برنامه حبل المتین - 16061404 (قسمت دویست و پنجاه و یک)
عنوان برنامه: ویژگیهای اختصاصی نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله
کلیدواژه: حبل المتین؛ ولادت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)؛ ویژگیهای پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم؛ خلقت نوری؛ هفته وحدت؛ سیاسی؛ مذاکره؛ رحمة للعالمین؛ پیمان شکنی؛ برجام؛ غرانیق؛ ارهاص؛ نبوت؛ بعثت!
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای علی اسماعیلی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد * دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت * به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم
سلام، درود و ارادت محضر شما مردم عزیز و نازنین بینندگان گرانقدر با محبت و ولایی درجه یک شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعای فرجه الشریف) به برنامه «حبل المتین» خیلی خوش آمدید.
در ایام بسیار نورانی و مبارک هفته وحدت و در آستانه ولادت با سعادت نورانی، موفور السرور نیّر اعظم پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و وجود نازنین رئیس مذهب جعفری، وجود امام صادق (علیه السلام) عرض تبریک خدمت همه شما مشتاقان، شیفتگان و ارادتمندان به آن حضرت دارم در هر کجا هستید الهی که دل هایتان شاد باشد به شادی اهل بیت که این روزها دل های آسمانیان و زمینیان شاد هست به خاطر ولادت با سعادت پیامبر و امام صادق (علیهم السلام)
در برنامه «حبل المتین» قرار است به صورت ویژه در مورد پیامبر صحبت کنیم. طبق معمول در محضر استاد بزرگوار و فرزانه مان حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم، حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله اسعد الله ایامکم خیلی خوش آمدید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، اسعد الله ایامکم!
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و ایام ولادت سراسر نور و رحمت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزند بزرگوارش امام صادق (سلام الله علیه) رئیس مذهب شیعه و ناشر فرهنگ اهل بیت و اسلام امام صادق را به پیشگاه مقدس مولا، صاحب، سرور و تاج سرمان آقا ولی عصر (ارواحنا فداه) و همه علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تبریک عرض می کنم.
خدا را قسم می دهم به آبروی نبی گرامی و اهل بیتش عیدی ما را فرج موفور السرور مولای مان ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد ان شاء الله!
طبق برنامه همیشگی مان در آغاز عرایض مان یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می کنیم باشد که یک لحظه ای، یک جلمه ای، یک کلمه ای، یک حرفی و یک هزارم حرفی مورد قبول صدیقه طاهره (سلام الله علیها) قرار بگیرد ان شاء الله
ما زنده به لطف رحمت زهرائیم * مأمور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند * ما منتظر شفاعت زهرائیم
سر فصل کتاب آفرینش زهراست * روح و ادب و کمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت * مسئول گزینش و پذیرش زهراست
در رتبه به انبیاء مقدم زهراست * همتای علی مرد دو عالم زهراست
بر گوی به آن که اسم اعظم جوید * شاید که تمام اسم اعظم زهراست
یا: قطعاً که تمام اسم اعظم زهراست!
«صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا إشعفی لنا فی الجنة»
مجری:
تشکر، مثل همیشه برنامه مان مزین است به نامِ نامی حضرت مادر، بی بی جان مان حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) ان شاء الله ایشان همه مان را شفاعت می کنند و به همه شیعیان، محبان و ارادتمندان شان عنایت می کنند.
حضرت استاد شب جمعه دوستان در خدمت حضرتعالی بودند چون شب دوازدهم ربیع الاول بود و به نقل اهل سنت ولادت با سعادت پیامبر و آغاز هفته وحدت، حضرتعالی مباحثی را در مورد پیامبر بیان فرمودید بنای مان بر این است در این برنامه هم ان شاء الله مباحث را ادامه بدهیم قطعاً لازمه اش این است که شما یک خلاصه ای بزرگواری بفرمایید از بحث گذشته ارائه بفرمایید چه گفته شد؟ تا ان شاء الله سوال جدید را عرض کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
در شب جمعه در رابطه با بعضی از شبهاتی که بعضی از جاهلین ما مطرح کرده بودند حوادث شب میلاد، مطالب (نستجیر بالله) نا درست است از طریق «ابو هریره، کعب الأحبار، وهب ابن منبه» و امثال این ها آمده است.
در این رابطه چند روایت مطرح کردیم روایتی از آقا امام صادق (سلام الله علیه) آوردیم. روایتی از آقا امام کاظم آرودیم، روایت معتبر که تمام حوادث شب میلاد مطرح کردند مثل فرو ریختن کنگر های کاخ شاه عصر، خشک شدن دریاچه «ساوه» آن چه که در تاریخ و روایات آمده است.
روایتی از امام کاظم (سلام الله علیه) نقل کردیم. روایتی از «ابان ابن عثمان» نقل کردیم. روایتی از «مخزوم ابن هانی» آوردیم. روایت صحیح به تمام اتفاقات شب میلاد اشاره دارد. و این که:
«ارْتَجَسَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِيوَانُ كِسْرَى»
«کاخ کسری» به لرزه افتاد!
«وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً»
چهارده کنگره آن فرو ریخت
«وَ غَاضَتْ بُحَيْرَةُ سَاوَةَ»
دریاچه کوچک «ساوه» خشکید
«وَ فَاضَ وَادِي السَّمَاوَةِ وَ خَمَدَت نِيرَانُ فَارِس»
«آتشکده فارس» که هزار سال خاموش نشده بود آن شب خاموش شد!
الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص 286
و قضایای دیگری که تمام آتش پرستان، «قریش» و همه به تکاپو افتادند امشب چه اتفاقی افتاده است، سراغ موبدان و افرادی که در مسائل نجومی اطلاعاتی دارند رفتند خیلی از این ها گفتند اتفاقی مهمی دارد می افتد ظاهراً پیغمبری که بنا است ظهور کند، ظهور کرد یا در حال ظهور است. ادیان باطل هم توسط او از بین خواهند رفت.
این قضایایی بود که جلسه قبل عرض کردیم، اضافه گفتیم «امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)» در صحبت هایشان بحث اتفاقات شب میلاد را آورد. «مقام معظم رهبری» آورده است، اینکه یک شخص حوزوی بیاید همچنین شبهه ای مطرح کند خیلی درد آور است. وقتی این ها را می شنویم قلب مان به درد می آید.
آقا ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) از این شبهات چه زجری می کشند؟ قلب مقدسش به درد می آید که افرادی نادان در لباس سربازی آقا امام زمان این طور مباحث را دارند مطرح می کنند.
البته این تنها نیست مطالب دیگری هم هست و ... عرض کردم
هر دم از این باغ بری می رسد * تازه تر از تازه تری می رسد
یکی، دو مرتبه گفتم باید شبهات «وهابیت» را کنار بگذاریم، شبهاتی که خودی ها دارند می کنند «وهابی»ها تحت تأثیر قرار نمی دهند نمی گوییم نه ولی خیلی کم است. ولی وقتی یک خودی شبهه ای مطرح می کند تحت تأثیر قرار دادن و تخریبش خیلی بیشتر از «وهابیت» است.
ما وهابیت را کنار بگذاریم یا تقلیل بدهیم یا بخشی از عرائض مان را به شبهات درون مذهبی اختصاص بدهیم. چه درون دینی باشد بعضی از شبهاتی که علمای اهل سنت مطرح می کنند، این ها باید به صورت علمی و متین جواب داده شود. شبهاتی بعضی از نادان های حوزوی های ما مطرح می کنند باید به طور کلی پاسخ داده شود نمی توانیم از کنار این شبهات و مباحث بگذریم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم، سفر اربعینی که امسال مشرف شدیم یکی از جاهایی که رفتیم گزارش های تلویزیونی گرفتیم در «مدائن» محل حکومت پادشاهان «ساسانی» بود، لحظه ولادت پیامبر چهارده کنگره «طاق کسریٰ» فرو می ریزد عظمت خیلی عجیبی و غریبی دارد.
آن جا همه چیز ثبت است اسناد، مدارک و اصل موضوع هست این که استاد فرمودند بعضی ها شبهه می کنند نمی دانم بر چه اساسی است؟ ولی این ها چیزهایی است که ثابت هست و اتفاق افتاده است.
استاد! امشب می خواهیم قدری در مورد ویژگی های خاص پیامبر گرامی اسلام برای ما بفرمایید چون یک سری ویژگی ها مخصوص خود حضرت بود ایام، ایام ولادت است در آستانه ولادت هستیم می خواهیم دل و جان مان را به نامِ نامی حضرت منور و مزین کنیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ویژگی های حضرت، زیاد است به تعبیر حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» مقام نوری و نورانیت این ها در حدی است که فراتر از ذهن بشر است. حتی خیلی از انبیاء و بزرگان آرزو می کردند مقام نبی مکرم برای آن ها روشن بشود حتی بعضی ها در رابطه با حضرت موسی دارند از خدا خواست خودت را به من نشان بده گفت رسول اکرم جلوه های نبوی را به من نشان بده.
حضرت موسی به خدا گفت خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم گفت هرگز مرا نخواهی دید هنگامی که پروردگارش بر «کوه طور» جلوه کرد کوه فرو ریخت و پاشید
(وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيكَ)
و موسی مدهوش به زمين افتاد چون به هوش آمد، عرض کرد: خداوندا! منزهی تو (از اينکه با چشم تو را ببينم)! من به سوی تو باز گشتم! و من نخستين مؤمنانم!
سوره اعراف (7): آیه 143
وقتی موسی به هوش آمد گفت (قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيكَ) خدایا توبه کردم چون رسیدن به آن جا با الفاظ و بیان نیست مگر این که کسانی در سیر و سلوک، تربیت نفس و رعایت تقوا به یک جایی می رسند که خدای عالم نور قلب شان را باز می کند.
عبارتی که در «مناجات شعبانیه» است خدایا نور قلبم را به طوری باز کن
«حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»
تا نور قلب من حجاب نورانی نه حجاب های ظلمانی پارده کند
«فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك»
إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687
شاید مقام اطلاقی نبی مکرم هست که اولین تجلی از ذات حق تعالی است. برای این که مقداری ذهن هایمان آماده باشد و ...
آب دریا را اگر نتوان کشید * هم به قدر تشنگی باید چشید
جلسه قبل عرض کردم حضرت ابراهیم از خدا می خواهد او را مسلِم قرار بدهد
(رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَينِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ)
پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتي که تسليم فرمانت باشند، به وجود آور!
سوره بقره (2): آیه 128
رسول اکرم می فرماید:
(لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ)
همتايی برای او نيست؛ و به همين مأمور شده ام؛ و من نخستين مسلمانم!
سوره انعام (6): آیه 163
من اولین کسی هستم که تسلیم حق شدم در این جا کاملاً واضح و روشن است. وقتی انبیاء مورد تهمت قرار می گیرند خودشان در پاسخ رفع اتهام می کنند. وقتی قوم حضرت نوح می گویند
(قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * قَالَ يا قَوْمِ لَيسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ * قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ * قَالَ يا قَوْمِ لَيسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ)
(ولی) اشراف قومش به او گفتند: ما تو را در گمراهی آشکاری می بينيم! گفت: ای قوم من! هيچ گونه گمراهی در من نيست؛ ولی من فرستاده ای از جانب پروردگار جهانيانم! اشراف کافر قوم او گفتند: ما تو را در سفاهت (و نادانی و سبک مغزی) می بينيم، و ما مسلما تو را از دروغگويان می دانيم! گفت: ای قوم من! هيچ گونه سفاهتی در من نيست؛ ولی فرستاده ای از طرف پروردگار جهانيانم.
سوره اعراف (7): آیات 60- 62 – 66 و 67
حضرت نوح می گوید (قَالَ يا قَوْمِ لَيسَ بِي ضَلَالَةٌ) این طور نیست که من گمراه باشم (وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ) وقتی به حضرت هود می گویند (إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ) تو را ما آدم سفیهی می دانیم می گوید (قَالَ يا قَوْمِ لَيسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ) وقتی به رسول اکرم می رسد وقتی می گویند
(وَيقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ)
و پيوسته می گفتند: آيا ما معبودان خود را به خاطر شاعری ديوانه رها کنيم؟!
سوره صافات (37): آیه 36
خودِ خدای عالم به میدان می آید می گوید:
(وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ)
و مصاحب شما [= پيامبر] ديوانه نيست!
سوره تکویر (81): آیه 22
خیلی عجیب است مقداری دقت شود جایگاه نبی مکرم در مقایسه با دیگران.
یا:
(مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى)
که هرگز دوست شما [= محمد «ص»] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است.
سوره نجم (53): آیه 2
این ها خلقت نوری نبی مکرم است خیلی جالب است که این خلقت نوری نبی مکرم افزون بر این که در منابع شیعه به صورت وفور خلقت نوری و هم خلقت نورانی شان آمده است البته بحث های است که بعضی از بزرگواران دارند
«خَلَقَكُمْ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِين حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا»
خدای عالم شما را نوری آفرید در کنار عرش الهی مشغول عبادت بودید
«فَجَعَلَكُمُ اللَّهُ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَاتَنَا»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص613
این خلقت نورانی بزرگواران است چون خلقت نوری مقدم بر همه خلایق است حتی ملائکه مقرب.
حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» تعبیری در کتاب «مصباح الهدایة إلی الولایة» دارد بارها عرض کردم کتابی در مقام ائمه (علیهم السلام) مثل این کتاب در تاریخ شیعه نوشته نشده است. گمانم هم نمی کنم کسی جرأت کند این طور دست به قلم بشود پرده را بالا بزند خیلی جرأت می خواهد.
«امام» در ذیل حدیثی از آقا امام رضا (سلام الله علیه) از امیر المؤمنین از رسول اکرم آیا ما افضل هستیم یا ملائکه در آن جا رسول اکرم می فرماید
«إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا»
عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص264
حضرت می فرماید خدای عالم ما را آفرید قبل از آن که جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل را بیافریند از نور ما، آن ها آفریده شدند. آن ها وقتی نور ما را دیدند شبهه برای شان ایجاد شد که خالق شان شاید ما هستیم
«فَسَبَّحْنَا وَ سَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ هَلَّلْنَا وَ هَلَّلَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ كَبَّرْنَا وَ كَبَّرَتِ الْمَلَائِكَة»
إرشاد القلوب إلى الصواب( للديلمي)؛ نويسنده: ديلمى، حسن بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 841 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: الشريف الرضي مكان چاپ: قم: 1412 ق، ج2، ص405
آن جا بزرگ ترین دانشگاه خدا شناسی را نبی مکرم و اهل بیتش قرار دادند جبرئیل، میکائیل و ... دانش آموختگان اولیه مکتب ولایت، امامت و رسالت هستند.
بعضی وقت ها صحبت می کنیم خدا بیامرزد آیت الله «شاه آبادی» استاد زاده «امام» توفیق داشتیم هشت سال خدمت ایشان بودیم ایشان خیلی روی این نکته تأکید داشت اگر مقام نبی بالا باشد جبرئیل واسطه فیض و وحی است.
امام صادق (سلام الله علیه) عبارتی دارد
«جَبرئیل مِنا و إلَینا»
جبرئیل از ماست و به سوی ماست ایشان می فرمود جبرئیل در عالم نور، وحی را توسط نبی مکرم از خدا می گیرد در مقام نورانی در عالم جسم می آید به جسم پیغمبر به روحِ:
(فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال)
(اين چراغ پر فروغ) در خانه هايی قرار دارد که خداوند اذن فرموده ديوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد)؛ خانه هايی که نام خدا در آنها برده می شود، و صبح و شام در آنها تسبيح او می گويند...
سوره نور (24): آیه 36
ابلاغ می کند مقداری پیچیدگی دارد حرف های خیلی سنگینی است. فقط این روایت ها را بیاورم کتاب «فضائل الصحابة» مال «احمد ابن حنبل» رئیس «حنابله»، جلد 2، صفحه 662 نبی مکرم می فرماید:
«كُنْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَام»
فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص662، ح1130
من و علی چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، مخلوق بودیم و پیش خدای عالم عبادت می کردیم. «بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَام» چهارده هزار نشان از کثرت است شاید به عدد نیاید آن جا دیگر ذهن کار نمی کند و شب، روز، آفتاب، ماه و سالی نیست. این را برای تقریب ذهن ماها گفتند.
باز در کتاب «الإصابة - ابن حجر عسقلانی» سوال می کنند:
«متی کنتَ نبیاً»
از کِی نبوت شما شروع شد؟
فرمود:
«وآدم بين الروح والجسد ...وهذا سند قوي»
الإصابة في تمييز الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق : علي محمد البجاوي، ج6، ص239، ح8289
اصلاً آدمی آفریده نشده بود «و هذا سندٌ قوی».
«آلوسی» چیز زیبایی در رابطه با آیه شریفه:
(أُولَئِكَ الَّذِينَ يدْعُونَ يبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ)
کسانی را که آنان می خوانند، خودشان وسيله ای (برای تقرب) به پروردگارشان می جويند
سوره اسراء (17): آیه 57
«فكل من عبد من دون الله تعالى من عيسى وعزير والملائكة عليهم السلام وسيلتهم إلى الله تعالى نبينا صلى الله عليه وسلم»
تمام ملائکه، تمام انبیاء حتی جبرئیل، میکائیل و اسرافیل «وسيلتهم إلى الله تعالى نبينا صلى الله عليه وسلم»؛ این حرف یک عالم سنی است البته مقداری برایم عجیب بود «آلوسی» سلفی العقیده است این معرفت را از کجا گیر آورد؟
در سه، چهار جای تفسیرش نکاتی آورد مال اولیاء الله است. امثال «آلوسی» در حدی نیستند این مطالب را بیاورند. جایی دیدم بعضی از دوستان گفتند استادی از عرفاء و اولیاء الله داشت از برکت او، این ها را گرفته است. می گوید تمام ملائکه و پیامبران واسطه شان با خدا، نبی مکرم است بعد می گوید:
«وقد تلقى الأنبياء منه من وراء حجاب الأرحام والأصلاب»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج1، ص126
پیامبرانی که در صلب پدران و رحم مادران شان بودند فیض وجود را از نبی مکرم گرفته اند. می گویند (در خانه کس است یک حرف بس است)
در رابطه با وجود مقدس حضرت ولی عصر تعبیر خیلی سنگینی دارد به نظرم باید با طلا نوشته شود در رابطه با انسان کامل حتی «ابن تیمیه» و دیگران هم می گویند انسان کامل، واسطه بین خلق و مخلوق است.
می گوید انسان کاملی که اگر یک لحظه از عالم برداشته شود دیگر عالمی وجود ندارد آسمان و زمینی وجود ندارد. مقداری به طرف عقیده شیعه می آید این که، آن انسان کامل شاید حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) باشد بعد می گوید قلم این جا رسید سر بشکست!
می گوید از آن جایی که تهمت ها زیاد سرازیر می شود دیگر نمی توانم حرف بزنم.
«فخر رازی» خیلی واضح می گوید آن انسان کاملی که واسطه بین خالق و تمام عالم هستی است حضرت مهدی است که شیعه عقیده دارد او زنده و غایب از نظرها است. می گوید به نظرم شیعه در این دو جهت صادق و درست گفته است.
بینندگان عزیز افرادی مثل «آلوسی، فخر رازی» و ... گوشه پرده را مقداری بالا می زنند. شاید به این خاطر است خدای عالم این ها را به این شکل آفرید و به زبان این ها رانده حجت برای کسانی که می خواهند حق را پیدا کنند کامل شود.
یا «ابن تیمیه» در «منهاج السنة» و ... در رابطه با آیه شریفه:
(فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)
سپس آدم از پروردگارش کلماتی دريافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذيرفت؛ چرا که خداوند توبه پذير و مهربان است.
سوره بقره (2): آیه 37
ایشان در آن جا به صراحت می گوید واسطه بین حضرت آدم و خدا، نبی مکرم بود البته ایشان حق را کتمان کرد «سیوطی» در «در المنثور» در ذیل (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ) دارد:
«عن ابن عباس قال سألت رسول الله صلى الله عليه وسلم عن الكلمات التي تلقاها آدم من ربه فتاب عليه قال: سأل بحق محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين ألا تبت علي فتاب عليه»
الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1993، ج1، ص147
حضرت آدم کجا و رسول اکرم کجا؟ طبق آماری که بعضی از آقایان می دهند فاصله بین حضرت آدم و نبی مکرم حدود هفت هزار سال است. حضرت آدم وقتی از بهشت بیرون می آید برای غفران گناهش به وجود مقدس نبی مکرم و دیگر معصومین متوسل می شود. این ها نشان می دهد جایگاه نبی مکرم چه جایگاهی والایی است.
مطالبی که برای تقریب اذهان ما آمده است در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
«لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ* وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّر»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص615
نمی توانم مقام شما را بیان کنم و ثنای شما را بگویم آن جایگاه و کنه مقام شما را نمی توانم به زبان بیاورم. هم زبان الکن است هم الفاظِ بیست و هشت، بیست و نه تا عاجز است از بیان حقایق نبی مکرم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم، بخشی از خصائص و ویژگی های نبی مکرم و معظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که جناب استاد به آن اشاره فرمودند.
قاعدتاً این روزها وقت و فصلش است که بیشتر در مورد پیامبرمان بدانیم. نکته ای که گاهی سوال می شود این که آیا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در همه جا «رحمةٌ للعالمین» بود چون یکی از صفات پیامبر «رحمة للعالمین» بود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله.
(وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ)
ما تو را جز برای رحمت جهانيان نفرستاديم.
سوره انبیاء (21): آیه 107
خدای عالم هم رئوف و رحیم است
(أَوْ يأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ)
يا بطور تدريجی، با هشدارهای خوف انگيز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رؤوف و رحيم است.
سوره نحل (16): آیه 47
در سوره حجر:
(نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ )
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! و (اينکه) عذاب و کيفر من، همان عذاب دردناک است!
سوره حجر (15): آیات 49 و 50
در یک جای دیگر می گوید یکی از آیاتی که نهایت رأفت خدا را نشان می دهد این است پیغمبر به بنده هایم بگو من خدای مهربان و بخشنده هستم. اگر آدم در حق کسی بدی کند قهر می کند باید برویم التماس و خواهش کنیم دستش و صورتش را ببوسیم تا از ما رضایت بدهد و حلال کند.
ولی خدا می گوید به بنده های گنهکارم بگو من خدای مهربان و بخشنده هستم ولی بلافاصله می گوید (وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ) حواس تان را جمع کنید غفران و رأفت من شرائطی دارد از آن طرف هم عذاب من، عذاب الیم است. در ماه رمضان در اول دعای افتتاح
«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَة»
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج3، ص108
خدایا یقین کردم ارحم الرحمینی ولی در جایی که عفو و رحمتت اقتضاء کند، «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ» هستی آن جایی که انتقام و عذاب بخواهد بیاید.
ولذا در سوره فتح آیه 29
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ)
حمد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛
سوره فتح (48): آیه 29
بله آن چه که مسلم هست (رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ) نبی مکرم غالب بر (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ)ش است.
در سوره آل عمران:
(فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ)
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند.
سوره آل عمران (3): آیه 159
اگر تند اخلاق بودی همه مسلمان ها از اطرافت پراکنده می شدند ولی این طور نیست مثلاً در سوره انفال
(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ الْخَائِنِينَ * وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)
و اگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح در آی؛ و بر خدا توکل کن، که او شنوا و داناست!
سوره انفال (8): آیه 61
اگر چنان چه مشرکین و کفار تسلیم صلح شدند تو هم با این ها صلح و سازش کن ولی از آن طرف هم می گوید:
(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ الْخَائِنِينَ)
و هرگاه (با ظهور نشانه هايی،) از خيانت گروهی بيم داشته باشی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگيرانه کنند)، به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پيمان شان لغو شده است؛ زيرا خداوند، خائنان را دوست نمی دارد!
سوره انفال (8): آیه 58
اگر دیدی نشانه ای از خیانت این ها وجود دارد آن جا به صورت عادلانه با خیانت آن ها برخورد کن.
همچنین نبی گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) با مخالفین و دشمنان شان همواره به طوری بود آن جایی که رحمت اقتضاء می کرد با رحمت برخورد کردند. قاطعیت بود با قاطعیت برخورد می کردند. شاید این ها برای عصر حاضر ما هم پیامی داشته باشد آقایانی که دم از مذاکره می زنند بیانیه مفتضحانه صادر می کنند و ... به دو، سه آیه سوره توبه کنند
(إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ ينْقُصُوكُمْ شَيئًا وَلَمْ يظَاهِرُوا عَلَيكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُتَّقِينَ
مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستيد، و چيزی از آن را در حق شما فروگذار نکردند، و احدی را بر ضد شما تقويت ننمودند؛ پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد؛ زيرا خداوند پرهيزگاران را دوست دارد!
سوره توبه (9): آیه 4
مشرکینی که با شما عهد بستند و چیزی در حق شما فروگذار نکردند (وَلَمْ يظَاهِرُوا عَلَيكُمْ أَحَدًا)
احدی را بر ضد شما تحریک نکردند (فَأَتِمُّوا إِلَيهِمْ عَهْدَهُمْ) اگر آن ها به عهدشان وفا کردند شما هم به عهدتان وفا کنید.
آقایان «برجامی» درست کردند گفتند حتی هوای آزاد و آب ما هم بستگی به او دارد گلابی های چنین و چنان دارد قضیه اش چه شد؟ همین الان «اسنب بک» و ... درست کردند خودشان هم می گویند خلاف قانون است. آقای «ظریف» باید جواب بدهد
مجری:
پانصد سکه را باید پس بدهد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
باید محاکمه شود قضیه چه بود؟ در «مجلس» آمد یک جا گفت همچنین شرطی نداشتیم بعد آقای «نبویان» بر ملا کرد بعد گفت اشتباه کردم نخوانده بودم. شما رفتید از طرف یک ملت و «مقام معظم رهبری» با آدم های که تمام توان شان نابودی «جمهوری اسلامی» است این ها جز به نابودی «جمهوری اسلامی» فکر نمی کنند. آن وقت آن جا رفتید قراردادی بستید و ... بدون این که تا آخر بخوانید!
در ادامه سوره توبه دارد اگر با مشرکین پیمان و عهدی بستید آن ها عمل کردند شما هم عمل کنید.
(وَإِنْ نَكَثُوا أَيمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ينْتَهُونَ)
و اگر پيمان های خود را پس از عهد خويش بشکنند، و آيين شما را مورد طعن قرار دهند، با پيشوايان کفر پيکار کنيد؛ چرا که آنها پيمانی ندارند؛ شايد (با شدت عمل) دست بردارند!
سوره توبه (9): آیه 12
اگر آن ها پیمان شکنی کردند به امضائی که کردند عمل نکردند امضای شان را پاره کردند. آن شبی که «ترامپ» پاره کرد انتظار داشتم آقای «روحانی» عکس العمل نشان بدهد. «مقام معظم رهبری» گفت در آن هشت سال خیلی کوتاهی ها شد خیانت ها شد شاید صلاح نبود این تعبیر را به کار ببرند این ها به نظرم هشتاد سال کشور را عقب راندند.
مجری:
هنوز هم متأسفانه طلبکار هستند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله باید محاکمه شوند یک مناظره زنده تلویزیونی بگذارند جواب بدهد به قول شما خودشان هنوز باور ندارند به این کشور خیانت کردند. وقتی «ترامپ» پاره کرد بعد از نیم ساعت آقای ... برنامه زنده داشت ایشان هم گفت ما از «برجام» خارج شدیم متملقانه صحبت کرد واقعاً آن شب از صحبت های ایشان خجالت کشیدم.
نمی دانم نظر «مقام معظم رهبری» بود ما تسلیم هستیم حرفی نداریم. اگر نه آن ها گفتند هر چه «مقام معظم رهبری» گفت چشم بگویید بعد هر چه دل تان می خواهد انجام بدهید.
(وَإِنْ نَكَثُوا أَيمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ) اگر مشرکین پیمان شکنی کردند به «برجام» تان عمل نکردند (وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ)
مجری:
این آیه انگار برای این روزها نازل شده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، در دین، مذهب، آیین و جمهوری اسلامی شما این ها طعنه زدند چه دارد؟ (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ) دستور قرآن است. اگر چنان چه این ها را نمی توانید قاتل فیزیکی داشته باشید حداقل شخصیت آن ها را لِه کنید آن ها را مفتضح کنید. مرتب در رسانه ها و صحبت هایتان بگویید این ها، این و این واین بودند.
بعد قرآن می گوید (إِنَّهُمْ لَا أَيمَانَ لَهُمْ) مشرکینی که دارند پیمان شکنی می کنند به هیچ وجه به عهد و پیمان شان عمل نمی کنند.
در سوره انفال نکته خوبی دارد:
(الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ ينْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يتَّقُونَ * فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يذَّكَّرُونَ * وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ الْخَائِنِينَ)
همان کسانی که با آنها پيمان بستی؛ سپس هر بار عهد و پيمان خود را می شکنند؛ و (از پيمان شکنی و خيانت،) پرهيز ندارند. اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابی، آنچنان به آنها حمله کن که جمعيت هايی که پشت سر آنها هستند، پراکنده شوند؛ شايد متذکر گردند (و عبرت گيرند)! و هرگاه (با ظهور نشانه هايی،) از خيانت گروهی بيم داشته باشی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگيرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پيمان شان لغو شده است؛ زيرا خداوند، خائنان را دوست نمی دارد!
سوره انفال (8): آیات 56 – 57 - 58
با آن های که پیمان بستید «برجامی» امضاء کردید مذاکره ای کردید (ثُمَّ ينْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ) هر دفعه پیمان بستید این ها پیمان شکنی کردند. در طول چهل و هفت سال این ها به کدام عهدشان عمل کردند؟
یادم نمی رود آقای «هاشمی» خدا ان شاء الله روحش را شاد کند ایشان بعد از قضیه آزاد کردن جاسوسها «تهران» آمدند به ایشان تعهد دادند به این و این و این عمل می کنیم. وقتی رفتند اعلام کردند ملزم نیستیم به عهدمان عمل کنیم تعبیر آقای «هاشمی» این نبود نزدیک بود سکته کنم این ها به هیچ عهد و پیمانی ملتزم نیستند.
از روز اول انقلاب به کدام عهدشان وفا کردند؟ آقایان بنا بود گلابی های «برجام» را بچینند ولی هر روز تحریم های دیگری اضافه شد. الان هم بساطی که سه کشور نحث «اروپایی» پهن کردند رسماً نامه به «شورای امنیت» نوشتند بر این که باید تمام تحریم ها بر گردد. ظاهراً تحریمی نماند بخواهند بر گردانند.
قرآن می گوید (الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ ينْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ) آدم احساس می کند به قول شما این آیه برای عصر ما «نظام جمهوری اسلامی» نازل شده است. (وَهُمْ لَا يتَّقُونَ) اصلاً تقوا ندارند و عبرت نمی گیرند.
(فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ) این های که این چنین هستند اگر در میدان جنگ یافتید یعنی تسلط بر آن ها پیدا کردید (فَشَرِّدْ بِهِمْ) آن چنان به این ها حمله (مَنْ خَلْفَهُمْ) آن های که پشت سرشان هستند پیمان بستند دارند حمایت می کنند آن ها هم از ترس سراغ اجاره لانه موش بروند.
این تعبیر قرآن، تعبیر خیلی زیبایی است (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ) آن چنان به این ها حمله کن آن هایی که پشت سرشان هستند فرار کنند (لَعَلَّهُمْ يذَّكَّرُونَ) شاید به عقل بیایند دیگر به فکر خیانت به شما نباشند.
(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيهِمْ) اگر قومی خیانت کرد شما هم مثل خیانت او، خیانت کنید.
مجری:
خدا می گوید:
(وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الْمَاكِرِينَ)
و (يهود و دشمنان مسيح، برای نابودی او و آيينش،) نقشه کشيدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چاره جويی کرد؛ و خداوند، بهترين چاره جويان است.
سوره آل عمران (3): آیه 54
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، قرآن به صراحت بیان می کند دکتر «گوستاو لو بون فرانسوی» تعبیری دارد می گوید آیین «مسیحیت» به ما روحیه ذلت را تلقین می کند می گوید اگر کسی به صورت راستت سیلی زد صورت چپت را هم در برابر او قرار بده تا یکی هم آن طرف بزند. اگر کسی کتت را از تنت در آورد پیراهنت را هم تقدیم کن.
می گوید ولی قرآن تعبیر دیگری دارد می گوید اگر کسی در حق شما خیانت کرد مثل او را هم خیانت کنید، کسی به شما سیلی زد دقیقاً سیلی بزن. اگر کسی کتت را در آورد کتش را در آور.
حتی «امام (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «تحریر» شان این مسئله را دارند می گوید اگر چنان چه ظالمی آمد حقی از شما برده است هر چه دادگاه و ... رفتید نتیجه نداد. شما مجاز هستید از اموال به اندازه ای که او گرفت ولو بروی دزدی کنی اموالت را بگیری، از این بهتر!
این ها نشانه این است اسلام نمی خواهد روحیه ذلت را برای مردم و مسلمان ها تلقین کند. نبی مکرمی که (رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ) است بعد از قضیه «فتح خیبر» خیانت شان محرز شد پیامبر آن ها را نکشت و زنان شان را به اسارت نبرد ولی جلای وطن داد.
حتی «وحشی» قاتل «حمزه» را بخشید وقتی در قضیه «وقت سقیف» ناگهان بر پیامبر وارد شد و شهادتین گفت.
«هبار ابن اسود» شتر زینب دختر پیغمبر را رم داد باعث سقط فرزندش شد، فراری بود پیغمبر قتلش را واجب کرده بود گفت اگر از پرده «کعبه» آویزان بود او را بکشید. خدمت پیغمبر آمد پیغمبر گفت چطور شد آمدی؟
گفت یا رسول الله می خواستم به کشورهای عجم پناهنده شوم دیدم هیچ پناهی بهتر از بخشش تو در کره زمین نیست. آمدم به بخشش تو پناهنده شوم رسول اکرم بخشید.
«عکرمة ابن ابی جهل» در «بدر» و «احد» شرکت داد پیغمبر او را بخشید. «عبد الله ابن ابی سرح» آن همه توهین به پیغمبر کرد پیغمبر اکرم او را بخشید.
ولی از آن طرف «معاویة ابن مغیرة» که «حمزه» را مثله کرده بود به «عثمان» پناهنده شد پیغمبر دستور قتلش را صادر کرد توسط «عمار» و «زید ابن حارثه»، «معاویة ابن مغیرة» به قتل رسید.
«عقبة ابن ابی معیط» عبای پیغمبر را به گردنش می پیچید و می کشید در حدی که می خواست پیغمبر را خفه کند، جزء اسرای «بدر» بود توسط امیر المؤمنین کشته شد کشته صدری یعنی کشته زجری!
مثلاً «ابو عذره شاعر» در «بدر» اسیر بود آزاد شد به شرط این که با مشرکین ارتباطی نداشته باشد ولی باز ارتباط داشت. نبی مکرم دستور داد گرفتند و او را به قتل رساندند.
این ها را باید داشته باشیم جایی که جای صلح است طرف خیانت کرده واقعاً پشیمان شده است تصمیم هم دارد دیگر خیانت نکند در آن جا باید (رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ) را اعمال کنیم. ولی اگر یکی، دو بار عهد شکنی کرد مرتبه سوم «لا عهد لها»
مجری:
یا جنایت کرد مثل جاسوسان «اسرائیلی» در قضیه جنگ دوازده روزه چه جنایاتی در داخل کردند بعضی هایشان واقعاً قابل بخشش نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، ولذا باید به این ها حواس مان باشد این که بعضی از بزرگواران موقع «نهج البلاغه» و آیه خواندند امیداوریم این آیات را که امشب گفتیم به گوش شان برسد. این آیات را هم بخوانند مقداری در صحبت ها و فرمایشات شان تجدید نظر کنند. این ها را عرض می کنم قصد جسارت و اهانت نیست تذکر است
(وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ)
و پيوسته تذکر ده، زيرا تذکر مؤمنان را سود می بخشد.
سوره ذاریات (51): آیه 55
طوری نشود دهان بعضی از افراد چفت و بست ندارد شروع به توهین کنند و ... همان طور که دیدیم نسبت به بعضی از صحبت های ایشان بعضی از افراد خیلی ناجوانمردانه به ایشان توهین کردند. با توهین صد در صد مخالف هستیم حتی بعضی ها گفتند ایشان برنامه زنده نداشته باشد.
هر کسی یک جایگاه و رتبه ای دارد نمی توانیم هر کسی از راه می رسد برای «ولی فقیه» یک دستور عمل، برای «رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه» هر کس یک دستور العملی بخواهند صادر کنند.
آن ها قطعاً معصوم نیستند ما معتقد نیستیم خودشان هم معتقد نیستند ما معصوم هستیم. ولی همین اندازه ای که احساس می کنیم تلاش می کنند کار میکنند اشکالی ببینیم تذکر می دهیم تذکر در جایی است که این تذکرات تأثیر داشته باشد. اگر تذکرات تأثیر نداشته باشد آن جا امر به معروف و نهی از منکر هم ساقط است.
مجری:
بسیار ممنون از شما حضرت استاد، استفاده کردیم
(میان برنامه)
مجری:
سلام علیکم، با تماس مخاطبین عزیز در خدمت شما هستیم، اولین تماس آقای «رضایی» از «کرمانشاه» روی خط ارتباطی هستن خدمت تان سلام عرض میکنم بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای رضایی از کرمانشاه – شیعه)
سلام علیکم... در باب حدود اختیارات «ولی فقیه» مثل آیت الله «خویی» یا «شیخ انصاری» فقط مقدار اختیارات را در امور حسبه تعیین فرمودند در مورد این توضیح بدهید. سوال دیگر نظر استاد در مورد «شیخ عبد الحلیم غزی» شبکه «القمر» گروهی موسوم به «زهرائیون» را اداره می کند چیست؟
مجری:
ظاهراً آدم به درد بخوری نیست ان شاء الله استاد بیشتر توضیح می دهند. تماس بعدی آقای «حسینی» از «مازندران» سلام علیکم بفرمایید
بیننده: (آقای حسینی از مازندران – شیعه)
سلام خدمت استاد محترم آیت الله «حسینی قزوینی» و مجری محترم آقای «مرعشی» بحث آیه 52- 53 را می خواهم بگویم سوال این که وقتی خداوند می گوید یا رسول الله همه انبیاء آمدند زمانی که نیتی داشتند شیطان می رفت القاء شیطانی می کرد مثلاً یک آیه می خواهی برای اصحاب خودت نشان بدهی این آیه قبل از این که تو بخواهی شیطان آمد به تو القاء کرده است. ما برش می داریم نمی گذاریم به تو جسارت بکند.
ولی بعضی ها بودند کاری ندارم می خواهم بگویم آیا این اتفاق برای جبرئیل هم پیش می آید؟
(لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ)
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن [= قرآن] حرکت مده
سوره قیامت (75): آیه 16
زمانی که جبرئیل امین دارد با حضرت محمد صحبت می کند خداوند می گوید یا رسول الله زبانت را تکان نده مگر پیامبر حفظ است؟ تکان نده چه است؟ فقط حفظ است می گوید امکان دارد شیطان باز هم به شما القاء کند. آیا شیطان به جبرئیل هم یک سری از کلمات را القاء کند در صورتی که امین است؟
مجری:
موفق باشید خداوند نگهدارتان باشد، استاد! آقای «رضایی» از «کرمانشاه» در خصوص حدود و اختیارات «ولی فقیه» سوالی پرسیدند گفتند مثلاً حضرت آیت الله «خویی» و «شیخ انصاری» نظراتی دارند بفرمایید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برادر عزیزم! بحث «ولایت فقیه» مثل دیگر مسائل استنباطی و اجتهادی است یک فقیه به این نتیجه می رسد فقیه در تمام امور ولایت دارد. یکی به این نتیجه می رسد ولایت مطلقه دارد که تمام اختیارات نبی و ائمه جز مختصات شان را دارد. مثل حضرت «امام» و بعضی از بزرگواران، بعضی ها می گویند ما از این ها استفاده نکردیم.
نمی توانیم برای مثل «شیخ انصاری (رضوان الله تعالی علیه)» یا آقای «خویی» تعیین تکلیف کنیم ولی آقای «خویی» در مقام علم می فرمود ولی، همچنین اختیاراتی ندارد در قضیه «انتفاضه عراق» ایشان چه کار کرد؟ فرمانده، حاکم و استاندار معین کرد همان کاری که حضرت «امام» در «ایران» انجام داد ایشان هم در «عراق» همان را انجام داد.
همین را ما اختیارات ولی فقیه می گوییم. اختیارات «ولایت فقیه» یعنی این که برای تدبیر امور مردم افرادی را معین کند خدا بیامرزد آقای «حکیم» ایشان معتقد بودند اهل کتاب، نجس هستند. ایشان مسافرتی برای مداوا به «لندن» داشت آن جا رفت دید پزشک، پرستار و ... «مسیحی» هستند دید عسر و حرجی است از «لندن» برگشت گفت همه اهل کتاب پاک هستند. نظر فقهیش عوض شد.
مجری:
نظر فقهی نه به خاطر مسئله شخصی!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، یک عسر و حرجی که برای مسلمان ها پیش بیاید. این هم یکی از مبانی استنباط احکام است از آن طرف «شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه) – متوفای 413» در رابطه با «ولایت فقیه» چه دارد. مرحوم «سلّار – متوفای 448»، «شیخ طوسی – متوفای 460»، «محقق اول – متوفای 676»، «شهید ثانی، علامه حلی، فخر المحققین، شهید اول، محقق کرکی، شهید ثانی، محقق اردبیلی، کاشف الغطاء» و امثال این ها
«صاحب جواهر» امروز تمام بساط مرجعیت ما بر مبنای «جواهر» دور می زند ایشان می گوید کسانی که «ولایت فقیه» را قبول نکرده اند «كأنه ما ذاق من طعم الفقه شيئا»
«فمن الغريب وسوسة بعض الناس في ذلك، بل كأنه ما ذاق من طعم الفقه شيئا»
جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام؛ المؤلف: النجفي، الشيخ محمد حسن (المتوفى1266هـ)، تحقيق وتعليق وتصحيح: محمود القوچاني، ناشر: دار الكتب الاسلامية تهران، الطبعة: السادسة، 1363ش. ج21، ص397
مزه فقاهت را نچشیدند «جواهر»، جلد 21، صفحه 397 ان شاء الله امسال بحث خارج فقه مان در رابطه با «ولایت فقیه» است. صوت بحث های ما در «سایت ولی عصر» گذاشته می شود متنش هم بلافاصله تایپ و بارگذاری می شود. هم تاریخ «ولایت فقیه» هم آیات مربوط به «ولایت فقیه» آقایان آوردند هفت، هشت آیه استدلال کردند.
بعضی از آقایان نزدیک به سی و پنج، چهل تا حدیث آوردند از سی و پنج، چهل دو تایش صد در صد صحیح است بتوانیم برای مسئله «ولایت فقیه» استناد کنیم. ان شاء الله یک بحث خیلی عمیق نمی گوییم بی نظیر، کم نظیر امسال داریم.
در تعطیلات تابستان هر وقت بی کار بودم به بحث مطالعه «ولایت فقیه» پرداختیم ان شاء الله خدا کمک مان کند و حضرت ولی عصر عنایتی کند پر بار باشد.
مجری:
آقای «رضایی» از «کرمانشاه» نوجوان یا جوان فعالی هستند و الحمد لله سوال زیاد و خیلی خوب می پرسند. در مورد «شیخ عبد الحلیم غزی» اشاره کردند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
چند مورد برنامه هایش را دیدم بنده خدا هیچ بار علمی ندارد یک سری حرف های می زند چه بسا ماه قبل یک حرفی زد امشب دارد ضدش را می زند و ... نه سواد آن طوری دارد یک روحیه ضد شیعی هم دارد به هیچ وجه مورد تأیید ما نیست و نگاه کردن به برنامه ایشان به نظرم خلاف شرع و صحیح نیست.
مجری:
آقای «حسینی» از «مازندران» مقدماتی که خودشان بیان کردند نتیجه سوال شان این بود آیا شیطان می تواند به جناب جبرئیل هم القاء کند اصلاً امکان پذیر است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
تعبیر قرآن در سوره حج آیه 52 این است
(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِي إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ)
هيچ پيامبری را پيش از تو نفرستاديم مگر اينکه هرگاه آرزو می کرد (و طرحی برای پيشبرد اهداف الهی خود می ريخت)، شيطان القائاتی در آن می کرد؛ اما خداوند القائات شيطان را از ميان می برد، سپس آيات خود را استحکام می بخشيد؛ و خداوند عليم و حکيم است.
سوره حج (22): آیه 52
یا پیغمبر قبل از تو ما هیچ رسول و نبیی را مبعوث نکرده ایم (إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ) شیطان در آرزوهای و دخالت می کرد (فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ) خدای عالم به انبیاء عنایت داشت آن چه وسوسه های شیطان بود از بین می برد (ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ)
در رابطه با ملائکه و ... قطعاً شیطان دسترسی به آن ها ندارد. شب جمعه عرض کردیم شیطان قبل از میلاد حضرت مسیح به هفت آسمان می رفت آن جاملائکه دوستش بودند با آن ها هم سفر، هم غذا و هم نماز بود وقتی رانده شد تا رفاقت ها بود می رفت. تا حضرت عیسی از سه آسمان آمد بعد از نبی مکرم از رفتن به آسمان ها منع شد.
اما ملائکه ویژگی های دارند (لَا يعْصُونَ اللَّهَ) یک عصمت ویژه ای دارند شیطان اصلاً اطراف آن ها نمی تواند برود برای انبیاء می گوید می روند و ... برای این است بدانیم پیغمبری که دارد با ما زندگی می کند راه می رود، ازدواج می کند و بچه دار می شود و ... با گرفتاری های که ما داریم شاید حکمت خدای عالم این است شیطان از انبیاء هم ناامید نیست می خواهد آن ها را به یک نوعی وسوسه کند. می گوید
جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد!
البته پیغمبر در عالم ناسوت است وگرنه در عالم بالا و نور در مخیله شیطان نمی گنجد اجازه هم نمی دهند به آن قسمت ها برود. ولذا در رابطه با جبرئیل و میکائیل و قضیه حدیث «غرانیق» بعضی از اهل سنت متأسفانه آوردند واقعاً مایه تأسف است امیدواریم که ان شاء الله بعضی از جوان های اهل سنت، دانشجوها، طلبه ها و فضلای شان روی قضیه آیات «غرانیق» اظهار نظر قاطعی کنند چیزهایی که دامن نبوت را به زعم این ها آلوده کرد پاک کنند.
مجری:
سوالات مهمی باقی ماند یکی از مباحثی که شاید کمتر به آن پرداخته شد بحث ارهاصات است در مورد پیامبر گرامی اسلام مقداری در رابطه با ارهاص و زمینه برای ظهور پیامبر و پیامبران (صلوات الله علیه)؛ پیامبران گذشته را بگوییم اگر رسیدیم به پیامبر خودمان هم اشاره کنیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
کلمه ارهاص با (هـ و صاد) در حقیقت از نظر لغت ارهاص یعنی محکم کردن تأسیس بنا «جوهری» در کتاب «صحاح» دارد:
«[ رهص ] الرهص، بالكسر: العرق الأسفل من الحائط»
الصحاح؛ الجوهري (وفات : 393)،تحقيق: أحمد عبد الغفور العطار، ناشر : دار العلم للملايين - بيروت – لبنان 1407 - 1987 م، ج 3، ص 1042
زیر بنای ساختمان پی ریزی می کنند شِناژ بندی می کنند این را «عرب» ارهاص می گوید. بنا می خواهد رویش بیاید باید به قدری محکم باشد اگر پنجاه طبقه بالا رفت به مشکل بر نخورد. ولی در کتاب های اصطلاح متکلمان ارهاص عبارت از امور خارق العاده و شگفت انگیزی که قبل از پیامبر شدنِ انبیاء اتفاق می افتد تا زمینه مقبولیت پیغمبر را در جامعه فراهم کند نمونه هایش را عرض می کنیم.
مثل حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) در یک جَوی که فرعون
(وَيذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيسْتَحْيونَ نِسَاءَكُمْ)
پسرانتان را سر می بريدند، و زنان تان را (برای خدمتگاری) زنده می گذاشتند؛
سوره ابراهیم (14): آیه 6
هر بچه ای به دنیا می آید اگر دختر بود رها می کرد پسر بود می کشت. در همان زمان خدای عالم ارهاصاتی انجام داد که به دست خود فرعون حضرت موسی تربیت شد. یا در قضیه حضرت عیسی و ... و نبی مکرم همین طور.
«طحانوی» صاحب کتاب «کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم» از کتاب های خیلی مهم و خواندنی نمی دانم ترجمه شد یا نشد در جلد 1
«الإرهاص شرعا قسم من الخوارق، وهو الخارق الذي یظهر من النبي قبل البعثة، سُمّي به لأنّ الارهاص في اللغة بناء البیت، فکانه بناء بیت إثبات النبوة»
قبل از نبوت پیغمبر ارهاصات این مقدمات انجام می شود تا برای اثبات نبوت کمک کند.
«محمد جمیل حمود» از علمای بزرگ اهل سنت است (معذرت می خواهم) ظاهراً شیعه است.
«وأما الإرهاص والمعجزة المنکوسة: فقد وقع الخلاف في صحة وقوعهما علی رأیین والأصح الوقوع لإمکانهما وتحققهما خارجاً»
«علامه حلی (رضوان الله تعالی علیه)» در «کشف المراد»، صفحه 330 در رابطه با ارهاصات آورده می گوید این ها معجزات، ارهاصات و کرامات قبل از پیامبران انجام می شود مثل قضیه شکستن «ایوان کسریٰ»، خشک شدن «دریای ساوه»، خاموش شدن «آتشکده فارس»، قضیه «اصحاب فیل» و امثال این ها قبل از نبوت اتفاق افتاد تا زمینه مقبولیت جامعه نسبت به نبی مکرم فراهم بشود.
«فاضل مقداد» همین تعبیر را دارد «محاضرات الأدباء» مال «اصفهانی»، جلد 2 تعبیر زیبایی دارد می گوید شبی که پیغمبر به دنیا آمد «ایوان کسریٰ» به لرزه در آمد دوازده تا (چهارده تا نیاورد) از کنگره هایش فرو ریخت «آتشکده فارس» خاموش شد «دریاچه ساوه» خشکید و امثال این ها؛ این ها جزء ارهاصات قبل از نبوت بود.
آقای «حلبی» از علمای اهل سنت در «سیره»شان، جلد 3، صفحه 280 خیلی مفصل در رابطه با قضیه ارهاصات سخن گفتند.
خلاصه این که ارهاص زمینه سازی برای مقبولیت که قبل از هر پیغمبری اتفاق افتاد تا مردم مقبولیت آن پیغمبر یا معصوم را بپذیرند.
حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در پنج سالگی به امامت رسید. می بینیم قبل از آقا امام زمان، امام جواد در هفت سالگی به امامت می رسد سر و صدای شیعه بلند می شود یک بچه هفت ساله امام می شود.
امام هادی در هشت سالگی به امامت می رسد برای مقبولیت امامت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) در پنج سالگی زمینه سازی می شود این را ارهاصات می گوییم یعنی زمینه سازی؛ نسبت به انبیاء و ... به این شکل بود.
مجری:
در مورد نبی مکرم و معظم در خاطرتان هست اشاره ای بفرمایید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
چند نکته عرض کنم تعبیری که قرآن دارد (يذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيسْتَحْيونَ نِسَاءَكُمْ) فرزندان پسر شما را ذبح می کردند دختران را رها می کردند.
آیه 6 سوره ابراهیم (وَيذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيسْتَحْيونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ) بلای بزرگی از طرف خدا بود. وقتی پسری به دنیا می آمد همان ذبح می کردند هر زنی که باردار می شد مراقب بودند بچه چه زمانی به دنیا می آورد قاتلین می رفتند اگر پسر بود جلوی مادر، سرش را می بریدند.
در همین زمان حضرت موسی به دنیا آمد تعبیر قرآن چه است؟
(وَأَوْحَينَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ * وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَينٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ ينْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يشْعُرُونَ * فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يعْلَمُونَ)
ما به مادر موسی الهام کرديم که: او را شير ده؛ و هنگامی که بر او ترسيدی، وی را در دريا(ی نيل) بيفکن؛ و نترس و غمگين مباش، که ما او را به تو باز می گردانيم، و او را از رسولان قرار می دهيم! همسر فرعون (چون ديد آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشيد شايد برای ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم!» و آنها نمی فهميدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خويش می پرورانند)! ما او را به مادرش باز گردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بيشتر آنان نمی دانند!
سوره قصص (28): آیات 7 – 9 - 13
(وَأَوْحَينَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيهِ) به مادر موسی گفتیم فرزندت را شیر بده نترس اگر می ترسی (فَأَلْقِيهِ فِي الْيمِّ) داخل تابوتی بگذار در دریای «نیل» رها کن (وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي) مادر موسی، مبادا محزون بشوی و بترسی (إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيكِ) فرزندت را به تو بر می گردانیم (وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ)
در آیه بعدی وقتی تابوت کنار رود «نیل» آمد (وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَينٍ لِي وَلَكَ) فرعون دستور داد تابوت را گرفتند در تابوت نوزاد پسری بود گفت سرش را ببرید زن فرعون گفت نه این مایه نور چشم من و توست (لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ ينْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا) بزرگش کنیم و فرزند خودمان باشد. جالب این که حضرت موسی در دامن فرعون قرار می گرفت با عصبانیت ریش فرعون را می کشید!
فرعون عصبانی شد دو، سه مرتبه خواست موسی را بکشد گفت این همان بچه ای است گفتند می آید بساط من را به هم می زند. زن فرعون گفت بچه است نمی فهمد گفت امتحانش کن، زمستان بود ذغال گداخته بود گفت نزدیک بیاور ببین این طفل بر می دارد یا نه؟ همین که ذغال را نزدیک موسی گذاشتند یکی از ذغال ها را بر داشت در دهانش گذاشت زبانش سوخت لکنت زبان پیدا کرد.
فرعون طعنه می زد می گفت بلد نیست حرف بزند می خواهد بساط من را بر چیند بعد می گوید (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ) حضرت موسی را به مادرش بر گرداندیم تا این که شیر هیچ مادری را قبول نمی کرد خواهرش آمد گفت خاندانی خوب و صالحی می شناسم به گمانم اگر به زن آن خاندان بسپارید شیر آن زن را می خورد. زن را آوردند موسی شیر مادرش را خورد، (فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ)!
همه این ها زمینه سازی است «بنی اسرائیل» این قضایا را دارند می بینند زمینه سازی برای نبوت حضرت موسی است.
در رابطه با حضرت عیسی قضایایی که پیش می آید بعد از حضرت موسی جامعه دنبال مسائل معنوی نبودند همه دنبال مادیّات، کشت و کشتار بودند یک دفعه حضرت عیسی می آید تعبیر قرآن این است پیک مان را پیش حضرت مریم فرستادیم وقتی دید گفت:
(قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيا * قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيا * قَالَتْ أَنَّى يكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيا * قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَي هَينٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيا * فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يا لَيتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيا مَنْسِيا * فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيا * يا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيا * فَأَشَارَتْ إِلَيهِ قَالُوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيا * قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيا)
او (سخت ترسيد و) گفت: من از شر تو، به خدای رحمان پناه می برم اگر پرهيزگاری! گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمده ام) تا پسر پاکيزه ای به تو ببخشم!» گفت: «چگونه ممکن است فرزندي براي من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلوده ای هم نبوده ام! گفت: «مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين کار بر من آسان است! (ما او را می آفرينيم، تا قدرت خويش را آشکار سازيم؛) و او را برای مردم نشانه ای قرار دهيم؛ و رحمتی باشد از سوی ما! و اين امری است پايان يافته (و جای گفتگو ندارد)!» درد زايمان او را به کنار تنه درخت خرمايی کشاند؛ (آنقدر ناراحت شد که) گفت: «ای کاش پيش از اين مرده بودم، و به کلی فراموش می شدم! ناگهان از طرف پايين پايش او را صدا زد که: «غمگين مباش! پروردگارت زير پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است! ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد کاره ای!! (مريم) به او اشاره کرد؛ گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوييم؟!» (ناگهان عيسی زبان به سخن گشود و) گفت: من بنده خدايم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است!
سوره مریم (19): آیات 18- 19- 20 – 21 – 23 – 24 – 28 – 29 - 30
(قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيا) اگر آدم با تقوایی هستی به من نزدیک نشو این ها پاکدامن بودند (قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ) از طرف خدا آمدم (لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيا) برایت بچه خوبی به تو ببخشم (قَالَتْ أَنَّى يكُونُ لِي غُلَامٌ) بچه چه است ازدواج نکردم زنا کار هم نیستم، گفت خدا کارش را انجام می دهد با این ها کارت نباشد (قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَي هَينٌ)
جالب است وقتی جبرئیل آمد بعضی ها می گویند یک هفته، سه روز یا چند روزی بود درد زایمان گرفت به نقطه ای دور دست رفت گفت (يا لَيتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا) ای کاش قبل از این مرده بودم (كُنْتُ نَسْيا مَنْسِيا) از زبان ها افتاده بودم. (فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا) از زیر پایش که بچه متولد شده بود همان لحظه داد زد مادر چرا ناراحت هستی (أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيا) زیر پایت را نگاه کن آب گوارا جاری است.
این مطالب در آن عصر، این قضایا منتشر می شود زمینه سازی است. جاری شدن جوی آب، سخن گفتن حضرت عیسی در گهواره؛ وقتی آمد همه اعتراض کردند (يا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ) پدر و مادرت بد کاره نبودند از کجا این بچه را آوردی؟ (فَأَشَارَتْ إِلَيهِ) گفت از این بچه سوال کنید همه این ها زمینه سازی (ارهاص) برای قبول نبوتِ نبی مکرمی که می خواهد بساط مادی گرایی «بنی اسرائیل» را به هم بزند.
گفتند (قَالُوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيا) بچه ای که در گهواره است چطور حرف بزند؟ (فَأَشَارَتْ إِلَيهِ، قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيا) حضرت عیسی تازه متولد شده شروع به سخن گفت من بنده خدا هستم خدا من را پیغمبر قرار داد امثال این مسائل همه زمینه سازی ارهاص برای قبول نبوت حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) است.
در رابطه با نبی مکرم قضیه «اصحاب فیل» تصمیم می گیرد خانه خدا را برای همیشه نابود کند «عبد المطلب» را می بیند نور نبوت در پیشانی «عبد المطلب» روشن است. وقتی می رود با «ابرهه» صحبت کند می گوید شترانی دارم شترانم را می خواهم «ابرهه» گفت تصور کردم شما رئیس بدها هستید می آیید در رابطه با ویرانی «کعبه» سوال کنی و ... گفت: «أَنَا رَبُّ الْإِبِلِ وَ لِهَذَا الْبَيْتِ رَب» من صاحب این شتران هستم «کعبه» هم صاحب دارد. این قضیه اتفاق می افتد کاملاً واضح و روشن است.
الان فرصت نیست عرض کنم فقط عبارتی از مرحوم «مجلسی اول» بیاورم در جلد 7 می گوید تمام اهل اخبار از شیعه و سنی در قضیه «اصحاب فیل» اتفاق نظر دارند همه معتقد هستند این مسئله یکی از قوی ترین ارهاص بر نبوت پیغمبر ما هست؛ چون در سال ولادت نبی مکرم این اتفاق افتاده است.
همچنی معجزاتی که قبل از نبوت از نبی مکرم صورت گرفت، به معجزات تعبیر می کند کرامات یا ارهاصات فرقی نمی کند. می گوید:
«أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى»
فراتر از شمارش هست.
«تفسیر ابن کثیر» وقتی در رابطه با ارهاصات صحبت می کند می گوید در رابطه نبی مکرم، نور نبوت را خیلی از راهب ها دیدند و ایمان آوردند. «ابو طالب و عبد المطلب» به همین شکل بود قضایای زیادی از نبی مکرم اتفاق افتاد همه چشم ها به طرف نبی مکرم بود.
از آن طرف «یهود» تمام تلاشش را برای نابودی رسول اکرم به کار برد قبل از او برای «عبد الله» حتی بعضی ها دارند «عبد الله» توسط «یهود» ترور شد.
در مورد نبی مکرم نتوانستند کاری کنند و قضایای که قبل از نبوت اتفاق افتاد ارهاصات، زمینه سازی های برای مقبولیت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود!
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنونم از شما استفاده کردیم، سایه تان مستدام باشد. تشکر و سپاس از نگاه و توجه تان در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جانمان حضرت مرتضی علی خدا نگهدار!














