2025 March 26 - چهار شنبه 06 فروردين 1404
عدم پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد
کد مطلب: ١٦٠٦٨ تاریخ انتشار: ١٩ آذر ١٤٠٣ - ١٤:١٩ تعداد بازدید: 2329
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
جدید
عدم پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان شبهه: عدم پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد

مدرک معتبری دال بر ایستادگی حضرت علی علیه السلام در جنگ احد وجود ندارد! یک سند صحیح برای فرار نکردن امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد بیاورید! ادعای اینکه جبرئیل از آسمان گفت لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار سند معتبری ندارد.

1.     منبع شبهه

جریان های حزب مروانی و اموی و ناصبی در طول تاریخ و شبکه های وهابی صهیونیستی در زمان ما

2.    اهداف شبهه

تشکیک در شجاعت امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد با هدف خدشه به افضلیت آن حضرت در امام و ولایت

3.    پاسخ شبهه

پاسخ به این شبهه شامل بحث از تواتر شجاعت امیرالمومنین علیه السلام، تواتر شجاعت و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد، تصریح به شجاعت و عدم فرار امیرالمومنین علیه السلام در جنگ ها، طرق متعدد واقعه شجاعت آن حضرت در جنگ احد و ندای آسمانی لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار، اجماع اهل بیت علیهم السلام بر ثبوت این فضیلت، شهرت روایی شجاعت امیرالمومنین علیه السلام، شهرت تاریخی ندای آسمانی و ایستادگی حضرت در احد، تضمین شاعران بزرگ عرب نسبت به این واقعه و شواهد متعدد دلالی و ادبی دیگر است که در ادامه این نوشتار به صورت تفصیلی بیان خواهد شد.

3/1. تواتر و بدیهی بودن شجاعت امیرالمومنین علیه السلام نزد همه مسلمین:

یکی از مهم ترین مواردی که همواره علمای اسلام بدان استدلال زده و برای بحث های مرتبط با «تواتر» به عنوان مثال یاد می کنند، شجاعت امیرالمومنین علیه السلام است. غزالی طوسی در کتاب اعتقادی خود می نویسد:

«‌شجاعة ‌علي رضوان الله عليه وسخاوة حاتم معلومان بالضرورة على القطع تواتراً»

شجاعت حضرت علی رضوان خدا بر او باد و سخاوت حاتم هر دو امری معلوم بالضرورت و بدیهی هستند که مبتنی بر قطع و اخبار متواتر می باشند.

عزالی طوسی، ابوحامد محمد بن محمد، (م505 هجری)، الاقتصاد في الاعتقاد،ص: 114، وضع حواشيه: عبد الله محمد الخليلي، دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1424 هـ - 2004 م، عدد الأجزاء: 1

علاوه بر غزالی طوسی، فخر رازی از علمای برجسته اهل سنت در مهم ترین کتاب اصولی خود می نگارد:

«فإنا بعد سماع تلك الأخبار المتفرقة لا نحتاج إلى الاستدلال ببعض تلك الأخبار على ‌شجاعة ‌علي بل يحصل العلم الضروري بذلك»

همانا ما بعد از شنیدن این اخبار به صورت متفرقه و جداگانه نیازی به استدلال به برخی از اخبار وارد شده برای اثبات شجاعت حضرت علی علیه السلام نداریم بلکه از مجموعه این اخبار متفرقه علم ضروری و بدیهی به شجاعت حضرت علی علیه السلام به دست می آید.

فخر الدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، المحصول، ج 4، ص: 93 ، دراسة وتحقيق: الدكتور طه جابر فياض العلواني، مؤسسة الرسالة، الطبعة: الثالثة، 1418 هـ - 1997 م

 

مبتنی بر اسناد فوق شجاعت امیرالمومنین علیه السلام امری قطعی، متواتر، غیر قابل انکار، بدیهی و ضروری بوده است که به هیچ وجه از سوی کسی قابل انکار نیست. علت بدیهی و ضروری بودن این شجاعت اخبار و روایات متعدد در مواضع و زمان های متعدد از عمر مبارک حضرت علیه السلام است که حاکی از شجاعت آن حضرت بوده است و الا با چند گزارش ممکن است برای پژوهشگر و یا انسان منصف قطع به شجاعت حضرت علی علیه السلام ایجاد نشود در صورتی که طرق و اسناد شجاعت به قدری زیاد است که برای انسان علم ضروری و بدیهی و قطعی ایجاد می کند.

با این مقدمات می گوییم اگر حضرت علی علیه السلام در واقعه مهم احد که از برجسته ترین وقایع تاریخ صدر اسلام است شجاعت از خود نشان نداده بود و همانند دیگر صحابه به بالای کوه فرار کرده بود، دیگر خبر قطعی مبتنی بر شجاع بودن آن حضرت شکل نمی گرفت!

3/2. تواتر واقعه ثبات و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد

مراجعه به آثار علمای اسلامی حاکی از وجود تواتر در موضوع پایمردی و شجاعت و عدم فرار امیرالمومنین علیه السلام در ماجرای احد و شکست نظامی مسلمانان دارد. شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر مرتبط با آیات سوره آل عمران می نگارد:

«راوى خبر گويد - زيد بن وهب: عبد اللّه مسعود را گفتم، از جملۀ صحابه جز ابو دجانه و سهل حنيف و على بو طالب نماندند؟ گفت: و اللّه لم يبق معه الّا علىّ بن ابي طالب وحده و ثاب الى رسول اللّه بعد ذلك جماعة فكانا اوّل من ثاب، به خداى كه با رسول - عليه السّلام - إلاّ على نماند و جماعتى از هزيمت شدگان بازآمدند، اوّلشان ابو دجانه و سهل بود. گفتم: تو كجا بودى‌؟ گفت: من از جملۀ رفتگان بودم، گفتم:

تو را كه گفت: اين كه مى‌گويى‌؟ گفت: سهل حنيف و أبو دجانة. گفت:

مرا تعجّب آمد از ثبات على در مانند آن جايگاه. گفت: اگر شما را عجب مى‌آيد، و اللّه كه فرشتگان را از او تعجّب آمد تا جبرئيل گفت آن روز:

لا سيف الّا ذو الفقار و لا فتى الّا عليّ‌.

ما گفتيم: تو چه دانى كه اين جبرئيل گفت‌؟ گفت: ما آوازى شنيديم از آسمان به اين گفتار، رسول را گفتيم: يا رسول اللّه! اين گوينده كيست‌؟ گفت:

جبرئيل است. و در اخبار مخالف و مؤالف متواتر است كه: اين روز از آسمان آواز شنيدند:

لا سيف الّا ذو الفقار لا فتى الّا عليّ‌.

و به روايت عكرمه از اميرالمؤمنين علىّ آن است كه، رسول گفت: يا على! آواز اين فرشته مى‌شنوى كه از آسمان مدح تو مى‌گويد؟ من گفتم: يا رسول اللّه! اين كيست‌؟ گفت: فرشته است، نام او رضوان.

ابو‌الفتوح رازی، حسین بن علی. مصحح محمدجعفر یاحقی, و محمدمهدی ناصح. ، 1371 ه.ش.، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مشهد مقدس - ایران، آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى، جلد: ۵، صفحه: ۴۱

علاوه بر این مفسر بزرگ، شیخ ابوالقاسم بستی از علمای بزرگ زیدی نیز اشاره به تواتر شجاعت حضرت علی علیه السلام و ندای آسمانی «لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار» کرده است؛ ابن بدرالدین در کتاب «ینابیع النصیحة» می نویسد:

«و روى الشيخ أبو القاسم البستي رحمه اللّه ما هو ظاهر، و هو نداء جبريل في يوم أحد من السماء: لا فتى إلا علي و لا سيف إلا ذو الفقار. و ذكر أنّ الخبر بذلك متواتر. و ما ذكره أبو القاسم البستي رحمه اللّه فهو خبر صحيح، و قد نظمه فيما ذكر حسان بن ثابت فقال في بعض أشعاره:

و لقد سمعت مناديا من فوقنا

نادى فأسمع كلّ أهل المحفل

لا سيف إلا ذو الفقار و لا فتى

فـي النّاس طرّا كلّهم إلا علي

و روایت کرده است شیخ ابوالقاسم بستی که رحمت خدا بر او باد بر امری که در جنگ احد ظاهر شد و آن ندای جبرئیل از آسمان بود که گفت: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار، و شیخ ابوالقاسم بستی خاطر نشان کرده است که این خبر متواتر و قطعی است. وروایتی هم که شیخ ابوالقاسم رحمه الله نقل کرده است روایت صحیحی است و آن را حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا صلی الله علیه و آله به شعر درآورده است:

و من بی شک از بالای سر خود ندایی شنیدم که ندایی می داد و همه اهل محفل و حاضران آن را می شنیدند که هیچ شمشیری جز ذو الفقار و هیچ جوانمردی در میان تمامی همه مردم جز حضرت علی علیه السلام نیست. »

ابن بدر الدین، حسین. محقق مرتضی بن زید محطوری. ، 1422 ه.ق.، ینابیع النصیحة في العقائد الصحیحة، صنعا - یمن، مکتبة بدر، صفحه: ۴۰۱

3/3. تصریح به عدم فرار امیرالمومنین علیه السلام در جنگ ها به صورت مطلق

یکی دیگر از ادله ای که دلالت صریح بر پایمردی و شجاعت امیرالمومنین علیه السلام در جنگ ها و معرکه ها دارد، حدیث الرایة است. این حدیث معروف و معتبر در منابع معتبر حدیثی و تاریخی اهل سنت وارد شده است. واقدی در مغازی روایت می کند:

«فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم: لَأُعْطِيَنّ الرّايَةَ غَدًا رَجُلًا يُحِبّهُ اللهُ وَرَسُولُهُ، يَفْتَحُ اللهُ عَلَى يَدَيْهِ، ‌لَيْسَ ‌بِفَرّارٍ،»

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: قطعا فردا پرچم را به دست مردی می دهم که او را خدا و رسولش دوست دارند و خداوند فتح را با دستان او رقم و می زند و او اهل فرار از جنگ ها نیست.

محمد بن عمر، واقدی، المغازي، ج 2، ص: 653، تحقيق: مارسدن جونس، الناشر: دار الأعلمي – بيروت، الطبعة: الثالثة - 1409/1989.، عدد الأجزاء: 3

ابن هشام نیز در سیره خود روایت می کند:

«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ، ‌لَيْسَ ‌بِفَرَّارٍ»

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: قطعا فردا پرچم را به دست مردی می دهم که او را خدا و رسولش دوست دارند و خداوند فتح را با دستان او رقم و می زند و او اهل فرار از جنگ ها نیست.

ابن هشام، عبدالملک، السيرة النبوية لابن هشام، ج 2، ص: 334، تحقيق: مصطفى السقا، الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي وأولاده بمصر، الطبعة: الثانية، 1375 هـ - 1955 م، عدد الأجزاء: 2

ابن ماجه قزوینی با سند معتبر حدیث مورد بحث را به شکل زیر روایت کرده است:

«وَقَالَ: "لَأَبْعَثَنَّ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، ‌لَيْسَ ‌بِفَرَّارٍ" فَتَشَوفَ  لَهُ النَّاسُ، فَبَعَثَ إِلَى عَلِيٍّ، فَأَعْطَاهَا إِيَّاهُ»

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بی شک فردا پرچم را به دست کسی می دهم که او خدا و رسولش را دوست دارد و خداوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز او را دوست دارند و از اهل فرار از جنگ ها نیست در این هنگام مردم خود را برای این شرافت بزرگ آماده کرده بودند حضرت دنبال علی علیه السلام فرستاد و پرچم فتح را به او داد.

قزوینی، ابن ماجه، سنن ابن ماجه ت الأرنؤوط، ج 1، ص: 85، المحقق: شعيب الأرنؤوط ، الناشر: دار الرسالة العالمية، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م، عدد الأجزاء: 5

ضیاء الدین مقدسی نیز روایت مورد بحث را در الاحادیث المختارة خود وارد کرده است این کتاب برای احادیث صحیح و معتبری است که بخاری و مسلم آن را _ یا بیان های دیگر آن حدیث را _ در صحیح خود وارد نکرده اند:

وَقَالَ: لَأَبْعَثَنَّ رَجُلًا يُحِبُّهُ اللهُ وَرَسُولُهُ، وَيُحِبُّ اللهَ وَرَسُولَهُ، ‌لَيْسَ ‌بِفَرَّارٍ. قَالَ: فَتَشَرَّفَ لَهَا النَّاسُ. قَالَ: فَبَعَثَ عَلِيًّا».

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بی شک فردا پرچم را به دست کسی می دهم که او خدا و رسولش را دوست دارد و خداوند و رسول خدا نیز او را دوست دارند و از اهل فرار از جنگ ها نیست در این هنگام مردم خود را برای این شرافت بزرگ آماده کرده بودند حضرت دنبال علی علیه السلام فرستاد و پرچم فتح را به او داد.

مقدسی، ضیاء الدین، ابوعبدالله، الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما، ج 2، ص: 275، الناشر: دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت – لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420 هـ - 2000 م، عدد الأجزاء: 13

دقت در مستندات فوق نشان میدهد که حضرت علی علیه السلام به دلیل ایمان قلبی و محبت الهی هیچ گاه در جنگ ها اهل فرار نبوده است. «لیس بفرار» دلالت صریح بر این ویژگی منحصر به فرد آن حضرت در میان سایر صحابه دارد.

3/4. طرق متعدد روایت:

با وجود اینکه در روش اعتبار سنجی ادله نقل اهل سنت در اموری مثل تفسیر و ملاحم و تاریخ همانند مسائل شرعی سخت گیری سندی لازم نیست، ولی در مانحن فیه با بررسی های به عمل آمده روشن شد که هشت طریق برای اثبات پایمردی و ندای آسمانی جبرئیل وجود دارد که در ادامه بدان می پردازیم:

طریق اول: امیرالمومنین علیه السلام

یکی از مهم ترین طرق پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد و ندای آسمانی جبرئیل در شأن ایشان روایتی است که وجود مبارک ایشان فرموده است. نصر بن مزاحم در وقعة صفین که از قدیمی ترین منابع تاریخی شیعه و اهل سنت است می فرماید:

«نَصْرٌ عَنْ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ وَ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ:: قَامَ عَلِيٌّ فَخَطَبَ النَّاسَ بِصِفِّينَ يَوْمَئِذٍ فَقَال‏ ... فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ مُجِيباً لَهُمْ: «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَنَظَرَ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص أَضْرِبُ قُدَّامَهُ بِسَيْفِي فَقَالَ: لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ»

عمر بن شمر از جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام روایت می کند که حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین مردم را مخاطب قرار داد و فرمود: ... حضرت علی علیه السلام به مخاطبین خود در پاسخ سوال آنها فرمود: قسم به کسی که جانم در دست او است همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله به من می نگریست و در حالی که من با همین شمشیر در رکاب او جنگ می کردم و او فرمود: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی

نصر بن مزاحم، وقعة صفين، ص: 313،  قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

ابن کثیر دمشقی از مهم ترین محدثین و سیره نویسان مورد اعتماد اهل سنت این روایت را با طریقی دیگر در کتاب خود تحریج کرده است:

«وقال إبراهيم بن الحسين بن ديزيل: حدّثنا يحيى، حدَّثنا نصر، حدَّثنا عمرو بن شمر، عن جابر الجعفي، عن نمير الأنصاري قال: والله لكأني أسمع عليًا وهو يقول لأصحابه يوم صفين ...  ثم قال: والله ما سمعنا برئيس أصاب بيده [من القتل] ما أصاب علي يومئذ إنه قتل فيما ذكر العادُّون زيادة على خمسمئة رجل، يخرج فيضرب بالسيف حتى ينحني ثم يجيء فيقول: معذرةً إلى الله وإليكم، والله لقد ‌هممتُ ‌أن ‌أقلعَه ولكن يحجزني عنه أنّي سمعتُ رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: "لا سيفَ إلا ذو الفقار ولا فتى إلا علي" قال: فيأخذه فيصفحه ثم يرجع به.

جابر جعفی از نمیر الانصاری روایت می کند که او گفت به خداوند قسم که گویا علی علیه السلام را می بینم در حالی که او به اصحاب خود می فرمود ... راوی فرمود که به خدا قسم ما سراغ نداریم فرمانده میدانی که در آن روز نبرد کسانی که شمرده اند او بیش از پانصد مرد جنگی را کشته بود و آنقدر با شمشمیر خود ضربه به دشمن وارد کرد که شمشیر آن حضرت کج شد و آن حضرت می گفت: از محضر خداوند و شما عذر میخواهم به خداوند قسم می خواستم کل سپاه را با این شمشیر از بین ببرم ولی کج شدن شمشیر مانع آن شد! همانا از رسول خدا خدا شنیدم که می فرمود لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی ! راوی می گوید آن حضرت شمشیرش را گرفت و آن را راست کرد و به میدان نبرد برگشت!

ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء، البداية والنهاية، ج7، ص: 451، الناشر: دار ابن كثير، دمشق – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1434 هـ - 2013 م، عدد الأجزاء: 20 (17 والفهارس)

محدث طبرسی در اعلام الوری نیز این روایت را از طریق دیگر نقل کرده است؛ این عالم روایات و مستنداتی را که از حیث صدوری مورد وثوق باشد در کتاب خود وارد کرده است:

وَ رَوَى عِكْرِمَةُ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام يَقُولُ‏ لَمَّا انْهَزَمَ‏ النَّاسُ‏ يَوْمَ‏ أُحُدٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لَحِقَنِي مِنَ الْجَزَعِ عَلَيْهِ مَا لَمْ أَمْلِكْ نَفْسِي وَ كُنْتُ أَمَامَهُ أَضْرِبُ بِسَيْفِي بَيْنَ يَدَيْهِ فَرَجَعْتُ أَطْلُبُهُ فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ لِيَفِرَّ وَ مَا رَأَيْتُهُ فِي الْقَتْلَى فَأَظُنُّهُ رُفِعَ مِنْ بَيْنِنَا فَكَسَرْتُ جَفْنَ سَيْفِي وَ قُلْتُ فِي نَفْسِي لَأُقَاتِلَنَّ بِهِ عَنْهُ حَتَّى أُقْتَلَ وَ حَمَلْتُ عَلَى الْقَوْمِ فَأَفْرَجُوا فَإِذَا أَنَا بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَقُمْتُ عَلَى رَأْسِهِ فَنَظَرَ إِلَيَّ فَقَالَ مَا صَنَعَ النَّاسُ يَا عَلِيُّ فَقُلْتُ كَفَرُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ وَلَّوْا وَ أَسْلَمُوكَ فَنَظَرَ إِلَى كَتِيبَةٍ قَدْ أَقْبَلَتْ فَقَالَ ص رُدَّ يَا عَلِيُّ عَنِّي هَذِهِ الْكَتِيبَةَ فَحَمَلْتُ عَلَيْهَا بِسَيْفِي أَضْرِبُهَا يَمِيناً وَ شِمَالًا حَتَّى وَلَّوُا الْأَدْبَارَ فَقَالَ لِيَ النَّبِيُّ أَ مَا تَسْمَعُ مَدِيحَكَ فِي السَّمَاءِ إِنَّ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ رِضْوَانُ يُنَادِي لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ فَبَكَيْتُ سُرُوراً وَ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَى نِعَمِهِ وَ تَرَاجَعَ الْمُنْهَزِمُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَى النَّبِيِّ وَ انْصَرَفَ الْمُشْرِكُونَ إِلَى مَكَّةَ...»

«عكرمه گويد: از علي عليه السّلام شنيدم ميفرمود: هنگامى كه مردم در روز احد فرار كردند من بسيار ناراحت و اندوهگين شدم و تاب تحمل نداشتم، در اين وقت در مقابل‏ آن حضرت شمشير ميزدم، مراجعت كردم تا پيغمبر را مشاهده كنم وى را در جاى خود نيافتم، با خود گفتم: حضرت رسول از جنگ فرار نميكند، و در ميان كشتگان هم او را نديدم.

در اين هنگام بنظرم رسيد شايد وى از ميان ما رفته است، پس از اين غلاف شمشير خود را شكستم، و با خود عهد بستم با مشركين جنگ كنم تا كشته شوم، خود را آماده حمله كردم و ناگهان بر صف مشركين تاختم، آنان براى من راه باز كردند ناگهان چشمم برسول خدا افتاد كه بر زمين افتاده و از حال رفته است.

بالاى سر پيغمبر نشستم، آن جناب چشمان خود را باز كرد و بمن نگاه نمود و فرمود: مردم چكار كردند، عرض كردم: همگان كافر شدند و فرار كردند و تو را در دست دشمن انداختند، حضرت رسول متوجه شدند گروهى از لشكريان آماده حمله هستند و به من فرمودند: اين‏ها را از من برگردانيد، من بر اين دسته رو آوردم و با شمشيرم او را دور كردم.

پيغمبر فرمود: آيا مدح و ستايش خود را از آسمان نشنيدى؟ كه فرشته‏اى بنام رضوان فرياد ميزد: جوانمردى جز علي و شمشيرى مانند ذو الفقار وجود ندارد، من پس از اين فرمايش پيغمبر بگريه افتادم و از شدت خوشحالى گريستم و پروردگار را از اين نعمت بزرگ ستايش كردم. در اين هنگام فراريان از راه رسيدند و خدمت پيغمبر آمدند، مشركين هم بطرف مكه حركت كردند، حضرت رسول نيز بسوى مدينه مراجعت فرمود ...»

طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، ص193، تهران، چاپ: سوم، 1390 ق.

علاوه بر مستندات فوق، شیخ مفید در ارشاد از طریق دیگر نیز روایت مورد بحث را نقل کرده است؛ مبنای شیخ مفید در ارشاد این است که روایاتی را در کتاب خود وارد می کند که مورد اعتماد و وثوق او بوده است:

وَ قَدْ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَرَفَةَ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ قَالَ: نَادَى مَلَكٌ مِنَ السَّمَاءِ يَوْمَ أُحُدٍ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌ‏.

سعد بن طریف از امام باقر علیه السلام از طریق پدرانش علیهم السلام روایت کرده است که فرشته ای در روز جنگ احد ندا داد که لا سیف الا ذوالفقار لا فتی الا علی.

مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1 ؛ ص87، قم، چاپ: اول، 1413 ق

جمع بندی: با توجه به طرق متعدد روایاتی که به امیرالمومنین علیه السلام می رسد، روایت از طریق آن حضرت خود به تنهایی و بدون لحاظ طرق متعدد دیگر، از حیث سندی و صدوری قابل اتکاء و صحیح است.

طریق دوم: ابو رافع

یکی دیگر از طرق این حدیث روایتی است که ابورافع نقل کرده است. ابورافع از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و از اصحاب خاصه امیرالمومنین علیه السلام است. او مسئول نامه نگاری حضرت بود و کتب حدیثی بسیاری نیز تدوین کرد. طبری در ماجراهای جنگ احد روایت می کند:

«حَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ سعيد، قال: حدثنا حبان ابن عَلِيٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: لَمَّا قَتَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَصْحَابَ الالويه، ابصر رسول الله ص جَمَاعَةً مِنْ مُشْرِكِي قُرَيْشٍ، فَقَالَ لِعَلِيٍّ: احْمِلْ عَلَيْهِمْ، فَحَمَلَ عَلَيْهِمْ، فَفَرَّقَ جَمْعَهُمْ، وَقَتَلَ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْجُمَحِيَّ قَالَ: ثُمَّ أَبْصَرَ رسول الله ص جَمَاعَةً مِنْ مُشْرِكِي قُرَيْشٍ، فَقَالَ لِعَلِيٍّ: احْمِلْ عَلَيْهِمْ، فَحَمَلَ عَلَيْهِمْ فَفَرَّقَ جَمَاعَتَهُمْ، وَقَتَلَ شَيْبَةَ بن مالك احد بنى عَامِرِ بْنِ لُؤَيٍّ، فَقَالَ جِبْرِيلُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ هَذِهِ لَلْمُوَاسَاةُ، [فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّهُ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، فَقَالَ جِبْرِيلُ: وَأَنَا مِنْكُمَا، قَالَ: فَسَمِعُوا صَوْتًا: لا سَيْفَ ‌إِلا ‌ذُو ‌الْفَقَارِ … وَلا فَتًى إِلا عَلِيٌّ»

ابورافع روایت می کند: وقتی که حضرت علی علیه السلام اصحاب الویه را کشت رسول خدا صلی الله علیه و آله به جماعتی از مشرکین نگریست که به سوی او می آیند آن حضرت به حضرت علی علیه السلام دستور داد به آنها حمله کن! حضرت علی علیه السلام حمله کرد و جمع آنها را متفرق کرد و عمرو بن عبدالله الجحمی را به درک واصل. راوی می گوید سپس حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله گروه دیگری از مشرکین را دید به سوی او می آیند به حضرت علی علیه السلام دستور داد به سوی آنها حمله کن آن حضرت حمله کرد و جمع آنها را متفرق کرد و شیبه بن مالک یکی از بنی عامر را به درک واصل کرد! جبرئیل در این میان گفت ای پیامبر! بی شک این فداکاری است! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود او از من و من از او هستم جبرئیل گفت من نیز از شما هستم صوتی از آسمان شنیدند که می گفت: لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی.

ابوجعفر، محمد بن جریر الطبری، تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، ج2، ص: 514، المحقق: محمد أبو الفضل إبراهيم [ت 1401 هـ]، دار المعارف بمصر، الطبعة: الثانية 1387 هـ - 1967 م، عدد الأجزاء: 11

طریق سوم: عامر بن واثلة ابوالطفیل:

عامر بن واثلة ابوطفیل از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و از محبین امیرالمومنین علیه السلام است. او راوی حدیث معروف مناشده و احتجاج امیرالمومنین علیه السلام در روز شورای شش نفره عمر برای تعیین خلیفه است. در این مجلس امیرالمومنین علیه السلام برای اثبات حقانیت خلافت سیاسی خود به ده ها فضلیت خود استناد و احتجاج می کند؛ یکی از این فضائل پایمردی و ایستادگی او در جنگ بدر  و ندای آسمانی جبرئیل است:

« ‌‌[56] المناشدة يوم الشورى  155 - أخبرنا أبو طاهر محمد بن علي بن محمد البيع البغدادي، أخبرنا أبو أحمد عبيد الله بن محمد بن أحمد بن أبي مسلم الفرضي، حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعيد المعروف بابن عقدة الحافظ، حدثنا جعفر بن محمد بن سعيد الأحمسي، حدثنا نصر -وهو ابن مزاحم-، حدثنا الحكم بن مسكين، حدثنا أبو الجارود وابن طارق عن عامر بن واثلة، وأبو ساسان وأبو حمزة عن أبي إسحاق السبيعي عن عامر بن واثلة قال: كنت مع علي عليه السلام في البيت يوم الشورى فسمعت علياً يقول له: لأحتجن عليكم بما لا يستطيع عربيكم ولا عجميكم يغير ذلك. ... فأنشدكم بالله هل فيكم أحد نودي فيه من السماء: لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار، ولا فتى إلا علي. غيري؟ قالوا: اللهم لا... .»

عامر بن واثلة روایت می کند که من با در روز شورا با حضرت علی علیه السلام در خانه بودم صدای حضرت را شنیدم که می فرمود امور علیه شما به اموری احتجاج می کنم که هیچ کدام از عربی و یا عجمی شما نتواند آن را تغییر دهد ... شما را به خدا قسم می دهم آیا در میان شما کسی است که برای او غیر از من از آسمان ندا داده شود که لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی؟ همگی گفتند خیر به خدا قسم!

ابن مغازلی، علی محمد، مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه، ص: 172،  المحقق: أبو عبد الرحمن تركي بن عبد الله الوادعي، الناشر: دار الآثار – صنعاء، الطبعة: الأولى 1424 هـ - 2003 م

طریق چهارم: عبدالله بن عباس

عبدالله بن عباس حبر الامة و از فقهای صحابه اهل سنت نزد اهل است. حافظ ابن مردویه در کتاب مناقب علی بن ابی طالب علیهما السلام خود روایت نقل می کند که:

«ابن مردويه، من حديث يحيى بن سلمة بن كهيل، عن أبيه، عن عكرمة، عن ابن عباس، قال: صاح‏ صائح‏ يوم‏ أحد من السماء: لا سيف إلّا ذو الفقار، و لا فتى إلّا عليّ بن أبي طالب‏»

ابن مردویه از حدیث یحیی بن سلمه از پدرش از عکرمه از عبدالله بن عباس روایت می کند که گفت: فریادکری در روز احد از آسمان ندا داد که لا سیف الا ذوالفقا لا فتی الا علی بن ابی طالب علیه السلام

ابن‏مردويه، احمد بن موسى، مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام و ما نزل من القرآن في علي، ص: 151،  1جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - ايران - قم، چاپ: 2، 1424 ه.ق.

طریق پنجم: جابر بن عمیر الانصاری

جابر بن عمیر الانصاری از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه  و آله است. بخاری در تاریخ الکبیر در ذیل عنوان ایشان تصریح به صحابی بودن او می کند:

«‌‌[2197] ‌جابرُ ‌بنُ ‌عُمَيرٍ ‌الأَنْصَارِيُّ . لَهُ صُحبةٌ. يُعَدُّ في أَهْلِ الحِجازِ.»

جابر بن عمیر الانصاری برای او صحبت است و از اهل حجاز محسوب می شود.

بخاری، محمد بن اسماعیل، التاريخ الكبير، ج 2، ص: 256،  تحقيق ودراسة: محمد بن صالح بن محمد الدباسي ومركز شذا للبحوث بإشراف محمود بن عبد الفتاح النحال، الناشر: الناشر المتميز للطباعة والنشر والتوزيع، الرياض، الطبعة: الأولى، 1440 هـ - 2019 م، عدد الأجزاء: 12 (الأخير فهارس)

این صحابه یکی از راویان فضیلت مهم امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد را نقل کرده است:

نَصْرٌ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عُمَيْرٍ الْأَنْصَارِيِ‏ قَالَ: وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَسْمَعُ عَلِيّاً يَوْمَ الْهَرِير ... أَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ كَثِيراً: لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ وَ أَنَا أُقَاتِلُ‏ بِهِ دُونَهُ»

عمر بن شمر از جابر بن عمیر الانصاری روایت می کند که گفت: به خدا قسم گویا می بینم که علی السلام در روز هریر می گفت: همانا من بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله می شنیدم که می گفت: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی و من در آن هنگام در رکاب او می جنگیدم!

نصر بن مزاحم، وقعة صفين، ص: 478، قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

 

طریق ششم: عبدالله بن مسعود

عبدالله بن مسعود از اصحاب معروف و بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله است که به نقل ماجراهای جنگ احد و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام از یک سو و فرار دیگر صحابه اشاره کرده است:

«قَالَ الرَّاوِي لِلْحَدِيثِ وَ هُوَ زَيْدُ بْنُ وَهْبٍ قُلْتُ لِابْنِ مَسْعُودٍ انْهَزَمَ‏ النَّاسُ‏ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى لَمْ يَبْقَ مَعَهُ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَبُو دُجَانَةَ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ. قَالَ انْهَزَمَ النَّاسُ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَحْدَهُ وَ ثَابَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص نَفَرٌ وَ كَانَ أَوَّلَهُمْ عَاصِمُ بْنُ ثَابِتٍ وَ أَبُو دُجَانَةَ وَ سَهْلُ‏ بْنُ حُنَيْفٍ وَ لَحِقَهُمْ طَلْحَةُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ. فَقُلْتُ لَهُ فَأَيْنَ كَانَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ. قَالَ كَانَا مِمَّنْ تَنَحَّى. قَالَ قُلْتُ فَأَيْنَ كَانَ عُثْمَانُ. قَالَ جَاءَ بَعْدَ ثَلَاثَةٍ مِنَ الْوَقْعَةِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لَقَدْ ذَهَبْتَ فِيهَا عَرِيضَةً. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَأَيْنَ كُنْتَ أَنْتَ. قَالَ كُنْتُ مِمَّنْ تَنَحَّى. قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَمَنْ حَدَّثَكَ بِهَذَا. قَالَ عَاصِمٌ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ. قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ ثُبُوتَ عَلِيٍّ ع فِي ذَلِكَ الْمَقَامِ لَعَجَبٌ. فَقَالَ إِنْ تَعَجَّبْتَ مِنْ ذَلِكَ لَقَدْ تَعَجَّبَتْ مِنْهُ الْمَلَائِكَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ جَبْرَئِيلَ قَالَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ هُوَ يَعْرُجُ إِلَى السَّمَاءِ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ.»

«... راوی حدیث یعنی زید بن وهب می گوید به عبدالله بن مسعود گفتم فقط با پيغمبر على عليه السلام و ابو دجانه و سهل بن حنيف باقى ماندند كه دشمن را از آن حضرت دور ميكردند و آن وقت مشركان از همه طرف بآن مردان حق و حقيقت حمله مى‏آوردند. رسول خدا ص كه آن هنگام بى‏اندازه ناراحت شده بود ديده گشوده به على عليه السلام توجهى كرده فرمود لشكريان ما چه كردند؟! عرضكرد پيمان شكستند و پشت بجنگ داده فرار كردند رسول خدا ص فرمود اينك با اين جمعيتى كه آهنگ من دارند مبارزه كن و آنها را دورساز على ع بر آنها تاخته و آنها را دور ساخت بطرف رسول خدا آمد ديد گروهى از طرف ديگر هجوم آورده‏اند آنها را نيز منهزم نمود و آن وقت ابو دجانه و سهل ببالين پيغمبر ايستاده و با شمشير دشمنان را دور ميساختند در آن هنگام كه كار به آخرين درجه سختى رسيده از مسلمانان شكست خورده چهارده نفر كه از آنها طلحة بن عبيد اللَّه و عاصم بن ثابت بودند بطرف آن حضرت مراجعت كرده و ما بقى بكوهها فرار نمودند.

و در مدينه هاتفى ندا در داد پيغمبر را كشتند مسلمانان كه منهزم شده و حسرت زده بودند بطرف راست و چپ متوجه ميشدند.

مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد للمفيد / ترجمه ساعدى - تهران، چاپ: اول، 1380 ش.

 

طریق هفتم: طریق ابوذر غفاری

یکی دیگر از طرق معروف حدیث پایمردی امیرالمومنین علیه السلام و ندای الهی، حدیث ابوذر غفاری است. ابوذر از برجسته ترین و راستگو ترین صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله است. او در ماجرای انتخاب عثمان در شورای شش نفره به دفاع از امیرالمومنین علیه السلام پرداخت و با نقل فضائل متعدد آن حضرت اقدام به روشنگری کرد! حافظ ابن عساکر روایت زیر را از زبان ابوذر نقل می کند:

أخبرنا أبو الحسين بن الفراء وأبو غالب هو ابن (1) البنا قالا أنا أبو يعلى محمد بن الحسين ثنا جدي لأمي أبو القاسم عبيد الله بن عثمان بن يحيى بن جنيقا (2) الدقاق من لفظه نا أبو عبد الله محمد بن مخلد ثنا أبو إسحاق إبراهيم بن محمد بن الحسن الحريري إملاء من أصله نا عثمان بن عبد الله القرشي بالبصرة نا يوسف بن أسباط عن محل الضبي (3) عن إبراهيم النخعي عن علقمة عن أبي ذر قال لما كان أول يوم في البيعة لعثمان ...  ثم قال علي أناشدكم الله هل تعلمون معاشر المهاجرين والأنصار أن جبريل أتى النبي (صلى الله عليه وسلم) فقال يا محمد لا سيف إلا ذو الفقار ولا فتى إلا علي»

ابراهیم نخعی از علقمه از ابوذر غفاری روایت نقل می کند وقتی در ماجرای شورای شش نفره در روز اول بیعت کردن با عثمان بود .... سپس علی علیه السلام فرمود: شما را قسم می دهم! آیا ای همه مهاجرین و انصار! آیا جبرئیل به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نیامد و گفت: ای محمد لا سیف الا ذو الفقار و لافتی الا علی؟!

 ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن الحسن، تاريخ مدينة دمشق، ج 39، ص: 198 الی 201، دراسة وتحقيق: محب الدين أبو سعيد عمر بن غرامة العمروي، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، عدد الأجزاء: 80 (74 و 6 للفهارس)

 طریق هشتم: مرسله سفیان ثوری

طریق هفتم که اشاره به فضیلت انحصاری و بی نظیر امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد نموده است روایت مرسلی از تابعی و محدث بزرگ اهل سنت سفیان ثوری است:

[٧٣٩] سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ‌، بِإِسْنَادِهِ‌، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌، أَنَّهُ قَالَ‌: نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَوْمَ أُحُدٍ:  لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِيٌّ‌، وَ لاَ سَيْفَ إِلاَّ ذُو الْفَقَارِ.

سفیان ثوری با سند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند که آن حضرت فرمود: منادی در جنگ احد ندا از آسمان داد که لافتی الا علی  و لا سیف الا ذو الفقار

ابن‌حیون، نعمان بن محمد. محقق محمد حسینی جلالی. ، 1409 ه.ق.، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، جلد: ۲، صفحه: ۳۸۱

 

جمع بندی: با در نظر گرفتن هشت طریق از صحابه و یک روایت مرسل از تابعی در موضوع مورد بحث می توان گفت که این کلام بی شک دارای اصل و صدق است. این امر با توجه اختناق شدید و سانسور جریانی و کلان اهل سنت در مقابله با فضائل و ادله حقانیت سیاسی اهل بیت علیهم السلام تقویت می شود.

3/5. اجماع اهل بیت علیهم السلام

فضیلت پایمردی امیرالمومنین علیه السلام و ندای آسمانی جبرئیل در نزد ائمه و اهل بیت علیهم السلام امری مسلم و مجمع علیه بوده است و چندین روایت از اهل بیت علیهم السلام در مورد آن در منابع روایی شیعه وارد شده است که به دو مورد آن اشاره می کنیم:

یک: روایت امام باقر علیه السلام

روایت اول روایتی است که امام باقر علیه السلام در موضوع ماجراهای جنگ احد اشاره کرده است:

«[٧٦٥] سَعْدُ بْنُ طَرِيفٍ‌، بِإِسْنَادِهِ‌، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌، أَنَّهُ قَالَ‌: دَخَلَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ وَ عِنْدَهَا رَسُولُ اللَّهِ لَمَّا انْصَرَفَ عَنْ أَحَدٍ.  فَقَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ خُذِي السَّيْفَ غَيْرَ ذَمِيمٍ‌. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: أَجَدْتَ الْقِتَالَ الْيَوْمَ‌، يَا أَبَا الْحَسَنِ؟ قَالَ‌: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ‌.  قَالَ‌: أَ لاَ أُبَشِّرُكَ يَا عَلِيُّ إِنَّ جَبْرَائِيلَ قَالَ - وَ أَنْتَ تُقَاتِلُ -: لاَ سَيْفَ إِلاَّ ذُو الْفَقَارِ، وَ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِيٌّ‌»

سعد بن طریف با سند از امام باقر علیه السلام روایت نقل می کند که فرمود: روزی حضرت علی علیه السلام بر حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شد در حالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی که از احد برگشته بود، در نزد او بود.  امیرالمومنین علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود ای فاطمه شمشیر را از من بگیر! رسول خدا صلی الله علیه و آله  به حضرت علی علیه السلام فرمود: امروز در راه خداوند به خوبی جهاد و قتال کردی ای ابوالحسن؟ آن حضرت فرمود: خداوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه تر هستند! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ای علی تو را بشارت می دهم به که همانا جبرئیل فرمود در حالی که تو مشغول جهاد در راه خدا بودی: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی!

ابن‌حیون، نعمان بن محمد. محقق محمد حسینی جلالی. ، 1409 ه.ق.، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، جلد: ۲، صفحه: ۴۱۵

دو: روایت امام صادق علیه السلام

روایت دوم روایتی است که مرحوم کلینی در کافی از امام صادق علیه السلام روایت می کند:

«90- حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ نُعْمَانَ الرَّازِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: انْهَزَمَ النَّاسُ يَوْمَ أُحُدٍ- عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله فَغَضِبَ غَضَباً شَدِيداً قَالَ وَ كَانَ إِذَا غَضِبَ انْحَدَرَ عَنْ جَبِينِهِ مِثْلُ اللُّؤْلُؤِ مِنَ الْعَرَقِ قَالَ فَنَظَرَ فَإِذَا عَلِيٌّ علیه السلام إِلَى جَنْبِهِ فَقَالَ لَهُ الْحَقْ بِبَنِي أَبِيكَ مَعَ مَنِ انْهَزَمَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِي بِكَ أُسْوَةٌ قَالَ فَاكْفِنِي هَؤُلَاءِ فَحَمَلَ فَضَرَبَ أَوَّلَ مَنْ لَقِيَ‏ مِنْهُمْ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع إِنَّ هَذِهِ لَهِيَ الْمُوَاسَاةُ يَا مُحَمَّدُ فَقَالَ إِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ علیه السلام وَ أَنَا مِنْكُمَا يَا مُحَمَّدُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى جَبْرَئِيلَ ع عَلَى كُرْسِيٍّ مِنْ ذَهَبٍ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ.»

نعمان رازی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که در روز جنگ احد مردم شکست خوردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله به شدت غضبناک شد و هر گاه او غضبناک می شد از پیشانی مبارک او عرق همانند درّ روشن به زمین می ریخت. آن حضرت به اطراف خود نگریست و در این زمان حضرت علی علیه السلام را در کنار خود دید به آن حضرت گفت: به پسر عموهایت که فرار کردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله را تنها گذاشتند، ملحق شو و جان خود را نجات بده! حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله همانا شما اسوه و رهبر من هستید! آن حضرت به امیرالمومنین علیه السلام دستور داد: مقابل این افرادی که به من حمله می کنند مقابله کن و شر آنها را از من کوتاه کن! آن حضرت به سوی دشمنان حمله کرد و در اولین حمله آنها را با شمشیر ضربت زد. در این لحظات جبرئیل گفت: همانا بی شک این مساوات و فداکاری است ای محمد! آن حضرت فرمود: همانا او از من و من از او هست! جبرئیل گفت من نیز از شما هستم ای محمد! امام صادق علیه السلام فرمود: در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل نگریست او در تختی از طلا بین زمین و آسمان نشسته بود و ی گفت: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی!

كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8 ؛ ص110، تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

 مبتنی بر ثقلین اجماع و بیانات اهل بیت علیهم السلام در کنار قرآن دارای حجیت برای همه مسلمین است و اگر کسی از این دو ثقل گرانبها تمسک و پیروی کنند، هیچ گاه گمراه نخواهند شد!

3/6. شهرت روایی پایمردی امیرالمومنین علیه السلام نزد محدثین اهل سنت:

یک: اعتراف ابن ابی الحدید:

ابن ابی الحدید معتزلی شافعی از علمای بزرگ اهل سنت است. او در زمانه خود به دلیل شغل حکومتی، دسترسی به کتابخانه عظیم حکومتی بغداد در زمان خویش داشته است و به همین دلیل بسیاری از نسخ و منابع روایی را در کتاب شرح نهج البلاغه ذکر کرده است. او بعد از ذکر روایتی که مشتمل بر پایمردی و شجاعت فوق العاده امیرالمومنین علیه السلام و فراز «لا فتی الا علی / لا سیف الا ذو الفقار» بوده است می نویسد:

«قلت و قد روى هذا الخبر جماعة من المحدثين و هو من الأخبار المشهورة و وقفت عليه في بعض نسخ مغازي محمّد بن إسحاق و رأيت بعضها خاليا عنه و سألت شيخي عبد الوهاب بن سكينة رحمه اللّه عن هذا الخبر فقال خبر صحيح فقلت فما بال الصحاح لم تشتمل عليه قال أ و كلما كان صحيحا تشتمل عليه كتب الصحاح كم قد أهمل جامعوا الصحاح من الأخبار الصحيحة.

می گویم: این روایت را جماعتی از محدثین نقل کرده اند و آن از اخبار مشهوره نزد آنها است. و من این روایت را در بعضی از نسخه های مغازی محمد بن اسحاق دیدم و در برخی دیگر از نسخه دیدک که این روایت خالی است و حذف شده است. از استادم عبدالوهاب بن سکینه رحمه الله از این روایت سوال کردم او گفت: این روایت صحیح است گفتم: پس چرا صاحبان صحاح در کتب خود آن را ذکر نکرده اند؟ او گفت: آیا هر روایتی که صحیح بود باید در کتب صحاح سته ذکر شود؟ در حالی که صاحبان صحاح بسیاری از اخبار صحیح را در کتب خود وارد نکرده اند!

ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله. محقق محمد ابوالفضل ابراهیم. نويسنده امام اول علی بن ابی طالب (ع). گردآورنده محمد بن حسین شریف الرضی. ، ، شرح نهج البلاغة (ابن أبی الحدید)، قم - ایران، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، جلد: ۱۴، صفحه: ۲۵۱

بر این اساس روایت های دال بر شجاعت و وعدم فرار و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد، امری مشهور و مسلم و نزد محدثین بوده است که دارای اسناد متعددی بوده. در این میان گوشزد کرده است که عدم ذکر این روایت ها در صحاح سته ضرری به اعتبار و صحت آن وارد نمی کند.

علاوه بر شهرت روایت، ابن ابی الحدید اشاره به جریان سانسور و حذف فضائل و مقامات اهل بیت علیهم السلام و روایت مورد بحث که دلالت بر شجاعت بی نظیر حضرت علی علیه السلام دارد نیز دارد می کند؛ امری که باعث شده بسیاری از اسناد در طول تاریخ به دست ما نرسد.

ابن ابی الحدید در جای دیگری از اشرح خود بر نهج البلاغه، اشاره می کند که «محدثین» این واقعه در کتب روایی خود ذکر کرده و آن را روایت کرده اند. بسیار روشن است که این تعبیر اشاره به وجود شهرت روایی برای این واقعه دارد:

«رَوَى الْمُحَدِّثُونَ‌ أَيْضاً أَنَّ‌ اَلْمُسْلِمِينَ‌ سَمِعُوا ذَلِكَ‌ الْيَوْمَ‌ صَائِحاً مِنْ‌ جِهَةِ‌ السَّمَاءِ يُنَادِي لاَ سَيْفَ‌ إِلاَّ ذُو الْفَقَارِ وَ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِيٌّ‌ فَقَالَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ (ص) لِمَنْ‌ حَضَرَهُ‌ أَ لاَ تَسْمَعُونَ‌ هَذَا صَوْتُ‌ جِبْرِيلَ‌.»

«و نیز محدثین روایت کرده اند که همانا مسلمین در آن روز بزرگ صدایی از آسمان شنیدند که ندا می داد « لا سیف الا ذو الفقار  ولا فتی الا علی» رسول خدا صلی الله علیه و آله برای کسانی که در اطراف خویش بودند گفت: آیا نمی شنوید؟ این صدای جبرئیل است!»

ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، جلد: ۱۰، صفحه: ۱۸۲، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، قم - ایران

دو: اعتراف ابن هشام:

مراجعه به منابع تاریخی و کتب معروف سیره حاکی از این است که این واقعه در نزد آنها نیز امیری روشن و مشهور بوده است. چنانچه ابن هشام(م 213) می گوید بعضی از اهل علم از ابن ابی نجیح این روایت را گفته اند:

«قَالَ ابْنُ هِشَامٍ: وَحَدَّثَنِي بَعْضُ أَهْلِ الْعِلْمِ، أَنَّ ابْنَ أَبِي نَجِيحٍ قَالَ: نَادَى مُنَادٍ يَوْمَ أُحُدٍ: لَا سَيْفَ ‌إلَّا ‌ذُو ‌الْفَقَارِ، وَلَا فَتَى إلَّا عَلِيٌّ»

«ابن هشام روایت می کند: و همانا بعضی از اهل علم مرا حدیث گفته اند که ابن ابی نجیح روایت کرد: یک منادی در آسمان نداد که لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی»

ابن هشام، عبدالملک، السيرة النبوية لابن هشام، (ت 213 هـ)، ج 2، ص: 100،  تحقيق: مصطفى السقا [ت 1389 هـ]- إبراهيم الأبياري [ت 1414 هـ]- عبد الحفيظ شلبي، شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي وأولاده بمصر، الطبعة: الثانية، 1375 هـ - 1955 م، عدد الأجزاء: 2

تعبیر « بعض اهل العلم» ظهور در وجود شهرت نزد محدثین و اهل سیره و مغازی دارد.

سه: اعتراف ابن کثیر:

علاوه بر موارد فوق، ابن کثیر دمشقی در «البدایة و النهایة» اعتراف می کند که:

«‌وقد ‌ذكر ‌أهل ‌السُّنَن أنه سُمع قائلٌ يقول: لا سيفَ إلا ذو الفقار، ولا فَتًى إلا عليّ.»

و بی شک محدثین و مولفین کتب «السنن» ذکر کرده اند که واقعه احد، صدایی شندیدند که می گفت: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی»

ابوالفداء ابن کثیر، اسماعیل، البداية والنهاية، ج 5، ص: 519، راجعه: الشيخ عبد القادر الأرنؤوط [ت 1425 هـ]- د بشار عواد معروف، دار ابن كثير، دمشق – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1434 هـ - 2013 م، عدد الأجزاء: 20 (17 والفهارس)

علاوه بر موارد فوق، مراجعه به کتب تاریخی مشهور و معتبر نزد اهل سنت همانند تاریخ طبری نیز نشان می دهد که او این روایت و واقعه را از طریق صحابی جلیل القدر ابورافع روایت کرده است. این روایت در قسمت بحث از طرق حدیث ذکر خواهد شد:

ابوجعفر، محمد بن جریر الطبری، تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، ج2، ص: 514، المحقق: محمد أبو الفضل إبراهيم [ت 1401 هـ]، دار المعارف بمصر، الطبعة: الثانية 1387 هـ - 1967 م، عدد الأجزاء: 11

چهار: وقوع حدیث در آثار محمد بن حبیب:

بنا بر اعتراف ابن ابی الحدید معتزلی این روایت در کتاب «الامالی محمد بن حبیب» بوده است:

«و روى أبو عمر محمد بن عبد الواحد الزاهد اللغوي غلام ثعلب و رواه أيضا محمد بن حبيب في أماليه أن رسول الله ص لما فر معظم أصحابه عنه يوم أحد كثرت عليه كتائب المشركين و قصدته كتيبة من بني كنانة ثم من بني عبد مناة بن كنانة فيها بنو سفيان بن عويف و هم خالد بن سفيان و أبو الشعثاء بن سفيان و أبو الحمراء بن سفيان و غراب بن سفيان فقال رسول الله ص يا علي اكفني‏ هذه‏ الكتيبة فحمل عليها و إنها لتقارب خمسين فارسا و هو ع راجل فما زال يضربها بالسيف حتى تتفرق عنه ثم تجتمع‏ عليه هكذا مرارا حتى قتل بني سفيان بن عويف الأربعة و تمام العشرة منها ممن لا يعرف بأسمائهم فقال جبرئيل ع‏ لرسول الله ص يا محمد إن هذه المواساة لقد عجبت الملائكة من مواساة هذا الفتى فقال رسول الله ص و ما يمنعه و هو مني و أنا منه فقال جبرائيل ع و أنا منكما قال و سمع ذلك اليوم صوت من قبل السماء لا يرى شخص الصارخ به ينادي مرارا

لا سيف إلا ذو الفقار


و لا فتى إلا علي‏




فسئل رسول الله ص عنه فقال هذا جبرائيل.»

«ابو عمر محمد بن عبدالواحد الزاهد اللغوی غلام ثعلب و همچنین محمد بن حبیب در امالی خود روایت کرده اند که وقتی در جنگ احد معظم اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله فرار کردند، و بسیاری از سپاهیان سواره نظام مشرکین علیه او وارد عمل شدند و سواره نظام بنی کنانه سپس بنی مناة که در آن فرزندان سفیان بن عویف که خالد و ابوالشعثاء و ابوالحمراء و غراب در میان آنها بودند و به حضرت حمله ور شدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود ای علی با این افراد مقابله کن آن حضرت به آنها حمله ور شد در حالی که او پیاده نظام بود و آنها حدود پنجاه سواره بودند! آن حضرت آنقدر به آنها حمله کرد تا آنها را پراکنده نمود! سپس بارها همین تعداد حمع شدند به آن حضرت حمله کردند و حضرت علی علیه السلام دفاع کردتا اینکه بنی سفیان بن عویف چهارتن از آنها کشته شدند و تمام ده نفر دیگر نیز به درک واصل شدند که اسامی برخی از آنها آشنا نیست، در این هنگام جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه و آله ندا داد که ای محمد صلی الله علیه و آله، بی شک این فداکاری عظیمی است همانا فرشتگان آسمان از فداکاری این جوانمرد تعجب کرده اند رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود چرا تعجب نکنند در حالی که از من و من از او هستم! جبرئیل گفت من نیز از شما هستم و در این روز صدایی از آسمان شنیده شد و فریاد زننده صدا را کسی نمی دید در حالی  که بارها فریاد می زد : لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی، از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کردند که این صدا از کیست فرمود این صدای جبرئیل است! »

ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏14 ؛ ص250،  قم، چاپ: اول، 1404ق.

 

 مراجعه و دقت در جایگاه محمد بن حبیب نشان می دهد که او در زمره سیره نویسان برتر و دارای مقام برجسته و از قدیمی ترین آنها یعنی متوفی 245 هجری قمری بوده است بنا بر گزارش ابن ندیم، تمامی کتب او صحیح و دارای اعتبار است:

«ابن حَبِيب: (000 - 245 هـ = 000 - 860 م) محمد بن حبيب بن أمية بن عمرو الهاشمي، بالولاء، أبو جعفر البغدادي، من موالي بني العباس: علامة بالأنساب والأخبار واللغة والشعر. مولده ببغداد ووفاته بسامراء. كان مؤدبا. قال ابن النديم: وكتبه صحيحة. منها (كتاب من نسب إلى أمه من الشعراء - ط) وكتاب (المغتالين من الأشراف في الجاهلية والإسلام - ط) و (مختلف القبائل ومؤتلفها - ط) رسالة، و (المحبر - ط) بفتح الباء وتشديدها، وإليه ينسب مؤلفه (ابن حبيب) فيقال له: المحبري، و (خلق الإنسان - خ) و (المنمّق - ط) في أخبار قريش، و (أمهات النبيّ - ط) رسالة، و (الأمثال على أفعل) نشرت نبذة منه في مجلة المجمع العلمي العراقي، و (كتاب ما جاء اسمان أحدهما أشهر من صاحبه إلخ) رسالة، نشرت مع النبذة المتقدمة و (أخبار الشعراء وطبقاتهم) و (شرح ديوان الفرزدق) و (مقاتل الفرسان) و (الشعراء وأنسابهم) (2) .

ابن حبیب متوفی 245 هجری، محمد بن حبیب ابن امیه بن عمرو الهاشمی از حیث ولاء عتق است کنیه او ابوجعفر و اهل بغداد است او از موالیان بنی عباس وبده و علامه به انساب و اخبار و لغت و شعر است او در بغداد به دنیا آمد و در سامرا از دنیا رفت و او کارش معلمی بوده است ابن ندیدم درباره او می گوید: کتاب های او صحیح و معتبر است. برخی از کتاب های او (كتاب من نسب إلى أمه من الشعراء - ط) وكتاب (المغتالين من الأشراف في الجاهلية والإسلام - ط) و (مختلف القبائل ومؤتلفها - ط) رسالة، و (المحبر - ط) بفتح الباء وتشديدها، وإليه ينسب مؤلفه (ابن حبيب) فيقال له: المحبري، و (خلق الإنسان - خ) و (المنمّق - ط) في أخبار قريش، و (أمهات النبيّ - ط) رسالة، و (الأمثال على أفعل) که برخی از این کتب در کجله المجمع العلمی العراقی چاپ شده است. همچنین کتاب ما جا< اسمان احدهما اشهر من صاحبه به سورت رساله با یک مقدمه مختصر چاپ شده است و کتاب های دیگر او اخبار الشعرا و طبقاتهم و کتاب شرح دیوان فرزدق و کتاب مقاتل الفرسان و کتاب الشعراء و انسابهم نیز از آثار محمد بن حبیب است.

الزرکلي، الأعلام، ج 6، ص 87، دار العلم للملايين، الطبعة: الخامسة عشر، أيار / مايو، 2002 م.

 

نتیجه آنکه تخریج روایت و فضیلت پایمردی امرالمومنین علیه السلام در کتاب الامالی محمد بن حبیب قرینه ای بر صحت و اعتبار گزارش های مورد بحث است.

پنج: ضبط و نقل روایت توسط غلام ثعلب ناصبی و راوی راستگو نزد اهل سنت:

چناچه در متن فوق گذشت، علاوه بر محمد بن حبیب، مستند به گزراش ابن ابی الحدید معتزلی، غلام ثعلب نیز آن را روایت کرده است. درباره جایگاه والای روایی ابوعمر محمد بن عبدالواحد غلام ثعلب علمای اهل سنت چنین گفته اند:

«اللغوي ...  وكان فيه زهد، ومعرفة جيدة باللغة، وكان ينصر الشافعي، رضي الله عنه، في تسديد أقواله في اللغة، والاعتذار عما ينتقده عليه بعضهم»

غلام ثعلب عالم لغوی است او اهل زهد است و معرف و شناخت خوبی از لغت دارد او ناصر مذهب شافعی بوده و در مباحث لغوی از او دفاع می کرد و انتقادات دیگران را رد می کرد و دلیل بر اقوال شافعی ارائه می کرد.

ابن كثير، طبقات الشافعيين،ص: 265، مكتبة الثقافة الدينية، 1413 هـ - 1993 م

 

ابن کثیر می نویسد:

«ذكره الشيخ أبو عمرو بن الصلاح في فقهاء الشافعية»

ابوعمرو بن صلاح غلام ثعلب را در زمره فقهای شافعی ذکر کرده است.

ابن كثير، طبقات الشافعيين،ص: 265، مكتبة الثقافة الدينية، 1413 هـ - 1993 م

 

ابن ابی یعلی او را در زمره فقها و علمای حنبلی مذهب آورده است:

«ذكره ابن أبي يعلى في طبقات الحنابله»

ابن ابی یعلی در طبقات الحنابله خود او را ذکر کرده است.

ابن أبي يعلى، طبقات الحنابلة، ج 2، ص67، دار المعرفة - بيروت، د . ت .

 

ابن خلکان او را از مشورین و راویانی که روایت زیاد نقل می کنند آورده است.

«أحد أئمة اللغة المشاهير المكثرين»

او از ائمه لغت مشهور و مکثرین است.

ابن خلكان، وفيات الأعيان، ج 4، ص 330، دار صادر - بيروت، الجزء: 4 - الطبعة: 1، 1971م

 

ذهبی او را امامی یگانه و علامه و محدث بزرگ معرفی می کند:

«الإمام الأوحد، العلامة، المحدث»

الذهبي، سير أعلام النبلاء، ج 15، ص 508،مؤسسة الرسالة، الطبعة : الثالثة ، 1405 هـ ق / 1985 م

ابن حجر عسقلانی او را فردی ناصبی معرفی کرده است:

«وكان نهاية في النصب و الانحراف»

او در اوج ناصبی گری و انحراف عقیده بود!

ابن حجر العسقلاني، لسان الميزان،ج 5،ص 268، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1390هـ /1971م

 

او در دیدگاه ابوالفداء حنفی، با وجود اینکه روایات او در کتب صحاح و سنن سته نیست، در زمره راویان ثقه است

«ذكره في الثقات ممن لم يقع في الكتب السته»

او را در زمره راویان ثقه که روایت های او در کتب شش گانه ذکر نشده است مطرح کرده است.

أبو الفداءالحنفي، الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج 8، ص 444، رقم: 10178، الطبعة: الأولى، 1432 هـ ق- 2011 م

ابوالبرکات نیز او زا از محدثین ثقه و راستگو معرفی کرده و از خطیب بغدادی نقل می کند که بسیاری از شیوخ محدثین او را ثقه و راستگو می دانستند:

«كان المحدثون يوثقونه ويصدقونه. قال: أبو بكر الخطيب: رأيت جميع شيوخنا يوثقونه ويصدقونه»

محدثین او را توثیق و تصدیق می کنند ابوبکر خطیب گفت: من جمیع مشایخ خودمان را دیدم که او را توثیق و تصدیق می کنند.

أبو البركات، نزهة الألباء في طبقات الأدباء، ص: 206، مكتبة المنار، الزرقاء - الأردن، الطبعة: الثالثة، 1405 هـ - 1985 م

 

جایگاه بالای غلام ثعلب در نزد اهل سنت و توثیقات فراوان و محکم او از یک سو و شدت انحراف و ناصبی گری او از سوی دیگر نشان می دهد که تخریج او نسبت روایت مورد بحث ما در پایمردی امیرالمومنین علیه السلام علامت وقرینه مشهور و بدیهی بودن آن است. زیرا روایت آنقدر معروف و روشن بوده است که با وجود انحراف و ناصبی گری فراوان نیز نتوانسته آن را کتمان کند.

شش: تحقیق محقق اربلی در کشف الغمة:

علاوه بر موارد فوق، محقق اربلی در کشف الغمة بعد از روایت شجاعت و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام اشاره به شهرت روایی این حدیث نزد علمای اخباری و محدثین همه مذاهب اسلامی می کند:

و هذه المناداة بهذا قد نقلها الرواة و تداولها الأخباريون و لم ينفرد بها الشيعة بل وافقهم على ذلك الجماء الغفير

این ندای آسمانی در روز احد را راویان حدیث نقل کرده و میان اخباریون امری متداول و مشهور است و این شیعه تنها نیست که آن را ذکر کرده باشد بلکه بسیاری از علمای دیگر نیز آن را نقل و ضبط کرده اند.

اربلی، علی بن عیسی. محشی هاشم رسولی. مقدمه نويس جعفر سبحانی تبریزی. ، 1381 ه.ق.، كشف الغمة في معرفة الأئمة، تبریز - ایران، بني هاشمي، جلد: ۱، صفحه: ۱۹۵

 

3/7. شهرت تاریخی:

یکی دیگر از محور های اثبات صدوری پایمردی و شجاعت امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد شهرت تاریخی واقعه مورد بحث است.

تاریخ طبری، سیره ابن هشام، کتاب غلام ثعلب و امالی محمد بن حبیب:

پایمردی و شجاعت امیرالمومنین علیه السلام و ندای آسمانی لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار در کتب تاریخی اصیل و معتبر بسیاری وارد شده است. علاوه بر سیره ابن هشام، تاریخ طبری، غلام ثعلب و محمد بن حبیب که مستندات آن ذکر شده است.

سیره ابن اسحاق:

 مراجعه به منابع اهل سنت حاکی از این حقیقت است که این موضوع در سیره ابن اسحاق نیز بوده است که توسط دشمنان اهل بیت علیهم السلام سانسور شده است ابو اسحاق وطواط در غرر الخائص روایت می نویسد:

«قال ابن إسحق خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى أحد ومعه ألف فانخزل منهم عند الله بن أبي ابن سلول وكان رأس المنافقين ومعه ثلث الناس ورجع إلى المدينة وبقي رسول الله صلى الله عليه وسلم ومعه سبعمائة رجل وخرجت قريش في ثلاثة آلاف ومعهم مائتا فارس فلما التقى الجمعان وتراءى الفريقان وحميت الحرب واشتبه الطعن بالضرب أبلى المسلمون في الكافرين بلاء عظيماً ونودي يومئذ لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار ولا فتى إلا علي وقتل حمزة بن عبد المطلب عم النبي صلى الله عليه وسلم قتله وحشي غلام جبير ابن مطعم»

ابن اسحاق روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله با همراهی هزار نفر به جنگ احد رهسپار شد که در بین راه عبدالله بن ابی سلول از آنها جدا شد و او رئیس منافقین بود و به یک سوم سپاه با او او همراهی کردند و با رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتصد نفر به جنگ شتافتند. قریش نیز با سه هزار نفر که دویست سواره نظام با آنها بودند به جنگ آمدند وقتی دو گروه همدیگر را ملاقات کردند و رودرروی هم قرار گرفتند و غیرت و عصبیت عربی آنها شعله ور شد و شروع بع طعن و ضرب مسلمین کردند در این جنگ مسلمین امتحان سختی شدند ودر این نبرد از آسمان ندا آمد که لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار  در این نبرد حمزه بن عبدالمطلب عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله توسط وحشی غلام جبیر بن مطعم به شهادت رسید.

وطواط، ابواسحاق، برهان الدین،(ت 718هـ)، غرر الخصائص الواضحة،ص: 452،  وعرر النقائض الفاضحة،دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1429 هـ - 2008 م، عدد الأجزاء: 1

مستند به اعتراف این عالم اهل سنت واقعه پایمردی امیرالمومنین علیه السلام و ندای جبرئیل از آسمان در کتاب ابن اسحاق بوده است ولی اکنون خبری از این روایت در چاپ های زمان ما نیست.

کتاب السیوف کلبی:

علاوه بر مستندات قبلی، این واقعه توسط سیره نویس بزرگ اسلام یعنی هشام بن محمد کلبی نیز در کتاب السیوف او وارد شده است چنانچه بدرالدین عینی تصریح می کند:

«وذكر هشام بن محمد بن السائب الكلبي عن أبيه في كتاب السيوف: «كان سيف رسول الله صلى الله عليه وسلم ذا الفقار، وكان للعاص بن منبه الحجاج السهمي، فقتله علي بن أبي طالب رضي الله عنه يوم بدر وجاء بسيفه إلى النبي صلى الله عليه وسلم فصار بعد لعلي رضي الله عنه أعطاه إياه النبي صلى الله عليه وسلم. وله يقول القائل: لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار ولا فتى إلا علي» . إلى هنا كلام الكلبي رحمه الله

هشام بن محمد بن السائب کلبی از پدرش از کتاب السیوف روایت می کند: شمشیررسول خدا صلی الله علیه و آله ذو الفقار بود و این شمشیر برای عاص بن منبه الحجاج سهمی بود که حضرت علی علیه السلام او را در روز جنگ بدر به درک واصل کرد و او این شمشیر را به رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و بعدا رسول خدا صلی الله علیه و آله این شمشمیر را به حضرت علی علیه السلام داد و برای همین شمشیر است که می گویند: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی! تا اینجا کلام کلبی رحمه الله را نقل کردیم!

عینی، بدرالدین محمود بن احمد، البناية شرح الهداية، ج 7، ص: 175، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، لبنان، تحقيق: أيمن صالح شعبان، الطبعة: الأولى، 1420 هـ - 2000 م، عدد الأجزاء: 13

کتاب الانساب زبیر بن بکار:

علاوه بر تخریج طبری، ابن هشام، ابن اسحاق و کلبی، این واقعه در کتاب النسب زبیر بن بکار نیز نقل شده است سیوطی با نقل روایت مورد بحث از طریق ابورافع می نویسد:

«(ابْن عدي) حَدَّثَنَا إِسْحَاق بْن إِبْرَاهِيم المنجنيقي حَدَّثَنَا ابْن مهْرَان حَدَّثَنَا مَكْحُول حَدَّثَنَا عَبْد الرَّحْمَن بْن الْأسود عَن مُحَمَّد بْن عُبَيْد الله بْن أَبِي رَافع عَن أَبِيهِ عَن جدِّه قَالَ: كَانَتْ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ يَوْمَ أُحُدٍ مَعَ عَلِيٍّ وَرَايَةُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ طَلْحَةَ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ فَذَكَرَ خَبَرًا طَوِيلا وَفِيهِ وحَمَلَ رَايَةَ الْمُشْرِكِينَ سَبْعَةٌ وَيَقْتُلُهُمْ عَلِيٌّ فَقَالَ جِبْرِيلُ: يَا مُحَمَّدُ مَا هَذِهِ الْمُوَاسَاةُ فَقَالَ النَّبِيُّ: أَنَا مِنْهُ وَهُوَ مِنِّي ثُمَّ سَمِعْنَا صَائِحًا فِي السَّمَاءِ يَقُولُ: لَا سَيْفَ ‌إِلا ‌ذُو ‌الْفَقَارِ وَلا فَتًى إِلا عَلِيٌّ؛ عُبَيْد رَافِضِي يُحَدِّث بالموضوعات (قلت) قَالَ ابْن طَاهِر فِي تذكرة الْحفاظ: هَذِه الْقِصَّة فِي كتاب النّسَب للزبير بْن بكار بِخلاف هَذَا وَالله أعلم

ابن عدی جرجانی می گوید اسحاق بن ابراهیم المنجنیقی روایت کرد از ابن مهران که حدیث گفت به او مکحول که حدیث کرد ما را عبدالرحمن بن الاسود از محمد بن عبیدالله بن ابی رافع از پدرش از جدش روایت کرده است که پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ احد دست حضرت علی علیه السلام بود و پرچم مشرکین دست طلحة بن ابی طلحه. او خبری طولانی در این باره ذکر می کند که در آن روایت این بود که پرچم مشرکین را هفت نفر(همان اصحاب الویه) حمل می کردند که حضرت علی علیه السلام همگی آنها را کشت! و جبرئیل گفت ای محمد این قطعا فداکاری است رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت من از او و او از من است سپس ندا دهنده ای از آسمان گفت لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی!

عبید در این روایت رافضی است که احادیث دورغی را نقل می کند! سیوطی می گوید: ابن طاهر در تذکرة الحفاظ می گوید: این داستان را در کتاب النسب زبیر بن بکار بخلاف این روایت آورده است که خداوند عالم است.

سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، اللآلىء المصنوعة في الأحاديث الموضوعة، ج1، ص: 333، المحقق: أبو عبد الرحمن صلاح بن محمد بن عويضة، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996م، عدد الأجزاء: 2

جمع بندی: بررسی تاریخی ما حاکی از این است که این واقعه عظیم در آثار تاریخی مثل  سیره ابن هشام، تاریخ طبری، غلام ثعلب و محمد بن حبیب، سیره ابن اسحاق، کتاب النسب زبیر بن بکار و کتاب السیوف کلبی مورخ بزرگ ضبط و نقل شده است. با توجه به فضای بسیار شدید و سانسور جریان فضائل اهل بیت علیهم السلام وجود این فضیلت در آثار مطرح شده کافی است تا پژوهشگر با انصاف علم یقینی به صحت صدوری آن پیدا کند. البته خاطر نشان می کنیم این استدلال در کنار استدلال به شهرت روایی، تواتر و تعدد طرق حدیثی است.

تحریف ابن کثیر و حذف عبارت «لا فتی الا علی»: با وجود شهرت فراوان شجاعت امیرالمومنین علیه السلام در جنگ بدر و ندای آسمانی جبرئیل مشاهده می کنیم که برخی از دشمنان اهل بیت علهیم السلام در صدد تحریف و حذف این فضیلت بودند. او در سیره خود فراز «لا فتی الا علی را حذف کرده است که مرود تعجب محقق و حاشیه نگار کتاب قرار گرفته است:

«قال: وحدثني بعض أهل العلم عن ابن أبي نجيح قال: نادى مناد يوم أحد: لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار (1) .

‌‌_________

(1) ابن هشام: لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار، ولا فتى إلا على.

ولا ندرى لماذا أسقطها ابن كثير! »

ابن هشام روایت می کند بعضی از اهل علم از ابن ابی نجیح روایت می کنند که ندایی از آسمان آمد که لا سیف الا ذو الفقار .... (محقق کتاب در پاورقی می گوید که: اصل روایت در سیره ابن هشام این است که لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی! و نمی دانیم چرا ابن کثیر این فراز لا فتی الا علی را اسقاط کرده و کامل نیاورده است.

ابوالفداء، اسماعیل بن کثیر، السيرة النبوية، ج 3، ص: 94، تحقيق: د. مصطفى عبد الواحد، الناشر: عيسى البابي الحلبي، القاهرة، عام النشر: 1395 هـ - 1976 م، عدد الأجزاء: 4

3/8. تضمین مضمون روایت در اشعار عرب

یکی دیگر از قرائن مشهور بودن پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد و ندای آسمانی جبرئیل برای ایشان تضمین این واقعه توسط شعرای بزرگ در اشعار شان است.

یک: سید حمیری

سید حمیری بی شک از بزرگ ترین شعرای فصیح و بلیغ تمام ادوار ادبیات عرب است! او در ضمن ابیاتی که اشاره به امتحان و بلای بزرگ برای مسلمین در جنگ احد دارد می سراید:

اذ جاء جبرئیل فنادی معلنا / فی المسلمین و اسمع الابرارا

لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی / الا علی ان عددت فخارا

وقتی که جبرئیل از آسمان به صورت علنی ندا در میان مسلمین داد و همه انسان های نیکوسرشت آن را شنیدند که هیچ شمشیری همانند ذو الفقار و هیچ جوانمردی همانند علی علیه السلام نیست اگر کسی به دنبال شمردن فخر و بزرگی باشد.

ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی. مصحح محمدحسین آشتیانی, و هاشم رسولی. ، ، المناقب (ابن شهر آشوب)، قم - ایران، علامه، جلد: ۳، صفحه: ۱۲۷

 

دو: نصر بن منتصر:

نصر بن المنتصر الأنصاري یکی دیگر از شعرایی است که این واقعه را در اشعار خود تضمین کرده است:

و من ینادی جبرئیل معلنا / و الحرب قد قامت علی ساق الوری

لا سیف الا ذو الفقار فاعلموا / و لا فتی الا علی فی الوغی

در حالی که جنگ بر همگان چیره شده بود برای چه کسی جبرئیل در تمام عالم ندا داد که هیچ شمشیری غیر از ذوالفقار نیست و بدانید که هیچ جوانمردی همانند حضرت علی علیه السلام در میانه نبرد نیست!

ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی. مصحح محمدحسین آشتیانی, و هاشم رسولی. ، ، المناقب (ابن شهر آشوب)، قم - ایران، علامه، جلد: ۳، صفحه: ۱۲۷

 

سه: عثمان بن ابی معاویه:

در کتاب معجم اصحاب القاضی ابی صدفی بعد از اشاره به دفاع امیرالمومنین علیه السلام در مقابل دشمنان و سواره نظام دشمن، آمده است:

«...  وَسُمِعَ صَوْتٌ يُنَادِي لا سَيْفَ إِلا ذُو الْفَقَارِ وَلا فَتًى إِلَّا عَلِيٌّ وَهَذَا اللَّفْظُ اتَّفَقَ أَنْ وَقَع مَوْزُونًا فَقَالَ أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ جُبَيْرٍ الزَّاهِدُ مضمنا له وأنشناه أبو عمرو عثمان بن أبي معوية التَّمِيمِيُّ التُّونُسِيُّ عَنْهُ وَسَبَقَ إِلَيْهِ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ.

حسْبُ الْوَصِيِّ كَرَامَةً مَا نَالَهَا إِلا الْوَصِيُّ

صَوْتٌ مِنَ اللَّهِ اعْتَلَى فِي مَشْهَدٍ فِيهِ النَّبِيُّ

لا سَيْفَ إِلا ذُو الْفَقَارِ وَلا فَتًى إِلا عَلِيُّ»

«و صدایی از آسمان شنیده شد که می گفت: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی، و این لفظ حادثه ای روی داد که به صورت شعر دربیاید.ابوالحسین محمد بن احمد بن جبیر زاهد این واقعه در شعر خود تضمین کرد و ابو عمرو عثمان بن ابی معاویه التیمی تونسی از او این را نقل کرده و قبل از او که رحمه خدا بر او باد، این شعر را گفته است:

برای وصی رسول خدا صلی الله علیه و اله این کرامت کافی و غیر از وصی او احدی به این کرامت نرسیده است که صدایی از سوی آسمان همه جا را فراگرفت که در آن معرکه رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز حاضر بود که لا صدا آمد لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی»

ابن ابار، محمد بن عبدالله ، معجم أصحاب القاضي أبي علي الصدفي، ص 164،مكتبة الثقافة الدينية – مصر، الطبعة: الأولى، 1420 هـ - 2000 م

چهار: علوی جمانی:

یکی از شعرای بزرگ علوی جمانی است؛ او در ضمن اشعاری بلند که به شجاعت و ایستادگی امیرالمومنین علیه السلام اشاره می کند در بیتی می گوید:

و نودوا لا فتی الا علی/ و لیس لذی الفقار حشا جفون

و از آسمان ندا داده شد که لا فتی الا علی و هیچ شمشیری مثل ذوالفقار که آخته و خارج از نیام باشد نیست!

ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی. مصحح محمدحسین آشتیانی, و هاشم رسولی. ، ، المناقب (ابن شهر آشوب)، قم - ایران، علامه، جلد: ۳، صفحه: ۱۲۷

 

‌‌‌پنج: ابوالاصبغ:

 ابوالاصبغ از شعرای بنا و معروف در نزد عرب است. سزگین در شرح حال ابوالابصبغ می نویسد:

 محمد ‌بن ‌يزيد ‌بن ‌مسلمة الحصنى المسلمى الأموى: يعرف أيضا بكنيته، وهى «أبو الأصبغ»، وكان من ولد الخليفة عبد الملك، وكان من جملة ما نظمه قصائد مدح بها المأمون، وأبيات هجا فيها عبد الله بن طاهر.

محمد ‌بن ‌يزيد ‌بن ‌مسلمة الحصنى المسلمى الأموى به کنیه او که ابوالاصبغ است شناخته می شود او از فرزندان عبدالملک است و از جمله اشعار او قصائدی است که مامون را با آن مدح کرده است و شعرهایی نز در هجو عبدالله بن طاهر دارد.

سزکین، فواد، تاريخ التراث العربي (الشعر إلى حوالي سنة 430 هـ)، ج4، ص: 240، نقله إلى العربية: د محمود فهمي حجازي، راجعه: د عرفة مصطفى - د سعيد عبد الرحيم، أعاد صنع الفهارس: د عبد الفتاح محمد الحلو، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، عام النشر: 1411 هـ - 1991 م، عدد الأجزاء: 5

مرزوقی در امالی خود اشعار زیر را از ابوالاصبغ نقل کرده است:

«منْ أطعمَ اليتيمَ والمِسكينَ وال … أسيرَ حبّاً للإلهِ ذي العُلى

ومنْ أقامَ خاشعاً لصلاتَهُ … يُؤتى الزَّكاةَ راكعاً لمنْ أتى

ومنْ مشى جبريلُ معَ ميكالهِ … عن جانبيهِ في الحروبِ إذا مشى

ومنْ يُنادي جبرئيلَ مُعلناً … والحربُ قدْ قامتْ على ساقِ الردى

لا سيفَ ‌إلَاّ ‌ذو ‌الفقارِ فاعْلموا … ولا فتى إلَاّ عليٌّ في الوغى

منْ ذا لهُ حمدٌ تعالى ذكرهُ … باللهِ مقرونٌ إذا قامَ البرى

لك النّبيُّ والوصيُّ والدٌ … وزوجهُ وأبناءُ أصحابِ العبَا»

جز حضرت علی علیه السلام، چه کسی بود که مسکین و یتیم و اسیر را به خاطر عشق الهی اطعام کرد و غذای خود را به آنها داد؟ چه کسی بود که در حال نماز از روی خشوع الهی در حال رکوع به فقیر زکات داد؟ چه کسی بود که در دو طرف او در جنگ ها جبرئیل و مکائیل او را مشایعت می کردند؟ چه کسی بود که جبرائیل از آسمان علنی نداد داد در حالی که جنگ و نبرد شدت گرفته بود که لا سیف الا ذو الققار بدانید که لا فتی الا علی در همه  چه کسی است که حمد الهی در قرآن وقتی که سخن از نیکی ها می شود در کنار اسم خداوند آورده است بدان که رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت علی وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و همسر و فرزندان او از اصحاب عبا هستند.

مرزوقی اصفهانی، ابوعلی، الكتاب: الأمالي، ص: 60؛ ، عدد الصفحات: 84

 

جمع بندی: تضمین مضمون ندای آسمانی لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار در اشعار شعرای بزرگ عرب حاکی قطعیت صدوری و شهرت واقعه و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد است.

3/9. شواهد  دلالی و سندی

یک: صدور «لا فتی الا علی» در ماجرای جنگ بدر:

جزء ابن عرفه از قدیمی ترین آثار حدیثی اهل سنت است. مراجعه به این کتاب نشان می دهد که علاوه بر ماجرای جنگ احد، در جنگ بدر نیز به دلیل شجاعت های بی نظیر امیرالمومنین علیه السلام فرشته آسمانی ندای لا فتی الا علی را سر داده است:

«38 - حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَرَفَةَ حَدَّثَنِي عَمَّارُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ طَرِيفٍ الْحَنْظَلِيِّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، قَالَ: " نَادَى مَلَكٌ مِنَ السَّمَاءِ يَوْمَ بَدْرٍ، يُقَالُ لَهُ رِضْوَانُ: لَا سَيْفَ ‌إِلَّا ‌ذُو ‌الْفَقَارِ، وَلَا فَتًى إِلَّا عَلِيٌّ عليه السلام "»

سعید بن طریف از امام باقر علیه السلام روایت می کند: همانا در روز احد فرشته ای که به او رضوان گفته می شد، از آسمان نداد که لاسیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی.

ابن عرفة بغدادی، ابو علیف جزء الحسن بن عرفة العبدي، ص: 62، حققه وعلق عليه وخرج أحاديثه وآثاره: عبد الرحمن بن عبد الجبار الفريوائي، دار الأقصى، الكويت، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1985 م

 

علاوه بر مستند فوق اخطب خوارزم نیز این واقعه را در زمره فضائل امیرالمومنین علیه السلام وارد کرده است:

٢٠٠ - و بهذا الاسناد عن أحمد بن الحسين هذا، أخبرنا ابو عبد اللّه الحافظ، حدثنا عبد العزيز بن عبد الملك بن نصر الاموى ببخارى، حدثنا ابو أيّوب سليمان بن أحمد بن يحيى الثغرى بحمص، حدثنا ابو عمارة محمّد ابن أحمد بن يزيد بن المهتدى، حدثنا عبد الجبار بن عبد اللّه، حدثنا سليمان ابن بلال، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جابر بن عبد اللّه قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يوم بدر: هذا رضوان ملك من ملائكة اللّه ينادى: لا سيف إلاّ ذو الفقار و لا فتى إلاّ علي.

جابر بن عبدالله انصاری روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بدر فرمود : این رضوان فرشته ای از فرشتگان الهی است که ندا می دهد لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی.

اخطب خوارزم، موفق بن احمد. موسسه سیدالشهداء. محقق مالک محمودی. مقدمه نويس جعفر سبحانی تبریزی. ، 1411 ه.ق.، المناقب (الخوارزمی)، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، صفحه: ۱۶۷

گنجی شافعی این حدیث را اجماعی و معتبر می داند. او در کفایة الطالب در ذیل این روایت تصریح می کند:

قلت: اجمع ائمة الحديث على نقل هذا الجزء كابرا عن كابر، رزقناه عاليا بحمد اللّه عن الجم الغفير كما سقناه، و رواه الحاكم مرفوعا، و أخرجه عنه البيهقي في مناقبه.

می گویم: ائمه حدیثی بر نقل این فضیلت  و این قسمت از حدیث اجماع دارند و هر بزرگی از دیگری آن را نقل کرده است. به لطف خداوند یک سند عالی و نزدیک به زمان صدور از بسیاری از محدثین درباره این روایت برای ما رزق داده شد و این روایت را حاکم نیشابوری با سندی مرفوع و مستصل به رسول خدا صلی الله علیه و آله و بیهقی در مناقب خود روایت کرده است.

گنجی، محمد بن یوسف. محقق محمد هادی امینی. ، 1362 ه.ش.، کفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام (کفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام)، تهران - ایران، دار إحیاء تراث أهل البیت (علیهم السلام)، صفحه: ۲۸۰

دو: ندای لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار در ماجرای جنگ احزاب:

یکی دیگر از مواطنی که صدای لا فتی در میان اصحاب طنین انداز شده است ماجرای جنگ احزاب و لحظات حساس کشته شدن پهلوان نامی عرب یعنی عمرو بن عبدود توسط امیرالمومنین علیه السلام است. خلوتی حنفی روایت می کند:

«فلما سمع رسول الله التكبير عرف ان عليا قتل عمرا لعنه الله وقال حينئذ (لا فتى الا على لا سيف ‌الا ‌ذو ‌الفقار)»

در جنگ احزاب وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله صدای تکبیر را شنید دانست که حضرت علی علیه السلام عمرو بن عبدود را لعنه الله را کشته است و در این هنگام فرمود لا فتی الا علی و لا سیف الا ذو الفقار

خلوتی حنفی، اسماعیل حقی، روح البيان، ج7، ص: 145، الناشر: دار الفكر – بيروت، تاريخ النشر بالشاملة: 8 ذو الحجة 1431

 

سه: حدیث نبوی انا الفتی ابن التفی اخو الفتی:

 یکی دیگر از شواهد صدق پایمردی امیرالمومنین علیه السلام روایت نبوی است که تصریح کرده است من برادر شخص دارای شجاعت و فتوت هستم که مراد او از الفتی در این فراز حضرت علی علیه السلام بوده است. طهطاوی در نهایة الایجاز می نویسد:

«وذلك للإجماع علي شجاعته وكرامته، والمراد بالفتي: الشجاع السيد، وفي الحديث: أن ملكا يقال له رضوان نادي يوم بدر من السماء: «‌لا ‌فتى ‌إلا علي ولا سيف إلا ذو الفقار» وقال النبي صلى الله عليه وسلم: أنا الفتى ابن الفتي، أخو الفتي، ابن الفتى صلى الله عليه وسلم يعنى إبراهيم، وأخو الفتى يريد عليا كرّم الله وجهه»

و عدم نیاز به اسناد متعدد برای اثبات شجاعت امیرالمومنین علیه السلام بدان دلیل است که اجماع بر شجاعت و کرامت ایشان وجود دارد و مراد از فتی در حدیث انسان شجاع و سرور و رئیس است و در احادیث آمده است که فرشته ای که به رضوان گفته می شد در جنگ بدر از آسمان ندا داد که لا فتی الا علی و لا سیف الا  ذوالفقار! و رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: من فتی هستم و فرزند فتی هستم و برادر فتی هستم، مراد از فرزند فتی حضرت ابراهیم علیه السلام و مراد از اخو الفتی حضرت علی کرم الله وجهه است.

طهطاوی، رفاعة رافع بن بدوی، نهاية الإيجاز في سيرة ساكن الحجاز، ج 1، ص: 315، الناشر: دار الذخائر – القاهرة، الطبعة: الأولى - 1419 هـ

از دیدگاه علمای اهل سنت لقب «الفتی» برای امیرالمومنین علیه السلام در هماهنگی و تناسب کامل با لقب الفتی برای حضرت ابراهیم علیه السلام است زیرا تقابل امیرالمومنین علیه السلام با بت پرستان و دفاع او از رسول خدا صلی الله علیه و آله همانند بت شگنی حضرت ابراهیم خلیل است:

«وَ قَالُوا إِنَّمَا هَتَفَ‌ الْمَلَكُ‌ يَوْمَ‌ أُحُدٍ بِقَوْلِهِ‌ : لا سیف الا ذو الفقار  و لا فتی الا علی   لِأَنَّهُ‌ كَسَرَ الْأَصْنَامَ‌ فَسُمِّيَ‌ بِمَا سُمِّيَ‌ بِهِ‌ أَبُوهُ‌ إِبْرَاهِيمُ‌ الْخَلِيلُ‌ حِينَ‌ كَسَرَهَا وَ جَعَلَهَا جُذَاذاً»

علما در شرح این اشعار گفته اند همانا فرشتگان در روز احد در عبارت لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی، گفته اند « فتی» چرا که حضرت ابراهیم علیه السلام وقتی بت ها را شکست و تبر را در گردن بت بزرگ قرار داد، معروف به این نام و لقب شد و حضرت علی علیه السلام هم به نام پدرش حضرت ابراهیم علیه السلام به دلیل مقابله و شکست دشمنان بدین لقب از سوی ملائکه ملقب شده است!

ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، جلد: ۱۱، صفحه: ۲۱۷، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، قم - ایران

چهار: علم خاص شدن لقب الفتی برای امیرالمومنین در نزد علمای تراجم و ادب:

یکی دیگر از شواهد و قرائن صدق روایت و پایمردی امیرالمومنین علیه السلام  این است که لقب «الفتی» در شرح حال اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله فقط برای آن حضرت به کار رفته است و علم خاص برای ایشان شده است چنانچه ابن فوطی شیبانی برای معروفی امیرالمومنین علیه السلام می نویسد:

«‌‌1887 - الفتى أبو الحسن عليّ بن أبي طالب بن عبد المطلب الهاشميّ، أميرالمؤمنين.»

«الفتی» ابوالحسن علی بن ابی طالب فرزند عبدالمطلب هاشمی امیرالمومنین علیه السلام

ابن فوطی شیبانی، کمال الدین ابوالفضل، مجمع الآداب في معجم الألقاب، ج2، ص: 506،  المحقق: محمد الكاظم، الناشر: مؤسسة الطباعة والنشر- وزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، إيران، الطبعة: الأولى، 1416 هـ، عدد الأجزاء: 6 (5 والفهارس)

 

پنج: جریان سازی فرهنگی لقب فتوت (برگرفته از لا فتی الا علی) امیرالمومنین علیه السلام در جهان اسلام:

 شهرت شجاعت و ندای جبرئیل برای امیرالمومنین علیه السلام آنقدر زیاد بوده است که تبدیل به امر جریان ساز در تاریخ فرهنگ مسلمین شده است. چنانچه پژوهشگران در تبیین حرکت عیاران گفته اند:

«إن الفتيان ينسبون طريقتهم هذه إلى الإمام علي عليه السلام على ما سنذكره من الحوادث فهو قدوتهم فيه وفيه أسوتهم ويؤمنون بأنه أول الفتيان وأقدسهم لورود (لا فتى إلا علي ولا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار) في فتوته المقدسة وشجاعته الفذة. وقد قال الشريف الجرجاني في كتاب (التعريفات) الفتوة في اللغة: السخاء والكرم.»

عیاران و جوانمردان طریق و روش کار خود را چنانچه خواهد آمد، به امام علی علیه السلام نسبت می دهند آن حضرت رهبر و الگوی آنها است و آنها به آن امام ایمان و باور قلبی دارند زیرا او اولین جوانمردان و پاکترین آنها است زیرا در شان او لا فتی الا علی و لا سیف الا ذو الفقار آمده است این فراز دلالت بر فتوت و پاکی و شجاعت بی نظیر او دارد و شریف جرجانی در کتاب تعریفات خود آورده است که فتوت در لغت به معنی سخاء و کرم است.

مجلة لغة العرب العراقية - مجلة شهرية أدبية علمية تاريخية، ج 8، ص: 241، الناشر: وزارة الأعلام، الجمهورية العراقية - مديرية الثقافة العامة، تم طبعها: بـ مطبعة الآداب، بغداد، عدد الأجزاء: 9

شش: تفسیر حذیفة بن الیمان از آیات دال بر حب الهی نسبت به صابرین در جنگ ها و سختی ها:

 یکی دیگر از شواهد صدق پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد تفسیر حذیفة بن الیمان از آیات مرتبط با جزا و پاداش الهی برای کسانی است که در جنگ فرار نکردند و پایمردی کردند که مصداق بارز آن امیرالمومنین علیه السلام بود:

«وفي العتيق حدثنا محمد بن الحسين اللؤلؤي ( الكوفي خ ) عن موسى بن قيس عن أبي هارون العبدي ، عن ربيعة بن ناجذ السعدي : عن حذيفة بن اليمان قال : لما التقوا مع رسول الله بأحد وانهزم أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأقبل علي يضرب بسيفه بين يدي رسول الله مع أبي دجانة الأنصاري حتى كشف المشركين عن رسول الله ، فأنزل الله : ( لقد كنتم تمنون الموت - إلى قوله - وسيجزي الله الشاكرين ) عليا وأبا دجانة وأنزل تبارك وتعالى : ( وكأين من نبي قاتل معه ربيون كثير ) والكثير عشرة ألف . إلى قوله : ( والله يحب الصابرين ) عليا وأبا دجانة»

«... در جنگ احد درست در گرماگرم نبرد، وقتى اصحاب مصطفى صلى اللَّه عليه و آله منهزم و متوارى شدند، و آن حضرت را تنها گذاشتند، على بن ابى طالب عليه السّلام با شمشيرش به همراهى ابو دجانه انصارى از جان نبى صلى اللَّه عليه و آله دفاعى جانانه كردند و مشركين را از اطراف آن حضرت پراكنده نمودند.

در آن هنگام آيه‏هاى‏ وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ‏ ... تا آيه‏ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ‏ در تحسين و تمجيد على بن ابى طالب عليه السّلام و ابو دجانه انصارى نازل شد.

همچنين آيه‏ وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ كثير همان ده نفرى كه به دستور خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله به تعقيب مشركين مكه پرداختند هستند. وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ‏ صابرين يعنى على عليه السّلام و ابو دجانه انصارى كه در دفاع از جان نبى صلى اللَّه عليه و آله پايدارى و استقامت كردند.»

حسكاني، عبيد الله بن عبد الله، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل،؛ ج‏1 ؛ ص176، تهران، چاپ: اول، 1411 ق.

 

3/10. شهرت ادبی

شهرت ادبی فراز «لا سیف الا ذو الفقار  و لا فتی الا علی» آنقدر واضح و روشن بوده است که بسان ضرب المثل در میان ادبای معروف برای بحث های بلاغی و نحوی کاربرد داشته است. این امر کاشف از وجود و ریشه داشتن روایت و استعمال آن توسط همگان است چرا که هیچ گاه یک امر موهوم و یا دروغ نمی تواند مثل برای همگان شود و مورد اقبال وسیع ادبا قرار گیرد. در ادامه این نوشتار به برخی از توجهات علمای ادبیات عرب نسبت به این حدیث و تبیین دقایق بلاغی آن اشاره می کنیم:

یک: تصریح به مثل مشهور بودن لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار توسط مستعصمی:

«ومن باب (لَا)، المثَلُ المشَهورُ:  لَا سَيفَ ‌إِلَّا ‌ذوُ ‌الفِقارِ … ولَا فَتًى إلَّا عليُّ كَانَ ذُو الفِقَارِ سَيفَ العَاصِ بِن مُنبه بنُ الحجَّاجِ السَّهمِي، فَقَتلهُ عليُّ عليه السلام يَومَ بَدرٍ وجَاءَ بِسِيفهِ إلى رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَكَان ذُو الفِقارِ سَيفَ النَّبي صلى الله عليه وسلم، ثُمَّ صَارَ بَعد ذَلِكَ إلى عليٍّ عليه السلام فَكَانَ سَيفهُ.»

از باب لا مثل مشهور در نزد عرب لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی  است. ذوالفقار شمشیر سیف العاص بن منبه بن حجاج سهمی است حضرت علی علیه السلام او را در جنگ بدر کشت و شمشیر او به رسول خدا صلی الله علیه و آله داد این شمشمیر برای حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود  سپس این شمشیر بعدها برای حضرت علی علیه السلام شد.

المستعصمی، محمد بن ایدمیر، الدر الفريد وبيت القصيد، ج 11، ص: 209، المحقق: الدكتور كامل سلمان الجبوري، الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1436 هـ - 2015 م، عدد الأجزاء: 13

دو: مثل زدن به قواعد مرتبط با لای نفی جنس به لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار توسط  نحویین بزرگ مثل ابن مالک و شارح کافیه:

الف) ابن مالک:

«بنحو: لا فتى إلا على، ولا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار.»

یکی از مهم ترین مثال های لای نفی جنس استعمال لا فتی الا علی و لا سیف الا ذو الفقار است.

ابن مالک، محمد بن عبدالله، شرح تسهيل الفوائد، ج 2، ص: 258، المحقق: د. عبد الرحمن السيد - د. محمد بدوي المختون، الناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان، الطبعة: الأولى (1410 هـ - 1990 م)، عدد الأجزاء: 4

ب) سید رضی شارح کافیه:

«فمن حذفه لكونه لا يجهل: "لا إله إلا الله" و"لا فتى إلا علي" و"لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار" .»

هر کدام از استعمال کنندگان که خبر لا نفی جنس را حذف می کنند به این دلیل است که کسی به خطا و جهالت در معنا نمی افتد همانند استعمال در لا اله الا الله و لا فتی الا علی و لا سیف الا ذو الفقار

 ابن مالک طائی، جمال الدین ابوعبدالله،شرح الكافية الشافية، ج 1، ص: 535، حققه وقدم له: عبد المنعم أحمد هريدي، الناشر: جامعة أم القرى ، الطبعة: الأولى، 1402 هـ - 1982 م، عدد الأجزاء: 5

ج) ابن یعیش:

«‌‌فصل [حذف خبر "لا" النافية للجنس] قال صاحب الكتاب: "ويحذفه الحجازيون كثيراً، فيقولون: "لا أهل، ولا مال"، و"لا بأس"، و"لا فتى إلا عليّ"، و"لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار". ومنه كلمة الشهادة، ومعناها لا إله في الوجود إلا الله، وبنو تميم لا يثبتونه في كلامهم أصلاً".»

فصل: حذف خبر لای نفس جنس، زمخشری می گوید: حجازیون کثیرا خبر لای نفی جنس را حذف می کنند  و می گویند لا اهل و لا مال و لا باس و لا فتی الا علی و لا سیف الا ذو الفقار؛ از این باب کلمه شهادت و لا اله الا الله است و معنی آن این است که لا اله فی الوجود الا الله و قبیله بنی تمیم خبر لای نفس جنس را اصلا در کلام خود ظاهر نمی کنند.

ابن یعیش،ابوالبقاء، شرح المفصل للزمخشري، ج 1، ص: 256، قدم له: الدكتور إميل بديع يعقوب، الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1422 هـ - 2001 م، عدد الأجزاء: 6 (5 وجزء للفهارس)

سه: تبیین معنی بلاغی لای نفس جنس برای تاکید توسط زرقانی و مناوی با استناد به شعر لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار:

الف) زرقانی:

«كَقَوْلِهِمْ: لَا كِرِيمَ إِلَّا يُوسُفُ، لَمْ يُرِدْ بِهِ نَفْيَ الْكَرَمِ عَنْ غَيْرِهِ وَإِنَّمَا أُرِيدَ إِثْبَاتُ مَزِيَّةٍ لَهُ فِي الْكَرَمِ. وَكَذَا: لَا سَيْفَ ‌إِلَّا ‌ذُو ‌الْفِقَارِ، وَلَا شُجَاعَ إِلَّا عَلِيٌّ انْتَهَى. فَالنَّفْيُ لِلْمُبَالَغَةِ،»

همانند سخن عرب فصیح که می گوید لا کریم الا یوسف! این جمله فقط نفی کرم از دیگران نیست بلکه می خواهد یک مزیت و امتیاز برای کرم یوسف را هم اثبات کند و همانند این عبارت لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی است که نفی جنس برای مبالغه استعمال شده است.

زرقانی، محمد بن عبدالباقی، شرح الزرقاني على موطأ الإمام مالك، ج 4، ص: 410، تحقيق: طه عبد الرءوف سعد، الناشر: مكتبة الثقافة الدينية – القاهرة، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2003م، عدد الأجزاء: 4

ب) مناوی قاهری:

«عادة العرب إذا أرادت تعظيم شيء تنفي عنه غيره ومثله لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار»

عادت و روش عرب اینگونه است که وقتی بخواهند امری را تعظیم کنند غیر او را از آن امر نفی می کنند همانند لا سیف الا ذو الفقار!

مناوی قاهری، زین الدین، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص: 439، الناشر: المكتبة التجارية الكبرى – مصر، الطبعة: الأولى، 1356، عدد الأجزاء: 6

 

4.     اشکالات سندی مخالفین اهل بیت علیهم السلام:

جریان های مخالف اهل بیت علیهم السلام بدون در نظر گرفتن تواتر، تعدد طرق و شهرت روایت تمام تلاش خود را جهت تضعیف روایت مورد بحث انجام داده اند. باید توجه داشت بر اساس مبانی علمی اهل سنت در علم تاریخ و رجال این اشکالات هیچ کدام وارد نیست.

برای مثال در یکی از این دشمنی ها مقدسی شیبانی با ایراد به یکی از طرق حدیث و یکی از روات، حدیث مورد بحث را جعلی تلقی کرده است این در حالی است که توجه به تواتر، شهرت و تعدد طرق این حدیث نشان می دهد که راوی حدیث عیسی بن مهران دروغی نگفته است بلکه مقدسی شیبانی به دلیل تعصبات باطل روایت معتبر او را دروغ تلقی کرده است:

«6202 - حَدِيث: ‌لَا ‌سيف ‌إِلَّا ذُو الفقار، وَلَا فَتى إِلَّا عَليّ. رَوَاهُ عِيسَى بن مهْرَان - فِي حَدِيث طَوِيل: عَن مخول، عَن عبد الرَّحْمَن بن الْأسود، عَن مُحَمَّد بن عبيد الله بن أبي رَافع، عَن أَبِيه، عَن جده. قَالَ: ثمَّ سمعنَا صائحاً من السَّمَاء. وَعِيسَى هَذَا أَيْضا يُقَال لَهُ المستعطف كَانَ بِبَغْدَاد يحدث بالموضوعات.»

حدیث لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی ! این روایت عیسی بن مهران در حدیثی طولاتی از مخول از عبدالرحمن بن الاسود از محمد بن عبید الله بن ابی رافع از پدرش از جدش نقل کرده است که ما در آسمان صدایی شنیدیم که می گفت ... و عیسی بن مهران در حدیث گاهی به مستعطف نیز گفته می شود که در بغداد احادیث جعلی را روایت می کرد!

مقدسی شیبانی، ابوالفضل محمد بن طاهر، ذخيرة الحفاظ (من الكامل لابن عدي)، ج 5، ص: 2656، المحقق: د. عبد الرحمن الفريوائي، الناشر: دار السلف – الرياض، الطبعة: الأولى، 1416 هـ -1996م، عدد الأجزاء: 5

 

اشکال دیگری که به حدیث پایمردی امیرالمومنین علیه السلام وارد کرده اند بی اصل بودن و غیر قابل اعتماد بودن آن است! این در حالی است که بسیاری از معروف ترین و معتبر ترین کتب روایی و تاریخی اهل سنت با چندیدن سند و طریق روایت مورد بحث را نقل کرده اند! بی شک اگر پژوهشگر منصف در ادله متعدد روایی، شهرت و تعدد طرق مطرح شده دقت کند درمیبابد که این اشکال وارد نیست با این وجود هروی قاری بدون توجه به مبانی صحیح علمی و رجالی گفته است:

«995 – حَدِيثُ: لَا ‌فَتَى ‌إِلَّا عَليّ ‌لَا ‌سَيْفَ ‌إِلَّا ذُو الْفِقَارِ // لَا أَصْلَ لَهُ مِمَّا يُعْتَمَدُ عَلَيْهِ نَعَمْ يُرْوَى فِي أَثَرٍ وَاهٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَرَفَةَ الْعَبْدِيِّ مِنْ حَدِيثِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ قَالَ نَادَى مَلَكٌ مِنَ السَّمَاءِ يَوْمَ بَدْرٍ يُقَالُ لَهُ رَضْوَانُ ‌لَا ‌سَيْفَ ‌إِلَّا ذُو الْفِقَارِ ‌لَا ‌فَتَى ‌إِلًا عَلَيٌّ وَذَكَرَهُ كَذَا فِي الرِّيَاضِ النَّضِرَةِ»

حدیث لا فتی الا علی و لا سیف الا ذو الفقار، حدیثی است که اصل صحیحی برای آن که بتوان بدان اعتماد کرد نیست بله این در یک اثر واهی از حسن بن عرفه العبدی از حدیثی از ابی جمفر محمد بن علی الباقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود در روز بدر فرشته ای از آسمان که بدان رضوان گفته می شد ندا داد که لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی! و این روایت را بدین شکل محب الدین طبری در ریاض النضرة آورده است.

هروی قاری، علی بن محمد، الأسرار المرفوعة في الأخبار الموضوعة المعروف بالموضوعات الكبرى، ص: 384، المحقق: محمد الصباغ، الناشر: دار الأمانة، مؤسسة الرسالة - بيروت

دشمنی دیگر با فضیلت پایمردی امیرالمومنین علیه السلام توسط  سبط بن عجمی صورت گرفته است. او به دلیل رافضی بودن عیسی بن مهران حکم به دروغگویی او کرده و رویات او را جعلی و دروغ قلمداد نموده! چرا تنها گناه او عشق وافر و محبت به امیر المومنین علیه السلام بوده است:

«582 - عِيسَى بن مهْرَان المستعطف أَبُو مُوسَى كَانَ بِبَغْدَاد رَافِضِي كَذَّاب جبل قَالَ بن عدي حدث بِأَحَادِيث مَوْضُوعَة محترق فِي الرَّفْض ثمَّ ذكر عَن المنجنيقي بِإِسْنَاد حَدِيثا إِلَى مُحَمَّد بن عبيد الله بن أبي رَافع عَن أَبِيه عَن جده كَانَت راية رَسُول الله صلى الله عليه وسلم يَوْم أحد مَعَ عَليّ فَذكر حَدِيثا طَويلا فِي آخِره ثمَّ سمعنَا صائحا فِي السَّمَاء يَقُول لَا سيف ‌إِلَّا ‌ذُو ‌الفقار وَلَا فَتى إِلَّا عَليّ انْتهى وَفِي مَوْضُوعَات بن الْجَوْزِيّ هَذَا الحَدِيث وَقَالَ فِيهِ لَا يَصح وَالْمُتَّهَم بِهِ عِيسَى بن مهْرَان»

عیسی بن مهران المستعطف ابوموسی در بغداد بود او رافضی کذاب است. ابن عدی می گوید او احادیث دروغی نقل می کند و در رافضی گری آتش گرفته است! او سپس از منجنیقی روایتی با سندش از محمد بن عبیدالله بن ابی رافع از پدرش از جدش نقل می کند که پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ احد در دستان امیرالمومنین علیه السلام بود سپس حدیثی طولانی ذکر می کند و می گوید در احد صدایی از آسمان شنیدم که می گفت: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی!

این حدیث در الموضوعات ابن جوزی آمده است و او گفته: این حدیث صحیح نیست و متهم در آن عیسی بن مهران است!  

سبط ابن عجمی طرابلسی، برهان الدین حلبی، الكشف الحثيث عمن رمي بوضع الحديث، ص: 205، المحقق: صبحي السامرائي [ت 1434 هـ]، الناشر: عالم الكتب , مكتبة النهضة العربية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1407 – 1987

 
چگونه است که محبت و علاقه شدید به امیرالمومنین علیه السلام که بر اساس روایات قطعی شیعه و اهل سنت علامت ایمان است، دلیل بر ضعف راوی و انحراف و احتراق او شده است؟ بسیار واضح است که تعصبات کور مذهبی باعث شده است معیارهای بررسی عدالت و ایمان روات جابجا شود و امری که علامت ایمان در امور دینی است، رذیلت و نقطه ضعف یک راوی تلقی شود.

اگر پژوهشگر منصف طرق متعدد روایت مورد بحث را لحاظ کند و دقت در شهرت تاریخی حدیث نماید، هیچ گاه به خود اجازه جعلی بودن این فضائل به نخواهد داد چرا که با این معیار غلط هیچ حدیث معتبری در میان اهل سنت ثابت نخواهد شد!

دشمنی دیگر با این فضیلت در زمان توسط لجنه دائمی شیوخ وهابیت در عربستان است. در کتاب فتاوی لجنه دائمی آمده است:

«ج 1: حديث: (لا فتى إلا علي، لا سيف ‌إلا ‌ذو ‌الفقار) لا أصل له، وقد يكون مما وضعه الشيعة.

حدیث لا فتی الا علی  لا سیف الا ذو الفقار هیچ اصلی ندارد و احتمالا از احادیث وضع شده توسط شیعیان باشد!

فتاوى اللجنة الدائمة - المجموعة الثانية، ج3، ص: 272،  المؤلف: اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، جمع وترتيب: أحمد بن عبد الرزاق الدويش، عدد الأجزاء: 11 جزءا، الناشر: رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء - الإدارة العامة للطبع – الرياض، تاريخ النشر بالشاملة: 8 ذو الحجة

 

باز می گوییم توجه به تعدد طرق و شهرت تاریخی این حدیث، بطلان این استدلال روشن میشود. بالاتر بر اساس مبانی رجالی اهل سنت جرح یک راوی و رد یک روایت به دلیل تعصبات مذهبی و صرف شیعه بودن فاقد اعتبار علمی است ابن حجر عسقلانی در همین باره می نویسد:

«وممن ينبغي ان يتوقف في قبول قوله في الجرح من كان بينه وبين من جرحه عداوة سببها الاختلاف في الاعتقاد فان الحاذق إذا تأمل ثلب أبي إسحاق الجوزجاني لأهل الكوفة رأى العجب وذلك لشدة انحرافه في النصب وشهرة أهلها بالتشيع فتراه لا يتوقف في جرح من ذكره منهم بلسان ذلقة وعبارة طلقة حتى انه أخذ يلين مثل الأعمش»

از مواردی که شایسته است در قبول قول یک جارح توقف کرد و آن را نپذیرفت آن است که ین راوی حدیث و جارح دشمنی باشد که این دشمنی ریشه در اختلاف در اعتقادات آن داشته باشد. شخص حاذق و متخصص با دقت سختگیری ابواسحاق جوزجانی را درباره راویان شیعه کوفی می فهمد و از آن تعجب می کند چرا که جوزجانی فردی ناصبی بوده و اهل کوفه نیز مشهور به شیعه بودند به همین دلیل مشاهده می کنیم بدون هیچ دلیل صحیحی او راویان کوفی را جرح کرده است و کلمات بسیار زننده و زشتی نسبت به آنها به کار برده است تا جایی که راویان و ائمه بزرگ حدیثی مثل اعمش نیز از تندی و بی ادبی او در امان نمانده اند.

ابن حجر العسقلاني، لسان الميزان، ج 1، ص 16، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت، لبنان، الطبعة: الثانية، 1390 هـ ق- 1971 م.

 

5.     جمع بندی

ادله پایمردی و شجاعت امیرالمومنین علیه السلام مبتنی بر روایات متواتر، ادله تاریخی مشهور است. تشکیکات جریان های ناصبی و وهابی فاقد مبنای علمی بوده است و ارزش استدلالی ندارد. چرا که مستندات روایی متواتر شیعه و اهل سنت دلالت بر شجاعت مطلق امیرالمومنین علیه السلام در جنگ ها دارد. بعلاوه طرق متعدد موجود در منابع روایی و تاریخی، اجماع اهل بیت علیهم السلام، شواهدل ادبی، شعری، دلالی و سندی حاکی از پایمردی امیرالمومنین علیه السلام در جنگ احد دارد به همین دلیل اشکالات سندی مطرح شده توسط جریان های ناصبی و وهابی صهیونیستی وارد نیست.



Share
1 | Ali | | ٢٠:٥٥ - ٠٤ دي ١٤٠٣ |
چند سوال
شما آخوندا میگین هرچی عقلی باشه میپذریم
پس دیگه چه نیازی به نقل هست وقتی عقل هست
دو پس اگر چیزی غیر عقلی در قرآن پیدا شد باید کنار گذاشته بشه

پاسخ:

با سلام

در اینجا دو موضوع غفلت شده است:

1. آیا عقل همه موضوعات را درک می کند و نسبت به آن نظر دارد یا فقط در برخی موضوعات ورود می کند؟

2. مواردی که عقل در آن نظر ندارد خلاف عقل است؟

در پاسخ به سوال اول باید بگوییم در بسیاری از امورات عقل دیدگاهی ندارد؛ مثلا شما نمی توانی استدلال عقلی بیاوری که نماز صبح دو رکعت باشد یا 3 رکعت و یا این که رنگ چراغ راهنمایی سه رنگ باشد و رنگ هایش این ها باشد، بسیاری از این قبیل امور است که عقل در آن ها اساسا راه ندارد.

مباحث شرعی و احکام هم از مواردی است که عقل نسبت به آن راه ندارد؛ بله عقل چهارچوب های کلی را معین می کند و جزئیات دیگر کار عقل نیست.

در پاسخ به سوال دوم هم می گوییم اموراتی که عقل در آن ورود نمی کند خلاف عقل نیست؛ چیزی خلاف عقل است که مثلا عقل بگوید فلان کار باید صورت بگیرد و دیگری چه شرع باشد و چه دیگر افراد بگویند نه باید به شکل دیگری باشد؛ ولی در جایی که عقل نظر ندارد، این امور خلاف عقل نیست
اساسا کار عقل حکم کردن در امورات کلی است و عقل وارد جزئیات نمی شود؛ در حالی که همان طور که انسان در امورات کلی نیاز دارد احکامی داشته باشد، به همان میزان بلکه بیشتر در امورات جزئی نیز نیازمند احکام است

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

2 | Ali | | ٢٣:٠٠ - ٠٤ دي ١٤٠٣ |
یا حضرت زهرا ببخشید
لطفا پاسخ این متنو بدید
دنبال پاسخ احساسی نیستم
منطقی
با فکت

تقویمی که ج.ا برای ما تدارک دیده، «ولادت»ِ فاطمه، دختر پیامبر اسلام روز زن و مادر ایرانی نلم‌گذاری شده!
از خودمان بپرسیم چرا؟ نسبت فاطمه با زندگی، ارزش‌ها، خواسته‌ها، آرزوها و سبک زندگی زن ایرانی چیست؟
اصلا فاطمه کیست؟ علی شریعتی بهترین جواب را داده: «فاطمه فاطمه است»! به همین بی‌معنایی!

در این سال‌ها، آخوندها و روضه‌خوانان و آموزش و پرورش کاراکتری مقدس، دراماتیک و افسانه‌ای از فاطمه برساخته‌اند. ما حتا دقیقا نمی‌دانیم دختر پیامبر اسلام کی به دنیا آمده، کی و چه‌گونه از دنیا رفته، كجا به خاک سپرده شده و در جامعه چه نقشی داشته؟ فارغ از پروپاگاندای شیعی و افسانه‌پردازی‌های حکومتی و مذهبی، او زنی است که بیشتر عمر کوتاهش در اندرونی گذشته، نه زندگی اجتماعی و سیاسی مؤثر و پرفراز و‌ نشیبی داشته، نه اثر سترگی از خود به جا گذاشته، نه دوره‌ای را پایان داده، نه موجی آفریده و نه هیچ دستاوردی جز پنج بار زایمان در کارنامه عمر کوتاهش دارد. در ۱۸ سالگی مُرده و نصف عمرش یا باردار بوده یا در حال زایمان. این تمامِ فاطمه است و تمام. بقیه‌اش فسون است و فسانه و دکان و بازار مکاره.

حالا شمای آزادی‌خواه! مادرهاتان را بر اساس تقویم ج.ا گرامی می‌دارید؟ تبریک می‌گویم شما اختیار عواطف خود را به حکومتی سپرده‌اید که کارش جعلِ عواطف و برساختنِ ایدئولوژیک احساسات و روابط است.

پاسخ:

با سلام

بله اگر بخواهیم چشم را به روی حقایق ببندیم و در مورد هیچ موضوعی تحقیق و مطالعه نکنیم می توانیم همه چیز را انکار کنیم؛ اما این انکار حقیقت را عوض نمی کند؛ مثلا شما بدون هیچ تحقیق و علمی بگویی چه کسی گفته است که سیارات دیگر وجود دارد و آسمان پر از ستاره است و چه کسی گفته است که خورشید بزرگ تر از زمین است و زمین به دور آن می چرخد.

با انکار چیزی جز جهل شما ثابت نمی شود.

اگر بخواهیم با خود شریعتی هم به همین سبک صحبت کنیم نتیجه این می شود:
شریعتی کیست؟ کسی است که از نطفه گندیده و نجس و بد بو درست شده است و هر روز شکم خود را پر از خوراکی می کند و آن را تبدیل به نجاست میکند و جز این که این نجاست را با خود حمل کند و در جایی تخلیه کند، کاری نمی کند و بعد از مرگ هم تبدیل به مردار می شود، همین قدر بی ارزش و حقیر

حالا شما آزادی خواهان افکار خود را بر اساس نظرات چنین شخصی شکل می دهید؟

تبریک می گویم، شما افکار خود را به کسی سپرده اید که جز یک دوران نجسات از تولد تا مرگ چیزی ندارد.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

3 | Ali | | ١٥:٢٤ - ٠٦ دي ١٤٠٣ |
اگر عقل همه موضوعاتو درک نمیکنه پس چرا میگین هر حدیثی مخالف عقل باشه رد می کنیم
اگر باید از فیلتر عقل رد بشه پس اینکه برخی موضوعاتی رو عقل درگ نمیکنه بی معناست

یا باید بگید عقل یا نقل
عقل و نقل نداریم

پاسخ:

با سلام

اشتباه شما این است که فکر می کنید اگر چیزی را عقل درک نکند این خلاف عقل است؛ در حالی که چنین نیست.

عقل یک سری ادراکاتی دارد و در رابطه با آن ها حکم می دهد و این احکام عقل قطعی است.

وقتی می گویند روایات نباید مخالف با عقل باشد؛ یعنی این که نباید از روایات برداشتی کرد که در تعارض و تضاد با حکم عقل باشد.

بله در روایات ممکن است مسائلی بیان شود که عقل در آن هیچ حکمی ندارد یا به اصطلاح دیگر عقل آن را درک نمی کند، این اشکالی ندارد.

وقتی خلاف عقل صورت می گیرد که عقل حکمی دهد و روایت حکم دیگری دهد.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)


4 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٥:٢٨ - ٠٦ دي ١٤٠٣ |
شما اثبات کنید حجاب واجبه از قرآن
اینو چگونه جواب میدید


حجاب طبق قرآن مستحبه
میگه به زنان مردان مومن بگو
تازه خود پیامبر باید بگه که الان پیامبر نیست
اونم به زنان مردان مومن که چی
که حجاب براشون بهتره
یعنی نه غیر مومنین
تازه نه به خود زنان
بلکه به مردان مومن
واجب بودن حجاب از قرآن اثبات نشد

از مناظره اسکپ با آخوند که با فرار آخوند همراه شد

پاسخ:

با سلام

آیات قرآن در رابطه با حجاب واضح است و شما هم مشخص است که این آیات را دیده اید.

اما این که دلالت این آیه بر وجوب است یا استحباب، خود قرآن دستور داده است که برای فهم قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله مراجعه کنید و لذا شما باید به روایات پیامبر صلی الله علیه و آله در رابطه با حجاب مراجعه کنید و در آن روایات به صراحت بیان شده است.

اگر بنا باشد که دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله را خود پیامبر صلی الله علیه و آله شخصا باید به همه ابلاغ کند؛ پس چرا شما در مورد حجاب سوال می پرسید؟

مگر سایر احکام را پیامبر صلی الله علیه و آله به تک تک افراد ابلاغ کرده است؟

اساسا تمامی ادیان ابراهیمی که امروز وجود دارد، نباید پیرو داشته باشند؛ چون پیامبر آن دین شخصا دستورات آن دین را به تک تک افراد نرسانده است.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

5 | Ali | Germany - Falkenstein | ٠٢:٢٤ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
حضرت موسی دریا را شکافت چرا فرعون را نشکافت؟

پاسخ:

با سلام

انبیاء تابع دستورات الهی هستند و از پیش خود عملی انجام نمی دهند.

ثانیا استفاده از معجزه در موارد خاص و بسیار ضروری صورت می گیرد.

اگر در آنجا دریا شکافته نمی شد، فرعون تمامی ان افراد را می کشت و کسی از آن ها باقی نمی ماند و لذا وقتی کار به این حد ضرورت رسید معجزه اتفاق افتاد.

ثالثا شکافتن دریا هم باعث مرگ فرعون شد و فرعون در همان دریای شکافته شده غرق شد، پس سوال شما اساسا غلط است.

رابعا امر به جهاد به قوم حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام سال های بعد نازل شد که آن ها از آن سرپیچی کردند.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

6 | Ali | | ٠٢:٢٥ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
نام پدر پیامبر عبدالله بوده وقتی که هنوز پیامبر نه خدا رو معرفی کرده و مردم نمی شناختند

پاسخ:

با سلام

مگر خداشناسی از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله به یکباره به زمین آمد؟

مگر انبیاء گذشته روی زمین نبودند و مردم را به توحید دعوت نکردند؟

یهودی که در مکه و مدینه زندگی می کردند مگر موحد نبودند؟

دیدگاه شیعه این است که پدران پیامبر صلی الله علیه و آله از سلسله اوصیاء انبیاء گذشته بوده اند.

مگر در خود آیات قرآن نیامده است که بت پرست ها هم خدا را می شناختند و بت ها را شریک خدا می دانستند؟

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

7 | Ali | Germany - Falkenstein | ٠٢:٢٦ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
اول مرغ بوده یا تخم مرغ
این سوال فلسفی کلامیه

پاسخ:

با سلام

چه فرقی می کند اول مرغ باشد یا تخم مرغ؟

آیا خداوند که آفریننده هر دو آن هاست نمی تواند تخم مرغی را بدون این که از مرغی بیرون آمده باشد و یا مرغی روی آن خوابیده باشد جوجه کند؟

آیا خداوند نمی تواند همان ابتدا مرغی خلق کند که سر از تخم بیرون نیاورده باشد؟

فکر نمی کنم سطح فلسفه و کلام این قدر پایین باشد که چنین سوالاتی در آن مطرح گردد

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

8 | Ali | | ٠٢:٢٧ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
آیا خدا میتونه سنگی بیافریند که خودش نتونه بلند کنه؟

پاسخ:

با سلام

قدرت خداوند به امور محال تعلق نمی گیرد.

در اینجا خلقت سنگی که خود خدا نتواند بلندش کند از امور محال است؛ چون خلق چنین سنگی یعنی این سنگ تحت قدرت خداوند است و این که نتواند بلند کند یعنی تحت قدرت خداوند نیست که این اجتماع تناقض و محال است و اشکال این مسئله هم از ناحیه خداوند نیست؛ بلکه از ناحیه آن امر است که امری محال است.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

9 | Ali | | ٠٢:٣٩ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
چرا میگن برای سلامتی امام زمان دعا کنید وقتی قراره خودش دنیا را درست کنه؟

پاسخ:

با سلام

مگر نمی شود که کسی هم نجات دهنده دنیا باشد و هم خدایی ناکرده مریضی بر او عارض گردد؟

انبیاء مگر برای نجات بشر نیامده اند، آیا انبیاء مریض نمی شدند؟

دعا برای سلامتی همیشه برای مریضی های لا علاج که منجر به مرگ می شود نیست، وقتی شما نسبت به کسی محبت داشته باشی، دوست نداری که یک سر درد ساده هم بگیرد و لذا برای سلامتی محبوب خودت دعا می کنی که تا همان سر درد را هم هیچگاه نگیرد

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

10 | Ali | Germany - Falkenstein | ٠٢:٤٧ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
چرا تمام لقب های خدارو رو اسم مردا گذاشتن

پاسخ:

با سلام

اسامی الهی همه به زبان عربی است و در زبان عربی جنس مذکر کامل تر از جنس مونث است و لذا برای خداوند هم باید از کلمات کامل استفاده شود تا نقصی به خداوند وارد نشود

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

11 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٤:٣٩ - ٢٣ دي ١٤٠٣ |
سوالی که این روزها فراگیر شده
آیا حوزه علمیه بیشتر به بشریت خدمت کرده یا دانشگاه هاروارد و آکسفورد

پاسخ:

با سلام

تا تعریف از خدمت چی باشه

ممکن است یکی خدمت را به این بدونه که الان کار من راه بیوفته اگرچه بعدها همین کار باعث مشکلات بسیاری بشه

ممکن است کسی خدمت را به این بدونه که امورات دنیویش حل بشه و اساسا اعتقادی به آخرت نداره و لذا این جنبه اصلا براش اهمیت نداره

ممکن است کسی خدمت را به این ببینه که شخص در آخرت سعادتمند باشه؛ اگرچه هیچ دنیایی نداشته باشه
ممکن هم هست کسی کاری رو خدمت بدونه که باعث سعادت دنیا و آخرت بشه

باید بررسی کرد که دید شخص به خدمت چگونه است تا طبق همان پاسخ دریافت بشه

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

12 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٣:٠٢ - ٢٧ دي ١٤٠٣ |
لطفا توضیح بدید
مهریه نباید آنچنان مهم باشه شاید آخوندها زیاد بزرگش کردن یا حکومت. چطور ممکنه اهر چی پولو مرد باید بده تازه امروزه زنان زیاد خیانت میکنن

بررسی ۲ قانون تبعیض آمیز علیه مردان

۱.مهریه
اگر چه سهم زن و مرد از پیوند زناشویی به یک اندازه است و هر دو در جست و جوی عشق و آرامش در کنار همدیگه هستن اما ظاهرا به نظر فراکسیون زنان و قانونگذاران ،منفعت مرد در ازدواج بیشتر از زنه و بنابراین یا باید مابه التفاوتش رو پرداخت کنه و یا تا آخر عمر مدیون همسرش باشه که چنین فداکاری بزرگی کرده و حاضر شده باهاش ازدواج کنه!
۲.نفقه
مرد که باشی، مهم نیست شغلت چیه، چقدر درآمد داری، سرباز هستی یا نه، بدهکار هستی یا طلبکار، اصلا سالم هستی یا معلول... در هر صورت همه ی هزینه های همسرت به عهده ی تو هست. حتی اگر همسرت ثروتمندترین زن دنیا باشه! و اگر علیرغم توانایی مالی به این وظیفت عمل نکنی، مجازات میشی!
در حالی که هیچ مجازاتی برای ترک وظایف زناشویی یک زن وجود نداره!!

پاسخ:

با سلام

قوانین مالی در اسلام باید در کنار هم و به صورت مجموعی مورد بررسی قرار بگیرد.

نمی شود یک تکه از پازل را درآورد و با ارزیابی آن نسبت به کل نتیجه ای گرفت.

در اسلام همان طور که مهریه و نفقه برای زن قرارداده شده است، از طرفی برای مردان دیه دو برابر و ارث دو برابر نیز قرار داده شده است.

پس فقط نباید از یک جنبه به مسئله نگاه کرد.

از طرف دیگر وقتی چیزی به نفع کسی قرارداده می شود، از آن طرف مسولیت آن شخص هم بیشتر می شود؛ مثلا زن که مهریه برای او قرارداده شده است، از آن طرف دیگر این زن حق ندارد که به جز شوهرش با شخص دیگری باشد؛ اما مرد می تواند زن دوم و سوم بگیرد.

وقتی برای زن نفقه قرارداده شده است، دیگر زن برای خروج از منزل باید از شوهر خود اجازه بگیرد و تحت ولایت شوهر قرار می گیرد.

پس احکام را اگر در کنار هم نگاه کنیم می بنیم که هیچ ظلمی در حق دیگری رخ نداده است.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

13 | هادی | | ٢٢:٣٣ - ٢٧ دي ١٤٠٣ |
با سلام ، احتراما خداوند قادر و توانا و بر همه چیز داناسات ، حتی حضرت علی در بعضی از غزوات برخی از منافقین را نمیکشت و میفرمود در نسل های بعد فرزند صالحی دارد ، آیا برای شخصی مثل شمر که لعنت خدا بر او باد و از قبل برای پیامبر هم مشخص بود که او چه شخصیتی میشود راهی جز شمر بودن بود ؟ یا چرا یک نفر دیگر امام نشد ، آیا قبل از تولد هم آزمونی از انسان ها گرفته شده و طبق آن آزمون خداوند در این کالبد به ما فرصت دوباره داده ، یا اینچنین نیست ، چون برای خداوند مشخص است که من چه سرنوشتی دارم پس چرا باید عذاب بکشم و آیا فرار از سرنوشت من را هم نمیداند که میداند چون خداوند یکتا آگاه است این سوال را لطفا جواب منطقی بدهید ، اگر مشخص بود که من چه سرندشتی دادم چرا جزا ببینم و اگر برای خدا مشخص نیست که با علم خدا در تضاد است ممنونم

پاسخ:

با سلام

قصاص قبل از جنایت، پیش همه عقلاء امری مذموم است.

هنوز کسی مرتکب خطا و اشتباه نشده است، اگر بخواهی او را توبیخ و تنبیه کنی، صحیح نیست؛ لذا خداوند هم این فرصت را به انسان می دهد که با اختیار خودش، سرنوشت خودش را رقم بزند و با توجه به عملکردش پاداش شود یا عذاب ببیند.

همه انسان ها قبل از دنیا امتحان شده اند و بر اساس عملکردشان در عالم قبل، وارد دنیا شده اند و این طور نیست که بگوییم شانسی شخصی از پدر و مادر مومن متولد می شود و دیگری کافر.

با همه این ها خداوند می داند که ما با اختیار خودمان چه مسیری را در پیش خواهیم گرفت

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

14 | Ali | | ١٢:٤٤ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
ناصبی ملعون میگه
حقانیت یعنی چی شما شیعه ها هی میگید.
بعد آخونده گفت ببینیم تو تاریخ اتفاق افتاده یا نه
بعد ناصبی گفت اون که میشه واقعیت
حالا شما بگید حقانیت یعنی چی
و بگید ملاک حقانیت چیه که جهانی باشه
نگید عقل
بابا جان عقل اصلا ملاک نیست
برای شما ممکنه عقلی باشه برای یه استاد فیزیک نع

پاسخ:

با سلام

حقانیت هر چیزی به حسب همان چیز است.

در امورات اعتباری حقانیت یک شکل است و در تکوینیات یک شکل است.

شاید بتوان گفت که حقانیت یعنی مطابقت با واقع که این واقع در امورات مختلف با هم فرق می کند.

موفق و موید باشید

15 | Ali | | ١٢:٤٦ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
چطور زنی که خیانت کنه باز مهریه بخواد باید داد؟ جالبه به مرد خیانت میشه تازه پولم باید بده

پاسخ:

با سلام

مهریه در مقابل عقد است نه در مقابل خیانت یا عدم خیانت.

وقتی عقد ازدواج واقع می شود مهریه قرار داده می شود؛ بله اگر عقد محقق شود؛ اما همبستری صورت نگیرد، زن فقط نصف مهریه را می گیرد.

خیانت ارتباطی به مهریه ندارد

در ثانی طبق قاعده همان موقع که عقد خوانده می شود باید مهریه پرداخت شود؛ اما امروزه برای این که ازدواج ها آسان شود، مهریه به ذمه شوهر می رود و پراخت آن را تا زمان مطالبه عقب می اندازند

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

16 | Ali | | ١٢:٤٨ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
شما آخوندها محترم می فرمایید موسیقی حرام است!!!!
در حالیکه کلمه موسیقی اصلا در روایات نیامده
در ثانی مگر نمی گفتند صورت‌گران جهنمی ان اما مس بینیم از علمای قاجار تا الان همه شون عکس گرفتن
پس این یعنی میشه تو برخی مشائل کوتاه اومد
والا تو جمهوری اسلامی مجسمه سرداران و رئیس جمهور ساختن

پاسخ:

با سلام

مگه گفته شده است که کلمه موسیقی حرام است که شما دنبال کلمه موسیقی می گردید.

شرع چیزی را حرام کرده است که همان موسیقی است؛ چه فرقی می کند که در اصطلاح روایات کلمه موسیقی آمده باشد و یا چیز دیگری.

در رابطه با صورت گری، حکم صورت گری عوض نشده است، حکم همان حکم است.

چیزی که عوض شده است موضوع است.

کارکرد صورت گری در گذشته چیزی شبیه بت پرستی بوده است؛ اما به مرور زمان کاکرد آن عوض شده است؛ لذا موضوع تغییر کرده است و حکم آن عوض می شود

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

17 | Ali | | ١٢:٤٩ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
امامان اتصال قدسی دارن یا نه؟ چون خلفا که نداشتن
شما از کجا دانستید که دارن؟
اینم اون ناصبی ملعون گفت

امام به خدا وصل است؟
خود حضرت پیامبر به خدا وصل نبود فرشته برای او می آورد پیام

اینارو اسکپ گفت

پاسخ:

با سلام

کسی که می گوید پیامبر صلی الله علیه و آله وصل نبود حتما معراج پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول ندارد.

چیزی که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله قطع شده است، وحی شریعتی است؛ یعنی احکام جدید دیگر نازل نمی شود و اسلام تکمیل شده است؛ اما این به معنی عدم ارتباط اهل بیت علیهم السلام با خداوند نیست و طبق آیات سوره قدر، ملائکه و روح هر سال در شب قدر بر امام علیه السلام نازل می شود.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

18 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٢:٥٨ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
چرا امامان وارث علوم انبیا چرا انبیا وارث علوم امامان نیستن؟؟
و همچنین چرا مقام و چگونه مقام امام از همه پیامبران بالاتره
و چرا از پیامبر بالاتر نیست؟
دلایل شما چیست
شما از کجا فهمیدی ؟

پاسخ:

با سلام

چون از زنده به مرده ارث نمی رسد؛ بلکه از مرده به زنده ارث می رسد.

انبیاء قبل از ائمه علیهم السلام از دنیا رفته اند.

مقام اهل بیت علیهم السلام از همه انبیاء بالاتر است؛ چون مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است.

مقام ائمه علیهم السلام از پیامبر بالاتر نیست؛ چون پیامبر صلی الله علیه و اله هم مقام امامت را دارا بودند و هم مقام نبوت را دارا بودند.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

19 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٣:٠٠ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
اینکه میگن ولایت امیرالمؤمنین رو داشته باش دقیقا یعنی چی من فکر کنم خیلی ها اصلا نمی دونن یعنی چی
یعنی حضرت امیر بر تمام خلقت حاکم است دیگه و همه چیز به دست اوست تمام عالم
20 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٣:٤٥ - ٠١ بهمن ١٤٠٣ |
دین نمی تواند در این جهان نیازهای اساسی مردم را برآورده کند در نتیجه وعده آنرا به جهان دیگری میده

پاسخ کارشناسان شما به این جمله را بگید

پاسخ:

با سلام

این جملات کلی ارزش پاسخگویی ندارد

فکر کنید در طرف مقابل هم یک کسی بدون دلیل حرف بزند و بگوید دین می تواند نیازهای اساسی مردم را برآورده کند

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

21 | Ali | Germany - Falkenstein | ١٣:١٠ - ٠٣ بهمن ١٤٠٣ |
افرادی هستن که زیارت امامان رفتن مذهبی بودن اما الان عرق میخورن و بی دین شدن. اثر تکوینی و معنوی اون زیارات چی میشه؟؟ مثلا چخ میدونم هر کس فلان عمل معنوی رو انجام بده رستگار میشه

پاسخ:

با سلام

اثر زیارت این نیست که دست و پای شما را ببندد تا نتوانید گناه کنید.

این طور نیست که به صرف انجام یک عمل شخصی رستگار شود، خداوند افراد را به صورت های مختلف آزمایش می کند و ممکن است که افراد در این آزمایش سربلند نگردند.

در روایات هم بیان شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود مثلا هر کسی که یک لا اله الا الله بگوید یک درخت در بهشت برای او کاشته می گردد، شخصی از اصحاب گفت که پس ما باید باغ های بسیاری در بهشت داشته باشیم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود بله به شرط این که بعد از گفتن لا اله الا الله با انجام گناه آن باغ ها را به آتش نکشیده باشی.

زیارت هم به همین شکل است که اثر می گذارد؛ اما شما را مجبور به ترک گناه نمی کند و لذا ممکن است شخصی گناهی مرتکب شود که اثر زیارت به کلی از بین برود

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

22 | Ali | | ١٣:١١ - ٠٣ بهمن ١٤٠٣ |
در پاسخ که چرا پیامبر این تعداد زن داشتند میگن چون زنان بی سرپرست را حمایت کنند اما بعد از رحلت ایشان اون زنان حق ازدواج نداشتن و بی سرپرست می موندن

پاسخ:

با سلام

علت ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله سرپرستی این زنان نبوده است؛ بلکه گفته می شود اکثر زنانی که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، زنان سن بالای بی سرپرست بودند.

تعدد ازدواج بیش از 4 زن از اختصاصات پیامبر صلی الله علیه و آله است و این ازدواج ها هم به شکلی نبوده است که بگوییم پیامبر صلی الله علیه و اله نعوذ بالله به خاطر اغراض جنسی این ازدواج ها را انجام دادند؛ چون همسران همه سن و سال دار بودند.

برخی همسران پیامبر صلی الله علیه و اله خودشان آمدند و گفتند ما می خواهیم همسر شما باشیم و برخی دیگر به خاطر اتحاد با قبائل مختلف بوده است و علت های دیگری که ممکن است وجود داشته باشد.

در رابطه با عدم ازدواج همسران پیامبر صلی الله علیه و آله هم این ها مخیر شدند که یا از پیامبر صلی الله علیه و اله جدا شوند و یا این که اگر می خواهند همسر پیامبر صلی الله علیه و اله باشند دیگر حق ازدواج با دیگری را ندارند که آن ها خود این را پذیرفتند.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

23 | Ali | | ١٣:١٣ - ٠٣ بهمن ١٤٠٣ |
اینکه در عالم ذر ما انتخاب کردیم چی بشیم تو این دنیا خب دیگه برای چی کسی رو هدایت کنیم و چرا خدا جلوی انتخاب را نگرفت یا چرا جلو ورود شخص به این دنیا را نگرفت تا انتخاب اشتباه آن فرد اجرایی نشه

پاسخ:

با سلام

انتخاب عالم ذر به این گونه نیست که مثلا من سریع بروم و فلان مورد را انتخاب کنم، انتخاب ها با توجه به عملکردها مشخص می شود؛ مثلا شما در دنیا مختار هستید که گناه کنید و یا ثواب کنید و با عملکردی که دارید جایگاه آخرت خود را می سازید.

در عوالم قبل هم به همین شکل است، عملکرد شما در آنجا باعث ساختن دنیا شما می شود؛ مثلا در روایات داریم کسی که در عالم ذر دعوت حق را بیشتر لبیک گفته باشد، در دنیا به همان تعداد حج نصیب او می شود.

موفق و موید باشید

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

1 |رضایی رافضی||١٨:٤٥ - ٠٤ بهمن ١٤٠٣ |
0
 
0
سلام علی آقا ۲۱ سوال پرسیدید و جواب عالی هم دریافت کردید اما من ندیدم تشکر کرده باشید.من از طرف شما از عالمان مومن موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر صلوات الله علیه تشکر میکنم و برای سلامتی ایشان صلوات میفرستم.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعداء‌هم
2 |Ali||١٩:٢٩ - ٠٦ بهمن ١٤٠٣ |
0
 
1
سلام. آقای رضایی رافضی چون سوالاتم زیاده فقط سوالات رو می نویسم. بنده نزدیک به ۴ ساله هر عصر جمعه دعای طول عمر و سلامتی را برای همه کارکنان این موسسه می‌خوانم و صلوات میفرستم.
3 |رضایی رافضی||٢٠:٣٤ - ١٥ بهمن ١٤٠٣ |
0
 
0
درود خداوند بر شما برادر مومن و عزیزم
24 | Ali | | ١٩:٤١ - ٠٦ بهمن ١٤٠٣ |
از همه کارکنان موسسه حضرت ولی عصر تشکر میکنم بابت پاسخ همه سوالات جدید و قدیم. دعا میکنیم خدا علوم و پاسخ های مورد تایید امام زمان را به شما الهام کند
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
1 |رضایی رافضی||٢٠:٣٦ - ١٥ بهمن ١٤٠٣ |
0
 
0
درود خداوند بر شما برادر مومن و عزیزم
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها