05/04/1401
موضوع: بیان اسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب اهل سنت!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
ویژگی شاخص حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)
بیان اسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب اهل سنت!
آیا واقعاً ما از خواب غفلت بیدار می شویم!؟
ادامه بیان اسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب اهل سنت!
پایین مرتبه امام شناسی، در بیان ارزشمند امام صادق (سلام الله علیه)
تماسهای بینندگان برنامه
چرا آیه تطهیر، شامل همسران پیامبر نمی شود!؟
گفتگوی شنیدنی جوان اهل سنت با استاد قزوینی!
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله این توفیق نصیبمان شد بازهم در یکشنبه شبی دیگر به محضر همه شما گرامیان برنامه «حبل المتین» را تقدیم کنیم.
برنامهای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.
طبق روال معمول ابتدا سلام و عرض ادبی به محضر حضرت استاد داشته باشیم تا از ایشان بشنویم و دلهایمان را زهرایی کنیم و با این ذکر توسل بتوانیم نامه شفاعت خودمان را امضاء کرده باشیم. سلام عرض میکنم و در خدمتتان هستیم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَیْءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل فَلَا نَجَاةَ وَ لَا مَفْزَعَ إِلَّا أَنْتُمْ وَ لَا مَذْهَبَ عَنْکُمْ یَا أَعْیُنَ اللَّهِ النَّاظِرَة وَ الْقَضَاءُ الْمُثْبَتُ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ مَشِیَّتُکُمْ، وَ الْمَمْحُوُّ مَا لَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ سُنَّتُکُم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این عالم بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و با صفای خانواده خودشان قرار دادند، خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت همگان را از خداوند منّان خواهانم.
ما برای اینکه خودمان و دین و دنیا و آخرت و تمام شئونات خود را بیمه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کنیم، یادی از آن بی بی دوعالم و مظلومیت آن بی بی میکنیم.
همه گریند به مظلومی زهرا اما
این علی بود که مظلومتر از زهرا بود
خیز از بستر خاک ای گل بستان علی
بنگر زمزمه و ناله و افغان علی
گر به ظاهر بود این خاک مزار تو ولی
خفته اینجا به خدا جسم تو و جان علی
یا دعا کن که اجل جان مرا بستاند
یا ز جا خیز و ببین دیده گریان علی
کاش این خانه نمیداشت در و دیواری
تا نمیشد ز جفا مقتل جانان علی
کاش آن میخ که بر سینه زهرا بنشست
چاک میگشت از آن سینه سوزان علی
سروسامان علی همچو فدک غارت شد
تا تو رفتی ز برم ای سروسامان علی
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
أحسنتم، خیلی استفاده کردیم، ممنون و متشکرم. همانطور که مطلع هستید ما بعد از ذکر توسل مختصری که حضرت استاد میفرمایند و استفاده میکنیم، قبل از اینکه بحث اصلی را آغاز کنیم دلها را به سمت و سوی اشتیاق اصلی عالم بشریت میبریم.
ما میشنویم از حضرت استاد راجع به حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و آن ذات مقدس و منور. در خدمتتان هستیم.
ویژگی شاخص حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با حکومت جهانی حضرت ولی عصر روایتی را «مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد پنجاه و دوم صفحه 36 نقل کرده است. روایت خیلی طولانی است و من تنها بخشی از این روایت را میخوانم.
حضرت ویژگیهای حکومت جهانی حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را مطرح میکند و میفرماید:
«فَلَا یبْقَی عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ جَبَّارٌ قَاسِطٌ وَ لَا جَاحِدٌ غَامِطٌ وَ لَا شَانِئٌ مُبْغِضٌ وَ لَا مُعَانِدٌ کاشِحٌ»
وقتی حضرت ظهور میکند در عرصه زمین نشانی از ظلم و اثری از منکرین حقایق و دشمنان خدا و اهلبیت و معاند منافق باقی نمیماند.
یکی از ویژگیهای حکومت حضرت ولی عصر این است که اثری از ظالم و ظلمِ ظالم در کره زمین باقی نمیماند.
ما بارها عرض کردیم که در بعضی از روایات آمده است به قدری مردم با عدل و مساوات و برابری مواجه میشوند و زندگی باصفا و صمیمیت دارند که فرزندانشان اصلاً از واژه ظلم خبری ندارند و معنای ظلم و ظالم را نمیدانند. حضرت در ادامه میفرماید:
«یا أَبَا إِسْحَاقَ لِیکنْ مَجْلِسِی هَذَا عِنْدَک مَکتُوماً إِلَّا عَنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْأُخُوَّةِ الصَّادِقَةِ فِی الدِّینِ»
در زمان امام صادق (علیه السلام) حکومت بنی عباس تمام تلاش خود را به کار میگرفت تا با اهلبیت خشنترین برخوردها را داشته باشند و تفکر مهدویت را از اذهان شیعیان دور کنند.
آنها مهدیهای دروغین درست میکردند تا سر مردم را با این افراد گرم کنند. بنابراین حضرت میفرماید:
«یا أَبَا إِسْحَاقَ لِیکنْ مَجْلِسِی هَذَا عِنْدَک مَکتُوماً إِلَّا عَنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْأُخُوَّةِ الصَّادِقَةِ فِی الدِّینِ»
ای أبا اسحاق! قضایایی که گفتم را کتمان کن، مگر از اهل صدق و برادران دینی که صادق هستند.
«إِذَا بَدَتْ لَک أَمَارَاتُ الظُّهُورِ وَ التَّمْکینِ فَلَا تُبْطِئُ بِإِخْوَانِک عَنَّا»
اگر نشانههای ظهور را دیدی تلاش کن حقایق را برای مردم بیان کنی.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 52، ص 36، ح 28
تلاش کنید حکومت جهانی حضرت مهدی، کیفیت قیام حضرت مهدی و ویژگیهای وجود نورانی حضرت مهدی را برای مردم بازگو کنید و اشتیاق مردم را به حضرت مهدی و حکومت جهانی عدالت گستر حضرت بقیة الله بیشتر کنید.
امیدواریم ان شاءالله با توجه به برخی از نشانههایی که در روایات معین شده و الحمدلله میبینیم یکی پس از دیگری ظهور میکند، فرج حضرت بقیة الله الأعظم نزدیک باشد.
سرود «سلام فرمانده» شاید به ظاهر قضیه بسیار کوچکی بود و کسی که اولین بار این سرود را اجرا کرد اصلاً به فکرش هم نمیآمد که اینطور عالم گیر شود.
ما میبینیم در سراسر دنیا اعم از عراق و روسیه و پاکستان و آفریقا و سایر کشورها به زبانهای مختلف اعم از انگلیسی و عربی و ترکی و روسی و اردو این سرود با عبارتهای بسیار زیبا اجرا میشود.
کودک خردسال این سرود را میخواند و قطرات اشکش جاری میشود. ما در طول هزار و دویست سال این چنین سرودی ندیده بودیم. امیدواریم ان شاءالله این سرود از نشانههای ظهور و مقدمات آمدن حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) باشد.
وظیفه همه ما این است که برای آگاهی دادن به مردم در رابطه با وجود نازنین حضرت ولی عصر، مقام حضرت ولی عصر، شناختن جایگاه حضرت ولی عصر، کیفیت و مقدمات ظهور و ویژگیهای حکومت جهانی حضرت ولی عصر به مردم و فرزندانمان بگوییم.
داستانهایی که در طول تاریخ «علامه مجلسی» و «مرحوم میرزا حسین نوری» و «مرحوم حائری» در کتاب «مکیال المکارم» نقل کردهاند را به فرزندانمان بگوییم.
به جای آنکه فرزندان ما خود را با مسائل زشت و ناراحت کنندهای که در فضای مجازی مطرح است مشغول کنند، دوستان داستانهایی از حضرت مهدی (ارواحنا فداه)، تشرفات خدمت آن بزرگوار و رحمت و بزرگواریهای حضرت مهدی برای خانواده بگویند.
ان شاءالله قلبهای فرزندان ما برای آمدن پرفیض و برکت حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) آماده شود.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. حضرت استاد حضرتعالی در راستای همین مبحث مهم شناخت ائمه اطهار و شناخت امرا و خلفایی که ما باید به آنها اقتدا کردیم، بحثی را آغاز کرده بودید تحت عنوان همین شناختی که رسول الله از ابتدای اسلام بر سر آن تأکید داشتند.
حضرتعالی بحث «خلفائی اثناعشر» را پیش کشیدید. اگر امکان دارد مطالب گذشته را مختصراً بیان کنید، ان شاءالله سؤالات این جلسه را هم از محضرتان جویا خواهیم شد.
خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
ما در رابطه با بحث «خلفائی اثناعشر» مفصل صحبت کردیم و گفتیم در کتب صحاح برادران اهل سنت ما آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: خلفای من دوازده نفر هستند.
فرمایش رسول اکرم با واژه خلیفه، امیر، حاکم، نقیب و عبارتهای مختلف دیگری در منابع اهل سنت آمده است. ما این مطالب را مفصل مطرح کردیم. در بعضی از منابع آمده است:
«لَا یزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِیا ما وَلِیهُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا»
امر ولایت همچنین باید باشد تا زمانی که دوازده نفر ولایت را بر مردم پذیرا باشند.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1452، ح 1821
و:
«لاَ یزَالُ هذا الدِّینُ ظَاهِراً علی کل من نَاوَأَهُ وَلاَ یضُرُّهُ من خَالَفَهُ أو فَارَقَهُ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 99، ح 20975
این تعابیر مختلف در منابع اهل سنت آمده است. در منابع شیعه هم شکر خدای عالم به قدری روایات در رابطه با «خلفائی اثناعشر» داریم که شاید تعداد آن به بیش از سیصد روایت برسد.
در این روایات به صورت کلی آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: خلفای من دوازده نفر هستند به عدد نقبای بنی اسرائیل، خلفای من دوازده نفر هستند که اولین آنها امیرالمؤمنین و آخرین آنها حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است.
حضرت همچنین فرمودند: خلفای من امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و نُه تن از فرزندان امام حسین هستند.
روایات متعدد دیگری داریم که آمده است که خلفای پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و چند تن از فرزندان امام صادق هستند.
ما بیش از سیصد روایت در منابع شیعه با عبارتهای مختلف داریم که اسامی ائمه اطهار یا به اجمال یا به تفصیل بیان شده است.
در این روایات نام حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تا حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) با مشخصات کامل و سندهای صحیح مطرح شده است.
بعضی از افراد غرب زده و روشنفکرنما که میخواهند یک حرف جدید و مخالف بزنند و یک سری پیرو پیدا کنند، ادعا میکنند که اسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) در روایات معین نشده است یا هرکدام از ائمه اطهار امامان بعد را نمیشناختند.
اینها هذیانهایی است که این افراد برای دلخوشی وهابیت یا بعضی از خارج نشین ها و ورشکستگان سیاسی بیان میکنند.
عمده این افراد که ما با بعضی از آنها مناظره داشتیم، دردشان چیز دیگری است. این افراد امروزه از مسئله ولایت فقیه که برگرفته از ولایت حضرت ولی عصر و ائمه اطهار هست زجر میکشند.
آنها عصبانی و ناراحت هستند و نمیتوانند علناً با ولایت فقیه مبارزه کنند، به همین خاطر پشتوانه ولایت فقیه را که ولایت و امامت ائمه اطهار (علیهم السلام) هست را نشانه میگیرند. واقعاً جای تأسف دارد!
بنده از شیعیانی که با این افراد مواجه هستند، تقاضا میکنم که ابتدا با این افراد دوستانه صحبت کنند و اگر صحبتهای دوستانه اثرگذار نبود این افراد را به مردم معرفی کنند.
این افراد بلندگوی آمریکا و صهیونیست و وهابیت هستند، حال چه بفهمند چه نفهمند و چه بدانند چه ندانند!! این افراد در حقیقت کاری میکنند که اذهان جوانان را نسبت به مبانی اعتقادی شیعه سست و متزلزل کنند.
ما در رابطه با غدیر صد و ده روایت داریم، اما در رابطه با اسامی ائمه اطهار سیصد روایت داریم. مگر میشود این روایات جعلی و ساختگی و بی اساس و بی ریشه باشد!!
ما در این زمینه مفصل صحبت کردیم و بعضی از روایات صحیح که در منابع شیعه هم آمده است را با سند صحیح برای بینندگان عزیز نقل کردیم. من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
بسیار عالی، سلامت باشید. نکتهای که حضرتعالی هم به آن اشاره فرمودید این بود که در صحاح به صورت صریح اصل این روایت آمده است و قطعاً بینندگان عزیز هم مشاهده کردند.
حال سؤال اینجاست که آیا در کتب اهل سنت روایاتی مثل همان روایاتی که اسامی ائمه اطهار را نام برده بود به چشم میخورد؟!
بیان اسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همانطور که ما عرض کردیم روایات در کتب شیعه بر دو نوع است. نوع اول به صورت اجمال آمده است که پیغمبر اکرم فرمود: خلفای من دوازده نفر هستند. اولین آنها امیرالمؤمنین و آخرین آنها حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است. نوع دوم روایات این است که اسامی تمامی ائمه اطهار آمده است. ما به همین شکل هم میبینیم که در کتب اهل سنت آمده است.
ملاحظه کنید در کتاب «فرائد السمطین» اثر «جوینی» استاد «ذهبی» که از او به عنوان یک عالم کامل و فرید عصر تعبیر میکند مطلبی در این زمینه آمده است.
در این کتاب جلد دوم صفحه 313 از قول «عبدالله بن عباس» نقل شده است که میگوید رسول اکرم فرمود:
من سید پیامبران هستم و علی بن أبی طالب سید اوصیاء هست. اوصیاء بعد از من دوازده نفر هستند. اولین آنها علی بن أبی طالب و آخرین حضرت مهدی است.
مشاهده کنید آقای «جوینی» چه کسی است. در کتاب «تذکرة الحفاظ» اثر «ذهبی» متوفای 748 هجری جلد چهارم آمده است:
«وسمعت من الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الإسلام صدر الدین إبراهیم بن محمد بن المؤید بن حمویه الخراسانی الجوینی شیخ الصوفیة»
من روایت شنیدم از امام و محدث یگانه و کامل و فخر اسلام، ابراهیم بن محمد خراسانی جوینی، بزرگ صوفیه.
تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 1500، باب شیوخ صاحب التذکرة
وقتی «ذهبی» از «جوینی» با عبارت «امام و محدث اوحد و اکمل و فخر اسلام» یاد میکند، مشخص است که قضیه چیست!
همین شخص در کتاب «فرائد السمطین» جلد دوم صفحه 134 روایتی را از رسول گرامی اسلام نقل میکند که حضرت فرمود:
«إن وصیّی و الخلیفة من بعدی علیّ بن أبی طالب علیه السلام و بعده سبطای: الحسن ثم الحسین یتلوه تسعة من صلب الحسین أئمة أبرار.
وصی و خلیفه بعد از من علی بن أبی طالب هست و بعد از او نوههایم امام حسن و امام حسین و نُه تن از صلب امام حسین امامان ابرار.
قال: یا محمد فسمّهم لی.
سپس عرضه داشت: یا رسول الله! آنها را برای من نام ببر.
قال: نعم إذا مضى الحسین فابنه علیّ فإذا مضى علیّ فابنه محمد، فإذا مضى محمد فابنه جعفر، فإذا مضى جعفر فابنه موسى، فإذا مضى موسى فابنه علیّ، فإذا مضى علیّ فابنه محمد ثم ابنه علیّ ثم ابنه الحسن ثمّ الحجّة ابن الحسن»
حضرت فرمود: وقتی امام حسین از دنیا برود، فرزندش علی بن الحسین به امامت میرسد. وقتی امام سجاد از دنیا برود، فرزندش محمد باقر به امامت میرسد. بعد جعفر صادق به امامت میرسد. بعد موسی کاظم به امامت میرسد. بعد رضا بعد جواد، بعد از او، هادی به امامت میرسد؛ و بعد حسن عسکری و در نهایت حجة بن الحسن (ارواحنا فداه) به امامت میرسد.
سپس فرمودند:
«فهذه اثنا عشر أئمة عدد نقباء بنی إسرائیل»
این دوازده نفر به تعداد نقباء بنی اسرائیل هستند.
فرائد السمطین فی فضائل المرتضى و البتول و السبطین و الأئمة من ذریتهم علیهم السلام، حمّویی جوینی، ابراهیم بن سعد الدین (م 730)، مؤسسة المحمود، بیروت، چاپ اوّل، 1400 ه. ق، ج 2، ص 134
بازهم در کتاب «فرائد السمطین» جلد دوم صفحه 320 پیرامون قضیه معراج آمده است که خداوند عالم خطاب کرد:
«یا محمد إنی خلقتک و خلقت علیا و فاطمة و الحسن و الحسین و الأئمة من ولده من شبح نوری»
ای محمد! تو را خلق کردم و خلق کردم علی و فاطمه و حسن و حسین و امامانی از فرزندان حسین را از نور خودم.
روایات خلقت نوری مفصل است. ان شاءالله در فرصتی مناسب روایات خلقت نوری را بیان میکنیم که هم در کتب اهل سنت و هم در کتب شیعه آمده است.
شاید نزدیک به هفتاد روایت در رابطه با خلقت نوری رسول اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) قبل از آفرینش آسمان و زمین و قبل از آفرینش حضرت آدم و حضرت حوا مطرح شده است.
خداوند عالم، نور حضرت محمد و آل محمد را آفرید، هنگامی که نه آسمانی بود و نه زمینی بود و نه فرشتهای بود و نه عرشی بود و نه کرسی بود.
فرشتگان اولین بار تسبیح و عبادت خداوند را توسط نور محمد و آل محمد که از نور الهی آفریده شدهاند فرا گرفتند.
این روایات یکی دو روایت نیست که ما در آن تأمل یا تردید کنیم. این روایات را هم شیعه نقل کرده و هم اهل سنت نقل کرده است. ان شاءالله در فرصتی مناسب آنها را بیان میکنیم.
«و عرضت ولایتکم على أهل السماوات و أهل الأرض فمن قبلها کان عندی من المؤمنین، و من جحدها کان [عندی] من الکافرین.»
و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه کردم. هرکسی ولایت شما را پذیرفت جزء مؤمنین شد و هرکسی ولایت شما را انکار کرد جزء کفار شد.
«یا محمد لو أن عبدا من عبیدی عبدنی حتّى ینقطع أو یصیر کالشنّ البالی ثمّ أتانی جاحدا لولایتکم ما غفرت له حتى یقرّ بولایتکم»
ای محمد! اگر یک بنده من به قدری مرا عبادت کند تا نفسش قطع شود یا مثل یک چوب خشکیده شود، اگر ولایت شما را نپذیرد من او را نخواهم بخشید.
دوستان عزیز! این روایت از کتب شیعه نیست. این روایتی نیست که از کتاب «کافی» و «بحارالانوار» و «بصائر الدرجات» نقل کنیم، بلکه روایتی است که «جوینی» استاد «ذهبی» که در مورد او میگوید: «الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الإسلام» آن را نقل کرده است.
در ادامه روایت آمده است:
« یا محمد [أ] تحبّ أن تراهم؟ قلت: نعم یا ربّ.»
ای محمد! میخواهی آنها را ببینی؟ پیغمبر اکرم عرضه داشت: بله پروردگارم.
«فقال لی: التفت عن یمین العرش»
خداوند متعال فرمود: به دست راست عرش نگاه کن.
«فالتفتّ فإذا أنا بعلیّ و فاطمة و الحسن و الحسین و علیّ بن الحسین و محمد بن علیّ و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر، و علیّ بن موسى و محمد بن علیّ و علیّ ابن محمد، و الحسن بن علیّ و المهدیّ فی ضحضاح من نور قیاما یصلّون [و] هو فی وسطهم- یعنی المهدیّ- کأنّه کوکب درّیّ.»
نگاه کردم دیدم علی بن أبی طالب و فاطمه و حسن و حسین و سجاد و باقر و کاظم و رضا و جواد الائمه و هادی و حسن عسکری و بقیة الله الأعظم در دالانی از نور ایستاده و مشغول نمازند. در وسط آنها مهدی همانند ماه شب چهارده میدرخشد.
فرائد السمطین فی فضائل المرتضى و البتول و السبطین و الأئمة من ذریتهم علیهم السلام، حمّویی جوینی، ابراهیم بن سعد الدین (م 730)، مؤسسة المحمود، بیروت، چاپ اوّل، 1400 ه. ق، ج 2، ص 320
البته «آیت الله مصباح یزدی» نسبت به کلمه «نور» تعبیری دارند و میفرماید: خداوند عالم برای فهم بشر بهتر از نور چیزی نیافت که بیان کند. آن نور غیر از نوری است که ما میبینیم که تشکیل یافته از هفت رنگ است.
به عنوان مثال اصلاً امکان پذیر نیست که ما بگوییم آن نور متشکل از پنجاه رنگ است. یکی از کسانی که برنامه «زندگی پس از زندگی» در ماه مبارک رمضان نشان داد تجربه گر مرگ بود، نقاش ماهر و زبردستی بود.
به ایشان گفتند: میتوانی نوری که در عالم برزخ دیدی برای ما ترسیم کنی؟! او گفت: هرچه فکر کنم در دنیا رنگی نیست که من بتوانم آن نور را روی کاغذ بیاورم!!
آن نور رفتنی و دیدنی است. این از باب ضیق مقال است و ما ناگزیر هستیم نسبت به مقامات بالا با الفاظی که از سی و دو حرف تشکیل شده است اشاره کنیم. الفاظ و کلمات از بیان توصیف عالم برزخ قاصر است. بنابراین ما می گوییم:
(سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُون)
منزه است خدا از توصیفی که آنها میکنند.
سوره مؤمنون (23): آیه 91
همچنین در روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داریم که خداوند عالم به قدری به ما مقام داده است که هرچه شما بخواهید در توصیف ما بگویید، عقول و فکر شما به آنجا نمیرسد!!
ما هرچه بخواهیم در فضیلت اهلبیت با این الفاظ بیان کنیم، الفاظ قاصر است. در آنجا انسان باید در اثر سیر و سلوک و مخالفت با هوای نفس خود را تزکیه کند و خود را از عالم ماده برهاند و وارد عالم برزخ و عالم مثال شود و ببیند.
به قول «مرحوم مطهری» این مسیر رفتنی و دیدنی است، گفتنی و شنیدنی نیست! خوشا به حال کسانی که قبل از آنکه بمیرند و به برزخ بروند، در این دنیا برزخ خودشان را میبینند. خوشا به حال کسانی که ظلمت و نورانیت برزخ خود را در همین دنیا لمس میکنند و جبران میکنند.
آیا واقعاً ما از خواب غفلت بیدار می شویم!؟
بنده به ذهنم آمد نکتهای را خدمت عزیزان عرض کنم. کسانی که وارد عالم برزخ میشوند، لحظه لحظههای عمرشان یا نور است و یا تاریکی است.
اگر ما به یاد خداوند و امام زمان بودیم، لحظه لحظه عمرمان نور است و این نور است که بهشت ما را میسازد. بهشت جز این اعمال ما چیز دیگری نیست.
اگر به یاد خداوند نبودیم یا خدای ناکرده مشغول گناه و معصیت بودیم و در وجود ما بخل و حسد و کینه بود، اینها همگی تبدیل به ظلمت میشود. همین ظلمتها است که جهنم ما را ایجاد میکند. قرآن کریم در توصیف جهنم میفرماید:
(فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة)
از آتشی بترسید که هیزم آن بدنهای مردم (گنهکار) و سنگهای است.
سوره بقره (2): آیه 24
همین اعمال ماست که در قیامت به آتش مبدل میشود. در همان مکانی که بهشت است، در همان مکان هم جهنم است. آن مکان برای بهشتیان بهشت است و برای جهنمیان جهنم است.
بنابراین دوستان عزیز ما باید دقت کنیم تمام اعمالمان از جمله نفس کشیدنهایمان را هم خالص برای خداوند انجام دهیم.
بنده یک مثال خیلی ساده میزنم. صبح از خواب بلند میشویم و میخواهیم وضو بگیریم. زمانی که میخواهیم وضو بگیریم نیت کنیم و بگوییم: خدایا من برای قضای حاجت میروم قربة إلی الله.
زمانی که داریم خود را میشوییم، بگوییم: خدایا خودم را میشویم به جهت اینکه تو دستور دادی. زمانی که خودمان را پاک میکنیم، با نیت قربة إلی الله باشد. زمانی که میخواهیم وضو بگیریم و دستهایمان را میشوییم، قربة إلی الله باشد.
وقتی که صورت، دست راست و دست چپ را میشوییم و سر و پاهایمان را مسح میکشیم قربة إلی الله باشد. جالب اینجاست که در روایت داریم وقتی وضو میگیرید، این را بگویید:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِینَ»
خدایا ما را از توابین و از پاکیزگان قرار بده.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 16، ح 1
بسیاری از کسانی که تشرف دارند، نقل میکنند یکی از راههای رسیدن به محضر حضرت ولی عصر، پاک بودن است.
حضرت بقیة الله الأعظم پاک است، طیب و طاهر است. تا زمانی که انسان طیب و طاهر نباشد، نمیتواند خدمت حضرت تشرف داشته باشد. حضرت ولی عصر عدل قرآن است و؛
(لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون)
و جز پاکان نمیتوانند آن را مس کنند.
سوره واقعه (56): آیه 79
بدون وضو و بدون طهارت نمیتوان قرآن را مسح کرد. به جهت اینکه وجود مقدس حضرت ولی عصر هم پاک و طیب و طاهر است، تا ما خودمان را طیب و طاهر نکنیم، باید فکر رسیدن دستمان به دامن حضرت ولی عصر را از ذهنمان بیرون کنیم.
عزیزان این مطلب را از من یادگاری داشته باشند. کسانی که قدری مؤمن هستند ابتدای غذا خوردن «بسم الله الرحمن الرحیم» می گویند و آخر غذا هم «الحمدلله رب العالمین» می گویند.
مردان خدا این چنین نیستند. مردان خدا هر لقمهای را برمی دارند «بسم الله الرحمن الرحیم» می گویند و پایان هر لقمه «الحمدلله رب العالمین» می گویند.
به تعبیر یکی از بزرگان وقتی ما لقمه را برمی داریم تا بخوریم، اگر ابتدای آن «بسم الله الرحمن الرحیم» و آخر آن «الحمدلله رب العالمین» گفتیم این لقمه به نور مبدل میشود و برای روح ما نورانیت ایجاد میکند. در این صورت لحظه لحظه غذا خوردن ما عبادت میشود.
وقتی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«یا أَبَا ذَرٍّ لِیکنْ لَک فِی کلِّ شَیءٍ نِیةٌ حَتَّی فِی النَّوْمِ وَ الْأَکلِ»
ای اباذر! در تمامی کارها نیت کن، حتی در خوردن و خوابیدن.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 1، ص 48، ح 8
البته ما در روایت داریم اگر در سر سفره چند مدل غذا وجود دارد، برای هر نوع غذا خوردن یک «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید.
ببینید خداوند چقدر مهربان است! در روایت داریم که اگر فراموش کردید و در وسط غذا خوردن یادتان آمد که «بسم الله الرحمن الرحیم» نگفتید، بگویید: «بسم الله من أوله إلی آخره» یا «الحمدلله من أوله إلی آخره».
البته اینکه ابتدای هر لقمه «بسم الله الرحمن الرحیم» و آخر هر لقمه «الحمدلله رب العالمین» بگویید، لازم نیست حتماً به زبان بیاوریم؛ همین که از دلمان بگذرانیم «بسم الله الرحمن الرحیم» و وقتی لقمه تمام میشود «الحمدلله رب العالمین» بگوییم، کافی است.
بنده یک مرتبه هم عرض کردم یکی از بزرگان نقل میکرد که شخصی به ما توصیه کرده بود بعد از اینکه غذا میخوردیم، میگفتیم: «اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان»؛ خدایا به مولای ما صاحب الزمان برکت بده. ما هرچه داریم از اوست.
«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر
تمام نفس کشیدن ما هم به برکت حضرت ولی عصر است. همین نحوه شکرگزاری باعث شد که خداوند عالم درهای روزی را پی در پی به روی ما باز کرد و از جایی که تصور نمیکردیم روزی بر سر ما باریدن گرفت.
چرا ما این کار را نکنیم؟! ما یک بار به این دنیا آمدیم و یک بار هم از دنیا خواهیم رفت و دیگر برگشتی هم نداریم. در این دنیا نهایت صد سال هستیم، اما در قیامت صد هزار سال یا صد میلیون سال هستیم. در قیامت اصلاً عدد کار نمیکند و یک زندگی جاودانه هست.
چرا ما در این دنیا کاری نکنیم که در قیامت بهره ببریم؟! چرا ما غفلت کنیم و شب اول قبر حسرت بخوریم و بگوییم: خدایا چقدر ما از حقایق غافل بودیم!! چرا در غفلت به سر بردیم؟! چرا این همه به ما گفتند، اما ما از خواب غفلت بیدار نشدیم؟! این بحثها برای ما اتمام حجت خوبی هست.
ادامه بیان اسامی ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب اهل سنت!
حال مطلبی از آقای «خوارزمی» نقل میکنم. بنده قبل از اینکه عبارت «خوارزمی» را بیاورم، نظر «ذهبی» را در مورد ایشان بیان میکنم.
در کتاب «تاریخ الإسلام» اثر «ذهبی» قسمت حوادث سالهای 561 تا 570 در خصوص «خوارزمی» آمده است:
«کان أدیباً، فصیحاً، مفوهاً، خطب بخوارزم دهراً، وأنشأ الخطب، وأقرأ الناس، وتخرج به جماعة»
ایشان سپس مینویسد:
«وله کتاب فی فضائل علی»
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 39، ص 327، باب 4 الموفق بن أحمد بن محمد
این مطالب کاملاً نشانگر این است که ایشان کاملاً مورد تأیید علمای اهل سنت است. «قفطی» هم درباره وی می نویسد:
«أدیب فاضل، له معرفة تامة بالأدب و الفقه، یخطب بجامع خوارزم سنین کثیرة وینشئ الخطب به، أقرأ الناس علم العربیة وغیره ، وتخرج به عالم فی الآداب»
ادیب و فاضل بود و آگاهی کامل به ادبیات و فقه داشت. سال های زیادی در مسجد جامع خوارزم سخنرانی کرد و خطبه هائی انشا نمود. عربی و غیر آن را به مردم یاد می داد، و در ادبیات عالم پرورش می داد.
إنباه الرواة على أنباه النحاة؛ المؤلف: جمال الدین أبو الحسن علی بن یوسف القفطی (المتوفى: 646هـ)، المحقق: محمد أبو الفضل إبراهیم، الناشر: دار الفکر العربی - القاهرة، ومؤسسة الکتب الثقافیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1982م، ج3، ص 332
این تعابیر درباره ایشان آمده است. «خوارزمی» کتابی به نام «مقتل الحسین» دارد و در جلد اول صفحه 146 روایتی را از شب معراج رسول گرامی اسلام نقل میکند.
ایشان همان تعبیری که جوینی داشت را با عبارتی دیگر نقل میکند و مینویسد که خداوند عالم خطاب کرد: ای محمد! اگر بندهای از بندگان من عبادت کنند به قدری که نفسشان قطع شود یا مثل یک نخ باشند، اما ولایت شما را نداشته باشند او را نمیبخشم.
ای محمد! میخواهی آنها را ببینی؟! رسول اکرم میفرماید که عرض کردم: بله. خداوند متعال فرمود: به سمت راست عرش نگاه کن.
رسول اکرم میفرماید که به سمت راست عرش نگاه کردم و دیدم علی بن أبی طالب و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و نُه تن از ائمه اطهار در آنجا حضور داشتند به طوری که حضرت مهدی در میان آنها همانند ماه شب چهارده میدرخشد.
«فَقَالَ اَللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ هَؤُلاَءِ اَلْحُجَجُ وَ هُوَ اَلثَّائِرُ مِنْ عِتْرَتِکَ»
خداوند متعال فرمود: ای محمد! اینها حجتهای من هستند و حضرت مهدی انتقام عترت تو را خواهد گرفت.
«وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی إِنَّهُ لَحُجَّةٌ وَاجِبَةٌ لِأَوْلِیَائِی مُنْتَقِمٌ مِنْ أَعْدَائِی»
قسم به عزت و جلالم که او حجتی است واجب به اولیاء من و منتقم از دشمنان من.
مقتل الحسین علیه السلام؛ تألیف: اخطب خوارزم، موفق بن احمد - سماوی، محمد، الناشر: انوار الهدی، چاپ دوم، سنة 1381ش -1423ق؛ ج1، ص 146
مراد از فرمایش خداوند متعال این است که همین حضرت مهدی که همانند ماه شب چهارده میدرخشد از دشمنان من انتقام خواهد گرفت!
حال در این زمینه مطالب زیاد است، اما ما به همین دو سه مورد اکتفا میکنیم. آیا همین موارد اکتفا نمیکند که به حق و حقیقت توجه و تأمل داشته باشیم و قدری دقت کنیم؟!
ما باید زندگی بیست و سه ساله رسول اکرم را ملاحظه کنیم که از همان آغاز رسالت و بعد از نزول آیه شریفه:
(وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِین)
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.
سوره شعراء (26): آیه 214
ولایت امیرالمؤمنین با نبوت رسول گرامی اسلام گره میخورد. در همان جلسهای که نبوت پیغمبر اکرم برای مردم بیان میشود، ولایت امیرالمؤمنین هم بیان میشود و حضرت با خطاب به امیرالمؤمنین میفرماید:
«إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم فاسمعو له وأطیعوا»
براستی که او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. از او شنوایی داشته و یاریاش کنید.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 542 - 543، باب ذکر الخبر عما کان من أمر نبی الله عند ابتداء الله تعالی ذکره إیاه بإکرامه بإرسال جبریل علیه السلام إلیه بوحیه
«ابن اثیر» و دیگران هم این روایت را نقل کردهاند. رسول گرامی اسلام در طول بیست و سه سال رسالت خود حدیث منزلت، حدیث غدیر و حدیثهای دیگر را برای مردم با عبارتهای مختلف و واژگان متعدد مطرح کردند.
یکی از این احادیث حدیث «خلفائی اثناعشر» است که رسول گرامی اسلام در حجة الوداع فرمودند: جانشینان من دوازده نفر هستند، نه یازده نفر و نه سیزده نفر!
حضرت معما مطرح نکردند، بلکه اسامی خلفا را بسیار واضح و روشن مطرح کردند. اسامی خلفای پیغمبر اکرم در کتب عزیزان اهل سنت هم آورده شده است و ما از خودمان چیزی مطرح نکردیم.
آقای «جوینی» یکی از علمای قرن هفتم و هشتم هجری هست و آقای «خوارزمی» هم از علمای قرن ششم هجری است، یعنی تقریباً هفتصد یا هشتصد سال قبل این مطالب را بیان کردند.
حال اگر دیگران بیان نکردهاند، باید جواب بدهند که چرا قبل از این علما یا بعد از آنها این مطالب را مطرح نکردند. شاید به خاطر ترس از حکومتها یا ترس از دست رفتن مقامات و منزلتهای اجتماعی بوده است.
ما هستیم و همین کتابهایی که به دست ما رسیده است. اینها فعلاً برای ما حجت و قابل درنگ و تأمل است.
مجری:
الحمدلله. واقعاً جای شکر دارد که هر از چند گاهی ما اگر هم حتی نیاز باشد بگردیم و این مطالب را پیدا کنیم، مهم این است که این مطالب در کتب اهل سنت هست.
الحمدلله این توفیق را داریم که در چنین مجالسی مینشینیم و میشنویم و این مطالب را پیدا میکنیم. به نظرم برای اهل تحقیق مطلب کاملاً روشن و واضح است.
حضرت استاد بسیار از محضرتان استفاده کردیم. ان شاءالله ادامه برنامه را همراه ما باشید. حتماً ادامه مطالب را ذکر خواهیم کرد و سؤالاتی خواهیم پرسید که جوانب بحث روشنتر شود.
یک فاصله میگیریم، اما قبل از آن یادآوری کنم شمارههایی که زیرنویس میشود در اختیارتان هست. ان شاءالله تماس بگیرید و در فرصت مقتضی در انتهای برنامه اگر سؤالی یا دغدغهای یا مطلب خاصی دارید بیان خواهید کرد و پاسخگو خواهیم بود.
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند
که هرکه گشت جدا از علی جدا ز خداست
عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
الحمدلله تا این قسمت از برنامه استفاده کردیم از محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی و مطالب بسیار مفید و مستندی بیان شد.
یکی از این مطالب بحث در زمینه حدیث «خلفائی اثناعشر» بود که رسیدیم به اینجا که ما در کتب اهل سنت چقدر موارد زیادی را میبینیم. علاوه بر اینکه در صحاح کاملاً مسلم است که حدیث «خلفائی اثناعشر» بارها و بارها ذکر شده است.
در این روایات به تک تک نام اسامی ائمه اطهار تصریح شده است و شکی هم در آن نخواهد بود. ما در این فرصت محدود توانستیم نظر «جوینی» و «خوارزمی» را ببینیم.
نکته بسیار مهمی که در اینجا برای بنده جالب بود، این بود که در هردو این روایات ایمان به خداوند در گرو ایمان به ائمه اطهار ذکر شده بود و نور الهی در وجود این انوار مقدس قرار دارد. قطعاً ما در معارف شیعی بسیار داریم:
«وَ مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّه»
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 579، ح 2
هرکسی بخواهد به خدا شناسی شروع کند، باید از شما شروع کند. بسیاری از این تعابیر را هم در زیارتهای مختلف میبینیم.
اگر بخواهیم خداشناسی را آغاز کنیم، واضح است که باید از وجود ائمه اطهار آغاز کنیم. چگونه ما میتوانیم ائمه اطهار را بشناسیم و شروع کار از کجا باید باشد؟!
پایین مرتبه امام شناسی، در بیان ارزشمند امام صادق (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با این قضیه روایتی را آقای «خزاز» متوفای 400 هجری در کتاب «کفایة الأثر» نقل میکند که روایت بسیار مفصلی است.
قبل از اینکه روایت را عرض کنم، اشاره کنم که سند روایت کاملاً و صددرصد صحیح است. «نجاشی» در مورد «علی بن محمد خزاز» مینویسد:
«ثقة من أصحابنا، أبو القاسم، و کان فقیها وجها»
رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 26، ح 700
بنده بارها گفتم که به دوستان توصیه میکنم کتاب «کفایة الأثر» را بیشتر مطالعه کنند. «مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد اول وقتی کتاب «کفایة الأثر» را میآورد، می نویسد:
«کتاب شریف لم یؤلف مثله فی الإمامة»
کتاب شریفی است که همانند او در رابطه با امامت نوشته نشده است.
«و تألیفه أدل دلیل علی فضله و ثقته و دیانته»
و تألیف این کتاب بهترین دلیل بر فضل و وثاقت و دیانت خزاز است.
«و وثقه العلامة فی الخلاصة قال کان ثقة من أصحابنا فقیها وجها»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 1، ص 29، الفصل الثانی فی بیان الوثوق علی الکتب المذکورة
راوی اول این روایت «حسین بن علی بن موسی» است که «نجاشی» در مورد او مینویسد:
«الحسین بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی أبو عبد الله ثقة»
رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 68، ح 163
راوی بعد «هارون بن موسی» هست که «نجاشی» در مورد او مینویسد:
«هارون بن موسی بن أحمد بن سعید بن سعید، أبو محمد، التلعکبری من بنی شیبان. کان وجها فی أصحابنا، ثقة، معتمدا لا یطعن علیه»
رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 439، ح 1184
راوی سوم «محمد بن حسن بن ولید» هست که یکی از شخصیتهای برجسته شیعه است. راوی چهارم «محمد بن حسن بن فروخ صفار» صاحب کتاب «بصائر الدرجات» هست که «نجاشی» در مورد او مینویسد:
«کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقة، عظیم القدر»
فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 354، ح 948
راوی پنجم «یعقوب بن یزید» هست که «نجاشی» و «شیخ طوسی» او را توثیق کردهاند. راوی ششم «محمد بن ابی عمیر» هست که «نجاشی» در مورد او مینویسد:
«جلیل القدر عظیم المنزلة فینا وعند المخالفین»
فهرست اسماء مصنفی الشیعة، نویسنده: النجاشی، ص 326، ح 887
راوی هفتم «هشام بن سالم» هست که در وثاقت ضرب المثل هست و «نجاشی» در مورد او مینویسد:
«ثقة ثقة»
رجال النجاشی، نویسنده: نجاشی، احمد بن علی، ص 434، ح 1165
بنابراین میتوان گفت این روایت از نظر سند تقریباً صحیحه اعلایی است. حال عزیزان به متن روایت دقت کنند و ببینند که اگر ما بخواهیم خداشناسی و امام شناسی را آغاز کنیم پایینترین مرتبه امام شناسی چیست.
در این کتاب صفحه 370 از قول «هشام بن سالم» نقل شده است که میگوید من خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم در حالی که «معاویه بن وهب» و «عبدالملک بن أعین» برادر «زراره» آمدند.
«معاویه بن وهب» روایتی را سؤال کرد که در رابطه با رؤیت خداوند بود. حضرت فرمود: بهترین و واجبترین فرائض شناختن خدا و اقرار به عبودیت اوست. سپس شناختن پیغمبر اکرم و شهادت به نبوت اوست و بعد شناختن امام هست.
«وَ أَدْنَی مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ»
پایین مرتبه امام شناسی این است.
حضرت به صراحت میفرماید که از این پایینتر امام شناسی نیست. بعضی از نوچههای غرب زده می گویند که امامان مثل مراجع هستند و قدری از مراجع بالاتر هستند. حال ملاحظه کنید امام صادق میفرماید:
«وَ أَدْنَی مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ»
مجری:
اگر این نباشد جزو کسانی قرار میگیرد که «من لم یعرف».
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله؛ فرمود:
«من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة»
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 1، ص 110، فصل قال المصنف الرافضی
حضرت در ادامه میفرماید:
«وَ أَدْنَی مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِی إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ»
امام هم سطح پیغمبر است و تمام فضائل و مقام پیغمبر اکرم را دارد، مگر درجه نبوت.
«وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ»
امامان وارث پیغمبر هستند و طاعت آنها طاعت خداوند و طاعت پیغمبر اکرم است.
«وَ التَّسْلِیمُ لَهُ فِی کلِّ أَمْرٍ»
باید در برابر ائمه اطهار بدون چون و چرا تسلیم باشیم.
«وَ الرَّدُّ إِلَیهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِه»
و هرکاری هم پیش روی ما قرار میگیرد به ائمه اطهار واگذار کنیم.
«وَ یعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ»
و یقین کنیم اولین امام بعد از رسول الله علی بن أبی طالب است.
«ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِی مُوسَی ابْنِی»
و بعد از او امام حسن سپس امام حسین سپس امام سجاد سپس امام محمد باقر سپس من و بعد از من فرزندم موسی است.
خاک بر دهان کسانی که ادعا میکنند امام صادق نمیدانست امام بعد از خودش چه کسی است! بعد فرمود:
«ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِی وَ بَعْدَ عَلِی مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِی ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِی الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»
بعد از او علی بن موسی و بعد از او امام جواد و بعد از او امام هادی و بعد از او امام حسن عسکری و بعد از او حضرت حجت از فرزندان امام حسن عسکری است.
«ثُمَّ قَالَ یا مُعَاوِیةُ جَعَلْتُ لَک فِی هَذَا أَصْلًا فَاعْمَلْ عَلَیهِ»
حضرت سپس فرمود: ای معاویه! اگر آنچه به اصلی که برای تو گفتم و قانونی برای تو بیان کردم عمل کنی نجات پیدا کردی.
«فَلَوْ کنْتَ تَمُوتُ عَلَی مَا کنْتَ عَلَیهِ لَکانَ حَالُک أَسْوَأَ الْأَحْوَالِ»
و اگر بر این عقیده نباشی به بدترین حالات از دنیا رفتی.
کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 263، باب ما جاء عن جعفر بن محمد ع مما یوافق هذه الأخبار و نصه علی ابنه موسی ع
حضرت در ادامه مطالب دیگری در رابطه با توحید بیان میکند. این خلاصه فرمایش امام صادق (علیه السلام) است که میفرماید: امام در فضائل هم سطح پیغمبر اکرم است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:
«أما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی غیر أنه لا نبی بعدی»
تو برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی هستی، جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 5، ص 406، ح 9745
تمام مقامات پیغمبر اکرم را امیرالمؤمنین دارد، جز مقام نبوت و مسئله وحی. ما باید در تمام اموراتمان تابع این انوار مقدس باشیم و مطیع بی چون و چرای فرمایشات اهلبیت (علیهم السلام) باشیم.
اگر این چنین بودیم، ان شاءالله مرگ ما مرگ نورانی و مرگ باصفا و صمیمیت و مرگ خوشبختی است. اگر این عقیده را نداشتیم، اول مرگ ما، اول بدبختی است. پناه میبریم به خدای عالم از چنین مرگی.
در این صورت اولین لحظه ورود ما به قبر اول بیچارگی ماست. پناه میبریم به خداوند عالم. لحظه ورود ما به قیامت لحظه بیچارگی و بدبختی و شرمندگی ماست که به خداوند عالم پناه میبریم.
امیدواریم که این روایت در ما نورانیت ایجاد کند و بتوانیم از این روایات الهام بگیریم و اعتقاداتمان را کاملاً محکم و قوی کنیم.
مجری:
ان شاءالله. الهی آمین. متأسفانه همیشه این زمزمهها بوده و خناس ها تلاش میکردند تا روی حقیقت را بپوشانند، اما در این ایام نزدیک شدن به غدیر، این افراد فعالیتهایشان را چندین برابر کردند.
ما از اینطرف وقتی مقام ائمه اطهار را چندین بار ذکر میکنیم و در هر هفته میشنویم، بازهم به نظر کم میآید. اگر لطف بفرمایید و در جلسات آینده فرصتی را اختصاص بدهید و ما راجع به شبهات غدیر از حضرتعالی بیشتر بشنویم، بیشتر استفاده میکنیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما در خدمت شما هستیم.
مجری:
بزرگوارید، سلامت باشید. عزیزان بیننده پشت خط هستند. همچنان این فرصت برای همه شما عزیزان هست که تماس بگیرید. ما صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید و خودتان مستقیماً سؤالتان را مطرح خواهید فرمود.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقا حسین از اصفهان پشت خط هستند. آقا حسین در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقا حسین از اصفهان – شیعه):
سلام خدمت دو سید بزرگوار آقای مرعشی و حضرت آیت الله حسینی قزوینی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله.
چرا آیه تطهیر، شامل همسران پیامبر نمی شود!؟
بیننده:
تشکر میکنم از برنامه خوبتان. سؤال من در خصوص آیه تطهیر است. برادران اهل سنت ما می گویند که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت رسول الله هستند.
میخواستم بپرسم که میتوانیم بگوییم جواب نقضی این میشود که وقتی قبل از آیه تطهیر را نگاه میکنیم، میبینیم که نوشته است:
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ)
و در خانههای خود بمانید.
سوره احزاب (33): آیه 32
در این آیه خداوند از خانههای متعدد حرف میزند، نه یک خانه. حال زمانی که در خصوص اهلبیت صحبت میکند، از یک خانه حرف میزند.
میتوانیم بگوییم که جواب نقضی این میشود که این خانه تفاوت دارد با خانههای دیگر و (الْبَیتِ) با (بُیوتِکنَّ) مساوی نیستند؟!
منطق هم همین را میگوید. آیه شریفه میفرماید: (فِی بُیوتِکنَّ). اگر مراد زنان پیغمبر اکرم بود، باید در آیه شریفه «أهل البیوت» میآمد نه (أَهْلَ الْبَیتِ)!!
مجری:
بسیار عالی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
فرمایش بسیار زیبایی است. سوره مبارکه احزاب از آیه 28 شروع میشود و میفرماید:
(یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک إِنْ کنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَینَ أُمَتِّعْکنَّ وَ أُسَرِّحْکنَّ سَراحاً جَمِیلا)
ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را میخواهید بیائید هدیهای به شما دهم و شما را به طرز نیکویی رها سازم!
(وَ إِنْ کنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکنَّ أَجْراً عَظِیما)
و اگر شما خدا و پیامبرش و سرای آخرت را طالب هستید خداوند برای نیکوکاران شما پاداش عظیم آماده ساخته است.
(یا نِساءَ النَّبِی مَنْ یأْتِ مِنْکنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَینَةٍ یضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَینِ وَ کانَ ذلِک عَلَی اللَّهِ یسِیراً)
ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و این برای خدا آسان است.
(وَ مَنْ یقْنُتْ مِنْکنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَینِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کرِیماً)
و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزی پر ارزشی برای او فراهم ساختهایم.
(یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا)
ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوی پیشه کنید، بنا بر این به گونهای هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید.
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ)
و در خانههای خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را بر پا دارید و زکاة را ادا کنید، و خدا و رسولش را اطاعت نمائید.
(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا)
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
(وَ اذْکرْنَ ما یتْلی فِی بُیوتِکنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکمَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیرا)
و آنچه را در خانههای شما از آیات خداوند و حکمت دانش خوانده میشود یاد کنید، خداوند لطیف و خبیر است.
سوره احزاب (33): آیات 28 تا 34
ملاحظه کنید در آیه 32 عبارت (بُیوتِکنَّ) آمده است، در آیه 33 عبارت (الْبَیتِ) آمده است و بازهم در آیه 34 عبارت (بُیوتِکنَّ) آمده است. اگر قرار بود مراد از (أَهْلَ الْبَیتِ) زنان پیغمبر اکرم باشد، باید «أهل البیوت» میآمد نه اینکه (أَهْلَ الْبَیتِ) بیاید.
نکته دیگر این است که در تمام آیات قبل و بعد از آیه تطهیر ضمیر جمع مؤنث به کار رفته است.
ملاحظه کنید (کنْتُنَّ)، (فَتَعالَینَ)، (أُمَتِّعْکنَّ)، (أُسَرِّحْکنَّ)، (إِنْ کنْتُنَّ)، (تُرِدْنَ)، (لِلْمُحْسِناتِ)، (مَنْ یأْتِ مِنْکنَّ)، (مَنْ یقْنُتْ مِنْکنَّ)، (أَجْرَها)، (أَعْتَدْنا لَها)، (لَسْتُنَّ)، (إِنِ اتَّقَیتُنَّ)، (فَلا تَخْضَعْنَ) همگی ضمیر جمع مؤنث دارند.
در مقابل وقتی به آیه تطهیر میرسد (یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ) ضمیر جمع مذکر به کار میبرد.
بعضی افراد ادعا میکنند که در اینجا به اعتبار اینکه مراد پیغمبر اکرم و علی بن أبی طالب بوده جمع مذکر به کار رفته است! این در حالی است که در اینجا نامی از پیغمبر اکرم و علی بن أبی طالب برده نشده است.
اگر به سراغ روایات بروید، ما بیش از پنجاه روایت داریم که پیغمبر اکرم میفرماید: این آیه در حق من و علی بن أبی طالب و حسن و حسین و فاطمه نازل شده است.
«أم سلمه» میگوید که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت نیستند. عایشه میگوید که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت نیستند. «زید بن أرقم» میگوید که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت نیستند. اگر روایت ملاک است، روایات چنین می گوید. اگر آیه ملاک است، این هم از آیات.
نکته سوم این است که تمام تعابیر نسبت به زنان پیغمبر اکرم تعابیر تند و توبیخی است. ملاحظه کنید در آیه 28 آمده است:
(یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک إِنْ کنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَینَ أُمَتِّعْکنَّ وَ أُسَرِّحْکنَّ سَراحاً جَمِیلا)
ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را میخواهید بیائید هدیهای به شما دهم و شما را به طرز نیکویی رها سازم!
در آیه 29 آمده است:
(یا نِساءَ النَّبِی مَنْ یأْتِ مِنْکنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَینَةٍ یضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَینِ وَ کانَ ذلِک عَلَی اللَّهِ یسِیراً)
ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و این برای خدا آسان است.
آیه 30 میفرماید:
(یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا)
ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوی پیشه کنید، بنا بر این به گونهای هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید.
آیه 33 میفرماید:
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ)
و در خانههای خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را بر پا دارید و زکاة را ادا کنید، و خدا و رسولش را اطاعت نمائید.
ملاحظه کنید تمامی تعابیر به کار رفته در این آیات تعابیر تند و توبیخی است. حال زمانی که به آیه تطهیر میرسد، تعابیر مدح به کار رفته است و خداوند متعال میفرماید:
(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا)
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
از این روشنتر و واضحتر؟! همچنین مشاهده کنید در رابطه با اینکه اهلبیت جزو خمسه طیبه هستند، در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 2424 از قول عایشه آمده است:
«خَرَجَ النبی غَدَاةً وَعَلَیهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِی فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جاء الْحُسَینُ فَدَخَلَ معه ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جاء عَلِی فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قال (إنما یرِیدُ الله لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا)»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1883، ح 2424
این روایات همگی نشانگر این است که تمامی صحابه آوردند که زنان پیغمبر اکرم جزو آیه تطهیر نیستند. ما چکار کنیم؟! وقتی کتابها و عبارتهای اهل سنت مطرح میکند و میگوید که زنان جزو آیه تطهیر نیستند، ما میتوانیم به زور سرپیچی کنیم؟! در کتاب «صحیح مسلم» به صراحت آمده است:
«من أَهْلُ بَیتِهِ نِسَاؤُهُ»
اهلبیت پیغمبر اکرم چه کسانی هستند؟! زنان پیغمبر هستند؟!
«قال لَا وأیم اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَکونُ مع الرَّجُلِ الْعَصْرَ من الدَّهْرِ ثُمَّ یطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إلی أَبِیهَا»
زید بن أرقم میگوید: خیر، به خدا سوگند که زنی یک عمر با مردی زندگی میکند سپس طلاق میگیرد و به منزل پدرش برمی گردد.
«وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَیتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِینَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408
این عبارت «صحیح مسلم» است. ما چکار کنیم؟! آیا بگوییم که «زید بن أرقم» و «صحیح مسلم» اشتباه کرده است؟! حسین آقا عزیز از اصفهان دست شما درد نکند.
مجری:
آقا حسین بسیار ممنون و متشکریم، ان شاءالله که موفق و مؤید باشید. آقای بهادری از کرج پشت خط هستند. آقای بهادری در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب آقای مرعشی دو سید بزرگوار.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله.
بیننده:
حضرت آقا حدیث اثناعشر در کتاب «صحیح بخاری» جلد پنجم صفحه 178 و کتاب «الجزء الرابع» اثر «احمد بن حنبل» جلد چهارم صفحه 94 و کتاب «سنن ابو داود» و کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» آمده است.
رسول گرامی اسلام در ملأ عام به مسلمانان اعلام فرموده است که پس از من دوازده نفر امام هستند که همگی از قریش هستند و این غیر قابل تردید و انکار است. راوی میگوید: در پایان سخن رسول خدا من مطلب ایشان را نشنیدم.
در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد هفتم صفحه 427 حدیث 20976 آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطالبی فرمودند که من نفهمیدم چه گفتند.
وقتی رسول خدا فرمودند: «کلهم» فریاد و سروصدای مردم بلند شد، طوری که من نفهمیدم رسول خدا بعد از «کلهم» چه فرمودند. پدرم پاسخ داد که پیغمبر اکرم فرمود:
«کلهم من قُرَیشٍ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 87، ح 20833
در کتاب «ینابیع المودة» جلد سوم صفحه 290 خبر آمده است که وقتی راوی از پدر خود میپرسد رسول خدا چه فرمود، پدر پاسخ میدهد: تمام آن دوازده امام از بنی هاشم هستند.
پس علت اینکه سخن رسول خدا توسط عوامل و موانعی ناتمام ماند، مورد تصحیح متون احادیث اهل سنت نیست.
ثانیاً از قریش بودن دوازده امام به نفع قریش و مهاجرین و اصحاب مکه رسول خدا بود و این نمیتوانست مورد اعتراض و قیل و قال و سروصدا شود، زیرا شامل حال همه اهل هجرت و قریش من جمله خلفای آتی میشد که در صدد غصب خلافت بودند.
بنابراین قیل و قال به خاطر این بود که این دوازده نفر از بنی هاشم بودند که جز دوازده امام شیعه مخاطب دیگری ندارد. مسئله دیگر این است آقایان که می گویند:
«أصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم»
صحابه همانند ستارگانی هستند که به هرکدام چنگ بزنید هدایت شده هستند.
التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 5، باب البقرة: (1) الم
شما بفرمایید که وقتی یک مولوی محترم اهل سنت یا یک سخنران سخنرانی میکند. اگر مردم در آن جمعیت دائماً بلند شوند و سروصدا کنند و بنشینند و بلند شوند بی احترامی به آن سخنران نیست؟!
شما حساب کنید رسول خدا مشغول سخنرانی است، در حالی که همین صحابه که آنها را عادل خطاب میکنید بلند میشوند و سروصدا میکنند و صدای پیغمبر اکرم را قطع میکنند.
آقایان وهابی چه جوابی دارند به ما بگویند؟! ما منتظر جواب هستیم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
أحسنتم، طیب الله. خیلی ممنون و متشکریم از جناب آقای بهادری عزیز که از کرج تماس گرفته بودند و سؤال خودشان را متوجه وهابیت کردند. صحبت بسیار هم متقن بود.
بحث درسهایی از امامت و ولایت بسیار مفصل هست، اما در فرصتی مناسب به تکههای مختلف همین روایت که بعضی افراد «کلهم من قُرَیشٍ» را هم آوردند مفصل میپردازیم.
گفتگوی شنیدنی جوان اهل سنت با استاد قزوینی!
آقای کاووسی از کلاله با برنامه تماس گرفتند. آقای کاووسی در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای کاووسی از کلاله – اهل سنت):
سلام، خسته نباشید.
مجری:
سلام و رحمة الله.
بیننده:
چند سؤال از آقای قزوینی داشتم. استاد! من اهل سنت هستم و از استان گلستان تماس میگیرم. بنده طبق عقیده و گفته شما کتب تاریخی را بدون تعصب مطالعه کردم.
استاد! اهلبیت پیغمبر اکرم بسیار بافضیلت تر از سایرین بودند، منتها احادیث زیاد است. من تک تک احادیث را مطالعه و بررسی کردم، زیرا خودم جوان هستم و اهل تحقیق هستم.
زمانی که شبکههای وهابیت را نگاه میکنیم میبینیم آنها هم حرفهای غلط می گویند، اما حرف درست هم زیاد می گویند. به عنوان مثال وقتی به آیات قرآن کریم استدلال میکنند، صدا زدن غیر الله اصلاً با آیات قرآن کریم سازگاری ندارد.
ما این مسائل را چطور با همدیگر جمع کنیم؟! آیا امکان دارد که در طول تاریخ امامت دوازده امام ثابت و قطعی بوده باشد، اما جاعلان حدیث خرافاتی اضافه کرده باشند که خیلی دین را منحرف کرده باشد؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما فرمودید که دعای غیر الله شرک است. حال بفرمایید آیه 97 از سوره مبارکه یوسف که میفرماید:
(یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کنَّا خاطِئِین)
پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم.
سوره یوسف (12): آیه 97
شرک است؟! (أَبانَا) الله است یا غیر الله است؟!
بیننده:
استاد! آن شخص زنده بوده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما که نگفتید زنده باشد. اگر قرار باشد دعای غیر الله شرک باشد، مرده و زنده نمیخواهد.
اگر دعای غیر الله شرک است، چه زنده و چه مرده شرک است. اگر دعای غیر الله شرک نیست، چه مرده و چه زنده فرقی نمیکند. چه فرقی دارد که من مرده را صدا بزنم یا زنده را صدا بزنم.
بیننده:
اشکال همین جا میشود. اگر شما کسی که مرده را حاضر و ناظر بر اعمال خود و اعمال میلیونها نفر در سراسر کره زمین بدانید، این شرک بر صفات الله متعال نمیشود. این مسئله را توضیح بدهید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اگر زنده بود شرک بود یا نبود؟! اگر در زمان حیاتش وقتی او را صدا میزدیم، این شرک بود یا شرک نبود؟!
بیننده:
در جای دیگر صدا میزدیم و قائل بودیم به اینکه حاضر و ناظر بر اعمال ماست، شرک در صفات الله متعال است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
یعنی اگر در غائب صدا میزدیم، این شرک بود. درست است؟!
بیننده:
اگر عقیده داشته باشید که او همانند الله متعال حاضر و ناظر است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
احسنت. حال در رابطه با آیه شریفه:
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً)
و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند) به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند.
سوره نساء (4): آیه 64
تمام فقهای اهل سنت از جمله فقهای احناف و شافعیها و مالکیها و حنبلیها گفتند مستحب است هرکسی کنار قبر پیغمبر اکرم برود این آیه را بخواند و بگوید یا رسول الله! من از راه دور آمدم و قرآن کریم فرموده است:
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً)
پیغمبر اکرم برای هرکسی استغفار کند، خداوند متعال قطعاً او را میبخشد. این را همه فقها گفتهاند و یکی از مستحبات زیارت قبر پیغمبر اکرم است. اگر پیغمبر اکرم نمیشنود، چه فایدهای دارد؟!
سؤال دیگر این است که شما در نماز می گویید «السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته» یا نمیگویید؟!
بیننده:
می گوییم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خداوند اموات شما را بیامرزد و فرزندانتان را حفظ کند. اگر پیغمبر اکرم نمیشنود، گفتن «السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته» مسخره است.
به عنوان مثال حضرتعالی الآن در استان گلستان هستید و پدرتان در تهران است. شما همین جا در کوچه بگویید: بابا سلام علیکم. آیا مردم به شما نمیخندند؟!
ما می گوییم «السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته» و پیغمبر اکرم یا میشنود یا نمیشنود. اگر پیغمبر اکرم نمیشنود، این کار خیلی بیهوده است.
اگر من اینجا در استودیو بنشینم و به پدرم که در شهر دیگر است، بگویم: بابا سلام علیکم! همه به ریش من میخندند.
بنابراین پیغمبر اکرم به اذن الله تبارک و تعالی میشنود. همان خدایی که حی و قیوم است و قرآن کریم میفرماید:
(وَ هُوَ الَّذِی یحْیی وَ یمِیت)
او کسی است که زنده میکند و میمیراند.
سوره مؤمنون (23): آیه 80
به حضرت عیسی قدرت میدهد که مرده را زنده کند به اذن الله! قرآن کریم میفرماید:
(أُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ)
و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم.
(وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّه)
و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم.
سوره آل عمران (3): آیه 49
خالق تمام اشیاء خداوند است. ملاحظه کنید در قرآن کریم چندین آیه است که میفرماید:
(اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَیء)
خداوند خالق همه چیز است.
سوره زمر (39): آیه 62
اما حضرت عیسی میفرماید:
(أَنِّی أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیکونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّه)
من از گل، چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد.
سوره آل عمران (3): آیه 49
حضرت عیسی خلق میکند. خدایی که قدرت خلق و قدرت زنده کردن مرده را به حضرت عیسی داده است، آیا این خدا عاجز است که قدرت شنیدن تمام سلامهای ما را به رسول اکرم و ائمه اطهار بدهد؟!
خداوند متعال که عاجز نیستند و ما هم هر روز می گوییم: «السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته».
بیننده:
استاد! یک سؤال دیگر داشتم، اگر امکان دارد آن را هم جواب بدهید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بفرمایید.
بیننده:
اگر حضرت علی (رضی الله عنه) ولایت تکوینی داشتند، وقتی به منزلشان حمله کردند و همسرشان را شهید کردند و از همسرشان دفاع نکردند در قیامت بازخواست میشوند یا خیر؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
پیغمبر اکرم ولایت تکوینی دارد یا ندارد؟!
بیننده:
من این را اطلاع ندارم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
قرآن کریم میفرماید:
(النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم)
پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است.
سوره احزاب (33): آیه 6
ولایت پیغمبر اکرم بر مؤمنین از مؤمنین بالاتر است.
بیننده:
ولایت تکوینی قدرتهای خارق العاده است. اگر حضرت علی از همسرشان دفاع نکردند در قیامت بازخواست میشوند!؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
عزیز من خداوند عالم ولایت تکوینی به پیغمبران و ائمه اطهار داده است و هیچ شک و شبههای نیست که آن بزرگواران ولایت تکوینی دارند.
«عاصف بن برخیا» یکی از یاران حضرت سلیمان است. وقتی حضرت سلیمان میخواهد تخت «بلقیس» را باورد، میفرماید: چه کسی میتواند تخت «بلقیس» را بیاورد؟!
(قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِک وَ إِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ)
عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم!
حضرت سلیمان قبول نمیکند و میفرماید که این زمان خیلی طولانی است.
(قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک)
(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد!
سوره نمل (27): آیات 39 و 40
این ولایت تکوینی است یا ولایت تکوینی نیست؟!
بیننده:
بله هست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
وقتی «عاصف بن برخیا» به تعبیر قرآن کریم ولایت تکوینی دارد، آیا پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین کمتر از او هستند؟! قطعاً بالاتر از او هستند، اما خداوند عالم که ولایت تکوینی را داده است از طرف دیگر هم استفاده اختصاصی ممنوع است.
پیغمبر اکرم و ائمه اطهار در صورتی میتوانند از ولایت تکوینی استفاده کنند که خداوند عالم به آنها اذن بدهد. رسول گرامی اسلام یقین دارد که در جنگ احد عزیزانش کشته میشوند.
«عاصف بن برخیا» که در یک چشم به هم زدن تخت و تاج «بلقیس» را از یمن به فلسطین آورد، اما رسول گرامی اسلام میتواند با یک اراده تمام کفار را نابود کنند. چرا حضرت این کار را نکردند؟!
مجری:
همین مثال حضرتعالی نسبت به پاسخ قبلی حضرت عیسی که ولایت بر زنده کردن مردگان را داشتند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
چرا حضرت عیسی مادرش را زنده نکرد؟! چرا مادر حضرت عیسی از دنیا رفت؟! معصومین قدرت ولایت تکوینی دارند، اما قدرت ولایت تکوینی آنها مشروط به اذن الله است.
(أُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّه)
دشمن را نابود میکنم به اذن الله. اگر به اذن الله باشد میتوانند هرکاری کنند، اما اگر به اذن الله نباشد چکار کنند؟!
علاوه بر این اگر امیرالمؤمنین آنجا میآمدند و شمشیر میکشیدند و با مهاجمین برخورد میکردند، حضرت فاطمه زهرا زیر دست و پا شهید میشدند. آیا در این صورت نمیگفتند که علی بن أبی طالب باعث شهادت حضرت فاطمه زهرا شده است؟!
«عمار» در جنگ صفین کشته شد. در کتاب «صحیح مسلم» هم آمده است که گروه ستمگر «عمار» را میکشند. یاران معاویه دست از جنگ کشیدند و گفتند: به ما ثابت شد که ما گروه ستمگر هستیم.
معاویه گفت: ما که «عمار» را نکشتیم، علی بن أبی طالب او را کشته است. علی بن أبی طالب او را از منزلش بیرون آورد و در برابر شمشیر و نیزه ما قرار داد و او هم کشته شد.
امیرالمؤمنین هم در جواب فرمود: اگر قرار باشد من قاتل «عمار» باشم، پیغمبر اکرم قاتل حمزه سیدالشهداء هست. پیغمبر اکرم حضرت حمزه را از منزلش بیرون آورد و در جنگ احد کشته شد.
با این حساب فردا هم میگفتند که حضرت علی دست به شمشیر زد و دختر پیغمبر اکرم شهید شد. آیا شهادت حضرت فاطمه زهرا را به گردن امیرالمؤمنین نمیانداختند؟!
ملاحظه کنید در کتاب «الاستیعاب» اثر «ابن عبدالبر» مطلبی در این زمینه آمده است. این روایت خیلی واضح و روشن است و من هم به احترام حضرتعالی عین عبارت را میخوانم.
اگر شما شنیده باشید، «ابن عبدالبر» متوفای 643 هجری یکی از شخصیتهای برجسته اهل سنت است. او در این روایت از قول امیرالمؤمنین مینویسد:
«وأیم الله لولا مخافة الفرقة وأن یعود الکفر ویبوء الدین لغیرنا»
به خدا سوگند اگر ترس از این نداشتم که در میان مسلمانان تفرقه ایجاد میشود و دوباره کفر برمی گردد و دین نابود میشود، این حکومت را تغییر میدادم.
این کتاب «کافی» و «تهذیب» و «بحارالانوار» نیست. من شما را انسان سالم و روشن و بزرگواری یافتم. این عبارت «ابن عبدالبر» است.
اگر امیرالمؤمنین شمشیر میکشید و مخالفین هم شمشیر میکشیدند، همین چند نفر مسلمانی که وجود داشت نابود میشدند و منافقین حکومت را به دست میگرفتند.
در آن زمان حکومت ایران به دنبال فرصت بود. حکومت روم به دنبال فرصت بود تا مسلمانان اسلام را از بین ببرند. در این صورت آثاری از اسلام باقی نمیماند. بنابراین امیرالمؤمنین میفرمایند:
«فصبرنا علی بعض الألم ثم لم نر بحمد الله إلا خیرا»
بعضی از دردها را تحمل کردم و الحمدلله جز خوبی چیزی ندیدم.
الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد آلبر، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 2، ص 497، ح 774
معنای فرمایش امیرالمؤمنین این است که درست است حضرت فاطمه زهرا کتک خورد، اما اسلام باقی ماند. این عبارت «ابن عبدالبر» است.
مجری:
بسیار زیبا، بسیار عالی، خیلی ممنون. آقای کاووسی از شما تشکر میکنیم که از کلاله تماس گرفته بودید. فرصت بسیار محدود بود. دوست داشتیم بازهم در خدمتتان باشیم. ان شاءالله در جلسات آینده هم خدمتتان خواهیم بود.
همچنین عذرخواهی میکنم از آقای اسماعیلی، آقای قاسمی و دیگر عزیزانی که تماس گرفتند و متأسفانه فرصت نشد در خدمتشان باشیم.
حضرت استاد از محضرتان خیلی استفاده کردیم. همچنین تشکر میکنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه «حبل المتین» امشب هم همراه ما بودید. تا دیدار آینده خدانگهدار
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته