بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: 05/ 11/ 1403
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:149
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجری:
عزیزان بیننده سلام همراهان گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شامگاه جمعه شما بخیر باشد و ایام به کام و ان شاء الله که سعادتهایتان روز افزون در یکی دیگر از جمعههای هفته که در خدمت شما هستیم شامگاه جمعه و برنامه آینه تاریخ خدمت شما رسیدیم و ان شاء الله که بتوانیم در ساعات و دقایقی که در خدمت شما هستیم بتوانیم برای شما مفید فایده باشیم به خصوص اینکه مهمان عزیز ما در این برنامه جناب آقای دکتر جباری متخصص و کارشناس تاریخ و سیره هستند امروز همین توفیق را داریم در خدمتشان هستیم استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.
استاد: جباری
علیکم سلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم حضور حضرتعالی جناب آقای قضبانی عزیزان بیننده هر جایی که از این کره خاکی شرف حضور دارند عرض سلام و ادب و احترام و وقت بخیر دارم آرزو میکنم همواره موفق و پیروز و سربلند باشید در همه آنات لحظات زندگی در امور مادی و معنوی ان شاء الله و این دعا را جا دارد که در این شامگاه جمعه داشته باشیم روزی که متعلق به مولا و سرور و ولی نعمت همه ما امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود ان شاء الله که همواره به گونه ای عمل کنیم به گونه سلوک داشته باشیم در زندگیمان که لبخند رضایت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را متوجه خودمان داشته باشیم ان شاء الله و ما جزو کسانی باشیم که زمینه ساز ظهور آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند ان شاء الله ماه رجب هم دارد به اتمام می رسد ان شاء الله که همه متوجه این نعمت بزرگ بوده باشیم و از بقایای روزهای ما ان شاء الله حداکثر بهره را ببریم.
مجری:
ان شاء الله توفیق را داشته باشیم که چند روزی که است را قدر بدانیم خیلی ممنون استاد از اینکه تشریف آوردید و قدم رنجه فرمودید و منت گذاشتید وقت گذاشتید برای خودتان برای بینندگان که ان شاء الله بتوانیم ساعت خوبی را فراهم کنیم برای عزیزان بیننده با عنایت آقا امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله اما شما بینندگان عزیز سه هزار پانزده پانزده پانزده سامانه پیامکی شبکه حضرت ( ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در اختیار دارید می توانید از این طریق نظرات پیشنهادات و سوالات خودتان را ارسال کنید ان شاء الله در جای خودش خدمت اساتید بزرگوار ارائه خواهد شد و پاسخ سوالاتتان را خواهید گرفت تلفنی هم که زیرنویس می شود در گوشه تصویر این هم پل ارتباطی دیگری است که در اختیار شما است از این طریق تماس بگیرید و سوالات تاریخی خودتان را برای ما ارسال کنید موضوعی که امروز ما ان شاء الله در خدمت شما هستیم از محضر استاد صادق خواهیم کرد سیره حضرت امام موسی کاظم (سلام الله علیه) است که بالاخره چون شهادت آقا هم نزدیک است ما به این مناسبت گفتیم با حضرت آقا موسی کاظم (سلام الله علیه) بیشتر آشنا شویم از طریق جناب آقای دکتر جباری و مباحثی که ارائه میفرمایند ان شاء الله که بتوانیم در خدمت استاد باشیم و کمال بهره را ببریم توفیق داشتیم در ایام گذشته هم با سیره آقا امام جواد (سلام الله علیه) همچنین وسیله آقا امام هادی (سلام الله علیه) آشنا شدیم ابناء الرضا (سلام الله علیهم) به سلام امروز میخواهیم در خدمت شما باشیم از سیره ابوالرضا حضرت امام کاظم (سلام الله علیه) خواهش میکنم.
استاد: جباری
بله بسم الله الرحمن الرحیم به هر حال مناسبتهایی که منسوب به ائمه اطهار (سلام الله علیهم) است چه موالید آنها چه وفیات آنها فرصت مناسبی است که یک نیم نگاهی به سیره آن ها داشته باشیم معمولاً به ابعاد تاریخی بیشتر توجه می شود در این مناسبتها اما یک بخش دیگری که اهمیتش اگر بیشتر نباشد که بیشتر است کمتر نیست از بعد تاریخی مربوط به معصومان (علیهم السلام ) آن بحث سیرت سبک زندگی سلوک آنها در ابعاد مختلف زندگی که همه ما خیلی نیازمند هستیم به این جهت.
درباره امام کاظم (سلام الله علیه) باز خیلی میتوان سخن گفت روایت خوبی است درباره سبک زندگی آن بزرگوار من در حد فرصت برنامه هر مقدار که رسید دیگر تلاش میکنم که اهم موارد را عرض کنم و سعی میکنم در یک محور متمرکز نشویم در چند محور بحثهایی را عرض کنیم یکی از مهمترینها و اشرف محورها هم بعد سیره معنوی عبادی امام (سلام الله علیه) است و چیزی که ما هرگز نباید از آن غافل باشیم ما در بعد عبادت باید به هم کمیت عبادت هم کیفیت عبادت خیلی توجه داشته باشیم آن را اصل بدانیم چون عبادت یعنی ارتباط با خالق چه چیزی مهمتر از این و آن چیزی که تعیین کننده سرنوشت ما است و آنجا که تعیین کننده وضعیت زندگی ما است وضعیت مادی ما حتی آن کسانی که بیشتر اهل عبادت هستند اهل سلوک معنوی هستند موفق تر هستند در ابعاد زندگی مادی ابعاد زندگی معنوی امام کاظم (سلام الله علیه) مشهور به اینکه به هر حال یک امام عابد (سلام الله علیه) بوده است به خصوص دوره زندان حضرت (سلام الله علیه) دوره بود که خوب فرصتی شد برای ممحض بودن آن حضرت (سلام الله علیه) در عبادت این روایت را مرحوم ابن شهرآشوب در مناقب آل ابیطالب نقل کرده است جلد سه صفحه سیصد و سی و چهار این کتاب که از بعضی از زندانبانهای آن حضرت (سلام الله علیه) جاسوسانی که هارون علیه اللعنه گماشته بود که از امام (سلام الله علیه) خبر بیاورند که در زندان امام (سلام الله علیه) چه وضعیتی دارد آن ها میدیدند که امام مناجات میکند و در مناجاتش این عبارت را دارد که:
أنَّ بَعْضَ عُيونِ عيسى بن جعفر رَفَعَ إِليه أَنّه يَسْمَعُهُ كثيراً يَقُولُ في دعائِهِ وهو مَحْبوُسٌ عِنْدَه : «اللّهم إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنّي كُنْتُ أَسْاَلكَ أَنْ تُفَرِّغَني لعبادتِكَ ، اللهُمَّ وقَدْ فَعَلْتَ فلك الحمدُ».
هنگامى كه به دستور هارون الرسيد به زندان همواره چنين دعا مىكرد: بار خدايا! تو خود مىدانى كه من مدتها بود از تو جاى خلوتى مىخواستم كه با فراغت تو را عبادت كنم؛ اينك كه خواستهام را برآوردى تو را سپاسگزارم.
الارشاد ج ٢ ص٢٤٠ ، الفصول المهمة ص ٢٢٠ ، مناقب آل أبي طالب ج ٣ ص ٤٤٠.
خدایا من همواره از تو میخواستم که یک فراغتی برای عبادتت به من عطا کنی فراغت برای عبادت پیدا است یک اصلی است مورد اهتمام امام (سلام الله علیه) بوده است اللهُمَّ وقَدْ فَعَلْتَ فلك الحمدُ خدایا در این را فراهم کردی برای من تو را سپاس میگویم یعنی بحث ما زندانمان که تهدید بدانیم اما امام (سلام الله علیه) تهدید تبدیل به فرصت کرد به اصطلاح امروزیها تهدیدها را باید به فرصت تبدیل کرد امام (سلام الله علیه) از فرصت فراغت در زندان چه کار دیگری نمی شود کرد از آن برای عبادت که می شود در مورد عبادت کرد استفاده میکند یک وقت است که حالا انسان می رود مشغول کار و فعالیتهای کشاورزی و سلوک اجتماعی می شود آن هم با نیت مومن عبادت است منتها عبادت به معنای خاص خودش است که انسان به هر حال اهل ذکر شود اهل سجده باشد رکوع باشد نماز باشد قرآن باشد امثال این ها این در زندان برای امام (سلام الله علیه) فراهم شد.
این هایی که من عرض میکنم ای کاش خود من را عرض می کنم و همینطور مثل خودم را توجه داشته باشیم که خودمان را سوق بدهیم به این سمت ما هم به گونهای خودمان را تربیت کنیم که شیفته عبادت شویم اگر فراغتی پیدا شد به اصطلاح یک فرصتی پیدا شد تعطیلی پیدا شد و کار دیگری نداشتیم بهترین کار از این سیره بر می آید که عبادت است ذکر است تلاوت قرآن است نماز است به خصوص آن هایی که احیاناً ممکن است نماز قضایی بر گردنشان باشد به هر حال فرصتها فرصتهای مناسبی است به خصوص اوقات مبارکی مانند ماه رجب ماه شعبان ماه رمضان که دیگر وقت عبادت است.
نکته دوم فقه عبادت است یک بحث شوق عبادت بود و اینکه امام (سلام الله علیه) به هر حال از جهت کمی تلاش میکرد که شوق عبادت داشته باشد و فقه عبادت فقه عبادت این است که ما بدانیم چه جوری باید عبادت کنیم و چرا و چه کسی باید عبادت کنیم چرا باید عبادت کنیم چگونه عبادت کنیم و چه کسی را بپرستیم مورد عبادت قرار بدهیم عرض کنم که کسانی هستند که ممکن است یک عمر عبادت کند اما عبادت باطل حتی در حد یک وضو ممکن است که وضو را اشتباه بگیرد نماز اشتباه بخواند بعد از شصت سال عبادت و نماز خواندن تازه ممکن است متوجه شود که فلان قسمت عبادتش باطل بوده است فقه عبادت مورد تاکید امام (سلام الله علیه) بوده است در روایتی که در کتاب شریف کافی است جلد یک صفحه سی حدیث سوم یونس بن عبدالرحمان از بعضی از اصحاب امام کاظم (سلام الله علیه) نقل میکند:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ ع هَلْ يَسَعُ النَّاسَ تَرْكُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فَقَالَ لَا.
از امام کاظم (عليه السّلام) سؤال شد كه:آيا سزاوار است كه مردم از آنچه نياز دارند نپرسند؟فرمود:خير
الکافي ج۱ ص۳۰ وسائل الشیعة ج۲۷ ص۶۸ الفصول المهمة ج۱ ص۴۶۲
آیا مردم مجاز هستند که سوال نکنند نسبت به آنچه که به جاهل هستند نیاز به آن دارند فرمود که لا مجاز نیستند باید به هر حال نسبت به آنچه که جاهل به آن هستند و نیاز دارند سوال کنند مسائلی که ما درگیرش هستیم باید حتما حتما مجاز نیستند مجاز نیستند مجاز نیستند یعنی نمی شود روز قیامت عذر بیاورند که نمیدانستیم چون سوال می شود در روایت داریم فرشتگان سوال می کنند هل لک علمت چرا نرفتید یاد بگیرید این همان اهمیت تقلید که چقدر مهم متخصص در یک روایت دیگر که این روایت در کتاب شریف تحف العقول صفحه چهارصد و ده آمده است:
وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلْفِقْهَ مِفْتَاحُ اَلْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ اَلْعِبَادَةِ وَ اَلسَّبَبُ إِلَى اَلْمَنَازِلِ اَلرَّفِيعَةِ وَ اَلرُّتَبِ اَلْجَلِيلَةِ فِي اَلدِّينِ وَ اَلدُّنْيَا وَ فَضْلُ اَلْفَقِيهِ عَلَى اَلْعَابِدِ كَفَضْلِ اَلشَّمْسِ عَلَى اَلْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يَرْضَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلاً.
فرمود:در دين خدا تفقه پيدا كنيد زيرا فقه و اطلاعات دينى بينش و بصيرت است و موجب كمال عبادت و علت رسيدن به مقامات عالى و درجات بلند دين و دنيا است.برترى فقيه بر عابد مانند برترى خورشيد است بر ستارگان.هر كس تفقه در دنيا نداشته باشد خداوند عملى را از او نمىپسندد.
تحف العقول ج۱ ص۴۱۰ بحار الأنوار ج۱۰ ص۲۴۷ بحار الأنوار ج۷۵ ص۳۲۱
فرمود تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اَللَّهِ در دین خدا اهل تفقه اهل تعقل باشید اهل باشید چرا که فقه کلید بصیرت است فرمود که فَإِنَّ اَلْفِقْهَ مِفْتَاحُ اَلْبَصِيرَةِ بصیرت بیابید سراغ فقه و دانایی بروید وَ تَمَامُ اَلْعِبَادَةِ. موجب تمامیت عبادت میشود کمال عبادت می شود.
مجری:
من یادم میاید جایی شنیدم که میگفتند حضرت آیت الله بهجت رحمت الله علیه یک نکتهای به من بگو در زندگیم به سعادت برسم به آن گفته بود که همین توضیح المسائل شما خوب بخوان به همین عمل کنید به سعادت می رسید دقیقا حرف ایشان مطابق فرمایش حضرت (سلام الله علیه) است.
استاد: جباری
راه سلوک و عبادت و بندگی است دیگر وَ اَلسَّبَبُ إِلَى اَلْمَنَازِلِ اَلرَّفِيعَةِ فقه دانایی دانستند احکام دین موجب سببی است برای رسیدن به منازل مراتب بلند وَ اَلرُّتَبِ اَلْجَلِيلَةِ فِي اَلدِّينِ وَ اَلدُّنْيَا در دین و در دنیا در هر دو کسانی اگر رفعت مقام در دنیا هم میخواهد راهش هم دانایی است به اصطلاح:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید (و به تازهواردها جا دهید)»، وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت میبخشد؛ و هنگامی که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید؛ اگر چنین کنید، خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!
مجادله (58):11
درجات العلم درجات خداوند به کسانی که ایمان و اهل علم هستند درجات را عطا میکند و رفعت مقام به آن ها عطا میکند وَ فَضْلُ اَلْفَقِيهِ عَلَى اَلْعَابِدِ یک کسی فقط عبادت میکند بدون اینکه بفهمد محتوا و روح عبادت چیست کیفیت عبادت چیست یکی هم است عبادت میکند همراه با دانایی و فقه و تفقه و این ها فضل الفقیه علی العابد فضل فقیه بر کسی که فقط اهل عبادت است كَفَضْلِ اَلشَّمْسِ عَلَى اَلْكَوَاكِبِ مثل فضیلت و برتری خورشید و ستارگان است وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ کسی که اهل تفقه در دین نباشد نفهمد دین را لَمْ يَرْضَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلاًخداوند عملی از او نمی پذیرد خیلی هشدار عجیب نیست خدا کاظم (سلام الله علیه) دادند که اگر میخواهیم عباداتمان مورد رضای حق تعالی قرار بگیرد باید همراه با آگاهی باشد دانایی باشم کیفیت عبادت کیفیت انجامش و روح عبادت و اینکه چه کسی را ما به هر حال عبادت میکنیم و این ها به هر حال نکات مهمی است.
در ارتباط با بحث تفقه در دین نکته سوم که معنوی امام (سلام الله علیه) حال عبادت است روح عبادت است یعنی حال توجه در عبادت یک روایت جالبی است این روایت را هر شود که در کتاب شریف کافی آمده است جلد سه صفحه دویست و نود و هفت حدیث چهارم:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ رَفَعَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ رَأَيْتُ ابْنَكَ مُوسَى ع يُصَلِّي وَ النَّاسُ يَمُرُّونَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَلَا يَنْهَاهُمْ وَ فِيهِ مَا فِيهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ادْعُوا لِي مُوسَى فَدُعِيَ فَقَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ إِنَّ أَبَا حَنِيفَةَ يَذْكُرُ أَنَّكَ كُنْتَ تُصَلِّي وَ النَّاسُ يَمُرُّونَ بَيْنَ يَدَيْكَ فَلَمْ تَنْهَهُمْ فَقَالَ نَعَمْ يَا أَبَةِ إِنَّ الَّذِي كُنْتُ أُصَلِّي لَهُ كَانَ أَقْرَبَ إِلَيَّ مِنْهُمْ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ قَالَ فَضَمَّهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا مُودَعَ الْأَسْرَارِ. وَ هَذَا تَأْدِيبٌ مِنْهُ ع لَا أَنَّهُ تَرَكَ الْفَضْلَ
محمّد بن مسلم گويد: ابو حنيفه خدمت امام صادق عليه السّلام رسيد و به آن حضرت گفت: فرزندت موسى عليه السّلام را ديدم كه نماز مىگزارد و مردم از برابر او مىگذشتند و او آنها را از اين كار بازنمىداشت و اين كار از جانب او قصور و كوتاهى است. امام صادق عليه السّلام فرمود: موسى را نزد من فراخوانيد.وقتى آمد به او فرمود: اى فرزندم! ابو حنيفه مىگويد: تو نماز مىگزاردى و مردم از برابرت مىگذشتند و تو آنها را بازنمىداشتى. عرضه داشت: آرى، اى پدر! زيرا كسى كه من براى او نماز مىگزاردم، از مردم به من نزديكتر بود؛ همچنانكه خداوند عزّ و جلّ مىفرمايد:«و ما از رگ گردن به او نزديكتريم . راوى گويد: امام صادق عليه السّلام او را به آغوش كشيد سپس فرمود: اى فرزندم! پدر و مادرم به فداى تو باد! اى جايگاه امانتها و رازهاى الهى.اين عمل امام كاظم عليه السّلام براى تأديب ابو حنيفه بود، نه اينكه آن حضرت به واقع استتار را كه بهتر بود، ترك كرده است .
الکافي ج۳ ص۲۹۷ الوافي ج۷ ص۴۸۴ بحار الأنوار ج۴۸ ص۱۷۱ بحار الأنوار ج۸۰ ص۲۹۹ عوالم العلوم ج۲۱ ص۴۲۱
ابوحنیفه خوب معاصر امام صادق (سلام الله علیه) بود می آمد خدمت امام صادق (سلام الله علیه) از حضرت (سلام الله علیه) هم کسب علم کرده است ابوحنیفه یکی از شاگردان امام صادق (سلام الله علیه) گرچه حالا به تعبیر ما شاگرد خلفی نبوده است و الا طبیعتاً باید تا آخر مسیر میرفت و جزو شیعیان امام (سلام الله علیه) میشد جزو رقبای امام (سلام الله علیه)، مذهبی را ابداع کند در عرض مذهب امامیه به هر دلیلی و اما اینکه از امام (سلام الله علیه) بهره علمی برده تردیدی نیست شواهد متعددی است یک روز خدمت امام صادق (سلام الله علیه) آمده بود آقای ابوحنیفه و عرض کرد پسرت موسی (سلام الله علیه) را دیدم در حالی که مردم از برابرش عبور میکردند نماز بخوانند اهل سنت خیلی حساس هستند و در اصلا اختلافی در مذاهبشان است بعضی باطل میدانند بعضی کراهت میدانند بعضی ها لازم می دانند اگر جلوی نمازگزار کسی رد شود بیاید مانع شود در مسجدالحرام و مسجد النبی زیاد برخورد کردیم از جلوی نمازگزار گاهی رد می شویم میاید حتی یک گام میاید جلوتر و مانع می شود شما را جلویش رد شود چون موجب ابطال نماز گویا ابوحنیفه یک چنین تصوری در ذهنش بوده است اشکال میگیرد به امام کاظم (سلام الله علیه) به امام صادق (سلام الله علیه) منتقل میکند که پسرت داشت نماز می خواند مردم از جلویش رد میشدند و او آنها را نهی نمیکرد نظرشان بوده است که باید بروید جلو نهی کند امام صادق (سلام الله علیه) که این را شنیدم فرمودند که امام کاظم (سلام الله علیه) را فراخواندند و فرمودند پسرکم پسر کم ابوحنیفه چنین می گوید خود پسرکم یا بنی الفاظ تلطیف آمیزی بوده است که پسر عزیزم تعبیر قرآنی است درباره لقمان :
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه میکرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.»
لقمان (31):31
میفرماید عرض شود که در عربی معمولا پسر عزیزم دردانه خیلی علاقه پسرکم ابو حنیفه می گوید در حال نماز خواندن مردم از برابرت عبور میکردند امام کاظم (سلام الله علیه) فرمود که آری پدر جان آن که من برای او اقامه نماز میکنم از آنان که از برابرم عبور میکنند به من نزدیکتر است توجه دارد امام کاظم (سلام الله علیه) در حال نماز که خداوند متعال :
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!
ق (50):16
حضرت (سلام الله علیه) فرمود از رگ گردن به شما نزدیک به همین اشاره کنم چرا که خداوند فرموده است من از رگ گردن به انسان حالا یک نفر رد شود فاصلهای نمیافتد بله می گوید وقتی امام کاظم (سلام الله علیه) فرمود عرض کرد به پدر بزرگوارش امام صادق (سلام الله علیه) به سینه چسباند امام کاظم (سلام الله علیه) را و فرمود پدر و مادرم به ابی انت و امی پدر و مادرم فدات ای گنجینه اسرار تعبیر گنجینه اسرار درباره امام کاظم (سلام الله علیه) روایت هم عرض کردم عرض شود که در عرض شود که کتاب شریف کافی است جلد سه صفحه دویست و نود و هفت این هم یک محور محور دیگر در بعد سیره معنوی که حالا میخواهم سریع از این رد شوم بروم به محور دیگری در راستای همان شوق عبادت که عرض کردم.
یک دستور جالبی از امام کاظم (سلام الله علیه) داریم در تحف العقول صفحه چهارصد و نه آمده است دستور عملی است برای روزمرگی ما امام (سلام الله علیه) فرمود حالا من ترجمه اش را میخوانم فرمود که حالا خود عبارت این است که :
اجتهدوا فی ان یکون زمانکم اربع ساعات: ساعة لمناجات الله، و ساعة لامر المعاش، و ساعة لمعاشرة الاخوان و الثقات الذین یعرفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فی الباطن، و ساعة تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم و بهذه الساعة تقدرون علی ثلاث ساعات.
بکوشید زمان و فرصتی را که در اختیار دارید به چهار بخش تقسیم کنید بخشی را به عبادت و ارتباط با خدا اختصاص دهید و بخشی را به تلاش و کوشش برای تأمین نیازمندیهای زندگی. پارهای دیگر از وقت خود را در معاشرت با برادران دینی و افراد مورد اعتماد خود که در دل ارادتمند شما هستند و عیبهایتان را به شما میشناسانند سپری کنید.ساعتی را نیز به بهرهگیری از لذتهای حلال اختصاص دهید و (توجه داشته باشید که) در پرتو بهرهگیری مطلوب از این بخش اخیر، در انجام سه بخش نخست موفقتر و توانمندتر خواهید بود.
تحف العقول ج۱ ص ۴۰۹ بحار الأنوار ج۷۵ ص۳۲۱
اجتهدوا فی ان یکون زمانکم اربع ساعات: بکوشید تلاش کنید که ساعات روزانه شما روز شب شما چهار بخش باشد ساعة لمناجات الله، یک ساعت برای عبادت مناجات با خدا ما واقعاً چقدر از شبانه روز را وقت میگذاریم برای عبادت اصلاً یک وقت خاصی خیلی هنر کنیم در حدی که نمازمان اول وقت بخونیم دیگر پنج دقیقه هم برایش وقت بگذارید وقت بگذارید حالا خیلی هنر خیلی بگوییم حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان تحقیقات بگوییم وقت خاصی برای عبادت گذاشتند بین به خصوص قبل از اذان صبح دوم و ساعة لامر المعاش، دوم معیشت است دیگر کار و کاسبی زندگی بعضی ها اصلاً کل شبانه روز کاسبی است تا دیر وقت مغازه هستند و اقتصادی مجبور هستند که نه واقعاً برای آن وقت بیشتری می گذارند حالا من یک چیزی عرض کنم حتی آن هایی که مجبور هستند در محل کارشان هستند آنجا می شود عبادت کرد من دیدم بعضی کاسب کاسب های قدیمی قرآن جلویش است در مغازه بقالی خلاصه سوپری نشسته است قرآن می خواند ذکر می گوید در همان جا می شود عبادت کرد و چرا به هر حال غافل هستیم بعضی از ما، فرمود ساعت لامر المعاش یک ساعتی برای امر معیشت و کار و کسب و این ها .
و ساعة لمعاشرة الاخوان و الثقات یک ساعتی هم باشد برای همنشینی با برادران فامیلی صله ارحامی دوست به اصطلاح مطمئنی نه هر دوستی میفرماید که لمعاشرة الاخوان برادران برادران دینی و الثققات آن هایی که مورد اطمینان اعتماد شما هستند به آن ها اعتماد دارید که این ها الذین یعرفونکم عیوبکم .
عیب های شما را می بینند از روی خیرخواهی برادر من دوست من که خیرخواه من است این نیست که از کنار عیب من رد شود نگوید رودرباستی داشته باشد بلکه :
الإمام الصادق عليه السلام : أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي.
امام صادق عليه السلام : دوست داشتنى ترينِ دوستان من ، كسى است كه عيب هايم را به من هديه دهد .
الكافي : ج 2 ص 639 ح 5 ، تحف العقول : ص 366.
بهترین و محبوبترین دوستان من کسانی است برادر من کسانی هستند که أهدى إلَيَ عُيوبي هدیه کند به عیوب من را تعبیر احدا که عیوب به من هدیه کند و یخلصون لکم فی الباطن، و ساعة تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم و بهذه الساعة تقدرون علی ثلاث ساعات.
در باطن با شما اهل اخلاص هستند این هم از این که خیلی خوب است انسان وقتی شبی چیزی شب ها انسان می رود با برادرانش دوستان شب نشینی داشته باشد همنشینی داشته باشد دوستان این چنین که انسان را به امر دین به امر آخرت یا به هر حال خیرخواه امور دنیا باشند نه کسانی که خدای نکرده است انسان بنشیند با آن ها برای مجلس گناه انسان راغب کنند به سمت گناه انسان را باز بدارند از خودمان متأسفانه دیدم کسانی بودن اهل دین بودند اهل نماز بودند با همنشین بد نشستند الان نماز را گذاشتند کنار نماز گذاشتند کنار طرف شصت سالش است و پیشینه ایمانی داشتند اما به خاطر یک دوست ناباب که شبهه انداخته است در ذهنش و من شنیدم از خانمش شکوه میکرد میگفت یک شوهرم چند سالی نماز نمیخواند و علت را پرسیدم گفت که همان فلان دوستش است خیلی دوست است رفیق دائم با او است نه با چنین کسانی :
يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!
فرقان (25):28
روز قیامت فردی که تحت تاثیر دوست بد از راه به در شده است انگشت دو دستش را دو دستش را میگزد و می گوید ای کاش با فلانی دوست نمیشدم :
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ۗ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا
او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند* انسان بوده است!
فرقان (25):29
از قرآن از یاد خدا بعد اینکه آمد نزد من یعنی آن ذکر بعد از اینکه من دیندار بودم من را دور کرد چه حسرتی چنین کسانی خواهند خورد این هم سومین چیز یعنی یک ساعت برای عبادت یکی برای کار کاسبی یکی هم برای همنشین با دوستان و صله رحم چهارم مهم است
و ساعة تخلون فیها للذاتکم فی غیر محرم یک ساعت برای تفریح بعضی از ما از تفریح غافل هستیم تفریحهای حلال فی غیر محرم تفریحهای غیر حرام تفریح حلال پاک انسان برود بالاخره تفریح داشته باشد سفری برود امثال این ها تفریح میپردازید ورزش انسان کند و بهذه الساعة تقدرون علی ثلاث ساعات با این ساعت آخری شما قدرت دیگر یعنی این کمک میکند که شما آن ساعت مربوط به بخش مربوط به عبادت بخش مربوط به کار بخش مربوط به صله ارحام که بهتر بتوانید انجام بدهید ببینید امام کاظم (سلام الله علیه) چیزی است همه جهات دارد عبادی هم جهات کسب و کار و هم جهت اخوان و برادران و بهخصوص بحث تفریح این سیره معصوم (علیه السلام ) غافل نیستند از این بعد در زندگی که بعضی ها متاسفانه سبک زندگی که آقا دارد به ما یاد ما نرفتیم سراغش این مرتب به احسنتم دین این امام کاظم (سلام الله علیه) که تصور در زندان بوده است و همیشه اهل عبادت بودند بله آنجاهایی که جای عبادت بوده است عبادت میکردند اما توصیه را میکند به پیروان خودش که شما برنامه داشته باشید نظم داشته باشید در زندگیتان و این هم یک روایت جالب .
مجری:
جناب استاد نکاتی که شما فرمودید حالا من بخواهم مثلاً مطالبی که در کنار این ها است همان روایتی که این روایت چهارم که واقعاً به اصطلاح کولاک بود از این نظر که یک سبک زندگی کامل و سالم به ما داد یعنی ما خودمان نفس خودمان را میاییم بعضی وقت ها به به دین و این ها می چسبانیم که خیلی کار بدی است و وقتی خوب بررسی کنید یک نمونه کاملی است حالا ما درست تبیین نکردیم.
آن بحث دیگر مقصر ما هستیم و نکتهای هم که شما فرمودید حضرت آقا امام صادق (سلام الله علیه) فرمود گنجینه علم حالا شما در بخش بعدی در مورد سیره اجتماعی سیاسی آن شرایط سیاسی که آن زمان بوده است که همان وصیت حضرت موسی (سلام الله علیه) که قبلاً هم در برنامهها شما به آن اشاره فرمودید که در آن شرایط سخت نمی شد نص صریح کرد به امامت مثلا فلان امام (سلام الله علیه) یا هر کدام از ائمه (سلام الله علیهم) این اتفاقات داشتند اینجا اشاره معرفی میکند که حضرت امام موسی کاظم (سلام الله علیه) امام بعدی خیلی از مطالبی که شما فرمودید یک میان برنامه ببینیم استاد برگردیم ان شاء الله در بخش دیگری در خدمت شما باشیم و بیشتر این بحث را بگوییم من باز این نکته را می خواستم دوست بد که دو سه هفته پیش بود بینندهای پرسیده بود در مورد دوست بد و نگران فرزندانش بود این الان همین نکتهای که استاد فرمودند از روایت آقا امام کاظم (سلام الله علیه) در آن جلسه از حضرت (سلام الله علیه) فرموده بودید که رفیق بد چقدر تاثیر دارد در زندگی ما و امروز که خیلی کاملا از قرآن اشاره فرمودید و هم از روایت برنامه را ببینیم برگردیم و در خدمت آقای دکتر جباری خواهیم بود .
صلی الله علیک یا مولای یا صاحب العصروالزمان بقیه الله فی الارضین(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رحمة للعالمین در شامگاه جمعه ای هستیم که روز جمعه متعلق به آقا امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و منتظران ظهورش تا غروب خلاصه دعا میکردند و منتظر بودند و غروب جمعه که می شود می گویند به خاطر این دلگیر است که دیگر آقا نیامد و منتظر می مانند تا روز دیگری بیاید و هر چه سریعتر ان شاء الله آقایمان عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند و ما از خداوند برای فرج آقا تعجیل را میخواهیم که ان شاء الله خداوند ببخشد بقیه دوران غیبت را به ما و بتوانیم در عصرحضور آقا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زندگی کنیم و تجربهای داشته باشیم با حضور خود آقا امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برنامه آینه تاریخ است و در محضر شما هستیم و جناب آقای دکتر جباری هم تشریف دارند و در سیره امام موسی کاظم (سلام الله علیه) صحبت و نکات خیلی خوبی را داشتند در قبل از میان برنامه جناب آقای دکتر تشکر میکنیم پیامکهایی رسید دستمان تشکر کردند از مباحثی که فرمودید نوجوانی گفته بود این مسئله در مورد دوست بد خیلی ما را به ذوق آورد یک پیامی هم برا من رسید از صفر دو صفر چهار و چهار شماره آخرش بود گفتند که اگر میتوانید در سیره امام موسی کاظم (سلام الله علیه) در این دوران که بحث بحران جمعیت داریم در مورد فرزندآوری حضرت آقا امام موسی کاظم (سلام الله علیه) هم صحبت کنید با توجه که در آن عصر سادات را به همین که از بنی هاشم باشند آنها را به شهادت میرسوندند و حضرت موسی کاظم (سلام الله علیه) از این طریق مبارزه کردند گفتند در خصوص استاد توضیح بدهند من هم خلاصه فقط انتقال کردم مطلب را برای حضرت عالی ما سیره فردی و عبادی را شما فرمودید در این بخش میخواهیم به سیره خانواده و اجتماعی حضرت موسی کاظم (سلام الله علیه) و بعدش هم ان شاء الله در بحث سیره سیاسی.
استاد: جباری
فرمودید سیره خانوادگی در پاسخ به یا به هر حال توضیحی تبیین نسبت به آنچه که دوست بزرگوارمان اشاره فرمودند راجع به فرزندآوری عرض کنم که امروزه خیلی نیاز شدید داریم بحث بحران جمعیت یک بحث بسیار مهمی است یک بحران واقعاً کشور ما به آن مبتلا است و در آینده هم شدیدتر خواهد شد که کارشناسان مطرح میکنند و اتفاقاً امام کاظم (سلام الله علیه) در این زمینه یک الگو است همانطور که با دوستمان اشاره کردند با اینکه یعنی کسی نمی تواند عذر بیاورد امروز به اینکه فلان مشکل وجود دارد این مشکلات در عصرامام کاظم (سلام الله علیه) بود سادات تحت فشار بودند خود امام (سلام الله علیه) تحت فشار بود مواردی به هر حال مبتلا به زندان بود به خصوص چهار سال عمر آخر عمر آن حضرت (سلام الله علیه) زندان مستمر به سال صد و هفتاد و نه تا صد و هشتاد و سه اما از فرصتهای مناسب آن حضرت (سلام الله علیه) استفاده میکرد و خوب عمده فرزندان آن حضرت (سلام الله علیه) از کنیزها هستند کنیزها اگر نگوییم همه آن ها اکثر قریب به اتفاقشان فرزندان کنیزها هستند خود این تعبیری که ما مبارزه سیاسی همین است واقعا.
در زمانی که دشمن اموی در زمان خودش در زمان امام کاظم (سلام الله علیه) دشمن عباسی در پی قلع و قمع سادات بودند همین هارون علیه اللعنه چقدر سادات را از شهادت عجیب است عجیبی است که در این باره نقل شده است نوع مبارزه بود که امام (سلام الله علیه) تکثیر نسل داشته باشند و به حمدالله امروزه در جهاد جاهای مختلف از عراق و ایران و مناطق اطراف انسان میبیند که امامزادههای منسوب به امام کاظم (سلام الله علیه) کم نیستند این نوع مبارزه بود در مقام تعداد فرزندان حضرت (سلام الله علیه) را سی و شش نفر مرحوم شیخ مفید به نظرم نقل کرده است این ها عمدتاً از کنیزها بودند که در کنیز بحث محدودیت تعداد همسر چهار همسر هم مطرح نبوده است و عرض من این است که امروز هم ما قطعاً طبعاً و قطعاً دشمن می پسندد که ما دچار بحران جمعیت شویم برای اسرائیل برای امریکا برای یار خائن غربی خیلی مطلوب است که ایران دچار بحران باشد ایران پیر بر آن ها خیلی مطلوبتر است تا ایران جوان جوان با نشاط جوان با دین جوان متدینها خیلی مطلوبتر است لذا ما اگر بخواهیم با این ها مبارزه هم داشته باشیم طبیعتاً باید به سمت ازدواج برویم به سمت ازدواج برویم و برکاتی که در سایر ازدواج وجود دارد قرآن کریم که دیگر خداوند وعده داده است به این وعده تخلف نمی کند یک کمی باور کنیم خدایمان را خدا را کمی باور کنیم :
وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است!
نور (24):32
مجردها عذب ها را به ازدواج هم در بیاورید و صالحین من عبادکم این از جمله آیاتی است که وعده صریح به رفع فقر داده است ان یکون فقرا یغنهم الله من فضله بسیاری هستند این ها که وارد زندگی شدند می گویند یک برکات خاصی من حیث لا یحتسب خداوند متوجه کرده است.
یک نکته که ازدواجهای آسان بگیریم زود جوانان ازدواج کنید دیگر بیست سال بیست بیست و یک سال دیگر جوان برود به سمت ازدواج نگذاریم برای سی سالگی سی و پنج سال چهل سالگی نباید تاخیر بیفتد به خصوص با این فضای مسموم اخلاقی که متاسفانه وجود دارد یک نکته دوم آن ها یی هم که ازدواج کردهاند گاهی متاسفانه سراغ دارم که سراغ فرزندآوری نرفتند سراغ دارم کسانی بستگان ما هستند که شاید چهار سال است این دختر و پسر جوان ازدواج کردند اما اقدام نمیکنند به فرزندآوری با اینکه مشکلی هم ندارند بهانههای خیلی عجیبی مطرح خانه دار شویم بعداً امثال این حرف ها با روح تعالیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و با وضعیت تدبیر سیاسی اجتماعی که امروز باید ما داشته باشیم منافات دارد و آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) :
عنه صلي الله عليه و آله : أكثِرُوا الوَلَدَ اُكاثِر بِكُمُ الاُمَمَ غَدا.
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : فرزندانتان را زياد كنيد ، كه من فردا با فراوانىِ شما بر ديگر امّت ها افتخار مى كنم .
زیاد تولید نسل کند من مباهات میکنم به کثرت امتم نسبت به دیگر امت ها به هر حال خیلی جای بحث دارد این مسئله.
مجری:
در این قسمت شما فرمودید در مورد ازدواج روزی زیاد می شود وعده قرآن برای فرزندان هم باز همین طور است که می گوید خلاصه آن ها را رزق می دهیم شما را با آن ها رزق می دهیم.
استاد: جباری
بله در واقع به نحوی والدین ریزه خوار خوان فرزندانشان می شوند در بله یک بعد دیگر که میخواستم اشاره کنم در بعد اقتصادی و کار و کسب و معیشت است اولاً امام کاظم (سلام الله علیه) با اینکه امام (سلام الله علیه) بودند ممکن بود از درآمد از خمس و این ها استفاده کنند اما میرفتند در مزرعه کار میکردند روایتی است علی بن ابی حمزه نقل میکند روایت در کافی است جلد پنج صفحه هفتاد و شش حدیث دهم:
سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَعْمَلُ فِي أَرْضٍ لَهُ قَدِ اسْتَنْقَعَتْ قَدَمَاهُ فِي الْعَرَقِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيْنَ الرِّجَالُ فَقَالَ يَا عَلِيُّ قَدْ عَمِلَ بِالْيَدِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي فِي أَرْضِهِ وَ مِنْ أَبِي فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ هُوَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ آبَائِي ع كُلُّهُمْ كَانُوا قَدْ عَمِلُوا بِأَيْدِيهِمْ وَ هُوَ مِنْ عَمَلِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصَّالِحِينَ.
علی بن أبی حمزه می گوید: روزی امام کاظم علیه السلام را دیدم که در مزرعه خود مشغول به کار بود- در حالیکه سرتاپای آن حضرت علیه السلام عرق کرده بود-.من از این حال حضرت متعجّب شده و به آن حضرت گفتم: شما مشغول این کار سخت هستید؟پس کارگرها کجا هستند؟ امام کاظم علیه السلام به من فرمود:- ای علی- افرادی برتر از من- با دست خود کار کرده- و زحمت کشیده اند. سپس من به آن حضرت گفتم: آنها چه کسانی هستند؟ آنگاه امام کاظم علیه السلام در جواب فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و پدرانم با دست خود. کار کرده اند. و کار کردن با دست. شیوه پیامبران و اوصیاء و صالحین می باشد
الكافي ج 5 ص 75 و من لا يحضره الفقيه ج 3 ص 98
علی بن ابی حمزه می گوید امام کاظم (سلام الله علیه) را دیدم که در مزرعه مشغول بیل زدن و کار و این ها بود و غرق عرق بود به حضرت (سلام الله علیه) عرض کردم که پس کارگران کجا هستند شما چرا کارگران غلامان کار کنند فرمود که ای علی کسانی که بهتر از من و پدرم بودهاند با دستانشان بر روی زمین کار کردهاند ابن ابی حمزه گفت آن ها چه کسانی بودند حضر (سلام الله علیه) فرمود رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمومنین (سلام الله علیه) و همه پدرانم با دستانشان کار کردند جالب این روایت یعنی کل معصومان (سلام الله علیهم) امام کاظم (سلام الله علیه) فرمود از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بگیرید تا بیاید دیگر پدران من همه اهل کار و تلاش و این ها بودند و این روش همه انبیا و مرسلین و اوصیا و صالحین (سلام الله علیهم) است قابل عنایت است کسانی که خیلی بخصوص جوان جوان جوانی که اهل کار و تلاش نباشد در یک روایت است:
رَوَى ابْنُ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا نَظَرَ الرَّجُلَ فَأَعْجَبَهُ قَالَ: هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ؟فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ: سَقَطَ مِنْ عَیْنِی.قِیلَ: وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟قَالَ: لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرْفَةٌ یَعِیشُ بِدِینِه.
به نقل از ابن عبّاس: پیامبر خدا (ص) هرگاه به کسى نگاه مىکرد و از او خوشش مىآمد،مىفرمود: شغلى هم دارد؟اگر مىگفتند: نه،مىفرمود: از چشمم افتاد.عرض مىشد: چرا اى رسول خدا؟! مىفرمود: زیرا اگر مؤمن شغل و حرفهاى نداشته باشد دین خود را وسیله امرار معاشش مىکند.
جامع الاخبار، ص139 بحار الانوار، ج100، ص9
که جوانی آمد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کسانی همراهش بودند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از شغلش پرسید که این چه کار است گفتند بیکار است بیکار است در اینجا با قرینه که در ادامه است نه اینکه کار گیرش نیامده است بلکه علاف است تنبل است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود سقط من عینی از چشم افتاد کسی که جوانی که اهل کار و کوشش و تلاش و فعالیت باشد به هر حال صبح بگیرد بخوابد ساعت ده یا یازده در حالی که مردم از ساعت هفت تا هشت کارشان را شروع کردند این ها به تعبیر روایت از چشم معصومین (سلام الله علیه) میافتند چنین کسانی برای روایت دیگر است که شخصی به نام محمد بن عبدالله بکری میاید مدینه طلبی داشته است از کسی طلبش را بگیرد موفق نمی شود برای شکوه می رود خدمت امام کاظم (سلام الله علیه) که از حضرت (سلام الله علیه) طلب کمک کند شاید حضرت (سلام الله علیه) واسطه شود که این طلبش را بتواند بگیرد میبیند امام (سلام الله علیه) در مزرعه مشغول کار است و غلام حضرت (سلام الله علیه) هم با آن حضرت (سلام الله علیه) است.
و عرض شود که می رود خدمت حضرت (سلام الله علیه) و غذا می آورند و همراه حضرت (سلام الله علیه) غذا میخورد و بعد امام (سلام الله علیه) یک کمکی به آن میکند می گوید کیسه می آورند که سیصد دینار درش بوده است اتفاقاً این سرهها کیسههای انفاق امام کاظم (سلام الله علیه) معروف بوده است معروف بوده است امام کاظم (سلام الله علیه) به سراه ها کیسههایی که انفاق میکردند کسانی که نیاز داشتند در مدینه یکی از چیزهایی که امام کاظم (سلام الله علیه) شناخته میشد این است.
نکته مهم این است که امام (سلام الله علیه) بحث درآمد حلال است تاکید امام (سلام الله علیه) بر این مسئله به درآمد حلال که خیلی مهم است کار و کسب در جای خودش خیلی مهم اما کار کسب حلال خدای نکرده است به هر حال شبهه و حرام در زندگی انسان هیچ نیاید خیلی دقت این جهت آدم این قسمت احتیاط کند مواظب باشد لقمه حرام که شبهه هم حتی قاطی زندگیش نشود که آثار خودش را دارد دو سه نقل در این باره است یک روایت در عرض کنم مناقب آل ابیطالب است ابن شهر آشوب جلد سه صفحه چهارصد و دوازده است ایشان نقل میکند از شخصی به نام شعیب عقرقوفی که این آقا از اصحاب امام کاظم (سلام الله علیه) بوده است غلامش را برای تحویل یک نامه و دویست دینار خدمت امام (سلام الله علیه) اعزام میکند که نامه حتماً پرسشی چیزی بوده است به امام (سلام الله علیه) تقدیم کند پاسخ بگیرد و دویست دینار حالا وجوهات شرعی بوده است هرچی بوده است آن غلام در منا میاید خدمت امام کاظم (سلام الله علیه) ایام حج سالم بوده است خدمت دینارها را تقدیم میکند به امام (سلام الله علیه)، امام (سلام الله علیه) بعضی از آن دینارها را برمیدارد بعضی ها رد میکند یک مقدارش را برمیگردد و به غلام میفرماید که این دینارها را به شعیب بده و بگو که آن ها را به جای خودش برگرداند این چرا که صاحبش به آن نیاز دارد جریان به شعائب می گوید و او می گوید بده من خواستم دویست دینار کامل شود یک سر راست شود رند شود و پنجاه بدون رضایت همسرم پنجاه دینار از مال او برداشته بودند که امام (سلام الله علیه) از غیب خبر می دهد که به هر حال پنجاه دینار حضرت (سلام الله علیه) برنمیدارد و برمیگرداند گزارش دیگر باز در مناقب عذر می خواهم در کافی است جلد پنج صفحه صد و بیست و سه حدیث سوم جالب است این هم امام کاظم (سلام الله علیه) غلامش را یک وقتی میفرستد تخم مرغ بخرد برای خرید تخم مرغ میفرستد غلام میاید و تخم مرغ هایی که خریده بودند می رود قمار میکند با آن تخم مرغ ها قمار میکند و یک مقدار پول اضافه گیرش میاید و حاصلش را می آورد خدمت امام (سلام الله علیه) و امام (سلام الله علیه) وقتی که متوجه حرام بودن آن غذا شد و آن تخم مرغها شد قی کرد قی کرد و تمام آنچه که خورده بود از شکم خارج کرد اینجا ممکن است به ذهن بیاید که امام (سلام الله علیه) که عالم به غیب است به اذن الهی چرا قبلش عرض شود که به این غلام نگفت که من متوجه هستم قمار کردی لقمه حرام آورد و این ها این ها قابل تبیین است.
الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الإِمامَ إذا شاءَ أن يَعلَمَ عَلِم .
امام صادق عليه السلام : امام هر گاه بخواهد كه بداند، مى داند .
كافى، ج1، ص 258; بصائر الدرجات، ص 315.
به این شکل که امام (سلام الله علیه) در واقع خواست راهکاری چه بسا نشان بدهد چون ائمه (سلام الله علیهم) آنجایی که بخواهند بدانند می داند منتها اینطور نیست که همه جا از آن علم غیبشان استفاده کنند امام (سلام الله علیه) در واقع امام (سلام الله علیه) است برای ما که علم غیب نداریم حالا اگر ما یک وقت لقمه حرامی به شکم نگذاریم آن قاطی گوشت و پوست ما شود آن را خارج کنیم اگر متوجه حرام بودن آن لقمه شدیم که داخل شکم ما نشود و یادم است که درباره یکی از بزرگان از علما اگر اشتباه نکنم مرحوم سید محمد باقر درچهای اصفهانی اگر اشتباه نکنم ایشان استاد بزرگوار اخلاق ما آیت الله مظاهری این را نقل میکردند که یک وقتی یک تاجری ایشان را دعوت میکند به منزلش و اصرار میکند ایشان میاید با بعضی طلبه ها و این ها و غذایی میاورند و میخورند و بعد از غذا آن تا یک استفتائی میاورد.
پیش ایشان که می خواهد به هر حال به نحو آن دعوت آن مهمانی مقدمه شود برای اینکه ایشان خلاف نظر خودش آقای تاجر غیر شرعی غیر قانونی رفع شود می فهمد که این در واقع رشوه مانند بوده است مقدم بوده است تا این را متوجه می شود می گوید من چه آقای جنایتکار چه من بدی در حق در حق تو کرده بودم که این لقمه حرام را به خورد من دادی سریع بلند می شود میاید مدرسه لب باغچه می رود و انگشت در حق میکند و آنچه که خورده بود خارج میکند در واقع تاسی همین سیره امام کاظم (سلام الله علیه) که خیلی مهم است بحث اینکه لقمه حرام مخلوط به مال انسان نشود قاطی به هر حال و بدترین که انسان این را به خورد زن و بچهاش بدهد لقمه حرام لقمه شبهناک بیاورد منزل آن مظلومین آن بیچارههایی که در منزل هستند چه میدانند در چه جور کسب کردی چه جور کار کردی چه کردی چی آوردی در این منزل و داری جنایتی در حق آن ها میکنی آن اثرش را خواه ناخواه روی انسان خواهد گذاشت منتقل شود دیگر بله ممکن است به نسل های بعدی در کربلا کربلا پر شده است این هم یک.
گزارش سوم معطب غلام امام (سلام الله علیه) روایت در کتاب شریف کافی جلد پنج صفحه صد و شصت و شش حدیث سوم است معطب می گوید که امام (سلام الله علیه) خوب پس امام (سلام الله علیه) اهل کشاورزی و محصول زراعت این ها بود می گوید وقتی که زراعت را درو میکردیم محصول در می آمد ما را مکلف میکرد برویم در بازار آن ها را بفروشیم بعد نیاز خودمان را مثل دیگر مسلمانان روزانه خرید کنیم بحث احتکار آها که چنین نباشد که حالا من از زمینم این ها را درو کردم فلان در اموالم پر باشد اما در بازار مسلمین ممکن است کمبود آن محصول وجود داشته باشد گفته است برویم ما بفروشیم بعد نیازها روزانه برویم خرید کنیم این ها همه داروهای دردهای ما در این عصر ها چقدر فاصله درسهای زندگی اصول عملی است در ارتباط با نحوه سلوک انسان در رفتار اقتصادی رفتار اجتماعی خانوادگی و چقدر فاصله است بین آنچه که انسان امروزه مشاهده میکند انبارهای پر از احتکار مثلاً اجناس داروها غیر از آن بعضی ها ذخیره میکنند.
در ادوار گذشت که ما جامعه مان گاهی نیاز به چیزهایی داشتند انبارهای کشف میکردند بعد این ها هم توقع دارند که مثلاً بچههای صالحی تربیت کنند و وضع زندگیشان رو به راه باشد فکر میکند.
مجری:
مثلاً شاید زندگی درست این اصلاً خبر ندارد که غافلی از آن سبک زندگی حضرت امام موسی کاظم (سلام الله علیه) و آن چیزی که اهل بیت (سلام الله علیهم) دارند توصیه میکنند نکته احتکار که شما فرمودید خیلی مهم است بعضی اوقات مومنین را میبینیم برای سه ماه چهار ماه هم رفته خونه خرید کرده است و در همان شرایطی که شما می فرمایید بدون اینکه توجه داشته باشد به نیاز دیگران نیاز همسایه نیاز دوستانشان فامیلشان امثال این ها همه حساب خواهند کشید اگر به هر حال به نحوی خودگرایی وجود داشته باشد.
استاد: جباری
این هم در حالا یک بخش دیگر که بخش مهمی است بیشتر وقت نداریم می خواستم یک نمونههایی از بحث ظلم ستیزی امام (سلام الله علیه) که برای امروز جامعه ما خیلی مهم است ما را چه به لبنان ما چه به یمن این آیات با سیره امام کاظم (سلام الله علیه) این حرفها سازگار است یا خیر استفاده میکنم روح مبارزه و ستیز با ظلم درمان وجود داشته باشد حالا فقط یک روایت تیزی و دفاع از تهی دستان و مظلومین در ائمه (سلام الله علیهم) شما فرمودید همیشه این بخش را داشتیم تفسیر امام موسی کاظم (سلام الله علیه) ببینیم چه است گاهی امام (سلام الله علیه) عناصر نفوذ میداد به دربار خلفای عباسی مثل مثال علی ابن یقطین شد وزیر هارون، هارون نمیدانست که این به هر حال طرفدار امام شیعه (سلام الله علیه)، امام (سلام الله علیه) است و تا حد وزارت پیشرفت منتها امام (سلام الله علیه) مشروط کرد به این شرط میتوانی بدی که بتوانی رفع مشکلی از افراد مظلوم برداری روایت امام (سلام الله علیه) به زیاد بن ابی سلمه که از کارگزاران حکومتی عباسی است به آن میفرماید که در واقع به زیاد می گوید که من من امام کاظم (سلام الله علیه) اگر از بلندی پرتاب شوم و قطعه قطعه گردم نزد من محبوبتر است از اینکه کاری برای ظالمان انجام دهم یا حتی حتی بساطی برایشان پهن کنند فرش بیندازم حتی من حاضر نیستم کوچکترین کمکی به ظالمان داشته باشم مگر آنکه غم مومنی را برطرف سازم یا اسیری را آزاد کنم یا دینی را ادا کنم و عرض شود که بعد حضرت (سلام الله علیه) ادامه در ادامه اش به عقوبت کسانی که با ظالمان همکاری میکنند در قیامت اشاره بفرمایید که حالا دیگر فرصت نیست.
مجری:
بله خیلی متشکرم جناب آقای دکتر از حضورتان و مطالبی که فرمودید هر جلسهای که ما به سیره اهل بیت (سلام الله علیهم) پرداختیم و از زبان شما شنیدیم خیلی نکاتی را یاد گرفتیم و برخی از آنها حتی برای ما شاید جدید بوده است یا خیلی وقت است که نشنیدیم و شما این ها را برای ما یادآوری می کنید واقعا جای تشکر دارد ان شاء الله که بینندگان هم خرسند باشند از این برنامهها و این مطالبی که خدمتشان ارائه می شود جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه متخصص در مسائل تاریخ و سیره متشکرم در این برنامه و همچنین از شما عزیزان بیننده که همراه برنامه آینه تاریخ بودید و برنامه را تا پایان دیدید و همه دوستانی که به ما پیامک فرستادند از طریق سه هزار پانزده پانزده پانزده البته من نمیدانم چقدر ارسال شده است پیامک هایی که برای من ارسال شده است استاد ارائه کردند ان شاء الله که برای شما مورد استفاده قرار گرفته است و توفیقات شما روز افزون باشد آخر برنامه است و دعای فرج هم همیشه در زبان ما میاید در آخر برنامه اللهم عجل لولیک الفرج تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان میسپاریم و التماس دعا داریم خداحافظ.