2024 September 12 - پنج شنبه 22 شهرويور 1403
گریه پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) در مصیبت سیدالشهدا (سلام الله علیه)
کد مطلب: ١٥٨٨٦ تاریخ انتشار: ٢١ مرداد ١٤٠٣ - ١٩:١١ تعداد بازدید: 639
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
گریه پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) در مصیبت سیدالشهدا (سلام الله علیه)

ویژه برنامه مع امام منصور17-04-1403

 
 
 
 
 
 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

17/04/1403

موضوع: گریه پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) در مصیبت سیدالشهدا (سلام الله علیه)

ویژه برنامه مع امام منصور

فهرست مطالب این برنامه:

بافضیلت ترین عبادت، از دیدگاه حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه)

گریه پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) در مصیبت حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه)

گریه بر سیدالشهداء (سلام الله علیه) راه تشرف به محضر امام زمان (سلام الله علیه)

یادگاری ارزشمند استاد حسینی قزوینی به بینندگان!

خیانت عجیب برخی علمای شاخص اهل سنت در حق امام حسین (علیه السلام)

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل عزا آمد و دل غم گرفت * خیمه دل بوی محرم گرفت

زهره منظومه زهرا حسین * کشته افتاده به صحرا حسین

بی سر و سامان توام یاحسین * دست به دامان توام یاحسین

جان علی سلسله بندم مکن * گردم، از خاک بلندم مکن

عاقبت این عشق هلاکم کند * در گذر کوی تو خاکم کند

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علیک یا اباالفضل العباس یا بقیة الله آجرک الله

سلام و درود و ارادت و تحیت به محضر شما دوستان عزیزم، بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

شب دوم ماه محرم ماه عزای مولا و اربابمان حضرت سیدالشهدا هست و با افتخار خیمه عزایی برپا کردیم با نام «مع امام منصور».

ان شاءالله همه ما با آن امام منصور خواهیم بود در روزی که ظهور خواهد کرد و انتقام خون مظلومانه و غریبانه جد غریبش حضرت سیدالشهدا را خواهد گرفت. ان شاءالله آن روز ما هم در رکاب مولایمان حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) باشیم.

همانطور که می دانید برنامه ما از شب گذشته آغاز شد و تا شب شهادت امام سجاد (علیه السلام) این برنامه تقدیم حضور شما خواهد شد و هرشب در محضر اساتید و کارشناسان بزرگوار هستیم.

امشب هم طبق معمول یکشنبه شب‌ها توفیق داریم در محضر سرور عزیز و بزرگوارمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. جناب استاد خدمت شما سلام عرض می‌کنم، عرض تسلیت و تعزیت دارم؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

فرارسیدن ایام عزاداری سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا و یاران باوفایش و اسارت مظلومانه و غریبانه اهلبیتش را به پیشگاه مقدس مولایمان سرورمان تاج سرمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت و شما بینندگان عزیز و گرامی تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی سرور آزادگان و اهلبیتش سوگند می‌دهیم پاداش ما را تعجیل در فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد ان شاءالله.

ایام شهادت امام حسین است، اما امام صادق (علیه السلام) فرمود: شهادت مادرمان حضرت فاطمه زهرا اصل و ریشه کربلاست. در حقیقت امام حسین روز رحلت رسول الله در سقیفه و روز هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا به شهادت رسید.

فاطمه اصل کلام عشق بازی با خداست * فاطمه بخش نخستین جمله سازی با خداست

فاطمه یعنی خط راز و نیاز با جلی * فاطمه یعنی خط شط خون حسین بن علی

فاطمه یعنی کتاب عشق بی نام و نشان * فاطمه یعنی گل باغ بقیع عاشقان

فاطمه نام و نشان از بی نشانی داشته * فاطمه مهر علی را در دل خود کاشته

فاطمه محصولی از بود و نبود حیدر است * فاطمه نیلوفر سرخ کبود حیدر است

فاطمه نیلی ز سیلی گشته رخ در کوچه‌ها * فاطمه گوشی که خونین گشته در پس کوچه‌ها

فاطمه یعنی گناه بردن نام علی * فاطمه یعنی سزای بردن نام علی

صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهراء و علی أبیک و علی بعلک و علی اولادک

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. در شب دوم ماه محرم نام و یاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شد و سرسلامتی حضرت مادر که صاحب عزاست.

حضرت فاطمه زهرا که در این شب‌ها و این روزها صاحب عزاست، ان شاءالله که حضرت به همه ما لطف و عنایت و مرحمت کند.

جناب استاد با توجه به اینکه در ماه محرم و ماه عزای امام حسین (علیه السلام) هستیم، دوست داریم که برنامه‌مان را با یکی دو حدیث اخلاقی از حضرت سیدالشهدا شروع کنیم.

شاید کمتر از امام حسین گفته شده است. در مجالس و منبرها مطالب مختلفی گفته می‌شود، اما شاید از امام حسین کمتر نکات اخلاقی بیان شده است. اگر صلاح بدانید برنامه‌مان متبرک شود.

بافضیلت ترین عبادت، از دیدگاه حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

در کتاب «تحف العقول» صفحه 246 روایتی است که از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و امام صادق نقل شده است. در مقابل، عبارتی که از حضرت سیدالشهدا نقل شده است ویژگی‌های خاصی دارد. حضرت فرمود:

«إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ»

گروهی خدا را از روی رغبت و میل به بهشت پرستش کردند و این عبادت تاجران است.

این افراد کاسب هستند و در حقیقت عبادتشان که سرمایه‌شان است را می‌دهند و در کنار آن نعمت‌های بهشتی را می‌گیرند.

«وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ»

عده‌ای از روی ترس خدا را می‌پرستند و این عبادت بردگان است.

این افراد شنیده‌اند که در جهنم غل و زنجیر و آتش و عذاب و شراب‌های جوشیده از چرک و خون وجود دارد. آن‌ها خدا را عبادت می‌کنند که گرفتار آتش نشوند.

«وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ»

عده‌ای خدا را به خاطر شکر نعمت‌ها پرستیدند و این عبادت آزادگان است.

معنای دیگر این است که آزادگان خدا را شکر می‌کنند، زیرا خداوند نعمت معرفت را به آنها عطا کرده است و او را به عنوان کامل‌ترین بلکه کمال لایتناهی شناخته است. آزاده به شکرانه نعمت ایمان و ولایت و نعمت رحمانیت و رحیمیت حق را عبادت می‌کنند.

آن‌ها تصور می‌کنند که اگر خداوند آنها را به بهشت ببرد از کرم اوست و اگر به جهنم ببرد از روی عدالت اوست.

«وَ هِی أَفْضَلُ الْعِبَادَة»

این نوع عبادت بافضیلت ترین عبادت است.

تحف العقول، نویسنده: ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 246، باب و عنه ع فی قصار هذه المعانی

البته روایات زیادی از حضرت سیدالشهدا نقل شده است که اگر توفیق داشتیم شب‌های بعد هم به دیگر روایات اشاره می‌کنیم.

مجری:

ممنونم، بزرگواری فرمودید. ان شاءالله که ما جزو آن گروه سوم باشیم و واقعاً عبودیت و بندگی که در پیشگاه خداوند متعال داریم در درجه اعلی خودش باشد.

نکته‌ای که حالا می‌خواهیم برای بحثمان شروع کنیم، این است که می‌خواهیم ببینیم آیا اهلبیت عصمت و طهارت برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری کردند یا خیر؟! گوشه‌ای از عزاداری اهلبیت برای امام حسین را بفرمایید.

گریه پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) در مصیبت حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

رسول گرامی اسلام در رأس اهلبیت هستند. روایاتی پیرامون گریه رسول اکرم برای حضرت سیدالشهدا قبل از ولادت، هنگام ولادت، دوران کودکی، سه سالگی و پنج سالگی چندین مورد است که بنده تنها به یک مورد اشاره می‌کنم.

«کمال الدین عمر بن احمد بن أبی جراده» متوفای 660 هجری کتابی به نام «بغیة الطلب فی تاریخ حلب» دارد. ایشان می‌نویسد:

«أخبرنی إمام مسجد بنی سلیم قال غزا أشیاخ لنا الروم فوجدوا فی کنیسة من کنائسهم»

امام مسجد بنی سلیم گفت: وقتی که ما روم را فتح کردیم، به کنیسه‌ای رفتیم و دیدیم روی یک سنگ این شعر نوشته شده است:

«کیف ترجو أمة قتلت حسینا شفاعة جده یوم الحساب»

امتی که امام حسین را کشتند. چطور انتظار شفاعت از جد او را دارند.

«فقالوا منذ کم وجدتم هذا الکتاب فی هذه الکنیسة»

پرسیدیم که تاریخ ساخت این کنیسه چه زمانی است؟!

«قالوا قبل أن یخرج نبیکم بستمائة عام»

گفتند: ششصد سال قبل از آنکه رسول اکرم به نبوت مبعوث شود.

بغیة الطلب فی تاریخ حلب، اسم المؤلف: کمال الدین عمر بن أحمد بن أبی جرادة، دار النشر: دار الفکر، تحقیق: د. سهیل زکار، ج 6، ص 2653

مشخص است که این قضایا یکی دو مورد نیست. آقای «خوارزمی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت است به طوری که «ذهبی» و دیگران بسیار از او تعریف و تمجید می‌کنند.

ایشان در کتاب «مقتل الحسین» تعبیری از قول «اسماء بنت عمیس» نقل می‌کند. ایشان می‌نویسد که وقتی حضرت سیدالشهدا به دنیا آمد، حضرت را به نبی گرامی اسلام دادیم.

«فأذّن في اذنه اليمنى و أقام في اليسرى، ثم وضعه في حجره و بكى»

حضرت در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپش اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریه کرد.

ما عرض کردیم: پدر و مادرم به فدایتان! چرا گریه می‌کنید؟! رسول گرامی اسلام فرمودند:

«یا أسماء! تقتله الفئة الباغیة»

گروه ستمگر فرزندم حسین را به قتل می‌رسانند.

مقتل الحسین علیه السلام؛ تألیف: اخطب خوارزم، موفق بن احمد - سماوی، محمد؛ الناشر: انوار الهدي، چاپ دوم، 1423ق؛ ص 136

حضرت فرمودند: این افراد به شفاعت من نخواهند رسید. حضرت زهرای مرضیه تازه این نوزاد را به دنیا آورده بودند و هنوز چند ساعتی بیشتر از ولادت فرزندشان نگذشته بود. گریه مرا برای دخترم نقل مکن، شاید دلش بشکند!

ما روایات زیادی از گریه برای امام حسین از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) داریم. بنده یک روایت هم از گریه حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای امام حسین (علیه السلام) نقل کنم.

ابتدا به سراغ کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» برویم. ایشان متوفای 235 هجری است، یعنی زمان امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) را درک کرده است.

«ابن ابی شیبه» روایتی را از «حضرمی» نقل می‌کند که همراه امیرالمؤمنین بودیم و داشتیم برای صفین می‌رفتیم. ما به منطقه‌ای رسیدیم که به آن نینوا می‌گفتند.

وقتی به آنجا رسیدیم، دیدیم امیرالمؤمنین خیلی متأثر شدند. عرض کردم: آقاجان! چه مسئله‌ای رخ داده که اینطور متأثر شدید؟! فرمود روزی بر پیامبر اکرم وارد شدم دیدم دارد مدام گریه می کند. پرسیدم:

«یا رَسُولَ اللهِ ما لِعَینَیک تَفِیضَانِ»

یا رسول الله! چرا دائماً اشک چشمانتان می‌ریزد؟!

«تَفِیضَ» به معنای باریدن پشت سر هم است.

«أَغْضَبَک أَحَدٌ»

آیا کسی شما را غضبناک کرده است؟!

«قال قام من عَنْدِی جِبْرِیلُ فَأَخْبَرَنِی أَنَّ الْحُسَینَ یقْتَلُ بِشَطِّ الْفُرَاتِ فلم أَمْلِک عَینَی أَنْ فَاضَتَا»

حضرت فرمودند: الآن جبرئیل اینجا بود و به من خبر داد که حسین مرا در کنار شریعه فرات به شهادت می‌رسانند.

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 478، ح 37367

بازهم در کتاب «مناقب خوارزمی» صفحه 90 و 91 آمده است که حضرت صدیقه طاهره از نبی گرامی اسلام نقل می‌کند:

«تُحشَر ابنتی فاطمةُ ومعها ثیاب مصبوغة بِدَم»

دخترم فاطمه در روز قیامت می‌آید در حالی که در دستش پیراهنی خونین است.

«فتعلّقُ بقائِمَة من قوائم العرش وتقول: یا عدلُ یا جبّارْ احکم بینی وبین قاتل ولدی!»

گوشه‌ای از عرش را می‌گیرد و می‌گوید: ای خدای عادل و ای خدای جبار! بین من و بین کسانی که فرزندم را به قتل رساندند قضاوت کن.

«قال: فیحکم لابنتی وربِّ الکعبة»

ما روایات زیادی از ائمه اطهار (علیهم السلام) داریم. در کتاب «أمالی» اثر «شیخ صدوق» روایتی از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند:

«إِنَّ یوْمَ الْحُسَینِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کرْبٍ وَ بَلَاءٍ»

روز شهادت امام حسین به قدری ما را متأثر کرد و اشک از چشمانمان جاری شد که پلک‌های چشمانمان زخمی شده است و اشک‌های ما همانند ابر بهاری می‌ریزد.

«وَ أَوْرَثَتْنَا [یا أَرْضَ کرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثْتِنَا] الْکرْبَ [وَ] الْبَلَاءَ»

کربلا برای ما خیلی درد آور بود.

«فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیبْک الْبَاکون»

برای مثل امام حسین گریه کنید.

الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 128، ح 2

همچنین در کتاب «نور العین فی مشهد الحسین» اثر «ابو اسحاق اسفرانی» صفحه 83 تعبیری از امام صادق (علیه السلام) هم آمده است که حضرت می‌فرماید:

«إن یوم عاشوراء أحرق قلوبنا و أرسل دموعنا»

نور العين في مشهد الحسين رضي الله عنه؛ تأليف: الاستاذ ابي اسحق الاسفرايني؛ مطبعة ومكتبة المنار، تونس؛ ص 83

همچنین از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) روایتی نقل شده است که حضرت فرمودند:

«فَلَأَنْدُبَنَّک صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما»

هر صبح و شام در مصیبت تو گریه می‌کنم و اگر اشک چشمم تمام شود خون گریه می‌کنم.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 98، ص 238، ح 38

گریه بر سیدالشهداء (سلام الله علیه) راه تشرف به محضر امام زمان (سلام الله علیه)

خیلی درد است! افراد زیادی سؤال می‌کنند: آیا می‌شود خدمت حضرت ولی عصر شرفیاب شد یا خیر؟! بنده عرض می‌کنم که همانند آب خوردن است، اما یک شرط دارد و آن هم اینکه ما با حضرت سنخیت پیدا کنیم.

مادامی که سنخیت پیدا نشود، نمی‌تواند خدمت حضرت شرفیاب شود. به عنوان مثال کسی که بیمار است یا ناراحتی عصبی دارد، وقتی به او آب و غذا می‌دهند نمی‌خورد.

هیچ غذایی به این بیمار نمی‌چسبد، زیرا با غذا هیچ سنخیتی ندارد. این بدن بیمار است و هیچ غذایی را قبول نمی‌کند.

یکی از مقدمات تشرف خدمت حضرت ولیعصر این است که تلاش کنیم گناه نکنیم. حضرت بقیة الله الأعظم فرمودند: آنچه مانع تشرف شما شد، گناهانی است که از شما سر می زند و ما از آنها کراهت داریم. ما دوست نداریم شیعیان ما به گناه آلوده شوند.

یکی از راه‌هایی که می‌توان خدمت حضرت رسید و سنخیت پیدا کرد، این است که انسان صبح و اول شب برای امام حسین گریه کند. در حقیقت اگر یک سنخیت ولو مقطعی با حضرت ولی عصر داشته باشد، می‌تواند خدمت حضرت برسد.

بزرگانی همچون «مرحوم قاضی» و دیگران می گویند که اگر کسی یک سال به طور مداوم صبح و شب برای امام حسین گریه کند، قطعاً به تشرف خواهد رسید.

گمان می‌کنم از مرحوم آیت الله شیخ محمدجواد همدانی (رضوان الله تعالی علیه) نقل شده است که می‌گوید: اگر کسی برای امام حسین گریه کند و بعد برای فرج من دعا کند، من برای او دعا می‌کنم. معلوم نیست دعای ما در حقمان به اجابت برسد یا خیر، اما قطعاً دعای حضرت ولی عصر در حق ما به اجابت می‌رسد.

بنابراین ما به دوستان توصیه می‌کنیم در این ماه محرم تلاش کنند صبحشان با گریه برای امام حسین آغاز شود و شبشان هم با گریه بر امام حسین پایان یابد. اگر عزیزان گریه‌شان هم نمی‌آید تباکی کنند.

عزیزان تلاش کنند بعد از نماز سر بر سجده بگذارند و مصیبت‌هایی که در روضه‌ها شنیده‌اند و در کتاب‌ها خوانده‌اند را زمزمه کنند یا اشعاری حفظ کنند و زمزمه کنند و حالت گریه به خودشان بدهند. همین مقدار کفایت می‌کند.

(وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا)

و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند قطعاً هدایتشان خواهیم کرد.

سوره عنکبوت (29): آیه 69

اگر همینطور حالت تباکی گرفتیم، خداوند توفیق گریه هم به ما می‌دهد. البته این نعمت بسیار بزرگی است. کسانی که خداوند عالم به آنها چشم گریان داده است، به نظرم نعمت‌ها را برایش تمام کرده است و چیزی باقی نمانده است.

چشم گریان مخصوصاً بر امام حسین (علیه السلام) همه نعمت‌ها را در خود دارد. نقل شده است که اگر یک قطره اشکی که بر امام حسین ریخته می‌شود روی جهنم ریخته شود، آتش جهنم بر جهنمیان خاموش می‌شود!!

یادگاری ارزشمند استاد حسینی قزوینی به بینندگان!

بنده جمله‌ای هم به دوستان یاد بدهم و تقاضا دارم از من یادگاری داشته باشند. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تعبیری دارند و می‌فرمایند:

«وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّی إِیاک [لَک]»

خدایا اگر مرا وارد آتش جهنم کنی به همه خواهم گفت که من خدا را دوست داشتم، اما خدا مرا اینجا آورده است.

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 75، فصل فیما نذکره من أدعیة تتکرر [متکررة] کل لیلة منه وقت السحر

بنده خودم را عرض می‌کنم و کسانی که مثل من هستند و با کسانی که بهتر از من هستند کاری ندارم. ما با دوستی خداوند هیچ رابطه‌ای نداشتیم. دوستان خدا ویژگی‌هایی دارند که به ذهن ما هم نمی‌آید.

در مقابل می‌توانیم بگوییم که امام حسین را دوست داشتیم. اگر ما را به جهنم ببری، در جهنم به همه می گوییم که ما امام حسین را دوست داشتیم و خداوند ما را وارد جهنم کرده است.

قسم بخورید و بگویید: خدایا به عزت و جلالت سوگند که اگر مرا به جهنم ببری، آنجا برای امام حسین گریه می‌کنم و آتش جهنم را بر جهنمیان خاموش می‌کنم. حال هرکاری می‌خواهی بکن!

ائمه اطهار (علیهم السلام) چیزهایی به ما یاد دادند. گاهی اوقات حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در مناجات می‌فرمایند:

«یا إِلَهِی وَ سَیدِی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِک فَکیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِک»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 67، ص 196، ح 1

ما که وصالی نداشتیم تا سر از فراق دربیاوریم، اما عشق امام حسین را می‌توانیم به رخ ملائکه بکشیم و با خداوند عالم صحبت کنیم. آنجا دیگر بحث کل کل کردن و آتش جهنم است!!

(کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها لِیذُوقُوا الْعَذاب)

هر گاه پوستهای تن آنها (در آن) بریان گردد (و بسوزد) پوستهای دیگری به جای آن قرار می‌دهیم تا کیفر را بچشند.

سوره نساء (4): آیه 56

آنجا دیگر شوخی بردار نیست. نقل شده است که اگر یک شعله از آتش جهنم وارد دنیا شود، تمام دنیا و ما فی الدنیا آتش می‌گیرد و نابود می‌شود.

بنابراین وقتی بر امام حسین گریه می‌کنید، قدری با خداوند عالم شوخی هم کنید. خداوند عالم بهترین رفیق است. انسان گاهی اوقات با رفیق خوب خودش شوخی هم می‌کند.

غالب مناجات شعبانیه همین است. گاهی با خداوند عالم التماس و خواهش و تمنا می‌کنند و می‌فرمایند:

«إِلَهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذَلِک سُرُورُ عَدُوِّک»

خدایا اگر مرا وارد آتش جهنم کنی، دشمنانت خوشحال می‌شوند.

دشمنانت می گویند ما که خدا را نشناختیم و ما را وارد آتش جهنم کرد، اما این شخص که هر روز نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و برای امام حسین گریه می‌کرد را هم وارد آتش جهنم کردند!!

«وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفِی ذَلِک سُرُورُ نَبِیک»

خدایا اگر مرا وارد بهشت کنی پیغمبرت خوشحال می‌شود.

مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، ج 2، ص 596، باب دعاء السحر فی شهر رمضان

من هرچه بودم امت پیغمبر اکرم بودم. قسم به عزت و جلالت می دانم که خوشحالی پیغمبرت برای تو بهتر از خوشحالی دشمنانت است.

من بارها می گویم به جای اینکه دعای کمیل یا دعای ابوحمزه ثمالی یا مناجات خمس عشر یا مناجات شعبانیه بخوانیم و حواسمان به اینطرف و آنطرف باشد، بعضی از فرازهای ادعیه که با روحیه ما سازگار است را مرتب تکرار کنیم.

گاهی اوقات ما انسانی جدلی هستیم و باید فرازهایی مطابق با روحیات جدلی را بخوانیم، آنجا که می‌فرمایند:

«وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّی إِیاک [لَک]»

گاهی اوقات باید حالت رأفت بگیریم و فرازهایی با روحیه رئوف بخوانیم. باید با خداوند عالم بسیار خودمانی باشیم.

ببینید چطور با صمیمی‌ترین دوست و رفیقی که دارید و مثل روح و جانتان هست صحبت می‌کنید. تلاش کنید با خداوند هم این چنین حرف بزنید.

چه بسا با یک لحظه خودمانی حرف زدن درها باز شد و تمام ملکوت آسمان و زمین گشوده شد. ملائکه را می‌بینید، انبیاء الهی را می‌بینید، ائمه اطهار (علیهم السلام) را می‌بینید و جلوه حق برای شما تجلی می‌کند.

مجری:

ان شاءالله حتماً خداوند لطف می‌کند. شاعر می‌گوید:

گرفتم اینکه بردندم سوی نار * به جرم اینکه من هستم گرفتار

بود در بین آتش این شعارم * خدایا من حسین را دوست دارم

اگر ما را وارد آتش جهنم هم کنی، آنجا فریاد می‌زنیم و می گوییم: خدایا ما عاشق امام حسین هستیم. ما گریه کن امام حسین هستیم. ما شب اول ماه محرم لباس مشکی پوشیدیم و شب‌ها در روضه اشک ریختیم و گریه کردیم.

ما فریاد می‌زنیم و این را به همه عالم می گوییم. ایمان داریم که خداوند به ما لطف و عنایت می‌کند و حضرت سیدالشهدا به ما مرحمت خواهد کرد.

مردم قدر این لحظات را بدانید. باور کنید کسانی که از این دنیا رفتند، قدر این روضه‌ها و این اشک‌ها و این مجالس را می‌دانند.

در مورد «حبیب بن مظاهر» نقل شده است که شخصی ایشان را در عالم خواب دید و پرسید: آن عالم چه خبر است؟! «حبیب بن مظاهر» گفت: دوست دارم به این دنیا برگردم و در مجالس روضه شرکت کنم. این‌ها خیلی ارزشمند است. الحمدلله رب العالمین.

دوستان ما می‌خواهیم بخشی را تقدیم حضور شما کنیم. اخیراً در یکی از شبکه‌های وهابی شبهه‌ای را مطرح کردند که وجود نازنین امیرالمؤمنین هیچ حرفی در خصوص خلافت و امامت خودشان نزدند.

همچنین این شبهه را با وجود مطهر امام حسین مرتبط کردند و ادعا کردند که امام حسین در روز عاشورا از حسب و نسب خودشان فرموده‌، اما از امامت الهی یک کلمه هم نفرموده است. این ویدئو را ببینیم، برمی گردیم و توضیحات استاد را خواهیم داشت.

کلیپ شبهه:

"حضرت علی سی سال بعد از فوت پیامبر بزرگوار اسلام زنده بودند و پنج سال از آن سی سال خلیفه مسلمین بودند. در آن سی سال که مثلاً حدود یازده دوازده هزار روز می‌شود، اگر روزی یک مرتبه در جاهای مختلف به شیعیان و مخالفینشان تبلیغ امامت می‌کردند، باید احادیث زیادی از ایشان نقل می‌شد. مگر پیامبران این کارها را نکردند؟!

حال شما بگویید که هر روز نمی‌شد، اما حداقل اگر هفته‌ای یک بار هم می‌خواستند حدیثی از ایشان نقل شود با احتساب سالی پنجاه بار باید در سی سال هزار و پانصد حدیث از حضرت علی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف نقل می‌شد.

نهایتاً اگر بخواهیم همان پنج سال را در نظر بگیریم، باید دویست و پنجاه حدیث از این بزرگوار نقل می‌شد اما نیست.

خواهشا شما خطبه شقشقیه را که از بزرگترین مدارک آقایان برای ادعای امامت حضرت علی است بخوانید حال می‌بینید که حضرت علی یک کلام راجع به امامت صحبت نمی‌کنند.

حضرت علی به آیه‌ای در خطبه شقشقیه استناد می‌کند که اصلاً هیچ ارتباطی به امامت ندارد. خود حضرت علی نه از دور و نه از نزدیک یک کلام راجع به امامت صحبت نمی‌کند. آیا برای شیعیان سؤال پیش نمی‌آید؟! خیلی عجیب است!!

امام حسن یازده سال امام بوده است. امام حسین ده سال امام بوده است. روز عاشورا که معلوم بود امام حسین شهید می‌شود، زیرا از قبل می‌دانستند که این اتفاق خواهد افتاد. آنجا هم امام حسین بحث امامت را مطرح نکردند، در صورتی که راجع به احادیث دیگر صحبت کردند. امام حسین یک کلام نفرمودند که من امام شما هستم."

مجری:

جناب استاد این شبهه‌ای است که این آقا مطرح می‌کند. ایشان هم بحث امامت مولا امیرالمؤمنین را مطرح می‌کند و عددی هم کنار هم می‌گذارد و هم نسبت به وجود نازنین امام حسین صحبت می‌کند که در مورد امامت خودشان صحبت کرده باشند.

خیانت عجیب برخی علمای شاخص اهل سنت در حق امام حسین (علیه السلام)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من شاید الآن نتوانم به اول صحبت‌های ایشان برسم، اما اجازه بدهید قسمت ذیل صحبت ایشان را پاسخ بدهم. نمی‌دانم این افراد که بی سواد هستند، چرا بی سوادی خود را در یک رسانه جهانی به نمایش می‌گذارند!!

آقای بزرگوار! در کتاب «تاریخ طبری» و کتاب «الکامل فی التاریخ» اثر «ابن اثیر» که کتاب‌های خودتان است، را بخوانید. ما نمی‌گوییم کتاب «کافی» و «بحارالانوار» را بخوانید. همین کتاب «تاریخ طبری» را ملاحظه کنید.

دوستان شما را به امام حسین قسم می‌دهم قضاوت کنید. عزیزان اهل سنت اگر پای صحبت من هستید یا این کلیپ را می‌بینید، شما را به هرچه معتقد هستید قسم می‌دهم. این آقا ادعا می‌کند که امام حسین در روز عاشورا چیزی از امامت نفرمودند.

در کتاب «تاریخ طبری» جلد سوم صفحه 319 نقل شده که یکی از فرمایش‌هایی که امام حسین در روز عاشورا بیان داشتند، این بود که فرمودند:

«ألست ابن بنت نبیکم وابن وصیه»

آیا من پسر دختر پیغمبرتان نیستم؟! آیا من فرزند وصی پیغمبر نیستم؟!

تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 319، باب ذکر الخبر عما کان فی‌ها من الأحداث

«وابن وصیه» به چه معناست؟! این که دیگر کتاب «تاریخ طبری» است و کتاب «کافی» که نیست. در کتاب «الکامل» اثر «ابن اثیر» جلد سوم همین تعبیر آمده و می‌نویسد:

«ألست ابن بنت نبیکم وابن وصیه»

الکامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 3، ص 419، باب المعرکة

حضرت به صراحت می‌فرمایند که من فرزند وصی پیغمبر اکرم هستم. اگر علی بن أبی طالب وصی پیغمبر اکرم بوده است، من هم وصی علی بن أبی طالب هستم و فرزند من هم وصی من است. در روایات دیگر هم هست.

در کتاب «نهایة الأرب فی فنون الأدب» اثر «نویری» همین تعبیر آمده است. «احمد زکی صفوت» یکی از علمای بزرگ و پرآوازه مصر در کتاب «جمهرة الخطب العرب» جلد دوم صفحه 44 همین عبارت را آورده است.

شما سؤال پرسیدید و ما جواب دادیم. ما ده‌ها روایات دیگری هم در این زمینه داریم. اگر شما کتاب «کفایة الأثر» را ملاحظه کنید، می‌بینید که «مرحوم خزاز قمی» یک بخشی تحت عنوان احادیث ولایت و امامت امیرالمؤمنین از زبان پیغمبر اکرم را آورده است.

همچنین احادیث ولایت و امامت امیرالمؤمنین از زبان حضرت فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی و حضرت سیدالشهدا (علیهم السلام) را آورده است.

«مرحوم خزاز» در کتاب «کفایة الأثر» صفحه 233 نزدیک به بیست روایت از امام حسین (علیه السلام) در رابطه با ولایت و خلافت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آورده است.

شما که سواد ندارید و به کتب مراجعه نمی‌کنید، مقصر ما هستیم؟! ما روایاتی از کتب «طبری» و روایاتی هم از کتب علمای شیعه آوردیم. بنده تنها به یک مورد اشاره کنم. شخصی خدمت امام حسن (علیه السلام) آمد و عرضه داشت:

«یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی عَنْ عَدَدِ الْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ»

یابن رسول الله! از تعداد ائمه بعد از پیغمبر اکرم به من خبر بده.

«قَالَ اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ»

همین تعبیر در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» هم آمده است.

«قَالَ فَسَمِّهِمْ لِی»

عرض کردم: اسامی ائمه را به من بگویید.

«قَالَ فَأَطْرَقَ الْحُسَینُ ع مَلِیاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ نَعَمْ أُخْبِرُک یا أَخَا الْعَرَبِ إِنَّ الْإِمَامَ وَ الْخَلِیفَةَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی ع وَ الْحَسَنُ وَ أَنَا وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِی مِنْهُمْ عَلِی ابْنِی»

کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 233، باب ما جاء عن الحسین ع ما یوافق هذه الأخبار و نصه علی ابنه علی بن الحسین ع

حدود بیست روایت در این زمینه آمده است. این عبارتی بود که «طبری»، «ابن اثیر»، «نویری» و «احمد زکی صفوت» آورده است.

آقای بزرگوار! حال من می‌خواهم یک سؤال از شما بپرسم. آقای «ابن کثیر» شاگرد «ابن تیمیه» که شما او را می‌پرستید، در کتاب «البدایة و النهایة» جلد هشتم همین عبارت را آورده است و می‌نویسد:

«وأنا ابن بنت نبیکم»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 8، ص 179، باب ثم دخلت سنة إحدی وستین

ایشان در اینجا کلمه «و وصیه» را حذف کرده است. حال به ما جواب بدهید که «طبری» متوفای 310 هجری و «ابن اثیر» متوفای 620 هجری این روایت را آورده‌اند، اما چرا ایشان این کلمه را حذف کرده است؟! این را به ما جواب بدهید!!

همچنین «ابن جوزی» متوفای 597 هجری در جلد پنجم همین عبارت را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«ألست ابن بنت نبیکم وابن ابن عمه»

المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 5، ص 339، باب مقتل الحسین بن علی بن أبی طالب علیهما السلام

اینجا هم کلمه «و وصیه» را حذف کرده‌اند. چرا چنین کاری می‌کنید؟! «ذهبی» هم در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد سوم می‌نویسد:

«ألست ابن بنت نبیکم وابن ابن عمه»

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 3، ص 301، باب 48 الحسین الشهید

اینجا هم کلمه «و وصیه» حذف شده است. همچنین کتاب‌های دیگر هم این عبارت را آورده است. بنده تصویر کتاب «تاریخ طبری» را بازهم نشان می‌دهم تا دوستان با توجه به این روایات این کتاب را دومرتبه ببینند. ایشان در جلد پنجم صفحه 424 می‌نویسد:

«ألست ابن بنت نبیکم وابن وصیه»

آقای بزرگوار! این افراد چه مرضی داشتند که این کلمه را حذف کرده‌اند؟! دنبال چه بودند؟! اگر «و وصیه» اعتقادات «ابن جوزی» و «ابن کثیر» و «ذهبی» را به هم نمی‌زند، باید این کلمه را می‌آوردند و می‌گفتند امام حسین فرموده است، اما من قبول ندارم!!

چرا کلمه «و وصیه» را حذف می‌کنید؟! چرا روایت را تحریف می‌کنید؟! آیا این دلیل بر حقانیت شیعه نیست؟!

اگر آنها حضرت سیدالشهدا را امام می‌دانستند که حضرت را شهید نمی‌کردند!! حضرت سیدالشهدا می‌فرمایند: پدر من وصی پیغمبر اکرم است. پدر من خلیفه پیغمبر اکرم است. مادر من دختر پیغمبر اکرم است. چه گناهی کردم که مرا می‌کشید؟!!

ما امثال این روایات را زیاد داریم. نکته دیگر این است که شما می گویید علی بن أبی طالب سی سال بعد از نبی گرامی اسلام بود و اگر حساب کنیم کمتر از یازده هزار روز بوده است. اگر علی بن أبی طالب هر روز یک روایت از امامت خود مطرح می‌کردند، ما باید یازده هزار روایت در این خصوص می‌داشتیم.

حضرت در رابطه با امامت خود حرف نزده است. آیا در رابطه با احکام، نماز، روزه، زکات، حج صحبت کردند و آنها را بیان کردند یا خیر؟! این‌ها را قدری برای ما توضیح بدهید.

امیرالمؤمنین از خلافت خود نگفت. شما احادیث امیرالمؤمنین را در کتاب‌هایتان به ما نشان بدهید تا ببینیم در لا به لای احادیث درباره امامت خودشان هم مطلبی فرموده‌اند یا خیر.

آقای «بخاری» روایات کتاب «صحیح» خود را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کرده است و سه هزار و هفتصد روایت آورده است.

«ابن حجر عسقلانی» می‌نویسد: «بخاری» از امام حسن و امام حسین یک روایت هم نیاورده است! «بخاری» از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بیست و نُه روایت آورده است.

آقای بزرگوار! شما ادعا می‌کنید که علی بن أبی طالب سی سال بعد از پیغمبر اکرم بوده است که دوازده هزار روز می‌شود، اگر هفته‌ای یک روایت هم در رابطه با احکام از قبیل نماز و روزه و حج و زکات بیان می‌کردند باید تعداد زیادی روایت می‌شد!!

تمام روایاتی که «بخاری» از امیرالمؤمنین آورده است بیست و نُه روایت است. شما انتظار دارید که امیرالمؤمنین احادیث درباره خلافت خود را هم بیان کنند؟!

ملاحظه کنید «ابن حجر» وقتی به «ابوهریره» می‌رسد، می‌نویسد: «بخاری» از او چهارصد و چهل و شش روایت آورده است.

عجیب است که «بخاری» از امیرالمؤمنین بیست و نُه روایت آورده است، اما از «ابوهریره» که سال ششم یا هفتم هجری مسلمان شده است و هجده ماه هم بیشتر در مدینه نبود چهارصد و چهل و شش روایت آورده است!!

این در حالی است که امیرالمؤمنین از ابتدای طفولیت در دامن پیغمبر اکرم بوده است. زمانی که امیرالمؤمنین دندان درنیاورده بود، پیغمبر اکرم غذا را در دهان مبارک خود می‌جویدند و داخل دهان امیرالمؤمنین می‌گذاشتند.

امیرالمؤمنین بعد از بعثت و بعد از هجرت با رسول گرامی اسلام بودند و در نهایت هم رسول اکرم در دامن امیرالمؤمنین جان به جان آفرین تسلیم کردند. بعد از آن هم امیرالمؤمنین سی سال زندگی کردند و پنج سال هم خلافت کردند.

آیا در طول این مدت باید از امیرالمؤمنین تنها بیست و نُه روایت نقل می‌شد؟! حال شما می گویید سی سال، اما ما می گوییم سی سال به علاوه بیست و سه سال.

امیرالمؤمنین ده سال قبل از بعثت به دنیا آمدند و اگر با بیست و سه سال و سی سال جمع کنیم حدوداً شصت و سه سال می‌شود. شما شصت و سه سال را در سیصد و شصت و پنج روز ضرب کنید.

حال فرض می‌کنیم ده سال دوران طفولیت امیرالمؤمنین بودند، اما بعد از آن پنجاه و سه سال با رسول اکرم بودند.

رسول اکرم در دوران طفولیت امیرالمؤمنین را با خود به غار حراء می‌بردند. به فرموده امیرالمؤمنین هرآنچه که پیغمبر اکرم می‌شنیدند را حضرت هم می‌شنیدند و هرآنچه که پیغمبر اکرم می‌دید را می‌دیدند.

دوران کودکی امیرالمؤمنین هم این چنین است. حال شما چند روایت از امیرالمؤمنین دارید؟! بیست و نُه روایت؟! یعنی امیرالمؤمنین پنجاه سال با پیغمبر اکرم بودند و در این پنجاه سال مجموعاً بیست و نُه روایت از حضرت شنیدند؟!

آنوقت از «ابوهریره» در طول هجده ماه چهارصد و پنجاه روایت نقل کرده‌اید؟! چه انتظار داری؟! آیا هذیان می گویی؟! آقای «سجودی» باید بیاید و نسبت به شما پاسخگو باشد!!

چطور در جلوی مردم این چنین می گویی که ببینید چرا علی بن أبی طالب از خلافتش در طول این مدت حرفی نزده است!!

بدانید یازده هزار روایت از کلمات قصار امیرالمؤمنین در کتاب «غرر و درر» اثر «عامدی» آمده است. شما می گویید که امیرالمؤمنین یازده هزار روز با پیغمبر اکرم بوده است.

«نهج البلاغه» و کتب دیگر به کنار، اما تنها کتاب «غرر و درر» برای هر روز یک روایت آورده است!!

«مرحوم غروی» یکی از علمای بزرگ نجف که با آقا «عزیز طباطبایی» نوه دختری «صاحب عروه» بودند، نقل می‌کردند که ما در نجف احادیث امیرالمؤمنین را استخراج کردیم و در مجموع به چهل هزار روایت رسیدیم.

ایشان نقل می‌کردند که «صدام» سال 1360 ما را از آنجا بیرون کرد و تمامی این روایات در نجف جا ماند.

البته الحمدلله امروزه این کامپیوتر موجود است و موسوعه ها هر روز در چندین جلد نوشته می‌شود. شاید مجموع روایات امیرالمؤمنین خیلی بیشتر از چهل هزار روایت هم باشد. شما می‌خواهید این روایات در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» باشد؟!

ما از این آقا یک سؤال دیگر داریم. اگر این سؤال را به ما جواب بدهند، حرف خود را پس می‌گیریم و می گوییم که علی بن أبی طالب از خلافت خود هیچ حرفی نزده است.

البته امیرالمؤمنین در زمان پیغمبر اکرم در مورد خلافت خود حرف زده است. در کتاب «نهج البلاغه» بیش از چهل مورد از خلافت خود حرف زده است. در کتاب‌های خود شما امیرالمؤمنین حرف زده است.

من تنها یک مورد از استدلال امیرالمؤمنین به خلافت خود را خدمت آقایان عرض کنم. ما نمی‌گوییم که شما بیایید کتاب‌های شیعه را بخوانید. این روایت در کتب اهل سنت آمده است.

در کتاب «فضائل الصحابه» اثر «احمد بن حنبل» متوفای 241 روایتی نقل شده است که نشان می‌دهد امیرالمؤمنین در زمان پیغمبر اکرم به خلافت خود استدلال کرده است. در روایت آمده است:

«ان علیا کان یقول فی حیاة رسول الله ان الله عز وجل یقول (أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم) والله لا ننقلب علی أعقابنا بعد إذ هدانا الله ولئن مات أو قتل لأقاتلن علی ما قاتل علیه حتی أموت»

حضرت می‌فرماید:

«والله انی لأخوه وولیه وابن عمه ووارثه ومن أحق به منی»

به خدا سوگند من برادر پیغمبر و ولی امر از طرف پیغمبر و پسرعموی او و وارث او هستم و شایسته‌تر از من برای خلافت پیغمبر اکرم نیست.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 652، ح 1110

کلمه «کان» دلیل بر استمرار است، به این معنا که امیرالمؤمنین همیشه می‌فرمودند!! شما که بی سواد هستید و سواد ندارید گناه ما چیست؟!! ای کاش این آقا این بحث ما را ببیند تا ببینیم چه پاسخی دارد!!

همچنین «طبرانی» متوفای 360 هجری در کتاب «معجم الکبیر» جلد اول صفحه 107 همین تعبیر را آورده است و می‌نویسد:

«وَاللَّهِ إنی لأَخُوهُ وَوَلِیهُ وبن عَمِّهِ وَوَارِثُهُ فَمَنْ أَحَقُّ بِهِ مِنِّی»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 1، ص 107، ح 176

«حاکم نیشابوری» هم در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» می‌نویسد:

«والله أنی لأخوه وولیه وبن عمه ووارث علمه فمن أحق به منی»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 136، ح 4635

ایشان این روایت را در دو جای کتاب خود آورده است. آقای «ألبانی» در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» جلد سوم صفحه 413 این روایت را آورده است. «سنن أبی داود» این روایت را نقل کرده است. «هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» این روایت را آورده است.

شما به دنبال چه می‌گردید؟! بنده در انتهای بحث هم می‌خواهم سؤالی از این آقایان بپرسم. شما یک جواب به ما بدهید تا ما ده هزار روایت از امیرالمؤمنین در این یازده هزار روز برای شما بگوییم.

در کتاب «تذکرة الحفاظ» اثر «ذهبی» جلد اول صفحه 5 روایتی از قول عایشه همسر پیغمبر اکرم نقل شده است که می‌گوید: پدرم ابوبکر تمام احادیثی که از پیغمبر اکرم بود را جمع کرد و پانصد حدیث جمع شد.

البته ظاهراً روایاتی که از خودش نقل شده است بسیار کمتر از این مورد است. همچنین از عایشه بیش از دو هزار روایت نقل شده است.

او نقل می‌کند که پدرم تا صبح نخوابید. وقتی صبح شد پدرم از من وسیله آتش خواست و تمام این پانصد روایت را آتش زد.

آقای بزرگوار! شما این پانصد حدیث را به من بده تا من برای شما ثابت کنم که سیصد مورد آن در رابطه با خلافت امیرالمؤمنین بوده است. حرف زدن که هزینه ندارد. شما می گویید بیاور، من هم می گویم بیاور! ایشان در دو صفحه قبل هم می‌نویسد که ابوبکر گفت:

«فلا تحدثوا عن رسول الله شیئا فمن سألکم فقولوا بیننا وبینکم کتاب الله»

از رسول خدا چیزی نقل نکنید و هرکسی سؤال پرسید، بگویید: بین ما و شما قرآن هست.

تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 1، ص 3، ح 1

در این زمان هم امیرالمؤمنین طبق مصالحی بنای مبارزه با این افراد نداشته است. حاکم اسلامی دستور می‌دهد که حق ندارید از پیغمبر اکرم روایت نقل کنید. خلیفه دوم هم همین دستور را می‌دهد.

«عبدالله بن مسعود» که از پیغمبر اکرم روایت نقل می‌کرد را شلاق زدند و به زندان انداختند. «ابو درداء» را شلاق زدند و به زندان انداختند. این افراد تا آخر عمر خلیفه دوم در زندان بودند و وقتی عثمان روی کار آمد آنها را از زندان بیرون آورد.

در این اوضاع شما به دنبال روایت امیرالمؤمنین در رابطه با خلافت و امامتش می‌گردید؟! نمی‌دانم به دنبال چه هستید!!

مجری:

حضرت استاد بسیار از شما ممنونم، بزرگواری فرمودید. استفاده کردیم و بهره بردیم. ممنونم از لطف و توجه شما دوستان عزیز بیننده و مخاطبین گرانقدر برنامه زنده «مع امام منصور».

ما هرشب از ساعت 20:30 تا 21:30 خدمت شما هستیم و مباحثی را حول محور وجود نازنین امام حسین بحث خواهیم کرد.

یا رب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة یا رب الحجة بحق الحجة إشف صدر الحجة بظهور الحجة

در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید. خدانگهدارتان

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها