2024 October 4 - جمعه 13 مهر 1403
زمینه ها و عومل سه گانه شکل گیری فاجعه خونین کربلا
کد مطلب: ١٥٨٩٣ تاریخ انتشار: ٢٥ مرداد ١٤٠٣ - ١٥:٣٣ تعداد بازدید: 701
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
زمینه ها و عومل سه گانه شکل گیری فاجعه خونین کربلا

ویژه برنامه مع امام منصور21-04-1403

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

21/04/1403

موضوع: زمینه ها و عومل سه گانه شکل گیری فاجعه خونین کربلا

ویژه برنامه مع امام منصور

فهرست مطالب این برنامه:

ذکر مصیبت جانسوز حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام)

آیا مسلمانانِ قاتل امام حسین (علیه السلام)، این آیات و روایات را نشنیده بودند!؟

درسی که یک یهودی به قاتلین سیدالشهدا (سلام الله علیه) داد!

زمینه ها و عومل شکل گیری فاجعه خونین کربلا

الف) عادی سازی مخالفت با دستورات پیامبر (علیه السلام)

1-     مخالفت صحابه در جنگ احد

2-     مخالفت عجیب صحابه در صلح حدیبیه

3-     مخالفت بی شرمانه صحابه در جریان فتح مکه

4-     مخالفت عجیب صحابه در قضیه امر خلافت در منی

5-     مخالفت بیشرمانه صحابه در جریان قلم و دوات

ب) جلوگیری از نقل فضائل اهلبیت (علیهم السلام)

ج) قداست زدایی و قداست سازی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

نور توحید عیان است شب جمعه حرم * واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم

به خداوند و همه عالم امکان سوگند * بهترین جای جهان است شب جمعه حرم

کربلا قبله دلهاست خدا می‌داند * و چه حاجت به بیان است شب جمعه حرم

وعده ما شب جمعه حرم ثار الله * همه جا ورد زبان است شب جمعه حرم

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علیک یا ابوالفضل العباس

سلام و درود و ارادت خدمت شما دوستان عزیزم، بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». در اولین شب جمعه ماه محرم شب ششم ماه محرم که به نام نامی حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) نام گذاری شده است در خدمت شما هستیم.

عزاداران و سوگواران امام حسین (علیه السلام) در شب ششم بر سر و سینه می‌زنند به نام حضرت قاسم که این جمله مشهور و معروف از ایشان به یادگار مانده است: «احلی من العسل».

وقتی که حضرت سیدالشهدا از شهادت و مُردن می‌پرسد، حضرت قاسم نوجوان سیزده ساله کربلا می‌فرماید: شهادت از عسل شیرین‌تر است!

ان شاءالله که خداوند به همه ما توفیق شناخت و معرفت پیام‌های عاشورا و شخصیت‌های عاشورا به ویژه مولا و اربابمان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را عنایت بفرماید.

ان شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد زیارت امام حسین را در شب جمعه درک کنیم. امشب هم شب جمعه و شب زیارتی مخصوص حضرت سیدالشهداست و ما هم توفیق داریم با برنامه زنده «مع امام منصور» در کنار شما باشیم.

ان شاءالله روزی با آن امام منصور باشیم و کربلا زیارت برویم و در مسیر راه پیاده روی اربعین حسینی باشیم و آن لحظات شیرین ظهور را درک کنیم.

در محضر استاد عزیز و بزرگوار و فرزانه‌مان حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم و ان شاءالله امشب از محضر ایشان کمال استفاده و بهره را خواهیم برد. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، عرض تسلیت و تعزیت محضر شما داریم؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلام را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

ایام شهادت جانسوز سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی امام حسین و اهلبیتش سوگند می‌دهم پاداش ما را تعجیل در فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد.

ما طبق برنامه همیشگی طلیعه عرایضمان را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیهآ) آغاز می‌کنیم، باشد که آن بانوی دوسرا عنایتی کند و گوشه چشمی به ما و بینندگان عزیز ما داشته باشد.

من در یکی از سفرهایی که به مکه مکرمه مشرف بودم، شب هنگام ساعت 4 بامداد وارد مدینه شدم.

وقتی از آسانسور هتل بالا می‌رفتم، مسئول کاروان ما که یکی از مداحان قم بود شعری خواند که من آن دوره در مکه و مدینه این شعر ورد زبانم شده بود و هیچ لحظه‌ای در مسجد النبی و بقیع و کنار بیت الله الحرام از یادم نمی‌رفت. آن شعر این بود:

گمگشته محبت ما در مدینه است * سعی و صفا به مکه، صفا در مدینه است

گر در مدینه است حبیب و حبیبه‌اش * بیت خدا به مکه، خدا در مدینه است

خیلی برایم عجیب بود! امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم ما را با عشق حضرت زهرای مرضیه و فرزندانش زنده کند، زنده بدارد و بمیراند و محشورمان کند.

ذکر مصیبت جانسوز حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام)

حضرتعالی هم اشاره کردید که امشب متعلق به حضرت قاسم بن الحسن (علیه السلام) است. البته عزیزان دقت داشته باشند که این نامگذاری ها روی عشق و علاقه بوده است، زیرا نه روایتی داریم نه حدیثی داریم و نه جمله‌ای از بزرگان و مراجع داریم. خدای نکرده طوری نباشد که این نامگذاری ها بعداً به صورت یک امر مسلم ورود از اهلبیت باشد.

«مرحوم اشراقی» که یکی از منبری‌های مشهور قم بودند، می‌گوید که من در مجلسی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری بود روضه حضرت قاسم بن الحسن را خواندم. ایشان به قدری گریه کردند که بی تاب شدند.

حاج شیخ عبدالکریم حائری به من فرمودند: در هر مجلسی که من هستم روضه حضرت قاسم را نخوان. من تاب و توان شنیدن روضه حضرت قاسم را ندارم!

عزیزان من نمی‌خواهم از «شرح لهوف» و «بحارالانوار» مطلبی نقل کنم، بلکه می‌خواهم از قول یکی از علمای اهل سنت در رابطه با آقازاده امام حسن مجتبی روایت نقل کنم.

«خوارزمی» متوفای 568 هجری کتابی به نام «مقتل الحسین» دارد. ایشان می‌نویسد که وقتی حضرت قاسم آمد تا از امام حسین اجازه میدان بگیرد، حضرت دستشان را در گردن حضرت قاسم انداختند.

حضرت قاسم حدوداً سیزده سال داشتند و دستشان در گردن عمویشان بود. این دو بزرگوار به قدری گریه کردند تا هردو غش کردند.

حال اگر این مطلب را «سید بن طاووس» و دیگران نقل کنند انسان حرفی ندارد، اما وقتی یک عالم اهل سنت این مطلب را نقل می‌کند از روی حساب نقل می‌کند. وقتی به هوش آمدند، حضرت قاسم اصرار می‌کردند و اجازه میدان می‌خواستند.

«لم یزل الغلام یقبل یدیه و رجلیه»

حال چه رمزی است ما نمی‌دانیم. حضرت سیدالشهدا ممانعت می‌کردند و اجازه نمی‌دادند، اما این نازدانه دست و پای عمو را می‌بوسیدند.

«حتی اذن له و خرج و دموعه علی خده»

قاسم از کنار عمو جدا شد در حالی که قطرات اشک از گونه‌هایش جاری بود.

کم گفته شده است که این آقازاده به قدری زیبا و نورانی بود که همانند تکه ماه بود. حضرت قاسم با آن سن کم سی و پنج نفر از یاران عمر بن سعد را به درک واصل کرد. وقتی قاسم از اسب به زمین افتاد، صدای «یا عماه أدرکنی» او به گوش آمد.

تعبیر این عالم اهل سنت چنین است که نقل می‌کند وقتی حضرت آمد، دید ظالمی در حال بریدن سر حضرت قاسم است. وقتی آنها حضرت سیدالشهدا را دیدند، همگی پا به فرار گذاشتند و گرد و غبار تمامی فضای مقتل را فراگرفت.

«وانجلت الغبرة فإذا أنا بالحسین قائم علی رأس الغلام والغلام یفحص برجلیه»

دیدیم امام حسین بالای سر حضرت قاسم است، در حالی که قاسم از شدت زخم‌ها پاهایش را به زمین می‌کوبد.

امام حسین آنجا جمله‌ای فرمودند. البته این قضیه را دیگر مقاتل هم نقل کرده‌اند، اما تعبیر این عالم سنی تعبیر زیبایی است. ایشان می‌نویسد:

«عز والله علی عمک أن تدعوه فلا یجیبک أو یجیبک ثم لا ینفعک صوت»

خدا می‌داند که برای عمویت خیلی سخت است صدایش بزنی و نتواند بالای سرت بیاید یا وقتی بیاید که دیگر کاری از حسین ساخته نیست!

«أو یعینک فلا یغنی عنک»

یا بخواهد تو را کمک کند، اما دیگر با این زخم‌های زیاد کمک عمو سودی به حالت ندارد.

«بعداً لقوم قتلوک الویل لمن قاتلک»

وای بر قومی که تو را کشتند و آتش جهنم بر آنها باد!

جالب است که راوی می‌گوید که امام حسین جنازه تمام شهدا را به طرف خیام آوردند. من دیدم امام حسین بدن مطهر حضرت قاسم را در بغل گرفته به طوری که سینه حضرت قاسم به سینه امام حسین چسبیده است و پاهایشان بر زمین کشیده می‌شود.

وقتی حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) بدن مطهر حضرت قاسم را کنار خیام گذاشتند، فرمودند:

«صبرا يا بني عمومتي! صبرا يا أهل بيتي!»

فرزندان برادرم و عموزاده‌هایم در این مصیبت جانکاه صبر کنید.

مقتل الحسین علیه السلام؛ تألیف: اخطب خوارزم، موفق بن احمد - سماوی، محمد؛ الناشر: انوار الهدي، چاپ دوم، 1423ق؛ ج2، ص 32

ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. امشب شب ششم ماه محرم هست و عرض کردیم سوگواران و عزاداران و مادحین و ذاکرین به نام نامی حضرت قاسم روضه می‌خوانند. برنامه ما هم به نام نامی آن بزرگوار متبرک شد.

ان شاءالله که خداوند به همه ما توفیق معرفت و شناخت بدهد، به ویژه اینکه نوجوانان عزیز ما در مسیر و راه حضرت سیدالشهدا و حضرت قاسم باشند.

خدا را قسم می‌دهیم به عزیز دل امام حسن مجتبی، حضرت قاسم (علیه السلام) یار باوفای حضرت سیدالشهدا و نوجوان شهید کربلا که ان شاءالله جوانان و نوجوانان ما عاقبت بخیر شوند و هرچه از خداوند می‌خواهد به آنها عنایت کند.

ما همچنان در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم و می‌خواهیم بحث و گفتگویمان را آغاز کنیم.

حضرت استاد بفرمائید که چه اتفاقی افتاد بعد از پنجاه سال از رحلت نبی گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) امت اسلامی جمع شدند فرزند عزیز و نوه پیغمبر اکرم را با این وضعیت به شهادت رساندند و اهلبیت آن بزرگوار را اسیر کردند؟!

آیا مسلمانانِ قاتل امام حسین (علیه السلام)، این آیات و روایات را نشنیده بودند!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

سؤال بسیار خوبی است. من در مصادر کم دیدم روی این انگیزه و علل و عواملی که باعث شد در حدود یک قرن ورق برگردد کار کرده باشند.

امت رسول اکرم جمع شدند و فرزند حضرت را با آن وضع جانسوز به شهادت رساندند. این افراد نه یهود بودند، نه مسیحی بودند، نه منافقین بودند و نه از کشورهای دیگر آمده بودند.

این افراد همان مسلمانانی بودند که پای صحبت‌های پیغمبر اکرم نشسته بودند. ما قبلاً هم بحث کردیم که تعدادی از اصحاب در کربلا در سپاه عمر بن سعد بودند. تابعین هم در میان این افراد بودند. مگر آقایان نقل نمی‌کنند پیغمبر اکرم فرموده است:

«خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم»

بهترین قرن‌ها قرنی است که من هستم، سپس قرن تابعین و اتباع تابعین.

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 24، ص 321، فأجاب أفضل العبادات ما وافق هدی رسول الله

من در اینجا می‌خواهم نکته‌ای را عرض کنم. ما سال گذشته محرم و صفر و چند جلسه از ربیع به این موضوع پرداختیم و خیلی هم مفصل بحث کردیم.

بنده می‌خواهم یکی دو جلسه که در ایام محرم در خدمت بینندگان عزیز هستیم، این مسئله را از زاویه دیگری بررسی کنیم. ما حدود چهارده جلسه در این خصوص بحث کردیم که به آنها اشاره‌ای می‌کنم.

دوستان عزیز امت اسلامی با امام حسین بیگانه نیستند. افزون بر اینکه فرزند پیغمبر اکرم هست، این آقایان شاهد بودند که آیه تطهیر در حق این چهار بزرگوار نازل شد که یکی از آنها امام حسین بود.

در کتاب «صحیح مسلم» آمده است که وقتی آیه تطهیر نازل شد:

«خَرَجَ النبی غَدَاةً وَعَلَیهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِی فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جاء الْحُسَینُ فَدَخَلَ معه ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جاء عَلِی فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قال (إنما یرِیدُ الله لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا)»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1883، ح 2424

مردم شاهد بودند. من گمان نمی‌کنم یک نفر از صحابه و تابعین با آیه تطهیر بیگانه باشد. آیه بعد آیه مباهله است. بازهم در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 2404 آمده است:

«وَلَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآیةُ (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ) دَعَا رسول اللَّهِ عَلِیا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَینًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِی»

وقتی آیه مباهله نازل شد و خداوند عالم فرمود: (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ) پیغمبر اکرم برای تصدیق رسالت علی بن أبی طالب و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین را برد و فرمود: آن‌ها نزدیکان من هستند.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1871، ح 2404

رسول اکرم برای اثبات رسالت و حقانیت خود چهار نفر را بردند که یکی از آنها امام حسین (علیه السلام) است. یعنی جایگاه امام حسین در اینجاست. آیه بعد آیه مودت است. قرآن کریم می‌فرماید:

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

سوره شوری (42): آیه 23

شاید پنجاه مصدر از مصادر اهل سنت نقل کرده‌اند که یکی از آنها کتاب «فضائل الصحابه» اثر «احمد بن حنبل» است. در این کتاب نقل شده که وقتی این آیه نازل شد از حضرت سؤال کردند:

«لما نزلت قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی قالوا یا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم»

یا رسول الله! مراد از (قربی) که خداوند متعال اجر رسالت را محبت به قربی قرار داده است چه کسانی هستند؟!

«قال علی وفاطمة وابناها علیهم السلام»

حضرت فرمود: علی بن أبی طالب و حضرت فاطمه زهرا و پسرانشان.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 669، ح 1141

همین امت این قضایا را شنیدند و با آنها بیگانه نیستند. همچنین «ترمذی» در کتاب «صحیح» خود که یکی از صحاح سته اهل سنت است، نقل می‌کند که پیامبر فرمود:

«حُسَینٌ مِنِّی وأنا من حُسَینٍ أَحَبَّ الله من أَحَبَّ حُسَینًا»

حسین از من و من از حسینم. خداوند دوست دارد هر که حسین را دوست دارد.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 658، ح 3775

آیا امت اسلامی این احادیث را نشنیدند؟! آیا تصور نشنیدن این قضایا از سوی صحابه صحیح است؟!

همچنین در کتاب «سنن کبری» که یکی از کتب معتبر اهل سنت است، آمده است که رسول اکرم بالای منبر در جمع همه صحابه فرمودند:

«من أحبنی فلیحب هذین»

هرکسی مرا دوست دارد، آن‌ها را هم دوست داشته باشد.

السنن الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولی، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری, سید کسروی حسن، ج 5، ص 50، ح 8170

آیا امت اسلامی این مطالب را نشنیده بودند؟! اصلاً امکانپذیر نیست!! آیا نتیجه محبت پیغمبر اکرم که با محبت امام حسین هم ردیف شده است این است؟! همچنین حدیث مشهوری که در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» آمده است پیغمبر اکرم فرمودند:

«الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»

همانا حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 391، ح 23377

حال اگر یک ناصبی پیدا شود و برای آیه مباهله بهانه‌ای بیاورد، با این روایت که پیغمبر اکرم فرمودند: امام حسن و امام حسین دو سرور اهل بهشت هستند، چکار می‌خواهد بکند؟!!

پیغمبر اکرم آخرت امام حسن و امام حسین را معین کرده است و فرمودند که در بهشت امام حسین آقای بهشتیان است. این افراد آمدند کسی که پیغمبر اکرم فرموده است آقای بهشتیان است را با این وضع فجیع به شهادت رساندند!!

درسی که یک یهودی به قاتلین سیدالشهدا (سلام الله علیه) داد!

بنده می‌خواهم قدری فراتر بروم. فرض می‌کنیم این افراد آیه مباهله را نشنیدند، آیه تطهیر را نشنیدند، آیه مودت را نشنیدند و این حدیث را نشنیدند. آیا امام حسین فرزند پیغمبرتان بود یا خیر؟!

«مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 45 صفحه 141 قضیه‌ای را از «رأس الجالوت» نقل می‌کند که یکی از علمای بزرگ یهود است. من از بینندگان تقاضا دارم خوب دقت کنند. ایشان می‌نویسد:

«وَ اللَّهِ إِنَّ بَینِی وَ بَینَ دَاوُدَ لَسَبْعِینَ أَباً وَ إِنَّ الْیهُودَ تَلْقَانِی فَتُعَظِّمُنِی»

به خدا سوگند از زمان من تا حضرت داود هفتاد نسل گذشته است، اما یهود به اعتبار اینکه حضرت داود هفتادمین جد من است به من احترام می‌کنند و در برابر من تعظیم می‌کنند.

«وَ أَنْتُمْ لَیسَ بَینَکمْ وَ بَینَ ابْنِ نَبِیکمْ إِلَّا أَبٌ وَاحِدٌ قَتَلْتُمُوه»

اما بین شما و پیغمبرتان یک پدر بیشتر نیست و او را کشتید!!

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 45، ص 141، ح 1

خیلی عجیب است. ملاحظه کنید که یک یهودی دارد عمل این افراد را چنین تقبیح می‌کند!!

زمینه ها و عومل شکل گیری فاجعه خونین کربلا

الف) عادی سازی مخالفت با دستورات پیامبر (علیه السلام)

در رابطه با اینکه چه مسائلی دست به دست هم داد تا منجر به شهادت حضرت سیدالشهدا شد، باید بگوییم که قضیه شهادت امام حسین تنها مربوط به سال 61 هجری نیست و تنها در زمان حکومت ننگین یزید و پدرش معاویه اتفاق نیفتاده است.

اگر ما بخواهیم علل و انگیزه شهادت امام حسین را بررسی کنیم، باید تاریخ را ورق بزنیم و به عصر نبوت برگردیم. زمینه‌های شهادت امام حسین در عصر رسول اکرم رقم می‌خورد و آنجا کلید خورده است، اما نتیجه آن پنجاه سال بعد معلوم شده است.

مجری:

البته ما در دوران امیرالمؤمنین و امام حسن هم دیدیم چه ظلم‌هایی شد که همگی به دوران رسول اکرم برمی گردد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. شاعر می‌گوید:

فما رماه اذ رماه حرمله * و انما رماه من مهد له

در عاشورا «حرمله» نبود که تیر به حلقوم حضرت علی اصغر زد، بلکه این تیر به دست کسانی به گلوی حضرت علی اصغر خورد که زمینه کربلا را فراهم کرده بودند. البته ایشان به صراحت می‌گوید:

سهم آتی من جانب السقیفه * و قوسه علی ید الخلیفه

ما سال گذشته بسیار مفصل در این زمینه بحث کردیم و امشب تنها می‌خواهم به این قضایا اشاره کنم. یکی از قضایایی که زمینه ساز واقعه کربلا بود، عادی سازی مخالفت با رسول اکرم بود. در حالی که قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)

آنچه را پیامبر برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید، و آنچه را از آن نهی کرده خودداری نمائید.

سوره حشر (59): آیه 7

و:

(وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فی‌ها أَبَدا)

و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن می‌مانند.

سوره جن (72): آیه 23

و:

(وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فی‌ها)

و هر کس اطاعت خدا و پیامبرش را کند (و مرزهای قوانین او را محترم بشمرد) وی را در باغهایی از بهشت وارد می‌کند که همواره آب از زیر درختان آن جاری است و جاودانه در آن می‌مانند.

سوره نساء (4): آیه 13

با تمام این احوالات می‌بینیم که مخالفت با پیغمبر اکرم در عصر نبوت در امور مختلف کلید می‌خورد. بنده تنها به بعضی از این قضایا اشاره می‌کنم.

1- مخالفت صحابه در جنگ احد

در جنگ احد چرا هفتاد و دو یار رسول اکرم شهید شدند؟! این رویداد به واسطه مخالفت صحابه‌ای بود که بالای گردنه کوه احد بود که از دستور رسول اکرم سرپیچی کردند و در نتیجه هفتاد و دو تن از یاران پیغمبر اکرم به شهادت رسیدند.

مگر رسول اکرم نفرمودند از جایتان تکان نخورید، حتی وقتی که دیدید پرندگان بدن‌های ما را تکه تکه کردند و با خود بردند!! چه اتفاقی افتاد؟!

بنده تنها مطلبی از کتاب «صحیح بخاری» می‌آورم و جای دیگری نمی‌روم. بنده اصلاً قصد ندارم از مصادر شیعه یک روایت هم نقل کنم.

در کتاب «صحیح بخاری» نقل شده است که وقتی رسول اکرم فرمود از جایتان تکان نخورید و صحابه سرپیچی کردند، حضرت فرمود:

«اللهم إنی أَعْتَذِرُ إِلَیک مِمَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ یعْنِی أَصْحَابَهُ»

خدایا من از آنچه اصحاب من انجام دادند معذرت خواهی می‌کنم.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1032، ح 2651

2- مخالفت عجیب صحابه در صلح حدیبیه

همچنین ملاحظه کنید در قضیه حدیبیه اتفاقاتی افتاد که «أم سلمه» می‌گوید:

«من أغضبک أغضبه اله»

چه کسی تو را به غضب آورده است، خدا او را به غضب آورد.

حال ما کاری نداریم که در این قضیه بعضی افراد به پیغمبر اکرم اعتراض کردند و در نبوت حضرت شک کردند. رسول اکرم فرمود: با توجه به معاهده‌ای که بین ما و مشرکین اتفاق افتاد ما برمی گردیم.

«انحروا واحلقوا رؤوسکم»

قربانی‌هایتان را بکشید و سرتان را بتراشید.

«فلم یقم أحد»

یک نفر از صحابه هم از پیغمبر اکرم تبعیت نکردند.

«فدخل مغضبا علی أم سلمة»

پیغمبر اکرم در حال غضب وارد بر أم سلمه شد.

«فقالت من أغضبک أغضبه اله»

أم سلمه گفت: چه کسی تو را به غضب آورده است، خدا او را به غضب آورد.

«أم سلمه» أم المؤمنین است. ایشان حضرت فاطمه زهرا که نبوده است تا ادعا کنند به خاطر پدر بزرگوارش چنین حرفی زده است!!

«فقال ما لی لا أغضب وأنا امر بالأمر فلا یطاع»

حضرت فرمود: چرا غضبناک شوم در حالی که دستور می‌دهم، اما صحابه از من اطاعت نمی‌کنند؟!

المنتقى من منهاج الاعتدال في نقض كلام أهل الرفض والاعتزال، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عثمان الذهبي، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج 1، ص 222

ما از این قضایا در عصر پیغمبر اکرم الی ماشاءالله داریم که اگر این قضایا را بشماریم شاید آمار آن به بیش از چهل مورد برسد. بنده تنها به یک مورد دیگر اشاره کنم و بگذرم.

3- مخالفت بی شرمانه صحابه در جریان فتح مکه

در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 1114 روایتی آمده است که بیت القصیر عرض من اینجاست. رسول اکرم سال فتح مکه ماه رمضان به اندازه مسافت از مدینه بیرون آمدند و در منزلی به نام «کراء الغمیم» سکنی گزیدند.

حضرت فرمودند به جهت اینکه مسافر هستیم روزه ما شکسته شده است، قدح آبی برداشتند و نوشیدند و به مردم فرمودند روزه‌هایتان را بشکنید. هیچکدام از صحابه به حرف پیغمبر اکرم گوش ندادند، به همین خاطر حضرت فرمود:

«أُولَئِک الْعُصَاةُ أُولَئِک الْعُصَاةُ»

این‌ها معصیت کار هستند، این‌ها معصیت کار هستند.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 785، ح 1114

آیا در فتح مکه منافقین و یهودیان و مسیحیان در کنار پیغمبر اکرم بودند؟! انتظار دارید کسانی که در برابر رسول اکرم می‌ایستند و دستور حضرت را زیر پا می‌گذارند، نیایند در کمتر از نیم قرن فرزند پیغمبر اکرم را با آن وضع جانسوز به شهادت برسانند؟!

ما باید این قضایا را بررسی کنیم، نه اینکه فقط در یک مقطع خاص سخنرانی‌های امام حسین را نقد کنیم. این قضایا خیلی خوب است، اما همگی پشتوانه بزرگی در عصر نبوت دارد. ما باید به این قضایا قدری دقت کنیم. بنابراین اولین عامل شکل گیری شهادت امام حسین عادی سازی مخالفت با رسول اکرم بود.

4- مخالفت عجیب صحابه در قضیه امر خلافت در منی

عاملی که قدری پیچیده است، مخالفت‌هایی بود که صحابه در رابطه با قضیه امر خلافت داشتند. اگر ما نتوانیم این مورد را خوب بیان کنیم، شاید ضرر آن بیشتر از نفع آن باشد. من می‌خواهم یکی دو نمونه عرض کنم.

رسول اکرم در حجة الوداع در منطقه منا سخنرانی کردند. همه صحابه نشسته بودند و داشتند صحبت‌های رسول اکرم را گوش می‌دادند. حضرت فرمود: جانشینان من دوازده نفر هستند. همین که حضرت فرمود دوازده نفر هستند، سروصداها بلند شد.

«فَکبَّرَ الناس وَضَجُّوا وقال کلِمَةً خَفِیةً»

مردم شروع به تکبیر گفتن و ضجه زدن تا صدای پیغمبر اکرم به گوش مردم نرسد.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 98، ح 20965

و:

«ثُمَّ لَغَطَ الْقَوْمُ وَتَکلَّمُوا فلم أَفْهَمْ قَوْلَهُ بَعْدَ کلهم»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 99، ح 20974

کلمه «لَغَطَ» یعنی حرف‌های بی ربط و بی جا و جسارت آمیز زدند!! قضیه چیست؟! چه اتفاقی افتاده است؟! پیغمبر اکرم فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند. این سروصداها چیست؟! راوی می‌گوید:

«فقال کلِمَةً صَمَّنِیهَا الناس»

مردم به قدری سروصدا کردند که گوشم کر شد.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1453، ح 1821

احتمال نمی‌دهیم که رسول اکرم می‌خواستند در همان جا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین تا حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را بیان کنند؟! ملاحظه کنید خلفای اثناعشر غیر از شیعه امامیه نظیر زیدیه و اسماعیلیه می‌توانند مصداق این روایت باشند؟!

«ابن حجر عسقلانی» در کتاب «فتح الباری» جلد سیزدهم صفحه 181 خودش را به زمین و زمان می زند و آسمان و زمین را به هم می‌بافد تا بتواند این خلفای اثناعشر را درست کند.

او می‌گوید: خلفای اربعه که خلیفه پیغمبر اکرم هستند. امام حسن هم پنج ماه خلافت کرد خلیفه پنجم هست. معاویه ششمین خلیفه است. یزید قاتل امام حسین هفتمین خلیفه است. ولید هشتمین خلیفه است. عبدالملک نهمین خلیفه است.

او وقتی می‌شمارد، می‌بیند که خلفای بنی امیه خودشان هفده یا هجده نفر هستند. او سپس می‌گوید: «عمر بن عبدالعزیز» انسان خوبی بود و می‌توانیم او را هم اضافه کنیم.

او سپس معطل می‌ماند و می‌گوید من دیدم «ابن بطال» یکی از شارحین کتاب «صحیح بخاری» از «ابن جوزی» و «ابن عربی» نقل می‌کند که آنها می گویند: ما هرکسی را از علما پیدا کردیم سؤال کردیم. هر کتابی که احتمال دادیم مطالعه کردیم. هیچ کدام از علمای ما معنای حدیث را نفهمیدند.

گیرم که خلق را به فریبت فریفتی * با دست انتقام طبیعت چه می‌کنی

آقایان «ابن حجر» و «ابن بطال» و «ابن جوزی» و «ابن عربی» در قبر و قیامت هم می‌توانید بگویید که من رفتم، گشتم و پیدا نکردم؟!

5- مخالفت بیشرمانه صحابه در جریان قلم و دوات

دلیل دیگری که برای ما خیلی مهم است و باید بسیار روی آن مانور بدهیم، حدیث قرطاس است.

«امام شافعی» می‌گوید: ای کاش علمای ما حدیث قرطاس را در کتاب‌ها نیاورده بودند، زیرا برای ما دردسر درست شده است. همچنین «امام مالک» می‌گوید: ای کاش حدیث حوض را در کتاب‌ها نمی‌آوردند!!

رسول اکرم در آخرین روز عمر خود فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید. پیغمبر اکرم می‌خواهند چه چیزی بنویسند؟!

آیا حضرت می‌خواهند در مورد نماز و روزه و حج بنویسند؟! حضرت قبل از این به طور مفصل در این خصوص فرموده بودند و تازه از مراسم حج برگشته بودند!!

آقای «قسطلانی» کتابی به نام «إرشاد الساری فی شرح صحیح البخاری» دارد. ایشان در این کتاب در خصوص هدف پیغمبر اکرم از نوشتن وصیت برای جلوگیری از گمراهی مردم می‌نویسد:

«أی آمر من یکتب لکم (کتابًا) فیه النص علی الأئمة بعدی»

پیغمبر اکرم می‌خواستند نام امامان بعد از خود را در وصیتنامه بنویسند.

إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، المؤلف: أحمد بن محمد بن أبی بکر بن عبد الملک القسطلانی القتیبی (المتوفی: 923 هـ(، الناشر: المطبعة الکبری الأمیریة، مصر، الطبعة: السابعة، 1323 هـ، ج 1، ص 207، ح 114

همین تعبیر در کتاب «فتح الباری» آمده است. «عسقلانی» می‌نویسد:

«أراد أن ینص علی أسامی الخلفاء بعده حتی لا یقع بینهم الاختلاف»

حضرت می‌خواست اسامی خلفای بعد از خود را در اینجا بیان کند تا از اختلاف جلوگیری کند.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 1، ص 209، ح 114

بنده نکته‌ای در اینجا بیان کنم. بنده در خطبه‌های ائمه جمعه اهل سنت دیدم که می گویند: پیغمبر اکرم می‌خواستند در این وصیت آخر ابوبکر را به عنوان خلیفه معین کنند. مؤمنین شناختند ابوبکر انسان خوبی است و دیگر لازم نیست نام او را ببرم!!

این در حالی است که در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» چندین جا آمده است که «ابن عباس» بعد از این قضایا گریه می‌کرد، به طوری که اشک‌هایش تمام محاسن او را پر می‌کرد. او می‌گفت: تمام مصیبت‌ها از روزی آغاز شد که نگذاشتند پیغمبر اکرم این وصیت را بنویسد!!

اگر پیغمبر اکرم می‌خواستند ابوبکر را به عنوان خلیفه معین کنند، دیگر گریه کردن احتیاج نبود. من از عزیزان خواهش می‌کنم که مردم را اینقدر در جهل نگه ندارید. اینجا توانستید این حرف‌ها را بزنید، اما آیا در شب اول قبر هم می‌توانید این حرف‌ها را بزنید یا خیر؟!!

این قضایا خیلی زیاد است، اما من به نمونه‌هایی اشاره کردم. شاید بتوان بیش از چهل مورد از عادی سازی مخالفت با پیغمبر اکرم در عصر نبوت و در محضر پیغمبر اکرم نام برد.

آیا انتظار دارید کسانی که در عصر نبوت با پیغمبر اکرم مخالفت کردند، بعد از پیغمبر اکرم با خلیفه پیغمبر اکرم بیعت کنند؟! آیا انتظار دارید این افراد امام حسن را به عنوان خلیفه منصوب کنند؟! آیا انتظار دارید امام حسین را به عنوان امام و خلیفه قبول کنند؟!

این افراد دیدند با توجه به آنچه رسول اکرم فرموده است و مردم شنیدند، مراد حضرت جز امیرالمؤمنین و فرزندانش کسی دیگر نیست.

صحابه کارهایی هم بعد از رحلت رسول گرامی اسلام کردند. اولین مورد آن انکار وفات رسول اکرم بود و گفتند: هرکسی بگوید پیغمبر اکرم از دنیا رفته است، دست و پایش را قطع می‌کنم. اقدام دیگر آتش زدن احادیث پیغمبر اکرم بود و دستور دادند هرکسی از پیغمبر اکرم روایت نقل کند با آنها برخورد می‌کنیم.

ب) جلوگیری از نقل فضائل اهلبیت (علیهم السلام)

از مهمترین عوامل شکل گیری فاجعه کربلا، ممانعت از نقل فضائل اهلبیت بود. «ذهبی» یکی از اعیان و ارکان علمای اهل سنت در کتاب «سیر أعلام النبلاء» در جلد سوم صفحه 488 در توصیف «ابن شداد» می‌نویسد:

«ابن الهاد اللیثی الفقیه أبو الولید المدنی ثم الکوفی»

در ادامه می‌نویسد:

«وکان ثقة قلیل الحدیث شیعیا»

مشاهده کنید که ایشان می‌گوید:

«وددت أنی قمت علی المنبر من غدوة إلی الظهر فأذکر فضائل علی بن أبی طالب رضی الله عنه ثم أنزل فیضرب عنقی»

دوست دارم بعد از نماز صبح تا ظهر بالای منبر بروم و فضائل علی بن أبی طالب را بگویم، سپس از منبر پایین بیایم و گردنم را بزنند.

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 3، ص 489، باب عبد الله بن شداد ع

جالب این است که بازهم «ذهبی» در کتاب «تذکرة الحفاظ» جلد سوم «ابن سقاء» را این چنین توصیف می‌کند:

«بن السقاء الحافظ الامام محدث واسط أبو محمد عبد الله بن محمد بن عثمان»

واژه «الإمام» در میان اهل سنت همانند "مرجع عالیقدر جهان تشیع" در میان ما شیعیان است. «ذهبی» سپس می‌نویسد «ابن سقاء» بالای منبر رفت و حدیث طیر را مطرح کرد.

«فلم تحتمله نفوسهم فوثبوا به واقاموه وغسلوا موضعه»

مردم بر سر او ریختند، او را از منبر پایین کشیدند و منبر را آب کشیدند.

تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 3، ص 966، ح 906

آن‌ها می‌گفتند منبری که فضیلت علی بن أبی طالب بر آن گفته شود نجس است!! ببینید این قضایا بود که زمینه ساز واقعه کربلا شد. «ابن حجر» هم تعبیری دارد که این را هم عرض کنم. «نصر بن علی» روایتی را در رابطه با امام حسن و امام حسین آورد و گفت:

«أن رسول الله أخذ بید حسن وحسین فقال من أحبنی وأحب هذین واباهما وأمهما کان فی درجتی یوم القیامة»

پیغمبر اکرم دست حسن و حسین را گرفت و فرمود: هرکسی حسن و حسین و پدر و مادرشان را دوست داشته باشد، در بهشت هم درجه من است.

«أمر المتوکل بضربه ألف سوط»

متوکل عباسی دستور داد به خاطر نقل این روایت هزار شلاق به او زدند.

«فکلمه فیه جعفر بن عبد الواحد وجعل یقول له هذا من أهل السنة فلم یزل به حتی ترکه»

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 10، ص 384، ح 781

این در حالی است که زنای غیر محصنه صد ضربه شلاق دارد!!! افرادی نظیر «حجر بن عدی» و «میثم تمار» که دست و پا و زبانشان را بریدند را اصلاً کار نداریم. این قضیایا مربوط به علمای اهل سنت است.

ملاحظه کنید «نسائی» که صاحب یکی از صحاح سته است را در مسجد دمشق چه بلایی بر سرش آوردند. ایشان را از منبر پایین انداختند، کتک زدند به طوری که یکی از قسمت‌های حساس بدنش ترک خورد. او به اطرافیان خود گفت که مرا به طرف مکه ببرید، اما در وسط راه از دنیا رفت!

این قضایا زمینه ساز حادثه کربلا بود. ما باید دقت کنیم که این حوادث چه قبل از شهادت امام حسین و چه بعد از شهادت امام حسین نشانگر این است که این زمینه سازی ها باعث شد تا همین صحابه بعد از خواندن نماز فرزند رسول الله را به شهادت رساندند.

همین‌ها باعث شد تا قاتلین امام حسین با در دست داشتن سر مطهر حضرت سیدالشهدا برای اقامه نماز بروند!!! این افراد مسلمان بودند.

ج) قداست زدایی و قداست سازی

یکی از نکاتی که امسال می‌خواهم روی آن کار کنم و شاید چندین جلسه هم طول بکشد، بحث قداست زدایی و قداست سازی است که الآن ما گرفتار آن هستیم.

یکی از عواملی که باعث شهادت امام حسین شد، قداست زدایی و قداست سازی بود. این دو با همدیگر و در کنار هم جلو آمدند.

در یکی دو ماه اخیر ما در کشورما با کمال تأسف در اردوی جبهه انقلاب قداست سازی ها و قداست زدایی ها به اوج خود رسید که من در این زمینه حرف زیاد دارم. قداست سازی ها و قداست زدایی ها عمدتاً مربوط به خواص است.

اخیراً آمریکا و اسرائیل و معاندین قداست زدایی و قداست سازی نکردند، بلکه همین بچه مذهبی‌ها و بچه انقلابی‌های ما بودند. مسائل خیلی زیاد است و بعضی از مسائل را نمی‌توان بیان کرد، اما بنده تنها یک جمله خدمت همه بینندگان عرض کنم.

ما به «دکتر پزشکیان» رأی دادیم یا رأی نداریم، اما حال ایشان رئیس جمهور کل کشور است. وظیفه شرعی و دینی و اخلاقی ما حمایت از ایشان است. چه رأی داده باشیم و چه رأی نداده باشیم.

تضعیف «دکتر پزشکیان» تضعیف نظام است. یقیناً تضعیف ایشان یک نوع مخالفت با شخص ولایت فقیه است. انتقاد باید صورت بگیرد، اما انتقاد سازده نه انتقاد کوبنده!

درست نیست که من در فضای مجازی هرچه خواستم بگویم، سپس بگویم که من انتقاد می‌کنم. به عنوان مثال من از آقای اسماعیلی مقابل خودشان انتقاد می‌کنم، سپس ایشان می‌پرسند که راهکار شما برای این انتقاد چیست. اگر بگویم که من راهکار ندارم، ایشان می گویند که خیلی بیخود کردی انتقاد کردی. انتقاد بدون راهکار نیست!

امروز در جبهه انقلاب مسائلی پیش آمده است که خیلی دردآور است. امیدواریم ان شاءالله بعضی از عزیزان ما که تأثیرگذار هستند جلوی این مسائل را بگیرند.

یکی از عواملی که باعث شهادت امام حسین شد، قداست زدایی و قداست سازی بود. این دو با همدیگر و در کنار هم جلو آمدند.

ان شاءالله در جلسه آینده صحبت خواهیم کرد که قداست سازی و قداست زدایی چکار کرد تا منجر به شهادت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شد.

مجری:

جزاک الله. حضرت استاد بسیار از شما ممنونم، سایه‌تان مستدام باشد. عزیزان بیننده از شما هم ممنونم که امشب هم همراهی فرمودید. عزاداری‌هایتان قبول باشد. ان شاءالله در رأس همه خواسته‌ها و دعاهایمان ظهور و فرج امام زمانمان را از یاد نبریم.

یا رب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة یا رب الحجة بحق الحجة إشف صدر الحجة بظهور الحجة

در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید. خدانگهدارتان

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
1 | علی | Germany - Falkenstein | ١٦:٤٠ - ١٥ شهریور ١٤٠٣ |
اگر ثقیفه نبود، سری بالای نیزه نمی رفت. اگر ثقیفه نبود 3ساله ای تازیانه نمی خورد. اگر ثقیفه نبود ام المصایب حضرت زینب کبری علیهاالسلام با اسارت نمی رفت. اگر ثقیفه نبود ناموس پیغمبر را در قصی عبیدالله ویزید حرام زاده ومی گرداندند.
اگر حرامزاده هایی چون ابوبکر و عمر وعثمان نبودند ثقیفه ای نبود خلافت به صاحبش می رسید ومولای ما را لب تشنه شهید نمی کردند.
اللهم العن ابوبکروعمر حرامزاده و عثمان...
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها