باشد تلاش کنید روز یکبار یا دو بار در ماشین هستید، چند بار بخوانید یا گوش کنید. اگر در روز ده بار هم زیارت عاشورا بخوانید والله پشیمان نمیشوید!
زیارت عاشورا یکی از بهترین زیارات انس با خدای عالم، و انس با امام حسین است عشق و عاشقی است. مرحوم «علامه امینی» میگفت یکی از چیزهای که در برزخ بداد من رسید «زیارت امام حسین سلام الله علیه) و زیارت عاشورا» بود.
کسی که میخواهد بخواند اول زیارت ششم امیر المؤمنین را بخواند، بعد زیارت عاشورا بخواند و بعد هم دعای علقمه را بخواند حداقل یک مرتبه سه تا را باهم بخواند بعد زیارت عاشورای خالی را بخواند ان شاءالله امام حسین قبولش میکند.
مجری:
حضرت استاد از شما خیلی ممنونم استفاده کردیم، خدا به شما سلامتی و طول عمر با عزت بدهد. دوستان عزیز از شما هم ممنونم که امشب هم برنامه «حبل المتین» را همراهی فرمودید ان شاءالله که مورد عنایت و توجه شما قرار گرفته باشد.
تلاش ما در این برنامه و برنامههای مختلفی که در شبکه جهانی حضرت ولی عصر پخش میشود این است که تمام قد و با تمام وجودمان از ولایت و امامت مولای متقیان حضرت امیر مؤمنان، اسد الله الغالب، علی ابن ابی طالب (سلام الله علیه) دفاع کنیم.
ان شاءالله که آقاجانمان از همه ما بپذیرند و این برنامهها ذخیره برای دنیا، آخرت و شب اول قبرمان باشد، شما بیننده عزیزی که پای شبکه حضرت ولی عصر و برنامه ها را با دقت میبینید و رصد میکنید بعضیها دغدغه شان این است که تبدیل به ویدئو و کلیپ میکنند و منتشر میکنند اینها بسیار ارزشمند است.
ما را از دعای خیر خودتان فراموش نکنید و در رأس همه دعاهایمان دعا برای ظهور و فرج مولایمان آقا جانمان حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) باشد مخصوصا که امروز در عالم میبینید چه اتفاقاتی دارد امی افتد و مردم مظلوم «فلسطین» بویژه مردم مظلوم «غزه» همچنان زیر بمباران هر روز شهید میشوند و تعداد شهدا افزایش پیدا میکند و خیلی از بچه ها و زنان دارند از گرسنگی تلف میشوند و متأسفانه همچنان بعضیها فقط بیانیه صادر میکنند و بعضیها خیلی مدعی هستند که ما میخواهیم کشور «فلسطین» را به رسمیت بشناسیم اما هیچ حمایت نمیکنند و تلاش برای آتش بست انجام نمیدهند. هیچ تلاش برای ضربه زدن به اسرائیل جنایتکار نمیکنند.
دیدیم برخی از سران عرب در «قطر» دور هم جمع شدند، به همدیگر هدیه دادند، «شاه اردن» به امیر «قطر» گردنبند طلا داد و باهم نشستند کف زدند و شیرنی خوردند و بعد هم تمام شد و هیچ اتفاق متأسفانه نیافتاد با این که «رژیم صهیونیستی» به خاک «قطر» حمله کرد و تعداد از افرادی که مرتبط با «حماس» بودند را به شهادت رساند.
در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی خدا نگهدارتان!














