2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
انحرافات عقیدتی در برخی شخصیت های شیعه
کد مطلب: ١٥٣٧٨ تاریخ انتشار: ٢٨ دي ١٤٠١ - ١٤:٠٢ تعداد بازدید: 1057
خارج فقه الحکومه » فقه
انحرافات عقیدتی در برخی شخصیت های شیعه

(جلسه شانزدهم 07 08 1401)

 بسم الله الرحمن الرحیم

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه)- سال نوزدهم

 (جلسه شانزدهم  07 08 1401)

موضوع:  انحرافات عقیدتی در برخی شخصیت های شیعه 

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

 ...ما هرچه کوتاه می آییم آن ها جلو می آیند. می خواستند آزمایش بکنند ببینند که چطور است؟ در عذرخواهی هم که ایشان کرده یک جمله هم از رهبر و ولی امر مقام معظم رهبری نگفت و اسمی از رهبری نیاورد.

عذر خواهی که کرد البته عذر خواهی که نگفت، گفت این تعبیری که به کار بردند خلیفه و امیر المؤمنین درست نیست من از دوستان گلایه کردم. باید به زبان می آورد می گفت ولی امر مسلمین مقام معظم رهبری است ما همه تابع او هستیم.

پرسش:

حتی اگر یک نفرشان هم اعدام بشود همچنین مسائلی می خوابد، این ها از پست و مقام و موقعیت خودشان می ترسند

پاسخ:

کسانی که در رأس آشوب بودند حکم این ها قطعی است. مشکل این است قانون وقتی می آید حکم می دهد برای تجدید نظر می رود دوباره تجدید نظر می فرستد برای دیوانعالی یعنی همین روند قانونی را که بخواهد طی کند خودش سه – چهار ماه طول می کشد.

باید یک قانونی تصویب بشود در این طور موارد اضطراری بیاید در همان دادگاه بدوی قاضی تجدید نظر در آن جا باشد اعتراض دارد یانه اون بررسی کند از دیوان هم یک نفر باشد همان جا در یک جلسه تمام بشود و برود.

پرسش:

باور بفرمایید اگر فرزند یکی از مسؤلین در اغتشاشات این طور بشود این قدر صبر نمی کردند.

پاسخ:

مرحبا حرف حقی زدید! خدا جزای خیر به شما بدهد. اگر حجاب و چادر را از سر خانم یکی از آقایان برداشته بودند آسمان و زمین را بهم می زدند.

پرسش:

همان فرمایش حضرت امیر است که:

«فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوما»

نهج البلاغه، شرح محمد عبده، ج1، ص69، نشر دار الذخائر، قم

پاسخ:

بله. در این قضایا من احساس می کنم خون پاک این شهداء امام زاده شاهچراغ تمام این ها را رسوا کرد خون این ها خون با برکتی بود همان طوری که خون بعضی ها کثیف بود کشور را بهم زد خون این ها هم پاک بود و من با تمام وجود معتقدم خون پاک این ها تمام این بساط را جمع می کند چه بخواهند و چه نخواهند.

همین بچه کوچک آرتین که مانده پدرش شهید شده، مادرش شهید شده و برادرش شهید شده همین دیشب بود دیدم خواهرش می گفت این بچه خانه بیاید به او چه جواب بدهم؟ بگوید پدرم کجاست، مادرم کجاست و برادرم کجاست؟ چه جواب به او بدهم. قلب انسان خیلی به درد می آید

این ها خیلی درد است یقین هم داشته باشید:

(إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ)

خداوند قادر و انتقام گیرنده است.

سوره ابراهیم (14): آیه 47

(إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ)

به یقین پروردگار تو در کمینگاه (ستمگران) است!

سوره فجر (89):‌ آیه 14

این را هم داشته باشید ایران هرچه موفقیت های بیشتری داشته باشد دشمن های بیشتری پیدا می کند و دشمن های تحرکات بیشتری خواهند داشت. هرچه جلوتر برویم یقین کنید دشمن موضع گیری هایش نسبت به ما سخت تر خواهد شد.

یکی از اولیاء الله می گفت نظام جمهوری اسلامی پیش مرگ ظهور حضرت ولی عصر شده است. و این ضعیف می شود خم می شود ولی از بین نخواهد رفت. حضرت هم ان شاء الله بیاید از همین نیروها از همین سپاهیان و از همین اقتداری که نظام پیدا کرده ان شاء الله استفاده می کند.

ما دل مان به آن خوش است که یقین داریم عنایت خاص حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) پشت سر این نظام هست. و حضرت هم دارد می بینند و اراده هم بخواهد بکند هر کاری می تواند انجام بدهد.

این که حضرت اراده نمی کند کاری صورت نمی گیرد یک مسائلی حضرت می بیند که ما از آن مسائل بی خبر هستیم اما وقتی قضیه روشن شد مثل قضیه حضرت خضر ما متوجه می شویم که پشت صحنه یک مسائلی بوده که ما بی خبر بودیم. اگر ما هم اطلاع داشتیم و از بالا نگاه می کردیم غیر از این نمی پسندیم.

ما یک بحثی را در امتداد فقیه و حکومت فقیه شروع کردیم که بعضی از اقایان در اثر بی اطلاعی یا در اثر عدم توجه به بعضی از قضایا مطالبی را مطرح می کنند که دست مایه بعضی از منحرفین می شود.

عرض کردیم ما خدمت جناب اقای دکتر رفیعی ارادت فوق العاده داریم و من بلا استثناء هروقت پای صحبت های ایشان نشستم بشخصه من استفاده کردم ولی این هم است که اشتباه بزرگان اشتباه بزرگ است یا:

«لکل جواد کبوه»

هر اسب تیز روی یک لغزشی هم دارد. ایشان به صراحت می گوید حضرت امیر (سلام الله علیه) قبل از خلافت شان به غدیر استدلال نکردند اولین باری که امام علی از غدیر دفاع کرد بعد از خلافتش بوده است.

یک نکته نادرست دیگر که ایشان می گوید نیز این است که مسلمانان در امور عبادی تابع محض بودند ولی در امور حاکمیتی از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) می پرسیدند اگر این مطلب را از خدا می گویی با تو مناقشه نمی کنیم ولی اگر خودت است نظر ما را نیز بشنو!

این از ناحیه بعضی از منافقین درست است، بعضی از افرادی که توجه به قدرت داشتند و در آینده دنبال ریاست بودند می گفتند:

«هذا من الله او منک»

ما در دو مورد داریم یک موردش همان غدیر است از خلیفه اول و دوم که برخواستند در قضیه نصب امیر المؤمنین «أمن الله او منک» یکی هم در مورد آیه:

(سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ)

تقاضاکننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!

سوره معارج (70): آیه 1

حارث ابن نعمان ایشان هم گفت «أمن الله او منک» اگر چنانچه از طرف خداوند است یک بلایی از آسمان بیاید من را گرفتار کند سنگی آمد به سرش اصابت کرد و از پایین بیرون آمد و این طور به هلاکت رسید.

این ها بوده ولی این که صحابه این طوری بودند در مسائل عبادی تابع پیغمبر بودند و در مسائل سیاسی تابع نبودند این حرف جدیدی است و وهابی ها هم این حرف را نزدند. من اولین بار در صحبت های ایشان و اقای صفری دیدم.

ان شاء الله من جوابش را مفصل عرض می کنم تاریخ رسالت نبی مکرم (صلی الله علیه واله وسلم) را در مکه ما کار نداریم اصلا اوضاع مکه در این زمینه هیچ قابل استناد نیست ولی وقتی مدینه آمد موارد متعددی ما داریم.

من مواردش را هم عرض می کنم که شما فهرستش را داشته باشید.

1- حضرت احرام حج بسته اند وقتی به مکه می رسند دستور می دهند کسانی که قربانی همراهشان نیست، احرام حج را احرام عمره قرار دهند. افرادی سرپیچی می کنند. حضرت غضبناک می شوند. عائشه می گوید:

«من أَغْضَبَکَ أَغْضَبَهُ الله»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص286

دوستان این مدارک را داشته باشند، این مدارک از آن مدارک خیلی اساسی و ریشه ای است.

2- در قضیه حجة الوداع حضرت در روز سوم ذی الحجه می گوید از احرام بیرون بیایید، یک نفر به حرف پیامبر گوش نمی دهد. پیش عایشه می آید در حالی که غضبناک بود عایشه می گوید:

«من أَغْضَبَکَ یا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ»

صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص879، ح1211

3- در قضیه نماز جمعه:

(وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا )

هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند

 سوره جمعه (62) آیه11

از میان آن همه آدم که بودند فقط دوازده نفر ماندند این مسئله سیاسی نیست. یک مقدار بعضی از بزرگواران کم مهری می کنند تحت جو قرار می گیرند یا بعض از سخنرانی های افراد منحرف را و یا کتاب های انحرافی را می بینند و خودشان ملاحظه نمی کنند بعد فرمایشی می کنند و چهار تا طلبه هم اعتماد می کنند و این مطالب را بالای منبر نقل می کنند. این قضیه را ان شاء الله مفصل عرض می کنم

در رابطه با این قضیه که گفتند حضرت امیر تا مادمی که در مدینه بودند به غدیر استناد نکردند. شهر عوض شد به کوفه آمد حکومت را به دست گرفت  بعد به غدیر احتجاج کرد. عرض کردیم در کتاب کافی جلد 8 صفحه 343 به هنگام غسل نبی مکرم یعنی همان لحظه ای که هنوز سقیفه تمام نشده است می گوید:

«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) إِیَّایَ لِلنَّاسِ بِغَدِیرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج8، ص343 و 344

دنبال بیعت ابی بکر روز دوم یا سوم است حضرت را کشان کشان مسجد می برند همان جا می گوید:

«یَا مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ اللَّهَ اللَّهَ لَا تَنْسَوْا عَهْدَ نَبِیِّکُمْ إِلَیْکُمْ فِی أَمْرِی .... فَأَنْشُدُ اللَّهَ رَجُلًا سَمِعَ النَّبِیَّ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ یَقُولُ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص70

هفت روز بعد از رحلت نبی مکرم:

«إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) ‏خَطَبَ‏ النَّاسَ‏ بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَیَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج8، ص 18 و 27، خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ هِیَ خُطْبَةُ الْوَسِیلَة

حضرت به غدیر احتجاج می کند. در یکی از کوچه های مدینه با ابوبکر صحبت می کند و همان جا باز احتجاج می کند. و همین طور در همان زمان خلافت ابوبکر دو سال و اندی باز حضرت احتجاج می کند.

یکی از روایاتی که خیلی باید در آن دقت کنید و مجموعه ای از استدلال های حضرت امیر بر خلافت خویش است در کتاب مناقب ابن مردویه آمده است در این جا حضرت ما من شئ من فضائله الاّ اینکه اشاره کرده است.

«ابن مردویه، قال: حدّثنا أبو بکر أحمد بن محمّد بن أبی دارم، قال: حدّثنا المنذر بن محمّد، قال: حدّثنی أبی، قال: حدّثنی عمّی، قال: حدّثنی أبی ، عن أبان بن تغلب، عن عامر بن واثلة، قال : کنت على الباب یوم الشورى وعلیّ ( علیه السلام ) فی البیت فسمعته یقول: استخلف أبو بکر وأنا فی نفسی أحق بها منه، فسمعت وأطعت، وأنتم تریدون أن تستخلفوا عثمان إذن لا أسمع ولا أطیع. جعلنی عمر فی خمسة أنا سادسهم، ولا یعرف لهم علیَّ فضل فنحن سواء ، أما والله لأحاجنّهم بخصال لا تستطیع عُربهم ولا عجمهم، المعاهد منهم والمشرک أن ینکر منها خصلة واحدة . ثمّ قال: أنشدکم بالله أیّها النفر جمیعاً أمنکم من أمنه رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أیّها النفر جمیعاً أمنکم أحد وحّد الله عزّ وجلّ قبلی؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال: أنشدکم بالله أیّها النفر جمیعاً أمنکم أحد هو المصلّی القبلتین قبلی؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال: أنشدکم بالله أیّها النفر جمیعاً أمنکم أحد له عمّ مثل عمّی حمزة بن عبد المطلب أسد الله وأسد رسول الله غیری؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أمنکم مَن سیّد الشهداء عمّه غیری؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله هل فیکم من له ابن عمّ مثل ابن عمّی رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد له زوجة مثل زوجتی فاطمة بنت رسول الله سیّدة نساء هذه الأُمّة غیری ؟ قالوا : لا . قال: أنشدکم بالله أمنکم أحد له سبطان مثل الحسن والحسین سبطی هذه الأُمّة ابنی رسول الله (صلى الله علیه وآله) غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد غسّل رسول الله ( صلى الله علیه وآله) غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد أمر الله بمودته غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد سکن المسجد یمرّ فیه جنباً غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد ردّت علیه الشمس بعد غروبها غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أمنکم أحد قال له رسول الله (صلى الله علیه وآله) حین قرّب الیه الطائر المشوی فأعجبه: " اللّهمّ ائتنی بأحب خلقک إلیک یأکل معی من هذا الطیر " غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أمنکم أحد کان أقتل للمشرکین عند کلّ شدیدة نزلت برسول الله (صلى الله علیه وآله) منّی ؟ قالوا: اللّهمّ لا . قال : أمنکم أحد له مثل الحسن والحسین قال : أمنکم أحد کان أعظم عناء منّی عن رسول الله حتّى اضطجعت على فراشه ووقیته بنفسی وبذلت له دمی ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد کان یأخذ الخمس غیری وغیر فاطمة ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم من کان له سهم فی الخاص وسهم فی العام غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد یظهر بابه غیری حین سدّ النبی (صلى الله علیه وآله) أبواب المهاجرین جمیعاً وفتح بابی حتّى قام إلیه عمّاه حمزة والعبّاس فقالا: یا رسول الله، سددت أبو ابنا وفتحت باب علیّ فقال (صلى الله علیه وآله): " ما أنا فتحت بابه، ولا أنا سددت أبوابکم، بل الله فتح بابه وسدّ أبوابکم " ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد تمّم الله تعالى نوره من السماء حتّى قال ( فَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ ) غیری؟ قالوا: اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد ناجى الله ست عشرة مرّة غیری حین قال : (یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَ‌امَنُواْ إِذَا نَجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُواْ بَیْنَ یَدَی نَجْوَاکُمْ صَدَقَةً) ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد ولّی تغمیض رسول الله (صلى الله علیه وآله) غیری؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد تولى دفن رسول الله (صلى الله علیه وآله) حتّى وضعه فی روضته غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال أنشدکم بالله أمنکم مَن نصبه رسول الله (صلى الله علیه وآله) یوم غدیر خمّ للولایة غیری؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال: أنشدکم بالله أمنکم من جعله رسول الله (صلى الله علیه وآله) من نفسه کهارون من موسى غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال: أنشدکم بالله أمنکم مَن أعطاه النبیّ (صلى الله علیه وآله) الرایة، ففتح الله على یده خیبر غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أمنکم أحد نادى علیه جبرئیل (علیه السلام) : أن لا فتى إلاّ علیّ ولا سیف إلاّ ذو الفقار غیری؟ قالوا: اللّهمّ لا. قال: أمنکم أحد أخا رسول الله (صلى الله علیه وآله) ووزیره غیری؟ قالوا :اللّهمّ لا . قال: أمنکم أحد قال له رسول الله (صلى الله علیه وآله) هو منّی وأنا منه غیری ؟ قالوا: اللّهمّ لا. قال: أمنکم أحد أنزل الله تعالى فیه: ( إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ) غیری ؟ قالوا: اللّهمّ لا. قال: أمنکم أحد هو قسیم الجنّة والنار غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أمنکم أوّل وارد على رسول الله (صلى الله علیه وآله) على الحوض غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم أحد یشری نفسه ابتغاء مرضات الله غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا. قال : أنشدکم بالله أمنکم المؤدّی عن رسول الله (صلى الله علیه وآله) غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم مَن نزل فیه: (وَالسَّابِقُونَ السّاَبِقُونَ * أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ) فکنت سابق هذه الأُمّة تدرون غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم من یقضی دین رسول الله (صلى الله علیه وآله) غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال : أنشدکم بالله أمنکم مَن نزل فیه: (وَکَفَى اللهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ) قال: بعلیّ بن أبی طالب هل تدرون ذلک غیری؟ قالوا : اللّهمّ لا . قال: أنشدکم بالله هل تعلمون تفسیر هذه الآیة: (أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا) فالفاسق الولید بن عتبة والمؤمن أنا غیری؟ قالوا : اللّهمّ لا»

مناقب علی بن أبی طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیه السلام)؛ نویسنده: أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی (وفات : 410)، تحقیق: جمعه ورتبه وقدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، سال چاپ : 1424 - 1382ش چاپخانه: دار الحدیث، ص130- 133

«أنشدکم بالله أیّها النفر جمیعاً أمنکم من أمنه رسول الله (صلى الله علیه وآله) غیری؟» در هنگام هجرت غیر از من امینی پیدا کرد که امانت های خود را به او بسپارد و قرض هایش را بدهد. «قالوا: اللّهمّ لا»

«أنشدکم بالله أیّها النفر جمیعاً أمنکم أحد هو المصلّی القبلتین قبلی؟ قالوا : اللّهمّ لا... أنشدکم بالله أمنکم أحد ردّت علیه الشمس بعد غروبها غیری ؟ قالوا : اللّهمّ لا... قال أنشدکم بالله أمنکم مَن نصبه رسول الله (صلى الله علیه وآله) یوم غدیر خمّ للولایة غیری؟ قالوا: اللّهمّ لا .» این دیگر دوازده – سیزده سال قبل از خلافت حضرت امیر است.

آیا ما همه این ها را نادیده بگیریم بگوییم حضرت امیر قبل از خلافت ظاهری به غدیر استدلال نکرده است. به نظرم خیلی کم مهری و کم لطفی نسبت به این ها است.

پرسش:

استاد یک روایت است می گوید حضرت علی (علیه السلام) فرمودند اگر کسی من را خلیفه چهارم نداند در نبوت نبی مکرم شک کرده است. حدیث در منابع شیعه است.

پاسخ:

ندیدم اگر بفرمایید کجا هست خوب است.

پرسش:

استاد این احتجاجات چرا اثر نمی کرد؟

پرسش 2:

مخاطب ها سه دسته هستند عوام است، جوان است و مغرض. اصولا این ها مغرض هستند که خودشان را به خواب زدند.

پاسخ:

تمام قضایا این است که ریاست طلبی و هوای نفس بدبخت شان کرده است. اقای ابوحامد غزالی حق مطلب را ایشان ادا کرد. شما تعبیر غزالی را نگاه کنید در کتاب سرّ العالمین است خیلی خوب حق مطلب را ادا کرده است.

بعضی مواقع خدای عالم از زبان مخالف حرفی را مطرح می کند که همه مسائل حل می شود:

«من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول: ' من کنت مولاه فعلی مولاه ' فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولى کل مولى فهذا تسلیم ورضى وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الریاسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا»

سر العالمین وکشف ما فی الدارین؛ اسم المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالی الوفاة: 505هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1424هـ 2003م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی، ج1، ص18

بعد جالب است که ابن جوزی هم همین را از ابو حامد غزالی نقل می کند. 

«وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا»

در تاریخ اسلام ذهبی این جالب است.

پرسش:

استاد تعداد کمی ریاست می کردند اکثر صحابه که این طور نبودند

پاسخ:

آن ها هم تابع بودند همان قضیه قبیله رئیس قبیله مثل گوسفندی که گوسفند اول پرید بقیه هم به تبع او می پرند. یعنی هنوز این قضایا در ذهن صحابه آن معارف دینی جا نگرفته است. این ها هنوز همان دوران جاهلیت را در فکرشان داشتند.

حدیث حوض هم می گوید:

«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ على أَدْبَارِهِمْ القهقری»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف:  محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح6215

حدیث حوض نزدیک هفده –هجده مورد در صحیح بخاری و مسلم آمده است. دیگر از این بالاتر.

پرسش:

از لحاظ جامعه شناسی هم مردم سه دسته هستند اکثریت توده مردم هستند، اقلیت مصلح و اقلیت مفسد هرکدام بتوانند اکثریت را با خودشان هماهنگ بکنند می تواند جامعه را پیش ببرد.

پاسخ:

یکی حدیث حوض خیلی مسئله را روشن می کند. و یکی هم قضیه عایشه در رابطه با مسئله حجر اسماعیل آن دیگر خیلی غوغا است. در آن جا دیگر زبان این ها بند آمده نمی توانند حرف بزنند. خیلی جالب است.

سیر اعلام النبلاء می آید همین عبارت را تا آخرش از ابو حامد غزالی نقل می کند بعد می گوید:

«وما أدری ما عذره فی هذا»

نمی‌دانم عذر آقای ابو حامد غزالی که همچنین حرفی زده چه است؟ همه چیز را خراب کرد، غزالی دیگر چیزی برای خلفا باقی نگذاشت. یعنی هر آن چه که ما بیاییم صد تا منبر برویم صحبت کنیم حق علی را غصب کردند به اندازه دو سطر ابو حامد غزالی نیست که دارد.

«غلب الهوى تحب الریاسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى فی قعقعة الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول : فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا»

سر العالمین وکشف ما فی الدارین؛ اسم المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالی الوفاة: 505هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1424هـ 2003م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی، ج1، ص18

آقای ذهبی می گوید:

«وما أدری ما عذره فی هذا»

نمی دانم به چه عذری دارد ابو حامد غزالی که همچنین حرفی را زده است.

«والظاهر أنه رجع عنه»

ظاهر این است که از این حرفش برگشته.

«وتبع الحق فإن الرجل من بحور العلم»

آقای «غزالی» دریای از علم است!

بعد می گوید:

«والله أعلم»

سیر أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ج19، ص328

یعنی ذهبی یقین دارد این کلام، کلام ابو حامد غزالی است ولی می گوید ظاهر این است. کدام ظاهر؟ «والظاهر أنه رجع عنه» این را اقای ذهبی شیاطین به شما وحی کردند، حدس زدی؟ از کلماتش استفاده کردی؟ از شاگردان ابو حامد غزالی این را شنیدی. شما این را از کجا شنیدی؟ «والظاهر أنه رجع عنه وتبع الحق» ببینید این خیلی درد است.

 نکته مهم باز که دوستان هم داشته باشند خیلی جالب است.

پرسش:

این آیه قرآن:

(وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ)

و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!

سوره نمل: (27): آیه 14

پاسخ:

آن در رابطه با قوم فرعون است ولی آن که خیلی مهم است این است که این جا حدیث حوض را نمی توانند هیچ کاری داشته باشند.

حدیث دیگر قضیه حجر اسماعیل است حدیث در کتاب صحیح بخاری جلد 8 صفحه 132 حدیث 1584 و صحیح مسلم جلد 4 صفحه 100

« عَنْ عائشة قَالَ: سَأَلْتُ النبی صلى الله علیه وسلم عن الْجَدْرِ أَمِنَ الْبَیْتِ»

از جدر سوال کردند.

من دیدم یکی از اساتید معنا کرده و نوشته است از دیوار کعبه سوال کردند که آیا دیوار کعبه هم جزء کعبه است یا نه؟ بعضی وقت ها بی سوادی کار دست آدم می دهد. جدر اشاره به حجر اسماعیل است

«أَمِنَ الْبَیْتِ»

دوستانی که به مکه مشرف شدند دیدند کعبه به ظاهر چهار گوش است قسمت غربی آن یک فضای بازی است یک دیوار کوچکی هم دارد که حاجی ها بیرون آن حتما طواف کنند حتی اگر موقع طواف دستش را روی دیوار حجر اسماعیل بگذارد طوافش باطل می شود.

یعنی دستش داخل بیت شده یعنی دست روی دیوار حجر اسماعیل بگذارد، در حالی که حجر اسماعیل را می شود گفت نصف بیت است. اندازه نصف بیت است یعنی بیت چهار گوشه این قسمتش یک دایره مانندی است دیوار آن جا کشیده شده است. اندازه 30 – 40 نفر می توانند داخل آن نماز بخوانند.

می گوید جدر جزء بیت است یانه؟

«قال نعم»

فرمود بله

«قَالَ قُلْتُ فما لهم لم یُدْخِلُوهُ فی الْبَیْتِ»

گفتم چرا این را داخل بیت نمی‌کنید؟

حضرت فرمود:

«إِنَّ قَوْمَکِ قَصَّرَتْ بِهِمْ النَّفَقَةُ قلت فما شَأْنُ بَابِهِ مُرْتَفِعًا قال فَعَلَ ذلک قَوْمُکِ لِیُدْخِلُوا من شاؤوا وَیَمْنَعُوا من شاؤوا»

تا این که می فرماید:

 «وَلَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثٌ عَهْدُهُمْ بِالْجَاهِلِیَّةِ فَأَخَافُ أَنْ تُنْکِرَ قُلُوبُهُمْ أَنْ أُدْخِلَ الْجَدْرَ فی الْبَیْتِ»

من بیم این دارم اگر حجر اسماعیل را وارد خانه کنم قوم تو از اسلام بیرون بیروند. أَنْ تُنْکِرَ قُلُوبُهُمْ.

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج2، ص573، ح1507 (نرم افزار الجامع الکبیر)

پرسش:

جدر یعنی چه؟

پاسخ:

عرض کردم به حجر اسماعیل جدر می گویند.

پرسش:

نمی شود دیوار حجر اسماعیل بگوییم؟

پاسخ:

نه، دیوار نیست جدر برای حجر اسماعیل مصطلح است.

«حدثنا عُبَیْدُ اللَّهِ بن مُوسَى عن إِسْرَائِیلَ عن أبی إِسْحَاقَ عن الْأَسْوَدِ قال قال لی بن الزُّبَیْرِ کانت عَائِشَةُ تُسِرُّ إِلَیْکَ کَثِیرًا فما حَدَّثَتْکَ فی الْکَعْبَةِ قلت قالت لی قال النبی صلى الله علیه وسلم یا عَائِشَةُ لَوْلَا قَوْمُکِ حَدِیثٌ عَهْدُهُمْ قال بن الزُّبَیْرِ بِکُفْرٍ لَنَقَضْتُ الْکَعْبَةَ فَجَعَلْتُ لها بَابَیْنِ بَابٌ یَدْخُلُ الناس وَبَابٌ یَخْرُجُونَ فَفَعَلَهُ بن الزُّبَیْرِ»

 الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج1، ص59، ح126 (نرم افزار الجامع الکبیر)

«قال بن الزُّبَیْرِ بِکُفْرٍ» چون تازه از کفر در آمدند هنوز اسلام در قلب این ها نفوذ نکرده است. اگر این طور نبود «لَنَقَضْتُ الْکَعْبَةَ» البته وقتی عبدالله ابن زبیر خلیفه شد حجر اسماعیل را وارد بیت کرد. دوباره که یزید پیروز شد حجر اسماعیل را جدا کردند.

بعد باز جالب است در صحیح مسلم دارد:

«لَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُو عَهْدٍ بِجَاهِلِیَّةٍ أو قال بِکُفْرٍ لَأَنْفَقْتُ کَنْزَ الْکَعْبَةِ فی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَجَعَلْتُ بَابَهَا بِالْأَرْضِ ولادخلت فیها من الْحِجْرِ»

باز در همین صفحه دارد:

«یا عَائِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَکِ حَدِیثُو عَهْدٍ بِشِرْکٍ لَهَدَمْتُ الْکَعْبَةَ فَأَلْزَقْتُهَا بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ لها بَابَیْنِ بَابًا شَرْقِیًّا وَبَابًا غَرْبِیًّا وَزِدْتُ فیها سِتَّةَ أَذْرُعٍ من الْحِجْرِ فإن قُرَیْشًا اقْتَصَرَتْهَا حَیْثُ بَنَتْ الْکَعْبَةَ»

صحیح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج2، ص969، ح1333

بعد سندی در شرحش بر نسائی می گوید:

«لولا قرب عهدهم بالکفر یرید أن الإسلام لم یتمکن فی قلوبهم»

اسلام هنوز در قلب مسلمانان جا نگرفته است.

 «فلو هدمت لربما نفروا منه»

اگر این جدر خانه خراب بشود و حجر اسماعیل وارد کعبه بشود این ها از اسلام متنفر می شوند و فرار می کنند.

حاشیة السندی على النسائی؛ اسم المؤلف: نور الدین بن عبدالهادی أبو الحسن السندی الوفاة: 1138، دار النشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب - 1406 - 1986، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبدالفتاح أبو غدة، ج5، ص214

این خیلی واضح و روشن است هیچ شکی در آن است. مطلب از صحیح بخاری و صحیح مسلم است. همان حدیث امام صادق (سلام الله علیه) که می فرماید: والله امر ما و حقانیت ما از این آفتاب روشن تر است. با این که آن همه احادیث را آتش زدند نقل حدیث را ممنوع کردند مثل تریاک کردند پدر ناقلین حدیث را در آوردند.

ناقلین حدیث را زندان کردند، شلاق زدند ابو درداء ها و امثال این ها را به خاطر نقل حدیث شلاق زدند و به زندان انداختند ولی باز این احادیث در لابلای احادیث این ها و در صحاح شان آمده است. این معجزه است!

یعنی خدای عالم می خواهد حجت را برای همه تمام کند فردای قیامت دیگر آن جوان سنی یا آن جوان شیعه یا جوان سلفی نگوید حجت بر من تمام نشد. این دیگر خیلی واضح و روشن است.

اصلا نیازی نیست که ما بیایم کتاب های شیعه را بررسی کنیم احادیث خلافت حضرت علی را بررسی کنیم تک تک این ها کافی است که ما درنگ کنیم و خدا را شکر کنیم که خدا نعمت بزرگ ولایت را به ما داده طرف مقابل هم یک مقدار فکر کند دنبال تحقیق و بررسی برود.

 از این طور مسائل الی ما شاء الله در صحاح شان است که حقانیت شیعه و بطلان دیگران را ثابت می کند.

قضیه عثمان را البته من در کتب اهل سنت پیدا نکردم ولی آقایانی که می گویند امیر المؤمنین استناد نکرد در مجامع شیعه دارند می گویند استناد نکرد. بحث مان بحث شیعه و سنی نیست بحث شیعه به شیعه است.

شما ببینید شیخ صدوق با سند صد در صد صحیح می گوید در مسجد پیغمبر در زمان خلافت عثمان بحث بود

«وَ فِی الْحَلْقَةِ أَکْثَرُ مِنْ مِائَتَیْ رَجُل‏»

بیش از دویست نفر در آن جا بودند

«فَمِنْهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ سَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ وَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ هَاشِمُ بْنُ عُتْبَةَ وَ ابْنُ عُمَرَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهما السلام) وَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ وَ مِنَ الْأَنْصَارِ أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ وَ زَیْدُ بْنُ ثَابِتٍ وَ أَبُو أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیُّ وَ أَبُو الْهَیْثَمِ‏ بْنُ التَّیِّهَانِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْلَمَةَ وَ قَیْسُ بْنُ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی أَوْفَى وَ أَبُو لَیْلَى وَ مَعَهُ ابْنُهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ...»

بعد دارد:

«وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) سَاکِتٌ لَا یَنْطِقُ لَا هُوَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِه‏»

هرکدام داشتند حرف می زدند انصار از فضائل خودشان می گفتند، مهاجرین از فضائل خودشان می گفتند. قبیله اوس از فضائل خودشان می گفت قبیله خزرج از فضائل خودش می گفت علی ساکت بود.

«فَأَقْبَلَ الْقَوْمُ عَلَیْهِ فَقَالُوا یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَتَکَلَّمَ»

چرا تو حرف نمی زنی؟

بعد حضرت مفصّل شروع می کند به بیان فضائل خودش:

«فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَیْثُ نَزَلَتْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ وَ حَیْثُ نَزَلَتْ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ وَ حَیْثُ نَزَلَتْ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَة...»

تا آن آن جا که دارد:

«فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیَّهُ أَنْ یُعْلِمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَایَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِی لِلنَّاسِ بِغَدِیرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ وَ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِی بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِی وَ ظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ تُکَذِّبُنِی فَأَوْعَدَنِی لأبلغها [لَأُبَلِّغَنَّهَا] أَوْ لَیُعَذِّبَنِّی ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِیَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَایَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ یَا عَلِیُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ هَذَا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَاءٌ کَمَا ذَا فَقَالَ وَلَاءٌ کَوَلَایَتِی مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً فَکَبَّر»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏1، ص 274- 275

کتاب سلیم بن قیس؛ نویسنده: هلالى، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئینى، محمد؛ ناشر: الهادى‏؛ ج‏2، ص 644

این نکته خیلی جالب است می گوید همان طور که قرآن گفت اقیمو الصلاة مبهم بود نمی دانستند چه کار بکنند حضرت آمد گفت:

«صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج72، ص279، باب 34 التشهد و أحکامه‏.

نماز صبح دو رکعت است قیام دارد رکوع دارد سجده دارد، تشهد دارد سلام دارد. فرمود:

(ثُمّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیلِ)

سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید!

سوره بقره (2): آیه 187

حضرت آمد تمام واجبات و مبطلات روزه را هم بیان کرد وقتی خدا فرمود:

 (إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ)

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

 تفسیر فرمود این ولایت را کما فسر الصلاة بیان کرد مثال خیلی قشنگی دارد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) می زند. بعد آمد آمد: «فَنَصَبَنِی لِلنَّاسِ بِغَدِیرِ خُمٍّ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ هَذَا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَلَاءٌ کَمَا ذَا فَقَالَ وَلَاءٌ کَوَلَایَتِی مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ»

یکی از سخنان باطل این آقا این است که می گوید اصلا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) برای این که مردم در انتخاب خلیفه آزاد باشند امام حسن را به عنوان خلیفه معین نکرد.

در کتاب کافی هست که انت خلیفتی یا انت امامی این ها منظور امام معنوی است. ما نفهمیدیم امام معنوی چه است و امام غیر معنوی چه است. این دو تا واژه جدیدا وارد قاموس فرهنگ اسلام شده است امامت دو دسته است یک امامت معنوی و دیگری امامت غیر معنوی!

پرسش:

این ها به شما تندرو می گویند

پاسخ:

همین است دیگر از ما تندتر امیر المؤمنین می گوید. «مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ» ایا این ولایت معنوی است؟

می گوید امیر المؤمنین کسی را برای خلافت انتخاب نکرد و مردم را آزاد گذاشت و حتی برای امام حسن چیزی که دال بر خلافت امام حسن باشد مطرح نکرد.

قبل از امیرالمؤمنین رسول اکرم در حدیث لوح حضرت زهرا که با هشت تا سند آمده با عبارت های مختلف آمده نام ائمه از حضرت امیر تا حضرت ولی عصر به اسم و مشخصاته آمده است.

ما عرض کردیم بیش از 300 روایت ما در منابع شیعه و سنی داریم که نام ائمه آمده است حالا من نمی دانم این اقایان بی سواد تشریف دارند این ها را ندیده اند یا دیده اند. ظاهر قضیه این است که دیده اند.

می گوید در کافی روایتی در رابطه با وصی و امام هست ولی این ها وصی و امام معنوی است! ما اولین بار بحث وصی و امام معنوی را از مفتی اعظم سوریه حسون که در این جا به مناسبت هفته وحدت آمده بود صحبت شد شنیدیم.

ایشان گفت ما معتقدیم که امیرالمؤمنین امام بوده ولی امام معنوی بوده است این را اولین بار من از ایشان شنیدم.

پرسش:

در سیاست امام نبوده است

پاسخ:

سیاست نه، امامت سیاسی مال خلفاء بوده امام معنوی هم مال امیرالمؤمنین بوده است.

پرسش:

شاید امام جماعت بوده است

پاسخ:

امام جماعت هم نبود، امام جماعت خودشان بودند، همه کارها دست خودشان بود امام جمعه هم خودشان بودند امام جماعت هم خودشان بودند. حالا این که امام معنوی مراد چه است ما نمی دانیم.

بعضی حرف ها قلب انسان را به درد می آورد. ببینید یک سری مثل این شیرازی ها و امثال این ها هستند در فضای مجازی نوشته بودند ما حرم حضرت رقیه رفته بودیم اقای قزوینی را در قنوت مان لعنت کردیم ایشان یک طوری حرف می زند که خوشایند سنی ها باشد.

تقریبی ها هم می آیند می گویند آقای قزوینی تندرو هست و خیلی محکم از اهل بیت دفاع می کند و سنی ها از این حرف ها رنجیده خاطر می شوند. خیلی جالب است تعبیرشان این است که سنی ها رنجیده خاطر می شوند چون نمی توانند جواب بدهند این ها رنجیده خاطر می شوند بعد وحدت ضربه می بیند.

نمی دانم یک روز یکی از اعاظم زنگ زد ما خدمت شان رفتیم گفت فلان قضیه... اشاره ای داشتند که صلاح نیست بگوییم گفت برای این قضیه برای مناظره فلانی باید برود گفتم اقای قزوینی خیلی قوی و محکم از اهل بیت دفاع می کند بعد که این طور باشد این وهابی ها جواب نمی توانند بدهند و دل آزرده می شوند و این باعث می شود وحدت ما بهم بخورد.

پرسش:

با وهابی که وحدت نداریم

پاسخ:

بله. پس اگر این طور باشد این مؤمن الطاق و هشام ابن سالم و هشام ابن حکم و امثال این ها (که مناظره می کردند و اهل سنت را ناراحت می کردند کار درستی نمی کردند!) باز یکی از اقایان گفته بود اقای قزوینی دارد شاگردانش را خروس جنگی تربیت می کند. گفتم ما اگر خروس جنگی تربیت می کنیم امام صادق شیر تربیت می کرده است. مثل هشام ابن حکم که با آن مرد شامی مناظره کرد فرمود:

آن چنان هشام استدلال محکم و قوی کرد که فرصت آب دهن فرو بردن را هم از تو گرفت. یا آن شاگرد امام عسکری که رفت با آن سنی می گفت شیخین افضل از امیرالمؤمنین هستند رفت آن چنان محکم مناظره کرد

«لَا یَدْرِی فِی السَّمَاءِ هُوَ، أَوْ فِی الْأَرْض‏»

این فرد نمی دانست در آسمان است یا در زمین است.

التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری (علیه السلام)؛ نویسنده: حسن بن على علیه السلام، امام یازدهم، محقق /مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص353

اگر ما خروس جنگی تربیت می کنیم ائمه (علیهم السلام) شیر جنگی تربیت می کردند. اصلا کار ما با کار ائمه تفاوتش از زمین تا آسمان است. من نمی دانم اصلا این اقایان دیدند یا ندیدند.

غرض این است که فردای قیامت پیش حضرت زهرا یعنی بنده خودم بی پرده بگویم فردا محکمه عدل شروع بشود من اول شکایتم از شیعیان است قبل از این که از وهابی ها و سنی ها شکایت کنم از این شیعیان شُل و تنبل شکایت می کنم.این ها می خواهند که مرغ تربیت کنیم هر خروس آمد رویش بنشیند.

در هر صورت...

ببینید این ها می آیند یک دسته گلی به آب می دهند و افکار دیگران را هم آلوده می کنند این ها هم تصور می کنند که بله فلان آقا آمریکا رفته و آن جا دارد تدریس می کند اطلاعات بزرگی هم دارد هر مطلبی در کتابش می آورد ده تا بیست تا هم مدرک می آورد.

یکی از اقایان مراجع بزرگوار که نمی خواهم نامش را ببرم می گفت یکی از کتاب های مدرسی را دیدم، دیدم یک مطلب وقتی می آورد ده تا دوازده تا حتی بیست تا مصدر برایش می آورد. گفتم حاج آقا این هنر نیست الان کامپیوتر است و خیلی راحت است شما در یک آنی با این امکانات می توانی این کار را بکنی.

من آن روز برای طلبه ها دوستانی که بودند شاهد بودند در نرم افزار مکتبه اهل بیت «کنت مولاه» را سرچ کردم در ظرف یک ثانیه در یک دو دهم ثانیه از بیست و هفت هزار منبع به من آدرس داد.

شما بیا از این ها سی موردش را انتخاب کن، آن کسی که خبر ندارد می گوید این اقا چقدر آدم باسوادی است چقدر اطلاعات دارد بیست تا سی تا مصدر داده است.

بعضی وقت ها بزرگواران ما در این فاز نیستند تصور می کنند این مطالبی که دارند می آورند رفته این ها را بررسی کرده کتاب مطالعه کرده و...

بعد بخش دیگری که است دوستان صحبت کردند مناشده امیرالمؤمنین به غدیر در دوران خلافتش اصلا یک فصل دیگری است امیرالمؤمنین شش – هفت فصل در رابطه با استناد به غدیر داشته یک فصلش قضیه رحبه است. آقایان تمام آن پنج – شش تا را رها کردند فقط این را گرفتند

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

 

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها