لينک دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی - 01 03 1404
عنوان برنامه: نقش وسوسههای شیطان در غفلت انسان از یاد خدا
استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی
مجری: آقای مسلم آقایی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم؛ به نام مناسب ترین واژه ها به رسم محبت به نام خدا، عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان بزرگوار، فرهیختگان گرامی. توفیق نصیب بنده حقیر شده که در استدیو کنار عالم والاقدر وجود نازنین حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» هستم حضرت استاد عرض سلام، ادب و احترام دارم خیلی خوش آمدید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان طلب می کنم.
طبق برنامه همیشگی مان طلیعه عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم، باشد که آن سیدة نساء العالمین نظر لطف و گوشه چشمی هم به ما و بینندگان عزیزمان داشته باشد.
سیلی میخ در و آتش نگارم را گرفت * بشکند دست مغیره چون که یارم را گرفت
پیش چشمم همسرم را زد عدوی بی حیا * این جسارت هدیه پرورگارم را گرفت
فاطمه بود و نبودم بود قنفذ با لگد * ضربه ای زد پشت در، ایل و تبارم را گرفت
آسمان شد روضه خوان و گریه کن عرش خدا * داغ زهرا خنده های روزگارم را گرفت!
در کنار قبرش فرمودند:
«أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ»
زهرا، دیگر لب های علی تا آخر عمر به خنده باز نخواهد شد، شب های علی آسودگی ندارد. غصه های تو تمام صبرم و کاسه صبرم را لبریز کرد!
صبر کردم در عزای خاتم پیغمبران * داغ زهرا عاقبت صبر و قرارم را گرفت.
(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
مجری:
استاد! خدا به شما خیر بدهد نام نامی حضرت مادر را در طلیعه برنامه بردید بر نورانیت برنامه افزودید.
بیست و سه ذی القعدة تقریباً ایام زیارتی آقا جان مان امام رضا بود. امشب، شب 25 ذی القعدة به عبارتی «دحو الارض» و مناسبت های است که ان شاء الله به آن بپردازیم. اگر خاطر تان باشد در سلسله جلساتی که از مباحث استاد استفاده می کردیم حضرت استاد به گناهان قلبی در چند جلسه اشاراتی کردند.
به تک مؤلفه گناه قلبی تکبر بود در موردش صحبت کردند و این که عامل اصلی انحراف شیطان (ابلیس) همین تکبر بود چطور باعث گمراهی انسان ها می شدند. پیرامون شیطان شناسی، پیرامون واژه های ابلیس و از چه راه های ابلیس ما را منحرف می کند گفتگو کردیم.
حضرت استاد این مباحثی بود که در جلسات قبل از بیانات شما استفاده کردیم. با اجازه شما این گونه می خواهم طرح موضوع کنم از شما تقاضا می کنم گریزی به جمع بندی مباحث جلسه قبل داشته باشید.
سوال را این گونه مطرح می کنم اگر در رابطه با ابزار، وسیله و وسوسه های شیطانی بخواهیم بیاناتی را از حضرتعالی داشته باشیم در این خصوص و ابزارهای وسوسه شیطانی ارائه طریق بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
نسبت به «دحو الارض» اشاره کردید شب 25 ماه ذی القعده است. فردا روز دحو الارض است پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روی آب کاری با آن هایش نداریم. «حسن ابن علی وشاع» می گوید کودک بودم همراه پدرم خدمت امام رضا رسیدم همان طور که عزیزمان هم اشاره کردند روز زیارتی آقا امام رضا هم است.
آن های که توفیق داشتند مشرف شدند آن های که توفیق نداشتند از راه دور سلام بدهند «السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا» من همیشه این طوری سلام می دهم «السلام علیک یابن فاطمة الزهرا» سلام بر تو ای فرزند زهرا چون زهرا را خیلی دوست دارم وقتی در سلام ها نام حضرت زهرا را می بریم نظر ویژه ای به انسان می کند.
روبروی «مشهد مقدس» بایستید «السلام علیک یابن فاطمة الزهرا» همین کافی است. آن ها فقط دل می خواهند شاید بعضی ها حضور هم داشته باشند ولی نتوانند با امام رضا رابطه بر قرار کنند.
بعضی از افراد هستند فرسنگ ها دور هستند حتی بعضی ها خارج از کشور آن طرف دنیا هستند متوجه ساحت مقدس آقا امام هشتم می شوند حاجت می گیرند حضرت به آن ها عنایتی می کند.
خلاصه اهل بیت، دل می خواهند لقلقه زبان نمی خواهند. شکسته دلی می خواهند
در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس * بازار خود فروشی از آنِ کوی دیگر است
«حسن ابن علی وشاء» می گوید بچه بودم همراه پدرم خدمت امام رضا (سلام الله علیه) رسیدیم روز 25 ذی القعدة هم بود حضرت فرمود شبی که گذشت شبی است که حضرت ابراهیم به دنیا آمد شب ولادت حضرت عیسی آن معجزه بزرگ الهی و زمین زیر کعبه پهن شد.
هر کس این روز را روزه بدارد گویا شصت ماه روزه داشت معادل پنج سال روزه است. جزء چهار روزی است که روزه اش فضیلت زیاد دارد مثل روز مبعث و بعضی از روزهای دیگر.
یا در بعضی از روایات دارد روزه، روز دحو الارض مثل روزه هفتاد سال است. یا در روایتی کفاره هفتاد سال گناه است. اگر کسی بتواند امشب را نخوابد احیاء داشته باشد خیلی خوب است. میان آسمان و زمین کسانی که مشغول دعا هستند و ... ملائکه برای او دعا می کنند.
امشب و فردا با ارزش ترین و با قیمت ترین روزها است. تلاش کنیم در این روزها به یک نوعی با خدای عالم، با حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) رابطه بر قرار کنیم.
اگر توانستیم بین خودمان و آن ها گرهی بزنیم کارمان درست است هم دنیا و هم آخرت مان آباد است. این که دارد کفاره هفتاد سال گناه است این فرصت ها می گذرد فردای قیامت تأسف می خوریم چرا از این فرصت ها استفاده نکردیم!
شاید به برکت امام حسین همه ما بهشت برویم ولی:
میان ماه من تا ماه گردون * تفاوت از زمین تا آسمان است.
آیت الله العظمی «جوادی آملی» تعبیری داشت از این تعبیر خیلی خوشم آمد می گوید یکی از توفیقاتی که برای بهشتیان است زیارت و ملاقات با امام حسین است بعضی از افرادی که در بهشت هستند درخواست می کنند می خواهیم با امام حسین ملاقات کنیم.
می گویند عمل های شما در دنیا کم بود ثواب تان خیلی پایین است اعمال تان در آن حدی نیست که بتوانید با امام حسین ملاقات کنید چقدر سخت است؟
بعد آٔقای «جوادی» می فرماید این بهشت برای آدم از جهنم بدتر است. بهشتی که انسان نتواند با آقا و سرورش امام حسین ملاقات کند واقعاً هم همین طوری است. یعنی:
«إنما نفس روح الامین علی لسانه»
معتقد هستم این جمله ایشان، جمله بشری نبود.
لذا دوستان از این فرصت ها هم برای آمرزش گناهان مان استفاده کنیم و از خدا بخواهیم توفیق ترک گناه به ما بدهد. از خدا بخواهیم رابطه مان را با امام زمان آن ها باید درست کنند هر چه بخواهیم بدویم از دویدن خودمان به جایی نمی رسیم (تا یار که را خواهد و میلش به که باشد)
خیلی ها دویدند شب و روز زحمت کشیدند به جایی نرسیدند بعضی ها چه بسا در چند شب یا چند روز با توسل به عزیزترین، محبوب ترین بنده خدا حضرت سید الشهداء «وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُور» تعبیر زیبایی است «علامه طباطبایی» می گوید دُر دانه عالم هستی است.
مرحوم «شیخ جعفر شوشتری» صاحب کتاب «الخصائص الحسینیة» شاید کتاب بی نظیر در رابطه با امام حسین است. بنده توفیق داشتم دهه هفتاد این کتاب را تحقیق کردیم و چاپ شد.
ایشان می گوید با توجه به روایات و احادیث انسان احساس می کند تنها راه نجات، تنها راه نجات و تنها راه نجات امام حسین (سلام الله علیه) است. بینندگان عزیز بتوانید این شب ها با آقا امام حسین رابطه تان را برقرا کنید یک قطره اشکی از چشم تان در مصائب سید الشهداء بریزید.
به تعبیر آقا امام صادق (سلام الله علیه) اگر یک قطره اشک برای امام حسین در جهنم ریخته بشود آتش جهنم برای همیشه خاموش می شود.
من همچنین روایتی در هیچ جا ندیدم بیش از پنجاه و خرده ای سال در حوزه هستیم خدا را هم شاکر هستیم زندگی مان با روایت اهل بیت سپری شده است این روایت، روایت خیلی عجیبی است.
حتی در بعضی از روایات آمده است بعضی از شیعیانی که در اثر گناه زیاد عذاب های دنیا باعث بخشش نمی شود عذاب های جان دادن، شب اول قبر، برزخ و قیامت به جهنم می روند، آقا امام حسین تفقد می کند فلان دوست شیعه اش نیست می گویند کجاست؟ پاسخ می دهند در جهنم است حضرت می آید دستش را از جهنم می گیرد به سمت بهشت می برد. کسی هم نیست به امام حسین بگوید بالای چشمت ابروست!
ولذا دوستان امشب، شب خیلی مبارکی است و فردا «علیکم بالحسین، علیکم بالحسین، علیکم بالحسین»
اما در رابطه با بحثی که در جلسات گذشته داشتیم. این که بحث مان را با گناهان قلبی شروع کردیم رسیدیم به آن جایی که یکی از گناهان قلبی، تکبر بود خانه ویران کن است اگر کسی گرفتار تکبر شد راه نجات برای همیشه به رویش بسته می شود.
حضرت امیر فرمود شیطان به خاطر یک تکبر عبادت شش هزار سالش آتش گرفت و تبدیل به خاکستر شد. از این واضح تر و روشن تر؟
در قیامت پرونده مان را به دست مان بدهند ببینیم نه از نمازهایمان، نه از روزه هایمان، نه از عزاداری هایمان، نه از حج مان و نه از زیارت مان خبری است. شاید بگوییم خدایا اشتباه شده این پرونده مال من نیست.
خطاب می آید پرونده مال خودت است ولی فلان روز در برابر فلان آیه تکبر کردی تمام اعمالت حبط شد هیچ چیز در پرونده ات نیست.
دوستان شما را به خدا همچنین منظره ای را تصور کنید چه حالی به ما رخ می دهد؟ هر چه التماس کنیم خدایا ما را بر گردان!
(رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ کَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ)
پروردگار من! مرا باز گردانيد! شايد در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!
سوره مؤمنون (23): آیه 99 و 100
جبران کنم (کَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ) نه این فقط گفتاری است همه چیز را به شما گفتیم و به گوش تان رسید.
لذا در جلسات گذشته مفصل در رابطه با کیدهای شیطانی بحث کردیم. یکی از کیدهای شیطان به خاطر تکبر از درگاه الهی رانده شد قسم خورد خدایا به خاطر این که من را از درگهت راندی
(قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ)
گفت: به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!
سوره ص (38): آیات 82 و 83
قسم به عزتت همه بندگانت را گمراه می کنم (إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ) زورم به مخلَصین نمی رسد. این که مُخْلَص چه است؟ یک دنیای دیگری دارد.
در جلسه گذشته بحثی را شروع کردیم به نظرم بحث خیلی حساسی بود برایم خیلی عجیب بود. بحث می کردم احساس می کردم تمام رگ های بدنم دارد می لرزد.
عرض کردیم شیطان با تمام توان خودش و نیروهایش را برای گمراهی ما بسیج می کند.
(ثُمَّ لَآتِينَّهُمْ مِنْ بَينِ أَيدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ)
سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ شان می روم؛ و بيشتر آنها را شکر گزار نخواهی يافت!
سوره اعراف (7): آیه 17
از راست، چپ، جلو و عقب شیطان شروع به وسوسه می کند تا ما را از راه به در کند. چه بسا یک دفعه، یک بنده ای را وادار به غیبت می کند دلش آرام نیست وادار به قسم دروغ گفتن، دزدی کردن، زنا کردن، آدم کشتن می کند هیچ کدام از این ها برای شیطان آرام بخش نیست.
اگر یک بنده ای (معذرت می خواهم) صد تا آدم بکشد شیطان آرامش ندارد، باز طمع دارد مقداری بیشتر آدم بکشد. شیطان چه زمانی آرامش می گیرد؟
(كَمَثَلِ الشَّيطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ)
کار آنها همچون شيطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بيزارم، من از خداوندی که پروردگار عالميان است بيم دارم!
سوره حشر (59): آیه 16
انسان را به مرز کفر برساند به مقدسات، به خدا و پیغمبر بی ایمان بشود این جا شیطان آرامش می گیرد (لِيطْمَئِنَّ قَلْبِي) می شود. وقتی که به این جا رسید (فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ) وقتی به کفر رسیدی دیگر با تو کار ندارم از تو بیزار هستم هر کار می خواهی، انجام بده من به مقصد رسیدم.
دوستان عزیز خیلی مراقب باشید تمام این قضایا در کمین همه ما است حضرت یوسف صدیق قهرمان مبارزه با نفس است تمام مقدمات انحراف برایش فراهم است «زلیخا» با آن موقعیت سیاسی، اجتماعی و وجاهتی که دارد و اصرار به تمام معنا از آن طرف اگر چنان چه تن به خواسته های «زلیخا» ندهد تهدیدها چه بسا زندان و کشتن همه چیز هست.
یک لحظه خودمان را به جای حضرت یوسف قرار بدهیم چه کار می کنیم؟ چند مرده حلاج هستیم! با همه این حال حضرت یوسف یک دفعه سرش را بلند نکرد به صورت «زلیخا» نگاه کند این را ایمان می گویند.
(وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَاي إِنَّهُ لَا يفْلِحُ الظَّالِمُونَ)
و آن زن که يوسف در خانه او بود، از او تمناي کامجويي کرد؛ درها را بست و گفت: «بيا (بسوي آنچه براي تو مهياست!)» (يوسف) گفت: «پناه ميبرم به خدا! او [= عزيز مصر] صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامي داشته؛ (آيا ممکن است به او ظلم و خيانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نميشوند!»
سوره یوسف (12): آیه 23
(وَقَالَتْ هَيتَ لَكَ) یوسف تو را چه شده، این همه دارم التماس و خواهش می کنم فقط یک جمله گفت (مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي)؛ خدا من را دارد می بیند!
وقتی «زلیخا» می خواست حضرت یوسف را از راه به در کند پارچه ای روی بتش کشید حضرت یوسف گفت «زلیخا» تو داری از این بتی که عقل و شعور ندارد حیا می کنی، من خدایی که عالم بما کان، بما هو کائن هست و دارد من را می بیند در محضر او هستم چطور گناه کنم؟ همین یوسف می گوید:
(وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ)
من هرگز خودم را تبرئه نمی کنم، که نفس (سرکش) بسيار به بدی ها امر می کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.
سوره یوسف (12): آیه 53
فقط تلاش کنیم از خدا کمک بگیریم.
حضرت داود مأمور شد به دانیال ابلاغ کند:
«فَقُلْ لَهُ إِنَّكَ عَصَيْتَنِي فَغَفَرْتُ لَكَ وَ عَصَيْتَنِي فَغَفَرْتُ لَكَ وَ عَصَيْتَنِي فَغَفَرْتُ لَكَ فَإِنْ أَنْتَ عَصَيْتَنِيَ الرَّابِعَةَ لَمْ أَغْفِرْ لَكَ»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص436، ح11
سه مرتبه گناه کردی اگر مرتبه چهارم گناه دیگر تو را نمی بخشم حضرت داود گفت یا دانیال خدا فرمود من رسول خدا هستم
(وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)
و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!
سوره نور (24): ایه 54
گفت دستت درد نکند خدا حافظ شما شب هنگام حضرت دانیال به مناجات ایستاد (خوب دقت کنید)، (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي) یعنی چه؟ دانیال گفت خدایا توسط پیغمبرت حضرت داود به من رساندی گناه کردم بخشیدی، گناه کردم بخشیدی، گناه کردم بخشیدی و گفتی اگر چهارمین مرتبه گناه کنم نمی بخشی خدایا قسم به عزت و جلالت اگر از دستم نگیری گناه می کنم باز گناه می کنم باز گناه می کنم.
(وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)
و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را می کند!
سوره طلاق (65): آیه 3
باید همواره تلاش کنیم توکل مان بر خدای عالم باشد تفوییض امر به او کنیم.
یکی از چیزهایی که شیطان خیلی روی بندگانش سرمایه گذاری می کند دلش آرام می گیرد آن جایی است که انسان را به مرز کفر برساند اگر به مرز کفر رسید دیگر هیچ کاری ندارد می گوید دیگر تمام شد می گوید هر کاری می خواهی انجام بده دیگر هیچ عملی از تو پذیرفته نیست.
در روز قیامت صدو بیست و چهار هزار پیغمبر از تو شفاعت کنند شفاعت آن ها پذیرفته نیست من به هدفم رسیدم. همان طوری که خدا من را برای همیشه از رحمتش راند تو هم به یک جایی رسیدی که برای همیشه از رحمت خدا رانده شدی
مجری:
استاد! نفس انسانی که فرمودید این قدر مصادیق و نکات گفتید می تواند ابزارهای وسوسه شیطان باشد در خصوص نفس انسانی نگاه قرآنی هم وجود دارد؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با نفس (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي) در این رابطه باید یک وقتی مفصل صحبت کنیم که نفس، مراحل مختلفی دارد یک جا می گوید (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) یک جا می گوید:
(وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ)
و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بيدار و ملامتگر (که رستاخيز حق است)!
سوره القیامة (75): آیه 2
قسم می خورم به نفس ملامتگر. یک دفعه نفس مطمئنه می گوید این ها، آن مراحل نفسی است که ما باید مرحله به مرحله از قسمت های مختلف نفس خودمان را با ریاضت، با ترک گناه، انجام واجبات، مخالفت با هواهای نفسانی، نفس اماره مان را به نفس لوامه تبدیل کنیم. نفس لوامه مان را به نفس مطمئنه تبدیل کنیم. یا نفس ملهمة
(فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا)
سپس فجور و تقوا (شر و خيرش) را به او الهام کرده است
سوره شمس (91): آیه 8
این ها مراحل نفس در قرآن است که باید دقت کنیم. ولی آن چه که مهم هست باید توجه داشته باشیم این که نفس به عنوان ابزار دست شیطان می خواهد با ما چه کار کند!
در روایت دارد:
«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص64
دشمن ترین دشمن شما نفسی است که در درون سینه شما دارد شما را گمراه می کند. در مورد روش های شیطان برای اغوا دو، سه نکته عرض کنم بعد وارد این بحث شویم.
یکی از کارهای شیطان، وسوسه است یعنی شیطان نمی تواند ما را مجبور به گناه کند خدای عالم همچنین قدرتی به او نداده است.
این که بعضی ها همه چه را به گردن شیطان می اندازند کاملاً اشتباه است شیطان را هم نشناختند. کار شیطان، وسوسه است از حضرت آدم گرفته
(فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيطَانُ لِيبْدِي لَهُمَا مَا وُورِي عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا)
سپس شيطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندام شان پنهان بود، آشکار سازد!
سوره اعراف (7): آیه 20
شیطان وسوسه کرد (لِيبْدِي لَهُمَا مَا وُورِي عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا) کرد آن چه را که کرد.
یکی از کارهای که شیطان انجام می دهد این که ما را از یاد خدا غافل کند.
(اسْتَحْوَذَ عَلَيهِمُ الشَّيطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ)
شيطان بر آنان مسلط شده و ياد خدا را از خاطر آنها برده؛ آنان حزب شيطانند! بدانيد حزب شيطان زيانکارانند!
سوره مجادله (58): آیه 19
تمام وسوسه هایش را می کند القائاتی در ذهن ما می آورد می خواهیم نماز بخوانیم همه بنده ها دوست دارند موقع نماز خواندن از اول تا آخر حواس شان جمع باشد.
گمان نمی کنم یک مسلمان پیدا بشود راضی باشد که در نماز حواسش پرت بشود. ولی شیطان چه کار می کند؟ (اسْتَحْوَذَ عَلَيهِمُ الشَّيطَانُ) تمام وسوسه های خودش را همراه انسان می کند
انسان «الله اکبر» می گوید بدهکاری هایم چطور می شود، فرزندانم چطور می شوند؟ درسم چطور می شود، و ... در حالت عادی این طور خطورات به ذهن ما نمی آید؛ ولی همین که وارد نماز می شویم دریایی از خطورات به ذهن مان می آید.
خوشا به حال آن های که خطورات شان، خطورات آدمیزادی است به فکر خانواده، مغازه، پول و قرض هستند.
بعضی ها هستند وقتی وارد نماز می شوند فکرشان این است چطور مردم را گمراه کنند؟ چطور سر مردم کلاه بگذارند؟ چطور بر این جنسی که فعلاً کمیاب است ببرند در انبار مخفی کنند؟ یا دنبال قتل کسی هستند چطور (نستجیر بالله) دنبال گناه و فحشاء هستند. این ها خیلی بدبختی است نماز می خواند ولی فکرش طرف گناه و معصیت است.
(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)
آنها که تلاش هایشان در زندگی دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، می پندارند کار نيک انجام می دهند!
سوره کهف (18): آیه 104
با این حال تصور می کند نماز می خواند کار خوب دارد می کند در روایت امام صادق (سلام الله علیه) از رسول اکرم فرمود کسی که نماز می خواند در نماز حضور قلب ندارد خود نماز او را لعنت می کند.
بعد از نماز ملائکه این نماز را می خواهند بالا ببرند به آسمان اول می برند مچاله می کنند محکم بر سر نماز گزار می کوبند. به تعبیر یکی از بزرگان می فرمایند ما باید از نمازهایمان استغفار کنیم
خدا بیامرزد آیت الله «سید عبد الکریم کشمیری» را ما از باب «يَا مُبْتَدِئَ كُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا» خدای عالم به ما توفیق داد چند سالی خدمت ایشان بودیم ایشان بعد از نماز سجده شکرشان این طوری بود که سرشان را روی مهر می گذاشتند سه مرتبه عرض می کردند «الحمد لله، الحمد لله، الحمد لله»
صورت راست شان را روی مهر می گذاشتند می گفتند «شکراً لله، شکراً لله، شکراً لله»
صورت چپ شان را روی مهر می گذاشتند می گفتند «استغفر الله، استغفر الله، استغفر الله» یعنی خدایا از این نمازی که خواندم استغفار می کنم.
یکی از دوستان سوال کرد این چه ذکری است شما می گویید؟ گفت ذکر حضرت خلیل الرحمن است همین ذکر باعث شد حضرت ابراهیم به مقام خلیلیت رسید.
ان شاء الله عزیزان ما از امشب به گوششان خورد شاید بعضی ها شنیده بودند این اذکار را بعد از نمازشان بگویند. اولین کاری که می کنیم باید از نمازمان استغفار کنیم.
یکی از کارهای شیطان این که یاد خدا را از ذهن انسان می برد.
در سوره انعام خطاب به نبی مکرم است
(وَإِمَّا ينْسِينَّكَ الشَّيطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ)
و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيت ستمگر منشين!
سوره انعام (6): آیه 68
یا رسول الله اگر چنان چه شیطان یاد خدا را از ذهنت برد متوجه شدی دیگر بعد از او با این قوم ظالم ننشین دنبال کارت برو.
یکی از کارهای شیطان وعده های دروغ است.
(يعِدُهُمْ وَيمَنِّيهِمْ وَمَا يعِدُهُمُ الشَّيطَانُ إِلَّا غُرُورًا)
شيطان به آنها وعده ها(ی دروغين) می دهد؛ و به آرزوها، سرگرم می سازد؛ در حالی که جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمی دهد.
سوره نساء (4): آیه 120
اگر فکر و خیال می کنیم فلان کار را انجام بدهیم یا ندهیم اگر پول داشتم فلان کار را انجام می دادم. اگر قدرت داشتم ... تمام این ها وسوسه های شیطان است. دارد وقت ما را می گیرد ذهن ما را هم آلوده کرده است.
بعضی ها (عذر می خواهم) در دستشویی می روند شیطان گرفتارشان می کند همان جا شروع به فکر و خیال می کنند این فکر و خیال ها خیلی بد است.
انسانی که گرفتار فکر و خیال بشود بخواهد با فکر و خیال زندگیش را سر و سامان بدهد خدا توفیق را از او می گیرد. یعنی خود فکر و خیال برای تأمین و پیشرفت زندگی ضرر می زند.
به مجرد این که تصمیم گرفتی کاری انجام بدهی بگو خدایا بر تو توکل می کنم. (افوض أمری الیک) کافی است هیچ چیز نمی خواهد.
(فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ)
اما هنگامی که تصميم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن!
سوره آل عمران (3): آیه 159
(فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ)، خطاب به پیغمبر، پیغمبر می خواهی مشورت کنی یا هر کاری می خواهی انجام بدهی، بده ولی می خواهی تصمیم بگیری تصمیمت باید چسبیده به توکل بر خدا باشد. (فَإِذَا عَزَمْتَ) تصمیم گرفتی کاری انجام بدهی (فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ) به خدا توکل کن.
(وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا)
و او را از جايي که گمان ندارد روزي ميدهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را ميکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام ميرساند؛ و خدا براي هر چيزي اندازهاي قرار داده است!
سوره طلاق (65): آیه 3
(وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) یکی از کارهای دیگر شیطان این که گناهان را در چشم ما زینت می دهد.
یعنی کارهای درست می کند کارهای زشت در برابر چشم مان زیبا دیده می شود خانواده ات خرجی ندارند اشکالی ندارد بروم دزدی کنم. خدا فرمود خانواده ات نباید گرسنه باشند می روم قربةً إلی الله دزدی می کنم، این یکی از ترفندهای شیطان است. سر مردم کلاه می گذارم برای این که خانواده ام به رفاه برسند.
هر کجا فکر و خیال تان شما را به طرف گناه کشاند بدان آن جا وسوسه ها و خیالات شیطانی است.
همان تعبیری که رسول دارد (فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) همین که متوجه شدی شیطان دارد زمینه تخیلات را در تو رشد می دهد بلافاصله خدا را یاد کن بگو خدایا به خودت توکل کردم.
شیطان من جمله کسانی که زورش نمی رسد به متوکلین است یعنی کسانی که واقعاً از صمیم دل و با تمام وجود به خدا توکل کنند شیطان به آن ها راه ندارد.
مجری:
استاد خداوند به شما خیر بدهد خیلی بهره بردیم، با خودم فکر می کردم چقدر خوشبخت و خوش روزی بودم در این شب رحمت در محضر شما باشیم برنامه ای که اخلاق علوی و سیره مهدوی است از این صحبت ها استفاده کنیم.
الحمد لله رب العالمین؛ یک برتری دیگری که از صحبت های حضرت استاد وام می گیرم این که فضیلت های که در مورد دحو الارض اشاره کردید فرصت خوبی است می توانیم از فردا بهره برداری کنیم.
یک وقت شما از دحو الارض صحبت می کنید مثلاً دو، سه ماه دیگر مانده است ولی امشب، شبش است اگر عزیزان می خواهد مهیا بشوند از فضیلت روزه استفاده کنند می توانند اگر بخواهند عبادت ها و نجواهای امشب دحو الارض را داشته باشند فرصت مغتنمی است می توانند ان شاء الله بهره بردار خوبی باشند.
(میان برنامه)
مجری:
چقدر نام تو زیباست ابا عبد الله * چشم تو خالق دنیاست ابا عبد الله
مستجاب است دعا گوشه شش گوشه تو * حرمت عرش معلیٰ است ابا عبد الله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت * او نظر کرده زهراست ابا عبد الله
الحمدلله گوارای وجودتان شب جمعه، شب زیارتی آقا ابا عبد الله برنامه ای که مزین به نامِ نامی امام رضا شد و سلامی هم به آقاجانمان ابی عبدالله دادیم.
اولین تماس جناب آقای «احمدی» از «یاسوج» سلام عرض می کنم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه
بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)
عرض سلام و احترام دارم خدمت استاد عزیز حضرت آیت الله حسینی قزوینی و حضرتعالی و همه دست اندرکاران شبکه حضرت ولی عصر.
من در بحث با یکی از «وهابی»ها خبیث یکی از صدها دلیل حق بودن مولا امیر المؤمنین علی (علیه السلام) را به امر خلافت، خطبه شقشقیه آن حضرت عنوان کردم و اساس انحراف امت و پیدایش فرقه های متعدد و جدایی از قرآن و عترت را و تمام بد بینی های به اسلام و تمام کشتارها و ظلم های که به نام اسلام صورت گرفته و صورت می گیرد اساس آن را «سقیفه بنی ساعده» دانستم.
آن «وهابی» در جواب من گفت اگر امر خلافت حق حضرت علی بوده پس برای چه گفت اگر نبود حجت یاران من از امر خلافت صرف نظر می کردم. گفتم الان در حال حاضر بیش از چند میلیارد انسان به خدا ایمان ندارند و ولایت خدا را نمی پذیرند آیا این مطلب باعث می شود که از مقام خدا چیزی کم شود؟
امام علی (علیه السلام) به حکم خدا صاحب ولایت و امامت است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند که مثل امام، مثل کعبه است کعبه را به سویش می روند و کعبه نزد کسی نمی رود. بنابراین امام مثل کعبه است و باید به سویش رفت از حضرت استاد سید بزرگوار درخواستی داشتم در این باره توضیحی دیگر بفرمایند ممنونم خداوند یار و نگهدارتان!
مجری:
متشکرم خیلی بزرگواری کردید. تماس بعدی جناب آقای «منادی» از «قم» سلام عرض می کنم
بیننده: (آقای منادی از قم – شیعه)
با سلام خدمت شما و حاج آقای محترم. یکی از سوال هایم این که در این شب ها آیا نزدیکی کردن یا جمع شدن مرد و زن خوش یمن هست یا خیر؟
دوم این که الان در دنیا داریم می بینیم مخصوصاً در «آمریکا» بچه های «اوتیسم» بیش فعال، ناشنوا و نابینا و خیلی از مشکلات دیگر مثل کور دل بودن و خسیس بودن با هم هست.
مثلاً خانم حامله باشد آقا نزدیکی کنند این اتفاق ها می افتد اگر کتابی هست معرفی کنید اگر هم می شود به زبان های مختلف در دنیا پخش کنید.
مثلاً آقا و خانم رو به آفتاب با هم جمع می شوند بچه کور به دنیا می آید. کتابی از پرفسورهای خودشان خواندم مشروبات الکلی باعث «مونگولیسم» شدن می شود.
یکی شان ازدواج فامیلی است دوم این که استفاده مشروبات الکلی پنجاه درصد است. «اوتیسمی و بیش فعالی» شدن مشروبات الکلی و داروهای شیمی مخدرهای الکلی که الان آمده است حتی کافئین بالا، حتی طرف وقتی فعالیت خیلی زیادی دارد حداقل دو ساعت بدنش آرام نگرفت بچه بیش فعال می شود.
اگر می شود کتابی معرفی کنید مردم استفاده کنند. در «آمریکا» از هر ده نفر دو فرزند «اوتیسمی» می شود. خودشان اعتراف کردند اگر در آمار شما ببینید این شوخی بردار نیست مخصوصاً در کشور ما الان جوانی جمعیت می گویند مادر و پدر باید یک عمر بسوزند که دخترشان نابینا یا ناشنوا، یا اوتسمی یا بیش فعال و ... است.
مجری:
خیلی متشکرم ممنون از دغدغه مندی شما. تماس بعدی جناب آقای «بهادری» از «کرج» سلام عرض می کنم بفرمایید
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام علیکم ورحمة الله خدمت جناب آقای آقایی و حضرت استاد آیت الله دکتر حسینی قزوینی. حضرت آقا معاویه در زمانی که به سمت «مکه» آمد و بعد از آن به «مدینه» بر گشت رو به یارانش کرد گفت دارم به «شام» می روم از «مدینه» بر گشتم این آقایان را احضار کنید، چه کسانی؟ حضرت آقا سید الشهداء و دیگر کسانی مثل «عبد الله ابن زبیر، عبد الرحمن ابن ابی بکر» و دیگران پنج، شش نفر بودند.
گفت به مردم بگویید این شش نفر بیعت کردند یعنی افتراء زدند (دروغ)، «البایَعُوا و سَلمَوا» تسلیم شدند و بیعت کردند. اگر این ها نه گفتند یا لب شان تکان خورد سرشان را از تن شان جدا کنید این چه نوع انتخابی است؟ ما می گوییم «هذا انتخابُ الوهابیة» پس اسلامی که پیغمبر اسلام، پیغمبری که رحمةٌ للعالمین بود آورد چه شد؟ چه چیزی اسلام نیست؟
به گفته علمای «وهابی» می گویند معاویه این اختیار را داشت یزید را برای خلافت انتخاب کند ما می گوییم چرا پیامبر خدا این حق را نداشت علی را انتخاب کند؟ ما می گوییم انتخاب کرد شما می گویید نه علی را انتخاب نکرد. آقایان کتابی نوشتند دادند «وهابیون» بخوانند هزار جلد است در آن کتاب نوشتند انسان های صالح تمام انبیاء، صحابه شان بودند.
با این که در قرآن کریم خداوند چقدر صحابه را کوبیده است در سوره مائده آیه 25 می فرماید کل صحابه حضرت موسی فاسق و کافر شدند در «تورات» هم آمده است. حضرت عیسی را چه کسانی می خواستند دار بزنند؟ صحابه اش. سوالم این است معاویه استاندار عثمان بود با آمدن امام به عنوان خلیفه مسلمین معاویه را از استانداری «شام» عزل کرد.
این تمرد معاویه از دستور امام علی حکمش چه است، مشروع یا نا مشروع است؟ قطعاً نا مشروع است کل صحابه هم عادل هستند از جمله علی ابن ابی طالب پس معاویه بر علیه حاکم منتخب رسول خدا با رأی مردم بر علیه علی (علیه السلام) که خلیفه زمان بود جنگ کرد مشروعیت جنگ معاویه با علی از کجا آورده شد؟ از کجا وصل به اسلام است؟
صحابه عادل هستند پس علی هم عادل است مردم رأی دادند رضایت رسول خدا هم بود ملاک هم بود تمام خصوصیات حضرت رسول در وجود مبارک آقا امیر المؤمنین بوده است. در مقابل این خلیفه به حق معاویه ایستاد. امام حسن و امام حسین (علیه السلام) فرض کنیم اصلاً وجود ندارند چرا هم علی حق است و هم شمشیرش حق بود که شمشیر رسول خدا بود.
به قول آقایان معاویه هم حق است می گویند معاویه اجتهاد کرد «إجتهدَ و أخطأ» آیا چنین چیزی در قرآن داریم؟ با قبول این مطلب هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر پشیزی ارزش ندارد. چرا عمر، «مغیره» زنا کار را اعدام نکرد؟ گفت اجتهاد کرد و تشخیص داد گفت حیف است انسانی که منکر کرد را نمی توانید بگیرید چرا؟ من اجتهاد کردم.
مثل داستان «خالد ابن ولید» با زن «مالک ابن نویره»، ابوبکر گفت «خالد» اجتهاد کرد. تجاوز به زن مردم اجتهاد است؟ این خطا در اجتهاد است تمام دعواها سر این بود که عمر امر به معروف و نهی از منکر را موتور داغ همیشها سلام را خاموش کنند. امام حسین هم فرمود من مأمور هستم که قلب اسلام که همین امر به معروف و نهی از منکر است روشن کنم.
آقا چطور فرمودند؟ گفت خودم و خانواده ام هستم به من وفادار هستند تعدادی از پیر مردهای صحابه کنار من هستند. گفتند تو را می کشند گفت اشکال ندارد دین جدم دارد از بین می رود. برایم حدود هجده هزار نامه برایم نوشتند تکلیف بر گردن من این است که امر به معروف و نهی از منکر باید داشته باشم. در موقع حرکت امام حسین به چه استناد کردند؟ به نامه ها.
چند تا عامل شد؟ قرآن و دعوت مردم، قیام امام حسین بر خلاف یزید هر دو محور را داشت هم عامل بالمعروف و نهی از منکر بود هم مشروعیت نامه های مردمی داشت یعنی هجده هزار نامه از طرف کوفیان و سران قبایل برای امام حسین آمده بود. یعنی هجده هزار رئیس کل «عراق»
این ها به امام حسین کمک نکردند گفتند «قُتِلَ بِسیف جَدی» از آن طرف معاویه بر علیه امام علی قیام کرد می گویند آن مشروع شد چون مشروعیت خلافت امیر المؤمنین هم مجوز از طرف خدا و رسولش را داشت هم مجوز از طرف مردم. معاویه علیه امام زمانش علی قیام کرد نوشتند نه به معاویه چیزی نگویید او خال المؤمنین است اجتهاد کرد. «محمد ابن ابی بکر» هم خال المؤمنین است چرا به او چیزی نمی گویید و محترم نمی شمارید؟ چون تربیت شده امیر المؤمنین بود.
این جا امام حسین اجتهاد کرد خطا هم نکرده است حالا شما بگویید خطا کرد به آن امری که به دیگران می بندید. امام حسین به خاطر امر به معروف و نه از منکر شهید شد! ببخشید مزاحم اوقات شدم خدا نگهدار!
مجری:
متشکرم از دغدغه مندی تان توضیحات تان خیلی کافی و گسترده بود ان شاء الله توضیحات استاد را خواهیم شنید.
استاد آقای «احمدی» از «یاسوج» سوال اول شان در بحث «وهابی» ها و این که خلافت امیر المؤمنین، خطبه شقشقیه اشاراتی داشتند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با خطبه شقشقیه حضرت امیر فرمایش خیلی زیبایی دارند:
«لولا حضور الحاضر، و قيام الحجة بوجود الناصر، و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لا يقارّوا على كظّة ظالم و لا سغب مظلوم لألقيت حبلها على غاربها»
كتاب: نهج البلاغة؛ نويسنده: خطب الإمام علي ( ع )، ( وفات : 40)، تحقيق: شرح: الشيخ محمد عبده، ناشر : دار الذخائر - قم - ايران 1412 - 1370 ش، ج1، ص31
اگر چنان چه انبوه بیعت کنندگان نبود، با وجود این کمک ها حجت بر من تمام نمی شد. چند نکته هست افرادی که الان دارند بیعت می کنند اگر این ها نبودند اگر با این بیعت کنندگان و با این ناصرین، حجت بر من تمام نمی شد و اگر خدا از عالمان مراد از علما، علمای دین نیست مراد از علما مصداق اتمش اهل بیت (علیهم السلام) هستند.
این که در برابر ظالم و مظلوم ساکت ننشینند از مظلوم دفاع کنند در برابر ظالم بخروشند اگر این ها نبود من ریسمان خلافت را به گردنش می انداختم و رها می کردم و خلافت را قبول نمی کردم. بعضی ها می گویند این طور می گوید پس علی اگر خلیفه منصوب بود قضیه اش «لولا حضور الحاضر» چه است؟
آقایان فراموش کردند امیر المؤمنین می فرماید:
«أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله»
من عبدی از عبدهای رسول اکرم هستم!
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص90، ح5
رسول اکرم در «مکه» پیغمبر بود یا نبود؟ چرا در برابر حکام و ظالمان «مکه» سکوت کرد قیام نکرد؟ می دید پدر و مادر «عمار» را دارند با آن وضع وقیح شکنجه می کنند و زیر شکنجه شهید می شود قیام و دفاع نمی کند می فرماید
«صَبْراً آلَ يَاسِرٍ مَوْعِدُكُمُ الْجَنَّة»
شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص36، عمار بن ياسر و طرف من أخباره
تحمل کنید وعدگاه شما بهشت است. روی سینه «بلال» سنگ داغ می گذارند می گویند دست از خدا بر دار همان جا «احد، احد، احد» می گوید و امثال این قضایا چرا پیغمبر در «مکه» هیچ عکس العملی در برابر این ها نشان نداد؟ ولی به مجرد این که به «مدینه» آمد بلافاصله در برابر «قریش» موضع گرفت اموال آن ها را مصادره کرد اعلام جنگ با آن ها کرد.
در «جنگ بدر، احد، حنین، احزاب و ...» شرکت کرد، علتش این است که در «مکه» ناصر و یاور نداشت حجت هم برایش تمام نبود. امیر المؤمنین هم می گوید اگر من ناصر و کمک کاری نداشتم حجت بر من تمام نبود و این خلافتی که شما دارید برایش دست و پا می شکنید برای من هیچ ارزشی ندارد حتی به اندازه آب دماغ بز هم ارزش ندارد.
واضح تر از این امیر المؤمنین در خطبه 92 دارد «وهابی» ها آن جا خیلی غوغا می کنند امیر المؤمنین اگر خلیفه به حق و منصوب بود چرا می گوید
«دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص136، 92 و من كلام له ع لما أراده الناس على البيعة بعد قتل عثمان رضي الله عنه
من را رها کنید سراغ دیگران بروید مگر کسی که خلافت منصوبه باشد و خلافتش از طرف خدا و پیغمبر باشد می گوید «دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي»؟
بله امیر المؤمنین می بیند «طلحه، زبیر» و دیگران آمدند ما با شما بیعت مشروط می کنیم بر این که ما در رأس قدرت باشیم همان طور که در زمان عثمان هر چه دل مان می خواست انجام بدهیم در حکومت شما هم باشیم.
امیر المؤمنین می فرماید من همچنین حکومتی نمی خواهم که دیگران تصمیم گیرنده باشند. حکومتی که هر کس دلش بخواهد در هر پستی قرا بگیرد نمی خواهم. در قضیه شورای شش نفره «عبد الرحمن ابن عوف» گفت یا علی من با شما بیعت می کنم به شرط این که به سیره شیخین (ابوبکر و عمر) عمل کنی حضرت زیر بار نرفت.
گفت من اگر خلیفه بشوم آن چه که خودم از اسلام فهمیدم و سیره پیغمبر عمل می کنم کاری به دیگران ندارم. حتی در بعضی از جاها دارد سه مرتبه «عبد الرحمن» به امیر المؤمنین گفت حاضر هستیم تو خلیفه بشوی به شرط این که به سیره شیخین عمل کنی امیر المؤمنین قبول نکرد. به عثمان گفت عثمان قبول کرد.
قطعاً امیر المؤمنین همچنین خلافتی را رد می کند علی باید خلافتی را قبول کند که در آن خلافت فرامین الهی و سیره پیغمبر پیاده بشود نه سیره و روش دیگران.
لذا فرمود:
«وَ اعْلَمُوا أَنِّي إِنْ أَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِب»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص136، 92 و من كلام له (علیه السلام) لما أراده الناس على البيعة بعد قتل عثمان رضي الله عنه
این فریاد علی (سلام الله علیه) است «وَ اعْلَمُوا» آی مردم شما آمدید می خواهید با من بیعت کنید «إِنْ أَجَبْتُكُمْ» اگر بیعت شما را قبول کنم خلیفه بشوم «رَكِبْتُ بِكُمْ مَا أَعْلَم» آن چه که از سنت پیغمبر و دستور الهی فهمیدم آن را عمل می کنم.
«وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ» به حرف هیچ کس گوش نمی دهم «وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ» این که کسی من را مذمت و ملامت کند من کاری به ملامت دیگران و مفت حرف زدن عده ای دیگر ندارم. آن چه که خودم از اسلام فهمیدم به آن عمل می کنم نه دیگران بیایند به من یک اسلام به قول امروزی ها «امریکایی» یا اسلام جاهلیتی را بخواهم در میان شما پیاده کنم منِ علی این طوری نیستم!
ولذا خطبه شقشقیه آن فرمایشی که آقای «احمدی» عزیز مطرح کردند با خطبه 92 قضیه را خیلی واضح و روشن می کند دیگر نیازی به توضیح ندارد. خود پیغمبر هم فرمود:
«إن وجدت ناصرا فجاهدهم و الا فاصبر»
اگر نیرویی داشتی با مخالفینت جهاد کن اگر نداشتی ساکت باش برو در خانه ات بنشین تکلیفی نداری. حضرت نوح نیرو نداشت قیام نکرد. حضرت سلیمان نیرو داشت قیام کرد.
ولذا بنا نیست پیامبران با معجزه مردم را سر خط بیاورند و با معجزه حکومت به پا کنند. پیامبران باید الگو برای دیگران باشند. اگر پیغمبر یا امیر المؤمنین بخواهد با معجزه حکومت تشکیل بدهد دیگر الگو نمی تواند باشد. دیگران معجزه ندارند می گویند علی ابن ابی طالب معجزه داشت حکومت تشکیل داد پس ما چه کار کنیم؟
مجری:
خیلی متشکرم. آقای «منادی» فرمودند نزدیکی در شب «دحو الارض» ایرادی بر آن وارد است و این که خیلی بچه ها در کشورهای خاص هستند ایشان «آمریکا» را مثال زدند «بیش فعال، اوتیسم، نابینا یا ناشنوا» هستند.
اشاره بر این داشتند بر اثر آمیزش های که در ایام خاص هست سفارش نشده و کراهت دارد چرا کتب های در این زمینه نوشته نمی شود در جهت اطلاع رسانی به گوش عامه مردم نمی رسد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
«علامه مجلسی» چهارصد سال قبل کتابی به عنوان «حُلیة المتقین» نوشته است مردم به اشتباه «حِلیة المتقین» می خوانند. «حُلیة المتقین» تمام این ها در آن جا آورده است. اگر ماه آمیزش باشد چه تالی فاسدی دارد وسط ماه، آخر ماه، اگر قمر در عقرب باشد چه است، اگر کسوف یا خسوف باشد.
شاید بیش از هفتاد نوع مطالب را در آن کتاب از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از ائمه (علیهم السلام) در رابطه با داشتن فرزند خوب، ساعت های خوب، فرزندان بد در ساعت ها و ایام بد آورده است. البته ائمه (علیهم السلام) این ها را آوردند در کتاب «کافی، تهذیب، من لا یحضر» و ... تکه هایی از این ها هست.
مجری:
به زبان های مختلف ترجمه شده است، دغدغه آقای «منادی» هم این بود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خیلی بعید می دانم آقای «منادی» فعال هم هستید بخش های از این کتاب ها را بر دارید به زبان های مختلف ترجمه کنید و منتشر کنید در مجموع این ها ده صفحه بیشتر نیست برای ما هم بفرستید ما هم منتشر می کنیم. تنها نباید بگوییم عمل هم باید بکنیم آسیب شناسی در صورتی درست است که ما راهکار هم ارائه بدهیم.
مجری:
آقای «بهادری» از «کرج» توضیحات مبسوطس دادند برداشتم این گونه بود خلاصه سوال شان این بود وجود نازنین نبی مکرم اسلام چرا خیلی مُصر نیامدند بگویند حق با علی است من علی را انتخاب کردم؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
پیغمبر به چه زبانی بگوید؟ رسول اکرم در «مکه» سه سال مردم را به صورت سِرّی به خدا دعوت می کرد بعد از نزول آیه شریفه:
(وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ)
و خويشاوندان نزديکت را انذار کن!
سوره شعراء (26): آیه 14
پیغمبر، چهل نفر از بزرگان «قریش» و «بنی هاشم» را دعوت کرد در آن جا فرمود آی مردم:
«قولوا لا اله الا اللَّه تفلحوا»
من پیغمبر و فرستاده خدا هستم
«فأخذ برقبتي ثم قال إن هذا أخي ووصي وخليفتي فيكم فاسمعو له وأطيعوا»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص542
این علی وصی من، خلیفه من، برادر من بعد از من است. این مطلب در کتاب های معتبر اهل سنت «تاریخ طبری»، جلد 3، صفحه 321؛ «کامل ابن اثیر»، جلد 1، صفحه 585 و دیگران آوردند.
در مناسبت های مختلف در «جنگ تبوک» می گوید:
«وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي»
السنة؛ اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1400، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج2، ص565، ح1188
در جاهای دیگر:
«أنت وَلِيُّ كل مُؤْمِنٍ بَعْدِي»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج12، ص98
«أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
در غدیر سه شبانه روز مردم را نگه داشت به تعبیر «سبط ابن جوزی» از صد و بیست و چهار هزار جمعیت برای امیر المؤمنین بیعت گرفت.
بعد از غدیر، رسول اکرم هر فرصتی پیدا کرد:
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعدي»
المسترشد في إمامة عليّ بن أبي طالب عليه السلام؛ طبرى آملى كبير، محمد بن جرير بن رستم (وفات: ق 4)، محقق / مصحح: محمودى، احمد، ناشر: كوشانبور، ص 559
«اني تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ وعترتي أَهْلُ بيتي وانهما لَنْ يَفْتَرِقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 3، ص 14
شب وفات یا شهادت شان باز بحث قرآن و اهل بیت را مطرح کرد. آن روزی که می خواست از دنیا برود گفت قلم و کاغذی بیاورید بنویسم تا شما هرگز گمراه نشوید به جای این که قلم و کاغذ بیاورند گفتند (نستجیر بالله)
«إِنَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُر»
ديوان المتنبي؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: مصطفى السقا/ إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ج1، ص9
پیغمبر دارد هذیان می گوید. دیگر پیغمبر چه کار کنید؟
یک زمانی بنده در «مکه مکرمه» پشت «مقام ابراهیم» با دانشجوهای «وهابی» بحث می کردیم گفتم شما یک جمله بیاورید اگر پیغمبر آن جمله را در حق علی گفته بود شما قبول می کردید من از کتاب های شما با سند صحیح بیاورم.
علیٌ خلیفتی بیاورم، علیٌ إمام المتقین بیاورم، علیٌ ولی کل مؤمن مِن بعدی بیاورم، بیاورم هر چه شما دوست دارید پیغمبر درباره علی گفته بود شما قبول می کردید بیاوریم. این طور نیست پیغمبر کوتاهی کرده باشد. یک نمونه بیاورید پیغمبر اگر این کار را می کرد کوتاهی نکرده بود این را از کتاب های اهل سنت با سند صحیح برای شما بیاورم.
در یکی از شبکه های «وهابی» چندی قبل گفت حدیث غدیر و ... صحیح نیست، اگر پیغمبر می خواست علی را به عنوان خلیفه معرفی کند دیگر لازم نبود بگوید: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه» و ...می گفت علی خلیفه بعد از من است با سند صحیح کتاب «السنة ابن ابی عاصم» فقط نمونه می آورم.
«أنتَ خلیفتی» را در بحث خارج فقه صبح ها در «فیضیه» داریم صد و پنجاه روایت از شیعه و سنی با دوستان مان گشتیم پیدا کردیم بحث خلافت علی را پیغمبر مطرح کرده است. غدیر با آن عظمتش را صد و ده نفر نقل کردند برای «علیٌ خلیفتی مِنْ بَعدی» صد و پنجاه روایت از کتاب های شیعه و سنی پیدا کردم. این هم امسال توفیقی برای ما بود.
کتاب «السنة ابن ابی عاصم» با تحقیق آقای «ناصر الدین البانی»، جلد 2، صفحه 565
وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي»
یا علی تو خلیفه من هستی در حق تمام مؤمنین بعد از من!
السنة؛ اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1400، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج2، ص565، ح1188
اگر کسی مؤمن است علی خلیفه پیغمبر است اگر مؤمن نیست بحث دیگری است.
یا «أُوحِيَ إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ ثَلَاث»
«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أوحي إلي في علي ثلاث أنه سيد المسلمين وإمام المتقين وقائد الغر المحجلين هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص148
در رابطه با علی سه مسئله برای من وحی شد یکی این که «إِمَامُ الْمُتَّقِين»، «حاکم نیشابوری» در «مستدرک»، جلد 3، صفحه 148 آقایی گفت «إِمَامُ الْمُتَّقِين» است نگفت «إمامُ المسلمین» گفتم شما اشکال به قرآن داشته باشید.
(الم؛ ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ)
(بزرگ است خداوندي که اين کتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). آن کتاب با عظمتي است که شک در آن راه ندارد؛ و مايه هدايت پرهيزکاران است.
سوره بقره (2): آیه 1 و 2
پس قرآن برای همه مسلمانان نیست برای متقین است. اگر قرآن برای متقین است علی هم امام المتقین است. متقین می آیند از قرآن بهره برداری می کنند، نه هر کسی!
(وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل ميکنيم؛ و ستمگران را جز خسران (و زيان) نميافزايد.
سوره اسراء (17): آیه 82
برای مؤمنین شفا است (وَلَا يزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا) ظالمین وقتی قرآن می خوانند جز خسارت چیزی دیگر گیرشان نمی آید.
مجری:
ممنونم استاد، آقای «بهادری» هم از همین زاویه دغدغه مندانه به مطلب نگاه می کردند و جمع بندی شان این بود شنوایی که نباشد کار به جای نمی رسد. یک وقت کسی خواب است مانعی ندارد امان از آن وقت که کسی خودش را به خواب بزند!
الان در یک محیط علمی بدور از جدل داریم گفتگو می کنیم شما بحث علمی با مستندات، و رفرنس و منبع می فرمایید؛ اما وقتی قرار باشد من خودم را به خواب بزنم و نبینم و نشنوم نمی شود کاری کرد کار خیلی سخت می شود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خوابیده را می شود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب بزند نمی شود بیدار کرد!
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم استفاده کردیم. استاد می خواهیم یک جمع بندی از صحبت های حضرتعالی داشته باشیم بتوانیم استفاده بهتر ببریم.
حضرت ایت الله حسینی قزوینی:
آن چه که در این چند جلسه داشتیم ان شاءالله عزیزان یک مقدار دقت کنند تمام کارهای که دارند می کنند بر مبنای محاسبه باشد. دوستان عزیز یعنی هر شب قبل از خوابیدن تلاش کنید پنج دقیقه، یک قلم و کاغذ برداریم از خودمان حساب بکشیم ببینیم از امروز صبح که بیدار شدیم چه کارهای انجام دادیم!
از این کارهای که انجام دادیم چند مورد گناه بوده
(بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ)
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است.
سوره قیامت (75): آیه 14
هرکس بهتر از کس دیگر از خودش آگاهی دارد. ببینیم از صبح که بیدار شدیم و داریم کار می کنیم چقدر گناه کردیم و چقدر کار برای خدا کردیم، چقدر کار بدون نیت انجام دادیم!
ابتدا هر شب این کار را بکنیم در مرتبه بعد، بعد از نماز ظهر و عصر هم این کار را انجام دهیم. هیچ کاری برای موفقیت و دوری از گناه به اندازه محاسبه نیست. امام کاظم (سلام الله علیه) فرمود:
«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»
هرکس، هر روز به حساب اعمالش نرسد از ما نیست!
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص453، بَابُ مُحَاسَبَةِ الْعَمَل، ح2
خودمان را محاسبه کنیم ببینیم امروز از ما تکبری سر زده است، حسدی از ما سر زده است، غیبتی از ما سر زده است، دروغی از ما سر زده است. به دیگران با نظر حقارت نگاه کردیم یا نکردیم. اگر ما این شکلی خودمان را محاسبه کنیم خیلی موفق خواهیم بود.
من نمی خواهم روی ارکان اربعه سیر و سلوک بحث کنم اگر کسی دنبالش است «معراج السعاده - مرحوم نراقی» خیلی مفصل روی ارکان اربعه سیر و سلوک کار کرده است.
مرحوم «علامه طباطبایی» در «رساله لب اللباب» کار کرده است. مرحوم «سید بحر العلوم» در کتاب «سیر و سلوک» با تحقیق آیت الله العظمی «مرعشی» کار کرده است.
حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «چهل حدیث» شان کار کرده است. آن ارکان چهارگانه ای که ما می توانیم با عمل کردن به آن ها به یک مرحله ای برسیم دیگر از ما گناهی سر نزند!
هر کار راهی دارد، کسی می خواهد بنایی یاد بگیرد باید شاگردی کند. کسی می خواهد خیاطی یاد بگیرد باید شاگرد خیاط بشود. هر شغلی احتیاج به تمرین دارد.
اگر کسی می خواهد انسان بشود، گرچه به قول امام (رضوان الله تعالی علیه) فرمود: انسان شدن چه مشکل، آدم شدن محال است!
در هر صورت...
اگر چنانچه آمدیم اعمال روزمان را ملاک قرار دادیم و همین که متوجه شدیم امروز چند تا گناه از ما سر زده، غیبت کردیم، تکبر کردیم، دیگران را تحقیر کردیم، نمازمان را سر وقتش نخواندیم یا (نستجیر بالله) مشغول کار شدیم نماز از دست مان رفت این نفس امارة بسوء است نباید رهایش کنیم باید گوش نفس را گرفت محکم پیچاند تا دردش بیاید بسوزد تا فردا دیگر دنبال این چیزها نرود!
اگر من امروز دیدم چهار تا غیبت کردم، چند تا دروغ گفتم، قلب ده نفر را آزردم بلند شوم برای کفاره گناهم ایستاده یک جزء قرآن بخوانم. یا بلند شوم بیست و چهار ساعت نماز قضا بخوانم.
برای بعضی ها نقره داغ شدن خیلی سخت است تصمیم بگیرد برای ایتام و فقرا غذا بدهد. خلاصه این که این نفس را مجازات کند. این ها راهکارهای است که می توانیم از گناه بویژه از تکبر که خیلی گناه بزرگ است با محاسبه و مؤاخذه که دو تا رکن از ارکان سیر و سلوک است ان شاءالله موفق بشویم و عمل کنیم!
مجری:
حضرت استاد خیلی استفاده کردیم دست شما درد نکند. ... فرصت ها مثل ابر می گذرد، ان شاءالله فرصت «دحو الارض» را از دست ندهیم حضرت استاد به آن اشاره کردند ما را هم از دعای تان بی نصیب نفرمایید. خیلی ممنون که ما را همراهی فرمودید سالم و موفق باشید یا علی مدد خدا نگهدار!