2024 September 12 - پنج شنبه 22 شهرويور 1403
نگاهی جدید به دلالت حدیث منزلت با توجه به دشمنی های مخالفین اهل بیت علیهم السلام با آن
کد مطلب: ١٥٨٥٠ تاریخ انتشار: ٠٦ مرداد ١٤٠٣ - ٢٠:٤٥ تعداد بازدید: 1162
مقالات » امامت ائمه
جدید
نگاهی جدید به دلالت حدیث منزلت با توجه به دشمنی های مخالفین اهل بیت علیهم السلام با آن

  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 یکی از مهم ترین ادله روایی شیعه برای اثبات خلافت امیرالمومنین علیه السلام استدلال به حدیث متواتر و قطعی الصدور «منزلت» است. رسول خدا صلی الله علیه و آله با توجه به بیان صریح قرآن درباره مقامات و جایگاه های حقوقی و شأنی حضرت حضرت هارون علیه السلام نسبت به حضرت موسی علیه السلام می فرماید:

«3706 - حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ سَعْدٍ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِيمَ بْنَ سَعْدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِيٍّ أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى»

بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 9، ص: 250، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دارالسلام -الرياض، چاپ اول، 1419

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام فرمود: آیا راضی نیستی که منزلت تو نسبت به من همان منزلت هاورن نسبت به موسی علیهما السلام باشد؟

با مراجعه به بیان قرآنی بر اساس آیات 29 تا 32 سوره طه و  و آیه 124 سوره اعراف روشن می شود که حضرت هارون علیه السلام این منزلت و جایگاه ها رانسبت به حضرت موسی علیه السلام داشته است:

مقام وزارت: و اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي»

مقام اخوت: «هارُونَ أَخِي»

مقام نصرت: «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي»

مقام شراکت: در دعوت به توحید و حقایق دینی« أشْرِكْهُ فِي أَمْرِي »

مقام خلافت و مصلح امت: وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِح...»

مبتنی بر این مقدمات، نتیجه این می شود که بر اساس بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام خلیفه، برادر، ناصر، شریک و وزیر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است.

روشن است که مقام های فوق مشروط به حیات حضرت موسی و هارون علیهما السلام نیست. زیرا جایگاه حقوقی و شأنی یک انسان، با از دنیا رفتن او از بین نمی رود.

با توجه به صراحت و اتقان فوق العاده حدیث منزلت در اثبات حقانیت سیاسی و مقام خلافت امیرالمومنین علیه السلام، این حدیث باعث هدایت بسیاری از مسلمین به مذهب اهل بیت علیهم السلام شده است  و همین عامل، باعث ترس بسیاری از علمای تابع مدرسه صحابه و سقیفه شده  است تا جایی که این روایت نبوی را یک تهدید بسیار جدی برای عقاید باطل خود حساب کرده اند و لذا تلاش فراوانی در جهت سانسور و مقابله با ترویج این حدیث نموده اند.

 در این نوشتار در صدد آن هستیم که به برخی از این واکنش ها اشاره کنیم. خواننده گرامی با در نظر گرفتن این دشمنی ها، خواهد دانست که دلالت حدیث غدیر بر امر خلافت و امامت و حقانیت اهل بیت علیهم السلام امری قطعی و واضح در نزد عموم مسلمین بوده است.  

 مورد اول: حدیث جعلی منزلت به نفع ابوبکر و عمر

 یکی از مهم ترین واکنش ها جعل حدیث منزلت به نفع ابوبکر و عمر است. ذهبی در شرح حال برخی از راویان حدیث به گوشه ای از این جعل ها و تحریف ها اشاره کرده است:

1.     مورد اول:

«عَلي بن الحسن  5522- عَلي بن الحسن بن عَلي الشاعر. عن محمد بن جرير الطبري بخبر كذب، هو المتهم به. متنه «أَبو بكر مني بمنزلة هارون من موسى».

«علی بن حسن بن علی بن شاعر او روایتی دروغ را از محمد بن جریر طبری نقل کرده است که او متهم در آن است و متن روایت این است که: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: ابوبکر برای من همانند منزلت هارون برای موسی علیهما السلام است!»

ذهبی، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج3، ص: 133، المحقق: محمد رضوان عرقسوسي، ومحمد بركات، وعمار ريحاوي، وغياث الحاج أحمد، وفادي المغربي، الناشر: مؤسسة الرسالة العالمية – دمشق، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م، عدد الأجزاء: 5

 

2.     مورد دوم:

«عمار بن هارون عن ابن عباس، حديث: ما ينفعني مال، ما ينفعني مال أبي بكر. وزاد فيه وأبو بكر وعمر منى بمنزلة هارون من موسى.»

عمار بن عارون از عبدالله بن عباس روایت کرده است که: هیچ مالی همانند مال ابوبکر به من سود نرساند! و در این روایت اضافه کرده است که ابوبکر و عمر برای من همانند منزلت هارون برای موسی علیهما السلام است.

ذهبی، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج3، ص: 181، المحقق: محمد رضوان عرقسوسي، ومحمد بركات، وعمار ريحاوي، وغياث الحاج أحمد، وفادي المغربي، الناشر: مؤسسة الرسالة العالمية – دمشق، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م، عدد الأجزاء: 5

 

3.     مورد سوم:

قزعة بن سويد «... وله حديث منكر عن ابن أبي مليكة، عن ابن عباس، مرفوعًا: لو كنت متخذا خليلا لاتخذت أبا بكر خليلا، ولكن الله اتخذ صاحبكم خليلا، أَبو بكر وعمر مني بمنزلة هارون من موسى.»

قزعة بن سوید: او یک روایتی منکر و غیر قابل قبولی از ابن ابی ملیکه از عبدالله بن عباس با اسناد به رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کرده است که: اگر من خلیلی را انتخاب می کردم قطعا ابوبکر را انتخاب می کردم ولی خداوند ابراهیم علیه السلام را خلیل شما انتخاب کرد! ابوبکر و عمر برای من همانند منزلت هارون برای موسی علیهما السلام هستند.!

ذهبی، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج3، ص: 387، المحقق: محمد رضوان عرقسوسي، ومحمد بركات، وعمار ريحاوي، وغياث الحاج أحمد، وفادي المغربي، الناشر: مؤسسة الرسالة العالمية – دمشق، الطبعة: الأولى، 1430 هـ - 2009 م، عدد الأجزاء: 5

 

جمع بندی: بسیار روشن است که جعل حدیث منزلت به نفع ابوبکر و عمر، دلالت بر خلافت سیاسی آن دارد، زیرا طرفداران ولایت سیاسی این خلفا، همواره از وجود دلیل صریح و قطعی به نفع امیرالمومنین علیه السلام رنج می بردند لذا با مصادره فضائل و ادله حقانیت امیرالمومنین علیه السلام به نفع خود، سعی در جبران این نقیصه داشتند.

مورد دوم: اظهار نفرت و در هم کشیدن چهره ها و ترس و لرزه افتادن بر اندام مخالفین با شنیدن حدیث منزلت

واکنش دوم اظهار نفرت از شنیدن حدیث منزلت است ابوبکر خلال روایت می کند:

«602 - أخبرني محمد بن علي بن محمود الوراق، قال: حدثني أبو يعقوب إسحاق بن إبراهيم البغوي يعني لؤلؤ ابن عم أحمد بن منيع قال: قلت لأحمد: يا أبا عبد الله، من قال: أبو بكر وعمر وعثمان وعلي، أليس هو عندك صاحب سنة؟ قال: «بلى، لقد روي في علي رحمه الله ما تقشعر، أظنه الجلود» ، قال صلى الله عليه وسلم: أنت مني بمنزلة هارون من موسى، إلا أنه لا نبي بعدي»

احمد بن منیع می گوید به احمد بن حنبل گفتم ای اباعبدالله اگر کسی معتقد به ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی علیه السلام باشد آیا او صاحب سنت واقعی نزد تو است؟ (یعنی اهل سنت واقعی است؟) او گفت: بله! درباره علی که رحمت خدا بر او باد چیزی روایت شده است که با شنیدن آن از شدت نفرت و عصبانیت پوست انسان (راوی می گوید گمان کنم) جمع می شود! (به معنی شدت ناراحتی و عدم تحمل شنیدن حدیث) احمد بن حنبل گفت که این حدیث سخت رسول الله صلی الله علیه و آله است که فرمود: ای علی! همانا منزلت تو نسبت به من همان منزلت هارون نسبت به موسی علیهما السلام است! مگر آنکه بعد از من هیچ پیامبری نیست.

خلال، ابوبکر احمد بن محمد، السنة، ج2، ص: 407، المحقق: د. عطية الزهراني، الناشر: دار الراية – الرياض، الطبعة: الأولى، 1410هـ - 1989م

 

جمع بندی: بسیار واضح است که این اظهار نفرت و درهم کشیده شدن صورت ها با شنیدن حدیث منزلت حاکی از این حقیقت است که مضمون حدیث در تنافی کامل با عقاید راسخه در اذهان معتقدین به خلافت سیاسی ابوبکر و عمر دارد این خود علامتی قطعی بر دلالت روشن حدیث منزلت بر ولایت سیاسی امیرالمومنین علیه السلام است.

مورد سوم: ممنوعیت دقت در معنای حدیث منزلت

 واکنش بعدی ممنوعیت دقت در مراد جدی و معنی حقیقی حدیث منزلت است. احمد بن حنبل یکی از افرادی بوده است که به شدت از تعمق و تدبر و فهم معنی حدیث منزلت دیگران را بر حذر می داشته است:

«460 - أخبرنا أبو بكر المروذي، قال: سألت أبا عبد الله عن قول النبي صلى الله عليه وسلم لعلي: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى» ، أيش تفسيره؟ قال: «اسكت عن هذا، لا تسأل عن ذا الخبر، كما جاء»

ابوبکر مروذی می گوید از احمد بن حنبل درباره سخن رسول الله صلی الله علیه و آله سوال نمودم که به حضرت علی علیه السلام فرمود: تو برای من همانند هارون برای موسی علیهما السلام هستی! تفسیر این گفته رسول الله صلی الله علیه و آله چیست؟  احمد بن حنبل گفت: درباره معنی و مراد جدی این حدیث سکوت کن و سوال از آن نپرس و آن را همانگونه که رسیده است نقل کن!

خلال، ابوبکر احمد بن محمد، السنة، ج2، ص: 347، المحقق: د. عطية الزهراني، الناشر: دار الراية – الرياض، الطبعة: الأولى، 1410هـ - 1989م

 

 جمع بندی: ترس از دقت در معنی حدیث و ممنوعیت توجه به آن، به خاطر ترس از افتادن در فتنه انحراف اعتقادی _ البته به زعم باطل مخالفین_ بوده است این علامت واضحی برای دلالت حدیث منزلت بر خلافت سیاسی بلافصل امیرالمومنین علیه السلام است زیرا در غیر این صورت وجهی برای ترس و کنار گذاشت دقت در معنی حدیث وجود نداشت.

مورد چهارم: ممنوعیت نقل حدیث به خاطر برداشت ولایت سیاسی مردم از آن

دیگر واکنش بزرگان اهل سنت مثل سفیان ثوری، ممنوعیت نقل حدیث منزلت در میان مردم بوده است آنها با ترس برداشت ولایت سیاسی مطلق _ نه مقید و فقط برای یک واقعه جنگ تبوک_ از انتشار حدیث منزلت بیمناک بودند:

«... أخبرنا أبو البركات الأنماطي، وأبو عبد الله البلخي، قالا: أنا أبو الحسين بن الطيوري، وثابت بن بندار، قالا: أنا الحسين بن جعفر ـ زاد ابن الطيوري: وأبو نصر محمد بن الحسن، قالا: ـ أنا أبو العباس (10) الوليد بن بكر، أنا علي بن أحمد بن زكريا، أنا صالح بن أحمد، حدثني أبي، عن أبيه قال: ويروى عن موسى الجهني قال: جاءني عمرو بن قيس الملائي وسفيان الثوري فقالا لي: لا تحدث هذا الحديث في الكوفة أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى»، وإنما كرها روايته بالكوفة لئلا يحمل على غير جهته المعروفة ويظن أنه نصر على علي بالخلافة، وإنما أراد به توليته المدينة واستخلافه»

موسی جهنی روایت می کند که عمرو بن قیس و سفیان ثوری روزی نزد من آمدند و به من گفتند: این حدیث را که رسول الله صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: تو برای من همانند هارون برای موسی هستی را در کوفه روایت نکن! این دو از نقل این روایت در میان اهل کوفه کراهت داشتند تا اینکه کسی غیر از برداشت معروفی که از آن می شود را بکنند و این دو گمان می کردند که این روایت به نفع حضرت علی علیه السلام در موضوع خلافت است و در حالی که فقط مراد حدیث و معنی آن تولیت و خلافت آن حضرت در شهر مدینه است!

ابن عساکر، علی بن الحسن، تاريخ دمشق، ج 42، ص: 185، المحقق: عمرو بن غرامة العمروي، الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، 80 جلدی

 

جمع بندی: ملاک و میزان در فهم دستورات و خطابات شرعی عرف عام است. وقتی همه مردم _ بدون توجه به پیش زمینه های فرقه ای و مذهبی و تعصبات خاص_ از یک عبارت و متن دینی، معنی ولایت مطلق سیاسی برداشت می کنند، نمی توان از آن معنا بدون ارائه دلیل قطعی خلاف آن، عدول کرد. این خود عامل بسیار مهمی در فهم معنی صحیح حدیث منزلت است.

مورد پنجم: تحریف کلمه«هارون» به «قارون» از سوی حزب اموی و علمای آن

 یکی از مهم ترین واکنش های نواصب خصوصا جریان بنی امیه، تحریف در ادله حقانیت سیاسی ولایت اهل بیت علیهم السلام بوده است. بر اساس مستندات موجود در منابع اهل سنت، یکی از زشت ترین تحریف ها، مربوط به حدیث منزلت است. خطیب بغدادی روایت می کند:

«أنبأنا أبو بكر عبد الله بن علي بن حمويه بن أبرك الهمذاني- بها- أنبأنا أحمد ابن عبد الرحمن الشيرازي حدثنا أبو حفص عمر بن أحمد بن مؤنس بن نعيم البغدادي- بها- حدثني أبو علي الحسين بن أحمد بن عبد الله المالكي حدثنا عبد الوهاب بن الضحاك حدثنا إسماعيل بن عياش قال سمعت حريز بن عثمان. قال: هذا الذي يرويه الناس عن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى» حق ولكن أخطأ السامع، قلت: فما هو؟ قال: إنما هو أنت منى مكان قارون من موسى. قلت: عمن ترويه؟ قال سمعت الوليد بن عبد الملك يقوله وهو على المنبر.»

اسماعیل بن عیاش می گوید از حریز بن عثمان شنیدم که می گفت: این روایتی که مردم از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل می کنند که به حضرت علی علیه السلام فرمود: تو برای من همانند هارون برای موسی هستی! صحیح است ولی شنونده آن را صحیح متوجه نشده است! من به حریز گفتم پس اصل حدیث چیست؟ او گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام گفته است تو برای من همانند قارون برای موسی هسی! گفتم: این را چه کسی روایت کرده است؟ گفت: من از ولید بن عبدالملک شنیدم که او در منبر می گفت!

خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 8، ص 262، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، دراسة وتحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة: الأولى، 1417 هـ، 24 جلدی

 

جمع بندی: تلاش های جریان ناصبی و اموی برای تحریف در الفاظ حدیث منزلت حاکی از امتیاز خاص این حدیث به نفع امیرالمومنین علیه السلام است به گونه که کاملا در تنافی منافع سیاسی جریان اموی بوده است و آنها علنا در صدد به حاشیه کشیدن این روایت بوده اند. این واکنش حاکی از دلالت روشن حدیث منزلت به نفع امیرالمومنین علیه السلام در موضوعات سیاسی است.

مورد ششم: ممنوعیت نقل حدیث به خاطر فاسد شدن عقاید اهل سنت نسبت به خلفا

 واکنش دیگر بزرگان اهل سنت ممنوعیت نقل حدیث منزلت به دلیل ترس از فاسد شدن عقاید مردم بوده است. گویی آنها خود را بالاتر و دانا تر از رسول خدا صلی الله علیه و آله می دانستند و گفتند هر روایتی که خدشه ای به جایگاه ابوبکر و عمر برساند را ممنوع اعلام می کردند و با گوینده آن برخورد می کردند:

« 3728 - حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد، حدثنا حسين بن الحكم، حدثنا عبد الحميد بن عبد الرحمن الكسائي، قال: سمعت جعفرا الأحمر يقول: ذهب سفيان الثوري، وعمرو بن قيس الملائي، إلى موسى الجهني فقالا: إن الناس قد فسدوا، فاكتم هذا الحديث؛ حديث فاطمة بنت علي، أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي: أنت مني بمنزلة هارون من موسى، فقال: لا أكتمه ولا يسألني أحد عنه إلا حدثته به، فقال جعفر الأحمر: سبحان الله، كانا أخوف على أمة محمد صلى الله عليه وسلم من محمد عليه السلام، خطوهما (1) في خطئهما.»

جعفر احمر می گوید که سفیان ثوری و عمرو بن قیس نزد موسی جهنی رفتند و گفتند: همانا مردم با شنیدن این حدیث اعتقادشان فاسد می شود این حدیث را کتمان کن و برای مردم روایت نکن! حدیثی که فاطمه دختر علی علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت می کند که به آن حضرت فرمود: همانا تو برای من همانند هارون برای موسی علیهما السلام هستی!  او گفت: من آن را کتمان نمی کنم! هر کسی اگر از من درباره آن سوال کرد من آن را بی شک روایت می کنم! جعفر احمر می گوید: سبحان الله! (برای تعجب) این دو نفر برای امت محمد صلی الله علیه و آله از خود او بیشتر ترس دارند!

ابن عدی جرجانی، عبدالله، الكامل في ضعفاء الرجال، ج3، ص: 89، المحقق: مازن محمد السرساوي، ناشر: مكتبة الرشد – الرياض، الطبعة: الأولى، 1434 هـ - 2013 هـ، 11 جلدی

 

جمع بندی: ممنوعیت نقل حدیث منزلت به دلیل ترس از فاسد شدن عقاید اهل سنت ارتباط کامل با حقانیت ولایت سیاسی امیرالمومنین علیه السلام بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله دارد.

مورد هفتم: تعجب بسیار برخی از راویان حدیث از شنیدن حدیث منزلت

یکی دیگر از واکنش های مخالفین اهل بیت علیهم السلام تعجب برخی از بزرگان حدیثی اهل سنت از شنیدن روایت منزلت است. سعید بن مسیب با اینکه این روایت را از فرزند سعد بن ابی وقاص شنیده است ولی او تلاش می کند به صورت مستقیم از سعد نیز بشوند و با یک بار شنیدن از سعد نیز باور نمی کند تا اینکه چندین بار او این حدیث را برایش تکرار می کند. ابویعلی موصلی در این باره روایت می کند:

«739 - حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ مُطَرِّفٍ الْبَاهِلِيُّ، حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ يَعْقُوبَ، عَنِ ابْنِ الْمُنْكَدِرِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيِّبِ، عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ سَعْدٍ، أَنَّهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لِعَلِيٍّ: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلَّا أَنَّهُ لَيْسَ مَعِي نَبِيٌّ»، قَالَ سَعِيدٌ: فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُشَافِهَ بِذَلِكَ سَعْدًا، فَلَقِيتُهُ فَذَكَرْتُ لَهُ مَا ذَكَرَ لِي عَامِرٌ، فَقُلْتُ لَهُ، فَقَالَ: نَعَمْ سَمِعْتُهُ، فَقُلْتُ: أَنْتَ سَمِعْتَهُ؟ فَأَدْخَلَ إِصْبَعَيْهِ فِي أُذُنَيْهِ فَقَالَ: «نَعَمْ، وَإِلَّا فَاسْتَكَّتَا»

 سعد بن ابی وقاص روایت می کند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که به حضرت علی علیه السلام فرمود که همانا تو برای من همان منزلت هارون برای موسی علیهما السلام را داری الا اینکه بعد از من پیامبری دیگر نیست. سعید بن مسیب می گوید دوست داشتم این روایت را مستقیم از خود سعد بن وقاص بشنوم او را دیدم و به او خاطر نشان کردم که عامر فرزند تو این را می گوید او گفت بله این حدیث را از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم! دوباره گفتم : آیا واقعا تو این حدیث را از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدی؟ سعد وقاص انگشتان خود را داخل در گوش هایش کرد و گفت: آری و الا سکوت می کردم اگر نشنیده بودم!

موصلی، ابویعلی، احمد بن علی، مسند أبي يعلى، ج2، ص: 86، المحقق: حسين سليم أسد، الناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 – 1984، 13 جلد

 

جمع بندی: اظهار تعجب و باورناپذیری این حدیث برای راویانی مثل سعید بن مسیب، حکایت از دلالت آن بر خلاف اصول عقاید پذیرفته شدن در نزد او دارد. اگر دلالت حدیث صرف فضیلت خاص برای امیرالمومنین علیه السلام بود و هیچ چالش ذهنی و عقیدتی برای سعید بن مسیب ایجاد نمی کرد، اصرار چند باره او برای تثبیت حدیث معنی نداشت.

مورد هشتم: اظهار ناراحتی برخی از صحابه از انتشار حدیث منزلت بین مردم

 یکی دیگر از واکنش های مرتبط با حدیث منزلت غضب و ناراحتی برخی از صحابه از انتشار این حدیث بین مردم بوده است. آجری روایتی را نقل می کند که حاکی از غضبناک شدن سعد بن ابی وقاص از انتشار حدیث و نقل حدیث از زبان او دارد:

«1505 - وحدثني عمر بن أيوب السقطي قال: حدثنا محفوظ بن أبي توبة قال: حدثنا عبد الرزاق قال: حدثنا معمر , عن قتادة , وعلي بن زيد بن جدعان قالا: حدثنا سعيد بن المسيب قال: حدثنا ابن لسعد بن أبي وقاص , عن أبيه قال: فدخلت على أبيه فقلت: حديث حدثته عنك حدثنيه [ص:2038] حين استخلف النبي صلى الله عليه وسلم عليا على المدينة قال: فغضب سعد وقال: من حدثك به؟ فكرهت أن أخبره أن ابنه حدثنيه فيغضب عليه , ثم قال لي: إن رسول الله صلى الله عليه وسلم حين خرج في غزوة تبوك استخلف عليا رضي الله عنه على المدينة , فقال علي: يا رسول الله , ما كنت أحب أن تخرج وجها إلا وأنا معك , فقال: «أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى غير أنه لا نبي بعدي»

 سعید بن مسیب می گوید فرزند سعد بن ابی وقاص روایتی از پدرش نقل کرد من وارد بر پدرش شدم و گفتم: فرزندت حدیثی برای من نقل کرد که زمانی رسول الله صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در مدینه به جای خود خلیفه قرار داد. راوی می گوید سعد غضبناک شد و گفت چه کسی این روایت را به تو گفته است؟ کراهت داشتم که بگویم فرزندت گفته تا اینکه بر او خشم بگیرد! سپس سعد بن ابی وقاص گفت: همانا روزی که رسول الله صلی الله علیه و آله می خواست از مدینه برای جنگ تبوک خارج شود حضرت علی علیه السلام را به جای خود در مدینه گذاشت. علی علیه السلام گفت: یا رسول الله! دوست ندارم تو جایی بروی الا اینکه من نیز همراه تو باشم! رسول الله صلی الله علیه و آله در پاسخ گفت: آیا راضی نیستی همان جایگاه هارون نسبت به موسی را تو نسبت به من داشته باشی الا اینکه بعد از من پیغمبری نیست؟!

آجری بغدادی، ابوبکر، الشريعة، ج4، ص: 2037، المحقق: الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي، الناشر: دار الوطن - الرياض / السعودية،الطبعة: الثانية، 1420 هـ - 1999 م، 5 جلدی

 

 نسائی نیز روایت می کند:

 
«8380 - أخبرني صفوان بن عمرو قال: حدثنا أحمد بن خالد قال: حدثنا عبد العزيز بن أبي سلمة الماجشون، عن محمد بن المنكدر قال سعيد بن المسيب: أخبرني إبراهيم بن سعد، أنه سمع أباه سعدا وهو يقول: قال النبي صلى الله عليه وسلم لعلي: «أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة» قال سعيد: فلم أرض حتى أتيت سعدا فقلت: «شيئا حدثني به ابنك عنك» قال: وما هو؟ وانتهرني، فقلت: أما على هذا فلا، فقال: ما هو يا ابن أخي؟ فقلت: «هل سمعت النبي صلى الله عليه وسلم» يقول لعلي كذا وكذا؟ قال: «نعم، وأشار إلى أذنيه، وإلا فاسكتا، لقد سمعته يقول ذلك».

سعید بن مسیب می گوید ابراهیم بن سعد به من خبر داد که همانا او از پدرش سعد شنیده است که او می گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: آیا راضی نیستی که مقام و جایگاه تو نسبت به من همان مقام و جایگاه هارون نسبت به موسی باشد مگر اینکه بعد از من پیامبری دیگر نیست؟ سعید بن مسیب می گوید: با شنیدن این حدیث راضی نشدم الا اینکه خو نزد سعد رفتم و گفتم: روایتی است که فرزند تو از تو نقل کرده است او گفت چه روایتی و به شدت و با خشم من را از خود دور کرد! گفتم اگر به این شکل باشد نمی خواهم! گفت از پسر برادرم چه حدیثی بوده؟ گفتم: آیا شنیدی که رسول الله صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام این حدیث را گفت؟ سعد گفت آری! او اشاره به دو گوشش کرد و گفت و الا من سکوت می کردم من شنیدم که او این حدیث را می گفت!

نسائی، احمد بن شعیب، السنن الكبرى، ج 7 ، ص 426،، حققه وخرج أحاديثه: حسن عبد المنعم شلبي، أشرف عليه: شعيب الأرناؤوط، قدم له: عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م، عدد الأجزاء: (10 و 2 فهارس)

 

جمع بندی: غضبناک شدن امثال سعد بن ابی وقاص که برای خود اهلیت خلافت و ریاست بر همه جامعه اسلامی قائل بودند حاکی از وجود تعارض منافع در صورت نقل این حدیث در میان مردم از سوی او دارد. زیرا با وجود حقانیت سیاسی امیرالمومنین علیه السلام هیچ جایگاه خاص سیاسی برای سعد باقی نمی ماند!

مورد نهم: احتجاج اهل بیت علیهم السلام به حدیث منزلت علیه برخی مدعیان افضلیت ابوبکر و عمر  بر امیرالمومنین علیه السلام

یکی دیگر از برخورد هایی که در کتب روایی اهل سنت نسبت به حدیث منزلت مطرح شده است، احتجاج امام سجاد علیه السلام  به حدیث منزلت علیه مخالفین اهل بیت علیهم السلام _که مدعی برتری ابوبکر و عمر بر آن حضرت بودند_  است. آنها با استناد به یک روایت جعلی از زبان امیرالمومنین علیه السلام مدعی افضلیت ابوبکر و عمر بودند. ابن اعرابی روایت می کند:

487 - نا محمد بن عثمان بن أبي شيبة، نا علي بن حكيم، نا عبد الله بن بكير، عن حكيم بن جبير، عن الشعبي، عن أبي جحيفة قال: كنا عند علي رضي الله عنه فذكروا أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم فقلنا أيهم أفضل؟ قال: إن أفضل هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر، ثم عمر، وآخر لو شئت لسميته قال: فرأينا أنه يعني نفسه قال حكيم، فحدثت علي بن الحسين فضرب بيده على فخذي، وقال: هذا سعيد بن المسيب يروي عن سعد بن مالك أنه سمع رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لعلي: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي» فأي رجل كان بمنزلة هارون من موسى من رسول الله صلى الله عليه وسلم قال حكيم: فأخصمني فما دريت ما أقول ...»

شعبی از ابی جحیفة روایت نقل می کند که ما در نزد حضرت علی علیه السلام بودیم سخن از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله شد که کدام یک افضل می باشند. آن حضرت گفت: همانا افضل این امت بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله ابوبکر سپس عمر است و دیگری را بخواهم می گویم نام او را! راوی می گوید ما گمان می کردیم سومین نفر خود ایشان است. حکیم بن جبیر می گوید این روایت را برای علی بن الحسین یعنی امام سجاد علیه السلام نقل کردم آن حضرت با ناراحتی دست خود را به زانوی خود کوبید و فرمود: این سعید بن مسیب است که از سعد بن مالک روایت می کند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنید که به حضرت علی علیه السلام می گفت: همانا جایگاه تو برای من همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است مگر اینکه بعد از من پیامبری دیگر نیست! کدام یک از مردان جایگاه هارون نسبت به موسی را نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله دارند؟ حکیم می گوید امام سجاد با من جدال احسن کرد و با پاسخی محکمی که داد من نمی دانستم در جواب او چه بگویم! ...»

ابن اعرابی، ابوسعید، معجم ابن الأعرابي، ج1، ص: 264، تحقيق وتخريج: عبد المحسن بن إبراهيم بن أحمد الحسيني،الناشر: دار ابن الجوزي، المملكة العربية السعودية، الطبعة: الأولى، 1418 هـ - 1997 م، عدد الأجزاء: 3

 

جمع بندی: در دیدگاه اهل سنت حقانیت خلفای اربعه ملازمه با ترتیب در افضلیت آنها دارد. وقتی امام سجاد علیه السلام با استناد به حدیث متواتر منزلت، این افضلیت ادعایی را مخدوش می کند، بالتبع حقانیت خلافت سیاسی ابوبکر و عمر نیز زیر سوال می رود زیرا واضح است که با وجود افضل، به خلافت رسیدن دیگر خلاف حکمت و حکم عقل است و خالق حکیم بدان راضی نمی شود.

مورد دهم: اعترافات معاویه علیه سعد بن ابی وقاص

 یکی از مهم ترین تنش های جهان اسلام جنگ هایی بود که امیرالمومنین علیه السلام علیه قاسطین، مارقین و ناکثین فرماندهی کرد. عکس العمل صحابه و اینکه در کدام طرف میدان نبرد باشند همواره بحث های حادی را ایجاد کرده است. در یکی از این مباحث معاویه مستند به آیه قرآن علیه سعد وقاص احتجاج می کند که چرا از جنگ ها دوری کرده است. متعاقب آن سعد وقاص علیه معاویه به حدیث منزلت استدلال می کند در مقابل معاویه اعتراف عجیبی می کند:

«11 - دخل سعد على معاوية فقال له مالك لم تقاتل معنا فقال أني مرت بي ريح مظلمة فقلت أخ أخ فأنخت راحلتي حتى انجلت عني ثم عرفت الطريق فسرت فقال معاوية ليس في كتاب الله أخ أخ ولكن قال الله تعالى {وإن طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما فإن بغت إحداهما على الأخرى فقاتلوا التي تبغي حتى تفيء إلى أمر الله} فوا الله ما كنت مع الباغية على العادلة ولا مع العادلة على الباغية فقال سعد ما كنت لأقاتل رجلا قال له رسول الله صلى الله عليه وسلم أنت مني بمنزلة هارون من موسى غير أنه لا نبي بعدي فقال معاوية من سمع هذا معك فقال فلان وفلان و أم سلمة فقال معاوية أما إني لو سمعت منه صلى الله عليه وسلم لما قاتلت عليا وفي رواية من وجه آخر أن هذا الكلام كان بينهما وهما بالمدينة في حجة حجها معاوية و أنهما قاما إلى أم سلمة فسألاها فحدثتهما بما حدث به سعد فقال معاوية لو سمعت هذا قبل هذا اليوم لكنت خادما لعلي حتى يموت أو أموت

روزی سعد بن ابی وقاص بر معاویه وارد شد معاویه به او گفت چرا در جنگ ها به نفع و در کنار ما نبودی؟ سعد گفت: همانا باد تاریکی بر من وزید و من گفتم اخ اخ و افسار اسبم را نگه داشتم تا اینکه آن معضل کنار رفت و تاریکی برای من از میان رفت و راه را پیدا کردم! معاویه به سعد گفت: در قرآن ما چیزی به نام اخ اخ نداریم ولکن خداوند فرموده است: «و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند ميان آن دو را اصلاح دهيد و اگر [باز] يكى از آن دو بر ديگرى تعدى كرد با آن [طايفه‏ اى] كه تعدى مى ‏كند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد پس اگر باز گشت ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد كه خدا دادگران را دوست مى دارد(حجرات/9) به خدا قسم تو هیچ گاه با گروه عادل علیه گروه سرکش و طغیانگر و با گروه طغیانگر علیه گروه عادل نبودی!(و خلاف قرآن رفتار نمودی) سعد وقاص گفت به خدا قسم من هیچ گاه علیه شخصی که شنیدم رسول الله صلی الله علیه و آله درباره او می گفت همانا تو برای من همانند هارون برای موسی هستی الا اینکه بعد از من پیامبری دیگر نیست، جنگ نخواهم کرد! معاویه به سعد گفت چه کسی با تو این حدیث را شنید؟ سعد گفت: فلانی و فلانی و ام سلمة! معاویه گفت: اگر من این روایت را از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیده بودم هیچ گاه با (برای رسیدن به خلافت) نمی جنگیدم! در روایتی دیگر با سندی دیگر آمده است که این گفتگو بین سعد و معاویه در آخرین حجی بود که معاویه و سعد در مدینه بودند، انجام داد و هر دو نزد ام سلمة رفتند و از صحت این حدیث سوال نمودند و ام سلمة گفته سعد را از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت کرد معاویه بعد از شنیدن این روایت گفت اگر من این روایت را قبلا شنیده بوده تا آخر عمر خودم(یا عمر حضرت علی علیه السلام) خادم او می شدم!

عمیرة، صبحی محمود، المحيط في الاحاديث النبوية والسنن والاثار، به نقل مکتبة الشاملة؛ ج 67، ص: 79  

 بسیار واضح است که اعتراف معاویه در اینکه اگر این حدیث را شنیده بوده هیچ جنگی علیه امیرالمومنین علیه السلام برای رسیدن به خلافت و ریاست راه نمی انداخت و در تمام عمر خادم او می شد حاکی دلالت روشن حدیث منزلت بر ولایت تامه سیاسی آن حضرت را دارد تا جایی که حتی دشمن بزرگ و حیله گری مثل معاویه هم نمی توانست معنی و مراد آن را منکر شود!

جمع بندی نهایی:

با در نظر گرفتن عکس العمل های فوق می تواند گفت: تحلیل و دقت در برخورد های مخالفین با حدیث منزلت، حاکی از دلالت روشن آن بر خلافت سیاسی حضرت علی علیه السلام است. البته خاطر نشان می کنیم که این تحلیل بر اساس تکیه بر قرائن خارجی و رفتاری محفوف به حدیث بوده است و الا همانطور که در مقدمه بیان شد، دلالت لفظی حدیث ،متکی بر قرائن داخلی، بر خلافت و ولایت و اخوت امیرالمومنین علیه السلام امری واضح و یقینی بوده است.



Share
1 | Ali | Germany - Falkenstein | ٠٠:٠٩ - ٢٦ مرداد ١٤٠٣ |
در چاپ من لایحضر فعلی دعای صنمی قریش نیست اما در نسخه خطی آن مربوط به قرن ششم هست. حالا تصور کنید چقدر حدیث و دعا هست که در چاپ های فعلی نیاوردن. به نظرم موسسه شما باید فوکسش رو ببره رو نسخ خطی. چاره ای نیست. به بسیاری از مصححان اعتمادی نیست. به نظرم شما باید یک واحد تخصصی نسخ خطی بزنید
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها