2024 October 4 - جمعه 13 مهر 1403
اقدامات امام سجاد علیه السلام برای زنده نگاه داشتن یاد عاشورا
کد مطلب: ١٥٩٠٤ تاریخ انتشار: ٠٨ شهریور ١٤٠٣ - ١٨:٢٣ تعداد بازدید: 713
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
اقدامات امام سجاد علیه السلام برای زنده نگاه داشتن یاد عاشورا

آینه تاریخ 1403/05/12

 
 
 
 
 
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: 12/ 05/ 1403

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:126

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین

مجری:

 سلام ما محضر آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلام ما خدمت شما عزیزان بیننده شبکه محترم حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله تقدیم حضور شما خواهیم کرد برنامه آینه تاریخ را و ان شاء الله از محضر استاد عزیز و جناب آقای دکتر جباری بهره‌مند خواهیم بود و در خدمت شما هستیم از طریق تلفن‌ها و پیامک شبکه که سه هزار پانزده پانزده است می‌توانید تماس بگیرید با شبکه و سوالات را مطرح کنید ان شاء الله جناب آقای دکتر پاسخگو خواهند بود استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.

استاد: جباری

 علیکم السلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب آقای قضبانی و شما بینندگان گرامی هرجایی که شرف حضور دارید ان شاء الله که همواره موفق و پیروز و سربلند باشید مؤید به تاییدات مولا و سرور و ولی نعمتمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خدمتتان هستم.

مجری:

 ان شاء الله خیلی خوش آمدید شامگاه جمعه خدمت شما خیر می گویم و آرزوی خیر و سلامتی برای شما دارم و همچنین برای عزیزان بیننده وقت بخیر داریم و این را هم عرض کنم شما علاوه بر طریق که دارید ما را می‌بینید بالاخره معمولا شبکه ماهواره‌ای ما را می بینید دستگاه ماهواره ولی از سایت شبکه و همچنین اپلیکیشن شبکه هم می توانید ما را دنبال کنید و به آرشیو شبکه دسترسی داشته باشید استاد عزیز ما طبق روال خودمان اگه بخواهیم برویم جلو مناسباتی که نزدیک است به امروز که در خدمت شما هستیم شهادت آقا امام سجاد (سلام الله علیه) است حالا خوب بود در مورد امام سجاد (سلام الله علیه) سوالاتی را ما مطرح می‌کردیم برخی از سوالات ویژه برنامه پاسخ داده شده است برخی از سوالات است که جنبه تاریخی دارد و بیننده‌ها شاید خواسته باشند سوالات را مطرح کنیم این ها را ما خدمت شما عرض می کنیم یکی از مهمترین سوالات بحث این است که حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) در حضرت (سلام الله علیه) با خاندان اهل بیت (علیهم السلام) به اسارت رفتند و آن مسائل را کشید بعضی از اسارت چگونه بوده است آمدند با زیارت قبر شریف حضرت آقا اباعبدالله (سلام الله علیه) الحسین (سلام الله علیه) یا نه این سوال را مطرح کردند.

استاد: جباری

 بسم الله الرحمن الرحیم البته این پرسش خوب متناسب است با بحث اربعین و رجوع اهل بیت (علیهم السلام) به کربلا که حالا در جای خودش مفصل جای بحث دارد بحث شده است و اینکه اهل بیت (علیهم السلام) آیا به هر حال به کربلا آمدند برای زیارت بله شواهد قانع کننده است دال بر معنا اینکه اربعین اول آمدند یا خیر؟ بحثی که شواهد بر اربعین اول باید وجود دارد این را حالا ان شاء الله دربرنامه‌های بعد هم مفصل‌تر اشاره کرد من جمله عرض کنم که این مورد تایید است برگشتند به کربلا و اینکه در این بازگشت یک جدایی از زیارت بدن مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) (سلام الله علیه) قبور مطهر شهدای کربلا یک ماموریتی امام سجاد (سلام الله علیه) از جهت فقهی تشریع شرعی و آن اینکه سر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) ملحق به بدن روایی و تاریخی هم اشاره به این شده است که در بازگشت که حالا بعضی از روایات یا منابع تصریح به بیستم صفر :


فی العِشرینَ رُدَّ رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام إلى مَجثَمِهِ حَتّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ ، وفیهِ زِیارَةُ الأَربَعینَ، وهُم حَرَمُهُ بَعدَ انصِرافِهِم مِنَ الشّامِ.

در روز بیستم [صفر] ، سرِ حسین علیه السلام به جایگاهش باز گردانده شد تا با پیکرش به خاک سپرده شود و «زیارت اربعین» هم در این روز است . اهل حرم حسین علیه السلام هم در بازگشت از شام [با آن سر] بودند 

الآثار الباقیة ابوریحان بیرونی متوفای ۴۴۰ ق : ص ۴٢٢ .

در بیستم صفر سر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) به بدن مطهر ملحق شد که از آنجا استفاده می شود امام سجاد (سلام الله علیه) طبیعتاً و همراهانشان عیال ابی عبدالله (سلام الله علیه) زنان و کودکان آنها که همراه بوده اند آنها هم آمدند به کربلا و سر مطهر ملحق شد و می‌دانیم این در میانشان بحث هم شد فکر می‌کنم در برنامه قبل که در میان اقوال مختلفی که است راجع به محل دفن سر مطهر عبدالله (سلام الله علیه) قول راجح و پذیرفته و مقبول و دارای تاییدات زیاد همین است که در کربلا و ملحق به بدن مطهر شد بر اساس یک اصل فقهی با آن لزوم و وجوب به هر حال ملحق کردن اجزای بدن میت است به بدن، میت یک جایی از دنیا برود عضوی از بدنش جای دیگر باشد واجب است در صورت امکان ملحق به بدن شود لذا امام سجاد (سلام الله علیه) در عمل به یک چنین اصل فقهی یک چنین کاری انجام دادند.

 اما سوال دیگری که مطرح است اینکه بعد از بازگشت اهل بیت (علیهم السلام) و عیال ابی عبدالله(سلام الله علیهم) اسرا به مدینه آیا باز گزارش تاریخی داریم راجع به اینکه امام سجاد (سلام الله علیه) از مدینه تشریف برده باشند به عراق و مشرف شده است باشند به تعبیری به قبر زیارت قبر مطهر پدر گرامیشان اباعبدالله (سلام الله علیه) یا خیر؟ در این قالب سوال می شود و سوال کلی‌تر هم که اهل بیت (علیهم السلام) توصیه و تاکید داشتند به زیارت قبر امام حسین (سلام الله علیه) در کامل الزیرات روایات متعدد است اجر فراوان در حد به هر حال تعداد زیادی حج عمره روایت متفاوت دیگر عرضه می‌کنم یک حج یک عمره یا دیگری سی حج سی عمره همینطور بالاتر رفتند در حدی که راوی تعجب کرده است به خصوص امام صادق (سلام الله علیه) در این باره روایات متعددی آمده است توصیه می‌کردند تاکید می‌کردند اما خودشان چی آیا گزارش داریم که خود اهل بیت (علیهم السلام) هم برگشته باشند به کربلا برای زیارت قبر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) یا خیر ؟

یک نقلی داریم آدرس که عرض می‌کنم هم مرحوم سید بن طاووس ابن طاووس معروف عالم بزرگ قرن هفتم ششصد و اندی وفات ایشان است هم ایشان در اقبال الاعمال بالحسنه که معروف به اقبال الاعمال است صفحه دویست و هفتاد و سه از اقبال که کتاب به هر حال دعا و زیارت و این ها است کتاب اقبال الاعمال از اعمال شهور ماه‌های طول سال ذکر منابع مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی هم است زیاد اسم می‌برد از این کتاب هم مرحوم ابن طاووس این را روایت ذکر کردند گزارش را و هم برادرزاده ایشان، احمد بن طاووس که برادر مرحوم ابن طاووس آن برادر یک فرزندی به نام عبدالکریم داشت عبدالکریم بن احمد بن طاووس آن عبدالکریم کتاب الغری فرحت الغری در واقع درباره محل دفن امیرالمومنین (سلام الله علیه) راجع به نجف در واقع آن کتاب درباره ارض قری منظور نجف است دیگر قرین یا قرین منظور نجف است حالا وجه تسمیه اش باشد کتاب خوبی است گزارش خوبی اطلاعات راجع به نجف دارد و محل دفن امیرالمومنین (سلام الله علیه) ایشان هم در آن کتاب صفحه هفتاد و سه این گزارش را دارند تعبیر روایت از امام باقر (سلام الله علیه) جابر بن یزید جفی با سندشان میاید تا جابر بن یزید جعفی صحابی برجسته امام باقر (سلام الله علیه) که حالا خیلی بحث دارد جابر بن یزید شخصیتش جایگاهش جزو خواص اصحاب امام باقر (سلام الله علیه) بوده است جزو صاحب سر بوده است.

قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبِي قَالَ أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَكَانَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع بَيْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِيَةِ فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِينَ كَرَاهِيَةً لِمُخَالَطَتِهِ النَّاسَ وَ مُلَابَسَتِهِمْ وَ كَانَ يصير [يَسِيرُ] مِنَ الْبَادِيَةِ بِمَقَامِهِ بِهَا إِلَى الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِيهِ وَ جَدِّهِ ع وَ لَا يُشْعِرُ بِذَلِكَ مِنْ فِعْلِهِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ فَخَرَجَ سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْهِ مُتَوَجِّهاً إِلَى الْعِرَاقِ لِزِيَارَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَنَا مَعَهُ وَ لَيْسَ مَعَنَا ذُو رُوحٍ إِلَّا النَّاقَتَيْنِ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى النَّجَفِ مِنْ بِلَادِ الْكُوفَةِ وَ صَارَ إِلَى مَكَانِهِ مِنْهُ فَبَكَا حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ أَشْهَدُ لَقَدْ جَاهَدْتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ لَكَ كَرِيمُ ثَوَابُهُ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى [عِنْدَ] نُزُولِ بَلَائِكَ شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَابِغِ بَلَائِكَ [لِسَوَابِغِ آلَائِكَ‌] مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلَامَ الْقَاصِدِينَ إِلَيْكَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْوَافِدِينَ إِلَيْكَ فَارِغَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَ الِاسْتِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ وَ عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ متنجزة [مُنْجَزَةٌ] وَ زَلَّاتِ [وَ زَلَلَ‌] مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَ الْخَلَائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظمإ [الظِّمَاءِ] مُتْرَعَةٌ اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِي وَ اقْبَلْ ثَنَائِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي وَ أَحِبَّائِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ آبَائِي إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمَائِي وَ مُنْتَهَى مُنَايَ وَ غَايَةُ رَجَائِي فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ قَالَ جَابِرٌ قَالَ لِيَ الْبَاقِرُ ع مَا قَالَ هَذَا الْكَلَامَ وَ لَا دَعَا بِهِ أَحَدٌ مِنْ شِيعَتِنَا عِنْدَ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَوْ عِنْدَ قَبْرِ أَحَدٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع إِلَّا رُفِعَ دُعَاؤُهُ فِي دَرَجٍ مِنْ نُورٍ وَ طُبِعَ عَلَيْهِ بِخَاتَمِ مُحَمَّدٍ ص وَ كَانَ مَحْفُوظاً كَذَلِكَ حَتَّى يُسَلَّمَ إِلَى قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَيَلْقَى صَاحِبَهُ بِالْبُشْرَى وَ التَّحِيَّةِ وَ الْكَرَامَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ جَابِرٌ حَدَّثْتُ بِهِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع وَ قَالَ لِي زِدْ فِيهِ إِذَا وَدَّعْتَ أَحَداً مِنْهُمْ فَقُلْ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ آمَنَّا بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جِئْتُمْ بِهِ وَ بِمَا دَعَوْتُمْ إِلَيْهِ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِي وَلِيَّكَ اللَّهُمَّ لَا تَحْرِمْنِي ثَوَابَ مَزَارِهِ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُ وَ يَسِّرْ لَنَا الْعَوْدَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

به نقل از جابر بن یزید جُعْفی _: امام باقر علیه السلام فرمود : «پدرم زین العابدین علیه السلام پس از شهادت پدرش ، خیمه ای از مو زد و در صحرا ، منزل گرفت و از سر ناخوش داشتن رفت و آمد و اختلاط با مردم ، چند سال ، در آن جا ماند و از همان جایگاهش در بیابان ، به عراق می رفت و بدون آن که کسی متوجّه کارش شود ، پدر و جدّش را [ در کربلا و نجف ] ، زیارت می کرد . پدرم _ که درود خدا بر او باد _ ، برای زیارت امیر مؤمنان ، به سوی عراق رفت و من ، با او بودم و هیچ جانداری ، جز دو ماده شتر ، همراهمان نبود . هنگامی که به نجف ، در اطراف کوفه و جایگاه قبر علی علیه السلام رسید ، گریست ، تا آن جا که مَحاسنش از اشک هایش تَر شد ، و سپس فرمود : سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ، ای امیر مؤمنان سلام بر تو ، ای امین خدا در زمینش و حجّت او بر بندگانش ! گواهی می دهم _ ای امیر مؤمنان _ که در راه خدا ، به جان کوشیدی ، و به کتابش عمل نمودی ، و سنّت های پیامبرش را پی گرفتی تا آن که خداوند ، تو را به جوار خود خوانْد و تو را در حالی که پاداش کریمانه اش را برایت برگزیده بود ، قبضِ روح کرد ، و بر دشمنانت ، حُجّت را تمام کرد ، با آن که تو بر همه خلق او ، حجّت هایی رسا داشتی . خدایا ! بر محمّد و خاندانش ، درود فرست ، و مرا به قَدَرَت (تقدیرت) ، دلْ آرام ، و به قضایت (حُکمت) ، خشنود ، و به ذکر و دعای خود ، حریص گردان و [مرا ]دوستدارِ اولیای برگزیده ات، محبوب در زمین و آسمانت ، شکیبا بر فرود آمدن بلایت ، سپاس گزارِ نعمت های افزونت ، یادآورِ نعمت های ریزانت ، مشتاق شادی دیدارت ، اندوزنده توشه پروا برای روز سزا ، پیروی کننده سنّت های اولیایت ، و به جای دنیا ، مشغول به ستایش و ثنایت ، قرار بده . سپس ، گونه اش را بر قبر گذاشت و فرمود : خدایا ! دل های مُطیعان، شیدای تو اند ، و راه های مشتاقان ، به تو می رسند ، و نشانه ها برای آنان که آهنگ تو دارند ، آشکار است . دل های وارد شوندگان بر تو ، بیمناک است ، و فریاد نیایشگران ، به سوی تو بلند است ، و درهای اجابت تو ، به روی ایشانْ گشوده است . دعای آن که با تو مناجات می کند ، مستجاب ، و توبه آن که به سوی تو باز می گردد ، مقبول ، و اشکِ ریخته از بیم تو ، مورد رحمت ، و دستگیری[ات] برای یاری خواهان از تو ، موجود ، و یاری[ات] به مددجویان از تو ، فراهم است ، و وعده هایت به بندگان ، حتمی ، و لغزش های پوزش خواهانت ، بخشیده است ، و اعمال عاملان در نزد تو ، محفوظ ، و روزی های مردمان ، از سوی تو ، فرود آینده و پی در پی ، فزونی یابنده است . خوانِ احسانت برای روزی طلبان ، آماده و چشمه های لطفت برای تشنگان ، پُر آب است . خدایا ! دعایم را مستجاب کن ، و ثنایم را بپذیر ، و میان من و نزدیکان و دوستانم ، جمع کن ، به حقّ محمّد ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین ، نیاکانم ، که تو ولی نعمت و مُنتهای آرزویِ منی ، و بالاترین امیدم در بازگشت به جایگاه جاویدم» . امام باقر علیه السلام به من فرمود : «این سخن را هیچ یک از شیعیان ما نمی گوید و با آن ، خدا را نزد قبر امیر مؤمنان علیه السلام یا قبر یکی دیگر از امامان نمی خوانَد ، مگر آن که دعایش در صندوقچه ای از نور ، بالا می رود و مُهر محمّد صلی الله علیه و آله ، بر آن، زده می شود و دست نخورده می مانَد تا به قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله سپرده شود و او با خوش رویی و درود و تکریم ، با صاحب آن ، رو به رو شود ، إن شاء اللّه !» . این را به امام جعفر صادق علیه السلام گفتم . امام علیه السلام به من فرمود : «بر این زیارت ، چنین بیفزای و هنگامی که خواستی با هر یک از آنان وداع کنی ، بگو : سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ، ای امام ! تو را به خدا می سپارم . سلام و رحمت خدا بر تو ! به پیامبر و آنچه شما آوردید ، ایمان داریم ، و نیز به آنچه به سوی آن ، خواندید . بار خدایا ! این را آخرین زیارت و یادکردِ من از ولیّت قرار مده . خدایا ! مرا از پاداشی که برای زیارتش مقرّر کرده ای ، محروم مگردان ، و بازگشت به آن را برایمان میسّر کن ، إن شاء اللّه » .

الإقبال : ج 2 ص 273 ، فرحه الغری : ص 43 ، مصباح المتهجّد : ص 738 ح 829 ، المزار الکبیر : ص 282 ح 13 ، مصباح الزائر : ص 474 ، کامل الزیارات : ص 92 ح 93 عن علیّ بن مهدی بن صدقه عن الإمام الرضا عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، المصباح للکفعمی : ص 638 والخمسه الأخیره نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 266 ح 9 و ج 102 ص 176 .

 بعضی گفتند باب امام (سلام الله علیه) بوده است باب یعنی روایت که امام (سلام الله علیه) به هر کسی نمی‌گفته است به این می‌گفته است باب معرفتی امام (سلام الله علیه) بوده است جابر بن یزید شخصیت برجسته است ایشان نقل می‌کنند

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَمنظور امام باقر (سلام الله علیه) است كَانَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع پدرم امام سجاد (سلام الله علیه) قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِيهِ یک منزل یک اقامتگاهی بعد از شهادت پدرشان اباعبدالله (سلام الله علیه) اتخاذ کردند الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع بَيْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِيَةِ خیمه‌ای در بیابان خیمه‌ای از خیمه مویین من شعر در بادیه بیابان آنجا چه کردند برای اینکه خلوت داشته باشند دوری بگزینند فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِينَ چندین سال در آنجا اقامت کرد البته معنای فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِينَ این نیست که دور کاملا منعزل و منقطع از اهل و عیال و مدینه و امام (سلام الله علیه) بوده است امام (سلام الله علیه) طبیعتاً باید در شهر باشد با مردم متصل باشد امامت کند راهنمایی کند اینطور نبوده است که منقطع باشد اما یک خلوتگاهی در واقع امام (سلام الله علیه) برای خودش می‌رفته است گاهی می‌رفتند آنجا سری داشته است.

از جمله یکی همین نکته است که امام (سلام الله علیه) بتواند وقتی که سفر می‌کند به زیارت قبر پدر بزرگوارش عراق خیلی مورد توجه غیبتش احساس نشود اگر حضرت (سلام الله علیه) در مدینه بودند دائماً طبیعتاً اگر یک سفری می‌کردند به عراق و مخفیانه سوال می‌شد که پس کجا است؟ امام سجاد (سلام الله علیه) مورد به هر حال توجه بود مورد اشاره قرار می‌گرفت که پس کجا است؟ اما وقتی که بدانند که حضرت (سلام الله علیه) رفته است در بیابان عزلت عبادی گزیده است یا امثال اینها طبیعتاً خیلی جلب توجه نمی‌کرد یک سرش ممکن است باشد جنبه های متعددی دارد امام باقر (سلام الله علیه) می‌فرماید كَرَاهِيَةً لِمُخَالَطَتِهِ النَّاسَ وَ مُلَابَسَتِهِمْ نمی خواست با مردم خیلی حشر و نشر داشته باشد حال من به تعبیری بگویم خیلی امام (سلام الله علیه) نگاه به این مردمی می‌کرد که این مردم ایستادند تماشا کردند یا بعضاً همراه شدند با شهادت اباعبدالله (سلام الله علیه)، امام (سلام الله علیه) دیگر خیلی دلش نمی‌خواست با چنین مردمی مخالطت داشته باشد.

 وَ كَانَ يصير [يَسِيرُ] مِنَ الْبَادِيَةِ از همان بادیه که حضرت (سلام الله علیه) اقامت داشتند سیر می کردند بِمَقَامِهِ بِهَا إِلَى الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِيهِ وَ جَدِّهِ ع برای زیارت قبر پدرشان و جدشان امیرالمومنین (سلام الله علیه) و اباعبدالله (سلام الله علیه) .

وَ لَا يُشْعِرُ بِذَلِكَ مِنْ فِعْلِهِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ بالاخره معلوم نمی‌شد حضرت (سلام الله علیه) مخفیانه این سفر انجام می‌دادند در ادامه امام باقر (سلام الله علیه) می‌فرماید که فَخَرَجَ سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْهِ مُتَوَجِّهاً إِلَى الْعِرَاقِ یک وقتی امام سجاد (سلام الله علیه) خارج شدند به سمت عراق لِزِيَارَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَنَا مَعَهُ برای زیارت قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) من هم با ایشان بودم پس از اینجا بر می آید که در این سفرها هم امام سجاد (سلام الله علیه) هم امام باقر (سلام الله علیه) هر دو به زیارت قبر چه امیرالمومنین (سلام الله علیه) چه امام اباعبدالله (سلام الله علیه) می‌رفتند.

 وَ لَيْسَ مَعَنَا ذُو رُوحٍ إِلَّا النَّاقَتَيْنِ فرد زنده‌ای با ما جز همین فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى النَّجَفِ مِنْ بِلَادِ الْكُوفَةِ وَ صَارَ إِلَى مَكَانِهِ مِنْهُ فَبَكَا وقتی که حضرت (سلام الله علیه) رسیدند به نجف از بلاد کوفه اینجا روایت تعبیر نجف درش آمده است از لسان امام زمان (سلام الله علیه) هم به اصطلاح واژه نجف درباره محل دفن امیرالمومنین (سلام الله علیه) رایج بوده است که امام باقر (سلام الله علیه) به کار می‌برد فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى النَّجَفِ مِنْ بِلَادِ الْكُوفَةِ وَ صَارَ إِلَى مَكَانِهِ مِنْهُ فَبَكَا رسیدند به آن محل قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه).

وَ صَارَ إِلَى مَكَانِهِ مِنْهُ فَبَكَا حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِدُمُوعِهِ امام سجاد (سلام الله علیه) گریستند نزد قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) می‌دانیم دوره امام سجاد (سلام الله علیه) قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) مخفی است و مخفیانه دفن شد دیگر به خاطر اینکه عدم به خاطر عدم تعرض این ادامه داشت در زمان امام صادق (سلام الله علیه) ادامه داشته امام صادق (سلام الله علیه) آشکار می‌کند کم کم به خواص می فرماید بعدش هم منصور متوجه می شود و بعد این دوره هارون جریان معروف آهوان و ناپدید میاید بالاخره می‌آمدند خود اهل بیت (علیهم السلام) و به خواص معرفی می‌کردند نزد قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) گریست در حدی که محاسن شریفشان خیس شد ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ .

همان زیارت معروف امین الله را امام سجاد (سلام الله علیه) در واقع انشا کردند و امام باقر (سلام الله علیه) هم نقل می‌کنند و اثری که اشاره کردم عرض شود که آمده است در واقع انشاء زیارت امین الله که زیارت معتبر معروفی است بر اساس این گزارش توسط اولین بار امام سجاد (سلام الله علیه) بوده است و بعد امام باقر (سلام الله علیه) ناقل است از پدر گرامیشان به عنوان یک شاهد زیارت پدر به هر حال از این گزارش استفاده می شود که امام سجاد (سلام الله علیه) اولین زائر معصوم پدر گرامیشان اباعبدالله (سلام الله علیه) بودند در ائمه و بعد امام باقر (سلام الله علیه) و بعد امام صادق (سلام الله علیه) که مکرر حضرت (سلام الله علیه) ناچار شدند یا به اختیارشان به عراق تشریف آوردند.

 چه به احضارهای منصور به بغداد و یا به کوفه حضرت (سلام الله علیه) زمان صفا یا حیره حضرت (سلام الله علیه) تشریف آوردند آنجا به اصطلاح طبیعتاً رفتند به زیارت صفوان و امثال اینها است که حضرت (سلام الله علیه) تاکید می‌کنند نشان می دهند کیفیت زیارت را بیان می‌کنند این قدر متیقن است از موارد زیارت معصومین (علیهم السلام) به قبر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) طبیعتاً دیگر معصومان (سلام الله علیهم) هم داشتند اما گزارش صریح ظاهراً نداریم اما بالاخره تاکید است:

أَبُو هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیُّ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ هُوَ مَحْمُومٌ عَلِیلٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا هَاشِمٍ ابْعَثْ رَجُلًا مِنْ مَوَالِینَا إِلَى الْحَائِرِ یَدْعُو اللَّهَ لِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَاسْتَقْبَلَنِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ فَأَعْلَمْتُهُ مَا قَالَ لِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلَ الَّذِی یَخْرُجُ فَقَالَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَةَ وَ لَکِنَّنِی أَقُولُ- إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنَ الْحَائِرِ إِذْ کَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ فِی الْحَائِرِ وَ دُعَاؤُهُ لِنَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنْ دُعَائِی لَهُ بِالْحَائِرِ فَأَعْلَمْتُهُ ع مَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلْ لَهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَفْضَلَ مِنَ الْبَیْتِ وَ الْحَجَرِ وَ کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَسْتَلِمُ الْحَجَرَ وَ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا فَیَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَائِرُ مِنْهَا.»

ابوهاشم جعفری می‌گوید بر امام هادی(ع) وارد شدم در حالی که حضرت تب‏دار و بیمار بودند به من فرمودند: اى ابا هاشم شخصى از دوستان ما را به حائر بفرست تا برایم دعاء کند، از نزد آن حضرت بیرون آمدم در این هنگام با على بن بلال مواجه شدم فرموده حضرت را برایش بازگو نموده و از وى راجع به شخصى که حضرت فرموده‏اند درخواست کرده و جویا شدم.على بن بلال گفت: شنیدم و اطاعت مى‏کنم ولى مى‏گویم: حضرت خودشان از حائر افضل و برتر هستند زیرا ایشان به منزله کسى است که در حائر مى‏باشد (یعنى حضرت سیدالشهداء) و دعاء آن جناب براى خودشان افضل و برتر است از دعاء من براى ایشان در حائر. من محضر امام علیه‌السّلام مشرف شده و حرف على بن بلال را خدمتش عرض کردم، حضرت به من فرمودند: به او بگو: رسول خدا از بیت و حجر الاسود افضل بودند ولى در عین حال دور بیت طواف مى‏کرده و حجر را استلام مى‏فرمودند، خداوند متعال بقاع و مواضعى دارد که مى‏خواهد در آن جاها خوانده شود تا دعاء، دعاکننده را مستجاب فرماید و حائر از جمله این مواضع مى‏باشد.

 (کامل الزیارات، ص 274)

 مثلاً یک روایتی از امام هادی (سلام الله علیه) که وقتی عجیب است روایت بیمار بودند کسی را فرستادند به حائر حسینی که دعا کنند برای شفای امام هادی (سلام الله علیه) نشان بدهد که در راه نشان می دهند به مردم که اگر می‌خواهد بالاخره حاجاتتان را بگیرید بروید نزد قبر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) آنجا دعا کنید با اینکه امام معصوم است خودش دعا کند مستجاب می شود اما طبیعتاً می‌خواهد از این وسایل استفاده کند و دیگران بیاموزد.

مجری:

 خیلی ممنون آنهایی که مشکلی هم ندارد دیگر پس خود امام (سلام الله علیه) هم متوسل می شود این سیره دیگر مشخص است استاد این اشاره داشت به ماجرای آقا من یادم است دوازده سالی است برنامه می‌خواستیم تولید کنیم در مورد همین آهوها و بعضی از حیواناتی که به قبور اهل بیت (علیهم السلام) پناه برده بودند بیش از بیست و سه چهار مورد من در بحار فقط پیدا کرده بودم از این ماجرای که حضرت امام رضا (سلام الله علیه) که ضامن آهو دیگر معروف است خیلی مطالب جالب بود حالا شما قبر امیرالمومنین (سلام الله علیه) فرمودید که حالا آهوان آنجا پناه بردند ظاهراً از حیوانات درنده خواستند فرار کنند آنجا رفتند.

استاد: جباری

وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَائِشَةَ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَازِمٍ قَالَ خَرَجْنَا یَوْماً مَعَ الرَّشِیدِ مِنَ الْكُوفَةِ نَتَصَیَّدُ فَصِرْنَا إِلَى نَاحِیَةِ الْغَرِیَّیْنِ وَ الثُّوَیَّةِ فَرَأَیْنَا ظِبَاءً فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهَا الصُّقُورَ وَ الْكِلَابَ فَجَاوَلَتْهَا سَاعَةً ثُمَّ لَجَأَتِ الظِّبَاءُ إِلَى أَكَمَةٍ فَسَقَطَتْ عَلَیْهَا فَسَقَطَتِ الصُّقُورُ نَاحِیَةً وَ رَجَعَتِ الْكِلَابُ فَعَجِبَ‏ الرَّشِیدُ مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ إِنَّ الظِّبَاءَ هَبَطَتْ مِنَ الْأَكَمَةِ فَهَبَطَتِ الصُّقُورُ وَ الْكِلَابُ فَرَجَعَتِ الظِّبَاءُ إِلَى الْأَكَمَةِ فَتَرَاجَعَتْ عَنْهَا الْكِلَابُ وَ الصُّقُورُ فَفَعَلَتْ ذَلِكَ ثَلَاثاً فَقَالَ الرَّشِیدُ ارْكُضُوا فَمَنْ لَقِیتُمُوهُ فَأْتُونِی بِهِ فَأَتَیْنَاهُ بِشَیْخٍ مِنْ بَنِی أَسَدٍ فَقَالَ لَهُ هَارُونُ أَخْبِرْنِی مَا هَذِهِ الْأَكَمَةُ قَالَ إِنْ جَعَلْتَ لِیَ الْأَمَانَ أَخْبَرْتُكَ قَالَ لَكَ عَهْدُ اللَّهِ وَ مِیثَاقُهُ أَلَّا أُهَیِّجَكَ وَ لَا أُوذِیَكَ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ أَنَّهُمْ كَانُوا یَقُولُونَ إِنَّ فِی هَذِهِ الْأَكَمَةِ قَبْرَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع جَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لَا یَأْوِی إِلَیْهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا أَمِنَ فَنَزَلَ هَارُونُ فَدَعَا بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ وَ صَلَّى عِنْدَ الْأَكَمَةِ وَ تَمَرَّغَ عَلَیْهَا وَ جَعَلَ یَبْكِی ثُمَّ انْصَرَفْنَا.

و محمد بن زكریا (به سندش) از عبد اللَّه بن حازم حدیث كند كه گفت:روزى با هارون الرشید براى شكار از كوفه بیرون رفتیم، پس به ناحیه غریین و ثویه (كه جایى است پشت كوفه و قبر أبو موسى اشعرى در آن جا است) رسیدیم. آهوانى را در آنجا دیدیم، پس بازها و سگ ها (ى شكارى) را به طرف آنها رها كردیم، آنها ساعتى براى شكار آهوان دست و پا كردند (ولى نتوانستند آنها را شكار كنند) پس آن آهوان به تپه (كه در آنجا بود) پناه بردند و بالاى همان تپه ایستادند، (ناگهان دیدیم) بازها در كنارى از آن تپه فرود آمدند و سگ هاى شكارى بازگشتند.

 هارون از این جریان در شگفت شد، سپس آهوان از تپه به زیر آمدند بازها به طرف آن ها پرواز كردند و سگ ها نیز به سوى آنها دویدند، آهوان (كه این جریان را دیدند) دوباره به آن تپه رفتند، بازها و سگ ها نیز (آنها را رها ساخته) به جاى خود بازگشتند، و تا سه مرتبه این جریان تكرار شد.

هارون الرشید گفت: بشتاب بروید و هر كه (در این اطراف) یافتید او را نزد من بیاورید (زیرا چنین می نماید كه این زمین مقدسى است و اسرارى در آن نهفته است. گوید: ما به جستجو در آن اطراف پرداختیم،) پیر مردى از قبیله‏ بنى اسد یافتیم، و او را نزد هارون آوردیم، هارون به وى گفت: مرا آگاه كن كه این تپه چیست؟ پیر مرد گفت: اگر امانم دهى ترا آگاه سازم، هارون گفت: عهد و پیمان خدا براى تو است (و من با خدا عهد كنم) كه ترا از جایگاهت بیرون نكنم و آزارت ندهم؟ پیر مرد گفت: پدرم از پدرانش براى من حدیث كرده كه آنها گفته‏اند: در این تپه قبر على بن ابى طالب علیه السّلام است، و خداى تعالى آنجا را حرم امن قرار داده، و هیچ چیزى بدان جا پناه نبرد جز اینكه ایمن شود. پس هارون پیاده شد و آبى خواسته وضو گرفت و نزد آن تپه نماز خواند، و خود را به خاك آن مالید و گریست، پس برگشتیم‏.

 الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 26

هارون حیوان درنده آنجا برای شکار رفته بودند سگ‌های شکاری را فرستاد دنبال به گله آهو بودند این‌ها فرار می‌کردند می‌رفتند بالای تپه‌ای آنجا می ایستادند آنجا این سگ‌ها تا آنجا می‌رفتند و دیگر ادامه نمی‌دادند اسباب تعجب شد برای هارون گفت که این سرش معلوم شوند گشتند یک پیرمردی از آن نواحی پیدا کردند و پرسیدند و او گفت بله اینجا قبر مطهر امیرالمومنین (سلام الله علیه) که هارون بالاخره مثل متوکل نبود به ظاهر احترام می‌کرد و وضو گرفت و آنجا نماز خوند و زیارت کرد و دیگر درست است بعد از آن زمان آشکار شد البته آشکار شدنش منحصر به این قصه نیست امام صادق (علیه السلام) هم برای خواص مشخص کرده بود پناه حیوانات هم بوده است.

مجری:

 یک سوالی کردند حالا خارج از آن سوالاتی است که ما داشتیم سوالات زیاد است ولی چون خواستند بپرسیم یک اشاره کوچک اگر بتوانید به ماجرای آن دیر و راهب که در همین روزها هم باشد مناسب اشاره ای کوتاه بفرمایید.

استاد: جباری

بله قصه دیر و راهب در منابعی نقل شده است وعرض کنم که لذا به عنوان یکی از هم کرامات اباعبدالله (سلام الله علیه) مطرح است و از طرفی هم دلالت بر شقاوت آن ها دارد می‌دانیم سر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) جلوتر از اسرا حرکت داده شد به همراه ابن زیاد ملعون و این مامورانی که سر را حرکت می‌دادند در مسیرشان رسیدند به این دیری که یک راهب نصرانی در آن اقامت داشت و منزل گاه بود در واقع آبی و امکاناتی بود توقف کردند شب را در آنجا و این سر مطهر را در گوشه گذاشتند در صندوق بالاخره جای آن راهب جلب توجه اش کرد به هر حال آن نورانیت سر را سوال کرد.

 که به هر حال و از سر مطهر پاسخ شنید در واقع به ترکیه فرزند پیامبر آخرالزمان (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم از این ها آمد که سر را آن شب در اختیار این بگذارد اینها با گرفتن یک درهم هایی پولی حاضر شدند که در اختیار کرد و و همینطور گفتگو می‌کرد با سر وعرض کنم که این اسباب مسلمان شدن آن راهب شد و این‌ها هم فردا سر را گرفتند و حرکت کردند به سمت مقصدشان دمشق در گزارش است که بعد رفتند و وقتی که آن درهم‌ها را به اصطلاح خواستند که باز کنند استفاده تبدیل به مثلاً سفال شدن این تبدیل اشیا غارت شده تحت یک به هر حال بحث کلی‌تر در میاید ما بحثی داریم راجع به رخدادهای شگفت خارق العاده بعد از حادثه عاشورا شاید قبلا سالهای قبل چند مورد از خیام ابی عبدالله (سلام الله علیه) هم چیزهایی غارت کردند دیگر مثل آن ورس ماده خوشبو و از درهم‌ها و نمی‌دانم خود شتر مثلاً شتری که غارت کرده بودند رفتند این را نحر کنند شتر را و از گوشتش استفاده کنند گوشت تبدیل به چیز تلخی شد و خون و امثال این ها نتوانستند بخورند از آن گوشت و درهم به سمت درهم‌هایی که می‌گرفتند غارت کردن از همه راهب گرفتند موقع استفاده که تبدیل به چیز دیگر شده است به سفال تبدیل شد یک گزارش که بحث تکلم سر مطرح است مکالمه سر و قرائت قرآن و تکلم سر با راهب نصرانی یکی از آن مواقف است در کوفه بوده است اینجا بوده است و در شام در سه موضع در واقع گزارش داریم که سر مطهر سخن گفته است آیات سوره کهف و حتی کلام غیر قرآنی حتی با یکی از حاملان حضرت (سلام الله علیه) گزارش حارث بن یونس به نظرم با او سخن می گوید و او حتی می گوید که من سرقت کنم بروم و بدزدم و اینها که حضرت (سلام الله علیه) می گوید نه این برایت امکان‌پذیر نیست و یک مکالمه و یکی از حاملان سر در گزارش‌ها دارد.

مجری:

 مصیبت سخت است استاد یک میان برنامه ببینیم برگردیم در خدمت شما باشیم و عزیزان بیننده همچنان یادآوری کنم که تلفن‌های برنامه در اختیار شما است همچون بقیه دوستانی که تماس گرفتن برخی حالا وصل نمی‌ شوند و از همان جا به ما می گویند سوال مطرح کنید شما از این طریق می توانید تماس بگیرید وسامانه ما است کانال‌های دیگر هم است می توانید پیام صوتی هم آنجا بگذارید ما سوالات را از آن طریق هم می‌توانیم بگیریم در خدمت شما هستیم.در خدمت شما هستیم همچنان با برنامه آینه تاریخ عرض کنم شما که در این بخش دوم هم در خدمت آقای دکتر جباری هستیم از برنامه آینه تاریخ استاد عزیز سوالی به دست ما رسیده است که گفتند در تعابیر برخی از مادحان ظاهراً این را شنیدند که گفته که عرضم به حضور شما در بین دو نهر حضرت امام حسین (سلام الله علیه) به شهادت گفتند ماجرا چیست می گوید کربلا یعنی دو نهر داشته است.

استاد: جباری

 بله تعبیر معروفی است دیگر ما زیاد می‌شنویم شنیدیم که اباعبدالله (سلام الله علیه) بین دو نهر آب با لب تشنه شهید کردند گاهی سوال می شود که مگر غیر از نهر علقمه و شعبه از فرات نهر دیگری هم اگر در کربلا بوده است که گفته می شود بین دو نهر آب اصلاً از جهت تاریخی آیا این قابل تایید است یا خیر پاسخ این است که بله ما به متون تاریخی وقتی مراجعه می‌کنیم منطقه کربلا تعبیر نهرین درش آمده است عبارات اشاره می‌کنم نشان می دهد که در منطقه کربلا و روستاهایی که آنجا وجود داشته است مثل روستای غاضریه و نینوا و امثال اینها در آن نزدیکی دو نهر آب وجود داشته است باز توضیحاً برای عزیزان بیننده عرض می‌کنم که توجه دارند آن نهری که از کربلا عبور می‌کنند یا عبور می‌کرده است این خود نهر فرات که نیست انشعابی از نهر فرات و چند کیلومتر قبل از کربلا این نهر فراتی که از شمال عراق همراه دجله سرچشمه می‌گیرد میاید و از درون عراق عبور می‌کند.

 از هم جدا در واقع در سمت شرقی عراق دجله است در سمت غربی دجله به اصطلاح فرات است و این‌ها آن وسط جدا می شوند و در جنوب عراق جنوب شرقی در واقع به هم می‌پیوندند و هر دو به خلیج فارس می‌ریزند این فرات چند کیلومتر جلوتر از کربلا انشعابی از آن پیدا می شود آیا یک انشعاب است ؟نه دو انشعاب است دو انشعاب از فرات پیدا می‌شود و از منطقه کربلا این دو رود و شریعه در واقع دو نهر عبور می‌کرده است که آن که که نزدیک بوده است به محل حادثه و خود کربلا نهر علقمی بوده است تعبیر در روایات تعبیر علقمی اتفاقاً آمده است که چون یک اختلافی بحثی است که این نهر علقمه یا نهر علقمی از کی مصطلح شده است بعضی تصور کردند که از قرن هفتم زمانی که ابن علقمی وزیر شیعی المستعصم بالله عباسی آخرین خلیفه عباسی که معاصر بود با حمله هلاکو خان مغول در بغداد چون او پدر او یا جد او به هر حال این نهر و بازسازی کرده است احیا کردند و لایروبی کرد و امثال اینها به نهر علقمی معروف شده است.

 در حالی که نه در گزارش‌های تاریخی تعبیر علقمی جلوتر از اینها آمده است حالا من بحث نهرین را عرض می‌کنم روایتی است در کامل الزیارات مرحوم ابن قولویه صفحه صد و پنجاه از جمله روایاتی است که از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خبر وقوع حادثه کربلا در اینجا آمده است:

وحدثني محمد بن جعفر الرَّزَّاز ، عن خاله محمّد بن الحسين ، عن نصر ابن مُزاحم ، عن عُمَرَ بنِ سعد ، عن يزيد بن إسحاقَ ، عن هانِئ بن هانِئ ، عن عليٍّ عليه‌السلام « قال : ليقتل الحسين قتلاً ، وإنّي لأعرف تربة الأرض الّتي يقتل عليها قريباً من النَّهرين ».

كامل الزيارات ، ابن قولويه القمي،ص150

 عن علی علیه السلام قال لیقتل الحسین قتلا حسین(سلام الله علیه) کشته می‌شود به قتلی که و انی لاعرف تربة الارض التی یقتل علیها من می‌دانم می‌شناسم آن تربت زمینی که خاکی که حسین (سلام الله علیه) در آنجا به شهادت می‌رسد قریبا من النهرین در حالی که آن زمین نزدیک دو نهر است تعبیر نهرین در بیان امیرالمومنین (سلام الله علیه) در کامل الزیارات آمده است:

قالوا: إن زيد بن علي لما قتل ودفنه يحيى ابنه رجع واقام بجبانة السبيع وتفرق الناس عنه فلم يبق معه إلا عشرة نفر. قال سلمة بن ثابت: فقلت له اين تريد ؟ قالاريد النهرين ومعه أبو الصبار العبدي قال: فقلت له: إن كنت يريد النهرين فقاتل هاهنا حتى نقتل. قالأريد نهري كربلاء. فقلت له: فالنجاء قبل الصبح. قال: فخرجنا معه فلما جاوزنا الابيات سمعنا الاذان فخرجنا مسرعين. فكلما استقبلني قوم استطعمتهم فيطعوني الارغفة فأطعمه إياها واصحابي حتى اتينا نينوى فدعوت سابقا فخرج من منزله ودخله يحيى ومضى سابق إلى الفيوم فأقام به وخلف يحيى في منزله.

 مقاتل الطالبيين ، ابو الفرج الإصفهاني ، ج۱ ،ص 104

 

 در مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی صفحه صد و چهار هم آمده است که بعد از شهادت زید ابن علی بن الحسین( سلام الله علیه) فرزندش یحیی آمد به سرزمین کربلا شخصی نقل می‌کند که یحیی حرکت کرد و قلت له این ترید گفتم کجا می‌خواهی بروی قال ارید النهرین یعنی بعد از دفن بدن پدر بزرگوارش گفت ارید نهرین بعد دارد که قال ارید نهری کربلا دو نهر کربلا اینجا تعبیر نهرین آمده است از منابع قرن چهارم است یعنی هم ابن قولویه هم مقاطع این از منابع کهن هستند در قرن چهار بودند هر دو تعبیر نه رای کربلا دارد دو نه پیدا است بوده است و در مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب جلد سه صفحه دویست و سی و یک از منابع قرن ششم باز دارد:

قتله عمر بن سعد بن أبي وقاص و خولي بن يزيد الأصبحي و احتز رأسه سنان بن أنس النخعي و شمر بن ذي الجوشن و سلب جميع ما كان عليه إسحاق بن حيوة الحضرمي و أمير الجيش عبيد الله بن زياد وجه به يزيد بن معاوية و مضى قتيلا يوم عاشوراء و هو يوم السبت العاشر من المحرم قبل الزوال و يقال يوم الجمعة بعد صلاة الظهر و قيل يوم الإثنين بطف كربلاء بين نينوى و الغاضرية من قرى النهرين بالعراق سنة ستين من الهجرة و يقال سنة إحدى و ستين و دفن بكربلاء من غربي الفرات قال الشيخ المفيد فأما أصحاب الحسين ع فإنهم مدفونون حوله و لسنا نحصل لهم أجداثا و الحائر محيط بهم.

مناقب آل أبي طالب ، ابن شهرآشوب ،ج 4 ،ص 77

و مضى قتيلا يوم عاشوراء حسین (سلام الله علیه) روز عاشورا به شهادت رسید و قيل يوم الإثنين بطف كربلاء بين نينوى و الغاضرية من قرى النهرين بالعراق در صحرا آن وادی کربلا بین روستای نینوا و غاضریه من قریه نهرین از قریه‌های نهرین که در آن منطقه این روستاها نزدیک به دو نهر بودند تعبیر نهرین فرات در سمت غرب رودخانه فرات بوده است این هم باز یکی شاهد تاریخی است و آخرین عرض می‌کنم حالا در طبری جلد هشت صفحه صد و پنجاه و نه هم باز تعبیر نهرین آمده است و در التنبیه و اشراف مسعودی صفحه چهل و هفت میدان مسعودی هم از مورخان قرن چهارم است منابعی که عرض کردم عمدتا قرن چهارم به مناقب قرن ششم اینجا دارد که:

 نهر عيسى الّذي ينتهى الى مدينة السلام وكان يسمى نهر الرّفيل والصراة ونهر صرصر وجميعها تصب الى دجلة ثم ينقسم الفرات الى جهتين قسم منهما يتوجه يسيرا نحو المغرب يسمى العلقميّ يمر بالكوفة وغيرها والقسم الآخر يسمى سورا يمر بمدينة سورا الى النيل والطفوف ويسقى كثيرا من اعمال السواد ثم ينتهى جميع ذلك الى بطيحة البصرة وواسط التي ينتهى منها الى هذا البحر 

التنبيه والاشراف ، المسعودي، علي بن الحسين،ج۱، ص 47

 ثم ينقسم الفرات الی جهتین فرات به دو شعبه تقسیم می شود به دو جهت قسم منهما يتوجه يسيرا نحو المغرب یک قسم به سمت مغرب می رود يسمى العلقميّ به نهر علقمی معروف است که از کوفه عبور می‌کند که همین نهری است که به هر حال حادثه در کنار آن اتفاق افتاده است بالاخره از این گزارش‌ها برمیاید که اجمالاً در آن منطقه کربلا و قریه‌های آنجا دو نهر وجود داشته است بله منتها آنچه که حادثه در کنارش اتفاق افتاد و حضرت عباس (سلام الله علیه) نهر علقمی است دیگری بوده است که حالا البته الان دیگر خیلی اثری از آن نیست.

مجری:

 نهر علقمی الان است یا نیست؟

استاد: جباری

 به آن شکل سابق خیر اما بالاخره این چه که الان وجود دارد طبیعتاً بقایای همان نهر است منشعب از فرات است.

مجری:

 خوب این در مستندی ما دیده بودیم که آب میاید از قبر شریف حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) رد می شود که همان از آنجا آب کشیده حالا جای خودش حتما بیننده ها دیدند استاد دیگر ما برخی از معاندین مثل وهابی ها مثل که پیرو چنین افکاری هستند این ها که دشمن اهل بیت (علیهم السلام) مسلم است و وقتی بیان تعبیر دشمن به کار ببرند دیگر مشخص است چه کسانی می گویند در رسانه‌های این‌ها تبلیغ می شود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سیره اش که نگاه می‌کنیم در جنگ با دشمنان که می رود آب را می‌بندند مثال در غزوه بدر یا در همان خیبر دشمن چی بگوید در مورد این ها می ‌گویند عمر سعد آمده است همان سیره را به کار برده است دشمنش بسته است بله چه دشمنی امام حسین (سلام الله علیه) که دیگر اصل وجود دین اسلام به آن است.

استاد: جباری

 شبهه‌ای را حالا با این توضیح که عرض می‌کنم بعضا شبکه‌های معاند دین ستیز در واقع دین ستیزها که اصل اسلام می‌گیرند بعضا این ها نقل کردند مطرح می‌کنند با این عنوان که بله در کتب تاریخی خود شما مسلمان‌ها نقل کرده ‌اید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر چاه‌های بدر و دستور داد کور کنند که مشرکان مکه که میایند دسترسی به آب نداشته باشند همینطور در جنگ خیبر شما مسلمان‌ها خودتان نقل کردید که خیبر محاصره شده است و نه کسی آمد حالا گزارش عرض می‌کنم در واقدی نقل می‌کند در المغازی خودش که حالا اعتبار این گزارش باید اشاره کنم که کسی از این به اصطلاح یهودیان آمد پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت که چه نشسته ای این ها یک کانالی دارند که از قلعه میاید بیرون آب از آنجا می رود به سمت داخل قلعه شب‌ها میان از آب آن به اصطلاح کانال استفاده می‌کنند از آب آن که خارج قلعه است خوب است شما جلوی این کانال را آبش را به سمت قلعه بگیرید بگیرید دیگر نه آب ندارد ناچار می شوند تسلیم شوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همین کار را کرد و یهودیان خیبر ناچار از تسلیم شدند و بالاخره خیلی مقاومت نکردند اجمال شبهه این است و می گویند پس اگر اینطور است چرا ملامت می‌کنید ابن زیاد هم که دستور منع آب داد تاسی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کرده است در جنگ وقتی که با دشمن مواجه می شویم وقتی راهی نباشد می‌شود منع آب استفاده کرد خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این کار را کرده است پس در کربلا خلاف سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نشده است.

 من یک توضیح دیگری عرض کنم در نامه‌ای که ابن زیاد ملعون هفتم فرستاد هفتم محرم فرستاد به کربلا و دستور منع آب داد آنجا اشاره به این قصه نمی‌کند خود این اگر از جهت تاریخی آن زمان شهرت داشت که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منع آب کرده است در بدر و خیبر باید به هر حال ابن زیاد می گفت که بله منع آب بکنم بلکه دروغی را می گوید یک چیز دیگر می گوید که حسین (سلام الله علیه) را به حساب بین حسین (سلام الله علیه) و آب حائل شو به عمر سعد دستور می دهد حائل شو مانع شو چنانکه بر خلیفه مظلوم شهید مثلاً عثمان آب را بستند نام ابن زیاد این است که حالا در جای خودش پاسخ داده شده است که آنهایی که آب را بستند بر عثمان که اباعبدالله (سلام الله علیه) که نبود امیرالمومنین (سلام الله علیه) که نبود بلکه امیرالمومنین (سلام الله علیه) حسنین (سلام الله علیهما) را با مشک آب فرستاد به خانه عثمان آب ببرند من برگرد تو می خواهی به هر حال انتقام قتل عثمان و تشنگی خانه عثمان بگیری از حسین (سلام الله علیه) نباید بگیری که عامل آب بردن بوده است از آنهایی که به هر حال این کا را کردند بعد حالا آن بحث دیگر است که حالا ابن زیاد تمسک به آن حرف دروغ نسبت ناروا یعنی اگر یک چنین چیزی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسته است بله اما بحث بدر و خیبر توضیح عرض کنم.

 بله بعد یک گزارشی است که در جای خودش نقد شده است من دیگر خیلی مفصل نمی خواهم وارد بعد شوم در همین برنامه هم یادم است که در مواقفی قصه بدر را عرض کردم جریان بدر یک روایت مجهول به اصطلاح به تعبیری ناصحیح ضعیف است که معروف به روایت حباب بن منظر حباب بن منظر از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از انصار است در آن گزارش که ابن هشام نقل می کند آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از رسیدن به سرزمین بدر جای اتراق کردند منزل کردند حباب سوال کرد یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اینجا منزل کردید امر الهی است یا تدبیر خودتان است فرموده باشد تدبیر خودم است امری در کار نیست بعد این پیشنهاد می رود خوب پس برویم سر چاه‌های بدر تصرف کنیم چاه‌ها را همه را کور کنیم در اختیار خودمان بگذاریم و اینکه مشرکان وقتی رسیدند به بد آب نداشته باشند ما از این امتیاز برخوردار شویم و مثلاً غالب شویم بر آن ها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نظرش را پسندیده است.

 و عرض شود که رفتند و این کار را کردند متاسفانه بعضی از فیلم‌های تاریخی بر اساس روایت مجعول ساخته می شود مثل همان روایت فیلم محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مصطفی عقادم بر اساس همین گزارش صحنه را می‌بینیم که حوضچه‌ای درست کردند مسلمانان که مشرکان از آن حوضچه آب بخورند و اینها مانع می شوند این گزارش نادرست است چرا چون هم با قرآن در تنافی است هم با سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تنافی است و هم با شواهد تاریخی اولاً با سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نبود که از هر ابزاری برای غلبه بر دشمن استفاده کند از ابزار تشنه کردن دشمن گرسنه کردن این در جای خودش بحث شده است.

 یک نکته مفصل با قرآن در تناقض آیه فکر کنم یازده سوره مبارکه انفال باشد که به مناسبت جنگ بدر نازل شد در آنجا اشاره می‌کند به اصطلاح خداوند متعال در شب بعد از آسمان آب و باران بارید بر شما :

إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ

و (یاد آورید) هنگامی را که خواب سبکی که مایه آرامش از سوی خدا بود، شما را فراگرفت؛ و آبی از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پلیدی شیطان را از شما دور سازد؛ و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد!

 انفال (8):11

 پیدا است آب نداشتند که در گزارش‌های تاریخی است که صبحگاه مسلمان ها از این آب باران خوب که نازل شد و در چاله‌ها جمع شد برای غسل و وضو و فلان استفاده کردند اگر چاه داشتند که چه نیازی به این آب داشتند پس با این آیه هم در تنافی است با گزارش‌های تاریخی هم همینطور است چون در گزارش‌ها از چون قرآن می گوید :

إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَىٰ وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ۚ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ ۙ وَلَٰكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ

در آن هنگام که شما در طرف پایین بودید، و آنها در طرف بالأ (و دشمن بر شما برتری داشت؛) و کاروان (قریش)، پایین تر از شما بود؛ (و وضع چنان سخت بود که) اگر با یکدیگر وعده می‌گذاشتید (که در میدان نبرد حاضر شوید)، در انجام وعده خود اختلاف می‌کردید؛ ولی (همه اینها) برای آن بود که خداوند، کاری را که می‌بایست انجام شود، تحقّق بخشد؛ تا آنها که هلاک (و گمراه) می‌شوند، از روی اتمام حجّت باشد؛ و آنها که زنده می‌شوند (و هدایت می‌یابند)، از روی دلیل روشن باشد؛ و خداوند شنوا و داناست.

 انفال (8):42

 شما در کرانه نزدیکتر به مدینه از این وادی بدر بودید آنها در کرانه دورتر در گزارش تاریخی از کرانه دنیا آب در آن نبود زمین شنزار بود بدون آب بود قرآن می گوید دنیا به گزارش‌های تاریخی موید هم همان جریان آب آوردن امیرالمومنین (سلام الله علیه) است در شب بعد در مفاتیح هم مرحوم شیخ عباس قمی در شب هفدهم رمضان جریان را نقل می‌کند چون جنگ بدر در هفده رمضان اتفاق افتاد در آن شب به کمبود آب مبتلا شدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آب لازم داشتند و اصحاب گفتند اصحاب ترسیدند اگر چاه در اختیارشان بود که چرا بترسند از تاریکی که نمی‌ترسند و دشمن می‌ترسند دیگر باز امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برخاستند در دل تاریکی در دل خطر زد به دل دشمن چون شب بود دشمن نمی‌شناخت که حالا این علی (سلام الله علیه) اینکه به هر حال یونیفرم خاصی هم که نداشتند لباس عربی بوده است دیگر حضرت (سلام الله علیه) سر چاه آب مشک را پر کرد آب آورد.

 و در مسیر سه بار باد سنگین وزید و ناچار شد کمی توقف کند و معطل شود که رسید خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال کردند چرا عرض کرد که این چنین فرمود که فهمید آن باد چی بود با اولین جبرئیل بود با هزار فرشته عبور کردند سلام کردند دوم اسرافیل با سه هزار فرشته‌ای که برای امداد در بدر آمدند این جریان فکر کنم شیخ طوسی است در امالی خودش نقل می‌کند تایید دیگری است بر اینکه آب در اختیار مسلمانان نبوده است و منع آب در بدر یک دروغی بیش نیست این راجع به بدر اما راجع به خیبر گزارش و متاسفانه در المغازی واقدی است این سیره نویسان هر چی دستشان می‌رسید نقل می‌کردند بی‌توجه به اینکه آیا با دیگر شواهد سازگار هستند راوی کی است در المغازی واقدی جلد دو صفحه ششصد و شصت و شش خیلی رند هم است عدد جلد دو صفحه ششصد و شصت و شش نقل می‌کند :

لك الذي جعل لك رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم، ذو الرّقيبة فاسكت! و بينما المسلمون يجولون فى حصن الصّعب بن معاذ، و له مداخل، فأخرجوا رجلا من اليهود فضربوا عنقه فتعجّبوا لسواد دمه، و يقول قائلهم:ما رأينا مثل سواد هذا الدم قطّ- قال: يقول متكلّم: فى رفّ من تلك الرّفاف الثوم و الثريد- و أنزل فقدّموه فضربوا عنقه.قال: و تحوّلت اليهود من حصن ناعم كلّها، و من حصن الصّعب ابن معاذ، و من كلّ حصون النّطاة، إلى حصن يقال له قلعة الزّبير، فزحف رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )إليهم و المسلمون، فحاصرهم و غلّقوا عليهم حصنهم و هو حصين منيع، و إنما هو فى راس قلعة لا تقدر عليه الخيل و لا الرجال لصعوبته و امتناعه، و بقيت بقايا لا ذكر لهم فى بعض حصون النّطاة، الرجل و الرجلان. فجعل رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )بإزائهم رجالا يحرسونهم، لا يطلع أحد عليهم إلّا قتلوه. و أقام رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )على محاصرة الذين فى قلعة الزّبير ثلاثة أيام، فجاء رجل من اليهود يقال له غزّال فقال: أبا القاسم، تؤمّنّى على أن أدلّك على ما تستريح به من أهل النّطاة و تخرج إلى أهل الشّقّ، فإنّ أهل الشّق قد هلكوا رعبا منك؟ قال: فأمّنه رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )على أهله و ماله. فقال اليهودىّ: إنك لو أقمت شهرا ما بالوا، لهم دبول تحت الأرض، يخرجون بالليل فيشربون بها ثم يرجعون إلى قلعتهم فيمتنعون‌ منك، و إن قطعت مشربهم عليهم ضجّوا. فسار رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )إلى دبولهم فقطعها، فلما قطع عليهم مشاربهم لم يطيقوا المقام على العطش، فخرجوا فقاتلوا أشدّ القتال، و قتل من المسلمين يومئذ نفر، و أصيب من اليهود ذلك اليوم عشرة، و افتتحه رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )فكان آخر حصون النّطاة. فلما فرغ رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )من النّطاة أمر بالانتقال، و العسكر أن يحوّل من منزله بالرّجيع إلى مكانه الأوّل بالمنزلة، و أمن رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )من البيات و من حرب اليهود و ما يخاف منهم، لأن أهل النّطاة كانوا أحدّ اليهود و أهل النّجدة منهم. ثم تحوّل رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )إلى أهل الشّقّ.

المغازي ، الواقدي ، ج 2 ،ص 666 الناشر : الأعلمي

با سندش از کی از ابن ابی سبره با سین که حالا راجع به این شخص عرض می‌کنم که از جهت رجالی فرد بسیار ضعیفی متهم به دروغ و ضعف راوی چنین کسی است عن اسحاق بن عبدالله می گوید و

على محاصرة الذين فى قلعة الزّبير ثلاثة أيام، سه روز قلعه‌ای را از قلعه های خیبر حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) آن قلعه را محاصره کرد فجاء رجل من اليهود يقال له غزّال فقال: یهودی به نام غزال آمد گفت که أبا القاسم، تؤمّنّى على أن أدلّك على ما تستريح به من أهل النّطاة من در امان هستم یک راهی به شما نشان بدهم که بتوانید از اهل نطاط یعنی قلعه نطات راحت شود بتوانید تصرف بکنی و تخرج إلى أهل الشّقّ، فإنّ أهل الشّق قد هلكوا رعبا منك؟ قال: فأمّنه رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )على أهله و ماله. چون هر قلعه اسمی داشت از این قلعه‌های خیبر که این ها خیلی در ترس از تو قرار گرفتند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امان به او داد فقال اليهودىّ: إنك لو أقمت شهرا ما بالوا، یهودی گفت که اگر حتی یک ماه هم این‌ها را محاصره کنی برایشان اتفاقی نمی افتد چرا چون لهم دبول تحت الأرض، کانال‌هایی دارند از زیر به هر حال قلعه میاید بیرون.

يخرجون بالليل فيشربون بها شبانه خارج می شوند از این کانال‌ها از آن کانال‌ها از آبش استفاده می‌کنند ثم يرجعون إلى قلعتهم فيمتنعون‌ منك، و إن قطعت مشربهم عليهم ضجّوا. فسار رسول اللّه ( صلّى اللّه عليه و سلم )إلى دبولهم بعد برمیگردند به قلعه پس از آن کانال ها خارج می شوند و از آن آب استفاده می‌کنند خوب است که به جلوی کانال را بگیری که نتوانند بیایند از آن آب استفاده کنند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم همین کار کرد فقطعها، فلما قطع عليهم مشاربهم لم يطيقوا المقام على العطش، وقتی که چنین کردن این عطش موجب شد که فخرجوا فقاتلوا أشدّ القتال،.

بیایند بیرون و بجنگند و در جنگ هم که به هر حال بعد از این‌ها چی شدند عرض شود که شکست خوردند و قلعه فتح شد این گزارش واقدی است من شخصی که فرمودید روایت بیان‌های بیان رجالیون اهل سنت نمی شوم درباره این شخص که همه متهم به ضعفش کردن این یک جهت نکته دوم نداریم روایات متعددی در صحیح ابن حبان مستند یالان ساناز که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این گزارش‌ها فرمودند: لکل فی کل ذات کبد حرا اجرا هر کبد تشنه‌ای حق آبی دارد اجری دارد اگر آب بهش برساند که شامل هر تشنه می شود طبیعتاً این حکایت از سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این قضیه دارد.

مجری:

 حالا یک نکته‌ای در آن اولین روایت که گفتید گفت آیا من در امان هستم این هم خودش نکته ای است حالا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک چنین چیزی را قبول ندارد تماس داریم آقای اصغری عزیز.

بیننده

 سلام وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم کارشناس محترم برنامه استاد جباری علیکم السلام من دو سوال داشتم سوال اولم این بود که آیا امام سجاد (سلام الله علیه) باید یزید بیعت کرد یا خیر سوال دومم این بود که عبدالله ابن مسعود صحابی چطور شخصیتی بوده است آیا ولایت مدار بود با اهل بیت (علیهم السلام) بود یا نه در خط اهل بیت (علیهم السلام) نبود در حد خلفا بود در مکتب درست است خیلی متشکر آقای اصغری از تماس خدانگهدار .

استاد: جباری

وقتی گفته می شود امام سجاد (سلام الله علیه) با یزید بیعت کرد دو صحنه تداعی می‌کند آیا منظورشون در شام است که حضرت (سلام الله علیه) به عنوان اسیر برده شدند به شام دوم آیا واقعه حره منظورشان است در شام هیچ گزارش نداریم اصلا بیعت خواسته باشد امام سجاد (سلام الله علیه) و حضرت (سلام الله علیه) بیعت کرده است یزید چیزی نخواسته است و حضرت (سلام الله علیه) هم سکوت کردند پس منتفی هستند درباره واقعه حره که دو سال بعد از اسارت به حادثه عاشورا اتفاق افتاد مسلم بن عقبه ملعون که فرستاده یزید بود و آن همه جنایات را در مدینه انجام داد و بعد از غلبه بر مدینه از مردم مدینه بر عبود عبد بودن نه اینکه شما به عنوان خلیفه با یزید بیعت کنید عبد یزید هستید از مردم بیعت اما از امام سجاد (سلام الله علیه) چنین طلب بیعتی نکرد چرا چون حضرت (سلام الله علیه) دخالتی در شورش مدینه نکردند اینکه دخالت هم نکردند دلیل داشت دلیلش هم این بود که این شورش به جایی نمی‌رسید سپاه یزید می‌دانست حضرت (سلام الله علیه) غالب خواهد شد.

 نکته دوم بر فرض این شورش پیروز می‌شد به نفع عبدالله ابن زبیر بود که نیروهایش در مدینه فعال بودند و ادعای خلافت می کرد در مکه و آن هم چیزی کمتر از بنی امیه نبود این در ارتباط با بیعت که نه منتفی است منتفی هم در مدینه منتفی است و هم در شام اما در ارتباط عبدالله بن مسعود بین شخصیتی است که گاهی می گوییم که در طرف نمره اش متوسط به بالا است این هم متوسط به بالا است خیلی شخصیت علیه السلام به این اعتبار که ما بگوییم در خط اهل بیت (علیهم السلام) حضرت ابوذر (سلام الله علیه) و اینها نبوده است که سفت و سخت جزو کتاب وحی است یکی از کسانی ا‌ست که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از او می‌خواسته است قرآن از مهاجران است کتاب وحی داشته مصحف داشته او بوده است ابی بن کعب بوده است امیرالمومنین (سلام الله علیه) و زید بن ثابت سه چهار نفر را به عنوان کاتبان ثابت وحی و قرآن نام بردند اما ابی بن کعب خیلی نزدیک‌تر بوده است به امیرالمومنین (سلام الله علیه) تا عبدالله بن مسعود و لذا البته عبدالله بن مسعود با عثمان هم چی داشته چالش داشته است دیگر در جریان توحید مصاحف عثمان مصحف ابن مسعود خاص آن نداد و لذا از کوفه وارد مدینه شد عثمان بر منبر بود گفت جانور زشت بر شما وارد شد این هم عرض شود که جوابش را داد و رفتند آن خدمه عثمان زدند و مضروبش کردند و با عثمان قهر بود تا آخر عمرش.

 حالا من همین جا خوب است آخر برنامه است یک نقلی را اشاره کنم یادم است یک وقتی کمتر از یک دقیقه بله حتی یک دقیقه عرض می‌کنم خدمت مرحوم علامه حسن زاده عاملی توفیق بود با دوستان بودیم کسی دستور خواست برای توسعه رزق ایشان همین جریان را نقل کرد که ابن مسعود آخر عمرش بود عثمان آمد به عیادتش از او گفت که حاجت یک چیزی دارد گفت من هیچ حاجتی به تو ندارم از حبیبم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستورالعملی یاد گرفتم به دختر هایم یادش دادم که آن چه که هر شب سوره واقعه را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود اگر قرائت کنید از جهت مالی تامین می شوید خلاصه غنی می شوید این را یاد فرزندانم دادم و نیازی به تو ندارم بله.

مجری:

 سوره واقعه مجرب است خیلی خوب است بعد از نماز مغرب خوانده شود درست است سوره واقعه را گشایش روزی خیلی متشکرم جناب آقای دکتر از حضورتان در این برنامه و وقتی که گذاشتید ان شاء الله بتوانیم در برنامه‌های آتی هم در خدمت عزیزان بنده از شما تشکر می‌کنم امیدوارم که مورد استفاده‌تان قرار گرفته باشد تا دیداری دیگرالتماس دعا داریم و دعای ما اللهم عجل لولیک الفرج یا علی.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها