2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
نقش حوزه‌های علمیه در ارتقاء وحدت اسلامی
کد مطلب: ١٣٨٦٧ تاریخ انتشار: ١٧ آبان ١٣٩٩ - ١٧:٢٨ تعداد بازدید: 3558
سخنراني ها » عمومي
نقش حوزه‌های علمیه در ارتقاء وحدت اسلامی

سخنرانی عمومی 99/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 99/08/14

موضوع: نقش حوزه‌های علمیه در ارتقاء وحدت اسلامی

سخنرانی عمومی

فهرست مطالب این برنامه:

مقاله ای در حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با عنایت امام رضا (علیه السلام)

درخواست مقام معظم رهبری از مسلمانان جهان!

«شهید مطهری» و تبیین ناب وحدت اسلامی

وحدت بین مذاهب اسلامی، اُس اساس قرآن کریم

دیدگاه جالب توجه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نسبت به وحدت امت اسلامی

این ماهیت واقعی شیعه نیست!

نتیجه اهانت به مقدسات اهل سنت از زبان امام رضا و امام صادق (علیهماالسلام)

پرسشهای حاضرین در جلسه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.

خدا را قسم می‌دهیم به آبروی صدیقه طاهره (سلام الله علیها) عیدی ما را فرج موفور السرور مولایمان بقیة الله الاعظم قرار بدهد. ان شاء الله.

بنا شد بحث ما در رابطه با "وظیفه حوزه‌های علمیه در رابطه با وحدت میان امت اسلامی" باشد. به نظر می‌رسد یکی از اساسی‌ترین چیزی که ما در حوزه‌های علمیه وظیفه دارد اولا تبیین وحدت اسلامی در جامعه امروز است.

مراد از وحدت چیست؟ آیا مراد از وحدت، شیعه کردن همه سنی‌ها است؟ یا سنی کردن همه شیعه‌ها است؟ یا مشترکات دو فرقه را گرفتن و مختصات را رها کردن است؟ باید ببینیم مراد چیست؟ این یکی از اساسی‌ترین مباحثی است که باید تبیین بشود.

الان ما می‌بینیم حتی میان طرفداران وحدت اسلامی هم اختلاف زیادی است. بعضی‌ها معتقدند که ما برای ایجاد وحدت اسلامی نباید حقانیت ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) را بیان کنیم؛ چون موجب رنجش اهل‌سنت خواهد بود.

مقاله ای در حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با عنایت امام رضا (علیه السلام)

خدا آقای «واعظ زاده خراسانی» را بیامرزد، ایشان در «مجله نهج البلاغه» اگر اشتباه نکنم شماره 4 و یا 5 بود در آن‌جا به صراحت نوشته بود: "با تکیه بر خلافت منصوص امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اهل‌سنت از ما می‌رنجند، ما نباید خلافت امیرالمؤمنین و حقانیت امیرالمؤمنین را مطرح کنیم."

بعد ایشان دو تا راهکار برای وحدت پیشنهاد کرده بود: 1. ما دست از منصوص الخلافه بودن علی برداریم 2. به فکر پیدا کردن ادله مشروعیت خلافت شیخیین باشیم. بعد ایشان می‌گوید من از طلاب حوزه‌های علمیه و دانشجویان می‌خواهم که به دنبال ادله بگردند!

خواهران می‌توانند فایل «مجله نهج البلاغه» را از اینترنت بگیرند، در اینترنت موجود است. بعد حضرت آیت الله «سبحانی» (حفظه الله تعالی) از بنده خواستند تا جوابی بنویسم ولی بنده عذر خواستم. جناب آقای «دین پرور» مسؤل مجله «نهج البلاغه» خواستند، باز عذر خواستم.

خداوند «آیت الله خزعلی» را رحمت کند؛ ایشان «قم» که می‌آمدند ورودشان منزل ما بود. قضیه‌اش مفصل است. ایشان بعد از صرف نهار خوابیدند، بلند که شدند گفتند فلانی! من الان خواب دیدم شما، من و آقا امام رضا (سلام الله علیه) یک جایی هستیم.

شما یک تیری به دست تان بود می‌خواستید بیندازید ولی دو دل بودید. آقا امام رضا از شما خواست و فرمود: فلانی بزن نترس! به من گفت: «خزعلی» بگو بزند. خلاصه داستانش خیلی مفصل است.

من بعد از آن، احساس کردم که امام هشتم نظر مبارک‌شان است که این جواب نوشته بشود، من هم جوابی نوشتم تحت عنوان: "سخنی با جناب آقای «واعظ زاده خراسانی» که تقریبا بیش از 40 صفحه بود. در «مجله نهج البلاغه» شماره 6 چاپ شد.

البته الان من تردید دارم که شماره مجله 5 یا 6 بود و در «سایت ولی عصر» هم اگر مراجعه کنید و سخنی با «واعظ زاده خراسانی» را سرچ کنید، مقاله موجود است.

آن مقاله البته همه، عنایت حضرت رضا (سلام الله علیه) بود، هر وقت ما خدمت آیت الله «فاصل لنکرانی» می‌رسیدیم، ایشان چندین بار فرمود: "فلانی! من مقاله شما را چندین بار خواندم، لذت بردم و دعا کردم، بهتر از این نمی‌شد نوشت."

درخواست مقام معظم رهبری از مسلمانان جهان!

«مقام معظم رهبری» فرمودند: " ما در دفاع از اهل‌بیت عصمت و طهارت، و دفاع از حقانیت علی، هیچ حد و مرزی برای خودمان نمی‌شناسیم."

من عبارت «مقام معظم رهبری» را اگر بتوانم نشان بدهم، خواهران دارند پاورپوینت را می‌بینند. ایشان در 24/ 12/ 79 این مطلب را ایراد فرموده‌اند.

تعبیر «مقام معظم رهبری» این است: " اگر آن روز امت اسلامی نسل پیامبر را درست و با معنای حقیقی خودش درک می‌کرد و تحویل می‌گرفت و دنبال علی ابن ابی‌طالب راه می‌افتاد و این تربیت نبوی استمرار پیدا می‌کرد، بشریت بسیار زود به آن نقطه‌ای می‌رسید که هنوز به آن نقطه نرسیده."

این هم تصویر سایت https://www.khamenei.ir/ ببینید فرمایش «مقام معظم رهبری» است. ما نباید در تبیین مقام اهل‌بیت و بحث غدیر که اُس اساس کار شیعه است، کوتاه بیاییم.

یا در تاریخ 9/ 12/ 1388 باز در این‌جا ایشان به صراحت مطرح می‌کند که: "در کار فرهنگی غدیر، باید مانند «علامه امینی» و مرحوم «شرف الدین» کار کرد که «الغدیر» و «المراجعات» تحویل دادند. کار در موضوع غدیر پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصصص تربیت کرد." این فرمایش این بزرگوار است.

در تاریخ 26 /3 /1388 باز ایشان بیان کردند: " اعلام مسئله ولایت و انتخاب امیر مؤمنان به جانشینی پیامبر در حقیقت انتخابی از جانب خدای متعال بود و نبی مکرم با اعلام آن، رسالت خویش را تمام کرد."

بعد ایشان می‌فرماید: "ما هیچ اصراری نداریم که فرقه‌ای از فرق اسلامی عقاید فرقه دیگر را قبول کند، اما درخواست منطقی داریم که همه مسلمانان جهان، در واقعیت‌ها و حقایقی که علمایی بزرگی همچون «علامه سید شرف الدین عاملی» و «علامه امینی» درباره امیرالمومنین ارائه کرده‌اند تأمل و تفکر کنند."

این تعبیر خیلی زیبایی است که می فرماید درخواست منطقی داریم که همه مسلمانان جهان در واقعیت‌ها و حقایقی که علمایی بزرگی همچون «علامه سید شرف الدین عاملی» و «علامه امینی» درباره امیرالمومنین ارائه کرده‌اند تأمل و تفکر کنند.

بعد ایشان تشیع را برآمده از اعتقاد صحیح سالم و خالص به وحی الهی و ارزشها و معیارهای قرآنی خواندند.

این‌ها نمونه‌ای از فرمایشات «مقام معظم رهبری» است که ما نباید در رابطه با مسئله خلافت و امامت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) کوتاه بیاییم.

«شهید مطهری» و تبیین ناب وحدت اسلامی

مرحوم «شهید مطهری» نیز تعبیر خیلی زیبایی دارد. مطلب ایشان در کتاب «امامت و رهبری» است. من تقاضا دارم خواهران عزیز ما خوب دقت کنند.

این تعبیر «شهید مطهری» در کتاب «امامت و رهبری» است. ایشان در صفحه 11 می‌گوید: " طرح مسئله امامت ممکن است انتقاداتی را در ذهن خوانندگان پدید آورد، در این‌جا ما ضمن طرح انتقادات، نظر خود را درباره آن‌ها بیان می‌کنیم، انتقاد اساسی در این باب دو چیز است."

ایشان آن را مطرح می‌کند و می‌گوید: " ایراد دوم این است که با طرح و بحث این مسائل، تکلیف اتحاد اسلامی چه می‌شود؟ آنچه که بر سر مسلمین آمد و شوکت آنها را گرفت و آنها را تو سری خور ملل غیر مسلمانان قرار داد، همین اختلافات فرقه‌ای است، استعمار چه نو و چه کهنه اش بهترین ابزارش شعله‌ور ساختن این کینه‌های کهنه است که جواب آن بدون شک نیاز مسلمین به این اتحاد و اتفاق از مبرم‌ترین نیازهاست."

بعد ایشان می‌گوید: "مفهوم اتحاد اسلامی که در صد سال اخیر میان علما و فضلای مؤمن و روشنفکران اسلامی مطرح است، این نیست که فرقه‌های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی از اصول اعتقادی و غیر اعتقادی خود صرفه نظر کنند و به اصطلاح مشترکات همه فرق را بگیرند و مختصات همه را کنار بگذارند. این کار نه منطقی است و نه عملی، چگونه ممکن است از پیرو یک مذهب تقاضا کرد به خاطر مصلحت و حفظ وحدت مسلمین از فلان اصل عملی و یا اعتقادی خود که به هر حال به نظر خود آن جزء متن اسلام است صرفه نظر کند."

بعد ایشان می‌فرماید: "ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهل‌بیت (علیهم السلام) را داریم، کوچک‌ترین چیزی حتی یک مستحب یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی‌دانیم."

ببینید این تبیین وحدت از اساسی‌ترین وظیفه حوزه است. در مورد مرحوم «مطهری» که «امام خمینی» (رحمة الله علیه) فرمودند: "تمام آثار ایشان بلا استثناء مفید است." مخصوصا این مطلبی که ایشان دارند، به نظرم این آخرین کتابی است که ایشان بعد از انقلاب در آن دو سه ماهی که درک کردند تألیف کرده‌اند.

ایشان می‌گوید:" کوچک‌ترین چیزی حتی یک مستحب یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی‌دانیم و نه توقع کسی را در این زمینه می‌پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بر دارد."

خواهران ما این را قشنگ دقت کنند که ایشان می نویسد: "آن چه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید، تا ما که از خود اصول و فروعی داریم فقه، حدیث، کلام، فلسفه، تفسیر و ادبیات داریم بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم، تا شیعه بیش‌ از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی کالاهای نفیس معارف اسلامی شیعه بسته نباشد"

ایشان در همان کتاب می‌گوید:" آن‌چه آن بزرگان آن زمان - «علامه عبدالمجید سلیم»، شیخ الازهر آن زمان «شیخ محمد شلتوت» و «آیت الله العظمی بروجردی» - در نظر داشتند این است که فرقه‌های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام، فقه و غیره باهم دارند، به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آن‌ها است می‌توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه‌ واحدی تشکیل بدهند، این بزرگان هرگز در صدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی که هیچ‌گاه عملی نیست نبودند."

بعد ایشان می‌گوید: " یک حزب واحد و یک جبهه واحد داریم. در حزب واحد معمولا باید تمام کسانی که از نظر اعتقادات و ایدئولوژیک یک عقیده دارند جمع شوند، ولی در جبهه واحد می‌شود افرادی با عقیده مختلف بیایند و در آنجا شرکت کنند."

بعد دارد: " آنچه آیت الله بروجردی بدان می اندیشید این بود که، زمینه را برای پخش و انتشار معارف اهل بیت در میان برادران اهل سنت فراهم کند و معتقد بود که این کار جز با ایجاد حسن تفاهم امکان پذیر نیست."

پس اولین وظیفه ما در رابطه با وحدت میان امت اسلامی، این است که ما چه کار کنیم؟ ما بیایم آن‌چه که مراد از وحدت میان امت اسلامی است این را تبیین کنیم که مراد از وحدت اسلامی چیست؟

وحدت بین مذاهب اسلامی، اُس اساس قرآن کریم

نکته دوم در این زمینه این است که ما کاری به گروه ها و فرقه‌ها نداریم. الان جامعه‌ شیعه ما دو دسته است، یک دسته طرفدار وحدت که در رأس آن مراجع بزرگوار و مقام معظم رهبری و اساتید فرهیخته حوزه‌های علمیه هست. در یک طرف هم یک عده‌ای هستند، تابع تشیع انگلیسی و یا سنی آمریکایی!

ما برای این‌که قضیه را برای همه روشن کنیم، چه برای طرفداران وحدت و چه آن‌هایی که در هفته وحدت به قول خودشان «هفته برائت» راه انداخته‌ بودند که با تشر «مقام معظم رهبری» همه عقب نشینی کردند، باید به مصدر اساسی دین برویم.

ما کاری با فرمایشات بزرگان هم نمی‌خواهیم داشته باشیم، اصلا ما برویم در قرآن ببینیم بحث وحدت را چطور مطرح کرده است؟ آیا وحدت به عنوان یک امر تشریفاتی است یا نه، وحدت ضرورتی از ضروریات اسلامی است؟

شما ببینید این آیه قرآن است و دیگر شوخی بردار هم نیست. می‌گوید:

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ)

و همگي به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‌]، چنگ زنيد، و پراکنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد که چگونه دشمن يکديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفره‌اي از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد؛ اين چنين، خداوند آيات خود را براي شما آشکار مي‌سازد؛ شايد پذيراي هدايت شويد.

سوره آل عمران (3): آیه 103

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا)، یک امر و یک نهی است. به حبل و ریسمان الهی چنگ بزنید، حالا مراد از «حبل الله» توحید است، رسالت است، قبله است، اهل‌بیت است. آن یک بحث جدایی است.

اینجا خداوند امر می‌کند و امر هم به اتفاق شیعه و سنی، دال بر وجوب است؛ مگر قرینه‌ای بر استحباب و یا اباحه باشد. یک نهی هم دارد: (وَلَا تَفَرَّقُوا) بین خودتان تفرقه ایجاد نکنید.

این دو تا امر و نهی نشان می‌دهد که بحث وحدت اسلامی در میان مسلمان‌ها به عنوان یک امر ضروری است. و یک امر امکان پذیر است، و یک امر تشریفاتی نیست و قابل توجیه و تأویل هم نیست.

از آیات متشابه هم نیست، از محکمات قرآن است. همه می‌فهمند، برای یک بچه‌ پنج شش ساله هم اگر ترجمه کنند، می‌فهمد که خدای عالم مرادش چیست؟

آیه دیگر در سوره حجرات است:

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَينَ أَخَوَيكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)

مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتي دهيد و تقواي الهي پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد!

سوره حجرات (49): آیه 10

می فرماید: اگر اختلافی میان برادران دینی است، این اختلاف را باید برداشت، بازهم این‌جا امر است. (فَأَصْلِحُوا بَينَ أَخَوَيكُمْ)!

در آیه 65 سوره انعام اصلا خدای عالم تفرقه را از عذاب الهی می‌داند:

(قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يبْعَثَ عَلَيكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يلْبِسَكُمْ شِيعًا وَيذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يفْقَهُونَ)

بگو: «او قادر است که از بالا يا از زير پاي شما، عذابي بر شما بفرستد؛ يا بصورت دسته‌هاي پراکنده شما را با هم بياميزد؛ و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يک از شما بوسيله ديگري بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براي آنها) بازگو مي‌کنيم! شايد بفهمند (و بازگردند)!

سوره انعام(6): آیه 65

اگر می‌بینیم امروز تفرقه در میان امت اسلامی است، قطعا طبق این آیه به خاطر بعضی از گناهان و به خاطر بعضی از انحرافات و... است که در جامعه اسلامی ایجاد شده است.

خدای عالم این‌ها را گرفتار تفرقه کرده که این‌ها باید از این انحرافات دست بردارند و توبه کنند و به سوی خدا برگردند. از خدا بخواهند که عذاب تفرقه را از میان امت اسلامی بردارد.

این آیات همه نشان دهنده این است که ما بحث وحدت را نباید بیاییم فقط در کلمات بزرگان، مراجع، حضرت امام، مقام معظم رهبری خلاصه کنیم.

متأسفانه یک عده‌ای که دل خوشی از نظام و مراجع، بویژه «مقام معظم رهبری» ندارند، در برابر وحدت بین شیعه و سنی موضع‌گیری می کنند. آن که برای ما مهم است این است که بحث را به خود آیات قرآن ببریم. آیات قرآن دیگر قابل توجیه نیست.

دیدگاه جالب توجه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نسبت به وحدت امت اسلامی

نکته سوم: این آقایان که می‌آیند امروز تفرقه ایجاد می‌کنند، عمدتا به ظاهر، نیت‌شان طرفداری از امیرالمؤمنین است، طرفداری از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است.

ما برویم ببینیم خود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) قولا و فعلا در رابطه با بحث وحدت چه دارد. و چه کارهایی را آقا امیرالمؤمنین بیان کردند که جامعه ما در غفلت به سر می‌برد.

ببینید این کتاب «نهج البلاغه» حکمت 183، تحقیق دکتر «صبحی الصالح»، چاپ بیروت است. حضرت می فرماید:

«مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا كَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَة»

دو دعوت باهم اختلاف نمی‌کنند، جز این‌که یکی آن‌ها ضلالت است.

نهج البلاغة؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، تحقيق: ما أختاره وجمعه الشريف الرضي، ضبط نصه وابتكر فهارسه العلمية: الدكتور صبحي صالح، بیروت، سال چاپ: 1387 - 1967 م ص502، حکمت 183

نمی‌شود دو نفر که باهم اختلاف دارند، هردو حق باشند. شاید هردو باطل باشند؛ ولی این‌که هردو حق باشند امکان پذیر نیست. قطعا یک حقی است و یک باطل!

در رابطه با تفرقه‌ای که در قضیه‌ حکمیت ایجاد شد و خوارج جدا شدند و از جماعت شیعه دست کشیدند، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ [عَلَى‏] مَعَ الْجَمَاعَةِ»

همیشه با جمعیت باشید، دست خدا با گروه جماعت است.

«وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ»

از تفرقه بپرهیزید.

«فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب‏»

تعداد اندکی که از جامعه جدا می‌شوند، طمعه شیطان می‌شوند، همان‌طوری که تعداد اندک جدا شده‌ای از گله، طعمه گرگ می‌شوند

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص31، خ 127

یا حضرت در خطبه 133 می‌فرماید:

«إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ»

همه شما برادر دینی هستید!

حضرت نمی‌گوید برادر مذهبی.

«مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ»

این تفرقه‌ای که در میان شما ایجاد شده، همه این‌ها از خباثت باطل و سوء نیت‌های مخفی سرچشمه گرفته است.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 168، خطبه 133

خیلی عجیب است که حضرت می فرماید:

«أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ ‏»

هر کس به این تفرقه دعوت کرد، مستحق قتل و «مهدور الدم» است.

«وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِه»

ولو زیر عمامه من علی ابن ابی‌طالب باشد.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 185، خطبه 127

این‌ها فرمایشات ناب حضرت امیر است. یا شما ببینید در کتاب «قُرب الإسناد» مرحوم «حمیری» در رابطه با «خوارج» که بعضی‌ها می‌گفتند این‌ها دچار شرک و نفاق شدند حضرت می‌فرمود نه:

«هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا»

آن‌ها برادران دینی ما هستند این‌ها در برابر ما طغیان کردند!

قرب الإسناد (ط - الحديثة)؛ حميرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ص94

ببینید امیرالمؤمنین نسبت به خوارجی که (نستجیر بالله) معتقد به کفر علی ابن ابیطالب بودند می‌گوید «هم اخواننا» آن‌ها برادران دینی ما هستند، ولی در برابر ما طغیان کرده‌اند!

اگر این هست، دیگر تکلیف آن دسته از افرادی که به بهانه دفاع از امیرالمؤمنین، یا شادی قلب صدیقه طاهره، بحث تفرقه را مطرح می‌کنند، یا با جشن‌های عید الزهراء و به کار بردن بعضی عبارت‌های وقیح، زشت و اشعار خیلی زننده، نسبت به اهل‌سنت و مقدسات اهل‌سنت توهین می کنند، روشن است؛ که آیا واقعاً این‌ها با این سخنان حضرت امیر (سلام الله علیه) تطبیق می‌کند یا خیر؟

آیت‌الله العظمی «بهجت» یک تعبیری دارد، دوستان اگر در اینترنت آیت‌الله العظمی «بهجت» و «عید الزهرا»‌ را جستجو بزنند، شاید در هزاران سایت این تعبیر بیاید که ایشان می‌فرماید: "اگر شما در «قم» و «تهران» و «مشهد» و «شیراز» و جاهای دیگر «عید الزهرا» بگیرید و به مقدسات اهل‌سنت توهین کنید و در آن طرف دنیا به یک شیعه بی‌احترامی بشود و خونی از دماغ یک شیعه بریزد، شما سهیم هستید."

این‌ها همه نشان می‌دهد بر این‌که بحث تفرقه و ایجاد دو دستگی در میان امت اسلامی، نه مرضی اهل‌‌بیت است و نه مرضی بعضی از مراجع مثل آیت‌الله العظمی «بهجت» که خیلی کار با سیاست هم نداشت و همه هم ایشان را قبول داشتند.

هم انقلابی قبول داشت، هم ضد انقلاب، و هم بی‌تفاوت؛ حتی خیلی از سنی‌ها که آشنایی با مقام عرفانی و زهد ایشان داشتند، ایشان را قبول داشتند. این فرمایش ایشان است.

ولذا بحث وحدت اسلامی و تکلیف حوزه‌ها سومین نکته‌ای است که ما باید ببینیم این آقایانی که به بهانه دفاع از امیرالمؤمنین و خوشحالی قلب امیر المؤمنین، این بساط را راه می‌اندازند و فحاشی‌ها، اهانت‌ها، لعن‌ها و سب‌هایی که انجام می‌دهند آیا این‌ها با مشی و مرام امیرالمؤمنین می‌سازد یا نمی‌سازد؟

این ماهیت واقعی شیعه نیست!

نکته چهارم یک نکته عقلی است؛ اصلاً گیریم قرآن درباره وحدت چیزی نگفته و امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم چیزی نفرمودند، الان ما در دنیای معاصر هستیم، آیا این تفرقه و توهین به مقدسات اهل‌سنت به نفع شیعه است یا به ضرر شیعه است؟

ما کلاه خودمان را قاضی قرار بدهیم. من بنشینم در فلان شبکه ماهواره‌ای شروع کنم به توهین کردن به مقدسات اهل‌سنت، بروم بالای منبر هر چه از دهانم در آمد به سنی بگویم و به مقدسات آن‌ها اهانت کنم، آیا این درست است یا نه؟ آیا از این مسیر به شیعه خیر می‌رسد و به نفع شیعه است یا به ضرر شیعه است؟

شما ببینید هفت هشت سال قبل در «شبکه فدک» که متعلق به «شیعه‌های انگلیسی» است، آقایان در شب 17 ماه رمضان که وفات «عایشه» است، جشنی گرفتند و لباس قرمز پوشیدند.

الان هم کلیپ‌هایش در اینترنت به وفور دیده می‌شود. اینها شروع کردن به دست زدن و اینکه: «عائشه فی النار، عائشه فی النار»

من یک جمله‌ای را به شما می‌گویم، شما در اینترنت سرچ کنید: «اسپایکر کلیپ». کلمه «کلیپ» و «اسپایکر» را سرچ بزنید.

این «کلیپ» مربوط به همان هفته اول تصرف «موصل» توسط «داعش» است، این‌ها در «دانشکده افسری»، 1700 دانشجو را ذبح کردند و قتل عام کردند. طرف، گلوله را به شقیقه‌ این جوانها می‌گذارد و می‌گوید:

«هذا انتقامُ عائشه فی النار»

می گوید ما این 1700 جوان شیعه را می‌کشیم به خاطر انتقام از این جشنی که «یاسر الحبیب» و دار و دسته‌های «شیعه انگلیسی» نسبت به «عایشه» کردند.

ما از این آقایان سوال می‌کنیم این آقایان را به حضرت زهرا قسم می‌دهیم که قبول دارند، آیا حضرت زهرا (سلام الله علیها) راضی است که شما یک جشنی بگیرید و در آن‌جا شعار «عائشه فی النار» بدهید و در نتیجه 1700 نفر بچه شیعه را این‌طور ذبح کنند و جسد نیمه جان‌شان را به رودخانه بیاندازند و در داخل آب جان بدهند؟

آیا حضرت زهرا به این کار راضی است؟ اگر راضی است ادامه بدهید چرا ادامه نمی‌دهید؟

به دنبال این قضیه «آل شیخ»، «مفتی اعظم عربستان سعودی» که من از نزدیک با ایشان آشنا هستم و در سال 82 با جناب آقای «نواب» که الان «مسئول بعثه مقام معظم رهبری» هستند به «طائف» رفتیم و با ایشان 1 ساعت بحث‌های خیلی مفصلی در رابطه با مسائل تکفیری که توسط «وهابیت» نسبت به شیعه انجام می‌دهند را داشتیم و بحث ها ضبط هم شده و در «سایت ولی‌عصر» هم موجود است.

«مفتی اعظم عربستان» بیانیه داد و گفت: ما سال‌هاست که می‌گفتیم شیعیان دشمن صحابه هستند ولی هیچ کس باور نمی‌کرد؛ علمای شیعه انکار می‌کردند ولی این کاری که در «شبکه فدک» انجام شد، ماهیت واقعی شیعه را به مردم نشان داد.

آیا این به صلاح شیعه بود؟ کار به جای رسید که شخص «مقام معظم رهبری» بیانیه دادند و این کار را محکوم کردند و گفتند آن کسانی که به امهات مؤمنین و به زنان پیغمبر اهانت می‌کنند، این‌ها به شیعه هیچ ارتباطی ندارند.

اینها آدم‌های تندرو هستند و مورد قبول ما نیستند. به طوری که «شیخ الأزهر» به «مقام معظم رهبری» نامه نوشت و از این موضع گیری‌ ایشان رسماً تشکر و سپاسگزاری کرد.

ولذا ما این افرادی که تندرو هستند و این‌چنین مباحثی را مطرح می‌کنند، باید یک مقدار به مسئله عقلی توجه بدهیم.

نتیجه اهانت به مقدسات اهل سنت از زبان امام رضا و امام صادق (علیهماالسلام)

نکته پنجم اینکه این‌ها عمدتاً یک دسته روایاتی را از گوشه و کنار در رابطه با سب و لعن خلفاء و اهل‌سنت پیدا می‌کنند، می‌آ‌ورند و مطرح می‌کنند.

من بارها در این 23، 25 سالی که در رسانه‌ها و ماهواره ها بودم و برنامه داشتم، بارها تحدی کردم گفتم آقایان یک روایت صحیح برای ما بیاورند که ائمه (علیهم السلام) دستور دادند که شما به اهل‌سنت فحش بدهید.

من در شبکه «المستقله» متعلق به «عربستان» چندین جلسه مناظره داشتم؛ در «شبکه سلام» حدود 4 سال برنامه داشتم؛ در «شبکه نور» اهل‌سنت «افغانستان» برنامه داشتم؛ در «شبکه ولایت» 8 سال برنامه داشتم.

الان هم «شبکه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)» هفته‌ای 2 جلسه برنامه دارم. خواهران می‌توانند آن‌جا برنامه‌های ما را پی‌گیری کنند و یا از طریق گوشی از بازار اپلیکیشن «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر» را در گوشی‌شان دانلود کنند.

خواهران گرامی می‌توانند در «موسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر» که پخش اینترنتی دارد، برنامه‌های شبکه را به صورت 24 ساعته مشاهده کنند.

شب‌ها ما معمولاً ساعت 30: 20 تا 30: 21 برنامه پخش زنده داریم و الان هم که شما دارید می‌بینید برنامه را دارند پخش می‌کنند.

بنده روز یکشنبه و روز پنج‌شنبه مرتب برنامه زنده از «شبکه حضرت ولی‌عصر» دارم. من بارها تحدی کردم گفتم: آقایان یک روایت صحیح برای ما بیاورند که ائمه (علیهم السلام) دستور دادند که شما به اهل‌سنت فحش بدهید، و به اهل‌سنت توهین کنید مقدسات اهل‌سنت را مورد لعن و سب قرار بدهید؛ در اینصورت ما هم با این‌ها هم صدا می‌شویم.

ولی به عکس، ما می‌بینیم روایات زیادی در این طرف ما داریم. به طور مثال در «عیون اخبار الرضا» آمده که حضرت رضا (سلام الله علیه) به «ابراهیم ابن ابی محمود» می‌فرماید:

«إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا»

مخالفین ما یک سری اخباری را جعل کرده‌اند!

یک سری از آن‌ها:

«...التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا»

روایت‌هایی را از قول ما در مذمت دشمنان ما جعل کرده‌اند.

بعد می‌گوید:

«وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ»

وقتی اهل‌سنت از قول ما می‌شنوند که ما مقدسات‌ آن‌ها را این‌چنین ناسزا گفتیم!

«ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا»

آن‌ها هم به ما فحش می‌دهند.

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص 304

قرآن می‌گوید:

(وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ)

(به معبود) کساني که غير خدا را مي‌خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روي (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!

سوره انعام (6): آیه 108

در این‌جا آقا امام رضا تصریح دارد این روایاتی که در سب و لعن اعداء ما در لابه‌لای کتاب‌ها در زبان مردم می‌بینید، این‌ها ساخته پرداخته دشمنان ما است، هیچ ارتباطی به ما ندارد.

ما می‌بینیم ائمه (علیهم السلام) از سب، لعن و فحش دادن ما را نهی فرمودند. حضرت امیرالمؤمنین در خطبه 206 در رابطه با «معاویه» فرمودند:

«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 206

فرمود: شما حتی به «معاویه» و یارانش حق ندارید فحش بدهید؛ دیگر از این واضح‌تر و روشن‌تر بفرماید!؟

در کتاب «اعتقادات شیخ صدوق» با شرح «شیخ مفید»، خواهران می‌دانند در کتاب اعتقادات روایتی می‌آید که تمام پل‌ها و قنطره‌های رجالی را رد کرده باشد. دارد که:

«إِنَّا نَرَى فِي الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ.»

ما می‌بینیم بعضی در مسجد می‌نشینند علناً به مخالفین شما سب می‌کنند، نام هم می‌برند.

حضرت فرمود:

«مَا لَهُ لَعَنَهُ اللَّهُ»

این‌هایی که می‌نشینند سب می‌کنند چه مرض‌شان است خدا این‌ها را لعنت کند!

«يَعْرِضُ بِنَا»

این‌ها دارند ما را در معرض فحش مخالفین قرار می‌دهند.

اعتقادات الإماميه( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم‏، 1414 ق‏، ص 107

باز حضرت آیه 108 سوره انعام را می‌خواند که فرمود:

(وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ)

اگر کتاب اعتقادات شیخ صدوق را ندارید، «بحار الأنوار» چاپ «ایران» جلد 71، و چاپ «بیروت» هم این روایت از کتاب «معتقدات شیخ صدوق» دارد. ایشان می‌گوید:

«وَ فِي الْإِعْتِقَادَاتِ عَنْهُ (علیه السلام) أَنَّهُ قِيلَ لَهُ إِنَّا نَرَى فِي الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يَسُبُّهُمْ»

البته «يَسُبُّهُمْ» این‌جا غلط است و «یُسَمِّيهِمْ» درست است که در متن اصلی هم بود. حضرت می‌فرماید:

«مَا لَهُ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَرَّضَ بِنَا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج71، ص 217

من این روایت را عرض کنم، 10 دقیقه آخر اگر خواهران سوالی دارند مطرح کنند، در خدمت‌شان هستیم.

همان‌طور که می‌بینید این کتاب «کافی» است، جلد 2، صفحه 636 «معاویة ابن وهب» از اصحاب خاص امام صادق است می‌گوید خدمت امام صادق عرض کردم:

«كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا»

با اهل‌سنت تعامل ما باید چطوری باشد؟

حضرت فرمود:

«تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِكُمُ الَّذِينَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا يَصْنَعُونَ»

ببینید امامان شما با اهل‌سنت چه تعاملی دارند از امامان‌تان تبعیت کنید به آن‌ها اقتداء کنید.

بعد می‌گوید:

«فَوَ اللَّهِ»

حضرت قسم می‌خورد

«إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ »

این‌ها مریض‌های اهل‌سنت را عیادت می‌کنند، به تشیع جنازه‌شان می‌روند، در محکمه برای ادای شهادت حضور پیدا می‌کنند، امانت‌داری می‌کنند.

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص 636، بَابُ مَا يَجِبُ مِنَ الْمُعَاشَرَة، ح4

این نشان می‌دهد که روش اهل‌بیت (علیهم السلام) غیر از این است که این تندروها و یا ولائی‌های داغ یا «شیعیان انگلیسی» امروز دارند مطرح می‌کنند.

در روایت دوم به «زید شحّام» می فرماید به آن دسته از شیعیانی که از من اطاعت می‌کنند و حرف من را قبول دارند، سلام برسان. این نشان می‌دهد زمان امام صادق هم یک تعدادی بودند حرف امام صادق را هم قبول نداشتند. می‌گوید:

«يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ السَّلَام‏»

به این‌ها سلام برسان!

و به این‌ها بگو:

«صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ »

...اگر این کار را کردید منِ امام صادق خوشحال می‌شوم.

«وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَر»

می گویند امام صادق چه شیعیان خوبی تربیت کرده!

«وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُه‏»

اگر غیر از این باشد ننگ این کار به طرف من متوجه می‌شود.

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص 636، بَابُ مَا يَجِبُ مِنَ الْمُعَاشَرَة، ح5

پرسشهای حاضرین در جلسه

اگر خواهران سوال دارید بفرمایید.

پرسش:

چرا اهل‌سنت در دفاع از عقائد خود قوی‌تر هستند؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ببینید بحث قوی بودن نیست. در طول این مدت حکومت‌ها با این‌ها بوده، امکانات در اختیار این‌ها بوده و معارضی نداشتند، کتاب نوشتند و مطالبی مطرح کردند.

از آن طرف شیعه در اقلیت بود. شما ببینید تندروهای اهل‌سنت کتابخانه «شیخ مفید» را آتش زدند، بعد از آن کتابخانه «سید مرتضی» شاگرد بزرگوارش را آتش زدند.

کتابخانه «شیخ طوسی» در «بغداد» بعضی‌ها می‌گویند حدود 11 هزار کتاب داشته و 11 هزار کتاب، کتاب کمی نیست، این‌ها ریختند و آتش زدند. «شیخ طوسی»‌ نتوانست در «بغداد» بماند و به «نجف» هجرت کرد و آن‌جا حوزه علمیه را تشکیل داد.

پرسش:

در رابطه با «زیارت عاشوراء» و لعن‌هایی که دارد می‌شود توضیح بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در رابطه با زیارت عاشوراء حرف خیلی زیاد است، الان من نمی‌توانم خیلی زیاد صحبت کنم، ولی در همان‌جا هم است:

«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي، وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِع‏»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص484

دیگر اسم نبرده. اولی، دومی، سومی، چهارمی! من یک روزی در مناظره‌ای که با «وهابی»ها در «مکه» داشتم به من گفتند شما در زیارت عاشوراء خلفاء را لعن می‌کنید.

من گفتم کدام؟ گفت این موارد. گفتم اولی چه کسی است؟ گفت ابوبکر،‌ دومی چه کسی است؟ گفت عمر، سومی چه کسی است؟ عثمان، گفتم چهارمی چه کسی است؟ ماند. گفتم علی ابن ابیطالب باید باشد. (نستجیر بالله)

یعنی شیعه می‌آید علی را مورد لعن قرار می‌دهد!؟ این‌ها عنایاتی است از اهل‌بیت (علیهم السلام) که به صورت رمز برای حفظ جان شیعه آوردند.

پرسش:

ما چه کار کنیم اطلاعات‌مان را بالا بریم؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما با حوزه علمیه خانم‌ها و آقایان برنامه‌ای داشتیم. پریروز هم با آیت‌الله «اعرافی» یک جلسه‌ مفصل داشتیم و ما اعلام کردیم از اساتید نخبه حوزه‌های علمیه ثبت بکنند، ما حاضر هستیم با توجه به تجربیاتی که داریم و خدا این توفیق را از باب:

«يَا مُبْتَدِئَ كُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص578، بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِيعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَة، ح4

به من داد که من بیش از 200 جلسه مناظره در خاک «عربستان»‌ داشتم، خواهرها می‌توانند در «سایت ولی‌عصر» بخش تألیفات، کتاب «قصة الحوار الهادی» را ملاحظه بفرمایند.

مجموعه مناظرات و مکاتباتی که در «عربستان» با اساتید دانشگاه‌ها و مفتیانشان داشتیم در 3 جلد قطور 600- 700 صفحه‌ای آوردیم، ملاحظه بفرمایند.

بعضی از بزرگواران می‌گویند قوی‌تری کتابی است که فعلاً تا الان در رابطه با اختلافات اساسی شیعه، سنی و شبهاتی که آن‌ها مطرح‌ می‌کنند نوشته شده است.

البته «حوزه علمیه خواهران» سال گذشته از پنج استان یک برنامه‌ای را ردیف کردند مثل استان «تهران»، «مرکزی»، «کردستان» و «اصفهان». از این‌ها حدود 50 نفر از اساتید نخبه به «قم» تشریف آوردند، ما 3 روز در خدمت این خواهرها بودیم؛ بعد هم به صورت اینترنتی برای‌شان برنامه داشتیم. بحث روش پاسخگویی به شبهات را با این‌ها بحث داشتیم.

«مدیر حوزه‌های علمیه» ان شاء الله بتوانند با «حوزه علمیه خواهران» و با «معاونت آموزش» هماهنگی بکنند، که ما در مرحله دوم ان شاء الله بتوانیم در استان شما هم اساتیدی که به این بحث علاقه دارند ان شاء الله روش پاسخگویی به شبهات را برای‌شان داشته باشیم.

پرسش:

نظر شما در مورد «رئیس جمهور فرانسه» و اهانتش چه است؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در مورد قضیه «رئیس جمهور فرانسه»، دیروز «مقام معظم رهبری» هر حرفی که شایسته بود زدند. بعد از فرمایشات «مقام معظم رهبری» دیگر حرفی باقی نماند.

پرسش:

از تأثیر و نقش خواهران خصوصاً در برخی از شهرها چگونه این اتحاد را در جمع خواهران اهل‌سنت عملی سازیم؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما باید حقایق را بگوییم بدون آن‌ که توهین بکنیم. شما می‌توانید حقانیت علی ابن ابیطالب را با استدلال محکم از کتب اهل‌سنت و از کتب شیعه بیان کنید.

این بیان کردن یک دفعه این است که می‌آیید چهار تا فحش به خلفاء و اهل‌سنت می‌دهید، یک دفعه نه، یک بحثی را شما مطرح می‌کنید بدون آن‌که هیچ توهین و اهانتی باشد.

همان تعبیر آقا امام هشتم (سلام الله علیه) فرمود:

«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»

اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را ببینند از ما تبعیت می‌کنند!

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص307

یا در همین بحثی که «مفضل» دارد:

«قَالَ الْمُفَضَّلُ فَلَمْ أَمْلِكْ نَفْسِي غَضَباً وَ غَيْظاً وَ حَنَقاً فَقُلْتُ يَا عَدُوَّ اللَّهِ أَلْحَدْتَ فِي دِينِ اللَّهِ وَ أَنْكَرْتَ الْبَارِئَ جَلَّ قُدْسُهُ ... فَقَالَ يَا هَذَا إِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ فَمَا هَكَذَا يُخَاطِبُنَا وَ لَا بِمِثْلِ دَلِيلِكَ يُجَادِلُنَا وَ لَقَدْ سَمِعَ مِنْ كَلَامِنَا أَكْثَرَ مِمَّا سَمِعْتَ فَمَا أَفْحَشَ فِي خِطَابِنَا وَ لَا تَعَدَّى فِي جَوَابِنَا ... وَ يَسْمَعُ كَلَامَنَا وَ يُصْغِي إِلَيْنَا وَ يَسْتَعْرِفُ حُجَّتَنَا حَتَّى اسْتَفْرَغْنَا مَا عِنْدَنَا وَ ظَنَنَّا أَنَّا قَدْ قَطَعْنَاهُ أَدْحَضَ حُجَّتَنَا بِكَلَامٍ يَسِيرٍ وَ خِطَابٍ قَصِيرٍ يُلْزِمُنَا بِهِ الْحُجَّةَ وَ يَقْطَعُ الْعُذْرَ وَ لَا نَسْتَطِيعُ لِجَوَابِهِ رَدّاً فَإِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِهِ فَخَاطِبْنَا بِمِثْلِ خِطَابِهِ.»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج3، ص58، باب 4 الخبر المشتهر بتوحيد المفضل بن عمر، ح6

«مفضل» می‌گوید من با «ابن ابی العوجاء» مناظره داشتم. ایشان نسبت به خدا یک مقدار مطالب تندی گفت، من عصبانی شدم هر چه از دهانم در آمد به او گفتم. «ابن ابی العوجاء» گفت اگر شما شاگرد امام صادق هستی من با امام صادق تندتر از این بحث می‌کنم تا به حال:

«فَمَا هَكَذَا يُخَاطِبُنَا وَ لَا بِمِثْلِ دَلِيلِكَ يُجَادِلُنَا»

این‌طور تند با ما برخورد نمی‌کرد. اگر شاگرد امام صادق هستی، سیره و روش امام صادق را هم رعایت کن.

ولذا ائمه (علیهم السلام) نیروهای را برای بحث و مناظره تربیت می‌کردند، مثل «هشام بن حکم» که آقا امام صادق به وجودش افتخار می‌کند.

مثل «مؤمن الطاق» که زبان گویای اهل‌بیت (علیهم السلام) بود، این‌ها مناظرات داشتند و در ضمن این‌ها توصیه می‌کردند که برخوردهای‌تان برخوردهای مؤدبانه، متین و مستدل باشد.

خواهرها در کتاب «کافی» جلد 1 کتاب الإمامه، اگر اشتباه نکنم صفحه 171 مناظراتی که اصحاب امام صادق در جمع آقا امام صادق (سلام الله علیه) در «منا» داشتند را ببینند. یا در «رجال کشی» صفحه 474 را ببینند. در آن‌جا خواهید دید که برخورد امام صادق و صحابه با اهل‌سنت چگونه بوده است؟

از حضور فعال خواهران عزیز استان «یزد» خیلی خوشحال شدیم و برای همه عزیزان‌مان از خدای متعال توفیق می‌خواهیم.

ان شاء الله اگر فرصتی باشد در برنامه‌های بعدی در خدمت‌شان هستیم، بهترین کتابی که همیشه برای آغاز معرفی کردم در فرمایشات «مقام معظم رهبری» هم بود کتاب «المراجعات» مرحوم «شرف الدین» است.

این کتاب یک مناظره خیلی عالمانه و مؤدبانه و مستند بین یک عالم بزرگ شیعه، فقیه مرحوم «شرف الدین» و از آن طرف «شیخ الأزهر» که بالاترین مقام علمی اهل‌سنت است.

خدا ان شاء الله به همه توفیق عنایت کند، ان شاء الله خداوند اعمال و برنامه‌های ما را قبول کند و ذخیره شب اول قبرمان قرار بدهد، و مورد رضایت حضرت ولی‌ عصر و خوشحالی صدیقه طاهره (سلام الله علیه) قرار بدهد از همه خواهران عزیز التماس دعا داریم، ما را از دعای خیرشان فراموش نکنند

«والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته»



مطالب مرتبط:
وحدت امت اسلامی، ضرورت اجتناب ناپذیر عصر حاضروحدت اسلامي 02وحدت اسلامي 01پیشینه و فرجام ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها