بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجتهاد وتقلید – آیات دال بر فوائد عمل به سنّت پیامبر اکرم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
جریان کشتن مردان بنی قریظه به علت خیانت در تاریخ آمده.نبی اکرم ،سعد بن معاذ را که سابقا از جمله آنان بود،حکم قرار داد آنها هم قبول کردند.او حکم کرد به قتل مردان و ضبط اموال و زنان و حکم اجرا شد.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: فَلَمَّا انْتَهَى سَعْدٌ الى رسول الله ص والمسلمين، قال رسول الله ص- فِيمَا حَدَّثَنَا ابْنُ وَكِيعٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ عَلْقَمَةَ: فِي حَدِيثٍ ذَكَرَهُ، قَالَ: قَالَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ: فَلَمَّا طلع- يعنى سعدا-[قال رسول الله ص: قُومُوا إِلَى سَيِّدِكُمْ- أَوْ قَالَ: إِلَى خَيْرِكُمْ- فانزلوه، فقال رسول الله ص:
احْكُمْ فِيهِمْ، قَالَ: فَإِنِّي أَحْكُمُ فِيهِمْ أَنْ تُقْتَلَ مُقَاتِلَتُهُمْ، وَأَنْ تُسْبَى ذَرَارِيَّهُمْ وَأَنْ تُقْسَمَ أَمْوَالُهُمْ فَقَالَ: لَقَدْ حَكَمْتَ فِيهِمْ بِحُكْمِ اللَّهِ وَحُكْمِ رَسُولِهِ] .
الكتاب: تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري-المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)-(صلة تاريخ الطبري لعريب بن سعد القرطبي، المتوفى: 369هـ)-الناشر: دار التراث – بيروت- ج 2 ص 587
در حدود 80 جنگ زمان پیامبر چه تعداد کشته شدند؟ مثلا در «جنگ بدر»، «طبری» می گوید 84 نفر کشته شد، «طبقات» هم دارد 84 نفر. «سیره ابن هشام» 86 نفر دارد. در «جنگ احد» هفتاد نفر، «جنگ خندق» 9 نفر. در «جنگ بنی قریظه» بنابر نقل «طبری» 850 نفر، «طبقات» میگوید 700 نفر.
«بحار الانوار» دارد 900 نفر کشته شدند. در «جنگ خیبر» 3 نفر. مجموع افرادی که در طول این جنگهای مختلف کشته شدند، 1306 نفر می شود . یعنی در کل جنگهایی که رسول اکرم در این 11 سال داشت، 1306 نفر کشته شدند.
حال ببینید در جنگ جهانی چند میلیون نفر کشته شدند(همه مسیحی). یا جنایتهایی که در «یمن» انجام میدهند، تعداد کشته ها اصلا قابل مقایسه نیست. یا جنایاتی که «آمریکا» انجام داده و می دهد.
آغاز بحث...
دستهی پنجم از روایاتی که بررسی می کردیم، روایاتی است که درباره مشروعیت سنت است. این سه آیه است:
(إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيحْكُمَ بَينَهُمْ أَنْ يقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
سخن مؤمنان، هنگامي که بسوي خدا و رسولش دعوت شوند تا ميان آنان داوري کند، تنها اين است که ميگويند: «شنيديم و اطاعت کرديم!» و اينها همان رستگاران واقعي هستند.
سوره نور (24): آیه51
(وَمَنْ يطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيخْشَ اللَّهَ وَيتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ)
و هر کس خدا و پيامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهيزد، چنين کساني همان پيروزمندان واقعي هستند!
سوره نور (24): آیه52
(يصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا)
تا خدا کارهاي شما را اصلاح کند و گناهانتان را بيامرزد؛ و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاري (و پيروزي) عظيمي دست يافته است!
سوره احزاب (33): ایه71
این آیات نشان میدهد که گذشته از حجیت گفتار و رفتار نبی مکرم ، فلاح و رستگاری نتیجه اطاعت از رسول اکرم است. در اینجا مسئله کاملا واضح است اما چند مورد از فرمایشات فقهای شیعه و اهلسنت را می آوریم:
مرحوم «شیخ طوسی» متوفای 460 میفرماید:
«لما اخبر الله تعالى عن المنافقين أنهم إذا دعوا إلى الله ورسوله في الحكم بينهم فيما يتنازعون فيه، فإنهم عند ذلك يعرضون عن ذلك ، ولا يجيبون إليه أخبر أن المؤمنين بخلافهم وانهم إذا قيل لهم»
به منافقین وقتی میگویند پیغمبر حکم باشد اعراض میکنند و پاسخ نمیدهند خدای عالم خبر میدهد که مؤمنین به خلاف آن هستند وقتی میگویند:
«تعالوا ( إلى الله ورسوله ليحكم بينهم )»
اینها در جواب میگویند:
«(سمعنا وأطعنا) أي قبلنا هذا القول وانقدنا إليه»
...منقاد و تسلیم هستیم
«وأجبنا إلى حكم الله ورسوله»
ما به حکم الهی و حکم رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) پاسخ مثبت میدهیم.
«ثم اخبر تعالى عن هؤلاء المؤمنين بأنهم»
بعد خدای عالم خبر میدهد که:
(فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ)
اینها رستگار هستند و به ثواب الهی و کریم نعمتهای الهی رسیدند.
در ادامه خدای عالم میفرماید که:
«(ومن يطع الله ورسوله) بان يفعل ما أمره به ويبادر إليه ( ويخشى الله ويتقه ) بأن يخاف عقابه، فيجتنب معاصيه ، فان من هذه صفته من الفائزين»
هر کس همچنین ویژگی داشته باشد این جزء رستگاران است.
التبيان في تفسير القرآن؛ المؤلف: الطوسي، محمد بن الحسن (المتوفى460ق)، تحقيق وتصحيح: أحمد حبيب قصير العاملي، ناشر: مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة: الأولى، 1409هـ. ج7، ص453
مرحوم «طبرسی» همین تعبیر را در «مجمع البیان» جلد 7، صفحه 263 آورده اند. .مرحوم «طباطبائی» در «المیزان» میفرماید: "این آیه دلالت میکند که تسلیم امر الهی بودن از مقتضیات طبیعت ایمان است؛ چون مقتضای ایمان به خدا و رسول و پیوند زدن قلب در اتباع «ما حکم به الله و رسولُه» مقتضای:
«التلبية للدعوة إلى حكم الله ورسوله»
لبیک گفتن به دعوت حکم الهی و رسول اکرم است.
«دون الرد، وعلى هذا فالمراد بقوله: " إذا دعوا إلى الله ورسوله ليحكم بينهم" دعوة بعض الناس ممن ينازعهم كدعوة بعض المتنازعين المتخاصمين الآخر إلى التحاكم إلى الله ورسوله ليحكم بينهم»
در پایان آیه میگوید:
«وأولئك هم المفلحون»
و اینها رستگار هستند
«وفيه قصر الفلاح فيهم لا قصرهم في الفلاح.»
الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج15، ص148
در مقام این است که بگوید فلاح و رستگاری منحصرا در این جماعت وجود دارد نه اینکه آنها تنها رستگار هستند، یعنی فلاح و رستگاری منحصر به این دسته است، نمیگوید: مثلا «انهم لمفلحون » بلکه «المفلحون هم المؤمنون؛ وأولئك هم المفلحون»؛ اینها هستند که رستگار می باشند.
در ادامه میگوید:
«وتشمل الآية الداعي إلى حكم الله ورسوله من المتنازعين»
الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج15، ص149
اینکه فلاح چه است ،بحثی است که بعداً اشاره خواهیم کرد. ایشان میگوید آیه شامل هر کسی که به حکم الله و حکم رسول دعوت بکند می شود و ظاهراً مختص به رسول اکرم نیست در آیه شریفه:
(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)
بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»
سوره نور (24): آیه 54
در اینجا میگوید:
اولا «أمر بطاعة الله فيما أنزل من الدين»
دستور داده به طاعت خدا در هر چه که نازل شده از دین.
ثانیا « وأمر بطاعة الرسول فيما يأتيهم به من ربهم»
و دستور داده از پیغمبر اطاعت کنید در هر چه که از طرف پروردگار برای شما میآورد.
«ويأمرهم به»
و پیغمبر امر میکند به ان
«في أمر دينهم ودنياهم»
این نشان میدهد که (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) مطلق است، اختصاصی به مسائل متنازعین و یا مسائل احکام دینی ندارد، بلکه مطلق است و تمام امور دینی و دنیایی را شامل میشود و از این مطلب در باب حکومت سیاسی رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) استفاده میشود.
بعد ایشان میگوید اینکه اول کلام «قل» آمده یعنی بگو (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) ، اشاره است به اینکه:
«الطاعة جميعا لله»
به مردم بگو از طرف خدای عالم که خدا و پیغمبر را اطاعت کنید؛ یعنی در حقیقت اطاعة الرسول هم اطاعة الله است. اینکه (وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) آمده، برای تأکید است.
«دون أن يقول: وأطيعوني»
«أَطِيعُوا اللَّهَ و اطیعونی» نفرمود،چرا؟
«لان طاعة الرسول بما هو طاعة الرسول طاعة المرسِل»
طاعت پیغمبر «بما هو هو» طاعت خدای عالم است که پیغمبر را ارسال کرد.
«وبذلك تتم الحجة»
حجت هم با این تمام میشود.
تا همه بفهمند این قضیه مربوط به خدای عالم است. در ادامه میگوید:
«فإن تولوا فإنما عليه ما حمل وعليكم ما حملتم أي فإن تتولوا وتعرضوا عن طاعة الرسول»
اگر اعراض کنید و تسلیم امر خدا نشوید:
«لم يضر ذلك الرسول»
ضرری به پیغمبر نمی رسد.
(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)
اگر نيکي کنيد، به خودتان نيکي ميکنيد؛ و اگر بدي کنيد باز هم به خود ميکنيد.
سوره اسراء (17): آیه 7
«لكن إن تطيعوا الرسول تهتدوا»
لکن اگر اطاعت از پیغمبر کردید، هدایت می یابید.
چرا؟
«لان ما يجئ به إليكم وما يأمركم به، من الله و بأمره»
چون تمام آنچه که پیغمبر از احکام و ... به شما ابلاغ میکند، از طرف خدا و به امر او «جل جلاله» است.
«والطاعة لله وفيه الهداية.»
همه اطاعت مال الله است و هدایت، در آن اطاعت است.
الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج15، ص150
اما از علما اهلسنت ،«محمد ابن ادریس شافعی» کتابی به نام «احکام القرآن» دارد، البته ظاهراً (از گفتار او) جمع آوری شده است؛ یعنی نوشتار خودش نیست برخلاف «اُم» که کتاب نوشته خودش است.
ایشان در جلد 1، صفحه 30 بحث آیه (فلا وربک لا یؤمنون) را میآورد، بحث خصومت «زبیر» و ... را مطرح میکند در آخر میگوید:
«فأعلم الله الناس»
خدای عالم به مردم اعلام کرده:
«أن دعاءهم إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم ليحكم بينهم دعاء إلى حكم الله»
دعوت کردن مردم به سوی پیغمبر که در (دعوا إلى الله ورسوله) آمده ، دعوت الی الله است.
«وإذا سلموا لحكم النبي صلى الله عليه وسلم فإنما سلموا لفرض الله»
تسلیم حکم پیغمبر، تسلیم امر الهی است.
أحكام القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله الوفاة: 204، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1400 ، تحقيق: عبد الغني عبد الخالق، ج1، ص30
«ابن کثیر دمشقی» هم این آیه را میآورد و میگوید :خدای عالم خبر داده از صفت مؤمنینی که اجابت میکنند خدا و پیغمبر را و
«لا يبغون دينا سوى كتاب الله وسنة رسوله»
غیر از کتاب خدا و سنت پیغمبر دین دیگری را انتخاب نمیکنند.
و مؤمنین میگویند:
« (إذا دعوا إلى الله ورسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا وأطعنا) أي سمعا وطاعة ولهذا وصفهم تعالى بالفلاح وهو نيل المطلوب والسلامة من المرهوب فقال تعالى (واولئك هم المفلحون)»
تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج3، ص300
«سید محمود آلوسی سلفی» در «روح المعانی» جلد 18، صفحه 198 هم می آورد و ادامه می دهد که:
«أي هم الفائزون بكل مطلوب والناجون عن كل محذور»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج18، ص198
«محمدطاهر ابن عاشور» از معاصرین است و آدم فاضلی است و نکات خیلی خوبی دارد. ایشان درباره این آیه میگوید:
«وتشمل غيره من الطاعات بالقول أو بالفعل»
تمام دستورات پیغمبر چه دستورات قولی باشد چه فعلی ،همه را شامل میشود!
التحرير والتنوير؛ اسم المؤلف: محمد الطاهر بن عاشور الوفاة: 1284، دار النشر: دار سحنون للنشر والتوزيع - تونس - 1997م، ج18، ص276
البته در این مباحث حجیه سنت، وقتی کلمه «الفعل» را میآوریم ، به دو مسئله باید توجه کنیم:
یک: قرینه ای نداشته باشیم که این فعل پیغمبر ،از مختصات پیغمبر باشد.
دو: بررسی کنیم که آیا فعل پیغمبر واجباً انجام شده یا مستحباً و یا مباحاً ؟ حراما ترک شده یا مکروها ؟
اگر چنانچه قرینه ای نداشتیم ،همان حرفی را باید بزنیم که در اوامر پیغمبر میزنیم. امر پیغمبر اولاً و بالذات دال بر وجوب است؛ الا قرینه ای بر ندب یا اباحه داشته باشیم.
آقای « محمد متولی شعراوی» که از «صوفی»ها است و متوفای 1418 است(غیر از شعراوی که قرن 9 و 10 بوده است) در رابطه با (أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) میگوید:
(الْمُفْلِحُونَ) یعنی چه؟
«الفائزون الذین بلغوا درجة الفلاح»
«مفلحون» آنهایی هستند که به درجه رستگاری رسیدند.
بعد میگوید:
«ومن العجیب أن یستخدم الحق سبحانه کلمة الفلاح»
عجیب است که خدای عالم واژه فلاح را در قرآن استخدام کرده است.(اصل واژه فلاح):
«وهي من فلاحة الأرض»
از کشت و کار زمین است.
به کشاورز «فلاح» میگویند؛ یعنی کشاورز زمین را میکارد و درو میکند
«لأن الفلاحة في الأرض هي أصل الاقتيات»
کشاورزی ریشه تأمین روزی است.
که اگر چنانچه کشاورزی در کره زمین نباشد، نه میوه ای است و نه نانی و ... و بشر محتاج نان و امثال اینها است. و حتی کشاورزی شامل دامداری هم خواهد شد. اصل تأمین روزی خلائق با کشاورزی و فلاحت است.
بعد میگوید:
«وكل مَنْ أتقن فلاحة أرضه جاءت عليه بالثمرة الطيبة وزاد خيره»
کسی کشاورزی خوب و دقیقی انجام بدهد قطعاً ثمره طیبه نصیبش خواهد شد.
«تضاعف محصوله»
محصول آن چند برابر خواهد شد.
«حتى إن حبة القمح تعطي سبعمائة حبة»
حتی یک حبه از گندم هفتصد حبه ثمر میدهد.
بعد میگوید:
«فإذا كانت الأرض وهي مخلوقة لله تعالى تعطي من يزرعها كل هذا العطاء، فما بالك بخالق الأرض كيف يكون عطاؤه؟»
حال که زمینی که مخلوق خداست به کشاورزی که آن را می کارد، اینطور عطا می کند(و ثمر باز می گرداند)، خالق ارض اگر بخواهد به انسان عطا بکند چه خواهد شد؟
الكتاب: تفسير الشعراوي – الخواطر- المؤلف: محمد متولي الشعراوي (المتوفى: 1418هـ)
الناشر: مطابع أخبار اليوم-ج 17 ، ص 10308 (صفحات مجموعی)-(براساس المکتبة الشاملة)
«طنطاوی» هم که مدتی شیخ « الأزهر» بوده ،می گوید
«"وأولئك " الذين يفعلون ذلك " هم المفلحون " فلاحا تاما فى الدنيا والآخرة»
الكتاب: التفسير الوسيط للقرآن الكريم- المؤلف: محمد سيد طنطاوي- الناشر: دار نهضة مصر للطباعة والنشر والتوزيع، الفجالة - القاهرة ج 10 ، ص144(براساس نرم افزار المکتبة الشاملة)
«تفسیر الوسیط» تفسیر خوبی است . تقریباً تعصباتش از دیگران شاید یک مقداری کمتر باشد.
«علیمی مقدسی» متوفای 927 ایشان هم شبیه این تعابیر را دارد .کتاب «فتح الرحمان فی تفسیر القرآن» جلد 4، صفحه 552.
آیه آخر:
(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ)
بگو: «خدا را اطاعت کنيد، و از پيامبرش فرمان بريد! و اگر سرپيچي نماييد، پيامبر مسؤول اعمال خويش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنيد، هدايت خواهيد شد؛ و بر پيامبر چيزي جز رساندن آشکار نيست!»
سوره نور (24): آیه 54
در اینجا مرحوم «شیخ طوسی» می گوید:
«ان أطعتم رسوله تهتدوا»
التبيان في تفسير القرآن؛ المؤلف: الطوسي، محمد بن الحسن (المتوفى460ق)، تحقيق وتصحيح: أحمد حبيب قصير العاملي، ناشر: مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة: الأولى، 1409هـ. ج7، ص454
مرحوم «طبرسی» همین تعبیر را دارد:
«(وما على الرسول إلا البلاغ المبين) أي :ليس عليه إلا أداء الرسالة وبيان الشريعة، وما أنت علیهم بوکیل»
مجمع البيان في تفسير القران؛ الطبرسي، الفضل بن الحسن (المتوفى548ق)، تحقيق: لجنة من العلماء والمحققين الأخصائيين، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ـ بيروت، الطبعة الأولى، 1415هـ ـ 1995م. ج7، ص265
مرحوم «طباطبائی» (رضوان الله تعالی) میگوید:
(قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ) وأمر بطاعة الرسول »
الميزان في تفسير القرآن؛ تأليف: العلامة السيد محمد حسين الطباطبائي قدس سره، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية في قم المقدسة، ج15، ص150
همان بحث قبل را میآورد. «طبری» در اینجا میگوید:
«وإن تطيعوا أيها الناس رسول الله فيما يأمركم وينهاكم ترشدوا»
اگر خدا و پیغمبر را اطاعت کنید ،به رشد و حق خواهید رسید.
جامع البيان عن تأويل آي القرآن؛ اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن خالد الطبري أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1405، ج18، ص158
«نسفی» همین تعبیر را دارد:
«وإن اطعتموه فيما يأمركم وينهاكم»
اگر پیغمبر را در اوامر و نواهی اش اطاعت کنید.
«فقد احرزتم نصيبكم من الهدى »
«فالضرر فى توليكم»
ضرر در رویگردانی از پیغمبر است.
تفسير النسفي؛ اسم المؤلف: النسفي الوفاة: 710، دار النشر:، ج3، ص154
«بیضاوی» هم همین تعبیر را دارد.
آقای «ابن کثیر دمشقی» هم می گوید: آن صراطی که:
« (صراط الله الذي له ما في السموات وما في الأرض)»
« وذلك لأنه يدعو إلى صراط مستقيم»
تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج3، ص300
آقای «آلوسی» هم میگوید:
«وأن تطيعوه فيما أمركم به عليه الصلاة والسلام من الطاعة تهتدوا إلى الحق»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج18، ص201
در جایی دیگر(جلد 1) ایشان میگوید:
«وإن تطيعوه تهتدوا إلى الصراط المستقيم قولا وعملا»
شما باید در گفتار و عمل اطاعت کنید!
«فلا سبيل لكم إلى الهداية إلا بطاعته، وبدون ذلك ، لا يمكن، بل هو محال»
بدون اطاعت از پیغمبر رسیدن به هدایت امکانپذیر نیست بلکه از محالات است.
تيسير الكريم الرحمن في تفسير كلام المنان؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن ناصر السعدي الوفاة: 1376، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1421هـ- 2000م، تحقيق: ابن عثيمين تفسير السعدي، ج 1، ص 573
از این آقایان باید سوال کرد: اینکه میگویید هدایت ،بدون اطاعت از پیغمبر (قولا و عملا) از محالات است، آیا این قاعده در همه جا جاری است یا هر چه و هر جا که شما از هدایت تصور کنید ؟
«طنطاوی» همین تعبیر را دارد البته مورد خطاب را منافقین در نظر گرفته:
«وإن تطيعوا أيها المنافقون - رسولنا صلَّى اللَّه عليه وسلَّم في كل ما يأمركم به أو ينهاكم عنه ، تهتدوا إلى الحق»
اگر چنانچه در تمام اوامر و نواهی اطاعت کنید به حق خواهید رسید.
التفسير الوسيط للقرآن الكريم؛ نويسنده: سيد محمد طنطاوي، ج1، ص145
«لجنه دائم افتاء عربستان سعودی» هم مفصلا آورده ، و میگوید:
«الاحکام الشرعیة کما تأخذ من القرآن تأخذ من السنة الثابتة عن النبی»
همانطور که ما از قرآن ،احکام را میگیریم، از سنت هم میگیریم.
«لقوله تعالی»
بعد تمام آیاتی که در رابطه با اطاعت پیغمبر است میآورد.
«(أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ)؛ (فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوك)؛ (مَنْ يُطِعِ الرَّسُول)؛ (وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُول)؛(وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى)؛ الی غیر ذلک من الایات القرانیة الدالة علی وجوب العمل بما صح عن النبی والاحادیث»
آیاتی که دلالت میکند بر اینکه واجب است عمل کنیم به آنچه که صحیحا از نبی مکرم به ما رسیده است.
بعضی از آیات دیگر هم هست که دلالت بر این مطالب و مبانی می کند .مثل :
(أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمْ مِنَ النَّبِيينَ مِنْ ذُرِّيةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَينَا وَاجْتَبَينَا إِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيا)
آنها پيامبراني بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از کساني که با نوح بر کشتي سوار کرديم، و از دودمان ابراهيم و يعقوب، و از کساني که هدايت کرديم و برگزيديم. آنها کساني بودند که وقتي آيات خداوند رحمان بر آنان خوانده ميشد به خاک ميافتادند، در حالي که سجده ميکردند و گريان بودند.
سوره مریم (19): ایه 58
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)
مردان و زنان باايمان، ولي (و يار و ياور) يکديگرند؛ امر به معروف، و نهي از منکر ميکنند؛ نماز را برپا ميدارند؛ و زکات را ميپردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت ميکنند؛ بزودي خدا آنان را مورد رحمت خويش قرارميدهد؛ خداوند توانا و حکيم است!
سوره توبه (9): آیه 71
مجموعاً ما 35 آیه در قرآن پیدا کردیم که به نظر فقها و بزرگان شیعه و اهلسنت، بر مشروعیت سنت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دلالت میکند.
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»