2024 April 16 - سه شنبه 28 فروردين 1403
مقایسه ظلم ستیزی در شیعه و اهل سنت
کد مطلب: ١٤٩٣٦ تاریخ انتشار: ٠٥ دي ١٤٠٠ - ١٦:٠٦ تعداد بازدید: 1763
خارج فقه الحکومه » فقه
مقایسه ظلم ستیزی در شیعه و اهل سنت

(جلسه سی ‌و هشتم 05/ 10/ 1400)

بسم الله الرحمن الرحیم

(جلسه سی ‌و هشتم 05/ 10/ 1400)

موضوع: مقایسه ظلم ستیزی در شیعه و اهل سنت

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

پرسش:

آیا احمد الحسن زنده است؟

پاسخ:

احمد الحسن ظاهرا وجود خارجی ندارد. آن چه که فهمیدیم ایشان در همان قضیه ی جند السماء که به نجف می خواستند حمله کنند با ارتش عراق این ها درگیری داشتند و همان جا هم کشته شد. این ها برای این که از قافله عقب نمانند خواستند پنهان کنند گفتند ایشان به بحرین پناهنده شده و از آن جا هم به استرالیا رفته است، از این حرف ها مرتب در سایت هایشان می زنند.

ما اول همین امسال اعلام مناظره و مباهله کردیم رسانه ای و جهانی شد، همه اتباعش فهمیدند که قضیه چه است. هیچ خبری نشد، اگر واقعا ایشان نماینده ی حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است و آمده زمینه را برای ظهور حضرت (سلام الله علیه) آماده کند حضرت خودش که غایب است یک نماینده غایب بخواهد تعیین کند غایب در غایب می شود!

ما اصلا کاری به روایات هم نداریم، اصلا بگوییم روایات درست، این عقلا نادرست است که کسی بیاید این قدر بی عرضه باشد که نتواند حتی سوالات را جواب بدهد، قرآن می خواند در یک آیه چند تا غلط دارد وقتی ایراد می گیرند می گوید این هم یک قرائتی است!

الهاکُمُ التکاثُرْ می گوید الهاکم التکاثِرْ می گویند تکاثُرْ است می گوید تکاثِرْ هم قرائتی است! شما نمی دانید! ایشان فرزند امام زمان است و می داند که چه است. احادیث که هیچ آیه قرآن را غلط می خواند.

پرسش:

یکی از دوستان پرسیده اگر این همه مشکل دارد چرا این قدر مطرح می کنند؟

پاسخ:

ببینید احمد الحسن جزء زندانی های رژیم بعثی بود در زندان این ها را آموزش کامل دادند، دیدند استعداد، جرأت و شهامت خوبی دارد، بی حیائی خوبی دارد می تواند بین شیعه یک شکافی ایجاد کند و بعد مدتی هم ایشان را به هند فرستادند ایشان به هند رفت و با مرتاض های هندی سر و کار داشت.

هیپنوتیزم و این ها را هم در آن جا یاد گرفت، دیگر بعد از صدام شروع کردند به مطرح کردن ایشان. جالب هم این است که ایشان گفت من سید هستم، الان برادرانش و پسر عموهایش در اطراف بصره هستند.

آیت الله کورانی رفته بود همان جا با برادران و بستگانش دیدار کرده بود، و بنا بود که با ایشان هم یک دیدار داشته باشند امروز و فردا کردند، می گفتند در آن اطاق است می آید یک مقدار صبر کن بنشین. آخر هم نیامد. آقای کورانی بعد از آن همه معطلی موفق نشد ملاقات کند.

این بساطی است که انگلیس درست کرده و الان بودجه هایی که برای اتباعش می آید توسط منافقین از کشور سوئد فرستاده می شود، منافقین واسطه هستند برای بودجه هایی که برای این ها می رسد.

پرسش:

فیلم هایی بر اساس پیشگویی های نوسترآداموس ساخته شده است...

پاسخ:

بله این ها فیلم ساختند فیلم خیلی مفصلی در هالیود در رابطه با ظهور حضرت مهدی بر مبنای همین نوسْتْراداموس ساختند.

این که آینده را پیش بینی کردند، هرکسی ولو غیر مؤمن به الله هم باشد خدای عالم روح را طوری آفریده:

(وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)

و در او از روح خود (يک روح شايسته و بزرگ) دميدم

سوره حجر (15): آیه 29

حالا این مؤمن باشد (نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)؛ هم دارد، کافر هم باشد (نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي) دارد. اگر انسان بیاید روح را تربیت کند، جسم یک مقداری ضعیف بشود روح قوی بشود این روح می تواند مشرف به کل عالم ماده باشد.

یک تعبیری آیت الله طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «رسالة فی الولایة» دارد. من به دوستان توصیه می کنم این کتاب را مطالعه کنند. مرحوم طباطبایی می گوید من تنها کتابی که انتظار دارم در قیامت دست من را بگیرد کتاب «تفسیر المیزان» نیست، بلکه کتاب «رسالة فی الولایة» است.

البته در این کتاب هم همه اش تلگرافی ایشان حرف زده؛ ولی همین تلگرافیهایش خیلی مطلب دارد. ظاهرا من الحیاة الدنیا را خیلی زیبا مطرح می کند این چیزی که ما داریم می بینیم ظاهر دنیا است باطن دنیا یک چیز دیگری است باطن دنیا را اگر انسان بخواهد ببیند نیاز است که یک مراحلی را طی کند ترک گناه و توجه به معنویت و این ها داشته باشد.

وقتی از ظاهر دنیا بالا می رود دیگر در آن جا آلام و بیماری و از این گرفتاری ها هیچ خبری نیست. آن جا دیگر تقریبا کمال محض است، لذت محض است. کتاب الولایة خیلی مفصل است تقریبا پنج فصل دارد.

پرسش:

این جا لذت عام و موقت است.

پاسخ:

آن جا هم نسبت به قیامت موقت است الا این که بگوییم به آن جا متصل بشود، این عوالم را ما روایت هم داریم رسول اکرم به آن خانمی که آمد در مورد عظمت خدا پرسید حضرت فرمود که تمام این عالم کرات و این ها که است در برابر عالم بالاتر از این مثل قطره ای در برابر اقیانوس است.

آن عالم دوم که حضرت نام نمی برد که اقایان می گویند عالم برزخ است نسبت به عالم بالای خودش مثل قطره ای در برابر دریا است. عالم سوم به همین شکل تا به عالم هفتم می رسد.

آقایان عرفا هم تعبیر می کنند عالم ملک، عالم برزخ، عالم مثال، عالم ملکوت، عالم جبروت بعد هم عالم هاهوت که دیگر آن ذات اقدس ربوبی است آن جا فوق اطلاق است، آن جا چیزی است که حضرت رسول اکرم فرمود:

«زدني تحیرا»

دیگر در آن جا تحیر محض است. یا مولوی یک تعبیری دارد:

هفت شهر عشق را عطار گشت ** ما هنوز اندر در خم یک کوچه ایم.

مراد از این هفت شهر همان هفت مراحل است در این جا مرحوم طباطبایی حالا عالم برزخ می گویند مثال می گویند عالم عقل می گویند، عالم نورانی، عالم نورانیت تا به بالا برسد. هرکدام از عرفا اصطلاحات خاص خودشان را دارند.

من در روایات ندیدم این عوالم را این طور نام گذاری کرده باشند. آقای شاه آبادی و طرفدارانشان حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) به عالم ملک، برزخ مثال و ملکوت، جبروت، لاهوت، هاهوت. قائل هستند.

طرفداران مرحوم قاضی و ملا حسینقلی همدانی، این ها همان عالم فوق اطلاق که همان ذات اقدس ربوبی است بعد می آید عالم نورانیت که همان وجود مقدس اهل بیت است. عالم نورانی تجلی اهل بیت است، عالم عقل، عالم برزخ یا عالم مثال و عالم ملک. این ها هرکدام اصطلاحاتی دارند.

دو سه تا آیه در قرآن است یک مقداری مورد غفلت ما قرار گرفته است.

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

خیلی از مفسرین گفتند وجه الله یعنی همه چیز آیات خدا است. من آیات خدا هستم، چشم من آیات خدا است، دست من و تمام اعضا و جوارحم، زمین، زمان و این ها همه آیات خدا هستند ولی ما از این ها یک سوال می کنیم همان جا می مانند.

(كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ، وَيبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)

همه کساني که روي آن [= زمين‌] هستند فاني مي‌شوند، و تنها ذات ذوالجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‌ماند!

سوره الرحمن (55): آیات 26 و 27

این وجه که همیشه می ماند فانی شدنی نیست شما می گویید وجه این ها است. وجه الله این است. یک مقدار ما آیات را کنار هم بگذاریم بعضی از آقایان عرفا یا آن هایی که یک مقداری انس شان با آیات و روایات کم بوده و از همین طیف ابن عربی و عطار و این ها گرفته اند دقت ندارند ولذا: (كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ، وَيبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)؛ وجه این نیست یک چیز دیگری است.

یا مثلا ما می گوییم دست من، من از یکی از اقایان سوال کردم گفتم من چه کسی است؟ گفت من مشخص است روح است دیگر. گفتم من می گویم عقل من، روح من، پس روح هم منتسب به من است ولی من یک چیزی است که روح هم مال من است.

ببینید طیف مرحوم قاضی مرحوم طباطبایی تعبیری دارند که تمام موجودات را به شش قسمت تقسیم می کند: انسان، ملک، جن، جمادات، نباتات، حیوانات. تمام این ها یک منی دارند یعنی از این حیوان سوال کنی می گوید دست من، چشم من. از گیاه هم سوال کنی می گوید برگ من، ریشه ای من ساقه ای من!

تمام این من ها، میلیارها من زیر مجموعه دارد و همه به یک من بر می گردد:

(إِنِّي أَنَا اللَّه‏)

منم خداوند

سوره قصص (28): آیه 30

(لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا)

معبودي جز من نيست.

سوره نحل (16): آیه 2

و همه به یک من بر می گردد.

(إِنِّي أَنَا اللَّه‏، لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِي) که دارد:

«فاعبدونی حق عبادتی حتی اجعلک مثلی انا الله اذا اردت شیئا ان اقول له کن فیکون، اجعلک مثلی حتی تقول لکل شئ کن فیکون‏»

عرض کردم این ها دقت های در مسائل سیر سلوک و عرفان است که بعضی از این ها غافل هستند یا آیه شریفه

(وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ)

و هر جا باشيد او با شما است

سوره حدید (57): آیه 4

(وَهُوَ مَعَکُمْ) یعنی چه؟ یعنی خدای در کنار! این که شرک است خدا با شما است یعنی هر کجا شما می روید خدا همراه شما می آید این هست یا نه این معیت، معیت قیومی است. اگر دوستان تفسیر المیزان را ببینند مرحوم علامه این (وَهُوَ مَعَکُمْ) را به قدری زیبا و عالی معنا کرده که روح آدم به آسمان پرواز می کند.

یا:

(أَنَّ اللَّهَ يحُولُ بَينَ الْمَرْءِ)

و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مي‌شود

سوره انفال (8): آیه 24

این ها بعضی آیاتی است که انسان را به آن معرفة الله خوب می رساند.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با شبهاتی که آقایان مطرح می کنند که پیامبران و ائمه هیچ گونه حق حکومتی ندارند حکومت حق مسلم مردم است این مردم هستند که حاکم را معین می کنند این مردم هستند که حاکم را عزل می کنند و روایات متعدد هم در «صحیح بخاری»، و در «صحیح مسلم» خواندیم که سلطان «ظل الله» است کسی حق ندارد در برابر ظلم حاکم قیام بکند.

حتی روایتی که واقعاً‌ آدم خجالت می کشد مطرح کند در صحیح مسلم، حدیث 1847 آمده که:

«وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ»

حاکمانی می آیند قلب‌ شان، قلب شیطانی است ولی جسم شان، جسم انسانی است.

بعد حذیفه می گوید:

«كَيْفَ أَصْنَعُ يا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَكْتُ ذلك»

حضرت (نستجیر بالله) فرمود:

«تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847

این همان تعبیری است که اگر اشتباه نکنم یک مناظره ای ابن عباس با عایشه بعد از جنگ بصره دارد، خیلی مطالب زیادی در آن وجود دارد دوستان اگر ملاحظه کنند خیلی چیزها می شود از آن جا بیرون در آورد تعبیر این است:

«أو ليس قد ضرب الله الحجاب عليك؟ ... فما أخرجك علينا مع منافقي قريش؟»

بعد عایشه می گوید:

«كان شئ قدره الله عليّ»

نام كتاب: الكافئة في إبطال توبة الخاطئة؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: زمانى نژاد، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم‏:1413 ق 1372 ش‏، ص39

البته از کتاب الکافیَه فی ابطال توبة الخاطئه، صفحه 38- 39 آورده اند. تعبیر جالبی است! می گوید: «كان شئ قدره الله علي»؛ من که در جنگ جمل آمدم 30 هزار کشته و ... گذاشت مقدرات الهی بود البته داستانش هم مفصل است.

پرسش:

حرف از کجا شروع شد؟

پاسخ:

از همان جا شروع شد، این ها نتوانستند کار صحابه را توجیه کنند می‌ بینند از آن طرف خلیفه، امیر المؤمنین است تنها خلیفه ای است که با انتخابات واقعی مردم سر کار آمده اصلاً ما بگوییم انتخابات، مردمی است الهی هم نیست تنها خلیفه ای که با انتخاب واقعی مردم، اصرار مردم آمده امیر المؤمنین (سلام الله علیه) است.

حضرت هم فرمود:

«دَعُونِي‏ وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي»

یعنی همه اش دست رد می زد می گفت نمی خواهم چون:

«فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لَا تَثْبُتُ عَلَيْهِ الْعُقُولُ وَ إِنَّ الْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَكَّرَتْ. وَ اعْلَمُوا أَنِّي إِنْ أَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَكْتُمُونِي فَأَنَا كَأَحَدِكُمْ وَ لَعَلِّي أَسْمَعُكُمْ وَ أَطْوَعُكُمْ لِمَنْ وَلَّيْتُمُوهُ أَمْرَكُمْ وَ أَنَا لَكُمْ وَزِيراً خَيْرٌ لَكُمْ مِنِّي أَمِيرا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص136، 92 و من كلام له (علیه السلام) لما أراده الناس على البيعة بعد قتل عثمان رضي الله عنه.‏

آینده را من تاریک می بینم افق ها تیره شده بدعت های گذشتگان باعث شده مردم از اسلام فاصله گرفتند و ... فتنه ها در آینده می بینم مثلاً طلحه، زبیر و ... رفتند در باغی که حضرت امیر المؤمنین مشغول کشاورزی بود بیعت کنند حضرت فرمود:

«إن بيعتي لا تكون خفيا و لا تكون إلا في المسجد بمحضر من جمهور الناس يشابه‏»

کسی می خواهد با من بیعت کند در مسجد و جلوی مردم بیعت کند.

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج11، ص 9

لذا حضرت را آوردند حتی گفتند یا علی اگر حاضر به بیعت نشوی تو را مثل عثمان می کشیم؛ یعنی کار به این جا کشید تمام مصادرش مورد وثوق است و در کتب اهل سنت هم است که حضرت امیر را طوری برای بیعت مجبور کردند اگر بیعت نکند کشته خواهد شد.

این ها اول سراغ طلحه رفتند تو بیا خلیفه شو او زیر بار نرفت، سراغ زبیر رفتند او نیامد یعنی همان هایی که سر دسته قتل عثمان بودند تا آخر سراغ امیر المؤمنین آمدند.

آن فتنه هایی که می آید می بینند این قضیه اتفاق افتاده و هیچ توجیهی هم برای این کار ندارند چه کار کنند؟ مجبور هستند که بیایند تمام این ها را به قضا و قدر الهی پیوند بدهند که اگر عایشه از خانه بیرون شد، چنین و چنان قضا و قدر الهی این طوری بود خدا این طوری خواسته بود. وقتی خدا بخواهد مگر می شود با اراده و مشیت الهی مخالفت کرد؟!

ولذا از عائشه نقل می کنند که می گوید:

«كان شئ قدره الله علي»

نام كتاب: الكافئة في إبطال توبة الخاطئة؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: زمانى نژاد، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم‏:1413 ق 1372 ش‏، ص39

بعد مفصل ابن عباس جواب می دهد. البته داستانش هم خیلی مفصل است وقتی در خانه شخصی پناهنده شده بود امیر المؤمنین به ابن عباس گفت برو با او صحبت کن بگو این جا نمان به مدینه برو که قضیه چه است. آمد و داخل اتاق شد دید اتاق فرشی ندارد دید یک متکائی یک گوشه ای است متکاء را آن جا گذاشت و نشست.

عایشه گفت خلاف کردی و بدون اجازه من داخل منزل من شدی و معصیت کردی، ابن عباس گفت خانه تو مدینه است همان جایی که پیغمبر معین کرده و خدا هم گفته:

(وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ)

و در خانه‌هاي خود بمانيد

سوره احزاب (33): آیه 33

اگر ما آمدیم در همان (بُيوتِكُنَّ) وارد شدیم قطعاً اجازه می گیریم وارد می شویم؛ ولی این جا خانه تو نیست تو از خانه خود به خانه غیر آمدی همان جا یک درگیری لفظی صورت گرفت باز هم عایشه به حرف ابن عباس گوش نکرد که برگردد.

در روایت دارد که آقا امام مجتبی (سلام الله علیه) آمد حضرت مجتبی محرم است در حقیقت نا مادری اش است غیر از ام المؤمنین است. گفت پدرم می گوید این جا نمان چون ظاهراً باقیمانده های سپاه جمل دنبال این بودند که دوباره عایشه را تحریک کنند یک جنگ و فتنه دیگری راه بیاندازند.

عایشه گوش نکرد بعد امام مجتبی یک حرف نجوایی (زیر گوشی) به عایشه گفت عایشه در حال بافتن موهایش بود، دارد بر این که بافتن مو را نیمه کاره گذاشت لباس پوشید و حرکت کرد همه تعجب کردند ابن عباس آمد گفت نرفت؛ محمد ابن ابی بکر برادرش آمد گفت نرفت؛ امام حسین (سلام الله علیه) گفت نرفت چه چیزی زیر گوشی گفت و این هم حرکت کرد.

بعد از مدت ها راوی می گوید از امام مجتبی سوال کردم شما چه گفتی که عایشه در حال بافتن موهایش بود موهایش را نیمه کاره گذاشت حرکت کرد.

حضرت فرمود که من به تو بگویم عایشه می دانی طلاق تو را پیغمبر به دست علی گذاشته اگر حرکت نکنی تو را طلاق می دهم از ام المؤمنین عزلت می کنم. دید اگر از ام المؤمنین عزل بشود دیگر هیچ آبرو و حیثیتی ندارد مثل زن های عادی می شود.

فقالت عائشة رضی الله عنها : ويحك ! إن رسول الله صلى الله عليه وسلم أصاب من مغازيه نفلا فجعل يقسم ذلك فی أصحابه ، فسألناه أن يعطينا منه شيئا وألححنا عليه فی ذلك ، فلامنا علی رضی الله عنه وقال : حسبكن أضجرتن رسول الله صلى الله عليه وسلم ، فتجهمناه وأغلظنا له فی القول . فقال : ( عسى ربه إن طلقكم أن يبدله أزواجا خيرا منكن ) فأغلظنا له أيضا فی القول وتجهمناه ، فغضب النبی صلى الله عليه وسلم من ذلك وما استقبلنا به عليا ، فأقبل عليه ثم قال : يا علی ! إنی قد جعلت طلاقهن إليك فمن طلقتها منهن فهی بائنة ، ولم يوقت النبی صلى الله عليه وسلم فی ذلك وقتا فی حياة ولا موت ، فهی تلك الكلمة ، وأخاف أن أبين من رسول الله صلى الله عليه وسلم .

الكوفي، أبی محمد أحمد بن أعثم _متوفاى314 ق_، كتاب الفتوح، ج2، ص484، تحقيق: علی شيری (ماجستر فی التاريخ الإسلامی )، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع ـ بيروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ

لذا بلافاصله به طرف مدینه حرکت کرد با محمد ابن ابی بکر و چند تا از زن های نقاب زده مسلح که داستانش هم مفصل است، وقتی به مدینه آمد گفت من از علی گلایه دارم که من را با 30- 40 تا مرد نامحرم روانه کرد این ها لباس هایشان را کنار زدند بعد معلوم شد همه این ها زن هستند -معلوم شد آن زمان زن های رزمنده و شمشیر به دست و جنگجو داشتیم حضرت امیر از این نوع سربازان داشتند- دیگر عائشه هیچ حرفی نتوانست بزند.

در هر صورت ...

ببینید این باعث شده «کانَ قدرُ الله» یا «إن الله شاءَ» می گوید:

«تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847

این مطلب اگر در کتاب های عادی بیاید آدم هیچ ناراحت نمی شود، در صحاح شان وقتی می آید در چند جای صحیح مسلم هم آمده باز در جای دیگر آمده که خیلی افتضاح است :

«اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا فَإِنَّمَا عليهم ما حُمِّلُوا وَعَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1474، ح 1846

حاکم هر جنایتی کرد تو را زد؛ حقت را هم گرفت؛ اموالت را هم مصادره کرد؛ ناموست را هم از دستت گرفت حتی گفت تو نباید نماز بخوانی باید بروی زنا کنی و بروی دزدی کنی وظیفه تو اطاعت است!

او اگر گناهی کرده نتیجه گناهش را قیامت می بیند تو هم داری تبعیت می کنی در قیامت می بینی و مصیبت این است که من قبلاً هم خدمت آقایان عرض کردم ابن ابی شیبه با سند صحیح، در جلد 18 مصنف ابن شیبه روایت را می آورد می گوید «صحیحٌ»، «اخرجه الخلال ابوبکر» در کتاب السنه، ابن نعیم اصفهانی در فِتَن، بیهقی همین طور آورده می گوید:

«وإن أراد أمرا ينتقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني فلا تفارق الجماعة»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص544

این مصیبت است و گریه دارد، اگر حاکم دستور ضد دینی داد یعنی دستوری داد که دین تو را از بین می برد و دین تو را ناقص می کند چه چیزی دین را ناقص می کند؟ می گوید:

«الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين‏»

تو بعد از این حق نداری نماز بخوانی

)كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيام‏)

روزه بر شما نوشته شده

سوره بقره (2):‌ آیه 183

حاکم می گوید فعلاً من صلاح می بینم امر حکومتی صادر کنم شما روزه نگیری «فقل سمعٌ و طاعةٌ»؛ بگو سمعاً و طاعتاً وظیفه ام تبعیت از حاکم است.

دارد در روایاتی که ابن عساکر و دیگران نقل کردند در زمان هشام ابن عبدالملک، ابو هریره یا کسی دیگر است راویش در ذهنم نیست می گوید خدای عالم تکلیف را از حکام بر داشته حکام آزاد هستند هر کاری بکنند اگر این باشد مصیبت است پس تمام این اوامر و نواهی و آیات و روایات و بهشت و جهنم همه اش عبث می شود.

کتاب السنة ابوبکر خلال هم همین تعبیر را دارد دکتر عطیه (محقق کتاب است) که از شخصیت های برجسته پر آوازه اهل سنت است کمتر سنی هست که با دکتر عطیه زهرانی آشنا نباشد ایشان هم در کتاب السنة ابوبکر خلال می گوید:

«اسناد هذا الاثر عن عمر صحیح»

الخلال، أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد (متوفاي311 هـ )، السنة، ج1، ص111، تحقيق: د.عطية الزهراني، دار النشر: دار الراية - الرياض ،‌ الطبعة: الأولى،1410هـ - 1989م

بدبختی این است که این ها را از قول خلیفه نقل می کنند که دیگر کسی نگوید اشکال دارد خلیفه است خلیفه پیغمبر است پیغمبر اکرم فرمود که:

«اقتدوا باللذين من بعدي أبي بكر وعمر»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص238

نمی آید این را از قول حذیفه یا ابن عباس ولو عکرمه یا سلمان، ابوذر نقل کند می گوید آن ها اشتباه شنیدند از قول خود خلیفه دوم این را نقل می کنند سوید ابن ابن غفله می گوید:

«قال لي عمر»

می گوید این طوری گفت تا آن جای که می گوید:

«وإن أراد أمرا ينتقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني فلا تفارق الجماعة»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص544

و امثال این قضایا یا در صحیح مسلم از قول عبدالله عمر می گوید تمام کسانی که در قضیه جنگ حرّه کشته شدند تمام این ها اهل جهنم هستند 700 نفر از صحابه مهاجرین و انصار در انقلاب مدینه کشته شدند که مسلم ابن عقبه آمد و کشت و 3 شبانه روز هم نوامیس مسلمان ها را برای سپاهیانش مباح کرد.

ابن کثیر می گوید بیش از یک صد هزار فرزند نامشروع به دنیا آمد. در صحیح مسلم از قول عمر ابن خطاب است این از قول آقا زاده است می گوید من از پیغمبر روایتی شنیدم

عن نافع قال جاء عبد الله بن عمر إلى عبد الله بن مطيع حين كان من امر الحرة ما كان زمن يزيد بن معاوية فقال اطرحوا لأبي عبد الرحمن وسادة فقال إني لم آتك لأجلس اتيتك لأحدثك حديثا سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقوله سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول من خلع يدا من طاعة لقى الله يوم القيامة لا حجة له ومن مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية

النيسابوری القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج6، ص22، ناشر: دار الفكر – بيروت، بي‌تا.

«جاء عبد الله ابن عمر إلى عبد الله بن مطيع حين كان من أمر الحرة»

بعد از واقعه حرّه

«ما كان زمن يزيد ابن معاوية»

هر کس از اطاعت یزید سرپیچی کرد و قیام کرد همه شان

«ماتَ میتةً جاهلیه»

این که الان آمریکا با کشورهای اسلامی سنی درگیری و مشکلی ندارد چون هر چه بخواهد بیاید علماء و بزرگان شان توجیه می کنند آمریکا هم بیاید حکومت عربستان را به دست بگیرد مفتیان شان می گویند:

«کان امر الله مقدرا»

خدا این طوری خواسته بوده وظیفه مردم این است که از این آقایی که آمریکا، اسرائیل معین کرده تبعیت کنید؛ ولی با شیعه سر ناسازگاری دارد چون شیعه افتخارش این است که امیر المؤمنین فرمودند:

«كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421

«إِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج44، ص192

شما ببینید مبارزه با ظلم حاکم در مبانی اعتقادی شیعه از مسائل ضروری عقیده شیعه است، ضروریات عقیده شیعه است عرض می کنم نه به عنوان یک مسئله فرعی که قرآن هم می گوید:

(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ)

و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب مي‌شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياری نمی ‌شويد!

سوره هود (11): آیه 113

از این طرف دکتر هانتینگتون نظریه پرداز کاخ سفید، نویسنده کتاب «برخورد تمدن ها» در این کتاب به صراحت اعلام می کند اسلام خطر جدی برای آمریکا است؛ ولی نه اسلام پاکستان و عربستان و اردن و دیگر کشورها، آن اسلامی که به رهبری ایران هست این خطر برای آمریکا است که ما باید با این خطر مبارزه کنیم.

اگر آن شخص می آید کتاب آیات شیطانی می نویسد بر مبنای همین روایات (جعلی اهل سنت) است ما به جای این که بیاییم با ریشه مبارزه کنیم با شاخه ها مبارزه می کنیم. ما باید این ها را به قدری بگوییم و مطرح بکنیم تا قضیه برای همه روشن بشود.

بنده معتقدم که جوان های شیعه بیدار شده اند. دیگر 50 سال یا 100 سال قبل نیست، این مطالب را ما بگوییم ولی مؤدبانه نه توأم با چهار تا فحش و توهین. خیلی محترمانه و مؤدبانه این مطالب را بیان بکنیم در فضای مجازی سوال کنیم آقا به ما جواب بدهید احادیث صحیحین را در کنار آیات قرآن بگذاریم بگوییم به ما جواب بدهید.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها