لينک دانلود
10/03/1403
موضوع: آثار ویرانگر بیماری حسد در انسان
برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی
فهرست مطالب این برنامه:
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حکایت شنیدنی از حضرت عیسی (علیه السلام) درباره گناه قلبی حسادت!
خواندن این دو کتاب را بر خودتان واجب شرعی بکنید!
آثار ویرانگر بیماری حسد در انسان
تماس بینندگان برنامه
مجری:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
الحمدلله توفیق داریم امشب در سید اللیالی در شب جمعه به رسم همیشگی محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم.
برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» هستیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم از محضرشان نهایت بهره و استفاده را ببریم.
همانطور که مطلع هستید ابتدای تمامی بحثهایی که محضر حضرت استاد هستیم ذکر نام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و شنیدن مصائب آن حضرت است.
سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمتتان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم، موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.
همانطور که عزیزمان اشاره کردند طلیعه عرایضمان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد که مورد نظر آن بزرگوار باشد و نگاه بزرگوارانه به همه ما داشته باشد.
در گلشن رسالت آتش زبانه می زد * گل گشته بود خاموش بلبل زبانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت * مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را * دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه می زد
با چشم خویش دیدم مظلومی پدر را * از ناله ای که مادر در آستانه می زد
وسيعلم الذين ظلموا أَي منقلب ينقلبون
مجری:
طیب الله انفساکم خیلی ممنون و متشکر. ان شاءالله این عادت شبهای جمعه ما که پای این برنامه هستیم تبدیل به ملکه و یک سجیه اخلاقی شده باشد تا بتوانیم در تمامی شب ها در تمامی آنات زندگی خودمان از این ذکر و این یاد غافل نشویم.
در جلسات گذشته راجع به مسئله نیت، مطالب بسیار ارزنده ای را شنیدیم. حضرت استاد اگر امکانش است خلاصه ای بفرمایید تا ان شاءالله وارد بحث جدید بشویم.
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه
وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
عرض کردیم برای رسیدن به اخلاق علوی و سیره مهدوی پله و شرط اول این است که در به جا آوردن واجبات و ترک محرمات تلاش کنیم. مادامی که ما در پله اول که اتیان واجبات و ترک محرمات است گیر کردیم امکان رفتن به بالا نیست. یعنی در حقیقت بین این پله ها شاید فاصله های زیادی است.
یکی از بهترین راه رسیدن به اتیان واجبات و ترک محرمات اصلاح باطن، اصلاح قلب، اصلاح روح و اصلاح نیت است.
مادامی که ما قدم های شایسته در اصلاح روح بر نداشتیم نیت هایمان، نیتهای خالص نیست ناخالص است، قطعاً امکان این که ما بتوانیم ترک محرمات کنیم نیست. چون تنها راه رسیدن به اتیان واجب و ترک محرمات این است که انسان اراده ترک واجب نکند، اراده فعل محرمات انجام ندهد. همه اینها مربوط به نیات است.
اضافه بر این که بعضی از نیات است که خود نیت، گناه است. قبل از آن که این نیت به خارج بیاید و محقق بشود و جوارح ما اعمالی را انجام بدهد غیبتی کنیم، دروغی بگوییم، حرامی بخوریم، دزدی و خلاف دیگری کنیم، نیت، اول در ذهن ما محقق می شود بعد اراده ما در خارج هم جوارح ما انجام می دهد.
عرض کردیم حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) فرمودند انبیاء گذشته فرموده بودند شما دزدی نکنید، زنا نکنید و کارهای خلاف انجام ندهید من می گویم فکر گناه هم نکنید.
چون فکر گناه مثل این است که در یک خانه خیلی شیک، رنگ آمیزی و نقاشی شده هیزم بیاورید و آتشی روشن کنید، یا بخاری نفتی که دود می کند روشن کنید این دود تمام این نقاشی ها و زیبایی ها را از بین می برد.
گرچه خانه نمی سوزد ولی صورت ظاهر نقاشی ها همه کدر می شود درست است شما نیت گناه می کنید گناه نمی کنید ولی با این نیت شما روح تان را کدر می کنید. روح تان را مثل آن خانه ای که آتش روشن شده است دود همه جا را سیاه کرده است قلب تان سیاه می شود.
اضافه بر این کسی که به نیت بد عادت می کند عاقبت به یک نوعی شیطان او را به ارتکاب بد مبتلا می کند.
ولذا ابتدا عرض کردیم باید دور فکر گناه خط قرمز بکشیم و فکر گناه هم عرض کردیم دو قسم است یک سری فکر گناهی است که به مجرد فکر است. مادامی که در خارج محقق نشود گناهی محسوب نمی شود. یک کسی تصمیم می گیرد برود دزدی کند منصرف و پشیمان می شود قطعاً همچنین فکری عواقبی به ظاهر ندارد.
کسی می خواهد برود (نستجیر بالله) زنا کند ولی بعد فکر می کند یا به خاطر آبرویش یا به خاطر قیامت و به خاطر عذاب، منصرف می شود و استغفار هم می کند.
در اینجا اگر منصرف شد و استغفار کرد بلا شکٍ وبلا ریبٍ این فکر گناه نیست، در پرونده اش نوشته نمی شود.
ولی بعضی از گناهانی است که مجرد خود نیت گناه است مثل حسد، مثل بخل، مثل ناامیدی از رحمت خدا، عرض کردیم ناامیدی از رحمت خدا از بدترین گناهان است از اکبر کبائر بالاتر است.
مثالی هم زدیم این مسئله هم در قضیه «منصور دوانقی» آمده و هم در رابطه با «هارون الرشید» آمده است. یکی از عمالشان شصت تا بچه سید را سر بریده بود کنار «بیت الله الحرام» آمده بود می گفت خدایا من را ببخش می دانم که نمی بخشی!
یا عبارتی که در «عیون اخبار الرضا» است ماه رمضان روزه اش را می خورد یکی گفت چرا روزه ات را می خوری؟ گفت یقین دارم اهل جهنم هستم چه روزه بگیرم و نگیرم به جهنم می روم چرا به خودم زحمت بدهم؟ گفتم چرا؟
گفت به دستور «هارون الرشید» شصت تا از بچه های سید را کشتم آخرین نفر پیر مردی صالح و نورانی بود وقتی خواستم او را بکشم، برگشت گفت فلانی فردای قیامت جواب رسول الله را چه خواهی داد؟ من بدنم لرزید ولی چون قول داده بودم سر او را بریدم داخل چاه انداختم، من می دانم این روزه گرفتن هیچ فایده ای ندارد چرا روزه بگیرم؟ اینجا گرسنگی بکشم فردای قیامت هم به جهنم بروم.
وقتی این را خدمت امام هشتم نقل می کنند حضرت می فرماید این یأس از رحمت خدا گناهش بیشتر از قتل شصت تا اولاد زهرا (سلام الله علیها) است!
ولذا باید در این زمینه دقت کنیم بعضی وقت انسان مدام گناه می کند آیه ای که در جلسه قبل خواندیم
(ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يسْتَهْزِئُونَ)
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جايی رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
سوره روم (30): آیه 10
گناه، گناه، گناه این گناه باعث می شود انسان آیات الهی را تکذیب کند (نستجیر بالله) خدا و نبوت را انکار کند و سر از انکار در بیاورد. همانطوری که «یزید ابن معاویه» وقتی سر بریده امام حسین (علیه السلام) را دید گفت:
«لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَل»
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص307
او نماز می خواند امام جماعت بود - به سر خودش و سر پدرش بخورد - همه مقدسات دینی را انکار کرد و نتیجه اش قرآن می گوید عاقبت کسانی که گناهانی روی گناه می کنند تکذیب آیات خدا می کنند این خیلی زشت است.
در رابطه با یأس از رحمت خدا ان شاءالله عزیزمان یاد آوری کنند یک جلسه مفصل روایاتی از امیرالمؤمنین و ائمه (علیهم السلام) بیاورم.
تعدادی از ماها گرفتار هستیم فرض دعا می کنیم متوسل می شویم و نتیجه نمی گیریم، روی قلبش سایه می افتد و از رحمت خدا مأیوس می شود مثل این که از خدا طلب داشت خدا طلبش را نداده و خدا را بدهکار خودش می داند.
خیلی ها گرفتار هستیم توسلی و ختمی می گیریم نتیجه نمی گیریم این باعث می شود که روی قلب ما سایه یأس بیافتد ابر یأس بر روی روح ما سایه بیافکند.
این را عرض کنم اولاً شرایط دعا چه است؟ آیا خدا عالم فرموده است:
(ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ)
مرا بخوانيد تا (دعای) شما را بپذيرم!
سوره غافر (40): آیه 60
همینطور فله ای یعنی هر کس، هر چه خواست ولو بر خلاف مصلحت خودش باشد بر خلاف مصلحت نظام احسن باشد، اینطوری است یا نه شرایطی برای دعا است؟
فرض بفرمایید یک کسی می گوید هر کس به خانه من بیاید اطعام می کنم ولی ده تا شرط هم گذاشته است به شرط این که فرض بفرمایید صاحب فلان کار و فلان کار باشد فلان کار را انجام ندهد کسی بیاید بگوید من هم آمدم بگوید شما فلان شرایط را دارید یا ندارید؟
یا فرض بفرمایید مثلاً وزارت علوم اعلام می کند می خواهیم معلم استخدام کنیم مردم می آیند، می گوید آمدی شرایطش را داری؟ مصاحبه باید بکنیم امتحان باید بدهی سابقه سوئی نباید داشته باشی و ...
این شخص نسبت به وزارت علوم یا نسبت وزارت آموزش و پرورش بدبین می شود می گوید اعلام کرده بود ولی قبول نکرد، بله اعلام کرد ما می خواهیم معلم یا کارمند استخدام کنیم ولی بیست تا شرط داشت.
یکی از شرایط این است سوء سابقه نداشته باشید شما که چند سال در زندان بودی می خواهی معلم هم بشوی؟ وقتی خدا می گوید دعا به اجابت می رسد قبول می کنم از آن طرف هم می گوید:
«مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُه»
جامع الأخبار (للشعيري)؛ نويسنده: شعيري، محمد بن محمد؛ ناشر: مطبعة حيدرية نجف، بی تا، ص146
اگر یک نفر، یک غیبت کند خدای عالم می گوید این غیبت، چهل شب نمازش را زندانی می کند نمی گذارد بالا برود. چهل سحر که دعاها به اجابت می رسد دعای این حبس می شود. در اول «دعای کمیل» داریم که همه حفظ هستند
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»
خدایا آن دسته از گناهان من را ببخش که این گناهان باعث می شود دعای من حبس بشود.
مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة، ج2، ص844
یعنی وقتی دعا می کنم ملائکه این دعا را می برند زندانی می کنند نمی گذارند بالا برود. ما غیبت می خواهیم بکنیم، دروغ می خواهیم بگوییم، حرام می خواهیم بخوریم، اهل ربا هستیم و وجوهاتمان را هم نمی دهیم، بعضی وقتها نمازمان را یک در میان ترک می کنیم بعد انتظار داریم هر چه گفتیم خدا انجام بده.
آیا خدا هر چه گفت ما انجام دادیم تا ما از خدا بخواهیم برای مان انجام بدهد؟ مثالی است اگر اشتباه نکنم جناب آقای «قرنی گلپایگانی» در «منهاج» آورده است می گوید روزی حمالی در بازاری می رفت یک دفعه بچه ای از پشت بام افتاد مادرش جیغ و داد می زد، حمال گفت یا الله این بچه را حفظ کن. بچه دو، سه متری زمین ایستاد حمال دست بچه را گرفت زمین گذاشت.
مردم ریختند گفتند شما پیغمبر زاده یا امامزاده هستی که همچنین کرامتی داری گفت من نه امامزاده و نه پیغمبر زاده هستم گفتند چه شد؟ گفت یک عمری خدا هر چه گفت عمل کردم یک دفعه هم ما گفتیم خدا به حرف ما گوش کرد!
ولذا شرایط دعا اولاً باید فراهم بشود ببینیم آیا شرایط دعا را فراهم کردیم یا نکردیم؟ ثانیاً مصلحت ما در این دعا هست یا نه؟ خدای عالم خیلی از دعاها را به اجابت می رساند ولی در این دنیا نمی دهد و در آن دنیا می دهد.
در روایت داریم فردای قیامت بنده را می آورند می گویند بنده من فلان روز ختم و دعایی گرفتی چهل روز فلان دعا را خواندی در دنیا به تو ندادیم این هم نتیجه فلان دعا که در دنیا به تو نداده بودیم.
بنده آروز می کند در دنیا ای کاش هیچ دعای من به اجابت نرسیده بود آنجا زندگی ابدی و جاودانه در پیش داریم لذا عزیزان به بحث ناامیدی توجه داشته باشند. خیلی ها به خود ما مراجعه می کنند می گویند این قدر دعا کردیم اثری ندیدیم.
از حضرت امیر سوال کردند یا امیرالمؤمنین چرا دعا می کنیم دعای ما به اجابت نمی رسد؟ فرمود:
«إِنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُونَه»
شما کسی را می خوانید که نمی شناسید.
فلاح السائل و نجاح المسائل؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى (وفات: 664 ق)، ناشر: بوستان كتاب، قم: 1406ق، ص107
یک خدایی در ذهن تان درست کردید و این خدای وهمی و خیالی خودتان را عبادت می کنید و این خدای وهمی که در ذهن تان درست کردید یا به قول خدا بیامرزد «آیت الله مصباح یزدی» نوری یا چیزی آن بالا درست کردیم، آن نور خدا است به سمت آن نور دستمان را بلند می کنیم اینها خدا نیست، در مورد خدا قرآن می گوید:
(لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ)
هيچ چيز همانند او نيست.
سوره شوری (42): آیه 11
(وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)
و برای او هيچگاه شبيه و مانندی نبوده است!
سوره اخلاص (112): آیه 4
ما اول همین سوره توحید را که هر روز در نمازمان می خوانیم این را مقداری دقت کنیم حداقلش این را در نظر بگیریم به نظر من کفایت می کند. مقداری بالاتر برویم اول سوره حدید
(هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ)
اول و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.
سوره حدید (57): آیه 3
یک ذره بالاتر برویم
(هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)
او خداوندی است خالق، آفريننده ای بی سابقه، و صورتگری (بی نظير)؛ برای او نام های نيک است؛ آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او می گويند؛ و او عزيز و حکيم است!
سوره حشر (59): آیه 24
اینها را در نظر بگیریم یعنی اول سوره حدید و آخر سوره حشر در حقیقت عصاره خدا شناسی است بخواهیم خدا را در نظر بگیریم چه کسی را داریم عبادت می کنیم و به چه کسی (إِياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) می گوییم.
سوره توحید، اول سوره حدید و آخر سوره حشر حتی دارد اول سوره حدید و آخر سوره حشر، اسم اعظم خدا است. یعنی اسم اعظم را خدای متعال در اول سوره حدید و آخر سوره حشر قرار داده است.
مجری:
بسیار عالی! حضرت استاد! جلسه پیش اشاره کردید به بعضی از این گناهانی که قلبی هستند چه بسا خودمان اصلاً ملتفت نیستیم که این گناه است. یکی از آنها یأس و ناامیدی بود که اشاره فرمودید.
یکی دیگر بحث حسد است. بفرمائید چه اثراتی ممکن است مترتب بر حسد بشود، که حتی فکر کردن به آن هم مستوجب این می شود که روز قیامت خداوند ما را به محاکمه بکشاند که چرا این به قلب شما خطور کرد؟
حکایت شنیدنی از حضرت عیسی (علیه السلام) درباره گناه قلبی حسادت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با بحث حسد روایات متعدد داریم. مثلاً در «کافی»، امام باقر (سلام الله علیه) می فرماید:
«إِنَّ الْحَسَدَ لَيَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»
حسد، ایمان انسان را می خورد به خاکستر مبدل می کند همانطوری که آتش هیزم را می خورد و به خاکستر مبدل می کند.
همچنین از آقا امام صادق (سلام الله علیه) همین تعبیر است. این عبارت، عبارت خیلی تندی است. یعنی همین که فلانی یک نعمتی دارد یک خانه خیلی خوبی دارد نگاه می کنیم حسرت می کشیم، چرا دارد؟ از کجا آورد؟ مال چه کسی را خورده است؟ چه کار کرد صاحب این خانه شده است؟ خدایا کاش خانه اش ویران بشود!
همه اش به فکر نابودی این نعمت در برادر دینی هستیم یا برایمان تحمل این سخت است از خدا نابودی نعمت را در آن طرف در دل مان خواستار هستیم.
این یک گناه قلبی است به جوارح به هیچ وجه مربوط نیست، یعنی کاری در خارج نه چشم ما، نه دست ما، نه گوش ما و نه پای ما انجام نداده است در ذهن مان همین که می بینیم فلانی صاحب یک نعمتی است برای مان تحملش سخت است ناراحت هستیم. به جای این که بگوییم خدایا این نعمت را به ما هم بده، می گوییم خدایا از او این نعمت را بگیر!
در روایت داریم ان شاءالله بعدها اشاره خواهم کرد وقتی شما می بینید برادر دینی تان یک خانه خیلی شیکی دارد می گوید خدایا مثل آن را به من هم بده. بچه های خوبی دارد خدایا مثل آن بچه ها به من هم بده.
یعنی به جای این که ما از خدا (نستجیر بالله) بخواهیم نابود کند و از او بگیرد از خدا بخواهیم عین آن نعمت را هم به ما بدهد. خدا بخیل نیست از کَرم خدا بعید نیست خدایی که به فلان رفیق، دوست و آقا نعمتی داده است به ما هم بلد است بدهد.
(إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ)
بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و اينکه علم او به همه چيز احاطه دارد!
سوره طلاق (65): آیه 12
امام صادق (سلام الله علیه) در یک روایت خیلی عجیبی فرمود:
«اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا يَحْسُدْ بَعْضُكُمْ بَعْضا»
تقوا داشته باشید نسبت به همدیگر حسد نورزید!
بعد فرمود یکی از ویژگی های حضرت عیسی این بود در قسمت های مختلف زمین مثل بیابان ها، کوه ها و دریاها می رفت و سیاحت می کرد، بعضاً هم بعضی از حوارییون با او بودند.
«فَخَرَجَ فِي بَعْضِ سَيْحِهِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ قَصِيرٌ وَ كَانَ كَثِيرَ اللُّزُومِ لِعِيسَى علیه السلام فَلَمَّا انْتَهَى عِيسَى إِلَى الْبَحْرِ»
یکی از اصحابش مقداری قَصیر بود، حالا از نظر ایمان قصیر بوده یا از نظر قد و قواره و کثیر اللزوم بود یعنی با حضرت عیسی ملازم بود هر کجا حضرت عیسی می رفت او هم می رفت تا این که به دریا رسیدند.
«قَالَ بِسْمِ اللَّهِ بِصِحَّةِ يَقِينٍ مِنْهُ فَمَشَى عَلَى ظَهْرِ الْمَاءِ فَقَالَ الرَّجُلُ الْقَصِيرُ حِينَ نَظَرَ إِلَى عِيسَى علیه جَازَهُ بِسْمِ اللَّهِ بِصِحَّةِ يَقِينٍ مِنْهُ فَمَشَى عَلَى الْمَاءِ وَ لَحِقَ بِعِيسَى علیه السلام»
حضرت عیسی بسم الله گفت روی آب شروع کرد راه رفتن، این مرد قصیر وقتی دید حضرت عیسی روی آب رفت این هم با یقین قلبی بسم الله گفت و شروع کرد بر روی آب راه رفتن به حضرت عیسی رسید
«فَدَخَلَهُ الْعُجْبُ بِنَفْسِهِ فَقَالَ هَذَا عِيسَى رُوحُ اللَّهِ يَمْشِي عَلَى الْمَاءِ وَ أَنَا أَمْشِي عَلَى الْمَاءِ فَمَا فَضْلُهُ عَلَيَّ»
حالت عُجبی گرفت که من چقدر آدم خوبی هستم. حضرت عیسی دارد روی آب راه می رود من هم روی آب دارم راه می روم! او چه فضیلتی به من دارد؟
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص 306
ان شاءالله عرض می کنیم عجب و ریا دو تا از گناهان کبیره ای است که لازم نیست شیطان بیاید ما را وادار کند. نفس ما خودش این کار را خواهد کرد.
«أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك»
دشمن ترین، دشمن نفس اماره ات است.
بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق: جمعی از محققان، ج67، ص64
بلند می شوی نماز شب می خوانی می گویی عجب آدم خوبی هستم. اول وقت دارم نماز می خوانم عجب که آمد تمام شد رفت سوخت.
ریا را کار نداریم کسی نماز می خواند برای این که دیگران خوش شان بیاید یک بحث دیگری است ولی عجب، یکی از گناهان بزرگ است.
عجب از گناهانی است که مخفی در اعمال ما است و توجه هم نداریم «امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)» می فرمایند آن کسانی که گرفتار عجب و ریا هستند فردای قیامت نتیجه شوم و فساد عجب و ریا را دیدند آرزو می کنند ای کاش اهل کبائر بودند آدم کشته بودند زنا کرده بودند ولی گرفتار عجب و ریا نمی شدند!
یکی از دعاهای که ماه رمضان می خوانیم روی این خیلی تکیه می کنم
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَة»
البلد الأمين و الدرع الحصين؛ نويسنده: كفعمى، ابراهيم بن على عاملى (وفات: 905 ق)، محقق: ندارد، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت: 1418ق، ص 349
این مهم است خدایا به من توفیق بده این حرام ها را بشناسم. بعضی از افراد هستند. جهل مرکب دارند گناه می کند نمی داند گناه است این بدبختی است فردای قیامت فرقی نمی کند شما بدانی یا ندانی.
فرض اگر کسی لیوانی را پر از شراب کند بگوید این شربت است شما بخورید، شما به ظاهر مرتکب گناه نشدید ولی این را خوردی مست هم نمی شوید؟ قطعاً مست می شوید.
شراب یک اثر وضعی و یک اثر تکلیفی دارد اثر تکلیفیش را نمی دانستید فردا شلاقت نمی زنند اثر وضعی این است که مست شدید. در همان مستی می زنید چهار نفر را می کشید و چهار تا خلاف شرع هم انجام می دهید.
بعضی از گناهان هستند که ما توجه نداریم نمی دانیم ولی اثر وضعی در زندگی ما می گذارند. البته نمی دانستیم نداریم، ما روایات متعدد داریم بر این که فردای قیامت بنده را سوال قبر می کنند می گویند چرا فلان گناه را کردی؟ می گوید خدایا نمی دانستم گناه است یک شلاق دیگر می زنند چرا نرفتی یاد بگیری و سوال کنی؟
آقایان در اول رساله هایشان نوشتند تعلیم واجبات و محرمات از واجبات است یعنی انسان باید برود واجبات و محرماتش را یاد بگیرد.
خواندن این دو کتاب را بر خودتان واجب شرعی بکنید!
به دوستان توصیه می کنم کتاب «معراج السعادة» مرحوم «نراقی» که از نعمت های بزرگ الهی برای شیعه است را مطالعه بکنند.
مرحوم «محدث قمی» (رضوان الله تعالی علیه) کسی است که 110 جلد «بحار» را تلخیص کرد در دو جلد به نام «سفینةُ البحار» یعنی حساب کنید نزدیک به هشتاد، نود هزار روایت را دید، مطالعه کرد و تلخیص کرده است.
ایشان می گوید من هر شب عادت داشتم هفت، هشت صفحه کتاب «معراج السعادة» را می خواندم تمام می کردم از اول شروع می کردم.
وقتی به مسافرت می رفتم «معراج السعادة» قبلاً چاپ رحلی بود خیلی بزرگ نزدیک سی سانت عرضش بود و شصت، هفتاد سانت طولش بود می گفت بردن این کتاب در مسافرت خیلی برایم سخت بود نشستم این را برای خودم تلخیص کردم. یعنی 500 صفحه را 50- 60 صفحه کردم در مسافرت ها این را می بردم مطالعه می کردم این قدر اینها مراقب بودند برای این که واجبارت و محرمات را بشناسند.
چون وقتی ما واجب را نمی شناسیم چه انجام بدهیم؟ محرمات را نمی شناسیم چه کار کنیم؟ این ها خیلی مهم است. البته این کتاب ظاهراً در زمان حیات ایشان چاپ شد به نام «مقامات العلیة» نمی دانم این کتاب در اینترنت است یا نیست؟
یکی از توفیقاتی که خدای عالم به ما داد در سال 46 در «حوزه علمیه قزوین» در «مدرسه سردارین» بودیم کتاب «مقامات العلیة» را اساتید بزرگوار به عنوان کتاب درسی طلبه ها قرار داده بودند. استاد می آمد هر روز چند صفحه ای از این کتاب را تدریس می کرد.
این کتاب در «ویکی شیعه» است، خیلی راحت دوستان می توانند جستجو کنند «المقامات العلیة» البته اسمش عربی است ولی خودش فارسی است. آن که ما می خواندیم فارسی بود بعداً عربی شد نمی دانیم.
دوستان را توصیه می کنم همین امشب کتاب «مقامات العلیة» را دانلود کنند روی موبایل شان داشته باشند. قسم بخورند و نذر کنند خدایا اگر هر روز ده صفحه این کتاب را نخواندم بلند شوم بیست و چهار ساعت نماز قضا بخوانم. یا ایستاده دو جز قرآن بخوانم.
بعضی از ماها هستیم تنبل تشریف داریم تا یک امری برای ما واجب نشود حاضر نیستیم زیر بار برویم، آن کسی که به نذر و عهد خیلی پایبند نیست نذر کند نذرش را انجام ندهد یک گناه دیگری مرتکب شده است.
چون اگر نذرش را انجام نداد باید کفاره بدهد یا سه روز روزه بگیرد یا فقیر اطعام کند. این دیگر قوز بالای قوز نشود بیاید ابرو درست کند بزند چشم را کور کند.
این کتاب، کتاب خیلی با ارزشی است به دوستان توصیه می کنم اگر از بنده حرف شنوی دارند این دو کتاب را در موبایل شان داشته باشند هر روز بعد از نماز صبح حتی به جای تعقیباتی که هیچ حضور قلب نداریم به جای تعقیبات، پنج صفحه کتاب «مقامات العلیة» و پنج صفحه هم کتاب «منازل الآخرة» را مطالعه کنند هر دو برای «محدث قمی» است.
ببینند بعد از چهل روز روحیه شان، نمازشان و عبادات شان صد و هشتاد درجه فرق کرد یا نه؟ یا در ترک محرمات و اتیان واجبات چقدر ساعی هستند؟
مجری:
بسیار عالی، ان شاءالله غنیمت است، خیلی ممنون و متشکر
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آن قضیه حضرت عیسی نیمه کاره ماند. صحابه حضرت عیسی گفت حضرت عیسی دارد روی آب راه می رود من هم که پیغمبر نیستم دارم روی آب راه می روم همین که در ذهنش گذشت به زبان نیاورد. در ذهن گذشت در آب فرو رفت شروع به دست و پا زدن کرد، داد زد یا عیسی روح الله به دادم برس
«فَاسْتَغَاثَ بِعِيسَى فَتَنَاوَلَهُ مِنَ الْمَاءِ فَأَخْرَجَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ مَا قُلْتَ»
حضرت عیسی از دستش گرفت بیرون آورد گفت:
«يَا قَصِيرُ قَالَ قُلْتُ هَذَا رُوحُ اللَّهِ يَمْشِي عَلَى الْمَاءِ وَ أَنَا أَمْشِي عَلَى الْمَاءِ فَدَخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ عُجْبٌ فَقَالَ لَهُ عِيسَى لَقَدْ وَضَعْتَ نَفْسَكَ فِي غَيْرِ الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَكَ اللَّهُ فِيهِ فَمَقَتَكَ اللَّهُ عَلَى مَا قُلْتَ»
گفت این پیغمبر است دارد روی آب راه می رود من هم که پیغمبر نیستم دارم روی آب راه می روم فرق ما چه است؟ گفت بله همچنین چیزی گفتم فرمود:
«فَتُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا قُلْتَ قَالَ فَتَابَ الرَّجُلُ»
از این نیت نادرستت، توبه کن دوباره دوباره کرد.
«وَ عَادَ إِلَى مَرْتَبَتِهِ الَّتِي وَضَعَهُ اللَّهُ فِيهَا»
همراه حضرت عیسی روی آب داشتند می رفتند.
حضرت عیسی فرمود:
«فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا يَحْسُدَنَّ بَعْضُكُمْ بَعْضاً.»
تقوا داشته باشید نسبت به همدیگر حسد نداشته باشید.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص306
مجری:
خیلی ممنون و متشکر داستان بسیار شیرینی بیان کردید. ان شاءالله خدا به همه ما عنایت کند بتوانیم گناه را بشناسیم و خودمان را نگه داریم.
عزیزان بیننده این نکته را یاد آوری کنم شماره های که زیر نویس شده در اختیارتان است اگر سوال، دغدغه و مطلبی بود که ذهن شما را مشغول کرده بود احساس کردید می توانید پاسخ آن را در این برنامه پیدا بکنید حتما تماس بگیرید.
الحمدلله همچنان با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمتتان هستیم و این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد «آیت الله حسینی قزوینی» باشیم.
راجع به حسد صحبت می کردیم و از محضر حضرت استاد استفاده می کردیم نکات مهمی نسبت به اثرات این گناه قلبی فرمودند. حضرت استاد! نسبت به بحث حسد آیا آثار دیگری هم بر آن مترتب است ممکن است انسان مضراتی را ببیند؟
آثار ویرانگر بیماری حسد در انسان
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
حسد یک سری آثار شوم معنوی دارد یک سری آثار شوم جسمانی دارد. در رابطه با آثار معنوی در «کافی» روایتی از امام صادق (سلام الله علیه) است که فرمود:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام يَا ابْنَ عِمْرَانَ لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلِي»
خدای عالم به حضرت موسی وحی کرد که یا موسی هرگز به هیچ وجه نسبت به تفضلاتی که به بنده هایم کردم حسد نورزی!
البته این از باب این که به در می گویم دیوار بشنود است و این برای ماها است.
«وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى ذَلِكَ»
چشم ندوز به نعمتهایی که به بندگانم دادم حسرت بکشی
«وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ»
دنبال این نعمتها حسدی نباشد
«فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِي»
آن کسی که به دیگران حسد می ورزد نعمتهای من را از دست می دهد.
«صَادٌّ لِقَسْمِيَ الَّذِي قَسَمْتُ بَيْنَ عِبَادِي»
و از نعمتهایی که برای بندگانم تقسیم کردم محروم می شود.
«وَ مَنْ يَكُ كَذَلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنِّي.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص307
این خیلی خطرناک است کسی که حسد می ورزد مدام حسرت می خورد که چرا فلانی این نعمت را دارد. خدا می گوید نه من خدای او هستم و نه او بنده من است.
تعبیر خیلی تندی است «فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنِّي.» نه من خدای او هستم نه او بنده من است. کسی که خدا درباره اش همچنین حرفی بزند تکلیفش روشن است.
باز در کتاب «کافی» دارد که امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:
«يَقُولُ إِبْلِيسُ لِجُنُودِهِ أَلْقُوا بَيْنَهُمُ الْحَسَدَ وَ الْبَغْيَ فَإِنَّهُمَا يَعْدِلَانِ عِنْدَ اللَّهِ الشِّرْكَ»
شیطان به سپاهیانش می گوید بین بندگان خدا حسد و دشمنی را القاء کنید. چرا که حسد و بَغی در نزد خدا به منزله شرک است.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص 327
این تعبیر، هم تعبیر خیلی تندی است. باز در «کافی» دارد:
«إِيَّاكُمْ أَنْ يَحْسُدَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْكُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَد»
مبادا نسبت به همدیگر حسد بورزید چون کفر، ریشه اش حسد است.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص327
ببینید علت این که شیطان با چند هزار سال عبادت سر از کفر در آورد و از درگاه الهی رانده شد همه اش حسد بود. خدا گفت در برابر حضرت آدم سجده کن گفت چرا سجده کنم؟ من از او بهتر هستم من را از آتش آفریدی او را از خاک آفریدی. آتش بهتر از خاک است. این حسد باعث شد سر از کفر در آورد.
روایت دیگر در صفحه 307، حدیث 4:
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ.»
فقر چه بسا سر از کفر در می آورد حسد باعث می شود قَدر الهی تحت الشعاع قرار بگیرد.
«كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» را بعضی از دوستان معنا می کنند یعنی آدمی که هیچ چیزی ندارد سر از کفر در می آورد. به نظر من این معنا درست نیست. فقر سر از کفر در می آورد این نیست.
ان شاءالله مفصل صحبت می کنم «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» روی این است کسی که فقیر است نسبت به خدا سو ظن دارد. می گوید خدایا چرا به فلانی دادی به من ندادی؟ نسبت به خداوند اعتراض می کند نه این که نداشتن، سر از کفر در می آورد.
بعضی می گویند سر از کفر در می آورد که فقیر است می رود دزدی می کند اموال مردم را می خورد. نه این نیست. چه بسا فقیری که نمی تواند تحمل فقر کند. این را هم ان شاء الله بعدا عرض خواهم کرد فضیلت فقر و فقرا در قیامت.
مقامی خداوند به فقرا در قیامت می دهد که برای فقرا اصلاً قابل تصور نبود؛ یعنی فقیری که به فقرش در دنیا صبر و تحمل کند. لب به اعتراض نگشاید می گوید خدایا چرا به من ندادی؟ چرا فلانی ثروت دارد من چنین هستم؟
چرا فلانی ماشین دارد من ندارم؟ چرا فلانی خانه آن چنانی دارد من ندارم؟ چرا فلانی هر سال زیارت «کربلا و مکه» می رود من نمی توانم بروم؟ فلانی کنار دریا می رود من نمی توانم بروم؟
این ها سر از این در می آورد که به خدا سوء ظن پیدا می کند سوء ظن به خدا، بد گمانی، اعتراض به خدا سر از کفر در می آورد.
مجری:
دقیقاً سیاق این حسدی که بعدش آمده است مؤید همین فرمایش است هر دو تا یک چیز نفسانی و حالت قلبی است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، همه اش قلبی است ربطی به اعمال جوارحی ندارد. این عبارت «وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ» شاید یک ربع، بیست دقیقه طول بکشد توضیح بدهیم ان شاءالله طلب دوستان در جلسات دیگری که در رابطه با حسد داریم خدمت دوستان هستیم.
مرحوم «علامه مجلسی» شرح خیلی زیبا و عالی دارد که آدم واقعاً لذت می برد از این شرحی که «علامه مجلسی» به «وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ» دارد. ان شاءالله بعدا این را توضیح می دهم.
در روایت بعدی هم از امام صادق است:
«آفَةُ الدِّينِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ.»
آفت دین حسد، عجب (از خود راضی بودن) و فخر فروشی است.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص327ح، 4 و 5
این سه تا گناهان قلبی است. بحث دیگری در رابطه با ضررهای جسمانی حسد است اگر تماسی نیست ادامه بدهیم.
مجری:
بله تماس است. حضرت استاد از محضرتان تشکر می کنم. فرصت در اختیار شما بینندگان عزیز شبکه و این برنامه هست. اولین تماس آقا «امیر» از «گلستان» بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه:
بیننده: (آقا امیر از گلستان – شیعه)
سلام بر استاد حسینی قزوینی و مجری محترم خدا قوت تان بدهد خسته نباشید. من دو تا سوال از استاد محترم داشتم.
سوال اولم، سوال اخلاقی است. این تعارف رایج بین مردم بقال، راننده و نانوا وقتی مشتری پول می دهد می گویند قابل ندارد آیا حرف درستی است، دروغ است چاخان یا نفاق است؟ چون چیزی بر زبان می گویند در دل خود طرف آن را قبول ندارد.
مشتری ساده ای که فکر می کند بقال راست می گوید پولش را ندهد. به جای قابل ندارد چه بگوییم بهتر است؟
سوال دوم چرا برنامه های اساتیدی چون دکتر «یزدانی» بعضی وقت ها هست و همیشگی و ثابت نیست؟ ضمناً در آخر تشکر می کنم از برنامه های جدیدی و متنوعی که در شبکه تان آوردید و گذاشتن برنامه های خوب برای کودکان و نوجوانان بسیار بسیار سپاسگزاریم.
خوب است که سریال های اخلاقی قبلاً هم از تلویزیون شما پخش شده است سریالی مثل پهلوانان نمی میرند این طور برنامه های پخش کنید. خدا به همه تان قوت بدهد با سپاس فراوان از زحمات شما و عوامل پشت برنامه، ممنونم.
مجری:
تشکر می کنیم از پیشنهادات شما ان شاءالله پاسخ تان را هم از حضرت استاد طلب خواهیم کرد. بیننده بعدی آقا «عارف» از «شوشتر» بفرمایید
بیننده: (آقا عارف از شوشتر – شیعه)
سلام عرض می کنم یک سوال دارم و بعد از آن یک موضوع؛ سوال اول این است
(إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا)
اگر شما (همسران پيامبر) از کار خود توبه کنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛
سوره تحریم (66): آیه 4
درباره چه کسی نازل شد؟ موضوع بعدی یک پیشنهاد است شما در مورد شبهات «وهابیت» خیلی صحبت کردید شاید من نزدیک به پانزده سال است دارم برنامه شما را می بینم از آن زمانی که در «شبکه ولایت» بودید.
به نظر من این مباحث را خیلی توضیح دادید و هر موضوعی را شاید چند صد بار هم توضیح دادید. جدیداً دارم می بینم کفار به سمت اسلام خیلی حمله می کنند و شبهه خیلی ایجاد می کنند. آنهایی که نه «وهابی» هستند. منظورم خارج از اسلام هستند به نظرم آن موضوعات را مطرح کنید بهتر نیست؟
مجری:
تشکر از جناب آقا «عارف» از «شوشتر»، آقای «کمالی» از «شیراز» پشت خط هستند آقای «کمالی» در خدمت تان هستیم بفرمایید
بیننده: (آقای کمالی از شیراز – شیعه)
سلام خدمت مجری محترم آقای «مرعشی» عزیز و استاد آیت الله قزوینی. من یک ماه پیش خدمت شما تماس داشتم عرض کردم دوازده سال دارم شما را تماشا می کنم و یک دنیا قدردان شبکه شما برای بیداری بشریت هستم.
سوال قبلی من استیکرهای بود که در «وات ساپ و تلگرام» استفاده می شود حضرتعالی جوابی دادید که برای من قابل قبول نبود.
استیکرهایی که در «وات ساپ» و «تلگرام» استفاده می شود از «فمنیست ها»، «فراماسون» و «بودایی» است. بخصوص استیکر تشکر دست «بودایی» است که در «تلگرام» شما و «شبکه ولایت» استفاده می کنید.
اگر ما برای خودمان در دین مان شعائری داریم این ها برای یک مذهب و دین استفاده می شود آن ها هم همین هستند چرا باید استفاده بشود؟
سوال بعدی من صله ارحام است که باز در شبکه حضرتعالی صحبت شد چند روز پیش کلیپی از آقای «تقوی» دیدم گفتند صله ارحام ولو با مشروب خوار بهتر است که انسان دوری کند بخواهد به بطالت وقت بگذراند ولی صله ارحام اشکالی ندارد چرا باید همچنین باشد؟
سوم: ارتباط با اهل کتاب بخصوص با یهودی ها آیا این ارتباط جایز است یا خیر؟ در مورد مسئله «زرتشت» ظاهراً می گویند «زرتشت» دو تا بوده کما این که در «شبکه ولایت» و «شبکه جهانی ولی عصر» بارها صحبت شده است همه این ها را ضبط کردم که «زرتشت» ازدواج محارم به نام ازدواج هِزاره داشته از «هخامنش» تا آخرین شان «خشایار» به طور خلاصه خدمت تان عرض کردم، از محضرتان تشکر می کنم خدا حافظ.
مجری:
سلامت باشید، تشکر می کنیم آقای «کمالی» عزیز، حالا نقداً «برنامه تاریخ بدون روتوش» که چهارشنبه ها پخش می شود حتماً نسبت به سوال اخیرتان می تواند برایتان مفید و مثمر ثمر باشد. نسبت به جریانات باستان پرستی و باستان گرایی و این گونه جریاناتی که وجود دارد ان شاءالله برای تان مفیدتر بوده باشد. نسبت به تعارف آقا «امیر» از «گلستان» پرسیدند دروغ است یا خیر؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
باید عادت کنیم همواره مثبت گرا باشیم نه منفی گرا، و تلاش کنیم حقیقت گرا باشیم نه توهم گرا. بعضی وقت ها تعارف می کنیم بفرمایید خدمت تان باشیم طرف فکر می کند راست می گوییم می آید (می گوید زبان در دهان بلای جان شده است) تعارف شاه عبدالعظیمی می کند طرف می آید چیزی هم در خانه ندارد.
به جای این که بگوییم بفرمایید در خدمت تان باشیم، بگوییم از ملازمت تان تشکر می کنیم از ملازمت خیلی لذت بردیم، استفاده کردیم، ان شاءالله فرصتی باشد خدمت تان باشیم.
فرضاً هم اگر می خواهد باشد در یک فرصتی دیگر در خدمت تان باشیم اگر واقعاً راست می گوید. راست هم نمی گوید تشکر کند.
به قول یکی از بزرگواران می گفت ما عادت کردیم وقتی کسی از دنیا رفته است می گوییم آخرین غمت باشد! یعنی بعد از او خودت از دنیا بروی!
کسی می گفت به ما گفته بودند نگویید آخرین غمت باشد. فردی پدرش از دنیا رفته بود برای تسلیت رفته بود گفت چه کار کنم؟ هر چه فکر کرده بود تعبیر بد به کار نبرد گفت متأسفیم که پدرتان از دنیا رفت، او هم تشکر کرد. بعضی وقت ها باید مقداری دقت کنیم همواره کلمات مثبت و واقعی به زبان جاری کنیم.
آن آقایی که می گوید قابل ندارد تعارف دارد می کند یعنی می خواهد احترام بگذارد نه این که شما پول نده برو، فهم و شعور چیز خوبی است که خدای عالم در افراد قرار داده است.
این تعارفات اولاً نادرست، خلاف و توهم گرا است چه بسا بعضی وقت ها می گوید قابل ندارد دروغ است تِه دلش می گوید قابل دارد بر خلاف آن چه که در نیتش است این را می گوید. به نظرم باید عادت کنیم به کلماتی که بار منفی دارد از زبان بیاندازیم.
جناب آقای «امیر» فرمایش شما کاملاً درست است تلاش کنیم این فرهنگ از خانواده و اقوام مان شروع کنیم و در جامعه گسترش بدهیم.
در رابطه با جناب آقای دکتر «یزدانی» ایشان در هفته گذشته برنامه ای در رابطه با نقد تفکرات «مصطفی طباطبایی» داشتند. برنامه هایشان تقریباً تمام شد باز هم برنامه دیگری باشد که متناسب باشد از وجود همه عزیزان مان که محصول عمرمان هستند استفاده خواهیم کرد.
از برنامه های متنوعی که در شبکه داریم تشکر کردند «هذا کلهم مِن فضل ربی» خدای عالم این توفیق را داده است که بتوانیم برنامه های پخش کنیم که اولاً رضایت حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) فراهم بشود و در کنارش هم رضایت عزیزان بیننده.
جناب آقا «عارف» ما را روی خط قرمز دارد می برد (فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا) ایشان سوال کردند ما هم عرض می کنیم «تفسیر قرطبی» متوفای 671، جلد 18 در رابطه با این آیه روایتی را از «ابن عباس» نقل می کند می گوید این روایت در «صحیح مسلم» هم است می گوید می خواستم یک روایتی را از خلیفه دوم سوال کنم ولی هیبت آقای عمر ابن خطاب مانع می شد قضیه چه است نمی فهمیم آقایان توضیح بدهند.
می گوید در مسیری مسافرت می رفتیم او برای قضای حاجت از کاروان دور شد من هم دنبال او رفتم، چطور «ابن عباس» خلیفه را در آن وضعیت گیر آورده نمی دانیم مسئله چیست. قبل از قضای حاجت بود بعد از قضای حاجت بود؟ می گوید گفتم چه کسی است که قرآن در سوره تحریم می گوید:
(إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ)
اگر شما (همسران پيامبر) از کار خود توبه کنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد، (کاری از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.
سوره تحریم (66): آیه 4
مراد از (تَتُوبَا) شما دو نفر توبه کنید (صَغَتْ قُلُوبُكُمَا) قلب های شما از حق گریزان و منحرف شده است، مراد از این دو نفر چه کسی است؟ می گفت حرفم تمام نشده بود برگشت گفت مراد «حفصه» و «عایشه» است.
آقایان دیگر همین تعبیر را دارند در «صحیح بخاری»، حدیث 4915 همین تعبیر آمده است می گوید می خواستم از عمر ابن خطاب سوال کنم هیبتش مانع بود گفتم (إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيهِ) چه کسانی هستند؟ گفت مراد دو همسر رسول اکرم بود. «صحیح مسلم»، می گوید:
«من اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ من أَزْوَاجِهِ فقال تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص1108، ح1479
می گوید مراد «حفصه و عایشه» هستند
در رابطه با شبهات ضد دینی اگر عزیزمان مطالبی در «وات ساپ، ایتا» و ... است برای ما بفرستند. یکی از بزرگ ترین تکلیفی که «شبکه حضرت ولی عصر» دارد پاسخ به شبهات است یعنی تمام همت مان یعنی نود درصد در حوزه پاسخ به شبهات باشد.
شبهات «وهابی، مسیحی، یهودی، صهیونیستی، آتئیستی و زرتشتی» باشد فرق نمی کند، عمده هدف ما از تأسیس این شبکه پاسخگویی به شبهات است.
ده درصد هم بحث معارفی و اثباتی است تلاش مان این است در طول هفته عمدتاً دوستان ملاحظه کنند بحث های پاسخ به شبهاتی مان در شبکه پر رنگ است. اگر هم کمرنگ می شود کوتاهی بنده و دوستان ما است.
مجری:
ثمراتی که حضرتعالی اشاره فرمودید حاج آقای «روستایی» شنبه ها در صدد پاسخگویی به خیلی از شبهات «آتئیست ها و باستان گرایان» بر می آیند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای «ابو القاسمی» هم شبهای چهارشنبه به شبهات بعضی از منحرفین داخلی می پردازند. خیلی تأسف می خورم بعضی از افراد دم از ایدئولوگ می زنند آقای «ملکیان» اسمش را هم ببریم آدم احساس می کند کفاره دارد.
حتی بعد از شهادت آیت الله «رئیسی» کلیپی از ایشان دیدم می گفت ایشان خیانت کرده بود، می دانست بر این که حداقل بیست میلیون نفر مدیریتشان از ایشان در اداره کشور بیشتر بوده است.
نمی دانم این ها را از کجا در می آورند؟ عقل داری حداقل هجده میلیون نفر به ایشان رأی دادند. در طول انقلاب این همه رئیس جمهور آمدند رفتند برای همه شان احترام قائل هستیم. ولی کاری که آقای «رئیسی» در این سه سال کرد واقعاً کار بی نظیری بود ایشان بی ادعا هم بودند این طور حرف زدن نمک نشناسی است!
همچنین ایشان در یک جایی گفته است به نظر من بهترین دین، دین «بودایی» است عزیزمان هم اشاره داشتند. سری که خالی و پوچ است می گوید بهترین دین، دین «بودایی» است مبارکت باشد ما که حرفی نداریم «لکم دینُکم وَلَنا دیننا».
ارتباط با اهل کتاب نظر آقایان است. معمولاً ارتباط با اهل کتاب اگر ضرری به اعتقادات ما نداشته باشد اشکالی ندارد. عمده فقهای ما اهل کتاب را پاک می دانند و ازدواج موقت با آنها را هم جایز می دانند. ازدواج دائم را حرام می دانند غالب نظر آقایان این است نظر خود ما هم این است ما این موضوع را در «فقه مقارن» مفصل بحث کردیم.
این که انسان بخواهد با زن اهل کتاب ازدواج کند دائمش قطعاً اشکال دارد ولی در موقتش بعضی آقایان نظر دارند و غالب آقایان نظرشان این است که اشکال ندارد نظر حقیر هم این است که عقد موقت با اهل کتاب با توجه به روایاتی که از ائمه (علیهم السلام) داریم اشکالی ندارد.
در رابطه با «زرتشت» همانطور که اشاره کردند عصر چهارشنبه عزیزمان جناب آقای «حسینی» خیلی مفصل در این زمینه کار کرده است و بحث های خیلی خوبی هم دارد و اثرات خیلی خوبی هم داشت الحمدلله.
مجری:
سوال دیگر این که آیا با شارب الخمر صله رحم داشته باشند یا نه؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در خطبه همام تعبیری دارد می گوید متقین کسانی هستند صله رحم دارند ولی نسبت به بعضی افرادی که اهل گناه هستند
«وَ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَة»
اگر بعضی از افراد هستند متقین با آن ها رابطه ندارند، رابطه نداشتن آنها از روی تکبر و خود فروشی نیست بلکه به خاطر این است که ارتباط با آنها باعث می شود این هم به گناه آلوده بشود!
مثلاً کسی از بستگانش آن جا می رود فقط شروع می کند بُهتان زدن و غیبت کردن این هم آنجا می رود نمی تواند جلوی او را بگیرد.
«امام» (رضوان الله تعالی علیه) فتوای صریح دارند اگر در یک مجلسی غیبت مؤمن شد اگر می توانی واجب است جلوی غیبت را بگیری اگر نمی توانی در این مجلس نشستن حرام است باید بروی.
یک دفعه این است که شرابخوار است ولی رفت و آمد، ضرر به دین شما نمی زند هیچ اشکالی ندارد. چه بسا آنجا برود نصیحت، امر به معروف و نهی از منکری کند بر گردد.
ولی یک دفعه نه یک کسی شرابخوار است رفت و آمد باعث شود که او هم گرفتار شرابخواری بشود قطعاً همچنین رفت و آمدی حرام و خلاف شرع است هیچ شکی در آن نیست.
ببینید ملاک این است که این رفت و آمد چه اثری در زندگی مادی و معنوی این شخص دارد.
می گوید «وَ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ» اگر متقی با کسی رفت و آمد ندارد، این به خاطر زُهد است می خواهد خود را به گناه آلوده نکند و نَزاهه است آلود نشود.
همچنین با کسی رفت و آمد دارد این به خاطر رحمت و محبت است نه از روی تکبر. با نزدیک شدن به او نمی خواهد مکر، حیله و خدعه ای داشته باشد. این فرمایش حضرت امیر آخرین فراز خطبه متقین است به اینجا که رسید صحابی امیرالمؤمنین ناله ای زد و با آن ناله از دنیا رفت. حضرت فرمود:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْه»
می ترسیدم صحابی من «همام» این حرفها را می شوند توان و تحمل نداشته باشد. بعد جالب این است فرمود:
«ثُمَّ قَالَ أَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا»
موعظه اساسی با اهلش همین کار را می کند.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص306
امیدواریم که ان شاءالله خدای عالم به همه ما توفیق شنیدن این چنین موعظه ها را بدهد. ما هزار بار خطبه متقین را از اول تا آخر بخوانیم این فرازها نیم ساعت، یک ساعت مهمان ذهن ما است بعد از آن مشغول صحبت و اینها می شویم اثرات این خطبه از ذهن ما می رود.
حضرت فرمود افراد زیادی هم آنجا نشسته بودند فقط این صحابی امیرالمؤمنین این طور منقلب شد و با شنیدن اینها روح از بدنش مفارقت کرد.
مجری:
تشکر می کنم حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم. همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب هم همراه ما بودید.
عذر خواهی هم می کنم از عزیزانی که پشت خط ماندند و بالاخره فرصت نشد که بخواهیم پاسخگویی آن عزیزان باشیم. ان شاءالله در برنامه های بعدی زودتر هم تماس بگیرند بتوانیم پاسخگوی سوالات این عزیزان هم باشید.
موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!