بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: 21/ 10/ 1403
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:147
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجری:
عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر در هر کجا که بیننده شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید برنامه آینه تاریخ است و ان شاء الله با کارشناسی جناب آقای دکتر جباری در خدمت شما هستیم در دقایق ساعت پیش رو داریم و به مباحث تاریخی میپردازیم حالا مناسبتهای هفته که در راس آن است و سوالات شما از بیننده هم محور دیگری از مباحث پلهای ارتباطی ما در اختیار شما است ان شاء الله می توانید از طریق سه هزار پانزده پانزده نظر و سوالتان را ارسال کنید و همچنین از طریق تلفنی که مشاهده میفرمایید زیرنویس می شود میتوانید تماس بگیرید جناب آقای دکتر جباری افتخار دادند در خدمتشان هستیم و ان شاء الله پاسخگوی سوالات شما خواهم بود استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.
استاد: جباری
علیکم سلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم حضور حضرت عالی جناب آقای قزوانی و شما بینندگان گرامی این برنامه و این شبکه در هر جایی حضور دارید عرض سلام و وقت بخیر و عرض ادب دارم آرزو میکنم بهترین توفیقات و نصرت الهی نصیب شما شود در همه آنات و لحظات همه محتاج به عنایات و توجهات مولا و سرور و صاحب و ولی نعمتمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم و در همه لحظات هر روزی باید یاد کنیم از آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ان شاء الله الفتمان انسمان و نجوامان توجهمان به آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله دائم باشد چنانکه خود آن بزرگوار فرمودند :
وَ عَنْهُ عليه السلام: إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ.
از حضرت نقل شده كه فرمود: ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را فراموش نمى كنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد.
طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۳۲۳.. راوندی، هبة الله بن حسین، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۹۰۳.. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۵، ح۷.
دائما به یاد ما هستند و امشب هم که شب دهم ماه رجب و بنا بر مشهور شب میلاد امام جواد (سلام الله علیه) است بنابر قولی که برخی از بزرگان ما مثل ابن عیاش مرحوم شیخ طوسی شیخ طبرسی این ها نقل کردند و همانطور که شاید سال قبل هم اشاره کردم قول دیگری است مشهور درباره ولادت امام جواد (سلام الله علیه) نیمه رمضان است البته روزهای دیگری هم از ماه رمضان گفتند باز پانزده رمضان قویتر است مشهورتر است هرچند این شهرت پیدا نکرده است گرچه این قول قویتر از ده رجب و ای کاش حالا نیمه رمضان هم برای امام حسن (سلام الله علیه) هم برای امام جواد (سلام الله علیه) برای هر دوی آن ها جشن میلاد گرفته شود حالا ان شاء الله ترویجش کرد ولی به هر حال ما متنعم به نعمت ولایت و تشیع و موالات و محبت این بزرگواران هستیم به ویژه امام جواد (سلام الله علیه) ان شاء الله از جودش هم در ابعاد مادی هم در ابعاد به خصوص معنوی نصیب به همه شما بینندگان عزیز نصیب ما شود ان شاء الله و این دوستی و محبت تشیع تا آخر عمر از ما و همینطور از نسل و ذریه ما الی یوم القیامه منقطع و کم نشود.
مجری:
ان شاء الله چه روزهای خوبی است ماه رجب رجب چه ماه بزرگی چه مناسبتهایی.
استاد: جباری
برای نسبتهایی که به هر حال دارد به این بزرگواران ائمه (سلام الله علیهم) معصومین علیهم السلام خیلی مغتنمه به هر حال خوشا به حال آن هایی که قدر میدانند و بله لازم را میبرند از این ایام و لحظات و شبها ما خدمت شما تبریک عرض میکنیم هم مناسبت امشب را میلاد با سعادت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه).
مجری:
میلاد پرشکوه و با عظمت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در جوف کعبه در داخل خانه خدا را که آن هم مناسبتش پیش رو است سیزده رجب چه روز بزرگی است ان شاء الله همه این ها بر شما مبارک باشد و همچنین بر بینندگان عزیز و مبارک و میمون باشد بتوانیم استفاده کنیم یک لحظه شما نفس گرمتان یادی کردید آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دلهای ما را برد کاش که همیشه با اقامه است یاد آقا باشیم خیلی صفا دارد حالا ما متاسفانه کم توفیق هستیم ان شاء الله شما بینندگان و جناب استاد در آن لحظاتی که خیلی نزدیک هستید به آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با او درد دل میکنید و به او نزدیکتر هستید ما را از دعای خیرتان فراموش نخواهید کرد استاد عزیز اشاره فرمودید دیگر چه شب عظیم و پربرکتی است امشب و چه شب عظیم دیگری در پیش رو است ما با اجازه شما اولویت را گذاشته بودیم سیره امام جواد (سلام الله علیه) به مناسبت این میلاد پربرکت منتها غافل نشویم از سیزده رجب اگر زحمتی نیست یک اشارهای هم به بحث سیزده رجب و میلاد امیرالمومنین (سلام الله علیه) داشته باشیم برخی از مباحث شما سال گذشته بیان فرموده بودید بینندگان از آن ها خیلی لذت برده بودند دوست داشتم بیشتر در موردش گفتگو شود یکی از مباحث همین بحث بازسازی کعبه بود پارسال شما این را فرمودید بینندگان زیادی ما بازخورد داشتیم از آن بحثها حالا در سال گذشته که یک گزارش قطعی که میلاد امیرالمومنین (سلام الله علیه) در داخل کعبه بود و این با یک گزارش دیگر در یک مقداری تعارض لذا آن گزارش را باید اصلاح می کردیم که نکته خیلی جالبی بود سال گذشته اشاره کرد حالا ما در خدمت شما هستیم هرچه میفرمایید در این خصوص استفاده میکنیم بعد به سیره امام جواد (سلام الله علیه) می پردازیم.
استاد: جباری
سعی میکنم کوتاه باشد چون احتمالاً برنامههای خواهید داشت در شب میلاد امیرالمومنین (سلام الله علیه) و چند روز دیگر من چون به هر حال خوف این دارم که امام جواد (سلام الله علیه)، امام (سلام الله علیه) غریبی است یعنی جز ائمه (سلام الله علیهم) اخیراً هم مقام معظم رهبری اشاره فرمودند به دیداری که با ایشان بودند که در ارتباط با امام هادی (سلام الله علیه) فرمودند ما هم ائمه (سلام الله علیهم) اخیر را چه امام هادی (سلام الله علیه) امام عسکری (سلام الله علیه) ابناء الرضا (سلام الله علیهم) کمتر به آن ها توجه شده است حالا سعی میکنم یک کوتاه کلیات درباره همان بحث میلاد حضرت (سلام الله علیه) در کعبه رئوس بحث عرض میکنم و وارد شویم به چند نکتهای را چند اصلی را از اصول مربوط به سیره اجتماعی امام جواد (سلام الله علیه) چون در چند بعد عرض شود که می شود بحث کرد درباره سیره امام جواد (سلام الله علیه) در ابعاد فردی عبادی معنوی خانوادگی و عرض کنم که زیست محیطی و امثال این ها و من سعی میکنم در بعد اجتماعی که یک مقدار کاربردیتر است همه آن ها کاربردی است سعی می کنم آن هایی که در سطح جامعه ما خیلی نیاز داریم که در نوع ارتباطمان با دیگران ببینیم که ائمه (سلام الله علیهم) چگونه عمل میکردند درست چند تا از آن ها را برگزیدم که عرض کنم حالا قبلش هم خوب است اشارهای کنم به مقالهای که خودم دارم در این زمینه.
حالا بحمدالله توفیقی شد هم راجع به سیره اخلاقی و سبک زندگی امام (سلام الله علیه) کاظم سلام الله علیه هم امام جواد (سلام الله علیه) هم امام هادی (سلام الله علیه) هم امام عسکری (سلام الله علیه) این چهار امام (سلام الله علیه) که و حضرت زهرا (سلام الله علیها) که حالا جدا کتابی منتشر شده است سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) این چهار امام (سلام الله علیهم) در قالب هر کدام مقالهای منتشر شود توفیق شود این ها را تجمیع کنیم در یک چاپ کنید منتها هر کدوم در مجموعه مقالات مربوط به همایشی که به نام هر یک از ائمه (سلام الله علیهم) برگزار شد در سالهای قبل به عنوان سیره و زمانه امام کاظم (سلام الله علیه) و همینطور امام جواد (سلام الله علیه) امام هادی (سلام الله علیه) امام عسکری (سلام الله علیه) که حالا در همین روزها هم ظاهراً در کاظمین به صورت عربی مقالات منتشر شود برای ابنا الرضا (علیهم السلام) همایش آنجا بنا است منعقد شود برپا شود آنجا چاپ شده است حالا با همان عنوان سری اخلاقی به سبک زندگی امام جواد (سلام الله علیه) این ها حالا خواستم عزیزان مطلع باشند اگر به آن مجموعه مقالات مراجعه کنند این است.
در ارتباط با امیرالمومنین (سلام الله علیه) و بحث سیزده رجب یک وقت زمانش است طبیعتاً همین قول پذیرفته است ولادت از جهت زمان از جهت روز و ماه سیزدهم رجب از جهت سال آنچه که ترجیح دارد سی عامالفیل ده سال قبل از بعثت این قول مقبول نزد شیعه است یک قول دیگر هم در شیعه است که آن غیر مشهور دوازده سال قبل از بعثت یعنی بیست و هشت عام الفیل اما سی عامالفیل مشهورتر است یعنی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هنگام بعثت ده ساله بودند ده تا ده سالگی ایمان آوردند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از چهار سالی که قبلش قبل از بعثت منتقل شدند به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و تحت تربیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند زیارت زمان از جهت مکان ولادت بلا تردید بلا تردید بلاتردید که عرض میکنم یعنی در شیعه که اجماع است احدی از شیعه حرف دیگر ای نزده ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) در جوف کعبه این قطعی است در میان اهل سنت دو سه قول وجود دارد متعصبینشان که حالا دیگر فرصت نیست.
من بیایم یک به یک ذکر کنم معدودی از آن متعصبین گفتند که آن کسی که در جوف کعبه متولد شد کسی دیگری بوده است نه علی (سلام الله علیه) آن حکیم بن حزام بن خوید حکیم بن حزام در واقع می شود پسر عموی خدیجه (سلام الله علیها).
حکیم بن حزام بن خویلد یکی از مشرکان مکه بوده است این حکیم ابن حزام حالا چرا دیگر در جای خودش مطرح آل زبیر آمدند و این رابطه ساختند در معارضه با ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) و این در حالی است که کسی مثل حاکم نیشابوری ادعای تواتر می کند :
فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ کَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فِی جَوْفِ الْکَعْبَةِ.
اخبار و روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد امیرالمومنین علی بن ابی طالب – کرم الله وجهه – را در کعبه به دنیا آورد.
المستدرک علی الصحیحین،ج3،ص550 ط دار الکتب العلمیة
مستدرک ادعای تواتر میکند که در زمان اوایل قرن پنجم در قرن چهارم که دوره حیات این آقای حاکم نیشابوری است انقدر روایت درباره ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) در کعبه وجود داشته است که ایشان حاکم کم کسی نیست کسی است که استدراک که بر صحیح بخاری و مسلم نوشته است نزد اهل سنت از نزدیک جایگاه برخوردارد یعنی روایاتی که بخاری و مسلم باید در صحیحشان میآوردند و نیاوردهاند این می گوید چرا نیاوردید بنابراین شروط شما برای قبول اخبار این باید میآمد استدراک المستدرک علی الصحین و چنین کسی ادعای تواتر میکند این یک نکته و بسیاری بسیاری از علمای اهل سنت نقل کردند امیرالمومنین علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) قد ولد امیرالمومنین فی جوف کعبه این عبارت را دارد این یک نکته که حالا دیگر فرصت بیان مستندات و جزئیاتش نیست کلیاتش را عرض کردم.
مجری:
قبلاً هم این را فرمودید که مراجعه کنند خیلی مطالب که نکته دیگر اینکه حالا در درون کعبه متولد شد این هایی که می گویند فی جوف الکعبه متولد شد چگونه فاطمه بنت اسد رفت داخل کعبه در کعبه باز بود خیر ناچارند بگویند به خرق عادت وارد کعبه شده است ولو کلی گفته باشند که به اصطلاح علی (سلام الله علیه) در درون متولد شد جزئیاتش را که در روایات ما آمده نپرداخته باشند اما به هر حال در کعبه که بسته بود حالا با این توضیحی که سال قبل هم عرض کردم امسال هم عرض خواهم کرد کعبه که به هر حال درش بسته بود و کلیددار داشت و از بنی عبددار که دست آن ها بود که خود کلیدداری کعبه یک منصب بود مناصب قریش پس باید یک طوری داخل کعبه شده باشد که به هر حال در را که برایش باز نکردند چرا چون زایشگاه که نبود آنجا زایمان کند هر کسی را بگیرم بخواهند یا نخواهند هر کسی از این علما اهل سنت که اقرار کرده است که کم هم نیستند که امیرالمومنین (سلام الله علیه) داخل کعبه متولد شده است ناچاره که به ورود به خرق عادت را به آن اقرار کند احسنتم این نکتهای است ولو به جزئیاتش نپرداخته باشند از در کعبه وارد شد خیر در که بسته بود ناچار است که بگوید از سمت دیوار وارد کعبه شد همان نقدی که در روایت امام صادق (سلام الله علیه) است در روایت نقل شده است توسط مرحوم صدوق در دو سه اثر در مرحوم شیخ طوسی در امالیش نقل کرده است روایت امام صادق (سلام الله علیه) توضیح می دهد که فاطمه بنت اسد باردار به امیرالمومنین (سلام الله علیه) بود در آستانه وضع حمل بود و آمد برای طواف دور خانه کعبه یک وقت در زایمان گرفت دست به دیوار به پرده کعبه گرفت خدایا من به تو ایمان دارم به انبیا که فرستاده ایمان دارم به جدم ابراهیم (سلام الله علیه) ایمان دارم تو را قسم می دهم به حق آنچه که بر آن ها فرستاده است که بر من آسان بگردان این وضع حمل را دعا کرد در همین لحظه از ظهر کعبه پشت کعبه دیوار شکافته شد و فاطمه بنت اسد رفت داخل کعبه این نمی شود مگر با اینکه الهامی به او شده باشد که از اینجا خودش شکافتن طبیعتاً مقابل دیدگان او و الهامی که طبعاً به او شده است وارد کعبه شد و دیوار التیام پیدا کرد به هم بسته شد و و آن ها هم داشتند تماشا می کردند عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یزید ابن قرنب مردمی که آنجا بودن تماشا این چه قصهای بود چه صحنهای بود آمدند خلاصه سراغ در کعبه آن دیوار که التیام پیدا کرد درد کعبه هرچه میکنم در باز شود طبیعتاً قفل هم آوردند که به هر حال باز کنند می گوید باز نشد فهمیدن که یک امر الهی در این میان یک ارادهای به خصوص با این التیام دیوار و امثال این ها صبر کردند که همانطور که وارد شدند همانطور خارج شود و تا سه روز این قصه طبق این روایت می گوید ادامه پیدا کرد و در مکه پیچید جریان فاطمه بنت اسد پیچید.
و بعد از سه روز او از همانجا که دیوار شکافته بود دوباره شکافت و فاطمه بنت اسد در حالی که امیرالمومنین (سلام الله علیه) در آغوشش بود بیرون آمد و دوباره دیوار به هم آمد تعبیر ظهر کعبه از پشت کعبه که از قرائنی بر می آید که همان سمت رکن یمانی بوده است در مستجار عرض کنم که این ولادت به این شکل در درون کعبه اتفاق افتاد و عرضی که من داشتم سال قبل این بود که معمولاً در کتابها تصور بر این شده است که در سال سی و پنج عام الفیل عرض کنم که کعبه بازسازی شد از آن طرف گفتند هنگام بازسازی کعبه قبل از بازسازی کعبه کعبه سقف نداشت دیوارش به اندازه چهار پنج متر و چهار و نیم نه زراع حدوداً بلندی دیوار کعبه بود و حالت مستطیل داشت یعنی از هجر اسماعیل دو سه متر درون کعبه بود مثل الان مربع نبود سمت هجر اسماعیل هم سه متر و یک وجب رفته بود به سمت هجر به هر حال منظور اینکه کعبه دو در داشت تا آن زمان یک در جایی که الان است یک در روبرو آن طرف در سمت رکن یمانی مهم این است که سقف می گویند نداشت قریش آمدن سقف بنا کردند در این بازسازی از آن طرف علت اینکه قریش آمدند کعبه را بازسازی کردند یک جهتش این بود می گویند سارقانی از روی دیوار کعبه داخل میشدند از آن ذخایری که مردم آورده بودند هدیه به کعبه کرده بودند از طلاها و امثال این ها از آن ها دزدیده بودند اخیرا لذا قریش درصدد بود که یک مقدار دیوار را ببرد بالا سقفی بگذارد و عرض شود که محکمتر کند.
سؤال اینه که اگر فاطمه بنت اسد تحت این روایت داخل کعبه شده است و این ها را باز کنند دیوار چهار متر چهار متر و نیمی می شود رفت از بالا نگاه کرد که فاطمه بنت اسد در چه حالی است در حالی که در گزارش این نیست و می گویند در باز نشد نمی گویند بابین دو تا در چون در آن زمان قبل از بازسازی دو در داشت بعد از بازسازی کرد به یک درهم در فعلی آن در بستند که الان جایش روی دیوار کعبه استانی جای در روی دیوار است ملاتش جوری سنگاش جوری است که نشان می دهد که اینجا قبلا در بوده است و طبیعتاً باید نتیجه بگیرم که هنگام ورود فاطمه بنت اسد به درون کعبه در سال سی عام الفیل باید بازسازی صورت گرفته باشد کعبه قفل و چفت داشته باشد محکم سقفی داشته باشد نشود به این راحتی داخلش را دید و این ها لذا ترجیح پیدا میکند نقلی که می گوید بازسازی سال بیست و پنج موجود بوده است سی و پنج یعنی پنج سال قبل از ولادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) این کعبه بازسازی شده است سقف برایش گذاشته شده است دیوارش به جای چهار و نیم متر نه متر در واقع هجده زراع شده است قبلا نه دو برابر بلندی دیوار شده است و یک در گذاشته شده است محکم شده است همه این ها برای اینکه به هر حال و سطح دیوار سطح بابه کعبه هم طبق نقل فاتحی در اخبار مکه اندازه قامت یک انسان از سطح زمین بالا آمده است که الان همینطور است دیگر در کعبه قسمت چیز از حدود دو متر بالاتر از سطح مسجدالحرام این کاری است که کردند به خاطر چی که افراد غیر قریش را به راحتی نتوانند داخل کعبه شوند نیاز به نردبان چیزی داشته باشند قریش عمداً در آن بازسازی این کار انجام داد به هر حال در آمد بالا نه کفش کف کعبه مثل کف مسجد حرام بود درش را آوردند بالاتر به هر حال این ها نکاتی است که میرساند که هنگام ورود فاطمه بنت اسد توسط کعبه بازسازی شده است بود نه اینکه پنج سال بعدش تازه سی و پنج بازسازی شود شواهدش هم همین است که عرض کردم از جمله یعقوبی مورخ معروف در تاریخ بیست و پنج ذکر میکند در روایاتی از ائمه (سلام الله علیهم) دارد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جوان بود در جوانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه بنت اسد وارد کعبه شد جوانی به سی و پنج ساله خیلی صادق نیست به بیست بیست و پنج سالگی بیشتر صادق است و این مؤید از روایت ما آمده این مویدی است بر آنچه که یعقوبی نقل میکند به هر حال نکاتی است که در جای خودش خیلی با تفسیر بیشتر و با ذکر شواهد و مستندات می شود ذکر کرد در ارتباط با میلاد امیرالمومنین (سلام الله علیه) که حالا به هر حال من کلیتش را عرض کردم اصل میلاد در درون کعبه قطعی است کیفیتش در روایت امام صادق (سلام الله علیه) که نقل شیخ صدوق و نقل مرحوم شیخ طوسی است به تفصیل آمده است و به هر حال کسانی هم که قائل به اینن مجبور هستند این قول را قبول کنند.
مجری:
بله خیلی متشکرم از بحثی که ارائه فرمودید در خصوص سیزده رجب چون در هفته آینده است و در پیش رو استاد این بحث را ارائه کردند یک میان برنامه ببینیم یک فاصلهای بگیریم برگردیم ان شاء الله به بحث سیره اجتماعی حضرت امام جواد (سلام الله علیه) که در شب میلاد پر برکت این آقای بزرگوار هستیم امام نهم (سلام الله علیه) ان شاء الله که آنجا به صورت تخصصی در این خصوص صحبت می کنیم.
صلی الله علیک یا مولای یا جواد الائمه (سلام الله علیه) ان شاء الله در شب میلاد آقا امام جواد (سلام الله علیه) آرزوهای شما برآورده شود و در ماه رجب ذکر ما یا جوادالائمه (سلام الله علیه) باشد و ان شاء الله که استاد اول برنامه فرمودن حوائج دنیوی ما حتما با توسل آقا امام جواد (سلام الله علیه) رفع شود در اول و در اولویت همه هوایج ما که طبیعتاً فرج آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است ان شاء الله به حق امام جواد (سلام الله علیه) هرچه سریعتر فرج حاصل شود و در گام بعدی دعاهای ما فراموش نکنیم مظلومینی که در گوشه گوشه جهان هستند به خصوص برادران دینی ما مظلومین غزه لبنان سوریه و عزیزانی که در منطقه هستند استاد عزیز در حالا از چیزهایی که امروز خیلی مظلوم واقع شده است و خیلی دردناک است یکی هم بحث این ظلم ستیزی و دفاع از مظلومیت یکی بحث امر به معروف و نهی از منکر است حالا شما چون فرمود سیره اجتماعی آقا امام جواد (سلام الله علیه) مطرح کنید من این دو تا نکته به ذهنم آمد حالا شما هر چه صلاح میدانید بفرمایید ما در خدمت شما هستیم خواهش میکنم.
استاد: جباری
اصول متعددی قابل ذکر است در ارتباط با سیره اجتماعی امام جواد (سلام الله علیه) هر مقدار که فرصت برنامه اقتضا کرد من عرض می کنم یکی همین بحث اصلی امر به معروف و نهی از منکر اصلی قرآنی اصلی عقلی که خیلی امروز بشریت نیاز به این اصل دارد اصل به هر حال نظارت اجتماعی هر کسی ناظر دیگری باید باشد در جامعه که به آن مسیر صلاح حرکت کند که یک به هر حال اصلی فراموش شده است متاسفانه واجب فراموش شده است به خصوص نسبت به خویشان یک نمونه که من می توانم ذکر کنم عبدالله بن موسی، عبدالله بن موسی بن جعفر سلام الله علیه عبدالله برادر امام (سلام الله علیه) رضاست یکی از برادران امام رضا (سلام الله علیه) و فرزند امام کاظم (سلام الله علیه) ایشان بعد از شهادت امام رضا (سلام الله علیه) گویا یک مقدار داعیه امامت به سرش زد به خصوص حالش را با پایین بودن سن امام جواد (سلام الله علیه) خیال کرده است که مثلاً حالا برادرم به شهادت رسیده است من میتوانم و در بغداد تعدادی از شیعیان جمع شدند و خوب بحث می کردند با هم که حالا امام رضا (سلام الله علیه) به شهادت رسیده است از ایشان هم یک فرزند بیشتر نمانده است آن هم هشت ساله امام جواد (سلام الله علیه) چه کنیم متحیر بودند در آن مجلس بعضی از آن ها برگشتند گفتند که ما فعلا باید فکری به حال خودمان کنیم.
تا این سبی بزرگ شود این بچه بزرگ شود دیگری ریان ابن صلت آنجا بلند شد با پرخاش با تندی گفت که اگر خدا اراده کرده باشد که امامت در همین کودک قرار بدهد آیا خدا عاجز است این ممکن نیست به خصوص که این اشکال زمان زنده بودن امام رضا (سلام الله علیه) هم کرده بودند به حضرت (سلام الله علیه) که شما یک وقت حادثه پیش بیاید ما سراغ کی بریم فرمود که فرزندم جوادالائمه (سلام الله علیه) محمد بن علی (سلام الله علیه) این حتی در سه سالگی امام جواد (سلام الله علیه) امام رضا (سلام الله علیه) علیه السلام فرموده است که آن شخص می گوید که ایشان که سنش کم است حضرت (سلام الله علیه) فرمود که خداوند اگر اراده کند در کمتر از این هم امرش را قرار می دهد که به حضرت عیسی (سلام الله علیه) مثال می زند:
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ ۖ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
(مریم) به او اشاره کرد؛ گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟ ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است!
مریم (19):29 و 30
حضرت عیسی (سلام الله علیه) در گهواره به اصطلاح کتاب قبلا امام رضا (سلام الله علیه) زمینه اش را چیده بود که اگر چنین اشکالی شد این پاسخ به هر حال ایام حج می شود:
لما قبض الرضا كان سن أبي جعفر نحو سبع سنين ، فاختلفت الكلمة من الناس ببغداد وفي الامصار ، واجتمع الريان بن الصلت ، وصفوان بن يحيى ، ومحمد بن حكيم ، وعبدالرحمان بن الحجاج ويونس ابن عبدالرحمان ، وجماعة من وجوه الشيعة وثقاتهم في دار عبدالرحمان بن الحجاج في بركة زلول يبكون ويتوجعون من المصيبة ، فقال لهم يونس بن عبدالرحمان : دعوا البكاء! من لهذا الامر وإلى من نقصد بالمسائل إلى أن يكبر هذا؟ يعني أبا جعفر فقام إليه الريان بن الصلت ، ووضع يده في حلقه ، ولم يزل يلطمه ، ويقول له : أنت تظهر الايمان لنا وتبطن الشك والشرك ، إن كان أمره من الله جل وعلا فلو أنه كان ابن يوم واحد لكان بمنزلة الشيخ العالم وفوقة ، وإن لم يكن من عندالله فلو عمر ألف سنة فهو واحد من الناس ، هذا مما ينبغي أن يفكر فيه. فأقبلت العصابة عليه تعذله وتوبخه.وكان وقت الموسم فاجتمع من فقهاء بغداد والامصار وعلمائهم ثمانون رجلا فخرجوا إلى الحج وقصدوا المدينة ليشاهدوا أبا جعفر فلما وافوا أتوا دار جعفر الصادق لانها كانت فارغة ، ودخلوها وجلسوا على بساط كبير ، وخرج إليهم عبدالله بن موسى ، فجلس في صدر المجلس وقام مناد وقال : هذا ابن رسول الله فمن أراد السؤال فليسأله فسئل عن أشياء أجاب عنها بغير الواجب فورد على الشيعة ما حيرهم وغمهم ، واضطربت الفقهاء ، وقاموا وهموا بالا نصراف ، وقالوا في أنفسهم : لو كان أبوجعفر يكمل لجواب المسائل لما كان من عبدالله ما كان ، ومن الجواب بغير الواجب. ففتح عليهم باب من صدر المجلس ودخل موفق وقال : هذا أبوجعفر! فقاموا إليه بأجمعهم واستقبلوه وسلموا عليه فدخل صلوات الله عليه وعليه قميصان وعمامة بذؤابتين وفي رجليه نعلان وجلس وأمسك الناس كلهم ، فقام صاحب المسألة فسأله عن مسائلة فأجاب عنها بالحق ففرحوا ودعواله وأثنوا عليه وقالوا له : إن عمك عبدالله أفتى بكيت وكيت ، فقال : لا إله إلا الله يا عم إنه عظيم عندالله أن تقف غدا بين يديه فيقول لك : لم تفتي عبادي بمالم تعلم ، وفي الامة من هو أعلم منك.
مورخان در اين زمينه مى نويسند: چون امام رضا (علیه السلام) در سال دويست و دو رحلت نمود، سنّ ابوجعفر نزديك به هفت سال بود، ازينرو در بغداد و ساير شهرها در بين مردم اختلاف نظر پديد آمد. «ريّان بن صلت»، «صفوان بن يحيى»، «محمد بن حكيم»، «عبدالرحمن بن حجاج» و «يونس بن عبدالرحمن»، با گروهى از بزرگان و معتمدين شيعه، در خانه «عبدالرحمن بن حجاج»، در يكى از محله هاى بغداد به نام «بركه زلزل» گرد آمدند و در سوگ امام به گريه و اندوه پرداختند... يونس به آنان گفت: دست از گريه و زارى برداريد، (بايد ديد) امر امامت را چه كسى عهده دار مى گردد؟ و تا اين كودك (ابوجعفر) بزرگ شود، مسائل خود را از چه كسى بايد بپرسيم؟ در اين هنگام «ريّان بن صلت» برخاست و گلوى او را گرفت و فشرد، و در حالى كه به سر و صورت او مى زد، با خشم گفت: تو نزد ما تظاهر به ايمان مى كنى و شكّ و شرك خود را پنهامى مى دارى؟! اگر امامت او از جانب خدا باشد حتى اگر طفل يك روزه باشد، مثل پيرمرد صد ساله خواهد بود، و اگر از جانب خدا نباشد حتى اگر صد ساله باشد، چون ديگران يك فرد عادى خواهد بود، شايسته است در اين باره تأمّل شود. در اين هنگام حاضران به توبيخ و نكوهش يونس پرداختند. و در آن موقع، موسم حج نزديك شده بود. هشتاد نفر از فقها و علماى بغداد و شهرهاى ديگر رهسپار حج شدند و به قصد ديدار ابو جعفر عازم مدينه گرديدند، و چون به مدينه رسيدند، به خانه امام صادق (علیه السلام) كه خالى بود، رفتند و روى زيرانداز بزرگى نشستند. در اين هنگام عبدالله بن موسى، عموى حضرت جواد، وارد شد و در صدر مجلس نشست. يك نفر بپا خاست و گفت: اين پسر رسول خداست، هركس سؤالى دارد از وى بكند. چند نفر از حاضران سؤالاتى كردند كه وى پاسخهاى نادرستى داد!... شيعيان متحيّر و غمگين شدند و فقها مضطرب گشتند و برخاسته قصد رفتن كردند و گفتند: اگر ابوجعفر مى توانست جواب مسائل ما را بدهد، عبدالله نزد ما نمى آمد و جوابهاى نادرست نمى داد!
در اين هنگام درى از صدر مجلس باز شد و غلامى بنام «موفق» وارد مجلس گرديد و گفت: اين ابوجعفر است كه مى آيد، همه بپا خاستند و از وى استقبال كرده سلام دادند. امام وارد شد و نشست و مردم همه ساكت شدند. آنگاه سؤالات خود را با امام در ميان گذاشتند و وقتى كه پاسخهاى قانع كننده و كاملى شنيدند، شاد شدند و او را دعا كردند و ستودند و عرض كردند: عموى شما، عبدالله چنين و چنان فتوا داد. حضرت فرمود: عمو! نزد خدا بزرگ است كه فردا در پيشگاه او بايستى و به تو بگويد: با آنكه در ميان امت، داناتر از تو وجود داشت، چرا ندانسته به بندگان من فتوا دادى؟
مجلسى، بحار الأنوار، الطبعه الثانيه، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1395 ه".ق، ج 50، ص 98 - 100 (به نقل از عيون المعجزات) - محمد بن جرير الطّبرى، ابن رستم، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم منشورات الرّضى،، 1363 ه".ش، ص 204 - 206 - مسعودى، اثبات الوصيه، الطبعه الرابعه، نجف، المطبعه الحيدريه، 1374 ه".ق، ص 213 - 215 (با اندكى اختلاف در عبارات) قرشى،، سيد على اكبر، خاندان وحى، چاپ اول، دار الكتب الاسلاميه، 1368 ه".ش، ص 642 - 644 -
این هشتاد تعداد نفر از این شیعیان بغداد راهی می شوند به مدینه اعمال حج انجام می دهند در مدینه خدمت میان منزل امام صادق (سلام الله علیه) منزلی بوده است که ائمه (سلام الله علیهم) بعد از امام صادق (سلام الله علیه) گویا در آنجا سکونت میکردند وارد می شوند ببینند که این آقای عبدالله بن موسی آمد و نشست در صدر مجلس و بفرمایید چه فرمایشی دارید این ها هم شیعیان بودند که علما در میانشان بودن و فلان چند تا مسئله فقهی پرسیدند که امتحانش کنند اینطور که مدعی امامت هستید خیلی لنگی داشت خیلی جواب های اجق وجق داد جواب جوری داد که این ها متوجه شدند چیز بارش نیست متحیر بودن که چه کنیم الان که به هر حال بحث امامت مطرح است این هم که اینطور است در همین لحظه می گویند امام جواد (سلام الله علیه) طفل هشت ساله نه ساله از اتاق دیگر آمد و و عرض شود که به احترامش بلند شدند عبدالله بن موسی ناچار شد و هیبت امام (سلام الله علیه) بلند شد و نشستند حضرت (سلام الله علیه) و بعد این ها سوالاتشان را مطرح کردند حضرت (سلام الله علیه) جواب داد گفتند از عمویتان از عبدالله بن موسی پرسیدیم اینطور جواب داد حضرت (سلام الله علیه) رو کرد به او با عتاب یا عم اتق الله ای عمو تقوا پیشه کن پاسخت به خدا چه خواهد بود ولکن موقفک بین یدالله به یاد بیاور آن لحظهای که در مقابل الهی خواهی ایستاد و از تو سوال خواهد شد که چرا فتوا دادی در چیزی که علم به آن نداشتی.
خطاب و عتاب امام جواد (سلام الله علیه) عتاب و خطاب نسبت خیلی ها است خیلی ها که اهلیت یک منصب را ندارند اهلیت یک جایگاه ندارند اهلیت را ندارند تخصصی ندارند خودشان به دروغ در آن منصب و جایگاه قرار دادند در حالی که بهتر از آن ها وجود دارد جا زدند جای اشغال کردند اعم از مناصب سیاسی مراسم فرهنگی امثال این ها یک روزی خواهند سوال کرد از تو صالحتر شایستهتر وجود داشت چرا خودت را در این منصب قرار دادید:
مَن وَلّى مِن أمرِ المُسلِمينَ شَيئا فَوَلّى رَجُلاً و هُوَ يَجِدُ مَن هُوَ أصلَحُ لِلمُسلِمينَ مِنهُ فَقَد خانَ اللّه َ و رَسُولَهُ ؛
پيامبر صلي الله عليه و آله :كسى كه عهده دار يكى از امور مسلمانان شود و فردى را سرپرست كارى كند ، با اين كه مى تواند كسى را كه براى مسلمانان بهتر از او باشد بيابد ، به خدا و رسولش خيانت كرده است .
در یک روایتی هم از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که اگر کسی عهده دار منصبی مقامی در جامعه شود و در میان مردم اعلم از او متخصصتر از او وجود دارد فقد خان الله و رسوله و جمیع المومنین خیانت کرده است هم به خدا هم به رسول هم به همه مومنان و امام (سلام الله علیه) عتاب کرد منتظر امام (سلام الله علیه) یک به یک سوالات این ها را جواب داد شیعیان یقین کردند به اهلیت امام جواد (سلام الله علیه) برای امامت دیگر با طیب خاطر از مدینه خارج شدند این یک نمونه است از به اصطلاح نهی از منکر امر به معروف نهی از منکر امام (سلام الله علیه) ولو نسبت به عموی خودشان عمویی که سنش خیلی بیشتر از امام جواد (سلام الله علیه) بود اما باید در اینجا حضرت (سلام الله علیه) یک چنین برخورد جدی را میداشتند برای اینکه به هر حال بحث لغزش شیعیان بود و بحث امامت بود و امثال این ها این یک مورد یک اصل دیگر از اصول سیره اجتماعی اصل مواسات است مواسات یعنی همدردی با افراد نیازمند نیازمند اعم از نیازمند مالی است یکی ممکن است نیازمند روانی عاطفی امثال این ها باشد یا به هر حال کارش گیر کرده باشد در اداره تو جایی مواسات و همدردی اقتضا میکند اگر کاری از دست ما برمیآید حالا با یک تلفن با یک پیامک با یک تلفن با یک مراجعه نیاز نیست دست به جیب شویم برویم و به هر حال مشکلش حل کنیم اصل این را می گویند اصل مواسات اصل مواسات یکی از اصول قطعی در سیره همه معصومین (علیهم السلام) است.
الإمامُ الجوادُ عليه السلام : أهلُ المَعروفِ إلَى اصطِناعِه أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَيهِ ؛ لأِنَّ لَهُم أجرَهُ وفَخرَهُ وذِكرَهُ ، فمَهما اصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فإنَّما يَبدأ فيهِ بِنَفسِهِ ، فلا يَطلُبَنَّ شُكرَ ما صَنَعَ إلى نَفسِهِ مِن غَيرِهِ .
امام جواد عليه السلام : نيكوكاران به نيكى كردن نيازمندترند تا كسانى كه به آن نيازمندند؛ زيرا پاداش و افتخار و نيكناميش از آنِ آنهاست. بنابراين، آدمى هر خوبى كه كند، نخست به خود كرده است. پس، نبايد به خاطر خوبيى كه به خود كرده از ديگران سپاسگزارى بخواهد.
كشف الغمة ج۲ ص۳۴۷ و ج ۳ ص 139 بحار الأنوار ج۷۵ ص۷۹
در مورد امام جواد (سلام الله علیه) این اصل اصل همدردی با محرومان افراد گرفتار و مواسات با آنها وجود داشته است روایت جالبی از آن حضرت (سلام الله علیه) است این روایت در کشف الغمه علی ابن عیسی اربلی جلد سه صفحه صد و سی و نه که فرمود أهلُ المَعروفِ إلَى اصطِناعِه أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَيهِ ؛ . آن هایی که اهل کارهای خوب و پسندیده هستند اهل معروف هستند معروف در واقع کار صالح عمل صالح کارهای خدمات به دیگران آن ها یی که این کارو انجام میدن آن ها نیازمندتر هستند و انجام آن کار از آن کسی که این کار براش دارد انجام میگیرد أحوَجُ مِن أهلِ الحاجَةِ إلَيهِ چرا جالب است لأِنَّ لَهُم أجرَهُ وفَخرَهُ وذِكرَهُ ، چون که این که در واقع به تعبیری به تعبیر من این کسی که حاجتمند است انسان برود کمکش میکند آن منت بر ما دارد نه ما منت بر او چرا چون حاجت آن موجب عظیمی برسیم زمینه شده است که ما کمکش کنیم و زمینه برای آن اجر های عظیمی که به هر حال کمک کننده به دیگران و اهل مواسات عطا می شود لأِنَّ لَهُم أجرَهُ وفَخرَهُ وذِكرَهُ افتخار است کمک به دیگران اجر کمک به دیگران یاد کمک به دیگران می گویند فلانی اهل خیر است خیر است این ها بالاخره از آثار انفاق است.
فمَهما اصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فإنَّما يَبدأ فيهِ بِنَفسِهِ ، هرگاه کسی شروع کند به کار خیری در واقع خیلی نسبت به خودشان کرده است اولین خیر به خودش می رسد که جز اهل خیر شده است و مشمول اجر شده است فلا يَطلُبَنَّ شُكرَ ما صَنَعَ إلى نَفسِهِ مِن غَيرِهِ توقع شکرگزاری تشکر از دیگری نداشته باشد آن دیگری در واقع زمینه این خیر را برای این فراهم کرده است این خیلی نکته جالبی است که امام (سلام الله علیه) فرمود و به اخلاص انسان چقدر کمک میکند گاهی شده است ما ممکن است به کسی خدمت کرده باشیم از نزدیکان غیر نزدیکان و او تشکر لازم را نکرده باشد به خودمان بگیریم به آن بر بخوره خدمت کردیم یک تشکر هم نکرد اگر توجه به این مضمون داشته باشیم از همان اول اصلاً توقع تشکر نباید داشته باشیم خدا خیرت بدهد که زمینه عمل به خیر را برای من ایجاد کردی در نقل دیگری است روایتی که خداوند اگر بنده را دوست بدارد حاجات مردم را متوجه او میکند او را زمینه قضای حاجات مردم قرار می دهد این چه نگاهی است واقعاً این نگاه کجا آن که هیچ دستی به خیر ندارند و وارد عرصه اجتماعی آن کجا این هم یک روایت جالبی است.
از امام جواد (سلام الله علیه) روایت دیگری است ابو هاشم جعفری که ذکر خیرش در برنامههای قبل هم گذشت در بحث امام هادی (سلام الله علیه) شخصیت بسیار بزرگواری بوده است امام جواد (سلام الله علیه) امام هادی (سلام الله علیه) امام عسکری (سلام الله علیه) درک کرده است خیلی از کرامات برای او بروز کرده است از نوادگان جعفر بن ابیطالب بوده است داوود بن قاسم جعفری به ابو هاشم کنیه داشته است به جعفری جعفری منظور همان جعفر طیاره بله از نوادگان امام (سلام الله علیه) به این ابوهاشم فرمود که حالا متن روایت رو معروف می گوید :
المناقب لابن شهر آشوب عن أبي هاشِمٍ : سَمِعتُ أبا مُحَمَّدٍ يَقولُ : إنَّ في الجَنَّةِ بابا يُقالُ لَهُ : المَعـروفُ ، لا يَدخُلُهُ إلاّ أهلُ المَعروفِ . فحَمِدتُ اللّه َ تَعالى في نَفسي و فَرِحتُ مِمّا اتَكَلَّفُهُ مِن حَوائجِ النّاسِ ، فنَظَرَ إليَّ أبو مُحَمَّدٍ عليه السلام فقالَ : نَعَم قَد عَلِمتُ ما أنتَ عَلَيهِ ؛ و إنَّ أهلَ المَعروفِ في الدّنيا أهلُ المَعروفِ في الآخِرَةِ ، جَعَلَكَ اللّه ُ مِنهُم يا أبا هاشِمٍ و رَحِمَكَ .
المناقب لابن شهر آشوب ـ به نقل از ابو هاشم ـ : شنيدم كه ابو محمد عليه السلام مى فرمايد: «همانا بهشت درى دارد به نام "نيكى" كه از آن درْ جز اهل نيكوكارى وارد نمى شوند» من در دلم خداوند متعال را سپاس گفتم و از اين كه در راه رفع نيازها و مشكلات مردم مى كوشم خوشحال شدم. ابو محمد عليه السلام به من نگاهى كرد و فرمود: آرى، دانستم كه در درونت چه گذشت. همانا اهل نيكوكارى در دنيا، اهل نيكى در آخرتند. اى ابو هاشم! خداوند تو را از شمار آنان قرار دهاد و رحمتت كناد.
إعلام الوری ج۲ ص۱۴۳ المناقب ج۴ ص۴۳۲ اثبات الهداة ج۵ ص۲۹ مدینة معاجز الأئمة علیهم السلام ج۷ ص۵۷۲
امام (سلام الله علیه) روایت مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب است جلد سه صفحه پانصد و سی و دو
سَمِعتُ أبا مُحَمَّدٍ يَقولُ : إنَّ في الجَنَّةِ بابا يُقالُ لَهُ : المَعـروفُ ، شنیدم از ابا محمد یعنی کنیه امام جواد (سلام الله علیه) معروف در بهشت یک دری وجود دارد به نام معروف لا يَدخُلُهُ إلاّ أهلُ المَعروفِ . در آن از آن در وارد نمی شود مگر کسی که اهل معروف باشد اهل کارهای نیک و پسندیده و خدمت اهل خیر باشد فحَمِدتُ اللّه َ تَعالى في نَفسي و فَرِحتُ مِمّا اتَكَلَّفُهُ مِن حَوائجِ النّاسِ این حضرت (سلام الله علیه) فرمود تو دلم شاد شدم حمد الهی به جا آوردم از اینکه من یک مقدار موفق هستم در رفع حواج مردم ، تا از ذهنم گذشت این مسئله فنَظَرَ إليَّ أبو مُحَمَّدٍ عليه السلام امام جواد (سلام الله علیه) نگاهی به من کردند فقالَ : نَعَم قَد عَلِمتُ ما أنتَ عَلَيهِ ؛ من میدانم آن حالتی که تو داری آن توفیقی که تو داری در کمک به حوائج مردم و إنَّ أهلَ المَعروفِ في الدّنيا آن هایی که در دنیا اهل معروف اهل خیر هستند أهلُ المَعروفِ في الآخِرَةِ ، در آخرت هم به عنوان اهل معروف شناخته می شوند از همان در وارد بهشت می شوند جَعَلَكَ اللّه ُ مِنهُم يا أبا هاشِمٍ و رَحِمَكَ ای ابو هاشم خداوند تو را از آن ها قرار بدهد و رحمتش رحمت حال تو کند این هم عرض شود که باز یک روایت در این مورد است.
مجری:
و استاد حالا تا بحث بعدی یک بینندهای با چهار آخرش است نود و پنج سی و سه ما در برنامه سعی میکنیم پیامها را منتقل کنیم به کارشناسان تا جایی که به دست ما می رسد و به موضوع مربوط می شود سه هزار پانزده پانزده پانزده سامانه ای است که در اختیار بینندگان است می گویند با توجه به امام جواد (سلام الله علیه) در سن جوانی به شهادت رسیده است می شود آن را الگوی بزرگی برای جوانان و پسران آن قرار بدهیم پیشنهاد می دهد می گویند سه پسر دارم و در یک همچین روزی به عنوان روز پسر برای آنها جشن میگیریم چون روزی برای پسر اختصاص داده نشده است حضرت معصومه (سلام الله علیها) است می گوید برای پسر برای پسرمان در این روز جشن روز پسر را ما اختصاص دادیم این بیننده عزیزمان و گفتند در مورد دوست بد ما خیلی نگران این هستیم که دوست بد حالا حتما در مباحث جناب آقای دکتر جباری است یکی از سرفصلهایی که استاد است همین بحث همنشینی با دوست بد است که حتما به آن خواهیم پرداخت.
استاد: جباری
بله ان شاء الله خداوند جوانان شما را همه جوانهای به هر حال مسلمان مومن مومنات ان شاء الله تحت عنایت خاص امام جواد (سلام الله علیه) قرار بدهد حفظ کند دنیا و آخرتشان را ان شاء الله اصلاح کند و جوان شما را بالخصوص ان شاء الله مورد توجه حضرت (سلام الله علیه) قرار بدهد یک نمونه دیگر عرض کنم چند نمونه اشاره می کنم از بحث مواسات رفع حوائج امام جواد (سلام الله علیه) یک نکتهای در این نقل است روایت در عرض شود که کافی است کتاب شریف کافی جلد پنج صفحه صد و دوازده یک فردی از بنو حنیفه فردی است از قبیله بنی حنیفه که ساکن بست و سیستان خودمون منطقه بست یک منطقه شیعه نشین بوده است در سیستان از مناطق شیعه نشین ایران بوده است:
علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، قال : لمامات أبوالحسن الرضا حججنا فدخلنا على أبي جعفر وقد حضر خلق من الشيعة من كل بلد لينظروا إلى أبي جعفر فدخل عمه عبدالله بن موسى وكان شيخا كبيرا نبيلا عليه ثياب خشنة وبين عينيه سجادة ، فجلس وخرج أبوجعفر من الحجرة ، وعليه قميص قصب ، ورداء قصب ، ونعل حذو بيضاء.فقام عبدالله واستقبله وقبل بين عينيه وقامت الشيعة وقعد أبوجعفر على كرسي ونظر الناس بعضهم إلى بعض تحيرا لصغر سنه.فانتدب رجل من القول فقال لعمه : أصلحك الله ما تقول في رجل أتى بهيمة؟ فقال : تقطع يمينه ويضرب الحد ، فغضب أبوجعفر ثم نظر إليه فقال : يا عم اتق الله اتق الله إنه لعظيم أن تقف يوم القيامة بين يدي الله عزوجل فيقول لك : لم أفتيت الناس بما لاتعلم؟ فقال له عمه : يا سيدي أليس قال هذا أبوك صلوات الله عليه؟ فقال أبوجعفر : إنما سئل أبي عن رجل نبش قبر امرأة فنكحها فقال : أبي تقطع يمينه للنبش ويضرب حد الزناء فان حرمة الميتة كحرمة الحية ، فقال : صدقت يا سيدي وأنا أستغفرالله فتعجب الناس فقالوا : يا سيدنا أتأذن لنا أن نسألك؟ فقال : نعم ، فسألوا في مجلس عن ثلاثين ألف مسألة فأجابهم فيها وله تسع سنين.
مردی از بنی حنیفه از اهل بست و سیستان میگوید: با امام جواد (علیهالسلام)، در سالی که در ابتدای حکومت معتصم حج میگزاردند، هم سفر بودم. سر سفره غذا، در حالی که برخی از یاران سلطان هم نشسته بودند، عرض کردم: «فدای شما گردم! والی ما مردی است باورمند به ولایت شما اهل بیت و از دوستداران شما. در دیوان او خراجی را بدهکارم. اگر صلاح میدانید، نامهای مبنی بر بخشودگی بدهیام به او بنویسید.» فرمود: «او را نمیشناسم.» عرض کردم: «او چنان که گفتم دوستدار شماست و نامه شما به او برای من سودمند است.» در این هنگام کاغذ را برگرفتند و چنین نوشتند.
کافی، ج 5، ص 112؛
و سابقه تشیع به عصر حضور ائمه (سلام الله علیهم) دارد می گوید این شخص روی در سفر حج همراه امام (سلام الله علیه) بودم هم سفر بودم و بر سر سفره غذای حضرت (سلام الله علیه) حاضر می شود آنجا به حضرت (سلام الله علیه) عرض میکند که والی ناحیه ما از در بست از موالیان شماست عجیب است مثلاً زمان امام جواد (سلام الله علیه) که حالا دوره مامون طبعاً بوده است یا دوره معتصم آن اواخر حالا بوده است بالاخره والیان شیعی هم بعداً داشته عناصر نفوذی بودند به نحوی در دربار بنی عباس و کارگزاران آن ها از موالیان و دوستان شما است و در دیوان او خراجی برای من مقرر کردند یک خراجی که خارج از توان این شخص بوده است می گوید اگر شما صلاح بدانید یک مکتوبی نامه شما اثر دارد نامه بنویسید و سفارشی برای من به آن کنید که مراعات من را کند امام (سلام الله علیه) میفرماید که من او را نمی شوند اسم آن فرد می گوید که چنان که عرض کردم او از دوستداران شماست و نامه شما سودمند خواهد بود امام (سلام الله علیه) قلم و کاغذ برمیدارد حالا من او را نمی شوند اسم تصور که علم امامت داشته در همه لحظات همه حالات از علم امام (سلام الله علیه) غیبشان اگه اراده میکردند خداوند علم به آن ها طبیعی زندگی میکردند ائمه (سلام الله علیهم) بعد امام (سلام الله علیه) می گوید قلم و کاغذ برداشتم خطاب به آن والی نوشت که اما بعد رساننده این نامه از مذهب و عقیده تو برای من به نیکویی یاد کرده است بدان که آنچه برای تو میماند نیکیهای تو است پس در حق برادرانت نیکی کن و بدان که خداوند از تو درباره همه چیز حتی اگر به سنگینی یک ذره باشد بازخواست خواهد کرد این دو سه سطر کلام امام (سلام الله علیه) است در این نامه می دهد به این این فرد شیعه می رود به سیستان به آن منطقه بست و والی آن منطقه تا دو فرسخی شهر به استقبالش آمد به هر حال از سفر حج برگشت به استقبالش نامه حضرت (سلام الله علیه) را که میبیند می گوید بر چشمش گذاشت و و درخواست آن فرد را پرسید او گفت که من درخواستم این است خراجی که گذاشتید سنگین و این ها می گوید آن نه تنها خراب شد از او برداشت بلکه مقررهای هم برای او و خانوادهاش تعیین کرد.
این به هر حال نقلی که امام جواد (سلام الله علیه) با نوشتن یک نامه رفع مشکل فرد می کند دو نکته در این نقل قابل توجه است یک نکته اینکه فضای سیاسی آن زمان دوره بنی عباس بسیار سخت بود مثل دوره بنی امیه بر شیعیان سخت بود از جهت عطا بیت المال وضعیت اجتماعی در یک ظلم مضاعفی شیعیان قرار داشتند امام (سلام الله علیه) با یک چنین نامهای سعی میکنند که ظلم را دفع کند از این فرد شیعه به هر حال کار را آسان کند نکته دیگر که قابل توجه است این نکته که خیلی از ماها داریم گاهی امام (سلام الله علیه) در اینجا یک نامه مینویسد کار دیگر نمیکند همین جایگاه ممکن است برای خیلی از ما باشد ما با رئیس فلان ادارد آشنا هستیم نمیدانم نمی گویییم پارتی بازی با یک تلفن مشکل یک ارباب رجوع ممکن است حل شود آقا فلانی به ادارد شما آمده است مدتها است پروندهش گیره فلان کارمند تخلف کرده است اگر می شود مثلاً باید تلفن ما باید پیامک ما برای کار ما به حساب مشکل یک فرد حل می شود اینا نباید کوتاهی کنیم اگر در سیره بخواهیم دنبال چنین چیزی بگردیم یکی از نمونه هاست که امام جواد (سلام الله علیه) حرفش خریدار دارد آنجا آن والی خریدار دارد سخن امام (سلام الله علیه) است و لذا با یک نامه به هر حال مشکل این آقا حل می شود که این هم یک نمونه است و قابل توجه است.
یک محور دیگر در سیره اجتماعی امام جواد (سلام الله علیه) بحث مقابل با ظلم است امروزه خیلی ما به هر حال ظلم ستیزی ظلم گریزی و ظلم ستیز دفع ظلم از انسانهای مظلوم عرض کنم که نمونههایی است که حالا من باز گزینش میکنم بعضی از نمونهها را یک نمونهش اینه آدرس اول عرض کنم در عرض شود که الخراج و الجرائح از قطب راوندی جلد یک صفحه سیصد و هفتاد و هفت ایشان آنجا نقل میکند که در همسایگی امام (سلام الله علیه) یک فردی را آمدند به اتهام دزدیدن گوسفند گمشدهای گوسفند در آن محله گم شده است بود کسی را متهم کردند که این گوسفند را دزدیده متهمش کردند و آمدند کشان کشان او را می بردند نزد قاضی امثال این ها امام (سلام الله علیه) دیدن صحنه را فرمودند که این را آزار ندهید گوسفند در خانه فلانی است گوسفند در خانه فلانی است لذا رفتند سراغ آن فلانی با ضرب و شتم در حالی که لباسش پاره شده است بود و قسم میخورد که گوسفند من ندزدیدم آمدن آوردنش نزد امام (سلام الله علیه) حضرت (سلام الله علیه) صحنه را دیدند خیلی ناراحت شدند فرمودند وای بر شما در حق این فرد ظلم کردید گوسفند خودش رفته به خانه این این ندزدیده است این گوسفند خودش حالا راهش را گم کرده است رفته در روستا است گاهی چوپان که این گله را می آورد گوسفند است راه خانه خودشان پیدا میکنند و می روند در هر کدام به خانه اشتباهی بروند شده است زیاد شده است.
یک گوسفند اشتباهی به خانه همسایه برود این هم یک چنین وضعیتی بوده است این فرد دزد نبوده است گوسفند خودش رفته بوده است به خانه او و این ها متاسفانه به تصور اینکه این دزد گوسفند است آمد ضرب و شتم قرار دادند و این ها و با این سخن امام (سلام الله علیه) می گوید رفع اتهام شد از این فرد بنده خدا شروع کردن به دلجویی مبلغی هم برای خسارت لباس جبران مضروب شدند این فرد به او دادن آن هایی که این را متهمش کرده بودند یک نمونه است که در الخرائج و الجرائح نقل میکند بحث خرق عادت امام (سلام الله علیه) و آن این است که می گوید فرد گرفتاری عیالوار بوده است پدرش را از دست داده بوده است و دو هزار دینار ارثیه از پدرش رسیده بود منتها نمیدانست کجا است قدیم هم که بانک و این ها نبود کیسه جای مخفی میکردند پدر از دنیا رفته جایش را نمی دانند لذا می آید خدمت امام (سلام الله علیه)، حضرت (سلام الله علیه) میفرماید که بعد از نماز عشا صد بار بر محمد و آل او (صلی الله علیه وآله و سلم ) صلوات بفرستید بعد از نماز عشا و می گوید این کار را انجام داد در خواب پدرش را دید و پدرش جای آن دو هزار دینارو به اصطلاح معرفی کرد و این هم دسترسی پیدا کردند یک رویای صادقی در واقع اتفاق افتاد این هم باز یک نمونه از مواسات و رفع گرفتاری از مردم و ارتباط .
نمونه دیگر که باز به خلق عادت برمی گردد منتها آن اصل کلی کمک به افراد نیازمند مد نظر ما است بحث کمک برای درمان بیماری افراد است امام (سلام الله علیه) حالا با خرق عادت اینجا انجام داده است عرض خواهم کرد اما ماها ممکن است که با کمک مالی با یک به هر حال نوبت دکتر گرفتن هر کدوم به هر طریقی میتونیم به افراد بیمار هر مقدار می شود کمک انجام شود می گوید یک زنی خدمت امام (سلام الله علیه) رسید این هم آدرسش در دلایل الامامه طبری صفحه چهارصد و دو یک زنی آمد خدمت امام جواد (سلام الله علیه) و شکوه کرد از درد زانو ورم زانو و می گوید امام (سلام الله علیه) لباسی رو در حالی که به پای او بود از روی لباس دست گذاشتم روی زانوی او و دعا کردند و با لمس به اصطلاح امام (سلام الله علیه) ورم زانو آن زن درمان پیدا کرد و شفا پیدا کرد نمونهاش از کرامتها و بله عرض شود که نمونه دیگریش از موارد رفع حاجات افراد در حوایج اجتماعی یکی دیگر از اصول اجتماعی بحث خوش خلقی است اصل عرض شود که روحیه موانست و مخالفت الفت اجتماعی این خیلی لازم است.
من خیلی وقت ها گاهی دلم می سوزد بعضی ها ما یک چنین ائمه (سلام الله علیهم) داریم و چنین توصیههایی کردهاند اما بعضیا متاسفانه دورند یعنی به گونه ای هستند که نمی شود به آن ها نزدیک شد قلمرو ایجاد نمیکنند که در قلمرو شود وارد شد اول روایت عرض کنم بعد توضیح عرض کنم عرض شود که یک روایتی از :
عن ابی عبدالله علیه السلام قال قال امیرالمومنین المُؤمِنُ إلفٌ مَألوفٌ ، ولا خَيرَ فيمَن لا يَألَفُ ، وخَيرُ النّاسِ أنفَعُهُم لِلنّاسِ
امیر مؤمنان عليهالسلام فرمود: مؤمن، مهربان و خونگرم است و در كسي كه با ديگران گرم نميگيرد و ديگران با او نميجوشند، هيچ خيري نيست.
مسند الشهاب : ج 1 ص 108 ح 129 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 58 ح 5787 وفيه «يألف» بدل إلف مألوف، تاريخ دمشق : ج 8 ص 404 ح 2254 بزيادة «لا يؤلف» بعد «لا يألف» وكلّها عن جابر ، كنز العمّال : ج 1 ص 142 ح 679 ؛ الكافي : ج 2 ص 102 ح 17 عن عبد اللّه بن ميمون القداح عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام وفيه «ولا يؤلف» بدل ذيله ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 25 نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 309 ح 41 .
معلوم در کتاب شریف کافی جلد دو صفحه صد و دو امام صادق (سلام الله علیه) به نقل از جدشان امیرالمومنین (سلام الله علیه) نقل کردند این را المُؤمِنُ إلفٌ مَألوفٌ ، ولا خَيرَ فيمَن لا يَألَفُ ، وخَيرُ النّاسِ أنفَعُهُم لِلنّاسِ خیری نیست در کسی که نه خودش اهل الفت گری است نه اجازه می دهد دیگران با آن الفت بگیرند آن که عرض کردم همین است بعضی ها اولاً می گوید سلام می دهد سلام خوبی بدی کسی که به او سلام کردنها اگر شما با تحیتی کسی سلام کرد یا همان مقدار یا بهتر جواب بدهید گفت سلام علیکم سلام علیکم و رحمت الله حال شما چطور است یک احوالپرسی خوش خلقی بعضیا حداقل بسنده میکنن با چهره عبوس و اصلا اجازه نمی دهند که شما وارد حیطه آن ها شوید انس بگیرید رفاقتی پیدا شود امام جواد (سلام الله علیه) بر اساس همین اصل عمل میکردند و الفت میگرفتند و آنها و اجازه می دادند به افراد که بیایند نزدیک شوند یک نمونه است که عرض کنم آن را باز آدرسش را در رجال کشی است جلد دو صفحه هشتصد و شصت و هفت فرد به نام خیران خادم قراطسیی و این فرد در دوره امام جواد (سلام الله علیه) موفق به سفر حج می شود میخواهد بیاید خدمت امام جواد (سلام الله علیه) برسد سراغ بعضی از خادمان حضرت (سلام الله علیه) و از آن ها میخواد که او را ببرن نزد امام جواد (سلام الله علیه) و وقتی که در مدینه می آید خدمت امام (سلام الله علیه) آن ابهت و جلالت امام (سلام الله علیه) او را میگیرد خودش را دست و پایش را گم میکند و به جوری که امام (سلام الله علیه) در منزلی که بودند چند تا پله بوده است این بنده خدا پله ها را نمی بیند از یک جای دیگر برود بالا امام (سلام الله علیه) راه پلهها را به او نشان می دهد که از آنجا بیاد سکویی بوده است آنجایی که بوده است بالاتر بوده است چند تا پله داشته است.
و وقتی که خدمت امام (سلام الله علیه) سلام میکند و امام (سلام الله علیه) پاسخ می دهد امام (سلام الله علیه) دستش را دراز میکند به سمت این که دست بدهد که یک مقدار آن حالت ترسش با ابهتی که از امام (سلام الله علیه) در دلش است این بریزه این هم خم می شود دست امام (سلام الله علیه) را میبوسد دست امام (سلام الله علیه) بر چهرهاش میگذارد و عرض کنم که امام (سلام الله علیه) دعوتش میکند به نشستن این می نشیند اما می گوید هنوز غرق امام (سلام الله علیه) دست امام (سلام الله علیه) دستش نگه داشته بود همچنان و رها نمی کرده است حواسش نبوده است که دست امام (سلام الله علیه) رو رها کند می گوید امام (سلام الله علیه) هم دستشو رها کرده است بود در دست آن تا این خودش به هر حال دست امام (سلام الله علیه) رها کند می گوید تا بعد کم کم آرام میگیرد و دست امام (سلام الله علیه) را رها میکند امام (سلام الله علیه) شروع میکند باهاش با آرامش صحبت کردن احوالپرسی کردن و به هر حال او کردن باز این نمونه ای است از مواردی که به هر حال امام (سلام الله علیه) آن اصل الفت تالف اجتماعی تعالف عنصر این ها را به هر حال سعی میکند و این فرد خودش باخته از ابهت امام (سلام الله علیه) او را گرفته است اما جوری رفتار میکنند که این آرام شود آرامش پیدا از امام جواد (سلام الله علیه) که کسی دیگر بالاتر هم نیست با حوصله و خیلی دقت.
مجری:
این سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را هم برای ما خلاصه احیا میکند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم با صبر و حوصله با کسانی است.
استاد: جباری
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
آل عمران (3): 159
ای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماد رحمت الهی هستی با این ها با رفتار خوب انجام بده.
مجری:
جالب است هر کدام از این ها که شما فرمودید خودش یکی از اخلاقیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را احیا کرده است و خود این ها کافی است برای اینکه این خلیفه خلیفه بر حق است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اکرم باشد و ثابت کند از این ها باید فرا گرفتند عرضم به حضورتان که حالا یکی از بستگان بنده هم است شخصی برای من ارسال کرد که خیلی استفاده کردند از مباحثی که فرمودید و خواستم بحث کرامات و معجزات حضرت امام جواد (سلام الله علیه) که اشاره کردن گفتند که ما شنیدیم هر وقت آقا امام جواد (سلام الله علیه) وضو میگرفت و قطرات آبش روی مریخ در آنجا درختی یا گلی میروید نمیدانم در سیره و در اخبار چنین چیزهایی است.
استاد: جباری
گزارشهایی به آن جریان سفر امام (سلام الله علیه) به بغداد سال دویست و پانزده درست است هنگام خروج از بغداد نماز مغرب نماز در آن مسجد میخوانند درخت سدر خشکیدهای بوده است از پای درخت وضو میگیرند بعد از نماز و درخت سر سبز می شود و میوه میدهد.
مجری:
خیلی متشکرم جناب آقای دکتر جباری از حضورتان در این برنامه و مباحثی که ارائه فرمودید ان شاء الله که بتوانیم در جلسات آتی هم در خدمت شما باشیم عزیزان بیننده وقت شما را دیگر ما دیگر وقتی نداریم که بیش از این در خدمت شما باشیم تا دیدار دیگر از همه شما التماس دعا داریم و شما را به خدای منان میسپاریم اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.