2025 April 24 - پنج شنبه 04 ارديبهشت 1404
توطئه علیه نبوت: بررسی تلاش‌های یهود برای ترور هاشم و عبدالله
کد مطلب: ١٦١٠٨ تاریخ انتشار: ٣٠ دي ١٤٠٣ - ١٣:٣٤ تعداد بازدید: 744
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
توطئه علیه نبوت: بررسی تلاش‌های یهود برای ترور هاشم و عبدالله

آینه تاریخ
تاريخ: 02/ 09/ 1403

 
 
 

لينک دانلود
 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: 02/ 09/ 1403

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:140

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مجری:

همواره تاریخ درس‌هایی برای ما دارد که اگر آن را خوب بررسی کنیم می‌ توانیم از گذشتگان خودمان تجربیاتی به دست بیاریم و عملاً زندگی که یک بار بیشتر نیست و فرصتش یکبار است فرصت دیگری برای خودمان پدید بیاوریم برنامه آینه تاریخ به سوالات تاریخی شما پاسخ می دهد و همچنین می توانید به مباحثی از تاریخ آشنایی پیدا کنید برنامه آینه تاریخ است که شامگاه جمعه از شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقدیم شما عزیزان بیننده می شود عرض سلام و ادب و احترام خدمت یکایک شما عزیزان بیننده و استاد عزیز و جناب آقای دکتر جباری اینجا هستند خدمت استاد سلام داشته باشیم استاد عزیز سلام وقت شما بخیر.

استاد: جباری

علیکم السلام خواهش می کنم بسم الله الرحمن الرحیم حضور حضرتعالی جناب قضبانی و همه بینندگان گرامی در هر جایی که شرف حضور دارند عرض سلام و وقت بخیر دارم آرزوی توفیقات روز افزون الهی برای همه عزیزان دارند غروب جمعه است و تعلق به مولا و سرور و ولی نعمت همه ما امام عصر حجت بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد همواره باید به یاد آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم در پی کسب رضایت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم و در این زمانه که ان شاء الله در آستانه ظهور و سرورش هستیم ان شاء الله همه به فکر آماده سازی خودمان برای نصرت و یاری آن بزرگوار باشیم در همه آنات لحظات باشیم.

مجری:

 ان شاء الله بتوانیم در خدمت شما مباحث خوبی را مطرح کنیم و ساعت خوبی برای عزیزان بیننده فراهم کنیم با یک صلوات هم نظر آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را جلب کنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اما شما عزیزان بیننده از طریق تلفنی که زیرنویس می شود می توانید با ما تماس بگیرید اگر درباره فکری دارید در خصوص مسائل تاریخی سوال تاریخی دارید که می‌خواهید همین الان پاسخش را به دست بیارید از طریق این تلفن با ما تماس بگیرید و ما صدایتان را خواهیم شنید و جناب آقای دکتر ان شاء الله پاسخگوی سوالات شما خواهند بود سه هزار پانزده پانزده پانزده هم سامانه پیامکی ما است از این طریق می توانید سوالات خودتان را ارسال کنید به وقت خودش و همکاران این سوال را جدا می کنند و ان شاء الله تقدیم کارشناس مربوطه خواهند کرد و پاسخ سوالتتان را از این طریق هم خواهید گرفت سایت شبکه و اپلیکیشن شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اختیار شما است آرشیو برنامه‌ها آنجا است و همچنین زنده و مستقیم برنامه ها را می توانید آنجا هم ببینید و پیگیر باشید.

 حالا که دارم نکات عرض می کنم این شماره حسابی که زیرنویس شده است این را هم در ذهنتان داشته باشید این کمک به عزیزان ما مظلومین غزه و لبنان هستند که زیر دشخیم صهیونیست واقعاً در عذاب هستند و در این حال و هوایی که ما شاید خودمان در خانه نشستیم راحت و با همسر و بچه‌هایمان چایی می‌خوریم و وقت خودمان را خوب می‌گذرانیم آن ها در آن سختی در زیر این ظلم و جوری که تحمیل شده است از سوی یهودیان صهیونیست بر مسلمان‌ها دارند روزهایشان را به شب می‌گذرانند و شب‌هایشان را به روز می‌رسد شماره حساب مخصوص کمک به مظلومین و عزیزان ما در غزه و لبنان است حتما از طریق این می توانید به این امر خیر دست پیدا کنید و این یک جهاد در راه خدا که قرآن کریم هم توصیه می ‌کند که جهاد به جان و مال خواهد بود و ان شاء الله همه ما این توفیق داشته باشیم که از مجاهدین فی سبیل الله باشیم.

 استاد عزیز ببخشید دیگر این نکاتی بود که خدمت بینندگان عرض می کردیم که ضروری است حالا شاید مطلع نباشم و اما اینکه ما هفته گذشته خوب روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود و شما سیره سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بیان فرمودید بحثش ماند برای این هفته اما دو تا سوال هم به دست ما رسیده بود از طریق پیامک آن ها عجله داشتند برای پاسخ به این ما شما اجازه گرفتیم دیگر شما اجازه فرمودید ما گفتیم اول این سوال‌ها را مطرح کنیم سوال اولش خیلی تکرار شده است در یکی دو ماه گذشته بحث جناب هاشم جد بزرگوار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت عبدالله (سلام الله علیه) پدر حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال شده است که این ها به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یهود و این ها مطرح می کند در تاریخ شاهد داریم که این ها توسط یهود کشته شده است باشند و مرگشان طبیعی نباشد این را برایمان توضیح بدهید عمل ترور جناب هاشم و عبدالله آیا واقعیت دارد یا ندارد.

 استاد: جباری

 سوال هم خوبی است هم مطرحی است و در ارتباط دیدگاه‌هایی وجود دارد من توضیح کلی را عرض می کنم مقدمه‌ای را عرض می کنم بعد حالا از مقدمه به نتیجه باید برسیم و آن مقدمه این است که مسئله ترور یک امر سابقه داری در پیشینه یهودیان بوده است اینطور نیست که الان صهیونیست‌ها فقط به هر حال اهل ترور باشند که یکی از تخصص ‌هایشان همین ترور است و متاسفانه ید طولایی در این مسئله دارند اما از جهت تاریخی آیا همانطور که اشاره فرمودید می‌توان گفت که این ها به هر حال سوء قصد نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته‌اند یا نسبت به اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پدر گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جناب عبدالله جدشان جناب عبدالمطلب یا جناب هاشم امثال این ها؟

 من عرض می کنم که از جهت دو نکته را عرض می کنم اینکه ما مستند تاریخی قوی السندی داشته باشیم که مثلاً جناب عبدالله جناب عبدالمطلب جناب هاشم به خصوص حالا عبدالمطلب که در مکه از دنیا رفته است و دفن شده است اما آن هایی که در غیر مکه مثلاً جناب عبدالله پدر گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در یثرب که مدینه بعد از هجرت نامیده شد مدینه الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در یثرب دوران جاهلیت اینکه جناب عبدالله در یثرب از دنیا رفته است در سن جوانی چیزی حدود بیست و پنج سالگی حدود از دنیا رفته است آیا مرگ طبیعی است یا مشکوک است چرا می گوییم مشکوک آیا است چون که یثرب محل سکونت طوایف یهودی بود قبل از اسلام خود این باز یک روایت مفصلی دارد اجمالش این است روایت در جلد هشتم کتاب شریف کافی است از امام صادق (سلام الله علیه) به سندش کار ندارم مضمونش هجرت یهودیان است در اثر رخدادهایی که در شام در فلسطین برایشان پدید آمد ناچار شدند هجرت کنند به درون جزیره العرب هم عوامل سیاسی اجتماعی موجب بود که این ها از آنجا خارج شوند من از آن طرف هم اخباری که شنیده بودم راجع به پیامبر موعود که آن پیامبری که به هر حال ظهور خواهد کرد و این ها امیدوار بودند که بیایند بر اساس آن اخباری که داشتند در تورات بیایند و تبعیت از آن پیامبر کنند در اینجا باید اینطور می گوید.

 و حتی آنقدر این دیگر از خود قرآن قابل استفاده است که آنقدر اوصاف آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دقیق بیان شده بود هم برای علمای یهود و برای علمای نصارا که حتی در حد نسب هم می شناختند مکان ظهور را می‌شناختم می‌دانستم کنار جبل فاران در مکه در مکه و ظهور خواهد کرد مکان هجرتش را می ‌شناختند در همین روایتی که عرض می کنم در کتاب شریف کافی جلد هشت است امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرماید که این ها شنیده بودند که محل هجرت آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک جایی بین جبل احد و جبل ایر احد در بخش شمالی مدینه قرار دارد ایر در بخش جنوبی خود شهر یثرب هم جهت عرض کردم موید قرآنی هم دارد مثلاً راجع به یهود آن آیه شریفه در سوره مبارکه بقره که:

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، او [= پیامبر] را همچون فرزندان خود می‌شناسند؛ (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می‌کنند!

بقره (2):146

 یهودیان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را می‌شناختند همانطور که بچه‌هایشان را می‌شناختند ما از این جمله خیلی چیز می‌توانیم استفاده کنیم انسان بچه‌هایشان را چطور می‌شناسد خیلی دقیق می‌شناسد دیگر :

وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ

و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه‌هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!

بقره (2):89

 اما وقتی که آمد پیامبری که به این ها بشارت داده شده بود کفر ورزیدند حالا چرایش را باید عرض کنم اجمالاولی بالاخره بر می آید که یهودیان بخشیشان دنبال آن پیامبر موعود بودند که به آن برسند تبعیت کنند و آمدند و منتها به جای آمدن به یثرب کنار در خیبر یک کوهی بود در آنجا با خود منطقه رم خوش آب و هوا دیدند و آنجا ساکن شدند در کوه حداد ظاهرا کوه در خیبر بود آنجا ساکن شدند بعد عده آمدند و یثرب را پیدا کردند برای دیدن برخی از افراد و قبایل این ها به آن خیبری پیام دادند که بیاید اینجا بین جدول احد و ایر آن پیامبری که ظهور خواهد کرد بیاد اینجا خیبری‌ ها گفتند که حالا ما اینجا ساکن شدیم هر وقت او ظهور کرد ما میایم آنجا به ملحق می شویم این ها این روایت تا اینجا موید است به آنچه آیه دارد در واقع بیان می کنند که این ها می‌شناختند اوصاف و محل هجرت امثال این ها فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ اما از یک زمانی این ها کفر ورزیدند.

 این یک دسته روایات که نشان می دهد که عده ای از یهودیان واقعا دنبال آن پیامبر موعود بودند اما چطور شد این ها کفر ورزیدند دشمنی ورزیدند خیبریان یک جور قبایل قابل نظیر بنی قریضه در یثرب یک جور چرا کفر ورزیدند همان لحظه نژادپرستی تعصب تعصب عجیبی که الان هم در اسرائیلی‌ها علیهم لعنه ما می‌بینیم چرا چون این ها خودشان را نژاد برتر می‌دانند نتوانستند تحمل کنند که آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از نسل اسرائیل نیست از نسل اسماعیل است از نسل حضرت یعقوب (سلام الله علیه) نیست و اسحاق (سلام الله علیه) نیست حضرت اسماعیل (سلام الله علیه) است آن تعصب مانع شد و گزارش‌هایی داریم حالا مجالش نیست که حتی در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مثلاً در جریان بنی قریظه بعضی از علمای منصفشان می‌ گفتند این همان است که ما دنبالش بودیم مثلاً در بنی قریظه با هم مشورت قلعه اش را محاصره شده بود مشورت می کردند که چه کنیم گفت که شما می دانید که این همان پیامبری‌ است که در تورات وعده داده شده است گفتند که نه ما نمی‌توانیم بپذیریم اگر از نسل اسرائیل نباشد ما تورات زیر پا بگذاریم و آن دین آباء و اجدادشان زیر پا دنبال یک نژاد دیگری شاخه دیگری است.

 این ها هستند متون تاریخی که نشان می دهد که آگاهانه متاسفانه و در تصور باطلشان اینطور تصور می کردند که حالا اگر این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را کشتند و ترور کردند چنان که در غزوه بنی نظیر جریان هستید دنبال ترور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند زیر دیوار قلعه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود گفتند خوب فرصتی است کسی را بفرستیم سنگی را از بالا سنگ آسیاب بیاورد بالا پرتاب کند و بگوید حالا سنگ افتاد دیگر از بالا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ترور کنند در تصور باطلشان این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر از بین رفت خوب نبوت میاید دوباره در شاخه بنی اسرائیل ادامه پیدا می کند در آن تصور باطلشان می‌خواستم ترسیم کنم که یک شاخه‌ آن ها این طور بودند دنبال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی هجرتم کردند به یثرب به خیبر از این روایت منصوب به امام صادق (سلام الله علیه) که در جلد هشت کتاب شریف کافی است.

 یک عده‌ آن ها هم نه از همان به اصطلاح دیرباز ادوار پیشین دنبال این بودند که آن نسلی که می گویند منتهی خواهد شد به آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را منقطع کنند که نبوت برود بنابراین عده‌ای آن ها صبر کردند ماندن تا زمان ظهور آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دنبال کارشکنی افتادند عده آن ها جلوتر این هم باز از روایات استفاده می شود جلوتر دنبال دشمنی بودند دنبال قطع کردن این نسب بودند و این نسب را می‌شناختند حالا روایات در این باره ما بخشی از روایات در جلد پانزده بحار است جلد پانزده بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی تعدادی از روایات را آورده است منتها سندش خدشه‌ای در سندش کردند این روایت بعضا بر می گردد به ابوالحسن بکری ابوالحسن بکری صاحب کتاب الانوار از علمای قرن هفتم از اهل سنت بوده است منتها مرحوم علامه مجلسی به تصور اینکه ایشان استاد شهید ثانی است روایات او را و کتاب او را در بحار جلد پانزدهم بحار ادراج کرده است داخل کرده است بسیاری از روایات او را نقل کردند قال ابوالحسن البکری به تصور اینکه ایشان همان استاد شافعی مصری بوده است اما نه در واقع صاحب الانوار جلوتر است نهم است اما این نهم دهم است این قرن هفتم بوده است حالا کار ندارم اما اینطور نیست که ما به ضرس قاطع بگوییم حالا چون این ابوالحسن بکری یک مقدار متهم به ضعف است همین ابوالحسن بکری که روایتش را علامه مجلسی نقل کرده است اما این اتهام ضبط دلیل نمی شود که ما روایاتش را کلاً کذب بدانیم چرا چون مؤیداتی برایش وجود دارد مؤیداتی در دیگر منابع از رسیدن معصومان (علیهم السلام) برایش وجود دارد.

 اجمال آن روایت این است که این ها دنبال سوء قصد به جان اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند از جمله جناب هاشم و بعد خود عبدالمطلب عبدالله خوب بعد هم خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) من فقط به یکی دو نمونه اشاره می کنم در جلد پانزده بحار عرض شود که روایت صفحه پنجاه و یک روایتی را از ابوالحسن بکری قال ابوالحسن البکری حدثنا اشیاخ بعد اجمالش اولش این است که بحث ازدواج جناب هاشم با سلما را نقل می کند جریان اجمال سلما همسر جناب هاشم جد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از اهل یثرب بود از بنو نجار بود بنو نجار در یثرب ساکن بودند و جناب هاشم خوب در سفرهای تجاری مکرر این مسیر عبور می کرد به هر حال با مقدماتی دارد که با سلما ازدواج کرد و مسلمان باردار شد از جناب هاشم عرضم در این کلماتی است که وقتی که باردار شد یک نوری گویا منتقل شد به جناب سلما به همسر هاشم آن نوری که نور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اصلاب شامخه همینطور منتقل می‌شد.

وقال : لما سمعت ذلك لم تدع هاشما يلا مسها بعد ذلك قال : ثم إن هاشما أقام في المدينة أياما حتى اشتهر حمل سلمى ، فقال لها : يا سلمى  إني أودعتك الوديعة التي أودعها الله تعالى آدم ، وأودعها آدم ، ولدها شيثا ، ولم يزالوايتوارثونها من واحد إلى واحد إلى أن وصلت إلينا ، وشرفنا الله بهذا النور ، وقد أودعته إياك ، وها أنا آخذ عليك العهد والميثاق بأن تقيه وتحفظيه ، وإن أتيت به وأنا غائب عنك فليكن عندك بمنزلة الحدقة من العين ، والروح بين الجنبين ، وإن قدرت على أن لا تراه العيون فافعلي ، فإن له حسادا وأضدادا ، وأشد الناس عليه اليهود ، وقد رأيت ما جرى بيننا وبينهم يوم خطبتك ، وإن لم أرجع من سفري هذا او سمعت أني قد هلكت فليكن عندك محفوظا مكرما إلى أن يترعرع واحمليه إلى الحرم إلى عمومته في دار عزؤه ونصرته ، ثم قال لها : اسمعي واحفظي ما قلت لك.

بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء العلامة المجلسي ج 15 ص 51

 در ادوار مختلف این منتقل شد به جناب سلمان و حتی نداهایی را می‌شنید عرض شود که وقتی که در بیابان جای گذری حرکت می کرد ندا که بشراک من مشا خیر الناس من بادا بهترین کسی تو داری حمل می کنید در واقع حامل هستیم و بعد سفر تجاری برای هاشم پیش میاید می‌خواهد به غزه برود فلسطین و غزه هم غزه‌ای که الان به هر حال این قضیه غزه هاشم معروف است دیگر بله همین مصائب درش است بله قبر جناب هاشم در همین غزه است و آنجا از دنیا رفت عرضم در این جملات که وقتی می خواهد برود سفارش می کند به سلمان که این مولود را این فرزند فرزند عادی نیست مراقب این باش و و نبودم فلیکن عندک به منزلت الحدقه من العین مثل حدقه چشمت از آن مراقبت کن و روح بین الجنبین مثل روح از او مراقبت کن و انقدر علی ان لات العیون فعلی اگر توانستی چشم او را نبیند مخفیش کنی این کار را کن فان له حساد وضداد افراد دشمنی دارد حسودانی برای این طفل خواهد بود و اشد الناس علیه یهود شدیدترین دشمن ترین کس برای این یهود است و این جمله در این نقل ابوالحسن بکری نشانگر این است که جناب هاشم نگران سوء قصد از جانب یهود نسبت به این فرزند است حالا فرزند چه بود جناب عبدالمطلب دیگر چون هنوز عبدالمطلب جریانشان معروف است دیگر چراغ هستند عبدالمطلب نامیده شد چون مطلب هاشم که رفت در غزه از دنیا رفت به طرز مشکوکی آنجا از دنیا رفته است به خاطر همین زمینه هایی که عرض کردم و جناب سلمان وضع حمل کرد اینجا بزرگ شد این طفل شیبه الحمد هم نام داشت جناب عبدالمطلب مطللب برادر هاشم شاید آن هم از ترس همین جریان یهود و سوء قصد جان به هر حال عبدالمطلب شیبه الحمد و این سفارش‌هایی که هاشم کرده بود.

 رفت به یثرب و بنا شد این برادرزادش را بردارد بیاورد در مکه تحت حفاظت خودشان باشند او را سوار مرکبش کرد آورد رسید به مکه اهل مکه نمیشناختند که این نوجوان چه کسی است؟ و تصور کردند غلامی خریده است جناب مطللب لذا گذاشتند عبدالمطلب به تصور اینکه عبد او است و عبدالمطلب صاحب فرزندانی شد که کوچکترینشان جناب عبدالله و این نور منتقل شده است به جناب عبدالله و گزارش‌های باز در همین جلد پانزده بحار است که حتی زنان ناشناسی را با غذاهای مسمومی به خانه عبدالمطلب فرستادند برای اینکه او را مسمومش کنند و موفق نشدند به امداد الهی موفق نشدن این کار کنند و این ها در جمله گزارش‌ها است یک روایت دیگر در کافی جلد هشتم صفحه سیصد و سیصد و یک روایت چهارصد و پنجاه و نه:

الإمام الباقر عليه السلام :عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمَّا وُلِدَ النَّبِيُّ ص جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَى مَلَإٍ مِنْ قُرَيْشٍ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ الْوَلِيدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ الْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو وَجْزَةَ بْنُ أَبِي عَمْرِو بْنِ أُمَيَّةَ وَ عُتْبَةُ بْنُ رَبِيعَةَ فَقَالَ‏أَ وُلِدَ فِيكُمْ مَوْلُودٌ اللَّيْلَةَ فَقَالُوا لَا قَالَ فَوُلِدَ إِذاً بِفِلَسْطِينَ غُلَامٌ اسْمُهُ أَحْمَدُ بِهِ شَامَةٌ كَلَوْنِ الْخَزِّ الْأَدْكَنِ وَ يَكُونُ هَلَاكُ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ الْيَهُودِ عَلَى يَدَيْهِ قَدْ أَخْطَأَكُمْ وَ اللَّهِ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ فَتَفَرَّقُوا وَ سَأَلُوا فَأُخْبِرُوا أَنَّهُ وُلِدَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ غُلَامٌ فَطَلَبُوا الرَّجُلَ فَلَقُوهُ فَقَالُوا إِنَّهُ قَدْ وُلِدَ فِينَا وَ اللَّهِ غُلَامٌ قَالَ قَبْلَ أَنْ أَقُولَ لَكُمْ أَوْ بَعْدَ مَا قُلْتُ لَكُمْ قَالُوا قَبْلَ أَنْ تَقُولَ لَنَا قَالَ فَانْطَلِقُوا بِنَا إِلَيْهِ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ فَانْطَلَقُوا حَتَّى أَتَوْا أُمَّهُ فَقَالُوا أَخْرِجِي ابْنَكَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ فَقَالَتْ إِنَّ ابْنِي وَ اللَّهِ لَقَدْ سَقَطَ وَ مَا سَقَطَ كَمَا يَسْقُطُ الصِّبْيَانُ لَقَدِ اتَّقَى الْأَرْضَ بِيَدَيْهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنْهُ نُورٌ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى قُصُورِ بُصْرَى وَ سَمِعْتُ هَاتِفاً فِي الْجَوِّ يَقُولُ لَقَدْ وَلَدْتِيهِ سَيِّدَ الْأُمَّةِ فَإِذَا وَضَعْتِيهِ فَقُولِي أُعِيذُهُ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَاسِدٍ وَ سَمِّيهِ مُحَمَّداً قَالَ الرَّجُلُ فَأَخْرِجِيهِ فَأَخْرَجَتْهُ فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَلَّبَهُ وَ نَظَرَ إِلَى الشَّامَةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَخَرَّ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَأَخَذُوا الْغُلَامَ فَأَدْخَلُوهُ إِلَى أُمِّهِ وَ قَالُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكِ فِيهِ فَلَمَّا خَرَجُوا أَفَاقَ فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ وَيْلَكَ قَالَ ذَهَبَتْ نُبُوَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ هَذَا وَ اللَّهِ مَنْ يُبِيرُهُمْ فَفَرِحَتْ قُرَيْشٌ بِذَلِكَ فَلَمَّا رَآهُمْ قَدْ فَرِحُوا قَالَ قَدْ فَرِحْتُمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَسْطُوَنَّ بِكُمْ سَطْوَةً يَتَحَدَّثُ بِهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ كَانَ أَبُو سُفْيَانَ يَقُولُ يَسْطُو بِمِصْرِهِ.

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله متولد شد، مردی از اهل کتاب نزد جمعی از قریش آمد که در میان آنها هشام بن مغیره، ولید بن مغیره، العاص بن هشام، ابووجزه بن ابی عمرو بن امیه و عتبه بن ربیعه بودند. او گفت: آیا دیشب نزد شما مولودی متولد شده است؟ آنها گفتند: نه. گفت: پس حتماً در فلسطین پسری متولد شده است که نامش احمد است و خال گوشتی به رنگ خال کاهی تیره بر اوست و هلاک اهل کتاب و یهود به دست او خواهد بود. به خدا سوگند ای قریش، شما اشتباه کرده اید. آنها متفرق شدند و پرس و جو کردند و به آنها خبر دادند که برای عبدالله بن عبدالمطلب پسری متولد شده است. آنها به دنبال آن مرد گشتند و او را یافتند و گفتند: به خدا سوگند، برای ما پسری متولد شده است. آن مرد گفت: قبل از اینکه من به شما بگویم یا بعد از آن؟ آنها گفتند: قبل از اینکه به ما بگویی. گفت: پس با هم برویم تا او را ببینیم. پس حرکت کردند تا به نزد مادرش آمدند و گفتند: فرزندت را بیاور تا او را ببینیم. او گفت: به خدا سوگند، فرزند من آن گونه که نوزادان می‌افتند، نیفتاد. بلکه با دستانش زمین را گرفت و سرش را به آسمان بلند کرد و به آن نگریست سپس نوری از او تابید تا اینکه قصرهای بصری را دیدم و صدایی در فضا شنیدم که می‌گفت: تو مولای امت را به دنیا آورده‌ای. پس هنگامی که او را بگذاری، بگو: به پناهگاه یکتا پناه می‌برم از شر هر حسود و او را محمد نام بگذار. آن مرد گفت: او را بیاور. او او را آورد و آن مرد به او نگاه کرد سپس او را برگرداند و به خال گوشتی بین دو شانه او نگریست و بیهوش شد. آنها کودک را گرفتند و او را نزد مادرش بردند و گفتند: خداوند تو را به او مبارک باد. هنگامی که بیرون رفتند، آن مرد به هوش آمد و به آنها گفت: وای بر شما، چه شده است؟ گفت: نبوت بنی اسرائیل تا روز قیامت از بین رفت. به خدا سوگند، کسی که آنها را نابود کند همین است. قریش از این موضوع خوشحال شدند. هنگامی که دیدند آنها خوشحال شده‌اند، گفت: شما خوشحال شده‌اید؟ به خدا سوگند، آنها بر شما چنان تسلطی خواهند یافت که اهل مشرق و مغرب از آن سخن خواهند گفت. ابوسفیان می‌گفت: او بر مصر مسلط خواهد شد.

الكافي- ط الاسلامية ، الشيخ الكليني، ج 8 ،ص 300، ح 459

 از ابوبصیر از امام باقر (سلام الله علیه) ابی جعفر عنبان عن ابی بصیر عن ابی جعفر علیه السلام قال اجمالش این است که وقتی

قَالَ لَمَّا وُلِدَ النَّبِيُّ ص وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه متولد شد جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَى مَلَإٍ مِنْ قُرَيْشٍ کسی از اهل کتاب طبیعتا از یهود بوده است آمد نزد گروهی از بزرگان مکه فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ الْوَلِيدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ الْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو وَجْزَةَ بْنُ أَبِي عَمْرِو بْنِ أُمَيَّةَ وَ عُتْبَةُ بْنُ رَبِيعَةَ فَقَالَ‏أَ وُلِدَ فِيكُمْ مَوْلُودٌ اللَّيْلَةَ امشب بچه در میان شما متولد شده است فَقَالُوا لَا گفتند نه قَالَ فَوُلِدَ إِذاً بِفِلَسْطِينَ پس حتماً در فلسطین متولد شده است غُلَامٌ اسْمُهُ أَحْمَدُ باید بچه باشد نامش احمد که ما هم یاد آن آیه می‌افتیم در سوره مبارکه صف که حضرت عیسی (سلام الله علیه):

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ 

و به ياد آوريد هنگامي را كه عيسي پسر مريم گفت: اي بني اسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي كه تصديق كننده كتابي كه قبل از من فرستاده شده يعني تورات مي‏باشم، و بشارت دهنده به رسولي هستم كه بعد از من مي‏آيد، و نام او احمد است، هنگامي كه او (احمد) با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفتند اين سحري است آشكار!

الصف (61) :6

نشان می دهد که بالاخره این اوصاف موجود بوده است بِهِ شَامَةٌ كَلَوْنِ الْخَزِّ الْأَدْكَنِ در یک خالی در او وجود دارد به رنگ سبز به تعبیر یشمی سبز پررنگ وَ يَكُونُ هَلَاكُ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ الْيَهُودِ عَلَى يَدَيْهِ قَدْ أَخْطَأَكُمْ هلاکت یهود به دست او است ان شاء الله هلاکت تتمه یهود هم به دست پیروان او خواهد بود ان شاء الله بعد گفت که باید در همین جهان متولد شده باشد بروید بگردید و این ها رفتنند و جستجو کردند بله گفتند وَ اللَّهِ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ فَتَفَرَّقُوا وَ سَأَلُوا فَأُخْبِرُوا أَنَّهُ وُلِدَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ غُلَامٌ بچه متولد شد برای عبدالله ابن عبدالمطلب رفتند آن مرد را پیدا کردند به او گفتند بله دیشب یک غلامی بچه متولد شده است فَطَلَبُوا الرَّجُلَ فَلَقُوهُ فَقَالُوا إِنَّهُ قَدْ وُلِدَ فِينَا وَ اللَّهِ غُلَامٌ قَالَ قَبْلَ أَنْ أَقُولَ لَكُمْ أَوْ بَعْدَ مَا قُلْتُ لَكُمْ گفت قبلا از این که من به شما بگویم یا بعدش گفتند نه.

 قَالُوا قَبْلَ أَنْ تَقُولَ لَنَا قبل اینکه بگوییم بچه متولد شده بود قَالَ فَانْطَلِقُوا بِنَا إِلَيْهِ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ گفت من را ببرید بچه را ببینم فَانْطَلَقُوا حَتَّى أَتَوْا أُمَّهُ آمدند نزد آمنه (سلام الله علیها) مادر گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالُوا أَخْرِجِي ابْنَكَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ بچه را بیاور تا ما ببینیم فَقَالَتْ إِنَّ ابْنِي وَ اللَّهِ لَقَدْ سَقَطَ وَ مَا سَقَطَ كَمَا يَسْقُطُ الصِّبْيَانُ بچه من مثل دیگر بچه‌هایم تولد نشد لَقَدِ اتَّقَى الْأَرْضَ بِيَدَيْهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا آن حالتی که در معصومان (سلام الله علیهم) گزارش شده است بعد از ولادت دست بر زمین می گذاشتند نگاه به آسمان می کردند ذکری می‌گفتند نگاهی به آسمان کرد فرزند من.

 ثُمَّ خَرَجَ مِنْهُ نُورٌ نوری از او خارج شد حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى قُصُورِ بُصْرَى قصرهای بصری را در شام را با آن نور مشاهده کردم وَ سَمِعْتُ هَاتِفاً فِي الْجَوِّ یک هاتفی را در آسمان شنیدم يَقُولُ لَقَدْ وَلَدْتِيهِ سَيِّدَ الْأُمَّةِ تو سید امت را متولد کردی فَإِذَا وَضَعْتِيهِ وقتی که او را متولد کردی فَقُولِي بگو أُعِيذُهُ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَاسِدٍ وَ سَمِّيهِ مُحَمَّداً نام او را محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بگذار و او بگو خدا او را به خدای یکتا از شر حسودی من به اصطلاح پناه می ‌دهم این را که جناب آمنه (سلام الله علیها) گفت قَالَ الرَّجُلُ فَأَخْرِجِيهِ فَأَخْرَجَتْهُ آمد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او مشاهده کرد فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَلَّبَهُ وَ نَظَرَ إِلَى الشَّامَةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ چندین گزارش این جریان خال نبوت آمده است دیگر تو گزارش سلمان آمده در بحیره آمده است امثال این ها فَخَرَّ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ بیهوش افتاد آن فرد یهودی فَأَخَذُوا الْغُلَامَ فَأَدْخَلُوهُ إِلَى أُمِّهِ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بردند پیش مادرش وَ قَالُوا بَارَكَ اللَّهُ لَكِ فِيهِ خدا برکت بدهد عجب بچه تو داری که این چنین درباره اش می گویند.

 فَلَمَّا خَرَجُوا أَفَاقَ آمدند دیدند آن آقای یهودی به هوش آمده است فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ وَيْلَكَ تو را چه شده است چرا بیهوش شدی؟ قَالَ ذَهَبَتْ نُبُوَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ با ولادت این نبوت از بنی اسرائیل خارج شد این همه موید است آن نکته‌ای که عرض کردم نگران برایشان مهم است که نگران هستند که این جریان نبوت بیفتد خاتم نبوت در یک مسیر دیگری از بنی اسماعیل و این ها هَذَا وَ اللَّهِ مَنْ يُبِيرُهُمْ.

 هذا والله کسی است که یهود را بنی اسرائیل را نابود خواهد کرد من باز همانجا در پرانتز خوب عرض کنم که آن روایتی که راجع به آیات اولیه سوره مبارکه اسرا است بنی اسرائیل:

وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا 

ما در تورات به بنی اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد می کنید و [در برابر طاعت خدا] به سرکشی و طغیان [و نسبت به مردم به برتری جویی و ستمی] بزرگ دچار می شوید. پس هنگامی که [زمان ظهور] وعده [عذاب و انتقام ما به کیفر] نخستین فسادانگیزی و طغیان شما فرا رسد، بندگان سخت پیکار ونیرومند خود را بر ضد شما برانگیزیم، آنان [برای کشتن، اسیر کردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لای خانه ها را [به طور کامل و با دقت] جستجو می کنند؛ و یقیناً این وعده ای انجام شدنی است.

الإسراء (17): 4 و 5

که ما بندگانی میفرستیم به سراغ شما بنی اسرائیل که بعد از آن دو افساد بزرگی که در زمین می کنید بندگان صاحب قدرت فجاسوا خلال الدیار خانه به خانه شما را تعقیب خواهند کرد که در روایت امام صادق (سلام الله علیه) در بحار مرحوم علامه مجلسی اهل قم این درست تشخیص داده است این آقا که هذا والله من یبیرهم این به پیروانش طبیعتاً آن خطی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ترسیم کرد کسی است که این یهود را از بین خواهد برد بعد می گوید فَفَرِحَتْ قُرَيْشٌ بِذَلِكَ قریش خیلی خوشحال شدند با این شنیدن این بعد این گفت که خوشحال شدید فَلَمَّا رَآهُمْ قَدْ فَرِحُوا قَالَ قَدْ فَرِحْتُمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَسْطُوَنَّ بِكُمْ سَطْوَةً يَتَحَدَّثُ بِهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ . بر مشرق هم چیره خواهد شد چیره شدنی که اهل مشرق و مغرب درباره اش سخن خواهند گفت به هر حال این روایتی است که در جلد هشت کافی صفحه سیصد و سیصد و یک به نقل از امام باقر (سلام الله علیه) آمده است جمع کنم عرایضم را مجموع این گزارش‌ها چه آنچه که در روضه کافی آمده است یا آنچه که در قرآن آمده است :

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ

بطور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤ منان خواهي يافت، ولي آنها را كه مي‏گويند مسيحي هستيم نزديكترين دوستان به مومنان مييابي، اين به خاطر آن است كه در ميان آنها افرادي دانشمند و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبر نمي‏ورزند.

مائده (5) : 82

آیات قرآن راجع به دشمن آمده سر جمع این است که همچین به اصطلاح در موضع اتهام هستند هیچ بعدی ندارد با توجه به این سابقه سوء قصد نسبت به جناب هاشم کرده باشند در عرض شود که غزه چون آنجا دارد برمی‌گردد چون بخصوص عبدالله هم در سن جوانی مریض می‌شدند یثرب از دنیا می رود اما نسبت به جناب عبدالله عبدالمطلب دیگر نتوانسته است با توجه به روایتی که عرض کردم یعنی امداد غیبی متوجه شده است.

مجری:

 در آن ارتباطاتی که فرمودید حضرت هاشم (سلام الله علیه) کرده است دیگر خانواده حواسش بوده است این قضیه استاد یک چند تا هاشم دیگر اسم کامل غزه الهاشم است یا غزه خالی است مثل مثلاً مدینه النبی به آن می گویند مدینه بزرگ از آن اسم این را برداشت کرده است یک بنده خدا اینطوری من ندیدم که هاشم بعید نیست به غزه یعنی آن زمان بعد از آن قضیه هاشم که آنجا کشته شده است منطقه معروف غزه هاشم (سلام الله علیه) بوده است این بزرگوار اینطوری می گفت .

استاد: جباری

حالا چون آن زمان که خوب همه اهل غزه هاشم را نمی‌شناختند شهرت جناب هاشم مربوط بعد از رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است در قبل از اسلام زیاد به عنوان یک تاجری که آنجا می‌رفتم می‌آمده است.

بله جلیل القدر بوده است این ها هم زیبا بوده است جلیل القدر بوده است جناب هاشم حمزه جناب عبدالمطلب خودمان روایت هم می گوید سنت زنده نگه داشته است ماه‌های حرام مثلا جناب هاشمی عبدالمطلب در واقع احیا کرده است آها ما بنابراین اینکه اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جزو حجج الهی بودند حالا ما آن دیدگاهی که روایتی که مرحوم علامه مجلسی نقل می کنند که راجع به نبوت اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی عبدالله جناب عبدالمطلب جناب هاشم نبی نبی بعد نبی دارد که نور پیامبر (صلی الله علیه و است آله و سلم) در آن ها منتقل شده است اما ممکن نبی نفسه بوده است باشد نبوت با آن تفاسیری که است بالاخره روایت داریم که نور پاک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از سلب نبی به نبی دیگر منتقل شده است اگر این باشد طبیعتاً این ها پاسدار آن سنت‌های حضرت ابراهیم (سلام الله علیه) بودند که انبیا بعد حضرت موسی (سلام الله علیه) عیسی (سلام الله علیه) این ها سنت‌ها را پاس داشتند طبیعتاً کسی بخواهد توحید را و سنن توحیدی را احیا کند همین‌ها هستند و جالب است جناب یعقوبی در تاریخش نزدیک شاید قریب پانزده مورد از این سنت ها را بد می شمارد که جناب عبدالمطلب احیا کرده است و اسلام همه را امضا کرده است.

خود این اگر دستی در غیب و وحی و این ها نداشته باشند چطور دسترسی به سنت‌ها پیدا کردند.

مجری:

حاج آقا این بعد اسم شریف حضرت عبدالمطلب (سلام الله علیه) بله تشدید تا است بله خیلی وقته من دیدم خیلی اشتباه است معنیش هم مثلاً خیلی من زیاد دیدم خودم حساسیت داشتم به این قضیه از باب افتعال دست شما درد نکند خیلی متشکرم میان برنامه ببینیم برگردیم خدمت شما باشیم و سوال دیگری هم است مطرح کنیم ایام فاطمیه است و ما همچنان در عزای سیده دو عالم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم این میان برنامه را ببینیم حال و هوای فاطمیه (سلام الله علیها) بگیریم و برگردیم در خدمت شما و آقای دکتر خواهیم بود.

صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا اجرک الله یا مولا یا صاحب العصر و زمان بمصاب امک فاطمه الزهرا عزیزان بیننده همچنان با برنامه آینه تاریخ در خدمت شما هستیم من یادآوری کنم که تلفن‌های شبکه در اختیار شما است تماس بگیرید سوالات خودتان را می توانید مطرح کنید و استاد سوالات شما خواهند بود شماره حسابی هم که عرض کردم زیرنویس شده است این مخصوص کمک به عزیزان و مظلومینی هستند که در غزه و لبنان هستند مصائب اخیر این توفیق داشته باشیم از جان و مالمان برای مسلمانان دیگر بگذریم و از مجاهدین فی سبیل الله باشیم جناب آقای دکتر خیلی استفاده کردیم از بحث اول این برنامه استاد من یک چیزی همین الان یادم آمد عذرخواهی می کنم اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منابع خوبی هم داریم اعظم خیلی مفصل یک باب برایش گذاشته است مرحوم آقای کورانی هم در بله نسخه سه جلدی دو جلدی آنجا خیلی خوب در مورد آباد روایات و این ها را آوردند خیلی بحث خوبی است برای بیننده‌ها معرفی کرد یا باید همان‌ها را مراجعه کند و ترجمه‌هایش را ببینند.

استاد: جباری

 ترجمه موسوعه التاریخ الاسلامی از جناب استاد محمد هادی یوسفی غروی مراجعه کنند ترجمه تاریخ اسلامی که چی شده است آنجا روایت خوبی آمده است اگر خوب توانستند به جلد پانزده بحار مراجعه کنم بحاران بحار جلد پانزده تا ترجمه نشده است البته مختص آبا و اجداد و نبی هستند جلد پانزده بار شروع در واقع تاریخ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و معمول آثاری که درباره تاریخ اسلام و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تدوین شده است این ها اجمالا به آبا نبی پرداختند تاریخ رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) جعفریان جلد اولش یا مثلا عرض شود که تاریخ اسلام جناب استاد مهدی پیشوایی و امثال این ها رحمت الله.

مجری:

 خیلی متشکرم سوال دیگر هم مطرح شده است یا از طریق پیامک برایمان ارسال کردند حالا این سوال متنش به این ترتیب است حالا این خود نوع سوال شاید در تعابیرش از نظر علمی یک خورده آدم باید دقت کند می گوید که باستان‌گرایان معتقدند که مسلمانان نباید به ایران حمله می کردند چون باعث شده است که تمدن ایران ها و کتابخانه‌ها از بین برود و باز این سوال می گوید معتقدند ما می گوییم این ادعا است دیگر مدعی هستند که جناب سلمان خائن است چرا که به مسلمان ها یاد داد چگونه می شود بر ایران چیره شده است و این مباحث در این خصوص خواستند اگر شود یک توضیحاتی بفرمایید.

استاد: جباری

 خواهش می کنم سوال چند بعد دارد فرصت ان شاء الله بتوانیم به همش برسیم مسلمان ها این سوال یک محور این ادعا که یعنی در دوره ساسان تمدنی وجود داشته است و این مسلمان ها به تعبیر خودشان عرب‌ها تازیان آمدند به آن تمدن را از بین بردند تهمت کتاب سوزی که مطرح می کنند که حالا منبع هم اشاره خواهم کرد در این باره اصلا باید دید تمدن چقدر بوده است در دوره ساسانی تهمت درست است کتابخانه‌ها از بین رفت آثار تمدن از بین رفت یا خیر این یک محور بحث است محور دوم اینکه جناب سلمان و یاران امیرالمومنین (سلام الله علیه) به طور اخص یا به طور خاص به طور عامه مسلمان ها اتباع جریان خلافت عموم مسلمان‌ها این ها در فتوحاتشان فتح ایران آیا کار بدی کردند آیا خیانت کردند که حالا سلمان که در فتح مدائن راهکار نشان داد و به هر حال یا نه خدمت کردند؟ این هم محور دوم ، هر کدام بحث مفصلی را می‌طلبد من اجمالاً اشاره می کنم آن محور اول که مثلاً مسلمان‌ها عرب‌ها آمدند آثار تمدنی ایران دوره ساسانی را از بین بردند اول کلام است اصطلاحاً به قول اول چیزی ثابت کن چیزی مترتب کن این اول کلمه.

اصلا آیا تمدنی بوده است چقدر بوده است چطور بوده است و چه زمینه‌های سیاسی اجتماعی در ایران وجود داشته است که مسلمان‌ها آن را از بین برده باشند باز همین جا عرض می کنم در مباحث تمدنی معمولا مطرح می شود آیا تمدن را آن جنبه کالبدی تمدن‌ها را می‌توانیم فارغ از فرهنگ لحاظ کنیم یا خیر فرهنگ و تمدن آمیخته و عجین با هم باید بررسی کنیم در نظر بگیریم آیا تمدن صرفا جنبه کالبدی است مثلا اگر یک جای ساختمان‌های رفیعی برپا شده باشد از جهت فن و صنعت این ها پیشرفت‌های خوبی داشته باشد از جهت علوم مادی پیشرفت داشته باشند کتاب‌هایی در زمینه‌های علوم طبیعی تدوین کرده باشند امثال این ها آیا این فقط همین نشانه پیشرفت تمدنی است یا اینکه باید در کنارش آن بحث فرهنگ را هم لحاظ کرد بر اساس چه فرهنگی آیا فرهنگ توحیدی فرهنگی که انسان را به تعالی می‌رساند فرهنگی که انبیا به دنبالش بودند ما معتقدیم که تمدن معیار تمدن مهدوی است تمدن ایده آلی که ما بشریت همیشه به دنبالش بوده است آن نیست که در عصر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پدید میاید یعنی بشر هم به لحاظ علمی رشد می کند روایت داریم دیگر اگر تا زمان ظهور از بیست و هفت شاخه علم دو شاخش ظهور کرده است آن زمان بیست و پنج شاخه دیگر ظهور می کند قیاس کنید چقدر پیشرفت علمی بشر حاصل خواهد کرد هم پیشرفت علمی حاصل خواهد شد از آن طرف هم مسائل فرهنگی توحید و به هر حال حرکت الی الله در مسیر تعالی روحی انسان‌ها پیشرفت ظاهری و تمدن کالبدی داشته باشیم.

 خواهیم شد اروپا خواهیم شد غرب خواهیم شد امریکا آنجا در ظاهر خیلی پیشرفت دارند اما در واقع چی در واقع آن فرهنگ تهی و پوچ و مضمحل مشمئز کننده متاسفانه در این کالبد ظاهری باطنش یک چنین فرهنگی است که الان خود غربی ها منزجر از این وضعیت دیگر این غربی‌ها از جهت فرهنگی به جایی رسیدند که مثل اسرائیل دفاع می کنم این دیگر به هر حال جنبه‌های کالبدی تمدن بالا باشد که هیچ ارزشی ندارد این یک نکته در دوره ساسانی و دنبال یک چنین مسئله‌ای بود ساسانیان آیا به لحاظ جنبه‌های کالبدی ظاهری پیشرفت داشتند یا خیر.

 بعضی دو دیدگاه اینجا وجود دارد حالا باز فرصت نیست بعضی‌ها بعضی از محققین در این باره کتاب هم دارند معتقد هستند شما به دروغ گفتند ساسانیان در اوج شکوفای تمدنی بودند آن تمدن ادوار قبل تخت جمشید مگر اثر دوره ساسانیان است؟ از ادوار قبل دوره هخامنشیان سال این ها است و دوره ساسانیان نیست یک دیدگاه این است اصلاً شما نمی توانید پیشرفت‌های تمدنی به آن معنا را در ایران باستان دوره ساسانی ثابت کنید ما می گوییم حالا اصلا سلمنا که بوده بود اما به اقرار محققان اگر چیزی هم بوده است قبل از اسلام را به اضمحلال نهاده است محققینی در این باره در آثار تدوینی درباره تاریخ ایران قبل از اسلام است که به خصوص از دوره انوشیروان که اصلاحاتی را به ظاهر می‌خواست اعمال کند اما این اصلاحات کاملاً نتیجه عکس داد مثلاً بحث نظام طبقاتی که خوب مطرح است و آن قوانین سختی که در آیین مجوس وجود داشت که حالا باز مجالش نیست یک چیزهای مشمئز کننده باز سختی در این ها وجود داشت مردم دل زده شده بودند این ها می آیند.

 در شعار می گویند که عرب ها آمدند و ما چنین بودیم چنان بودیم ملتی که این ها طبقه حق بالا رفتند نسبت طبقه دیگر را ندارد سوادآموزی مختص طبقاتی است طبقات پایین کشاورز زیردست و این ها حق سوادآموزی ندارد حق پیشرفت علمی ندارند حق ارتباط با پادشاه را ندارند اگر هم احیانا راهی به دربار پیدا کنند باید جلوی دهانشان دستمالی بگیرند که مبادا نفس این ها آن فضا را نجس کند با یک فاصله با شاه باید در آن تالار قرار بگیرند که مبادا نفسشان نجسشان شما چیزی بدتر از نکاح محارم مگر دارید ثابت شده است در دوره ساسانی و مجوسیان نکاح محارم متاسفانه داشتند چون کتاب ایران در زمان ساسانیان کریستین سن را ببینید ترجمه رشید یاسمی آنجا خوب این ها را مطرح می کند و شواهد تاریخی می آورد و عرض کنم که ما یک مقاله‌ای با یکی از دوستان مشترکاً منتشر کردیم در فضای مجازی موجود است.

 قریب به این مضمون که زن و خانواده در دوره ساسانی یکی از چیزهایی که راجع به زنان است واقعاً شما قیاس کنید همین که الان عرض می کنم با آنچه که اسلام آورد زن‌ها عادت ماهیانه دارند دیگر عذر شرعی دارند در ماه، در الان اسلام چی می گوید می گوید در اینجا باید تکریمش کرد زن را هوایش را باید داشت بالاخره نوعی بیماری ظاهری و این ها حتی عبادات تسهیل درش قائل شدند اینطور اما در دوره ساسان چیزی دشتان داریم زن دشتان می‌شد دشتان یعنی چه یعنی باید می‌رفت در خارج از خانه در یک جای دور در دشت در یک کوومه‌ای جای تاریکی آنجا زندگی می کرد تا از این حالت در بیاید حالت قضاوت و نجاست تصور می کردند از آن حالت در بیاد و غذا برایش می‌بردند با فاصله می‌بردند نباید نگاهش به خورشید می‌افتاد که نور خورشید نجس نکند و غذا می‌بردند با فاصله و از حالت آن عذر ماهانه که خارج می‌شد عذر می‌خوام از بینندگان عزیز با ادرار گاو باید غسل می کرد این ها در آن مقاله‌ای که عرض کردم موجود است و یک مستند منابع متعدد است و امثال این ها برنامه های لازم است که ما بیایم همین وضعیت اجتماعی خانواده در دوره ساسانی را اسلام آمد آن وقت اسلام آیا به اصطلاح آمد و این ها را از یک اوجی به حزیز رساند یا بالعکس من یک سوالی همیشه مطرح می کنم و آن این است.

 به ایران تجاوزاتی صورت گرفته است مغول‌ها آمدند دیگران آمدند چرا آیین مغول باقی نمانده است مغولان رفتند چرا آیینشان اما اسلام به خیال شما تجاوز کرده است چرا مسلمان به تعبیر مرحوم چهارچنگولی چسبیدن به نیست که در ایران چرا چرا مسلمان‌ها از عرب‌ها جلوتر افتادند در قبول اسلام کراهت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که یک زمانی سلمان اشاره کرد که شما با قوم این بر سر اصل اسلام خواهید جنگ زمان این ها با شما قوم سلمان با شما بر سر برگرداندن به اسلام به اسلام اصیل خواهند جنگید که فکر می کنم همین زمان ها است و چرا ده کتاب اصلی حدیثی شیعه و سنی را همه را ایرانیان نوشتند اگر این آیینی بود که تحمیلی بود با شمشیر بود چون که شما می گیوید به زور بود این ها بعد خیلی زود شورش می کردند پشت پا می‌زدند چرا ده کتاب شش کتاب کتب اربعه شیعه همه ایرانیان نوشتند مرحوم شیخ صدوق الفقیه اهل قم بوده است مرحوم کل کلینی ری بوده است کتاب کافی نوشته است مرحوم شیخ طوسی اهل خراسان بوده است کتاب تهذیب الاحکام و استبصار بخاری اهل بخارا بوده است مسلم اهل نیشابور بوده است عرض شود که ابو داوود سجستانی همه ایرانی ها هستند.

 دلیل از این بهتر که پس این ها چیزی دیگر دل آزرده شده بودند از دوره انوشیروان بعد خسرو پرویز جنگ‌های طولانی که با روم وجود داشت و مردم واقعا خسته شده بودند بار مالی این جنگ ها تامین می شد بر دوش این طبقات ضعیف اسلام ندای عدم تبعیض و ندای صلح داد ندای برابری داد لا فخر العربیا علی عجمی ندا داد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عربی بر عجم فخر ندارد مگر به تقوا خیلی مشخص است که این ندا خیلی راحت نفوس من حالا فرصت دارد تمام می شود آن بخش دیگر شاید فرصت نشود خوب است خاطره را عرض کنم یکی از بزرگوارانی که حالا اسمش را شاید لازم نباشد عرض کنم حالا اگر می خواهید مستند باشد اسمش آقا تهرانی از دوستان محسن هستند ایشان نقل کردن مدتی ایشان در امریکا بودند یک وقتی ایشان می‌فرمود که یکی از دوستان از اساتید ایشان مسئول مرکز اسلامی در نیویورک بود به من تماس گرفت گفت که بیا اینجا گفتم چطور گفت یک سیاه پوست است می‌خواهد مسلمان شود من رفتم و یک مقدار با او صحبت کردم و گفتم تو چطور می خواهی مسلمان بشوی چرا فوری از کیفش ترجمه انگلیسی نهج البلاغه را درآورد رفت این خطبه که امیرالمومنین (سلام الله علیه) می فرمایید قسم به خدا اگر اقالیم سبعه آسمان های هفتگانه را به من علی (سلام الله علیه) بدهند برای اینکه یک مورچه‌ای را ظلم در این حد کنیم داند از دهان آن مورچه بگیرم این کار را نخواهم کرد من این را می‌خواندم با خودم فکر کردم که هو ایز؟ این کیست؟ این کسی که آمدم سراغ مرکز اسلامی عرض شود که و این ها برایم علی (سلام الله علیه) را توصیف کردند.

 و من می‌خواهم تابع چند دینی باشم دینی که درش علی (سلام الله علیه) است و چنین عدالتی را سیاه پوستان در آمریکا تحت ظلم بودند و خیلی تشنه عدالت که این مردم ایران هم با اسلام این چنین عدالتی با قرآن مواجه شدند که قرآن که:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد همواره براي خدا قيام كنيد و از روي عدالت گواهي دهيد، دشمني با جمعيتي شما را به گناه ترك عدالت نكشاند، عدالت كنيد كه به پرهيزكاري نزديكتر است و از خدا بپرهيزيد كه از آنچه انجام مي‏دهيد آگاه است

المائده (5): 8

حتی دشمنی با یک گروهی موجب نشود که شما خلاف عدالت عمل کنید عدالت بورزید که او به تقوا نزدیکتر است یعنی حتی نسبت دشمنتان حق ندارید خلاف عدالت عمل کنید این قرآن نهج البلاغشه اگر اسلام نپذیرند چه کنند لذا هم امثال سلمان خدمت کردند در واقع یک چیز بهتری را عرضه کردند این چیز بهتری را دیدن و لذا ایرانیان هم دیدن بهتر است و استقبال کردن استقبال کردند و لذا جناب سلمان چندین سال بعد از فتح ایران در زمان عمر قریب به شاید قریب به پانزده سال در اینجا والی بود استاندار بود در مدائن درسته در مدائن استاندار بود از مثل سلمانی مردم چه دیدند چه می بینند اوج زهد با همان ابزار وسایل خانه بسیار محقری از دنیا رفتند.

مجری:

 متاسفانه وقتمان به پایان رسید جناب آقای دکتر از شما تشکر در آینده اصطلاح پیگیری کنیم ان شاء الله در وقت مناسب خودش خیلی بحث مهمی است یک نکته‌ای هم من عرض کنم خدمت بینندگان عزیز تاریخ بدون روتوش برنامه‌ای است که چهارشنبه شب از شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پخش می شود که جناب آقای دکتر هم اشاره کردند که باید برنامه‌ها بر این موضوع ساخت این تازه مال قبل از زمان ساسانیان پیشرفته تر هم هستیم این مباحث آنجا به صورت خاص پیگیر که جایگاه زنان در عصر ایران باستان موضوع که الان در آن برنامه دارد مطرح می شود جناب دکتر از حضورتان تشکر می کنم ان شاء الله بتوانیم در جلسات بعد هم در خدمت شما باشیم خوب عزیزان بیننده از شما التماس دعا داریم و ایام فاطمیه است و در مجالسی که شرکت می کنید و تعظیم شعار می کنید ما را از داخلتان فراموش نکنید تا دیدار دیگر خداحافظ.

 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها