2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
بررسی عبارات «اذ اتبعتموها» و «فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا» در حدیث ثقلین
کد مطلب: ١٥٢٩٧ تاریخ انتشار: ١٩ آبان ١٤٠١ - ١٨:٤٧ تعداد بازدید: 1504
حبل المتین » عمومی
بررسی عبارات «اذ اتبعتموها» و «فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا» در حدیث ثقلین

حبل المتین 20-06-1401

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

20/06/1401

موضوع: بررسی عبارات «اذ اتبعتموها» و «فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا» در حدیث ثقلین

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

اشعار جانسوز در  غربت و مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته در بررسی واژگان حدیث ثقلین

بررسی واژه «اذ اتبعتموها» در حدیث شریف ثقلین

خیانتی آشکار در گزارش حدیث ثقلین، با تغییر «عترتی» به «سنتی»!

بررسی واژه «فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا» در حدیث شریف ثقلین

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم و العن اعدائهم السلام علیک یا حبل الله المتین و صراطه المستقیم یا امیرالمؤمنین

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان پیروان و عاشقان و موالیان مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (صلوات الله علیه) در هر نقطه‌ای از جهان.

پیشاپیش عرض تسلیت و تعزیت دارم فرارسیدن ایام اربعین حسینی را به محضر مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همچنین خدمت شما دوستداران و عاشقان و سینه سوختگان حضرتشان.

در خدمت شما هستیم با برنامه دیگری از سلسله برنامه‌های «حبل المتین» ویژه درس‌هایی از امامت و ولایت از شهر مقدس قم جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

همچون هر برنامه استفاده می‌کنیم از کارشناس ارجمند استاد معظم جناب آیت الله حسینی قزوینی و از مباحثشان استفاده می‌کنیم. حاج آقا سلام علیکم، خیلی خوش آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش آرزو می‌کنم.

ایام اربعین سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت به ویژه شما بینندگان گرامی تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

خدا را به قلب‌های شکسته آل الله سوگند می‌دهم فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک نموده و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد.

اشعار جانسوز در  غربت و مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

ما طبق برنامه همیشگی یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) أم المصائب می‌کنیم.

شرمنده‌ام ز شوهر مظلوم خود علی

دست شکسته حامی مولا نمی‌شود

بر روی قبر من بنویسید دوستان

سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود

خداوند عالم در قرآن کریم می‌فرماید:

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

سوره شوری (42): آیه 23

در کتاب «فضائل الصحابه» اثر «احمد بن حنبل» جلد دوم صفحه 669 آمده است که وقتی این آیه نازل شد از حضرت سؤال کردند: مراد از (الْقُرْبی) که اجر رسالت قرار داده شده است چه کسانی هستند؟! حضرت فرمودند:

«علی وفاطمة وابناها علیهم السلام»

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 669، ح 1141

بر روی قبر من بنویسید دوستان

سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود

بر باب خانه‌ام بنویسید رهبری

مثل امام فاطمه تنها نمی‌شود

جز طفل من که یار علی گشت پشت در

شش ماهه‌ای فدایی بابا نمی‌شود

من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت

زهرا چرا ز روی زمین پا نمی‌شود

سقط جنین و سیلی و ضرب و غلاف تیغ

این احترام أم ابیها نمی‌شود

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

السلام علی الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)

احسنتم، طیب الله أنفاسکم. جناب استاد در جلسه پنجاه و یکم از درس‌هایی از امامت و ولایت هستیم. جسارتا ابتدا خلاصه‌ای از مباحث گذشته را بفرمایید تا ان شاءالله وارد سؤالات جدید شویم.

خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته در بررسی واژگان حدیث ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

بحث ما در خصوص یکی از احادیث مهم و اساسی در ولایت امیرالمؤمنین و اهلبیت عصمت و طهارت بود. حدیث ثقلین که به صورت متواتر نقل شده است. کتاب «صحیح مسلم» حدیث 2408 بحث ثقلین را مطرح می‌کند و می‌نویسد:

«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ أَوَّلُهُمَا کتَابُ اللَّهِ فیه الْهُدَی وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکوا بِهِ فَحَثَّ علی کتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فیه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1873، ح 2408

ما عرض کردیم این روایات در صحاح و مسانید و سنن اهل سنت و کتب تفاسیر با سندهای صحیح آمده است. ما واژگانی که در این حدیث آمده است را بررسی کردیم. یکی از واژگان این بود که در این روایت آمده است:

«لن تضلوا بعده أبدا»

بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 132، باب منه جامع فیمن یحبه ومن یبغضه

من گمان می‌کنم رسول اکرم چیزی مهم‌تر از این ندارد. حضرت در موارد بسیاری این قضیه را فرمودند. رسول گرامی اسلام در برگشت از طائف، در عرفه، در غدیر، در مدینه و در آخرین لحظات عمر شریفشان حدیث ثقلین را فرمودند.

ما کمتر روایتی داریم که به اندازه حدیث ثقلین با واژه‌های مختلف اینطور تکرار شده باشد. یکی از واژگان حدیث ثقلین «لن تضلوا بعده أبدا» بود. این بدان معناست که تنها راه بیمه شدن از گمراهی چنگ زدن به قرآن و اهلبیت است.

واژه دوم «لن یتفرقا» بود، به این معنا که کتاب قرآن و اهلبیت از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در قیامت کنار حوض کوثر نزد پیغمبر اکرم جمع شوند. مادامی که قرآن کریم روی زمین هست، اهلبیت هم در کنار قرآن کریم هستند.

اگر کسی بگوید که قرآن هست ولی اهلبیت نیست، یا باید به طور کلی روایات را انکار کند که انکار متواتر کفر است. «ابن تیمیه» هم در این زمینه می‌نویسد:

«وَأَمَّا مَنْ أَنْکرَ مَا ثَبَتَ بِالتَّوَاتُرِ وَالْإِجْمَاعِ فَهُوَ کافِرٌ»

مجموعة الفتاوی، ابن تیمیة، چاپ: طبعة الشیخ عبد الرحمن بن قاسم، ص 109، فَصْلٌ: وَلَا بُدَّ مِن التَّنْبِیهِ عَلَی قَاعِدَةِ تَحَرُّک الْقُلُوبِ إلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ

یا باید نستجیر بالله بگوید که پیغمبر اکرم درست نگفته است و پیغمبر اکرم را متهم به کذب کنند که این هم سر از کفر درمی آورد. در حقیقت این قضیه به قول منطقی‌ها معدومة الطرفین است، به این معنا که هر طرف را بگیرند سر از کفر درمی آورد.

ان شاءالله به این قضایا می‌رسیم که بعضی افراد آن را به «کتاب الله و سنتی» تبدیل کردند، اما یک روایت صحیح در این زمینه نداریم. ما به این قضیه می‌رسیم و مفصل بحث می‌کنیم.

«حاکم نیشابوری» حدیث ثقلین و کتاب و عترت را با سند صحیح آورده است، اما وقتی به کتاب و سنت می‌رسد می‌گوید که این سند غریب و غیر آشنا هست.

همچنین بعضی افراد نظیر «سقاف» می‌گوید که این از دروغ‌هایی است که بنی امیه آن را ساخته‌اند برای مقابله با حدیث قرآن و عترت. ما آن را سر جای خود بحث می‌کنیم. ما در ادامه واژه:

«إن تمسکتم به»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 132، باب منه جامع فیمن یحبه ومن یبغضه

در حدیث ثقلین آمده است که اگر به قرآن و اهلبیت تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید. ما بررسی کردیم که مراد از «تمسک» چیست. آیا تنها دانستن اسامی ائمه اطهار و محبت و دوست داشتن اهلبیت مصداق بارز «تمسک» است؟!

ما شکی نداریم که اهل سنت همگی بالاتفاق ائمه اطهار را دوست دارند. حال وهابی‌ها قدری بغض اهلبیت را در دل دارند و حرف‌هایی می‌زنند، البته نه تمامی وهابی‌ها. عده خاصی از وهابی‌ها بغض امیرالمؤمنین و اهلبیت را در دل دارند که ما کاری با آنها نداریم.

حال سؤال اینجاست که آیا تمسک تنها به معنای دوست داشتن است یا به معنای چنگ زدن است!! ما آیاتی نظیر:

(فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی)

بنا بر این، کسی که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است.

سوره بقره (2): آیه 256

را بیان کردیم و مفصل در این زمینه صحبت کردیم. در بعضی از روایات واژه «أخذتم» آمده است و می‌نویسد:

«إن أخذتم به»

سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، (لمکتبة المعارف)، ج 4، ص 355، ح 1761

این بدان معناست که تمام معارف دینی خود را از قرآن کریم و اهلبیت بگیرید. حال معارف دینی در مسائل اعتقادی است، توحید است، نبوت است، امامت است، معاد است، عدل است یا در مسائل احکام است یا در مسائل اخلاقی است یا در مسائل سیاسی است.

حضرت موضوع تعیین نکردند و تنها «إن أخذتم به» را به کار بردند. این‌ها واژه‌هایی بود که ما در گذشته درباره آن صحبت کردیم.

ما داریم واژه به واژه جلو می‌رویم تا ببینیم پیام حدیث ثقلین چیست. رسول اکرم که این همه تأکید داشتند و با واژگان مختلف و تعابیر مختلف و در مکان‌های متعدد می‌خواستند چه چیزی را مطرح کنند و حدیث ثقلین چه پیامی دارد.

مجری:

اتفاقاً سؤالات من هم حول همین واژگان هست. امروز قرار است که در این برنامه پیرامون همین واژگان صحبت کنیم. الآن دو واژه و دو لفظ «تمسکتم» و «أخذتم» را بیان کردید.

بنا به نقلی در احادیث اهل سنت عبارت «اذ اتبعتموها» آمده است. ما می‌خواهیم این واژه چه بار معنایی دارد و تفاوت آن با «تمسک» و «أخذ» چیست.

بررسی واژه «اذ اتبعتموها» در حدیث شریف ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

همانطور که حضرتعالی فرمودید در منابع اهل سنت این واژه آمده است. ما هر مطلبی می‌آوریم مقید هستیم بررسی سندی کنیم.

همچنین اگر یکی از بزرگان اهل سنت گفتند روایت صحیح است این مطلق به صحیح است و نمی‌توان آن را زیر سؤال برد.

به عنوان مثال ممکن نیست «البانی» بگوید روایت صحیح است، اما شخص دیگری ادعا کند که روایت صحیح نیست. این همانند این است که «شیخ طوسی» بگوید روایت صحیح است، اما شخص دیگری ادعا کند که روایت صحیح نیست.

در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد سوم صفحه 118 نقل شده است که رسول اکرم در بین مکه و مدینه در خطبه غدیر این مطلب را بیان فرمودند.

پیغمبر اکرم این حدیث را هم در غدیر فرمودند و هم در عرفات. خطبه عرفات رسول گرامی اسلام مفصل است. ان شاءالله ما روزی تمام روایاتی که در عرفات آمده است را مفصل عرض خواهیم کرد. در این کتاب آمده است که حضرت در خطبه غدیر فرمودند:

«ثم قام خطیبا فحمد الله وأثنی علیه و ذکر و وعظ»

سپس حضرت سخنرانی کردند و بعد از حمد و ثنای الهی تذکراتی داد و موعظه‌هایی کرد.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 118، ح 4577

ما بارها گفتیم که رسول اکرم در غدیر خم، خطبه خواندند، حدیث نفرمودند. بنا به دقتی که هست و محاسباتی که انجام شده است واقعه غدیر خم اواخر اسفند یا اوایل فروردین بوده است.

آن زمان فاصله میان ظهر و عصر حدود سه ساعت است. روزهایی که کوتاه است فاصله کم می‌شود، اما روزهایی که طولانی است فاصله بیشتر می‌شود.

ما دقیقاً آخر اسفند یا اوایل فروردین را محاسبه کردیم و دیدیم حدود سه ساعت فاصله میان ظهر و عصر است. فرض بفرمایید حضرت سی ثانیه تا دو دقیقه حمد و ثنای الهی گفته است. بعد دارد:

«وذکر»

حضرت چه تذکراتی دادند؟! چرا نوشته نشده که تذکرات حضرت چه بوده است؟! ما سؤال می‌کنیم و آقایان باید به ما جواب بدهند. چرا «وذکر» تنها به صورت مبهم آمده است؟! تذکر غیر از موعظه است!!

«موعظه» این است که حضرت فرموده باشند: ای مردم! مراقب باشید به زن و فرزند خود ظلم نکنید، حقوق همسایه را مراعات کنید، غیبت نکنید، دروغ نگویید.

در مقابل، «تذکر»، اعلان خطر هست. به عنوان مثال می گویند فلان شخص از رئیس اداره تذکر گرفت. رئیس جمهور به فلان شخص تذکر داد. در حقیقت شخص اعلان خطری کرد و گفت: اگر این کار را انجام دهی این مجازات هم در کنار آن هست.

شاید رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در آنجا حدیث افتراق امت را بیان کرده بودند و فرمودند:

«وتفترق أمتی علی ثلاث وسبعین ملة کلها فی النار إلا ملة واحدة»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 218، ح 444

ما به این، «تذکر» می گوییم. وقتی حضرت می‌فرمایند تنها یک فرقه اهل نجات است و سایر فرقه‌ها در آتش جهنم است، این «تذکر» می‌شود. همچنین روایت:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

هرکسی بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

یا:

«من فَارَقَ عَلِیا فَارَقَنِی وَمَنْ فَارَقَنِی فَارَقَ اللَّهَ»

هرکسی از علی جدا شد از من جدا شده است و هرکسی از من جدا شد از خدا جدا شده است.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 12، ص 423، ح 13559

و:

«وَمَنْ أَبْغَضَ عَلِیا فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَمَنْ أَبْغَضَنِی فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ»

هرکسی بغض علی را در دل داشته باشد بغض مرا در دل دارد و هرکسی بغض مرا در دل داشته باشد بغض خدا را در دل دارد.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 23، ص 380، ح 901

و:

«من سب علیا فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله»

هرکسی علی را سب کند مرا سب کرده است و هرکسی مرا سب کند خدا را سب کرده است.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 14، ص 132، ح 1566

ما به این شیوه، «تذکر» می گوییم، به این معنا که اگر این کار را انجام دهید، این خطر و این مشکل برای شما به وجود خواهد آمد. حال تذکرات رسول گرامی اسلام را در روز غدیر نیاورده‌اند، چکار کنیم!؟

من بارها هم عرض کردم بعد از بررسی‌هایی که داشتیم که خطبه رسول اکرم را نقل کرده باشند، دیدیم اولین کسی که تقریباً مفصل‌ترین خطبه را نقل کرده است «طبرانی» متوفای 360 هجری است که در کتاب «معجم الکبیر» جلد سوم آمده است.

بنابراین «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» در ادامه روایت می‌نویسد:

«فقال ما شاء الله أن یقول»

پیغمبر اکرم هرچه مشیت خداوند تعلق گرفته بود را بیان کردند.

بازهم آقایان نیاوردند که مراد از مشیت الهی چیست و تنها به صورت سربسته بیان کردند. من نمی‌دانم این آقایان فردای قیامت چه پاسخی دارند.

«ثم قال أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما وهما کتاب الله وأهل بیتی عترتی»

سپس فرمودند: ای مردم! من در میان شما دو چیز می‌گذارم که اگر از آنها تبعیت کنید گمراه نمی‌شوید. آن دو چیز کتاب خدا و عترت من اهلبیت من است.

تبعیت به معنای پیروی کردن و به گفتار قرآن کریم و اهلبیت عمل کردن است.

«ثم قال أتعلمون إنی أولی بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرآت قالوا نعم فقال رسول الله من کنت مولاه فعلی مولاه وحدیث بریدة الأسلمی»

ایشان در مورد سند روایت می‌نویسد:

«صحیح علی شرط الشیخین»

این روایت صحیح است و شرایط مسلم و بخاری را دارد.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 118، ح 4577

جالب اینجاست که «ذهبی» هم در پاورقی می‌نویسد: شرایط «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» در این روایت هست.

آقایان اهل سنت معتقدند که اگر روایتی را «حاکم نیشابوری» و «ذهبی» تصحیح کند، به منزله ورود روایت در کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. گرچه ایشان می‌نویسد که شرایط هردو را هم دارد.

آقای «ابن عساکر» که متوفای 571 هجری است، در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 صفحه 216 همین روایت را می‌آورد به طوری که این واژه به صورت «إذا اتبعتموهما» آمده است و می‌نویسد:

«یا أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إذا اتبعتموهما کتاب الله وأهل بیتی عترتی»

ای مردم! من در میان شما دو چیز به امانت می‌گذارم، هرگز گمراه نمی‌شوید تا زمانی که از آنها تبعیت کنید. کتاب خدا و اهلبیت من.

تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 216، باب آخر الجزء الحادی والخمسین بعد الثلاثمائة

مفهوم روایت به این معناست که در ظرف زمانی که از این دو امانت تبعیت کنید گمراه نمی‌شوید. در ظرف زمانی که از آنها تبعیت نکنید گمراه می‌شوید. این مطلب بسیار واضح و روشن است.

آقای «ابن حجر هیتمی» یا «ابن حجر مکی» مطلبی در این زمینه آورده است. «ابن حجر عسقلانی» متوفای 852 هجری است و «ابن حجر مکی» متوفای 974 هجری است. ایشان در کتاب «الصواعق المحرقه» صفحه 439 می‌نویسد:

«وفی روایة صحیحة إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن تبعتموهما»

در روایت صحیح آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: من در میان شما دو چیز به امانت می‌گذارم و اگر از آنها تبعیت کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

«وهما کتاب الله وأهل بیتی عترتی»

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 439، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم

در روایت قبل «إذا اتبعتموهما» آمده بود، اما در این روایت «إن تبعتموهما» آمده است. «إن» شرطیه است، به معنای اینکه شرط گمراه نشدن شما پیروی از قرآن و اهلبیت است. هر لحظه‌ای که این تبعیت و پیروی قطع شود گمراهی حاکم خواهد شد.

ایشان در ادامه می‌نویسد: حاصل بحث این است که رسول اکرم که این همه اصرار کرده است در موارد متعدد بحث تمسک به کتاب و اهلبیت را مطرح کرده است، نشانگر این است که همگی تا قیام قیامت هستند.

البته روایات دیگری هم در این زمینه هست، اما ما به همین دو سه مورد اکتفا می‌کنیم. هرسه روایت هم صحیح بود. «حاکم نیشابوری»، «ذهبی» و «ابن حجر مکی» هرسه می گویند روایت صحیح است.

مجری:

یعنی اگر بخواهیم تبعیت را هم بگیریم، بازهم از لحاظ معنایی خللی وارد نمی‌کند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. این بدان معناست که اگر شما تبعیت کنید هرگز گمراه نمی‌شوید و اگر تبعیت نکنید گمراه می‌شوید.

تبعیت چیست؟! ما بارها گفتیم که جوان شیعه در طول سال پیشانی‌اش به مهر نمی‌خورد، یک رکعت نماز نمی‌خواند یا ماه رمضان روزه نمی‌گیرد. ملاحظه کنید ما چقدر آیات در رابطه با نماز و روزه و زکات و حقوق مالی داریم.

ما خیلی رُک می گوییم و برایمان فرقی نمی‌کند که شخصی شیعه باشد یا سنی باشد. حدیث ثقلین می‌فرماید که اگر به کتاب و قرآن تبعیت نکنید و از آنها پیروی نکنید، گمراه می‌شوید.

در قرآن کریم بیش از پنجاه مورد آیه در رابطه با نماز آمده است. آیا وقتی نماز نمی‌خوانم، در ماه محرم «یا حسین، یا حسین» بگویم از من پذیرفته است؟!

این در حالی است که امام حسین در روز عاشورا در بحران جنگ که تیر از زمین و زمان می‌بارید، هنگام ظهر نماز جماعت خواندند. تعدادی از صحابه هنگام نماز خواندن امام حسین سینه خود را در برابر تیر دشمن سپر کردند و به شهادت رسیدند.

حضرت سیدالشهدا در بحرانی‌ترین زمان عمر مبارکشان نماز خود را ترک نکردند. بنده گمان می‌کنم در تاریخ بشریت بحرانی‌تر از شب یازدهم محرم وجود ندارد.

مجری:

شام عاشورا.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. در تاریخ بشریت کسی بحرانی‌تر از شب یازدهم محرم بیان نکرده است. شب یازدهم محرم در یک طرف جنازه هفتاد و سه عزیز بر زمین افتاده، در یک طرف خیمه‌های نیم سوخته است که پناهگاهی ندارند و از طرف دیگر دشمن هلهله و شادی می‌کند.

از طرفی حضرت زین العابدین به قدری بیماری شدیدی داشتند که حتی لشکریان دشمن از به شهادت رساندن حضرت منصرف شدند و گفتند که او تا یک ساعت دیگر جان می‌دهد. در این بحرانی‌ترین شب تاریخی حضرت زینب کبری نماز شب خود را ترک نکرد!!

شیعه‌ای که می‌گوید من تابع اهلبیت هستم، تبعیت را معنا کند! آیا تبعیت تنها به این معناست که من اهلبیت را دوست داشته باشم؟! حال ما نمی‌گوییم دوست داشتن بد است. دوست داشتن خیلی خوب است و سر جای خود خوب است، اما آنچه مراد حدیث ثقلین است که می‌فرماید: «إن اتبعتموهما» و «إذا اتبعتموهما» مراد پیروی کردن از قرآن و اهلبیت است.

مجری:

هردو باهم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، هردو. همچنین عزیز اهل سنت تمام روایاتی که از اهلبیت (علیهم السلام) به ما رسیده است را کنار گذاشته و به سراغ امثال «ابوهریره» رفته است.

آقای «محمد بن اسماعیل بخاری» متوفای 256 هجری از آقای «ابوهریره» نزدیک به چهارصد و شصت روایت آورده است، اما از امیرالمؤمنین تنها بیست و نُه روایت آورده است.

او از عایشه همسر پیغمبر اکرم دویست و چهل و اندی روایت آورده است، اما از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تنها یک روایت آورده است. آیا مصداق بارز: «یا أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إذا اتبعتموهما کتاب الله وأهل بیتی عترتی» این هست؟!

آقایان به مقدمه کتاب «فتح الباری» صفحه 481 مراجعه کنند. ایشان طبق حروف الفبا روایت آورده است. عزیزان ملاحظه کنند ایشان از علی بن أبی طالب چقدر روایت آورده است و در مقابل از «ابوهریره» چقدر روایت آورده است.

آیا متابعت از اهلبیت به این معناست؟! همچنین آقای «ابن حزم أندلسی» متوفای 456 هجری کتابی به نام «اسماء الصحابة الروات» دارند.

ایشان در این کتاب نقل می‌کند که ما مجموعاً از «ابوهریره» پنج هزار و هفتصد روایت داریم، اما از علی بن أبی طالب پانصد و هفتاد روایت داریم. او می‌گوید که از میان روایات علی بن أبی طالب پنجاه روایت بیشتر صحیح نیست و مابقی همگی ضعیف است!!

«مالک» هم می‌گوید که ما روایت صحیح از علی بن أبی طالب یک مورد هم نداریم. آیا معنای تبعیت از اهلبیت این است؟!

مجری:

یا اینکه اصلاً امیرالمؤمنین را جزء اهلبیت به حساب نیاورند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقایان تا اواسط قرن سوم امیرالمؤمنین را جزء خلفا به حساب نمی‌آوردند. اگر حضرت را جزء خلفا می‌آوردند که نمی‌توانستند آن بزرگوار را بالای منابر سب کنند. اگر حضرت را جزء صحابه می‌آوردند، نمی‌توانستند آن بزرگوار را سب کنند!!

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. قدری توقف داشته باشیم و میان برنامه‌ای ببینیم، ان شاءالله برمی گردیم و سؤالات دیگری را حول واژگان دیگر همین حدیث مطرح خواهیم کرد.

صلی الله علیک یا أبا عبدالله

عرض آرزوی قبولی طاعات و عبادات و عزاداری‌های شما عزیزان. عزیزانی که به زیارت اربعین مشرف شدند، التماس دعای خیر و دعای فرج داریم. عزیزانی که مشرف نشدند ان شاءالله به زودی زود قسمت و نصیبشان شود این زیارت بابرکت.

همچنان با برنامه «حبل المتین» در خدمت شما هستیم ویژه بررسی واژگان حدیث ثقلین از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و در خدمت استاد گرامی آیت الله حسینی قزوینی هستیم.

حاج آقا در بخش اول برنامه اشاره فرمودید به برخی از تعابیر و واژگانی که در حدیث ثقلین آمده است و موضوع تبعیت را بیان فرمودید. حال در برخی از روایات جمله دیگری آمده است و نقل شده است که حضرت می‌فرماید:

«ان اعتصمتم بهما لن تضلوا»

در حقیقت واژه «ان اعتصمتم» آمده است. در این زمینه بفرمایید که منظور از واژه «ان اعتصمتم» چیست.

خیانتی آشکار در گزارش حدیث ثقلین، با تغییر «عترتی» به «سنتی»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نسبت به واژه «ان اعتصمتم بهما» در کتاب «متقی هندی» متوفای 975 هجری مطلبی در این زمینه آمده است. ایشان در کتاب «کنزالعمال» تمامی روایات اهل سنت را به صورت خلاصه بیان کرده است. آقای «متقی هندی» کار بسیار خوبی کرده است.

کتاب ایشان همانند کتاب «وسائل الشیعه» نزد ما شیعیان است که به صورت مفصل آورده است، اما ایشان قدری مختصر آورده است. «متقی هندی» سندها را حذف کرده و صحت و ضعف روایت را مطرح کرده است.

ایشان در جلد اول صفحه 107 می‌نویسد حدیث 948 صحیح است که رسول اکرم فرمود:

«ترکت فیکم ما لن تضلوا إن اعتصمتم کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نمی‌شوید؛ کتاب خدا و عترت من اهل بیتم.

ایشان در مورد سند روایت می‌نویسد:

«ش والخطیب فی المتفق والمفترق عن جابر»

ابن ابی شیبه و خطیب در کتاب المتفق و المفترق از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است.

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، اسم المؤلف: علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419 هـ-1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ج 1، ص 107، ح 948

من همین امروز که داشتم می‌گشتم، دیدم اولاً چاپی که جدیداً از کتاب «المتفق و المتفرق» اثر «خطیب بغدادی» است آمده «لن تضلوا إن اعتصمتم کتاب الله وعترتی أهل بیتی» به «لن تضلوا إن اعتصمتم کتاب الله و سنتی» تبدیل کرده است.

این قضیه خیلی برایم عجیب بود. در حالی که «متقی هندی» متوفای 975 هجری است و متعلق به اواخر قرن دهم هجری است. در دقت ایشان کسی شک ندارد، اما متأسفانه چنین کاری صورت گرفته است.

ایشان از قول «ابن ابی شیبه» نقل کرده است و «ش» عبارت از کتاب «المصنف» اثر «ابن ابی شیبه» است. در چاپی که کتاب «ابن ابی شیبه» آورده است هم عبارت «لن تضلوا إن اعتصمتم کتاب الله و سنتی» آمده است.

خیلی عجیب است. من دیدم در بعضی از کتب فقهی اهل سنت نظیر «المغنی» اثر «ابن قدامه» و دیگران هم کلمه «إن اعتصمتم» را آوردند و به جای «کتاب الله وعترتی أهل بیتی» عبارت «کتاب الله و سنتی» را آوردند.

من نمی‌دانم آقایانی که «کتاب الله و سنتی» می گویند به دنبال چه هستند!! آیا می‌خواهند سنت را در برابر اهلبیت قرار بدهند؟! این افراد در جهل مرکب هستند، زیرا اهلبیت و ائمه اطهار (علیهم السلام) غیر از سنت چیز دیگری نمی‌فرمایند.

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در ابتدای کتاب «جامع أحادیث الشیعه» هفتاد و یک روایت از ائمه اطهار آورده است که فرموده بودند: ما هر حدیثی می گوییم از پدرمان و پدرمان از پدرانشان و پدرانمان از جدمان امیرالمؤمنین و ایشان از رسول الله شنیدند.

اگر امام صادق سند روایت را مطرح کند یا نکند، می‌فرماید که سند من این است. من می‌خواستم این بخش را برای بعد بگذارم، اما به قدری از ائمه اطهار روایات در این زمینه داریم که آن بزرگواران ناراحت بودند از این کاری که آقایان کردند.

در کتاب «کافی» آمده است که امام صادق (علیه السلام) به «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتیبة» می‌فرمایند:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم صحیح را غیر از دودمان ما از هیچ جا نمی‌توانید پیدا کنید.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3

بازهم روایت بعد از قول امام باقر (علیه السلام) است که حضرت می‌فرمایند:

«فَلْیشَرِّقِ الْحَکمُ وَ لْیغَرِّبْ أَمَا وَ اللَّهِ لَا یصِیبُ الْعِلْمَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ بَیتٍ نَزَلَ عَلَیهِمْ جَبْرَئِیل»

اگر حکم بن عتیبه شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارد به خدا سوگند نمی‌تواند علم شریعت را بیابد مگر از نزد ما اهلبیت که جبرئیل بر او نازل شده است.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 400، ح 4

روایت از نظر سند کاملاً صحیح است. بنده صحت روایت را هم خدمت آقایان عرض کنم. «مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» جلد چهارم صفحه 309 وقتی به حدیث اول «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا» می‌رسد، می‌نویسد:

«الحدیث الثالث: صحیح»

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 4، ص 309، باب الحدیث 3

ایشان وقتی به روایت چهارم می‌رسد، می‌نویسد:

«الحدیث الرابع: صحیح»

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 4، ص 309، باب الحدیث 4

جالب این است که در اینجا روایت بسیار عجیبی آمده است. آقایانی که «کتاب الله و سنتی» می گویند، به این روایت گوش بدهند.

بازهم در کتاب «کافی» جلد اول دو روایت آمده است که هردو صحیح و معتبر است. تعدادی از مردم کوفه خدمت امام صادق (علیه السلام) بودند که حضرت فرمود:

«عَجَباً لِلنَّاسِ»

از اهل سنت تعجب می‌کنم.

معمولاً اطلاق واژه «لِلنَّاسِ» به اهل سنت است.

«أَنَّهُمْ أَخَذُوا عِلْمَهُمْ کلَّهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ فَعَمِلُوا بِهِ وَ اهْتَدَوْا»

آن‌ها معتقدند که علمشان را از پیغمبر اکرم گرفتند و به آن عمل کردند و هدایت یافتند.

«وَ یرَوْنَ أَنَّ أَهْلَ بَیتِهِ لَمْ یأْخُذُوا عِلْمَهُ»

و تصور می‌کنند که اهلبیت پیغمبر اکرم از علم حضرت بهره نبردند.

«وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیتِهِ وَ ذُرِّیتُهُ فِی مَنَازِلِنَا نَزَلَ الْوَحْی وَ مِنْ عِنْدِنَا خَرَجَ الْعِلْمُ إِلَیهِمْ »

ما اهلبیت و ذریه پیغمبر اکرم هستیم. در منزل ما وحی نازل شده است و اگر علمی به دست آنها رسیده از ناحیه ما بوده است.

«ابن تیمیه» می‌گوید: چشم دهر، شخصی همانند امام صادق ندیده است. بزرگان ما نظیر «ابوحنیفه» و «مالک» و شخصیت‌های برجسته ما همگی شاگرد امام صادق بودند.

«أَ فَیرَوْنَ أَنَّهُمْ عَلِمُوا وَ اهْتَدَوْا وَ جَهِلْنَا نَحْنُ وَ ضَلَلْنَا»

آن‌ها تصور می‌کنند که آگاه شدند به سنت پیغمبر اکرم و هدایت یافتند و ما اهلبیت جاهل هستیم و از سنت پیغمبر اکرم خبر نداریم و گمراه شدیم.

«إِنَّ هَذَا لَمُحَال»

این تصور از محالات است.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 398، ح 1

ببینید چقدر این روایت قشنگ و زیباست!! انسان واقعاً تعجب می‌کند از کسانی که اینطور مطالب را مطرح می‌کنند. بازهم روایت دیگری از امام باقر (علیه السلام) آمده است که حضرت می‌فرمایند:

«إِنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ عِنْدَهُ عِلْمُ شَی‌ءٍ إِلَّا خَرَجَ مِنْ عِنْدِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع»

هرچه در میان مردم بیرون آمده است از طریق امیرالمؤمنین و از طریق ما بوده است.

«فَلْیذْهَبِ النَّاسُ حَیثُ شَاءُوا فَوَ اللَّهِ لَیسَ الْأَمْرُ إِلَّا مِنْ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیدِهِ إِلَی بَیتِه»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 2

اهل سنت غیر از کانال اهلبیت فقه خود را نگرفته‌اند. وقتی از «ابوهریره» می‌پرسند که آیا روایتی که از پیغمبر اکرم نقل کردی را خودت شنیدی، می‌گوید: نه این روایت از کیسه «ابوهریره» بوده است.

او می‌گوید: من دو کیسه داشتم. در یکی از کیسه‌ها را باز کردم که حاصل آن پنج هزار و هفتصد روایت است. در کیسه دوم را باز نکردم.

«محمود ابو ریه» می‌گوید: جای تعجب است «ابوهریره» سال ششم هجرت بعد از جنگ خیبر مسلمان شد و تنها هجده ماه در مدینه بود، سپس به بحرین رفت و بعد از وفات پیغمبر اکرم به مدینه برگشت پنج هزار و هفتصد روایت از پیغمبر اکرم نقل کرده است.

امیرالمؤمنین که از ابتدای طفولیت در دامن پیغمبر اکرم بزرگ شده است و در تمام سفرها و حذرها غیر از جنگ تبوک با پیغمبر اکرم بوده است و حضرت در دامن امیرالمؤمنین رحلت فرمودند تنها پانصد روایت از پیغمبر اکرم نقل کرده است.

لازم به ذکر است که ادعا می‌کنند تنها پنجاه روایت از روایاتی که امیرالمؤمنین از رسول گرامی اسلام نقل کرده است صحیح است.

اگر قرار بود علی بن أبی طالب هر روز تنها یک روایت از رسول اکرم شنیده باشد، باید از امیرالمؤمنین دوازده هزار روایت داشتیم نه پانصد روایت!!

مصداق حدیث ثقلین: «ترکت فیکم ما لن تضلوا إن اعتصمتم کتاب الله وعترتی أهل بیتی» این هست که ما بیاییم اینطور این مباحث را به هم بزنیم!! عزیزان بدانند که حجت برای همگان تمام است، هم برای شیعه تمام است و هم برای اهل سنت تمام است. فرقی نمی‌کند هم برای من و هم برای شما بینندگان و عزیزان حجت تمام شده است.

حاصل رسالت پیغمبر اکرم دو چیز بوده است و حضرت دو چیز برای ما به امانت گذاشتند؛ کتاب خدا و اهلبیت. اگر ما بخواهیم سنت را هم بگیریم باید از اهلبیت بگیریم. سنت از غیر اهلبیت دردی را دوا نمی‌کند.

سنت از غیر اهلبیت مساوی است با خدای الاغ سوار یا رسول اکرم که لخت و عریان در را باز می‌کند و جلوی صحابه ظاهر می‌شود یا ایستاده ادرار می‌کند!! من نمی‌دانم این افراد با چه رویی این مطالب را نقل کردند!!

من با یکی از دانشجویان در مکه کنار بیت الله الحرام بحث می‌کردم. من به ایشان گفتم: اگر کسی به شما بگوید که پدرت را دیدم که در فلان خیابان یا کوچه مکه ایستاده ادرار می‌کرد، چکار می‌کنید؟! او گفت: می‌زنم در دهانش!!

بنده گفتم: آیا این توهین هست یا خیر؟! او گفت: بله توهین است. من گفتم: شما چند روایت در کتاب «صحیح بخاری» دارید که پیغمبر اکرم ایستاده ادرار می‌کرد!!

شما نسبت به «سماک بن حرب» می گویید که روایتش ضعیف است، زیرا ایستاده بول می‌کرد. شما می گویید به دلیل اینکه او ایستاده بول می‌کرد به وثاقتش ضرر می زند، اما نسبت به پیغمبر اکرم چنین می گویید!!

به قول «شیخ صدوق» قیامت تماشایی است. تمام سختی‌های قیامت می‌ارزد که انسان در اولین محکمه‌ای که برگزار می‌شود شاهد محکمه عدل امیرالمؤمنین باشیم.

«أنا أَوَّلُ من یجْثُو بین یدَی الرحمن لِلْخُصُومَةِ یوم الْقِیامَةِ»

اولین محکمه‌ای که در روز قیامت از اولین تا آخرین تشکیل می‌شود، محکمه عدل من است.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1458، ح 3747

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرمایند: من اولین کسی هستم که در محکمه عدل الهی حاضر می‌شوم و نسبت به ظلم‌هایی که در حق من شده است دادخواهی می‌کنم.

ما حکمیت را به عهده خدا می‌گذاریم و قضاوت و داوری با خداوند است. خداوند متعال هم با کسی تعارف ندارد. در قیامت آقایان چه جوابی برای گفتن دارند؟!

من واقعاً از جوانان شیعه و اهل سنت تقاضا می‌کنم راهی که پدر و مادرانشان رفتند را کنار بگذارند و آیه شریفه:

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

را برای خودشان ملاک قرار بدهند. این آیه ارزش دارد و فردای قیامت وقتی به این آیه می‌رسیم کاملاً حجت برای ما تمام شده است.

وقتی این آیه را از رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی می‌شنویم حجت برای ما تمام شده است. فردای قیامت هیچ عذری نداریم. همچنین در سوره مبارکه آل عمران آمده است:

(وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم)

و هر کس به خدا تمسک جوید به راه مستقیم هدایت شده است.

سوره آل عمران (3): آیه 101

هرکسی اعتصام به خدا کرده باشد، قطعاً به صراط مستقیم هدایت پیدا کرده است. ما در متن زیارت جامعه کبیره که با سند صحیح هست می‌خوانیم:

«وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّه»

اعتصام به شما اهلبیت اعتصام به خداوند عالم است.

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213

آقای «ثعلبی» متوفای 427 هجری در کتاب «الکشف و البیان» جلد سوم صفحه 163 از قول امام باقر (علیه السلام) می‌نویسد:

«نحن حبل الله الذی قال الله: (واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا)»

حبل الله که قرآن کریم فرمود: به طناب خدا اعتصام کنید و چنگ بزنید تا نجات پیدا کنید، ما هستیم.

الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ-2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ج 3، ص 163، باب آل عمران: (129) ولله ما فی... ..

این کتاب «کافی» یا دیگر کتب شیعه نیست که شما نسبت به مطالب آن تشکیک کنید. ایشان به هیچ وجه نیامده در رابطه با سند روایت اشکالی ایجاد کند.

آقای «حسکانی» صاحب کتاب «شواهد التنزیل» ملتزم است و می‌گوید: من تمام روایاتی که در کتاب خود آوردم، روایات صحیح است و روایات ضعیف در کتاب خود نیاوردم. ایشان در کتاب «شواهد التنزیل» جلد اول صفحه 168 از قول امیرالمؤمنین می‌نویسد:

«من أحب أن یرکب سفینة النجاة ویتمسک بالعروة الوثقی ویعتصم بحبل الله المتین فلیوال علیا ولیأتم بالهداة من ولده»

هرکسی دوست دارد سوار کشتی نجات شود و به طناب بسیار محکم خداوند چنگ بزند به ولایت علی بن أبی طالب تن بدهد و فرزندان او را به عنوان امام بپذیرد.

شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: الحاکم الحسکانی، وفات: ق 5، رده: مصادر تفسیر سنی، خطی: خیر، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ: الأولی، سال چاپ: 1411 - 1990 م، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، ج 1، ص 168، ح 177

از این بهتر و زیباتر؟! این کتاب شیعه نیست، بلکه کتب علمای اهل سنت است. قضیه بسیار واضح و روشن است. به تعبیر «علامه امینی» خداوند از اول خلقت تا آخر خلقت به ما عمر بدهد و بنشینیم برای مظلومیت امیرالمؤمنین گریه کنیم.

امیرالمؤمنین در هر عصری مظلوم بود و در عصر ما هم مظلوم‌تر است. امیرالمؤمنین هم در میان ما شیعیان مظلوم است، هم در میان اهل سنت مظلوم است و وهابی‌ها هم که دارند یکه تازی می‌کنند.

امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم به ما توفیق بدهد تا بتوانیم به وظیفه خود در قبال ولایت و حدیث ثقلین عمل کنیم. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

احسنتم. فکر می‌کنم اینکه این افراد سنت را به جای اهلبیت می‌آورند تعمدی باشد و می‌خواهند یا دایره سنت را وسیع‌تر کنند و یا اهلبیت را از اذهان دور کنند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقایان خودشان این مطالب را آوردند، ما که کار نداریم. آقای «سقاف» در کتاب «صحیح شرح عقیده طحاویه» صفحه 4 می‌نویسد:

«وأما حدیث ترکت فیکم ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبدا کتاب الله وسنتی»

سپس می‌نویسد:

«الذی یردده الناس فیما بینهم ویقوله الخطباء علی المنابر فحدیث موضوع مکذوب وضعه الأمویون وأتباعهم لیصرفوا الناس عن هذا الحدیث الصحیح فی العترة»

مردم در زبان‌هایشان هست و خطبا در منابر می گویند حدیث جعلی و دروغ است و بنی امیه آن را جعل کردند تا مردم را از حدیث ثقلین منصرف کنند.

«فانتبه لذلک جدا!!»

ای مسلمان فریب دسیسه‌های بنی امیه را نخورید.

صحیح شرح العقیدة الطحاویة أو المنهج الصحیح فی فهم عقیدة أهل السنة والجماعة مع التنقیح، تألیف: حسن بن علی السقاف القرشی الهاشمی الحسینی عفا الله تعالی عنه، دار الإمام النووی، جمیع حقوق الطبع محفوظة للمؤلف الطبعة الأولی 1416 ه‍ - 1995 م، ج 16، ص 4، باب صحیح شرح العقیدة الطحاویة

ایشان همچنین کتابی تحت عنوان «صفة صلاة النبی» دارند که در آن کتاب هم صفحه 298 همین تعبیر را آورده است.

مجری:

خیلی متشکرم. یک توقف دیگر داشته باشیم و یک میان برنامه دیگری هم ببینیم سپس با بخش سوم برنامه خدمت شما برمی گردیم.

مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا

گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا

عرض تسلیت و تعزیت و خیر مقدم مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. همچنان در خدمت شما هستیم با برنامه «حبل المتین» ویژه درس‌هایی از امامت و ولایت و موضوع بررسی واژگان حدیث ثقلین از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

در خدمت استاد گرامی آیت الله حسینی قزوینی هستیم. امشب سؤالات مختلفی را پیرامون واژگان مطرح کردیم و جناب استاد پاسخ فرمودند.

ابتدا در مورد واژه تبعیت و تفاوت آن با تمسک و اخذ و همچنین در مورد اعتصام که در منابع مختلف آمده بود صحبت کردیم. جناب استاد یک روایت دیگری هم هست که در برخی از روایات این جمله آمده است:

«فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا وَلا تَقْصُرُوا عنهما فَتَهْلَکوا»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971

در حقیقت اینجا به هلاکت اشاره کرده است. حال در مورد تقدم و تقصیر هم آمده است. می‌خواهیم ببینیم پیام این روایت چیست.

بررسی واژه «فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا» در حدیث شریف ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اولاً باید ببینیم این روایات در کجا آمده است تا آن را بررسی کنیم، سپس اشاره مختصری هم می‌کنیم و اگر نرسیدیم جلسه بعد به این موضوع خواهیم پرداخت.

این عبارت در مصادر متعدد اهل سنت آمده است. من اولین مورد را از کتاب «المعجم الکبیر» اثر «طبرانی» متوفای 360 هجری نقل می‌کنم. ایشان در جلد پنجم صفحه 166 زمانی که خطبه غدیر را مطرح می‌کند، مطالبی را نقل می‌کند که حضرت می‌فرماید:

«فَانْظُرُوا کیفَ تُخْلِفُونِی فی الثَّقَلَینِ»

نگاه کنید بعد از من با ثقلین چگونه برخورد کردید.

این بسیار مهم است. حضرت به صراحت می‌فرمایند که بعد از من برخورد شما با یادگاران من چطور خواهد بود.

«فَنَادَی مُنَادٍ وما الثَّقَلانِ یا رَسُولَ اللَّهِ»

مردی بلند شد و گفت: یا رسول الله! «الثَّقَلانِ» چیست؟

پیغمبر اکرم در عرفه مفصل فرمودند که مراد از ثقلین چیست. اگر شما در آنجا نبودید، تمام کسانی که پای صحبت پیغمبر اکرم در غدیر هستند همگی در عرفه حضور داشتند. شاید ایشان در آن جمع نبودند و مشغول عبادت یا جای دیگری بوده است!!

«قال کتَابُ اللَّهِ طَرَفٌ بِیدِ اللَّهِ عز وجل وَطَرَفٌ بِأَیدِیکمْ»

حضرت فرمود: کتاب خداست که یک طرف آن دست خداوند است و یک طرف آن هم دست شماست.

این بدان معناست که رابطه‌ای میان شما و خداوند متعال است.

«فَاسْتَمْسِکوا بِهِ لا تَضِلُّوا»

به آن تمسک کنید که به ضلالت دچار نشوید.

«وَالآخَرَ عِتْرَتِی»

ثقلین دوم عترت من است.

«وَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ نَبَّأَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یتَفَرَّقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»

خداوند لطیف و خبیر به من خبر داده است که قرآن و اهلبیت و عترت من هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند، تا نزد من در کنار حوض وارد شوند.

قرآن کریم کنار حوض می‌آید از امت شکایت می‌کند و اهلبیت من هم از امت شکایت می‌کند. ما روایات متعددی در این زمینه داریم.

«وَسَأَلْتُ ذلک لَهُمَا رَبِّی»

از خداوند خواستم منت بگذارد و این دو نعمت را برای شما بگذارد.

«فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا»

از آنها جلو نیفتید که هلاک می‌شوید.

در بعضی منابع «فَتَهْلِکوا» آوردند و در بعضی دیگر «فَتُهْلَکُوا» آورده‌اند. «فَتَهْلِکوا» به این معناست که هلاک می‌شوید، اما «فَتُهْلَکُوا» بدین معناست که به هلاکت خداوند گرفتار می‌شوید. هیچ فرقی نمی‌کند و هردو نتیجتاً یک چیز است.

«وَلا تَقْصُرُوا عنهما فَتَهْلَکوا»

از اهلبیت کوتاه نیایید که هلاک می‌شوید.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971

حضرت به صراحت می‌فرمایند که نه جلو بیفتید و نه عقب بمانید، بلکه همراه قرآن و عترت باشید. ببینید چقدر تعبیر زیبایی است! حضرت به صراحت می‌فرمایند که جلو افتادن هم هلاکت است و عقب ماندن هم هلاکت است.

یک عده با رأی و قیاس و امثال آن می‌خواهند حکم الله را اثبات کنند. این افراد از کتاب و قرآن جلو افتادند. با رأی و قیاس نمی‌توان کاری کرد. اولین رأی و قیاس متعلق به ابلیس بوده است. من نمی‌دانم دوستان این مطالب را در کتاب‌ها ملاحظه کرده‌اند یا خیر.

بنده در اینجا تنها یک نمونه خدمت آقایان عرض کنم تا بزرگواران قدری در این زمینه دقت بیشتری کنند و ببینند مسئله از چه قرار است.

مطلبی از قول خلیفه اول نقل کردند که ما کاری به راست یا دروغ بودن آن نداریم. خلیفه اول می‌گوید:

«فَإِنْ یک صَوَاباً فَمِنَ اللَّهِ عز وجل وان یکنْ خَطَأً فمنی وَمِنَ الشَّیطَانِ وَاللَّهُ عز وجل وَرَسُولُهُ بَرِیئَانِ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 447، ح 4276

ما با این روایات چکار کنیم؟! او به صراحت می‌گوید که اگر مطلب من صحیح بود از خداوند متعال است، اما اگر اشتباه بود از من و از شیطان است. آیا واقعاً چنین هست؟!

ما چکار کنیم؟! وظیفه ما که نمی‌دانیم چیست؟! این مسئله یک مسئله بسیار دقیقی است که انسان واقعاً نمی‌داند آنها را چکار کند. واقعاً الحق و الانصاف این قضایا قابل دقت هست یا قابل دقت نیست.

ما خیلی زیاد نمی‌خواهیم روی مسائل تکیه کنیم، اما باید قدری بیشتر روی عبارت «طبرانی» کار کنیم. ایشان در ادامه می‌نویسد که رسول گرامی اسلام می‌فرمایند:

«وَلا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکمْ»

به اهلبیت چیزی یاد ندهید، زیرا اهلبیت از همه شما عالم‌تر هستند.

حضرت به صراحت فرمودند که نیایید علم خودتان را به قرآن و اهلبیت تحمیل کنید. بسیار تعبیر زیبایی است. این بدان معناست که قرآن و اهلبیت خط کش و میزان هستند.

هرکسی دقیقاً با آنها باشد و از آنها سبقت نگیرد و عقب نماند و نیاید خود را برتر از قرآن و اهلبیت بداند، اهل نجات است. اگر خلاف این باشد اهل نجات نیست و معلوم نیست چه باشد.

«ثُمَّ أَخَذَ بِیدِ عَلِی رضی اللَّهُ عنه فقال من کنت أَوْلَی بِهِ من نَفْسِی فَعَلِی وَلِیهُ»

حضرت سپس دست امیرالمؤمنین را گرفتند و فرمودند: هرکسی ولایت من بر او از خود او بیشتر است، علی ولی امر اوست.

«اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ»

خدایا دوست دار علی را دوست بدار و دشمنان علی را دشمن بدار.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971

آقای «سیوطی» متوفای 911 هجری در کتاب «الدر المنثور» همین روایت را از قول «طبرانی» نقل می‌کند و می‌نویسد:

«إنی لکم فرط وإنکم واردون علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فی الثقلین»

من پیشاپیش شما در کنار حوض هستم و همه شما در کنار حوض با من ملاقات می‌کنید. ببینید نسبت به ثقلین من چه برخوردی می‌کنید.

«قیل: وما الثقلان یا رسول الله»

اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! مراد از ثقلین چیست؟

«قال: الأکبر کتاب الله عز وجل سبب طرفه بید الله وطرفه بأیدیکم فتمسکوا به لن تزالوا ولا تضلوا والأصغر عترتی»

حضرت فرمود: اولین ثقلین کتاب خداست که یک طرف آن دست خداوند است و یک طرف آن هم دست شماست. به آن تمسک کنید که به ضلالت دچار نشوید. ثقلین دوم عترت من است.

«وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض وسألت لهما ذاک ربی»

قرآن و اهلبیت و عترت من هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند، تا نزد من در کنار حوض وارد شوند. از خداوند خواستم منت بگذارد و این دو نعمت را برای شما بگذارد.

«فلا تقدموهما لتهلکوا»

از قرآن و اهلبیت جلو نیفتید زیرا هلاک می‌شوید.

«ولا تعلموهما فإنهما أعلم منکم»

به آنها آموزش ندهید، زیرا اعلم از شما هستند.

حضرت در ادامه فرمودند:

«أیها الناس إنی تارک فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا بعدی»

ای مردم! من در میان شما چیزی می‌گذارم که اگر آن را اخذ کنید هرگز بعد از من گمراه نمی‌شوید.

 «أمرین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والأرض وعترتی أهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 2، ص 285، باب آل عمران: (103) واعتصموا بحبل الله... ..

آقای «سیوطی» همچنین در کتاب «جامع الاحادیث» جلد دهم صفحه 209 مفصل آورده است و می‌نویسد:

«إنی لکم فرط وإنکم واردون علی الحوضَ عرضه ما بین صنعاء إلی بصری فیه عدد الکواکب من قدحان الذهب والفضة فانظروا کیف تخلفونی فی الثقلین قیل وما الثقلان یا رسول الله قال الأکبر کتاب الله سبب طرفه بید الله وطرفه بأیدیکم فتمسکوا به لن تزلوا ولا تضلوا والأصغر عترتی وإنهما لن یتفرقا حتی یرِدَا علی الحوضَ وسألت لهما ذاک ربی»

حضرت در ادامه می‌نویسند:

«فلا تقدموهما فتهلکوا ولا تعلموهما فإنهما أعلم منکم»

جامع الأحادیث (ویشتمل علی جمع الجوامع للسیوطی والجامع الأزهر وکنوز الحقائق للمناوی، والفتح الکبیر للنبهانی)، المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفی: 911 هـ)، ضبط نصوصه وخرج أحادیثه: فریق من الباحثین بإشراف د علی جمعة (مفتی الدیار المصریة)، طبع علی نفقة: د حسن عباس زکی، ج 10، ص 209، ح 9442

آقای «متقی هندی» در کتاب «کنزالعمال» جلد اول صفحه 107 حدیث 957 آورده است و می‌نویسد:

«کیف تخلفونی فی الثقلین قالوا وما الثقلان یا رسول الله قال کتاب الله طرفه بید الله وطرفه بأیدیکم فاستمسکوا به ولا تضلوا والآخر عترتی وأن اللطیف الخبیر نبأنی أنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض فسألت ذلک لهما ربی»

حضرت در ادامه می‌فرمایند:

«فلا تقدموهما فتهلکوا ولا تقصروا عنهما. فتهلکوا ولا تعلوهم فإنهم أعلم منکم»

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، اسم المؤلف: علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419 هـ-1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ج 1، ص 107، ح 957

ملاحظه کنید تمامی تعابیر دقیق است. آقای «ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری در کتاب «الصواعق المحرقه» می‌نویسد:

«وفی روایة صحیحة (إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن تبعتموهما وهما کتاب الله وأهل بیتی عترتی)»

در ادامه می‌نویسد:

«زاد الطبرانی (إنی سألت ذلک لهما فلا تقدموهما فتهلکوا ولا تقصروا عنهما فتهلکوا ولا تعلموهم فإنهم أعلم منکم)»

طبرانی گفته است: از آنها پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید، از آنها عقب نمانید که هلاک می‌شوید، به آنها چیزی یاد ندهید که آنها از شما اعلم هستند.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 439، الفصل الأول فی الآیات الواردة فیهم

البته در بعضی منابع «تعلموهما» و در بعضی منابع «تعلموهم» آمده است به این معنا که به اهلبیت چیزی یاد ندهید. واژه «تعلموهم» پیام خاصی دارد، به این معنا که اهلبیت من از همه شما اعلم هستند.

مجری:

اصلاً اهلبیت قابل تعلیم نیستند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، قابل تعلیم نیستند و علمشان علم لدنی است. ما عبارتی هم از قول امام صادق (علیه السلام) خواندیم که به «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتیبه» می‌فرمایند:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم صحیح را غیر از دودمان ما از هیچ جا نمی‌توانید پیدا کنید.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم در کتاب «نهج البلاغه» خطبه 97 می‌فرمایند:

«انْظُرُوا أَهْلَ بَیتِ نَبِیکمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ»

اهلبیت پیغمبر اکرم را نگاه کنید و روش آنها را ملازم باشید و آثار و سخنان آنها را تبعیت کنید.

«فَلَنْ یخْرِجُوکمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یعِیدُوکمْ فِی رَدًی»

اگر دنباله روی اهلبیت باشید آنها شما را از هدایت بیرون نمی‌برند و هرگز شما را وارد گمراهی نمی‌کنند.

«فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکوا»

اگر آنها سکوت کردند شما هم سکوت کنید، اگر آنها قیام کردند شما هم قیام کنید، از آنها سبقت نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنها عقب نمانید که هلاک می‌شوید.

این‌ها سخنان امیرالمؤمنین است! جالب این است که حضرت می‌فرمایند:

«لَقَدْ رَأَیتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ فَمَا أَرَی أَحَداً یشْبِهُهُمْ مِنْکمْ»

من اصحاب پیغمبر را دیدم، اما هیچکدام از شما شبیه اصحاب پیغمبر نیستید.

«لَقَدْ کانُوا یصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً»

اصحابی که در اثر روزه داری آثار گرسنگی در سیمایشان هست.

«وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِیاماً»

و شبها همواره در قیام و سجده بودند.

نه کسی که به قدری گوشت شتر می‌خورد که می‌گفت: اگر ما شراب نخوریم گوشت شتر هضم نمی‌شود!

«یرَاوِحُونَ بَینَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ»

آن‌ها یا صورتشان بر خاک بود و گریه می‌کردند یا پیشانی در سجده بود و گریه می‌کردند.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / سمصحح: صالح، صبحی، ص 143، خ 97

حضرت در ادامه می‌فرمایند که آنها همواره میان ترس از عقاب خداوند و امید به ثواب خداوند بودند. آن‌ها هم از عقاب خداوند وحشت داشتند و هم به ثواب خداوند اطمینان داشتند. حضرت در جای دیگری می‌فرمایند:

«فَإِذَا مَرُّوا بِآیةٍ فی‌ها تَشْوِیقٌ رَکنُوا إِلَیهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْینِهِمْ»

وقتی به آیات بهشت می‌نگرند تصور می‌کنند که خداوند حوری‌های بهشتی را تنها برای آنها آفریده است.

«وَ إِذَا مَرُّوا بِآیةٍ فی‌ها تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِم»

وقتی اهل تقوا به آیات جهنم نگاه می‌کنند وحشت سراسر وجودشان را می‌گیرد و تصور می‌کنند در آتش جهنم هستند و شعله‌های آتش اذیتشان می‌کند.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / سمصحح: صالح، صبحی، ص 304، خ 193

خوف و رجاء باید دقیق باهمدیگر باشد. اگر خوف بیشتر باشد ناامیدی می‌آورد و اگر رجاء بیشتر باشد عجب و خودبینی می‌آورد. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:

«لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یزِدْ عَلَی هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یزِدْ عَلَی هَذَا»

اگر خوف از خداوند و امید به رحمت خداوند بالا و پایین‌تر باشد خطرناک است.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 67، ح 1

اگر شخص ده درجه از عذاب الهی خوف دارد، باید ده درجه هم به رحمت الهی امیدوار باشد. اگر خوف و رجاء را وزن کنند به هیچکدام سنگین‌تر و سبک‌تر از دیگری نیستند.

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خطبه 97 می‌فرمایند: صحابه پیغمبر اکرم نظیر «عمار» و «ذو الشهادتین» شب تا صبح عبادت می‌کردند و در سجده بودند و گریه می‌کردند و روزها روزه می‌گرفتند. حضرت فرمودند هیچکدام از شما را شبیه آنها ندیدم.

مجری:

جناب «سلمان» که قدم در قدم امیرالمؤمنین قرار می‌دهد و اینقدر تبعیت داشتند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، «سلمان» و «ابوذر» و «ذو الشهادتین» و «مقداد» و «کمیل بن زیاد نخعی» واقعاً در کنار امیرالمؤمنین و پیغمبر اکرم بودند و سخنان حضرت را نصب العین خود قرار داده بودند. آخر سوره فتح هم می‌خواهند همین را بفرمایند. قرآن کریم می‌فرماید:

(تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود)

پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی، آن‌ها همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.

سوره فتح (48): آیه 29

این توصیفات مختص کدام صحابه است؟! امثال «ولید» شراب می‌خورد و آیه شریفه:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِین)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد در باره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید.

سوره حجرات (49): آیه 6

درباره او نازل می‌شود. او نماز صبح را سه رکعت می‌خواند و می‌گوید از روی عشق حاضرم بیشتر هم برای شما بخوانم.

همچنین «خالد بن ولید» به خاطر طمع نسبت به همسر «مالک بن نویره» او را مظلومانه به شهادت می‌رساند. خلیفه دوم نسبت به او می‌گوید:

«قتلت امرأ مسلماً ثم نزوت علی امرأته والله لارجمنک بالجنادل»

مرد بیگناهی را به قتل رساندی و به همسرش تجاوز کردی. به خدا تو را سنگسار می‌کنم.

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 6، ص 323، فصل فی خبر مالک بن نویرة الیربوعی التمیمی

آیا این افراد مراد امیرالمؤمنین است؟! آیا منظور امیرالمؤمنین امثال معاویه است که در مورد او فرمودند: خداوند هرگز شکم معاویه را سیر نکند.

مجری:

احسنتم، طیب الله أنفاسکم. ان شاءالله که ما هم جزو پیروان حقیقی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت عترت و طیبین و طاهرین ایشان باشیم.

جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی از شما تشکر می‌کنم، همچون همیشه بسیار استفاده کردیم. ان شاءالله که همیشه موفق و مؤید باشید و از حضرتعالی التماس دعا داریم.

همچنین تشکر می‌کنم از شما بینندگان و همراهان عزیز و ارجمند. از شما عزیزان هم التماس دعای فرج و دعای خیر داریم.

ان شاءالله عزیزانی که مشرف خواهند شد نائب الزیاره دوستانشان و تمام افرادی که نمی‌توانند به زیارت کربلای معلی و حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) مشرف شوند، باشند.

همه شما عزیزان را تا برنامه آینده به ایزد منان می‌سپارم و از همه شما عزیزان التماس دعا دارم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها